عملیات فروغ جاویدان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «عملیات فروغ جاویدان عمليات بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران بود که در تاریخ سوم...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
عملیات فروغ جاویدان عمليات بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران بود که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز و ۴ روز بعد، در هفتم مرداد به پایان رسید. در عملیات فروغ جاویدان ارتش آزادیبخش ملی ایران توانست در تهاجمی برق‌آسا تا عمق 150 کیلومتری خاک میهن پیشروی کرده و به ۱۵ کیلومتری کرمانشاه برسد. بنا به گزارش ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان 1304 تن از رزمندگان این ارتش جان باختند و ۵۵ هزار نفر از نیروهای رژیم خمینی نیز کشته یا زخمی شدند.  در آن برحه از تاریخ، خمینی با پذیرش ناگهانی آتش بس بر آن بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران را زاييده جنگ ايران و عراق معرفي كند و با پذيرش آتش بسي كه تا آن زمان ازآن سرباز زده بود؛ از طريق كمك گرفتن از دولت عراق؛ مانع عمليات ارتش آزاديبخش عليه مراكز رژيم درداخل خاك كشور شود و راه ارتش آزادیبخش ملی ایران را سد کند اما ارتش آزادیبخش با اجرایی کردن عملیات فروغ جاویدان که پس از پذیرش آتش بس توسط رژیم خمینی انجام شد نشان داد که درخاك عراق استقلال سياسي دارد  و زاییدة جنگ ایران و عراق نیست.  
{{عملیات
|نام        =فروغ جاویدان
|تصویر      =[[پرونده:فروغ جاویدان.jpg |360 px]]-
|عنوان تصویر=ستون ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان
|رمز        =
|شروع      =۳ مرداد۱۳۶۷
|پایان      =۷ مرداد۱۳۶۷
|مکان      =مرز ایران و عراق تا دروازه‌های کرمانشاه
|نوع تک    =
|فرماندهی  =مسعود رجوی
|سازمان    =مجاهدین خلق ایران-ارتش آزادیبخش ملی ایران
}}
'''عملیات فروغ جاویدان''' عملیات بزرگ مجاهدین خلق بود که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز و ۴ روز بعد، در هفتم مرداد به پایان رسید. این عملیات از طرف جمهوری اسلامی «مرصاد» نامیده می‌شود. در این عملیات ارتش آزادیبخش (مجاهدین خلق) با هدف فتح تهران وارد ایران شد و توانست تا عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک ایران پیشروی کند. در عملیات فروغ جاویدان ۱۳۰۴ تن از مجاهدین خلق و ۵۵ هزار نفر از نیروهای سپاه و بسیج کشته شدند. تصاویر نشان می‌دهد برخی از مردم در مسیر با انگیزه سرنگونی رژیم ایران به مجاهدین خلق پیوستند. عملیات فروغ جاویدان از ماه‌ها قبل طراحی شده بود اما قرار نبود در چنین تاریخی انجام شود. چند ماه پیش از آن،  مجاهدین در [[عملیات چلچراغ]] شهر مهران را تسخیر کرده بودند. در این عملیات دو لشکر کامل و یک تیپ بزرگ جمهوری اسلامی متلاشی شد و مجاهدین خلق ۲ میلیارد دلار غنیمت گرفتند. شعار مجاهدین این بود: امروز مهران! فردا تهران!


== شرایط سیاسی و نظامی پیش از آغاز عملیات فروغ جاویدان ==
این عملیات زنگ خطر سرنگونی برای خمینی بود و بسیاری از تحلیل‌گران معتقد بودند که مجاهدین خلق در گام بعدی به تهران خواهند رسید.  
ارتش آزادیبخش ملی ایران عملیات چلچراغ را در سال 1367  با هدف تسخیر شهر مهران با پیروزی به پایان رساند. شعار رزمندگان ارتش آزادیبخش در این عملیات این بود :«امروز مهران، فردا تهران». در این عملیات دولشکر کامل ارتش رژیم ایران و همچنین یک تیبپ رزمی آن متلاشی شد. 1500 نفر از نیروهای رژیم ایران خود را به ارتش آزادیبخش تسلیم کردند و نزدیک به ۲ میلیارد دلار غنیمت نصیب ارتش آزادیبخش شد. عملیات چلچراغ زنگ خطر سرنگونی برای خمینی بود. او بیم آن داشت که شعار «امروز مهران فردا تهران» محقق شده و ارتش آزادیبخش در گام بعد، خود را به تهران برساند؛ به همین دلیل و بهرغم اينكه طي 8سال جنگ ایران و عراق، صلح را به منزلة دفن رژيم و جنگ را نعمت الهي توصيف مي‌كرد و بارها گفته بود كه تا خراب شدن آخرين خانه در تهران به جنگ ادامه خواهد داد؛ به سرعت آتش بس را پذیرفت. خمینی با پذیرش سریع آتش بس ميخواست فرصت آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان را از ارتش آزادیبخش گرفته و به این ترتیب آنها را از عملیاتی که می توانست به تسخیر تهران و سقوط حاکمیت او منجر شود، بازدارد. چرا که آماده سازی برای عملیات سرنگونی به چندین ماه زمان نیاز داشت. با امضای قرارداد آتش بس مرزهای ایران و عراق بسته ميشد و ارتش آزادیبخش دیگر نميتوانست برای عملیات فروغ جاویدان اقدام کند و به این ترتیب رژیم خمینی امان می یافت.  


هنوز تا آن زمان ارتش آزادی بخش عملیاتی با هدف تسخیر تهران و براندازی رژیم ایران انجام نداده بود و در صورت بسته شدن راهش، به عنوان پدیده ای غيرموثر، ناکام و زاییده‌ی جنگ ایران و عراق معرفی می‌شد. چرا که پس از آتش بس عملیات ارتش آزادیبخش نیز پیش از آنکه اقدامی برای سرنگونی کرده وخود را به ثبت رسانده باشد، به پایان می‌رسید. اما ارتش آزادیخبش هوشیارانه و بهرغم فرصت بسیار کمی که برای تجدید قوا، آماده سازی وطراحی داشت،  پیش از امضای قرارداد آتش بس بین طرفین، یعنی پس از اعلام آمادگی خمینی برای پذیرش آتش بس تا زمانی که حکومت سابق عراق برای امضای آن وارد مذاکره شود، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.
به همین دلیل خمینی که پیش از آن، گفته‌ بود تا «فتح قدس» دست از جنگ نخواهد کشید، به ناگهان اعلام کرد که قصد آتش بس دارد. آتش بس منجر به بسته شدن مرزها به لحاظ قوانین بین‌المللی می‌شد و مجاهدین دیگر نمی‌توانستند برای عملیات بعدی به قصد فتح تهران خود را آماده کنند. از سویی با پذیرش آتش بس، ارتش مجاهدین چشم‌انداز  عملیات سرنگونی را از دست می‌داد و پیش از آن که حتی یکبار برای آن اقدام کرده و توان خود را به نمایش بگذارد، متوقف می‌شد. در نتیجه خمینی می‌توانست آن را تنها زاییده‌ی جنگ ایران و عراق معرفی نماید.


== توجیه عملیات فروغ جاویدان توسط مسعود رجوی ==
به همین دلیل مجاهدین با پذیرش ریسک بسیار، به محض آن‌که زمزمه‌‌ی پذیرش آتش بس را شنیدند، پیش از به تصویب رسیدن آن، در حالی که هنوز آماده‌سازی‌های خود را انجام نداده و تازه از عملیات پیشین بازگشته بودند، برای تسخیر تهران اقدام کردند و عملیات فروغ جاویدان را که گویا قرار بود در مهرماه صورت پذیرد، در مرداد ماه اجرایی کردند. در این عملیات نقش زنان مجاهدین بسیار برجسته بود. برخی از آن‌ها در صحنه‌هایی که توسط سران سپاه گزارش شد، به تنهایی با انبوهی از نیروهای مسلح رژیم ایران مقابله می‌کردند. مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان ۱۵۰کیلومتر، یعنی تا ۱۰ کیلومتری کرمانشاه پیشروی کردند. آنها در گردنه‌ی چهارزبر متوقف شدند.
تصميم‌گرفتن براي چنين عملياتي، البته كار سهل و ساده‌يي نبود. زيرا كه مي‌بايد تمام‌دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ايران تقديم كرد. به‌خصوص كه اين تصميم‌گيري، داراي بالاترين ريسك و خطر نيز هست و بايد يك‌بار ديگر تمامي سازمان، آلترناتيو، ارتش آزاديبخش و همه چيز را مايه گذاشت. اين تصميم‌گيري براي خود من، تقريباً مشكلتر از تمامي تصميم‌گيريهاي از زمان شاه به بعد بود. زيرا كه مي‌بايد يك‌بار ديگر از همة‌ عزيزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزاديبخش دل بكنم تا خدا چه بخواهد…


چون‌كه شما، تك‌تك شما، چه آنهايي كه قبل از سال50 و چه آنهايي كه از زندانهاي شاه با يكديگر همرزم و هم‌سنگر بوديم، چه آنهايي كه در زمان حكومت خميني به سازمان پيوستيد، چه آنهايي كه امروز از اين يا آن كشور آمده‌ايد و چه آنهايي كه در بين راه، در محورها و شهرهاي مختلف به ما خواهند پيوست، آري شما را من به‌سادگي پيدا نكرده‌ام، تك‌تك شما را از پس هفت درياي خون‌، و راهي چندساله، كه آن را با كفش و كلاه آهنين و پولادين طي كرديم، از لابه‌لاي انبوه ابتلائات، نشيب و فرازهاي سياسي و انبوه بالا و پايينيهاي زمان، به‌مثابه رشيدترين پاكبازترين، قهرمان‌ترين، جانان‌ترين، شكوفاترين و آگاهترين فرزندان خلق ايران، پيدا كرده‌ام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما مي‌‌بود و اگر ستودني‌تر از شما مي‌بود، حتماً در جاي ديگر تشكلش را مي‌ديديم. پس يك گنجينة عظيم و تاريخي و بزرگ و در بعضي موارد چه بسا غيرقابل جانشين‌سازي، گرانتر از همة مال‌التجاره‌هاي موجود در عالم، ذيقيمت‌تر، زيباتر، تحسين‌انگيزتر، اين‌جا هست كه من مي‌‌بايستي، در اين تصميم‌گيري، يكبار از تك‌تك جواهرات بي‌همتاي اين گنجينه دل بكنم. اما اگر كه مجاهدين به خدا و به خلق و تاريخ و به سرنوشت تابان و شكوفان خلق قهرمان ايران، بعد از اين‌همه رزم و رنج، بعد از اين‌همه خون و فدا، پاسخ نگويند، چه كسي پاسخ خواهد گفت؟ بنابراين فقط يك جمله مي‌گويم و مي‌گذرم. نه خطاب به شما، خطاب به خدا، و خطاب به خلق و تاريخ، كه بار خدايا، شاهد باش، شاهد باش كه تمامي سرمايه‌مان را كه محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقديم تو و خلقت كرديم. انك انت السميع العليم».
== پیش از آغاز عملیات فروغ جاویدان ==
ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیاتی به نام چلچراغ در سال ۱۳۶۷ برای تسخیر شهر مهران، به پیروزی رسید. شعار ارتش آزادیبخش در آن عملیات، «امروز مهران، فردا تهران» بود. در این عملیات دولشکر کامل ارتش رژیم ایران و همچنین یک تیپ رزمی آن توسط ارتش آزادیبخش مجاهدین متلاشی شد. ۱۵۰۰ نفر از نیروهای رژیم ایران تسلیم شدند. در این عملیات ۲ میلیارد دلار غنیمت نصیب ارتش آزادیبخش شد. پس از اینکه مجاهدین در عملیات چلچراغ به پیروزی رسیدند خمینی متوجه شد که اگر به جنگ ادامه دهد ممکن است مجاهدین در گام بعدی قصد حرکت به سوی تهران را داشته باشند، به همین دلیل آتش‌بس را پذیرفت. این پذیرش درحالی بودکه خمینی بارها از ادامه جنگ سخن می‌گفت و تأکید داشت که تا آخرین خشت خانه‌ها در تهران به جنگ ادامه خواهد داد. خمینی با پذیرش سریع آتش‌بس می‌خواست فرصت آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان را از ارتش آزادیبخش بگیرد. به این ترتیب می‌توانست جلوی مجاهدین را که به دنبال تسخیر تهران و سقوط حاکمیت او بودند، بگیرد. چرا که آماده‌سازی برای عملیات سرنگونی به چندین ماه زمان نیاز داشت. با امضای قرارداد آتش‌بس مرزهای ایران و عراق بسته می‌شد و ارتش آزادیبخش دیگر نمی‌توانست برای عملیات فروغ جاویدان اقدام کند و به این ترتیب خطری که از جانب مجاهدین متوجه حکومت خمینی می‌شد از بین می‌رفت. مجاهدین خلق معتقد بودند، به دلیل اینکه هنوز تا آن زمان ارتش آزادی بخش عملیاتی با هدف تسخیر تهران و براندازی رژیم ایران انجام نداده بود، در نتیجه در صورت بسته شدن راه عملیات به سمت ایران، به عنوان پدیده ای غیرموثر، ناکارآمد و زاییدهٔ جنگ ایران و عراق معرفی می‌شد. چرا که پس از آتش‌بس عملیات ارتش آزادیبخش نیز پیش از آنکه اقدامی برای سرنگونی کرده وخود را به ثبت رسانده باشد، به پایان می‌رسید. بدین ترتیب ارتش آزادیخبش به‌رغم فرصت بسیار کمی که برای تجدید قوا، آماده‌سازی وطراحی داشت، پیش از امضای قرارداد آتش‌بس بین طرفین، یعنی پس از اعلام آمادگی خمینی برای پذیرش آتش‌بس تا زمانی که حکومت سابق عراق برای امضای آن وارد مذاکره شود، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد. [[پرونده:آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.jpg|جایگزین=آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.|بندانگشتی|آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.]]


مسعود رجوي ـ اول مرداد 67
== توجیه عملیات فروغ جاویدان ==
سازمان مجاهدین خلق ایران برای انجام چنین عملیاتی که یک هفته برای شروع آن، با توجه به زمان‌بندی پذیرش آتش‌بس توسط خمینی فرصت نداشت، باید خطر بزرگی را که می‌توانست به قیمت از بین رفتن موجودیت سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش تمام شود را بپذیرد و عملیات را در آن زمان‌بندی کوتاه انجام دهد. به‌همین دلیل مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق در نشستی در قرارگاه اشرف با حضور تمامی اعضا و کادرها و رزمندگان ارتش آزادی‌بخش انجام این عملیات را به شور گذاشت. گزارش آن نشست از زبان مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق به این شرح بود:<blockquote>«نتیجه عملیات البته فراتر از همه محاسبات معمول، به اراده و مشیت خدا برمی‌گردد. اما تا آنجایی که به ارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران ارتباط دارد پیشاپیش نتیجه را، هر چه که باشد، به تک‌تک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک می‌گویم.</blockquote><blockquote>تصمیم‌گرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و ساده‌ای نبود. زیرا که می‌باید تمام‌دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد. به‌خصوص که این تصمیم‌گیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یک‌بار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیم‌گیری برای خود من، تقریباً مشکلتر از تمامی تصمیم‌گیریهای از زمان شاه به بعد بود. زیرا که می‌باید یک‌بار دیگر از همهٔ عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد…</blockquote>[[پرونده:صحنه‌ای از عملیات فروغ جاویدان ارتش آزادیبخش ملی ایران.jpg|جایگزین=رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران رد عملیات فروغ جاویدان|بندانگشتی|<blockquote>رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران رد عملیات فروغ جاویدان</blockquote>]]<blockquote>چون‌که شما، تک‌تک شما، چه آنهایی که قبل از سال۵۰ و چه آنهایی که از زندانهای شاه با یکدیگر همرزم و هم‌سنگر بودیم، چه آنهایی که در زمان حکومت خمینی به سازمان پیوستید، چه آنهایی که امروز از این یا آن کشور آمده‌اید و چه آنهایی که در بین راه، در محورها و شهرهای مختلف به ما خواهند پیوست، آری شما را من به‌سادگی پیدا نکرده‌ام، تک‌تک شما را از پس هفت دریای خون، و راهی چندساله، که آن را با کفش و کلاه آهنین و پولادین طی کردیم، از لابه‌لای انبوه ابتلائات، نشیب و فرازهای سیاسی و انبوه بالا و پایینی‌های زمان، به‌مثابه رشیدترین پاکبازترین، قهرمان‌ترین، جانان‌ترین، شکوفاترین و آگاهترین فرزندان خلق ایران، پیدا کرده‌ام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما می‌بود و اگر ستودنی‌تر از شما می‌بود، حتماً در جای دیگر تشکلش را می‌دیدیم. پس یک گنجینهٔ عظیم و تاریخی و بزرگ و در بعضی موارد چه بسا غیرقابل جانشین‌سازی، گرانتر از همهٔ مال‌التجاره‌های موجود در عالم، ذی‌قیمت‌تر، زیباتر، تحسین‌انگیزتر، این‌جا هست که من می‌بایستی، در این تصمیم‌گیری، یکبار از تک‌تک جواهرات بی‌همتای این گنجینه دل بکنم. اما اگر که مجاهدین به خدا و به خلق و تاریخ و به سرنوشت تابان و شکوفان خلق قهرمان ایران، بعد از این‌همه رزم و رنج، بعد از این‌همه خون و فدا، پاسخ نگویند، چه کسی پاسخ خواهد گفت؟ بنابراین فقط یک جمله می‌گویم و می‌گذرم. نه خطاب به شما، خطاب به خدا، و خطاب به خلق و تاریخ، که بار خدایا، شاهد باش، شاهد باش که تمامی سرمایه‌مان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقدیم تو و خلقت کردیم. انک انت السمیع العلیم».<ref>[https://www.mojahedin.org/news/129955 لحظه سرنوشت - مسعود رجوی در نشست توجیهی عملیات فروغ جاویدان ـ ۱ مرداد ۱۳۶۷-سایت مجاهد]</ref></blockquote>[[پرونده:زنان در عملیات فروغ جاویدان ارتش آزادیبخش ملی ایران.jpg|جایگزین=زنان رزمنده در عملیات فروغ جاویدان |بندانگشتی|زنان رزمنده در عملیات فروغ جاویدان]]
مسعود رجوی ـ اول مرداد ۶۷ قرارگاه اشرف عراق


قرارگاه اشرف ـ گردهمايي بزرگ رزمندگان براي توجيه و تصميم‌گيري  نهايي عمليات فروغ جاويدان
== مراحل عملیات فروغ جاویدان ==
در عملیات فروغ جاویدان، در مجموع ۱۰لشکر ارتش آزادیبخش شامل ۳۵تیپ رزمی و پشتیبانی (مرکب از تیپ‌های پیاده‌ـ مکانیزه و زرهی و گردان‌های آتشبار و مهندسی و واحدهای پدافند هوایی) در ۵محور شرکت داشتند. پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوشنبه سوم مرداد۱۳۶۷ هم‌زمان با عید قربان ـ یک‌هفته پس‌از پذیرش قطعنامه۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد توسط رژیم ایران آغاز شد و مراحل زیر را طی کرد.
* تسخیر گل داوود و پاتاق
* تسخیر شهر کرند
* نبردهای کرند تا اسلام‌آباد
* تسخیر شهر اسلام‌آباد
* درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر
* نبردهای چهارزبر
* نبردهای گردنهٔ حسن‌آباد و سیاهخور تا بازگشت به اسلام‌آباد[[پرونده:استقبال مردم از مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان -ارتش آزادیبخش ملی ایران.jpg|جایگزین=استقبال مردم از مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان -ارتش آزادیبخش ملی ایران|بندانگشتی|استقبال مردم از مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان -ارتش آزادیبخش ملی ایران|260x260پیکسل]]


== مراحل مختلف عملیات فروغ جاویدان ==
=== تسخیر گل‌داوود و پاتاق ===
در عمليات فروغ جاويدان، در مجموع 10‌لشكر ارتش آزاديبخش شامل 35‌تيپ رزمي و پشتيباني (مركب از تيپهاي پياده‌ـ مكانيزه و زرهي و گردانهاي آتشبار و مهندسي و واحدهاي پدافند هوايي) در 5‌محور شركت داشتند. آتش و پيشروي نيروهاي ارتش آزاديبخش در ساعت      سه و نيم بعدازظهر روز دوشنبه سوم مرداد1367 مطابق با عيد قربان ـ‌ دقيقاً يك‌هفته پس‌از تسليم رژیم ایران به قطعنامه598 شوراي امنيت ملل متحد‌ آغاز شد و مراحل زیر را طی کرد.
نیروهای ارتش آزادیبخش پس‌از عبور از مناطق مرزی استان کرمانشاه در تنگهٔ «گل‌داوود» با قوای رژیم ایران که با تانک و توپ و کاتیوشا و انواع خمپاره‌ها و تیربارها مجهز بودند، درگیر شدند و در طول مسیر، تمامی آنها را از بین بردند و بسیاری را اسیر کردند و عمدهٔ تسلیحات و خودروهای آنها را از بین بردند.


=== تسخیر گل داوود و پاتاق ===
پس‌از تصرف «گل‌داوود» درگیری در گردنهٔ استراتژیکی پاتاق (به‌طول ۳۰کیلومتر) ادامه یافت و نهایتاً پاتاق و تمامی ارتفاعات پیرامون آن و مسیر ۳۰کیلومتری آن توسط ارتش آزادبیخش تسخیر شد و آن مناطق به‌طور کامل از نیروهای نظامی رژیم ایران پاکسازی گردید.


=== تسخیر شهر كرند ===
در جریان تسخیر پاتاق یک پادگان ژاندارمری، یک مرکز رلهٔ مخابراتی، یک تلمبه‌خانهٔ نفت و چندین انبار و زاغهٔ مهمات تسخیر شد.


=== نبردهاي كرند تا اسلام‌آباد ===
علاوه بر درگیریهای پراکنده و جزئی، از گل‌داوود تا شهر کرند در مجموع ۵رشته درگیری عمده بین نیروهای ارتش آزادیبخش و ستونهای پاسداران و بسیجیان و نیروهای ژاندارمری و ارتش رژیم ایران ایجاد شد. تلفات نیروهای رژیم ایران در این درگیریها بیش‌از ۲۵۰۰تن بود. آنها در این درگیریها دست‌کم یکصد خودرو نظامی و خودروهای زرهی ازقبیل تانک، زرهپوش، توپ ۱۵۵میلیمتری خودکششی، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا، جیپ‌های حامل تفنگ ۱۰۶میلیمتری و اس.پی.جی. ۹، جیپهای فرماندهی و انواع نفربر را از دست دادند.


