سیاست گروگانگیری رژیم ایران

سیاست گروگان‌گیری رژیم ایران ، از اوایل روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی با گروگانگیری در سفارت آمریکا آغاز شد. سیاست گروگان‌گیری از آغاز حاکمیت نظام جمهوری اسلامی تا کنون در مقاطع زمانی مشخصی در عرصه‌ی بین‌المللی اهرم معاملات و قراردادها و کمکی در حل بسیاری از بحران‌های نظامی و مالی رژیم ایران بوده است. در دهه‌ی ۱۳۶۰، نیروهای نیابتی رژیم ایران در منطقه‌ی خاورمیانه به‌ویژه در لبنان اقدام به گروگانگیری اتباع غربی کردند؛ و رژیم ایران توانست در قبال آزادی گروگان‌های فرانسوی و آمریکایی در لبنان سلاح و قطعات یدکی از آمریکا دریافت کند؛ و دست‌کم ۳۰۰ میلیون دلار نیز از پول‌های بلوکه‌شده در فرانسه را آزاد کند.  آزادسازی ۷ گروگان آمریکایی که در اختیار حزب‌الله لبنان بودند، منجر به رسوایی ایران‌گیت شد. رژیم ایران روش مذاکره و معامله با دولت‌های غربی را فقط گروگان‌گیری شهروندان این کشورها تلقی می‌کند. گروگانگیری در سال ۱۳۸۳، با سخنرانی خامنه‌ای و استفاده از کلیدواژه نفوذ دشمن، وارد فاز جدیدی شد. با آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای رژیم ایران با آمریکا و دولت‌های غربی، در دوره‌ی اول ریاست جمهوری حسن روحانی، که به برجام معروف شد، گروگانگیری اوج تازه‌ای گرفت. انفعال و بی‌عملی دولت‌های غربی نسبت به سیاست گروگان‌گیری رژیم ایران نه تنها گروگان‌گیری رژیم ایران را گسترش داده است بلکه این رژیم در گروگان‌گیری خارجی‌ها و دوتابعیتی‌ها و در قبال آن باجگیری از دولت‌های غربی موفق بوده و پیش رفته است. ر‌ژیم ایران توانسته است با سیاست گروگان‌گیری بیش از ۶ میلیارد دلار پول نقد دریافت کند؛ و مقدار زیادی تسلیحات نظامی و قطعات یدکی تهیه و هم‌چنین ۲۵ نفر از مأموران خود را در آمریکا و اروپا از زندان آزاد نماید.

گروگانگیری اطلاعات جعبه.JPG

پیشینه‌ گروگانگیری رژیم ایران

 
گروگان‌گیری در سفارت آمریکا

سیاست گروگان‌گیری از آغاز حاکمیت نظام جمهوری اسلامی تا کنون همواره ادامه داشته است. این سیاست در سال ۱۳۵۸، با یورش دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا آغاز شد. در این تهاجم ۵۲ کارمند سفارت آمریکا برای ۴۴۴ روز در اسارت و گروگان حکومت ایران بودند. خواسته‌ی رژیم ایران معاوضه گروگان‌ها با محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران بود که آن‌زمان به خاطر بیماری سرطان در یکی از بیمارستان‌های آمریکا بستری بود. این درخواست رژیم ایران بی‌نتیجه ماند و معاوضه گروگان‌ها مشروط به پرداخت پول و سپرده‌های ارزی مصادره‌شده‌ی ایران توسط دولت آمریکا شد.[۱]

گروگانگیری در منطقه

 
گروگان‌‌گیری آمریکایی‌ها توسط حزب‌الله لبنان

در اوایل انقلاب ضدسلطنتی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، بخاطر شرایط بحرانی ایران، شهروندان غربی و دوتابعیتی‌های زیادی در ایران حضور نداشتند که به همین دلیل نیروهای نیابتی رژیم ایران در منطقه‌ی خاورمیانه به‌ویژه در لبنان اقدام به گروگان‌گیری اتباع غربی کردند؛ و رژیم ایران توانست در قبال آزادی گروگان‌های فرانسوی و آمریکایی در لبنان سلاح و قطعات یدکی از آمریکا دریافت کند و دست‌کم ۳۰۰ میلیون دلار نیز از پول‌های بلوکه‌شده در فرانسه را آزاد نماید.


