شاه نعمت‌ الله ولی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام = شاه نعمت‌الله ولی | تصویر = نعمت الله ولی2.jpg | توضیح تصویر = | نام اصلی = سید امیر نورالدین نعمته‌الله بن عبدالله بن محمد کوه بنانی کرمانی | زمینه فعالیت = عارف، شاعر | ملیت...» ایجاد کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۲

شاه نعمت‌الله ولی
نعمت الله ولی2.jpg
نام اصلی سید امیر نورالدین نعمته‌الله بن عبدالله بن محمد کوه بنانی کرمانی
زمینهٔ کاری عارف، شاعر
زادروز ۱۴ ربیع‌الاول ۷۳۱-ه‍.ق
ماهان
مرگ ۸۳۴-ه‍.ق
ماهان کرمان
ملیت ایرانی
جایگاه خاکسپاری ماهان کرمان
در زمان حکومت تیموریان
بنیانگذار سلسله نعمت‌اللهیه
کتاب‌ها منظومة فی تحقیق‌الایمان، رساله نصایح منظومه، ارواح شاه نعمت‌الله، خوابنامه، رساله شرح فصّ‌الاول من فصوص‌الحکم، رساله برزخیه، رساله مکاشفات و…
دیوان سروده‌ها دیوان اشعار شاه نعمت‌الله ولی
دلیل سرشناسی آثار و اشعار عرفانی
اثرگذاشته بر عرفا و شاعران پس از خود
اثرپذیرفته از محی‌الدین ابن عربی

شاه نعمت‌ الله ولی، با نام کامل سید امیر نورالدین نعمته‌الله بن عبدالله بن محمد کوه‌بنانی کرمانی، مشهور به شاه نعمت‌الله ولی (زاده ۱۴ ربیع‌الاول ۷۳۱-ه‍. ق، کوهبنان ماهان یا حلب – درگذشته ۸۳۴-ه‍. ق، ماهان کرمان) عارف و شاعر مشهور دوره‌ی تیموری است. شاه نعمت‌الله ولی عارفی غزل‌سرا بود که مفاهیم عارفانه را با زبان شعر بیان می‌کرد. او علاوه بر تحصیل در حوزه‌ی تصوف و عرفان، به‌طور عملی به ریاضت و عبادت مشغول بود. شاه نعمت‌الله ولی طریق جدیدی در تصوف ایجاد کرد و آن را به نام خود یعنی نعمت‌اللهیه نام نهاد که بعدها به هندوستان انتقال پیدا کرد. با گذشت زمان و روی کار آمدن سلسله‌ی قاجار، فرقه نعمت‌اللهیه از هند به ایران بازگشت. این سلسله از قرن هشتم تا کنون طرفداران ویژه‌ای در کشورهای مختلف دارد. درباره مذهب شاه نعمت الله ولی اختلافات زیادی است. بسیاری از عرفا و تذکره‌نویسان، شاه نعمت الله ولی را شیعه می‌دانند و برخی نیز او را اهل تسنن معرفی کرده‌اند، اما معلوم است که شاه نعمت‌الله ارادت ویژه‌ای به حضرت علی (ع) داشته است. از اشعار وی چنین برمی‌آید که مذهب او شیعه بوده است و در رساله‌ی او تحت عنوان مهدیه، قصیده‌ی بلندی درباره حضرت مهدی (ع) به جای مانده است. هم‌چنین برخی از محققین شاه نعمت‌الله ولی را از نوادگان امام باقر (ع) دانسته‌اند. شاه نعمت الله ولی در دیوان اشعارش بیش از ۴۰۰ بیت اعم از غزل و قصیده در مدح مولا علی (ع) و اهل بیت دارد، اما حتی یک قصده یا غزل در وصف و مدح سایر اصحاب پیامبر اکرم نسروده و به‌جز حضرت علی با کسی دیگر چنین اشعار عاشقانه و موالیانه نگفته است. شاه نعمت الله ولی در اجتهاد و کوشش عملی، پیروانش را از بیکاری و گوشه‌نشینی و انزوا یا پوشیدن لباس‌های کهنه و فقیرانه منع می‌کرد. او تصوف را انحصاری و مخصوص یک عده نمی‌دانست و به هر کسی که به‌دنبال مکتب توحیدی می‌گشت راه محبت کردن را توصیه می‌کرد. پیروان شاه نعمت الله ولی، روحیه و نشاط و شادمانی زیادی در امر سلوک داشتتند و مانند دیگر فرقه‌های صوفیه مخالف خمودگی و دوری از جامعه بودند. شاه نعمت الله ولی از جمله شارحان مهم نظریه‌های محی‌الدین ابن عربی به‌شمار می‌رود. وی به ابن عربی به دیده‌ی تکریم و احترام می‌نگریست و کتاب فصوص‌الحکم ابن عربی را از حفظ بود و یکی از مفصل‌ترین رساله‌های خود را به شرح ابیات فصوص‌الحکم اختصاص داده است. یکی از توصیه و سفارشات شاه نعمت الله ولی به مریدان و پیروان خود این بود که برای تزکیه نفس و تصفیه دل باید در خدمت خلق باشید و در خدمت به توده‌های مردم کوتاهی نکنید و همیشه میان مردم در اجتماع باشید. در واقع او از گوشه‌گیری و رهبانیت پرهیز می‌داد و به حضور در جامعه ترغیب می‌کرد و در عین حال به آمادگی برای سفر آخرت و دل نبستن به دنیا توصیه می‌نمود. پیشگویی شاه نعمت‌الله ولی در قصیده‌ای که به وی منسوب است، با مطلع «قدرت کردگار می‌بینم»، آغاز شده که بسیاری از اخبار و وقایع آینده در آن به تصویر کشیده شده است و این شعر در میان ایرانیان بسیار مشهور و معروف است و شخصیت او را بین عوام شگفت‌انگیز ساخته است. مهمترین اثر منظوم شاه نعمت‌الله ولی دیوان اشعار او است که مشتمل بر غزلیات، قصاید، قطعات، مثنوی‌ها و رباعیات است که بالغ بر ۱۲ هزار بیت است. شاه نعمت‌الله ولی هم‌چنین رسالات منثور بسیاری را نوشته است و تعداد آن را تا ۵۰۰ رساله ذکر کرده‌اند که البته تا کنون انتساب ۱۱۴ رساله از آن تأیید و محرز شده است. شاه نعمت‌الله ولی پس از صد و سه سال عمر پر برکت، در سال ۸۳۴-ه‍. ق، از دنیا رفت. پیکر او را در ماهان واقع در استان کرمان به‌خاک سپردند و به همین خاطر به‌نام «ماه ماهان» نیز شناخته می‌شود.

