ریحانه جباری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
  | عنوان            = ریحانه جباری
  | عنوان            = ریحانه جباری
  | عنوان ۲          =
  | عنوان ۲          =
  | نام              = ریحانه جباری
  | نام              =  
  | تصویر            = ریحانه جباری.jpg
  | تصویر            = ریحانه جباری.jpg
  | اندازه تصویر      = 200px
  | اندازه تصویر      = 200px
  | عنوان تصویر      = ریحانه جباری
  | عنوان تصویر      =  
  | زادروز            = ۱۳۶۶ (خورشیدی)
  | زادروز            = ۱۵ آبان ۱۳۶۶
  | زادگاه            = تهران
  | زادگاه            = تهران
  | تاریخ مرگ        = ۳ آبان ۱۳۹۳ (خورشیدی)
  | تاریخ مرگ        = ۳ آبان ۱۳۹۳
  | مکان مرگ          = زندان گوهردشت
  | مکان مرگ          = زندان گوهردشت
  | علت مرگ          = حلق‌آویز
  | علت مرگ          = حلق‌آویز
خط ۵۷: خط ۵۷:
  | فرزندان          =
  | فرزندان          =
  | والدین            = فریدون جباری شعله پاکروان
  | والدین            = فریدون جباری شعله پاکروان
  | خویشاوندان سرشناس = [[شعله پاکروان]]
  | خویشاوندان سرشناس = شعله پاکروان
  | گفتاورد          =
  | گفتاورد          =
  | جوایز            =
  | جوایز            =
خط ۶۳: خط ۶۳:
  | اندازه امضا      =
  | اندازه امضا      =
  | signature_alt    =
  | signature_alt    =
  | وبگاه            =[[http://reyhanfoundation.com/fa|بنیادریحان]]
  | وبگاه            =|بنیادریحان</ref>
  | imdb_id          =
  | imdb_id          =
  | Soure_id          =
  | Soure_id          =
  | پانویس            =
  | پانویس            =
}}
}}
'''ریحانه جباری''' (زاده ۱۳۶۶ - اعدام ۳ آبان ۱۳۹۳) دانشجویی که به اتهام قتل عمد یک مأمور وزارت اطلاعات سحرگاه شنبه ۳ آبان‌ماه ۱۳۹۳در زندان رجایی‌شهر کرج پس از هفت سال زندان به دار آویخته شد. ریحانه در هنگام اعدام ۲۶ سال داشت. شغل او دکوراسیون داخلی بود و از خود در مقابل تجاوز توسط یک مقام عالیرتبه وزارت اطلاعات بنام مرتضی سربندی، دفاع کرده بود.<ref>کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت - [http://women.ncr-iran.org/fa/مقالات/3542-به-یاد-ریحانه-در-سالگرد-پروازش به یاد ریحانه در سالگرد پروازش]</ref>
'''ریحانه جباری''' (زاده ۱۵ آبان ۱۳۶۶- درگذشت ۳ آبان ۱۳۹۳) دختر جوانی که در تیرماه سال ۱۳۸۶ به اتهام قتل مرتضی عبدالعلی سربندی ۴۷ ساله بازداشت شد. وی در زمان بازداشت ۱۹ سال داشت و گفت که برای دفاع از خود در برابر تعرض جنسی مرتکب قتل شده است. ریحانه جباری ۷ سال را در زندان و تحت شکنجه جسمی و روحی گذراند و در سحرگاه ۳ آبان۹۳ در زندان گوهردشت کرج اعدام شد.<ref>[https://irankhabarnews.com/2017/08/27/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d8%b4%d8%b9%d9%84%d9%87-%d9%be%d8%a7%da%a9%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%a7%d8%af%d8%b1-%d8%b1%db%8c%d8%ad%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ac%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b2/ خانم شعله پاکروان مادر ریحانه جباری از ایران خارج شد]</ref><ref name=":3">[https://women.ncr-iran.org/fa/2014/10/27/ریحانه-جباری-توسط-ملایان-در-ایران-اعدا/ ریحانه جباری توسط ملایان در ایران اعدام شد]</ref>


== زندگی‌نامه ==
سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای اعدام ریحانه جباری را «لکه خونین دیگری در سابقه حقوق بشر ایران» توصیف کرده و آن را محکوم کرد.<ref name=":4">[https://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C/a-180214 اعتراض‌های بین‌المللی به اعدام ریحانه جباری]</ref>
ریحانه جباری، متولد ۱۳۶۶، دانشجوی ترم سوم رشته نرم‌افزار کامپیوتر بود، در تیرماه ۱۳۸۶، در ۱۹ سالگی در یک شرکت تبلیغاتی و دکوراسیون به صورت نیم وقت کار می‌کرد. به طور اتفاقی با شخصی به نام «مرتضی سربندی»، پزشک ۴۷ ساله، متأهل، دارای سه فرزند آشنا می‌شود. در یک دیدار ریحانه با وی منجر به قتل مرتضی سربندی می‌شود.


== جزییات ماجرا ==
== زندگی‌نامه ریحانه جباری ==
آشنایی سربندی با ریحانه بر اساس شنیدن مکالمه تلفنی ریحانه در یک بستنی فروشی از سوی سربندی آغاز شد. در این مکالمه، ریحانه به شغلش اشاره می‌کند و سربندی که گویا به دنبال یک طراح دکوراسیون برای مطب جدیدش بوده، پس از شنیدن این مکالمه تلفنی، باب آشنایی با ریحانه را باز می‌کند.
ریحانه جباری متولد ۱۶ آبان ۱۳۶۶ و فرزند اول خانواده بود. وی ۲ خواهر داشت و دانشجوی ترم سوم رشته نرم‌افزار کامپیوتر بود و در یک شرکت تبلیغاتی و طراحی دکوراسیون داخلی به‌صورت نیمه‌وقت با حقوق ۱۵۰ هزار تومان در ماه کار می‌کرده است. ریحانه در ۹ سالگی در یک نمایش عروسکی به‌نام «رویای شبانه» نقش اصلی را داشته و سپس در سریال «چشم به راه» به کارگردانی اصغر فرهادی بازی کرده است.<ref>[http://roozno.com/fa/news/65529/%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87 ریحانه جباری کیست؟]</ref>


دیدار بعدی اما منجر به قتل سربندی توسط ریحانه می‌شود. بنا به گفته وکیل ریحانه خرید آب میوه حاوی داروی خواب‌آور و سایر مواد از طرف سربندی دلایلی برای قصد قبلی تجاوز از سوی سربندی بوده‌اند.<ref>رادیو زمانه -[https://www.radiozamaneh.com/137473][https://www.radiozamaneh.com/137473 دفاع مشروع ریحانه جباری]</ref>
== آشنایی ریحانه جباری با مرتضی سربندی ==
اوایل اردیبهشت، ریحانه جباری در یک بستنی‌فروشی مشغول صحبت تلفنی با یکی از مشتریان خود بوده که قبلا در یک نمایشگاه بین‌المللی غرفه‌ای را برایش طراحی کرده بود. بعد از اتمام مکالمه، مرتضی سربندی به همراه دوستش، مهندس شیخی، به طرف وی رفتند و می‌گوید حرفهای او را ناخواسته شنیده است و فهمیده که در کار طراحی و دکوراسیون است. مرتضی سربندی خود را جراح زیبایی معرفی می‌کند و بعد اضافه می‌کند: «من محلی دارم که که می‌خواهم آن را تبدیل به مطب کنم». بنابراین ریحانه کارت شرکت و شماره تلفن خودش را به آنها می‌دهد و راهی خانه می‌شود.  


با رسیدن به محل قرار، ریحانه متوجه می‌شود که آنجا آپارتمانی مسکونی و خالی از سکنه است که به گفته سربندی قرار بوده به مطب او تبدیل شود و دکوراسیون داخلی آن هم توسط ریحانه انجام شود. طبق گزارش دادگاه بنا بر اظهارات متهم، "سربندی پس از حمله به ریحانه با قصد تجاوز به او، از سوی ریحانه مورد اصابت چاقو در ناحیه کتف راست قرار می‌گیرد و ریحانه نیز بلافاصله از محل فرار می‌کند.
چند هفته بعد، مرتضی سربندی با ریحانه جباری تماس گرفته و به وی می‌گوید: «جلوی اداره پست پل صدر منتظر باشد». ریحانه جباری به همراه مادرش بر سر قرار می‌روند. ریحانه جلو اداره پست می‌ایستد و مادر در آن دست خیابان. اما از مرتضی سربندی و شیخی خبری نمی‌شود.  


سربندی در اثر تقلای زیاد و خونریزی ناشی از جراحت فوت می‌کند. دادگاه اتهام قتل عمد با قصد قبلی را برای ریحانه اعلام و او را به اعدام محکوم می‌کند. این در حالی است که بنا به اظهارات وکیل ریحانه جباری در دادگاه و یادداشتی که او پس از صدور حکم نوشت، نه قتل عمدی بوده و نه ضربه وارده مرگبار، ضمنا ریحانه در تمامی مراحل بازجویی و دادگاه اعلام کرده که صرفاً برای دفاع از خودش دست به حمله زده‌است.
چند روز بعد قراری در اقدسیه گذاشته می‌شود. ریحانه نوشته است:  <blockquote>«مهندس شیخی هم کنارش بود. روی صندلی عقب نشستم. یک ماکروفر روی صندلی بود. گفت برای روز مادر خریده تا به همسرش هدیه دهد. تلفنش مدام زنگ می‌خورد. مهندس با لحن شوخی گفت عروسی یکی از اقوامش است و باید زود برود».</blockquote>به نقل از خانواده سربندی، وی یک پزشک عمومی و کارمند سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده است. اما عموی ریحانه جباری مدعی است که سربندی هیچ‌گاه کار طبابت نکرده و و پس از پايان تحصيلاتش مستقيما جذب وزارت اطلاعات شده است. همچنین واقعا برای خانواده‌ی جباری روشن نشده که آیا سربندی از عضویت وزارت اطلاعات بیرون آمده بود یا خیر. وی در زمان آشنایی با ریحانه جباری در کار واردات دارو بوده است.<ref name=":0">[https://www.radiofarda.com/a/f5-jabbari-relative-in-germany-on-execution-of-reyhane-in-iran/26664931.html محسنی اژه‌ای و وزارت اطلاعات بر اعدام ریحانه جباری اصرار داشتند]</ref>


عبدالصمد خرمشاهی، وکیل ریحانه، در یادداشتی که در آذر ۱۳۸۸ پس از پایان محاکمه ریحانه در روزنامه "اعتماد” منتشر کرد، بر این نکته تاکید داشت که ریحانه به دلیل شرایط روحی لحظه وقوع جرم، امکان کمک طلبیدن از نیروی انتظامی را نداشته و بنابراین دست به دفاع شخصی زده و عمل او تنها به منظور "دفاع از ناموسش” بوده‌است.
== روز حادثه ==
[[پرونده:ریحانه جباری 01.jpg|جایگزین=ریحانه جباری قبل از زندان|بندانگشتی|205x205پیکسل|ریحانه جباری قبل از زندان]]
روز شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۸۶، ساعت ۶ عصر، مرتضی سربندی، در حالی که تنها بوده، ریحانه جباری را از دم در شرکت ریحانه برمی‌دارد. چند کیلومتر بعد شیخی سوار می‌شود. کمی پایین‌تر هر دو نفرشان پیاده می‌شوند و با هم در بیرون ماشین صحبت می‌کنند. ریحانه حرفهایشان را نشنیده است. بعد شیخی می‌رود و سربندی سوار ماشین می‌شود. مرتضی سربندی بین راه از داروخانه، دارویی برای عمه‌اش خرید می‌کند که به گفته ریحانه بسته پوشک و کیسه‌ای نارنجی بوده است. آنها به جای رفتن به محل کاری که قرار بوده به دیدنش بروند به یک مجتمع مسکونی در خیابان میر عماد، جلو ساختمان فرمانداری می‌روند. از احترامی که نگهبان به سربندی می‌گذارد ریحانه حدس می‌زند او یک فرد «مقام دار» است. توصیفاتی که ریحانه جباری از اتاقی که قرار بوده محل کار باشد این چنین است:  <blockquote>«اینجا مکانی اداری نبود. محلی مسکونی و پر از غبار و گرد و خاک. پر از آشفتگی. هیچ نشانه ای از زندگی در آن نبود . بوی غذا یا نور روشن خانه. محلی متروکه بود».</blockquote>پس از گفتگوها و کشمکش‌های بین ریحانه جباری و مرتضی سربندی، سربندی با دو لیوان آب میوه از آشپزخانه بازمی‌گردد و به ریحانه سفارش می‌کند محتوای یکی از لیوانها را بنوشد. بعدها معلوم می‌شود محتوای یک لیوان ترکیبی از مرفین و خواب‌آور بوده است. سربندی سپس می‌رود همان بسته نارنجی کوچکی را که از داروخانه خرید کرده بود، می‌آورد و به ریحانه نشان می‌دهد. کاندوم بوده است از او می‌پرسد: «میدونی این چیه؟» و سپس خواسته‌اش را به ریحانه می‌گوید، که ریحانه می‌ترسد و به فکر فرار می‌افتد. سربندی می‌گوید: «راه فرار نداری… کجا میخوای بری؟ در قفله… فقط زمانی میتونی از اینجا بری که من بخوام».<ref>[https://amirshakib.com/2014/10/29/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84/ دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت اول]</ref>