=== تسخیر شهر اسلام‌آباد ===
=== تسخیر شهر کِرِند ===
ارتش آزادیبخش شهر کرند را حوالی ساعت ۷بعدازظهر دوشنبه سوم مرداد تسخیر کرد. گفته می‌شد که اهالی کرند از ورود مجاهدین استقبال کردند. همچنین در مسیر پیشروی ارتش آزادیبخش به‌جانب کرند، بسیاری از سربازان و پرسنل نظامی با کلیهٔ سلاحها و تجهیزاتشان به ارتش آزادیبخش ملی پیوستند. عده‌ای از نظامیان رژیم ایران هم اعلام بی‌طرفی کردند و از درگیری با ارتش مجاهدین اجتناب کردند و از طرف مجاهدین نیز امنیت آنها تضمین شد و اجازه پیدا کردند، به هر کجا می‌خواهند بروند.


=== نبردهاي اسلام‌آباد ===
فرماندهان سپاه پاسداران با دیدن عقب‌نشینی نیروهای ارتش و پیوستن و بی‌طرفی بخشی از آنها، در میدان مرکزی شهر کرند با نیروهای ارتشی درگیر شدند و به سوی آنها شلیک کردند. پس از این درگیری نیروهای ارتش آزادیبخش وارد شدند و نیروهای سپاه پاسداران ازجمله تیپ۱۲۷ مقداد (از سپاه چهارم کرمانشاه) صحنه را ترک و از آنجا عقب‌نشینی کردند.


=== درگيريهاي اسلام‌آباد تا تنگة چهارزبر ===
درجریان تسخیر کرند مراکز بسیاری توسط ارتش آزادیبخش پاکسازی و منهدم شد. از جمله این مراکز می‌توان از: مرکز سپاه پاسداران، پایگاه ژاندارمری، ادارهٔ اطلاعات، واحد بسیج، بنیاد شهید، کمیته، سازمان تبلیغات سپاه پاسداران، مرکز امور تربیتی در آموزش و پرورش، واحد جهاد سازندگی، ستاد پشتیبانی جنگ، تعاون سپاه، کمیتهٔ تبلیغات خمینی، یک مقر پشتیبانی سپاه، مرکز فوق‌العاده مجهز پارازیت رادیویی و دکل مخابرات و ارتباطات واقع در ارتفاعات شمال کرند که با اتاقهای زره‌دار و دستگاه‌های تمام‌اتوماتیک مجهز شده بود و چندین‌سال بود به‌عنوان یکی از مراکز پخش پارازیت بر روی «صدای مجاهد» از آن استفاده می‌شد


=== نبردهاي چهارزبر ===
علاوه بر اینها انبارها و زاغه‌های تسلیحات و مهمات نیز در نقاط مختلف شهر کرند با همکاری مردم تخلیه و از بین برده شد. بخشی از این سلاحها و مهمات و تجهیزات ازجمله انواع بیسیمها و دوربینها توسط نیروهای ارتش آزادیبخش مورد استفاده قرار گرفت و بخش دیگر شامل انواع تفنگها و مسلسلها، توسط شورای شهر بین مردم تقسیم شد.


=== نبردهاي گردنة حسن‌آباد و سياهخور تا  بازگشت به اسلام‌آباد ===
پس از پاکسازی کامل کرند، فرمانده ارتش آزادیبخش مستقر در این شهر شورای شهر را در کرند تشکیل داد. بسیاری از مردم و جوانان کرند تقاضا داشتند که مسلح شوند. تعدادی از آنها شب اول را در پشت مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش سپری کردند تا بتوانند سلاح بگیرند. صبح سه‌شنبه مسئولیت تسلیح مردم به عهدهٔ شورای جدیدالتأسیس شهر گذاشته شد تا افراد ذیصلاح را مسلح نماید.


=== نگاه آماری به عملیات فروغ جاویدان ===
بسیاری از این مردم و جوانان، کار نگهبانی و حفاظت از شهر را عهده‌دار شدند و هم‌زمان تهدیدات محتمل نظامی را گزارش می‌کردند. خبر آمدن نیروهای دشمن از شمال کرند و قصد آنها برای حمله به شهر را (که عصر چهارشنبه ۵ مرداد واقع شد) چوپان که از راه دور برای دادن همین خبر به شهر آمده بود به مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش اطلاع داد. اطلاعات این چوپان متعاقباً با اعزام واحدهای گشت و اطلاعات مردمی دیگر تأیید و تکمیل و معلوم شد نیروهای سپاه و کمیتهٔ رژیم همراه با جاشهای محلی به دنبال این هستند تا عصر چهارشنبه از شمال کرند حمله کنند و بعد از تصرف ارتفاعات شمالی به خود شهر حمله کنند. اما قبل از این‌که تهاجم آنها عملی گردد، نیروهای ارتش آزادیبخش در دو مرحله به آنها حمله کردند و آنها را وادار به عقب‌نشینی کردند، و در ادامه به پاکسازی ارتفاعات شمالی پرداختند. در این درگیری دست‌کم۶۵۰تن از نیروهای رژیم ایران کشته شدند.


=== نيروهاي رژیم ایران ===
نخستین مراسم خاکسپاری جان باختگان ارتش آزادیبخش در کرند روز سه‌شنبه ۴مردادماه با شرکت گستردهٔ اهالی کرند صورت گرفت و در روزهای بعد نیز ادامه یافت. مردم کرند آیینهای خاص محلی را بر روی مزار شهیدان اجرا می‌کردند.


=== تلفات رژیم ایران ===
شورای شهر و مردم کرند تلاش داشتند وضع شهر را به‌حالت عادی بازگردانند. نانواییها را باز کنند و الزامات زندگی مردم را فراهم نمایند. آرد بین نانواییها تقسیم شد و تدارکات مورد نیاز مردم به‌میزانی که در انبارها موجود بود در اختیارشان قرار گرفت.


=== جان باختگان، مجروحان و خسارتهاي ارتش آزاديبخش ===
در این زمان رژیم ایران ۳روز متوالی به بمباران پیوستهٔ شهرتوسط نیروی هوایی و حمله‌های هلیکوپترهای توپدار و رگبار کاتیوشا پرداخت و در این حملات تمامی شهر و همهٔ معابر ورودی و خروجی را از هوا و زمین زیر آتش سنگین می‌گرفت و خانه‌های مردم را ویران می‌کرد؛ نیروهای ارتش آزادیبخش تا آخرین ساعات پنجشنبه‌شب ۶ مرداد تخلیهٔ شهر را آغاز کردند. لازم است ذکر شود که تا پیش از تخلیه شهر توسط ارتش آزادیبخش، نیروهای رژیم ایران نتوانست وارد شهر شوند.
[[پرونده:عملیات فروغ جاویدان.jpg|جایگزین=عملیات فروغ جاویدان|بندانگشتی|عملیات فروغ جاویدان]]


=== سير موضعگيريها و تبليغات دشمن ===
=== نبردهای کرند تا اسلام‌آباد ===
حوالی ساعت ۸بعدازظهر (دوشنبه شب، سوم‌مردادماه) به‌هنگام پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش به‌جانب اسلام‌آباد، ۵ستون بزرگ از نیروهای رژیم ایران مرکب از نیروهای سپاه و ارتش در جادهٔ کرندـ اسلام‌آباد و مناطق اطراف آن به‌مقابله با ارتش آزادیبخش پرداختند. علاوه بر این ۵ ستون بزرگ، گردان‌های متعدد دیگری از سوی سپاه پاسداران گسیل شده و در نقاط مختلف مسیر کرندـ اسلام‌آباد موضع گرفته بودند.


== تسخیر گل‌داوود و پاتاق ==
نیروهای نظامی رژیم ایران که از پیشروی ارتش آزادیبخش مطلع شده بود با بسیج نیروهای خود به دنبال این بودند که سد راه پیشروی ارتش آزادیبخش به اسلام‌آباد شوند. نیروهای رژیم ایران با نیروهای لشکر ۸۴ خرم‌آباد، لشکر ۸۱ کرمانشاه، لشکر ۵۸ ذوالفقار و تیپ ۵۵ هوابرد شیراز که این نیروها تحت امر قرارگاه عملیاتی غرب بودند برای سد کردن راه پیشروی ارتش آزادیبخش به سمت اسلام‌آباد اقدام کردند.
نيروهاي ارتش آزاديبخش پس‌از عبور از مناطق مرزي استان كرمانشاه در تنگة «گل‌داوود» با قواي رژیم ایران كه با تانك و توپ و كاتيوشا و انواع خمپاره‌ها و تيربارها مجهز بودند، درگير شدند و در طول مسير، تمامي آنها را منهدم نموده يا اسير كردند و عمدة تسليحات و خودروهاي آنها را از بين بردند.


پس‌از تصرف «گل‌داوود» درگيري در گردنة استراتژيكي پاتاق (به‌طول 30كيلومتر) ادامه يافت و نهايتاً پاتاق و تمامي ارتفاعات پيرامون آن و مسير 30كيلومتري آن تسخیر شد و به‌طور كامل از قواي رژیم ایران پاكسازي گرديد.
این درگیری‌ها بین نیروهای ارتش آزادیبخش و گردان‌های نام برده شده سپاه پاسداران که مجهز به سلاح‌های سنگین و تانک و کاتیوشا بودند به مدت ۲ ساعت ادامه پیدا کرد. در این درگیری ۵ هزار نفر از نیروهای سپاه پاسداران به دست ارتش آزادیبخش کشته شدند. اضافه بر آن، در این درگیری‌ها ۴۰۰ خودرو نیروهای رژیم ایران به همراه ده‌ها دستگاه تانک و زرهی و خودروهای حامل تفنگ‌های ۱۰۶ میلی‌متری و کاتیوشا توسط ارتش آزادیبخش از بین رفتند.


در جريان تسخیر پاتاق يك پادگان ژاندارمري، يك مركز رلة مخابراتي، يك تلمبه‌خانة نفت و چندين انبار و زاغة مهمات تسخیر و به كلي منهدم گرديد.
نیروهای ارتش آزادیبخش به ستاد پشتیبانی نجف۲ متعلق به سپاه پاسداران که در همین مسیر (کرندـ اسلام‌آباد) قرار داشت، تهاجم کردند و حدود ۲۰۰تن از نیروهای مستقر در این قرارگاه را کشتند و قرارگاه را نیز منهدم کردند. در ادامه این درگیری‌ها، مقر «جهاد لرستان» در حوالی اسلام‌آباد نیز تسخیر و از بین رفت. درجریان تسخیر ستاد پشتیبانی نجف۲ و مقر جهاد لرستان انبوهی از خودروها و تجهیزات و ماشین‌آلات متعلق به سپاه پاسداران ازبین رفت. تهاجم بعدی نیروهای ارتش آزادیبخش به‌منظور تسخیر پادگان الله‌اکبر واقع در مدخل غربی شهر اسلام‌آباد انجام شد، این پادگان واقع در غرب اسلام‌آباد به طول ۳کیلومتر و عرض ۲کیلومتر، از مهمترین قرارگاه‌های سپاه پاسداران در غرب کشور محسوب می‌شد و مراکز چندین لشکر و یکان مختلف سپاه و ارتش؛ از قبیل قرارگاه لشکر مهندسی ۴۵ جوادالائمه سپاه پاسداران، مرکز زرهی سپاه در غرب و مرکز برخی واحدهای هوایی و هوانیروز، در آن قرار داشت.


علاوه بر درگيريهاي پراكنده و جزئي، از گل‌داوود تا شهر كرند در مجموع 5رشته درگيري عمده بين نيروهاي ارتش آزاديبخش و ستونهاي پاسداران و بسيجيان و نیروهای ژاندارمري و ارتش رژیم ایران به‌وقوع پيوست. تلفات نیروهای رژیم ایران در اين درگيريها بيش‌از 2500‌تن بود. آنها در اين درگيريها دست‌كم يكصد خودرو نظامي و خودروهاي زرهي از‌قبيل تانك، زرهپوش، توپ 155‌ميليمتري خودكششي، كاتيوشا، ميني‌كاتيوشا، جيپ‌هاي حامل تفنگ 106‌ميليمتري و اس.پي.جي.‌9، جيپهاي فرماندهي و انواع نفربر را از ‌دست دادند.
درجریان تسخیر این پادگان چندین رشته درگیری به‌وقوع پیوست. شماری از فرماندهان پاسداران مانند سیدجواد امیری (از فرماندهان سپاه هشتم ثامن‌الائمه) و خالق‌وردی (فرمانده اعزامی نیروی سپاه در پادگان «الله‌اکبر») و منصور (فرمانده امداد) کشته شدند و بقیه تسلیم و برخی نیز خلع سلاح شدند. درجریان درگیری‌ها در داخل پادگان «الله‌اکبر» قسمتهای فرماندهی، پرسنلی، ترابری و تعمیرگاه و مهندسی با تمام تجهیزات و خودروهای مربوطه به‌انضمام جراثقال‌های هیدرولیکی و کانتینرهای یخچال‌دار و بلدوزر و لودر و خودروهای فرماندهی و نفربرهای نظامی از بین رفت.


تسخیر شهر كرند
آخرین مانع در برابر ارتش آزادیبخش به شهر اسلام‌آباد، به نام مرکز دژبانی‌ـ حفاظتی سپاه پاسداران در ورودی شهر بود که توسط ارتش آزادیبخش از دور خارج و از بین رفت.


ارتش آزاديبخش شهر كرند را در حالی که با استقبال اهالی آنجا مواجه بود حوالي ساعت 7‌بعدازظهر دوشنبه سوم‌مرداد تسخیر کرد.
=== تسخیر شهر اسلام‌آباد ===
در ادامه پیشروی ارتش آزادیبخش ملی ایران ساعت۱۰ دوشنبه‌شب مجاهدین وارد شهر اسلام‌آباد (بزرگترین شهر پس از کرمانشاه در این استان) شدند و طی یک سلسله عملیات، اسلام‌آباد به تسخیر کامل ارتش آزادیبخش ملی درآمد و پاکسازی شد. پس از استقرار ارتش آزادیبخش در میدان اصلی شهر و تصرف تپهٔ معروف چیاکاوانه، که در دست نیروهای بسیجی بود، ابتدا ازسوی دو مقر اصلی سپاه و کمیته در اوایل خیابان منشعب از میدان اصلی (خیابان کارخانهٔ قند) به‌جانب مجاهدین، تیراندازی شد و پس از آن مراکز حکومتی اسلام‌آباد به طور کامل پاکسازی شد و به تصرف مجاهدین درآمد.


در مسير پيشروي به‌جانب كرند، بسياري از سربازان و پرسنل نظامي با كلية سلاحها و تجهيزاتشان به ارتش آزاديبخش ملي پيوستند. عده‌يي هم كه بيطرفي اتخاذ نموده و از هر‌گونه برخوردي با صفوف ارتش آزاديبخش احتراز كرده بودند، امنيت و سلامتشان توسط ارتش آزاديبخش تضمين گرديد تا به هركجا كه مي‌خواهند بروند.
تعدادی از مراکزی که در اسلام‌آباد توسط ارتش آزادیبخش تسخیر شد می‌توان از مقر اصلی سپاه پاسداران خمینی، مقر اصلی کمیته، مرکز بسیج ضدمردمی، دادگاه ضدانقلاب، پایگاه موسوم به مقاومت، پایگاه ژاندارمری، فرمانداری، شهربانی، کمیتهٔ امداد خمینی، مرکز حفاظت سپاه پاسداران، مرکز حفاظت و پدافند هوایی، ۳مقر فرعی سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفین، زندان شهر، پایگاه هوانیروز سپاه پاسداران در جنوب شرقی اسلام‌آباد، سه‌راه ملاوی در شرق اسلام‌آباد.


 وقتي فرماندهان سپاه پاسداران عقب‌نشيني نيروهاي ارتشي در‌برابر ارتش آزاديبخش و موج پيوستگي سربازان و پرسنل نظامي به ارتش آزادیبخش را به چشم دیدند، در ميدان مركزي كرند با نيروهاي ارتشي درگير شده و ‌روي آنها آتش گشودند. اما طولي نكشيد كه با دخالت يكانهاي ارتش آزاديبخش، پاسداران مزبور از‌جمله تيپ‌127 موسوم به مقداد (از سپاه چهارم كرمانشاه) از پاي درآمده و برخي هم متواري شدند.  
درجریان تسخیر شهر اسلام‌آباد توسط ارتش آزادیبخش و درگیری‌های مربوطه که قویاً با همکاری مردم شهر انجام شد، حدود ۴۰۰تن از نیروهای نخبهٔ نظامی رژیم ایران که در مقرهای مختلف روی مردم و ارتش آزادیبخش تیراندازی کردند کشته شدند و تمامی تجهیزات و تسلیحات و خودروهای آنها از جمله خودروهای حامل مینی‌کاتیوشا و تفنگهای ۱۰۶میلیمتری و چندقبضه توپ ۱۵۵میلیمتری همراه با رادار بزرگ هوانیروز سپاه پاسداران به‌کلی منهدم گردید. خودروهای منهدم‌شدهٔ رژیم ایران به ۱۰۰عدد بالغ می‌شد و بقیه مصادره گردید.


در‌جريان تسخیر كرند مراكز زير پاكسازي و منهدم گرديد:
=== درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر ===
ارتش آزادیبخش ملی بعد از تسخیر کامل اسلام‌آباد، ساعت۱۱ دوشنبه‌شب سوم‌مردادماه به سمت کرمانشاه حرکت کرد. در خروجی اسلام‌آباد به‌سمت کرمانشاه در حوالی «کارخانهٔ برق»، نیروهای رژیم ایران کمین گذاشتند و به‌سمت نیروهای ارتش آزادیبخش تیراندازی کردند. در طرف مقابل یکی از تیپ‌های جلودار در مقابل کمین نیروهای رژیم ایران تیراندازی کردند و آتش گشودند و آنها را عقب راندند و ارتش آزادیبخش به حرکت خود برای رسیدن به کرمانشاه ادامه داد. در طول مسیر، تا گردنهٔ حسن‌آباد، نیروهای رژیم ایران در همه‌جا سواره و پیاده عقب‌نشینی کردند و از صحنه فرار کردند. ده‌ها خودرو باقیمانده از آنها درطول مسیر، حرکت تیپ‌های ارتش آزادیبخش را کند می‌کرد.


سپاه پاسداران ضدخلقي، پايگاه ژاندارمري، ادارة اطلاعات، واحد بسيج، بنياد موسوم به شهيد، كميته، سازمان تبليغات سپاه پاسداران، مركز جاسوسي موسوم به امور تربيتي در آموزش و پرورش، واحد موسوم به جهاد سازندگي، ستاد پشتيباني جنگ، تعاون سپاه،  كميتة تبليغات خميني، يك مقر پشتيباني سپاه، مركز فوق‌العاده مجهز پارازيت راديويي و دكل مخابرات و ارتباطات واقع در ارتفاعات شمال كرند كه با اتاقهاي زره‌دار و دستگاههاي تمام‌اتوماتيك مجهز شده بود و چندين‌سال بود به‌عنوان يكي از مراكز پخش پارازيت بر روي «صداي مجاهد» از آن استفاده مي‌شد
حدود ساعت۱۲ شب پیشروی تیپ‌های رزمی ارتش آزادیبخش ملی ایران در گردنهٔ حسن‌آباد متوقف شد. نیروهای سپاه ازجمله نیروهای وابسته به لشکر۳۳ المهدی در بالای گردنه موضع گرفتند و راه را بسته بودند. پس از یک‌ساعت درگیری در گردنهٔ حسن‌آباد، بین نیروهای سپاه و ارتش آزادیبخش نیروهای سپاه شکست خوردند و راه پیشروی باز شد. نیروهای سپاه با بیسیم به فرماندهی بالاتر اطلاع دادند که ضربه خورده و از وضعیت فرماندهی لشکر «المهدی» نیز بی‌اطلاعند. دربارهٔ این درگیری، براتی فرمانده گردان حضرت رسول بعدها در گفتگو با روزنامهٔ جمهوری اسلامی به‌تاریخ ۳۰مرداد ۶۷ و بااشاره به این‌که «بعداز اسلام‌آباد اولین گردانی که با منافقین درگیر شد ما بودیم» گفت: «از بالای گردنهٔ حسن‌آباد چون مسلط بودند تمام نیروهای ما را زیر رگبار گرفته بودند» و «چون ازقبل وارد منطقه شده بودند و منطقه را شناسایی کرده بودند، یک برتری از لحاظ نظامی بر ما داشتند». به این ترتیب، تیپ رزمی جلودار نیروهای ارتش آزادیبخش حوالی ساعت‌یک بامداد از گردنهٔ حسن‌آباد عبور کرد و به‌دشت منتهی به تنگهٔ چهارزبر رسید. از آن‌سو یک ستون مجهز از لشکر۲۷ محمد رسول‌الله از سمت تنگهٔ چهارزبر به‌طرف حسن‌آباد پیش می‌آمد، درگیری دوباره آغاز شد. در درگیری‌های بین مجاهدین و پاسداران اتفاق افتاد نیروهای سپاه ضربه سنگینی خوردند و به سمت تنگهٔ چهارزبر برگشتند. نیروهای سپاه در ادامه کمین‌های متعددی در مسیر مجاهدین قرار دادند اما تمام کمین‌ها توسط ارتش آزادیبخش شکست خورد. در ساعت ۲ بامداد سه‌شنبه از پادگان باهنر (در ماهی‌دشت کرمانشاه)، که محل استقرار بخشی از نیروهای لشکر۲۷ محمد رسول‌الله بود، به فرمانده این لشکر (کوثری) که در آن‌موقع با بخش عمدهٔ نیروهای تحت فرماندهیش در جنوب بود با بیسیم اطلاع دادند که مجاهدین پیدایشان شده و می‌بایستی زود خودش را با نیروهایش برساند. کوثری ابتدا این خبر را باور نمی‌کرد و می‌گفت چنین چیزی امکان ندارد و اگر می‌بود از تهران به‌ما خبر می‌دادند. همان موقع نیروهای ارتش آزادیبخش به ۳۵کیلومتری کرمانشاه رسیدند. تلفات نیروهای رژیم ایران از اسلام‌آباد تا چهارزبر تا آن زمان دست کم چهارصد تن بود.


علاوه بر اينها انبارها و زاغه‌هاي تسليحات و مهمات نيز در نقاط مختلف شهر كرند با همكاري مردم تخليه و منهدم شد. بخشي از اين سلاحها و مهمات و تجهيزات از‌جمله انواع بيسيمها و دوربينها توسط رزمندگان ارتش آزاديبخش مورد استفاده قرار گرفت و بخش ديگر شامل انواع تفنگها و مسلسلها، توسط شوراي شهر بين مردم تقسيم گرديد.
=== تنگه چهارزبر ===
از گردنهٔ حسن‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر، دشت حسن‌آباد واقع شده‌است که دشت بزرگ کاسه‌مانندی است که ۸ الی ۹کیلومتر جاده از داخل آن می‌گذرد. دورتا دور این دشت را ارتفاعات و کوهها فرا گرفته‌اند. تنگهٔ چهارزبر که مسیر خروجی این دشت به سوی کرمانشاه است، حدود ۴کیلومتر طول دارد.