زندگی و تحصیلات

سید امیر نورالدین نعمت الله بن عبدالله بن محمد کوه بنانی کرمانی، معروف به شاه نعمت الله ولی، عارف و شاعر مشهور دوره تیموری است. شاه نعمت‌الله ولی در ۱۴ ربیع‌الاول سال ۷۳۱هجری قمری (۱۳ دی ۷۰۹هجری خورشیدی) در حلب، و به روایتی دیگر در کوهبنان کرمان به دنیا آمد.

شاه نعمت‌الله ولی عارفی غزل‌سرا بود که مفاهیم عارفانه را با زبان شعر بیان می‌کرد. او علاوه بر تحصیل در حوزه‌ی تصوف و عرفان، به‌طور عملی به ریاضت و عبادت مشغول بود. شاه نعمت‌الله ولی طریق جدیدی در تصوف ایجاد کرد و آن را به نام خود یعنی نعمت‌اللهیه نام نهاد که بعدها به هندوستان انتقال پیدا کرد. با گذشت زمان و روی کار آمدن سلسله‌ی قاجار، فرقه نعمت‌اللهیه از هند به ایران بازگشت. این سلسله از قرن هشتم تا کنون طرفداران ویژه‌ای در کشورهای مختلف دارد.[۱]

شاه نعمت‌الله ولی علوم مقدماتی را در محضر شیخ رکن‌الدین شیرازی، علم بلاغت را نزد شیخ شمس‌الدین مکی، حکمت را در مکتب سید جلال‌الدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت.[۲]

سفرها، ورود به تصوف

از آن‌جا که علوم ظاهری طبع شاه نعمت‌الله ولی را قانع نمی‌کرد، سال‌ها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و به دنبال مراد و مرشد به سیر و سفر پرداخت.[۲]

شاه نعمت‌الله ولی به مناطقی مانند ماوراءالنهر، هرات، حجاز و برخی از شهرهای جنوبی ایران سفر کرد، تا اینکه در سفر مکه با شیخ عبدالله یافعی آشنا شد و از دست او که یکی از عرفای عصر خویش بود، خرقه پوشید و مدت هفت سال اصول عرفان و تصوف را در نزد او آموخت. بعد از آن‌که شاه نعمت‌الله به مقام شیخی و مرادی رسید، به خراسان رفت و از آن‌جا به شهر «کش» که تیمور گورکانی مشهور به تیمور لنگ در آن‌جا بود، سفر کرد. (کش، یکی از شهرهای تاریخی ازبکستان است که در دورران مدرن به شهر سبز تغییرنام یافت). شاه نعمت الله ولی در این شهر فعالیت خود را مبنی بر دعوت مردم به تصوف آغاز کرد. پس از مدتی، به‌دلیل افزایش پیروان شاه نعمت الله ولی، تیمور لنگ دستور اخراج او را از خراسان داد. شاه نعمت الله ولی به هرات رفت و مدتی را در آن‌جا ماند. شاه نعمت‌الله سرانجام راهی کرمان شد و شهر ماهان را برای اقامت و دعوت پیروانش به تصوف انتخاب کرد. او ۲۵ سال پایانی عمرش را در شهر ماهان گذراند و در همان شهر نیز از دنیا رفت. از وی یک فرزند با نام خلیل‌الله باقی ماند که بعدها جانشین پدر در فرقه نعمت‌اللهی شد.[۱]