هاشمی رفسنجانی با اذعان صریح به سیاست گروگان‌گیری در لبنان گفت:

«از برکت گروگان‌ها در لبنان، فرانسوی‌ها بالاخره ٣٣٠ میلیون دلار را به عنوان قسط اول بدهیشان پرداخت کردند.»[۲]

تأمین منافع با اهرم گروگانگیری

سیاست گروگان‌گیری و ربودن اتباع آمریکایی و کشورهای اروپایی در منطقه،‌ به‌ویژه در لبنان توسط حزب‌الله در اوایل دهه‌ی ۱۳۶۰، در دوران روح‌الله خمینی آغاز و پس خمینی نیز در دوران خامنه‌ای تا ۱۳۷۱، ادامه پیدا کرد که در همین بازه‌ی زمانی ۱۰۴ تن از اتباع خارجی از ۲۱ ملیت گوناگون با طراحی رژیم ایران و توسط حزب‌الله لبنان به گروگان گرفته شده و برخی از آن‌ها نیز کشته شدند. رژیم ایران در خلال این‌ سال‌ها با امتیازگیری و باجگیری از دولت‌های غربی منافع سیاست خارجی خود را تأمین کرد.[۳]

رسوایی ایران‌گیت

 
درج رسوایی ایران‌گیت در نشریه تایم

آزادسازی ۷ گروگان آمریکایی که در اختیار حزب‌الله لبنان بودند، منجر به رسوایی ایران‌گیت شد. روزنامه الشراع لبنان در روز ۱۱ آبان ۱۳۶۵، افشا کرد که رژیم ایران از ۲۹ مردادماه ۱۳۶۴ تا ۱۳ اسفندماه ۱۳۶۵، در قبال آزاد کردن گروگان‌‌ها از دولت آمریکا و اسرائیل تسلیحات نظامی از قبیل موشک‌های تاو و سیستم موشکی هاواک خریده و از اسرائیل وارد فرودگاه تهران کرده است. هم‌چنین در جریان ایران‌گیت، رژیم ایران سازمان مجاهدین خلق را وجه معامله قرار داده و از آمریکا خواسته بود که سازمان مجاهدین را به عنوان یک سازمان تروریستی اعلام کند که بعدها افشا و منجر به رسوایی دولت آمریکا شد.[۳]

توجیه گروگانگیری

دشمن و شیطانی معرفی کردن مخالفان داخلی و دولت‌های غربی بر پایه‌ی حق‌باوری در نظام جمهوری اسلامی است. این سیاست مبنای مذاکرات با دیگر کشورها قرار گرفته که در آن گروگان‌گیری به عنوان اهرمی برای امتیازگیری در مذاکرات مورد بهره‌برداری رژیم ایران قرار می‌گیرد.

ساخت سلاح اتمی برای باجگیری

پروژه ساخت سلاح اتمی و موشک‌های دوربرد و میان برد در دستگاه نظامی رژیم ایران برای پیش‌برد همین سیاست باج‌گیری است.

سلاح اتمی برای رژیم ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است تا آن‌جا که بودجه سازمان انرژی اتمی در سال ۱۳۸۹، دست‌کم به ۳۷۷ میلیارد تومان رسید که از بودجه وزارت صنایع و معادن نیز بیشتر است.

