شاهنشاهی ساسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳٬۷۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
دوره ساسانیان (٢٢٦ تا ٦۵۱ میلادی)  دوره بازسازی سیاسی و اجتماعی ایران بعد از حمله اسکندر، پایان دادن به نظام ملوک الطوائفی اشکانیان،  انتقال مجدد قدرت کامل به حکومت مرکزی تحت رهبری پارسیان، و اوج کیش زردشت به عنوان دین رسمی ایرانیان است.  بنیانگذار ساسانیان اردشیر که خود فرزند یک روحانی زردشتی بود درسال ٢٢٦ میلادی به تخت نشست  و ایران را در جنگ های سریع علیه امپراطوری روم شرقی (بیزانتین) توسعه داد.<ref name=":0">دکتر هادی رضازاده - [http://resasade.com/%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-2 ساسانیان] </ref>
دوره ساسانیان (٢٢٦ تا ٦۵۱ میلادی)  دوره بازسازی سیاسی و اجتماعی ایران بعد از حمله اسکندر، پایان دادن به نظام ملوک الطوائفی اشکانیان،  انتقال مجدد قدرت کامل به حکومت مرکزی تحت رهبری پارسیان، و اوج کیش زردشت به عنوان دین رسمی ایرانیان است.  بنیانگذار ساسانیان اردشیر که خود فرزند یک روحانی زردشتی بود درسال ٢٢٦ میلادی به تخت نشست  و ایران را در جنگ های سریع علیه امپراطوری روم شرقی (بیزانتین) توسعه داد.<ref name=":0">دکتر هادی رضازاده - [http://resasade.com/%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-2 ساسانیان] </ref>
== اردشیر بابكان ==
همان گونه كه در ابتدا اشاره رفت، اردشیر یا ارتخشیر پسر بابك بود، نیای وی ساسان از موبدان پارسی بود كه ریاست معبد آناهیتای شهر استخر پارس را بر عهده داشت، كه پس از وی پسرش بابك عهده دار این مقام گردید، بابك با دختر امیر منطقه ای كه در آن صاحب منصب بود. ازدواج كرد و بزودی صاحب مقام وی گردید و بدین ترتیب علاوه بر قدرت دینی و مذهبی قدرت حكومتی و سیاسی نیز پیدا كرد. بابك مقام ارگنبدی یا ریاست دژ منطقه دارابگرد را با كسب اجازه از حاكم پارس به اردشیر واگذار نمود. پس از گذشت اندك زمانی اردشیر در اندیشه فتح پارس و به دست آوردن حكومت آن منطقه وسیع و مهم به كمك پدر شروع به تجهیز نیرو و لشكركشی نمود. در ابتدا موفق به شكست دادن شاهان محلی و سپس شكست حاكم پارس گردید. بدین ترتیب بابك كه در این فتوحات حضور داشت. به فرمانروای پارس نایل آمد. چندی بعد وفات یافت و پسر بزرگش شاپور بجای وی به سلطنت نشست كه حكومت او نیز بدلیل فوت ناگهانی وی به اردشیر واگذار شد.
اردشیر پس از تسلط كامل بر پارس حملات خود را به نواحی اطراف آغاز نمود و چون اهداف بالاتری را در ذهن خود می پروراند به سرعت موفق به فتح نواحی وسیعی گردید تا اینكه در جریان یكی از این فتوحات در جنگی كه در ناحیه هرمزدگان واقع در خوزستان صورت گرفت با اردوان پنجم - بیست و نهمین شاه اشكانی - مواجه شد و پس از شكست دادن و كشتن وی و تعداد زیادی از نیروهایش، شهر تیسفون پایتخت اشكانیان را فتح و سلسله قدرتمند ساسانی را بنیان گذارد،‌پس از اعلان انقراض پارتیان و قدرت یابی اردشیر شورش در برخی نواحی گرگان و ارمنستان آغاز گردید كه اردشیر با آرام كردن تمام این مناطق و فتح آنها كه سالها به طول انجامید، استحكام دولت تازه تاسیس خود را تضمین نمود. وی كه پس از گذشت مدت چهل سال از آغاز اعلام طغیان بر علیه فرمانروای پارس تا این ایام احساس خستگی می نمود به كناره گیری از امور سیاسی و كسب آرامش تمایل پیدا كرد و بدین صورت از سلطنت كناره گرفت و پسرش شاپور را كه شاهزاده ای لایق و با تدبیر بود را به جای خویش بر تخت سلطنت نشاند و تاج شاهی را با دست خویش بر سر پسرش نهاد و خود روزهای آخر را به آرامش گذرانید.