مذهب شاه نعمت الله ولی

درباره مذهب شاه نعمت الله ولی اختلافات زیادی است. بسیاری از عرفا و تذکره‌نویسان، شاه نعمت الله ولی را شیعه می‌دانند و برخی نیز او را اهل تسنن معرفی کرده‌اند، اما معلوم است که شاه نعمت‌الله ارادت ویژه‌ای به حضرت علی (ع) داشته است.[۱]

از اشعار وی چنین برمی‌آید که مذهب او شیعه بوده است و در رساله‌ی او تحت عنوان مهدیه، قصیده‌ی بلندی درباره حضرت مهدی (ع) به جای مانده است. هم‌چنین برخی از محققین، شاه نعمت‌الله ولی را از نوادگان امام باقر (ع) دانسته‌اند.[۳]

شاه نعمت الله ولی در دیوان اشعارش بیش از ۴۰۰ بیت اعم از غزل و قصیده در مدح مولا علی (ع) و اهل بیت دارد، اما حتی یک قصده یا غزل در وصف و مدح سایر اصحاب پیامبر اکرم نسروده و به‌جز حضرت علی با کسی دیگر چنین اشعار عاشقانه و موالیانه نگفته است.

اشاره به چند بیت شعر که در وصف مولا علی و ائمه اطهار سروده است:

رافضی نیستم ولی هستم ***مؤمن پاک و خصم معتزلی

مذهب جد خویشتن دارم ***بعد از او پیرو علی ولی

***

گفتیم خدای هر دو عالم***گفتیم محمد و علی هم

آن بر همه انبیاست، سید***وین بر همه اولیا، مقدم

گفتیم نبوت و ولایت***در ظاهر و باطن‌اند همدم

***

دم به دم از ولای مرتضی باید زدندست دل در دامن آل عبا باید زدن
نقش حب خاندان برلوح جان بایدنگاشتمهر مهر حیدری بر دل، چو ما باید زدن
دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علیور نفس خواهی زدن، با آشنا باید زدن
روبروی دوستان مرتضی باید نهادمدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقاراین سخن را از سر صدق و صفا باید زدن
در دو عالم، چهارده معصوم را باید گزیدپنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن
پیشوایی بایدت جستن ز اولاد رسولپس قدم مردانه در راه خدا باید زدن
از حسن، اوصاف ذات کبریا باید شنیدخیمه خلق حسن بر کبریا باید زدن
کربلایی آید از عشق شهید کربلاعاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن
عابد و باقر چو صادق، صادق از قول حقنددم به مهر موسی از عین رضا باید زدن
با تقی و با نقی و عسکری، یک رنگ باشتیغ کین بر خصم مهدی، بی ریا باید زدن
هر درختی کو ندارد میوه حب علیاصل و فرعش چون قلم، سرتابه پا باید زدن
دوستان خاندان را دوست باید داشت دوستبعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن
سرخی روی موالی سکه نام علی استبر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن
بی ولای آن ولی، لاف از ولایت می زنیلاف را باید بدانی کز کجا باید زدن
ما لوایی از ولای آن امام افراشتیمطبل در زیر گلیم، آخر چرا باید زدن
بر در شهر ولایت، خانه ای باید گرفتخیمه در دارالسلام اولیا باید زدن
از زبان نعمت‌الله، منقبت باید شنیدبر کف نعلین سید، بوسه ها باید زدن

[۴]

سلوک با نشاط

شاه نعمت الله ولی در اجتهاد و کوشش عملی، پیروانش را از بیکاری و گوشه‌نشینی و انزوا یا پوشیدن لباس‌های کهنه و فقیرانه منع می‌کرد. او تصوف را انحصاری و مخصوص یک عده نمی‌دانست و به هر کسی که به‌دنبال مکتب توحیدی می‌گشت راه محبت کردن را توصیه می‌کرد. پیروان شاه نعمت الله ولی، روحیه و نشاط و شادمانی زیادی در امر سلوک داشتتند و مانند دیگر فرقه‌های صوفیه مخالف خمودگی و دوری از جامعه بودند. شاه نعمت‌الله ولی به پیروان خود، احترام به اندیشه و عقاید دیگران را می‌آموخت و با سلسله‌های مختلف تصوف و نحله‌های دیگر با محبت و احترام رفتار می‌کرد.