پس از پاكسازي كامل كرند، فرماندهي ارتش آزاديبخش مستقر در اين شهر بلافاصله به تشكيل شوراي شهر اقدام نمود. در اين هنگام بسياري از مردم و جوانان اصرار داشتند که مسلح شوند. تعدادي از آنها شب اول را در پشت مقر فرماندهي ارتش آزاديبخش سپري كردند تا بتوانند سلاح بگيرند. صبح سه‌شنبه مسئوليت تسليح مردم به عهدة شوراي جديدالتأسيس شهر گذاشته شد تا افراد ذيصلاح را مسلح نمايد.
این تنگه علاوه بر این‌که از چپ و راست محصور به ارتفاعات است، در ورودی و خروجی خود نیز ۲ردیف یال موازی دارد که مانند ۲سپر و ۲دیوار بلند طبیعی و مشرف بر جاده عمل می‌کنند.


 بسياري از اين مردم و جوانان پابه‌پاي رزمندگان ارتش آزاديبخش بيدار مي‌ماندند و كار مي‌كردند. رأساً كار نگهباني و حفاظت از شهر را عهده‌دار شده و مستمراً تهديدات محتمل نظامي را گزارش و يادآوري مي‌كردند. خبر آمدن نيروهاي دشمن از شمال كرند و قصد آنها براي حمله به شهر را (كه عصر چهارشنبه 5مرداد واقع شد) چوپان زحمتكشي كه از راه دور براي دادن همين خبر به شهر آمده بود به مقر فرماندهي ارتش آزاديبخش اطلاع داد. اطلاعات اين چوپان متعاقباً با اعزام واحدهاي گشت و اطلاعات مردمي ديگر تأييد و تكميل گرديد و معلوم شد نيروهاي سپاه و كميتة رژيم همراه با جاشهاي مزدور محلي بر‌آنند تا در عصر چهارشنبه از شمال كرند حمله كنند و بعد ‌از تصرف ارتفاعات شمالي به خود شهر حمله کنند. اما قبل از اين‌كه تهاجم آنها عملي گردد، نيروهاي ارتش آزاديبخش در دو ‌مرحله آنها را منكوب کرده، به‌عقب راندند و به پاكسازي ارتفاعات شمالي مبادرت نمودند. در اين نبردها دست‌كم 650تن از نیروهای رژیم ایران به‌هلاكت رسيدند.
نیروهای رژیم ایران در بین این ۲یال، ۲پایگاه بزرگ دایر کرده بودند: یکی مقر لشکر انصارالحسین سپاه پاسداران (در سمت راست جادهٔ اسلام‌آبادـ کرمانشاه) و دیگری پادگان بهشتی (در سمت چپ). ۲پادگان بزرگ دیگر نیز در پشت تنگه قرار داشت: مقر لشکر۳۱ عاشورا (در سمت راست جاده) و پادگان رجایی (در سمت چپ).


نخستين مراسم خاكسپاري جان باختگان ارتش آزاديبخش در كرند روز سه‌شنبه 4‌مردادماه با شركت گستردة اهالي كرند صورت گرفت و در روزهاي بعد نيز ادامه يافت. در پايان مراسم پس‌از اداي احترامات نظامي، مردم كرند آيينهاي خاص محلي را بر روي مزار شهيدان اجرا مي‌نمودند.
طی چندین رشته درگیری تا ساعت ۶ صبح سه شنبه تلفات نیروهای رژیم ایران به هزار تن رسیده بود. در همین ساعت موقعیت «باهنر» ضمن یک مکالمهٔ بیسیمی به فرماندهی بالاتر اطلاع داده بود که «وضع (صحنه) خیلی قاراشمیش است»!


 شوراي شهر و عموم مردم قوياً در تلاش بودند تا وضع شهر را به‌حالت عادي بازگردانند. نانواييها را باز كنند و الزامات زندگي مردم را فراهم نمايند. آرد بين نانواييها تقسيم شد و تداركات مورد نياز مردم به‌ميزاني كه در انبارها موجود بود در اختيارشان قرار گرفت.
یکی از فرماندهان سپاه بعداً در گفتگو با یکی از نشریات گفت «به‌وضوح مشخص بود که کارهای انتحاری انجام می‌دهند. شاید ۵ الی۶بار به آن نقطه تک کرده بودند و نتوانسته بودند آن را بگیرند (ولی) دوباره حمله می‌کردند… بعضی جاها که روی ارتفاعات تک می‌کردند و دیگر راهی جز تسلیم نداشتند، با نارنجک خودشان را ازبین می‌بردند… تا شناخته نشوند».<ref>گفتگو با جانشین فرمانده لشکر۶ پاسداران- روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۶ مرداد</ref>


همزمان رژیم ایران 3روز متوالي به بمباران پيوستة شهرتوسط نيروي هوايي و حمله‌هاي هليكوپترهاي توپدار و رگبار كاتيوشا پرداخت و در اين حملات تمامي شهر و همة معابر ورودي و خروجي را از هوا و زمين زير آتش سنگين مي‌گرفت و خانه‌هاي مردم بيگناه را ويران مي‌كرد. ولي تا آخرين ساعات پنجشنبه‌شب 6‌مرداد كه ارتش آزاديبخش رأساً به تخلية شهر اقدام نمود نتوانست وارد شهر شود.
سلسله نبردهای نیروهای آزادیبخش در این منطقه که پیوسته بر ابعاد آن افزوده می‌شد تا نخستین ساعات بامداد پنجشنبه ۶ مرداد بدون کمترین وقفه به‌مدت ۴۸ساعت ادامه یافت.


نبردهاي كرند تا اسلام‌آباد
به این ترتیب اولین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت۷ و ۳۰دقیقهٔ صبح سه‌شنبه در شرایطی که بیسیم‌های رژیم ایران یک‌لحظه از درخواست‌های مصرانه برای اعزام هرچه بیشتر نیرو برای کمک بازنمی‌ماند، آغاز شد. در این تک که تا شب‌هنگام ادامه داشت ۱۶تیپ رزمی در جبهه‌های متعدد آن شرکت داشتند و ضربه سنگینی به نیروهای رژیم ایران زدند. در همین حین و از ابتدای روز، رژیم ایران با نیروی هوایی و هوانیروز خود از یک‌سو بی‌وقفه بمباران می‌کرد تا فرصتی برای رسیدن نیروهای تازه نفسش پیدا شود.


حوالي ساعت 8‌بعدازظهر (دوشنبه شب، سوم‌مردادماه) به‌هنگام پيشروي نيروهاي ارتش آزاديبخش به‌جانب اسلام‌آباد، 5‌ستون بزرگ از نیروهای رژیم ایران مركب از نيروهاي سپاه و ارتش در جادة كرند‌ـ اسلام‌آباد و مناطق اطراف آن به‌مقابله با ارتش آزاديبخش پرداختند. علاوه بر اين 5ستون بزرگ، گردانهاي متعدد ديگري از سوي سپاه پاسداران گسيل شده و در نقاط مختلف مسير كرند‌ـ اسلام‌آباد موضع گرفته بودند.
سرتیپ محمد انصاری، فرمانده هوانیروز رژیم ایران، ضمن مصاحبهٔ رادیویی خود در ۱۷ مرداد گفت: در این چند روز عملیات ما مجموعاً حدود ۲سال پرواز عادی پرواز کردیم که همان‌طور که مستحضر هستید این مسئله سرکوب شد.


در اين هنگام ساعتها بود كه دشمن از تعرض بزرگ ارتش آزادي و ابعاد آن مطلع شده و با بسيج همة نيروهايي كه در اين مناطق در‌اختيار داشت بر آن بود راه پيشروي ارتش آزاديبخش را قبل ‌از ورود به اسلام‌آباد سد كند. علاوه بر سپاه پاسداران، لشكر84 خرم‌آباد، لشكر81 كرمانشاه، لشكر58 موسوم به ذوالفقار و تيپ55 هوابرد شيراز كه همگي تحت امر «قرارگاه عملياتي غرب» بودند با بسياري از نيروهايشان برای سدكردن راه پيشروی به‌سوي اسلام‌آباد به مقابله با ارتش آزاديبخش پرداختند.
رفسنجانی در نماز جمعهٔ ۷ مرداد گفت: «صبح (سه‌شنبه) اول یک شناسایی توسط هواپیماها و هلیکوپترها شد، بعد شروع کردند. ما نیروی پیاده‌مان وارد جنگ نشد اول با اینها… هواپیماها رژه می‌رفتند روی جاده سرتاسر بمب می‌ریختند و هلیکوپترها اینها را می‌بستند…».


 درگيري نيروهاي ارتش آزاديبخش با ستونها و گردانهاي مورد بحث كه تماماً مجهز به سلاحهاي سنگين و تانك و كاتيوشا و تفنگهاي 106ميليمتري بودند، 2ساعت به‌درازا كشيد.
یکی از فرماندهان سپاه پاسداران نیز در گفتگو با روزنامهٔ جمهوری اسلامی در این‌باره گفت: «آنها فکر می‌کردند که با یک هجوم تنگه را باز خواهند کرد. به دنبال این مسئله تصمیمی که فرماندهان قرارگاه‌ها گرفتند این بود که یک‌مقدار تلفات توسط هواپیما و بمباران هوایی از آنها گرفته شود تا ستون نیروهای آنها از هم پاشیده شود و بعد مسألهٔ هلی‌برد نیرو از عقبهٔ دشمن انجام شود. از ساعت۱۱ صبح تا ۷بعدازظهر همان‌روز [سه‌شنبه] حدود ۳۰نوبت از طریق جنگنده بمب‌افکن‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ستون اینها بمباران شد. چون طول ستون حدود ۲کیلومتر بود… از طرف دیگرهوانیروز کرمانشاه مرتباً از صبح تا بعدازظهر با هلیکوپتر آنها را مورد حمله قرار دادند».<ref>روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵ مرداد</ref>


 در‌اثر تراكم شديد نيرو و كثرت نفرات، نیروهای ذکر شده در طرفين جاده و بر‌روي مزارع اطراف پهن شده و حفاظي براي خود نمي‌يافتند. در نتيجه نزديك به 5000‌تن از آنان از‌پا درآمدند.
ستاد فرماندهی کل قوای رژیم ایران در ۲ اطلاعیهٔ پیاپی از «۱۳۰سورتی پرواز عملیاتی» هوانیروز و از «۳۰مأموریت جداگانه» شکاری بمب‌افکن‌ها در روز (سه‌شنبه) خبر داد.<ref>اطلاعیه‌های ستاد فرماندهی کل قوا -روزنامه رسالت چهارشنبه ۵ مرداد</ref>


در اين درگيريها بيش‌از 400خودرو ارتش و سپاه و بسیج منهدم شد كه دهها دستگاه تانك و زرهپوش و خودرو حامل تفنگهاي 106‌ميليمتري و كاتيوشا را شامل مي‌گرديد.  
ارتش آزادیبخش تک بزرگ خود را از صبح سه‌شنبه در بحبوحهٔ حملات هوایی رژیم ایران آغاز کرد. نخستین ستون با کمک آتش تانک و دوشکا و دولول و تفنگ ۱۰۶میلیمتری مستقیماً به درون تنگه رفت. ستونهای دیگر شیوهٔ نبرد کوهستانی پیش گرفتند و خودروها و تجهیزات سنگین را رها کرده و از ارتفاعات مختلف جبهه باز کردند. بعدها یکی از فرماندهان رژیم ایران دربارهٔ این تک گفت «صبح منافقین تمام توانشان را بسیج کردند و یک‌تک سنگینی برروی تنگه کردند که تاحد انتحار بود، تاحدی که سه‌تا از خودروهای آنها توانست از زیر این‌همه آتش بسیار سنگین که از هردوطرف بود رد شوند و به‌طرف نیروهای ما بیایند».<ref>روزنامه جمهوری اسلامی ۲۶ مرداد</ref>


در همين اثنا رزمندگان ارتش آزاديبخش به ستاد پشتيباني موسوم به «نجف‌2» متعلق به سپاه پاسداران كه در همين مسير (كرند‌ـ اسلام‌آباد) قرار داشت، تهاجم نموده و حدود 200تن از نیروهای مستقر در اين قرارگاه را از پاي درآوردند و قرارگاه مربوطه را منهدم كردند. سپس مقر «جهاد لرستان» در حوالي اسلام‌آباد نيز تسخير و منهدم گرديد. در‌جريان تسخير «ستاد پشتيباني نجف‌2» و مقر  «جهاد لرستان» انبوهي از خودروها و تجهيزات و ماشين‌آلات دشمن از‌بين رفت. تهاجم بعدي نيروهاي آزاديبخش به‌منظور تسخیر پادگان «الله‌اكبر» واقع در مدخل غربي شهر اسلام‌آباد صورت گرفت. اين پادگان واقع در غرب اسلام‌آباد به طول 3‌كيلومتر و عرض 2كيلومتر، از مهمترين قرارگاههاي سپاه پاسداران در غرب كشور محسوب ميشد و مراكز چندين لشكر و يكان مختلف سپاه و ارتش تحت امر خميني؛ از قبيل قرارگاه لشكر مهندسي45 ‌جوادالائمه سپاه پاسداران، مركز زرهي سپاه در غرب و مركز برخي واحدهاي هوايي و هوانيروز، در آن قرار داشت.
به این ترتیب نزدیک ظهر، یال چپ تنگه توسط مجاهدین خلق تسخیر شد و نیروهای رژیم ایران از آن‌جا عقب نشستند. بعدازظهر یال راست و قسمتی از دومین یال سمت چپ نیز توسط ارتش آزادیبخش تسخیر شد و نیروهای رژیم ایران پادگان بهشتی را ترک کرد. در ادامه این درگیریها در مکالمات بیسیمی نیروهای رژیم ایران از این حکایت می‌کرد که نیروهای جدیدی از طرف رژیم ایران برای مقابله با مجاهدین به کرمانشاه اعزام می‌شدند.


در‌جريان تسخیر اين پادگان چندين رشته درگيري به‌وقوع پيوست.  شماري از فرماندهان پاسداران مانند سيدجواد اميري (از فرماندهان سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه) و خالق‌وردي (فرمانده اعزام نيروي سپاه در پادگان «الله‌اكبر») و منصور (فرمانده امداد) به‌هلاكت رسيدند و بقيه تسليم شدند. برخي از تسليم‌شدگان بعداً به برادران خود در صفوف ارتش آزاديبخش پيوستند و سايرين خلع سلاح شده، امان يافتند و پي‌كار خود رفتند. در‌جريان درگيريها در داخل پادگان «الله‌اكبر» قسمتهاي فرماندهي، پرسنلي، ترابري و تعميرگاه و مهندسي با تمام تجهيزات و خودروهاي مربوطه به‌انضمام جراثقالهاي هيدروليكي و كانتينرهاي يخچال‌دار و بلدوزر و لودر و خودروهاي فرماندهي و نفربرهاي نظامي منهدم گرديد.
تا شب دست کم ۵۰۰۰تن از نیروهای رژیم ایران از پای درآمدند. در این هنگام موقعیت «باهنر» مستمراً به فرماندهی بالاتر (ستاد اجرایی خاتم) اطلاع می‌داد درگیری خیلی شدید شده. فرماندهی بالاتر متقابلاً در ساعت ۷ بعدازظهر به آنها اطلاع داد که «هوانیروز اصفهان و مسجدسلیمان هم در حال انتقال به کرمانشاه هستند».


متعاقباً آخرين مانع ورود ارتش آزادي به شهر اسلام‌آباد، يعني مركز دژباني‌ـ حفاظتي سپاه پاسداران خميني در مدخل شهر، به‌سرعت پاكسازي و از‌ميان برداشته شد.
در فاصلهٔ ساعت ۱۲ تا ۵بعدازظهر همین روز یک فانتوم و ۲هلیکوپتر رژیم ایران توسط واحدهای پدافند هوایی ارتش آزادیبخش ساقط شدند و یک شکاری بمب‌افکن اف ۴ نیز مورد اصابت قرار گرفت.


تسخیر شهر اسلام‌آباد
سه‌شنبه شب بازهم درگیریهای شدید در تمام طول شب ادامه یافت. نیروهای رژیم ایران ۴بار از شب تا صبح به پاتک سنگین مبادرت کردند تا یالهای چپ و راست تنگه را از دست مجاهدین خلق بیرون بیاورند، بعدها یکی از فرماندهان کمیتهٔ استان تهران گفت، خمینی شخصاً چندین‌بار درخصوص ممانعت از رسیدن مجاهدین به کرمانشاه برای پاسداران و نیروهای کمیته پیام اختصاصی با این مضمون فرستاده بود که: اینجا نبرد کفر و اسلام است و باید سانتی‌متر به سانتی‌متر بجنگید.


ساعت10 دوشنبه‌شب ارتش آزاديبخش وارد شهر  اسلام‌آباد (بزرگترين شهر پس‌از كرمانشاه در اين استان) شد و طي يك سلسله عمليات به تسخیر كامل شهر و پاكسازي آن پرداخت. پس از استقرار پیش قراولان ارتش آزاديبخش در ميدان اصلي شهر و  تصرف تپة معروف چياكاوانه، كه در دست نیروهای بسیجی بود، ابتدا از‌سوي دو مقر اصلي سپاه و كميته در اوايل خيابان منشعب از ميدان اصلي (خيابان كارخانة قند) به‌جانب رزمندگان ارتش آزاديبخش، آتش گشوده شد؛ آنگاه مراكز زيرين در خاتمة درگيريهاي متعدد بطور كامل پاكسازي شد و به‌تصرف رزمندگان ارتش آزاديبخش درآمد.
سه‌شنبه‌شب هیچ‌یک از پاتک‌های سنگین آنها به‌نتیجه نرسید و بیش‌از ۳۲۰۰تن نیز بر تلفات نیروهای رژیم ایران افزوده شد.


 مقر اصلي سپاه پاسداران خميني، مقر اصلي كميته ، مركز بسيج ضد‌مردمي، دادگاه ضد‌انقلاب، پايگاه موسوم به مقاومت، پايگاه ژاندارمري، فرمانداري، شهرباني، كميتة امداد خميني، مركز حفاظت سپاه پاسداران، مركز حفاظت و پدافند هوايي، ۳مقر فرعي سپاه پاسداران، بنياد موسوم به مستضعفين، زندان شهر، پايگاه هوانيروز سپاه پاسداران در جنوب شرقي اسلام‌آباد، سه‌راه ملاوي در شرق اسلام‌آباد.  
دومین تک بزرگ مجاهدین ساعت ۴ صبح بامداد چهارشنبه آغاز شد. درگیریها فوق‌العاده شدید بود و در بسیاری موارد نبرد تن‌به‌تن جریان داشت.


در‌جريان تسخیر ‌شهر اسلام‌آباد و درگيريهاي مربوطه كه قوياً با همكاري مردم شهر انجام شد، حدود 400‌تن از نیروهای نخبة رژیم ایران كه در مقرهاي مختلف روي مردم و رزمندگان ارتش آزادیبخش آتش مي‌گشودند کشته شدند و تمامي تجهيزات و تسليحات و خودروهاي آنها از جمله خودروهاي حامل ميني‌كاتيوشا و تفنگهاي 106ميليمتري و چند‌قبضه توپ 155‌ميليمتري همراه با رادار بزرگ هوانيروز سپاه پاسداران به‌كلي منهدم گرديد. خودروهاي منهدم‌شدة رژیم ایران به 100عدد بالغ مي‌شد و بقيه مصادره گرديد. 
قبل‌از ظهر چهارشنبه تلفات گسترده‌ای به نیروهای رژیم ایران وارد شد و پادگان بهشتی و هم‌چنین مقر لشکر۳۲ موسوم به انصارالحسین توسط مجاهدین تسخیر شد و بلادرنگ از مهمات و تسلیحات و تدارکات آن علیه خودشان استفاده گردید. از این ساعت به‌بعد پادگان رجایی و مقر لشکر۳۱ عاشورا نیز در تیررس نیروهای مجاهدین قرار گرفت و انبوهی از نیروهای مستقر در آنها که به صورت متراکم در آن حوالی بودند کشته شدند یا گریختند. تلفات نیروهای رژیم ایران در دومین تک بزرگ مجاهدین بیش از ۸۰۰۰ تن بود. سومین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش، ساعت۱۱ صبح چهارشنبه بلافاصله پس‌از خاتمهٔ تک دوم آغاز شد و تا عصر همین روز ادامه یافت. درجریان این تک دوم یال سمت راست تنگه نیز توسط نیروهای ارتش آزادیبخش تصرف شد. تا ساعت ۱۲ شب تیپ‌های رزمی ارتش آزادیبخش مستقر بر روی ارتفاعات و یالهای چهارزبر پس‌از ۵۶ ساعت جنگ مستمر عقب‌نشینی کردند، اما درگیری برخی تیپ‌ها ادامه یافت. در همین حین نیروهای رژیم ایران به اعزام نیرو به پشت نیروهای مجاهدین (بین چهارزبر و اسلام‌آباد) مبادرت کردند. بعدها یکی از سرکردگان سپاه پاسداران با تصریح بر این‌که مجاهدین «صبح روز پنجم (مرداد)… تک سنگینی با تمام قوا انجام دادند»، افزود «با یک طرحی که ریخته شد، عصر آن روز مجدداً از پشت آنان (نیروی پاسداران) هلی‌برد شد».<ref>روزنامه جمهوری اسلامی ۲۶ مرداد</ref>


== درگيريهاي اسلام‌آباد تا تنگة چهارزبر ==
بین ساعت۱۱ صبح تا یک‌بعدازظهر روز چهارشنبه پنجم مرداد ۲فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر توسط واحدهای پدافند هوایی تیپ‌های رزمی مجاهدین ساقط شدند و متعاقباً بی‌سیم‌های رژیم ایران پیداکردن ۲خلبان اف ۵ سقوط کرده رابه فرماندهی بالاتر اطلاع داد.
ساعت11 دوشنبه‌شب سوم‌مردادماه نيروهاي ارتش آزاديبخش از اسلام‌آباد به‌سوي كرمانشاه حركت كردند. در خروجي اسلام‌آباد به‌سمت كرمانشاه در حوالي «كارخانة برق»، نیروهای رژیم ایران كمين گذاشته و به‌سمت نيروهاي ارتش آزاديبخش آتش سنگين باز كرد. متقابلاً تيپ جلودار، كمين را زیرآتش گرفت و ستون نظامي به‌حركت خود ادامه داد. در طول مسير، تا گردنة حسن‌آباد، نیروهای رژیم ایران در همه‌جا سواره و پياده در‌حال فرار بود. دهها خودرو باقيمانده از آنها در‌طول مسير، حركت تيپهاي رزمي ارتش آزاديبخش را كند مي‌كرد. آنها يا دسته‌دسته تسليم مي‌شدند يا به كوه و كمر مي‌زدند.


