۱٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
== روزی درخشان در تاریخ ایرانیان == | == روزی درخشان در تاریخ ایرانیان == | ||
[[پرونده:نقش برجستهای که نشان میدهد والرين در برابر شاپور يکم به زانو درآمده و التماس مي کند.jpg|بندانگشتی|'''نقش برجستهای که نشان میدهد والرين امپراتور روم در برابر شاپور يکم به زانو درآمده و التماس مي کند''']] | [[پرونده:نقش برجستهای که نشان میدهد والرين در برابر شاپور يکم به زانو درآمده و التماس مي کند.jpg|بندانگشتی|'''نقش برجستهای که نشان میدهد والرين امپراتور روم در برابر شاپور يکم به زانو درآمده و التماس مي کند''']] | ||
هفتم نوامبرسال ۲۶۰ میلادی در شهر تیسفون (مدائن ــ نزدیک بغداد امروز) شاپور یکم، رئیس وقت کشور ایران از دودمان ساسانی، در مراسمی در برابر والرین (پوبلیوس لیسینیوس والریانوس) امپراتور روم و ژنرالهایش که بر دست و پایشان زنجیر بود ایران را تنها ابرقدرت جهان اعلام کرد. والرین و ژنرالهایش درجنگ به اسارت ایران درآمده بودند و این روز نه تنها یکی از روزهای درخشان تاریخ میهن گرامی ما، بلکه همه | هفتم نوامبرسال ۲۶۰ میلادی در شهر تیسفون (مدائن ــ نزدیک بغداد امروز) شاپور یکم، رئیس وقت کشور ایران از دودمان ساسانی، در مراسمی در برابر والرین (پوبلیوس لیسینیوس والریانوس) امپراتور روم و ژنرالهایش که بر دست و پایشان زنجیر بود ایران را تنها ابرقدرت جهان اعلام کرد. والرین و ژنرالهایش درجنگ به اسارت ایران درآمده بودند و این روز نه تنها یکی از روزهای درخشان تاریخ میهن گرامی ما، بلکه همه مشرقزمین است. | ||
برای این که ایرانیان این پیروزی خود را فراموش نکنند و جهانیان برای همیشه عظمت ایران را در نظر داشته باشند و مشرقزمینیها خود را مدیون توان ارتش ایران بدانند، به خواست شاپور یکم منظره به زانو نشستن والرین مغرور در برابرش را در چند نقطه در ایران بر سنگ تصویر کردند که تا ابد باقی بماند، و ماندهاست. | برای این که ایرانیان این پیروزی خود را فراموش نکنند و جهانیان برای همیشه عظمت ایران را در نظر داشته باشند و مشرقزمینیها خود را مدیون توان ارتش ایران بدانند، به خواست شاپور یکم منظره به زانو نشستن والرین مغرور در برابرش را در چند نقطه در ایران بر سنگ تصویر کردند که تا ابد باقی بماند، و ماندهاست. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
شرح این پیروزی نظامی درخشان ایرانیان را «مارسلیوس» که خود ناظر صحنههای آن بوده برنگاشته است. به نوشته ادوارد گیبون، این شکست شیرازه امپراتوری روم را از هم گسیخت و آغاز پایان این امپراتوری و تجزیه آن قرارگرفت. | شرح این پیروزی نظامی درخشان ایرانیان را «مارسلیوس» که خود ناظر صحنههای آن بوده برنگاشته است. به نوشته ادوارد گیبون، این شکست شیرازه امپراتوری روم را از هم گسیخت و آغاز پایان این امپراتوری و تجزیه آن قرارگرفت. | ||
