۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== تاریخچه شکنجه == | == تاریخچه شکنجه == | ||
شکنجه از نگاه حقوق بین الملل و بر اساس ماده (۱) کنوانسیون منع شکنجهی سازمان ملل متحد (۱۹۸۴) چنین تعریف شده است: هر عملی که به واسطهی آن و به طور عمدی درد و رنجی شدید، خواه جسمی یا روحی، بر فرد اعمال شود، آن هم برای اهدافی چون کسب اطلاعات یا اعتراف گیری از او یا از یک شخص ثالث، یا با هدف تنبیه او به دلیل انجام عملی که او یا شخص ثالثی مرتکب شده، یا مظنون به ارتکاب آن است، یا با هدف ارعاب و واداشتن او یا شخص ثالث (به انجام کاری)، و بنابر دلایل تبعیضآمیز از هر نوع [شکنجه محسوب می شود]، به ویژه هنگامی که چنین درد و رنجی از سوی یک مقام یا فرد دیگری برخوردار از سمتی رسمی یا به تحریک یا رضایت یا قبول وی اعمال شده باشد. شکنجه شامل درد و رنجی که صرفا برگرفته از احکام قانونی یا ذاتی این احکام و یا بخشی از آن ها باشد، نیست.<ref>مطالب این قسمت بطور عمده از مقاله رضا کاظم زاده روانشناس ایرانی مقیم بلژٰیک برداشت شده است</ref> شکنجه به دلیل شدت درد و رنجی که در بردارد و نیز نیاز به یک عنصر هدفمند از دیگر اشکال سوءرفتار متمایز می شود. هر چند تاریخ شکنجه را باید به قدمت تاریخ بشر دانست، اما به طور خاص در دوران روم باستان و بعدها در قرون وسطی بکارگیری سیستماتیک شکنجه وجود داشته است. نمونه هایی از تکنیکهای بهکار گرفته شده در قرون وسطی با نامهایی همچون «وان»، «گاو برنجی»، چهارمیل کردن، چنگال دو سر، خردکنندهی انگشتان، شکنجه با موش، الاغ اسپانیایی و... را میتوان در منابع مختلف مورد مطالعه قرار داد.<ref>این قسمت با اندکی دخل و تصرف از جزوه یی به نام «گفتاری در باره شکنجه و زندان از مجاهدین خلق ایران بهمن 1350» گرفته شده است.</ref> مصریان باستان به وحشتناکترین شیوهها، مخالفانشان را شکنجه میدادند و آنها را میکشتند؛ مثلا آنها را درون رود نیل میگذاشتند، روی صورتشان شیر و عسل میریختند تا حشرات آنها را بخورند و همه بدن قربانیان عفونت کند. | شکنجه از نگاه حقوق بین الملل و بر اساس ماده (۱) کنوانسیون منع شکنجهی سازمان ملل متحد (۱۹۸۴) چنین تعریف شده است: هر عملی که به واسطهی آن و به طور عمدی درد و رنجی شدید، خواه جسمی یا روحی، بر فرد اعمال شود، آن هم برای اهدافی چون کسب اطلاعات یا اعتراف گیری از او یا از یک شخص ثالث، یا با هدف تنبیه او به دلیل انجام عملی که او یا شخص ثالثی مرتکب شده، یا مظنون به ارتکاب آن است، یا با هدف ارعاب و واداشتن او یا شخص ثالث (به انجام کاری)، و بنابر دلایل تبعیضآمیز از هر نوع [شکنجه محسوب می شود]، به ویژه هنگامی که چنین درد و رنجی از سوی یک مقام یا فرد دیگری برخوردار از سمتی رسمی یا به تحریک یا رضایت یا قبول وی اعمال شده باشد. شکنجه شامل درد و رنجی که صرفا برگرفته از احکام قانونی یا ذاتی این احکام و یا بخشی از آن ها باشد، نیست.<ref>مطالب این قسمت بطور عمده از مقاله رضا کاظم زاده روانشناس ایرانی مقیم بلژٰیک برداشت شده است</ref> شکنجه به دلیل شدت درد و رنجی که در بردارد و نیز نیاز به یک عنصر هدفمند از دیگر اشکال سوءرفتار متمایز می شود. هر چند تاریخ شکنجه را باید به قدمت تاریخ بشر دانست، اما به طور خاص در دوران روم باستان و بعدها در قرون وسطی بکارگیری سیستماتیک شکنجه وجود داشته است. نمونه هایی از تکنیکهای بهکار گرفته شده در قرون وسطی با نامهایی همچون «وان»، «گاو برنجی»، چهارمیل کردن، چنگال دو سر، خردکنندهی انگشتان، شکنجه با موش، الاغ اسپانیایی و... را میتوان در منابع مختلف مورد مطالعه قرار داد.