سارینا اسماعیل‌زاده: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
}}
}}


'''سارینا اسماعیل‌زاده،''' (۱۱ تیر ۱۳۸۵ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) دانش‌آموز تیزهوش مدرسه فرزانگان مهرشهر کرج که در [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]] در روز ۳۰ شهریور درکرج به ضرب باتوم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی که به سرش وارد شد به قتل رسید و در یک قبر دو طبقه در کنار پدرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/iran-protets-victems-sarinaesmaielzade/32078102.html سایت رادیو فردا فارسی]</ref>  
'''سارینا اسماعیل‌زاده،''' (۱۱ تیر ۱۳۸۵ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) دانش‌آموز تیزهوش مدرسه فرزانگان مهرشهر کرج که در [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]] در روز ۳۰ شهریور درکرج به ضرب باتوم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی که به سرش وارد شد به قتل رسید و در یک قبر دو طبقه در کنار پدرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد. عارف اسماعیل‌زاده پدر سارینا در سال ۱۳۹۲ درگذشته است.<ref name=":0">[https://www.radiofarda.com/a/iran-protets-victems-sarinaesmaielzade/32078102.html سایت رادیو فردا فارسی]</ref>  
==فعالیت‌های سارینا==
==فعالیت‌های سارینا==
سارینا اسماعیل زاده با برادر بزرگ‌تر و مادر خود زندگی می‌کرد. او پدر خود را در دوران کودکی از دست داده بود. سارینا اسماعیل‌زاده نوجوان ۱۶ ساله و دانش‌آموز تیزهوش مدرسه‌ی‌ فرزانگان کرج؛ بر اساس پست‌های منتشر شده در کانال‌های تلگرامی و یوتیوبش نوجوانی جویای آزادی و مخالف حجاب اجباری و همدرد با مشکلات اجتماعی مردم ایران بود.
سارینا اسماعیل زاده با برادر بزرگ‌تر و مادر خود زندگی می‌کرد. مادر سارینا بدلیل تومور مغزی مدتی است که بشدت بیمار است. او پدر خود را در دوران کودکی در سن ۷ سالگی از دست داده بود. سارینا اسماعیل‌زاده نوجوان ۱۶ ساله و دانش‌آموز تیزهوش مدرسه‌ی‌ فرزانگان کرج؛ بر اساس پست‌های منتشر شده در کانال‌های تلگرامی و یوتیوبش نوجوانی جویای آزادی و مخالف حجاب اجباری و همدرد با مشکلات اجتماعی مردم ایران بود.


سارینا در کانال یوتیوبش از زندگی و دغدغه‌هایش می‌گفت. در یکی از آنها می‌گوید: <blockquote>«نوجوان ایرانی دیگر نوجوان ۲۰ سال پیش نیست؛ از اوضاع جهان باخبر است و از خودش می‌پرسد چه چیزی کمتر از نوجوان آمریکایی دارد تا دغدغه‌هایشان اینقدر متفاوت باشد.»</blockquote>روز قبل از کشته شدنش در کانال تلگرامی خود (@sarinaez) نوشت: «وطنم بوی غربت میده..»
سارینا در کانال یوتیوبش از زندگی و دغدغه‌هایش می‌گفت. در یکی از آنها می‌گوید: <blockquote>«نوجوان ایرانی دیگر نوجوان ۲۰ سال پیش نیست؛ از اوضاع جهان باخبر است و از خودش می‌پرسد چه چیزی کمتر از نوجوان آمریکایی دارد تا دغدغه‌هایشان اینقدر متفاوت باشد.»</blockquote>روز قبل از کشته شدنش در کانال تلگرامی خود (@sarinaez) نوشت: «وطنم بوی غربت میده..»


