سلوکیان

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
قلمرو سلوکیان

سلوکیان یا اسالکه نام سلسله‌ای بود که در میان سال‌های ۳۱۲ تا ۶۴ پیش از میلاد بر آسیای غربی فرمان می‌راند.[۱]از دویست و چهل و هشت سال مدت سلطنت آنان، حدود شصت و پنج سال (۳۱۲ تا ۲۴۷ پیش از میلاد) بر ایران فرمانروایی کردند و اشکانیان بعد از این مدت آنان را از خاک ایران بیرون کردند.[۲]

پس از مرگ اسکندر مقدونی سرزمین‌های او میان سردارانش تقسیم‌شدند. سلوکیان جانشینان سلوکوس یکم بودند که در ۳۰۶ پیش از میلاد به قدرت رسید. مصر باستان نیز به دودمان بطلمیوسی (یا بطالسه) و یونان و بخش‌های اروپایی امپراتوری اسکندر نیز به مقدونیان رسید.[۱]

سلوکیان برای این پادشاهی بزرگ، دو پایتخت در نظر گرفتند. یکی انطاکیه در سوریه و دیگری سلوکیه در عراق امروزی.[۳] در اين دوره تمدن يونانى در ايرانيان ساکن شهرها تأثير کرد.[۴]

 پیدایش

سردیس سلوکوس یکم از جنس مرمر؛ موزه لوور پاریس

پس از مرگ اسکندر (۳۲۳ (پیش از میلاد)) فتوحاتش میان سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیایی او که ایران هستهٔ آن بود به سلوکوس اول رسید. به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان در آمد. پس از مدتی پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند عاملی برای نابودی سلوکیان شوند.

از دویست و چهل و هشت سال (۳۱۲-۶۴ (پیش از میلاد)) مدت سلطنت آنان، ایران بیش از شصت و پنج سال (۳۱۲-۲۴۷ (پیش از میلاد)) به تمامی در تحت فرمان آنان باقی ماند . 

یازده سال بعد از مرگ اسکندر که تمام آن مدت و حتی چند سالی بعد از آن هم جنگهای جانشینی او بین سردارانش در منازعات طولانی گذشت ، استان بابل به وسیله یک سردار مقدونی او به نام سلوکوس که پدرش انتیوکوس(آنتیوخوس) هم از سرداران فیلیپوس (فیلیپ) پدر اسکندر محسوب می‌شد، افتاد (۳۱۲ق.م.). سلوکوس در زمان اسکندر پس از فتح شوش فرمانده سواره‌نظام سازمان‌یافته از بزرگان ایرانی شد و بی‌درنگ پس از رسیدن بدین جایگاه ایشان را به یگان‌های ۱۰هزار نفره بخش نمود. او سپس استان ایلام (خوزستان و بخشی از لرستان امروز) و سرزمین ماد (به استثنای آذربایجان) را هم بر قلمرو خویش افزود . بدین گونه، دولت پادشاهی مستقلی به وجود آورد که به نام خود او دولت سلوکی (سلوکیان) خوانده شد و آغاز سلطنت او بعدها برای این دولت ، مبداء تاریخ گشت. (تاریخ سلوکی۳۳۰ -۱۵۰ ق.م.)

سلوکوس شهر سلوکیه را در نزدیکی بابل ساخت. پس از چیرگی بر شهرهای ایران به هندوستان رسید ولی در آنجا چندره گوپتا پادشاه هند جلو پیشروی او را گرفت. کار این دو به آشتی کشید و چندره گوپتا هم ۵۰۰ فیل بدو پیشکش کرد.