گروگانگیری اساس مذاکرات

رژیم ایران روش مذاکره و معامله با دولت‌های غربی را فقط گروگان‌گیری شهروندان این کشورها تلقی می‌کند. وقتی‌که نیروهای رژیم ایران در عملیات تروریستی یا قاچاق اسلحه و تسلیحات اتمی و نظامی لو می‌روند و در کشورهای غربی محاکمه می‌شوند، شهروندان این کشورها به اتهامات بی‌اساس به گروگان گرفته می‌شوند؛ و مورد معامله قرار می‌گیرند.[۴]

مرحله جدید گروگانگیری

سیاست گروگان‌گیری رژیم ایران در اوایل دهه‌ی ۷۰ وارد مرحله‌ی جدیدی شد. با دستگیری نیروهایی که رژیم ایران به اروپا برای عملیات تروریستی فرستاده می‌شدند، در برخی از موارد نظام جمهوری اسلامی برای آزادی آن‌ها از سیاست گروگان‌گیری و معاوضه آن‌ها با زندانیان استفاده کرد؛ و موفق به آزادی برخی از تروریست‌ها نیز شد.[۱]

فاز جدید گروگانگیری در سال ۱۳۸۳

تغییر فاز دیگر در سیاست گروگان‌گیری در سال ۱۳۸۳، با سخنرانی خامنه‌ای و استفاده از کلیدواژه نفوذ دشمن صورت گرفت که پس از آن بسیاری از ایرانیان دوتابعیتی و خارجی‌هایی که به ایران سفر می‌کردند، با اتهامات سنگینی از سوی قوه قضاییه و مقامات اطلاعاتی و امنیتی رژیم ایران مواجه و روانه‌ی زندان می‌شدند.

در اردیبهشت سال ۱۳۸۵، رامین جهان‌بگلو، استاد فلسفه، و در دی‌ماه همان سال هاله اسفندیاری، پژوهشگر و مدیر بخش مطالعات خاورمیانه، در اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۶، کیان تاجبخش، کارشناس مدیریت شهری و نماینده‌ی مؤسسه جامعه‌ی باز، که هر سه نفر دوتابعیتی بودند، توسط نیروهای اطلاعاتی رژیم ایران دستگیر شدند.

در ۸ مردادماه سال ۱۳۸۸، سارا شورد، شین بائور و جاشوا فتال که هر سه نفر فارغ‌التحصیل دانشگاه برکلی آمریکا بودند، توسط مرزبانان رژیم ایران به جرم ورود غیرقانونی به خاک ایران و جاسوسی دستگیر و روانه‌‌ی زندان شدند. سارا شورد به‌خاطر بیماری در سال ۸۹ آزاد شد. دو آمریکایی دیگر در سال ۱۳۹۰، مورد تبادل با دو ایرانی به نام علی عبدالملکی و احمد برازنده که در آمریکا زندانی بودند، قرار گرفتند؛ و آزاد شدند.[۱]

 
از راست به چپ (‌بالا) ناهید تقوی، مسعود مصاحب، کامران قادری، فریبا عادلخواه، احمدرضا جلالی، بنجامین بریر

در سال ۱۳۸۸، در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، زهرا بهرامی دوتابعیتی ایرانی‌هلندی، توسط نیروهای امنیتی رژیم ایران دستگیر و یک سال بعد به اتهام حمل مواد مخدر توسط قاضی صلواتی به اعدام محکوم شد؛ و در سال ۱۳۸۹، اعدام گردید.

کلوتید ریس فرانسوی نیز توسط رژیم ایران دستگیر و به ۱۰ سال حبس محکوم شد، اما حکم او به ۲۸۵ هزار دلار جریمه‌ی نقدی کاهش یافت. این زندانی هم با مجید کاکاوند مهندس ایرانی زندانی در فرانسه و علی وکیلی‌راد از قاتلان شاپور بختیار مبادله گردید.