شاپور یکم قبلاً نیز «گردیانوس سوم» امپراتور روم را که به ایران لشکر کشیده بود در جنگ سال ۲۴۶ میلادی شکست داده بود. این شکست چنان بر افسران رومی گران آمده بود که در حال عقبنشینی بر سر «گردیانوس سوم» ریختند و | شاپور یکم قبلاً نیز «گردیانوس سوم» امپراتور روم را که به ایران لشکر کشیده بود در جنگ سال ۲۴۶ میلادی شکست داده بود. این شکست چنان بر افسران رومی گران آمده بود که در حال عقبنشینی بر سر «گردیانوس سوم» ریختند و او را کشتند و فیلیپ را بر جای او نشاندند که فیلیپ با پرداخت پانصد هزار سکه طلا به ایران، موافقت شاپور را به ترک مخاصمه جلب کرد و نیروهای رومی را به اروپا بازگردانید. گردیانوس به منظور جبران شکست نیروهای رومی از اردشیر پاپکان (پدر شاپور یکم) در جنگ سال ۲۳۸ میلادی با شاپور که بر جای پدر نشسته بود وارد جنگ شده بود. سنای روم اصرار به خفه کردن ناسیونالیسم ایرانی که بار دیگر با بپاخیزی اردشیر ساسانی ظاهر شده بود در نطفه داشت که موفق نشد و این ناسیونالیسم تا اواخر دوران ساسانیان دوام داشت. | ||
فیلیپ نیز پس از بازگشت به «رم» به خاطر تحقیر امپراتوری و دادن باج به شاپور ترور شد و سنای روم والرین را به امپراتوری انتخاب و مأمور جنگ با ایران و گرفتن انتقام شکستهای گذشته کرد که در جنگ سال ۲۶۰ خود او هم به اسارت ارتش ایران درآمد و با ژنرالهایش به تیسفون منتقل شد. | فیلیپ نیز پس از بازگشت به «رم» به خاطر تحقیر امپراتوری و دادن باج به شاپور ترور شد و سنای روم والرین را به امپراتوری انتخاب و مأمور جنگ با ایران و گرفتن انتقام شکستهای گذشته کرد که در جنگ سال ۲۶۰ خود او هم به اسارت ارتش ایران درآمد و با ژنرالهایش به تیسفون منتقل شد. | ||
مورخان تاریخ قرون قدیم متفق القول نوشتهاند که «ناسیونالیسم ایرانی» جنگهای دوران ساسانیان را برنده شد، و هنر بزرگ شاهان ساسانی این بود که نگذارند «ناسیونالیسم ایرانی و نیروی | مورخان تاریخ قرون قدیم متفق القول نوشتهاند که «ناسیونالیسم ایرانی» جنگهای دوران ساسانیان را برنده شد، و هنر بزرگ شاهان ساسانی این بود که نگذارند «ناسیونالیسم ایرانی و نیروی خیرهکننده آن» ضعیف شود.<ref name=":3">تاریخ ایران - [http://www.parskoroosh.blogfa.com/category/8 موسیقی در زمان ساسانیان]</ref> | ||
== شاپور دوم - احیای عظمت == | == شاپور دوم (ذوالاکتاف) - احیای عظمت == | ||
[[پرونده:جام نقرهای مربوط به دوره ساسانی - ارتفاع تقریبی ۳۰ سانتیمتر.jpg|بندانگشتی|'''جام نقرهای مربوط به دوره ساسانی ارتفاع تقریبی ۳۰ سانتیمتر''']] | [[پرونده:جام نقرهای مربوط به دوره ساسانی - ارتفاع تقریبی ۳۰ سانتیمتر.jpg|بندانگشتی|'''جام نقرهای مربوط به دوره ساسانی ارتفاع تقریبی ۳۰ سانتیمتر''']] | ||
شاپور دوم، سومین پادشاه قدرتمند ساسانی | شاپور دوم، سومین پادشاه قدرتمند ساسانی بود که توانست به اوضاع کشور سر و سامان دهد. فوریترین و ضروریترین اقدام وی تنبیه اعرابی بود که با تاخت و تازشان قسمتی از سواحل خلیج فارس و نواحی مجاور بابل و حیره را دچار ناامنی کرده بود. وی در تنبیه و مجازات آنان تا آن اندازه قساوت به خرج داد که سبب شد لقب ذواالاکتاف برای همیشه بر وی بماند. این پادشاه جوان در آغاز کار پس از حمله به اعراب و تار و مار کردنشان عده ای از آنان را به اسارت درآورده و برای عبرت سایر رهزنان شانههای اسیران را سوراخ کرده و از سوراخ شانههایشان طناب گذرانید و آنها را با خواری به بندگی و بیگاری گرفت که باعث شد حتی ایرانیان نیز در نتیجه این عمل او را (هوبه سبنا) یا سوراخ کننده شانهها بنامند، انعکاس این اقدامات شاپور دوم در دربار ترس و احتیاط نجبا و موبدان را به همراه داشت و بهتدریج دست آنها را از کارها کوتاه کرده و به شاپور فرصت داد تا زمینه را برای تأمین تفوق و برتری خویش بر آنان که هنوز به او به چشم جوانی بیتجربه مینگریستند آماده سازد. | ||