<ref>این قسمت با اندکی دخل و تصرف از جزوه یی به نام «گفتاری در باره شکنجه و زندان از مجاهدین خلق ایران بهمن 1350» گرفته شده است.</ref> مصریان باستان به وحشتناکترین شیوهها، مخالفانشان را شکنجه میدادند و آنها را میکشتند؛ مثلا آنها را درون رود نیل میگذاشتند، روی صورتشان شیر و عسل میریختند تا حشرات آنها را بخورند و همه بدن قربانیان عفونت کند. | ||
[[پرونده: | [[پرونده:شکنجه در ایران باستان.jpg|جایگزین=شکنجه در ایران باستان|بندانگشتی|300x300پیکسل|شکنجه در ایران باستان]] | ||
از قربانیان شکنجه میتوان گالیله و جردانو را نام برد، در تاریخ مذاهب نیز میتوان به شکنجهی عیسی مسیح و مریم مجدلیه در تاریخ مسیحیت، عمار و سمیه و بلال حبشی در تاریخ اسلام اشاره کرد. شمع آجین کردن عینالقضات همدانی و یا سوزاندن کریمپور شیرازی در آتش در حالی که زنده بود و همچنین شکنجهی فاطمه امینی، مهدی رضایی، بهروز دهقانی و علیرضا نابدل از جمله شکنجههایی است که در تاریخ معاصر ایران اعمال شده است. | از قربانیان شکنجه میتوان گالیله و جردانو را نام برد، در تاریخ مذاهب نیز میتوان به شکنجهی عیسی مسیح و مریم مجدلیه در تاریخ مسیحیت، عمار و سمیه و بلال حبشی در تاریخ اسلام اشاره کرد. شمع آجین کردن عینالقضات همدانی و یا سوزاندن کریمپور شیرازی در آتش در حالی که زنده بود و همچنین شکنجهی فاطمه امینی، مهدی رضایی، بهروز دهقانی و علیرضا نابدل از جمله شکنجههایی است که در تاریخ معاصر ایران اعمال شده است. | ||
=== شکنجه در ایران باستان === | === شکنجه در ایران باستان === | ||
در تاریخ ساسانیان به نقل از فردوسی شاعر نامدار ایران آورده شده است که مانی را پس از یک دادگاه تفتیش عقاید پوست کندند و پوست او را از کاه انباشتند و از دروازه شهر آویختند. مانویان به فرمان موبد کرتیر -پیشوای زرتشتیان و بنیانگذار دین زرتشتی- قتلعام شدند. مزدک و ۱۰۰٫۰۰۰ نفر از مزدکیان را نیز به فرمان انوشیروان عادل زندهبهگور کردند. علاوه بر شکنجههای اشاره شده، فردوسی نمونههای دیگری از شکنجهها را در شاهنامه آورده است. این شکنجهها عبارتند از: بریدن دست و پا (به فرمان خسرو پرویز)، بریدن دست و پا و گوش و بینی و گذاشتن سنگ داغ بر روی زخم (به فرمان بیژن طرخان)، بستن به دم اسب و کشیدن بر روی زمین (به فرمان پوراندخت)، جدا کردن کتف و به آتش کشیدن بدن (به فرمان شاپور ذوالاکتاف)، کندن پوست (به فرمان بهرام یکم)، سوراخ کردن گوش و بینی و گذراندن افسار از آنها (به فرمان شاپور ذوالاکتاف)، خونآشامی و خوردن خون دشمن (توسط گودرز)، به بند و زنجیر کشیدن در زندان و غار (به فرمان تعدادی از پادشاهان)، زهر خوراندن (به فرمان هرمزد و چند تن دیگر)، و بسیاری نمونههای دیگر. | در تاریخ ساسانیان به نقل از فردوسی شاعر نامدار ایران آورده شده است که مانی را پس از یک دادگاه تفتیش عقاید پوست کندند و پوست او را از کاه انباشتند و از دروازه شهر آویختند. مانویان به فرمان موبد کرتیر -پیشوای زرتشتیان و بنیانگذار دین