عملیات فروغ جاویدان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
خط ۱: خط ۱:
عملیات فروغ جاویدان عمليات بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران بود که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز و ۴ روز بعد، در هفتم مرداد به پایان رسید. در عملیات فروغ جاویدان ارتش آزادیبخش ملی ایران توانست در تهاجمی برق‌آسا تا عمق 150 کیلومتری خاک میهن پیشروی کرده و به ۱۵ کیلومتری کرمانشاه برسد. بنا به گزارش ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان 1304 تن از رزمندگان این ارتش جان باختند و ۵۵ هزار نفر از نیروهای رژیم خمینی نیز کشته یا زخمی شدند.  در آن برحه از تاریخ، خمینی با پذیرش ناگهانی آتش بس بر آن بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران را زاييده جنگ ايران و عراق معرفي كند و با پذيرش آتش بسي كه تا آن زمان ازآن سرباز زده بود؛ از طريق كمك گرفتن از دولت عراق؛ مانع عمليات ارتش آزاديبخش عليه مراكز رژيم درداخل خاك كشور شود و راه ارتش آزادیبخش ملی ایران را سد کند اما ارتش آزادیبخش با اجرایی کردن عملیات فروغ جاویدان که پس از پذیرش آتش بس توسط رژیم خمینی انجام شد نشان داد که درخاك عراق استقلال سياسي دارد  و زاییدة جنگ ایران و عراق نیست.  
عملیات فروغ جاویدان عملیات بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران بود که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز و ۴ روز بعد، در هفتم مرداد به پایان رسید. در عملیات فروغ جاویدان ارتش آزادیبخش ملی ایران توانست در تهاجمی برق‌آسا تا عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک میهن پیشروی کرده و به ۱۵ کیلومتری کرمانشاه برسد. بنا به گزارش ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان ۱۳۰۴ تن از رزمندگان این ارتش جان باختند و ۵۵ هزار نفر از نیروهای رژیم خمینی نیز کشته یا زخمی شدند.  در آن برحه از تاریخ، خمینی با پذیرش ناگهانی آتش بس بر آن بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران را زاییده جنگ ایران و عراق معرفی کند و با پذیرش آتش بسی که تا آن زمان ازآن سرباز زده بود؛ از طریق کمک گرفتن از دولت عراق؛ مانع عملیات ارتش آزادیبخش علیه مراکز رژیم درداخل خاک کشور شود و راه ارتش آزادیبخش ملی ایران را سد کند اما ارتش آزادیبخش با اجرایی کردن عملیات فروغ جاویدان که پس از پذیرش آتش بس توسط رژیم خمینی انجام شد نشان داد که درخاک عراق استقلال سیاسی دارد  و زاییدة جنگ ایران و عراق نیست.  


== شرایط سیاسی و نظامی پیش از آغاز عملیات فروغ جاویدان ==
== شرایط سیاسی و نظامی پیش از آغاز عملیات فروغ جاویدان ==
ارتش آزادیبخش ملی ایران عملیات چلچراغ را در سال 1367  با هدف تسخیر شهر مهران با پیروزی به پایان رساند. شعار رزمندگان ارتش آزادیبخش در این عملیات این بود :«امروز مهران، فردا تهران». در این عملیات دولشکر کامل ارتش رژیم ایران و همچنین یک تیبپ رزمی آن متلاشی شد. 1500 نفر از نیروهای رژیم ایران خود را به ارتش آزادیبخش تسلیم کردند و نزدیک به ۲ میلیارد دلار غنیمت نصیب ارتش آزادیبخش شد. عملیات چلچراغ زنگ خطر سرنگونی برای خمینی بود. او بیم آن داشت که شعار «امروز مهران فردا تهران» محقق شده و ارتش آزادیبخش در گام بعد، خود را به تهران برساند؛ به همین دلیل و بهرغم اينكه طي 8سال جنگ ایران و عراق، صلح را به منزلة دفن رژيم و جنگ را نعمت الهي توصيف مي‌كرد و بارها گفته بود كه تا خراب شدن آخرين خانه در تهران به جنگ ادامه خواهد داد؛ به سرعت آتش بس را پذیرفت. خمینی با پذیرش سریع آتش بس ميخواست فرصت آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان را از ارتش آزادیبخش گرفته و به این ترتیب آنها را از عملیاتی که می توانست به تسخیر تهران و سقوط حاکمیت او منجر شود، بازدارد. چرا که آماده سازی برای عملیات سرنگونی به چندین ماه زمان نیاز داشت. با امضای قرارداد آتش بس مرزهای ایران و عراق بسته ميشد و ارتش آزادیبخش دیگر نميتوانست برای عملیات فروغ جاویدان اقدام کند و به این ترتیب رژیم خمینی امان می یافت.  
ارتش آزادیبخش ملی ایران عملیات چلچراغ را در سال ۱۳۶۷  با هدف تسخیر شهر مهران با پیروزی به پایان رساند. شعار رزمندگان ارتش آزادیبخش در این عملیات این بود :«امروز مهران، فردا تهران». در این عملیات دولشکر کامل ارتش رژیم ایران و همچنین یک تیبپ رزمی آن متلاشی شد. ۱۵۰۰ نفر از نیروهای رژیم ایران خود را به ارتش آزادیبخش تسلیم کردند و نزدیک به ۲ میلیارد دلار غنیمت نصیب ارتش آزادیبخش شد. عملیات چلچراغ زنگ خطر سرنگونی برای خمینی بود. او بیم آن داشت که شعار «امروز مهران فردا تهران» محقق شده و ارتش آزادیبخش در گام بعد، خود را به تهران برساند؛ به همین دلیل و بهرغم اینکه طی ۸سال جنگ ایران و عراق، صلح را به منزلة دفن رژیم و جنگ را نعمت الهی توصیف می‌کرد و بارها گفته بود که تا خراب شدن آخرین خانه در تهران به جنگ ادامه خواهد داد؛ به سرعت آتش بس را پذیرفت. خمینی با پذیرش سریع آتش بس میخواست فرصت آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان را از ارتش آزادیبخش گرفته و به این ترتیب آنها را از عملیاتی که می‌توانست به تسخیر تهران و سقوط حاکمیت او منجر شود، بازدارد. چرا که آماده سازی برای عملیات سرنگونی به چندین ماه زمان نیاز داشت. با امضای قرارداد آتش بس مرزهای ایران و عراق بسته میشد و ارتش آزادیبخش دیگر نمیتوانست برای عملیات فروغ جاویدان اقدام کند و به این ترتیب رژیم خمینی امان می‌یافت.  


هنوز تا آن زمان ارتش آزادی بخش عملیاتی با هدف تسخیر تهران و براندازی رژیم ایران انجام نداده بود و در صورت بسته شدن راهش، به عنوان پدیده ای غيرموثر، ناکام و زاییده‌ی جنگ ایران و عراق معرفی می‌شد. چرا که پس از آتش بس عملیات ارتش آزادیبخش نیز پیش از آنکه اقدامی برای سرنگونی کرده وخود را به ثبت رسانده باشد، به پایان می‌رسید. اما ارتش آزادیخبش هوشیارانه و بهرغم فرصت بسیار کمی که برای تجدید قوا، آماده سازی وطراحی داشت،  پیش از امضای قرارداد آتش بس بین طرفین، یعنی پس از اعلام آمادگی خمینی برای پذیرش آتش بس تا زمانی که حکومت سابق عراق برای امضای آن وارد مذاکره شود، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.
هنوز تا آن زمان ارتش آزادی بخش عملیاتی با هدف تسخیر تهران و براندازی رژیم ایران انجام نداده بود و در صورت بسته شدن راهش، به عنوان پدیده ای غیرموثر، ناکام و زاییده‌ی جنگ ایران و عراق معرفی می‌شد. چرا که پس از آتش بس عملیات ارتش آزادیبخش نیز پیش از آنکه اقدامی برای سرنگونی کرده وخود را به ثبت رسانده باشد، به پایان می‌رسید. اما ارتش آزادیخبش هوشیارانه و بهرغم فرصت بسیار کمی که برای تجدید قوا، آماده سازی وطراحی داشت،  پیش از امضای قرارداد آتش بس بین طرفین، یعنی پس از اعلام آمادگی خمینی برای پذیرش آتش بس تا زمانی که حکومت سابق عراق برای امضای آن وارد مذاکره شود، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.


== توجیه عملیات فروغ جاویدان توسط مسعود رجوی ==
== توجیه عملیات فروغ جاویدان توسط مسعود رجوی ==
تصميم‌گرفتن براي چنين عملياتي، البته كار سهل و ساده‌يي نبود. زيرا كه مي‌بايد تمام‌دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ايران تقديم كرد. به‌خصوص كه اين تصميم‌گيري، داراي بالاترين ريسك و خطر نيز هست و بايد يك‌بار ديگر تمامي سازمان، آلترناتيو، ارتش آزاديبخش و همه چيز را مايه گذاشت. اين تصميم‌گيري براي خود من، تقريباً مشكلتر از تمامي تصميم‌گيريهاي از زمان شاه به بعد بود. زيرا كه مي‌بايد يك‌بار ديگر از همة‌ عزيزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزاديبخش دل بكنم تا خدا چه بخواهد…
تصمیم‌گرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و ساده‌یی نبود. زیرا که می‌باید تمام‌دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد. به‌خصوص که این تصمیم‌گیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یک‌بار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیم‌گیری برای خود من، تقریباً مشکلتر از تمامی تصمیم‌گیریهای از زمان شاه به بعد بود. زیرا که می‌باید یک‌بار دیگر از همة عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد…


چون‌كه شما، تك‌تك شما، چه آنهايي كه قبل از سال50 و چه آنهايي كه از زندانهاي شاه با يكديگر همرزم و هم‌سنگر بوديم، چه آنهايي كه در زمان حكومت خميني به سازمان پيوستيد، چه آنهايي كه امروز از اين يا آن كشور آمده‌ايد و چه آنهايي كه در بين راه، در محورها و شهرهاي مختلف به ما خواهند پيوست، آري شما را من به‌سادگي پيدا نكرده‌ام، تك‌تك شما را از پس هفت درياي خون‌، و راهي چندساله، كه آن را با كفش و كلاه آهنين و پولادين طي كرديم، از لابه‌لاي انبوه ابتلائات، نشيب و فرازهاي سياسي و انبوه بالا و پايينيهاي زمان، به‌مثابه رشيدترين پاكبازترين، قهرمان‌ترين، جانان‌ترين، شكوفاترين و آگاهترين فرزندان خلق ايران، پيدا كرده‌ام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما مي‌‌بود و اگر ستودني‌تر از شما مي‌بود، حتماً در جاي ديگر تشكلش را مي‌ديديم. پس يك گنجينة عظيم و تاريخي و بزرگ و در بعضي موارد چه بسا غيرقابل جانشين‌سازي، گرانتر از همة مال‌التجاره‌هاي موجود در عالم، ذيقيمت‌تر، زيباتر، تحسين‌انگيزتر، اين‌جا هست كه من مي‌‌بايستي، در اين تصميم‌گيري، يكبار از تك‌تك جواهرات بي‌همتاي اين گنجينه دل بكنم. اما اگر كه مجاهدين به خدا و به خلق و تاريخ و به سرنوشت تابان و شكوفان خلق قهرمان ايران، بعد از اين‌همه رزم و رنج، بعد از اين‌همه خون و فدا، پاسخ نگويند، چه كسي پاسخ خواهد گفت؟ بنابراين فقط يك جمله مي‌گويم و مي‌گذرم. نه خطاب به شما، خطاب به خدا، و خطاب به خلق و تاريخ، كه بار خدايا، شاهد باش، شاهد باش كه تمامي سرمايه‌مان را كه محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقديم تو و خلقت كرديم. انك انت السميع العليم».
چون‌که شما، تک‌تک شما، چه آنهایی که قبل از سال۵۰ و چه آنهایی که از زندانهای شاه با یکدیگر همرزم و هم‌سنگر بودیم، چه آنهایی که در زمان حکومت خمینی به سازمان پیوستید، چه آنهایی که امروز از این یا آن کشور آمده‌اید و چه آنهایی که در بین راه، در محورها و شهرهای مختلف به ما خواهند پیوست، آری شما را من به‌سادگی پیدا نکرده‌ام، تک‌تک شما را از پس هفت دریای خون، و راهی چندساله، که آن را با کفش و کلاه آهنین و پولادین طی کردیم، از لابه‌لای انبوه ابتلائات، نشیب و فرازهای سیاسی و انبوه بالا و پایینیهای زمان، به‌مثابه رشیدترین پاکبازترین، قهرمان‌ترین، جانان‌ترین، شکوفاترین و آگاهترین فرزندان خلق ایران، پیدا کرده‌ام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما می‌بود و اگر ستودنی‌تر از شما می‌بود، حتماً در جای دیگر تشکلش را می‌دیدیم. پس یک گنجینة عظیم و تاریخی و بزرگ و در بعضی موارد چه بسا غیرقابل جانشین‌سازی، گرانتر از همة مال‌التجاره‌های موجود در عالم، ذیقیمت‌تر، زیباتر، تحسین‌انگیزتر، این‌جا هست که من می‌بایستی، در این تصمیم‌گیری، یکبار از تک‌تک جواهرات بی‌همتای این گنجینه دل بکنم. اما اگر که مجاهدین به خدا و به خلق و تاریخ و به سرنوشت تابان و شکوفان خلق قهرمان ایران، بعد از این‌همه رزم و رنج، بعد از این‌همه خون و فدا، پاسخ نگویند، چه کسی پاسخ خواهد گفت؟ بنابراین فقط یک جمله می‌گویم و می‌گذرم. نه خطاب به شما، خطاب به خدا، و خطاب به خلق و تاریخ، که بار خدایا، شاهد باش، شاهد باش که تمامی سرمایه‌مان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقدیم تو و خلقت کردیم. انک انت السمیع العلیم».


مسعود رجوي ـ اول مرداد 67
مسعود رجوی ـ اول مرداد ۶۷


قرارگاه اشرف ـ گردهمايي بزرگ رزمندگان براي توجيه و تصميم‌گيري  نهايي عمليات فروغ جاويدان
قرارگاه اشرف ـ گردهمایی بزرگ رزمندگان برای توجیه و تصمیم‌گیری  نهایی عملیات فروغ جاویدان


== مراحل مختلف عملیات فروغ جاویدان ==
== مراحل مختلف عملیات فروغ جاویدان ==
در عمليات فروغ جاويدان، در مجموع 10‌لشكر ارتش آزاديبخش شامل 35‌تيپ رزمي و پشتيباني (مركب از تيپهاي پياده‌ـ مكانيزه و زرهي و گردانهاي آتشبار و مهندسي و واحدهاي پدافند هوايي) در 5‌محور شركت داشتند. آتش و پيشروي نيروهاي ارتش آزاديبخش در ساعت      سه و نيم بعدازظهر روز دوشنبه سوم مرداد1367 مطابق با عيد قربان ـ‌ دقيقاً يك‌هفته پس‌از تسليم رژیم ایران به قطعنامه598 شوراي امنيت ملل متحد‌ آغاز شد و مراحل زیر را طی کرد.
در عملیات فروغ جاویدان، در مجموع ۱۰لشکر ارتش آزادیبخش شامل ۳۵تیپ رزمی و پشتیبانی (مرکب از تیپهای پیاده‌ـ مکانیزه و زرهی و گردانهای آتشبار و مهندسی و واحدهای پدافند هوایی) در ۵محور شرکت داشتند. آتش و پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت      سه و نیم بعدازظهر روز دوشنبه سوم مرداد۱۳۶۷ مطابق با عید قربان ـ دقیقاً یک‌هفته پس‌از تسلیم رژیم ایران به قطعنامه۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد آغاز شد و مراحل زیر را طی کرد.
* تسخیر گل داوود و پاتاق
* تسخیر گل داوود و پاتاق
*  تسخیر شهر كرند
*  تسخیر شهر کرند
*  نبردهاي كرند تا اسلام‌آباد
*  نبردهای کرند تا اسلام‌آباد
*  تسخیر شهر اسلام‌آباد
*  تسخیر شهر اسلام‌آباد
*  درگيريهاي اسلام‌آباد تا تنگة چهارزبر
*  درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگة چهارزبر
*  نبردهاي چهارزبر
*  نبردهای چهارزبر
*  نبردهاي گردنة حسن‌آباد و سياهخور تا  بازگشت به اسلام‌آباد
*  نبردهای گردنة حسن‌آباد و سیاهخور تا  بازگشت به اسلام‌آباد


== تسخیر گل‌داوود و پاتاق ==
== تسخیر گل‌داوود و پاتاق ==
نيروهاي ارتش آزاديبخش پس‌از عبور از مناطق مرزي استان كرمانشاه در تنگة «گل‌داوود» با قواي رژیم ایران كه با تانك و توپ و كاتيوشا و انواع خمپاره‌ها و تيربارها مجهز بودند، درگير شدند و در طول مسير، تمامي آنها را منهدم نموده يا اسير كردند و عمدة تسليحات و خودروهاي آنها را از بين بردند.
نیروهای ارتش آزادیبخش پس‌از عبور از مناطق مرزی استان کرمانشاه در تنگة «گل‌داوود» با قوای رژیم ایران که با تانک و توپ و کاتیوشا و انواع خمپاره‌ها و تیربارها مجهز بودند، درگیر شدند و در طول مسیر، تمامی آنها را منهدم نموده یا اسیر کردند و عمدة تسلیحات و خودروهای آنها را از بین بردند.


پس‌از تصرف «گل‌داوود» درگيري در گردنة استراتژيكي پاتاق (به‌طول 30كيلومتر) ادامه يافت و نهايتاً پاتاق و تمامي ارتفاعات پيرامون آن و مسير 30كيلومتري آن تسخیر شد و به‌طور كامل از قواي رژیم ایران پاكسازي گرديد.
پس‌از تصرف «گل‌داوود» درگیری در گردنة استراتژیکی پاتاق (به‌طول ۳۰کیلومتر) ادامه یافت و نهایتاً پاتاق و تمامی ارتفاعات پیرامون آن و مسیر ۳۰کیلومتری آن تسخیر شد و به‌طور کامل از قوای رژیم ایران پاکسازی گردید.


در جريان تسخیر پاتاق يك پادگان ژاندارمري، يك مركز رلة مخابراتي، يك تلمبه‌خانة نفت و چندين انبار و زاغة مهمات تسخیر و به كلي منهدم گرديد.
در جریان تسخیر پاتاق یک پادگان ژاندارمری، یک مرکز رلة مخابراتی، یک تلمبه‌خانة نفت و چندین انبار و زاغة مهمات تسخیر و به کلی منهدم گردید.


علاوه بر درگيريهاي پراكنده و جزئي، از گل‌داوود تا شهر كرند در مجموع 5رشته درگيري عمده بين نيروهاي ارتش آزاديبخش و ستونهاي پاسداران و بسيجيان و نیروهای ژاندارمري و ارتش رژیم ایران به‌وقوع پيوست. تلفات نیروهای رژیم ایران در اين درگيريها بيش‌از 2500‌تن بود. آنها در اين درگيريها دست‌كم يكصد خودرو نظامي و خودروهاي زرهي از‌قبيل تانك، زرهپوش، توپ 155‌ميليمتري خودكششي، كاتيوشا، ميني‌كاتيوشا، جيپ‌هاي حامل تفنگ 106‌ميليمتري و اس.پي.جي.‌9، جيپهاي فرماندهي و انواع نفربر را از ‌دست دادند.
علاوه بر درگیریهای پراکنده و جزئی، از گل‌داوود تا شهر کرند در مجموع ۵رشته درگیری عمده بین نیروهای ارتش آزادیبخش و ستونهای پاسداران و بسیجیان و نیروهای ژاندارمری و ارتش رژیم ایران به‌وقوع پیوست. تلفات نیروهای رژیم ایران در این درگیریها بیش‌از ۲۵۰۰تن بود. آنها در این درگیریها دست‌کم یکصد خودرو نظامی و خودروهای زرهی ازقبیل تانک، زرهپوش، توپ ۱۵۵میلیمتری خودکششی، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا، جیپ‌های حامل تفنگ ۱۰۶میلیمتری و اس.پی.جی.۹، جیپهای فرماندهی و انواع نفربر را از دست دادند.


== تسخیر شهر كرند ==
== تسخیر شهر کرند ==
ارتش آزاديبخش شهر كرند را در حالی که با استقبال اهالی آنجا مواجه بود حوالي ساعت 7‌بعدازظهر دوشنبه سوم‌مرداد تسخیر کرد.
ارتش آزادیبخش شهر کرند را در حالی که با استقبال اهالی آنجا مواجه بود حوالی ساعت ۷بعدازظهر دوشنبه سوم‌مرداد تسخیر کرد.


در مسير پيشروي به‌جانب كرند، بسياري از سربازان و پرسنل نظامي با كلية سلاحها و تجهيزاتشان به ارتش آزاديبخش ملي پيوستند. عده‌يي هم كه بيطرفي اتخاذ نموده و از هر‌گونه برخوردي با صفوف ارتش آزاديبخش احتراز كرده بودند، امنيت و سلامتشان توسط ارتش آزاديبخش تضمين گرديد تا به هركجا كه مي‌خواهند بروند.
در مسیر پیشروی به‌جانب کرند، بسیاری از سربازان و پرسنل نظامی با کلیة سلاحها و تجهیزاتشان به ارتش آزادیبخش ملی پیوستند. عده‌یی هم که بیطرفی اتخاذ نموده و از هرگونه برخوردی با صفوف ارتش آزادیبخش احتراز کرده بودند، امنیت و سلامتشان توسط ارتش آزادیبخش تضمین گردید تا به هرکجا که می‌خواهند بروند.


 وقتي فرماندهان سپاه پاسداران عقب‌نشيني نيروهاي ارتشي در‌برابر ارتش آزاديبخش و موج پيوستگي سربازان و پرسنل نظامي به ارتش آزادیبخش را به چشم دیدند، در ميدان مركزي كرند با نيروهاي ارتشي درگير شده و ‌روي آنها آتش گشودند. اما طولي نكشيد كه با دخالت يكانهاي ارتش آزاديبخش، پاسداران مزبور از‌جمله تيپ‌127 موسوم به مقداد (از سپاه چهارم كرمانشاه) از پاي درآمده و برخي هم متواري شدند.  
 وقتی فرماندهان سپاه پاسداران عقب‌نشینی نیروهای ارتشی دربرابر ارتش آزادیبخش و موج پیوستگی سربازان و پرسنل نظامی به ارتش آزادیبخش را به چشم دیدند، در میدان مرکزی کرند با نیروهای ارتشی درگیر شده و روی آنها آتش گشودند. اما طولی نکشید که با دخالت یکانهای ارتش آزادیبخش، پاسداران مزبور ازجمله تیپ۱۲۷ موسوم به مقداد (از سپاه چهارم کرمانشاه) از پای درآمده و برخی هم متواری شدند.  


در‌جريان تسخیر كرند مراكز زير پاكسازي و منهدم گرديد:
درجریان تسخیر کرند مراکز زیر پاکسازی و منهدم گردید:


سپاه پاسداران ضدخلقي، پايگاه ژاندارمري، ادارة اطلاعات، واحد بسيج، بنياد موسوم به شهيد، كميته، سازمان تبليغات سپاه پاسداران، مركز جاسوسي موسوم به امور تربيتي در آموزش و پرورش، واحد موسوم به جهاد سازندگي، ستاد پشتيباني جنگ، تعاون سپاه،  كميتة تبليغات خميني، يك مقر پشتيباني سپاه، مركز فوق‌العاده مجهز پارازيت راديويي و دكل مخابرات و ارتباطات واقع در ارتفاعات شمال كرند كه با اتاقهاي زره‌دار و دستگاههاي تمام‌اتوماتيك مجهز شده بود و چندين‌سال بود به‌عنوان يكي از مراكز پخش پارازيت بر روي «صداي مجاهد» از آن استفاده مي‌شد
سپاه پاسداران ضدخلقی، پایگاه ژاندارمری، ادارة اطلاعات، واحد بسیج، بنیاد موسوم به شهید، کمیته، سازمان تبلیغات سپاه پاسداران، مرکز جاسوسی موسوم به امور تربیتی در آموزش و پرورش، واحد موسوم به جهاد سازندگی، ستاد پشتیبانی جنگ، تعاون سپاه،  کمیتة تبلیغات خمینی، یک مقر پشتیبانی سپاه، مرکز فوق‌العاده مجهز پارازیت رادیویی و دکل مخابرات و ارتباطات واقع در ارتفاعات شمال کرند که با اتاقهای زره‌دار و دستگاه‌های تمام‌اتوماتیک مجهز شده بود و چندین‌سال بود به‌عنوان یکی از مراکز پخش پارازیت بر روی «صدای مجاهد» از آن استفاده می‌شد


علاوه بر اينها انبارها و زاغه‌هاي تسليحات و مهمات نيز در نقاط مختلف شهر كرند با همكاري مردم تخليه و منهدم شد. بخشي از اين سلاحها و مهمات و تجهيزات از‌جمله انواع بيسيمها و دوربينها توسط رزمندگان ارتش آزاديبخش مورد استفاده قرار گرفت و بخش ديگر شامل انواع تفنگها و مسلسلها، توسط شوراي شهر بين مردم تقسيم گرديد.
علاوه بر اینها انبارها و زاغه‌های تسلیحات و مهمات نیز در نقاط مختلف شهر کرند با همکاری مردم تخلیه و منهدم شد. بخشی از این سلاحها و مهمات و تجهیزات ازجمله انواع بیسیمها و دوربینها توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش مورد استفاده قرار گرفت و بخش دیگر شامل انواع تفنگها و مسلسلها، توسط شورای شهر بین مردم تقسیم گردید.


پس از پاكسازي كامل كرند، فرماندهي ارتش آزاديبخش مستقر در اين شهر بلافاصله به تشكيل شوراي شهر اقدام نمود. در اين هنگام بسياري از مردم و جوانان اصرار داشتند که مسلح شوند. تعدادي از آنها شب اول را در پشت مقر فرماندهي ارتش آزاديبخش سپري كردند تا بتوانند سلاح بگيرند. صبح سه‌شنبه مسئوليت تسليح مردم به عهدة شوراي جديدالتأسيس شهر گذاشته شد تا افراد ذيصلاح را مسلح نمايد.
پس از پاکسازی کامل کرند، فرماندهی ارتش آزادیبخش مستقر در این شهر بلافاصله به تشکیل شورای شهر اقدام نمود. در این هنگام بسیاری از مردم و جوانان اصرار داشتند که مسلح شوند. تعدادی از آنها شب اول را در پشت مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش سپری کردند تا بتوانند سلاح بگیرند. صبح سه‌شنبه مسئولیت تسلیح مردم به عهدة شورای جدیدالتأسیس شهر گذاشته شد تا افراد ذیصلاح را مسلح نماید.


 بسياري از اين مردم و جوانان پابه‌پاي رزمندگان ارتش آزاديبخش بيدار مي‌ماندند و كار مي‌كردند. رأساً كار نگهباني و حفاظت از شهر را عهده‌دار شده و مستمراً تهديدات محتمل نظامي را گزارش و يادآوري مي‌كردند. خبر آمدن نيروهاي دشمن از شمال كرند و قصد آنها براي حمله به شهر را (كه عصر چهارشنبه 5مرداد واقع شد) چوپان زحمتكشي كه از راه دور براي دادن همين خبر به شهر آمده بود به مقر فرماندهي ارتش آزاديبخش اطلاع داد. اطلاعات اين چوپان متعاقباً با اعزام واحدهاي گشت و اطلاعات مردمي ديگر تأييد و تكميل گرديد و معلوم شد نيروهاي سپاه و كميتة رژيم همراه با جاشهاي مزدور محلي بر‌آنند تا در عصر چهارشنبه از شمال كرند حمله كنند و بعد ‌از تصرف ارتفاعات شمالي به خود شهر حمله کنند. اما قبل از اين‌كه تهاجم آنها عملي گردد، نيروهاي ارتش آزاديبخش در دو ‌مرحله آنها را منكوب کرده، به‌عقب راندند و به پاكسازي ارتفاعات شمالي مبادرت نمودند. در اين نبردها دست‌كم 650تن از نیروهای رژیم ایران به‌هلاكت رسيدند.
 بسیاری از این مردم و جوانان پابه‌پای رزمندگان ارتش آزادیبخش بیدار می‌ماندند و کار می‌کردند. رأساً کار نگهبانی و حفاظت از شهر را عهده‌دار شده و مستمراً تهدیدات محتمل نظامی را گزارش و یادآوری می‌کردند. خبر آمدن نیروهای دشمن از شمال کرند و قصد آنها برای حمله به شهر را (که عصر چهارشنبه ۵مرداد واقع شد) چوپان زحمتکشی که از راه دور برای دادن همین خبر به شهر آمده بود به مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش اطلاع داد. اطلاعات این چوپان متعاقباً با اعزام واحدهای گشت و اطلاعات مردمی دیگر تأیید و تکمیل گردید و معلوم شد نیروهای سپاه و کمیتة رژیم همراه با جاشهای مزدور محلی برآنند تا در عصر چهارشنبه از شمال کرند حمله کنند و بعد از تصرف ارتفاعات شمالی به خود شهر حمله کنند. اما قبل از این‌که تهاجم آنها عملی گردد، نیروهای ارتش آزادیبخش در دو مرحله آنها را منکوب کرده، به‌عقب راندند و به پاکسازی ارتفاعات شمالی مبادرت نمودند. در این نبردها دست‌کم ۶۵۰تن از نیروهای رژیم ایران به‌هلاکت رسیدند.