شاپور با محدود ساختن قدرت بزرگان و تسلط کامل بر اوضاع خود را برای مقابله با رومیها آماده کرد، و در جنگی سخت آنان را شکست داد وی همچنین موفق به شکست ترکان شمال شرقی شد. از دیگر اقدامات شاپور دوم سختگیری نسبت به عیسویان بود در این زمان، دین مسیحی در روم رسمی شده بود. در نتیجه مسیحیان ایران مورد | شاپور با محدود ساختن قدرت بزرگان و تسلط کامل بر اوضاع خود را برای مقابله با رومیها آماده کرد، و در جنگی سخت آنان را شکست داد وی همچنین موفق به شکست ترکان شمال شرقی شد. از دیگر اقدامات شاپور دوم سختگیری نسبت به عیسویان بود در این زمان، دین مسیحی در روم رسمی شده بود. در نتیجه مسیحیان ایران مورد سوءظن شاپور قرار گرفت. او آنها را به چشم طرفداران روم مینگریست در نتیجه با اقداماتی مانند گرفتن مالیاتهای سنگین، جلوگیری از تبلیغ مسیحیت، آزار و اذیت آنان، تعطیل کردن چندین کلیسا و حتی توقیف اموال کلیساها سعی در محدود کردن آنها داشت. شاپور دوم مرزهای ایران را به دوران شاپور اول رساند، خاطره فرمانروای پرشکوه و طولانیش او را در ردیف شاپور اول یک بنیانگذار و یک احیا کننده دولت نشان داد، روح تازه ای که او در کالبد سلسله ساسانی دمید تا مدتها همچنان نگهدارنده سلطنتی بود که خسرو اول انوشیروان پس از سالها آنرا احیاء نمود.<ref name=":1" /> | ||
== شاپور دوم ساسانی و تازیان == | == شاپور دوم ساسانی و تازیان == | ||
پاسی از شب گذشته بود به شاپور دوم ساسانی، پادشاه ایران زمین گفتند سه مرد کهنسال از جزیره لاوان به دادخواهی آمدهاند. | پاسی از شب گذشته بود به شاپور دوم ساسانی، پادشاه ایران زمین گفتند سه مرد کهنسال از جزیره لاوان به دادخواهی آمدهاند. | ||
پس از اجازه فرمانروا، آنها گفتند | پس از اجازه فرمانروا، آنها گفتند اکنون سالهاست تازیان هرازگاهی به جزیره ما یورش آورده و مرواریدهای صیادان را به یغما میبرند، و اما اینبار علاوه بر مروارید یکی از دختران جزیره را نیز دزده اند که این موجب شده مادر آن دختر بر بستر مرگ باشد و پدرش هم از پی دزدان به دریا رفته و هفتههاست از او هم خبری نیست. | ||
میگویند شاپور برافروخت و رو به سرداران کشور نموده و گفت تا جزایر ایران امن نشده کسی حق استراحت ندارد. همان شب شاپور و لشکریان بر اسب رزم نشسته و به سوی جنوب ایران تاختند. آنها جنوب خلیج فارس را که پس از دودمان اشکانیان رها شده بود را بار دیگر به ایران افزودند و دزدان تبهکار را به زنجیر عدالت کشیده و به ایران آوردند. | میگویند شاپور برافروخت و رو به سرداران کشور نموده و گفت تا جزایر ایران امن نشده کسی حق استراحت ندارد. همان شب شاپور و لشکریان بر اسب رزم نشسته و به سوی جنوب ایران تاختند. آنها جنوب خلیج فارس را که پس از دودمان اشکانیان رها شده بود را بار دیگر به ایران افزودند و دزدان تبهکار را به زنجیر عدالت کشیده و به ایران آوردند. | ||
پس از پاکسازی جنوب، پادشاه ایران به جزیره لاوان رفت و از آن زن رنجور که همسر و دختر خویش را از دست داده بود | پس از پاکسازی جنوب، پادشاه ایران به جزیره لاوان رفت و از آن زن رنجور که همسر و دختر خویش را از دست داده بود دلجویی نموده و پوزش خواست.<ref name=":3" /> | ||
== خسرو انوشیروان سمبل قدرت و عدالت == | == خسرو انوشیروان سمبل قدرت و عدالت == | ||