زرتشتی- قتلعام شدند. مزدک و ۱۰۰٫۰۰۰ نفر از مزدکیان را نیز به فرمان انوشیروان عادل زندهبهگور کردند. علاوه بر شکنجههای اشاره شده، فردوسی نمونههای دیگری از شکنجهها را در شاهنامه آورده است. این شکنجهها عبارتند از: بریدن دست و پا (به فرمان خسرو پرویز)، بریدن دست و پا و گوش و بینی و گذاشتن سنگ داغ بر روی زخم (به فرمان بیژن طرخان)، بستن به دم اسب و کشیدن بر روی زمین (به فرمان پوراندخت)، جدا کردن کتف و به آتش کشیدن بدن (به فرمان شاپور ذوالاکتاف)، کندن پوست (به فرمان بهرام یکم)، سوراخ کردن گوش و بینی و گذراندن افسار از آنها (به فرمان شاپور ذوالاکتاف)، خونآشامی و خوردن خون دشمن (توسط گودرز)، به بند و زنجیر کشیدن در زندان و غار (به فرمان تعدادی از پادشاهان)، زهر خوراندن (به فرمان هرمزد و چند تن دیگر)، و بسیاری نمونههای دیگر.<ref>[https://www.tribunezamaneh.com/archives/2198 فردوسی و گزارش شکنجه در ایران باستان]</ref> | ||
== انواع شکنجه == | == انواع شکنجه == | ||
بطور کلی می توان شکنجه را به دو نوع جسمانی و روانی تقسیم نمود اما از آنجایی که نمیتوان روان و جسم را بهکلی از یکدیگر متمایز نمود، هم شکنجهی روانی بر جسم و هم شکنجهی جسمانی بر روان تاثیر میگذارند. روشهای عمدهی شکنجه را میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد: | بطور کلی می توان شکنجه را به دو نوع جسمانی و روانی تقسیم نمود اما از آنجایی که نمیتوان روان و جسم را بهکلی از یکدیگر متمایز نمود، هم شکنجهی روانی بر جسم و هم شکنجهی جسمانی بر روان تاثیر میگذارند. روشهای عمدهی شکنجه را میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد: | ||
۱) ایجاد درد: شلاق زدن، استفاده از دستبند قپانی، آویزان کردن و غیره. | ۱) ایجاد درد: شلاق زدن، استفاده از دستبند قپانی، آویزان کردن و غیره.[[پرونده:نمایش شکنجه تحت کشش قرار گرفتن بین دو تخت دو طبقه.jpg|جایگزین=نمایش شکنجه تحت کشش |بندانگشتی|نمایش شکنجه تحت کشش قرار گرفتن بین دو تخت دو طبقه]]۲) محرومیتهای طولانی مدت: سلولهای انفرادی، محرومیت از خوراک، مواد آشامیدنی، وسائل نظافت و امکانات درمانی کافی، بیخوابی دادن، ایجاد احساس خفگی، ممانعت از حرکت کردن یا حرف زدن و غیره. | ||
۲) محرومیتهای طولانی مدت: سلولهای انفرادی، محرومیت از خوراک، مواد آشامیدنی، وسائل نظافت و امکانات درمانی کافی، بیخوابی دادن، ایجاد احساس خفگی، ممانعت از حرکت کردن یا حرف زدن و غیره. | |||
۳) زیر پا گذاشتن تابوهای فرهنگی: تجاوز به زنان و مردان، اجبار به خوردن یا آشامیدن مواد مشمئز کننده، حمله به عمیقترین پیوندهای خویشاوندی (در رابطهی مادر و فرزند، زن و شوهر) و غیره. | ۳) زیر پا گذاشتن تابوهای فرهنگی: تجاوز به زنان و مردان، اجبار به خوردن یا آشامیدن مواد مشمئز کننده، حمله به عمیقترین پیوندهای خویشاوندی (در رابطهی مادر و فرزند، زن و شوهر) و غیره. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۷: | ||
==== آثار و هدف در شکنجههای روانی ==== | ==== آثار و هدف در شکنجههای روانی ==== | ||