حدود ساعت‌12 شب پيشروي تيپهاي رزمي در گردنة حسن‌آباد متوقف شد. نيروهاي سپاه از‌جمله نيروهاي وابسته به لشكر33 موسوم به المهدي در بالاي گردنه موضع گرفته و راه را بسته بودند. پس از يك‌ساعت درگيري در گردنة حسن‌آباد، نیروهای سپاه به‌كلي از‌پا درآمدند و راه باز شد. آنها با بيسيم به فرماندهي بالاتر اطلاع دادند كه ضربه خورده و از وضعيت فرماندهي لشكر «المهدي» نيز بي‌اطلاعند. دربارة اين درگيري فرمانده گردان ضد‌حضرت رسول به‌نام براتي بعداً در گفتگو با روزنامة جمهوري اسلامي به‌تاريخ 30‌مرداد‌67 و با‌اشاره به اين‌كه «بعد‌از اسلام‌آباد اولين گرداني كه با منافقين درگير شد ما بوديم» گفت: «از بالاي گردنة حسن‌آباد چون مسلط بودند تمام نيروهاي ما را زير رگبار گرفته بودند» و «چون از‌قبل وارد منطقه شده بودند و منطقه را شناسايي كرده بودند، يك برتري از لحاظ نظامي بر ما داشتند». به اين ترتيب، تيپ رزمي جلودار نيروهاي ارتش آزاديبخش حوالي ساعت‌يك بامداد از گردنة حسن‌آباد عبور كرد و به‌دشت منتهي به تنگة چهارزبر رسيد. از آن‌سو يك ستون مجهز از لشكر27 ‌محمد از سمت تنگة چهارزبر به‌طرف حسن‌آباد پيش مي‌آمد، درگيري دوباره آغاز شد. در خاتمة اين درگيري، آنها نیز در زير آتش سنگين تانكها و چهارلول و دولول و… ارتش آزاديبخش تماماً منكوب شده و به‌سمت تنگة چهارزبر بازگشتند. آنها در تاريكي شب كمينهاي متعددي مستقر کردند كه يكي پس‌از ديگري درهم شكسته شد. نهايتاً به‌رغم تمامي نيروهاي كمكي و پس‌از دادن تلفات بسيار به‌داخل تنگة چهارزبر عقب نشینی کرده و از ارتفاعات و يالهاي پيرامون تنگه با انواع آتشها شروع به مقابله نمودند. در ساعت2 بامداد سه‌شنبه از پادگان باهنر (در ماهي‌دشت كرمانشاه)، كه محل استقرار بخشي از نيروهاي لشكر27 ‌محمد بود، به فرمانده اين لشكر (كوثري) كه در آن‌موقع با بخش عمدة نيروهاي تحت فرماندهيش در جنوب بود با بيسيم اطلاع دادند كه مجاهدين پيدايشان شده و مي‌بايستي زود خودش را با نيروهايش برساند. كوثري ابتدا اين خبر را باور نمي‌كرد و مي‌گفت چنين چيزي امكان ندارد و اگر مي‌بود از تهران به‌ما خبر مي‌دادند. در اين هنگام نيروهاي ارتش آزاديبخش به 35كيلومتري كرمانشاه رسيده بودند. تلفات نیروهای رژیم ایران از اسلام‌آباد تا چهارزبر تا اين ساعت دست کم چهارصد تن بود.  
هم‌چنین درجریان نبردهای سه‌شنبه و چهارشنبه در تنگهٔ چهارزبر، بیش‌از یکصد خودرو و ده‌ها تانک، توپ، زرهپوش، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا و چهارلول، خودروهای حامل تفنگ۱۰۶ و تعداد قابل توجهی ماشین‌آلات مهندسی رژیم ایران از بین رفت.


== نبردهاي عظيم چهارزبر ==
=== گردنهٔ حسن‌آباد، سیاه‌خور و بازگشت ===
از گردنة حسن‌آباد تا تنگة چهارزبر، دشت حسن‌آباد واقع شده است كه دشت بزرگ كاسه‌مانندي است كه 8 الي 9‌كيلومتر از جاده از داخل آن مي‌گذرد. دورتا دور اين دشت را ارتفاعات و كوهستانها فرا گرفته‌اند. تنگة چهارزبر كه مسير خروجي اين دشت به سوي كرمانشاه است، حدود 4كيلومتر طول دارد.
نیروهای رژیم ایران برای قطع‌کردن خطوط پشت‌سر نیروهای آزادیبخش در چهارزبر بیش از ۲۵هزار تن از قوای خود را از راه‌های فرعی و از طریق زمینی و هوانیروز تا ساعت۸ بعدازظهر چهارشنبه به حوالی گردنهٔ حسن‌آباد و هم‌چنین انتهای گردنهٔ حسن‌آباد به سمت اسلام‌آباد آوردند و قصد داشتند آنها را در کلیهٔ مسیرها و ارتفاعات اطراف مستقر کنند. نیروهای پاسداران در منطقهٔ «سیاه‌خور» (واقع در شرق اسلام‌آباد بین گردنهٔ حسن‌آباد و شهر اسلام‌آباد) و در کلیهٔ ارتفاعات و تپه‌های پیرامون آن مستقر شده بودند. مرکز فرماندهی نیروهای رژیم ایران در منطقهٔ سیاه‌خور پایگاهی بود در حوالی روستای سیاه‌خور که سه تپهٔ مشرف بر آن پایگاه نیز در دست آنها بود؛ بنابراین ۱۶تیپ رزمی که از چهارزبر بازمی‌گشتند، تماماً در معرض حمله و کمین نیروهای رژیم ایران بودند.


اين تنگه علاوه بر اين‌كه از چپ و راست محصور در ارتفاعات است، در ورودي و خروجي خود نيز 2رديف يال موازي دارد كه مانند 2سپر و 2ديوار بلند طبيعي و مشرف بر جاده عمل مي‌كنند.
ابتدا دوتیپ ارتش آزادی در ارتفاعات اطراف گردنهٔ حسن‌آباد با نیروهای رژیم ایران جنگ تن به تن داشتند، به طوری که راه تسلط نیروهای رژیم ایران بر این قسمت از جاده را سد کرده بودند. به این ترتیب راه بازگشت سایر تیپ‌های رزمی مجاهدین از چهارزبر باز شد. در پی درگیری‌های بعدی ارتفاعات جنوبی جاده نیز به‌تصرف نیروهای ارتش آزادیبخش درآمد. نهایتاً حوالی ظهر پنجشنبه کمین رژیم ایران در «سیاه‌خور» درهم شکست و پایگاه فرماندهی آنها در نزدیکی روستای سیاه‌خور با ۳تپهٔ مشرف بر آن توسط مجاهدین تسخیر شد و نیروهای باقی مانده توانستند با استفاده از مسیرهای مختلف به اسلام‌آباد برسند.


نیروهای رژیم ایران در بين اين 2يال، 2پايگاه بزرگ داير كرده بود: يكي مقر لشكر انصارالحسين سپاه پاسداران (در سمت راست جادة اسلام‌آباد‌ـ كرمانشاه) و ديگري پادگان بهشتي (در سمت چپ). 2پادگان بزرگ ديگر نيز در پشت تنگه قرار داشت: مقر لشكر31 عاشورا (در سمت راست جاده) و پادگان رجايي (در سمت چپ).  
مجموعهٔ تلفات نیروهای رژیم ایران در این درگیریهای گسترده که از بامداد پنجشنبه آغاز شده بود، نزدیک به ۹۰۰۰تن بود. آنها در این نبردها تعداد زیادی از تانکها، زره‌پوش‌ها و خودروهای نظامی خود را از دست دادند.


طی چندین رشته درگیری تا ساعت ۶ صبح سه شنبه تلفات نیروهای رژیم ایران به هزار تن رسیده بود. در همين ساعـت موقعيت «باهنـر» ضمن يـك مكالمـة بيسيمي بـه فرمانـدهي بالاتر اطلاع داد كـه «وضـع (صحنـه) خيلي قاراشميـش اسـت»!
== آمار و چگونگی نیروهای رژیم ایران ==
مجموع نیروهای رژیم ایران که در عملیات فروغ جاویدان مقابل مجاهدین قرار گرفته بودند،به۲۰۰هزار نفر می‌رسید.


 يكي از فرماندهان سپاه بعداً در گفتگو با يكي از نشريات گفت «به‌وضوح مشخص بود كه كارهاي انتحاري انجام مي‌دهند. شايد 5 الي6‌بار به آن نقطه تك كرده بودند و نتوانسته بودند آن‌را بگيرند (ولي) دوباره حمله مي‌كردند… بعضي جاها كه روي ارتفاعات تك مي‌كردند و ديگر راهي جز تسليم نداشتند، با نارنجك خودشان را [و اضافه كنيد پاسداران را] از‌بين مي‌بردند… تا شناخته نشوند» (جمهوري اسلامي 26مرداد، در گفتگو با جانشين فرمانده لشكر6 ويژة پاسداران).
براساس اطلاعیه‌های رسمی رژیم ایران اعم از اطلاعیه‌های ستاد «فرماندهی کل قوا» و اطلاعیه‌ها و اظهارات سرکردگان سپاه پاسداران و ارتش و هم‌چنین بر اساس اظهارات دیگر سردمداران و مسئولان رژیم ایران و مندرجات مطبوعات رژیم و نیز براساس مکالمات بی‌سیمی نیروهای مختلف رژیم ایران که توسط ستاد فرماندهی مجاهدین برروی نوار ضبط شده‌ است، اسامی یکانهای نظامی و پایگاه‌ها و قرارگاه‌های شناخته‌شدهٔ آنها که در مقابله با ارتش آزادیبخش شرکت داشتند آمده است. لازم به یادآوری است که رژیم ایران شمار انبوهی از نیروهای خود در مساجد و ادارات و کارخانه‌ها و انجمن‌های اسلامی در سراسر کشور را به‌طور «بسیجی» بر اینها می‌افزود و در مواردی هم جداگانه اعزام می‌نمود.
 
 سلسله نبردهاي نيروهاي آزاديبخش در اين منطقه كه پيوسته بر ابعاد آن افزوده مي‌شد تا نخستين ساعات بامداد پنجشنبه 6مرداد بدون كمترين وقفه به‌مدت 48ساعت ادامه يافت.
 
به اين ترتيب اولين تك بزرگ نيروهاي ارتش آزاديبخش در ساعت‌7 و 30‌دقيقة صبح سه‌شنبه در شرايطي كه بيسيمهاي رژیم ایران يك‌لحظه از درخواستهاي مصرانه براي اعزام هرچه بيشتر و بيشتر باز‌نمي‌ماند، آغاز شد. در اين تك كه تا شب‌هنگام ادامه داشت16تيپ رزمي در جبهه‌هاي متعدد در آن شركت داشتند و ضربت سنگینی به نیروهای رژیم ایران زدند. در همین حین و از ابتداي روز، دشمن با نيروي هوايي و هوانيروز خود از يك‌سو بي‌وقفه بمباران مي‌كرد تا فرصتي براي رسيدن نيروهاي تازه نفسش بيابد.
 
سرتيپ محمد انصاري، فرمانده هوانيروز خميني، ضمن مصاحبة راديويي خود در 17مرداد گفت: در اين چند‌روز عمليات ما مجموعاً حدود 2سال پرواز عادي پرواز كرديم كه همان‌طور كه مستحضر هستيد اين مسأله سركوب شد.
 
 رفسنجاني در نماز جمعة 7مرداد گفت: «صبح (سه‌شنبه) اول يك شناسايي توسط هواپيماها و هليكوپترها شد، بعد شروع كردند. ما نيروي پياده‌مان وارد جنگ نشد اول با اينها… هواپيماها رژه مي‌رفتند روي جاده سرتاسر بمب مي‌ريختند و هليكوپترها اينها را مي‌بستند…».
 
يكي از فرماندهان سپاه پاسداران نيز در گفتگو با روزنامة جمهوري اسلامي در اين‌باره گفت: «آنها [ارتش آزاديبخش] فكر مي‌كردند كه با يك هجوم تنگه را باز خواهند كرد. به دنبال اين مسأله تصميمي كه فرماندهان قرارگاهها گرفتند اين بود كه يك‌مقدار تلفات توسط هواپيما و بمباران هوايي از آنها گرفته شود تا ستون نيروهاي آنها از هم پاشيده شود و بعد مسألة هلي‌برد نيرو از عقبة دشمن انجام شود. از ساعت‌11 صبح تا 7‌بعدازظهر همان‌روز [سه‌شنبه] حدود 30نوبت از طريق جنگنده بمب‌افكنهاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران ستون اينها بمباران شد. چون طول ستون حدود 2كيلومتر بود… از طرف ديگرهوانيروز كرمانشاه مرتباً از صبح تا بعدازظهر با هليكوپتر آنها را مورد حمله قرار دادند» (جمهوري اسلامي 25مرداد).
 
هم‌چنين ستاد فرماندهي كل قواي خميني در 2‌اطلاعية پياپي از «130‌سورتي پرواز عملياتي» هوانيروز و از «30‌مأموريت جداگانه» شكاري بمب‌افكنها در روز (سه‌شنبه) خبر داد (رسالت 5مرداد، اطلاعيه‌هاي ستاد فرماندهي كل قوا در روز چهارشنبه 5مرداد).
 
ارتش آزادیبخش تك بزرگ خود را از صبح سه‌شنبه در بحبوحة حملات هوايي رژیم ایران آغاز كرد.
 
نخستين ستون با كمك آتش تانك و دوشكا و دولول و تفنگ 106‌ميليمتري مستقيماً به درون تنگه رفت. ستونهاي ديگر شيوة نبرد كوهستاني پيش گرفتند و خودروها و تجهيزات سنگين را رها كرده و از ارتفاعات مختلف جبهه‌ باز کردند. بعدها يكي از فرماندهان رژیم ایران دربارة اين تك گفت«صبح (سه‌شنبه) منافقين تمام توانشان را بسيج كردند و يك‌تك سنگيني بر‌روي تنگه كردند كه  تا‌حد انتحار بود، تا‌حدي كه سه‌تا از خودروهاي آنها توانست از زير اين‌همه آتش بسيار سنگين كه از هر‌دو‌طرف بود رد شوند و به‌طرف نيروهاي ما بيايند» (جمهوري اسلامي 26مرداد).
 
به اين ترتيب نزديك ظهر، يال چپ تنگه تسخیر شد و دشمن از آن‌جا عقب نشست. بعدازظهر يال راست و قسمتي از دومين يال سمت چپ نيز تسخیر گرديد و نیروهای خمینی شروع به ترک پادگان بهشتي نمودند.
 
در همين اثنا مكالمات بيسيمي دشمن حاكي از اين بود كه مستمراً نيروهاي جديد عازم و از طرق مختلف وارد صحنه مي‌شوند.
 
تا شب‌هنگام دست کم 5000تن از نیروهای رژیم ایران از پاي درآمدند. در اين هنگام موقعيت «باهنر» مستمراً به فرماندهي بالاتر (ستاد اجرايي خاتم) اطلاع مي‌داد درگيري خيلي شديد شده. فرماندهي بالاتر متقابلاً در ساعت‌7 بعدازظهر به آنها اطلاع داد كه «هوانيروز اصفهان و مسجد‌سليمان هم در حال انتقال به كرمانشاه هستند».
 
در فاصلة ساعت12 تا 5بعدازظهر همين روز يك فانتوم و 2هليكوپتر رژیم ایران توسط واحدهاي پدافند هوايي ارتش آزاديبخش ساقط گرديد و يك شكاري بمب‌افكن  اف 4 نيز مورد اصابت قرار گرفت.
 
سه‌شنبه شب باز‌هم درگيريهاي شديد در تمام طول شب ادامه يافت. نیروهای رژیم ایران 4بار از شب تا صبح به پاتك سنگين مبادرت نمودند تا يالهاي چپ و راست تنگه را از دست رزم‌آوران ارتش آزادي بيرون بياورد،  بعداً يكي از فرماندهان كميتة استان تهران گفت، خميني شخصاً چندين‌بار در‌خصوص ممانعت از رسيدن مجاهدين به كرمانشاه براي پاسداران و كميته‌چيها پيامهاي اختصاصي فرستاده بود. سه‌شنبه‌شب هيچ‌يك از پاتكهاي سنگين آنها به‌نتيجه نرسيد و بيش‌از 3200تن نيز بر تلفاتشان افزوده شد.
 
دومين تك بزرگ ارتش آزادي ساعت4 صبح بامداد چهارشنبه آغاز شد. درگيريها فوق‌العاده شديد بود و در بسياري موارد نبرد تن‌به‌تن جريان داشت.
 
قبل‌از ظهر چهارشنبه تلفات گسترده‌يي به قواي رژیم ایران وارد آمد و پادگان بهشتي و هم‌چنين مقر لشكر32 موسوم به انصارالحسين  توسط رزمندگان ارتش آزاديبخش تسخير شد و بلادرنگ از مهمات و تسليحات و تداركات آن عليه خودشان استفاده گرديد. از اين ساعت به‌بعد پادگان رجايي و مقر لشكر31 ‌عاشورا نيز در تيررس نيروهاي ارتش آزاديبخش قرار گرفت و انبوهي از نیروهای مستقر در آنها كه به صورت متراكم در آن حوالي بودند نابود شدند یا گريختند.
 
تلفات دشمن در دومين تك بزرگ متجاوز از 8000‌تن بود
 
 سومين تك بزرگ نيروهاي ارتش آزاديبخش، ساعت11 صبح چهارشنبه بلافاصله پس‌از خاتمة تك دوم آغاز شد و تا عصر همين روز ادامه يافت.
 
با اين وصف در‌جريان اين تك دومين يال سمت راست تنگه نيز توسط نيروهاي ارتش آزاديبخش تصرف گرديد. تا ساعت12 شب تيپهاي رزمي ارتش آزاديبخش مستقر بر روي ارتفاعات و يالهاي چهارزبر پس‌از 56ساعت رزم و آتش مستمر شروع به بازگشت و عقب‌نشيني نمودند، درگيري برخي تيپها ادامه يافت. در همین حین نیروهای رژیم ایران به اعزام نيرو به پشت نيروهاي آزاديبخش (بين چهارزبر و اسلام‌آباد) مبادرت ورزیدند. بعد ها يكي از سركردگان سپاه دشمن با تصريح بر اين‌كه مجاهدين «صبح روز پنجم (مرداد)… تك سنگيني با تمام قوا انجام دادند»، افزود «با يك طرحي كه ريخته شد، عصر آن روز مجدداً از پشت آنان (نيروي پاسداران) هلي‌برد شد» (جمهوري اسلامي 26مرداد).
 
 بين ساعت11 صبح تا يك‌بعدازظهر همين روز (چهارشنبه پنجم مرداد) نيز 2فروند هواپيما و يك فروند هليكوپتر توسط واحدهاي پدافند هوايي تيپهاي رزمي ارتش آزادیبخش ساقط شدند و متعاقباً بي‌سيمهاي دشمن پيداكردن 2خلبان اف 5 سقوط كرده رابه فرماندهي بالاتر اطلاع داد.
 
هم‌چنين در‌جريان نبردهاي سه‌شنبه و چهارشنبه در تنگة چهارزبر، بيش‌از يكصد خودرو و دهها تانك، توپ، زرهپوش، كاتيوشا، ميني‌كاتيوشا و چهارلول، خودروهاي حامل تفنگ106 و تعداد قابل توجهي ماشين‌آلات مهندسي دشمن منهدم گرديد. 
 
== نبردهاي گردنة حسن‌آباد و سياه‌خور تا بازگشت به اسلام‌آباد ==
نیروهای رژیم ایران براي قطع‌كردن خطوط پشت‌سر نيروهاي آزاديبخش در چهارزبر بيش از 25هزار تن از قواي خود را از راههاي فرعي و از طريق زميني و  هوانيروز تا ساعت8 بعدازظهر چهارشنبه به حوالي گردنة حسن‌آباد و هم‌چنين انتهاي گردنة حسن‌آباد به سمت اسلام‌آباد آورده و قصد داشتند آنها را در كلية مسيرها و ارتفاعات اطراف مستقر كنند. نيروهاي پاسداران در منطقة «سياه‌خور» (واقع در شرق اسلام‌آباد بين گردنة حسن‌آباد و شهر اسلام‌آباد) و در كلية ارتفاعات و تپه‌هاي پيرامون آن مستقر شده بودند. مركز فرماندهي نيروهاي دشمن در منطقة سياه‌خور پايگاهي بود در حوالي روستاي سياه‌خور كه سه تپة مشرف بر آن پايگاه نيز در دست آنها بود.بنابراین 16تيپ رزمي كه از چهارزبر بازمي‌گشتند، تماماً در معرض حمله و كمين دشمن بودند و مي‌بايد، پس‌از چند شبانه‌روز بيخوابي از این کمین بزرگ عبور می کردند.
 
 ابتدا دو‌تيپ ارتش آزادي در ارتفاعات اطراف گردنة حسن‌آباد با نیروهای رژیم ایران چنگ‌در‌چنگ شده و راه تسلط دشمن بر اين قسمت از جاده را سد كردند. به این ترتیب راه بازگشت ساير تيپهاي رزمي از چهارزبر باز شد. در پی درگیری های بعدی ارتفاعات جنوبي جاده نيز به‌تصرف نيروهاي آزاديبخش درآمد. نهايتاً حوالي ظهر پنجشنبه كمين رژیم ایران در «سياه‌خور» درهم شكست و پايگاه فرماندهي آنها در نزديكي روستاي سياه‌خور با 3‌تپة مشرف بر آن توسط رزمندگان ارتش آزاديبخش تسخير شد و نيروهاي باقی مانده توانستند با استفاده از مسيرهاي مختلف به اسلام‌آباد برسند.
 
مجموعة تلفات رژیم ایران در اين درگيريهاي گسترده كه از بامداد پنجشنبه آغاز شده بود، نزديك به 9000تن بالغ مي‌شود. آنها در اين نبردها تعداد زيادي از تانكها، زره‌پوشها و خودروهاي نظامي خود را از دست دادند.
 
== نيروهاي رژیم ایران ==
مجموع نيروهاي رژیم ایران كه در عمليات بزرگ فروغ جاويدان دست‌اندركار مقابله با ارتش آزاديبخش ملي ايران بودند، به‌حدود 200هزار نفر مي‌رسد.
 