اردشیر شاهنشاهی با تدبیر و آبادگر بود،‌اوست كه می گوید ملك حاصل نگردد مگر به لشكر، لشكر فراهم نشود مگر به زر، زر به دست نیاید مگر به كشاورزی ، و آبادی و زراعت بدون عدل و داد صورت نبندد).
اردشیر، ‌با پیروزی بر اشكانیان دولت جدیدی را در ایران بوجود آورد كه آیین تازه، قانون تازه و طرز اداره تازه ای را به همراه داشت. پیوند دولت با دین اكثریت پیروان آیین زرتشت را كه در آن ایام در پارس و ماد و حتی در قسمتی از نواحی شرقی جمعیت بسیاری را تشكیل می داد به خاندان او علاقمند كرد، از همان ابتدا كه اعلام سلطنت نمود مقام موبدان موبدی را در پارس تعیین نمود و پیرمردی را كه تسنر نام داشت و معلم وی بود، مشاور و مبلغ خویش ساخت،‌و مشاور حاجب خود را نیز از بین هیربدان انتخاب نمود. بدین گونه سلطنت خود را از همان آغاز با حمایت و ارشاد كسانی كه اهل دین و دانش بودند مربوط ساخت.<ref name=":1">تاریخ ایران - [http://ahouraei.mihanblog.com/post/5 سلسله ساسانیان]</ref>
== شاپور اول ، گسترتن ==
شاپور كه به هنگام جلوس چهل ساله بود، تا وقتی اردشیر حیات داشت به احترام وی به طور رسمی تاجگذاری نكرد. وی در آغاز سلطنت با طغیان شهر حران و ارمنستان مواجه شد، پس از چندی بر این طغیان ها فایق آمد و تا نواحی شرقی پیشرفت. سپس به هند لشكر كشید و تا پنجاب پیشروی كرد. آن گاه متوجه رومیان شد و نخستین جنگ با روم شكل گرفت. شاپور طی دو دوره جنگ موفق به شكست رومیان گردید و حتی در نبردی با روم علاوه بر شكست آنها امپراطور والرین كه خود در جنگ شركت داشت را اسیر نمود كه به دستور شاپور،‌خاطره این پیروزی را در چند نقش برجسته جاودانه ساختند.
تبدیل قلمرو سلطنت پارس كه اردشیر بانی آن بود به یك امپراطوری وسیع كه دامنه آن را از بین النهرین تا ماورای النهر و از سغد و گرجستان تا سند و پیشاور رسانده بود، یك تفاوت چشمگیری بین او الزام كرد: گرایش به تسامح نسبی در عقاید. از نظر شاپور بدون این تسامح حكومت كردن بر ایران كه تبدیل به امپراطوری وسیع و ابرقدرتی شده بود - غیر ممكن نمی نمود. در واقع او با تدبیر، با در پیش گرفتن این سیاست تمركز و وحدت سراسر قلمرو خویش را تضمین نمود. البته خود او،‌مثل پدر ظاهرا همچنان در آیین مزد اسنان ثابت و راسخ باقی ماند اما در معامله با پیروان ادیان دیگر، آن گونه كه موبدان انتظار داشتند و سیاست پدر ایجاب می نمود سختگیری نشان نداد. قلمرو او در بابل و ماد شامل عده ای قابل ملاحظه از قوم یهود،‌در گرجستان و ارمنستان شامل تعدادی فزاینده از قوم مسیحی، در كوشان و باختر شامل عده ای بودایی، و در سرزمین های سند و كابل شامل پیروان آیین هندو بود و او البته نمی توانست با سعی در تحمیل آیین مزدلسنان همه ا»ها را با حكومت خود دایم در حال خصومت باطنی نگهدارد. وی همچنین با اعمال آزادی مذهبی نسبی از تعقیب و آزار پیروان ادیان دیگر خصوصا مسیحیان كه به دلیل هم كیش بودنشان با رومیان مورد خشم و نفرت قرار گرفته بودند،‌خودداری نمود. پیرو همین سیاست با اندیشه ایجاد ارتباط و نزدیكی بیشتر بین ادیان مختلف به منظور دستیابی به اتحاد و تمركز در كشور و به دنبال آن ایجاد آرامش و از بین رفتن نا آرامیها و نا امنی ها كه به موجب اختلافات دینی و مذهبی ایجاد شده بود. از آیین التقاطی مانی استقابل نمود. هر چند كه در پیش گرفتن این سیاست موجبات خشم و نگرانی موبدان را فراهم آورد. عصر شاپور در عین حال دوران سازندگی نیز بود وی برای سازندگی كشور و آبادانی آن از مهارت و هنر همه اقوام و اتباع و هم چنین اسیران رومی نیز استفاده نمود.