مورد دیگر گروگان‌گیری مربوط به کایلی مو گیلبرت است که از سوی یک مرکز پژوهشی در ایران دعوت رسمی شده بود. رژیم ایران از این گروگان که در دولت تایلند نفوذ داشت، استفاده کرد؛ و دولت تایلند را تحت فشار گذاشت تا ۳ ایرانی متهم به طراحی و اجرای حمله تروریستی به دیپلمات‌های اسرائیلی را که در بانکوک زندانی بودند، آزاد کند. سرانجام در سال ۱۳۹۹، این تبادل صورت گرفت و سه تروریست رژیم ایران آزاد شدند.[۲]

اتهامات گروگان‌ها

اتهامات گروگان‌های خارجی و دوتابعیتی در ایران به‌طور کلی به سه دسته تقسیم می‌شود.

  1. اتهامات دسته اول: شامل اتهامات  غیرسیاسی از قبیل قاچاق مواد مخدر، روابط نامشروع جنسی و پولشویی است.
  2. اتهامات دسته دوم: شامل ورود غیرقانونی به مرزهای ایران و عکس‌برداری از اماکن ویژه است. اتهامات این دسته از گروگان‌ها بیشتر شامل خارجی‌هایی می‌شود که به عنوان توریست، طبیعت‌گرد و یا مسافر عادی به ایران سفر می‌کنند.
  3. اتهامات دسته سوم: شامل جاسوسی و هم‌کاری با کشورهای دشمن و متخاصم است. اتهام این دسته از گروگان‌ها جنجالی‌ترین و متدوال‌ترین اتهاماتی است که بیشتر گریبان‌گیر دوتابعیتی‌ها می‌شود.

باجگیری و خواسته‌های رژیم ایران در قبال گروگان‌گیری نیز عمدتاً به سه دسته تقسیم می‌شود.

  1. اول: دریافت تجهیزات نظامی و سلاح
  2. دوم: دریافت پول و اموال مصادرشده و یا بازپس‌گیری بدهی‌های گذشته
  3. سوم: آزادسازی زندانیان رژیم ایران در کشورهای غربی[۲]

اوج‌گیری گروگانگیری در مذاکرات هسته‌ای

 
جیسون رضاییان

با آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای رژیم ایران با آمریکا و دولت‌های غربی، در دوره‌ی اول ریاست جمهوری حسن روحانی، که به برجام معروف شد، گروگان‌گیری اوج تازه‌ای گرفت. در سال ۱۳۹۳، جیسون رضاییان خبرنگار ارشد واشنگتن پست، به اتهام جاسوسی توسط نیروهای امنیتی رژیم ایران دستگیر و زندانی شد. در تیرماه ۱۳۹۴، مذاکرات هسته‌ای به توافق نهایی رسید؛ و جیسون رضاییان پس از یک سال و نیم حبس به‌همراه امیرحکمتی که او نیز ایرانی‌آمریکایی بود، درست در شب اجرایی شدن برجام در ۲۶ دی‌ماه آزاد شد.[۱]

رژیم ایران در قبال آزادی جیسون رضاییان ۱.۷ میلیارد دلار از آمریکا دریافت کرد؛ و علاوه بر آن ۷ ایرانی که متهم به دور زدن تحریم‌ها بودند، از زندان‌های آمریکا آزاد شدند و هم‌چنین اسامی ۱۰ تن دیگر نیز از فهرست تحت‌تعقیب پلیس بین‌الملل حذف شد.[۲]

در سال ۱۳۹۴، سیامک نمازی تاجر ایرانی‌آمریکایی برای دیدار با خانواده‌اش عازم تهران شد که توسط نیروهای امنیتی رژیم ایران به اتهام همکاری با دولت‌های متخاصم دستگیر و با حکم ۱۰ سال حبس روانه‌ی زندان شد.[۱]

لازم به یادآوری است که باقر نمازی، پدر سیامک نمازی در سال ۱۳۹۵، برای ملاقات با فرزندش به ایران سفر کرد که خود نیز توسط نیروهای امنیتی به اتهام تبانی با دشمن یعنی دولت آمریکا به ۱۰ سال زندان محکوم شد. باقر نمازی در سال‌های پایانی سلطنت محمدرضا شاه استاندار خوزستان بود. باقر نمازی سرانجام پس از ۷ سال حبس به‌خاطر کهولت سن در ۱۳ مهرماه ۱۴۰۱، از زندان آزاد شد.