بر‌اساس اطلاعيه‌هاي رسمي رژیم ایران اعم از اطلاعيه‌هاي ستاد موسوم به «فرماندهي كل قوا» و اطلاعيه‌ها و اظهارات سركردگان سپاه پاسداران و ارتش و هم‌چنين بر اساس اظهارات ديگر سردمداران و مسئولان رژيم ایران و مندرجات مطبوعات همين رژيم و نيز بر‌اساس مكالمات بي‌سيمي نيروهاي مختلف رژیم ایران كه توسط ستاد فرماندهي ارتش آزاديبخش بر‌روي نوار ضبط شده است، اسامي يكانهاي نظامي و پايگاهها و قرارگاههاي شناخته‌شدة آنها كه در مقابله با ارتش آزاديبخش شركت داشتند به شرح زير است. لكن بايد يادآوري نمود كه دشمن شمار انبوهي از نیروهای خود در مساجد و ادارات و كارخانه‌ها و انجمنهاي اسلامي در سراسر كشور را به‌طور «بسيجي» بر اينها مي‌افزود و در مواردي هم جداگانه اعزام مي‌نمود.


الف. نیروهای پیاده و سوار زرهی رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان
الف. نیروهای پیاده و سوار زرهی رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان


1ـ لشكر كماندويي6 ويژة پاسداران از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از شمال‌غرب) به فرماندهي صادق محصولي
۱ـ لشکر کماندویی۶ ویژهٔ پاسداران از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از شمال‌غرب) به فرماندهی صادق محصولی
 
2ـ لشكر پياده10 ضد‌سيدالشهدا از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از جنوب) به فرماندهي علي فضلي
 
3ـ لشكر17 ضد‌علي‌ابن ابيطالب از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از غرب) به‌فرماندهي غلامرضا جعفري
 
4ـ لشكر پياده مكانيزة‌27 ‌محمد از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از جنوب) به فرماندهي كوثري
 
5ـ لشكر71 روح‌الله از سپاه يكم ثارالله (اعزامي از غرب) به فرماندهي سيد‌مجتبي


6ـ لشكر8 نجف از سپاه دوم ‌سيدالشهدا (اعزامي از جنوب) به فرماندهي احمد كاظمي
۲ـ لشکر پیاده ۱۰ سیدالشهدا از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی علی فضلی


7ـ لشكر32 انصارالحسين از سپاه سوم قدس (مستقر در تنگة چهارزبر) به فرماندهي كياني
۳ـ لشکر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به‌فرماندهی غلامرضا جعفری


8ـ لشكر57 ابوالفضل  از سپاه سوم قدس (اعزامي از غرب) به فرماندهي نوري
۴ـ لشکر پیاده مکانیزه‌ی ۲۷ محمد از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی کوثری


9ـ لشكر25 كربلا از سپاه هفتم ‌موسي ابن‌جعفر (اعزامي از جنوب) به فرماندهي مرتضي قرباني
۵ـ لشکر ۷۱ روح‌الله از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به فرماندهی سیدمجتبی


10ـ لشكر‌44 ‌قمر بني‌هاشم
۶ـ لشکر ۸ نجف از سپاه دوم سیدالشهدا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمد کاظمی


11ـ لشكر‌11 ‌اميرالمؤمنين
۷ـ لشکر ۳۲ انصارالحسین از سپاه سوم قدس (مستقر در تنگهٔ چهارزبر) به فرماندهی کیانی


12ـ لشكر مهندسي43 ‌امام علي از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از كرمانشاه) به‌فرماندهي بحريني
۸ـ لشکر ۵۷ ابوالفضل از سپاه سوم قدس (اعزامی از غرب) به فرماندهی نوری


13ـ لشكر155 ويژه موسوم به شهدا از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از غرب) به فرماندهي منصوري
۹ـ لشکر ۲۵ کربلا از سپاه هفتم موسی ابن‌جعفر (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مرتضی قربانی


14ـ لشكر5 نصر از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي اسماعيل قاآني
۱۰ـ لشکر ۴۴ قمر بنی‌هاشم


15ـ لشكر41 ثارالله از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي قاسم سليماني
۱۱ـ لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین


16ـ لشكر33 موسوم به «المهدي» از سپاه نهم ‌جوادالائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي جعفر اسدي
۱۲ـ لشکر مهندسی ۴۳ امام علی از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از کرمانشاه) به‌فرماندهی بحرینی


17ـ لشكر كماندويي نيروي مخصوص سپاه پاسداران از سپاه چهاردهم حفاظت (اعزامي از تهران)
۱۳ـ لشکر ۱۵۵ ویژه شهدا از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از غرب) به فرماندهی منصوری


18ـ لشكر31 ‌عاشورا از سپاه پنجم ‌عاشورا به فرماندهي امين شريعتي
۱۴ـ لشکر ۵ نصر از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی اسماعیل قاآنی


19ـ لشكر84 خرم‌آباد به فرماندهي سرهنگ مرتضي محمدي
۱۵ـ لشکر ۴۱ ثارالله از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی قاسم سلیمانی


20ـ لشكر81 كرمانشاه به فرماندهي سرهنگ دادفر
۱۶ـ لشکر ۳۳ «المهدی» از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی جعفر اسدی


21ـ لشكر58 موسوم به «ذوالفقار» (همان گارد جاويدان شاه) به فرماندهي سرهنگ اسدالله دهقان
۱۷ـ لشکر کماندویی نیروی مخصوص سپاه پاسداران از سپاه چهاردهم حفاظت (اعزامی از تهران)


22ـ لشكر21 ‌حمزه (لشكر گارد سابق) به فرماندهي سرهنگ صديق‌زاده
۱۸ـ لشکر ۳۱ عاشورا از سپاه پنجم عاشورا به فرماندهی امین شریعتی


23- بخشي از لشكر  30 گرگان
۱۹ـ لشکر ۸۴ خرم‌آباد به فرماندهی سرهنگ مرتضی محمدی


24ـ تيپ59 ‌مسلم ابن‌عقيل از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب) به فرماندهي شاه‌ويسي
۲۰ـ لشکر ۸۱ کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ دادفر


25ـ تيپ127 ‌مقداد از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب)
۲۱ـ لشکر ۵۸ ذوالفقار (گارد جاویدان شاه) به فرماندهی سرهنگ اسدالله دهقان


26ـ تيپ212 ‌حمزه از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب) به فرماندهي قهاري
۲۲ـ لشکر ۲۱ حمزه (لشکر گارد سابق) به فرماندهی سرهنگ صدیق‌زاده


27ـ تيپ39 ‌نبي‌اكرم از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب)
۲۳- بخشی از لشکر ۳۰ گرگان


28ـ تيپ كماندويي77 موسوم به نبوت از سپاه چهارم موسوم به بعثت (اعزامي از غرب)
۲۴ـ تیپ ۵۹ مسلم ابن‌عقیل از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی شاه‌ویسی


29ـ تيپ40 توپخانة رسالت از سپاه پنجم ‌عاشورا (اعزامي از غرب) به فرماندهي جهانسري
۲۵ـ تیپ ۱۲۷ مقداد از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)


30ـ تيپ82 صاحب‌الامر قزوين از سپاه پنجم عاشورا (اعزامي از جنوب) به فرماندهي عبدالله عراقي
۲۶ـ تیپ ۲۱۲ حمزه از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی قهاری


31ـ تيپ36 موسوم به انصارالمهدي از سپاه پنجم عاشورا (اعزامي از غرب) به فرماندهي حميد عباسي
۲۷ـ تیپ ۳۹ نبی‌اکرم از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)


32ـ تيپ12 قائم سمنان از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي مهدي مهدوي‌نژاد
۲۸ـ تیپ کماندویی ۷۷ نبوت از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)


33ـ تيپ61 توپخانة محرم از سپاه هشتم ‌ثامن‌الائمه (اعزامي از جنوب) به فرماندهي احمدي
۲۹ـ تیپ ۴۰ توپخانهٔ رسالت از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی جهانسری


34ـ تيپ75 ظفر از سپاه پانزدهم «رمضان» (اعزامي از غرب) به فرماندهي اصغر مقدم‌تهراني
۳۰ـ تیپ ۸۲ صاحب‌الامر قزوین از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی عبدالله عراقی


35ـ تيپ66 هوابرد پاسداران از سپاه پانزدهم رمضان (اعزامي از شمال غرب) به فرماندهي محسن شفق
۳۱ـ تیپ ۳۶ انصارالمهدی از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی حمید عباسی


36ـ تيپ55 هوابرد شيراز به فرماندهي سرهنگ محمود رستمي
۳۲ـ تیپ ۱۲ قائم سمنان از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مهدی مهدوی‌نژاد


37ـ تيپ 35 تكاور
۳۳ـ تیپ ۶۱ توپخانهٔ محرم از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمدی


38ـ تيپ 32 قائم باختران
۳۴ـ تیپ ۷۵ ظفر از سپاه پانزدهم «رمضان» (اعزامی از غرب) به فرماندهی اصغر مقدم‌تهرانی


39ـ 15 گردان اعزامي از مراغه (احمدي فرمانده سپاه پاسداران، مراغه در 11اسفند67 در روزنامة اطلاعات آذربايجان اعزام اين 15گردان را از جانب تيپ 21 "امام‌زمان" اعلام كرد و افزود كه استعداد نيروي اعزامي از يك لشكر هم فراتر رفته  بود).
۳۵ـ تیپ ۶۶ هوابرد پاسداران از سپاه پانزدهم رمضان (اعزامی از شمال غرب) به فرماندهی محسن شفق


40ـ 16 گردان اعزامي از طرف «كميته‌هاي انقلاب اسلامي»  (مختار كلانتري قائم‌مقام فرماندهي كل كميته‌انقلاب اسلامي در روز 27اسفند67 در راديو رژيم اعلام كرد: «…‌شركت گسترده در عمليات مرصاد به استعداد 16گردان صورت گرفته و كميته در اندك مدتي كه  برايش ممكن بود نيروهايش را بسيج كرد و در اين عمليات شركت كرد. تعدادي از برادران هم در اين رابطه به‌شهادت رسيدند»).
۳۶ـ تیپ ۵۵ هوابرد شیراز به فرماندهی سرهنگ محمود رستمی


41ـ گردانهاي موسوم به مسلم، مقداد، حمزه، علي‌اصغر و امام سجاد
۳۷ـ تیپ ۳۵ تکاور


42ـ گردان موسوم به صاحب‌الزمان از قرارگاه رمضان (اعزامي از شمال غرب)
۳۸ـ تیپ ۳۲ قائم باختران


43ـ گردان موسوم به انصار‌الحسين از سپاه سوم قدس (اعزامي از شمال غرب)
۳۹- گردان اعزامی از مراغه (احمدی فرمانده سپاه پاسداران، مراغه در ۱۱اسفند ۶۷ در روزنامهٔ اطلاعات آذربایجان اعزام این ۱۵گردان را از جانب تیپ ۲۱ «امام‌ زمان» اعلام کرد و افزود که استعداد نیروی اعزامی از یک لشکر هم فراتر رفته بود).


44ـ نيروهاي شهرباني استان كرمانشاه
۴۰- گردان اعزامی از طرف «کمیته‌های انقلاب اسلامی» (مختار کلانتری قائم‌مقام فرماندهی کل کمیته‌انقلاب اسلامی در روز ۲۷ اسفند ۶۷ در رادیو اعلام کرد: «…‌شرکت گسترده در عملیات مرصاد به استعداد ۱۶گردان صورت گرفته و کمیته در اندک مدتی که برایش ممکن بود نیروهایش را بسیج کرد و در این عملیات شرکت کرد. تعدادی از برادران هم در این رابطه به‌شهادت رسیدند»).


45- نيروهاي ژاندامري استان كرمانشاه به فرماندهي سرهنگ راسخ‌القول
۴۱ـ گردانهای مسلم، مقداد، حمزه، علی‌اصغر و امام سجاد


46- نيروهاي ژاندارمري استان ايلام به فرماندهي سرتيپ خرم‌رودي
۴۲ـ گردان صاحب‌الزمان از قرارگاه رمضان (اعزامی از شمال غرب)


47- نيروهاي اعزامي  از كميتة بيرجند  اعزامي از قرارگاه محمد رسول‌الله
۴۳ـ گردان انصارالحسین از سپاه سوم قدس (اعزامی از شمال غرب)


48- پرسنل سرباز دانشگاه هوايي نهاجا (نيروي هوايي ارتش) نزديك به 4هزار نفر
۴۴ـ نیروهای شهربانی استان کرمانشاه
# نیروهای ژاندامری استان کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ راسخ‌القول
# نیروهای ژاندارمری استان ایلام به فرماندهی سرتیپ خرم‌رودی
# نیروهای اعزامی از کمیتهٔ بیرجند اعزامی از قرارگاه محمد رسول‌الله
۴۸- پرسنل سرباز دانشگاه هوایی نهاجا (نیروی هوایی ارتش) نزدیک به ۴هزار نفر


49- سپاه 9بدر به فرماندهي شمس
۴۹- سپاه ۹بدر به فرماندهی شمس


ب: گروههاي توپخانه رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان  
ب: گروه‌های توپخانه رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان


ـ گروه‌33 توپخانه (نشرية صف، مهر67)
ـ گروه۳۳ توپخانه (نشریهٔ صف، مهر۶۷)


ـ گروه‌44 توپخانه (نشرية صف، مهر67)
ـ گروه۴۴ توپخانه (نشریهٔ صف، مهر۶۷)


ج: پايگاههاي هوايي و گروههاي هوانيروز شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان
ج: پایگاه‌های هوایی و گروه‌های هوانیروز شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان


1ـ پايگاه شكاري نوژه همدان به فرماندهي سرهنگ رضا پرديس
۱ـ پایگاه شکاری نوژه همدان به فرماندهی سرهنگ رضا پردیس


2ـ پايگاه شكاري وحدتي دزفول به فرماندهي سرهنگ بقايي
۲ـ پایگاه شکاری وحدتی دزفول به فرماندهی سرهنگ بقایی


3ـ پايگاه نيروي هوايي اصفهان به فرماندهي سرهنگ صادق‌پور
۳ـ پایگاه نیروی هوایی اصفهان به فرماندهی سرهنگ صادق‌پور


گروه هوانيروز كرمانشاه به فرماندهي سرهنگ حسين انصاري
۴ـ گروه هوانیروز کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ حسین انصاری


گروه هوانيروز مسجد‌سليمان به فرماندهي سرهنگ چرخ‌تابيان
۵ـ گروه هوانیروز مسجدسلیمان به فرماندهی سرهنگ چرخ‌تابیان


گروه هوانيروز اصفهان به فرماندهي سرهنگ صفايي‌نژاد
۶ـ گروه هوانیروز اصفهان به فرماندهی سرهنگ صفایی‌نژاد


7ـ پايگاه دهم شكاري كنارك (سخنراني فرمانده همين پايگاه در زاهدان، اطلاعات 3‌ديماه‌67) 
۷ـ پایگاه دهم شکاری کنارک (سخنرانی فرمانده همین پایگاه در زاهدان، اطلاعات ۳دیماه ۶۷)


== تلفات رژیم ایران در عملیات فروغ جاویدان ==
== تلفات رژیم ایران در عملیات فروغ جاویدان ==
بر اساس جمعبندي گزارشات و مشاهدات رزمندگان ارتش آزادیبخش از صحنه‌هاي مختلف نبرد در عمليات بزرگ فروغ جاويدان مجموعة تلفات رژیم ایران ـ‌اعم از كشته و زخمي‌ـ از ابتدا تا انتهاي عمليات به 55‌هزار تن بالغ مي‌شود. پنجشنبه 6‌مرداد ستاد فرماندهي ارتش آزاديبخش در اطلاعية خود، كه از «صداي مجاهد» پخش شد و توسط خبرگزاريهاي بين‌المللي در همان‌روز مخابره گرديد، بر اساس گزارشات اوليه‌يي كه تا همان‌روز دريافت كرده بود، مجموعة تلفات دشمن را 40هزار تن اعلام نمود. اما زمانی که تيپهاي رزمي به تدریج از صحنه‌هاي مختلف نبرد بازگشته و گزارشات مبسوط و تكميلي خود را ارائه دادند، ابعاد نويني از شدت و حدت نبردها و از كميت قواي رژیم ایران و ابعاد تلفات آن روشن گرديد و تصوير كاملتري به‌دست داد كه انتشار آن به گزارش نهايي ستاد فرماندهي موكول گرديد. در گزارش نهایی تلفات رژیم ایران اعم از کشته و زخمی ۵۵ هزار تن اعلام شد.  
بر اساس جمع‌بندی گزارشات و مشاهدات مجاهدین از صحنه‌های مختلف جنگ در عملیات فروغ جاویدان مجموعه‌ی تلفات رژیم ایران، از کشته و زخمی‌، از ابتدا تا انتهای عملیات به ۵۵هزار تن بالغ می‌شد. پنجشنبه ۶ مرداد ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش در اطلاعیهٔ خود، که از «صدای مجاهد» پخش شد و توسط خبرگزاری‌های بین‌المللی در همان‌روز مخابره گردید، بر اساس گزارشات اولیه‌ای که تا همان‌روز دریافت کرده بود، مجموعهٔ تلفات دشمن را ۴۰هزار تن اعلام نمود. اما زمانی که تیپ‌های رزمی به تدریج از صحنه‌های مختلف نبرد بازگشته و گزارشات مبسوط و تکمیلی خود را ارائه دادند، ابعاد جدیدی از شدت نبردها و از کمیت قوای رژیم ایران و ابعاد تلفات آن روشن گردید و تصویر کاملتری به‌دست داد که انتشار آن به گزارش نهایی ستاد فرماندهی موکول گردید. در نهایت در گزارش پایانی، تلفات رژیم ایران اعم از کشته و زخمی ۵۵ هزار تن اعلام شد.
 
== جانباختگان ارتش آزاديبخش در عملیات فروغ جاویدان ==
در‌جريان عمليات بزرگ فروغ جاويدان و مجموعه درگيريهاي مربوط به آن، 1304تن از رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش جان باختند. 5تن از اعضاي هيأت اجرايي سازمان مجاهدين خلق ايران كه هريك فرماندهي يك تيپ رزمي را به‌عهده داشتند، همراه با 11تن از معاونان هيأت اجرايي، در زمرة جانباختگان هستند.
 
== موضعگيريها و تبليغات رژیم ایران در رابطه با عملیات فروغ جاویدان ==
رژيم خميني ابتدا تلاش می کرد عمليات فروغ جاويدان را «حملة عراق» جلوه بدهد. اما از آن‌جا كه همگان مي‌دانستند كه در طول جنگ 8‌سالة ايران و عراق هرگز هيچ‌يك از دو‌طرف به عمق 150‌كيلومتري خاك طرف مقابل نرسيده است و هم‌چنين از آن‌جا كه مردم با چشم حقيقت را مي‌ديدند، رژيم خميني يك‌قدم عقب نشست و در اطلاعيه‌هاي رسمي خود از حملة «بيش‌از 20‌تيپ مشترك» مجاهدين و نيروهاي عراقي  سخن گفت.
 
در قدم بعدي، رژيم ایران خود را به‌صرف «پشتيباني توپخانة عراق از منافقين كوردل» راضي نمود (اطلاعية ستاد فرماندهي كل قوا، 7مرداد). اما از آن‌جا كه در عمق 100 و 150كيلومتري اصولاً هيچ‌نوع پشتيباني توپخانه امكان‌پذير نيست، سرانجام مقامات و ارگانهاي رژيم باز‌هم عقب نشستند و گفتند: «به‌نظر مي‌رسد كه نيروهاي پيادة عراقي در ابتدا (مجاهدين را) همراهي كرده باشند، ولي پس از آن به‌مواضع خودشان بازگشتند» (مصاحبة استاندار خميني در كرمانشاه). تا اين‌كه بالاخره نقش عراق و «حملة عراق» به‌كلي رنگ باخت و مقامات رژيم تصريح نمودند كه نيروهاي ارتش آزاديبخش و مجاهدين «در 30‌تيپ سازماندهي گرديده بودند»  (شمخاني، معاون عمليات و اطلاعات ستاد فرماندهي كل قوا، 10مرداد).
 
 سخنگويان رژيم هم‌چنين آشكارا اعلام كردند كه «مسألة» رژيم، مجاهدين هستند و خلاصه اينها (يعني مجاهدين) به‌مراتب خطرناك‌تر و «بدتر از صدام» هستند (حجتي‌كرماني،  8‌مرداد).
 
دست آخر نيز تحليلگران رژيم خميني تصريح كردند كه اصولاً مجاهدين مي‌خواستند كاري كنند كه عراق «طي چند‌سال تجاوز به‌خاك ايران نتوانست به آن دست يازد؛ بلكه بيشتر… (مي‌خواستند) حتي به تسخیر تهران نيز نايل آيند»  (كيهان، 12مرداد).
 
 در‌مورد دعاوي رژيم خميني راجع به شهداي ارتش آزاديبخش نيز با وضعيت مشابهي مواجهيم. ابتدا رژيم مدعي شد كه مجاهدين و ارتش آزاديبخش را به‌كلي از‌بين برده است. سپس از نابود كردن سه‌چهارم‌ (يعني 75‌درصد) آن دم زد. در قدم بعد معاون عمليات و اطلاعات ستاد فرماندهي كل قواي رژيم خميني مدعي شد 7000‌نفر بودند كه «در مدت 48‌ساعت 4800» تن از آنها را ـ‌‌يعني حدود 70‌درصد را‌‌ـ نابود كرديم (شمخاني، معاون عمليات و اطلاعات ستاد فرماندهي كل قواي رژيم خميني، 10‌مرداد‌67). متعاقباً موسوي‌اردبيلي به «خمس» يعني انهدام 20‌درصد از قواي ارتش آزاديبخش رضايت داد و بعد نوبت به فرمانده سپاه چهارم موسوم به بعثت رسيد كه در 17مردادماه كشته‌هاي مجاهدين را 1734تن ذكر كرد (شعباني، فرمانده سپاه چهارم پاسداران موسوم به بعثت در كرمانشاه، 17‌مرداد‌67). نهايتاً هم وزير كشور خميني، با يادآوري بحث مفصل در شوراي امنيت كشور، هشدار داد كه خطر هم‌چنان باقي است و قضيه «خاتمه‌يافته نيست» و افزود: «ما مسألة منافقين را تمام‌شده تلقي نمي‌كنيم، چرا كه بسياري از عناصر اينها موفق شدند… فرار كنند و تعداديشان هم عقب‌نشيني كردند و به داخل خاك عراق رفتند»!
 
احمد جنتی نیز در نماز جمعة تهران ۷ مرداد ۱۳۷۳ گفت : «…يك‌مرتبه نقشه ريختند كه برق‌آسا تهران را بگيرند و در يك حركت غافلگيرانه وارد كشور شدند. از چند‌شهر عبور كردند… همين‌جوري جلو مي‌آمدند، به‌حساب اين‌كه در يك فرصت بسيار كوتاهي خودشان‌ را به تهران برسانند و مسأله را تمام كنند».
 
