شاهنشاهی اشکانی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شاهنشاهی اشکانیان که حکومت پارت‌ها نیز شناخته می‌شود، یکی از قدرت‌های سیاسی و فرهنگی در ایران‌زمین بود.

این شاهنشاهی در قرن ۳ پیش از میلاد توسط ارشک رهبر قبیله پرنی پس از فتح ساتراپ پارت در شمال شرقی ایران تاسیس گردید. وی سپس علیه سلوکیان قیام کرد.

اشکانیان از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای محدوده شرق دریای خزر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند.

نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش پَرثَوَه آمده‌است که به زبان پارتی پهلوی می‌شود.

چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند.

ایالت پارتی‌ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای مازندران و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد.

قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای مازندران، آمل می‌زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.

آمل در آن زمان پایتخت اقلیمی اشکانیان بود.

پارت‌ها در ابتدا زیر سلطه هخامنشیان و سپس سلوکیان بودند.

پس از فتح منطقه، پرنی‌ها زبان پارتی به عنوان زبان رسمی دربار پذیرفتند و از آن در کنار آرامی، یونانی، اکدی، سغدی و دیگر زبان‌های مناطق تحت تصرف خود استفاده می‌کردند.

در بازه زمانی که سلوکیان مشغول جنگ در غرب سرزمین‌های خود با پتلیموس سوم فرمانده مصربودند، ارشک از این اوضاع سود جسته و پایه‌های سلطنت خود را در پارت و هیرکانی محکم می‌کند.

همچنین این نزاع میان بطلیموس و سلوکیان که سومین نبرد از جنگ‌های سوری بود به دیودوتس در آسیای مرکزی نیز امکان قیام و تاسیس دولت یونانی بلخ را داد.

پس از آن دیودوتس دوم، جانشین دیودوتس علیه دولت سلوکیان با ارشک متحد شد، با این وجود ارشک از ارتش سلوکوس دوم شکست خورد و از پارت رانده شد.

ارشک مدتی را به قبیله آپاسیاک پناه برد و از آنجا حمله‌ای را برای پسگیری پارت تدارک دید و در نهایت آنجا را مجددا تصاحب کرد و شالوده های دستگاه اشکانی و پادشاهی پارت ها را پی ریزی نمود.

وی در آساک واقع در استاونه در بخش شمالی قلمرو پارت که نِسا هم در آن بود تاجگذاری کرد.

سلوکوس دوم برای باز پس گیری سرزمینهای از دست رفته پادشاهی سلوکی دست به لشکر کشی به بخشهای شمال خاوری ایران زد، در تلاش برای دست یافتن به این هدف با دیودوتوس یکم شاه یونانی-بلخی پیمان یگانگی بست اما با مرگ دیودوتوس یکم و تغییر سیاست جانشین او، دیودوتوس دوم، که با اشک یکم متحد شد، سلوکوس دوم تنها ماند.

اشک یکم به روش استپ نشینان به درون استپها پس نشست تا شاید در دشتهای هموار آنجا از سواره نظامش بهتر بهره گیرد و سپس وارد نبرد شد.

نتیجه نبرد پیروزی اشک یکم بود. از آن پس پارت‌ها این روز را به عنوان روز استقلال جشن گرفتند.[۱]

اشکانیان (۲۵۰ پ. م ۲۲۴ م.) که از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش پَرثَوَه آمده‌است که به زبان پارتی پهلوی می‌شود. چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند. ایالت پارتی‌ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای مازندران و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای مازندران می‌زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.

این امپراتوری در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوه‌های قفقاز تا خلیج فارس توسعه یافت. در عهد اشکانی جنگ‌های ایران و روم آغاز شد. حاصل عمده فرمانروایی اشکانیان ،رهائی کشورایران از سلطهٔ همه جانبهٔ یونانی که هدف نابودی ایران گرائی رادر سر می‌پروراند و حفظ تمدن ایران از تهاجمات ویرانگر طوایف مرزهای شرقی و نیز، حفظ تمامیت ایران در مقابل تجاوز خزنده روم به جانب شرق بود. در هر سه مورد، مساعی آنان اهمیت قابل ملاحظه‌ای برای تاریخ ایران داشت. جنگهای فرساینده با روم عامل عمده‌ای در ایجاد نا خرسندی هایی شد که بین طبقات جامعه حاصل می‌شد.[۲]

اشك و نخستین اندیشه استقلال

پارت در بر گیرنده خراسان امروزی است و در کتیبه داریوش (بیستون) یکی از ایالات ایران می باشد.در اینجا به طور خلاصه به پادشاهانی که در زمان آن ها اتفاق های بزرگی افتاده اشاره می کنم.