عارف شاعر

ادوارد براون خاورشناس و ایران‌شناس مشهور بریتانیایی، شاه نعمت‌الله ولی را بیشتر عارف و صوفی می‌شناسد تا شاعر، و این در واژه‌های عرفانی در کلام شاه نعمت‌الله به چشم می‌خورد. شاه نعمت‌الله ولی بیشتر از غزل برای مفاهیم عرفانی استفاده می‌کرد و در قصیده‌سرایی نیز از سبک خاقانی پیروی می‌کرد.[۱]

شاه نعمت‌الله ولی و حافظ

درباره ارتباط شاه نعمت‌الله ولی با حافظ شیرازی روایات زیادی وجود دارد و برخی معتقدند که این دو با هم دیدار و گفتگو داشته و شعر و اندیشه‌ی همدیگر تأثیر پذیرفته‌اند. حتی در برخی منابع عنوان شده است که مصرعی از شعر حافظ اشاره به شعر شاه نعمت‌الله دارد.

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

این درحالی است که تحقیقات دوره‌ی تاریخی این دو شاعر نشان می‌دهد که حافظ پیش از شاه نعمت‌الله زندگی می‌کرده و او اشعار حافظ را خوانده و از وی تأثیر پذیرفته است، هم‌چنان‌که برخی از اشعار شاه نعمت‌الله وام‌گرفته از شعر حافظ است:

ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم

صد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیم

برخی از محققان و عرفا نیز بر این باورند که شاه نعمت‌الله ولی احترام زیادی برای حافظ قائل بوده و هرجا در اشعارش از خواجه نام برده و وی را ستوده، منظورش شخص حافظ بوده است.[۱]

اندیشه‌ی شاه نعمت‌الله ولی

قرن هشتم ونهم چیرگی افکار و اندیشه‌ی محی‌الدین ابن عربی (مشهور به پدر عرفان اسلامی) در تصوف و عرفان است. کم‌وبیش تمامی فرقه‌های گوناگون تصوف مانند نقش‌بندیه، نوربخشیه و مولویه مروج اندیشه‌ی ابن عربی هستند. شاه نعمت الله ولی نیز از جمله شارحان مهم نظریه‌های ابن عربی به‌شمار می‌رود. وی به محی‌الدین ابن عربی به دیده‌ی تکریم و احترام می‌نگریست و کتاب فصوص‌الحکم ابن عربی را از حفظ بود و یکی از مفصل‌ترین رساله‌های خود را به شرح ابیات فصوص‌الحکم اختصاص داده است.

سفارش به خدمت به خلق

یکی از توصیه و سفارشات شاه نعمت الله ولی به مریدان و پیروان خود این بود که برای تزکیه نفس و تصفیه دل باید در خدمت خلق باشید و در خدمت به توده‌های مردم کوتاهی نکنید و همیشه میان مردم در اجتماع باشید. در واقع او از گوشه‌گیری و رهبانیت پرهیز می‌داد و به حضور در جامعه ترغیب می‌کرد و در عین حال به آمادگی برای سفر آخرت و دل نبستن به دنیا توصیه می‌نمود.[۴]

محبوبیت شاه نعمت‌الله

شاه نعمت‌الله ولی در شهرستان ماهان، خانقاه و حمام ساخت. امیران و پادشاهان آن زمان مانند شاهرخ و میرزا اسکندر بن عمر شیخ، نسبت به شاه نعمت‌الله ارادت و لطف بسیار داشتند. علاوه بر شاهان و سلاطین ایران، برخی از پادشاهان دکن هندوستان مانند شهاب‌الدین احمد شاه ولی بهمنی و فرزندش علاءالدین به شاه نعمت‌الله خالصانه ارادت می‌ورزیدند و به همین خاطر زمینه‌ی مساعدی برای توسعه و ترویج زبان فارسی در مناطق مختلف هندوستان به وجود آمد. پس از ورود سلسله‌ی نعمت‌اللهی از هندوستان به ایران و گسترش آن، سلسله‌های دیگری نیز شکل گرفتند که همگی از پیروان طریقه نعمت‌اللهی بودند. برخی از این سلسله‌ها که معروف هستند، عبارتند از: سلسله اخوت (صفی علیشاهیه)، سلسله کوثریه، سلسله شمسیه، سلسله گنابادیه و سلسله مونس علیشاهیه[۲]

کرامات شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت الله ولی صاحب کراماتی بوده که یکی از کرامات او این بوده است که لقمه‌ی حرام از گلویش پایین نمی‌رفت. امیرتیمور لنگ برای آزمایش این موضوع، امر کرد که غذای حرامی درست کرده و به شاه نعمت‌الله بدهند. خان سالار تیمور لنگ، از پیر زنی بره‌ای با زور تصاحب می‌کند و از آن طعامی ترتیب می‌دهد و به شاه نعمت‌الله می‌دهند تا بخورد. پس از خوردن بره، امیر از شاه نعمت‌الله می‌پرسد که طعام حلال بود یا حلال؟ شاه نعمت‌الله پاسخ می‌دهد که بر من حلال و بر شما حرام است. امیر خشمگین می‌شود و نحوه‌ی به‌دست آوردن بره را از خان سالار خود می‌پرسد تا حقیقت بر او آشکار شود. در همین زمان پیرزن برای شكایت از سرقت بره‌اش نزد تیمور لنگ آمده و می‌گوید که پسرم به سرخس رفته بود و من از سلامتی او نگران بودم، شنیدم كه سید نعمت‌الله به هرات آمده است و من نذر كردم اگر پسرم به سلامت برگردد، این بره را به جهت سید ببرم.[۳]