خامنه‌اي نیز در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۶۷ که از رادیوی رژیم پخش می شد در رابطه با بسیج گستردة نیرو برای مقابله با ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان گفت ‌‌‌«…(ا ين بسيج نيرو) در طول 8‌سال  سابقه نداشته… اتفاقاً همان  اوقاتي بود كه ديگر جنگ هم تمام شده بود، يعني قطعنامه را ما قبول كرده بوديم».
 
سرتيپ پاسدار همداني نیز در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۷۵ در تلویزیون رژیم گفت: «… در ‌طول هشت سال جنگ اين‌چنين عملياتي انجام نداده بودیم. هاشمي، به‌عنوان جانشين فرمانده كل قوا، توي شهر كرمانشاه بود. بسيج همگاني در طول هشت‌سال بي‌‌سابقه بود. عمليات مرصاد ده‌روز طول كشيد…».
 
 صياد شيرازي، جانشين رئيس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح رژيم در ۵ مرداد ۱۳۷۶ در رادیوی رژیم گفت: « گفتم وضعيت خيلي اضطراري است و چاره‌يي نداريم… اين چه‌جور دشمني است كه هم‌چنان دارد مي‌آيد جلو… منافقين ريختند به شهر و با حالت گستاخانه‌يي شهر را تحت سلطه گرفتند. به خلبان كبرا گفتم شروع كنيد به آتش روي اينها… ولي هر چي مي‌زدند، جايشان دوباره پر مي‌شد. يك سماجت عجيبي داشتند… هواپيماهاي فانتوم مي‌زدند… باز مي‌ديديم جايشان پر مي‌شد…».
 
پاسدار سعید قاسمی در ۱۳ آبان ۹۱ چنین گفت: «سرپل ذهاب سقوط کرد. کرند غرب: سقوط کرد. تنگه ای داریم به نام تنگه پاتاق، که اگر نبردهای آریوبرزنی اتفاق بيافتد کسی برود در تنگه پاتاق این گلدان پلاستیکی را ول بده تو سر دشمن ، دشمن نمیتواند از این تنگه عبور بکند، سقوط کرد! اسلام آباد: سقوط کرد. نبرد رسید به سی کیلومتری کرمانشاه در نقطه ای بنام تنگه چهارزبر که اسمش را گذاشتیم تنگه مرصاد، سقوط کرد! تاریخ نوشت پسرم ظرف گذشت این سه روز بعد از قطعنامه  و دو روز بعد از آن، به یک اعتبار از شما بیش از 12هزار نفر و به یک روایتی دیگر بیش از 22 هزار، دشمن از شما اسیر از شما گرفت. وقت نمیکردند سازمان مجاهدین خلق غنیمتی های شما را جمع کنند.»
 
احمد خاتمی در 29تیر1391 در سخنرانی اش که در تلویزیون رژیم پخش می شد گفت: «روز پنجم مرداد روز عملیات پیروزمندانه مرصاد هم هست در سال 67، منافقین نوکر اجانب به تحریک صدام در خواب و خیال می‌خواستند بیایند کرمانشاه و از کرمانشاه هم بیایند بیایند تهران و نظام را ساقط کنند، تا 34 کیلومتری کرمانشاه هم آمدند، رزمندگان کفر ستیزمان شجاعانه، قهرمانانه وارد شدند، و این‌جا یاد می‌کنم از شهید بزرگوار صیاد شیرازی که قهرمان مرصاد بود و اونها انتقام کینه توزانه‌شان را با شهادت این شهید گرفتند.»
 
تلویزیون رژیم ۶ مرداد ۱۳۹۰
 
ناصح،  فرمانده وقت لشکر نبی اکرم (ص) در گفتگویی در تلویزیون رژیم ایران در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۹۰ گفت: «ما قطعنامه رو پذیرفتیم و بیست و هفتم رسماً اعلام شد از رادیو تلویزیون ما، رسماً قطعنامه اعلام شد. روز بیست و هشتم منافقین اعلام آماده باش دادند. خیلی نکات تو بحث تاریخها نکات مهمیه، عملیات‌شون کی شروع شد؟ سوم مرداد. یعنی شما زمان اعلام آماده باش تا زمان عملیات یک هفته وقت بوده»
 
کارشناس مسایل سیاسی رژیم در همان برنامه: «خب اینها با این هدف حرکت کردند، نیرو جمع کردند، یعنی نیروهایی که در اروپا پخش بودند در آمریکا بودند، در خود عراق اینها رو جمع آوری کردند، سازماندهی کردند، دختر و پسر، و با تجهیزات بسیار مفصلی که صدام در اختیار اونها قرار داده بود از توپ و تانک و نفر بر و خودرو و سلاح و سلاح پیشرفته اینها حرکت کردند، خب ابتدا هم فکر می‌کردند که یعنی بعد از اینکه در سرپل ذهاب و کرند غرب عبور کردند فکر کردند دیگه مسیر رو به راحتی می‌تونن تا کرمانشاه برن و از اونجا هم به قول خودشون بیان تا تهران و به قول اون زمان آقای رجوی که در سخنرانیش برای منافقین گفته بود جمعبندی عملیات رو در تهران خواهند داشت فردای اون روز. و حرکت کردند و آمدند، آمدند تا به اصطلاح چند کیلومتری کرمانشاه آمدند»
 
ناصح: «یک بسیج همگانی در سرتاسر دنیا می‌کنه، از همه جای دنیا آدمهاشو جمع می‌کنه، کل ستادش رو رسونده بود به پنجاه نفر، این پنجاه نفر رو در بیست و سه تا تیپ، تیپهای 152 تا 200 نفره، یعنی 152 نفره، 180 نفره، 200 نفره اینها رو سازماندهی می‌کنه و سازمانشو متحول می‌کنه تو ظرف همین یک هفته، حدود 100 تانک و نفربر و حدود 1000 تا خودرو، من فکر می‌کنم 5000 تا آدم 1000 تا خودرو فقط. بعد حدود 100 تا فرض کنید پدافند. 300 تا انواع خمپاره‌ها رو داشتند، و توپهای سیار رو، بعد انواع موشکهای به اصطلاح ضد هلی‌کوپتر، سهند و نمی‌دونم اینها رو تجهیز شده بودند، بعد تجهیز شدند واگذار کردند تو یک هفته از قبل تو بخش زیادی آموزش داده بودند و بخشی هم که  جدید آمده بودند که ما تو درگیریها هم اینو دیدیم.»
 
سرهنگ رخسی: «سازمان منافقین که ساعت 4 بعدازظهر همون روز با عبور از گردنه پاتاق حرکت خودشون را به سمت شهر کرند غرب ادامه دادند.»
 
پاسدار ویسی از فرماندهان رژیم در عملیات فروغ جاویدان در تلویزیون رژیم در 5 مرداد گفت: « من اجازه گرفتم که اجازه بدید برم از کرمانشاه مثل روزهای اول از مساجد نیرو بیارم، و اینجا آغاز درگیری ما با حضور در کنار منافقین اینجا بود. ما حرکت کردیم، بعداز ظهر بود، آمدیم به طرف از گیلان غرب به طرف اسلام آباد، دیدیم یک ازدحام زیادی در کنار سپاه هست، همهمة زیادی هست، پرسیدیم چه خبره؟ یکی از بچهها به نام جناب آقای علی مؤیدی رئیس جهاد سازندگی اون روز اسلام آباد بود، ما را میشناخت، جلو ماشین ما را گرفت گفت فلان کس منافقین حمله کردن، اصلاً وقتی اسم منافقین رو آورد… که حمله کردن، برای ما قابل قبول نبود، متحیر ماندیم که مگر میشه چنین چیزی؟ باور نمیکردیم»
 
گزارش «ويژه و خيلي محرمانه» فرماندهي كميته‌هاي رژيم دربارة عمليات فروغ جاويدان
 
فرماندهي كميته‌هاي خميني در تاريخ 24شهريور67 گزارش ويژه و محرمانه‌يي را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان براي شخص خميني و سران رژيم تنظيم كرد. اين گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهي ـ‌‌‌ ويژة عمليات مرصاد‌‌ـ خيلي محرمانه» در چند نسخة محدود تهيه شد و شامل دو بخش عمده است. يك بخش آن به بررسي عمليات فروغ جاويدان و نقش پاسداران كميته‌چي در مقابله با آن مي‌پردازد و حاوي اعترافات صريحي در مورد ابعاد هراس و بسيج رژیم ایران در برابر عمليات فروغ جاويدان است. بخشهایی از اين گزارش در نشرية اتحادية انجمنهاي دانشجويان شمارة‌152 مورخ 20آبان67، چاپ شده است.
 
بخش بسیار کوچکی از این گزارش در زیر آورده شده است.
 
''«…عدم شناخت از توان و نيروي آنان باعث شد كه پس‌از سقوط مهران نتوانيم برنامه‌هايشان را پيش‌بيني كنيم و در‌نتيجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سر‌دادند و بدون كمترين تلفات و تنها با كسب يك برگ برندة تبليغاتي رواني از اين شهر خارج شده و تا مدتي بعد به‌راحتي گروههاي گشتي اعزام كرده و درهم‌ريختگي نيروهاي ما كه تا مدتها بعد ادامه داشت و نيروي دفاعي و حضور مشخصي در منطقه نبود و اوضاع لشكر قزوين پس‌از اين عمليات و فرار نيروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امكان تردد منافقين در داخل (به‌طوري‌كه تا بيمارستان شهيد سليمي ايلام با آمبولانس آمده بودند) زمينه را براي برنامه‌ريزيهاي آتية گروهك فراهم ساخت و در‌نتيجه كلية هواداران را از سراسر جهان فراخواند».''
 
''عمليات فروغ جاويدان''
 
''گرچه به‌نظر مي‌رسد كه شعار منافقين در مهران كه گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبليغاتي بوده باشد زيرا تا آن زمان روال آموزشها هنوز عادي بوده است لكن پذيرش قطعنامة598 از سوي جمهوري اسلامي و تحليل سازمان از مسائل دروني كشور باعث شد كه اين شعار به‌عنوان برنامة كار سازمان درآيد و پس از چند روز بمباران تبليغاتي در خصوص اقدام جمهوري اسلامي كه آن را استيصال مطلق خواندند برنامة درازمدت خود را كه ظاهراً قرار بود طي دو سال آينده به اجرا درآيد تغيير داده و سرانجام در روز 31تير67 به كلية نيروهاي موجود در قرارگاههاي مستقر در عراق خبر دادند كه به‌زودي عمليات آغاز مي‌شود. از ساعت11 شب تا بامداد روز اول مرداد67 كلية نيروها در يك اجتماع همگاني شركت جسته پس از قرائت آياتي از قرآن كريم سركردة منافقين و پس از او مريم براي حاضران سخنراني مي‌كنند و رجوي مي‌گويد وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسيده و با تحليل اوضاع سياسي نظامي كشور وضعيت جبهه و اقدامهاي عراق فرصت را براي يك اقدام عجيب مناسب معرفي مي‌كند.''
 
''«سند:''


''شب شنبه 1/5/67''
== شهدای عملیات فروغ جاویدان ==
درجریان عملیات فروغ جاویدان و مجموعه درگیری‌های مربوط به آن، ۱۳۰۴ تن از رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش جان باختند. ۵ تن از اعضای هیئت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران که هریک فرماندهی یک تیپ رزمی را به‌عهده داشتند، همراه با ۱۱تن از معاونان هیئت اجرایی، در زمرهٔ جانباختگان بودند.


''نشست رهبري: طرح عملياتي''
== انعکاس رژیم ایران ==
بلافاصله بعد از شروع عملیات فروغ جاویدان توسط مجاهدین، رژیم ایران تلاش می‌کرد تا اعلام کند، عملیات فروغ جاویدان حمله عراق است. اما متوجه شد که این تبلیغات اثری ندارد و همه می‌دانستند که در طول ۸ سال جنگ ایران و عراق هیچ‌کدام از نیروهای عراق و رژیم ایران به عمق ۱۵۰کیلومتری خاک یکدیگر نرسیدند. به همین دلیل رژیم ایران در اطلاعیه ای عنوان کرد که این حمله را بیش از ۲۰ تیپ مشترک از مجاهدین و نیروهای عراقی انجام دادند.


''سوژة عمليات: ايران''
در ادامه، رژیم ایران اعلام کرد و در اطلاعیه‌ای گفت در این عملیات، مجاهدین با پشتیبانی توپخانه‌ عراق حمله کردند<ref>اطلاعیهٔ ستاد فرماندهی کل قوا، ۷ مرداد</ref>. اما از آن‌جا که در عمق ۱۰۰ و ۱۵۰کیلومتری اصولاً هیچ‌ نوع پشتیبانی توپخانه امکان‌پذیر نیست، سرانجام مقامات و ارگان‌های رژیم ایران در اطلاعیه‌ای گفتند: «به‌نظر می‌رسد که نیروهای پیادهٔ عراقی در ابتدا منافقین را همراهی کرده باشند، ولی پس از آن به‌مواضع خودشان بازگشتند»<ref>مصاحبهٔ استاندار کرمانشاه</ref>. اما درنهایت مقامات رژیم ایران تصریح کردند که نیروهای مجاهدین «در ۳۰تیپ سازماندهی گردیده بودند»<ref>شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا، ۱۰مرداد</ref>. در همین رابطه حجتی کرمانی در ۸ مرداد همان سال درباره مجاهدین خلق گفت مجاهدین به مراتب بدتر و خطرناک‌تر از صدام هستند. تحلیل‌گران رژیم ایران در این‌باره گفتند که مجاهدین می‌خواستند کاری را که عراق «طی چندسال تجاوز به‌خاک ایران نتوانست به آن دست یازد؛ بلکه بیشتر… (می‌خواستند) حتی به تسخیر تهران نیز نایل آیند»<ref>روزنامه کیهان ۱۲ مرداد۶۷</ref>.


''هدف عمليات: تسخير تهران''
رژیم ایران درباره شهدای مجاهدین در این عملیات آمارهای گوناگونی را عنوان کرده بود. ابتدا رژیم ایران مدعی شد که مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به‌کلی ازبین برده‌‌ است. سپس گفت ۷۵درصد مجاهدین در این عملیات از بین رفتند. معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوای رژیم ایران گفت: مجاهدین ۷۰۰۰ نفر بودند که در مدت ۴۸ ساعت ۴۸۰۰تن از آنها یعنی ۷۰درصد از آنان را نابود کردیم<ref>شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا ۱۰ مرداد ۶۷</ref>. موسوی‌اردبیلی به «خمس» یعنی انهدام ۲۰درصد از قوای ارتش آزادیبخش ملی اشاره کرد. در ادامه فرمانده سپاه چهارم بعثت در ۱۷مردادماه کشته‌های مجاهدین را ۱۷۳۴تن ذکر کرد<ref>شعبانی، فرمانده سپاه چهارم بعثت در کرمانشاه، ۱۷ مرداد ۶۷</ref>. درنهایت وزیر کشور رژیم ایران، با یادآوری بحث مفصل در شورای امنیت کشور، هشدار داد که خطر هم‌چنان باقی است و قضیه «خاتمه‌یافته نیست» و افزود: «ما مسألهٔ منافقین را تمام‌شده تلقی نمی‌کنیم، چرا که بسیاری از عناصر این‌ها موفق شدند… فرار کنند و تعدادیشان هم عقب‌نشینی کردند و به داخل خاک عراق رفتند»!


''اسم عمليات: فروغ جاويدان''
احمد جنتی در نماز جمعهٔ تهران ۷ مرداد ۱۳۷۳ گفت: «…یک‌مرتبه نقشه ریختند که برق‌آسا تهران را بگیرند و در یک حرکت غافلگیرانه وارد کشور شدند. از چندشهر عبور کردند… همین‌جوری جلو می‌آمدند، به‌حساب این‌که در یک فرصت بسیار کوتاهی خودشان را به تهران برسانند و مسئله را تمام کنند».


''روز شنبه: آماده‌سازي و چك تسليحات''
سید علی خامنه‌ای در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۶۷ که از رادیو پخش می‌شد در رابطه با بسیج گسترد‌ه‌ی نیرو برای مقابله با ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان گفت «…(ا ین بسیج نیرو) در طول ۸ سال سابقه نداشته… اتفاقاً همان اوقاتی بود که دیگر جنگ هم تمام شده بود، یعنی قطعنامه را ما قبول کرده بودیم».


''شب يكشنبه: آماده‌كردن ماشينها و مستقركردن سلاحهاي نيمه‌سنگين''
سرتیپ پاسدار همدانی نیز در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۷۵ در تلویزیون رژیم گفت: «… در طول هشت سال جنگ این‌چنین عملیاتی انجام نداده بودیم. هاشمی، به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا، توی شهر کرمانشاه بود. بسیج همگانی در طول هشت‌سال بی‌سابقه بود. عملیات مرصاد ده‌روز طول کشید…».


''فركانس عمومي: 500''
صیاد شیرازی، جانشین رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح رژیم در ۵ مرداد ۱۳۷۶ در رادیوی رژیم گفت: «گفتم وضعیت خیلی اضطراری است و چاره‌ای نداریم… این چه‌جور دشمنی است که هم‌چنان دارد می‌آید جلو… منافقین ریختند به شهر و با حالت گستاخانه‌ای شهر را تحت سلطه گرفتند. به خلبان کبرا گفتم شروع کنید به آتش روی اینها… ولی هر چی می‌زدند، جایشان دوباره پر می‌شد. یک سماجت عجیبی داشتند… هواپیماهای فانتوم می‌زدند… باز می‌دیدیم جایشان پر می‌شد…».


''سرعت حركت در روز: 70كيلومتر''
پاسدار سعید قاسمی در ۱۳ آبان ۹۱ چنین گفت: «سرپل ذهاب سقوط کرد. کرند غرب: سقوط کرد. تنگه‌ای داریم به نام تنگه پاتاق، که اگر نبردهای آریوبرزنی اتفاق بیافتد کسی برود در تنگه پاتاق این گلدان پلاستیکی را ول بده تو سر دشمن، دشمن نمی‌تواند از این تنگه عبور بکند، سقوط کرد! اسلام‌آباد: سقوط کرد. نبرد رسید به سی کیلومتری کرمانشاه در نقطه ای بنام تنگه چهارزبر که اسمش را گذاشتیم تنگه مرصاد، سقوط کرد! تاریخ نوشت پسرم ظرف گذشت این سه روز بعد از قطعنامه و دو روز بعد از آن، به یک اعتبار از شما بیش از ۱۲هزار نفر و به یک روایتی دیگر بیش از ۲۲ هزار، دشمن اسیر از شما گرفت. وقت نمی‌کردند سازمان مجاهدین خلق غنیمتی‌های شما را جمع کنند.»


''سرعت حركت در شب: 50كيلومتر''
احمد خاتمی در ۲۹تیر۱۳۹۱ در سخنرانی اش که در تلویزیون پخش می‌شد گفت: «روز پنجم مرداد روز عملیات پیروزمندانه مرصاد هم هست در سال ۶۷، منافقین نوکر اجانب به تحریک صدام در خواب و خیال می‌خواستند بیایند کرمانشاه و از کرمانشاه هم بیایند تهران و نظام را ساقط کنند، تا ۳۴ کیلومتری کرمانشاه هم آمدند، رزمندگان کفر ستیزمان شجاعانه، قهرمانانه وارد شدند، و این‌جا یاد می‌کنم از شهید بزرگوار صیاد شیرازی که قهرمان مرصاد بود و اونها انتقام کینه توزانه‌شان را با شهادت این شهید گرفتند.»


''فاصلة هر نفربر در روز 35متر''
ناصح، فرمانده وقت لشکر نبی اکرم (ص) در گفتگویی در تلویزیون رژیم ایران در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۹۰ گفت: «ما قطعنامه رو پذیرفتیم و بیست و هفتم رسماً اعلام شد از رادیو تلویزیون ما، رسماً قطعنامه اعلام شد. روز بیست و هشتم منافقین اعلام آماده باش دادند. خیلی نکات تو بحث تاریخ‌ها نکات مهمیه، عملیات‌شون کی شروع شد؟ سوم مرداد. یعنی شما زمان اعلام آماده باش تا زمان عملیات یک هفته وقت بوده»


''فاصلة هر نفربر در شب 25متر»''
کارشناس مسایل سیاسی رژیم در همان برنامه: «خب اینها با این هدف حرکت کردند، نیرو جمع کردند، یعنی نیروهایی که در اروپا پخش بودند در آمریکا بودند، در خود عراق اینها رو جمع‌آوری کردند، سازماندهی کردند، دختر و پسر، و با تجهیزات بسیار مفصلی که صدام در اختیار اونها قرار داده بود از توپ و تانک و نفر بر و خودرو و سلاح و سلاح پیشرفته اینها حرکت کردند، خب ابتدا هم فکر می‌کردند که یعنی بعد از اینکه در سرپل ذهاب و کرند غرب عبور کردند فکر کردند دیگه مسیر رو به راحتی می‌تونن تا کرمانشاه برن و از اونجا هم به قول خودشون بیان تا تهران و به قول اون زمان آقای رجوی که در سخنرانیش برای منافقین گفته بود جمعبندی عملیات رو در تهران خواهند داشت فردای اون روز؛ و حرکت کردند و آمدند، آمدند تا به اصطلاح چند کیلومتری کرمانشاه آمدند»


''‌پس از سخنراني مسعود و مريم به سؤالهاي حاضران پاسخ گفته مي‌شود و مقرر مي‌شود كه نيروها به 5بخش تقسيم و عمليات در 5مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوين و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سيماي تهران به انجام برسد. سرعت اتومبيلها را در طول روز و شب مشخص كردند، از انجام هر كار اضافي و حاشيه‌يي نيروها منع مي‌شوند و هر تيپ مأموريت خاصي را به‌عهده گرفته است. قرار است هرگونه مقاومتي سركوب شود. گفته شده كه اغلب نيروهاي نظامي و انتظامي منطقه هماهنگ هستند كه فهرست دستگيرشدگان از نيروها متأسفانه به‌نحوي مؤيد اين ادعاست. قرار بوده زخميها را براي مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پايان عمليات نسبت به جمع‌آوري آنان اقدام كنند. كشته‌شدگان را چون پسر وهب در كربلا رها كنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن‌را به دست مردم حامي بسپارند. در خصوص احتمال حملة نيروهاي اسلام تنها امكان حملة هوايي را محتمل دانسته كه گفته‌اند پيش‌بيني لازم شده است و ظاهراً براي استفاده از هوانيروز باختران تعدادي خلبان نيز با خود آورده بودند…''
ناصح: «یک بسیج همگانی در سرتاسر دنیا می‌کنه، از همه جای دنیا آدمهاشو جمع می‌کنه، کل ستادش رو رسونده بود به پنجاه نفر، این پنجاه نفر رو در بیست و سه تا تیپ، تیپ‌های ۱۵۲ تا ۲۰۰ نفره، یعنی ۱۵۲ نفره، ۱۸۰ نفره، ۲۰۰ نفره اینها رو سازماندهی می‌کنه و سازمانشو متحول می‌کنه تو ظرف همین یک هفته، حدود ۱۰۰ تانک و نفربر و حدود ۱۰۰۰ تا خودرو، من فکر می‌کنم ۵۰۰۰ تا آدم ۱۰۰۰ تا خودرو فقط. بعد حدود ۱۰۰ تا فرض کنید پدافند. ۳۰۰ تا انواع خمپاره‌ها رو داشتند، و توپهای سیار رو، بعد انواع موشک‌های به اصطلاح ضد هلی‌کوپتر، سهند و نمی‌دونم اینها رو تجهیز شده بودند، بعد تجهیز شدند واگذار کردند تو یک هفته از قبل تو بخش زیادی آموزش داده بودند و بخشی هم که جدید آمده بودند که ما تو درگیری‌ها هم اینو دیدیم.»