سومین گروه از اقوام آریایی كه به ایران آمدند و در شرق مستقر شدند.پارتیان بودند، نژاد آنها آریایی، زبان آنها ایرانی و آیینشان مزدا پرستی رایج در ایران شرقی بود. فرهنگ اجتماعی آنان آمیزه ای از آداب و عقاید مذهبی و فرهنگ پهلوانی بود. كه بر حسن سلوك و رفتار و شجاعت مردانگی و جوانمردی و نیروی بدنی تاكید می ورزید. یكی از مهمترین دلایل پیوستن شهرنشینان شرق كشور به پارتیان در قیام بر ضد حكومت سلوكی - جدا از پیوندهای خویشاوندی بین آنان - حسن سلوك آنها با مردم نواحی اطراف و ناخرسندی آنان از شیوه حكومتی سلوكیان بود كه تاكید بر تبعیض قومی و نژادی داشت.

چادرنشین و صحراگردی از پارتها مردمانی چابك، شجاع و پرتحرك ساخته بود. كه در سواركاری و تیراندازی ماهرانه در هنگام سواری نظیر نداشتند.شجاع ترین و قویترین فرد قبیله پهلوان نام داشت.هر شخصی كه به این مقام نایل می شد. مشخصا علاوه بر قدرت بدنی ملزم به داشتن صفات و خصایل اخلاقی نیكو نیز می بود.

اشکانیان که به طور کلی اطلاعات کمی از آن ها در دست می باشد ؛ در سال۲۵۰ ق.م توسط ارشک (اشک نخست) بر پا شد.و بیست و نه اشک (پادشاه) در این سلسله فرمانروایی کردند.

نخستین بار اندیشه استقلال در برابر بیگانگان سلوكی را پهلوانی پارتی به نام اشك جامه عمل پوشانید، در حالیكه سلوكیان هفتاد سال از سلطنت بر ایران پشت سرگذاشته بودند، ‌قیام اشك سلوكیان را به نشان دادن عكس العمل واداشت. و علیرغم تصور از آن سپاه سلوكی با شكست مواجه شد و این اولین پیروزی رسمی پارتیان و متحدانشان در برابر قوم حكومت گر بود. پس از اشك برادر و جانشین وی تیرداد بر قدرت پارتیان افزود و بر توسعه متصرفات افزود و بدین ترتیب پیشروی آنان از شرق به سمت غرب آغاز گردید.و روز به روز بر قدرت پارتیان و تثبیت حكومتشان افزوده می شد.و با اقدامات مهرداد شاه دیگر پارتی قلمرو پارتیان كه به افتخار نام احیاگر استقلال ایران(ارشك یا اشك) اشكانی خوانده شد. به وسیع ترین حد خود رسید.مهمترین رمز موفقیت ها و پیروزی های مهرداد اول همگی در سایه شفقت و انسانیت نهفته در سرشت وی بود، آن چنان كه محققان وی را از نظر بزرگ منشی، بلند نظری، متانت و نجابت اخلاقی در دودمان اشكانی، همتای كوروش بزرگ در دودمان هخامنشی دانسته اند. نام اشك توسط همه شاهان اشكانی حفظ شد به طوریكه فرعون توسط فرمانروایان مصر، قیصر یا سزار توسط رومیان كسری یا خسرو توسط ساسانیان به كار می رفت.[۳]

حكومت مهرداد دوران توسعه قلمرو و تثبیت قدرت

مهرداد با تسخیر عیلام، پارس و سپس بابل و بدنبال آن شكست پادشاه سلوكی و تصرف شهر سلوكیه. ایران را تا دورترین مرزهای غربی امتداد داد. (عنوان شاد شاهان) كه اشك ششم یعنی مهرداد با اقتباس از شاهان هخامنشی برخود نهاده بود بدلیل اقداماتی كه وی در زمان حیاتش انجام داد. به عنوان برازنده ترین لقب حتی پس از مرگش نیز وی را شایسته منحصر به فرد این عنوان در خاندان اشكانی گرداند. وقتیكه مهرداد در سنین پیری چشم از جهان فروبست، او را بمانند بنیانگذار واقعی سلسله پارت با تشریفات بسیار به خاك رفت.پارت او را همچون قانونگذاری خردمند تجلیل كرد، چرا كه او در تمام قلمرو وسیع خویش نزد هر قومی كه رسم و بنیادی پسندیده یافت. آنرا در سرزمین خویش رایج كرد. قلمرو او از بین النهرین و بابل تا سرزمین سغد و هند امتداد داشت.و اقوام بسیار با آداب و رسوم گونه گون در این قلمرو وسیع تحت حكم او می زیست.