پیشگویی‌های شاه نعمت‌الله

پیشگویی شاه نعمت‌الله ولی در قصیده‌ای که به وی منسوب است، با مطلع «قدرت کردگار می‌بینم»، آغاز شده که بسیاری از اخبار و وقایع آینده در آن به تصویر کشیده شده است که این شعر در میان ایرانیان بسیار مشهور و معروف است و شخصیت او را بین عوام شگفت‌انگیز ساخته است و در طول تاریخ این اشعار مورد توجه ایرانیان بوده است.[۲]

پیشگویی شاه نعمت‌الله به شکل‌های مختلفی روایت شده و به شعر او نیز افزوده شده اشت. در این‌جا به شعر او که در گنجور آمده است، استناد شده است:

قدرت کردگار می‌بینمحالت روزگار می‌بینم
حکم امسال صورت دگر استنه چو پیرار و پار می‌بینم
از نجوم این سخن نمی‌گویمبلکه از کردگار می‌بینم
غین در دال چون گذشتابوالعجب کار و بار می‌بینم
در خراسان و مصر و شام و عراقگرد و زنگ و غبار می‌بینم
همه را حال می‌شود دیگرگر یکی در هزار می‌بینم
ظلمت ظلم ظالمان دیارغصه‌ی درد یار می‌بینم
قصه‌ی بس غریب می‌شنومبی‌حد و بی‌شمار می‌بینم
جنگ و آشوب و فتنه و بیداداز یمین و یسار می‌بینم
غارت و قتل و لشکر بسیاردر میان و کنار می‌بینم
بنده را خواجه‌وَش همی‌یابمخواجه را بنده‌وار می‌بینم
بس فرومایگان بی‌حاصلعامل و خواندگار می‌بینم
هرکه او پار یار بود امسالخاطرش زیر بار می‌بینم
مذهب و دین ضعیف می‌یابممبتدع افتخار می‌بینم
سکه‌ی نو زنند بر رخ زردرهمش کم‌عیار می‌بینم
دوستان عزیز هر قومیگشته غمخوار و خوار می‌بینم
هر یک از حاکمان هفت اقلیمدیگری را دچار می‌بینم
نصب و عزل تبکچی و عمالهر یکی را دوبار می‌بینم
ماه را روسیاه می‌یابممهر را دل‌فگار می‌بینم
ترک و تاجیک را به همدیگرخصمی و گیر و دار می‌بینم
تاجر از دست دزد بی‌همراهمانده در رهگذار می‌بینم
مکر و تزویر و حیله در هرجااز صغار و کبار می‌بینم
حال هندو خراب می‌یابمجور ترک و تتار می‌بینم
بقعه خیر سخت گشته خرابجای جمع شرار می‌بینم
بعض اشجار بوستان جهانبی‌بهار و ثمار می‌بینم
اندکی امن اگر بود آن روزدر حد کوهسار می‌بینم
همدمی و قناعت و کُنجیحالیا اختیار می‌بینم
گرچه می‌بینم این همه غم‌هاشادی‌ای غمگسار می‌بینم
غم مخور زان که من در این تشویشخرمی وصل یار می‌بینم
بعد امسال و چند سال دگرعالمی چون نگار می‌بینم
چون زمستان پنجمین بگذشتششمش خوش بهار می‌بینم
نایب مهدی آشکار شودبلکه من آشکار می‌بینم
پادشاهی تمام داناییسروری با وقار می‌بینم
هرکجا رو نهد به فضل‌الهدشمنش خاکسار می‌بینم
بندگان جناب حضرت اوسر به سر تاجدار می‌بینم
تا چهل سال ای برادر مندور آن شهریار می‌بینم
دور او چون شود تمام به کارپسرش یادگار می‌بینم
پادشاه و امام هفت اقلیمشاه عالی‌تبار می‌بینم
بعد از او خود امام خواهد بودکه جهان را مدار می‌بینم
میم و حا، میم و دال می‌خوانمنام آن نامدار می‌بینم
صورت و سیرتش چو پیغمبرعلم و حلمش شعار می‌بینم
دین و دنیا از او شود معمورخلق از او بختیار می‌بینم
ید و بیضا که باد پایندهباز با ذوالفقار می‌بینم
مهدی وقت و عیسی دورانهردو را شهسوار می‌بینم
گلشن شرع را همی‌بویمگل دین را به بار می‌بینم
این جهان را چو مصر می‌نگرمعدل او را حصار می‌بینم
هفت باشد وزیر سلطانمهمه را کامکار می‌بینم
عاصیان از امام معصوممخجل و شرمسار می‌بینم
بر کف دست ساقی وحدتباده‌‌ی خوشگوار می‌بینم
غازی دوستدار دشمن‌کشهمدم و یار و غار می‌بینم
تیغ آهن‌دلان زنگ زدهکُند و بی‌اعتبار می‌بینم
زینت شرع و رونق اسلامهر یکی را دو بار می‌بینم
گرک با میش شیر با آهودر چرا برقرار می‌بینم
گنج کسری و نقد اسکندرهمه بر روی کار می‌بینم
ترک عیار مست می‌نگرمخصم او در خمار می‌بینم
نعمت الله نشسته در کنجیاز همه بر کنار می‌بینم