''ابزار و وسايلي كه با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهاي تندرو با خود آورده بودند. نيروها را براي انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در كل، مسير كاروان روي آسفالت مشخص شده بود…''
سرهنگ رخسی: «سازمان منافقین که ساعت ۴ بعدازظهر همون روز با عبور از گردنه پاتاق حرکت خودشون را به سمت شهر کرند غرب ادامه دادند.»


''«عمليات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است كه خطر بزرگي را از كشور دفع كرد و چنان‌چه منافقين موفق مي‌شدند به شهر كرمانشاه دست يابند، كه امكانش در آن وضعيت چندان بعيد به‌نظر نمي‌رسيد، شرايط سختي در منطقة غرب به‌وجود مي‌آمد.''
پاسدار ویسی از فرماندهان رژیم در عملیات فروغ جاویدان در تلویزیون رژیم در ۵ مرداد گفت: «من اجازه گرفتم که اجازه بدید برم از کرمانشاه مثل روزهای اول از مساجد نیرو بیارم، و اینجا آغاز درگیری ما با حضور در کنار منافقین اینجا بود. ما حرکت کردیم، بعداز ظهر بود، آمدیم از گیلان غرب به طرف اسلام‌آباد، دیدیم یک ازدحام زیادی در کنار سپاه هست، همهمهٔ زیادی هست، پرسیدیم چه خبره؟ یکی از بچه‌ها به نام جناب آقای علی مؤیدی رئیس جهاد سازندگی اون روز اسلام‌آباد بود، ما را می‌شناخت، جلو ماشین ما را گرفت گفت فلان کس منافقین حمله کردن، اصلاً وقتی اسم منافقین رو آورد… که حمله کردن، برای ما قابل قبول نبود، متحیر ماندیم که مگر میشه چنین چیزی؟ باور نمی‌کردیم»


''وجود پادگان اباذر، الله‌اكبر و سلمان كه از دژهاي محكم نظامي در غرب هستند و نيروهاي مأمور پدافند منطقه،  نتوانستند مانع حركت كاروان شوند».''
=== گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» ===
گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» فرماندهی کمیته‌های رژیم دربارهٔ عملیات فروغ جاویدان


پایان نقل قول از گزارش «ويژه و خيلي محرمانه» فرماندهي كميته‌هاي رژيم دربارة عمليات فروغ جاويدان
فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۴شهریور۶۷ گزارش ویژه و محرمانه‌ای را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان برای  خمینی و سران رژیم ایران تنظیم کرد. این گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهی ـ ویژهٔ عملیات مرصادـ خیلی محرمانه» در چند نسخهٔ محدود تهیه شد و شامل دو بخش عمده است. یک بخش آن به بررسی عملیات فروغ جاویدان و نقش نیروهای کمیته‌ در مقابله با آن می‌پردازد<ref>نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان شماره‌ی۱۵۲ مورخ ۲۰ آبان ۶۷</ref>.


== عملیات فروغ جاویدان از دید مریم و مسعود رجوی ==
=== بخشی از گزارش نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان ===
<blockquote>«…عدم شناخت از توان و نیروی آنان باعث شد که پس‌ از سقوط مهران نتوانیم برنامه‌هایشان را پیش‌بینی کنیم و درنتیجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سردادند و بدون کمترین تلفات و تنها با کسب یک برگ برندهٔ تبلیغاتی روانی از این شهر خارج شده و تا مدتی بعد به‌راحتی گروه‌های گشتی اعزام کرده و درهم‌ریختگی نیروهای ما که تا مدتها بعد ادامه داشت و نیروی دفاعی و حضور مشخصی در منطقه نبود و اوضاع لشکر قزوین پس‌از این عملیات و فرار نیروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امکان تردد منافقین در داخل (به‌طوری‌که تا بیمارستان شهید سلیمی ایلام با آمبولانس آمده بودند) زمینه را برای برنامه‌ریزی‌های آتیهٔ گروهک فراهم ساخت و درنتیجه کلیهٔ هواداران را از سراسر جهان فراخواند».</blockquote><blockquote>عملیات فروغ جاویدان</blockquote><blockquote>گرچه به‌نظر می‌رسد که شعار منافقین در مهران که گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبلیغاتی بوده باشد زیرا تا آن زمان روال آموزش‌ها هنوز عادی بوده‌است لکن پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و تحلیل سازمان از مسائل درونی کشور باعث شد که این شعار به‌عنوان برنامهٔ کار سازمان درآید و پس از چند روز بمباران تبلیغاتی در خصوص اقدام جمهوری اسلامی که آن را استیصال مطلق خواندند برنامهٔ درازمدت خود را که ظاهراً قرار بود طی دو سال آینده به اجرا درآید تغییر داده و سرانجام در روز ۳۱ تیر ۶۷ به کلیهٔ نیروهای موجود در قرارگاه‌های مستقر در عراق خبر دادند که به‌زودی عملیات آغاز می‌شود. از ساعت۱۱ شب تا بامداد روز اول مرداد ۶۷ کلیهٔ نیروها در یک اجتماع همگانی شرکت جسته پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم سرکردهٔ منافقین و پس از او مریم برای حاضران سخنرانی می‌کنند و رجوی می‌گوید وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسیده و با تحلیل اوضاع سیاسی نظامی کشور وضعیت جبهه و اقدام‌های عراق فرصت را برای یک اقدام عجیب مناسب معرفی می‌کند.</blockquote><blockquote>«سند:</blockquote><blockquote>شب شنبه ۶۷/۵/۱</blockquote><blockquote>نشست رهبری: طرح عملیاتی</blockquote><blockquote>سوژهٔ عملیات: ایران</blockquote><blockquote>هدف عملیات: تسخیر تهران</blockquote><blockquote>اسم عملیات: فروغ جاویدان</blockquote><blockquote>روز شنبه: آماده‌سازی و چک تسلیحات</blockquote><blockquote>شب یکشنبه: آماده‌کردن ماشینها و مستقرکردن سلاح‌های نیمه‌سنگین</blockquote><blockquote>فرکانس عمومی: ۵۰۰</blockquote><blockquote>سرعت حرکت در روز: ۷۰ کیلومتر</blockquote><blockquote>سرعت حرکت در شب: ۵۰ کیلومتر</blockquote><blockquote>فاصلهٔ هر نفربر در روز ۳۵ متر</blockquote><blockquote>فاصلهٔ هر نفربر در شب ۲۵ متر»</blockquote><blockquote>‌پس از سخنرانی مسعود و مریم به سؤال‌های حاضران پاسخ گفته می‌شود و مقرر می‌شود که نیروها به ۵ بخش تقسیم و عملیات در ۵ مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوین و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سیمای تهران به انجام برسد. سرعت اتومبیل‌ها را در طول روز و شب مشخص کردند، از انجام هر کار اضافی و حاشیه‌ای نیروها منع می‌شوند و هر تیپ مأموریت خاصی را به‌عهده گرفته‌ است. قرار است هرگونه مقاومتی سرکوب شود. گفته شده که اغلب نیروهای نظامی و انتظامی منطقه هماهنگ هستند که فهرست دستگیرشدگان از نیروها متأسفانه به‌نحوی مؤید این ادعاست. قرار بوده زخمی‌ها را برای مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پایان عملیات نسبت به جمع‌آوری آنان اقدام کنند. کشته‌شدگان را چون پسر وهب در کربلا رها کنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن را به دست مردم حامی بسپارند. در خصوص احتمال حملهٔ نیروهای اسلام تنها امکان حملهٔ هوایی را محتمل دانسته که گفته‌اند پیش‌بینی لازم شده‌است و ظاهراً برای استفاده از هوانیروز باختران تعدادی خلبان نیز با خود آورده بودند…</blockquote><blockquote>ابزار و وسایلی که با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهای تندرو با خود آورده بودند. نیروها را برای انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در کل، مسیر کاروان روی آسفالت مشخص شده بود…</blockquote><blockquote>«عملیات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است که خطر بزرگی را از کشور دفع کرد و چنان‌چه منافقین موفق می‌شدند به شهر کرمانشاه دست یابند، که امکانش در آن وضعیت چندان بعید به‌نظر نمی‌رسید، شرایط سختی در منطقهٔ غرب به‌وجود می‌آمد.</blockquote><blockquote>وجود پادگان اباذر، الله‌اکبر و سلمان که از دژهای محکم نظامی در غرب هستند و نیروهای مأمور پدافند منطقه،  نتوانستند مانع حرکت کاروان شوند».</blockquote>


=== بخش هایی از سخنرانی مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة مقاومت ایران ===
== مسعود و مریم رجوی درباره عملیات فروغ جاویدان ==
از نظر عقيدتي  فروغ جاويدان  بزرگترين و عاليترين نمود فدا و صداقت مجاهدين در تك‌تك كلمات حقه‌شان بود. به همين دليل هم بود كه تمامي تبليغات زهرآگين عليه مجاهدين را دود كرد و همه، چه در ايران و چه در جهان، استقلال مجاهدين و پاكباختگي آنها را در راه خدا و خلق ديدند. اين فداي بزرگ با همة جاودانه‌فروغهايش، مجاهدين را از نظر عقيدتي تكان داد. درواقع فروغ جاويدان براي ما سكوي پرش به دنياي نويني از نظر ارتقاي عقيدتي بود كه محصولش در يك كلام صيقل خوردن اراده‌ها و تغيير و ارتقاي كيفي انگيزشهاي انقلابي در تك‌تك مجاهدين و رزمندگان ارتش آزادي بود. در اين اعتلاي عقيدتي بايد گفت كه هر قطرة خون شهيدان فروغ جاويدان به‌نحوي كاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسيم عطر‌آگين رهايي، قلبها و ضماير مجاهدين را دگرگون كرده است. تغيير و تحولي كه بلافاصله در ميدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشكلات و معضلات منطقه، راهگشايي خارق‌العاده‌يي داشته است. البته منكر نمي‌شوم كه فهم اين مقوله قدري مشكل است. ولي من فكر مي‌كنم اينها صفحاتي از تاريخ مجاهدين است كه انشاءالله بعد از پيروزيشان بتوانند آن را به تمام و كمال براي مردم ايران باز كنند. هر ناظر بي‌طرفي هم مي‌تواند در گفتگو با تك‌تك مجاهدين و در كارها و مسئوليتهاي آنها، آثار اين تحول را با مثالها و موارد مشخص جويا شود و به‌چشم ببيند. اگر از من يا هر مجاهد خلق ديگري بپرسيد كه آيا ورود به اين دنياي نوين بدون فروغ جاويدان ميسر بود، قطعاً پاسخ همه از‌جمله من منفي است و اگر شهيدان فروغ جاويدان را، فديه‌هاي مجاهدين در طول اين سه سال تلقي كنيم، در‌واقع بهرة خونهايشان در اعتلاي سازمان و ارتش آزادي خيلي بالا و خيلي ممتاز و استثنايي است و اين‌جاست كه قدر و شأن اين شهيدان نيز براي ما بيشتر روشن مي‌شود. البته طبيعي است كه چنين دستاوردي را ما قبل از هر چيز مديون اوج هوشياري، مسئوليت‌پذيري، برّايي، قاطعيت و صيد لحظه‌هاي حساس تاريخي‌‌ـ سياسي توسط مسعود هستيم كه درواقع همان كيفيت فرماندهي بي‌نظير او را در كمينگاههاي مقاومت و  در سرفصلهاي حياتي به منصة ظهور مي‌رساند.


مريم رجوي ـ شهريور 70
=== مریم رجوی، درباره عملیات فروغ جاویدان ===
مریم رجوی به‌مناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران در سخنرانی خود درباره عملیات فروغ جاویدان گفت:


مصاحبه ـ به‌مناسبت سالگرد تأسيس سازمان مجاهدين خلق ايران
«از نظر عقیدتی فروغ جاویدان بزرگترین و عالیترین نمود فدا و صداقت مجاهدین در تک‌تک کلمات حقه‌شان بود. به همین دلیل هم بود که تمامی تبلیغات زهرآگین علیه مجاهدین را دود کرد و همه، چه در ایران و چه در جهان، استقلال مجاهدین و پاکباختگی آنها را در راه خدا و خلق دیدند. این فدای بزرگ با همهٔ جاودانه‌ فروغ‌هایش، مجاهدین را از نظر عقیدتی تکان داد. درواقع فروغ جاویدان برای ما سکوی پرش به دنیای نوینی از نظر ارتقای عقیدتی بود که محصولش در یک کلام صیقل خوردن اراده‌ها و تغییر و ارتقای کیفی انگیزش‌های انقلابی در تک‌تک مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی بود. در این اعتلای عقیدتی باید گفت که هر قطرهٔ خون شهیدان فروغ جاویدان به‌نحوی کاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسیم عطرآگین رهایی، قلبها و ضمایر مجاهدین را دگرگون کرده‌است. تغییر و تحولی که بلافاصله در میدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشکلات و معضلات منطقه، راهگشایی خارق‌العاده‌ای داشته‌است. البته منکر نمی‌شوم که فهم این مقوله قدری مشکل است؛ ولی من فکر می‌کنم اینها صفحاتی از تاریخ مجاهدین است که انشاءالله بعد از پیروزیشان بتوانند آن را به تمام و کمال برای مردم ایران باز کنند. هر ناظر بی‌طرفی هم می‌تواند در گفتگو با تک‌تک مجاهدین و در کارها و مسئولیت‌های آنها، آثار این تحول را با مثالها و موارد مشخص جویا شود و به‌چشم ببیند. اگر از من یا هر مجاهد خلق دیگری بپرسید که آیا ورود به این دنیای نوین بدون فروغ جاویدان میسر بود، قطعاً پاسخ همه ازجمله من منفی است و اگر شهیدان فروغ جاویدان را، فدیه‌های مجاهدین در طول این سه سال تلقی کنیم، درواقع بهرهٔ خونهایشان در اعتلای سازمان و ارتش آزادی خیلی بالا و خیلی ممتاز و استثنایی است و این‌جاست که قدر و شأن این شهیدان نیز برای ما بیشتر روشن می‌شود. البته طبیعی است که چنین دستاوردی را ما قبل از هر چیز مدیون اوج هوشیاری، مسئولیت‌پذیری، برّایی، قاطعیت و صید لحظه‌های حساس تاریخی‌ـ سیاسی توسط مسعود هستیم که درواقع همان کیفیت فرماندهی بی‌نظیر او را در کمینگاه‌های مقاومت و در سرفصلهای حیاتی به منصهٔ ظهور می‌رساند».


=== بخشهایی از سخنرانی مسعود رجوی در سال1380 در سالگرد عمليات فروغ جاويدان  ===
=== مسعود رجوی، در سالگرد عملیات فروغ جاویدان ===
راديو, تلويزيون, مطبوعات مقامات و جشن ميگيرد كه سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل يادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب كشور و كرمانشاه. آتش بس و فروغ جاويدان از سرفصل ها و مقاطعي است كه اثرگذاري عنصر انقلابي و عنصرمجاهد خلق و ارتش ازادي ملي درش درخشان بارز و اشكار مي شود. از قضا هر چه زمان ميگذره واضح تر و امسال براي سيزدهمين بار واضحتر از هميشه. هم از بابت اثرگذاشتن كيفي ارتش ازادي بخش در تحميل آتش بس يا بقول دجال بقول خود خميني زهر آتش بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز كه در حقيقت گل گرفتن همه روياهاي خلافت ابد مدت و تجديد امپراتوري عثماني از جانب خميني و رژيمش بود. ترديدي نيست كه عنصر تعيين كننده داخلي ايراني شما يعني ارتش آزاديبخش بوديد، و بعد هم درست وقتي كه ارتجاع ميخواست دنده عوض كند و مدار و ميز جديدي و شما مجددأ بلحاظ تاريخي و استراتژيك در برابرش قرار گرفتيد در برابر رژيم خميني. خوب حالا زمان گذشته و بروشني ميشه همه چيز را ديد در آن روزگار سال 61 ببعد اين فقط مقاومت ايران و مجاهدين بودند كه سياست انقلابي صلح را پرچمداري ميكردند. شعار استراتژيكي صلح صلح آزادي بود در برابر جنگ جنگ اختناق.
«رادیو، تلویزیون، مطبوعات مقامات و جشن می‌گیرد که سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل یادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب کشور و کرمانشاه. آتش‌بس و فروغ جاویدان از سرفصل‌ها و مقاطعی است که اثرگذاری عنصر انقلابی و عنصرمجاهد خلق و ارتش آزادی ملی درش درخشان بارز و آشکار می‌شود. از قضا هر چه زمان میگذره واضح تر و امسال برای سیزدهمین بار واضحتر از همیشه. هم از بابت اثرگذاشتن کیفی ارتش آزادی بخش در تحمیل آتش‌بس یا بقول دجال بقول خود خمینی زهر آتش‌بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز که در حقیقت گل گرفتن همه رویاهای خلافت ابد مدت و تجدید امپراتوری عثمانی از جانب خمینی و رژیمش بود. تردیدی نیست که عنصر تعیین‌کننده داخلی ایرانی شما یعنی ارتش آزادیبخش بودید، و بعد هم درست وقتی که ارتجاع می‌خواست دنده عوض کند و مدار و میز جدیدی و شما مجددأ بلحاظ تاریخی و استراتژیک در برابرش قرار گرفتید در برابر رژیم خمینی. خوب حالا زمان گذشته و بروشنی میشه همه چیز را دید در آن روزگار سال ۶۱ ببعد این فقط مقاومت ایران و مجاهدین بودند که سیاست انقلابی صلح را پرچمداری می‌کردند. شعار استراتژیکی صلح صلح آزادی بود در برابر جنگ جنگ اختناق… تقریبأ همه، همه با هم باستثنأی مجاهدین و مقاومت ایران در جنگ ضد میهنی با خمینی بودند، ارتجاع و بورژوازی استحاله طلب و همین‌طور پشتیبانان خارجی خمینی. در واقع خمینی توانسته بود همه آنها را با خودش بکشاند… وقتی که وضع خمینی در صحنه‌های جنگ خیلی رو به تزلزل می‌رفت در مهر ماه ۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کرده‌اند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شده‌اند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرموده‌اید اگر خسته شده‌اید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب داده‌اید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتش‌بس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار می‌کرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعاً درنگ نمی‌کرد داستان قتل‌عام اینرا نشان می‌داد. اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای به دلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ می‌گویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و برای حفظ نظام تن به آتش‌بس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط می‌شد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامه‌های ملل متحد هست که همه را عراق امضا کرده‌ است. تا آنجایی که به عراق مربوط می‌شد بلحاظ تاریخی و سوق‌الجیشی این را در خودش نمی‌دید که مثلاً ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط می‌شد بدش نمی‌آمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلاً خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمی‌ها بودندکه به ما شلیک می‌کردند بعد هم بچه‌ها را می‌بردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق می‌زدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح می‌دهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که می‌بافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتش‌بس می‌خواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح داده‌ایم و می‌دهیم و نه شعار آتش‌بس».


… تقريبأ همه، همه با هم باستثنأي مجاهدين و مقاومت ايران در جنگ ضد ميهني با خميني بودند، ارتجاع و بورژوازي استحاله طلب و همينطور پشتيبانان خارجي خميني. در واقع خميني توانسته بود همه آنها را با خودش بكشاند.
== پانویس ==
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}


… وقتي كه وضع خميني در صحنههاي جنگ خيلي رو به تزلزل ميرفت در مهر ماه65 بازرگان به خميني نوشت كه مراجعات مكرر با ترس و ترديد به حضور رهبري انقلاب كردهاند منظور رهبري ارتجاع است ولي همگي با جواب منفي يا سكوت و تندي روبرو شدهاند شنيديم به مسئولين رده بالا فرمودهايد اگر خسته شدهايد زمين بگذاريد ديگران را مأمور خواهم كرد و به آقايان مدرسين قم هم جواب دادهايد تا من زنده هستم در شرايط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نكنيد. حتي تا دو سه هفته قبل از آتش بس قبل از قبول قطعنامه 598 و نوشيدن جام زهربازهم خميني تكرار ميكرد اگر لازم باشد تا 20 سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا كه به خميني مربوط بود حتي اگر به بهاي قرباني كردن همه مردم ايران هم بود طبعا درنگ نميكرد داستان قتلعام اينرا نشان ميداد.اما بعد در يك چرخش 180 درجهاي بدليل اينكه تا مرگش هم دليل را نگفت گفت بعدأ ميگويم از همه حرفهايي كه گفته بود پايين آمد و  براي حفظ نظام تن به آتشبس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست كي چون تا به آنجايي كه به عراق مربوط مي شد عراق كه از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامههاي ملل متحد هست كه همه را عراق امضا كرده است. تا آنجايي كه به عراق مربوط ميشد بلحاظ تاريخي و سوقالجيشي اين را در خودش نميديد كه مثلا ايران را تسخیر كند، تا آنجا كه به رژيم خميني مربوط ميشد بدش نميآمد از قضا كه يك مقدار ازخاك ايران ويا يك استان مثلا خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژيم. در اوايل جنگ يادتون هست كه وقتي قواي عراقي در خاك ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بوديم از پشت سر رژيميها بودندكه به ما شليك ميكردند بعد هم بچهها را ميبردند توي اهواز حاكم ضد شرعش شلاق ميزدند و بهشتي صراحتأ گفته بود كه ترجيح ميدهيم خوزستان دست عراق باشد تا اينكه مجاهدين در تهران باشند و تهران دست مجاهدين باشد. خوشبختانه كه با عمليات فروغ جاويدان تمام موهوماتي كه ميبافتند در مورد وابستگي ارتش آزاديبخش و مجاهدين به عراق يكباره فرو ريخت چون عراق آتش بس ميخواست اما حرف آخر را مقاومت ايران زد. كما اينكه هميشه ما شعار صلح دادهايم و ميدهيم و نه شعار آتشبس.
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱

عملیات فروغ جاویدان
فروغ جاویدان.jpg-
ستون ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان
آغاز عملیات۳ مرداد۱۳۶۷
پایان عملیات۷ مرداد۱۳۶۷
مکان عملیاتمرز ایران و عراق تا دروازه‌های کرمانشاه
فرماندهیمسعود رجوی
سازمان عمل‌کنندهمجاهدین خلق ایران-ارتش آزادیبخش ملی ایران

عملیات فروغ جاویدان عملیات بزرگ مجاهدین خلق بود که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز و ۴ روز بعد، در هفتم مرداد به پایان رسید. این عملیات از طرف جمهوری اسلامی «مرصاد» نامیده می‌شود. در این عملیات ارتش آزادیبخش (مجاهدین خلق) با هدف فتح تهران وارد ایران شد و توانست تا عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک ایران پیشروی کند. در عملیات فروغ جاویدان ۱۳۰۴ تن از مجاهدین خلق و ۵۵ هزار نفر از نیروهای سپاه و بسیج کشته شدند. تصاویر نشان می‌دهد برخی از مردم در مسیر با انگیزه سرنگونی رژیم ایران به مجاهدین خلق پیوستند. عملیات فروغ جاویدان از ماه‌ها قبل طراحی شده بود اما قرار نبود در چنین تاریخی انجام شود. چند ماه پیش از آن، مجاهدین در عملیات چلچراغ شهر مهران را تسخیر کرده بودند. در این عملیات دو لشکر کامل و یک تیپ بزرگ جمهوری اسلامی متلاشی شد و مجاهدین خلق ۲ میلیارد دلار غنیمت گرفتند. شعار مجاهدین این بود: امروز مهران! فردا تهران!