 پس از مهرداد اول بدلیل پدیدار شدن نا امنی كه توسط برخی اقوام در شرق نیر سكاها و كوشانیان بوجود آمده بود. در زمان چند اشك ادامه یافت. تا سرانجام با روی كار آمدن اشك نهم كه مهرداد دوم نام داشت. توفیق قابل ملاحظه ای در غلبه بر هرج و مرج حاصل شد. وی پایه های حكومت و اركان داخلی آنرا چنان مستحكم نمود كه حتی پس از مرگ وی نیز با وجود مدعیان سلطنت و پاره ای اختلافات داخلی امپراطوری اشكانی از هم متلاشی نشد.و قدرت خود را حفظ نمود. تدابیری كه وی در زمینه داخلی و حكومتی اندیشید سبب شده است كه محققان وی را یادآور داریوش بزرگ خوانده به وی لقب مهرداد كبیر دهند.

دوران حكومت اشك های دهم تا سیزدهم دوران درگیری و هرج و مرج داخلی بود. تا اینكه با روی كارآمدن اشك سیزدهم، ارد اول فصل تازه ای از روابط خارجی ایران با دولت های همسایه كه مهمترین آنها روم بود آغاز گردید. در آن زمان ایران در شرق و روم در غرب دو قدرت بلامنازع بودند و هر دو در پی گسترش و توسعه قلمرو و بسط قدرت. و همین مساله گاه و بیگاه سبب ایجاد تعارضاتی از سوی طرفین به خاك یكدیگر می شد. ولی مشكل اصلی را رومیان آغاز كردند و بدین ترتیب روابطی كه می توانست بهترین شكل و سیاق را داشته باشد و سبب تبادل فرهنگ و تمدن باشد و در نهایت به شكوفایی و پیشرفت در امپراطوری كه دنیا را عملا در ید قدرت خود داشتند. منجر شود. تبدیل به جنگ هایی شد كه تا پایان امپراطوری پارت و پس از آن تا پایان امپراطوری روم ادامه یافت. در واقع این جنگ ها به طوری رسمی و جدی از زمان سلطنت ارد - اشك سیزدهم - و به دلیل بلند پروازی های برخی سرداران(رومی) از جمله كراسوس آغاز شد. و مهمترین انگیزه وی، عشق به طلاهای سلوكیه و نفایس و خزاین ماد بود. ولی مهمترنی مساله را نیز نباید از نظر دور داشت و آن مساله همد ستی ایالت بزرگ ارمنستان با رومیان بود كه اطاعت و تبعیت از ایران برایشان قابل تحمل نبود. آنان خواهان استقلال تمام و كمال بودند. كه این مساله نیز در قوانین امپراطوری ای كه آنان در آن قرار گرفته بودند یعنی اشكانیان مفهومی جز عصیان و سركشی نداشت. بنابراین شاهان ارمنستان هر از چندگاه با تحریك رومیان و اتحاد با آنان سبب ایجاد منازعاتی بین ایران و روم می شدند. نوع حكومت اشكانیان نیز دست آنان را در این امر بازتر می كرد. اشكانیان از هنگامیكه روی كار آمدند و تشكیل حكومت دادند، شیوه ملوك الطوایفی را به جای ایجاد یك حكومت مركزی كه همه در سایه نظارت همه جانبه آن باشند ترجیح دادند. بدین شكل كه برخی ایالت ها نظیر پارس، آذربایجان و ارمنستان از استقلال داخلی برخوردار بودند.و در عوض انقیاد و تابعیت اشكانیان را می پذیرفتند و در هنگام جنگ نیز به منظور كمك به پادشاه و نشان دادن وفاداری و اتحاد با او سپاه خود را به سمت مركز حكومت گسیل می داشتند. شاهان ارمنستان نیز از این موقعیت برای كسب استقلال و تجزیه از قلمرو اشكانیان استفاده می نمودند.[۳]

شرح مختصری از برخی پادشاهان اشكانی

اشک اول(ارشک): ارشک یکی از افراد خاندان آریایی و از تیره پارت ها بود. وی به نشان کاردنی و شعاعت توانست سلوکی ها را (جانشینان اسکندر مقدونی) از خاک ایران بیرون کند.بقیه شاهان به احترام موسس سلسله اشکانی نام خود را اشک گزاردند.

اشک نهم (مهرداد بزرگ): وی قبایل وحشی را عقب نشاند و بخشی از سیستان وبلوچستان را نیز تحت فرمان خود درآورد و تا حدود هندوستان پیش رفت. و سپس به ارمنستان لشگر کشید.و آنجا را تصاحب کرد. از آن پس ایران و روم بر سر سرزمین های ارمنستان جنگ های فراوان کردند. همانگونه که گفتم مهرداد بزرگ در هندوستان پیروزی هایی را بدست آورد و حتی تا کوه های هیمالایا پیش رفت. این موضوع از سکه هایی که به تازگی در آن نواحی پیدا شده است ثابت گردیده. مهرداد بزرگ پس از ۴۸ سال پادشاهی در سال ۷۶ ق.م درگذشت.