خرمشاهی در یادداشت خود آورده بود: «قتل در مقام دفاع از ناموس جرمی است که از منظر عرف و جامعه هرگز مورد سرزنش قرار نگرفته‌است و وجدان جمعی هر چند مجری قانون، مرتکب را مجرم بشناسد و دفاع او را متناسب نداند او را تبرئه می‌کند و بر همین اساس است که در اکثر کشورهای جهان در موارد مشابه پس از بررسی کلی پرونده و ظواهر امر حتی اگر دفاع مشروع ثابت نشود اما مرد بیگانه از حدود متعارف گذشته باشد یا قصد شومی را داشته باشد و زن به دلیل ترس ناشی از شرایط یا تصورات غلط دیگر فرد مهاجم را به قتل برساند، در مجازاتش تخفیف قائل می‌شوند.».
در نهایت و پس از کش و قوسهایی که بین ریحانه و سربندی روی می‌دهد، ریحانه با چاقویی که در پیشخوان آشپزخانه بوده، ضربه‌ای به کتف سربندی می‌زند. زمانی که دوباره تلاش می‌کند از در خارج شود، صدای چرخش کلید از بیرون آمده و شیخی وارد می‌شود و با دیدن صحنه تعجب می‌کند و می‌گوید: «اینجا چه خبره؟» در همان حال ریحانه پا به فرار می‌گذارد. سپس ریحانه به اورژانس خبر می‌دهد و منتظر می‌ماند تا ماشین اورژانس می‌رسد.<ref name=":2">[https://amirshakib.com/2014/10/29/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%82%D8%B3/ دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت دوم]</ref>


== حکم اعدام ==
ریحانه جباری همان شب توسط شاملو، بازپرس شعبه یک امور جنایی، و کمالی، افسر اداره دهم آگاهی شاپور، دستگیر می‌شود. ریحانه نوشته است: <blockquote>«کمالی با هیجان می‌گفت آره کاندوم هم صورتجلسه کردیم. شاملو گفت همین یک مدرک تو را نجات می دهد. تو طبق شواهد و ماده شصت و چند دفاع مشروع کرده‌ای و هیچ نگرانی ندارد».<ref name=":1">[https://amirshakib.com/2014/11/01/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%82%D8%B3-2/ دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت سوم]</ref></blockquote>
==== ریحانه جباری اعدام شد ====
ریحانه جباری در سحرگاه شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳ بعد از ۷سال اسارت به پای چوبه دار رفت. از آن زمان تاکنون،<ref>کمیسون زنان شورای ملی مقاومت - [[به یاد ریحانه درسالگرد پروازش]]</ref>


ریحانه در هنگام اعدام ۲۶ سال داشت. حرفه او دکوراسیون داخلی بود و او از خود در مقابل تجاوز توسط یک مقام عالیرتبه وزارت اطلاعات، مرتضی سربندی، دفاع کرده بود.
== شکنجه ریحانه جباری ==
ریحانه جباری حدود ۵۶ روز در انفرادی و تحت شکنجه روحی و روانی قرار می گیرد.<ref>[https://web.archive.org/web/20141031173134/http://mohegh.blogfa.com/post-260.aspx تحلیلی بر پرونده ریحانه جباری]</ref> وی در مورد شکنجه‌هایش یک‌جا نوشته است:
[[پرونده:ریحانه جباری در بازداشتگاه.jpg|جایگزین=ریحانه جباری در بازداشتگاه|بندانگشتی|240x240px|ریحانه جباری در بازداشتگاه]]
<blockquote>«دو مرد به من نزدیک شدند. یک مرد تپل با هیکل معمولی و ته ریش که هرگز اسمش را نفهمیدم و مرد دیگری که اسمش سرهنگ کرمی بود. مرد تپل گفت برایم بگو چگونه قتل انجام گرفت. گفتم. گفت دختر ادا درنیار و واقعیت را بگو. گفتم واقعیت همین است که می‌گویم. کرمی پرید و از پشت موهایم را گرفت. سرم را به عقب کشید. درست مثل سربندی، سرم را با قدرت به عقب کشید. گردنم گرفت. همان‌طور که موهایم را گرفته بود مرا کشاند و داخل اتاق با در کوچک پرتاب کرد. یک میز کوچک با صندلی پشتش. دو صندلی هم آن طرف اتاق بود. پشت میز نشستم. کاغذ و خودکار دادند. بنویس. نوشتم. با دست‌بند نوشتم. «من وقتی مورد هجوم از طرف دکتر سربندی قرار گرفتم در دفاع از خودم به او یک ضربه چاقو زدم.» ناگهان کرمی از پشت توی سرم زد. ناگهانی بود و من گردنم را محکم نگرفته بودم. سرم روی میز خورد. کاغذ را برداشت و پاره کرد. از اول بنویس. واقعیت را بنویس. کرمی از اتاق خارج شد. مرد تپل گفت شوخی بردار نیست. تو همکاری کن، ما به قاضی می‌گیم که همکاری کردی و بهت تخفیف میدن. فردا می‌خوان خانواده‌ات رو، همه شونو بازداشت کنن. نمی‌خوای بهشون رحم کنی؟ گریه‌ام گرفت. گفتم واقعیت همینه. باور کنید. چرا منو زد؟ مگه چی باید بنویسم؟ گفت تو رو زد؟ تو به این می‌گی زدن؟ گفتم من چیز دیگه‌ای ندارم که بگم و فقط همونارو می‌نویسم. گفت حتما باید بتکونن تو رو؟ کرمی برگشت داخل اتاق. با دو مرد دیگر. یکی قدبلند و ریش دار و دیگری متوسط و بدون ریش. آن دو نفر نشستند روی صندلی. مرد تپل پشت سرم بود. کرمی داد زد می‌نویسی یا نه؟ تا حالا اراجیف بافتی، حالا راستشو بگو. مرد تپل گفت نه الآن همکاری می‌کنه. الآن می‌نویسه. یه کم فرصت بدین. داره فکرشو جمع میکنه. دوباره نوشتم. من در حالی که مورد هجوم سربندی قرار گرفته بودم در دفا… مرد تپل سرم را به عقب کشید و مرد بی‌ریش چند سیلی در دو گوشم زد. چپ راست، چپ راست. و من اولین کتک واقعی را در زندگیم خوردم. کرمی داد می‌زد اسم این مرد چه بود؟ گفتم سربندی. بلندتر داد زد اسم کوچکش؟ و من نمی‌دانستم»<ref name=":1" /></blockquote>همچنین در بازجویی‌ها رد شیخی آمده است. ریحانه یک جا نوشته است:<blockquote>«سه مرد هیولا در اتاق کوچک منتظرم بودند. کرمی نبود. به‌محض ورود دست‌بندم را به صندلی بستند و مجبورم کردند روی زمین بنشینم. خسته بودم. سرم را روی کفه صندلی گذاشتم. صدایشان را تشخیص نمی‌دادم. یکی بعد از دیگری فریاد می‌زدند: فکر کردی خیلی زرنگی؟ از تو گنده تراش اینجا موش شدن. تو جوجه میخوای ادای کی رو دراری؟ هر چی می‌پرسم بلند جواب بده. شیخی اونجا بود مگه نه؟ گفتم توی راه پیاده شد. ولی وقتی می‌خواستم فرار کنم در رو باز کرد… . توی پشتم چیزی حس کردم. باد کردن پوستم را حس کردم. و… تق… . پوستم شکافت. بعد از صدای تقه ریزی که با عصبم شنیدم، تازه آتش گرفت. سوخت. و من فریادی کشیدم از نای دل. گوشم از صدای فریادم درد گرفت. من صدای شلاق را نمی‌شنیدم. شلاق نبود، طناب نبود. چوب نبود. هرگز نفهمیدم که در آن چند روز با چه آتشم می‌زدند آن سه اژدهای آتش‌افروز. فقط صدای فریادم در گوشم می‌پیچید که خدا لعنتت کنه. و محکمتر آتش می‌ریخت بر پشتم. و من افتاده بر زمین، حقیر و خوار، غرق در آب دهان و آب بینی و اشکم بودم. دستهایم که بر صندلی بسته بود بالاتر از تنم، موقع پیچ و تاب گر گرفتن، از زیر بازوانم بی‌حس شده بود».<ref>[https://amirshakib.com/2014/11/01/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%82%D8%B3-3/ دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت چهارم]</ref></blockquote>