در فاصله مرگ شاپور اول و پادشاهی شاپور دوم چند تن دیگر به حكومت رسیدند ولی هیچیك توانایی این دو را نداشتند. قدرت گیری بیش از حد نجبا و موبدان بدلیل ضعف پادشاهان و مداخله آنان در امور كشور، كشمكش آنان برای دستیابی به قدرت حمله روم در همین اثنای به ایران و پیروزیهای پراكنده آنان اوضاع ایران را در وضعیتی نامطلوب قرار داده بود.<ref name=":1" />
== شاپور دوم - احیای عظمت ==
شاپور دوم،‌سومین پادشاه قدرتمند ساسانی بود. كه توانست به اوضاع كشور سرو سامان دهد. فوری ترین و ضروری ترین اقدام وی تنبیه اعرابی بود كه با تاخت و تازشان قسمتی از سواحل خلیج فارس و نواحی مجاور بابل و حیره را دچار ناامنی كرده بود. وی در تنبیه و مجازات آنان تا آن اندازه قساوت به خرج داد كه سبب شد لقب ذواالاكتاف برای همیشه بر وی بماند. این پادشاه جوان در آغاز كار پس از حمله به اعراب و تا رو مار كردنشان عده ای از آنان را به اسارت در آورده و برای عبرت سایر رهزنان شانه های اسیران را سوراخ كرده و از سوراخ شانه هایشان طناب گذرانید و آنها را با خواری به بندگی و بیگاری گرفت. كه باعث شد حتی ایرانیان نیز در نتیجه این عمل او را (هوبه سبنا) یا سوراخ كننده شانه ها بنامند، انعكاس این اقدامات شاپور دوم در دربار ترس و احتیاط نجبا و موبدان را به همراه داشت. و بتدریج دست آنها را از كارها كوتاه كرده و به شاپور فرصت داد تا زمینه را برای تامین تفوق و برتری خویش بر آنان كه هنوز به او به چشم جوانی بی تجربه می نگریستند آماده سازد.
شاپور با محدود ساختن قدرت بزرگان و تسلط كامل بر اوضاع خود را برای مقابله با رومیها آماده كرد،‌و در جنگی سخت آنان را شكست داد وی همچنین موفق به شكست تركان شمال شرقی شد. از دیگر اقدامات شاپور دوم سختگیری نسبت به عیسویان بود در این زمان، دین مسیحی در روم رسمی شده بود. در نتیجه مسیحیان ایران مورد سوء ظن شاپور قرار گرفت. او آنها را به چشم طرفداران روم می نگریست در نتیجه با اقداماتی مانند گرفت مالیات های سنگین، جلوگیری از تبلیغ مسیحیت، آزار و اذیت آنان ،‌تعطیل كردن چندین كلیسا و حتی توقیف اموال كلیساها سعی در محدود كردن آنها داشت. شاپور دوم مرزهای ایران را به دوران شاپور اول رساند، خاطره فرمانروای پرشكوه و طولانیش او را در ردیف شاپور اول یك بنیانگذار و یك احیا كننده دولت نشان داد، روح تازه ای كه او در كالبد سلسله ساسانی دمید تا مدتها همچنان نگهدارنده سلطنتی بود كه خسرو اول انوشیروان پس از سالها آنرا احیاء نمود.<ref name=":1" />
== خسرو انوشیروان ==