اشک چهاردهم(فرهاد چهارم): در سال ۳۷ق.م بر اورنگ شاهنشاهی نشست.وی جنگ هایی با رومیان داشت که آنان را چنان شکست داد که تا صد سال توان مقابله و حمله به ایرانیان را در خود ندیدند.وی پرچم رومیان را از آنان گرفته بود و پس از چند سال به آنان بازگرداند. که این مسئله باعث خوشحالی بسیار مردم ایتالیا شد. و یکی از شاعران آن دوره(هوراس) این رویداد را که برای آنان بسیار مهم بود به نظم در آورد. 

*اشک پانزدهم (فرهاد پنجم): فرزند اشک چهاردهم. در زمان او بود که عیسی مسیح متولد شد.

*اشک بیست و نهم(اردوان پنجم): اردوان جنگ هایی با رومیان داشت. رومیان در این جنگ گورستان های پادشاهان اشکانی را ویران کردند و استخوان های آنان را درآوردند. این موجب خشم دربار ایران شد. و شرایطی را برای صلح قرار داد که رومیان نپذیرفتند و جنگی سخت در گرفت که ایرانیان پیروز شدند. لکن جنگ های پی در پی ادامه یافت و هر دو سو خسته شدند. در آن هنگام قیصر روم شرایط صلح را پذیرفت. و حاضر شد ۵۰میلیون دینار رومی به ایران به عنوان خسارت بپردازد.

در زمان اردوان بود که اردشیر پسر بابک علیه دولت اشکانی به پاخاست. و سر انجام اردوان را در کنار رود جراحی شکست داد. پس از چند سال اردشیر بابکان همه ایران را گرفت و بدین ترتیب دولت اشکانی پس از ۴۷۰ سال فرمانروایی سقوط کرد.[۳]

ارتش اشکانیان، ارتشی با ساختار فئودالی

در دوره اشکانیان ارتش همیشگی و منظمی وجود نداشت که همواره آماده دفاع از کشور باشد. ارتش اشکانی دارای ساختاری فئودالی بود(ارباب-رعیتی) این ساختاری بود که تا پیش از قیام اردشیر بابکان و در دوره اشکانیان بر ایران حاکم بود. طبق این ساختار در زمان جنگ هر کدام از زمین داران بزرگ میبایست از رعایای خود نیرویی گرآوری کرده و برای حکومت مرکزی میفرستادند. جای بسی شگفتی است که این ساختار در دوران طولانی پادشاهی اشکانیان توانست ارتش های عظیمی را در مقابل رومیان ایجاد کند و به محض آشکار شدن نخستین نشانه های تهاجم از طرف دشمن پیک هایی به تمامی ایلات و اربابان فرستاده می شد و هر ایلات و ارباب به اندازه توان خود ارتشی را برای حکومت مرکزی می فرستاد.

این ارتش به دلیل سواره بودن توانایی جابجایی سریع را دارا بودند به همین دلیل رسیدن سپاهیان به میدان زیاد طولانی نمی شد. در کنار این ارتش، سپاهی نیز وجود داشت که تعداد کمتری سرباز داشت و وظیفه اش، حفاظت از پایتخت و خانواده سلطنتی و همچنین حفاظت از کاخ های فرماندارن ایلات بود، این ارتش اکثرا از سوارن سنگین اسلحه با زره هایی سنگین تشکیل می شد، این ارتش اساس قدرت حکومت مرکزی بود. قدرت این ارتش بر مبنای قدرت زرهی آن بود و نه جابجایی سریع آن. رمز پیروزی های بزرگ اشکانیان، حملات سریع و بی وقفه سواران سبک اسلحه بود. که اجازه حرکت به نیروهای دشمن را نمی دادند. متاسفانه ارتش اشکانی به دلیل مشغله زیاد در شورش های شرق کشور، نتوانست از بین النهرین پا پیش بگذارد. سپاهیان اشکانی به دلیل روش جنگی ویژه ای که داشتند یعنی تیراندازی به روش قنقاج تلفات بسیار اندکی در نبرد ها داشتند.

از پیاده نظام در دوران اشکانیان بسیار استفاده کمی می شده است، مگر در جنگ های شهری. سپاهیان اشکانی تابع صد در صد مقررات ارتشی نبودند و در میدان جنگ به نحوی بی نظمی حکمفرما بود. صفوف متراکم ارتشی که در دوره هخامنشیان بود، در ارتش اشکانی وجود نداشت. البته باید متذکر شد که در سال های ابتدایی حکومت اشکانیان، پادشاهان اشکانی به ایجاد سپاهی متشکل از پیاده نظام سنگین اسلحه با نیزه های بلند همت گماشتند، چرا که پیروزی های این نوع پیاده نظام را در نبرد های بزرگ اسکندر در مقابل هخامنشیان دیده بودند ولی پس از چندی این پیاده نظام از زمانی که از آنتریوکوس پادشاه سلوکی شکست خورد، برچیده شد و پارت ها بر روی یک ارتش سواره تمرکز یافتند. داشتن ارتش متشکل از سواره نظام برای پارت ها که مردمی داری گله های بیشمار اسب بودند، کار مشکلی نبود، لازم به ذکر است که در دوران پارتیان، پرورش اسب یکی از کار های رایج در مزارع بوده و مزارع فراوانی برای تربیت اسب اختصاص می یافتند. پارت ها در زمستان نیز مانند تابستان جرارانه از میهن دفاع می نمودند چنانکه در بالا گفته شد، ارتش آنتوان در زمستان شکست سختی از پارت ها خورد. به این دلیل که بیشتر نبرد ها در بین النهرین اتفاق می افتاده، زمستان و تابستان فرق چندانی نداشته و در همه حالات، بین النهرین دارای هوای گرم بود است.(توجه شود که آنتوان در شمال آذرآبادگان شکست خورد). در تمامی نبرد های بین رومیان و اشکانیان،اشکانیان تنها در نبرد با تراژان مغلوب شدند و در بقیه نبرد ها فتح با آنان بود. در جنگ با تراژان نیز پس از چندی سپاهیان رومی از ایران فراری شدند چرا که پادشاه اشکانی یعنی خسرو شاه، مردم مناطق فتح شده را بر علیه رومیان شوراند و آنها را از خاک ایران بیرون کرد. در زیر شرحی بر ارتش اشکانی را میخوانید، به دلیل عدم وجود نیروی دریایی قوی و بزرگ در دوران پارت ها از شرح نیروی دریایی صرف نظر شده است و تنها به سواره نظام و پیاده نظام پرداخته می شود.[۴]

شاهان اشکانی

ارشک/ اشک اول

او دولت پارت را تأسیس کرد. مدت سلطنت: 256 تا 250 پیش از میلاد

ارشک از خاندانی آریایی و از قبیله پارت بود. او بر اثر شجاعت و حُسن تدبیر قبایل پارتی را با هم متحد کرده و در سال 256 پیش از میلاد(پ.م) بر ضد سلوکیها مقدونی پرچم مقاومت برافراشت و بعد از جنگهای متوالی و پیروزی بر سلوکیها توانست در سال 250 پ.م سلسله پارت را بنیاد نهد. ارشک بعد از پیروزی بر سلوکیها متوجه دولت باختر یا باکتریا شد و در جنگی که مابین طرفین درگرفت کشته گردید. جانشینان ارشک به او اعتقاد و احترام خاصی قائل بودند و او را "اپی فانس" لقب دادند که بزبان یونانی به معنی "شجاع" و "نام آور" است. سپس خود را بافتخار نام او، خود را ارشک نامیدند که همان "اشک" است و سلسله ای که پارتها در ایران تأسیس کردند سلسله اشکانیان نام نهادند.

تیرداد اول/ اشک دوم

مدت سلطنت: از 250 تا 214 پ.م

تیرداد اول یا اشک دوم برادر ارشک بود. او 37 سال پادشاهی کرد. او در این دوران وضع خود و دولت اشکانی را در برابر سلوکیان و دولت باکتریا مستحکمتر کرد و پایتخت خود را از آساک به شهر "هکاتم پیلس" که بمعنی شهر "صد دروازه" است انتقال داد. تیرداد اول در سال 248 پ.م تاجگذاری کرد و اشکانیان سال 248 پیش از میلاد را مبدا تاریخ خود کردند و به تیرداد اول لقب "شاه بزرگ" را دادند. تیرداد اول با پادشاه سلوکی که "سلوکوس کالی نیکوس" نام داشت جنگ کرد و او را شکست داد و شهری بنام "دارا" که در نزدیکی "ابیورد" کنونی است بساخت. تیرداد اول در سن پیری و بسال 214 پیش از میلاد درگذشت.

اشکانیان خود را از نسل هخامنشیان میدانستند و معتقد بودند پدر ارشک و تیرداد اول که "فری یاپیت" نام داشت پسر اردشیر دوم هخامنشی بود.

اردوان اول/ اشک سوم

گرگان را ضمیمه قلمرو پارتیان کرد. مدت سلطنت 214 تا 196 ق.م

اردوان اول یا اشک سوم پسر تیرداد اول بود که بعد از درگذشت پدر به تخت نشست. اردوان اول از جنگی که مابین آنتیوخوس سوم و آخه لائوس در گرفت، استفاده کرده به تسخیر ولایت "مردها" و ولایتهای جنوبی دریای خزر و ری و همدان پرداخت. اندکی بعد آنتیوخوس سوم نیز بداخل ایران لشگرکشی کرده و همدان را پس گرفت و معبد آناهیتا را غارت کرد. در جنگی دیگر و در سال 209 پ.م ، سپاهیان اردوان اول بعد از جنگ و گریز تلفاتی به سپاه آنتیوخوس سوم وارد آوردند و آنتیوخوس با اردوان صلح کرده و به باختر (باکتریا) بازگشت و سپس از راه کابل و دره خیبر به هند رفت و از راه سیستان و کرمان به باختر بازگشت.

اردوان اول در سال 196 پیش از میلاد درگذشت.

فری یاپت/ اشک چهارم

مدت سلطنت: از 196 تا 181 ق.م

فری یاپت یا اشک چهارم فرزند اردوان اول بود که بعد از مرگ پدر بر تخت شاهی اشکانیان نشست. او بمدت پانزده سال در سرزمین پارت و ایران به آسودگی و آرامش پادشاهی کرد، زیرا دولت باختر یا باکتریا متوجه هند بوده و با پارتیان کاری نداشتند. در زمان فری یاپت اتفاق مهمی روی نداد و او در سال 181 پیش از میلاد زندگی را بدرود گفت.

فرهاد اول/ اشک پنجم

شهر خاراکس را در ری بنا کرد. مدت سلطنت : از 181 تا 173 پ.م

فرهاد اول یا اشک پنجم فرزند فری یاپت بود که بعد از مرگ پدر بر تخت شاهی نشست. 

مهرداد اول

مدت سلطنت او 32 سال ( از 170 تا 138 قبل از میلاد)

برای نخستین بار بعد از هخامنشیان لقب "شاهنشاه اشکانی" بخود گرفت. مهرداد اول بانی عظمت دولت بزرگ پارتی اشکانی است.

فرهاد دوم

با آنطیوخوس جنگ کرده و سلوکیها را از حدود ایران بیرون کرد. مدت سلطنت    138 تا 125 ق.م

اردوان دوم

در جنگ با یوئوچیها زخم برداشت و درگذشت. مدت سلطنت    125 تا 124 ق.م 

مهرداد دوم

معروف به مهرداد کبیر اشکانی (مهرداد بزرگ) مدت سلطنت او 37 سال   بود (از 124 تا 87 قبل از میلاد)

مهرداد دوم این شاه یکی از شاهان بزرگ اشکانی است. در زمانه مهرداد دوم، دولت عالمگیر روم تمام عالم غرب را تسخیر کرده به سر حدادت ایران رسید. دولت روم تسخیر ایران و هند را برای تکمیل جهانداری خود لازم میدید و از طرفی دیگر ایران به غرب بسط و توسعه می یافت و در نتیجه ایران و روم در مدت چند قرن با هم در سر تقسیم عالم در مبارزه و جنگ شدند و کشمکش اشکانیان با رومی ها با فاصله هایی، حدود سه قرن تداوم یافت. مهرداد دوم حدود امپراتوری را در شرق تا کوههای هیمالیا در شمال هندوستان رسانید.

سندروک

بعد از مهرداد دوم مدتی به فترت گذشت تا اینکه در 77 قبل از میلاد این شاه به تخت شاهی نشست. مدت سلطنت    77 تا 69 ق.م 

فرهاد سوم

مدت سلطنت      69 تا 60 ق.م

مهرداد سوم

مدت سلطنت      60 تا 56 ق.م

ارد اول  از۵۵ تا۳۷ قبل از ميلاد

سردار بزرگ او سورنا در جنگهای اول ایران و روم و جنگ حرّان (در 53 ق.م) کراسوس سردار بزرگ روم را کشت. مدت سلطنت    55 تا 37 ق.م 

 فرهاد چهارم اشکانی از 37 قبل از میلاد تا 1 بعد از میلاد 

جنگهای دوم و سوم ایران با روم در زمان فرهاد چهارم و آنتوان بوقوع پیوست. گایوس شدن رومیان از گرفتن ایران و صلح متمادی با ایران. مدت سلطنت از 37 تا 1 قبل از میلاد

فرهاد پنجم

او تا حدود دوم میلادی سلطنت داشت

ارد دوم

مدت سلطنت از 2 تا 6 میلادی 

ونون اول

مدت سلطنت از 7 تا 16 میلادی 

اردوان سوم

او پادشاه ماد و دست نشانده پارتیان بود و تخت سلطنت را برای مدتی کوتاه از وانان اول گرفت 

اردان اول

گودرز

ونون دوم     

بعد از وانان اول تا وانان دوم فقط جنگهای داخلی بود       از 16 تا 51 میلادی 

بلاش اول(ولگش)

در جنگ با عشیره دعا موفق بود. مدت سلطنت      51 تا 77 میلادی

پاکور دوم و اردوان چهارم

بعد از بلاش اول از 77 میلادی دوران فطرت بود   از 77 تا 107 میلادی 

خسرو

جنگ تراژان امپراتور روم با خسرو و عقب نشینی و صلح روم با ایران. مدت سلطنت   از 107 تا 133 میلادی

بلاش دوم

مدت سلطنت از 133 تا 191 میلادی 

بلاش سوم

بلاش چهارم

جنگ او با رومیها و عقب نشینی سپتیم سور امپراتور روم. مدت سلطنت      191 تا 208 میلادی

بلاش پنجم

مدت سلطنت از 208 تا 216 میلادی

اردوان پنجم

جنگ کاراکالا امپراتور روم(217 تا 218 میلادی) با اردوان پنجم و شکست روم و پرداخت غرامت به ایران. مدت سلطنت 216 تا 224 میلادی[۵]

 پاکور۱

تیرداددوم

اردسوم

تیردادسوم

گودرز دوم

اردواز[۵]

شهرها و پایتختها

تابوت از دوره اشکانیان در موزه ملی عراق

پایتخت دولت اشکانی بر حسب توسعة آن کشور تغییر می کرد . 