ریحانه جباری، زن ۲۶ ساله‌ای که از شش سال پیش به اتهام قتل مرتضی سربندی، از کارکنان پیشین وزارت اطلاعات، در زندان به سر می‌برد، صبح امروز در زندان رجایی‌شهر اعدام شد.
== دعاوی وکیل مدافع ریحانه جباری ==
محمد مصطفایی یکی از وکلایی است که مدتی پرونده ریحانه جباری را در دست داشت. او در مورد اولین دیدار ریحانه جباری با مرتضی سربندی و شیخی گفته است:<blockquote>«در اولین دیدار که مرتضی سربندی به همراه شیخی، ریحانه را سوار ماشین کمری خود می‌کنند اولین سوالی که پیش می‌آید این است که چرا این دو مرتضی و شیخی می‌بایست به این نحو دختر را سوار بکنند. اگر واقعا مسائل اعتقادی و دینی قوی داشتند چرا باید خود را در این معرکه قرار بدهند؟»</blockquote>محمد مصطفایی،‌ همچنین در مورد شواهد و مدارک قصد مقتول برای تجاوز را آشکار می‌کند، می‌نویسد:<blockquote>«مقتول در سر راه خود به آپارتمان یاد شده توقف می‌کند و از داروخانه واقع در خیابان مفتح مقداری وسایل می‌خرد که در دو کیسه نارنجی بوده است. بعدها در بازرسی صحنه جرم مشخص می‌شود که در میان وسایل خریداری شده، یک بسته کاندوم بوده که کاملا مشخص است چه استفاده‌ای داشته است. بازپرس محترم برخلاف همه اصول منطق، اخلاق و حقوق، چون نمی‌توانسته وجود یک بسته کاندوم در صحنه جرم را نادیده بگیرد، به فرضیه‌بافی و حدس و گمان متوسل می‌شود و می‌نویسد: «شاید خود متهمه کاندوم‌های مکشوفه در محل وقوع جرم را جهت انحراف ذهن مقامات رسیدگی‌کننده در محل قرار داده باشد.!» در حالی که به سادگی می‌توانست از داروخانه محل نسبت به اجناس خریداری شده توسط مقتول تحقیق به عمل بیاورد. اگر اقدامات ریحانه تا این حد برنامه‌ریزی شده بود، چرا فی‌المثل به گونه‌ای برنامه‌ریزی نکرد که آلت قتاله به سادگی توسط ماموران یافت نشود؟ شماره تلفن و پیام‌های خود را از روی موبایل مقتول حذف نکرد؟»</blockquote>وی همچنین در مورد دارویی که براساس گزارش پزشکی قانونی در یکی از دو لیوان آبمیوه کشف می‌شود،‌ می‌نویسد:
[[پرونده:ریحانه جباری در دادگاه.JPG|جایگزین=ریحانه جباری در دادگاه|بندانگشتی|250x250پیکسل|ریحانه جباری در دادگاه]]
<blockquote>«براساس گزارش پزشکی قانونی، در یکی از دو لیوان آبمیوه‌ای که روی میز محل وقوع قتل کشف شده است، داروی دیفنوکسیلات وجود داشته است. این دارو از ترکیبات مرفین و خواب‌آور است و بسته به میزان آن، عوارضی چون سرگیجه، بی‌حسی و خواب آلودگی دارد. افراد معتاد از آن برای رفع علایم ترک استفاده می‌کنند. بدیهی است که این دارو توسط مقتول به آبمیوه‌ای که قرار بوده ریحانه بخورد اضافه شده است و فراموش نکنیم که مقتول پزشک بوده و به خوبی عوارض داروها و کاربردهای آنها را می‌شناخته است. بنابراین باید پرسید: قصد مقتول از اینکه ریحانه خواب آلوده، گیج و بی‌حس شود چه بوده است؟»</blockquote>محمد مصطفایی در مورد خریدن چاقو به منظور ارتکاب قتل، پیش از حادثه، توسط ریحانه جباری می‌نویسد:<blockquote>«در خصوص وجود چاقو در کیف ریحانه که بازپرس محترم از آن به عنوان اماره‌ای مبنی بر قصد ارتکاب قتل یاد کرده اند، یک نکته در این بخش لازم به ذکر است و آن اینکه صرفنظر از اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه مقتول و شیخی چندین بار از او خواسته بودند یک وسیله دفاع تهیه کند و حتی در روز وقوع قتل، ریحانه در هنگامی که با مقتول در اتومبیل بودند، به وی گفته که وسیله دفاعی را که گفته بودید، خریده ام، در حال حاضر شرایط جامعه به گونه ای است که اگر نگوییم همه، اکثریت زنانی که در بیرون از خانه فعالیت می‌کنند، ناگزیرند برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، از پیش تمهیداتی بیندیشند. گذاشتن چاقو در کیف برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، تمهید پیشگیرانه‌ای است که نه تنها ریحانه بلکه بسیاری از زنان دیگر نیز به آن دست می‌یازند و تقصیر عواقب ناخوشایند استفاده از آن را نه به پای زنان بلکه باید به پای قوای انتظامی و امنیتی جامعه نوشت که از فراهم آوردن شرایط امن برای حضور اجتماعی زنان عاجز بوده اند.»</blockquote>ریحانه جباری در نوشته‌هایش شرح می‌دهد که شکنجه، ضرب و جرح، ممنوعیت ملاقات، تهدید به دستگیری اعضای خانواده و بخصوص خواهر کوچکترش باعث شده بود او به هرچه بازجوها می‌خواهند اعتراف کند، از جمله اینکه با افراد بسیاری رابطه داشته و چاقو را با قصد قبلی خریداری کرده است:<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran/2015/01/141028_me_reyhaneh_jabbari_ambiguities ابهامات پرونده ریحانه جباری]</ref><blockquote>«خیلی ساده! تو بنویس که چاقو رو از قبل خریدی. فرقی نداره. چه اونجا بوده باشه و چه خریده باشی. گفتم آخر من چاقو برای چه نیاز داشتم که بخرم. گفت بنویس خود مقتول گفته بخر. برای مراقبت از خودت.»<ref>[https://amirshakib.com/2014/11/01/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%82%D8%B3-5/ دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت ششم]</ref></blockquote>محمد مصطفایی ریحانه را گناهکار خواند و جرم وی را قتل غیرعمد به منظور دفاع از خود قلمداد کرد و در مصاحبه‌اش گفت:<blockquote>«ریحانه جباری مستحق اعدام نبوده و تمام پروسه‌ای که طی شده نشون میده که دستهای پنهانی قصد این را داشتند که ریحانه را اعدام کنند.»<ref name=":7">[https://www.youtube.com/watch?v=ZJKOHB6yi0w ابهامات پرونده ریحانه جباری از دید محمد مصطفایی - یوتیوب]</ref></blockquote>


حکم قصاص ریحانه جباری سحرگاه امروز با حضور اولیای دم و همچنین خانواده جباری به اجرا گذاشته شد.
=== ماجرای شیخی ===
محمد مصطفایی در مصاحبه‌اش در رابطه با رابطه شیخی با این قتل گفت:<blockquote>«از طرفی شیخی دوست و همکار مقتول یعنی مرتضی سربندی بوده. از زمانی که ریحانه با مرتضی سربندی آشنا می‌شود شیخی نیز حضور داشته. درخواست کردیم که پرینت تلفن مقتول را بدهند ندادند، پرینت پیام‌های مقتول را بدهند ندادند، تا بتوانیم ردی از شیخی بگیریم، اما بنظرمن ایشون به قدری نفوذ داشتند که اجازه ندادند مسیر پرونده به سمت ایشون بره. من یقین دارم که ایشون یکی از مسئولین نظام بوده یا قدرت زیادی در وزارت اطلاعات داشته. در هرصورت کنترل ایشون در این پرونده بسیار زیاد بوده. ریحانه ۵۶ روز در سلول انفرادی و تحت شکنجه و بازجویی قرار داشته و کسانی که از وی بازجویی می‌کردند مامورین وزارت اطلاعات بودند. حتی صورت جلسه بازجویی هم در پرونده منعکس نشده و از همه مهمتر سی‌دی که مکالمات مقتول با افراد دیگر بوده و توسط بازپرس دریافت شده بود در پرونده معدوم شد و بازپرس هم اعلام کرد که به این سی‌دی نیازی نیست و ما معدوم می‌کنیم. مگر امکان داره که یک دلیلی به این قاطعی و بزرگی و مهمی که به نفع متهم است را از بین ببریم؟ دلایلی که به نفع متهم بوده همه نادیده گرفته شد.»</blockquote>در سوال اینکه آیا کس دیگری در قتل شرکت داشته یا عامل قتل بوده، آقای مصطفایی جواب می‌دهد:<blockquote>«کس دیگری آمده داخل که آن فرد شیخی بوده چون مدارکی در دست مقتول داشته و آنجا هم درگیری رخ می‌ده. همسایه‌های طبقات بالا و پایین اعلام می‌کنند که یک صداهایی میومده و یکدفعه مقتول بیرون میاید و داد زده: دزد دزد. این نشون میده که یکی بوده با مقتول درگیر شده و بعد آمده بیرون و دزد دزد کرده. از طرفی هیچ‌گونه آثار جراحت و ضرب و جرحی در بدن ریحانه وجود نداشته و نشون میده که درگیری فیزیکی بعد از اون اتفاق صورت نگرفته.»</blockquote>وی همچنین اضافه می‌کند:<blockquote>«تاکید می کنم، بنده یقین دارم که ریحانه جباری قاتل اصلی پرونده نیست. قاتل اصلی فردی به نام شیخی است که متاسفانه به دلایل نامعلومی امکان بازداشت وی فراهم نشده است. هر چند ریحانه اعلام نموده است که ضربه چاقو را او وارد کرده است اما ضربه چاقو به نفسه نوعا کشنده نبوده و درگیری های بعدی که صورت رفته است باعث مرگ مقتول سربندی شده است.»</blockquote>محمد مصطفایی در پاسخ به اظهارات قاضی تردست، گفته است:<blockquote>«ایشان (تردست) می‌گویند شیخی وجود خارجی نداشته است، درحالی که حتی شیخی در بازجویی‌ها هم شرکت داشته است اما از چنان قدرتی برخوردار بوده است که هیچ کدام از آنها جرأت مواجهه با وی را نداشته‌اند. از طرفی در پرونده برای شیخی پرونده مفتوح بوده است و بعد که تردست ایراد گرفتند، قرار منع تعقیب برای شیخی صادر شد.»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/145727 اعدام ریحانه، ننگ خونین در هزار لایه دسیسه]</ref></blockquote>


ریحانه جباری در زمان قتل ۱۹ سال داشت و از ۲۰ سالگی نیز در زندان به سر می‌برد.
== اعتراض‌ها به حکم اعدام ==
[[مریم رجوی]]، اعدام ریحانه جباری را نشانه دیگری از توحش و زن‌ستیزی رژیم آخوندی توصیف کرد.<ref name=":5" />


به گفته وی، با وجود اصرار اعضای خانواده، مسئولان زندان دربارهٔ زمان و مکان اعدام احتمالی خانم جباری چیزی نگفته‌اند.
احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق‌بشر سازمان ملل، در همان زمان، حکم اعدام ریحانه جباری را «ناروا و غیرعادلانه» خواند. وی تاکید کرد:<blockquote>«اگر گفته‌های ریحانه جباری صحت داشته باشند، او دو مرتبه قربانی شده است؛ بار نخست از سوی فرد متجاوز و بار دوم از سوی سیستم قضایی که باید از افراد در برابر تعدی جنسی و جسمی حراست کند.»<ref name=":5">[https://women.ncr-iran.org/fa/2014/10/27/%d8%b1%db%8c%d8%ad%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ac%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b7-%d9%85%d9%84%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7/ ریحانه جباری توسط ملایان در ایران اعدام شد]</ref><ref>[https://melliun.org/iran/39308 احمد شهید: حکم اعدام ریحانه جباری ناروا و غیرعادلانه است]</ref></blockquote>جن ساکی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، طی بیانیه‌یی اعدام ریحانه جباری را محکوم کرد. وی همچنین از گزارش‌هایی که حاکی بوده ریحانه جباری را با خشونت وادار به اعتراف کرده‌اند، اشاره کرد.<ref>[https://ir.voanews.com/a/iran-execution/2496241.html آمریکا اعدام ریحانه جباری را محکوم کرد]</ref>


حکم اعدام ریحانه جباری در دیوان عالی کشور تأیید شده بود.
سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای اعدام ریحانه جباری را «لکه خونین دیگری در سابقه حقوق بشر ایران» توصیف کرده و آن را محکوم کرد.<ref name=":4" />


پیش از این، روز هفتم مهر ماه گزارش شد که ریحانه جباری در آستانه اعدام قرار دارد، ولی این حکم اجرا نشد. شعله پاکروان گفت: «از هفتم مهر تاکنون هر روز مرده‌ایم و هر روز در این مدت، برای ما روز اجرای حکم بوده‌است.»
در ۱۶ مهر ۱۳۹۳، مارتین شولتز، رئیس پارلمان اروپا، نامه‌ای به علی لاریجانی نوشت و در آن خواستار توقف اجرای حکم اعدام ریحانه جباری شد و گفت با مجازات اعدام مخالف است.<ref>[https://www.radiozamaneh.com/181380 رئیس پارلمان اروپا: حکم اعدام ریحانه جباری را متوقف کنید]</ref>