سلوکوس یکم سرزمین زیر فرمان خود را به ۷۲ بخش نمود و گرداندن هر بخش را به یک ساتراپ سپرد. هر ساتراپ در سرزمین خود به گونهٔ خودمختار فرمان می‌راند.[۱]

سلوکیان پس از سلوکوس یکم

فرمانروایی جانشینان سلوکوس برپایهٔ گونه‌ای ائتلاف سرداران و نظامیان مقدونی شکل‌گرفته‌بود. با گذشت زمان بخش باختری پادشاهی سلوکی به میدان نبرد و درگیری پیوسته بدل‌گشت زیرا که دولت آنتیگون یکم در یونانی و دولتبطلمیوسی مصر به سوریه چشم طمع دوخته‌بودند. پس سلوکیان شهر انطاکیه در نزدیکی شام را بنیادنهادند و آن را پایتخت خویش گرداندند تا به کانون درگیری نزدیک باشند.

سلوکیان در نزدیک ۲ٔ۵ سده پادشاهی نتوانستند کشورشان را از تشنج بازدارند. آنان نزدیک به ۱۷۰ سال را بر سرزمین‌ها باختری و ۷۰ سال را بر بخش‌های خاوری ایران فرمان راندند. در آینده عامل‌هایی چون برپایی دودماناشکانی در خاور و شمال خاوری ایران و فشارشان بر سلوکی‌ها، شکست از روم در سال ۱۹۰ در مگنزیا، برپایی دولت یونانی باختر به دست دیودوتوس و سرانجام چیرگی روم بر دولت کوچک آنها در ۶۴ (پیش از میلاد) در سوریه سلوکیان را به نابودی کشاند.[۵]

 شیوهٔ کشورداری

سلوکیان قلمرو خود را به ۷۲ ساتراپی بخش کردند و بر هر ساتراپی یک ساتراپ گماردند. هر ساتراپی به چند اپارخیا و هر اپارخیا به چند هیپارخیا و هیپارخیا نیز به چند استاتما بخش‌می‌شد. مرکز هر ساتراپی استراتگ می‌نامیدندو گرداندن امور مالی ساتراپی نیز بر اکوتوم بود.

زمین‌های قلمرو سلوکی به دو دستهٔ زمین‌های شاهی و زمین‌های شهری بخش می‌شد.بخشی از زمین‌های شاهی در اختیار کشاورزان بود. مالیات زمین  به صورت نقدی یا جنس دریافت می‌شد. مالیات‌های دیگری هم به عنوان‌های دیگری ستانده می‌شد؛ برای نمونه یکی هم عوارض ویژهٔ جنگ بود.

به مهاجران یونانی نیز که در واقع مهاجران نظامی بودند و کاتوئیکیا نام‌داشتند نیز زمین‌ واگذار می‌شد و این زمینکلروس نامیده می‌شد و آنان در برابر آن می‌بایست خدمات جنگی انجام دهند. در بسیاری از شهرهای یونانی‌نشین دژی جنگی بر شهر مسلط بود که پادگانی فرماندهی آن دژ را داشت. گرداگرد شهر را نیز دیوار و برج و بارو می‌کشیدند. شبکه‌ای از این شهرهای یونانی‌نشین از سیردریا تا خلیج فارس را به هم پیوسته و پاسدار قلمرو سلوکی بود. در زمان جنگ بخشی از سپاه سلوکی از این شهرها به دست می‌آمد. برای نمونه در جنگ آنتیوخوس یکم با مصر در آدار۲۷۴ (پیش از میلاد) ساتراپ‌های نزدیک به میدان جنگ به ویژه بابل و میانرودان یگان‌های نظامی این شهرها را احظار و به جبهه‌ها گسیل‌داشتند.[۵]

آرایش جنگی فالانژهای مقدونی

گاه ایرانیان در سپاه سلوکی سر به شورش برمی‌داشتند، برای نمونه یک بار ۳ هزار جنگاور ایرانی دست به شورشی مسلحانه زدند ولی اندکی پس از آن همگی کشته‌شدند. دلیل شورش‌های گاه و بی‌گاه ایرانیان در سپاه سلوکی عبارت بود از کینه از اشغالگران، کمبود جیره و تبعیض میان ایرانیان و یونانیان، تحریکات بزرگان ایرانی برای گرفتن امتیازهای بیشتر از سلوکیان بود. همچنین این شورش‌ها بازتابی از نفرت ایرانیان به سلوکی‌ها نیز دانسته می‌شود. نیروی رزمی اصلی سلوکی پیاده‌نظام سنگین‌اسلحهٔ فالانژ بود. فالانژها دسته‌های ۸ تا ۱۶ تنی بودند که در میدان نبرد به یکباره بر دشمن می‌تاختند. خاستگاه این شیوهٔ جنگی را اسپارت دانسته‌اند. در آینده به دلیل کاستی‌های این شیوه-به ویژه بی‌پدافند بودن سوی راست جنگاوران(زیرا سپر در دست چپشان جا می‌گرفت)- این شیوه کنارگذاشته شد.

