سلطنت پهلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
پس از کوتاه شدن دست استعماری روس در ایران، استعمار انگلیس، که در نیمۀ مرکزی و جنوبی ایران چیرگی داشت، به فکر سلطه بر سراسر ایران افتاد. تنها مانع رسیدن به این مقصود، جنبش جنگل، به فرماندهی میرزا کوچک خان جنگلی بود. از این رو، برای نابودی این جنبش دست به کارشد و برای پیشبرد این مقصود شوم، بلافاصله پس از لغو «کلیۀ معاهدات تحمیلی» روسیه به ایران، در همان اوایل سال 1918 یکی از '''افسران''' تزار به نام بیچراخُف، را که فرماندهی حدود هزارتن از قزّاقهای ضد انقلاب را به عهده داشت، با واگذاری مبلغ کلانی به او، به خدمت گرفت
پس از کوتاه شدن دست استعماری روس در ایران، استعمار انگلیس، که در نیمۀ مرکزی و جنوبی ایران چیرگی داشت، به فکر سلطه بر سراسر ایران افتاد. تنها مانع رسیدن به این مقصود، جنبش جنگل، به فرماندهی میرزا کوچک خان جنگلی بود. از این رو، برای نابودی این جنبش دست به کارشد و برای پیشبرد این مقصود شوم، بلافاصله پس از لغو «کلیۀ معاهدات تحمیلی» روسیه به ایران، در همان اوایل سال 1918 یکی از '''افسران''' تزار به نام بیچراخُف، را که فرماندهی حدود هزارتن از قزّاقهای ضد انقلاب را به عهده داشت، با واگذاری مبلغ کلانی به او، به خدمت گرفت


===== چند ماه بعد، قوای نظامی انگلیس  تحت فرماندهی ژنرال دنسترویل، فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران، همراه با نیروهای تحت فرمان بیچراخُف، در 21خرداد1297 (12ژوئن1918ـ 4رمضان 1336قمری) با توپخانه سنگین، هواپیما و زرهپوش به نیروهای تحت فرمان میرزا کوچک خان، که جز تفنگ و دو مسلسل سلاح دیگری نداشتند، در پل منجیل (محل کنونی سدّ سپیدرود) یورش بردند. در این یورش 18تن از رزمندگان جنگل به شهادت رسیدند و محمودخان ژولیده، که فرمانده نیروهای جنگل در پل منجیل بود، زخمی شد. انگلیسیها او را برای مداوا به قزوین بردند، امّا او حاضر نشد به مداوای «دشمنان وطن» تن دهد و به شهادت رسید. =====  
چند ماه بعد، قوای نظامی انگلیس  تحت فرماندهی ژنرال دنسترویل، فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران، همراه با نیروهای تحت فرمان بیچراخُف، در 21خرداد1297 (12ژوئن1918ـ 4رمضان 1336قمری) با توپخانه سنگین، هواپیما و زرهپوش به نیروهای تحت فرمان میرزا کوچک خان، که جز تفنگ و دو مسلسل سلاح دیگری نداشتند، در پل منجیل (محل کنونی سدّ سپیدرود) یورش بردند. در این یورش 18تن از رزمندگان جنگل به شهادت رسیدند و محمودخان ژولیده، که فرمانده نیروهای جنگل در پل منجیل بود، زخمی شد. انگلیسیها او را برای مداوا به قزوین بردند، امّا او حاضر نشد به مداوای «دشمنان وطن» تن دهد و به شهادت رسید.  
 
== نخست وزیری وثوق الدوله ==
یکی دوماه بعد از این رویارویی، انگلیس با تلاشهای پشت پرده، در مرداد 1297شمسی، وثوق الدوله (برادر قوام السلطنه) را به نخست وزیری نشاند.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۵۷

سلطنت پهلوی (۱۳۰۴ – ۱۳۵۷شمسی) سلطنت پهلوی توسط رضاشاه در سال ۱۳۰۴ه‍.ش/۱۹۲۴م تاسیس شد. در شهریور ۱۳۲۰ بعد از اشغال ایران توسط متفقین از پادشاهی استعفا داد و حکومت را به فرزندش محمدرضا پهلوی واگذار کرد که تا وقوع انقلاب ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پادشاه ایران بود. او با وقوع انقلاب ایران برکنار شد و از این رو آخرین شاه ایران به‌حساب می‌آید. در دوره پهلوی صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق ملی شد. در سال ۱۳۵۷ خورشیدی با انقلاب ایران، نظام سلطنتی در ایران تغییر کرد و نظام جدیدی به‌نام حکومت جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت.

دوران پایانی قاجاریه

پس از کشته شدن ناصرالدین شاه در سال 1275شمسی، فوج سوادکوه، که رضا سوادکوهی جمعیِ آن بود، به تهران فراخوانده شد و مأموریت نگهبانی از سفارتخانه ها و مراکز دولتی به آن سپرده شد. در همین مأموریت مدتی نگهبانی سفارت آلمان در تهران به او واگذارشد.