رئیس کمیسیون امنیت مجلس رژیم ایران در رابطه با آزادی باقر نمازی گفت: جمهوری اسلامی این زندانی را به دلیل کهولت سن از زندان آزاد کرد، بدون این‌که در قبال آن چیزی دریافت کند. این نخستین بار بود که یک مقام رسمی رژیم ایران بدون پنهان‌کاری، به سیاست باجگیری اذعان و اعتراف کرد.[۵]

 
از راست به چپ: ری روزن، نزار زکا، ژیو وانگ

البته بعدها محسن رضایی معاون اقتصادی ابراهیم رئیسی به صورت علنی‌تر طرحی را پیشنهاد کرده بود که بر اساس آن رژیم ایران می‌تواند با گروگان گرفتن ۱۰۰۰ آمریکایی برای هرکدام از گروگان‌ها چند میلیارد دلار پول از دولت آمریکا دریافت کند و با این شیوه مشکلات حکومت نیز حل شود.[۶]

در شهریورماه سال ۱۳۹۴، یک کارآفرین لبنانی به نام نزار زکا، به دعوت شهین‌دخت مولاوردی، معاون رئیس جمهور وقت رژیم ایران به تهران سفر کرد؛ و دو روز بعد در مسیر فرودگاه توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد. این گروگان پس از ۴ سال زندان آزاد شد.

هم‌چنین در سال ۱۳۹۵، ژیو وانگ، دانشجوی دانشگاه پرینستون که یک آمریکایی متولد چین بود؛ و برای پایان‌نامه دکترایش در ایران به‌سر می‌برد، به اتهام جاسوسی دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. ژیو وانگ با مسعود سلیمانی، پژوهشگر سلول‌های بنیادی که در آمریکا زندانی بود، مورد تبادل قرار گرفت؛ و آزاد شد.

در سال ۱۳۹۵، نازنین زاغری که یک ایرانی‌انگلیسی بود، در فرودگاه دستگیر و روانه‌ی زندان شد. نازنین زاغری به‌همراه انوشه آشوری در ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۰، پس از پرداخت ۵۳۰ میلیون دلار به رژیم ایران از زندان آزاد شدند.[۱]

تهدید کردن سوئد

در سال ۱۳۹۵، احمدرضا جلالی پژوهشگر ایرانی‌سوئدی توسط نیروهای امنیتی رژیم ایران دستگیر و در سال ۱۳۹۶، به اعدام محکوم شد، اما این حکم به اجرا درنیامد تا این‌که در سال ۱۴۰۱، حمید نوری از متهمان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، در سوئد دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. رژیم ایران تلاش دارد که با پیش کشیدن پرونده‌ی احمدرضا جلالی به دولت سوئد فشار بیاورد تا او را وجه معامله و مبادله با حمید نوری قرار دهد.[۲]

کاظم غریب‌آبادی معاون امور بین‌الملل قوی قضاییه رژیم ایران در واکنش به صدور حکم اعدام برای حمید نوری، کشور سوئد را تهدید کرد؛ و گفت که جمهوری اسلامی بی‌کار نخواهد نشست و چندین گزینه روی میز دارد.[۷]

در سال ۱۳۹۷، یک نظامی سابق آمریکایی به نام مایکل آر وایت، که به مشهد سفر کرده بود، توسط نیروهای امنیتی رژیم ایران دستگیر و به خاطر توهین به علی خامنه‌ای به ۱۰ سال حبس محکوم شد. دولت آمریکا مجبور شد که سیروس عسکری را که در آمریکا زندانی بود، آزاد کند که رژیم ایران نیز پس از دو روز مایکل آر آمریکایی را آزاد کرد.[۱]