او همچنین از مسئولانی که به رسانه‌ها گفته بودند پرونده ریحانه جباری «ختم به خیر» خواهد شد، انتقاد کرد.
مینا احدی و نازنین افشین‌جم، برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام ریحانه جباری کمپینی را تشکیل داده و حدود صد هزار امضا جمع‌آوری کردند که بیش از ۲۳۰۰ صفحه بود. آنها این بیانیه را در سه نسخه چاپ و برای احمد شهید، بان کی مون و کاترین اشتون ارسال کردند.<ref>[https://www.radiozamaneh.com/183840 ریحانه جباری اعدام شد]</ref>[[پرونده:شعله پاکروان.jpg|جایگزین=شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری بر سر آرامگاه فرزندش|بندانگشتی|شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری بر سر آرامگاه فرزندش]]تعدادی از هنرمندان و ورزشکاران از جمله محمدرضا شجریان، رضا کیانیان، اصغر فرهادی، رخشان بنی‌اعتماد، گوگوش، بهاره رهنما، رویا تیموریان و ناصر حجازی جزو کسانی بودند که برای نجات ریحانه از چوبه دار تلاش کردند.<ref>[http://women.ncr-iran.org/fa/1393/02/07/%d9%88%da%a9%db%8c%d9%84%e2%80%8c-%d8%b1%db%8c%d8%ad%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ac%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b4%d8%b1%d8%a7%d9%8a%d8%b7-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a7%d9%88/ وکیل ریحانه جباری از شرایط پرونده او سخن می‌گوید]</ref><ref>[http://mazanan.com/?p=45872 تلاش‌ها برای نجات جان ریحانه از اعدام]</ref><ref>[https://www.khabaronline.ir/news/381749/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%85-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%8 محمدرضا شجریان به اولیای دم پرونده ریحانه نامه نوشت]</ref><ref>[https://www.radiofarda.com/a/f7-googoosh-iv-over-her-new-album/26925436.html از حاشیه‌های یک عکس خصوصی]</ref>


مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری ایران در آخرین واکنش به روند تحولات مربوط به پرونده ریحانه جباری، روز اول آبان ماه، به خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) گفته بود: «انتظار داریم این پرونده به نحوی ختم به خیر شود.»
حزب کمونیست کارگری ایران، در تاریخ ۴ خرداد ۱۳۹۳ طی بیانیه‌ای خواهان توقف اعدام ریحانه و آزادی وی شد.<ref>[http://wpiranfa.com/?p=1954 توقف حکم اعدام ریحانه جباری و احتمال بررسی مجدد پرونده]</ref>


طبق قوانین ایران، رضایت خانواده مقتول تنها راه اجرا نشدن حکم اعدام ریحانه جباری بود. مادر او هم با اشاره به اقداماتی که فعالان حقوق بشر برای کسب رضایت از خانواده مقتول کرده‌اند، گفت: «نمی‌خواهم کسی به دفاع از ریحانه، به فرزندان سربندی (مقتول) حرف بدی بزند، آنها هم تحت فشار هستند و روزهای سختی را می‌گذرانند.»
در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ۹۸ هنرمند خارجی طی اطلاعیه‌ای خواهان نجات ریحانه جباری از اعدام شدند و به این حکم اعتراض کردند.<ref>[http://wpiranfa.com/?p=1930 هنرمندان بیشتری برای لغو حکم اعدام ریحانه به میدان آمده‌اند]</ref>


'''ریحانه جباری، سحرگاه شنبه ۳ آبان‌ماه در زندان رجایی‌شهر کرج به دار آویخته شد.'''
دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۳، گروهی از زنان سازمان «فمن» در اعتراض به اعدام ریحانه جباری مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین تجمع کردند.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D9%81%D9%85%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%B3 اعتراض گروه «فمن» به اعدام ریحانه جباری مقابل سفارت ایران در برلین]</ref>


دادستانی تهران با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که حکم قصاص ریحانه جباری را سحرگاه امروز به اجرا گذاشته‌است. در اطلاعیه داستانی تهران آمده: «دادستانی در جهت حصول سازش و کسب رضایت اولیای دم تلاش نموده و با وجود برگزاری جلسه‌ای با حضور اولیای دم و قاتل و خانوادهٔ وی، اولیای دم در نهایت خواستار اجرای حکم قصاص شدند که حکم صادره سحرگاه روز جاری به موقع اجرا گذارده شد.»
فائزه، یک زن جوان کارگردان از کشور هند، در نمایشنامه‌ای به‌ نام ۷/۷/۷ ماجرای اعدام ریحانه جباری را در یک تئاتر به نمایش گذاشت.<ref>[http://women.ncr-iran.org/fa/1395/02/26/%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%aa%d8%a6%d8%a7%d8%aa%d8%b1-%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%b1%db%8c%d8%ad%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%ac%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%af%d8%b1/ تئاتر اعدام ریحانه جباری در هند]</ref>


شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری در فیسبوکش، آخرین دیدار با دخترش را شرح داده‌است. او می‌نویسد: «تازه به خانه برگشته‌ام. خسته و پریشان. به ملاقات ریحانه رفتیم. من و پدرش، دو خواهر، پدربزرگ و مادربزرگش و خواهرم. ملاقات در دفتر رئیس زندان شهرری انجام شد. با حضور چندین نفر از مسئولین. ریحانه تب داشت؛ ولی آرام بود. تا اواسط ملاقات همه‌مان خودمان را کنترل کردیم اما بالاخره بغض‌ها ترکید و اشک‌ها جاری شد. هر چه اصرار کردیم که مسئولین بگویند او را به کجا می‌برند و کی، جواب ندادند. محرمانه بود
همچنین یک نویسنده آمریکایی به‌نام «رندی نوبل» کتابی در مورد ریحانه جباری نوشته و منتشر کرد. وی در قسمتی از کتاب نوشته است:<ref>[https://javanehha.com/2016/04/27/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%82%D9%84%D9%85/ انتشار اولین کتاب درباره ریحانه جباری به قلم یک آمریکایی و مسیحی]</ref><ref>[http://women.ncr-iran.org/fa/1395/02/10/%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86-%e2%80%8c-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%af/ کتاب نویسنده آمریکایی در مورد ریحانه جباری]</ref>
<blockquote>«او (ریحانه)‌ صدای هزاران زن شده که پیش و پس از او قربانی تبعیض شدند. ریحانم، پروانه ای ست که با درد پرواز کرد. اما شمعی شد فروزان که راه را نشان میدهد به میلیونها زن و مرد شریف، تا راست قامت بمانند و ارزشی را خلق کنند در این جهان خونبار امروزی. با جانش فریاد زد مرگ پایان زندگی نیست. زنده باد زندگی، حتی پس از مرگ</blockquote>


ریحانه جباری در سال ۱۳۸۶، هنگامی که فقط ۱۹ سال داشت، به اتهام قتل مرتضی عبدالعلی سربندی بازداشت شد. او گفته بود برای دفاع از خود در برابر تجاوز جنسی مرتکب قتل شده‌است. مرتضی عبدالعلی سربندی هنگام وقوع قتل ۴۷ سال داشت.
== اعدام ==
ریحانه جباری در سحرگاه ۳ آبان ۱۳۹۳ اعدام و در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. ریحانه در حالی به خاک سپرده شد که بیش از ۱۵۰ نیروی مسلح برای محاصره محل، اعزام شده بودند و به نزدیکان و حاضران، اجازه صحبت یا سخنرانی نمی‌دادند.<ref name=":3" />


ریحانه جباری، طراح دکوراسیون داخلی یک شرکت تبلیغاتی و طراحی داخلی بود و برای طراحی دکوراسیون مطب مقتول به آنجا رفته بود.
مدتی قبل از اعدام، ریحانه را به اتاقی ۹ نفره شامل زندانیان سرطانی و مبتلا به هپاتیت و ایدز، منتقل می‌کنند. تماس‌های تلفنی ریحانه قطع و از ملاقات با وکیل محمد علی جداری فروغی، نیز ممانعت به عمل آماده است.<ref>[http://mohsenbabazadeh.blogspot.com/2014/06/blog-post_26.html قطع تماس، ممانعت از ملاقات با وکیل و شکنجه ریحانه جباری]</ref>


آخرین «جلسه صلح و سازش» در پرونده ریحانه جباری روز چهارشنبه ۲۳ مهر در دادسرای امور جنایی ویژه قتل برگزار شد و بدون نتیجه پایان یافت.
فریبرز جباری عموی ریحانه جباری، در یک نشست مطبوعاتی در برلین در مورد اعدام ریحانه جباری گفته بود:<ref name=":6">[https://www.radiofarda.com/a/f5-jabbari-relative-in-germany-on-execution-of-reyhane-in-iran/26664931.html محسنی اژه‌ای و وزارت اطلاعات بر اعدام ریحانه جباری اصرار داشتند]</ref>
[[پرونده:نامه ریحانه جباری به مادرش.jpg|جایگزین=نامه ریحانه جباری به مادرش|بندانگشتی|350x350px|نامه ریحانه جباری به مادرش]]
<blockquote>«براساس شواهد و قرائن، آقای محسنی اژه‌ای که در زمان رخ دادن قتل مرتضی سربندی، مامور پيشين وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، وزير اطلاعات بوده، بر اجرای حکم قصاص ريحانه جباری، اصرار داشته است.»</blockquote>فریبرز جباری،‌ همچنین در مورد اطلاع‌رسانی اجرای حکم اعدام به خانواده ریحانه گفته بود:<ref name=":6" /><blockquote>«در حالی که که خبرگزاری‌های تسنيم و فارس وابسته به سپاه پاسداران از اعدام ريحانه جباری خبر داده بودند،خانواده وی هنوز از اجرای اين حکم خبر نداشتند.»</blockquote>محمد مصطفایی در مورد اعدام ریحانه جباری در مصاحبه‌اش گفت:<ref name=":7" /><blockquote>«بصورت ناعادلانه حکم اجرا شد. روز جمعه اجرا شد و یک ملاقاتی میدهند و بعدش معلوم نیست ریحانه را به کدام زندان می‌برند حتی خانواده وی نیز خبردار نمی‌شود. فردای آن روز خبرگزاریهای که گرایش به دستگاه امنیتی دارند اعلام می‌کنند که ریحانه اعدام شده.»</blockquote>


حکم اعدام ریحانه جباری در دیوان عالی کشور تأیید شده بود.
== دلنوشته ریحانه جباری ==
ریحانه جباری در یکی از دلنوشته‌های خود می‌نویسد:<ref>[http://women.ncr-iran.org/fa/1394/08/15/%D8%AF%D9%84-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AC%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF/ دلنوشته ریحانه جباری- به مناسبت سالگرد ریحانه]</ref>
[[پرونده:دلنوشته ریحانه جباری 02.JPG|جایگزین=قسمتی از دلنوشته ریحانه جباری|بندانگشتی|قسمتی از دلنوشته ریحانه جباری]]
<blockquote>«من ریحانه جباری بیست و شش سال دارم. کوله‌باری از دردهایی که شنیده‌ام بر دوش می‌کشم. خودم را مسئول میدانم که آن‌چه از بطن جامعه و مرکز بزهکاری یعنی زندان یاد گرفتم بیان کنم. شاید به سهم خودم قدمی برای تغییر سرنوشت این زنان برداشته باشم. با این تاکید که هیچ زنی به تن فروشی نمی‌افتد مگر اینکه قبلا مورد تجاوز قرار گرفته باشد. من ریحانه جباری بیست و شش سال دارم و ترس و وحشت شرایط تجاوز را با همه وجودم تجربه کرده ام. سربندی هیچ تفاوتی با برادر مهسا یا عموی نیوشا نداشت. زیرا من نیز به چهره ی متدین و پدرانه او اعتماد کرده بودم. او نیز برای من چنین سرنوشتی را رقم میزد، اگر من آن ضربه را به کتفش نمی‌زدم. اما همچنان قانون خشک بی‌روح مردانه به دفاع از مردان می‌پردازد. مرد کجا درک میکند روح له‌شده دختری جوان را بعد از تجاوز؟ مرد کجا می‌فهمد هجوم ترس و قفل شدن فکر و ذهن و بدن دختری جوان را که در دست‌های مردی تحریک شده اسیر است؟ مرد کجا می‌فهمد فریاد خفه شده در گلوی دختری جوان را که از خزیدن انگشتان مرد متجاوز چندشش میشود؟ مردان قانون تجاوز را با ذهن مردانه و روحیه تهاجمی خود نوشته اند. با وجودی که یقین دارم مردان با شرافت و انسان‌دوست زیادی در جامعه زندگی میکنند، اما به صراحت می‌گویم قانون مربوط به تجاوز به دختران و دفاع آنان در برابر تجاوز را موجودات نر نوشته اند، نه مردان حمایتگر و مهربان.»</blockquote>