پس از مرگ شاپور دوم وضعیت کشور به دلیل روی کار آمدن پادشاهانی ضعیف و نالایق | پس از مرگ شاپور دوم وضعیت کشور به دلیل روی کار آمدن پادشاهانی ضعیف و نالایق آمیزهای بود از قدرت گرفتن مجدد بزرگان، شورش و ناامنی در مرزهای خارجی که در شرق هیاطله یا هپتالها که سرانجام با کوشش فیروز شاه ساسانی بیرون رانده شدند و در غرب هم که شکل همیشگی روم که در زمان قباد مشکلات اقتصادی قحطی و خشکسالی به آنها علاوه گردید؛ و ظهور مزدک و معرفی و تبلیغ آیین جدید وی و اندیشههایش بهمنظور حل مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی که با استقبال قباد به منظور رهایی جامعه از این مشکلات صورت گرفت علیرغم اینکه ظاهراً به طور مقطعی مؤثر بنظر میرسید ولی پس از مدتی خشم موبدان و بزرگان را برانگیخت و خود معضلی تازه برای حکومت قباد گردید. آنچنانکه به دلیل موضعگیری آنها بر علیه مزدک و قباد، شاه ساسانی از سلطنت خلع گردید و هر چند پس از چندی مجدداً به منصب خود بازگشت ولی مشکلات و مصایب همچنان بر جای خود باقی بود. بنا به وصیت قباد که سومین پسرش خسرو انوشیروان را واجد همه خصال شایسته پادشاهان میدانست پس از وی به سلطنت رسید.<ref name=":1" /> | ||
خسرو انوشیروان به اعتبار کشورگشایی، سیاست، تدبیر و اصلاحاتی که در امور لشکری، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی | خسرو انوشیروان به اعتبار کشورگشایی، سیاست، تدبیر و اصلاحاتی که در امور لشکری، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی به انجام رسانیدهاست، بزرگترین شاهنشاه ساسانی به شمار میرود. چنانچه او به قدرت نمیرسید یقیناً عمر این سلسله با وجود مصایبی که گریبانگر آن شده بود، چندی بیش دوام نمییافت. تدابیر وی همراه با ویژگیهای بارز شخصیتی او، سبب درخشش نام وی در تاریخ ایران گردیدهاست. تعدیل مالیاتها و اصلاحات نظام ارتش، پیشرفت علم و ادبیات به دلیل توجه ویژه وی به دانشمندان و تشویق آنان، تسامح فکری و مذهبی او هر چند بعضی اقدامات وی در اوایل سلطنتش در قبال برخی پیروان ادیان و مذاهب برای ایجاد آرامش صورت گرفت و وسعت نظر در مورد عقاید و اندیشهها محبوبیت وی را نزد آحاد مختلف جامعه صد چندان نمود. | ||
[[پرونده:عطردانهای شیشهای از دوره ساسانی.jpg|بندانگشتی|'''عطردانهای شیشهای از دوره ساسانی''' | [[پرونده:عطردانهای شیشهای از دوره ساسانی.jpg|بندانگشتی|'''عطردانهای شیشهای از دوره ساسانی''' '''موزه ملی عراق''' | ||
'''موزه ملی عراق''' | |||
]] | ]] | ||
خسرو انوشیروان با شکست هپتالها در شرق | خسرو انوشیروان با شکست هپتالها در شرق و رومیان در غرب و صلح پنجاه سالهای که با امضای قرارداد صلح انجام گرفت آرامش و رفاه را برای ایرانیان به ارمغان آورد.<ref name=":1" /> | ||
== خسرو پرویز - افول قدرت == | == خسرو پرویز - افول قدرت == | ||
خسرو پرویز آخرین پادشاه معروف ایران باستان است. پس از خسرو اول، حکومت مرکزی دوباره دچار ضعف شد، دوران سی | خسرو پرویز آخرین پادشاه معروف ایران باستان است. پس از خسرو اول، حکومت مرکزی دوباره دچار ضعف شد، دوران سی و هشت ساله سلطنت خسرو بیشتر یادآور تجمل پرستیها، عشرتطلبیها و بیقیدوبندیهای یک پادشاه ضعیفالنفس است تا یک شاه مقتدر ساسانی. استبداد، غرور و تکبر وی همراه با بیتوجهی و بیتفاوتی نسبت به مردمانی که چشم امید به توجه و کاردانی شهریارشان دوخته بودند و فاصله طبقاتی که روز به روز مردمان را بیش از آنکه آزار اقتصادی دهد، روحشان را میپژمرد و بارزترین بیخردی او در زمینه جنگ با روم به منظور گرفتن تقاص خون خانواده همسرش که خانواده حکومتگر روم بودند و بطور جمعی قتلعام شده بودند، صلح با روم را پایان داد و پای ناامنی و جنگ و خونریزی را دوباره به ایران باز نمود. | ||