پس از مرگ شاپور دوم وضعیت كشور بدلیل روی كار آمدن پادشاهانی ضعیف و نالایق آمیزه ای بود از قدرت گرفتن مجدد بزرگان، شورش و ناامنی در مرزهای خارجی كه در شرق هیاطله یا هپتالها كه سرانجام با كوشش فیروز شاه ساسانی بیرون رانده شدند و در غرب هم كه شكل همیشگی روم. كه در زمان قباد مشكلات اقتصادی قحطی و خشكسالی به آنها علاوه گردید. و ظهور مزدك و معرفی و تبلیغ آیین جدید وی و اندیشه هایش بمنظور حل مشكلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی كه با استقبال قباد به منظور رهایی جامعه از این مشكلات صورت گرفت. علیرغم اینكه ظاهرا به طور مقطعی موثر بنظر می رسید. ولی پس از مدتی خشم موبدان و بزرگان را برانگیخت و خود معضلی تازه برای حكومت قباد گردید. آنچانكه بدلیل موضع گیری آنها بر علیه مزدك و قباد، شاه ساسانی از سلطنت خلع گردید و هر چند پس از چندی شاه مخلوع مجددا به منصب خود بازگشت ولی مشكلات و مصایب همچنان بر جای خود باقی بود. بنا به وصیت قباد كه سومین پسرش خسرو انوشیروان را واجد همه خصال شایسته پادشاهان میدانست پس از وی به سلطنت رسید.<ref name=":1" />
=== خسرو انوشیروان - سمبل قدرت و عدالت ===
خسرو انوشیروان به اعتبار كشورگشایی،‌سیاست، تدبیر و اصلاحاتی كه در امور لشكری،‌اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی بانجام رسانیده است، بزرگترین شاهنشاه ساسانی بشمار می رود. چنانچه او به قدرت نمی رسید. یقینا عمر این سلسله با وجود مصایبی كه گریبانگر آن شده بود، چندی بیش دوام نمی یافت. تدابیر وی همراه با ویژگی های بارز شخصیتی او،‌سبب درخشش نام وی در تاریخ ایران گردیده است. تعدیل مالیات ها و اصلاحات نظام ارتش، پیشرفت علم و ادبیات بدلیل توجه ویژه وی به دانشمندان و تشویق آنان، تسامح فكری و مذهبی او هر چند بعضی اقدامات وی در اوایل سلطنتش در قبال برخی پیروان ادیان و مذاهب برای ایجاد آرامش صورت گرفت - و وسعت نظر در مورد عقاید و اندیشه ها محبوبیت وی را نزد آحاد مختلف جامعه صد چندان نمود.
خسرو انوشیروان با شكست هپتالها در شرق ورومیان در غرب و صلح پنجاه ساله ای كه با امضای قرارداد صلح انجام گرفت آرامش و رفاه را برای ایرانیان به ارمغان آورد.<ref name=":1" />
== خسرو پرویز - افول قدرت ==
خسرو پرویز آخرین پادشاه معروف ایران باستان است. پس از خسرو اول،‌حكومت مركزی دوباره دچار ضعف شد،‌دوران سی وهشت ساله سلطنت خسرو بیشتر یادآور تجمل پرستی ها، عشرت طلبی ها و بی قید و بندیهای یك پادشاه ضعیف النفس است. تا یك شاه مقتدر ساسانی. استبداد،‌غرور و تكبر وی همراه با بی توجهی و بی تفاوتی نسبت به مردمانی كه چشم امید به توجه و كاردانی شهریارشان دوخته بودند. و فاصله طبقاتی كه روز به روز مردمان را بیش از آنكه آزار اقتصادی دهد، روحشان را می پژمرد و بارزترین بی خردی او در زمینه جنگ با روم به منظور گرفتن تقاص خون خانواده همسرش كه خانواده حكومتگر روم بودند. و بطور جمعی قتل عام شده بودند،‌صلح با روم را پایان داد و پای ناامنی و جنگ و خونریزی را دوباره به ایران باز نمود.