ریحانه جباری، به رغم ابهاماتی که در پرونده‌اش وجود داشت، دوشنبه ۷ مهرماه برای اجرای حکم به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شده بود.
== موضع‌گیری مسعود رجوی در مورد اعدام ریحانه جباری ==
[[مسعود رجوی]]، مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران]] در قسمتی از پیام صوتی خود با عنوان «منکر اول ولایت فقیه است، معروف اول ارتش آزادی است» که در تاریخ ۱۱آبان ۱۳۹۳ از تلویزیون سیمای آزادی پخش شد، به اعدام ریحانه جباری اشاره کرد و گفت: <blockquote>«تأکید [[مریم رجوی|مریم]] بر تشکل هزار زن ذیصلاح انقلابی اشرفی و مجاهد پاسخ به همان جبر اجتماعی و سیاسی است که حتی ولی فقیه ارتجاع هم آنرا دریافته ولی در عمل برایش پاسخی جز اسیدپاشی بر روی زنان و طناب دار بر گردن ریحانه جباری آنهم بعد از هفت سال و نیم حبس و شکنجه ندارد. دختر دانشجویی که موقع دستگیری ۱۸، ۱۹ سال بیشتر نداشته، دختری که به معنای واقعی کلمه به معروف قیام کرده است. امر به معروف. یعنی در دفاع از خودش به مقابله پرداخته با نرینه وحشی اطلاعاتی، اطلاعاتی مهاجم. اگر که ریحانه مأمور اطلاعات را کشته، پس آفرین بر او و درود بر او. کسی که دژخیم و مأمور گشتاپوی دینی را بکشد، البته که او یک قهرمان است و باید عمل قهرمانانه او را تا نیست و نابود کردن آخرین مهره اطلاعات آخوندی ادامه داد، مگر اینکه مزدور مربوطه تسلیم بشود، تمام وقایع و حقایق مزدوری خودش را با پوزش و پشیمانی به اطلاع مردم ایران برساند. به همین خاطر بگذارید که از جانب خلق در زنجیرمان برای اطلاع همه اعلام کنم؛ یزید دوران خامنه‌ای، شمر زمانه و سردژخیم قضائیه صادق لاریجانی، به ازای اعدام‌های روزانه‌شان، هر روز خودشان یک بار مستحق اعدام هستند.»</blockquote>


شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری در فیس‌بوک خود نوشته بود، مسئولان زندان رجایی‌شهر به او گفته بودند که صبح روز سه‌شنبه، ۸ مهر ماه برای گرفتن جسد ریحانه به زندان مراجعه کند. حکم اعدام ریحانه جباری اما در آن روز اجرا نشد و او به زندان شهرری (قرچک ورامین) بازگردانده شد.
== پانویس ==
 
<references />
برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام ریحانه جباری، تعدادی از فعالان حقوق بشر کمپینی تشکیل دادند و بیش از صد هزار امضاء هم در مخالفت با اجرای این حکم جمع‌آوری کردند.
 
مینا احدی و نازنین افشین جم از فراخوان‌دهندگان برای این کمپین بودند. آنها امضاهای جمع شده در مخالفت با اعدام ریحانه را که بیش ۲۳۰۰ صفحه بود، در سه نسخه چاپ و برای احمد شهید، بان کی مون و کاترین اشتون ارسال کردند.
 
مارتین شولتز، رئیس پارلمان اروپا و عضو حزب سوسیال دموکرات آلمان، با ارسال نامه‌ای به علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، خواهان توقف اجرای حکم اعدام ریحانه جباری شده بود.
 
== اطلاعیه دادستان تهران دربارهٔ اعدام ریحانه جباری ==
دادستان تهران صبح امروز (شنبه) بعد از اجرای حکم قصاص ریحانه جباری، اطلاعیه ای دربارهٔ روند پرونده وی منتشر کرد.
 
به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:
 
در پی انتشار مطالبی در برخی سایتهای خبری در خصوص پرونده موضوع محکومیت ریحانه جباری ملایری فرزند فریدون و با عنایت به اجرای حکم قصاص نفس در خصوص وی در تاریخ ۳/۸/۱۳۹۳، پایگاه اطلاع‌رسانی دادستانی تهران برای تنویر افکار عمومی، شرحی از پرونده قضایی نامبرده را اعلام می‌کند.
 
در پی گزارش ارتکاب یک فقره قتل عمد فردی به نام مرحوم مرتضی عبدالعلی سربندی در تاریخ شانزدهم تیرماه سال ۱۳۸۶ و پس از کشف تلفن همراه مقتول و دسترسی به آخرین تماس وی با فردی به نام ریحانه جباری، نامبرده به عنوان مظنون ارتکاب قتل تحت تعقیب قرار می‌گیرد. با مراجعه مأموران به محل اقامت ریحانه جباری، از منزل او یک عدد کارد آشپزخانهٔ آغشته به خون و جلد آن و یک عدد روسری آغشته به خون کشف می‌گردد.
 
ریحانه جباری متولد ۱۳۶۶ در تمام مراحل تحقیق نزد ضابطان، بازپرس و دادگاه به ارتکاب قتل از سوی خود اقرار نموده و برای توجیه اقدام خود مدعی شده بود مرحوم قصد تجاوز به وی را داشته، این در حالی است که:
 
# اظهارات بعدی متهمه خلاف این ادعا را ثابت نموده‌است.
# محل اصابت ضربه کارد به مرحوم (میان دو کتف) نشان از آن دارد که قتل در حالت دفاع نبوده‌است.
گزارش معاینه جسد در سراسر بدن و دست‌ها آثار ضرب و جرح را گواهی کرده‌است. در پشت تنه یک بریدگی عرضی به طول هشت سانتی‌متر، در سمت راست ناحیه میانی خلف تنه و فاصله دو سانتی‌متر از خلف وسط و هشت سانتی‌متری در استخوان کتف راست دیده شده‌است.
 
۳ - خریدن کارد به منظور ارتکاب قتل، پیش از حادثه حکایت از سبق تصمیم ریحانه جباری بر قتل دارد. در بازرسی از منزل متهمه، جلد مقوایی کارد آشپزخانه کشف می‌شود که نشان می‌دهد آلت قتاله را خود خریداری کرده‌است. وی به خرید کارد آشپزخانه دو روز پیش از جنایت اقرار کرده‌است.
 
۴ - مفاد پیامک ارسالی از سوی ریحانه جباری برای دوست خود مبنی بر این که قصد کشتن فردی را دارد، دلالت بر سبق تصمیم وی برای قتل و نیز کذب بودن ادعای دفاع در مقابل تجاوز است. قاتل در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۸۶ (سه روز پیش از ارتکاب قتل)، با ارسال پیامکی به یکی از دوستان خود نوشته‌است: «فکر کنم امشب بکشمش».
 
# ساکنان مجتمع محل ارتکاب جنایت اظهار داشته‌اند که با شنیدن سر و صدا، بیرون آمده و مشاهده کرده‌اند مقتول در حالی که زخمی و خون آلود بوده، با فریاد «دزد دزد» از طبقه پنجم به پایین آمده و در جلوی واحد طبقه سوم بیهوش می‌شود. این در حالی است که در صورت صحت ادعای قاتل، موجبی برای فرار وی نبوده و نامبرده می‌بایست با ایجاد سر و صدا، همسایگان را آگاه می‌کرده و با حضور آن‌ها احساس امنیت می‌نموده‌است.
# درب آپارتمان از نظر قفل فاقد تخریب بوده و این امر نشان می‌دهد که قصد تجاوزی در میان نبوده‌است. متهم در خصوص بسته بودن درب و عدم امکان فرار می‌گوید: «در ابتدای ورود درب را باز گذاشتم؛ ولی او بعد از آمدن به سمت من درب را بست، اما قفل نکرد».
متعاقباً در ادامه تحقیقات ریحانه جباری مدعی گردیده قتل از ناحیه فردی به نام شیخی برنامه‌ریزی شده بود. متهمه هم چنین مدعی گردیده که پس از ایراد ضربه به پشت مقتول، شیخی وارد خانه شده و با مقتول درگیر شده‌است.
 
وی می‌گوید: «شیخی فقط دنبال مدارکی در منزل مقتول می‌گشته و نقشی در قتل نداشته‌است». در این راستا بازپرس اقدامات بسیاری را در جهت شناسایی شخص مذکور به عمل آورده و پس از شناسایی افرادی با نام‌های مشابه و مواجهه حضوری بین ریحانه جباری با آن‌ها، در نهایت جباری با اعلام این که افراد مذکور را نمی‌شناسد، اقرار نموده که اظهاراتش در خصوص فردی به نام شیخی صرفاً به منظور انحراف مسیر پرونده بوده‌است.
 
گرچه ادعای ریحانه جباری در خصوص شیخی به هیچ وجه اثبات نشده و در مرحله ای نیز توسط محکوم انکار گردیده، اما با فرض صحت موضوع، وی نقش نامبرده را صرفاً حضور در محل جنایت اعلام کرده و به صراحت ارتکاب قتل به تنهایی از ناحیهٔ خود را پذیرفته‌است.
 
متهمه اقرار نموده برای قتل از پیش کارد تهیه کرده بود. هم چنین فروشندهٔ کارد ضمن مواجههٔ حضوری با جباری، او را شناسایی کرده بود.
 
در ادامه تحقیقات صاحب کار و همکاران متهمه به دروغگو بودن وی اذعان نموده و گفته‌اند در روز وقوع قتل اعلام کرد که پدرش یک اتومبیل تویوتا کمری خریده این درحالی است که خودروی مذکور متعلق به مرحوم بوده‌است. آنها وی را فردی دروغگو توصیف کرده‌اند که دوست داشت خود را بزرگ‌تر از آنچه که هست نشان دهد.
 
پس از انجام تحقیقات توسط بازپرس ویژه قتل و برگزاری جلسات رسیدگی در دادگاه کیفری استان، دادگاه نهایتاً با اعلام ختم رسیدگی با احراز اتهام قتل عمد، ریحانه جباری را به قصاص نفس محکوم نمود که رای صادره از سوی شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور نیز ابرام گردید.
 
نظر بر این که طی چند ماه اخیر و پس از قرار گرفتن پرونده در مرحلهٔ اجرا، قاتل ادعاهای قبلی خود را که در جهت احراز صحت یا سقم آن‌ها، تحقیقات بسیاری صورت گرفته و برای مدت زمان طولانی نیز پرونده را از مسیر اصلی منحرف نموده بود، بار دیگر مطرح کرده و به این طریق تلاشی وافر در جهت مظلوم نمایی و ایجاد شائبهٔ اشتباه در صدور حکم صورت داد، اعلام می‌گردد تمامی ادعاهای فوق در جریان پرونده بررسی شده و کذب بودن آن‌ها در مراحل مختلف دادرسی توسط بازپرس، قضات دادگاه کیفری استان (پنج نفر) و قضات دیوان عالی کشور احراز گردیده‌است.
 
به رغم موارد فوق این دادستانی در جهت حصول سازش و کسب رضایت اولیای دم تلاش نموده و با وجود برگزاری جلسه ای با حضور اولیای دم و قاتل و خانوادهٔ وی، اولیای دم در نهایت خواستار اجرای حکم قصاص شدند که حکم صادره سحرگاه روز جاری به موقع اجرا گذارده شد.
 
حالا با گذشت شش سال از وقوع قتل و چهار سال پس از صدور حکم اعدام ریحانه رجباری، رئیس قوه قضائیه این حکم را تأیید کرده و حکم برای اجرا به دایره اجرای احکام رفته‌است. اما ریحانه جباری بی‌خبر است که به زودی حکمش اجرا خواهد شد.
 
شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری، دانش‌آموخته رشته تئاتر است و در حال حاضر به بازیگری و کارگردانی مشغول است. او در آخرین پست فیس بوکش ضمن تشکر از کسانی که به فکر کمک به ریحانه هستند از مردم تقاضا کرده تا "بدون اغراق و دروغ تنها به ریحانه کمک کنند که از اعدام نجات پیدا کند”. او با تأکید بر اینکه زندگی دخترش در دست خانواده سربندی است، نوشته‌است: «بخشش یا انتقام از دخترم صرفاً در دستان خانواده سربندی است. با فرافکنی، بند دل مرا پاره نکنید. چیزی نگویید که زنگار بر دل خانواده سربندی بنشیند که نه خدا می‌پسندد و نه خلق خدا. حتماً راهی هست که با زیبایی و فرهنگ به جنگ اعدام، بی‌عدالتی و رفتار زشت رفت. دست تک تک انسان‌های با شرفی را که در این روزها یاریم می‌دهند به گرمی می‌فشارم و قدردان زحماتشان هستم.»
 
یکی از دوستان مادر ریحانه جباری به نام "فاطی محمدی” در یادداشتی نوشته‌است که ریحانه در ۹ سالگی در یک تئاتر عروسکی و سپس در سریال "چشم به راه” به کارگردانی اصغر فرهادی بازی کرده‌است. وی در این یادداشت می‌نویسد: «دختربچه‌ای که در ۹ سالگی بر روی صحنه رفت تا نقش اصلی نمایش عروسکی "رویای شبانه” را در فستیوال بین‌المللی نمایش عروسکی تهران بازی کند. سخنم با بازیگر نقش دخترکی است که از تنهایی و شب می‌ترسید و در یکی از شب‌هایی که تنها بود و وحشت‌زده، ماه و ستاره‌ها به دیدنش می‌آیند و با رقص و سرود و صحبت به دخترک ثابت می‌کنند که شب ترسناک نیست.»
 
== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۳

ریحانه جباری
ریحانه جباری.jpg
زادروز۱۵ آبان ۱۳۶۶
تهران
درگذشت۳ آبان ۱۳۹۳
زندان گوهردشت
علت مرگحلق‌آویز
آرامگاهبهشت‌زهرا
ملیتایرانی
تحصیلاتدانشجوی نرم‌افزار کامپیوتر
اتهام‌هاقتل عمد
مجازات‌هااعدام
وضعیت گناهکاریدفاع ناموسی
والدینفریدون جباری شعله پاکروان
خویشاوندانشعله پاکروان

ریحانه جباری (زاده ۱۵ آبان ۱۳۶۶- درگذشت ۳ آبان ۱۳۹۳) دختر جوانی که در تیرماه سال ۱۳۸۶ به اتهام قتل مرتضی عبدالعلی سربندی ۴۷ ساله بازداشت شد. وی در زمان بازداشت ۱۹ سال داشت و گفت که برای دفاع از خود در برابر تعرض جنسی مرتکب قتل شده است. ریحانه جباری ۷ سال را در زندان و تحت شکنجه جسمی و روحی گذراند و در سحرگاه ۳ آبان۹۳ در زندان گوهردشت کرج اعدام شد.[۱][۲]

سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای اعدام ریحانه جباری را «لکه خونین دیگری در سابقه حقوق بشر ایران» توصیف کرده و آن را محکوم کرد.[۳]

زندگی‌نامه ریحانه جباری

ریحانه جباری متولد ۱۶ آبان ۱۳۶۶ و فرزند اول خانواده بود. وی ۲ خواهر داشت و دانشجوی ترم سوم رشته نرم‌افزار کامپیوتر بود و در یک شرکت تبلیغاتی و طراحی دکوراسیون داخلی به‌صورت نیمه‌وقت با حقوق ۱۵۰ هزار تومان در ماه کار می‌کرده است. ریحانه در ۹ سالگی در یک نمایش عروسکی به‌نام «رویای شبانه» نقش اصلی را داشته و سپس در سریال «چشم به راه» به کارگردانی اصغر فرهادی بازی کرده است.[۴]

آشنایی ریحانه جباری با مرتضی سربندی

اوایل اردیبهشت، ریحانه جباری در یک بستنی‌فروشی مشغول صحبت تلفنی با یکی از مشتریان خود بوده که قبلا در یک نمایشگاه بین‌المللی غرفه‌ای را برایش طراحی کرده بود. بعد از اتمام مکالمه، مرتضی سربندی به همراه دوستش، مهندس شیخی، به طرف وی رفتند و می‌گوید حرفهای او را ناخواسته شنیده است و فهمیده که در کار طراحی و دکوراسیون است. مرتضی سربندی خود را جراح زیبایی معرفی می‌کند و بعد اضافه می‌کند: «من محلی دارم که که می‌خواهم آن را تبدیل به مطب کنم». بنابراین ریحانه کارت شرکت و شماره تلفن خودش را به آنها می‌دهد و راهی خانه می‌شود.

چند هفته بعد، مرتضی سربندی با ریحانه جباری تماس گرفته و به وی می‌گوید: «جلوی اداره پست پل صدر منتظر باشد». ریحانه جباری به همراه مادرش بر سر قرار می‌روند. ریحانه جلو اداره پست می‌ایستد و مادر در آن دست خیابان. اما از مرتضی سربندی و شیخی خبری نمی‌شود.

چند روز بعد قراری در اقدسیه گذاشته می‌شود. ریحانه نوشته است:

«مهندس شیخی هم کنارش بود. روی صندلی عقب نشستم. یک ماکروفر روی صندلی بود. گفت برای روز مادر خریده تا به همسرش هدیه دهد. تلفنش مدام زنگ می‌خورد. مهندس با لحن شوخی گفت عروسی یکی از اقوامش است و باید زود برود».

به نقل از خانواده سربندی، وی یک پزشک عمومی و کارمند سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده است. اما عموی ریحانه جباری مدعی است که سربندی هیچ‌گاه کار طبابت نکرده و و پس از پايان تحصيلاتش مستقيما جذب وزارت اطلاعات شده است. همچنین واقعا برای خانواده‌ی جباری روشن نشده که آیا سربندی از عضویت وزارت اطلاعات بیرون آمده بود یا خیر. وی در زمان آشنایی با ریحانه جباری در کار واردات دارو بوده است.[۵]

روز حادثه

ریحانه جباری قبل از زندان
ریحانه جباری قبل از زندان

روز شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۸۶، ساعت ۶ عصر، مرتضی سربندی، در حالی که تنها بوده، ریحانه جباری را از دم در شرکت ریحانه برمی‌دارد. چند کیلومتر بعد شیخی سوار می‌شود. کمی پایین‌تر هر دو نفرشان پیاده می‌شوند و با هم در بیرون ماشین صحبت می‌کنند. ریحانه حرفهایشان را نشنیده است. بعد شیخی می‌رود و سربندی سوار ماشین می‌شود. مرتضی سربندی بین راه از داروخانه، دارویی برای عمه‌اش خرید می‌کند که به گفته ریحانه بسته پوشک و کیسه‌ای نارنجی بوده است. آنها به جای رفتن به محل کاری که قرار بوده به دیدنش بروند به یک مجتمع مسکونی در خیابان میر عماد، جلو ساختمان فرمانداری می‌روند. از احترامی که نگهبان به سربندی می‌گذارد ریحانه حدس می‌زند او یک فرد «مقام دار» است. توصیفاتی که ریحانه جباری از اتاقی که قرار بوده محل کار باشد این چنین است:

«اینجا مکانی اداری نبود. محلی مسکونی و پر از غبار و گرد و خاک. پر از آشفتگی. هیچ نشانه ای از زندگی در آن نبود . بوی غذا یا نور روشن خانه. محلی متروکه بود».

پس از گفتگوها و کشمکش‌های بین ریحانه جباری و مرتضی سربندی، سربندی با دو لیوان آب میوه از آشپزخانه بازمی‌گردد و به ریحانه سفارش می‌کند محتوای یکی از لیوانها را بنوشد. بعدها معلوم می‌شود محتوای یک لیوان ترکیبی از مرفین و خواب‌آور بوده است. سربندی سپس می‌رود همان بسته نارنجی کوچکی را که از داروخانه خرید کرده بود، می‌آورد و به ریحانه نشان می‌دهد. کاندوم بوده است از او می‌پرسد: «میدونی این چیه؟» و سپس خواسته‌اش را به ریحانه می‌گوید، که ریحانه می‌ترسد و به فکر فرار می‌افتد. سربندی می‌گوید: «راه فرار نداری… کجا میخوای بری؟ در قفله… فقط زمانی میتونی از اینجا بری که من بخوام».[۶]

در نهایت و پس از کش و قوسهایی که بین ریحانه و سربندی روی می‌دهد، ریحانه با چاقویی که در پیشخوان آشپزخانه بوده، ضربه‌ای به کتف سربندی می‌زند. زمانی که دوباره تلاش می‌کند از در خارج شود، صدای چرخش کلید از بیرون آمده و شیخی وارد می‌شود و با دیدن صحنه تعجب می‌کند و می‌گوید: «اینجا چه خبره؟» در همان حال ریحانه پا به فرار می‌گذارد. سپس ریحانه به اورژانس خبر می‌دهد و منتظر می‌ماند تا ماشین اورژانس می‌رسد.[۷]

ریحانه جباری همان شب توسط شاملو، بازپرس شعبه یک امور جنایی، و کمالی، افسر اداره دهم آگاهی شاپور، دستگیر می‌شود. ریحانه نوشته است:

«کمالی با هیجان می‌گفت آره کاندوم هم صورتجلسه کردیم. شاملو گفت همین یک مدرک تو را نجات می دهد. تو طبق شواهد و ماده شصت و چند دفاع مشروع کرده‌ای و هیچ نگرانی ندارد».[۸]

شکنجه ریحانه جباری

ریحانه جباری حدود ۵۶ روز در انفرادی و تحت شکنجه روحی و روانی قرار می گیرد.[۹] وی در مورد شکنجه‌هایش یک‌جا نوشته است:

ریحانه جباری در بازداشتگاه
ریحانه جباری در بازداشتگاه

«دو مرد به من نزدیک شدند. یک مرد تپل با هیکل معمولی و ته ریش که هرگز اسمش را نفهمیدم و مرد دیگری که اسمش سرهنگ کرمی بود. مرد تپل گفت برایم بگو چگونه قتل انجام گرفت. گفتم. گفت دختر ادا درنیار و واقعیت را بگو. گفتم واقعیت همین است که می‌گویم. کرمی پرید و از پشت موهایم را گرفت. سرم را به عقب کشید. درست مثل سربندی، سرم را با قدرت به عقب کشید. گردنم گرفت. همان‌طور که موهایم را گرفته بود مرا کشاند و داخل اتاق با در کوچک پرتاب کرد. یک میز کوچک با صندلی پشتش. دو صندلی هم آن طرف اتاق بود. پشت میز نشستم. کاغذ و خودکار دادند. بنویس. نوشتم. با دست‌بند نوشتم. «من وقتی مورد هجوم از طرف دکتر سربندی قرار گرفتم در دفاع از خودم به او یک ضربه چاقو زدم.» ناگهان کرمی از پشت توی سرم زد. ناگهانی بود و من گردنم را محکم نگرفته بودم. سرم روی میز خورد. کاغذ را برداشت و پاره کرد. از اول بنویس. واقعیت را بنویس. کرمی از اتاق خارج شد. مرد تپل گفت شوخی بردار نیست. تو همکاری کن، ما به قاضی می‌گیم که همکاری کردی و بهت تخفیف میدن. فردا می‌خوان خانواده‌ات رو، همه شونو بازداشت کنن. نمی‌خوای بهشون رحم کنی؟ گریه‌ام گرفت. گفتم واقعیت همینه. باور کنید. چرا منو زد؟ مگه چی باید بنویسم؟ گفت تو رو زد؟ تو به این می‌گی زدن؟ گفتم من چیز دیگه‌ای ندارم که بگم و فقط همونارو می‌نویسم. گفت حتما باید بتکونن تو رو؟ کرمی برگشت داخل اتاق. با دو مرد دیگر. یکی قدبلند و ریش دار و دیگری متوسط و بدون ریش. آن دو نفر نشستند روی صندلی. مرد تپل پشت سرم بود. کرمی داد زد می‌نویسی یا نه؟ تا حالا اراجیف بافتی، حالا راستشو بگو. مرد تپل گفت نه الآن همکاری می‌کنه. الآن می‌نویسه. یه کم فرصت بدین. داره فکرشو جمع میکنه. دوباره نوشتم. من در حالی که مورد هجوم سربندی قرار گرفته بودم در دفا… مرد تپل سرم را به عقب کشید و مرد بی‌ریش چند سیلی در دو گوشم زد. چپ راست، چپ راست. و من اولین کتک واقعی را در زندگیم خوردم. کرمی داد می‌زد اسم این مرد چه بود؟ گفتم سربندی. بلندتر داد زد اسم کوچکش؟ و من نمی‌دانستم»[۸]