نخستين مراسم خاكسپاري جان باختگان ارتش آزاديبخش در كرند روز سه‌شنبه 4‌مردادماه با شركت گستردة اهالي كرند صورت گرفت و در روزهاي بعد نيز ادامه يافت. در پايان مراسم پس‌از اداي احترامات نظامي، مردم كرند آيينهاي خاص محلي را بر روي مزار شهيدان اجرا مي‌نمودند.
نخستین مراسم خاکسپاری جان باختگان ارتش آزادیبخش در کرند روز سه‌شنبه ۴مردادماه با شرکت گستردة اهالی کرند صورت گرفت و در روزهای بعد نیز ادامه یافت. در پایان مراسم پس‌از ادای احترامات نظامی، مردم کرند آیینهای خاص محلی را بر روی مزار شهیدان اجرا می‌نمودند.


 شوراي شهر و عموم مردم قوياً در تلاش بودند تا وضع شهر را به‌حالت عادي بازگردانند. نانواييها را باز كنند و الزامات زندگي مردم را فراهم نمايند. آرد بين نانواييها تقسيم شد و تداركات مورد نياز مردم به‌ميزاني كه در انبارها موجود بود در اختيارشان قرار گرفت.
 شورای شهر و عموم مردم قویاً در تلاش بودند تا وضع شهر را به‌حالت عادی بازگردانند. نانواییها را باز کنند و الزامات زندگی مردم را فراهم نمایند. آرد بین نانواییها تقسیم شد و تدارکات مورد نیاز مردم به‌میزانی که در انبارها موجود بود در اختیارشان قرار گرفت.


همزمان رژیم ایران 3روز متوالي به بمباران پيوستة شهرتوسط نيروي هوايي و حمله‌هاي هليكوپترهاي توپدار و رگبار كاتيوشا پرداخت و در اين حملات تمامي شهر و همة معابر ورودي و خروجي را از هوا و زمين زير آتش سنگين مي‌گرفت و خانه‌هاي مردم بيگناه را ويران مي‌كرد. ولي تا آخرين ساعات پنجشنبه‌شب 6‌مرداد كه ارتش آزاديبخش رأساً به تخلية شهر اقدام نمود نتوانست وارد شهر شود.
همزمان رژیم ایران ۳روز متوالی به بمباران پیوستة شهرتوسط نیروی هوایی و حمله‌های هلیکوپترهای توپدار و رگبار کاتیوشا پرداخت و در این حملات تمامی شهر و همة معابر ورودی و خروجی را از هوا و زمین زیر آتش سنگین می‌گرفت و خانه‌های مردم بیگناه را ویران می‌کرد. ولی تا آخرین ساعات پنجشنبه‌شب ۶مرداد که ارتش آزادیبخش رأساً به تخلیة شهر اقدام نمود نتوانست وارد شهر شود.


== نبردهاي كرند تا اسلام‌آباد ==
== نبردهای کرند تا اسلام‌آباد ==
حوالي ساعت 8‌بعدازظهر (دوشنبه شب، سوم‌مردادماه) به‌هنگام پيشروي نيروهاي ارتش آزاديبخش به‌جانب اسلام‌آباد، 5‌ستون بزرگ از نیروهای رژیم ایران مركب از نيروهاي سپاه و ارتش در جادة كرند‌ـ اسلام‌آباد و مناطق اطراف آن به‌مقابله با ارتش آزاديبخش پرداختند. علاوه بر اين 5ستون بزرگ، گردانهاي متعدد ديگري از سوي سپاه پاسداران گسيل شده و در نقاط مختلف مسير كرند‌ـ اسلام‌آباد موضع گرفته بودند.
حوالی ساعت ۸بعدازظهر (دوشنبه شب، سوم‌مردادماه) به‌هنگام پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش به‌جانب اسلام‌آباد، ۵ستون بزرگ از نیروهای رژیم ایران مرکب از نیروهای سپاه و ارتش در جادة کرندـ اسلام‌آباد و مناطق اطراف آن به‌مقابله با ارتش آزادیبخش پرداختند. علاوه بر این ۵ستون بزرگ، گردانهای متعدد دیگری از سوی سپاه پاسداران گسیل شده و در نقاط مختلف مسیر کرندـ اسلام‌آباد موضع گرفته بودند.


در اين هنگام ساعتها بود كه دشمن از تعرض بزرگ ارتش آزادي و ابعاد آن مطلع شده و با بسيج همة نيروهايي كه در اين مناطق در‌اختيار داشت بر آن بود راه پيشروي ارتش آزاديبخش را قبل ‌از ورود به اسلام‌آباد سد كند. علاوه بر سپاه پاسداران، لشكر84 خرم‌آباد، لشكر81 كرمانشاه، لشكر58 موسوم به ذوالفقار و تيپ55 هوابرد شيراز كه همگي تحت امر «قرارگاه عملياتي غرب» بودند با بسياري از نيروهايشان برای سدكردن راه پيشروی به‌سوي اسلام‌آباد به مقابله با ارتش آزاديبخش پرداختند.
در این هنگام ساعتها بود که دشمن از تعرض بزرگ ارتش آزادی و ابعاد آن مطلع شده و با بسیج همة نیروهایی که در این مناطق دراختیار داشت بر آن بود راه پیشروی ارتش آزادیبخش را قبل از ورود به اسلام‌آباد سد کند. علاوه بر سپاه پاسداران، لشکر۸۴ خرم‌آباد، لشکر۸۱ کرمانشاه، لشکر۵۸ موسوم به ذوالفقار و تیپ۵۵ هوابرد شیراز که همگی تحت امر «قرارگاه عملیاتی غرب» بودند با بسیاری از نیروهایشان برای سدکردن راه پیشروی به‌سوی اسلام‌آباد به مقابله با ارتش آزادیبخش پرداختند.


 درگيري نيروهاي ارتش آزاديبخش با ستونها و گردانهاي مورد بحث كه تماماً مجهز به سلاحهاي سنگين و تانك و كاتيوشا و تفنگهاي 106ميليمتري بودند، 2ساعت به‌درازا كشيد.
 درگیری نیروهای ارتش آزادیبخش با ستونها و گردانهای مورد بحث که تماماً مجهز به سلاحهای سنگین و تانک و کاتیوشا و تفنگهای ۱۰۶میلیمتری بودند، ۲ساعت به‌درازا کشید.


 در‌اثر تراكم شديد نيرو و كثرت نفرات، نیروهای ذکر شده در طرفين جاده و بر‌روي مزارع اطراف پهن شده و حفاظي براي خود نمي‌يافتند. در نتيجه نزديك به 5000‌تن از آنان از‌پا درآمدند.
 دراثر تراکم شدید نیرو و کثرت نفرات، نیروهای ذکر شده در طرفین جاده و برروی مزارع اطراف پهن شده و حفاظی برای خود نمی‌یافتند. در نتیجه نزدیک به ۵۰۰۰تن از آنان ازپا درآمدند.


در اين درگيريها بيش‌از 400خودرو ارتش و سپاه و بسیج منهدم شد كه دهها دستگاه تانك و زرهپوش و خودرو حامل تفنگهاي 106‌ميليمتري و كاتيوشا را شامل مي‌گرديد.  
در این درگیریها بیش‌از ۴۰۰خودرو ارتش و سپاه و بسیج منهدم شد که ده‌ها دستگاه تانک و زرهپوش و خودرو حامل تفنگهای ۱۰۶میلیمتری و کاتیوشا را شامل می‌گردید.  


در همين اثنا رزمندگان ارتش آزاديبخش به ستاد پشتيباني موسوم به «نجف‌2» متعلق به سپاه پاسداران كه در همين مسير (كرند‌ـ اسلام‌آباد) قرار داشت، تهاجم نموده و حدود 200تن از نیروهای مستقر در اين قرارگاه را از پاي درآوردند و قرارگاه مربوطه را منهدم كردند. سپس مقر «جهاد لرستان» در حوالي اسلام‌آباد نيز تسخير و منهدم گرديد. در‌جريان تسخير «ستاد پشتيباني نجف‌2» و مقر  «جهاد لرستان» انبوهي از خودروها و تجهيزات و ماشين‌آلات دشمن از‌بين رفت. تهاجم بعدي نيروهاي آزاديبخش به‌منظور تسخیر پادگان «الله‌اكبر» واقع در مدخل غربي شهر اسلام‌آباد صورت گرفت. اين پادگان واقع در غرب اسلام‌آباد به طول 3‌كيلومتر و عرض 2كيلومتر، از مهمترين قرارگاههاي سپاه پاسداران در غرب كشور محسوب ميشد و مراكز چندين لشكر و يكان مختلف سپاه و ارتش تحت امر خميني؛ از قبيل قرارگاه لشكر مهندسي45 ‌جوادالائمه سپاه پاسداران، مركز زرهي سپاه در غرب و مركز برخي واحدهاي هوايي و هوانيروز، در آن قرار داشت.
در همین اثنا رزمندگان ارتش آزادیبخش به ستاد پشتیبانی موسوم به «نجف۲» متعلق به سپاه پاسداران که در همین مسیر (کرندـ اسلام‌آباد) قرار داشت، تهاجم نموده و حدود ۲۰۰تن از نیروهای مستقر در این قرارگاه را از پای درآوردند و قرارگاه مربوطه را منهدم کردند. سپس مقر «جهاد لرستان» در حوالی اسلام‌آباد نیز تسخیر و منهدم گردید. درجریان تسخیر «ستاد پشتیبانی نجف۲» و مقر  «جهاد لرستان» انبوهی از خودروها و تجهیزات و ماشین‌آلات دشمن ازبین رفت. تهاجم بعدی نیروهای آزادیبخش به‌منظور تسخیر پادگان «الله‌اکبر» واقع در مدخل غربی شهر اسلام‌آباد صورت گرفت. این پادگان واقع در غرب اسلام‌آباد به طول ۳کیلومتر و عرض ۲کیلومتر، از مهمترین قرارگاه‌های سپاه پاسداران در غرب کشور محسوب میشد و مراکز چندین لشکر و یکان مختلف سپاه و ارتش تحت امر خمینی؛ از قبیل قرارگاه لشکر مهندسی۴۵ جوادالائمه سپاه پاسداران، مرکز زرهی سپاه در غرب و مرکز برخی واحدهای هوایی و هوانیروز، در آن قرار داشت.


در‌جريان تسخیر اين پادگان چندين رشته درگيري به‌وقوع پيوستشماري از فرماندهان پاسداران مانند سيدجواد اميري (از فرماندهان سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه) و خالق‌وردي (فرمانده اعزام نيروي سپاه در پادگان «الله‌اكبر») و منصور (فرمانده امداد) به‌هلاكت رسيدند و بقيه تسليم شدند. برخي از تسليم‌شدگان بعداً به برادران خود در صفوف ارتش آزاديبخش پيوستند و سايرين خلع سلاح شده، امان يافتند و پي‌كار خود رفتند. در‌جريان درگيريها در داخل پادگان «الله‌اكبر» قسمتهاي فرماندهي، پرسنلي، ترابري و تعميرگاه و مهندسي با تمام تجهيزات و خودروهاي مربوطه به‌انضمام جراثقالهاي هيدروليكي و كانتينرهاي يخچال‌دار و بلدوزر و لودر و خودروهاي فرماندهي و نفربرهاي نظامي منهدم گرديد.
درجریان تسخیر این پادگان چندین رشته درگیری به‌وقوع پیوستشماری از فرماندهان پاسداران مانند سیدجواد امیری (از فرماندهان سپاه هشتم ثامن‌الائمه) و خالق‌وردی (فرمانده اعزام نیروی سپاه در پادگان «الله‌اکبر») و منصور (فرمانده امداد) به‌هلاکت رسیدند و بقیه تسلیم شدند. برخی از تسلیم‌شدگان بعداً به برادران خود در صفوف ارتش آزادیبخش پیوستند و سایرین خلع سلاح شده، امان یافتند و پی‌کار خود رفتند. درجریان درگیریها در داخل پادگان «الله‌اکبر» قسمتهای فرماندهی، پرسنلی، ترابری و تعمیرگاه و مهندسی با تمام تجهیزات و خودروهای مربوطه به‌انضمام جراثقالهای هیدرولیکی و کانتینرهای یخچال‌دار و بلدوزر و لودر و خودروهای فرماندهی و نفربرهای نظامی منهدم گردید.


متعاقباً آخرين مانع ورود ارتش آزادي به شهر اسلام‌آباد، يعني مركز دژباني‌ـ حفاظتي سپاه پاسداران خميني در مدخل شهر، به‌سرعت پاكسازي و از‌ميان برداشته شد.
متعاقباً آخرین مانع ورود ارتش آزادی به شهر اسلام‌آباد، یعنی مرکز دژبانی‌ـ حفاظتی سپاه پاسداران خمینی در مدخل شهر، به‌سرعت پاکسازی و ازمیان برداشته شد.


== تسخیر شهر اسلام‌آباد ==
== تسخیر شهر اسلام‌آباد ==
ساعت10 دوشنبه‌شب ارتش آزاديبخش وارد شهر  اسلام‌آباد (بزرگترين شهر پس‌از كرمانشاه در اين استان) شد و طي يك سلسله عمليات به تسخیر كامل شهر و پاكسازي آن پرداخت. پس از استقرار پیش قراولان ارتش آزاديبخش در ميدان اصلي شهر و  تصرف تپة معروف چياكاوانه، كه در دست نیروهای بسیجی بود، ابتدا از‌سوي دو مقر اصلي سپاه و كميته در اوايل خيابان منشعب از ميدان اصلي (خيابان كارخانة قند) به‌جانب رزمندگان ارتش آزاديبخش، آتش گشوده شد؛ آنگاه مراكز زيرين در خاتمة درگيريهاي متعدد بطور كامل پاكسازي شد و به‌تصرف رزمندگان ارتش آزاديبخش درآمد.
ساعت۱۰ دوشنبه‌شب ارتش آزادیبخش وارد شهر  اسلام‌آباد (بزرگترین شهر پس‌از کرمانشاه در این استان) شد و طی یک سلسله عملیات به تسخیر کامل شهر و پاکسازی آن پرداخت. پس از استقرار پیش قراولان ارتش آزادیبخش در میدان اصلی شهر و  تصرف تپة معروف چیاکاوانه، که در دست نیروهای بسیجی بود، ابتدا ازسوی دو مقر اصلی سپاه و کمیته در اوایل خیابان منشعب از میدان اصلی (خیابان کارخانة قند) به‌جانب رزمندگان ارتش آزادیبخش، آتش گشوده شد؛ آنگاه مراکز زیرین در خاتمة درگیریهای متعدد بطور کامل پاکسازی شد و به‌تصرف رزمندگان ارتش آزادیبخش درآمد.


 مقر اصلي سپاه پاسداران خميني، مقر اصلي كميته ، مركز بسيج ضد‌مردمي، دادگاه ضد‌انقلاب، پايگاه موسوم به مقاومت، پايگاه ژاندارمري، فرمانداري، شهرباني، كميتة امداد خميني، مركز حفاظت سپاه پاسداران، مركز حفاظت و پدافند هوايي، ۳مقر فرعي سپاه پاسداران، بنياد موسوم به مستضعفين، زندان شهر، پايگاه هوانيروز سپاه پاسداران در جنوب شرقي اسلام‌آباد، سه‌راه ملاوي در شرق اسلام‌آباد.  
 مقر اصلی سپاه پاسداران خمینی، مقر اصلی کمیته ، مرکز بسیج ضدمردمی، دادگاه ضدانقلاب، پایگاه موسوم به مقاومت، پایگاه ژاندارمری، فرمانداری، شهربانی، کمیتة امداد خمینی، مرکز حفاظت سپاه پاسداران، مرکز حفاظت و پدافند هوایی، ۳مقر فرعی سپاه پاسداران، بنیاد موسوم به مستضعفین، زندان شهر، پایگاه هوانیروز سپاه پاسداران در جنوب شرقی اسلام‌آباد، سه‌راه ملاوی در شرق اسلام‌آباد.  


در‌جريان تسخیر ‌شهر اسلام‌آباد و درگيريهاي مربوطه كه قوياً با همكاري مردم شهر انجام شد، حدود 400‌تن از نیروهای نخبة رژیم ایران كه در مقرهاي مختلف روي مردم و رزمندگان ارتش آزادیبخش آتش مي‌گشودند کشته شدند و تمامي تجهيزات و تسليحات و خودروهاي آنها از جمله خودروهاي حامل ميني‌كاتيوشا و تفنگهاي 106ميليمتري و چند‌قبضه توپ 155‌ميليمتري همراه با رادار بزرگ هوانيروز سپاه پاسداران به‌كلي منهدم گرديد. خودروهاي منهدم‌شدة رژیم ایران به 100عدد بالغ مي‌شد و بقيه مصادره گرديد
درجریان تسخیر شهر اسلام‌آباد و درگیریهای مربوطه که قویاً با همکاری مردم شهر انجام شد، حدود ۴۰۰تن از نیروهای نخبة رژیم ایران که در مقرهای مختلف روی مردم و رزمندگان ارتش آزادیبخش آتش می‌گشودند کشته شدند و تمامی تجهیزات و تسلیحات و خودروهای آنها از جمله خودروهای حامل مینی‌کاتیوشا و تفنگهای ۱۰۶میلیمتری و چندقبضه توپ ۱۵۵میلیمتری همراه با رادار بزرگ هوانیروز سپاه پاسداران به‌کلی منهدم گردید. خودروهای منهدم‌شدة رژیم ایران به ۱۰۰عدد بالغ می‌شد و بقیه مصادره گردید


== درگيريهاي اسلام‌آباد تا تنگة چهارزبر ==
== درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگة چهارزبر ==
ساعت11 دوشنبه‌شب سوم‌مردادماه نيروهاي ارتش آزاديبخش از اسلام‌آباد به‌سوي كرمانشاه حركت كردند. در خروجي اسلام‌آباد به‌سمت كرمانشاه در حوالي «كارخانة برق»، نیروهای رژیم ایران كمين گذاشته و به‌سمت نيروهاي ارتش آزاديبخش آتش سنگين باز كرد. متقابلاً تيپ جلودار، كمين را زیرآتش گرفت و ستون نظامي به‌حركت خود ادامه داد. در طول مسير، تا گردنة حسن‌آباد، نیروهای رژیم ایران در همه‌جا سواره و پياده در‌حال فرار بود. دهها خودرو باقيمانده از آنها در‌طول مسير، حركت تيپهاي رزمي ارتش آزاديبخش را كند مي‌كرد. آنها يا دسته‌دسته تسليم مي‌شدند يا به كوه و كمر مي‌زدند.
ساعت۱۱ دوشنبه‌شب سوم‌مردادماه نیروهای ارتش آزادیبخش از اسلام‌آباد به‌سوی کرمانشاه حرکت کردند. در خروجی اسلام‌آباد به‌سمت کرمانشاه در حوالی «کارخانة برق»، نیروهای رژیم ایران کمین گذاشته و به‌سمت نیروهای ارتش آزادیبخش آتش سنگین باز کرد. متقابلاً تیپ جلودار، کمین را زیرآتش گرفت و ستون نظامی به‌حرکت خود ادامه داد. در طول مسیر، تا گردنة حسن‌آباد، نیروهای رژیم ایران در همه‌جا سواره و پیاده درحال فرار بود. ده‌ها خودرو باقیمانده از آنها درطول مسیر، حرکت تیپهای رزمی ارتش آزادیبخش را کند می‌کرد. آنها یا دسته‌دسته تسلیم می‌شدند یا به کوه و کمر می‌زدند.


حدود ساعت‌12 شب پيشروي تيپهاي رزمي در گردنة حسن‌آباد متوقف شد. نيروهاي سپاه از‌جمله نيروهاي وابسته به لشكر33 موسوم به المهدي در بالاي گردنه موضع گرفته و راه را بسته بودند. پس از يك‌ساعت درگيري در گردنة حسن‌آباد، نیروهای سپاه به‌كلي از‌پا درآمدند و راه باز شد. آنها با بيسيم به فرماندهي بالاتر اطلاع دادند كه ضربه خورده و از وضعيت فرماندهي لشكر «المهدي» نيز بي‌اطلاعند. دربارة اين درگيري فرمانده گردان ضد‌حضرت رسول به‌نام براتي بعداً در گفتگو با روزنامة جمهوري اسلامي به‌تاريخ 30‌مرداد‌67 و با‌اشاره به اين‌كه «بعد‌از اسلام‌آباد اولين گرداني كه با منافقين درگير شد ما بوديم» گفت: «از بالاي گردنة حسن‌آباد چون مسلط بودند تمام نيروهاي ما را زير رگبار گرفته بودند» و «چون از‌قبل وارد منطقه شده بودند و منطقه را شناسايي كرده بودند، يك برتري از لحاظ نظامي بر ما داشتند». به اين ترتيب، تيپ رزمي جلودار نيروهاي ارتش آزاديبخش حوالي ساعت‌يك بامداد از گردنة حسن‌آباد عبور كرد و به‌دشت منتهي به تنگة چهارزبر رسيد. از آن‌سو يك ستون مجهز از لشكر27 ‌محمد از سمت تنگة چهارزبر به‌طرف حسن‌آباد پيش مي‌آمد، درگيري دوباره آغاز شد. در خاتمة اين درگيري، آنها نیز در زير آتش سنگين تانكها و چهارلول و دولول و… ارتش آزاديبخش تماماً منكوب شده و به‌سمت تنگة چهارزبر بازگشتند. آنها در تاريكي شب كمينهاي متعددي مستقر کردند كه يكي پس‌از ديگري درهم شكسته شد. نهايتاً به‌رغم تمامي نيروهاي كمكي و پس‌از دادن تلفات بسيار به‌داخل تنگة چهارزبر عقب نشینی کرده و از ارتفاعات و يالهاي پيرامون تنگه با انواع آتشها شروع به مقابله نمودند. در ساعت2 بامداد سه‌شنبه از پادگان باهنر (در ماهي‌دشت كرمانشاهكه محل استقرار بخشي از نيروهاي لشكر27 ‌محمد بود، به فرمانده اين لشكر (كوثري) كه در آن‌موقع با بخش عمدة نيروهاي تحت فرماندهيش در جنوب بود با بيسيم اطلاع دادند كه مجاهدين پيدايشان شده و مي‌بايستي زود خودش را با نيروهايش برساند. كوثري ابتدا اين خبر را باور نمي‌كرد و مي‌گفت چنين چيزي امكان ندارد و اگر مي‌بود از تهران به‌ما خبر مي‌دادند. در اين هنگام نيروهاي ارتش آزاديبخش به 35كيلومتري كرمانشاه رسيده بودند. تلفات نیروهای رژیم ایران از اسلام‌آباد تا چهارزبر تا اين ساعت دست کم چهارصد تن بود.  
حدود ساعت۱۲ شب پیشروی تیپهای رزمی در گردنة حسن‌آباد متوقف شد. نیروهای سپاه ازجمله نیروهای وابسته به لشکر۳۳ موسوم به المهدی در بالای گردنه موضع گرفته و راه را بسته بودند. پس از یک‌ساعت درگیری در گردنة حسن‌آباد، نیروهای سپاه به‌کلی ازپا درآمدند و راه باز شد. آنها با بیسیم به فرماندهی بالاتر اطلاع دادند که ضربه خورده و از وضعیت فرماندهی لشکر «المهدی» نیز بی‌اطلاعند. دربارة این درگیری فرمانده گردان ضدحضرت رسول به‌نام براتی بعداً در گفتگو با روزنامة جمهوری اسلامی به‌تاریخ ۳۰مرداد۶۷ و بااشاره به این‌که «بعداز اسلام‌آباد اولین گردانی که با منافقین درگیر شد ما بودیم» گفت: «از بالای گردنة حسن‌آباد چون مسلط بودند تمام نیروهای ما را زیر رگبار گرفته بودند» و «چون ازقبل وارد منطقه شده بودند و منطقه را شناسایی کرده بودند، یک برتری از لحاظ نظامی بر ما داشتند». به این ترتیب، تیپ رزمی جلودار نیروهای ارتش آزادیبخش حوالی ساعت‌یک بامداد از گردنة حسن‌آباد عبور کرد و به‌دشت منتهی به تنگة چهارزبر رسید. از آن‌سو یک ستون مجهز از لشکر۲۷ محمد از سمت تنگة چهارزبر به‌طرف حسن‌آباد پیش می‌آمد، درگیری دوباره آغاز شد. در خاتمة این درگیری، آنها نیز در زیر آتش سنگین تانکها و چهارلول و دولول و… ارتش آزادیبخش تماماً منکوب شده و به‌سمت تنگة چهارزبر بازگشتند. آنها در تاریکی شب کمینهای متعددی مستقر کردند که یکی پس‌از دیگری درهم شکسته شد. نهایتاً به‌رغم تمامی نیروهای کمکی و پس‌از دادن تلفات بسیار به‌داخل تنگة چهارزبر عقب نشینی کرده و از ارتفاعات و یالهای پیرامون تنگه با انواع آتشها شروع به مقابله نمودند. در ساعت۲ بامداد سه‌شنبه از پادگان باهنر (در ماهی‌دشت کرمانشاهکه محل استقرار بخشی از نیروهای لشکر۲۷ محمد بود، به فرمانده این لشکر (کوثری) که در آن‌موقع با بخش عمدة نیروهای تحت فرماندهیش در جنوب بود با بیسیم اطلاع دادند که مجاهدین پیدایشان شده و می‌بایستی زود خودش را با نیروهایش برساند. کوثری ابتدا این خبر را باور نمی‌کرد و می‌گفت چنین چیزی امکان ندارد و اگر می‌بود از تهران به‌ما خبر می‌دادند. در این هنگام نیروهای ارتش آزادیبخش به ۳۵کیلومتری کرمانشاه رسیده بودند. تلفات نیروهای رژیم ایران از اسلام‌آباد تا چهارزبر تا این ساعت دست کم چهارصد تن بود.  


== نبردهاي عظيم چهارزبر ==
== نبردهای عظیم چهارزبر ==
از گردنة حسن‌آباد تا تنگة چهارزبر، دشت حسن‌آباد واقع شده است كه دشت بزرگ كاسه‌مانندي است كه 8 الي 9‌كيلومتر از جاده از داخل آن مي‌گذرد. دورتا دور اين دشت را ارتفاعات و كوهستانها فرا گرفته‌اند. تنگة چهارزبر كه مسير خروجي اين دشت به سوي كرمانشاه است، حدود 4كيلومتر طول دارد.
از گردنة حسن‌آباد تا تنگة چهارزبر، دشت حسن‌آباد واقع شده‌است که دشت بزرگ کاسه‌مانندی است که ۸ الی ۹کیلومتر از جاده از داخل آن می‌گذرد. دورتا دور این دشت را ارتفاعات و کوهستانها فرا گرفته‌اند. تنگة چهارزبر که مسیر خروجی این دشت به سوی کرمانشاه است، حدود ۴کیلومتر طول دارد.


اين تنگه علاوه بر اين‌كه از چپ و راست محصور در ارتفاعات است، در ورودي و خروجي خود نيز 2رديف يال موازي دارد كه مانند 2سپر و 2ديوار بلند طبيعي و مشرف بر جاده عمل مي‌كنند.
این تنگه علاوه بر این‌که از چپ و راست محصور در ارتفاعات است، در ورودی و خروجی خود نیز ۲ردیف یال موازی دارد که مانند ۲سپر و ۲دیوار بلند طبیعی و مشرف بر جاده عمل می‌کنند.