رفتار عناد آمیز وی با سفیر پیامبر اسلام موجب بدنامی بیش از پیش وی گردید | رفتار عناد آمیز وی با سفیر پیامبر اسلام موجب بدنامی بیش از پیش وی گردید و سرانجام وی در جنگ با روم بدرفتاری با اطرافیان سبب شکلگیری توطئههایی بر علیه وی شد تا جایی که با آنهمه جلال و شوکت روانه زندان گردید و چند روز بعد در زندان کشته شد. از آن پس پادشاهان بعدی هم که به سلطنت رسیدند کاری از پیش نبردند و فقط سکاندار کشتی شدند که روز به روز در گرداب بحران و انحطاط فرو میرفت جامعه ایران در تب فقر، تبعیضات ناروا، بینظمی، ناامنی و از همه مهمتر بیعدالتی، چنان میسوخت که درمان آن جز با دم معجزهگر پیامبر اسلام میسر نبود.<ref name=":1" /> | ||
== سیاست خارجی: توسعه طلبی و برتری جوئی == | == سیاست خارجی: توسعه طلبی و برتری جوئی == | ||
دوران ساسانیان همچون دوره هخامنشیان زمان امپراطوری پارسیان بر اقوام، نژادها و ملیتهای مختلفی بود که با مذهب، فرهنگ، زبان و ساختارهای مختلف اجتماعی تحت یک قدرت مرکزی قرار گرفته بودند. شاپور اول | دوران ساسانیان همچون دوره هخامنشیان زمان امپراطوری پارسیان بر اقوام، نژادها و ملیتهای مختلفی بود که با مذهب، فرهنگ، زبان و ساختارهای مختلف اجتماعی تحت یک قدرت مرکزی قرار گرفته بودند. شاپور اول خود را نه تنها شاهنشاه، بلکه شاهنشاه ایران و انیران (شاهنشاه ایران و غیر ایران) لقب داد وهمین تفکر در تمام دوره ساسانیان حاکم بود. پادشاهان ساسانی این رسالت تاریخی را دنبال میکردند که امپراطوری هخامنشی و مرزهای آنرا پس از شکست دربرابر اسکندر دوباره زنده کنند. به همین گونه ساسانیان در دورههایی ایران را از آسیای مرکزی و رود جیحون گرفته تا ارمنستان، آسیای صغیر (ترکیه امروز)، خاور نزدیک (سوریه و فلسطین امروز)، بین النهرین (عراق امروز) و مصر تا یمن گسترش داده و شاهراههای تجاری مهم آن زمان را تحت کنترل خود قرار دادند. اگر ایران تا آن زمان از نظر روم و یونان جزو بربرها به حساب میآمد، اکنون به عنوان رقیب همتراز و یکی از دو ابرقدرت جهانی (درکنار روم) به رسمیت شناخته شد. شاهان ایران و روم یکدیگر را برادر خطاب میکردند و تاجگذاری پادشاهان شانرا از قبل به یکدیگر اطلاع میدادند. | ||
درعین حال دوران ساسانیان همراه بود با جنگهای مکرر، فرساینده و توأم با شکست و پیروزی با رقیب اصلی ایران (امپراطوری بیزانین یعنی روم شرقی در غرب) و اقوام مخالف درشرق مانند هپتالیان (یا افتلالیان، عربی: هیاطله). هپتالیان اقوام کوچ نشینی بودند که از ایالت کانسوی چین به نواحی تخارستان در شمال شرقی ایران آمده بودند واروپاییها ازآنان بنام | درعین حال دوران ساسانیان همراه بود با جنگهای مکرر، فرساینده و توأم با شکست و پیروزی با رقیب اصلی ایران (امپراطوری بیزانین یعنی روم شرقی در غرب) و اقوام مخالف درشرق مانند هپتالیان (یا افتلالیان، عربی: هیاطله). هپتالیان اقوام کوچ نشینی بودند که از ایالت کانسوی چین به نواحی تخارستان در شمال شرقی ایران آمده بودند واروپاییها ازآنان بنام هونهای سفید نام میبرند. | ||