همچنین در بازجویی‌ها رد شیخی آمده است. ریحانه یک جا نوشته است:

«سه مرد هیولا در اتاق کوچک منتظرم بودند. کرمی نبود. به‌محض ورود دست‌بندم را به صندلی بستند و مجبورم کردند روی زمین بنشینم. خسته بودم. سرم را روی کفه صندلی گذاشتم. صدایشان را تشخیص نمی‌دادم. یکی بعد از دیگری فریاد می‌زدند: فکر کردی خیلی زرنگی؟ از تو گنده تراش اینجا موش شدن. تو جوجه میخوای ادای کی رو دراری؟ هر چی می‌پرسم بلند جواب بده. شیخی اونجا بود مگه نه؟ گفتم توی راه پیاده شد. ولی وقتی می‌خواستم فرار کنم در رو باز کرد… . توی پشتم چیزی حس کردم. باد کردن پوستم را حس کردم. و… تق… . پوستم شکافت. بعد از صدای تقه ریزی که با عصبم شنیدم، تازه آتش گرفت. سوخت. و من فریادی کشیدم از نای دل. گوشم از صدای فریادم درد گرفت. من صدای شلاق را نمی‌شنیدم. شلاق نبود، طناب نبود. چوب نبود. هرگز نفهمیدم که در آن چند روز با چه آتشم می‌زدند آن سه اژدهای آتش‌افروز. فقط صدای فریادم در گوشم می‌پیچید که خدا لعنتت کنه. و محکمتر آتش می‌ریخت بر پشتم. و من افتاده بر زمین، حقیر و خوار، غرق در آب دهان و آب بینی و اشکم بودم. دستهایم که بر صندلی بسته بود بالاتر از تنم، موقع پیچ و تاب گر گرفتن، از زیر بازوانم بی‌حس شده بود».[۱۰]

دعاوی وکیل مدافع ریحانه جباری

محمد مصطفایی یکی از وکلایی است که مدتی پرونده ریحانه جباری را در دست داشت. او در مورد اولین دیدار ریحانه جباری با مرتضی سربندی و شیخی گفته است:

«در اولین دیدار که مرتضی سربندی به همراه شیخی، ریحانه را سوار ماشین کمری خود می‌کنند اولین سوالی که پیش می‌آید این است که چرا این دو مرتضی و شیخی می‌بایست به این نحو دختر را سوار بکنند. اگر واقعا مسائل اعتقادی و دینی قوی داشتند چرا باید خود را در این معرکه قرار بدهند؟»

محمد مصطفایی،‌ همچنین در مورد شواهد و مدارک قصد مقتول برای تجاوز را آشکار می‌کند، می‌نویسد:

«مقتول در سر راه خود به آپارتمان یاد شده توقف می‌کند و از داروخانه واقع در خیابان مفتح مقداری وسایل می‌خرد که در دو کیسه نارنجی بوده است. بعدها در بازرسی صحنه جرم مشخص می‌شود که در میان وسایل خریداری شده، یک بسته کاندوم بوده که کاملا مشخص است چه استفاده‌ای داشته است. بازپرس محترم برخلاف همه اصول منطق، اخلاق و حقوق، چون نمی‌توانسته وجود یک بسته کاندوم در صحنه جرم را نادیده بگیرد، به فرضیه‌بافی و حدس و گمان متوسل می‌شود و می‌نویسد: «شاید خود متهمه کاندوم‌های مکشوفه در محل وقوع جرم را جهت انحراف ذهن مقامات رسیدگی‌کننده در محل قرار داده باشد.!» در حالی که به سادگی می‌توانست از داروخانه محل نسبت به اجناس خریداری شده توسط مقتول تحقیق به عمل بیاورد. اگر اقدامات ریحانه تا این حد برنامه‌ریزی شده بود، چرا فی‌المثل به گونه‌ای برنامه‌ریزی نکرد که آلت قتاله به سادگی توسط ماموران یافت نشود؟ شماره تلفن و پیام‌های خود را از روی موبایل مقتول حذف نکرد؟»

وی همچنین در مورد دارویی که براساس گزارش پزشکی قانونی در یکی از دو لیوان آبمیوه کشف می‌شود،‌ می‌نویسد:

ریحانه جباری در دادگاه
ریحانه جباری در دادگاه

«براساس گزارش پزشکی قانونی، در یکی از دو لیوان آبمیوه‌ای که روی میز محل وقوع قتل کشف شده است، داروی دیفنوکسیلات وجود داشته است. این دارو از ترکیبات مرفین و خواب‌آور است و بسته به میزان آن، عوارضی چون سرگیجه، بی‌حسی و خواب آلودگی دارد. افراد معتاد از آن برای رفع علایم ترک استفاده می‌کنند. بدیهی است که این دارو توسط مقتول به آبمیوه‌ای که قرار بوده ریحانه بخورد اضافه شده است و فراموش نکنیم که مقتول پزشک بوده و به خوبی عوارض داروها و کاربردهای آنها را می‌شناخته است. بنابراین باید پرسید: قصد مقتول از اینکه ریحانه خواب آلوده، گیج و بی‌حس شود چه بوده است؟»

محمد مصطفایی در مورد خریدن چاقو به منظور ارتکاب قتل، پیش از حادثه، توسط ریحانه جباری می‌نویسد:

«در خصوص وجود چاقو در کیف ریحانه که بازپرس محترم از آن به عنوان اماره‌ای مبنی بر قصد ارتکاب قتل یاد کرده اند، یک نکته در این بخش لازم به ذکر است و آن اینکه صرفنظر از اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه مقتول و شیخی چندین بار از او خواسته بودند یک وسیله دفاع تهیه کند و حتی در روز وقوع قتل، ریحانه در هنگامی که با مقتول در اتومبیل بودند، به وی گفته که وسیله دفاعی را که گفته بودید، خریده ام، در حال حاضر شرایط جامعه به گونه ای است که اگر نگوییم همه، اکثریت زنانی که در بیرون از خانه فعالیت می‌کنند، ناگزیرند برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، از پیش تمهیداتی بیندیشند. گذاشتن چاقو در کیف برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، تمهید پیشگیرانه‌ای است که نه تنها ریحانه بلکه بسیاری از زنان دیگر نیز به آن دست می‌یازند و تقصیر عواقب ناخوشایند استفاده از آن را نه به پای زنان بلکه باید به پای قوای انتظامی و امنیتی جامعه نوشت که از فراهم آوردن شرایط امن برای حضور اجتماعی زنان عاجز بوده اند.»

ریحانه جباری در نوشته‌هایش شرح می‌دهد که شکنجه، ضرب و جرح، ممنوعیت ملاقات، تهدید به دستگیری اعضای خانواده و بخصوص خواهر کوچکترش باعث شده بود او به هرچه بازجوها می‌خواهند اعتراف کند، از جمله اینکه با افراد بسیاری رابطه داشته و چاقو را با قصد قبلی خریداری کرده است:[۱۱]

«خیلی ساده! تو بنویس که چاقو رو از قبل خریدی. فرقی نداره. چه اونجا بوده باشه و چه خریده باشی. گفتم آخر من چاقو برای چه نیاز داشتم که بخرم. گفت بنویس خود مقتول گفته بخر. برای مراقبت از خودت.»[۱۲]

محمد مصطفایی ریحانه را گناهکار خواند و جرم وی را قتل غیرعمد به منظور دفاع از خود قلمداد کرد و در مصاحبه‌اش گفت:

«ریحانه جباری مستحق اعدام نبوده و تمام پروسه‌ای که طی شده نشون میده که دستهای پنهانی قصد این را داشتند که ریحانه را اعدام کنند.»[۱۳]

ماجرای شیخی

محمد مصطفایی در مصاحبه‌اش در رابطه با رابطه شیخی با این قتل گفت:

«از طرفی شیخی دوست و همکار مقتول یعنی مرتضی سربندی بوده. از زمانی که ریحانه با مرتضی سربندی آشنا می‌شود شیخی نیز حضور داشته. درخواست کردیم که پرینت تلفن مقتول را بدهند ندادند، پرینت پیام‌های مقتول را بدهند ندادند، تا بتوانیم ردی از شیخی بگیریم، اما بنظرمن ایشون به قدری نفوذ داشتند که اجازه ندادند مسیر پرونده به سمت ایشون بره. من یقین دارم که ایشون یکی از مسئولین نظام بوده یا قدرت زیادی در وزارت اطلاعات داشته. در هرصورت کنترل ایشون در این پرونده بسیار زیاد بوده. ریحانه ۵۶ روز در سلول انفرادی و تحت شکنجه و بازجویی قرار داشته و کسانی که از وی بازجویی می‌کردند مامورین وزارت اطلاعات بودند. حتی صورت جلسه بازجویی هم در پرونده منعکس نشده و از همه مهمتر سی‌دی که مکالمات مقتول با افراد دیگر بوده و توسط بازپرس دریافت شده بود در پرونده معدوم شد و بازپرس هم اعلام کرد که به این سی‌دی نیازی نیست و ما معدوم می‌کنیم. مگر امکان داره که یک دلیلی به این قاطعی و بزرگی و مهمی که به نفع متهم است را از بین ببریم؟ دلایلی که به نفع متهم بوده همه نادیده گرفته شد.»

در سوال اینکه آیا کس دیگری در قتل شرکت داشته یا عامل قتل بوده، آقای مصطفایی جواب می‌دهد:

«کس دیگری آمده داخل که آن فرد شیخی بوده چون مدارکی در دست مقتول داشته و آنجا هم درگیری رخ می‌ده. همسایه‌های طبقات بالا و پایین اعلام می‌کنند که یک صداهایی میومده و یکدفعه مقتول بیرون میاید و داد زده: دزد دزد. این نشون میده که یکی بوده با مقتول درگیر شده و بعد آمده بیرون و دزد دزد کرده. از طرفی هیچ‌گونه آثار جراحت و ضرب و جرحی در بدن ریحانه وجود نداشته و نشون میده که درگیری فیزیکی بعد از اون اتفاق صورت نگرفته.»

وی همچنین اضافه می‌کند:

«تاکید می کنم، بنده یقین دارم که ریحانه جباری قاتل اصلی پرونده نیست. قاتل اصلی فردی به نام شیخی است که متاسفانه به دلایل نامعلومی امکان بازداشت وی فراهم نشده است. هر چند ریحانه اعلام نموده است که ضربه چاقو را او وارد کرده است اما ضربه چاقو به نفسه نوعا کشنده نبوده و درگیری های بعدی که صورت رفته است باعث مرگ مقتول سربندی شده است.»

