۱٬۰۴۴
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''نشان شاهنشاهی ساسانی''' | '''نشان شاهنشاهی ساسانی''' | ||
]] | ]] | ||
'''شاهنشاهی ساسانی''' یا '''دوره ساسانیان''' (۲۲۶ تا ۶۵۱ میلادی) دوره بازسازی سیاسی و اجتماعی ایران بعد از حمله اسکندر، پایان دادن به نظام | '''شاهنشاهی ساسانی''' یا '''دوره ساسانیان''' (۲۲۶ تا ۶۵۱ میلادی) دوره بازسازی سیاسی و اجتماعی [[ایران]] بعد از حمله اسکندر، پایان دادن به نظام ملوکالطوائفی [[شاهنشاهی اشکانی|اشکانیان]]، انتقال مجدد قدرت کامل به حکومت مرکزی تحت رهبری پارسیان، و اوج کیش [[زرتشت]] به عنوان دین رسمی ایرانیان است. بنیانگذار ساسانیان اردشیر که خود فرزند یک روحانی زرتشتی بود درسال ۲۲۶ میلادی به تخت نشست و ایران را در جنگهای سریع علیه امپراطوری روم شرقی (بیزانتین) توسعه داد.<ref name=":0">دکتر هادی رضازاده - [http://resasade.com/ساسانیان-2 ساسانیان]</ref> | ||
در۲۸ آوریل سال ۲۲۴ میلادی اردشیر یکم (اردشیر بابکان) توانست اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی را در دشت هرمزگان شکست دهد و شاهنشاهی ساسانی را بنیاد گذارد و شروع به تسخیر سرزمینی کرد که خود آنرا ایران مینامید.<ref>ایران اطلس - ''[https://iranatlas.info/sassanid/Sassanid%20.htm ساسانیان که بودند]''</ref> | در۲۸ آوریل سال ۲۲۴ میلادی اردشیر یکم (اردشیر بابکان) توانست اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی را در دشت هرمزگان شکست دهد و شاهنشاهی ساسانی را بنیاد گذارد و شروع به تسخیر سرزمینی کرد که خود آنرا ایران مینامید.<ref>ایران اطلس - ''[https://iranatlas.info/sassanid/Sassanid%20.htm ساسانیان که بودند]''</ref> | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== گاهشمار شاهنشاهان ساسانی == | == گاهشمار شاهنشاهان ساسانی == | ||
=== تاریخها به میلادی است === | === تاریخها به میلادی است === | ||
اردشیر | [[پرونده:نقشه قلمرو ساسانیان.jpg|بندانگشتی|'''نقشه قلمرو ساسانیان''']] | ||
اردشیر یکم، اردشیر بابکان (پیرامون ۲۲۴–۲۴۳) | |||
* شاپور یکم (پیرامون ۳/۲۴۲–۲۷۲) | * شاپور یکم (پیرامون ۳/۲۴۲–۲۷۲) | ||
* هرمز یکم (۲۷۲–۲۷۳) | * هرمز یکم (۲۷۲–۲۷۳) | ||
خط ۹۴: | خط ۹۵: | ||
میگویند شاپور برافروخت و رو به سرداران کشور نموده و گفت تا جزایر ایران امن نشده کسی حق استراحت ندارد. همان شب شاپور و لشکریان بر اسب رزم نشسته و به سوی جنوب ایران تاختند. آنها جنوب خلیج فارس را که پس از دودمان اشکانیان رها شده بود را بار دیگر به ایران افزودند و دزدان تبهکار را به زنجیر عدالت کشیده و به ایران آوردند. | میگویند شاپور برافروخت و رو به سرداران کشور نموده و گفت تا جزایر ایران امن نشده کسی حق استراحت ندارد. همان شب شاپور و لشکریان بر اسب رزم نشسته و به سوی جنوب ایران تاختند. آنها جنوب خلیج فارس را که پس از دودمان اشکانیان رها شده بود را بار دیگر به ایران افزودند و دزدان تبهکار را به زنجیر عدالت کشیده و به ایران آوردند. | ||