سارینا اسماعیل‌زاده پس از قتل مظلومانه مهسا امینی بدست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و شروع [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]] در ایران، ظهر روز پنج شنبه ۳۱ شهریور و بعد از پایان کلاس زبان انگلیسی خود، به همراه چند تن از دوستانش برای حمایت از اعتراضات به تجمعات مردمی که در نزدیکی آموزشگاه زبان می‌پیوندد در این تجمع مأموران امنیتی، سارینا را با ضربات متعدد باتون بر سرش، بشدت مجروح می‌کنند، طوری که از ناحیه سر دچار خونریزی شدید می‌شود،به دلیل اینکه شرایط انتقال سارینا به بیمارستان آماده نبود، دوستانش، او را به یکی از خانه‌های نزدیک محل تجمع منتقل می‌کنند تا مداوا کنند اما سارینا در همانجا جان می‌بازد. ساعت ۲۲:۳۰ همان روز دوستان سارینا قتل وی به دست نیروهای امنیتی را به خانواده‌اش اطلاع می‌دهند. تا این زمان خانواده‌اش اطلاعی از وضعیت او نداشت. ساعت ۲۲:۳۰ همان روز دوستان سارینا قتل وی به دست نیروهای امنیتی را به خانواده‌اش اطلاع می‌دهند. تا این زمان خانواده‌اش اطلاعی از وضعیت وی نداشت.
سارینا اسماعیل‌زاده پس از قتل مظلومانه مهسا امینی بدست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و شروع [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]] در ایران، ظهر روز پنج شنبه ۳۱ شهریور و بعد از پایان کلاس زبان انگلیسی خود، به همراه چند تن از دوستانش برای حمایت از اعتراضات به تجمعات مردمی که در نزدیکی آموزشگاه زبان می‌پیوندد در این تجمع مأموران امنیتی، سارینا را با ضربات متعدد باتون بر سرش، بشدت مجروح می‌کنند، طوری که از ناحیه سر دچار خونریزی شدید می‌شود،به دلیل اینکه شرایط انتقال سارینا به بیمارستان آماده نبود، دوستانش، او را به یکی از خانه‌های نزدیک محل تجمع منتقل می‌کنند تا مداوا کنند اما سارینا در همانجا جان می‌بازد. ساعت ۲۲:۳۰ همان روز دوستان سارینا قتل وی به دست نیروهای امنیتی را به خانواده‌اش اطلاع می‌دهند. تا این زمان خانواده‌اش اطلاعی از وضعیت او نداشت. ساعت ۲۲:۳۰ همان روز دوستان سارینا قتل وی به دست نیروهای امنیتی را به خانواده‌اش اطلاع می‌دهند. تا این زمان خانواده‌اش اطلاعی از وضعیت وی نداشت.<ref name=":1">[https://iranhr.net/fa/articles/5514/ سایت حقوق‌ بشر ایران]</ref>
[[پرونده:۴ سارینا اسماعیل‌زاده.JPG|بندانگشتی|تصویر دیگری از سارینا اسماعیل‌زاده]]
[[پرونده:۴ سارینا اسماعیل‌زاده.JPG|بندانگشتی|تصویر دیگری از سارینا اسماعیل‌زاده]]
خانواده سارینا با مراجعه به محل تجمع از افرادی می‌شنوند که جنازه‌ی سارینا را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کرده‌اند. تا صبح روز اول مهر مسئولان بیمارستان و سردخانه‌ی آن هیچ اطلاعاتی درباره‌ی محل نگهداری جسد سارینا به خانواده‌اش نمی‌دهند.
خانواده سارینا با مراجعه به محل تجمع از افرادی می‌شنوند که جنازه‌ی سارینا را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کرده‌اند. تا صبح روز اول مهر مسئولان بیمارستان و سردخانه‌ی آن هیچ اطلاعاتی درباره‌ی محل نگهداری جسد سارینا به خانواده‌اش نمی‌دهند.<ref name=":1" />
 
== خاکسپاری سارینا ==
روز اول مهر ۱۴۰۱ ساعت حدود ۱۲ ظهر ماموران امنیتی با خانواده سارینا تماس گرفته و از آنها می‌خواهند به سرعت به آرمستان رفته و جنازه را شسته و تحویل بگیرند. پس از حضور خانواده ماموران به آنها اجازه نمی‌دهند که با آشنایان و بستگانشان تماس بگیرند و آنها اجبار به تنهایی مراسم تدفین را برگزار می‌کنند. در همین روز ماموران برای شناسایی صورت سارینا را به خانواده نشان می‌دهند طبق اعلام خانواده سارینا، آثار متعدد ضرب و جرح در صورتش مشهود بوده و قسمت راست پیشانی سارینا کاملا متلاشی شده بود.<ref name=":1" />
 