محمد مصطفایی در پاسخ به اظهارات قاضی تردست، گفته است:

«ایشان (تردست) می‌گویند شیخی وجود خارجی نداشته است، درحالی که حتی شیخی در بازجویی‌ها هم شرکت داشته است اما از چنان قدرتی برخوردار بوده است که هیچ کدام از آنها جرأت مواجهه با وی را نداشته‌اند. از طرفی در پرونده برای شیخی پرونده مفتوح بوده است و بعد که تردست ایراد گرفتند، قرار منع تعقیب برای شیخی صادر شد.»[۱۴]

اعتراض‌ها به حکم اعدام

مریم رجوی، اعدام ریحانه جباری را نشانه دیگری از توحش و زن‌ستیزی رژیم آخوندی توصیف کرد.[۱۵]

احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق‌بشر سازمان ملل، در همان زمان، حکم اعدام ریحانه جباری را «ناروا و غیرعادلانه» خواند. وی تاکید کرد:

«اگر گفته‌های ریحانه جباری صحت داشته باشند، او دو مرتبه قربانی شده است؛ بار نخست از سوی فرد متجاوز و بار دوم از سوی سیستم قضایی که باید از افراد در برابر تعدی جنسی و جسمی حراست کند.»[۱۵][۱۶]

جن ساکی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، طی بیانیه‌یی اعدام ریحانه جباری را محکوم کرد. وی همچنین از گزارش‌هایی که حاکی بوده ریحانه جباری را با خشونت وادار به اعتراف کرده‌اند، اشاره کرد.[۱۷]

سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای اعدام ریحانه جباری را «لکه خونین دیگری در سابقه حقوق بشر ایران» توصیف کرده و آن را محکوم کرد.[۳]

در ۱۶ مهر ۱۳۹۳، مارتین شولتز، رئیس پارلمان اروپا، نامه‌ای به علی لاریجانی نوشت و در آن خواستار توقف اجرای حکم اعدام ریحانه جباری شد و گفت با مجازات اعدام مخالف است.[۱۸]

مینا احدی و نازنین افشین‌جم، برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام ریحانه جباری کمپینی را تشکیل داده و حدود صد هزار امضا جمع‌آوری کردند که بیش از ۲۳۰۰ صفحه بود. آنها این بیانیه را در سه نسخه چاپ و برای احمد شهید، بان کی مون و کاترین اشتون ارسال کردند.[۱۹]

شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری بر سر آرامگاه فرزندش
شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری بر سر آرامگاه فرزندش

تعدادی از هنرمندان و ورزشکاران از جمله محمدرضا شجریان، رضا کیانیان، اصغر فرهادی، رخشان بنی‌اعتماد، گوگوش، بهاره رهنما، رویا تیموریان و ناصر حجازی جزو کسانی بودند که برای نجات ریحانه از چوبه دار تلاش کردند.[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]

حزب کمونیست کارگری ایران، در تاریخ ۴ خرداد ۱۳۹۳ طی بیانیه‌ای خواهان توقف اعدام ریحانه و آزادی وی شد.[۲۴]

در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، ۹۸ هنرمند خارجی طی اطلاعیه‌ای خواهان نجات ریحانه جباری از اعدام شدند و به این حکم اعتراض کردند.[۲۵]

دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۳، گروهی از زنان سازمان «فمن» در اعتراض به اعدام ریحانه جباری مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین تجمع کردند.[۲۶]

فائزه، یک زن جوان کارگردان از کشور هند، در نمایشنامه‌ای به‌ نام ۷/۷/۷ ماجرای اعدام ریحانه جباری را در یک تئاتر به نمایش گذاشت.[۲۷]

همچنین یک نویسنده آمریکایی به‌نام «رندی نوبل» کتابی در مورد ریحانه جباری نوشته و منتشر کرد. وی در قسمتی از کتاب نوشته است:[۲۸][۲۹]

«او (ریحانه)‌ صدای هزاران زن شده که پیش و پس از او قربانی تبعیض شدند. ریحانم، پروانه ای ست که با درد پرواز کرد. اما شمعی شد فروزان که راه را نشان میدهد به میلیونها زن و مرد شریف، تا راست قامت بمانند و ارزشی را خلق کنند در این جهان خونبار امروزی. با جانش فریاد زد مرگ پایان زندگی نیست. زنده باد زندگی، حتی پس از مرگ.»

اعدام

ریحانه جباری در سحرگاه ۳ آبان ۱۳۹۳ اعدام و در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. ریحانه در حالی به خاک سپرده شد که بیش از ۱۵۰ نیروی مسلح برای محاصره محل، اعزام شده بودند و به نزدیکان و حاضران، اجازه صحبت یا سخنرانی نمی‌دادند.[۲]

مدتی قبل از اعدام، ریحانه را به اتاقی ۹ نفره شامل زندانیان سرطانی و مبتلا به هپاتیت و ایدز، منتقل می‌کنند. تماس‌های تلفنی ریحانه قطع و از ملاقات با وکیل محمد علی جداری فروغی، نیز ممانعت به عمل آماده است.[۳۰]

فریبرز جباری عموی ریحانه جباری، در یک نشست مطبوعاتی در برلین در مورد اعدام ریحانه جباری گفته بود:[۳۱]

نامه ریحانه جباری به مادرش
نامه ریحانه جباری به مادرش

«براساس شواهد و قرائن، آقای محسنی اژه‌ای که در زمان رخ دادن قتل مرتضی سربندی، مامور پيشين وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، وزير اطلاعات بوده، بر اجرای حکم قصاص ريحانه جباری، اصرار داشته است.»

فریبرز جباری،‌ همچنین در مورد اطلاع‌رسانی اجرای حکم اعدام به خانواده ریحانه گفته بود:[۳۱]

«در حالی که که خبرگزاری‌های تسنيم و فارس وابسته به سپاه پاسداران از اعدام ريحانه جباری خبر داده بودند،خانواده وی هنوز از اجرای اين حکم خبر نداشتند.»

محمد مصطفایی در مورد اعدام ریحانه جباری در مصاحبه‌اش گفت:[۱۳]

«بصورت ناعادلانه حکم اجرا شد. روز جمعه اجرا شد و یک ملاقاتی میدهند و بعدش معلوم نیست ریحانه را به کدام زندان می‌برند حتی خانواده وی نیز خبردار نمی‌شود. فردای آن روز خبرگزاریهای که گرایش به دستگاه امنیتی دارند اعلام می‌کنند که ریحانه اعدام شده.»

دلنوشته ریحانه جباری

ریحانه جباری در یکی از دلنوشته‌های خود می‌نویسد:[۳۲]

قسمتی از دلنوشته ریحانه جباری
قسمتی از دلنوشته ریحانه جباری

«من ریحانه جباری بیست و شش سال دارم. کوله‌باری از دردهایی که شنیده‌ام بر دوش می‌کشم. خودم را مسئول میدانم که آن‌چه از بطن جامعه و مرکز بزهکاری یعنی زندان یاد گرفتم بیان کنم. شاید به سهم خودم قدمی برای تغییر سرنوشت این زنان برداشته باشم. با این تاکید که هیچ زنی به تن فروشی نمی‌افتد مگر اینکه قبلا مورد تجاوز قرار گرفته باشد. من ریحانه جباری بیست و شش سال دارم و ترس و وحشت شرایط تجاوز را با همه وجودم تجربه کرده ام. سربندی هیچ تفاوتی با برادر مهسا یا عموی نیوشا نداشت. زیرا من نیز به چهره ی متدین و پدرانه او اعتماد کرده بودم. او نیز برای من چنین سرنوشتی را رقم میزد، اگر من آن ضربه را به کتفش نمی‌زدم. اما همچنان قانون خشک بی‌روح مردانه به دفاع از مردان می‌پردازد. مرد کجا درک میکند روح له‌شده دختری جوان را بعد از تجاوز؟ مرد کجا می‌فهمد هجوم ترس و قفل شدن فکر و ذهن و بدن دختری جوان را که در دست‌های مردی تحریک شده اسیر است؟ مرد کجا می‌فهمد فریاد خفه شده در گلوی دختری جوان را که از خزیدن انگشتان مرد متجاوز چندشش میشود؟ مردان قانون تجاوز را با ذهن مردانه و روحیه تهاجمی خود نوشته اند. با وجودی که یقین دارم مردان با شرافت و انسان‌دوست زیادی در جامعه زندگی میکنند، اما به صراحت می‌گویم قانون مربوط به تجاوز به دختران و دفاع آنان در برابر تجاوز را موجودات نر نوشته اند، نه مردان حمایتگر و مهربان.»

موضع‌گیری مسعود رجوی در مورد اعدام ریحانه جباری

مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ایران در قسمتی از پیام صوتی خود با عنوان «منکر اول ولایت فقیه است، معروف اول ارتش آزادی است» که در تاریخ ۱۱آبان ۱۳۹۳ از تلویزیون سیمای آزادی پخش شد، به اعدام ریحانه جباری اشاره کرد و گفت:

«تأکید مریم بر تشکل هزار زن ذیصلاح انقلابی اشرفی و مجاهد پاسخ به همان جبر اجتماعی و سیاسی است که حتی ولی فقیه ارتجاع هم آنرا دریافته ولی در عمل برایش پاسخی جز اسیدپاشی بر روی زنان و طناب دار بر گردن ریحانه جباری آنهم بعد از هفت سال و نیم حبس و شکنجه ندارد. دختر دانشجویی که موقع دستگیری ۱۸، ۱۹ سال بیشتر نداشته، دختری که به معنای واقعی کلمه به معروف قیام کرده است. امر به معروف. یعنی در دفاع از خودش به مقابله پرداخته با نرینه وحشی اطلاعاتی، اطلاعاتی مهاجم. اگر که ریحانه مأمور اطلاعات را کشته، پس آفرین بر او و درود بر او. کسی که دژخیم و مأمور گشتاپوی دینی را بکشد، البته که او یک قهرمان است و باید عمل قهرمانانه او را تا نیست و نابود کردن آخرین مهره اطلاعات آخوندی ادامه داد، مگر اینکه مزدور مربوطه تسلیم بشود، تمام وقایع و حقایق مزدوری خودش را با پوزش و پشیمانی به اطلاع مردم ایران برساند. به همین خاطر بگذارید که از جانب خلق در زنجیرمان برای اطلاع همه اعلام کنم؛ یزید دوران خامنه‌ای، شمر زمانه و سردژخیم قضائیه صادق لاریجانی، به ازای اعدام‌های روزانه‌شان، هر روز خودشان یک بار مستحق اعدام هستند.»

پانویس

  1. خانم شعله پاکروان مادر ریحانه جباری از ایران خارج شد
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ریحانه جباری توسط ملایان در ایران اعدام شد
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ اعتراض‌های بین‌المللی به اعدام ریحانه جباری
  4. ریحانه جباری کیست؟
  5. محسنی اژه‌ای و وزارت اطلاعات بر اعدام ریحانه جباری اصرار داشتند
  6. دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت اول
  7. دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت دوم
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت سوم
  9. تحلیلی بر پرونده ریحانه جباری
  10. دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت چهارم
  11. ابهامات پرونده ریحانه جباری
  12. دلنوشته‌ها و دفاعیات ریحانه جباری- قسمت ششم
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ابهامات پرونده ریحانه جباری از دید محمد مصطفایی - یوتیوب
  14. اعدام ریحانه، ننگ خونین در هزار لایه دسیسه
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ریحانه جباری توسط ملایان در ایران اعدام شد
  16. احمد شهید: حکم اعدام ریحانه جباری ناروا و غیرعادلانه است
  17. آمریکا اعدام ریحانه جباری را محکوم کرد
  18. رئیس پارلمان اروپا: حکم اعدام ریحانه جباری را متوقف کنید
  19. ریحانه جباری اعدام شد
  20. وکیل ریحانه جباری از شرایط پرونده او سخن می‌گوید
  21. تلاش‌ها برای نجات جان ریحانه از اعدام
  22. محمدرضا شجریان به اولیای دم پرونده ریحانه نامه نوشت
  23. از حاشیه‌های یک عکس خصوصی
  24. توقف حکم اعدام ریحانه جباری و احتمال بررسی مجدد پرونده
  25. هنرمندان بیشتری برای لغو حکم اعدام ریحانه به میدان آمده‌اند
  26. اعتراض گروه «فمن» به اعدام ریحانه جباری مقابل سفارت ایران در برلین
  27. تئاتر اعدام ریحانه جباری در هند
  28. انتشار اولین کتاب درباره ریحانه جباری به قلم یک آمریکایی و مسیحی
  29. کتاب نویسنده آمریکایی در مورد ریحانه جباری
  30. قطع تماس، ممانعت از ملاقات با وکیل و شکنجه ریحانه جباری
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ محسنی اژه‌ای و وزارت اطلاعات بر اعدام ریحانه جباری اصرار داشتند
  32. دلنوشته ریحانه جباری- به مناسبت سالگرد ریحانه