رفتار عناد آمیز وی با سفیر پیامبر اسلام موجب بدنامی بیش از پیش وی گردید. وسرانجام وی در جنگ با روم بدرفتاری با اطرافیان سبب شكل گیری توطئه هایی بر علیه وی شد تا جاییكه با آنهمه جلال و شوكت روانه زندان گردید و چند روز بعد در زندان كشته شد. از آن پس پادشاهان بعدی هم كه به سلطنت رسیدند كاری از پیش نبردند و فقط سكاندار كشتی شدند كه روز به روز در گرداب بحران و انحطاط فرو میرفت جامعه ایران در تب فقر، تبعیضات ناروا بی نظمی ناامنی و از همه مهمتر بی عدالتی، چنان می سوخت كه درمان آن جز بادم معجزه گر منادی آزادی و عدالت میسر نبود.<ref name=":1" />


== سیاست خارجی: توسعه طلبی و برتری جوئی ==
== سیاست خارجی: توسعه طلبی و برتری جوئی ==
خط ۲۹: خط ۶۳:


بالاخره نقطه اوج دخالت خارجیان برکناری بهرام چوبینه است:  بهرام چوبینه (که ایران را در برابر هجوم ترکها از سمت شرق نجات داده بود) دراوج بحران ساسانیان به عنوان یک سردارغیرساسانی قیام کرده، خودرا شاهنشاه ایران نامیده، به تخت نشسته و بنام خود سکه زد (۵٩۰).  خسروپرویز که ازحمایت اشراف و روحانیون برخوردار بود، تن به این انتقال قدرت نداده، به روم شرقی گریخته و به کمک ارتش روم (موریکیوس) به ایران بازگشت ، بهرام چوبینه را شکست داده و به ازاء این کمک امتیازات زیادی به رومیان داد.این اولین باراست که غرب با دخالت سیاسی و نظامی خود یک پادشاه را درایران به تخت می نشاند. کودتای سازمان سیا در ٢٨ مرداد در ازاء نفت تکرارهمین داستان غم انگیز است.<ref name=":0" />
بالاخره نقطه اوج دخالت خارجیان برکناری بهرام چوبینه است:  بهرام چوبینه (که ایران را در برابر هجوم ترکها از سمت شرق نجات داده بود) دراوج بحران ساسانیان به عنوان یک سردارغیرساسانی قیام کرده، خودرا شاهنشاه ایران نامیده، به تخت نشسته و بنام خود سکه زد (۵٩۰).  خسروپرویز که ازحمایت اشراف و روحانیون برخوردار بود، تن به این انتقال قدرت نداده، به روم شرقی گریخته و به کمک ارتش روم (موریکیوس) به ایران بازگشت ، بهرام چوبینه را شکست داده و به ازاء این کمک امتیازات زیادی به رومیان داد.این اولین باراست که غرب با دخالت سیاسی و نظامی خود یک پادشاه را درایران به تخت می نشاند. کودتای سازمان سیا در ٢٨ مرداد در ازاء نفت تکرارهمین داستان غم انگیز است.<ref name=":0" />
== طبقات در دوره ساسانیان ==
تقسیم بندی طبقات در دوره ساسانی بر همان اساسی است كه در اوستا آمده است، طبقات چهارگانه ساسانی عبارت بودند از:
1 - روحانیون(آسروان asravan )  2 - جنگیان (ارتشتاران)3 - مستخدمان اداری(دبیران)4 - توده مردم(روستاییان یا واستریوشان)، صنعتگران و شهروندان كه به هوتوخشان كه هر یك از طبقات چهارگانه خود به چندین دسته تقسیم می شد. بطور كلی جامعه عصر ساسانی جامعه ای طبقاتی بود كه نظام كاستی به دشت در آن اعمال می شد. البته علاوه بر طبقه بندی های فوق كه از آن یاد شد در زمان شاپور نیز نوعی طبقه بندی وجود داشته است. كه بدان اشاره می كنیم.
1 - شهرداران كه فرمانروایانی بودند كه از طرف شاه بر مناطق مختلف حكومت می كردند.
2 - واسپوهران یا رؤسای طوایف كه صاحبان املاك وسیع بودند.
3 - ورزگان(بزرگان) كه صاحب منصبان بزرگ دولت،روسای اداره ها و وزرا می شد.
4 - آزادان یا نجیب زادگان كه ظاهرا اسواران كه افسران لشكر بودند هم در همین طبقه جای می گرفتند.
5 - واستریوشان كه همان توده ملت یعنی ورستاییان، صنعتگران، شهروندان و دهقانان بودند.