از ابتدای تشکیل نیروی «قزّاق» در ایران، رئیسان آن، همه از فرماندهان روسی بودند. در اواخر دوره سلطنت ناصرالدین شاه، کاساکوفسکی، فرمانده نیروی قزاق بود که از نماینده تزار روس در قفقاز دستور می گرفت. در سال 1321 ﻫ . قمری ( 1283 خورشیدی ، 1904 میلادی) سرهنگ «چرنو زوبوف» به جای کاساکوفسکی به فرماندهی قزاق منصوب شد. او بود که تشکیلات جدید قزّاقخانه را برپاکرد و شمار زیادی از ایرانیانی که در این قزاقخانه کار می کردند، درجۀ افسری دریافت کردند. از جمله رضاخان که از درجۀ «معین نایب»ی به درجۀ نایبی ترقی کرد و مأمور خدمت در گرگان شد.

به توپ بستن مجلس شورای ملی

در دیماه 1385شمسی، چرنوزوبوف به روسیه برگشت و به جایش سرهنگ لیاخوف فرماندهی کل قزاقخانه را به دست گرفت. به فرمان او بود که ساختمان اولین دورۀ مجلس شورای ملی به توپ بسته شد و در تهران حکومت نظامی برپاکرد و چند تن از مشروطه خواهان (ملک المتکلمین، صوراسرافیل و...) را به دار آویخته شدند. او و قوای قزاق تحت فرمانش، تا پایان استبداد «صغیر» محمدعلی شاه و فتح تهران توسط مشروطه خواهان، همچنان در سرکوب مردم نقش مستقیم داشت

فتح تهران

نیروی نظامی قزاق پس از فتح تهران در سال ۱۲۸۸ شمسی و تشکیل دولت «انقلاب» توسط سپهدار تنکابنی به عنوان بازوی نظامی دولت نوپا برقرارماند. رضاخان از  آن پس نیز در قزاقخانه ماند و همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورش‌ها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله، برادر محمدعلی شاه قاجار، از خود رشادت نشان داد و با درجه یاوری (سرگردی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (=تیپ) همدان منصوب شد. در همین منصب بود که مأمور جنگ با میرزا کوچک خان و ازمیان بردن جنبش جنگل شد.

سرکوب جنبش جنگل

جنبش جنگل همزمان با جنگ حهانی اول، در شهريور 1293شمسي (اوت 1914) شكل گرفت و در مدّتي كوتاه نه تنها در گيلان, بلكه در اكثر نقاط ايران با استقبال مردم رو به رو شد و روز به روز بر توان نظامي آن افزود, به طوري كه به خطري جدّي براي سياست استعماري انگليس در منطقه تبديل شد.

اوج جنبش جنگل با پیروزی انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و آغاز حکومت بلشویکها همزمان بود. حکومت نوپا، اندکی پس از پاگرفتن، همۀ قراردادهای استعماری دوران حکومت تزارها با ایران را الغاکرد. تروتسکی، «کمیسر خلق برای روابط خارجی»، در 26دیماه 1296 (16ژانویه 1918) «کلیۀ معاهدات تحمیلی به ایران» را فاقد اعتبار اعلام کرد. 

احمدشاه قاجار (21ساله) پس از کنارکشیدن روسها، که حامی اصلی دولت مرکزی ایران بودند، برای اداره کشور از توانی برخوردار نبود و قوای قزّاق، اصلی ترین نیروی نظامی آن روز ایران، نیز که دست پروردۀ حکومت تزاری روس بود، پس از تغییر سیاست حکومت جدید در روسیه، کارآیی اش را به شکل سابق، از دست داده بود.

پس از کوتاه شدن دست استعماری روس در ایران، استعمار انگلیس، که در نیمۀ مرکزی و جنوبی ایران چیرگی داشت، به فکر سلطه بر سراسر ایران افتاد. تنها مانع رسیدن به این مقصود، جنبش جنگل، به فرماندهی میرزا کوچک خان جنگلی بود. از این رو، برای نابودی این جنبش دست به کارشد و برای پیشبرد این مقصود شوم، بلافاصله پس از لغو «کلیۀ معاهدات تحمیلی» روسیه به ایران، در همان اوایل سال 1918 یکی از افسران تزار به نام بیچراخُف، را که فرماندهی حدود هزارتن از قزّاقهای ضد انقلاب را به عهده داشت، با واگذاری مبلغ کلانی به او، به خدمت گرفت

چند ماه بعد، قوای نظامی انگلیس  تحت فرماندهی ژنرال دنسترویل، فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران، همراه با نیروهای تحت فرمان بیچراخُف، در 21خرداد1297 (12ژوئن1918ـ 4رمضان 1336قمری) با توپخانه سنگین، هواپیما و زرهپوش به نیروهای تحت فرمان میرزا کوچک خان، که جز تفنگ و دو مسلسل سلاح دیگری نداشتند، در پل منجیل (محل کنونی سدّ سپیدرود) یورش بردند. در این یورش 18تن از رزمندگان جنگل به شهادت رسیدند و محمودخان ژولیده، که فرمانده نیروهای جنگل در پل منجیل بود، زخمی شد. انگلیسیها او را برای مداوا به قزوین بردند، امّا او حاضر نشد به مداوای «دشمنان وطن» تن دهد و به شهادت رسید.

نخست وزیری وثوق الدوله

یکی دوماه بعد از این رویارویی، انگلیس با تلاشهای پشت پرده، در مرداد 1297شمسی، وثوق الدوله (برادر قوام السلطنه) را به نخست وزیری نشاند.

جستارهای وابسته

منابع