هدف اصلی از اعمال شکنجهی روانی ایجاد تغییر در هویت زندانیست و نه دستیابی سریع به اطلاعات سوژهی شکنجه. انفرادی، تابوت و واحد مسکونی از نمونههای بارز شکنجهی روانی محسوب میشوند. شایان ذکر است که در شکنجه روانی دو نوع کارکرد شناخته شده است، یکی تاثیرگذاری بر هویت مرکزی و شخصی فرد مانند تابوت، واحد مسکونی و نوع دیگر آن مانند انفرادی حمله به هویت اجتماعی فرد است. انفرادی در درجهی نخست بر جهان ارتباطی و دنیای روابط فرد اثر میگذارد. انفرادی یکی از انواع روشهای ایجاد محرومیت است. در این حالت فرد از روابط اجتماعی و تماس با محیط بیرون محروم میگردد. انفرادی می تواند از چند روز تا چند هفته و چند ماه و حتی تا چند سال باشد. | هدف اصلی از اعمال شکنجهی روانی ایجاد تغییر در هویت زندانیست و نه دستیابی سریع به اطلاعات سوژهی شکنجه. انفرادی، تابوت و واحد مسکونی از نمونههای بارز شکنجهی روانی محسوب میشوند. شایان ذکر است که در شکنجه روانی دو نوع کارکرد شناخته شده است، یکی تاثیرگذاری بر هویت مرکزی و شخصی فرد مانند تابوت، واحد مسکونی و نوع دیگر آن مانند انفرادی حمله به هویت اجتماعی فرد است. انفرادی در درجهی نخست بر جهان ارتباطی و دنیای روابط فرد اثر میگذارد. انفرادی یکی از انواع روشهای ایجاد محرومیت است. در این حالت فرد از روابط اجتماعی و تماس با محیط بیرون محروم میگردد. انفرادی می تواند از چند روز تا چند هفته و چند ماه و حتی تا چند سال باشد. | ||
===== شکنجه سفید ===== | ===== شکنجه سفید ===== | ||
[[پرونده:نمایش شکنجه زندانی در قفس.jpg|جایگزین=نمایش شکنجه زندانی در قفس|بندانگشتی|نمایش شکنجه زندانی در قفس]] | |||
اصطلاح «شکنجه سفید» را عموما به معنای شکنجهی روانی بکار میبرند و دلیلش این است که در این نوع از شکنجه، اثری بر بدن باقی نمیماند. با این حال «شکنجهی سفید» در معنای دقیقترش بهآن دسته از شکنجههای روانی گفته میشود که با ایجاد محرومیت حسِی (sensory deprivation)، موجبات اختلال در سیستم ادراک را فراهم میآورند. هر چند نرگس محمدی، نایب رئیس زندانی کانون مدافعان حقوق بشر، در نامهای سرگشاده استفاده از سلول انفرادی در زندانهای ایران را «شکنجه سفید» مینامد، اما عوارض روحی کوتاه و دراز مدت شکنجهی سفید از سلول انفرادی بسیار عمیقتر، شدیدتر و دراز مدتتر است. بکارگیری چشم بند از نمونه های برجسته و با استفاده وسیع محرومیت حسی است. شکنجهی موسوم به «تابوت» در زندان قزل حصار (کاهش محرکات بیرونی به همراه ممانعت از حرکت) یکی از نمونههای چنین شکنجهای میباشد. در این حالت محرومیت حسی در ابتدا باعث اختلال در حافظه میشود، سپس قدرت تمرکز را مختل میکند و در نهایت باعث حس گمگشتگی و از دست دادن مفهوم زمان میشود. در زندانهای جمهوری اسلامی، مجموعه شکنجههایی که تحت عنوان «واحد مسکونی» شناخته شدهاند، علاوه بر محرومیت حسی، شامل بازجوییهای طولانی مدت و ضرب و جرح زندانی نیز میشوند. در چنین شرایطی زندانی به قصد حفظ هویت شخصی و اجتماعیاش، در ابتدا تلاش دارد تا مرزی هر چه عبور ناپذیرتر میان آنچه هست با آنچه به بازجو مینمایاند برقرار سازد. او میکوشد تا نه تنها اسرار گروهی بلکه حتی ریزترین خصوصیات عادی و فردی خویش را نیز از نگاه بازجو پنهان سازد. در چنین شرایطی هر گونه اطلاعات، ولو ناچیز و نامربوط، برای اعمال فشار بیشتر بر زندانی مورد بهره برداری قرار میگیرد. هدف از این نوع شکنجه رخنه به هویت زندانی و تهی کردن او از خودش است. در این حالت بازجو به دنبال بدست آوردن «اطلاعات نسوخته» از