آشنایان سارینا به رادیو فردا گفتند: ماموران امنیتی و لباس شخصی‌ها و ماموران زن بطور واضح در خانه‌ی مادربزرگ سارینا در عظیمیه‌ی کرج حضور داشتند و بازدیدکنندگان از این خانه متوجه این حضور می‌شدند. در همین روز مادر سارینا که تحت فشار ماموران امنیتی بود هرکسی را که می‌دید بدون اینکه از او سوال شود می‌گفت سارینا از بلندی سقوط کرده است. همین منابع تاکید کردند که تحویل جسد و خاکسپاری مشروط به چنین اعلامی بود.<ref name=":0" />
 
پس از خاکسپاری سارینا روایت رسمی و حکومتی از مرگ وی دوباره تغییر می‌کند. حسین فاضلی هریکندی، رئیس دادگستری البرز ، مدعی شد که سارینا اسماعیل‌زاده، بامداد دوم مهر از پشت‌بام همسایه خانه مادربزرگ خود در عظیمیه کرج پریده و خودکشی کرده است.<ref>خبرگزاری میزان، روز جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱</ref>
 
پس از این مصاحبه دوباره خانواده سارینا را تحت فشار می‌گذارند که همین روایت را مقابل دوربین تکرار کنند. آنها مادر سارینا را تهدید می‌کنند که اگر مطابق خواسته‌شان عمل نکند برادر سارینا را هرگز نخواهد دید.<ref name=":0" />


==منابع==
==منابع==
<references />
<references />

نسخهٔ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۵

سارینا اسماعیل‌زاده
سارینا اسماعیل‌زاده.JPG
زادروز۱۱ تیر ۱۳۸۵
درگذشت۳۰ شهریور ۱۴۰۱
کرج
علت مرگضربه باتوم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی
محل زندگیکرج
ملیتایرانی
تابعیتایران
شناخته‌شده برایمردم ایران و کاربران فضای مجازی
تأثیرگذارانمخالفین جمهوری اسلامی
تأثیرپذیرفتگانمردم ایران
دیناسلام
مکتبضد ولایت فقیه

سارینا اسماعیل‌زاده، (۱۱ تیر ۱۳۸۵ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) دانش‌آموز تیزهوش مدرسه فرزانگان مهرشهر کرج که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در روز ۳۰ شهریور درکرج به ضرب باتوم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی که به سرش وارد شد به قتل رسید و در یک قبر دو طبقه در کنار پدرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد. عارف اسماعیل‌زاده پدر سارینا در سال ۱۳۹۲ درگذشته است.[۱]

فعالیت‌های سارینا

سارینا اسماعیل زاده با برادر بزرگ‌تر و مادر خود زندگی می‌کرد. مادر سارینا بدلیل تومور مغزی مدتی است که بشدت بیمار است. او پدر خود را در دوران کودکی در سن ۷ سالگی از دست داده بود. سارینا اسماعیل‌زاده نوجوان ۱۶ ساله و دانش‌آموز تیزهوش مدرسه‌ی‌ فرزانگان کرج؛ بر اساس پست‌های منتشر شده در کانال‌های تلگرامی و یوتیوبش نوجوانی جویای آزادی و مخالف حجاب اجباری و همدرد با مشکلات اجتماعی مردم ایران بود.

سارینا در کانال یوتیوبش از زندگی و دغدغه‌هایش می‌گفت. در یکی از آنها می‌گوید:

«نوجوان ایرانی دیگر نوجوان ۲۰ سال پیش نیست؛ از اوضاع جهان باخبر است و از خودش می‌پرسد چه چیزی کمتر از نوجوان آمریکایی دارد تا دغدغه‌هایشان اینقدر متفاوت باشد.»

روز قبل از کشته شدنش در کانال تلگرامی خود (@sarinaez) نوشت: «وطنم بوی غربت میده..»