آزاد کردن اسدالله اسدی

 
اسدالله اسدی

در سال ۱۳۹۷، اسدالله اسدی دبیر سوم سفارت رژیم ایران در وین پایتخت بلژیک، به جرم تلاش برای بمب‌گذاری در گردهمایی سالانه‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر و به ۲۰ سال زندان محکوم شد. رژیم ایران در مقابل حکم دادگاه بلژیک، اولیویه وند کاستیل، امدادگر بلژیکی را به گروگان گرفت؛ و به ۴۰ سال زندان محکوم کرد. رژیم ایران دولت بلژیک را برای آزاد کردن اسدالله اسدی تحت فشار گذاشت. در نهایت دولت بلژیک مجبور شد در سال ۱۴۰۲، با میانجی‌گری دولت عمان، اسدالله اسدی را با وند کاستیل مبادله و آزاد کند.[۲]

پرونده‌های گروگانگیری دیگری که هنوز باز باقی مانده است، مربوط به باب لوینسون، مأمور سابق اف‌بی‌آی است که ۱۱ سال است در ایران ناپدید شده است و هیچ اطلاعی از او در دست نیست.[۱]

در سال ۱۳۹۹، مدیر رادیو تندر و فعال سیاسی به نام جمشید شارمهد، دوتابعیتی ایرانی‌آلمانی توسط اطلاعات سپاه پاسداران در خارج از ایران ربوده و به گروگان گرفته شد. جمشید شارمهد در سال ۱۴۰۲، به اتهام انفجار حسینیه‌ای در شیراز که منجر به کشته شدن ۱۴ نفر گردید، به اعدام محکوم شد و به تأیید دیوان عالی نیز رسید. دولت آلمان نسبت به حکم اعدام این گروگان واکنش تندی نشان داد؛ و دو دیپلمات سفارت رژیم ایران را نیز اخراج کرد. این پرونده هنوز باز است و باید دید که رژیم ایران چه معامله و باجگیری از دولت آلمان خواهد کرد.

 
آفرین نیساری و کارن وفاداری

آفرین نیساری و کارن وفاداری، دو زرتشتی که دارای تابعیت آمریکا بودند، توسط رژیم ایران به گروگان گرفته شدند. این دو زرتشی به خاطر ثروت زیادی که داشتند، مورد باجگیری قرار گرفتند؛ هر دو نفر مجموعاً به ۴۳ سال زندان محکوم شدند؛ و سپس با پرداخت ۱۱.۵ میلیون دلار آزاد شدند.[۲]

در سال ۱۴۰۱، بهنوش بهرامی‌نیا همراه با همسرش مجید (متیو) صفری، پس از ورود به فرودگاه تهران ناپدید شدند. خانواده‌ی بهنوش بهرامی‌نیا بر این باورند که آن‌ها توسط رژیم ایران بازداشت شده‌اند.

یک شهروند فرانسوی به نام بنجامین بریر نیز در سال ۱۳۹۹، به اتهام جاسوسی دستگیر و به ۸ سال زندان محکوم شد. آخرین وضعیت این گروگان حاکی از آن است که در زندان وکیل‌آباد مشهد در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد.

مورد دیگر از گروگان‌گیری رژیم ایران مربوط به برنارد فیلن فرانسوی‌ایرلندی است که در سال ۱۴۰۲، دستگیر و زندانی شده است؛ و در وضعیت بلاتکلیفی به‌سر می‌برد.

مورد دیگر فرید صفرلی دانشجوی آذربایجانی و ساکن آلمان است که به ایران سفر کرده بود، اما از اسفندماه ۱۴۰۱، از او خبری نیست.[۸]

باج ۶میلیارد دلاری آمریکا به رژیم ایران

آخرین نمونه‌ی باجگیری رژیم ایران در رابطه با ایالات متحده است که دولت بایدن، رئیس جمهور آمریکا برای تبادل ۵ گروگان دوتابعیتی، ۶ میلیارد دلار از پول‌های بلوکه‌شده‌ی ایران را به نظام جمهوری اسلامی پرداخت کرده است. این معامله بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های بین‌المللی داشت. سایت برایت بارت نیوز آمریکا در روز ۲۰ مردادماه ۱۴۰۲، نوشت:

«حزب جمهوریخواه آمریکا به‌خطر انداختن آمریکایی‌ها با معامله‌ی نسنجیده‌ی ۶میلیارد دلاری با رژیم ایران را مورد انتقاد قرار داد.»