نیروهای رژیم ایران در بين اين 2يال، 2پايگاه بزرگ داير كرده بود: يكي مقر لشكر انصارالحسين سپاه پاسداران (در سمت راست جادة اسلام‌آباد‌ـ كرمانشاه) و ديگري پادگان بهشتي (در سمت چپ). 2پادگان بزرگ ديگر نيز در پشت تنگه قرار داشت: مقر لشكر31 عاشورا (در سمت راست جاده) و پادگان رجايي (در سمت چپ).  
نیروهای رژیم ایران در بین این ۲یال، ۲پایگاه بزرگ دایر کرده بود: یکی مقر لشکر انصارالحسین سپاه پاسداران (در سمت راست جادة اسلام‌آبادـ کرمانشاه) و دیگری پادگان بهشتی (در سمت چپ). ۲پادگان بزرگ دیگر نیز در پشت تنگه قرار داشت: مقر لشکر۳۱ عاشورا (در سمت راست جاده) و پادگان رجایی (در سمت چپ).  


طی چندین رشته درگیری تا ساعت ۶ صبح سه شنبه تلفات نیروهای رژیم ایران به هزار تن رسیده بود. در همين ساعـت موقعيت «باهنـر» ضمن يـك مكالمـة بيسيمي بـه فرمانـدهي بالاتر اطلاع داد كـه «وضـع (صحنـه) خيلي قاراشميـش اسـت»!
طی چندین رشته درگیری تا ساعت ۶ صبح سه شنبه تلفات نیروهای رژیم ایران به هزار تن رسیده بود. در همین ساعـت موقعیت «باهنـر» ضمن یـک مکالمـة بیسیمی بـه فرمانـدهی بالاتر اطلاع داد کـه «وضـع (صحنـه) خیلی قاراشمیـش اسـت»!


 يكي از فرماندهان سپاه بعداً در گفتگو با يكي از نشريات گفت «به‌وضوح مشخص بود كه كارهاي انتحاري انجام مي‌دهند. شايد 5 الي6‌بار به آن نقطه تك كرده بودند و نتوانسته بودند آن‌را بگيرند (ولي) دوباره حمله مي‌كردند… بعضي جاها كه روي ارتفاعات تك مي‌كردند و ديگر راهي جز تسليم نداشتند، با نارنجك خودشان را [و اضافه كنيد پاسداران را] از‌بين مي‌بردند… تا شناخته نشوند» (جمهوري اسلامي 26مرداد، در گفتگو با جانشين فرمانده لشكر6 ويژة پاسداران).
 یکی از فرماندهان سپاه بعداً در گفتگو با یکی از نشریات گفت «به‌وضوح مشخص بود که کارهای انتحاری انجام می‌دهند. شاید ۵ الی۶بار به آن نقطه تک کرده بودند و نتوانسته بودند آن‌را بگیرند (ولی) دوباره حمله می‌کردند… بعضی جاها که روی ارتفاعات تک می‌کردند و دیگر راهی جز تسلیم نداشتند، با نارنجک خودشان را [و اضافه کنید پاسداران را] ازبین می‌بردند… تا شناخته نشوند» (جمهوری اسلامی ۲۶مرداد، در گفتگو با جانشین فرمانده لشکر۶ ویژة پاسداران).


 سلسله نبردهاي نيروهاي آزاديبخش در اين منطقه كه پيوسته بر ابعاد آن افزوده مي‌شد تا نخستين ساعات بامداد پنجشنبه 6مرداد بدون كمترين وقفه به‌مدت 48ساعت ادامه يافت.  
 سلسله نبردهای نیروهای آزادیبخش در این منطقه که پیوسته بر ابعاد آن افزوده می‌شد تا نخستین ساعات بامداد پنجشنبه ۶مرداد بدون کمترین وقفه به‌مدت ۴۸ساعت ادامه یافت.  


به اين ترتيب اولين تك بزرگ نيروهاي ارتش آزاديبخش در ساعت‌7 و 30‌دقيقة صبح سه‌شنبه در شرايطي كه بيسيمهاي رژیم ایران يك‌لحظه از درخواستهاي مصرانه براي اعزام هرچه بيشتر و بيشتر باز‌نمي‌ماند، آغاز شد. در اين تك كه تا شب‌هنگام ادامه داشت16تيپ رزمي در جبهه‌هاي متعدد در آن شركت داشتند و ضربت سنگینی به نیروهای رژیم ایران زدند. در همین حین و از ابتداي روز، دشمن با نيروي هوايي و هوانيروز خود از يك‌سو بي‌وقفه بمباران مي‌كرد تا فرصتي براي رسيدن نيروهاي تازه نفسش بيابد.
به این ترتیب اولین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت۷ و ۳۰دقیقة صبح سه‌شنبه در شرایطی که بیسیمهای رژیم ایران یک‌لحظه از درخواستهای مصرانه برای اعزام هرچه بیشتر و بیشتر بازنمی‌ماند، آغاز شد. در این تک که تا شب‌هنگام ادامه داشت۱۶تیپ رزمی در جبهه‌های متعدد در آن شرکت داشتند و ضربت سنگینی به نیروهای رژیم ایران زدند. در همین حین و از ابتدای روز، دشمن با نیروی هوایی و هوانیروز خود از یک‌سو بی‌وقفه بمباران می‌کرد تا فرصتی برای رسیدن نیروهای تازه نفسش بیابد.


سرتيپ محمد انصاري، فرمانده هوانيروز خميني، ضمن مصاحبة راديويي خود در 17مرداد گفت: در اين چند‌روز عمليات ما مجموعاً حدود 2سال پرواز عادي پرواز كرديم كه همان‌طور كه مستحضر هستيد اين مسأله سركوب شد.
سرتیپ محمد انصاری، فرمانده هوانیروز خمینی، ضمن مصاحبة رادیویی خود در ۱۷مرداد گفت: در این چندروز عملیات ما مجموعاً حدود ۲سال پرواز عادی پرواز کردیم که همان‌طور که مستحضر هستید این مسأله سرکوب شد.


 رفسنجاني در نماز جمعة 7مرداد گفت: «صبح (سه‌شنبه) اول يك شناسايي توسط هواپيماها و هليكوپترها شد، بعد شروع كردند. ما نيروي پياده‌مان وارد جنگ نشد اول با اينها… هواپيماها رژه مي‌رفتند روي جاده سرتاسر بمب مي‌ريختند و هليكوپترها اينها را مي‌بستند…».
 رفسنجانی در نماز جمعة ۷مرداد گفت: «صبح (سه‌شنبه) اول یک شناسایی توسط هواپیماها و هلیکوپترها شد، بعد شروع کردند. ما نیروی پیاده‌مان وارد جنگ نشد اول با اینها… هواپیماها رژه می‌رفتند روی جاده سرتاسر بمب می‌ریختند و هلیکوپترها اینها را می‌بستند…».


يكي از فرماندهان سپاه پاسداران نيز در گفتگو با روزنامة جمهوري اسلامي در اين‌باره گفت: «آنها [ارتش آزاديبخش] فكر مي‌كردند كه با يك هجوم تنگه را باز خواهند كرد. به دنبال اين مسأله تصميمي كه فرماندهان قرارگاهها گرفتند اين بود كه يك‌مقدار تلفات توسط هواپيما و بمباران هوايي از آنها گرفته شود تا ستون نيروهاي آنها از هم پاشيده شود و بعد مسألة هلي‌برد نيرو از عقبة دشمن انجام شود. از ساعت‌11 صبح تا 7‌بعدازظهر همان‌روز [سه‌شنبه] حدود 30نوبت از طريق جنگنده بمب‌افكنهاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران ستون اينها بمباران شد. چون طول ستون حدود 2كيلومتر بود… از طرف ديگرهوانيروز كرمانشاه مرتباً از صبح تا بعدازظهر با هليكوپتر آنها را مورد حمله قرار دادند» (جمهوري اسلامي 25مرداد).
یکی از فرماندهان سپاه پاسداران نیز در گفتگو با روزنامة جمهوری اسلامی در این‌باره گفت: «آنها [ارتش آزادیبخش] فکر می‌کردند که با یک هجوم تنگه را باز خواهند کرد. به دنبال این مسأله تصمیمی که فرماندهان قرارگاه‌ها گرفتند این بود که یک‌مقدار تلفات توسط هواپیما و بمباران هوایی از آنها گرفته شود تا ستون نیروهای آنها از هم پاشیده شود و بعد مسألة هلی‌برد نیرو از عقبة دشمن انجام شود. از ساعت۱۱ صبح تا ۷بعدازظهر همان‌روز [سه‌شنبه] حدود ۳۰نوبت از طریق جنگنده بمب‌افکنهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ستون اینها بمباران شد. چون طول ستون حدود ۲کیلومتر بود… از طرف دیگرهوانیروز کرمانشاه مرتباً از صبح تا بعدازظهر با هلیکوپتر آنها را مورد حمله قرار دادند» (جمهوری اسلامی ۲۵مرداد).


هم‌چنين ستاد فرماندهي كل قواي خميني در 2‌اطلاعية پياپي از «130‌سورتي پرواز عملياتي» هوانيروز و از «30‌مأموريت جداگانه» شكاري بمب‌افكنها در روز (سه‌شنبه) خبر داد (رسالت 5مرداد، اطلاعيه‌هاي ستاد فرماندهي كل قوا در روز چهارشنبه 5مرداد).
هم‌چنین ستاد فرماندهی کل قوای خمینی در ۲اطلاعیة پیاپی از «۱۳۰سورتی پرواز عملیاتی» هوانیروز و از «۳۰مأموریت جداگانه» شکاری بمب‌افکنها در روز (سه‌شنبه) خبر داد (رسالت ۵مرداد، اطلاعیه‌های ستاد فرماندهی کل قوا در روز چهارشنبه ۵مرداد).


ارتش آزادیبخش تك بزرگ خود را از صبح سه‌شنبه در بحبوحة حملات هوايي رژیم ایران آغاز كرد.
ارتش آزادیبخش تک بزرگ خود را از صبح سه‌شنبه در بحبوحة حملات هوایی رژیم ایران آغاز کرد.


نخستين ستون با كمك آتش تانك و دوشكا و دولول و تفنگ 106‌ميليمتري مستقيماً به درون تنگه رفت. ستونهاي ديگر شيوة نبرد كوهستاني پيش گرفتند و خودروها و تجهيزات سنگين را رها كرده و از ارتفاعات مختلف جبهه‌ باز کردند. بعدها يكي از فرماندهان رژیم ایران دربارة اين تك گفت«صبح (سه‌شنبه) منافقين تمام توانشان را بسيج كردند و يك‌تك سنگيني بر‌روي تنگه كردند كه  تا‌حد انتحار بود، تا‌حدي كه سه‌تا از خودروهاي آنها توانست از زير اين‌همه آتش بسيار سنگين كه از هر‌دو‌طرف بود رد شوند و به‌طرف نيروهاي ما بيايند» (جمهوري اسلامي 26مرداد).
نخستین ستون با کمک آتش تانک و دوشکا و دولول و تفنگ ۱۰۶میلیمتری مستقیماً به درون تنگه رفت. ستونهای دیگر شیوة نبرد کوهستانی پیش گرفتند و خودروها و تجهیزات سنگین را رها کرده و از ارتفاعات مختلف جبهه باز کردند. بعدها یکی از فرماندهان رژیم ایران دربارة این تک گفت«صبح (سه‌شنبه) منافقین تمام توانشان را بسیج کردند و یک‌تک سنگینی برروی تنگه کردند که  تاحد انتحار بود، تاحدی که سه‌تا از خودروهای آنها توانست از زیر این‌همه آتش بسیار سنگین که از هردوطرف بود رد شوند و به‌طرف نیروهای ما بیایند» (جمهوری اسلامی ۲۶مرداد).


به اين ترتيب نزديك ظهر، يال چپ تنگه تسخیر شد و دشمن از آن‌جا عقب نشست. بعدازظهر يال راست و قسمتي از دومين يال سمت چپ نيز تسخیر گرديد و نیروهای خمینی شروع به ترک پادگان بهشتي نمودند.  
به این ترتیب نزدیک ظهر، یال چپ تنگه تسخیر شد و دشمن از آن‌جا عقب نشست. بعدازظهر یال راست و قسمتی از دومین یال سمت چپ نیز تسخیر گردید و نیروهای خمینی شروع به ترک پادگان بهشتی نمودند.  


در همين اثنا مكالمات بيسيمي دشمن حاكي از اين بود كه مستمراً نيروهاي جديد عازم و از طرق مختلف وارد صحنه مي‌شوند.  
در همین اثنا مکالمات بیسیمی دشمن حاکی از این بود که مستمراً نیروهای جدید عازم و از طرق مختلف وارد صحنه می‌شوند.  


تا شب‌هنگام دست کم 5000تن از نیروهای رژیم ایران از پاي درآمدند. در اين هنگام موقعيت «باهنر» مستمراً به فرماندهي بالاتر (ستاد اجرايي خاتم) اطلاع مي‌داد درگيري خيلي شديد شده. فرماندهي بالاتر متقابلاً در ساعت‌7 بعدازظهر به آنها اطلاع داد كه «هوانيروز اصفهان و مسجد‌سليمان هم در حال انتقال به كرمانشاه هستند».
تا شب‌هنگام دست کم ۵۰۰۰تن از نیروهای رژیم ایران از پای درآمدند. در این هنگام موقعیت «باهنر» مستمراً به فرماندهی بالاتر (ستاد اجرایی خاتم) اطلاع می‌داد درگیری خیلی شدید شده. فرماندهی بالاتر متقابلاً در ساعت۷ بعدازظهر به آنها اطلاع داد که «هوانیروز اصفهان و مسجدسلیمان هم در حال انتقال به کرمانشاه هستند».


در فاصلة ساعت12 تا 5بعدازظهر همين روز يك فانتوم و 2هليكوپتر رژیم ایران توسط واحدهاي پدافند هوايي ارتش آزاديبخش ساقط گرديد و يك شكاري بمب‌افكن  اف 4 نيز مورد اصابت قرار گرفت.
در فاصلة ساعت۱۲ تا ۵بعدازظهر همین روز یک فانتوم و ۲هلیکوپتر رژیم ایران توسط واحدهای پدافند هوایی ارتش آزادیبخش ساقط گردید و یک شکاری بمب‌افکن  اف ۴ نیز مورد اصابت قرار گرفت.


سه‌شنبه شب باز‌هم درگيريهاي شديد در تمام طول شب ادامه يافت. نیروهای رژیم ایران 4بار از شب تا صبح به پاتك سنگين مبادرت نمودند تا يالهاي چپ و راست تنگه را از دست رزم‌آوران ارتش آزادي بيرون بياورد،  بعداً يكي از فرماندهان كميتة استان تهران گفت، خميني شخصاً چندين‌بار در‌خصوص ممانعت از رسيدن مجاهدين به كرمانشاه براي پاسداران و كميته‌چيها پيامهاي اختصاصي فرستاده بود. سه‌شنبه‌شب هيچ‌يك از پاتكهاي سنگين آنها به‌نتيجه نرسيد و بيش‌از 3200تن نيز بر تلفاتشان افزوده شد.  
سه‌شنبه شب بازهم درگیریهای شدید در تمام طول شب ادامه یافت. نیروهای رژیم ایران ۴بار از شب تا صبح به پاتک سنگین مبادرت نمودند تا یالهای چپ و راست تنگه را از دست رزم‌آوران ارتش آزادی بیرون بیاورد،  بعداً یکی از فرماندهان کمیتة استان تهران گفت، خمینی شخصاً چندین‌بار درخصوص ممانعت از رسیدن مجاهدین به کرمانشاه برای پاسداران و کمیته‌چیها پیامهای اختصاصی فرستاده بود. سه‌شنبه‌شب هیچ‌یک از پاتکهای سنگین آنها به‌نتیجه نرسید و بیش‌از ۳۲۰۰تن نیز بر تلفاتشان افزوده شد.  


دومين تك بزرگ ارتش آزادي ساعت4 صبح بامداد چهارشنبه آغاز شد. درگيريها فوق‌العاده شديد بود و در بسياري موارد نبرد تن‌به‌تن جريان داشت.  
دومین تک بزرگ ارتش آزادی ساعت۴ صبح بامداد چهارشنبه آغاز شد. درگیریها فوق‌العاده شدید بود و در بسیاری موارد نبرد تن‌به‌تن جریان داشت.  


قبل‌از ظهر چهارشنبه تلفات گسترده‌يي به قواي رژیم ایران وارد آمد و پادگان بهشتي و هم‌چنين مقر لشكر32 موسوم به انصارالحسين  توسط رزمندگان ارتش آزاديبخش تسخير شد و بلادرنگ از مهمات و تسليحات و تداركات آن عليه خودشان استفاده گرديد. از اين ساعت به‌بعد پادگان رجايي و مقر لشكر31 ‌عاشورا نيز در تيررس نيروهاي ارتش آزاديبخش قرار گرفت و انبوهي از نیروهای مستقر در آنها كه به صورت متراكم در آن حوالي بودند نابود شدند یا گريختند.  
قبل‌از ظهر چهارشنبه تلفات گسترده‌یی به قوای رژیم ایران وارد آمد و پادگان بهشتی و هم‌چنین مقر لشکر۳۲ موسوم به انصارالحسین  توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش تسخیر شد و بلادرنگ از مهمات و تسلیحات و تدارکات آن علیه خودشان استفاده گردید. از این ساعت به‌بعد پادگان رجایی و مقر لشکر۳۱ عاشورا نیز در تیررس نیروهای ارتش آزادیبخش قرار گرفت و انبوهی از نیروهای مستقر در آنها که به صورت متراکم در آن حوالی بودند نابود شدند یا گریختند.  


تلفات دشمن در دومين تك بزرگ متجاوز از 8000‌تن بود
تلفات دشمن در دومین تک بزرگ متجاوز از ۸۰۰۰تن بود


 سومين تك بزرگ نيروهاي ارتش آزاديبخش، ساعت11 صبح چهارشنبه بلافاصله پس‌از خاتمة تك دوم آغاز شد و تا عصر همين روز ادامه يافت.  
 سومین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش، ساعت۱۱ صبح چهارشنبه بلافاصله پس‌از خاتمة تک دوم آغاز شد و تا عصر همین روز ادامه یافت.  


با اين وصف در‌جريان اين تك دومين يال سمت راست تنگه نيز توسط نيروهاي ارتش آزاديبخش تصرف گرديد. تا ساعت12 شب تيپهاي رزمي ارتش آزاديبخش مستقر بر روي ارتفاعات و يالهاي چهارزبر پس‌از 56ساعت رزم و آتش مستمر شروع به بازگشت و عقب‌نشيني نمودند، درگيري برخي تيپها ادامه يافت. در همین حین نیروهای رژیم ایران به اعزام نيرو به پشت نيروهاي آزاديبخش (بين چهارزبر و اسلام‌آباد) مبادرت ورزیدند. بعد ها يكي از سركردگان سپاه دشمن با تصريح بر اين‌كه مجاهدين «صبح روز پنجم (مرداد)… تك سنگيني با تمام قوا انجام دادند»، افزود «با يك طرحي كه ريخته شد، عصر آن روز مجدداً از پشت آنان (نيروي پاسداران) هلي‌برد شد» (جمهوري اسلامي 26مرداد).
با این وصف درجریان این تک دومین یال سمت راست تنگه نیز توسط نیروهای ارتش آزادیبخش تصرف گردید. تا ساعت۱۲ شب تیپهای رزمی ارتش آزادیبخش مستقر بر روی ارتفاعات و یالهای چهارزبر پس‌از ۵۶ساعت رزم و آتش مستمر شروع به بازگشت و عقب‌نشینی نمودند، درگیری برخی تیپها ادامه یافت. در همین حین نیروهای رژیم ایران به اعزام نیرو به پشت نیروهای آزادیبخش (بین چهارزبر و اسلام‌آباد) مبادرت ورزیدند. بعد‌ها یکی از سرکردگان سپاه دشمن با تصریح بر این‌که مجاهدین «صبح روز پنجم (مرداد)… تک سنگینی با تمام قوا انجام دادند»، افزود «با یک طرحی که ریخته شد، عصر آن روز مجدداً از پشت آنان (نیروی پاسداران) هلی‌برد شد» (جمهوری اسلامی ۲۶مرداد).


 بين ساعت11 صبح تا يك‌بعدازظهر همين روز (چهارشنبه پنجم مرداد) نيز 2فروند هواپيما و يك فروند هليكوپتر توسط واحدهاي پدافند هوايي تيپهاي رزمي ارتش آزادیبخش ساقط شدند و متعاقباً بي‌سيمهاي دشمن پيداكردن 2خلبان اف 5 سقوط كرده رابه فرماندهي بالاتر اطلاع داد.
 بین ساعت۱۱ صبح تا یک‌بعدازظهر همین روز (چهارشنبه پنجم مرداد) نیز ۲فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر توسط واحدهای پدافند هوایی تیپهای رزمی ارتش آزادیبخش ساقط شدند و متعاقباً بی‌سیمهای دشمن پیداکردن ۲خلبان اف ۵ سقوط کرده رابه فرماندهی بالاتر اطلاع داد.


هم‌چنين در‌جريان نبردهاي سه‌شنبه و چهارشنبه در تنگة چهارزبر، بيش‌از يكصد خودرو و دهها تانك، توپ، زرهپوش، كاتيوشا، ميني‌كاتيوشا و چهارلول، خودروهاي حامل تفنگ106 و تعداد قابل توجهي ماشين‌آلات مهندسي دشمن منهدم گرديد
هم‌چنین درجریان نبردهای سه‌شنبه و چهارشنبه در تنگة چهارزبر، بیش‌از یکصد خودرو و ده‌ها تانک، توپ، زرهپوش، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا و چهارلول، خودروهای حامل تفنگ۱۰۶ و تعداد قابل توجهی ماشین‌آلات مهندسی دشمن منهدم گردید


== نبردهاي گردنة حسن‌آباد و سياه‌خور تا بازگشت به اسلام‌آباد ==
== نبردهای گردنة حسن‌آباد و سیاه‌خور تا بازگشت به اسلام‌آباد ==
نیروهای رژیم ایران براي قطع‌كردن خطوط پشت‌سر نيروهاي آزاديبخش در چهارزبر بيش از 25هزار تن از قواي خود را از راههاي فرعي و از طريق زميني و  هوانيروز تا ساعت8 بعدازظهر چهارشنبه به حوالي گردنة حسن‌آباد و هم‌چنين انتهاي گردنة حسن‌آباد به سمت اسلام‌آباد آورده و قصد داشتند آنها را در كلية مسيرها و ارتفاعات اطراف مستقر كنند. نيروهاي پاسداران در منطقة «سياه‌خور» (واقع در شرق اسلام‌آباد بين گردنة حسن‌آباد و شهر اسلام‌آباد) و در كلية ارتفاعات و تپه‌هاي پيرامون آن مستقر شده بودند. مركز فرماندهي نيروهاي دشمن در منطقة سياه‌خور پايگاهي بود در حوالي روستاي سياه‌خور كه سه تپة مشرف بر آن پايگاه نيز در دست آنها بود.بنابراین 16تيپ رزمي كه از چهارزبر بازمي‌گشتند، تماماً در معرض حمله و كمين دشمن بودند و مي‌بايد، پس‌از چند شبانه‌روز بيخوابي از این کمین بزرگ عبور می کردند.
نیروهای رژیم ایران برای قطع‌کردن خطوط پشت‌سر نیروهای آزادیبخش در چهارزبر بیش از ۲۵هزار تن از قوای خود را از راه‌های فرعی و از طریق زمینی و  هوانیروز تا ساعت۸ بعدازظهر چهارشنبه به حوالی گردنة حسن‌آباد و هم‌چنین انتهای گردنة حسن‌آباد به سمت اسلام‌آباد آورده و قصد داشتند آنها را در کلیة مسیرها و ارتفاعات اطراف مستقر کنند. نیروهای پاسداران در منطقة «سیاه‌خور» (واقع در شرق اسلام‌آباد بین گردنة حسن‌آباد و شهر اسلام‌آباد) و در کلیة ارتفاعات و تپه‌های پیرامون آن مستقر شده بودند. مرکز فرماندهی نیروهای دشمن در منطقة سیاه‌خور پایگاهی بود در حوالی روستای سیاه‌خور که سه تپة مشرف بر آن پایگاه نیز در دست آنها بود.بنابراین ۱۶تیپ رزمی که از چهارزبر بازمی‌گشتند، تماماً در معرض حمله و کمین دشمن بودند و می‌باید، پس‌از چند شبانه‌روز بیخوابی از این کمین بزرگ عبور می‌کردند.


 ابتدا دو‌تيپ ارتش آزادي در ارتفاعات اطراف گردنة حسن‌آباد با نیروهای رژیم ایران چنگ‌در‌چنگ شده و راه تسلط دشمن بر اين قسمت از جاده را سد كردند. به این ترتیب راه بازگشت ساير تيپهاي رزمي از چهارزبر باز شد. در پی درگیری های بعدی ارتفاعات جنوبي جاده نيز به‌تصرف نيروهاي آزاديبخش درآمد. نهايتاً حوالي ظهر پنجشنبه كمين رژیم ایران در «سياه‌خور» درهم شكست و پايگاه فرماندهي آنها در نزديكي روستاي سياه‌خور با 3‌تپة مشرف بر آن توسط رزمندگان ارتش آزاديبخش تسخير شد و نيروهاي باقی مانده توانستند با استفاده از مسيرهاي مختلف به اسلام‌آباد برسند.  
 ابتدا دوتیپ ارتش آزادی در ارتفاعات اطراف گردنة حسن‌آباد با نیروهای رژیم ایران چنگ‌درچنگ شده و راه تسلط دشمن بر این قسمت از جاده را سد کردند. به این ترتیب راه بازگشت سایر تیپهای رزمی از چهارزبر باز شد. در پی درگیری‌های بعدی ارتفاعات جنوبی جاده نیز به‌تصرف نیروهای آزادیبخش درآمد. نهایتاً حوالی ظهر پنجشنبه کمین رژیم ایران در «سیاه‌خور» درهم شکست و پایگاه فرماندهی آنها در نزدیکی روستای سیاه‌خور با ۳تپة مشرف بر آن توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش تسخیر شد و نیروهای باقی مانده توانستند با استفاده از مسیرهای مختلف به اسلام‌آباد برسند.  


مجموعة تلفات رژیم ایران در اين درگيريهاي گسترده كه از بامداد پنجشنبه آغاز شده بود، نزديك به 9000تن بالغ مي‌شود. آنها در اين نبردها تعداد زيادي از تانكها، زره‌پوشها و خودروهاي نظامي خود را از دست دادند.
مجموعة تلفات رژیم ایران در این درگیریهای گسترده که از بامداد پنجشنبه آغاز شده بود، نزدیک به ۹۰۰۰تن بالغ می‌شود. آنها در این نبردها تعداد زیادی از تانکها، زره‌پوشها و خودروهای نظامی خود را از دست دادند.


== نيروهاي رژیم ایران ==
== نیروهای رژیم ایران ==
مجموع نيروهاي رژیم ایران كه در عمليات بزرگ فروغ جاويدان دست‌اندركار مقابله با ارتش آزاديبخش ملي ايران بودند، به‌حدود 200هزار نفر مي‌رسد.
مجموع نیروهای رژیم ایران که در عملیات بزرگ فروغ جاویدان دست‌اندرکار مقابله با ارتش آزادیبخش ملی ایران بودند، به‌حدود ۲۰۰هزار نفر می‌رسد.