[۵]

درگذشت

شاه نعمت‌الله ولی پس از صد و سه سال عمر پر برکت، در سال ۸۳۴-ه‍. ق، از دنیا رفت. پیکر او را در ماهان واقع در استان کرمان به‌خاک سپردند و به همین خاطر به‌نام «ماه ماهان» نیز شناخته می‌شود. شاه نعمت‌الله خلافت و جانشینی خود را به فرزندش سید برهان‌الدین خلیل‌لله سپرد و او را مأمور مراقبت و حفاظت خانقاه و تربیت سالکان فرمود.[۲]

پس از درگذشت شاه نعمت الله ولی، به فرمان احمد بهمنی پادشاه وقت دکن که از پیروان او بود، مقبره‌ای بر مزار شاه نعمت‌الله ساخته شد. در زمان شاه عباس دوم صفوی، مقبره‌ی او گسترش پیدا کرد و آرامگاه او تا امروز زیارتگاه اهل تصوف و مردم بوده است.[۱]

آثار شاه نعمت‌الله ولی

مهمترین اثر منظوم شاه نعمت‌الله ولی دیوان اشعار او است که مشتمل بر غزلیات، قصاید، قطعات، مثنوی‌ها و رباعیات است که بالغ بر ۱۲ هزار بیت است. این دیوان تماماً اشعار عرفانی و شامل توضیحات و اشارات درباره اندیشه و عقاید متصوفه است.

آثار منثور

آثار شاه نعمت‌الله ولی
آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی رسالات منثور بسیاری را نوشته است و تعداد آن را تا ۵۰۰ رساله ذکر کرده‌اند که البته تا کنون انتساب ۱۱۴ رساله از آن تأیید و محرز شده است. نثر این رساله‌ها غالباً پیچیده و مشکل است و بیشتر دارای ویژگی‌های نثر قرن هشتم و نهم است.[۴]

برخی از آثار منثور او عبارت است از:

  • منظومة فی تحقیق‌الایمان
  • رساله نصایح منظومه
  • ارواح شاه نعمت‌الله
  • خوابنامه
  • رساله شرح فصّ‌الاول من فصوص‌الحکم
  • رساله برزخیه
  • رساله مکاشفات[۳]

آرامگاه شاه نعمت الله ولی

آرامگاه نعمت‌الله ولی
آرامگاه نعمت‌الله ولی

آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی در ۳۵ کیلومتری جنوب کرمان در خیابان ولی عصر شهر ماهان واقع شده است. بنای اولیه مقبره، یک اتاق چهار گوشه با طاق گنبدی بود که در دوره صفویه گسترش یافت. سنگ مزار شاه نعمت‌الله داخل اتاق گنبدی قرار گرفته و اتاق با نقاشی‌های روی گچ و کاشی‌های لاجوردی و فیروزه‌ای تزیین شده است و نمای بیرونی آن نیز نقش و نگارهای اسلیمی زیبایی دارد. درب‌های آرامگاه با قطعه‌هایی از عاج فیل هندی و خاتم کاری تزیین گردیده و روی سنگ مرمر قبر، آیاتی از قرآن و نام امامان شیعه حک شده است.[۱]

مقبره شاه نعمت‌الله ولی
مقبره شاه نعمت‌الله ولی

آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی و بنای آن به دوره صفوی برمی‌گردد. این آرامگاه در سال ۱۳۱۰، به‌عنوان آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی یکی از بناهای عرفانی و منحصر به فرد ایران است که توجه بسیاری از گردشگران ایرانی و خارجی را به خود جلب کرده است. این بنای عالی با معماری و صحن‌های بسیار زیبا و درختان بلندقامت سرو، گردشگران و زائران را ساعت‌ها غرق تماشا می‌کند. مساحت آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی ۳۵۰۰۰ مترمربع، شامل مجموعه‌ای از بناهای تاریخی است که هر کدام با پیشینه‌ی تاریخی خود، بخشی از سبک معماری ایرانی را معرفی می‌کنند. ۳ حیاط و ساختمان‌های اطراف نمای کلی آرامگاه را تشکیل می‌دهند. هرکدام از این حیاط‌ها یک حوض و تعدادی درخت دارد.[۶]

قسمت‌های مختلف آرامگاه

آرامگاه شاه نعمت الله ولی از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است که عبارتند از:

بقعه: بقعه شاه نعمت‌الله ولی یک اتاق چهارگوش با سقفی گنبدی با تزئینات گچی است که رو گچ با نقاشی پوشانده شده است. نمای داخلی آن نیز با کاشی‌کاری‌های معرق با رنگ‌های زیبا و نقوش اسلیمی، جلوه‌ای زیبا به این بنا بخشیده است. سنگ قبر شاه نعمت‌الله ولی مرمرین است که اطراف آن نام ۱۲ امام و آیاتی از قرآن مجید با خطی بسیار زیبا حکاکی شده است.

آستانه ورودی آرامگاه
آستانه ورودی آرامگاه

چله‌خانه: در سمت جنوب غربی بقعه، فضای کوچکی است که به مکان چله‌نشینی شاه نعمت‌الله ولی معروف است که بسیار جذاب و بهت‌انگیز است. درون این چله‌خانه آذین‌های رنگارنگ و نقاشی‌های بر روی دیوار نقش بسته است که جلب توجه می‌کند.

رواق شاه عباسی: هم‌چنان‌که از نام آن پیداست، در دوره صفوی و شاه عباس ساخته شده و دارای سردری زیبایی است که از جنس فولاد بوده و نام ۱۲ امام به‌صورت برجسته بر روی آن تراشیده شده است.

فضای داخلی آرامگاه شاه نعمت‌الله
فضای داخلی آرامگاه شاه نعمت‌الله

صحن میرداماد: در دوره‌ی صفویه ساخته شده و در زمان ناصرالدین شاه این صحن مجدداً بازسازی و تکمیل شده است.

صحن اتابکی: توسط علی‌اصغرخان اتبابک، صدراعظم ناصرالدین شاه با کمک هدایای ارسالی به دربار ساخته شده است.

صحن وکیلی: از یادگارهای محمداسماعیل‌خان نوری وکیل‌الملک، حاکم کرمان و هم‌چنین از رجال دوره‌ی قاجاریه است که یکی از صحن‌های زیبا و تماشایی آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی است.

صحن حسینیه: دو گلدسته بلند و دیدنی با ارتفاع ۴۲ متر در آرمگاه شاه نعمت‌الله در این صحن افراشته شده است که دومین صحن پس از ورود به آرامگاه بوده و به درون این بنا راهنمایی می‌کند. در حیاط این صحن، اماکن خدماتی آرامگاه مانند فروشگاه آثار موسیقی، فروشگاه کتاب‌های ارزشمند، اماکن خرید سوغاتی و سرویس‌های بهداشتی وجود دارد. دروازه ورودی این بنا، خاتم‌کاری و ساخته شده از عاج فیل با نقاشی‌های هندسی است که در هندوستان ساخته شده و به ماهان انتقال یافته است. این صحن به این خاطر صحن حسینیه نام‌گذاری شده است که مراسم عاشورای حسینی در این‌جا بسیار تماشایی است و افراد بسیاری در آن شرکت می‌کنند.

مقبره امیرنظام گروسی: این مقبره متعلق به چهره‌ی سرشناس دوره‌ی قاجاریه است. امیرنظام گروسی شخصیت سیاسی و هنرمند خوشنویسی بوده است که در اواخر عمرش والی کرمان و بلوچستان بوده، و طبق وصیعت‌نامه‌اش، پس از مرگ او مقبره‌اش در سمت جنوب غربی دالان ورودی، در محوطه‌ی آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی ساخته شده است.

چهار مناره آرامگاه شاه نعمت‌الله
چهار مناره آرامگاه شاه نعمت‌الله

مناره‌ها: چهار مناره کاشی‌کاری‌شده شامل کتیبه‌های شیعی هستند. پیش از مرمت و بازسازی برای تزیین دور تا دور مناره ۸ ضلعی، از کلمه علی (ع) استفاده شده بود، اما کتیبه‌های کنونی کمی با گذشته فرق دارند. در بخش بالایی هر سمت از مناره کلمه‌ی الله دیده می‌شود و قسمت اول شهادتین لا اله الا الله در زیر آن تکرار شده است. کلمه‌ی علی نیز ۴ بار به‌صورت الگوی درهم پیچیده نوشته شده است و تکرار این روال در دور تا دور ۸ ضلعی، جلوه‌ی زیبایی به آن داده است.

کاروانسرا: در کنار ضلع غربی آستانه، کاروانسرایی قرار دارد که مربوط به دوران قاجاریه است. این کاروانسرا حجره‌هایی را در خود دارد که در حادثه زلزله کرمان در سال ۱۳۶۰، بخشی از قسمت بالایی گنبد آستانه فرو ریخت و سپس بازسازی شد.