مایک پنس، معاون رئیس جمهور پیشین آمریکا گفت که این معامله بزرگترین باج‌دهی در تاریخ آمریکا به آخوندهای حاکم بر ایران است؛ و رژیم ایران از این پول‌ها برای تأمین مالی تروریسم و تولید پهپاد استفاده خواهد کرد.

مایک پمپئو، وزیر خارجه‌ی پیشین آمریکا نیز گفت که این یک معامله‌ی وحشتناک است؛ و باید انتظار گروگان‌گیری و تروریسم بیشتری را توسط رژیم ایران داشته باشید.

جان بولتون نیز در این رابطه گفت که این معامله به این معنی است که هر آمریکایی می‌تواند به‌طور غیرقانونی توسط یک گروه تروریستی و یا یک دولت یاغی بازداشت شود؛ و دولت آمریکا باید برای هر کدام از آن‌ها باید ۲میلیارد دلار بپردازد.

سناتور استیو دینز، رئیس کمیته‌ی جمهوری‌خواهان آمریکا در مجلس سنا گفت که این باج‌دهی به رژیم ایران بزرگتری حکومت حامی تروریسم است که برای هر شهروند آمریکایی در خارج از کشور قیمت تعیین می‌کند.

سناتور جیم ریش، رهبر جمهوری‌خواهان در کمیته‌ی روابط خارجی مجلس سنای ایالات متحده نیز گفت که این معامله و باج‌دهی به رژیم ایران به‌‌صورت خطرناکی انگیزه‌ی بیشتری برای گروگان‌گیری رژیم ایران ایجاد می‌کند.

سناتور تام کاتون، هم گفت که این اقدام واهی مماشات، تنها منجر به این می‌شود که آخوندهای حاکم، گروگان‌های بیشتری را بگیرند.

رسانه‌های حکومتی متعلق به باند خامنه‌ای نیز سیاست باج‌گیری را دیپلماسی عزتمند و دیپلماسی عزتمندانه تا نگاه بشردوستانه عنوان کردند.

این معامله و باج‌گیری در حالی است که گروگان‌های آمریکایی در حبس خانگی به‌سر می‌بردند؛ و وکیل یکی از گروگان‌ها به نام جرد گنسر، نیز گفته است که از این به بعد هیچ تضمینی برای آزادی گروگان‌ها وجود ندارد.[۹]

انفعال غرب در برابر گروگانگیری

نظام جمهوری اسلامی از همان آغاز به قدرت رسیدن تا همین حالا، با وجود این‌که در عرصه‌ی بین‌المللی به یک دولت یاغی شناخته می‌شود، نه تنها گروگان‌گیری را گسترش داده است بلکه در گروگان‌گیری خارجی‌ها و دوتابعیتی‌ها و در قبال آن باجگیری از دولت‌های غربی موفق بوده و پیش رفته است. ر‌ژیم ایران توانسته است با سیاست گروگان‌گیری بیش از ۶ میلیارد دلار پول نقد دریافت کند؛ و مقدار خیلی زیادی تسلیحات نظامی و قطعات یدکی تهیه و هم‌چنین ۲۵ نفر از مأموران خود را در آمریکا و اروپا از زندان آزاد کند. بی‌عملی و انفعال ایالات متحده آمریکا و دولت‌های غربی در قبال سیاست گروگان‌گیری رژیم ایران، این حکومت را تشویق کرده است که گروگان‌گیری را به صورت سیستماتیک گسترش داده و تقویت کند؛ و با سرعت بیشتری به آن ادامه دهد.[۲]

منابع: