۱۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
خیابانی در شماره ۱۰ اردیبهشت «تجدّد» نخستین مقالهی خود را با عنوان «چه باید کرد؟ تکیه گاه خونخواران ازپا درافتاده، نور حقیقت خواهد تابید» منتشر کرد. او در شماره ۱۰خرداد «تجدّد» در مقاله یی با عنوان «ایران و روسیه آزاد» از «انقلاب جدید انسانیّت پسند» فوریه و نور امیدی که این رویداد در قلب ایرانیان تابانیده است، یاد کرد.<ref name=":0">نشریه مجاهدشماره۳۱تاریخ۱۴فروردین۱۳۵۹ - شیخ [[شیخ محمدخیابانی فریاد رسای جنبش ”آزادی ستان“|محمدخیابانی]]</ref> | خیابانی در شماره ۱۰ اردیبهشت «تجدّد» نخستین مقالهی خود را با عنوان «چه باید کرد؟ تکیه گاه خونخواران ازپا درافتاده، نور حقیقت خواهد تابید» منتشر کرد. او در شماره ۱۰خرداد «تجدّد» در مقاله یی با عنوان «ایران و روسیه آزاد» از «انقلاب جدید انسانیّت پسند» فوریه و نور امیدی که این رویداد در قلب ایرانیان تابانیده است، یاد کرد.<ref name=":0">نشریه مجاهدشماره۳۱تاریخ۱۴فروردین۱۳۵۹ - شیخ [[شیخ محمدخیابانی فریاد رسای جنبش ”آزادی ستان“|محمدخیابانی]]</ref> | ||
== افکار خیابانی == | |||
شیخ محمد خیابانی را میتوان از پایه گذاران بنای تجدد در ایران نام برد. او با ادراک به نیازهای اجتماعی مردم و با توجه به دوران دگردیسی سیاسی که در جامعه بوجود آمده بود منشاء این تجدد را در بیداری جامعه میدانست. افکار او بود که منجر به تأسیس اولین مدرسهی غیر مکتبی، راه انذازی اولین شهرداری در ایران و سالنهای سینما و تأتر شد. «نگاهی به نوشتارهای «روزنامه تجدد»، ارگان حزبی خیابانی - که در آن زمان بانوان نیز در آن شاغل بودند - گویای اندیشه های اوست.»<ref>گفتگو با فرامرز خیابانی نوهی پسری شیخ محمد خیابانی</ref> نظریات استقلال طلبانهی شیخ محمد خیابانی در مورد سیاست به روشنی بیانگر افکار او در مورد تحکیم حاکمیت ملی و استقلال در سیاست خارجی و داخلی است. از اندیشهی غرور ایرانی، خودباوری و منزلت ملی اوست که میگوید:«پلتیک ایران مال ایران است. وزارت خارجهی ایران نیز باید مال ایران باشد». او پایهی شرافت را استقلال میداند و میگوید: «استقلال هر ملتی شرافت اوست»، «ایران را ایرانی باید آزاد کند» و یا میگوید: «ای ایران لایموت، سرت را بلند دار و زنده و پاینده باش» | |||
== میتینگهای خیابانی == | == میتینگهای خیابانی == | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۸۰: | ||
احمد کسروی مینویسد: مخبرالسطنه به شهر در آمده در عالیقاپو نشست. اما خیابانی، قزاقان به نهانگاه او پی برده چند تن بسرش رفتند و او را با چند تیر کشته جنازهاش را بر روی نردبانی انداخته بیرون آوردند. در اینباره سخن دوگونه است: مخبرالسلطنه میگفت قزاقان چون نزدیک شدهاند خیابانی خودش خود را کشته میگفت: نوشتهای در این باره از جیب او درآمده ولی دیگران میگفتند: خیابانی در زیر زمینی میبوده و تفنگی به دست میداشته. قزاقان آنرا دیده از بیرون شلیک کرده خیابانی را از پا انداختهاند و همانا این راستتر است.<ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۸۹۲</ref> | احمد کسروی مینویسد: مخبرالسطنه به شهر در آمده در عالیقاپو نشست. اما خیابانی، قزاقان به نهانگاه او پی برده چند تن بسرش رفتند و او را با چند تیر کشته جنازهاش را بر روی نردبانی انداخته بیرون آوردند. در اینباره سخن دوگونه است: مخبرالسلطنه میگفت قزاقان چون نزدیک شدهاند خیابانی خودش خود را کشته میگفت: نوشتهای در این باره از جیب او درآمده ولی دیگران میگفتند: خیابانی در زیر زمینی میبوده و تفنگی به دست میداشته. قزاقان آنرا دیده از بیرون شلیک کرده خیابانی را از پا انداختهاند و همانا این راستتر است.<ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۸۹۲</ref> | ||
آفای فرامرز خیابانی از نوادگان شیخ محمد خیابانی در مصاحبهی خود میگوید: خیابانی در 22 شهریور 1299 خورشیدی در تبریز به فرمان مخبرالسلطنه هدایت کشته شد و پس از دفن موقت در گورستان امامزاده حمزه تبریز، پس از چند ماه توسط همسرش به حضرت عبدالعظیم در شهر ری منتقل گشت. آرامگاه خیابانی در صحن عبادتگاه و تقریبا سی متری ورودی بازار جدید و سی متر دورتر از مزار سردارملی ستارخان قرار دارد. <ref>گفتگو با فرامزر خیابانی از نوادگان شیخ محمد خیابانی</ref> | |||
«قیام شیخ محمّد خیابانی در تبریز»، علی آذری، چاپ ۱۳۶۲, ص۱۵۴ | «قیام شیخ محمّد خیابانی در تبریز»، علی آذری، چاپ ۱۳۶۲, ص۱۵۴ |
ویرایش