همه امپراطوریهای تاریخ مجبور بودهاند که برای حفظ قدرت و سلطه براقوام زیردست، به برتری طلبی خارجی و کشور گشائی دست بزنند. عدم توسعه امپراطوریها آغاز | همه امپراطوریهای تاریخ مجبور بودهاند که برای حفظ قدرت و سلطه براقوام زیردست، به برتری طلبی خارجی و کشور گشائی دست بزنند. عدم توسعه امپراطوریها آغاز زوالشان است. رشد اقوام تحت سلطه و استقلالطلبی آنان حکومت مرکزی را دریک جبهه ضعیف میکند و هر امپراطوری برای جبران ضعف در یک گوشه، مجبور به گسترش قدرت از سوی دیگراست، بدون اینکه امکان اداره سرزمینهای جدید را داشته باشد. انوشیروان (۵۳۱ تا ۵۷۹) که با روم یک پیمان صلح ابدی (۵۳۲) بسته بود، بدون دلیل معقولی این پیمان را چند سال بعد فسخ کرده و به قلمرو آن کشور حمله کرد. انوشیروان با ادامه کشورگشائی درچند جنگ رومیان را شکست داد و در دریای مدیترانه شنا کرد. خسرو پرویز یک کودتا در بیزانتین (روم شرقی) را که دراثر آن پدرزنش (امپراتور ماوریکی) کشته شد، بهانه قرار داده و بعد از یک دوره طولانی صلح درسال ۶۰۴ به آن کشور حملهور شد و این حملات را تا سال ۶۲۶ ادامه داد. حاصل این جنگها بالا رفتن خزانه دولت از۶۰۰ میلیون درهم (سال ۶۰۸) به ۱۶۰۰ میلیون درهم (سال ۶۲۰)، تصرف سرزمینهای وسیع (ارمنستان، بین النهرین علیا، شهر ادس، سوریه، فلسطین، بیت المقدس مصر و پایتختش اسکندریه) و غنائم جنگی و اسیران فراوان بود.<ref name=":0" /> | ||
== سیاست داخلی: اصلاحات ازبالا، | == سیاست داخلی: اصلاحات ازبالا، نخبهکشی و کودتاگری == | ||
تمدن ایرانی قبل از اسلام (درکنار روم، هند و چین) یکی از تمدنهای بزرگ دنیای | تمدن ایرانی قبل از اسلام (درکنار روم، هند و چین) یکی از تمدنهای بزرگ دنیای آن زمان بود. بخصوص در عصر انوشیروان کتابهای زیادی نوشته و یا ترجمه شد و بعد از بسته شدن آکادمی فلسفه در روم هفت فیلسوف یونانی به دربار او پناهنده شده و به تحقیق و تدریس مشغول شدند. هنگامیکه اینان عزم وطن کردند، انوشیروان با قیصر روم قراردای بست که این فلاسفه ازهر تعقیب و پیگردی مصون باشند. دوره انوشیروان عصر تبادل و گشایش فرهنگی است. تحت وزارت بزرگمهر فیلسوفان، پزشکان و دانشمندان ازهندوستان و یونان به دربار آمده و درحضورشاه به مباحثه میپرداختند. هزینه زیادی صرف ترجمه نوشتههای خارجی شد و جندیشاپور به به اوج اعتلا رسید. اصلاحات زیادی در سطح اداری، مالیاتی و لشکری صورت گرفت که حتی بعد ازحمله اعراب نیز دوام داشت. خسرو انوشیروان (انوشه روان یعنی دارای روان جاوید) سیاستمداری کاردان بود. همانطور که نام سزار مشهورترین امپراتور روم بعد از او مترادف با قیصر بکار رفت، خسرو نیز در عربی (کسری) و فارسی (صلاح مملکت خویش خسروان دانند) به معنی پادشاه بکار میرود. | ||
دوره ساسانیان همراه است با رشد طبقات جدید اجتماعی و نظام فئودالیسم. درمقابل پادشاه طبقات و کاستهای اشراف، زمینداران کلان، قشر روحانی، سپاهیان و دبیران رشد کرده و باعث محدود شدن قدرت شاه شدند، بطوریکه میتوان از آن به عنوان نوعی | دوره ساسانیان همراه است با رشد طبقات جدید اجتماعی و نظام فئودالیسم. درمقابل پادشاه طبقات و کاستهای اشراف، زمینداران کلان، قشر روحانی، سپاهیان و دبیران رشد کرده و باعث محدود شدن قدرت شاه شدند، بطوریکه میتوان از آن به عنوان نوعی مشروطه اریستوکراتی نام برد. رشد این قشرها و طبقات به عنوان وزنهای در مقابل شاه میتوانست در روندی سازنده حرکتی بسوی مردمسالاری ایجاد کند و به نوعی پلورالیسم (تکاثر قوا) تبدیل