بر‌اساس اطلاعيه‌هاي رسمي رژیم ایران اعم از اطلاعيه‌هاي ستاد موسوم به «فرماندهي كل قوا» و اطلاعيه‌ها و اظهارات سركردگان سپاه پاسداران و ارتش و هم‌چنين بر اساس اظهارات ديگر سردمداران و مسئولان رژيم ایران و مندرجات مطبوعات همين رژيم و نيز بر‌اساس مكالمات بي‌سيمي نيروهاي مختلف رژیم ایران كه توسط ستاد فرماندهي ارتش آزاديبخش بر‌روي نوار ضبط شده است، اسامي يكانهاي نظامي و پايگاهها و قرارگاههاي شناخته‌شدة آنها كه در مقابله با ارتش آزاديبخش شركت داشتند به شرح زير است. لكن بايد يادآوري نمود كه دشمن شمار انبوهي از نیروهای خود در مساجد و ادارات و كارخانه‌ها و انجمنهاي اسلامي در سراسر كشور را به‌طور «بسيجي» بر اينها مي‌افزود و در مواردي هم جداگانه اعزام مي‌نمود.
براساس اطلاعیه‌های رسمی رژیم ایران اعم از اطلاعیه‌های ستاد موسوم به «فرماندهی کل قوا» و اطلاعیه‌ها و اظهارات سرکردگان سپاه پاسداران و ارتش و هم‌چنین بر اساس اظهارات دیگر سردمداران و مسئولان رژیم ایران و مندرجات مطبوعات همین رژیم و نیز براساس مکالمات بی‌سیمی نیروهای مختلف رژیم ایران که توسط ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش برروی نوار ضبط شده‌است، اسامی یکانهای نظامی و پایگاه‌ها و قرارگاه‌های شناخته‌شدة آنها که در مقابله با ارتش آزادیبخش شرکت داشتند به شرح زیر است. لکن باید یادآوری نمود که دشمن شمار انبوهی از نیروهای خود در مساجد و ادارات و کارخانه‌ها و انجمنهای اسلامی در سراسر کشور را به‌طور «بسیجی» بر اینها می‌افزود و در مواردی هم جداگانه اعزام می‌نمود.


الف. نیروهای پیاده و سوار زرهی رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان
الف. نیروهای پیاده و سوار زرهی رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان


1ـ لشكر كماندويي6 ويژة پاسداران از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از شمال‌غرب) به فرماندهي صادق محصولي
۱ـ لشکر کماندویی۶ ویژة پاسداران از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از شمال‌غرب) به فرماندهی صادق محصولی


2ـ لشكر پياده10 ضد‌سيدالشهدا از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از جنوب) به فرماندهي علي فضلي
۲ـ لشکر پیاده۱۰ ضدسیدالشهدا از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی علی فضلی


3ـ لشكر17 ضد‌علي‌ابن ابيطالب از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از غرب) به‌فرماندهي غلامرضا جعفري
۳ـ لشکر۱۷ ضدعلی‌ابن ابیطالب از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به‌فرماندهی غلامرضا جعفری


4ـ لشكر پياده مكانيزة‌27 ‌محمد از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از جنوب) به فرماندهي كوثري
۴ـ لشکر پیاده مکانیزة۲۷ محمد از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی کوثری


5ـ لشكر71 روح‌الله از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از غرب) به فرماندهي سيد‌مجتبي
۵ـ لشکر۷۱ روح‌الله از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به فرماندهی سیدمجتبی


6ـ لشكر8 نجف از سپاه دوم ‌سيدالشهدا (اعزامي از جنوب) به فرماندهي احمد كاظمي
۶ـ لشکر۸ نجف از سپاه دوم سیدالشهدا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمد کاظمی


7ـ لشكر32 انصارالحسين از سپاه سوم قدس (مستقر در تنگة چهارزبر) به فرماندهي كياني
۷ـ لشکر۳۲ انصارالحسین از سپاه سوم قدس (مستقر در تنگة چهارزبر) به فرماندهی کیانی


8ـ لشكر57 ابوالفضل  از سپاه سوم قدس (اعزامي از غرب) به فرماندهي نوري
۸ـ لشکر۵۷ ابوالفضل  از سپاه سوم قدس (اعزامی از غرب) به فرماندهی نوری


9ـ لشكر25 كربلا از سپاه هفتم ‌موسي ابن‌جعفر (اعزامي از جنوب) به فرماندهي مرتضي قرباني
۹ـ لشکر۲۵ کربلا از سپاه هفتم موسی ابن‌جعفر (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مرتضی قربانی


10ـ لشكر‌44 ‌قمر بني‌هاشم
۱۰ـ لشکر۴۴ قمر بنی‌هاشم


11ـ لشكر‌11 ‌اميرالمؤمنين
۱۱ـ لشکر۱۱ امیرالمؤمنین


12ـ لشكر مهندسي43 ‌امام علي از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از كرمانشاه) به‌فرماندهي بحريني
۱۲ـ لشکر مهندسی۴۳ امام علی از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از کرمانشاه) به‌فرماندهی بحرینی


13ـ لشكر155 ويژه موسوم به شهدا از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از غرب) به فرماندهي منصوري
۱۳ـ لشکر۱۵۵ ویژه موسوم به شهدا از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از غرب) به فرماندهی منصوری


14ـ لشكر5 نصر از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي اسماعيل قاآني
۱۴ـ لشکر۵ نصر از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی اسماعیل قاآنی


15ـ لشكر41 ثارالله از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي قاسم سليماني
۱۵ـ لشکر۴۱ ثارالله از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی قاسم سلیمانی


16ـ لشكر33 موسوم به «المهدي» از سپاه نهم ‌جوادالائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي جعفر اسدي
۱۶ـ لشکر۳۳ موسوم به «المهدی» از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی جعفر اسدی


17ـ لشكر كماندويي نيروي مخصوص سپاه پاسداران از سپاه چهاردهم حفاظت (اعزامي از تهران)
۱۷ـ لشکر کماندویی نیروی مخصوص سپاه پاسداران از سپاه چهاردهم حفاظت (اعزامی از تهران)


18ـ لشكر31 ‌عاشورا از سپاه پنجم ‌عاشورا به فرماندهي امين شريعتي
۱۸ـ لشکر۳۱ عاشورا از سپاه پنجم عاشورا به فرماندهی امین شریعتی


19ـ لشكر84 خرم‌آباد به فرماندهي سرهنگ مرتضي محمدي
۱۹ـ لشکر۸۴ خرم‌آباد به فرماندهی سرهنگ مرتضی محمدی


20ـ لشكر81 كرمانشاه به فرماندهي سرهنگ دادفر
۲۰ـ لشکر۸۱ کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ دادفر


21ـ لشكر58 موسوم به «ذوالفقار» (همان گارد جاويدان شاه) به فرماندهي سرهنگ اسدالله دهقان
۲۱ـ لشکر۵۸ موسوم به «ذوالفقار» (همان گارد جاویدان شاه) به فرماندهی سرهنگ اسدالله دهقان


22ـ لشكر21 ‌حمزه (لشكر گارد سابق) به فرماندهي سرهنگ صديق‌زاده
۲۲ـ لشکر۲۱ حمزه (لشکر گارد سابق) به فرماندهی سرهنگ صدیق‌زاده


23- بخشي از لشكر  30 گرگان
۲۳- بخشی از لشکر  ۳۰ گرگان


24ـ تيپ59 ‌مسلم ابن‌عقيل از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب) به فرماندهي شاه‌ويسي
۲۴ـ تیپ۵۹ مسلم ابن‌عقیل از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی شاه‌ویسی


25ـ تيپ127 ‌مقداد از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب)
۲۵ـ تیپ۱۲۷ مقداد از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب)


26ـ تيپ212 ‌حمزه از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب) به فرماندهي قهاري
۲۶ـ تیپ۲۱۲ حمزه از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی قهاری


27ـ تيپ39 ‌نبي‌اكرم از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب)
۲۷ـ تیپ۳۹ نبی‌اکرم از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب)


28ـ تيپ كماندويي77 موسوم به نبوت از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب)
۲۸ـ تیپ کماندویی۷۷ موسوم به نبوت از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب)


29ـ تيپ40 توپخانة رسالت از سپاه پنجم ‌عاشورا (اعزامي از غرب) به فرماندهي جهانسري
۲۹ـ تیپ۴۰ توپخانة رسالت از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی جهانسری


30ـ تيپ82 صاحب‌الامر قزوين از سپاه پنجم عاشورا (اعزامي از جنوب) به فرماندهي عبدالله عراقي
۳۰ـ تیپ۸۲ صاحب‌الامر قزوین از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی عبدالله عراقی


31ـ تيپ36 موسوم به انصارالمهدي از سپاه پنجم عاشورا (اعزامي از غرب) به فرماندهي حميد عباسي
۳۱ـ تیپ۳۶ موسوم به انصارالمهدی از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی حمید عباسی


32ـ تيپ12 قائم سمنان از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي مهدي مهدوي‌نژاد
۳۲ـ تیپ۱۲ قائم سمنان از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مهدی مهدوی‌نژاد


33ـ تيپ61 توپخانة محرم از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي احمدي
۳۳ـ تیپ۶۱ توپخانة محرم از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمدی


34ـ تيپ75 ظفر از سپاه پانزدهم «رمضان» (اعزامي از غرب) به فرماندهي اصغر مقدم‌تهراني
۳۴ـ تیپ۷۵ ظفر از سپاه پانزدهم «رمضان» (اعزامی از غرب) به فرماندهی اصغر مقدم‌تهرانی


35ـ تيپ66 هوابرد پاسداران از سپاه پانزدهم رمضان (اعزامي از شمال غرب) به فرماندهي محسن شفق
۳۵ـ تیپ۶۶ هوابرد پاسداران از سپاه پانزدهم رمضان (اعزامی از شمال غرب) به فرماندهی محسن شفق


36ـ تيپ55 هوابرد شيراز به فرماندهي سرهنگ محمود رستمي
۳۶ـ تیپ۵۵ هوابرد شیراز به فرماندهی سرهنگ محمود رستمی


37ـ تيپ 35 تكاور
۳۷ـ تیپ ۳۵ تکاور


38ـ تيپ 32 قائم باختران
۳۸ـ تیپ ۳۲ قائم باختران


39ـ 15 گردان اعزامي از مراغه (احمدي فرمانده سپاه پاسداران، مراغه در 11اسفند67 در روزنامة اطلاعات آذربايجان اعزام اين 15گردان را از جانب تيپ 21 "امام‌زمان" اعلام كرد و افزود كه استعداد نيروي اعزامي از يك لشكر هم فراتر رفته  بود).
۳۹ـ ۱۵ گردان اعزامی از مراغه (احمدی فرمانده سپاه پاسداران، مراغه در ۱۱اسفند۶۷ در روزنامة اطلاعات آذربایجان اعزام این ۱۵گردان را از جانب تیپ ۲۱ "امام‌زمان" اعلام کرد و افزود که استعداد نیروی اعزامی از یک لشکر هم فراتر رفته  بود).


40ـ 16 گردان اعزامي از طرف «كميته‌هاي انقلاب اسلامي»  (مختار كلانتري قائم‌مقام فرماندهي كل كميته‌انقلاب اسلامي در روز 27اسفند67 در راديو رژيم اعلام كرد: «…‌شركت گسترده در عمليات مرصاد به استعداد 16گردان صورت گرفته و كميته در اندك مدتي كه  برايش ممكن بود نيروهايش را بسيج كرد و در اين عمليات شركت كرد. تعدادي از برادران هم در اين رابطه به‌شهادت رسيدند»).
۴۰ـ ۱۶ گردان اعزامی از طرف «کمیته‌های انقلاب اسلامی»  (مختار کلانتری قائم‌مقام فرماندهی کل کمیته‌انقلاب اسلامی در روز ۲۷اسفند۶۷ در رادیو رژیم اعلام کرد: «…‌شرکت گسترده در عملیات مرصاد به استعداد ۱۶گردان صورت گرفته و کمیته در اندک مدتی که  برایش ممکن بود نیروهایش را بسیج کرد و در این عملیات شرکت کرد. تعدادی از برادران هم در این رابطه به‌شهادت رسیدند»).


41ـ گردانهاي موسوم به مسلم، مقداد، حمزه، علي‌اصغر و امام سجاد
۴۱ـ گردانهای موسوم به مسلم، مقداد، حمزه، علی‌اصغر و امام سجاد


42ـ گردان موسوم به صاحب‌الزمان از قرارگاه رمضان (اعزامي از شمال غرب)
۴۲ـ گردان موسوم به صاحب‌الزمان از قرارگاه رمضان (اعزامی از شمال غرب)


43ـ گردان موسوم به انصار‌الحسين از سپاه سوم قدس (اعزامي از شمال غرب)
۴۳ـ گردان موسوم به انصارالحسین از سپاه سوم قدس (اعزامی از شمال غرب)


44ـ نيروهاي شهرباني استان كرمانشاه
۴۴ـ نیروهای شهربانی استان کرمانشاه


45- نيروهاي ژاندامري استان كرمانشاه به فرماندهي سرهنگ راسخ‌القول
۴۵- نیروهای ژاندامری استان کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ راسخ‌القول


46- نيروهاي ژاندارمري استان ايلام به فرماندهي سرتيپ خرم‌رودي
۴۶- نیروهای ژاندارمری استان ایلام به فرماندهی سرتیپ خرم‌رودی


47- نيروهاي اعزامي  از كميتة بيرجند  اعزامي از قرارگاه محمد رسول‌الله
۴۷- نیروهای اعزامی  از کمیتة بیرجند  اعزامی از قرارگاه محمد رسول‌الله


48- پرسنل سرباز دانشگاه هوايي نهاجا (نيروي هوايي ارتش) نزديك به 4هزار نفر
۴۸- پرسنل سرباز دانشگاه هوایی نهاجا (نیروی هوایی ارتش) نزدیک به ۴هزار نفر


49- سپاه 9بدر به فرماندهي شمس
۴۹- سپاه ۹بدر به فرماندهی شمس


ب: گروههاي توپخانه رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان  
ب: گروه‌های توپخانه رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان  


ـ گروه‌33 توپخانه (نشرية صف، مهر67)
ـ گروه۳۳ توپخانه (نشریة صف، مهر۶۷)


ـ گروه‌44 توپخانه (نشرية صف، مهر67)
ـ گروه۴۴ توپخانه (نشریة صف، مهر۶۷)


ج: پايگاههاي هوايي و گروههاي هوانيروز شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان
ج: پایگاه‌های هوایی و گروه‌های هوانیروز شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان


1ـ پايگاه شكاري نوژه همدان به فرماندهي سرهنگ رضا پرديس
۱ـ پایگاه شکاری نوژه همدان به فرماندهی سرهنگ رضا پردیس


2ـ پايگاه شكاري وحدتي دزفول به فرماندهي سرهنگ بقايي
۲ـ پایگاه شکاری وحدتی دزفول به فرماندهی سرهنگ بقایی


3ـ پايگاه نيروي هوايي اصفهان به فرماندهي سرهنگ صادق‌پور
۳ـ پایگاه نیروی هوایی اصفهان به فرماندهی سرهنگ صادق‌پور


گروه هوانيروز كرمانشاه به فرماندهي سرهنگ حسين انصاري
۴ـ گروه هوانیروز کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ حسین انصاری


گروه هوانيروز مسجد‌سليمان به فرماندهي سرهنگ چرخ‌تابيان
۵ـ گروه هوانیروز مسجدسلیمان به فرماندهی سرهنگ چرخ‌تابیان


گروه هوانيروز اصفهان به فرماندهي سرهنگ صفايي‌نژاد
۶ـ گروه هوانیروز اصفهان به فرماندهی سرهنگ صفایی‌نژاد


7ـ پايگاه دهم شكاري كنارك (سخنراني فرمانده همين پايگاه در زاهدان، اطلاعات 3‌ديماه‌67
۷ـ پایگاه دهم شکاری کنارک (سخنرانی فرمانده همین پایگاه در زاهدان، اطلاعات ۳دیماه۶۷


== تلفات رژیم ایران در عملیات فروغ جاویدان ==
== تلفات رژیم ایران در عملیات فروغ جاویدان ==
بر اساس جمعبندي گزارشات و مشاهدات رزمندگان ارتش آزادیبخش از صحنه‌هاي مختلف نبرد در عمليات بزرگ فروغ جاويدان مجموعة تلفات رژیم ایران ـ‌اعم از كشته و زخمي‌ـ از ابتدا تا انتهاي عمليات به 55‌هزار تن بالغ مي‌شود. پنجشنبه 6‌مرداد ستاد فرماندهي ارتش آزاديبخش در اطلاعية خود، كه از «صداي مجاهد» پخش شد و توسط خبرگزاريهاي بين‌المللي در همان‌روز مخابره گرديد، بر اساس گزارشات اوليه‌يي كه تا همان‌روز دريافت كرده بود، مجموعة تلفات دشمن را 40هزار تن اعلام نمود. اما زمانی که تيپهاي رزمي به تدریج از صحنه‌هاي مختلف نبرد بازگشته و گزارشات مبسوط و تكميلي خود را ارائه دادند، ابعاد نويني از شدت و حدت نبردها و از كميت قواي رژیم ایران و ابعاد تلفات آن روشن گرديد و تصوير كاملتري به‌دست داد كه انتشار آن به گزارش نهايي ستاد فرماندهي موكول گرديد. در گزارش نهایی تلفات رژیم ایران اعم از کشته و زخمی ۵۵ هزار تن اعلام شد.  
بر اساس جمعبندی گزارشات و مشاهدات رزمندگان ارتش آزادیبخش از صحنه‌های مختلف نبرد در عملیات بزرگ فروغ جاویدان مجموعة تلفات رژیم ایران ـاعم از کشته و زخمی‌ـ از ابتدا تا انتهای عملیات به ۵۵هزار تن بالغ می‌شود. پنجشنبه ۶مرداد ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش در اطلاعیة خود، که از «صدای مجاهد» پخش شد و توسط خبرگزاریهای بین‌المللی در همان‌روز مخابره گردید، بر اساس گزارشات اولیه‌یی که تا همان‌روز دریافت کرده بود، مجموعة تلفات دشمن را ۴۰هزار تن اعلام نمود. اما زمانی که تیپهای رزمی به تدریج از صحنه‌های مختلف نبرد بازگشته و گزارشات مبسوط و تکمیلی خود را ارائه دادند، ابعاد نوینی از شدت و حدت نبردها و از کمیت قوای رژیم ایران و ابعاد تلفات آن روشن گردید و تصویر کاملتری به‌دست داد که انتشار آن به گزارش نهایی ستاد فرماندهی موکول گردید. در گزارش نهایی تلفات رژیم ایران اعم از کشته و زخمی ۵۵ هزار تن اعلام شد.  


== جانباختگان ارتش آزاديبخش در عملیات فروغ جاویدان ==
== جانباختگان ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان ==
در‌جريان عمليات بزرگ فروغ جاويدان و مجموعه درگيريهاي مربوط به آن، 1304تن از رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش جان باختند. 5تن از اعضاي هيأت اجرايي سازمان مجاهدين خلق ايران كه هريك فرماندهي يك تيپ رزمي را به‌عهده داشتند، همراه با 11تن از معاونان هيأت اجرايي، در زمرة جانباختگان هستند.  
درجریان عملیات بزرگ فروغ جاویدان و مجموعه درگیریهای مربوط به آن، ۱۳۰۴تن از رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش جان باختند. ۵تن از اعضای هیأت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران که هریک فرماندهی یک تیپ رزمی را به‌عهده داشتند، همراه با ۱۱تن از معاونان هیأت اجرایی، در زمرة جانباختگان هستند.  


== موضعگيريها و تبليغات رژیم ایران در رابطه با عملیات فروغ جاویدان ==
== موضعگیریها و تبلیغات رژیم ایران در رابطه با عملیات فروغ جاویدان ==
رژيم خميني ابتدا تلاش می کرد عمليات فروغ جاويدان را «حملة عراق» جلوه بدهد. اما از آن‌جا كه همگان مي‌دانستند كه در طول جنگ 8‌سالة ايران و عراق هرگز هيچ‌يك از دو‌طرف به عمق 150‌كيلومتري خاك طرف مقابل نرسيده است و هم‌چنين از آن‌جا كه مردم با چشم حقيقت را مي‌ديدند، رژيم خميني يك‌قدم عقب نشست و در اطلاعيه‌هاي رسمي خود از حملة «بيش‌از 20‌تيپ مشترك» مجاهدين و نيروهاي عراقي  سخن گفت.
رژیم خمینی ابتدا تلاش می‌کرد عملیات فروغ جاویدان را «حملة عراق» جلوه بدهد. اما از آن‌جا که همگان می‌دانستند که در طول جنگ ۸سالة ایران و عراق هرگز هیچ‌یک از دوطرف به عمق ۱۵۰کیلومتری خاک طرف مقابل نرسیده‌است و هم‌چنین از آن‌جا که مردم با چشم حقیقت را می‌دیدند، رژیم خمینی یک‌قدم عقب نشست و در اطلاعیه‌های رسمی خود از حملة «بیش‌از ۲۰تیپ مشترک» مجاهدین و نیروهای عراقی  سخن گفت.


در قدم بعدي، رژيم ایران خود را به‌صرف «پشتيباني توپخانة عراق از منافقين كوردل» راضي نمود (اطلاعية ستاد فرماندهي كل قوا، 7مرداد). اما از آن‌جا كه در عمق 100 و 150كيلومتري اصولاً هيچ‌نوع پشتيباني توپخانه امكان‌پذير نيست، سرانجام مقامات و ارگانهاي رژيم باز‌هم عقب نشستند و گفتند: «به‌نظر مي‌رسد كه نيروهاي پيادة عراقي در ابتدا (مجاهدين را) همراهي كرده باشند، ولي پس از آن به‌مواضع خودشان بازگشتند» (مصاحبة استاندار خميني در كرمانشاه). تا اين‌كه بالاخره نقش عراق و «حملة عراق» به‌كلي رنگ باخت و مقامات رژيم تصريح نمودند كه نيروهاي ارتش آزاديبخش و مجاهدين «در 30‌تيپ سازماندهي گرديده بودند»  (شمخاني، معاون عمليات و اطلاعات ستاد فرماندهي كل قوا، 10مرداد).
در قدم بعدی، رژیم ایران خود را به‌صرف «پشتیبانی توپخانة عراق از منافقین کوردل» راضی نمود (اطلاعیة ستاد فرماندهی کل قوا، ۷مرداد). اما از آن‌جا که در عمق ۱۰۰ و ۱۵۰کیلومتری اصولاً هیچ‌نوع پشتیبانی توپخانه امکان‌پذیر نیست، سرانجام مقامات و ارگانهای رژیم بازهم عقب نشستند و گفتند: «به‌نظر می‌رسد که نیروهای پیادة عراقی در ابتدا (مجاهدین را) همراهی کرده باشند، ولی پس از آن به‌مواضع خودشان بازگشتند» (مصاحبة استاندار خمینی در کرمانشاه). تا این‌که بالاخره نقش عراق و «حملة عراق» به‌کلی رنگ باخت و مقامات رژیم تصریح نمودند که نیروهای ارتش آزادیبخش و مجاهدین «در ۳۰تیپ سازماندهی گردیده بودند»  (شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا، ۱۰مرداد).


 سخنگويان رژيم هم‌چنين آشكارا اعلام كردند كه «مسألة» رژيم، مجاهدين هستند و خلاصه اينها (يعني مجاهدين) به‌مراتب خطرناك‌تر و «بدتر از صدام» هستند (حجتي‌كرماني،  8‌مرداد).
 سخنگویان رژیم هم‌چنین آشکارا اعلام کردند که «مسألة» رژیم، مجاهدین هستند و خلاصه اینها (یعنی مجاهدین) به‌مراتب خطرناک‌تر و «بدتر از صدام» هستند (حجتی‌کرمانی،  ۸مرداد).


دست آخر نيز تحليلگران رژيم خميني تصريح كردند كه اصولاً مجاهدين مي‌خواستند كاري كنند كه عراق «طي چند‌سال تجاوز به‌خاك ايران نتوانست به آن دست يازد؛ بلكه بيشتر… (مي‌خواستند) حتي به تسخیر تهران نيز نايل آيند»  (كيهان، 12مرداد).
دست آخر نیز تحلیلگران رژیم خمینی تصریح کردند که اصولاً مجاهدین می‌خواستند کاری کنند که عراق «طی چندسال تجاوز به‌خاک ایران نتوانست به آن دست یازد؛ بلکه بیشتر… (می‌خواستند) حتی به تسخیر تهران نیز نایل آیند»  (کیهان، ۱۲مرداد).


 در‌مورد دعاوي رژيم خميني راجع به شهداي ارتش آزاديبخش نيز با وضعيت مشابهي مواجهيم. ابتدا رژيم مدعي شد كه مجاهدين و ارتش آزاديبخش را به‌كلي از‌بين برده است. سپس از نابود كردن سه‌چهارم‌ (يعني 75‌درصد) آن دم زد. در قدم بعد معاون عمليات و اطلاعات ستاد فرماندهي كل قواي رژيم خميني مدعي شد 7000‌نفر بودند كه «در مدت 48‌ساعت 4800» تن از آنها را ـ‌‌يعني حدود 70‌درصد را‌‌ـ نابود كرديم (شمخاني، معاون عمليات و اطلاعات ستاد فرماندهي كل قواي رژيم خميني، 10‌مرداد‌67). متعاقباً موسوي‌اردبيلي به «خمس» يعني انهدام 20‌درصد از قواي ارتش آزاديبخش رضايت داد و بعد نوبت به فرمانده سپاه چهارم موسوم به بعثت رسيد كه در 17مردادماه كشته‌هاي مجاهدين را 1734تن ذكر كرد (شعباني، فرمانده سپاه چهارم پاسداران موسوم به بعثت در كرمانشاه، 17‌مرداد‌67). نهايتاً هم وزير كشور خميني، با يادآوري بحث مفصل در شوراي امنيت كشور، هشدار داد كه خطر هم‌چنان باقي است و قضيه «خاتمه‌يافته نيست» و افزود: «ما مسألة منافقين را تمام‌شده تلقي نمي‌كنيم، چرا كه بسياري از عناصر اينها موفق شدند… فرار كنند و تعداديشان هم عقب‌نشيني كردند و به داخل خاك عراق رفتند»!  
 درمورد دعاوی رژیم خمینی راجع به شهدای ارتش آزادیبخش نیز با وضعیت مشابهی مواجهیم. ابتدا رژیم مدعی شد که مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به‌کلی ازبین برده‌است. سپس از نابود کردن سه‌چهارم (یعنی ۷۵درصد) آن دم زد. در قدم بعد معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوای رژیم خمینی مدعی شد ۷۰۰۰نفر بودند که «در مدت ۴۸ساعت ۴۸۰۰» تن از آنها را ـیعنی حدود ۷۰درصد راـ نابود کردیم (شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوای رژیم خمینی، ۱۰مرداد۶۷). متعاقباً موسوی‌اردبیلی به «خمس» یعنی انهدام ۲۰درصد از قوای ارتش آزادیبخش رضایت داد و بعد نوبت به فرمانده سپاه چهارم موسوم به بعثت رسید که در ۱۷مردادماه کشته‌های مجاهدین را ۱۷۳۴تن ذکر کرد (شعبانی، فرمانده سپاه چهارم پاسداران موسوم به بعثت در کرمانشاه، ۱۷مرداد۶۷). نهایتاً هم وزیر کشور خمینی، با یادآوری بحث مفصل در شورای امنیت کشور، هشدار داد که خطر هم‌چنان باقی است و قضیه «خاتمه‌یافته نیست» و افزود: «ما مسألة منافقین را تمام‌شده تلقی نمی‌کنیم، چرا که بسیاری از عناصر اینها موفق شدند… فرار کنند و تعدادیشان هم عقب‌نشینی کردند و به داخل خاک عراق رفتند»!  


احمد جنتی نیز در نماز جمعة تهران ۷ مرداد ۱۳۷۳ گفت : «…يك‌مرتبه نقشه ريختند كه برق‌آسا تهران را بگيرند و در يك حركت غافلگيرانه وارد كشور شدند. از چند‌شهر عبور كردند… همين‌جوري جلو مي‌آمدند، به‌حساب اين‌كه در يك فرصت بسيار كوتاهي خودشان‌ را به تهران برسانند و مسأله را تمام كنند».
احمد جنتی نیز در نماز جمعة تهران ۷ مرداد ۱۳۷۳ گفت : «…یک‌مرتبه نقشه ریختند که برق‌آسا تهران را بگیرند و در یک حرکت غافلگیرانه وارد کشور شدند. از چندشهر عبور کردند… همین‌جوری جلو می‌آمدند، به‌حساب این‌که در یک فرصت بسیار کوتاهی خودشان را به تهران برسانند و مسأله را تمام کنند».


خامنه‌اي نیز در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۶۷ که از رادیوی رژیم پخش می شد در رابطه با بسیج گستردة نیرو برای مقابله با ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان گفت ‌‌‌«…ين بسيج نيرو) در طول 8‌سال  سابقه نداشته… اتفاقاً همان  اوقاتي بود كه ديگر جنگ هم تمام شده بود، يعني قطعنامه را ما قبول كرده بوديم».
خامنه‌ای نیز در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۶۷ که از رادیوی رژیم پخش می‌شد در رابطه با بسیج گستردة نیرو برای مقابله با ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان گفت «…ین بسیج نیرو) در طول ۸سال  سابقه نداشته… اتفاقاً همان  اوقاتی بود که دیگر جنگ هم تمام شده بود، یعنی قطعنامه را ما قبول کرده بودیم».