به | پس از پاکسازی جنوب، پادشاه ایران به جزیره لاوان رفت و از آن زن رنجور که همسر و دختر خویش را از دست داده بود دلجوی نموده و پوزش خواست.<ref name=":3" /> | ||
== خسرو انوشیروان سمبل قدرت و عدالت == | |||
== خسرو انوشیروان == | |||
پس از مرگ شاپور دوم وضعیت کشور به دلیل روی کار آمدن پادشاهانی ضعیف و نالایق آمیزه ای بود از قدرت گرفتن مجدد بزرگان، شورش و ناامنی در مرزهای خارجی که در شرق هیاطله یا هپتالها که سرانجام با کوشش فیروز شاه ساسانی بیرون رانده شدند و در غرب هم که شکل همیشگی روم؛ که در زمان قباد مشکلات اقتصادی قحطی و خشکسالی به آنها علاوه گردید؛ و ظهور مزدک و معرفی و تبلیغ آیین جدید وی و اندیشههایش بمنظور حل مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی که با استقبال قباد به منظور رهایی جامعه از این مشکلات صورت گرفت. علیرغم اینکه ظاهراً به طور مقطعی مؤثر بنظر میرسید؛ ولی پس از مدتی خشم موبدان و بزرگان را برانگیخت و خود معضلی تازه برای حکومت قباد گردید. آنچانکه به دلیل موضع گیری آنها بر علیه مزدک و قباد، شاه ساسانی از سلطنت خلع گردید و هر چند پس از چندی شاه مخلوع مجدداً به منصب خود بازگشت ولی مشکلات و مصایب همچنان بر جای خود باقی بود. بنا به وصیت قباد که سومین پسرش خسرو انوشیروان را واجد همه خصال شایسته پادشاهان میدانست پس از وی به سلطنت رسید.<ref name=":1" /> | پس از مرگ شاپور دوم وضعیت کشور به دلیل روی کار آمدن پادشاهانی ضعیف و نالایق آمیزه ای بود از قدرت گرفتن مجدد بزرگان، شورش و ناامنی در مرزهای خارجی که در شرق هیاطله یا هپتالها که سرانجام با کوشش فیروز شاه ساسانی بیرون رانده شدند و در غرب هم که شکل همیشگی روم؛ که در زمان قباد مشکلات اقتصادی قحطی و خشکسالی به آنها علاوه گردید؛ و ظهور مزدک و معرفی و تبلیغ آیین جدید وی و اندیشههایش بمنظور حل مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی که با استقبال قباد به منظور رهایی جامعه از این مشکلات صورت گرفت. علیرغم اینکه ظاهراً به طور مقطعی مؤثر بنظر میرسید؛ ولی پس از مدتی خشم موبدان و بزرگان را برانگیخت و خود معضلی تازه برای حکومت قباد گردید. آنچانکه به دلیل موضع گیری آنها بر علیه مزدک و قباد، شاه ساسانی از سلطنت خلع گردید و هر چند پس از چندی شاه مخلوع مجدداً به منصب خود بازگشت ولی مشکلات و مصایب همچنان بر جای خود باقی بود. بنا به وصیت قباد که سومین پسرش خسرو انوشیروان را واجد همه خصال شایسته پادشاهان میدانست پس از وی به سلطنت رسید.<ref name=":1" /> | ||
خسرو انوشیروان به اعتبار کشورگشایی، سیاست، تدبیر و اصلاحاتی که در امور لشکری، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی بانجام رسانیدهاست، بزرگترین شاهنشاه ساسانی بشمار میرود. چنانچه او به قدرت نمیرسید. یقیناً عمر این سلسله با وجود مصایبی که گریبانگر آن شده بود، چندی بیش دوام نمییافت. تدابیر وی همراه با ویژگیهای بارز شخصیتی او، سبب درخشش نام وی در تاریخ ایران گردیدهاست. تعدیل مالیاتها و اصلاحات نظام ارتش، پیشرفت علم و ادبیات به دلیل توجه ویژه وی به دانشمندان و تشویق آنان، تسامح فکری و مذهبی او هر چند بعضی اقدامات وی در اوایل