نماد کشکول شاه نعمت‌الله ولی
نماد کشکول شاه نعمت‌الله ولی در موزه

موزه: در بخش زیرین دالان ورودی آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی موزه‌ای قرار دارد که در آن اشیای ارزشمند و مربوط با فرهنگ تصوف و عرفان نگهداری می‌شوند. ساختمان موزه به عمارت یا سردر امیریه شهرت دارد. این بنا حدود ۱۳۰ سال قدمت دارد که به سبک معماری قاجار در زمان ناصرالدین شاه ساخته‌شده است. زمانی این عمارت محل اجتماع دراویش و صوفیان بود و در سال ۱۳۵۷، پس از مرمت و بازسازی، به موزه آستانه تبدیل شد. در این موزه آثار گوناگون و متوعی به چشم می‌خورد که توسط مردم و خیرین اهداء شده است. برخی از این آثار عبارتند از: کشکول بزرگ ساخته‌شده از آلیاژ برنج که نماد کشکول شاه نعمت‌الله ولی محسوب می‌شود، کشکول‌های تزئین‌شده به نقش و نگار، تبرزین‌های تراشیده‌شده، پته‌شال‌های سوزن‌دوزی شده با ابعاد ۴۵۰ در ۲۶۵ سانتیمتر، دو صفحه از یک قرآن که به خط کوفی نوشته‌شده و قدمت آن بیش ۶۰۰ سال است، شمشیرهای جواهرنشان، سپرهایی از فولاد و پوست کرگدن، کتاب‌های خطی با چاپ سنگی، چندین تمثال متعلق به حضرت محمد (ص) و ائمه اطهار (ع)، ظروف بلور و چینی و…[۶]

گلچینی از اشعار شاه نعمت‌الله ولی

دیوان شاه نعمت‌الله ولی
دیوان شاه نعمت‌الله ولی
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیمصد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیم
در حبس صورتیم و چنین شاد و خرمیمبنگر که در سراچه معنی چه ها کنیم
رندان لاابالی و مستان سرخوشیمهشیار را به مجلس خود کی رها کنیم
موج محیط و گوهر دریای عزتیمما میل دل به آب و گل آخر چرا کنیم
در دیده روی ساقی و بر دست جام میباری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم
از خود بر آ و در صف اصحاب ما خرامتا سیدانه روی دلت با خدا کنیم

***

در شهادت شاهدی از غیب بی عیب آمدهاین چنین شادی خوش بی عیب از غیب آمده
در گلستان غنچه گل در هوای روی اوپیرهن بدریده و بی دامن و جَیب آمده
آن معانی بدیع او بدیع دیگر استزان که بر وی این کلام الله بی رَیب آمده
نو عروس فکر بکرم شاهدی بس دلکش استدر مشاهد شاهدی می‌خواهد از غیب آمده
در جوانی نعمت الله با سواد و معرفتاین زمان باز آمده پروانه با شیب آمده

***

خوش درددلی دارم درمان به چه کار آیدبا کفر سر زلفش ایمان به چه کار آید
دل زنده بود جانم چون کشته عشق اوستبی خدمت آن جانان این جان به چه کار آید
عقل از سر مخموری سامان طلبد از ماما عاشق سرمستیم سامان به چه کار آید
عشق آمد و ملک دل بگرفت به سلطانیجز حضرت این سلطان به چه کار آید
در خلوت میخانه بزمی است ملوکانهروضه چو بود اینجا رضوان به چه کار آید
ماهان ز خدا خواهم با صحبت مه رویانبی صحبت مه رویان ماهان به چه کار آید
با سید سرمستان کرمان چو بهشتی بودبی نور حضور او کرمان به چه کار آید

***

گفتم به خواب بینم گفتا خیال باشدگفتم رسم به وصلت گفتا محال باشد
گفتم که در خرابات خواهم که بار یابمگفتا اگر درآئی آنجا مجال باشد
سرچشمه حیاتست، ما خضر وقت خویشیمدر جام ما همیشه آب زلال باشد
شادی روی ساقی، ما می مدام نوشیمبر غیر اگر حرام است بر ما حلال باشد
گر عاقلی بگوید عقل تو گشت ناقصنقصان عاقل آن است ما را کمال باشد

***

تن رهاکن در طریق عاشقی تا جان شویجان فدای عشق جانان کن که تا جانان شوی
در خرابات مغان مستانه خود را در فکنپند رندان بشنو و می نوش می تا آن شوی
گر گدای حضرت سلطان من باشی چو منلطف او بنوازدت ای شاه من سلطان شوی
آفتاب حسن او مجموع عالم را گرفتغیر او پیدا نبینی گر ز خود پنهان شوی
گر برآئی بر سر دار فنا منصور وارحاکم ملک بقا و میر سرمستان شوی
زاهد مخمور را بگذار و با رندان نشینتا حریف مجلس رندان و سرمستان شوی
جز طریق نعمت‌الله در جهان راهی مروور روی راه دگر می دان که سرگردان شوی

[۷]

منابع