سرتيپ پاسدار همداني نیز در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۷۵ در تلویزیون رژیم گفت: «… در ‌طول هشت سال جنگ اين‌چنين عملياتي انجام نداده بودیم. هاشمي، به‌عنوان جانشين فرمانده كل قوا، توي شهر كرمانشاه بود. بسيج همگاني در طول هشت‌سال بي‌‌سابقه بود. عمليات مرصاد ده‌روز طول كشيد…».
سرتیپ پاسدار همدانی نیز در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۷۵ در تلویزیون رژیم گفت: «… در طول هشت سال جنگ این‌چنین عملیاتی انجام نداده بودیم. هاشمی، به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا، توی شهر کرمانشاه بود. بسیج همگانی در طول هشت‌سال بی‌سابقه بود. عملیات مرصاد ده‌روز طول کشید…».


 صياد شيرازي، جانشين رئيس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح رژيم در ۵ مرداد ۱۳۷۶ در رادیوی رژیم گفت: « گفتم وضعيت خيلي اضطراري است و چاره‌يي نداريم… اين چه‌جور دشمني است كه هم‌چنان دارد مي‌آيد جلو… منافقين ريختند به شهر و با حالت گستاخانه‌يي شهر را تحت سلطه گرفتند. به خلبان كبرا گفتم شروع كنيد به آتش روي اينها… ولي هر چي مي‌زدند، جايشان دوباره پر مي‌شد. يك سماجت عجيبي داشتند… هواپيماهاي فانتوم مي‌زدند… باز مي‌ديديم جايشان پر مي‌شد…».
 صیاد شیرازی، جانشین رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح رژیم در ۵ مرداد ۱۳۷۶ در رادیوی رژیم گفت: « گفتم وضعیت خیلی اضطراری است و چاره‌یی نداریم… این چه‌جور دشمنی است که هم‌چنان دارد می‌آید جلو… منافقین ریختند به شهر و با حالت گستاخانه‌یی شهر را تحت سلطه گرفتند. به خلبان کبرا گفتم شروع کنید به آتش روی اینها… ولی هر چی می‌زدند، جایشان دوباره پر می‌شد. یک سماجت عجیبی داشتند… هواپیماهای فانتوم می‌زدند… باز می‌دیدیم جایشان پر می‌شد…».


پاسدار سعید قاسمی در ۱۳ آبان ۹۱ چنین گفت: «سرپل ذهاب سقوط کرد. کرند غرب: سقوط کرد. تنگه ای داریم به نام تنگه پاتاق، که اگر نبردهای آریوبرزنی اتفاق بيافتد کسی برود در تنگه پاتاق این گلدان پلاستیکی را ول بده تو سر دشمن ، دشمن نمیتواند از این تنگه عبور بکند، سقوط کرد! اسلام آباد: سقوط کرد. نبرد رسید به سی کیلومتری کرمانشاه در نقطه ای بنام تنگه چهارزبر که اسمش را گذاشتیم تنگه مرصاد، سقوط کرد! تاریخ نوشت پسرم ظرف گذشت این سه روز بعد از قطعنامه  و دو روز بعد از آن، به یک اعتبار از شما بیش از 12هزار نفر و به یک روایتی دیگر بیش از 22 هزار، دشمن از شما اسیر از شما گرفت. وقت نمیکردند سازمان مجاهدین خلق غنیمتی های شما را جمع کنند.»  
پاسدار سعید قاسمی در ۱۳ آبان ۹۱ چنین گفت: «سرپل ذهاب سقوط کرد. کرند غرب: سقوط کرد. تنگه ای داریم به نام تنگه پاتاق، که اگر نبردهای آریوبرزنی اتفاق بیافتد کسی برود در تنگه پاتاق این گلدان پلاستیکی را ول بده تو سر دشمن ، دشمن نمی‌تواند از این تنگه عبور بکند، سقوط کرد! اسلام آباد: سقوط کرد. نبرد رسید به سی کیلومتری کرمانشاه در نقطه ای بنام تنگه چهارزبر که اسمش را گذاشتیم تنگه مرصاد، سقوط کرد! تاریخ نوشت پسرم ظرف گذشت این سه روز بعد از قطعنامه  و دو روز بعد از آن، به یک اعتبار از شما بیش از ۱۲هزار نفر و به یک روایتی دیگر بیش از ۲۲ هزار، دشمن از شما اسیر از شما گرفت. وقت نمی‌کردند سازمان مجاهدین خلق غنیمتی‌های شما را جمع کنند.»  


احمد خاتمی در 29تیر1391 در سخنرانی اش که در تلویزیون رژیم پخش می شد گفت: «روز پنجم مرداد روز عملیات پیروزمندانه مرصاد هم هست در سال 67، منافقین نوکر اجانب به تحریک صدام در خواب و خیال می‌خواستند بیایند کرمانشاه و از کرمانشاه هم بیایند بیایند تهران و نظام را ساقط کنند، تا 34 کیلومتری کرمانشاه هم آمدند، رزمندگان کفر ستیزمان شجاعانه، قهرمانانه وارد شدند، و این‌جا یاد می‌کنم از شهید بزرگوار صیاد شیرازی که قهرمان مرصاد بود و اونها انتقام کینه توزانه‌شان را با شهادت این شهید گرفتند.»
احمد خاتمی در ۲۹تیر۱۳۹۱ در سخنرانی اش که در تلویزیون رژیم پخش می‌شد گفت: «روز پنجم مرداد روز عملیات پیروزمندانه مرصاد هم هست در سال ۶۷، منافقین نوکر اجانب به تحریک صدام در خواب و خیال می‌خواستند بیایند کرمانشاه و از کرمانشاه هم بیایند بیایند تهران و نظام را ساقط کنند، تا ۳۴ کیلومتری کرمانشاه هم آمدند، رزمندگان کفر ستیزمان شجاعانه، قهرمانانه وارد شدند، و این‌جا یاد می‌کنم از شهید بزرگوار صیاد شیرازی که قهرمان مرصاد بود و اونها انتقام کینه توزانه‌شان را با شهادت این شهید گرفتند.»


تلویزیون رژیم ۶ مرداد ۱۳۹۰
تلویزیون رژیم ۶ مرداد ۱۳۹۰
خط ۳۰۶: خط ۳۰۶:
کارشناس مسایل سیاسی رژیم در همان برنامه: «خب اینها با این هدف حرکت کردند، نیرو جمع کردند، یعنی نیروهایی که در اروپا پخش بودند در آمریکا بودند، در خود عراق اینها رو جمع آوری کردند، سازماندهی کردند، دختر و پسر، و با تجهیزات بسیار مفصلی که صدام در اختیار اونها قرار داده بود از توپ و تانک و نفر بر و خودرو و سلاح و سلاح پیشرفته اینها حرکت کردند، خب ابتدا هم فکر می‌کردند که یعنی بعد از اینکه در سرپل ذهاب و کرند غرب عبور کردند فکر کردند دیگه مسیر رو به راحتی می‌تونن تا کرمانشاه برن و از اونجا هم به قول خودشون بیان تا تهران و به قول اون زمان آقای رجوی که در سخنرانیش برای منافقین گفته بود جمعبندی عملیات رو در تهران خواهند داشت فردای اون روز. و حرکت کردند و آمدند، آمدند تا به اصطلاح چند کیلومتری کرمانشاه آمدند»  
کارشناس مسایل سیاسی رژیم در همان برنامه: «خب اینها با این هدف حرکت کردند، نیرو جمع کردند، یعنی نیروهایی که در اروپا پخش بودند در آمریکا بودند، در خود عراق اینها رو جمع آوری کردند، سازماندهی کردند، دختر و پسر، و با تجهیزات بسیار مفصلی که صدام در اختیار اونها قرار داده بود از توپ و تانک و نفر بر و خودرو و سلاح و سلاح پیشرفته اینها حرکت کردند، خب ابتدا هم فکر می‌کردند که یعنی بعد از اینکه در سرپل ذهاب و کرند غرب عبور کردند فکر کردند دیگه مسیر رو به راحتی می‌تونن تا کرمانشاه برن و از اونجا هم به قول خودشون بیان تا تهران و به قول اون زمان آقای رجوی که در سخنرانیش برای منافقین گفته بود جمعبندی عملیات رو در تهران خواهند داشت فردای اون روز. و حرکت کردند و آمدند، آمدند تا به اصطلاح چند کیلومتری کرمانشاه آمدند»  


ناصح: «یک بسیج همگانی در سرتاسر دنیا می‌کنه، از همه جای دنیا آدمهاشو جمع می‌کنه، کل ستادش رو رسونده بود به پنجاه نفر، این پنجاه نفر رو در بیست و سه تا تیپ، تیپهای 152 تا 200 نفره، یعنی 152 نفره، 180 نفره، 200 نفره اینها رو سازماندهی می‌کنه و سازمانشو متحول می‌کنه تو ظرف همین یک هفته، حدود 100 تانک و نفربر و حدود 1000 تا خودرو، من فکر می‌کنم 5000 تا آدم 1000 تا خودرو فقط. بعد حدود 100 تا فرض کنید پدافند. 300 تا انواع خمپاره‌ها رو داشتند، و توپهای سیار رو، بعد انواع موشکهای به اصطلاح ضد هلی‌کوپتر، سهند و نمی‌دونم اینها رو تجهیز شده بودند، بعد تجهیز شدند واگذار کردند تو یک هفته از قبل تو بخش زیادی آموزش داده بودند و بخشی هم که  جدید آمده بودند که ما تو درگیریها هم اینو دیدیم.»  
ناصح: «یک بسیج همگانی در سرتاسر دنیا می‌کنه، از همه جای دنیا آدمهاشو جمع می‌کنه، کل ستادش رو رسونده بود به پنجاه نفر، این پنجاه نفر رو در بیست و سه تا تیپ، تیپهای ۱۵۲ تا ۲۰۰ نفره، یعنی ۱۵۲ نفره، ۱۸۰ نفره، ۲۰۰ نفره اینها رو سازماندهی می‌کنه و سازمانشو متحول می‌کنه تو ظرف همین یک هفته، حدود ۱۰۰ تانک و نفربر و حدود ۱۰۰۰ تا خودرو، من فکر می‌کنم ۵۰۰۰ تا آدم ۱۰۰۰ تا خودرو فقط. بعد حدود ۱۰۰ تا فرض کنید پدافند. ۳۰۰ تا انواع خمپاره‌ها رو داشتند، و توپهای سیار رو، بعد انواع موشکهای به اصطلاح ضد هلی‌کوپتر، سهند و نمی‌دونم اینها رو تجهیز شده بودند، بعد تجهیز شدند واگذار کردند تو یک هفته از قبل تو بخش زیادی آموزش داده بودند و بخشی هم که  جدید آمده بودند که ما تو درگیریها هم اینو دیدیم.»  


سرهنگ رخسی: «سازمان منافقین که ساعت 4 بعدازظهر همون روز با عبور از گردنه پاتاق حرکت خودشون را به سمت شهر کرند غرب ادامه دادند.»
سرهنگ رخسی: «سازمان منافقین که ساعت ۴ بعدازظهر همون روز با عبور از گردنه پاتاق حرکت خودشون را به سمت شهر کرند غرب ادامه دادند.»


پاسدار ویسی از فرماندهان رژیم در عملیات فروغ جاویدان در تلویزیون رژیم در 5 مرداد گفت: « من اجازه گرفتم که اجازه بدید برم از کرمانشاه مثل روزهای اول از مساجد نیرو بیارم، و اینجا آغاز درگیری ما با حضور در کنار منافقین اینجا بود. ما حرکت کردیم، بعداز ظهر بود، آمدیم به طرف از گیلان غرب به طرف اسلام آباد، دیدیم یک ازدحام زیادی در کنار سپاه هست، همهمة زیادی هست، پرسیدیم چه خبره؟ یکی از بچهها به نام جناب آقای علی مؤیدی رئیس جهاد سازندگی اون روز اسلام آباد بود، ما را میشناخت، جلو ماشین ما را گرفت گفت فلان کس منافقین حمله کردن، اصلاً وقتی اسم منافقین رو آورد… که حمله کردن، برای ما قابل قبول نبود، متحیر ماندیم که مگر میشه چنین چیزی؟ باور نمیکردیم»
پاسدار ویسی از فرماندهان رژیم در عملیات فروغ جاویدان در تلویزیون رژیم در ۵ مرداد گفت: « من اجازه گرفتم که اجازه بدید برم از کرمانشاه مثل روزهای اول از مساجد نیرو بیارم، و اینجا آغاز درگیری ما با حضور در کنار منافقین اینجا بود. ما حرکت کردیم، بعداز ظهر بود، آمدیم به طرف از گیلان غرب به طرف اسلام آباد، دیدیم یک ازدحام زیادی در کنار سپاه هست، همهمة زیادی هست، پرسیدیم چه خبره؟ یکی از بچهها به نام جناب آقای علی مؤیدی رئیس جهاد سازندگی اون روز اسلام آباد بود، ما را میشناخت، جلو ماشین ما را گرفت گفت فلان کس منافقین حمله کردن، اصلاً وقتی اسم منافقین رو آورد… که حمله کردن، برای ما قابل قبول نبود، متحیر ماندیم که مگر میشه چنین چیزی؟ باور نمیکردیم»


گزارش «ويژه و خيلي محرمانه» فرماندهي كميته‌هاي رژيم دربارة عمليات فروغ جاويدان
گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» فرماندهی کمیته‌های رژیم دربارة عملیات فروغ جاویدان


فرماندهي كميته‌هاي خميني در تاريخ 24شهريور67 گزارش ويژه و محرمانه‌يي را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان براي شخص خميني و سران رژيم تنظيم كرد. اين گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهي ـ‌‌‌ ويژة عمليات مرصاد‌‌ـ خيلي محرمانه» در چند نسخة محدود تهيه شد و شامل دو بخش عمده است. يك بخش آن به بررسي عمليات فروغ جاويدان و نقش پاسداران كميته‌چي در مقابله با آن مي‌پردازد و حاوي اعترافات صريحي در مورد ابعاد هراس و بسيج رژیم ایران در برابر عمليات فروغ جاويدان است. بخشهایی از اين گزارش در نشرية اتحادية انجمنهاي دانشجويان شمارة‌152 مورخ 20آبان67، چاپ شده است.  
فرماندهی کمیته‌های خمینی در تاریخ ۲۴شهریور۶۷ گزارش ویژه و محرمانه‌یی را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان برای شخص خمینی و سران رژیم تنظیم کرد. این گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهی ـ ویژة عملیات مرصادـ خیلی محرمانه» در چند نسخة محدود تهیه شد و شامل دو بخش عمده است. یک بخش آن به بررسی عملیات فروغ جاویدان و نقش پاسداران کمیته‌چی در مقابله با آن می‌پردازد و حاوی اعترافات صریحی در مورد ابعاد هراس و بسیج رژیم ایران در برابر عملیات فروغ جاویدان است. بخشهایی از این گزارش در نشریة اتحادیة انجمنهای دانشجویان شمارة۱۵۲ مورخ ۲۰آبان۶۷، چاپ شده‌است.  


بخش بسیار کوچکی از این گزارش در زیر آورده شده است.
بخش بسیار کوچکی از این گزارش در زیر آورده شده‌است.


''«…عدم شناخت از توان و نيروي آنان باعث شد كه پس‌از سقوط مهران نتوانيم برنامه‌هايشان را پيش‌بيني كنيم و در‌نتيجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سر‌دادند و بدون كمترين تلفات و تنها با كسب يك برگ برندة تبليغاتي رواني از اين شهر خارج شده و تا مدتي بعد به‌راحتي گروههاي گشتي اعزام كرده و درهم‌ريختگي نيروهاي ما كه تا مدتها بعد ادامه داشت و نيروي دفاعي و حضور مشخصي در منطقه نبود و اوضاع لشكر قزوين پس‌از اين عمليات و فرار نيروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امكان تردد منافقين در داخل (به‌طوري‌كه تا بيمارستان شهيد سليمي ايلام با آمبولانس آمده بودند) زمينه را براي برنامه‌ريزيهاي آتية گروهك فراهم ساخت و در‌نتيجه كلية هواداران را از سراسر جهان فراخواند».''
''«…عدم شناخت از توان و نیروی آنان باعث شد که پس‌از سقوط مهران نتوانیم برنامه‌هایشان را پیش‌بینی کنیم و درنتیجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سردادند و بدون کمترین تلفات و تنها با کسب یک برگ برندة تبلیغاتی روانی از این شهر خارج شده و تا مدتی بعد به‌راحتی گروه‌های گشتی اعزام کرده و درهم‌ریختگی نیروهای ما که تا مدتها بعد ادامه داشت و نیروی دفاعی و حضور مشخصی در منطقه نبود و اوضاع لشکر قزوین پس‌از این عملیات و فرار نیروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امکان تردد منافقین در داخل (به‌طوری‌که تا بیمارستان شهید سلیمی ایلام با آمبولانس آمده بودند) زمینه را برای برنامه‌ریزیهای آتیة گروهک فراهم ساخت و درنتیجه کلیة هواداران را از سراسر جهان فراخواند».''


''عمليات فروغ جاويدان''
''عملیات فروغ جاویدان''


''گرچه به‌نظر مي‌رسد كه شعار منافقين در مهران كه گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبليغاتي بوده باشد زيرا تا آن زمان روال آموزشها هنوز عادي بوده است لكن پذيرش قطعنامة598 از سوي جمهوري اسلامي و تحليل سازمان از مسائل دروني كشور باعث شد كه اين شعار به‌عنوان برنامة كار سازمان درآيد و پس از چند روز بمباران تبليغاتي در خصوص اقدام جمهوري اسلامي كه آن را استيصال مطلق خواندند برنامة درازمدت خود را كه ظاهراً قرار بود طي دو سال آينده به اجرا درآيد تغيير داده و سرانجام در روز 31تير67 به كلية نيروهاي موجود در قرارگاههاي مستقر در عراق خبر دادند كه به‌زودي عمليات آغاز مي‌شود. از ساعت11 شب تا بامداد روز اول مرداد67 كلية نيروها در يك اجتماع همگاني شركت جسته پس از قرائت آياتي از قرآن كريم سركردة منافقين و پس از او مريم براي حاضران سخنراني مي‌كنند و رجوي مي‌گويد وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسيده و با تحليل اوضاع سياسي نظامي كشور وضعيت جبهه و اقدامهاي عراق فرصت را براي يك اقدام عجيب مناسب معرفي مي‌كند.''
''گرچه به‌نظر می‌رسد که شعار منافقین در مهران که گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبلیغاتی بوده باشد زیرا تا آن زمان روال آموزشها هنوز عادی بوده‌است لکن پذیرش قطعنامة۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و تحلیل سازمان از مسائل درونی کشور باعث شد که این شعار به‌عنوان برنامة کار سازمان درآید و پس از چند روز بمباران تبلیغاتی در خصوص اقدام جمهوری اسلامی که آن را استیصال مطلق خواندند برنامة درازمدت خود را که ظاهراً قرار بود طی دو سال آینده به اجرا درآید تغییر داده و سرانجام در روز ۳۱تیر۶۷ به کلیة نیروهای موجود در قرارگاه‌های مستقر در عراق خبر دادند که به‌زودی عملیات آغاز می‌شود. از ساعت۱۱ شب تا بامداد روز اول مرداد۶۷ کلیة نیروها در یک اجتماع همگانی شرکت جسته پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم سرکردة منافقین و پس از او مریم برای حاضران سخنرانی می‌کنند و رجوی می‌گوید وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسیده و با تحلیل اوضاع سیاسی نظامی کشور وضعیت جبهه و اقدامهای عراق فرصت را برای یک اقدام عجیب مناسب معرفی می‌کند.''


''«سند:''
''«سند:''


''شب شنبه 1/5/67''
''شب شنبه ۱/۵/۶۷''


''نشست رهبري: طرح عملياتي''
''نشست رهبری: طرح عملیاتی''


''سوژة عمليات: ايران''
''سوژة عملیات: ایران''


''هدف عمليات: تسخير تهران''
''هدف عملیات: تسخیر تهران''


''اسم عمليات: فروغ جاويدان''
''اسم عملیات: فروغ جاویدان''


''روز شنبه: آماده‌سازي و چك تسليحات''
''روز شنبه: آماده‌سازی و چک تسلیحات''


''شب يكشنبه: آماده‌كردن ماشينها و مستقركردن سلاحهاي نيمه‌سنگين''
''شب یکشنبه: آماده‌کردن ماشینها و مستقرکردن سلاحهای نیمه‌سنگین''


''فركانس عمومي: 500''
''فرکانس عمومی: ۵۰۰''


''سرعت حركت در روز: 70كيلومتر''
''سرعت حرکت در روز: ۷۰کیلومتر''


''سرعت حركت در شب: 50كيلومتر''
''سرعت حرکت در شب: ۵۰کیلومتر''


''فاصلة هر نفربر در روز 35متر''
''فاصلة هر نفربر در روز ۳۵متر''


''فاصلة هر نفربر در شب 25متر»''
''فاصلة هر نفربر در شب ۲۵متر»''


''‌پس از سخنراني مسعود و مريم به سؤالهاي حاضران پاسخ گفته مي‌شود و مقرر مي‌شود كه نيروها به 5بخش تقسيم و عمليات در 5مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوين و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سيماي تهران به انجام برسد. سرعت اتومبيلها را در طول روز و شب مشخص كردند، از انجام هر كار اضافي و حاشيه‌يي نيروها منع مي‌شوند و هر تيپ مأموريت خاصي را به‌عهده گرفته است. قرار است هرگونه مقاومتي سركوب شود. گفته شده كه اغلب نيروهاي نظامي و انتظامي منطقه هماهنگ هستند كه فهرست دستگيرشدگان از نيروها متأسفانه به‌نحوي مؤيد اين ادعاست. قرار بوده زخميها را براي مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پايان عمليات نسبت به جمع‌آوري آنان اقدام كنند. كشته‌شدگان را چون پسر وهب در كربلا رها كنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن‌را به دست مردم حامي بسپارند. در خصوص احتمال حملة نيروهاي اسلام تنها امكان حملة هوايي را محتمل دانسته كه گفته‌اند پيش‌بيني لازم شده است و ظاهراً براي استفاده از هوانيروز باختران تعدادي خلبان نيز با خود آورده بودند…''
''‌پس از سخنرانی مسعود و مریم به سؤالهای حاضران پاسخ گفته می‌شود و مقرر می‌شود که نیروها به ۵بخش تقسیم و عملیات در ۵مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوین و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سیمای تهران به انجام برسد. سرعت اتومبیلها را در طول روز و شب مشخص کردند، از انجام هر کار اضافی و حاشیه‌یی نیروها منع می‌شوند و هر تیپ مأموریت خاصی را به‌عهده گرفته‌است. قرار است هرگونه مقاومتی سرکوب شود. گفته شده که اغلب نیروهای نظامی و انتظامی منطقه هماهنگ هستند که فهرست دستگیرشدگان از نیروها متأسفانه به‌نحوی مؤید این ادعاست. قرار بوده زخمیها را برای مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پایان عملیات نسبت به جمع‌آوری آنان اقدام کنند. کشته‌شدگان را چون پسر وهب در کربلا رها کنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن‌را به دست مردم حامی بسپارند. در خصوص احتمال حملة نیروهای اسلام تنها امکان حملة هوایی را محتمل دانسته که گفته‌اند پیش‌بینی لازم شده‌است و ظاهراً برای استفاده از هوانیروز باختران تعدادی خلبان نیز با خود آورده بودند…''


''ابزار و وسايلي كه با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهاي تندرو با خود آورده بودند. نيروها را براي انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در كل، مسير كاروان روي آسفالت مشخص شده بود…''
''ابزار و وسایلی که با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهای تندرو با خود آورده بودند. نیروها را برای انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در کل، مسیر کاروان روی آسفالت مشخص شده بود…''


''«عمليات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است كه خطر بزرگي را از كشور دفع كرد و چنان‌چه منافقين موفق مي‌شدند به شهر كرمانشاه دست يابند، كه امكانش در آن وضعيت چندان بعيد به‌نظر نمي‌رسيد، شرايط سختي در منطقة غرب به‌وجود مي‌آمد.''
''«عملیات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است که خطر بزرگی را از کشور دفع کرد و چنان‌چه منافقین موفق می‌شدند به شهر کرمانشاه دست یابند، که امکانش در آن وضعیت چندان بعید به‌نظر نمی‌رسید، شرایط سختی در منطقة غرب به‌وجود می‌آمد.''


''وجود پادگان اباذر، الله‌اكبر و سلمان كه از دژهاي محكم نظامي در غرب هستند و نيروهاي مأمور پدافند منطقه،  نتوانستند مانع حركت كاروان شوند».''
''وجود پادگان اباذر، الله‌اکبر و سلمان که از دژهای محکم نظامی در غرب هستند و نیروهای مأمور پدافند منطقه،  نتوانستند مانع حرکت کاروان شوند».''


پایان نقل قول از گزارش «ويژه و خيلي محرمانه» فرماندهي كميته‌هاي رژيم دربارة عمليات فروغ جاويدان
پایان نقل قول از گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» فرماندهی کمیته‌های رژیم دربارة عملیات فروغ جاویدان


== عملیات فروغ جاویدان از دید مریم و مسعود رجوی ==
== عملیات فروغ جاویدان از دید مریم و مسعود رجوی ==


=== بخش هایی از سخنرانی مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة مقاومت ایران ===
=== بخش‌هایی از سخنرانی مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة مقاومت ایران ===
از نظر عقيدتي  فروغ جاويدان  بزرگترين و عاليترين نمود فدا و صداقت مجاهدين در تك‌تك كلمات حقه‌شان بود. به همين دليل هم بود كه تمامي تبليغات زهرآگين عليه مجاهدين را دود كرد و همه، چه در ايران و چه در جهان، استقلال مجاهدين و پاكباختگي آنها را در راه خدا و خلق ديدند. اين فداي بزرگ با همة جاودانه‌فروغهايش، مجاهدين را از نظر عقيدتي تكان داد. درواقع فروغ جاويدان براي ما سكوي پرش به دنياي نويني از نظر ارتقاي عقيدتي بود كه محصولش در يك كلام صيقل خوردن اراده‌ها و تغيير و ارتقاي كيفي انگيزشهاي انقلابي در تك‌تك مجاهدين و رزمندگان ارتش آزادي بود. در اين اعتلاي عقيدتي بايد گفت كه هر قطرة خون شهيدان فروغ جاويدان به‌نحوي كاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسيم عطر‌آگين رهايي، قلبها و ضماير مجاهدين را دگرگون كرده است. تغيير و تحولي كه بلافاصله در ميدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشكلات و معضلات منطقه، راهگشايي خارق‌العاده‌يي داشته است. البته منكر نمي‌شوم كه فهم اين مقوله قدري مشكل است. ولي من فكر مي‌كنم اينها صفحاتي از تاريخ مجاهدين است كه انشاءالله بعد از پيروزيشان بتوانند آن را به تمام و كمال براي مردم ايران باز كنند. هر ناظر بي‌طرفي هم مي‌تواند در گفتگو با تك‌تك مجاهدين و در كارها و مسئوليتهاي آنها، آثار اين تحول را با مثالها و موارد مشخص جويا شود و به‌چشم ببيند. اگر از من يا هر مجاهد خلق ديگري بپرسيد كه آيا ورود به اين دنياي نوين بدون فروغ جاويدان ميسر بود، قطعاً پاسخ همه از‌جمله من منفي است و اگر شهيدان فروغ جاويدان را، فديه‌هاي مجاهدين در طول اين سه سال تلقي كنيم، در‌واقع بهرة خونهايشان در اعتلاي سازمان و ارتش آزادي خيلي بالا و خيلي ممتاز و استثنايي است و اين‌جاست كه قدر و شأن اين شهيدان نيز براي ما بيشتر روشن مي‌شود. البته طبيعي است كه چنين دستاوردي را ما قبل از هر چيز مديون اوج هوشياري، مسئوليت‌پذيري، برّايي، قاطعيت و صيد لحظه‌هاي حساس تاريخي‌‌ـ سياسي توسط مسعود هستيم كه درواقع همان كيفيت فرماندهي بي‌نظير او را در كمينگاههاي مقاومت و  در سرفصلهاي حياتي به منصة ظهور مي‌رساند.
از نظر عقیدتی  فروغ جاویدان  بزرگترین و عالیترین نمود فدا و صداقت مجاهدین در تک‌تک کلمات حقه‌شان بود. به همین دلیل هم بود که تمامی تبلیغات زهرآگین علیه مجاهدین را دود کرد و همه، چه در ایران و چه در جهان، استقلال مجاهدین و پاکباختگی آنها را در راه خدا و خلق دیدند. این فدای بزرگ با همة جاودانه‌فروغهایش، مجاهدین را از نظر عقیدتی تکان داد. درواقع فروغ جاویدان برای ما سکوی پرش به دنیای نوینی از نظر ارتقای عقیدتی بود که محصولش در یک کلام صیقل خوردن اراده‌ها و تغییر و ارتقای کیفی انگیزشهای انقلابی در تک‌تک مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی بود. در این اعتلای عقیدتی باید گفت که هر قطرة خون شهیدان فروغ جاویدان به‌نحوی کاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسیم عطرآگین رهایی، قلبها و ضمایر مجاهدین را دگرگون کرده‌است. تغییر و تحولی که بلافاصله در میدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشکلات و معضلات منطقه، راهگشایی خارق‌العاده‌یی داشته‌است. البته منکر نمی‌شوم که فهم این مقوله قدری مشکل است. ولی من فکر می‌کنم اینها صفحاتی از تاریخ مجاهدین است که انشاءالله بعد از پیروزیشان بتوانند آن را به تمام و کمال برای مردم ایران باز کنند. هر ناظر بی‌طرفی هم می‌تواند در گفتگو با تک‌تک مجاهدین و در کارها و مسئولیتهای آنها، آثار این تحول را با مثالها و موارد مشخص جویا شود و به‌چشم ببیند. اگر از من یا هر مجاهد خلق دیگری بپرسید که آیا ورود به این دنیای نوین بدون فروغ جاویدان میسر بود، قطعاً پاسخ همه ازجمله من منفی است و اگر شهیدان فروغ جاویدان را، فدیه‌های مجاهدین در طول این سه سال تلقی کنیم، درواقع بهرة خونهایشان در اعتلای سازمان و ارتش آزادی خیلی بالا و خیلی ممتاز و استثنایی است و این‌جاست که قدر و شأن این شهیدان نیز برای ما بیشتر روشن می‌شود. البته طبیعی است که چنین دستاوردی را ما قبل از هر چیز مدیون اوج هوشیاری، مسئولیت‌پذیری، برّایی، قاطعیت و صید لحظه‌های حساس تاریخی‌ـ سیاسی توسط مسعود هستیم که درواقع همان کیفیت فرماندهی بی‌نظیر او را در کمینگاه‌های مقاومت و  در سرفصلهای حیاتی به منصة ظهور می‌رساند.


مريم رجوي ـ شهريور 70
مریم رجوی ـ شهریور ۷۰


مصاحبه ـ به‌مناسبت سالگرد تأسيس سازمان مجاهدين خلق ايران
مصاحبه ـ به‌مناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران


=== بخشهایی از سخنرانی مسعود رجوی در سال1380 در سالگرد عمليات فروغ جاويدان  ===
=== بخشهایی از سخنرانی مسعود رجوی در سال۱۳۸۰ در سالگرد عملیات فروغ جاویدان  ===
راديو, تلويزيون, مطبوعات مقامات و جشن ميگيرد كه سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل يادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب كشور و كرمانشاه. آتش بس و فروغ جاويدان از سرفصل ها و مقاطعي است كه اثرگذاري عنصر انقلابي و عنصرمجاهد خلق و ارتش ازادي ملي درش درخشان بارز و اشكار مي شود. از قضا هر چه زمان ميگذره واضح تر و امسال براي سيزدهمين بار واضحتر از هميشه. هم از بابت اثرگذاشتن كيفي ارتش ازادي بخش در تحميل آتش بس يا بقول دجال بقول خود خميني زهر آتش بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز كه در حقيقت گل گرفتن همه روياهاي خلافت ابد مدت و تجديد امپراتوري عثماني از جانب خميني و رژيمش بود. ترديدي نيست كه عنصر تعيين كننده داخلي ايراني شما يعني ارتش آزاديبخش بوديد، و بعد هم درست وقتي كه ارتجاع ميخواست دنده عوض كند و مدار و ميز جديدي و شما مجددأ بلحاظ تاريخي و استراتژيك در برابرش قرار گرفتيد در برابر رژيم خميني. خوب حالا زمان گذشته و بروشني ميشه همه چيز را ديد در آن روزگار سال 61 ببعد اين فقط مقاومت ايران و مجاهدين بودند كه سياست انقلابي صلح را پرچمداري ميكردند. شعار استراتژيكي صلح صلح آزادي بود در برابر جنگ جنگ اختناق.
رادیو, تلویزیون, مطبوعات مقامات و جشن می‌گیرد که سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل یادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب کشور و کرمانشاه. آتش بس و فروغ جاویدان از سرفصل‌ها و مقاطعی است که اثرگذاری عنصر انقلابی و عنصرمجاهد خلق و ارتش ازادی ملی درش درخشان بارز و اشکار می‌شود. از قضا هر چه زمان میگذره واضح تر و امسال برای سیزدهمین بار واضحتر از همیشه. هم از بابت اثرگذاشتن کیفی ارتش ازادی بخش در تحمیل آتش بس یا بقول دجال بقول خود خمینی زهر آتش بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز که در حقیقت گل گرفتن همه رویاهای خلافت ابد مدت و تجدید امپراتوری عثمانی از جانب خمینی و رژیمش بود. تردیدی نیست که عنصر تعیین کننده داخلی ایرانی شما یعنی ارتش آزادیبخش بودید، و بعد هم درست وقتی که ارتجاع می‌خواست دنده عوض کند و مدار و میز جدیدی و شما مجددأ بلحاظ تاریخی و استراتژیک در برابرش قرار گرفتید در برابر رژیم خمینی. خوب حالا زمان گذشته و بروشنی میشه همه چیز را دید در آن روزگار سال ۶۱ ببعد این فقط مقاومت ایران و مجاهدین بودند که سیاست انقلابی صلح را پرچمداری می‌کردند. شعار استراتژیکی صلح صلح آزادی بود در برابر جنگ جنگ اختناق.


تقريبأ همه، همه با هم باستثنأي مجاهدين و مقاومت ايران در جنگ ضد ميهني با خميني بودند، ارتجاع و بورژوازي استحاله طلب و همينطور پشتيبانان خارجي خميني. در واقع خميني توانسته بود همه آنها را با خودش بكشاند.
تقریبأ همه، همه با هم باستثنأی مجاهدین و مقاومت ایران در جنگ ضد میهنی با خمینی بودند، ارتجاع و بورژوازی استحاله طلب و همینطور پشتیبانان خارجی خمینی. در واقع خمینی توانسته بود همه آنها را با خودش بکشاند.


وقتي كه وضع خميني در صحنههاي جنگ خيلي رو به تزلزل ميرفت در مهر ماه65 بازرگان به خميني نوشت كه مراجعات مكرر با ترس و ترديد به حضور رهبري انقلاب كردهاند منظور رهبري ارتجاع است ولي همگي با جواب منفي يا سكوت و تندي روبرو شدهاند شنيديم به مسئولين رده بالا فرمودهايد اگر خسته شدهايد زمين بگذاريد ديگران را مأمور خواهم كرد و به آقايان مدرسين قم هم جواب دادهايد تا من زنده هستم در شرايط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نكنيد. حتي تا دو سه هفته قبل از آتش بس قبل از قبول قطعنامه 598 و نوشيدن جام زهربازهم خميني تكرار ميكرد اگر لازم باشد تا 20 سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا كه به خميني مربوط بود حتي اگر به بهاي قرباني كردن همه مردم ايران هم بود طبعا درنگ نميكرد داستان قتلعام اينرا نشان ميداد.اما بعد در يك چرخش 180 درجهاي بدليل اينكه تا مرگش هم دليل را نگفت گفت بعدأ ميگويم از همه حرفهايي كه گفته بود پايين آمد و  براي حفظ نظام تن به آتشبس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست كي چون تا به آنجايي كه به عراق مربوط مي شد عراق كه از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامههاي ملل متحد هست كه همه را عراق امضا كرده است. تا آنجايي كه به عراق مربوط ميشد بلحاظ تاريخي و سوقالجيشي اين را در خودش نميديد كه مثلا ايران را تسخیر كند، تا آنجا كه به رژيم خميني مربوط ميشد بدش نميآمد از قضا كه يك مقدار ازخاك ايران ويا يك استان مثلا خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژيم. در اوايل جنگ يادتون هست كه وقتي قواي عراقي در خاك ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بوديم از پشت سر رژيميها بودندكه به ما شليك ميكردند بعد هم بچهها را ميبردند توي اهواز حاكم ضد شرعش شلاق ميزدند و بهشتي صراحتأ گفته بود كه ترجيح ميدهيم خوزستان دست عراق باشد تا اينكه مجاهدين در تهران باشند و تهران دست مجاهدين باشد. خوشبختانه كه با عمليات فروغ جاويدان تمام موهوماتي كه ميبافتند در مورد وابستگي ارتش آزاديبخش و مجاهدين به عراق يكباره فرو ريخت چون عراق آتش بس ميخواست اما حرف آخر را مقاومت ايران زد. كما اينكه هميشه ما شعار صلح دادهايم و ميدهيم و نه شعار آتشبس.
وقتی که وضع خمینی در صحنههای جنگ خیلی رو به تزلزل می‌رفت در مهر ماه۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کردهاند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شدهاند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرمودهاید اگر خسته شدهاید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب دادهاید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتش بس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار میکرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعا درنگ نمی‌کرد داستان قتلعام اینرا نشان می‌داد.اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجهای بدلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ می‌گویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و  برای حفظ نظام تن به آتشبس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط می‌شد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامههای ملل متحد هست که همه را عراق امضا کرده‌است. تا آنجایی که به عراق مربوط میشد بلحاظ تاریخی و سوقالجیشی این را در خودش نمیدید که مثلا ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط میشد بدش نمیآمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلا خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمیها بودندکه به ما شلیک می‌کردند بعد هم بچهها را می‌بردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق می‌زدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح می‌دهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که می‌بافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتش بس می‌خواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح دادهایم و میدهیم و نه شعار آتشبس.

نسخهٔ ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۰

عملیات فروغ جاویدان عملیات بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران بود که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز و ۴ روز بعد، در هفتم مرداد به پایان رسید. در عملیات فروغ جاویدان ارتش آزادیبخش ملی ایران توانست در تهاجمی برق‌آسا تا عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک میهن پیشروی کرده و به ۱۵ کیلومتری کرمانشاه برسد. بنا به گزارش ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان ۱۳۰۴ تن از رزمندگان این ارتش جان باختند و ۵۵ هزار نفر از نیروهای رژیم خمینی نیز کشته یا زخمی شدند.  در آن برحه از تاریخ، خمینی با پذیرش ناگهانی آتش بس بر آن بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران را زاییده جنگ ایران و عراق معرفی کند و با پذیرش آتش بسی که تا آن زمان ازآن سرباز زده بود؛ از طریق کمک گرفتن از دولت عراق؛ مانع عملیات ارتش آزادیبخش علیه مراکز رژیم درداخل خاک کشور شود و راه ارتش آزادیبخش ملی ایران را سد کند اما ارتش آزادیبخش با اجرایی کردن عملیات فروغ جاویدان که پس از پذیرش آتش بس توسط رژیم خمینی انجام شد نشان داد که درخاک عراق استقلال سیاسی دارد  و زاییدة جنگ ایران و عراق نیست.

شرایط سیاسی و نظامی پیش از آغاز عملیات فروغ جاویدان

ارتش آزادیبخش ملی ایران عملیات چلچراغ را در سال ۱۳۶۷  با هدف تسخیر شهر مهران با پیروزی به پایان رساند. شعار رزمندگان ارتش آزادیبخش در این عملیات این بود :«امروز مهران، فردا تهران». در این عملیات دولشکر کامل ارتش رژیم ایران و همچنین یک تیبپ رزمی آن متلاشی شد. ۱۵۰۰ نفر از نیروهای رژیم ایران خود را به ارتش آزادیبخش تسلیم کردند و نزدیک به ۲ میلیارد دلار غنیمت نصیب ارتش آزادیبخش شد. عملیات چلچراغ زنگ خطر سرنگونی برای خمینی بود. او بیم آن داشت که شعار «امروز مهران فردا تهران» محقق شده و ارتش آزادیبخش در گام بعد، خود را به تهران برساند؛ به همین دلیل و بهرغم اینکه طی ۸سال جنگ ایران و عراق، صلح را به منزلة دفن رژیم و جنگ را نعمت الهی توصیف می‌کرد و بارها گفته بود که تا خراب شدن آخرین خانه در تهران به جنگ ادامه خواهد داد؛ به سرعت آتش بس را پذیرفت. خمینی با پذیرش سریع آتش بس میخواست فرصت آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان را از ارتش آزادیبخش گرفته و به این ترتیب آنها را از عملیاتی که می‌توانست به تسخیر تهران و سقوط حاکمیت او منجر شود، بازدارد. چرا که آماده سازی برای عملیات سرنگونی به چندین ماه زمان نیاز داشت. با امضای قرارداد آتش بس مرزهای ایران و عراق بسته میشد و ارتش آزادیبخش دیگر نمیتوانست برای عملیات فروغ جاویدان اقدام کند و به این ترتیب رژیم خمینی امان می‌یافت.

هنوز تا آن زمان ارتش آزادی بخش عملیاتی با هدف تسخیر تهران و براندازی رژیم ایران انجام نداده بود و در صورت بسته شدن راهش، به عنوان پدیده ای غیرموثر، ناکام و زاییده‌ی جنگ ایران و عراق معرفی می‌شد. چرا که پس از آتش بس عملیات ارتش آزادیبخش نیز پیش از آنکه اقدامی برای سرنگونی کرده وخود را به ثبت رسانده باشد، به پایان می‌رسید. اما ارتش آزادیخبش هوشیارانه و بهرغم فرصت بسیار کمی که برای تجدید قوا، آماده سازی وطراحی داشت،  پیش از امضای قرارداد آتش بس بین طرفین، یعنی پس از اعلام آمادگی خمینی برای پذیرش آتش بس تا زمانی که حکومت سابق عراق برای امضای آن وارد مذاکره شود، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.

توجیه عملیات فروغ جاویدان توسط مسعود رجوی

تصمیم‌گرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و ساده‌یی نبود. زیرا که می‌باید تمام‌دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد. به‌خصوص که این تصمیم‌گیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یک‌بار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیم‌گیری برای خود من، تقریباً مشکلتر از تمامی تصمیم‌گیریهای از زمان شاه به بعد بود. زیرا که می‌باید یک‌بار دیگر از همة عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد…

چون‌که شما، تک‌تک شما، چه آنهایی که قبل از سال۵۰ و چه آنهایی که از زندانهای شاه با یکدیگر همرزم و هم‌سنگر بودیم، چه آنهایی که در زمان حکومت خمینی به سازمان پیوستید، چه آنهایی که امروز از این یا آن کشور آمده‌اید و چه آنهایی که در بین راه، در محورها و شهرهای مختلف به ما خواهند پیوست، آری شما را من به‌سادگی پیدا نکرده‌ام، تک‌تک شما را از پس هفت دریای خون، و راهی چندساله، که آن را با کفش و کلاه آهنین و پولادین طی کردیم، از لابه‌لای انبوه ابتلائات، نشیب و فرازهای سیاسی و انبوه بالا و پایینیهای زمان، به‌مثابه رشیدترین پاکبازترین، قهرمان‌ترین، جانان‌ترین، شکوفاترین و آگاهترین فرزندان خلق ایران، پیدا کرده‌ام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما می‌بود و اگر ستودنی‌تر از شما می‌بود، حتماً در جای دیگر تشکلش را می‌دیدیم. پس یک گنجینة عظیم و تاریخی و بزرگ و در بعضی موارد چه بسا غیرقابل جانشین‌سازی، گرانتر از همة مال‌التجاره‌های موجود در عالم، ذیقیمت‌تر، زیباتر، تحسین‌انگیزتر، این‌جا هست که من می‌بایستی، در این تصمیم‌گیری، یکبار از تک‌تک جواهرات بی‌همتای این گنجینه دل بکنم. اما اگر که مجاهدین به خدا و به خلق و تاریخ و به سرنوشت تابان و شکوفان خلق قهرمان ایران، بعد از این‌همه رزم و رنج، بعد از این‌همه خون و فدا، پاسخ نگویند، چه کسی پاسخ خواهد گفت؟ بنابراین فقط یک جمله می‌گویم و می‌گذرم. نه خطاب به شما، خطاب به خدا، و خطاب به خلق و تاریخ، که بار خدایا، شاهد باش، شاهد باش که تمامی سرمایه‌مان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقدیم تو و خلقت کردیم. انک انت السمیع العلیم».

مسعود رجوی ـ اول مرداد ۶۷

قرارگاه اشرف ـ گردهمایی بزرگ رزمندگان برای توجیه و تصمیم‌گیری  نهایی عملیات فروغ جاویدان

مراحل مختلف عملیات فروغ جاویدان

در عملیات فروغ جاویدان، در مجموع ۱۰لشکر ارتش آزادیبخش شامل ۳۵تیپ رزمی و پشتیبانی (مرکب از تیپهای پیاده‌ـ مکانیزه و زرهی و گردانهای آتشبار و مهندسی و واحدهای پدافند هوایی) در ۵محور شرکت داشتند. آتش و پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت      سه و نیم بعدازظهر روز دوشنبه سوم مرداد۱۳۶۷ مطابق با عید قربان ـ دقیقاً یک‌هفته پس‌از تسلیم رژیم ایران به قطعنامه۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد آغاز شد و مراحل زیر را طی کرد.

  • تسخیر گل داوود و پاتاق
  •  تسخیر شهر کرند
  •  نبردهای کرند تا اسلام‌آباد
  •  تسخیر شهر اسلام‌آباد
  •  درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگة چهارزبر
  •  نبردهای چهارزبر
  •  نبردهای گردنة حسن‌آباد و سیاهخور تا  بازگشت به اسلام‌آباد

تسخیر گل‌داوود و پاتاق

نیروهای ارتش آزادیبخش پس‌از عبور از مناطق مرزی استان کرمانشاه در تنگة «گل‌داوود» با قوای رژیم ایران که با تانک و توپ و کاتیوشا و انواع خمپاره‌ها و تیربارها مجهز بودند، درگیر شدند و در طول مسیر، تمامی آنها را منهدم نموده یا اسیر کردند و عمدة تسلیحات و خودروهای آنها را از بین بردند.

پس‌از تصرف «گل‌داوود» درگیری در گردنة استراتژیکی پاتاق (به‌طول ۳۰کیلومتر) ادامه یافت و نهایتاً پاتاق و تمامی ارتفاعات پیرامون آن و مسیر ۳۰کیلومتری آن تسخیر شد و به‌طور کامل از قوای رژیم ایران پاکسازی گردید.

در جریان تسخیر پاتاق یک پادگان ژاندارمری، یک مرکز رلة مخابراتی، یک تلمبه‌خانة نفت و چندین انبار و زاغة مهمات تسخیر و به کلی منهدم گردید.

علاوه بر درگیریهای پراکنده و جزئی، از گل‌داوود تا شهر کرند در مجموع ۵رشته درگیری عمده بین نیروهای ارتش آزادیبخش و ستونهای پاسداران و بسیجیان و نیروهای ژاندارمری و ارتش رژیم ایران به‌وقوع پیوست. تلفات نیروهای رژیم ایران در این درگیریها بیش‌از ۲۵۰۰تن بود. آنها در این درگیریها دست‌کم یکصد خودرو نظامی و خودروهای زرهی ازقبیل تانک، زرهپوش، توپ ۱۵۵میلیمتری خودکششی، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا، جیپ‌های حامل تفنگ ۱۰۶میلیمتری و اس.پی.جی.۹، جیپهای فرماندهی و انواع نفربر را از دست دادند.

تسخیر شهر کرند

ارتش آزادیبخش شهر کرند را در حالی که با استقبال اهالی آنجا مواجه بود حوالی ساعت ۷بعدازظهر دوشنبه سوم‌مرداد تسخیر کرد.

در مسیر پیشروی به‌جانب کرند، بسیاری از سربازان و پرسنل نظامی با کلیة سلاحها و تجهیزاتشان به ارتش آزادیبخش ملی پیوستند. عده‌یی هم که بیطرفی اتخاذ نموده و از هرگونه برخوردی با صفوف ارتش آزادیبخش احتراز کرده بودند، امنیت و سلامتشان توسط ارتش آزادیبخش تضمین گردید تا به هرکجا که می‌خواهند بروند.

 وقتی فرماندهان سپاه پاسداران عقب‌نشینی نیروهای ارتشی دربرابر ارتش آزادیبخش و موج پیوستگی سربازان و پرسنل نظامی به ارتش آزادیبخش را به چشم دیدند، در میدان مرکزی کرند با نیروهای ارتشی درگیر شده و روی آنها آتش گشودند. اما طولی نکشید که با دخالت یکانهای ارتش آزادیبخش، پاسداران مزبور ازجمله تیپ۱۲۷ موسوم به مقداد (از سپاه چهارم کرمانشاه) از پای درآمده و برخی هم متواری شدند.

درجریان تسخیر کرند مراکز زیر پاکسازی و منهدم گردید:

سپاه پاسداران ضدخلقی، پایگاه ژاندارمری، ادارة اطلاعات، واحد بسیج، بنیاد موسوم به شهید، کمیته، سازمان تبلیغات سپاه پاسداران، مرکز جاسوسی موسوم به امور تربیتی در آموزش و پرورش، واحد موسوم به جهاد سازندگی، ستاد پشتیبانی جنگ، تعاون سپاه،  کمیتة تبلیغات خمینی، یک مقر پشتیبانی سپاه، مرکز فوق‌العاده مجهز پارازیت رادیویی و دکل مخابرات و ارتباطات واقع در ارتفاعات شمال کرند که با اتاقهای زره‌دار و دستگاه‌های تمام‌اتوماتیک مجهز شده بود و چندین‌سال بود به‌عنوان یکی از مراکز پخش پارازیت بر روی «صدای مجاهد» از آن استفاده می‌شد

علاوه بر اینها انبارها و زاغه‌های تسلیحات و مهمات نیز در نقاط مختلف شهر کرند با همکاری مردم تخلیه و منهدم شد. بخشی از این سلاحها و مهمات و تجهیزات ازجمله انواع بیسیمها و دوربینها توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش مورد استفاده قرار گرفت و بخش دیگر شامل انواع تفنگها و مسلسلها، توسط شورای شهر بین مردم تقسیم گردید.

پس از پاکسازی کامل کرند، فرماندهی ارتش آزادیبخش مستقر در این شهر بلافاصله به تشکیل شورای شهر اقدام نمود. در این هنگام بسیاری از مردم و جوانان اصرار داشتند که مسلح شوند. تعدادی از آنها شب اول را در پشت مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش سپری کردند تا بتوانند سلاح بگیرند. صبح سه‌شنبه مسئولیت تسلیح مردم به عهدة شورای جدیدالتأسیس شهر گذاشته شد تا افراد ذیصلاح را مسلح نماید.

 بسیاری از این مردم و جوانان پابه‌پای رزمندگان ارتش آزادیبخش بیدار می‌ماندند و کار می‌کردند. رأساً کار نگهبانی و حفاظت از شهر را عهده‌دار شده و مستمراً تهدیدات محتمل نظامی را گزارش و یادآوری می‌کردند. خبر آمدن نیروهای دشمن از شمال کرند و قصد آنها برای حمله به شهر را (که عصر چهارشنبه ۵مرداد واقع شد) چوپان زحمتکشی که از راه دور برای دادن همین خبر به شهر آمده بود به مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش اطلاع داد. اطلاعات این چوپان متعاقباً با اعزام واحدهای گشت و اطلاعات مردمی دیگر تأیید و تکمیل گردید و معلوم شد نیروهای سپاه و کمیتة رژیم همراه با جاشهای مزدور محلی برآنند تا در عصر چهارشنبه از شمال کرند حمله کنند و بعد از تصرف ارتفاعات شمالی به خود شهر حمله کنند. اما قبل از این‌که تهاجم آنها عملی گردد، نیروهای ارتش آزادیبخش در دو مرحله آنها را منکوب کرده، به‌عقب راندند و به پاکسازی ارتفاعات شمالی مبادرت نمودند. در این نبردها دست‌کم ۶۵۰تن از نیروهای رژیم ایران به‌هلاکت رسیدند.

نخستین مراسم خاکسپاری جان باختگان ارتش آزادیبخش در کرند روز سه‌شنبه ۴مردادماه با شرکت گستردة اهالی کرند صورت گرفت و در روزهای بعد نیز ادامه یافت. در پایان مراسم پس‌از ادای احترامات نظامی، مردم کرند آیینهای خاص محلی را بر روی مزار شهیدان اجرا می‌نمودند.

 شورای شهر و عموم مردم قویاً در تلاش بودند تا وضع شهر را به‌حالت عادی بازگردانند. نانواییها را باز کنند و الزامات زندگی مردم را فراهم نمایند. آرد بین نانواییها تقسیم شد و تدارکات مورد نیاز مردم به‌میزانی که در انبارها موجود بود در اختیارشان قرار گرفت.

همزمان رژیم ایران ۳روز متوالی به بمباران پیوستة شهرتوسط نیروی هوایی و حمله‌های هلیکوپترهای توپدار و رگبار کاتیوشا پرداخت و در این حملات تمامی شهر و همة معابر ورودی و خروجی را از هوا و زمین زیر آتش سنگین می‌گرفت و خانه‌های مردم بیگناه را ویران می‌کرد. ولی تا آخرین ساعات پنجشنبه‌شب ۶مرداد که ارتش آزادیبخش رأساً به تخلیة شهر اقدام نمود نتوانست وارد شهر شود.

نبردهای کرند تا اسلام‌آباد

حوالی ساعت ۸بعدازظهر (دوشنبه شب، سوم‌مردادماه) به‌هنگام پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش به‌جانب اسلام‌آباد، ۵ستون بزرگ از نیروهای رژیم ایران مرکب از نیروهای سپاه و ارتش در جادة کرندـ اسلام‌آباد و مناطق اطراف آن به‌مقابله با ارتش آزادیبخش پرداختند. علاوه بر این ۵ستون بزرگ، گردانهای متعدد دیگری از سوی سپاه پاسداران گسیل شده و در نقاط مختلف مسیر کرندـ اسلام‌آباد موضع گرفته بودند.

در این هنگام ساعتها بود که دشمن از تعرض بزرگ ارتش آزادی و ابعاد آن مطلع شده و با بسیج همة نیروهایی که در این مناطق دراختیار داشت بر آن بود راه پیشروی ارتش آزادیبخش را قبل از ورود به اسلام‌آباد سد کند. علاوه بر سپاه پاسداران، لشکر۸۴ خرم‌آباد، لشکر۸۱ کرمانشاه، لشکر۵۸ موسوم به ذوالفقار و تیپ۵۵ هوابرد شیراز که همگی تحت امر «قرارگاه عملیاتی غرب» بودند با بسیاری از نیروهایشان برای سدکردن راه پیشروی به‌سوی اسلام‌آباد به مقابله با ارتش آزادیبخش پرداختند.

 درگیری نیروهای ارتش آزادیبخش با ستونها و گردانهای مورد بحث که تماماً مجهز به سلاحهای سنگین و تانک و کاتیوشا و تفنگهای ۱۰۶میلیمتری بودند، ۲ساعت به‌درازا کشید.

 دراثر تراکم شدید نیرو و کثرت نفرات، نیروهای ذکر شده در طرفین جاده و برروی مزارع اطراف پهن شده و حفاظی برای خود نمی‌یافتند. در نتیجه نزدیک به ۵۰۰۰تن از آنان ازپا درآمدند.

در این درگیریها بیش‌از ۴۰۰خودرو ارتش و سپاه و بسیج منهدم شد که ده‌ها دستگاه تانک و زرهپوش و خودرو حامل تفنگهای ۱۰۶میلیمتری و کاتیوشا را شامل می‌گردید.