سلطنتش در قبال برخی پیروان ادیان و مذاهب برای ایجاد آرامش صورت گرفت - و وسعت نظر در مورد عقاید و اندیشهها محبوبیت وی را نزد آحاد مختلف جامعه صد چندان نمود. | خسرو انوشیروان به اعتبار کشورگشایی، سیاست، تدبیر و اصلاحاتی که در امور لشکری، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی بانجام رسانیدهاست، بزرگترین شاهنشاه ساسانی بشمار میرود. چنانچه او به قدرت نمیرسید. یقیناً عمر این سلسله با وجود مصایبی که گریبانگر آن شده بود، چندی بیش دوام نمییافت. تدابیر وی همراه با ویژگیهای بارز شخصیتی او، سبب درخشش نام وی در تاریخ ایران گردیدهاست. تعدیل مالیاتها و اصلاحات نظام ارتش، پیشرفت علم و ادبیات به دلیل توجه ویژه وی به دانشمندان و تشویق آنان، تسامح فکری و مذهبی او هر چند بعضی اقدامات وی در اوایل سلطنتش در قبال برخی پیروان ادیان و مذاهب برای ایجاد آرامش صورت گرفت - و وسعت نظر در مورد عقاید و اندیشهها محبوبیت وی را نزد آحاد مختلف جامعه صد چندان نمود. | ||
[[پرونده:عطردانهای شیشهای از دوره ساسانی.jpg|بندانگشتی|'''عطردانهای شیشهای از دوره ساسانی''' | [[پرونده:عطردانهای شیشهای از دوره ساسانی.jpg|بندانگشتی|'''عطردانهای شیشهای از دوره ساسانی''' | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۶: | ||
ساسانیان که رسالت خود را در بازگرداندن غرور و حاکمیت ملی بعد از شکست در برابر اسکندر میدانستند، در دورههایی برای حفظ قدرت به این اصل پشت پا زدند و حاضر شدند به کمک قدرتهای خارجی به حکومت خود ادامه دهند: | ساسانیان که رسالت خود را در بازگرداندن غرور و حاکمیت ملی بعد از شکست در برابر اسکندر میدانستند، در دورههایی برای حفظ قدرت به این اصل پشت پا زدند و حاضر شدند به کمک قدرتهای خارجی به حکومت خود ادامه دهند: | ||
پیروز(۴۵۹ تا ۴۸۴) که با برادرش بر سر تخت وتاج اختلاف داشت از دشمنان سنتی ساسانیان یعنی هپتالیان کمک گرفت و بایاری سپاه آنان به تخت نشست. کمک گرفتن از یک قوم کوچ نشین برای ابقاء سلطنت و شکست خوردن او چند سال بعد ازاین قوم، نمیتوانست بدون تأثیر بر غرور ملی ایرانیان باشد. | |||
بالاخره نقطه اوج دخالت خارجیان برکناری بهرام چوبینه است: بهرام چوبینه (که ایران را در برابر هجوم ترکها از سمت شرق نجات داده بود) دراوج بحران ساسانیان به عنوان یک سردارغیرساسانی قیام کرده، خودرا شاهنشاه ایران نامیده، به تخت نشسته و بنام خود سکه زد (۵۹۰). خسروپرویز که ازحمایت اشراف و روحانیون برخوردار بود، تن به این انتقال قدرت نداده، به روم شرقی گریخته و به کمک ارتش روم (موریکیوس) به ایران بازگشت، بهرام چوبینه را شکست داده و به ازاء این کمک امتیازات زیادی به رومیان داد. این اولین باراست که غرب با دخالت سیاسی و نظامی خود یک پادشاه را درایران به تخت مینشاند. کودتای سازمان سیا در ۲۸ مرداد در ازاء نفت تکرارهمین داستان غمانگیز است.<ref name=":0" /> | بالاخره نقطه اوج دخالت خارجیان برکناری بهرام چوبینه است: بهرام چوبینه (که ایران را در برابر هجوم ترکها از سمت شرق نجات داده بود) دراوج بحران ساسانیان به عنوان یک سردارغیرساسانی قیام کرده، خودرا شاهنشاه ایران نامیده، به تخت نشسته و بنام خود سکه زد (۵۹۰). خسروپرویز که ازحمایت اشراف و روحانیون برخوردار بود، تن به این انتقال قدرت نداده، به روم شرقی گریخته و به کمک ارتش روم (موریکیوس) به ایران بازگشت، بهرام چوبینه را شکست داده و به ازاء این کمک امتیازات زیادی به رومیان داد. این اولین باراست که غرب با دخالت سیاسی و نظامی خود یک پادشاه را درایران به تخت مینشاند. کودتای سازمان سیا در ۲۸ مرداد در ازاء نفت تکرارهمین داستان غمانگیز است.<ref name=":0" /> | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۶: | ||
در زمان سلطنت قباد (پدر انوشیروان) شاخه نسطوری از کیش مسیحیت مورد قبول بیشتر مسیحیان ایران قرار گرفت. ساسانیان در تمام دوره حکومتشان سیاستی متغیر و دوگانه نسبت به مسیحیت درپیش گرفته بودند که تا حد زیادی تابع نوع رابطه شان با روم شرقی بود. گاه به مسیحیان آزادی داده میشد و گاه مسیحیان به عنوان ستون پنجم امپراطوری روم تحت پیگرد قرار میگرفتند. با وجود این فراز و نشیبها مسیحیت در ایران درحال پیشرفت بود. یکی از نشانههای نفوذ مسیحیت دردوره ساسانیان گرایشی بود که در اواخر عهد ساسانی در پادشاهان ایرانی نسبت به این دین مشاهده میشود. حتی بسیاری از خاندانهای اصیل زردشتی به مسیحیت گرایش پیدا کردند. یکی از علل رواج مسیحیت در ایران این بود که پادشاهان ایران در لشکرکشیهای خود به سوریه گاه تمام شهروندان یک شهر یا منطقه را که اکثر آنها مسیحی بودند، به ایران کوچ داده و آنانرا در ایران مقیم میکردند. رواج مسیحیت در زمان خسرو پرویز (۵۹۰ تا ۶۲۸) یعنی اواخر ساسانیان به اوج خود رسید. همانطور که گفتیم خسرو پرویز به کمک قیصر روم <موریکیوس> دوباره به قدرت رسید. او با شاهزاده خانم رومی <ماریا> ازدواج کرده و تحت نفوذ معشوقه مسیحی اش شیرین نیز قرار داشت. بعضی از مورخین تاحدی پیش رفتهاند که معتقدند، خسروپرویز مسیحست را قلباً پذیرفته بودهاست. بعضی از سرداران ایران مانند <مهران گشنسپ> توسط کلیسای نسطوری غسل تعمید شده و به نام <گیورگیس> درآمدند.<ref name=":0" /> | در زمان سلطنت قباد (پدر انوشیروان) شاخه نسطوری از کیش مسیحیت مورد قبول بیشتر مسیحیان ایران قرار گرفت. ساسانیان در تمام دوره حکومتشان سیاستی متغیر و دوگانه نسبت به مسیحیت درپیش گرفته بودند که تا حد زیادی تابع نوع رابطه شان با روم شرقی بود. گاه به مسیحیان آزادی داده میشد و گاه مسیحیان به عنوان ستون پنجم امپراطوری روم تحت پیگرد قرار میگرفتند. با وجود این فراز و نشیبها مسیحیت در ایران درحال پیشرفت بود. یکی از نشانههای نفوذ مسیحیت دردوره ساسانیان گرایشی بود که در اواخر عهد ساسانی در پادشاهان ایرانی نسبت به این دین مشاهده میشود. حتی بسیاری از خاندانهای اصیل زردشتی به مسیحیت گرایش پیدا کردند. یکی از علل رواج مسیحیت در ایران این بود که پادشاهان ایران در لشکرکشیهای خود به سوریه گاه تمام شهروندان یک شهر یا منطقه را که اکثر آنها مسیحی بودند، به ایران کوچ داده و آنانرا در ایران مقیم میکردند. رواج مسیحیت در زمان خسرو پرویز (۵۹۰ تا ۶۲۸) یعنی اواخر ساسانیان به اوج خود رسید. همانطور که گفتیم خسرو پرویز به کمک قیصر روم <موریکیوس> دوباره به قدرت رسید. او با شاهزاده خانم رومی <ماریا> ازدواج کرده و تحت نفوذ معشوقه مسیحی اش شیرین نیز قرار داشت. بعضی از مورخین تاحدی پیش رفتهاند که معتقدند، خسروپرویز مسیحست را قلباً پذیرفته بودهاست. بعضی از سرداران ایران مانند <مهران گشنسپ> توسط کلیسای نسطوری غسل تعمید شده و به نام <گیورگیس> درآمدند.<ref name=":0" /> | ||
[[پرونده:حجاری تزیینی سنگ – تاق بستان.jpg|بندانگشتی|500x500پیکسل|حجاری تزیینی سنگ – تاق بستان]] | [[پرونده:حجاری تزیینی سنگ – تاق بستان.jpg|بندانگشتی|500x500پیکسل|حجاری تزیینی سنگ – تاق بستان]] | ||
== هنر ساسانی == | == هنر ساسانی == | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۱۴: | ||
تاق بستان، نقاشیهای دیواری محوطه افراسیاب و سنگ نگارههای مختلف مراجع معتبری برای بررسی طرحهای لباسهای ساسانی هستند. تکهپارههای مختلفی هم از پارچههای ساسانی در مناطق مختلف باستانی به دست آمدهاست. به گزارش منابع سریانی یکی از اسرای رومی به نام پوزی که در بافندگی پارچههای ابریشمی مهارت داشت به دستور شاپور در بیشاپور مستقر شد و یک کارگاه تولید پارچه راه انداخت و تکنیکهای تولید ابریشم را به ایرانیان یاد داد.<ref name=":2" /> | تاق بستان، نقاشیهای دیواری محوطه افراسیاب و سنگ نگارههای مختلف مراجع معتبری برای بررسی طرحهای لباسهای ساسانی هستند. تکهپارههای مختلفی هم از پارچههای ساسانی در مناطق مختلف باستانی به دست آمدهاست. به گزارش منابع سریانی یکی از اسرای رومی به نام پوزی که در بافندگی پارچههای ابریشمی مهارت داشت به دستور شاپور در بیشاپور مستقر شد و یک کارگاه تولید پارچه راه انداخت و تکنیکهای تولید ابریشم را به ایرانیان یاد داد.<ref name=":2" /> | ||
== انقراض == | |||
جامعه ساسانیان در دهههای آخر به یک رفرم سیاسی و اصلاح دینی سخت نیازمند بود، ولی ساختارهای متحجر کهنه جلو هرگونه اصلاح طلبی مردمی را میگرفت. عدم وجود اصلاحات و ناتوانیهای نظامی که نتیجه جنگهای فرساینده بخصوص درسالهای آخر ساسانیان بود، زمینه را برای حمله اعراب آماده کرد. اگر سرداری چون بهرام چوبینه نفس تازه ای بر ساختارهای انحصار طلبانه خانواده ساسانیان میدمید، دیوارهای بلند و غیرقابل نفوذ بین طبقات و کاستهای اجتماعی فرو میریخت، اصلاحات دینی مانی و مزدک سرکوب نمیشد، و اگر تدبیر و دور اندیشی بر حفظ منافع آنی و کوتاه مدت غالب میشد، تاریخ راه دیگری را درپیش میگرفت. | |||
از بوذرجمهر پرسیدند که علت سقوط ساسانیان چه بود؟ گفت: کارهای بزرگ را به دست انسانهای خرد سپردند. | |||
با انقراض دولت ساسانی یک جریان دیگر نیز در ایران پایان یافت و آن دوره حکومت پارسیان بر اقوام غیر پارس بود. تمام سلسلههای بعد از اسلام (به استثنای چند دودمان محلی) یا غیر ایرانی و یا غیرپارس بودند. غزنویان، سلجوقیان وخوارزمشاهیان ترکهای آسیای میانه، ایلخانیان از بازماندگان هلاکو و بالاخره صفویان و قاجاریان آذربایجانی بودند.<ref name=":0" /> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
ویرایش