در حقیقت اگر دیدی واقع بینانه داشته باشیم درمی یابیم كه جامعه آن روزگار به دو طبقه كلی تقسیم می شد. طبقه فرادست كه شامل خاندان شاهی خاندان های قدیمی حاكمان ولایات و مقامات دولتی و نظامی می شدند. و با نام بزرگان از آنها یاد می شد. و طبقه فرودست؛ كه توده مردم بودند و شامل: كشاورزان، صنعتگران و پیشه وران می شد. اما آنچه در ساختار اجتماعی ساسانیان نمودار است؛ تبعیض طبقاتی فاحشی است كه ماهیت مردم دوستی آنان را زیر سوال می برد تا آن حد كه ارتقا از طبقه فرودست به طبقه فرادست امری محال بود.<ref name=":1" />


== مخالفت با اصلاح دینی ==
== مخالفت با اصلاح دینی ==
خط ۵۱: خط ۱۰۲:


با انقراض دولت ساسانی یک جریان دیگر نیز در ایران پایان یافت و آن  دوره حکومت پارسیان بر اقوام غیر پارس بود. تمام سلسله های بعد از اسلام (به استثنای چند دودمان محلی) یا غیر ایرانی و یا غیرپارس بودند.  غزنویان، سلجوقیان وخوارزمشاهیان ترک های آسیای میانه، ایلخانیان از بازماندگان هلاکو و بالاخره صفویان و قاجاریان آذربایجانی بودند.<ref name=":0" />
با انقراض دولت ساسانی یک جریان دیگر نیز در ایران پایان یافت و آن  دوره حکومت پارسیان بر اقوام غیر پارس بود. تمام سلسله های بعد از اسلام (به استثنای چند دودمان محلی) یا غیر ایرانی و یا غیرپارس بودند.  غزنویان، سلجوقیان وخوارزمشاهیان ترک های آسیای میانه، ایلخانیان از بازماندگان هلاکو و بالاخره صفویان و قاجاریان آذربایجانی بودند.<ref name=":0" />
== معماری ==
قالب و نوع معماری نشان دهندۀ فرم دایره ای یا مدوّر پارتی معماری در هنر شهرسازی است. شهر شاپور خوره[۶] که در عصر شاپور یکم[۷] پسر و جانشین اردشیر یکم (بابکان)[۸] در مسیر شاهراه فیروز آباد به شوش بنا شده است، بیشاپور[۹] نیز نام داشته است و سبک معماری آن «چهار گوش»[۱۰] و یا به سخن دیگر «مربّعی»[۱۱] است. این بنا به احتمال زیاد پس از پیروزی شاپور بر والرین[۱۲] قیصر روم ساخته شده. از بیشاپور دو شاهراه بزرگ در عهد باستان منشعب می شده که این نشانه تاکنون حفظ شده است. این دو شاهراه به جای مانده که در طول تاریخ آسیبهای زیادی نیز دیده است، به صورت یک زاویه قائمه به هم می رسند. در این نمونه نشانه های تأثیر گذاری هنر شهرسازی غربی بر هنر ساسانی به خوبی نمایان است. 
این گمان که اسیران جنگی رومی در ساختن شهر بیشاپور و راههای پیرامون آن نقش اساسی داشته اند، به واقعیت بسیار نزدیک است. شاپور یکم متناسب با توان و تخصص اسیران رومی آنها را بکار می گرفت، چنان که بزانوش (بازانس)[۱۳] مهندس سدسازی رومی که در شمار این اسیران بود، در ساختن سد شوشتر یا سد قیصر در خوزستان بکار گرفته شد.[۱۴] افزون بر این از بقایای آثار هنری ساسانی، با استناد، توجه به مطالعه ویرانه های کاخها و نشستگاه شاهان آن سلسله که از آوارها بیرون آورده شده اند، می توان به عظمت هنر معماری این سلسله پی برد. 
پایه و اساس بسیاری از سبکها، قوالب و فرمهای هنری ساسانی بی هیچ تردیدی پارتی (اشکانی) است و نقش و تأثیر هنر معماری هخامنشی در آثار معماری ساسانی بسیار اندک بوده است. برای تأیید این نظر می توان ویرانه های به جای مانده از آثار هنری هخامنشیان به ویژه در عرصه معماری در تخت جمشید[۱۵] (پرسپولیس) و فارس[۱۶] ملاحظه کرد. از همۀ انواع و سبکهای هنری معماری ساسانی البته نمونه های قابل ملاحظه و مطالعه ای در دست نیست، مثلاً از سبکهایی که در آنها از سنگهای ساختمانی چهارگوش، ستونهای ساختمانها، و شیوه های پلّکان سازی و به ویژه نمونه هایی که بتوان افزون بر سبکهای معماری روی مصالح ساختمانی بکار گرفته شده نیز مطالعه کرد.<ref>پارسیان دژ - [https://parsiandej.ir/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%B9%D9%87%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86/ هنر عهد ساسانیان]</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱٬۰۴۴

ویرایش