سارینا اسماعیل‌زاده پس از قتل مظلومانه مهسا امینی بدست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و شروع اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران، ظهر روز پنج شنبه ۳۱ شهریور و بعد از پایان کلاس زبان انگلیسی خود، به همراه چند تن از دوستانش برای حمایت از اعتراضات به تجمعات مردمی که در نزدیکی آموزشگاه زبان می‌پیوندد در این تجمع مأموران امنیتی، سارینا را با ضربات متعدد باتون بر سرش، بشدت مجروح می‌کنند، طوری که از ناحیه سر دچار خونریزی شدید می‌شود،به دلیل اینکه شرایط انتقال سارینا به بیمارستان آماده نبود، دوستانش، او را به یکی از خانه‌های نزدیک محل تجمع منتقل می‌کنند تا مداوا کنند اما سارینا در همانجا جان می‌بازد. ساعت ۲۲:۳۰ همان روز دوستان سارینا قتل وی به دست نیروهای امنیتی را به خانواده‌اش اطلاع می‌دهند. تا این زمان خانواده‌اش اطلاعی از وضعیت او نداشت. ساعت ۲۲:۳۰ همان روز دوستان سارینا قتل وی به دست نیروهای امنیتی را به خانواده‌اش اطلاع می‌دهند. تا این زمان خانواده‌اش اطلاعی از وضعیت وی نداشت.[۲]

تصویر دیگری از سارینا اسماعیل‌زاده

خانواده سارینا با مراجعه به محل تجمع از افرادی می‌شنوند که جنازه‌ی سارینا را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کرده‌اند. تا صبح روز اول مهر مسئولان بیمارستان و سردخانه‌ی آن هیچ اطلاعاتی درباره‌ی محل نگهداری جسد سارینا به خانواده‌اش نمی‌دهند.[۲]

خاکسپاری سارینا

روز اول مهر ۱۴۰۱ ساعت حدود ۱۲ ظهر ماموران امنیتی با خانواده سارینا تماس گرفته و از آنها می‌خواهند به سرعت به آرمستان رفته و جنازه را شسته و تحویل بگیرند. پس از حضور خانواده ماموران به آنها اجازه نمی‌دهند که با آشنایان و بستگانشان تماس بگیرند و آنها اجبار به تنهایی مراسم تدفین را برگزار می‌کنند. در همین روز ماموران برای شناسایی صورت سارینا را به خانواده نشان می‌دهند طبق اعلام خانواده سارینا، آثار متعدد ضرب و جرح در صورتش مشهود بوده و قسمت راست پیشانی سارینا کاملا متلاشی شده بود.[۲]

آشنایان سارینا به رادیو فردا گفتند: ماموران امنیتی و لباس شخصی‌ها و ماموران زن بطور واضح در خانه‌ی مادربزرگ سارینا در عظیمیه‌ی کرج حضور داشتند و بازدیدکنندگان از این خانه متوجه این حضور می‌شدند. در همین روز مادر سارینا که تحت فشار ماموران امنیتی بود هرکسی را که می‌دید بدون اینکه از او سوال شود می‌گفت سارینا از بلندی سقوط کرده است. همین منابع تاکید کردند که تحویل جسد و خاکسپاری مشروط به چنین اعلامی بود.[۱]

پس از خاکسپاری سارینا روایت رسمی و حکومتی از مرگ وی دوباره تغییر می‌کند. حسین فاضلی هریکندی، رئیس دادگستری البرز ، مدعی شد که سارینا اسماعیل‌زاده، بامداد دوم مهر از پشت‌بام همسایه خانه مادربزرگ خود در عظیمیه کرج پریده و خودکشی کرده است.[۳]

پس از این مصاحبه دوباره خانواده سارینا را تحت فشار می‌گذارند که همین روایت را مقابل دوربین تکرار کنند. آنها مادر سارینا را تهدید می‌کنند که اگر مطابق خواسته‌شان عمل نکند برادر سارینا را هرگز نخواهد دید.[۱]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ سایت رادیو فردا فارسی
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ سایت حقوق‌ بشر ایران
  3. خبرگزاری میزان، روز جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