زمانی که اشکانیـان در سرزمین پـارت حکومــت داشتند ، پایتخت آنان در شهر نسـا ( نزدیک عشق آباد ) و سپس در شهر اساک نزدیک قوچان بود . 

در زمان تیرداد اول پایتخت خود را به هکاتم پیلس یا شهر صد دروازه در نزدیکی دامغان انتقال دادند ، بعداز آنکه مرز ایشان به رود فرات رسید شهر تیسفون را که در جانب چپ دجله مقابل شهر سلوکیه ساخته بودند به پایتختی برگزیدند . 

پادشاهان اشکانی به مناسبت تغییر فصل در شــهـرهای مختـلف ایران از قبیـل ری و همـدان و گرگـان و بابل گردش می کردند . 

در زمان بلاش اول شهر جدیدی به نام ولاشکرد در نزدیکی بابل بوجود آمد . ظاهراً قصد بلاش از ایجاد این شهر آن بود که یک مرکز جدید بازرگانی به جای شهر قدیم سلوکیه تأسیس کرده باشد . [۵]

دین اشکانیان

اشکانیان در آغاز به جهت معاشرت با قوم داهه وسكاهامظاهر طبیعت  مانند آفتاب و ماه و ستارگان را مقدس مي دانستندپس از آنکه با سلوکیها و یونانیان نزدیک شدند به پرستش ارباب انواع یونانی و خدایان ایشان نیز خو گرفتند ، عده ای از ایشان به مذهب زرتشت در آمدند . چنانکه بلاش اول در صدد گردآوری اوستا برآمد . 

از مذاهب معروف دورة اشکانی مهرپرستی است . 

خدای مهر یا خورشید که در عین حال خدای عدالت نیز بود از دیر باز در فلات ایران مورد پرستش بود . مهر با شمشا ( شمس ) خدای بابلی یکی دانسته شده است . دینی بود که مردم را به صلح همگانی دعوت می کرد . مهر پرستان یکدیگر را برادر و مربیان خویش را پدر می خواندند . اشکانیان نسبت به مذاهب بیگانه بی نظر بودند و ادیان مختلف در کشور ایشان آزاد بود . چنانکه یهودیان ، اشکانیان را حامی خود می شمردند . وبخاطر همين نظرات زيادي وجود دارد كه در واقع اشكانيان چه ديني داشتند واين دقيقا مشخص نيست.[۵]

تجارت

سکه‌هایی از دوران اشکانی در موزه ملی عراق

سکه های پارتی فقط ازنقره وبرنج بود و در زمان آنها پول طلا تنها از راه بازرگانی به ایران وارد می شد .

واحد پول اشکانیان « درخم » نام داشت که کلمه ای است یونانی و بعدها به صورت درهم و درم در آمده است . 

خط و زبان سکه های اشکانی ، یونانی است . عناوینی که شاهان به تقلید سلوکی بر روی سکه های خود ضرب کرده اند بسیار است . روی سکه ها صورت شاهان اشکانی است که بر تخت نشسته و کمانی به دست گرفته و زه آن را می کشند . 

بعضی از سکه ها نیز دارای صــورت خدایــان یونانی می باشد . مسکوکات پارتی بر طبق تقویـم سلوکیـان تاریــخ گذاری می شـد که مبدأ آن ســال آن سال 31 ق . م یعنـی ، سـال جلـوس سلوکوس نیکاتر بر تخت شاهی است . 

از قرن اول بعد از میلاد ، کـم کـم خط سکه های پارتی از یونانی به خط و زبان آرامی تبدیل می شود و از مرغوبیت جنس و فلز آنها کاسته می گردد . 

سکه های نقره اشکانی عبارت از یک درهمی و چهاردرهمی است که ضرب آنها بیشتر در شهرهای یونانی بین النهرین بعمل می آمده است . [۵]

زبان

زبان پارتها از خانوادة زبانهای هند و اروپایی و از دستة زبانهای ايران ميانه است و آن زبانی است که به نام پهلوی معروف گردیده است . 

زبان پهلوی شمالی را پارتی یعنی اشکانی و زبان پهلوی جنوبی را پارسیک یا پهلوی ساسانی می نامند . 