پس از پیاده نظام سواره‌نظام سلوکی مهمترین بخش سپاه سلوکی شمرده‌می‌شد. در میان این رسته کاتافراکتارها  که هم خود و هم اسبشان زره‌پوش بودند از دیگران مهمتر بودند. همچنین سلوکیان از فیل‌ها و ارابه‌های جنگی نیز بهره‌می‌بردند.[۶]

فرمانروایان سلوکی

  • سلوکوس یکم (۳۱۲-۲۸۰ یا ۳۱۱-۲۸۱ پیش از میلاد)
  • آنتیوخوس یکم (۲۸۰/۲۸۱-۲۶۱ پیش از میلاد)
  • آنتیوخوس دوم (۲۶۱-۲۴۶)
  • سلوکوس دوم ۲۴۶-۲۲۵/۲۲۶)
  • سلوکوس سوم (۲۲۵/۲۲۶-۲۲۳)
  • تندیس آنتیوخوس سوم در موزهٔ لوور
    آنتیوخوس سوم (۲۲۳-۱۸۷)
  • سلوکوس چهارم (۱۸۷-۱۷۵)
  • آنتیوخوس چهارم (۱۷۵-۱۶۴)
  • آنتیوخوس پنجم (۱۶۴-۱۶۲)
  • دیمتریوس یکم (۱۶۱/۱۶۲-۱۵۰)
  • الکساندر بالاس (۱۵۰-۱۴۵/۱۴۶)
  • دیمتریوس دوم (۱۴۶/۱۴۵-۱۳۸ و همچنین ۱۲۹/۱۲۸-۱۲۶/۱۲۵)
  • آنتیوخوس ششم (۱۴۵/۱۴۴-۱۴۲)
  • تروفون (۱۴۲-۱۳۸/۱۳۷)
  • آنتیوخوس هفتم (۱۳۸/۱۳۷-۱۲۸/۱۲۹)
  • الکساندر دوم (۱۲۹/۱۲۸-۱۲۳/۱۲۲)
  • سلوکوس پنجم (۱۲۵/۱۲۶)
  • آنتیوخوس هشتم (۱۲۵-۹۶)
  • آنتیوخوس نهم (۱۱۴/۱۱۲-۹۶)
  • سلوکوس ششم (۹۶-۹۵)
  • فیلیپ یکم (۹۵/۹۲-۸۳)
  • آنتیوخوس دهم (۹۲ یا ۹۵-۹۲ یا ۸۳)
  • دیمتریوس سوم (۹۵-۸۸/۸۷)
  • آنتیوخوس یازدهم (۸۹-۸۴ یا ۹۵-۹۲)
  • آنتیوخوس دوازدهم (۸۷-۸۴ یا ۹۴-۸۳)
  • آنتیوخوس سیزدهم (۶۸/۶۹-۶۴)[۱]

برخی شاهان

سلكوس اول 

در سال 312پ م بابل را فتح كرد و آنجا را پایتخت خود قرار داد.او پارسها،مادها، بلخی ها عربها، تپوریها، سغدیها، هیركانیها و رخجی ها را به زیر سلطه خود در آورد.سوریه تا كرانه مدیترانه را نیز فتح كرد.او با اپما دختر ایرانی اهل هیركانی ازدواج كرده بود تا ایرانیان از این بابت احساس رضایت كنند كه ولیعهد سلوكوس خون ایرانی دارد. او كه احساس خستگی از شاهی در فلات ایران میكرد به قصد سلطنت مقدونیه حكومت را به پسرش سپرد و به سوی سرزمین خود رفت ولی در راه در سال 218پ م قبل از رسیدن به مقدونیه به دست رقیبان مقدونیایی خود كشته شد