در همین اثنا رزمندگان ارتش آزادیبخش به ستاد پشتیبانی موسوم به «نجف۲» متعلق به سپاه پاسداران که در همین مسیر (کرندـ اسلام‌آباد) قرار داشت، تهاجم نموده و حدود ۲۰۰تن از نیروهای مستقر در این قرارگاه را از پای درآوردند و قرارگاه مربوطه را منهدم کردند. سپس مقر «جهاد لرستان» در حوالی اسلام‌آباد نیز تسخیر و منهدم گردید. درجریان تسخیر «ستاد پشتیبانی نجف۲» و مقر  «جهاد لرستان» انبوهی از خودروها و تجهیزات و ماشین‌آلات دشمن ازبین رفت. تهاجم بعدی نیروهای آزادیبخش به‌منظور تسخیر پادگان «الله‌اکبر» واقع در مدخل غربی شهر اسلام‌آباد صورت گرفت. این پادگان واقع در غرب اسلام‌آباد به طول ۳کیلومتر و عرض ۲کیلومتر، از مهمترین قرارگاه‌های سپاه پاسداران در غرب کشور محسوب میشد و مراکز چندین لشکر و یکان مختلف سپاه و ارتش تحت امر خمینی؛ از قبیل قرارگاه لشکر مهندسی۴۵ جوادالائمه سپاه پاسداران، مرکز زرهی سپاه در غرب و مرکز برخی واحدهای هوایی و هوانیروز، در آن قرار داشت.

درجریان تسخیر این پادگان چندین رشته درگیری به‌وقوع پیوست.  شماری از فرماندهان پاسداران مانند سیدجواد امیری (از فرماندهان سپاه هشتم ثامن‌الائمه) و خالق‌وردی (فرمانده اعزام نیروی سپاه در پادگان «الله‌اکبر») و منصور (فرمانده امداد) به‌هلاکت رسیدند و بقیه تسلیم شدند. برخی از تسلیم‌شدگان بعداً به برادران خود در صفوف ارتش آزادیبخش پیوستند و سایرین خلع سلاح شده، امان یافتند و پی‌کار خود رفتند. درجریان درگیریها در داخل پادگان «الله‌اکبر» قسمتهای فرماندهی، پرسنلی، ترابری و تعمیرگاه و مهندسی با تمام تجهیزات و خودروهای مربوطه به‌انضمام جراثقالهای هیدرولیکی و کانتینرهای یخچال‌دار و بلدوزر و لودر و خودروهای فرماندهی و نفربرهای نظامی منهدم گردید.

متعاقباً آخرین مانع ورود ارتش آزادی به شهر اسلام‌آباد، یعنی مرکز دژبانی‌ـ حفاظتی سپاه پاسداران خمینی در مدخل شهر، به‌سرعت پاکسازی و ازمیان برداشته شد.

تسخیر شهر اسلام‌آباد

ساعت۱۰ دوشنبه‌شب ارتش آزادیبخش وارد شهر  اسلام‌آباد (بزرگترین شهر پس‌از کرمانشاه در این استان) شد و طی یک سلسله عملیات به تسخیر کامل شهر و پاکسازی آن پرداخت. پس از استقرار پیش قراولان ارتش آزادیبخش در میدان اصلی شهر و  تصرف تپة معروف چیاکاوانه، که در دست نیروهای بسیجی بود، ابتدا ازسوی دو مقر اصلی سپاه و کمیته در اوایل خیابان منشعب از میدان اصلی (خیابان کارخانة قند) به‌جانب رزمندگان ارتش آزادیبخش، آتش گشوده شد؛ آنگاه مراکز زیرین در خاتمة درگیریهای متعدد بطور کامل پاکسازی شد و به‌تصرف رزمندگان ارتش آزادیبخش درآمد.

 مقر اصلی سپاه پاسداران خمینی، مقر اصلی کمیته ، مرکز بسیج ضدمردمی، دادگاه ضدانقلاب، پایگاه موسوم به مقاومت، پایگاه ژاندارمری، فرمانداری، شهربانی، کمیتة امداد خمینی، مرکز حفاظت سپاه پاسداران، مرکز حفاظت و پدافند هوایی، ۳مقر فرعی سپاه پاسداران، بنیاد موسوم به مستضعفین، زندان شهر، پایگاه هوانیروز سپاه پاسداران در جنوب شرقی اسلام‌آباد، سه‌راه ملاوی در شرق اسلام‌آباد.

درجریان تسخیر شهر اسلام‌آباد و درگیریهای مربوطه که قویاً با همکاری مردم شهر انجام شد، حدود ۴۰۰تن از نیروهای نخبة رژیم ایران که در مقرهای مختلف روی مردم و رزمندگان ارتش آزادیبخش آتش می‌گشودند کشته شدند و تمامی تجهیزات و تسلیحات و خودروهای آنها از جمله خودروهای حامل مینی‌کاتیوشا و تفنگهای ۱۰۶میلیمتری و چندقبضه توپ ۱۵۵میلیمتری همراه با رادار بزرگ هوانیروز سپاه پاسداران به‌کلی منهدم گردید. خودروهای منهدم‌شدة رژیم ایران به ۱۰۰عدد بالغ می‌شد و بقیه مصادره گردید. 

درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگة چهارزبر

ساعت۱۱ دوشنبه‌شب سوم‌مردادماه نیروهای ارتش آزادیبخش از اسلام‌آباد به‌سوی کرمانشاه حرکت کردند. در خروجی اسلام‌آباد به‌سمت کرمانشاه در حوالی «کارخانة برق»، نیروهای رژیم ایران کمین گذاشته و به‌سمت نیروهای ارتش آزادیبخش آتش سنگین باز کرد. متقابلاً تیپ جلودار، کمین را زیرآتش گرفت و ستون نظامی به‌حرکت خود ادامه داد. در طول مسیر، تا گردنة حسن‌آباد، نیروهای رژیم ایران در همه‌جا سواره و پیاده درحال فرار بود. ده‌ها خودرو باقیمانده از آنها درطول مسیر، حرکت تیپهای رزمی ارتش آزادیبخش را کند می‌کرد. آنها یا دسته‌دسته تسلیم می‌شدند یا به کوه و کمر می‌زدند.

حدود ساعت۱۲ شب پیشروی تیپهای رزمی در گردنة حسن‌آباد متوقف شد. نیروهای سپاه ازجمله نیروهای وابسته به لشکر۳۳ موسوم به المهدی در بالای گردنه موضع گرفته و راه را بسته بودند. پس از یک‌ساعت درگیری در گردنة حسن‌آباد، نیروهای سپاه به‌کلی ازپا درآمدند و راه باز شد. آنها با بیسیم به فرماندهی بالاتر اطلاع دادند که ضربه خورده و از وضعیت فرماندهی لشکر «المهدی» نیز بی‌اطلاعند. دربارة این درگیری فرمانده گردان ضدحضرت رسول به‌نام براتی بعداً در گفتگو با روزنامة جمهوری اسلامی به‌تاریخ ۳۰مرداد۶۷ و بااشاره به این‌که «بعداز اسلام‌آباد اولین گردانی که با منافقین درگیر شد ما بودیم» گفت: «از بالای گردنة حسن‌آباد چون مسلط بودند تمام نیروهای ما را زیر رگبار گرفته بودند» و «چون ازقبل وارد منطقه شده بودند و منطقه را شناسایی کرده بودند، یک برتری از لحاظ نظامی بر ما داشتند». به این ترتیب، تیپ رزمی جلودار نیروهای ارتش آزادیبخش حوالی ساعت‌یک بامداد از گردنة حسن‌آباد عبور کرد و به‌دشت منتهی به تنگة چهارزبر رسید. از آن‌سو یک ستون مجهز از لشکر۲۷ محمد از سمت تنگة چهارزبر به‌طرف حسن‌آباد پیش می‌آمد، درگیری دوباره آغاز شد. در خاتمة این درگیری، آنها نیز در زیر آتش سنگین تانکها و چهارلول و دولول و… ارتش آزادیبخش تماماً منکوب شده و به‌سمت تنگة چهارزبر بازگشتند. آنها در تاریکی شب کمینهای متعددی مستقر کردند که یکی پس‌از دیگری درهم شکسته شد. نهایتاً به‌رغم تمامی نیروهای کمکی و پس‌از دادن تلفات بسیار به‌داخل تنگة چهارزبر عقب نشینی کرده و از ارتفاعات و یالهای پیرامون تنگه با انواع آتشها شروع به مقابله نمودند. در ساعت۲ بامداد سه‌شنبه از پادگان باهنر (در ماهی‌دشت کرمانشاه)، که محل استقرار بخشی از نیروهای لشکر۲۷ محمد بود، به فرمانده این لشکر (کوثری) که در آن‌موقع با بخش عمدة نیروهای تحت فرماندهیش در جنوب بود با بیسیم اطلاع دادند که مجاهدین پیدایشان شده و می‌بایستی زود خودش را با نیروهایش برساند. کوثری ابتدا این خبر را باور نمی‌کرد و می‌گفت چنین چیزی امکان ندارد و اگر می‌بود از تهران به‌ما خبر می‌دادند. در این هنگام نیروهای ارتش آزادیبخش به ۳۵کیلومتری کرمانشاه رسیده بودند. تلفات نیروهای رژیم ایران از اسلام‌آباد تا چهارزبر تا این ساعت دست کم چهارصد تن بود.

نبردهای عظیم چهارزبر

از گردنة حسن‌آباد تا تنگة چهارزبر، دشت حسن‌آباد واقع شده‌است که دشت بزرگ کاسه‌مانندی است که ۸ الی ۹کیلومتر از جاده از داخل آن می‌گذرد. دورتا دور این دشت را ارتفاعات و کوهستانها فرا گرفته‌اند. تنگة چهارزبر که مسیر خروجی این دشت به سوی کرمانشاه است، حدود ۴کیلومتر طول دارد.

این تنگه علاوه بر این‌که از چپ و راست محصور در ارتفاعات است، در ورودی و خروجی خود نیز ۲ردیف یال موازی دارد که مانند ۲سپر و ۲دیوار بلند طبیعی و مشرف بر جاده عمل می‌کنند.

نیروهای رژیم ایران در بین این ۲یال، ۲پایگاه بزرگ دایر کرده بود: یکی مقر لشکر انصارالحسین سپاه پاسداران (در سمت راست جادة اسلام‌آبادـ کرمانشاه) و دیگری پادگان بهشتی (در سمت چپ). ۲پادگان بزرگ دیگر نیز در پشت تنگه قرار داشت: مقر لشکر۳۱ عاشورا (در سمت راست جاده) و پادگان رجایی (در سمت چپ).

طی چندین رشته درگیری تا ساعت ۶ صبح سه شنبه تلفات نیروهای رژیم ایران به هزار تن رسیده بود. در همین ساعـت موقعیت «باهنـر» ضمن یـک مکالمـة بیسیمی بـه فرمانـدهی بالاتر اطلاع داد کـه «وضـع (صحنـه) خیلی قاراشمیـش اسـت»!

 یکی از فرماندهان سپاه بعداً در گفتگو با یکی از نشریات گفت «به‌وضوح مشخص بود که کارهای انتحاری انجام می‌دهند. شاید ۵ الی۶بار به آن نقطه تک کرده بودند و نتوانسته بودند آن‌را بگیرند (ولی) دوباره حمله می‌کردند… بعضی جاها که روی ارتفاعات تک می‌کردند و دیگر راهی جز تسلیم نداشتند، با نارنجک خودشان را [و اضافه کنید پاسداران را] ازبین می‌بردند… تا شناخته نشوند» (جمهوری اسلامی ۲۶مرداد، در گفتگو با جانشین فرمانده لشکر۶ ویژة پاسداران).

 سلسله نبردهای نیروهای آزادیبخش در این منطقه که پیوسته بر ابعاد آن افزوده می‌شد تا نخستین ساعات بامداد پنجشنبه ۶مرداد بدون کمترین وقفه به‌مدت ۴۸ساعت ادامه یافت.

به این ترتیب اولین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت۷ و ۳۰دقیقة صبح سه‌شنبه در شرایطی که بیسیمهای رژیم ایران یک‌لحظه از درخواستهای مصرانه برای اعزام هرچه بیشتر و بیشتر بازنمی‌ماند، آغاز شد. در این تک که تا شب‌هنگام ادامه داشت۱۶تیپ رزمی در جبهه‌های متعدد در آن شرکت داشتند و ضربت سنگینی به نیروهای رژیم ایران زدند. در همین حین و از ابتدای روز، دشمن با نیروی هوایی و هوانیروز خود از یک‌سو بی‌وقفه بمباران می‌کرد تا فرصتی برای رسیدن نیروهای تازه نفسش بیابد.

سرتیپ محمد انصاری، فرمانده هوانیروز خمینی، ضمن مصاحبة رادیویی خود در ۱۷مرداد گفت: در این چندروز عملیات ما مجموعاً حدود ۲سال پرواز عادی پرواز کردیم که همان‌طور که مستحضر هستید این مسأله سرکوب شد.

 رفسنجانی در نماز جمعة ۷مرداد گفت: «صبح (سه‌شنبه) اول یک شناسایی توسط هواپیماها و هلیکوپترها شد، بعد شروع کردند. ما نیروی پیاده‌مان وارد جنگ نشد اول با اینها… هواپیماها رژه می‌رفتند روی جاده سرتاسر بمب می‌ریختند و هلیکوپترها اینها را می‌بستند…».

یکی از فرماندهان سپاه پاسداران نیز در گفتگو با روزنامة جمهوری اسلامی در این‌باره گفت: «آنها [ارتش آزادیبخش] فکر می‌کردند که با یک هجوم تنگه را باز خواهند کرد. به دنبال این مسأله تصمیمی که فرماندهان قرارگاه‌ها گرفتند این بود که یک‌مقدار تلفات توسط هواپیما و بمباران هوایی از آنها گرفته شود تا ستون نیروهای آنها از هم پاشیده شود و بعد مسألة هلی‌برد نیرو از عقبة دشمن انجام شود. از ساعت۱۱ صبح تا ۷بعدازظهر همان‌روز [سه‌شنبه] حدود ۳۰نوبت از طریق جنگنده بمب‌افکنهای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ستون اینها بمباران شد. چون طول ستون حدود ۲کیلومتر بود… از طرف دیگرهوانیروز کرمانشاه مرتباً از صبح تا بعدازظهر با هلیکوپتر آنها را مورد حمله قرار دادند» (جمهوری اسلامی ۲۵مرداد).

هم‌چنین ستاد فرماندهی کل قوای خمینی در ۲اطلاعیة پیاپی از «۱۳۰سورتی پرواز عملیاتی» هوانیروز و از «۳۰مأموریت جداگانه» شکاری بمب‌افکنها در روز (سه‌شنبه) خبر داد (رسالت ۵مرداد، اطلاعیه‌های ستاد فرماندهی کل قوا در روز چهارشنبه ۵مرداد).

ارتش آزادیبخش تک بزرگ خود را از صبح سه‌شنبه در بحبوحة حملات هوایی رژیم ایران آغاز کرد.

نخستین ستون با کمک آتش تانک و دوشکا و دولول و تفنگ ۱۰۶میلیمتری مستقیماً به درون تنگه رفت. ستونهای دیگر شیوة نبرد کوهستانی پیش گرفتند و خودروها و تجهیزات سنگین را رها کرده و از ارتفاعات مختلف جبهه باز کردند. بعدها یکی از فرماندهان رژیم ایران دربارة این تک گفت«صبح (سه‌شنبه) منافقین تمام توانشان را بسیج کردند و یک‌تک سنگینی برروی تنگه کردند که  تاحد انتحار بود، تاحدی که سه‌تا از خودروهای آنها توانست از زیر این‌همه آتش بسیار سنگین که از هردوطرف بود رد شوند و به‌طرف نیروهای ما بیایند» (جمهوری اسلامی ۲۶مرداد).

به این ترتیب نزدیک ظهر، یال چپ تنگه تسخیر شد و دشمن از آن‌جا عقب نشست. بعدازظهر یال راست و قسمتی از دومین یال سمت چپ نیز تسخیر گردید و نیروهای خمینی شروع به ترک پادگان بهشتی نمودند.

در همین اثنا مکالمات بیسیمی دشمن حاکی از این بود که مستمراً نیروهای جدید عازم و از طرق مختلف وارد صحنه می‌شوند.

تا شب‌هنگام دست کم ۵۰۰۰تن از نیروهای رژیم ایران از پای درآمدند. در این هنگام موقعیت «باهنر» مستمراً به فرماندهی بالاتر (ستاد اجرایی خاتم) اطلاع می‌داد درگیری خیلی شدید شده. فرماندهی بالاتر متقابلاً در ساعت۷ بعدازظهر به آنها اطلاع داد که «هوانیروز اصفهان و مسجدسلیمان هم در حال انتقال به کرمانشاه هستند».

در فاصلة ساعت۱۲ تا ۵بعدازظهر همین روز یک فانتوم و ۲هلیکوپتر رژیم ایران توسط واحدهای پدافند هوایی ارتش آزادیبخش ساقط گردید و یک شکاری بمب‌افکن  اف ۴ نیز مورد اصابت قرار گرفت.

سه‌شنبه شب بازهم درگیریهای شدید در تمام طول شب ادامه یافت. نیروهای رژیم ایران ۴بار از شب تا صبح به پاتک سنگین مبادرت نمودند تا یالهای چپ و راست تنگه را از دست رزم‌آوران ارتش آزادی بیرون بیاورد،  بعداً یکی از فرماندهان کمیتة استان تهران گفت، خمینی شخصاً چندین‌بار درخصوص ممانعت از رسیدن مجاهدین به کرمانشاه برای پاسداران و کمیته‌چیها پیامهای اختصاصی فرستاده بود. سه‌شنبه‌شب هیچ‌یک از پاتکهای سنگین آنها به‌نتیجه نرسید و بیش‌از ۳۲۰۰تن نیز بر تلفاتشان افزوده شد.

دومین تک بزرگ ارتش آزادی ساعت۴ صبح بامداد چهارشنبه آغاز شد. درگیریها فوق‌العاده شدید بود و در بسیاری موارد نبرد تن‌به‌تن جریان داشت.

قبل‌از ظهر چهارشنبه تلفات گسترده‌یی به قوای رژیم ایران وارد آمد و پادگان بهشتی و هم‌چنین مقر لشکر۳۲ موسوم به انصارالحسین  توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش تسخیر شد و بلادرنگ از مهمات و تسلیحات و تدارکات آن علیه خودشان استفاده گردید. از این ساعت به‌بعد پادگان رجایی و مقر لشکر۳۱ عاشورا نیز در تیررس نیروهای ارتش آزادیبخش قرار گرفت و انبوهی از نیروهای مستقر در آنها که به صورت متراکم در آن حوالی بودند نابود شدند یا گریختند.

تلفات دشمن در دومین تک بزرگ متجاوز از ۸۰۰۰تن بود

 سومین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش، ساعت۱۱ صبح چهارشنبه بلافاصله پس‌از خاتمة تک دوم آغاز شد و تا عصر همین روز ادامه یافت.

با این وصف درجریان این تک دومین یال سمت راست تنگه نیز توسط نیروهای ارتش آزادیبخش تصرف گردید. تا ساعت۱۲ شب تیپهای رزمی ارتش آزادیبخش مستقر بر روی ارتفاعات و یالهای چهارزبر پس‌از ۵۶ساعت رزم و آتش مستمر شروع به بازگشت و عقب‌نشینی نمودند، درگیری برخی تیپها ادامه یافت. در همین حین نیروهای رژیم ایران به اعزام نیرو به پشت نیروهای آزادیبخش (بین چهارزبر و اسلام‌آباد) مبادرت ورزیدند. بعد‌ها یکی از سرکردگان سپاه دشمن با تصریح بر این‌که مجاهدین «صبح روز پنجم (مرداد)… تک سنگینی با تمام قوا انجام دادند»، افزود «با یک طرحی که ریخته شد، عصر آن روز مجدداً از پشت آنان (نیروی پاسداران) هلی‌برد شد» (جمهوری اسلامی ۲۶مرداد).

 بین ساعت۱۱ صبح تا یک‌بعدازظهر همین روز (چهارشنبه پنجم مرداد) نیز ۲فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر توسط واحدهای پدافند هوایی تیپهای رزمی ارتش آزادیبخش ساقط شدند و متعاقباً بی‌سیمهای دشمن پیداکردن ۲خلبان اف ۵ سقوط کرده رابه فرماندهی بالاتر اطلاع داد.

هم‌چنین درجریان نبردهای سه‌شنبه و چهارشنبه در تنگة چهارزبر، بیش‌از یکصد خودرو و ده‌ها تانک، توپ، زرهپوش، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا و چهارلول، خودروهای حامل تفنگ۱۰۶ و تعداد قابل توجهی ماشین‌آلات مهندسی دشمن منهدم گردید. 

نبردهای گردنة حسن‌آباد و سیاه‌خور تا بازگشت به اسلام‌آباد

نیروهای رژیم ایران برای قطع‌کردن خطوط پشت‌سر نیروهای آزادیبخش در چهارزبر بیش از ۲۵هزار تن از قوای خود را از راه‌های فرعی و از طریق زمینی و  هوانیروز تا ساعت۸ بعدازظهر چهارشنبه به حوالی گردنة حسن‌آباد و هم‌چنین انتهای گردنة حسن‌آباد به سمت اسلام‌آباد آورده و قصد داشتند آنها را در کلیة مسیرها و ارتفاعات اطراف مستقر کنند. نیروهای پاسداران در منطقة «سیاه‌خور» (واقع در شرق اسلام‌آباد بین گردنة حسن‌آباد و شهر اسلام‌آباد) و در کلیة ارتفاعات و تپه‌های پیرامون آن مستقر شده بودند. مرکز فرماندهی نیروهای دشمن در منطقة سیاه‌خور پایگاهی بود در حوالی روستای سیاه‌خور که سه تپة مشرف بر آن پایگاه نیز در دست آنها بود.بنابراین ۱۶تیپ رزمی که از چهارزبر بازمی‌گشتند، تماماً در معرض حمله و کمین دشمن بودند و می‌باید، پس‌از چند شبانه‌روز بیخوابی از این کمین بزرگ عبور می‌کردند.

 ابتدا دوتیپ ارتش آزادی در ارتفاعات اطراف گردنة حسن‌آباد با نیروهای رژیم ایران چنگ‌درچنگ شده و راه تسلط دشمن بر این قسمت از جاده را سد کردند. به این ترتیب راه بازگشت سایر تیپهای رزمی از چهارزبر باز شد. در پی درگیری‌های بعدی ارتفاعات جنوبی جاده نیز به‌تصرف نیروهای آزادیبخش درآمد. نهایتاً حوالی ظهر پنجشنبه کمین رژیم ایران در «سیاه‌خور» درهم شکست و پایگاه فرماندهی آنها در نزدیکی روستای سیاه‌خور با ۳تپة مشرف بر آن توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش تسخیر شد و نیروهای باقی مانده توانستند با استفاده از مسیرهای مختلف به اسلام‌آباد برسند.

مجموعة تلفات رژیم ایران در این درگیریهای گسترده که از بامداد پنجشنبه آغاز شده بود، نزدیک به ۹۰۰۰تن بالغ می‌شود. آنها در این نبردها تعداد زیادی از تانکها، زره‌پوشها و خودروهای نظامی خود را از دست دادند.

نیروهای رژیم ایران

مجموع نیروهای رژیم ایران که در عملیات بزرگ فروغ جاویدان دست‌اندرکار مقابله با ارتش آزادیبخش ملی ایران بودند، به‌حدود ۲۰۰هزار نفر می‌رسد.

براساس اطلاعیه‌های رسمی رژیم ایران اعم از اطلاعیه‌های ستاد موسوم به «فرماندهی کل قوا» و اطلاعیه‌ها و اظهارات سرکردگان سپاه پاسداران و ارتش و هم‌چنین بر اساس اظهارات دیگر سردمداران و مسئولان رژیم ایران و مندرجات مطبوعات همین رژیم و نیز براساس مکالمات بی‌سیمی نیروهای مختلف رژیم ایران که توسط ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش برروی نوار ضبط شده‌است، اسامی یکانهای نظامی و پایگاه‌ها و قرارگاه‌های شناخته‌شدة آنها که در مقابله با ارتش آزادیبخش شرکت داشتند به شرح زیر است. لکن باید یادآوری نمود که دشمن شمار انبوهی از نیروهای خود در مساجد و ادارات و کارخانه‌ها و انجمنهای اسلامی در سراسر کشور را به‌طور «بسیجی» بر اینها می‌افزود و در مواردی هم جداگانه اعزام می‌نمود.

الف. نیروهای پیاده و سوار زرهی رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

۱ـ لشکر کماندویی۶ ویژة پاسداران از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از شمال‌غرب) به فرماندهی صادق محصولی

۲ـ لشکر پیاده۱۰ ضدسیدالشهدا از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی علی فضلی

۳ـ لشکر۱۷ ضدعلی‌ابن ابیطالب از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به‌فرماندهی غلامرضا جعفری

۴ـ لشکر پیاده مکانیزة۲۷ محمد از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی کوثری

۵ـ لشکر۷۱ روح‌الله از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به فرماندهی سیدمجتبی

۶ـ لشکر۸ نجف از سپاه دوم سیدالشهدا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمد کاظمی

۷ـ لشکر۳۲ انصارالحسین از سپاه سوم قدس (مستقر در تنگة چهارزبر) به فرماندهی کیانی

۸ـ لشکر۵۷ ابوالفضل  از سپاه سوم قدس (اعزامی از غرب) به فرماندهی نوری

۹ـ لشکر۲۵ کربلا از سپاه هفتم موسی ابن‌جعفر (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مرتضی قربانی

۱۰ـ لشکر۴۴ قمر بنی‌هاشم

۱۱ـ لشکر۱۱ امیرالمؤمنین

۱۲ـ لشکر مهندسی۴۳ امام علی از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از کرمانشاه) به‌فرماندهی بحرینی

۱۳ـ لشکر۱۵۵ ویژه موسوم به شهدا از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از غرب) به فرماندهی منصوری

۱۴ـ لشکر۵ نصر از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی اسماعیل قاآنی

۱۵ـ لشکر۴۱ ثارالله از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی قاسم سلیمانی

۱۶ـ لشکر۳۳ موسوم به «المهدی» از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی جعفر اسدی

۱۷ـ لشکر کماندویی نیروی مخصوص سپاه پاسداران از سپاه چهاردهم حفاظت (اعزامی از تهران)

۱۸ـ لشکر۳۱ عاشورا از سپاه پنجم عاشورا به فرماندهی امین شریعتی

۱۹ـ لشکر۸۴ خرم‌آباد به فرماندهی سرهنگ مرتضی محمدی

۲۰ـ لشکر۸۱ کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ دادفر

۲۱ـ لشکر۵۸ موسوم به «ذوالفقار» (همان گارد جاویدان شاه) به فرماندهی سرهنگ اسدالله دهقان

۲۲ـ لشکر۲۱ حمزه (لشکر گارد سابق) به فرماندهی سرهنگ صدیق‌زاده

۲۳- بخشی از لشکر  ۳۰ گرگان

۲۴ـ تیپ۵۹ مسلم ابن‌عقیل از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی شاه‌ویسی

۲۵ـ تیپ۱۲۷ مقداد از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب)

۲۶ـ تیپ۲۱۲ حمزه از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی قهاری

۲۷ـ تیپ۳۹ نبی‌اکرم از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب)

۲۸ـ تیپ کماندویی۷۷ موسوم به نبوت از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامی از غرب)

۲۹ـ تیپ۴۰ توپخانة رسالت از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی جهانسری

۳۰ـ تیپ۸۲ صاحب‌الامر قزوین از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی عبدالله عراقی

۳۱ـ تیپ۳۶ موسوم به انصارالمهدی از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی حمید عباسی

۳۲ـ تیپ۱۲ قائم سمنان از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مهدی مهدوی‌نژاد

۳۳ـ تیپ۶۱ توپخانة محرم از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمدی

۳۴ـ تیپ۷۵ ظفر از سپاه پانزدهم «رمضان» (اعزامی از غرب) به فرماندهی اصغر مقدم‌تهرانی

۳۵ـ تیپ۶۶ هوابرد پاسداران از سپاه پانزدهم رمضان (اعزامی از شمال غرب) به فرماندهی محسن شفق

۳۶ـ تیپ۵۵ هوابرد شیراز به فرماندهی سرهنگ محمود رستمی

۳۷ـ تیپ ۳۵ تکاور

۳۸ـ تیپ ۳۲ قائم باختران

۳۹ـ ۱۵ گردان اعزامی از مراغه (احمدی فرمانده سپاه پاسداران، مراغه در ۱۱اسفند۶۷ در روزنامة اطلاعات آذربایجان اعزام این ۱۵گردان را از جانب تیپ ۲۱ "امام‌زمان" اعلام کرد و افزود که استعداد نیروی اعزامی از یک لشکر هم فراتر رفته  بود).