اشکانیان از بدو تأسیس دولت خود تا زمان گودرز اشک بیستم (51 م ) تحت تأثیر هلنيسم و یونانی مآبی قرار گرفتند . در این دوره پادشاهان و شاهزادگان اشکانی غالباً به زبان یونانی آشنا بودند . 

چنانکه اردوان اول اشکانی و ارد اول این زبان را بخوبی می دانستند . فرهنگ و آداب یونانی آنقدر در این دوره رواج داشت که پادشاهان اشکانی چون ارد بآسانی از نمایشهایی که هنرمندان یونانی می دادند استفاده می کردند . 

اما دانستن زبان یونانی از زمان گودرز به بعد رو به انحطاط گذارد. زیرا ، خطوط یونانی سکه های آن زمان خوانا نیست . 

خط ملی اشکانیان ، خط آرامی بود که از زمان هخامنشیان به ایشان به ارث رسیده بود . 

بعضی از پادشاهان ایشان مانند : مهرداد چهارم و بلاش اول و اردوان پنجم سکه های خود را به زبان پهلوی و خط آرامی ضرب کرده اند . 

از جمله از اسنادی که در این زمان پیدا شده ، قباله ای است مربوط به فروش یک تاكستان به زبان پهلوی و خط آرامی که در اورامان كرمانشاه بدست آمده است .[۵]

پایان کار اشکانیان

سرانجام کشمکش های داخلی و شکستهای خارجی حیثیت واپسین شاهان اشکانی را بر باد داد. آخرين جنبشی که به پايان کار اشکانيان انجامید از پارس و به رهبری اردشير بابکان آغاز شد. وی در سال 224 میلادی بر اردوان چهارمشورید؛ اردوان در نبرد از اردشیر به سختی شکست خورد و خود نیز هنگام نبرد کشته شد. اردشیر احتمالاً در سال226 میلادی در تیسفون تاجگذاری نمود و خود را «شاهنشاه» خواند. بدین ترتیب دفتر دوره اشکانیان (از حدود 238 پیش از میلاد تا حدود 226 میلادی) بسته شد اما یاد شکوهشان چنان در جهان زنده بود که یکصد و پنجاه سال پس از سقوطشان امپراتور روم یولیانوس ترجیح داد به او لقب «فاتح پارت ها» دهند.[۶]

 آثار به جا مانده از تمدن اشکانی 

بعضی از آثار اشکانی که تا کنون بدست آمده از این قرار است : 

خرابة معبد کنگاور که شباهت بسیاری به معابد یونانی دارد و مربوط به خدای دیانا رب النوع ماه بوده است . 

در همدان نیز معبدی بود به اسم آناهیتا که ستونهای آن شبیه شیوه های ستون سازی است . 

در الحذر (هاترا) در کنار دجله خرابه هایی است که تقریباً بیش از هزار متر شعاع آن است . این خرابه ها باقیماندة کاخ های اشکانی است که تاقهای آن به سبک رومی زده شده است . 

در بیستون ، گودرز اشکانی به تقیلد از داریوش کتیبه ای کنده است . این کتیبه به خط و زبان یونانی است . 

در تنگه سائولک در کوههای بختیاری نقش یکی از ملکه های اشکانی دیده می شود که در میان سه مرد که از ایشان دو تن نیزه در دست دارند آرمیده و مغی به خواندن دعا مشغول است . این مجلس حکایت می کند از این که شاه به شکار رفته و ملکه با نگرانی در انتظار شوهر خود می باشد و مغان برای سلامت پادشاه دعا می خواندند . در این حجاری ۱۵ نفر در دو صف و پشت یکدیگر ایستاده اند . 

در کشفیات شوش مربوط به عهد اشکانی کتیبه هایی به زبان یونانی بدست آمده است . 

در خرابه های شهر دورا اروپوس در ساحل علیای فرات کتیبه هایی به زبان یونانــی و نقش های دیواری که حاکی از وقایع جنگهای اشکانیان و رومیان می باشد کشف شده است . 

در سر پل زهاب نقش برجسته ای از گودرز اشکانی وجود دارد که در آن کتیبة ناقصی به زبان پهلوی اشکانی دیده می شود . 

در سالهای اخیر در ناحیة نسا در نزدیکی عشق آباد واقع در کشور ترکمنستان که مقر پادشاهان اشکانی بوده ، آرشیو بزرگی محتوی اسناد مالی که بر روی پاره های سفال نوشته شده بدست آمد . این اسناد به خط آرامی و زبان پهلوی اشکانی است که نظیر آن برروی سفال در خرابه های شهر دورا اروپوس یافت شده است . 

دیگر ، ابنیه و گورستانهایی است که در ناحیة نسا در نزدیکی عشق آباد کشف شده و در آنها نقاشی ها و مجسمه ها و مهرها و سکه ها و لوازم زندگی مردم آن زمان یافت شده است[۷]

جستارهای وابسته

منابع