آنتیوخوس اول 

او در زمان پدر اداره ساتراپی های شرقی را بر عهده داشت.او با اجازه پدرش با زن پدرش ازدواج كرد. از چگونگی حكومت او چیزی نمی دانیم. در سال 281پ م به شاهی رسید و بیست سال بعد در حال سركوبی شورشی محلی كشته شد

آنتیوخوس دوم 

پسر آنتیوخوس اول به نام آنتیوخوس دوم با عنوان تئوس در سال 261پ م به شاهی میرسد. سلوكیان نتوانسته بودند آتروپاتن را فتح كنند و این باعث ضعف آنها می شد. و در این زمان قدرت آنها رو به زوال گذاشته بود.او با خاندانی از كاپادوكیه ازدواج كرد تاحمایت آنها را داشته باشد.سرانجام توسط یكی از همسرانش به نام لائودیكه مسموم و كشته شد

سلوكوس دوم

در سال 246پ م كه سلوكوس دوم به تخت نشست ، آغاز قدرت گرفتن اشكانیان بود.او در فرمانروایی خود درگیر نبردهای مختلفی بود و سر انجام در سال 226پ م در حال اسب سواری دچار حادثه شد و جان سپرد

سلوكوس سوم

اودر سال اول حكومتش مسموم وكشته شد

آنتیوخوس سوم 

اودرسال223پ م پادشاه شد و به نام آنتیوخوس بزرگ مشهور است.او كه در نوجوانی به شاهی رسیده بود به مرور توانست در شرق قدرت را به دست گیرد.او مولون را ساتراپ ماد نمود و آلكساندر را ساتراپ فارس. وی به سبب جوانی همه اختیارات حكومتش را به وزیرش سپرد.مولون به دشمنی پرداخت و شهر سلوكیه تا فرات را به زیر سلطه خود آورد.آنتیوخوس خود به جنگ مولون رفت و او را شكست داد.آلكساندر نیزخود به زندگی خود پایان داد.پس از این موفقیت او به سمت شرق آمد.ابتدا با حمله به آذربایجان بدون جنگ آنجا را به زیر سلطه درآورد.تا سال209پ م به سركوبی شورشهای آسیای صغیر پرداخت. آنتیوخوس توانست به شهر صد دروازه برسد كه ظاهرا پایتخت پارت بود.او اردوان را شكست داد و قرار شد از او خراج بگیرد ولی از قدرت اشكانیان كاسته نشد.اشكانیان تن به جنگ نمی دادند وسر به فرمان هم نمی دادند به این ترتیب آنتیوخوس خسته شده بودو از جنگ با آنها دست كشید

سلوكوس چهارم 187تا176پ م 

آنتیوخوس چهارم 176 تا 164 پ م

این دو شاه درگیر غرب ایران شدند و با رومیان هم دست وپنجه نرم می كردند تا اینكه اشكانیان قدرت گرفتند و آنها را از ایران پس راندند[۷]

آثار باستاني بجا مانده از سلوكيان در ايران

همدان ، نهاوند : معبد لائوديسه

محوطه باستاني معروف به «معبد لائوديسه» از جمله آثار مربوط به دوره سلوكيان در نهاوند است. بر اساس آثاري كه از نواحي مركزي شهر به نام تپه دو خواهران به دست آمده اين احتمال قوت پيدا كرده که اين جا محل اصلي معبد بوده است.

اين معبد را « آنيتوخوس سوم » پادشاه سلوكي براي همسر خود ملكه لائوديسه بنا كرده است.

در حفاري هاي انجام شده به سال 1325 شمسي كتيبه بزرگي به ابعاد 36×85 سانتي متر در 33 سطر به خط يوناني پيدا شد كه در آن مردم نهاوند به اطاعت از فرامين حكومت خود فراخوانده شده اند. در بخش ديگري از اين كتيبه دلايل ايجاد معبد براي خواهرش «اوديسه» شرح داده شده‌است.

در اين محل علاوه بر اين كتيبه چهار مجسمه كوچك مفرغي، و دو كتيبه كوچك ديگر نيز به دست آمده است كه هم اكنون در تالار بزرگ موزه ايران باستان نگهداري مي شود.

آثاري نيز از ساختمان معبد به دست آمده که از جمله آن ستون ها _ سرستون ها و ته ستون ها هستند كه برخي از آنها هم اكنون در نقاط مختلف شهر از جمله در بازار حاجيان نهاوند براي تزيين مورد استفاده قرار مي گيرند.

كرمانشاه ، بيستون : مجسمه هركول

هنر سلوکیان- سنگ نوشته آنتیوخوس سوم در نهاوند- موزه ملی ایران

مجسمه هرکول که تندیسی از تجاوز اسکندر گجستک و حکومت سلوکیان به ایران مي باشد در بیستون در سال 1327 هجری هنگام احداث جاده آسفالته همدان به کرمانشاه در دامنه کوه کشف شد . این اثر شخص نیرومندی را نشان میدهد که به پهلوی چپ به روی نقش شیری در سایه درختی لمیده است و در دست چپ پیاله ای از شراب در دست دارد و دست چپش را بروی پای راستش قرار داده است . سر این مجسمه در سال 1380 کنده و دزدیده شده بود که پس از چند سال کشف و دوباره به جایگاه اصلی خودش برگشت . درازای این تندیس 147 سانتی متر است . پشت این تندیس کتیبه ای از زمان سلوکیان وجود دارد که مفهوم آن به این شرح است : ” به سال 164 ماه پانه موی هرکول فاتح درخشان هیاکینتوس پسر پانیاغوس به سبب نجات کل امن- فرمانده کل - این مراسم برپا شد . ” که خوشبختانه این سلسه توسط مهرداد و تیرداد پارتی در هم کوبیده شد و سلسله شاهنشاهی ایرانی اشکانیان جایگزین آن شد و دوباره ایران رو به فرهنگ کهن خود رفت و دست متجاوزان را کوتاه نمود.[۸]

پایان کار سلوکیان

با بر سر کار آمدن آنتیوخوس سوم دولت سلوکی جانی دوباره یافت. وی یک رشته جنگ‌ها در بخش‌های خاوری مرزهایش میان سال‌های ۲۰۹-۲۰۴ پیش از میلاد انجام داد. همچنین ازحدود ۲۰۰ پیش از میلاد پادشاهان سلوکی درگیر جنگ‌های دامنه‌دار سوری با بطلمیوسیان چیره بر مصر باستان شدند. هوده آنکه مصر یهودیه را به آنتیوخوس سوم واگذاشت. در این زمان دوباره نیروی سلوکیان به بالاترین اندازهٔ خود رسیده بود ولی به گواهی تاریخ این نقطهٔ اوج نقطهٔ سراشیب دودمان سلوکی -به ویژه پس از مرگ آنتیوخوس سوم- هم بود.

در ۱۹۶ (پیش از میلاد) آنتیوخوس سوم از برای دست یازیدن به تراکیه از هلسپونت گذشت و توانست در ۱۹۴ پیش از میلاد آن سرزمین را به مرزهای خود بپیوندد. نفوذ سلوکیان بر اروپا برای روم تحمل‌ناپذیر بود پس در ۱۹۲ (پیش از میلاد) میان این دو ابرنیروی آن زمان جهان درگیری آغاز شد. با اینکه آنتیوخوس از پشتیبانی شهرهای یونانی و یاری جنگ‌سالار کارتاژی هانیبال برخوردار بود ولی سرانجام شکست خورد و ناگزیر به پرداخت پولی هنگفت شد. همچنین سلوکیان چیرگیشان بر آسیای کوچک را نیز از دست دادند.

اندکی پس از آن کار بر سلوکیان تنگ‌تر شد، از یکسو روم نیرومند به دشمنی با ایشان برخاسته بود؛ از دیگر سو شورش مکابی در پس از سال ۱۶۵ پیش از میلاد در یهودیه-که از پشت‌گرمی روم هم بهره‌مند بود- کار را بر ایشان سخت‌تر نمود. از دیگرسو اشکانیان هم نیروگرفته‌بودند و تا بابل پیش‌روی کردند و بر شهر بابل و سلوکیه دست‌یازیدند (۱۴۱ (پیش از میلاد)). به این رشته از ناکامی‌ها جنگ‌های درونی سلوکی بر سر تاج و تخت و چنددستگی ایشان نیز افزوده‌شد. پس سرانجام فرماندهان رومی لوکولوس و پومپه در یک‌چهارم دوم سده یکم پیش از میلاد بر تاریخ سلوکی خط پایان کشیدند. واپسین شاه سلوکی در ۶۴ پیش از میلاد از تخت به زیر کشیده‌شد.[۱]

در سال ۱۶۸ قبل از میلاد، در پی بی احترامی آنتیوخوس چهارم به یکی از معابد اورشلیم، یهودیان حشمونی ساکن در آنجا، ارتش چریکی بزرگی تدارک دیده و با رهبری یهودا که به ماکابی نیز مشهور بود، معبد را تصرف کرده و سپس سلوکیان را از فلسطین بیرون کردند. در همان زمان، در Parni قدرت بزرگی در حال شکل گیری بود. این قدرت که با فتح ایران و مسوپوتامیا (عراق) در حال پیشروی به سمت سلوکیه بود، اشکانیان ( Parthian ) نام داشت! اشکانیان پس از فتح بسیاری از سرزمین های ایران و عراق، سرانجام در سال ۱۴۱ قبل از میلاد موفق به فتح سلوکیه، پایتخت سلوکیان شدند. امپراتوری سلوکیان که با دست درازی پادشاه ارمنستان به سوریه، تضعیف شده بود، رو به نابودی بود. پس از قتح سوریه توسط ارمنستان، دوباره پای رومی ها به سرزمین های آسیا باز شد! این بار در سال ۶۴ قبل از میلاد، یک ژنرال رومی به نام پمپی (Pompey) وارد انطاکیه ( Antioch ) شد و با فتح سوریه و بخش های باقی مانده از حکومت سلوکیان، به حکومت سلوکیان پایان داد.[۳]

پیامد فرمانروایی سلوکیان بر ایران

اسکندر و جانشینانش شهرهای یونانی بسیاری را در سرزمین‌های اشغالی ساختند و یونانیان و مقدونیان را بدانجا کوچاندند و کوشیدند تا فرهنگ یونانی را در ایران و دیگر سرزمین‌ها رواج‌دهند. یونانی‌گرایی به ویژه در میان اشراف ایرانی و به ویژه در سرزمین‌های باختری قلمرو سلوکی گسترش یافت و از این هم‌آمیزی فرهنگی تلفیقی پدیدآمد که بر دین‌ها و آیین‌های دو طرف رویداد نیز اثر گذاشت. این یونانی‌گرایی تا زمان اشکانی هم دیده می‌شد.

مشیرالدوله پیرنیا می‌گوید:«... رفتار سلوکی‌ها با ایرانیان مانند رفتار آقایان با اتباعشان بود. یا مثل رفتار مردمان غاصب به مردمان مغلوب...»

همو می‌افزاید که تغییری که در سامانهٔ کشورداری ایران پدید آمد یکی آغاز ملوک طوایفی بود و دیگری عبادت پادشاه.[۹]

جستارهای وابسته

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ تاریخچه جهان - سلوکیان
  2. ایران پدیا - تاریخ ایران باستان
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ isatc - سلوکیان که بودند؟ (آغاز و پایان یک امپراتوری)
  4. آفتاب - سلوکیان
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ تاریخ باستان - سلوکیان
  6. irangreat - سلوکیان
  7. ایران اطلس - سلوكیان كه بودند؟
  8. تاریخ بیست و پنج قرن ایران - سلوکـیان چه کسانی بودند ؟
  9. تاریخ ایران - سلوکیان