زندانی نیست بلکه میکوشد تا به درونیترین، خصوصیترین و به بیان نیاوردنیترین اطلاعات درونی در او (از خاطرات دوران کودکی و خانوادگی گرفته تا روابط شخصی با دیگران و حتی روابط جنسی مربوط به گذشته) دست یابد. این نوع شکنجه در بسیاری از موارد در هویت مرکزی زندانی اختلالات شدید و دراز مدت ایجاد میکند. نظامهای سیاسیای که از چنین روشی برای مقابله با مخالفانشان استفاده میکنند هدفشان نه به حرف آوردن زندانی بلکه خاموش کردن ابدی اوست.<ref>مطالب این قسمت بطور عمده از مقاله رضا کاظم زاده روانشناس ایرانی مقیم بلژٰیک برداشت شده [https://www.radiofarda.com/a/b18-commentary-on-solitary-comfienment/24723410.html است]</ref> | اصطلاح «شکنجه سفید» را عموما به معنای شکنجهی روانی بکار میبرند و دلیلش این است که در این نوع از شکنجه، اثری بر بدن باقی نمیماند. با این حال «شکنجهی سفید» در معنای دقیقترش بهآن دسته از شکنجههای روانی گفته میشود که با ایجاد محرومیت حسِی (sensory deprivation)، موجبات اختلال در سیستم ادراک را فراهم میآورند. هر چند نرگس محمدی، نایب رئیس زندانی کانون مدافعان حقوق بشر، در نامهای سرگشاده استفاده از سلول انفرادی در زندانهای ایران را «شکنجه سفید» مینامد، اما عوارض روحی کوتاه و دراز مدت شکنجهی سفید از سلول انفرادی بسیار عمیقتر، شدیدتر و دراز مدتتر است. بکارگیری چشم بند از نمونه های برجسته و با استفاده وسیع محرومیت حسی است. شکنجهی موسوم به «تابوت» در زندان قزل حصار (کاهش محرکات بیرونی به همراه ممانعت از حرکت) یکی از نمونههای چنین شکنجهای میباشد. در این حالت محرومیت حسی در ابتدا باعث اختلال در حافظه میشود، سپس قدرت تمرکز را مختل میکند و در نهایت باعث حس گمگشتگی و از دست دادن مفهوم زمان میشود. در زندانهای جمهوری اسلامی، مجموعه شکنجههایی که تحت عنوان «واحد مسکونی» شناخته شدهاند، علاوه بر محرومیت حسی، شامل بازجوییهای طولانی مدت و ضرب و جرح زندانی نیز میشوند. در چنین شرایطی زندانی به قصد حفظ هویت شخصی و اجتماعیاش، در ابتدا تلاش دارد تا مرزی هر چه عبور ناپذیرتر میان آنچه هست با آنچه به بازجو مینمایاند برقرار سازد. او میکوشد تا نه تنها اسرار گروهی بلکه حتی ریزترین خصوصیات عادی و فردی خویش را نیز از نگاه بازجو پنهان سازد. در چنین شرایطی هر گونه اطلاعات، ولو ناچیز و نامربوط، برای اعمال فشار بیشتر بر زندانی مورد بهره برداری قرار میگیرد. هدف از این نوع شکنجه رخنه به هویت زندانی و تهی کردن او از خودش است. در این حالت بازجو به دنبال بدست آوردن «اطلاعات نسوخته» از زندانی نیست بلکه میکوشد تا به درونیترین، خصوصیترین و به بیان نیاوردنیترین اطلاعات درونی در او (از خاطرات دوران کودکی و خانوادگی گرفته تا روابط شخصی با دیگران و حتی روابط جنسی مربوط به گذشته) دست یابد. این نوع شکنجه در بسیاری از موارد در هویت مرکزی زندانی اختلالات شدید و دراز مدت ایجاد میکند. نظامهای سیاسیای که از چنین روشی برای مقابله با مخالفانشان استفاده میکنند هدفشان نه به حرف آوردن زندانی بلکه خاموش کردن ابدی اوست.<ref>مطالب این قسمت بطور عمده از مقاله رضا کاظم زاده روانشناس ایرانی مقیم بلژٰیک برداشت شده [https://www.radiofarda.com/a/b18-commentary-on-solitary-comfienment/24723410.html است]</ref> | ||