۴۰ـ ۱۶ گردان اعزامی از طرف «کمیته‌های انقلاب اسلامی»  (مختار کلانتری قائم‌مقام فرماندهی کل کمیته‌انقلاب اسلامی در روز ۲۷اسفند۶۷ در رادیو رژیم اعلام کرد: «…‌شرکت گسترده در عملیات مرصاد به استعداد ۱۶گردان صورت گرفته و کمیته در اندک مدتی که  برایش ممکن بود نیروهایش را بسیج کرد و در این عملیات شرکت کرد. تعدادی از برادران هم در این رابطه به‌شهادت رسیدند»).

۴۱ـ گردانهای موسوم به مسلم، مقداد، حمزه، علی‌اصغر و امام سجاد

۴۲ـ گردان موسوم به صاحب‌الزمان از قرارگاه رمضان (اعزامی از شمال غرب)

۴۳ـ گردان موسوم به انصارالحسین از سپاه سوم قدس (اعزامی از شمال غرب)

۴۴ـ نیروهای شهربانی استان کرمانشاه

۴۵- نیروهای ژاندامری استان کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ راسخ‌القول

۴۶- نیروهای ژاندارمری استان ایلام به فرماندهی سرتیپ خرم‌رودی

۴۷- نیروهای اعزامی  از کمیتة بیرجند  اعزامی از قرارگاه محمد رسول‌الله

۴۸- پرسنل سرباز دانشگاه هوایی نهاجا (نیروی هوایی ارتش) نزدیک به ۴هزار نفر

۴۹- سپاه ۹بدر به فرماندهی شمس

ب: گروه‌های توپخانه رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

ـ گروه۳۳ توپخانه (نشریة صف، مهر۶۷)

ـ گروه۴۴ توپخانه (نشریة صف، مهر۶۷)

ج: پایگاه‌های هوایی و گروه‌های هوانیروز شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

۱ـ پایگاه شکاری نوژه همدان به فرماندهی سرهنگ رضا پردیس

۲ـ پایگاه شکاری وحدتی دزفول به فرماندهی سرهنگ بقایی

۳ـ پایگاه نیروی هوایی اصفهان به فرماندهی سرهنگ صادق‌پور

۴ـ گروه هوانیروز کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ حسین انصاری

۵ـ گروه هوانیروز مسجدسلیمان به فرماندهی سرهنگ چرخ‌تابیان

۶ـ گروه هوانیروز اصفهان به فرماندهی سرهنگ صفایی‌نژاد

۷ـ پایگاه دهم شکاری کنارک (سخنرانی فرمانده همین پایگاه در زاهدان، اطلاعات ۳دیماه۶۷) 

تلفات رژیم ایران در عملیات فروغ جاویدان

بر اساس جمعبندی گزارشات و مشاهدات رزمندگان ارتش آزادیبخش از صحنه‌های مختلف نبرد در عملیات بزرگ فروغ جاویدان مجموعة تلفات رژیم ایران ـاعم از کشته و زخمی‌ـ از ابتدا تا انتهای عملیات به ۵۵هزار تن بالغ می‌شود. پنجشنبه ۶مرداد ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش در اطلاعیة خود، که از «صدای مجاهد» پخش شد و توسط خبرگزاریهای بین‌المللی در همان‌روز مخابره گردید، بر اساس گزارشات اولیه‌یی که تا همان‌روز دریافت کرده بود، مجموعة تلفات دشمن را ۴۰هزار تن اعلام نمود. اما زمانی که تیپهای رزمی به تدریج از صحنه‌های مختلف نبرد بازگشته و گزارشات مبسوط و تکمیلی خود را ارائه دادند، ابعاد نوینی از شدت و حدت نبردها و از کمیت قوای رژیم ایران و ابعاد تلفات آن روشن گردید و تصویر کاملتری به‌دست داد که انتشار آن به گزارش نهایی ستاد فرماندهی موکول گردید. در گزارش نهایی تلفات رژیم ایران اعم از کشته و زخمی ۵۵ هزار تن اعلام شد.

جانباختگان ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان

درجریان عملیات بزرگ فروغ جاویدان و مجموعه درگیریهای مربوط به آن، ۱۳۰۴تن از رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش جان باختند. ۵تن از اعضای هیأت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران که هریک فرماندهی یک تیپ رزمی را به‌عهده داشتند، همراه با ۱۱تن از معاونان هیأت اجرایی، در زمرة جانباختگان هستند.

موضعگیریها و تبلیغات رژیم ایران در رابطه با عملیات فروغ جاویدان

رژیم خمینی ابتدا تلاش می‌کرد عملیات فروغ جاویدان را «حملة عراق» جلوه بدهد. اما از آن‌جا که همگان می‌دانستند که در طول جنگ ۸سالة ایران و عراق هرگز هیچ‌یک از دوطرف به عمق ۱۵۰کیلومتری خاک طرف مقابل نرسیده‌است و هم‌چنین از آن‌جا که مردم با چشم حقیقت را می‌دیدند، رژیم خمینی یک‌قدم عقب نشست و در اطلاعیه‌های رسمی خود از حملة «بیش‌از ۲۰تیپ مشترک» مجاهدین و نیروهای عراقی  سخن گفت.

در قدم بعدی، رژیم ایران خود را به‌صرف «پشتیبانی توپخانة عراق از منافقین کوردل» راضی نمود (اطلاعیة ستاد فرماندهی کل قوا، ۷مرداد). اما از آن‌جا که در عمق ۱۰۰ و ۱۵۰کیلومتری اصولاً هیچ‌نوع پشتیبانی توپخانه امکان‌پذیر نیست، سرانجام مقامات و ارگانهای رژیم بازهم عقب نشستند و گفتند: «به‌نظر می‌رسد که نیروهای پیادة عراقی در ابتدا (مجاهدین را) همراهی کرده باشند، ولی پس از آن به‌مواضع خودشان بازگشتند» (مصاحبة استاندار خمینی در کرمانشاه). تا این‌که بالاخره نقش عراق و «حملة عراق» به‌کلی رنگ باخت و مقامات رژیم تصریح نمودند که نیروهای ارتش آزادیبخش و مجاهدین «در ۳۰تیپ سازماندهی گردیده بودند»  (شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا، ۱۰مرداد).

 سخنگویان رژیم هم‌چنین آشکارا اعلام کردند که «مسألة» رژیم، مجاهدین هستند و خلاصه اینها (یعنی مجاهدین) به‌مراتب خطرناک‌تر و «بدتر از صدام» هستند (حجتی‌کرمانی،  ۸مرداد).

دست آخر نیز تحلیلگران رژیم خمینی تصریح کردند که اصولاً مجاهدین می‌خواستند کاری کنند که عراق «طی چندسال تجاوز به‌خاک ایران نتوانست به آن دست یازد؛ بلکه بیشتر… (می‌خواستند) حتی به تسخیر تهران نیز نایل آیند»  (کیهان، ۱۲مرداد).

 درمورد دعاوی رژیم خمینی راجع به شهدای ارتش آزادیبخش نیز با وضعیت مشابهی مواجهیم. ابتدا رژیم مدعی شد که مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به‌کلی ازبین برده‌است. سپس از نابود کردن سه‌چهارم (یعنی ۷۵درصد) آن دم زد. در قدم بعد معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوای رژیم خمینی مدعی شد ۷۰۰۰نفر بودند که «در مدت ۴۸ساعت ۴۸۰۰» تن از آنها را ـیعنی حدود ۷۰درصد راـ نابود کردیم (شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوای رژیم خمینی، ۱۰مرداد۶۷). متعاقباً موسوی‌اردبیلی به «خمس» یعنی انهدام ۲۰درصد از قوای ارتش آزادیبخش رضایت داد و بعد نوبت به فرمانده سپاه چهارم موسوم به بعثت رسید که در ۱۷مردادماه کشته‌های مجاهدین را ۱۷۳۴تن ذکر کرد (شعبانی، فرمانده سپاه چهارم پاسداران موسوم به بعثت در کرمانشاه، ۱۷مرداد۶۷). نهایتاً هم وزیر کشور خمینی، با یادآوری بحث مفصل در شورای امنیت کشور، هشدار داد که خطر هم‌چنان باقی است و قضیه «خاتمه‌یافته نیست» و افزود: «ما مسألة منافقین را تمام‌شده تلقی نمی‌کنیم، چرا که بسیاری از عناصر اینها موفق شدند… فرار کنند و تعدادیشان هم عقب‌نشینی کردند و به داخل خاک عراق رفتند»!

احمد جنتی نیز در نماز جمعة تهران ۷ مرداد ۱۳۷۳ گفت : «…یک‌مرتبه نقشه ریختند که برق‌آسا تهران را بگیرند و در یک حرکت غافلگیرانه وارد کشور شدند. از چندشهر عبور کردند… همین‌جوری جلو می‌آمدند، به‌حساب این‌که در یک فرصت بسیار کوتاهی خودشان را به تهران برسانند و مسأله را تمام کنند».

خامنه‌ای نیز در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۶۷ که از رادیوی رژیم پخش می‌شد در رابطه با بسیج گستردة نیرو برای مقابله با ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان گفت «…(ا ین بسیج نیرو) در طول ۸سال  سابقه نداشته… اتفاقاً همان  اوقاتی بود که دیگر جنگ هم تمام شده بود، یعنی قطعنامه را ما قبول کرده بودیم».

سرتیپ پاسدار همدانی نیز در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۷۵ در تلویزیون رژیم گفت: «… در طول هشت سال جنگ این‌چنین عملیاتی انجام نداده بودیم. هاشمی، به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا، توی شهر کرمانشاه بود. بسیج همگانی در طول هشت‌سال بی‌سابقه بود. عملیات مرصاد ده‌روز طول کشید…».

 صیاد شیرازی، جانشین رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح رژیم در ۵ مرداد ۱۳۷۶ در رادیوی رژیم گفت: « گفتم وضعیت خیلی اضطراری است و چاره‌یی نداریم… این چه‌جور دشمنی است که هم‌چنان دارد می‌آید جلو… منافقین ریختند به شهر و با حالت گستاخانه‌یی شهر را تحت سلطه گرفتند. به خلبان کبرا گفتم شروع کنید به آتش روی اینها… ولی هر چی می‌زدند، جایشان دوباره پر می‌شد. یک سماجت عجیبی داشتند… هواپیماهای فانتوم می‌زدند… باز می‌دیدیم جایشان پر می‌شد…».

پاسدار سعید قاسمی در ۱۳ آبان ۹۱ چنین گفت: «سرپل ذهاب سقوط کرد. کرند غرب: سقوط کرد. تنگه ای داریم به نام تنگه پاتاق، که اگر نبردهای آریوبرزنی اتفاق بیافتد کسی برود در تنگه پاتاق این گلدان پلاستیکی را ول بده تو سر دشمن ، دشمن نمی‌تواند از این تنگه عبور بکند، سقوط کرد! اسلام آباد: سقوط کرد. نبرد رسید به سی کیلومتری کرمانشاه در نقطه ای بنام تنگه چهارزبر که اسمش را گذاشتیم تنگه مرصاد، سقوط کرد! تاریخ نوشت پسرم ظرف گذشت این سه روز بعد از قطعنامه  و دو روز بعد از آن، به یک اعتبار از شما بیش از ۱۲هزار نفر و به یک روایتی دیگر بیش از ۲۲ هزار، دشمن از شما اسیر از شما گرفت. وقت نمی‌کردند سازمان مجاهدین خلق غنیمتی‌های شما را جمع کنند.»

احمد خاتمی در ۲۹تیر۱۳۹۱ در سخنرانی اش که در تلویزیون رژیم پخش می‌شد گفت: «روز پنجم مرداد روز عملیات پیروزمندانه مرصاد هم هست در سال ۶۷، منافقین نوکر اجانب به تحریک صدام در خواب و خیال می‌خواستند بیایند کرمانشاه و از کرمانشاه هم بیایند بیایند تهران و نظام را ساقط کنند، تا ۳۴ کیلومتری کرمانشاه هم آمدند، رزمندگان کفر ستیزمان شجاعانه، قهرمانانه وارد شدند، و این‌جا یاد می‌کنم از شهید بزرگوار صیاد شیرازی که قهرمان مرصاد بود و اونها انتقام کینه توزانه‌شان را با شهادت این شهید گرفتند.»

تلویزیون رژیم ۶ مرداد ۱۳۹۰

ناصح،  فرمانده وقت لشکر نبی اکرم (ص) در گفتگویی در تلویزیون رژیم ایران در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۹۰ گفت: «ما قطعنامه رو پذیرفتیم و بیست و هفتم رسماً اعلام شد از رادیو تلویزیون ما، رسماً قطعنامه اعلام شد. روز بیست و هشتم منافقین اعلام آماده باش دادند. خیلی نکات تو بحث تاریخها نکات مهمیه، عملیات‌شون کی شروع شد؟ سوم مرداد. یعنی شما زمان اعلام آماده باش تا زمان عملیات یک هفته وقت بوده»

کارشناس مسایل سیاسی رژیم در همان برنامه: «خب اینها با این هدف حرکت کردند، نیرو جمع کردند، یعنی نیروهایی که در اروپا پخش بودند در آمریکا بودند، در خود عراق اینها رو جمع آوری کردند، سازماندهی کردند، دختر و پسر، و با تجهیزات بسیار مفصلی که صدام در اختیار اونها قرار داده بود از توپ و تانک و نفر بر و خودرو و سلاح و سلاح پیشرفته اینها حرکت کردند، خب ابتدا هم فکر می‌کردند که یعنی بعد از اینکه در سرپل ذهاب و کرند غرب عبور کردند فکر کردند دیگه مسیر رو به راحتی می‌تونن تا کرمانشاه برن و از اونجا هم به قول خودشون بیان تا تهران و به قول اون زمان آقای رجوی که در سخنرانیش برای منافقین گفته بود جمعبندی عملیات رو در تهران خواهند داشت فردای اون روز. و حرکت کردند و آمدند، آمدند تا به اصطلاح چند کیلومتری کرمانشاه آمدند»

ناصح: «یک بسیج همگانی در سرتاسر دنیا می‌کنه، از همه جای دنیا آدمهاشو جمع می‌کنه، کل ستادش رو رسونده بود به پنجاه نفر، این پنجاه نفر رو در بیست و سه تا تیپ، تیپهای ۱۵۲ تا ۲۰۰ نفره، یعنی ۱۵۲ نفره، ۱۸۰ نفره، ۲۰۰ نفره اینها رو سازماندهی می‌کنه و سازمانشو متحول می‌کنه تو ظرف همین یک هفته، حدود ۱۰۰ تانک و نفربر و حدود ۱۰۰۰ تا خودرو، من فکر می‌کنم ۵۰۰۰ تا آدم ۱۰۰۰ تا خودرو فقط. بعد حدود ۱۰۰ تا فرض کنید پدافند. ۳۰۰ تا انواع خمپاره‌ها رو داشتند، و توپهای سیار رو، بعد انواع موشکهای به اصطلاح ضد هلی‌کوپتر، سهند و نمی‌دونم اینها رو تجهیز شده بودند، بعد تجهیز شدند واگذار کردند تو یک هفته از قبل تو بخش زیادی آموزش داده بودند و بخشی هم که  جدید آمده بودند که ما تو درگیریها هم اینو دیدیم.»

سرهنگ رخسی: «سازمان منافقین که ساعت ۴ بعدازظهر همون روز با عبور از گردنه پاتاق حرکت خودشون را به سمت شهر کرند غرب ادامه دادند.»

پاسدار ویسی از فرماندهان رژیم در عملیات فروغ جاویدان در تلویزیون رژیم در ۵ مرداد گفت: « من اجازه گرفتم که اجازه بدید برم از کرمانشاه مثل روزهای اول از مساجد نیرو بیارم، و اینجا آغاز درگیری ما با حضور در کنار منافقین اینجا بود. ما حرکت کردیم، بعداز ظهر بود، آمدیم به طرف از گیلان غرب به طرف اسلام آباد، دیدیم یک ازدحام زیادی در کنار سپاه هست، همهمة زیادی هست، پرسیدیم چه خبره؟ یکی از بچهها به نام جناب آقای علی مؤیدی رئیس جهاد سازندگی اون روز اسلام آباد بود، ما را میشناخت، جلو ماشین ما را گرفت گفت فلان کس منافقین حمله کردن، اصلاً وقتی اسم منافقین رو آورد… که حمله کردن، برای ما قابل قبول نبود، متحیر ماندیم که مگر میشه چنین چیزی؟ باور نمیکردیم»

گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» فرماندهی کمیته‌های رژیم دربارة عملیات فروغ جاویدان

فرماندهی کمیته‌های خمینی در تاریخ ۲۴شهریور۶۷ گزارش ویژه و محرمانه‌یی را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان برای شخص خمینی و سران رژیم تنظیم کرد. این گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهی ـ ویژة عملیات مرصادـ خیلی محرمانه» در چند نسخة محدود تهیه شد و شامل دو بخش عمده است. یک بخش آن به بررسی عملیات فروغ جاویدان و نقش پاسداران کمیته‌چی در مقابله با آن می‌پردازد و حاوی اعترافات صریحی در مورد ابعاد هراس و بسیج رژیم ایران در برابر عملیات فروغ جاویدان است. بخشهایی از این گزارش در نشریة اتحادیة انجمنهای دانشجویان شمارة۱۵۲ مورخ ۲۰آبان۶۷، چاپ شده‌است.

بخش بسیار کوچکی از این گزارش در زیر آورده شده‌است.

«…عدم شناخت از توان و نیروی آنان باعث شد که پس‌از سقوط مهران نتوانیم برنامه‌هایشان را پیش‌بینی کنیم و درنتیجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سردادند و بدون کمترین تلفات و تنها با کسب یک برگ برندة تبلیغاتی روانی از این شهر خارج شده و تا مدتی بعد به‌راحتی گروه‌های گشتی اعزام کرده و درهم‌ریختگی نیروهای ما که تا مدتها بعد ادامه داشت و نیروی دفاعی و حضور مشخصی در منطقه نبود و اوضاع لشکر قزوین پس‌از این عملیات و فرار نیروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امکان تردد منافقین در داخل (به‌طوری‌که تا بیمارستان شهید سلیمی ایلام با آمبولانس آمده بودند) زمینه را برای برنامه‌ریزیهای آتیة گروهک فراهم ساخت و درنتیجه کلیة هواداران را از سراسر جهان فراخواند».

عملیات فروغ جاویدان

گرچه به‌نظر می‌رسد که شعار منافقین در مهران که گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبلیغاتی بوده باشد زیرا تا آن زمان روال آموزشها هنوز عادی بوده‌است لکن پذیرش قطعنامة۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و تحلیل سازمان از مسائل درونی کشور باعث شد که این شعار به‌عنوان برنامة کار سازمان درآید و پس از چند روز بمباران تبلیغاتی در خصوص اقدام جمهوری اسلامی که آن را استیصال مطلق خواندند برنامة درازمدت خود را که ظاهراً قرار بود طی دو سال آینده به اجرا درآید تغییر داده و سرانجام در روز ۳۱تیر۶۷ به کلیة نیروهای موجود در قرارگاه‌های مستقر در عراق خبر دادند که به‌زودی عملیات آغاز می‌شود. از ساعت۱۱ شب تا بامداد روز اول مرداد۶۷ کلیة نیروها در یک اجتماع همگانی شرکت جسته پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم سرکردة منافقین و پس از او مریم برای حاضران سخنرانی می‌کنند و رجوی می‌گوید وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسیده و با تحلیل اوضاع سیاسی نظامی کشور وضعیت جبهه و اقدامهای عراق فرصت را برای یک اقدام عجیب مناسب معرفی می‌کند.

«سند:

شب شنبه ۱/۵/۶۷

نشست رهبری: طرح عملیاتی

سوژة عملیات: ایران

هدف عملیات: تسخیر تهران

اسم عملیات: فروغ جاویدان

روز شنبه: آماده‌سازی و چک تسلیحات

شب یکشنبه: آماده‌کردن ماشینها و مستقرکردن سلاحهای نیمه‌سنگین

فرکانس عمومی: ۵۰۰

سرعت حرکت در روز: ۷۰کیلومتر

سرعت حرکت در شب: ۵۰کیلومتر

فاصلة هر نفربر در روز ۳۵متر

فاصلة هر نفربر در شب ۲۵متر»

‌پس از سخنرانی مسعود و مریم به سؤالهای حاضران پاسخ گفته می‌شود و مقرر می‌شود که نیروها به ۵بخش تقسیم و عملیات در ۵مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوین و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سیمای تهران به انجام برسد. سرعت اتومبیلها را در طول روز و شب مشخص کردند، از انجام هر کار اضافی و حاشیه‌یی نیروها منع می‌شوند و هر تیپ مأموریت خاصی را به‌عهده گرفته‌است. قرار است هرگونه مقاومتی سرکوب شود. گفته شده که اغلب نیروهای نظامی و انتظامی منطقه هماهنگ هستند که فهرست دستگیرشدگان از نیروها متأسفانه به‌نحوی مؤید این ادعاست. قرار بوده زخمیها را برای مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پایان عملیات نسبت به جمع‌آوری آنان اقدام کنند. کشته‌شدگان را چون پسر وهب در کربلا رها کنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن‌را به دست مردم حامی بسپارند. در خصوص احتمال حملة نیروهای اسلام تنها امکان حملة هوایی را محتمل دانسته که گفته‌اند پیش‌بینی لازم شده‌است و ظاهراً برای استفاده از هوانیروز باختران تعدادی خلبان نیز با خود آورده بودند…

ابزار و وسایلی که با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهای تندرو با خود آورده بودند. نیروها را برای انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در کل، مسیر کاروان روی آسفالت مشخص شده بود…

«عملیات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است که خطر بزرگی را از کشور دفع کرد و چنان‌چه منافقین موفق می‌شدند به شهر کرمانشاه دست یابند، که امکانش در آن وضعیت چندان بعید به‌نظر نمی‌رسید، شرایط سختی در منطقة غرب به‌وجود می‌آمد.

وجود پادگان اباذر، الله‌اکبر و سلمان که از دژهای محکم نظامی در غرب هستند و نیروهای مأمور پدافند منطقه،  نتوانستند مانع حرکت کاروان شوند».

پایان نقل قول از گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» فرماندهی کمیته‌های رژیم دربارة عملیات فروغ جاویدان

عملیات فروغ جاویدان از دید مریم و مسعود رجوی

بخش‌هایی از سخنرانی مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة مقاومت ایران

از نظر عقیدتی  فروغ جاویدان  بزرگترین و عالیترین نمود فدا و صداقت مجاهدین در تک‌تک کلمات حقه‌شان بود. به همین دلیل هم بود که تمامی تبلیغات زهرآگین علیه مجاهدین را دود کرد و همه، چه در ایران و چه در جهان، استقلال مجاهدین و پاکباختگی آنها را در راه خدا و خلق دیدند. این فدای بزرگ با همة جاودانه‌فروغهایش، مجاهدین را از نظر عقیدتی تکان داد. درواقع فروغ جاویدان برای ما سکوی پرش به دنیای نوینی از نظر ارتقای عقیدتی بود که محصولش در یک کلام صیقل خوردن اراده‌ها و تغییر و ارتقای کیفی انگیزشهای انقلابی در تک‌تک مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی بود. در این اعتلای عقیدتی باید گفت که هر قطرة خون شهیدان فروغ جاویدان به‌نحوی کاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسیم عطرآگین رهایی، قلبها و ضمایر مجاهدین را دگرگون کرده‌است. تغییر و تحولی که بلافاصله در میدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشکلات و معضلات منطقه، راهگشایی خارق‌العاده‌یی داشته‌است. البته منکر نمی‌شوم که فهم این مقوله قدری مشکل است. ولی من فکر می‌کنم اینها صفحاتی از تاریخ مجاهدین است که انشاءالله بعد از پیروزیشان بتوانند آن را به تمام و کمال برای مردم ایران باز کنند. هر ناظر بی‌طرفی هم می‌تواند در گفتگو با تک‌تک مجاهدین و در کارها و مسئولیتهای آنها، آثار این تحول را با مثالها و موارد مشخص جویا شود و به‌چشم ببیند. اگر از من یا هر مجاهد خلق دیگری بپرسید که آیا ورود به این دنیای نوین بدون فروغ جاویدان میسر بود، قطعاً پاسخ همه ازجمله من منفی است و اگر شهیدان فروغ جاویدان را، فدیه‌های مجاهدین در طول این سه سال تلقی کنیم، درواقع بهرة خونهایشان در اعتلای سازمان و ارتش آزادی خیلی بالا و خیلی ممتاز و استثنایی است و این‌جاست که قدر و شأن این شهیدان نیز برای ما بیشتر روشن می‌شود. البته طبیعی است که چنین دستاوردی را ما قبل از هر چیز مدیون اوج هوشیاری، مسئولیت‌پذیری، برّایی، قاطعیت و صید لحظه‌های حساس تاریخی‌ـ سیاسی توسط مسعود هستیم که درواقع همان کیفیت فرماندهی بی‌نظیر او را در کمینگاه‌های مقاومت و  در سرفصلهای حیاتی به منصة ظهور می‌رساند.

مریم رجوی ـ شهریور ۷۰

مصاحبه ـ به‌مناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران

بخشهایی از سخنرانی مسعود رجوی در سال۱۳۸۰ در سالگرد عملیات فروغ جاویدان 

رادیو, تلویزیون, مطبوعات مقامات و جشن می‌گیرد که سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل یادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب کشور و کرمانشاه. آتش بس و فروغ جاویدان از سرفصل‌ها و مقاطعی است که اثرگذاری عنصر انقلابی و عنصرمجاهد خلق و ارتش ازادی ملی درش درخشان بارز و اشکار می‌شود. از قضا هر چه زمان میگذره واضح تر و امسال برای سیزدهمین بار واضحتر از همیشه. هم از بابت اثرگذاشتن کیفی ارتش ازادی بخش در تحمیل آتش بس یا بقول دجال بقول خود خمینی زهر آتش بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز که در حقیقت گل گرفتن همه رویاهای خلافت ابد مدت و تجدید امپراتوری عثمانی از جانب خمینی و رژیمش بود. تردیدی نیست که عنصر تعیین کننده داخلی ایرانی شما یعنی ارتش آزادیبخش بودید، و بعد هم درست وقتی که ارتجاع می‌خواست دنده عوض کند و مدار و میز جدیدی و شما مجددأ بلحاظ تاریخی و استراتژیک در برابرش قرار گرفتید در برابر رژیم خمینی. خوب حالا زمان گذشته و بروشنی میشه همه چیز را دید در آن روزگار سال ۶۱ ببعد این فقط مقاومت ایران و مجاهدین بودند که سیاست انقلابی صلح را پرچمداری می‌کردند. شعار استراتژیکی صلح صلح آزادی بود در برابر جنگ جنگ اختناق.

… تقریبأ همه، همه با هم باستثنأی مجاهدین و مقاومت ایران در جنگ ضد میهنی با خمینی بودند، ارتجاع و بورژوازی استحاله طلب و همینطور پشتیبانان خارجی خمینی. در واقع خمینی توانسته بود همه آنها را با خودش بکشاند.

… وقتی که وضع خمینی در صحنههای جنگ خیلی رو به تزلزل می‌رفت در مهر ماه۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کردهاند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شدهاند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرمودهاید اگر خسته شدهاید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب دادهاید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتش بس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار میکرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعا درنگ نمی‌کرد داستان قتلعام اینرا نشان می‌داد.اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجهای بدلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ می‌گویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و  برای حفظ نظام تن به آتشبس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط می‌شد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامههای ملل متحد هست که همه را عراق امضا کرده‌است. تا آنجایی که به عراق مربوط میشد بلحاظ تاریخی و سوقالجیشی این را در خودش نمیدید که مثلا ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط میشد بدش نمیآمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلا خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمیها بودندکه به ما شلیک می‌کردند بعد هم بچهها را می‌بردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق می‌زدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح می‌دهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که می‌بافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتش بس می‌خواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح دادهایم و میدهیم و نه شعار آتشبس.