شود. این همان روندی بود که در قرون وسطای اروپا نهایتاً زمینه را برای رشد طبقات متحرک وجدید شهری آماده ساخت؛ ولی نفوذ اشراف، زمینداران بزرگ و روحانیت زردشتی در بیشتر سالهای دودمان ساسانیان حالتی تخریبی و انحصاری داشت. نفوذ مردم عادی در این دژ مستحکم محال بود و مقامها بطور موروثی از یک نسل به نسل بعدی منتقل میشد. ساسانیان یک امپراطوری گسترده همراه با یک جامعه بسته بودند. فردوسی داستان معروف کفاشی را ذکر میکند که حاضر شده بود کمبود بودجه جنگ انوشیروان با روم را تأمین کند، بشرط اینکه فرزندش اجازه تحصیل و کسب مقام دبیری را بدست آورد، ولی دراین امر موفق نشد. اصلاحات اجتماعی فقط از بالا به پایین قابل قبول بود و جلو هرگونه حرکت اصلاحی مردمی (حتی اگر شاه هم پشتیبان بود) در اثر توطئه و بدخواهی اشراف و روحانیون که منافعشان با قدرت حاکمه گره خورده بود، گرفته میشد. همچنین اشراف و موبدان در انتخاب شاهان نقش اصلی را ایفا میکردند و شاهان اصلاحطلب را کنار میگذاشتند. به ذکر چند نمونه میپردازیم: | ||
* شاپور اول (۲۴۱ تا ۲۷۲) به همه ادیان آزادی کامل داد و اعلام کرد که مغان، مانویان، یهودیان، مسیحیان و سایر ادیان در امپراطوری او از آزار و تعقیب مصون اند. میگویند شاپور خود چنان تحت تأثیر کیش اصلاح طلب مانی قرار داشت که مدت کوتاهی تصمیم داشت آنرا جانشین آئین زردشت کند. فشار روحانیون زردشتی سبب شد که بهرام از پشتیبانی ادیان مختلف دست بکشد و به اعدام مانی تن دهد. | * شاپور اول (۲۴۱ تا ۲۷۲) به همه ادیان آزادی کامل داد و اعلام کرد که مغان، مانویان، یهودیان، مسیحیان و سایر ادیان در امپراطوری او از آزار و تعقیب مصون اند. میگویند شاپور خود چنان تحت تأثیر کیش اصلاح طلب مانی قرار داشت که مدت کوتاهی تصمیم داشت آنرا جانشین آئین زردشت کند. فشار روحانیون زردشتی سبب شد که بهرام از پشتیبانی ادیان مختلف دست بکشد و به اعدام مانی تن دهد. | ||
* هنگامیکه هرمز دوم (۳۰۲ تا ۳۰۹) از دنیا رفت، اشراف و نجیبزادگان پسر | * هنگامیکه هرمز دوم (۳۰۲ تا ۳۰۹) از دنیا رفت، اشراف و نجیبزادگان پسر او را زندانی کرده و پسر دیگر او را که هنوز درشکم مادر بود، به عنوان پادشاه انتخاب کرده و تاج را به شکم مادر بستند. شاپور دوم (۳۰۹ تا ۳۷۹) در ۱۶ سالگی به تخت نشست. | ||
* پس از شاپور دوم کشور به مدت بیست سال صحنه رقابت روحانیون و سران لشکر بود. بین سالهای ۳۷۹ تا ۳۹۹ سه پادشاه در اثر توطئه کشته شدند. | * پس از شاپور دوم کشور به مدت بیست سال صحنه رقابت روحانیون و سران لشکر بود. بین سالهای ۳۷۹ تا ۳۹۹ سه پادشاه در اثر توطئه کشته شدند. | ||
* | * یزدگرد اول (۳۹۹ تا ۴۲۰) کوشش داشت تا نفوذ روحانیت و اشراف را کم کند و به مسیحیان آزادی بدهد، ولی قربانی توطئه اشراف شده و به او لقب بزهکار دادند. | ||
* قباد برای تضعیف قدرت و نفوذ اشراف و روحانیون پنج سال از کیش مزدک و قیام مردمی و عدالتخواهانه او دفاع کرد. این قیام بین سالهای ۴۹۱ تا ۵۲۹ ایران را فراگرفته بود و هدف آن شکستن مرزهای طبقاتی و بازکردن عادلانه امکانات اقتصادی و اجتماعی برای همه | * قباد برای تضعیف قدرت و نفوذ اشراف و روحانیون پنج سال از کیش مزدک و قیام مردمی و عدالتخواهانه او دفاع کرد. این قیام بین سالهای ۴۹۱ تا ۵۲۹ ایران را فراگرفته بود و هدف آن شکستن مرزهای طبقاتی و بازکردن عادلانه امکانات اقتصادی و اجتماعی برای همه بود ولی قباد توسط مخالفین دستگیر شده و در دژ فراموشی زندانی شد. او توانست از این زندان گریخته، به دولت هفتالیان پناهنده شده و به کمک آنها دوباره به تخت بنشیند. سرکوبی وحشتناک مزدکیان نتیجه این بازگشت بود. هرمز چهارم (جانشین خسرو اول) از مسیحیت به عنوان یک کیش تازهنفس حمایت کرد، ولی اشراف و روحانیون او را سرنگون کرده و به قتل رساندند. | ||
درهیچ دوره ای از تاریخ ایران پادشاهان تا این اندازه وابسته به اشراف و روحانیون نبودند و تا این حد کودتا، توطئه، پدرکشی و برادر کشی رواج نداشتهاست. | درهیچ دوره ای از تاریخ ایران پادشاهان تا این اندازه وابسته به اشراف و روحانیون نبودند و تا این حد کودتا، توطئه، پدرکشی و برادر کشی رواج نداشتهاست. | ||
دوره ساسانیان طولانیترین دوره انحصاری یک خانواده | دوره ساسانیان طولانیترین دوره انحصاری یک خانواده بر ایران است. در طول تقریباً ۴۲۹ سال حکومت نسل ساسان، کمترین انعطافی برای واگذاری قدرت به خانواده و یا نسل دیگری وجود نداشت. ساسانیان باوجود همه بحرانها بریک اصل بنیادین تکیه داشتند و آن فره ایزدی بود، گویا حفظ این اصل مقدس مهمتر از نجات کشور و سعادت مردم بودهاست. موبد موبدان حافظ این اصل مقدس بود و به عنوان نگهبان نظام تاج را بر سر شاه میگذاشت. سعید نفیسی دربارهٔ قدرت موبد موبدان مینویسد: | ||
درتمام این دوره پادشاهان همه دست نشانده موبد موبدان بودند و هریک از ایشان که فرمانبردار نبود، دچار مخالفت موبدان میشد<ref name=":0" /> | |||
== دخالت بیگانگان در امور داخلی == | == دخالت بیگانگان در امور داخلی == | ||
ساسانیان که رسالت خود را در بازگرداندن غرور و حاکمیت ملی بعد از شکست در برابر اسکندر میدانستند، در دورههایی برای حفظ قدرت به این اصل پشت پا زدند و حاضر شدند به کمک قدرتهای خارجی به حکومت خود ادامه دهند: | ساسانیان که رسالت خود را در بازگرداندن غرور و حاکمیت ملی بعد از شکست در برابر اسکندر میدانستند، در دورههایی برای حفظ قدرت به این اصل پشت پا زدند و حاضر شدند به کمک قدرتهای خارجی به حکومت خود ادامه دهند: | ||
پیروز(۴۵۹ تا ۴۸۴) که با برادرش بر سر تخت | پیروز (۴۵۹ تا ۴۸۴) که با برادرش بر سر تخت و تاج اختلاف داشت از دشمنان سنتی ساسانیان یعنی هپتالیان کمک گرفت و با یاری سپاه آنان به تخت نشست. کمک گرفتن از یک قوم کوچنشین برای ابقاء سلطنت و شکست خوردن او چند سال بعد از این قوم، نمیتوانست بدون تأثیر بر غرور ملی ایرانیان باشد. | ||
بالاخره نقطه اوج دخالت خارجیان برکناری بهرام | بالاخره نقطه اوج دخالت خارجیان برکناری بهرام چوبین است: بهرام چوبین (که ایران را در برابر هجوم ترکها از سمت شرق نجات داده بود) در اوج بحران ساسانیان به عنوان یک سردار غیرساسانی قیام کرده، خود را شاهنشاه ایران نامیده، به تخت نشسته و بنام خود سکه زد (۵۹۰). خسروپرویز که ازحمایت اشراف و روحانیون برخوردار بود، تن به این انتقال قدرت نداده، به روم شرقی گریخته و به کمک ارتش روم (موریکیوس) به ایران بازگشت، بهرام چوبین را شکست داده و به ازاء این کمک امتیازات زیادی به رومیان داد. این اولین بار است که غرب با دخالت سیاسی و نظامی خود یک پادشاه را درایران به تخت مینشاند. کودتای سازمان سیا در ۲۸ مرداد در ازاء نفت تکرار همین داستان غمانگیز است.<ref name=":0" /> | ||
== طبقات در دوره ساسانیان == | == طبقات در دوره ساسانیان == |
ویرایش