این عملیات زنگ خطر سرنگونی برای خمینی بود و بسیاری از تحلیل‌گران معتقد بودند که مجاهدین خلق در گام بعدی به تهران خواهند رسید.

به همین دلیل خمینی که پیش از آن، گفته‌ بود تا «فتح قدس» دست از جنگ نخواهد کشید، به ناگهان اعلام کرد که قصد آتش بس دارد. آتش بس منجر به بسته شدن مرزها به لحاظ قوانین بین‌المللی می‌شد و مجاهدین دیگر نمی‌توانستند برای عملیات بعدی به قصد فتح تهران خود را آماده کنند. از سویی با پذیرش آتش بس، ارتش مجاهدین چشم‌انداز عملیات سرنگونی را از دست می‌داد و پیش از آن که حتی یکبار برای آن اقدام کرده و توان خود را به نمایش بگذارد، متوقف می‌شد. در نتیجه خمینی می‌توانست آن را تنها زاییده‌ی جنگ ایران و عراق معرفی نماید.

به همین دلیل مجاهدین با پذیرش ریسک بسیار، به محض آن‌که زمزمه‌‌ی پذیرش آتش بس را شنیدند، پیش از به تصویب رسیدن آن، در حالی که هنوز آماده‌سازی‌های خود را انجام نداده و تازه از عملیات پیشین بازگشته بودند، برای تسخیر تهران اقدام کردند و عملیات فروغ جاویدان را که گویا قرار بود در مهرماه صورت پذیرد، در مرداد ماه اجرایی کردند. در این عملیات نقش زنان مجاهدین بسیار برجسته بود. برخی از آن‌ها در صحنه‌هایی که توسط سران سپاه گزارش شد، به تنهایی با انبوهی از نیروهای مسلح رژیم ایران مقابله می‌کردند. مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان ۱۵۰کیلومتر، یعنی تا ۱۰ کیلومتری کرمانشاه پیشروی کردند. آنها در گردنه‌ی چهارزبر متوقف شدند.

پیش از آغاز عملیات فروغ جاویدان

ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیاتی به نام چلچراغ در سال ۱۳۶۷ برای تسخیر شهر مهران، به پیروزی رسید. شعار ارتش آزادیبخش در آن عملیات، «امروز مهران، فردا تهران» بود. در این عملیات دولشکر کامل ارتش رژیم ایران و همچنین یک تیپ رزمی آن توسط ارتش آزادیبخش مجاهدین متلاشی شد. ۱۵۰۰ نفر از نیروهای رژیم ایران تسلیم شدند. در این عملیات ۲ میلیارد دلار غنیمت نصیب ارتش آزادیبخش شد. پس از اینکه مجاهدین در عملیات چلچراغ به پیروزی رسیدند خمینی متوجه شد که اگر به جنگ ادامه دهد ممکن است مجاهدین در گام بعدی قصد حرکت به سوی تهران را داشته باشند، به همین دلیل آتش‌بس را پذیرفت. این پذیرش درحالی بودکه خمینی بارها از ادامه جنگ سخن می‌گفت و تأکید داشت که تا آخرین خشت خانه‌ها در تهران به جنگ ادامه خواهد داد. خمینی با پذیرش سریع آتش‌بس می‌خواست فرصت آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان را از ارتش آزادیبخش بگیرد. به این ترتیب می‌توانست جلوی مجاهدین را که به دنبال تسخیر تهران و سقوط حاکمیت او بودند، بگیرد. چرا که آماده‌سازی برای عملیات سرنگونی به چندین ماه زمان نیاز داشت. با امضای قرارداد آتش‌بس مرزهای ایران و عراق بسته می‌شد و ارتش آزادیبخش دیگر نمی‌توانست برای عملیات فروغ جاویدان اقدام کند و به این ترتیب خطری که از جانب مجاهدین متوجه حکومت خمینی می‌شد از بین می‌رفت. مجاهدین خلق معتقد بودند، به دلیل اینکه هنوز تا آن زمان ارتش آزادی بخش عملیاتی با هدف تسخیر تهران و براندازی رژیم ایران انجام نداده بود، در نتیجه در صورت بسته شدن راه عملیات به سمت ایران، به عنوان پدیده ای غیرموثر، ناکارآمد و زاییدهٔ جنگ ایران و عراق معرفی می‌شد. چرا که پس از آتش‌بس عملیات ارتش آزادیبخش نیز پیش از آنکه اقدامی برای سرنگونی کرده وخود را به ثبت رسانده باشد، به پایان می‌رسید. بدین ترتیب ارتش آزادیخبش به‌رغم فرصت بسیار کمی که برای تجدید قوا، آماده‌سازی وطراحی داشت، پیش از امضای قرارداد آتش‌بس بین طرفین، یعنی پس از اعلام آمادگی خمینی برای پذیرش آتش‌بس تا زمانی که حکومت سابق عراق برای امضای آن وارد مذاکره شود، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.

آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.
آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.

توجیه عملیات فروغ جاویدان

سازمان مجاهدین خلق ایران برای انجام چنین عملیاتی که یک هفته برای شروع آن، با توجه به زمان‌بندی پذیرش آتش‌بس توسط خمینی فرصت نداشت، باید خطر بزرگی را که می‌توانست به قیمت از بین رفتن موجودیت سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش تمام شود را بپذیرد و عملیات را در آن زمان‌بندی کوتاه انجام دهد. به‌همین دلیل مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق در نشستی در قرارگاه اشرف با حضور تمامی اعضا و کادرها و رزمندگان ارتش آزادی‌بخش انجام این عملیات را به شور گذاشت. گزارش آن نشست از زبان مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق به این شرح بود:

«نتیجه عملیات البته فراتر از همه محاسبات معمول، به اراده و مشیت خدا برمی‌گردد. اما تا آنجایی که به ارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران ارتباط دارد پیشاپیش نتیجه را، هر چه که باشد، به تک‌تک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک می‌گویم.

تصمیم‌گرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و ساده‌ای نبود. زیرا که می‌باید تمام‌دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد. به‌خصوص که این تصمیم‌گیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یک‌بار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیم‌گیری برای خود من، تقریباً مشکلتر از تمامی تصمیم‌گیریهای از زمان شاه به بعد بود. زیرا که می‌باید یک‌بار دیگر از همهٔ عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد…

رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران رد عملیات فروغ جاویدان

رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران رد عملیات فروغ جاویدان

چون‌که شما، تک‌تک شما، چه آنهایی که قبل از سال۵۰ و چه آنهایی که از زندانهای شاه با یکدیگر همرزم و هم‌سنگر بودیم، چه آنهایی که در زمان حکومت خمینی به سازمان پیوستید، چه آنهایی که امروز از این یا آن کشور آمده‌اید و چه آنهایی که در بین راه، در محورها و شهرهای مختلف به ما خواهند پیوست، آری شما را من به‌سادگی پیدا نکرده‌ام، تک‌تک شما را از پس هفت دریای خون، و راهی چندساله، که آن را با کفش و کلاه آهنین و پولادین طی کردیم، از لابه‌لای انبوه ابتلائات، نشیب و فرازهای سیاسی و انبوه بالا و پایینی‌های زمان، به‌مثابه رشیدترین پاکبازترین، قهرمان‌ترین، جانان‌ترین، شکوفاترین و آگاهترین فرزندان خلق ایران، پیدا کرده‌ام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما می‌بود و اگر ستودنی‌تر از شما می‌بود، حتماً در جای دیگر تشکلش را می‌دیدیم. پس یک گنجینهٔ عظیم و تاریخی و بزرگ و در بعضی موارد چه بسا غیرقابل جانشین‌سازی، گرانتر از همهٔ مال‌التجاره‌های موجود در عالم، ذی‌قیمت‌تر، زیباتر، تحسین‌انگیزتر، این‌جا هست که من می‌بایستی، در این تصمیم‌گیری، یکبار از تک‌تک جواهرات بی‌همتای این گنجینه دل بکنم. اما اگر که مجاهدین به خدا و به خلق و تاریخ و به سرنوشت تابان و شکوفان خلق قهرمان ایران، بعد از این‌همه رزم و رنج، بعد از این‌همه خون و فدا، پاسخ نگویند، چه کسی پاسخ خواهد گفت؟ بنابراین فقط یک جمله می‌گویم و می‌گذرم. نه خطاب به شما، خطاب به خدا، و خطاب به خلق و تاریخ، که بار خدایا، شاهد باش، شاهد باش که تمامی سرمایه‌مان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقدیم تو و خلقت کردیم. انک انت السمیع العلیم».[۱]

زنان رزمنده در عملیات فروغ جاویدان
زنان رزمنده در عملیات فروغ جاویدان

مسعود رجوی ـ اول مرداد ۶۷ قرارگاه اشرف عراق

مراحل عملیات فروغ جاویدان

در عملیات فروغ جاویدان، در مجموع ۱۰لشکر ارتش آزادیبخش شامل ۳۵تیپ رزمی و پشتیبانی (مرکب از تیپ‌های پیاده‌ـ مکانیزه و زرهی و گردان‌های آتشبار و مهندسی و واحدهای پدافند هوایی) در ۵محور شرکت داشتند. پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوشنبه سوم مرداد۱۳۶۷ هم‌زمان با عید قربان ـ یک‌هفته پس‌از پذیرش قطعنامه۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد توسط رژیم ایران آغاز شد و مراحل زیر را طی کرد.

  • تسخیر گل داوود و پاتاق
  • تسخیر شهر کرند
  • نبردهای کرند تا اسلام‌آباد
  • تسخیر شهر اسلام‌آباد
  • درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر
  • نبردهای چهارزبر
  • نبردهای گردنهٔ حسن‌آباد و سیاهخور تا بازگشت به اسلام‌آباد
    استقبال مردم از مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان -ارتش آزادیبخش ملی ایران
    استقبال مردم از مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان -ارتش آزادیبخش ملی ایران

تسخیر گل‌داوود و پاتاق

نیروهای ارتش آزادیبخش پس‌از عبور از مناطق مرزی استان کرمانشاه در تنگهٔ «گل‌داوود» با قوای رژیم ایران که با تانک و توپ و کاتیوشا و انواع خمپاره‌ها و تیربارها مجهز بودند، درگیر شدند و در طول مسیر، تمامی آنها را از بین بردند و بسیاری را اسیر کردند و عمدهٔ تسلیحات و خودروهای آنها را از بین بردند.

پس‌از تصرف «گل‌داوود» درگیری در گردنهٔ استراتژیکی پاتاق (به‌طول ۳۰کیلومتر) ادامه یافت و نهایتاً پاتاق و تمامی ارتفاعات پیرامون آن و مسیر ۳۰کیلومتری آن توسط ارتش آزادبیخش تسخیر شد و آن مناطق به‌طور کامل از نیروهای نظامی رژیم ایران پاکسازی گردید.

در جریان تسخیر پاتاق یک پادگان ژاندارمری، یک مرکز رلهٔ مخابراتی، یک تلمبه‌خانهٔ نفت و چندین انبار و زاغهٔ مهمات تسخیر شد.

علاوه بر درگیریهای پراکنده و جزئی، از گل‌داوود تا شهر کرند در مجموع ۵رشته درگیری عمده بین نیروهای ارتش آزادیبخش و ستونهای پاسداران و بسیجیان و نیروهای ژاندارمری و ارتش رژیم ایران ایجاد شد. تلفات نیروهای رژیم ایران در این درگیریها بیش‌از ۲۵۰۰تن بود. آنها در این درگیریها دست‌کم یکصد خودرو نظامی و خودروهای زرهی ازقبیل تانک، زرهپوش، توپ ۱۵۵میلیمتری خودکششی، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا، جیپ‌های حامل تفنگ ۱۰۶میلیمتری و اس.پی.جی. ۹، جیپهای فرماندهی و انواع نفربر را از دست دادند.

تسخیر شهر کِرِند

ارتش آزادیبخش شهر کرند را حوالی ساعت ۷بعدازظهر دوشنبه سوم مرداد تسخیر کرد. گفته می‌شد که اهالی کرند از ورود مجاهدین استقبال کردند. همچنین در مسیر پیشروی ارتش آزادیبخش به‌جانب کرند، بسیاری از سربازان و پرسنل نظامی با کلیهٔ سلاحها و تجهیزاتشان به ارتش آزادیبخش ملی پیوستند. عده‌ای از نظامیان رژیم ایران هم اعلام بی‌طرفی کردند و از درگیری با ارتش مجاهدین اجتناب کردند و از طرف مجاهدین نیز امنیت آنها تضمین شد و اجازه پیدا کردند، به هر کجا می‌خواهند بروند.

فرماندهان سپاه پاسداران با دیدن عقب‌نشینی نیروهای ارتش و پیوستن و بی‌طرفی بخشی از آنها، در میدان مرکزی شهر کرند با نیروهای ارتشی درگیر شدند و به سوی آنها شلیک کردند. پس از این درگیری نیروهای ارتش آزادیبخش وارد شدند و نیروهای سپاه پاسداران ازجمله تیپ۱۲۷ مقداد (از سپاه چهارم کرمانشاه) صحنه را ترک و از آنجا عقب‌نشینی کردند.

درجریان تسخیر کرند مراکز بسیاری توسط ارتش آزادیبخش پاکسازی و منهدم شد. از جمله این مراکز می‌توان از: مرکز سپاه پاسداران، پایگاه ژاندارمری، ادارهٔ اطلاعات، واحد بسیج، بنیاد شهید، کمیته، سازمان تبلیغات سپاه پاسداران، مرکز امور تربیتی در آموزش و پرورش، واحد جهاد سازندگی، ستاد پشتیبانی جنگ، تعاون سپاه، کمیتهٔ تبلیغات خمینی، یک مقر پشتیبانی سپاه، مرکز فوق‌العاده مجهز پارازیت رادیویی و دکل مخابرات و ارتباطات واقع در ارتفاعات شمال کرند که با اتاقهای زره‌دار و دستگاه‌های تمام‌اتوماتیک مجهز شده بود و چندین‌سال بود به‌عنوان یکی از مراکز پخش پارازیت بر روی «صدای مجاهد» از آن استفاده می‌شد

علاوه بر اینها انبارها و زاغه‌های تسلیحات و مهمات نیز در نقاط مختلف شهر کرند با همکاری مردم تخلیه و از بین برده شد. بخشی از این سلاحها و مهمات و تجهیزات ازجمله انواع بیسیمها و دوربینها توسط نیروهای ارتش آزادیبخش مورد استفاده قرار گرفت و بخش دیگر شامل انواع تفنگها و مسلسلها، توسط شورای شهر بین مردم تقسیم شد.

پس از پاکسازی کامل کرند، فرمانده ارتش آزادیبخش مستقر در این شهر شورای شهر را در کرند تشکیل داد. بسیاری از مردم و جوانان کرند تقاضا داشتند که مسلح شوند. تعدادی از آنها شب اول را در پشت مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش سپری کردند تا بتوانند سلاح بگیرند. صبح سه‌شنبه مسئولیت تسلیح مردم به عهدهٔ شورای جدیدالتأسیس شهر گذاشته شد تا افراد ذیصلاح را مسلح نماید.

بسیاری از این مردم و جوانان، کار نگهبانی و حفاظت از شهر را عهده‌دار شدند و هم‌زمان تهدیدات محتمل نظامی را گزارش می‌کردند. خبر آمدن نیروهای دشمن از شمال کرند و قصد آنها برای حمله به شهر را (که عصر چهارشنبه ۵ مرداد واقع شد) چوپان که از راه دور برای دادن همین خبر به شهر آمده بود به مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش اطلاع داد. اطلاعات این چوپان متعاقباً با اعزام واحدهای گشت و اطلاعات مردمی دیگر تأیید و تکمیل و معلوم شد نیروهای سپاه و کمیتهٔ رژیم همراه با جاشهای محلی به دنبال این هستند تا عصر چهارشنبه از شمال کرند حمله کنند و بعد از تصرف ارتفاعات شمالی به خود شهر حمله کنند. اما قبل از این‌که تهاجم آنها عملی گردد، نیروهای ارتش آزادیبخش در دو مرحله به آنها حمله کردند و آنها را وادار به عقب‌نشینی کردند، و در ادامه به پاکسازی ارتفاعات شمالی پرداختند. در این درگیری دست‌کم۶۵۰تن از نیروهای رژیم ایران کشته شدند.

نخستین مراسم خاکسپاری جان باختگان ارتش آزادیبخش در کرند روز سه‌شنبه ۴مردادماه با شرکت گستردهٔ اهالی کرند صورت گرفت و در روزهای بعد نیز ادامه یافت. مردم کرند آیینهای خاص محلی را بر روی مزار شهیدان اجرا می‌کردند.

شورای شهر و مردم کرند تلاش داشتند وضع شهر را به‌حالت عادی بازگردانند. نانواییها را باز کنند و الزامات زندگی مردم را فراهم نمایند. آرد بین نانواییها تقسیم شد و تدارکات مورد نیاز مردم به‌میزانی که در انبارها موجود بود در اختیارشان قرار گرفت.

در این زمان رژیم ایران ۳روز متوالی به بمباران پیوستهٔ شهرتوسط نیروی هوایی و حمله‌های هلیکوپترهای توپدار و رگبار کاتیوشا پرداخت و در این حملات تمامی شهر و همهٔ معابر ورودی و خروجی را از هوا و زمین زیر آتش سنگین می‌گرفت و خانه‌های مردم را ویران می‌کرد؛ نیروهای ارتش آزادیبخش تا آخرین ساعات پنجشنبه‌شب ۶ مرداد تخلیهٔ شهر را آغاز کردند. لازم است ذکر شود که تا پیش از تخلیه شهر توسط ارتش آزادیبخش، نیروهای رژیم ایران نتوانست وارد شهر شوند.

عملیات فروغ جاویدان
عملیات فروغ جاویدان

نبردهای کرند تا اسلام‌آباد

حوالی ساعت ۸بعدازظهر (دوشنبه شب، سوم‌مردادماه) به‌هنگام پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش به‌جانب اسلام‌آباد، ۵ستون بزرگ از نیروهای رژیم ایران مرکب از نیروهای سپاه و ارتش در جادهٔ کرندـ اسلام‌آباد و مناطق اطراف آن به‌مقابله با ارتش آزادیبخش پرداختند. علاوه بر این ۵ ستون بزرگ، گردان‌های متعدد دیگری از سوی سپاه پاسداران گسیل شده و در نقاط مختلف مسیر کرندـ اسلام‌آباد موضع گرفته بودند.

نیروهای نظامی رژیم ایران که از پیشروی ارتش آزادیبخش مطلع شده بود با بسیج نیروهای خود به دنبال این بودند که سد راه پیشروی ارتش آزادیبخش به اسلام‌آباد شوند. نیروهای رژیم ایران با نیروهای لشکر ۸۴ خرم‌آباد، لشکر ۸۱ کرمانشاه، لشکر ۵۸ ذوالفقار و تیپ ۵۵ هوابرد شیراز که این نیروها تحت امر قرارگاه عملیاتی غرب بودند برای سد کردن راه پیشروی ارتش آزادیبخش به سمت اسلام‌آباد اقدام کردند.

این درگیری‌ها بین نیروهای ارتش آزادیبخش و گردان‌های نام برده شده سپاه پاسداران که مجهز به سلاح‌های سنگین و تانک و کاتیوشا بودند به مدت ۲ ساعت ادامه پیدا کرد. در این درگیری ۵ هزار نفر از نیروهای سپاه پاسداران به دست ارتش آزادیبخش کشته شدند. اضافه بر آن، در این درگیری‌ها ۴۰۰ خودرو نیروهای رژیم ایران به همراه ده‌ها دستگاه تانک و زرهی و خودروهای حامل تفنگ‌های ۱۰۶ میلی‌متری و کاتیوشا توسط ارتش آزادیبخش از بین رفتند.

نیروهای ارتش آزادیبخش به ستاد پشتیبانی نجف۲ متعلق به سپاه پاسداران که در همین مسیر (کرندـ اسلام‌آباد) قرار داشت، تهاجم کردند و حدود ۲۰۰تن از نیروهای مستقر در این قرارگاه را کشتند و قرارگاه را نیز منهدم کردند. در ادامه این درگیری‌ها، مقر «جهاد لرستان» در حوالی اسلام‌آباد نیز تسخیر و از بین رفت. درجریان تسخیر ستاد پشتیبانی نجف۲ و مقر جهاد لرستان انبوهی از خودروها و تجهیزات و ماشین‌آلات متعلق به سپاه پاسداران ازبین رفت. تهاجم بعدی نیروهای ارتش آزادیبخش به‌منظور تسخیر پادگان الله‌اکبر واقع در مدخل غربی شهر اسلام‌آباد انجام شد، این پادگان واقع در غرب اسلام‌آباد به طول ۳کیلومتر و عرض ۲کیلومتر، از مهمترین قرارگاه‌های سپاه پاسداران در غرب کشور محسوب می‌شد و مراکز چندین لشکر و یکان مختلف سپاه و ارتش؛ از قبیل قرارگاه لشکر مهندسی ۴۵ جوادالائمه سپاه پاسداران، مرکز زرهی سپاه در غرب و مرکز برخی واحدهای هوایی و هوانیروز، در آن قرار داشت.

درجریان تسخیر این پادگان چندین رشته درگیری به‌وقوع پیوست. شماری از فرماندهان پاسداران مانند سیدجواد امیری (از فرماندهان سپاه هشتم ثامن‌الائمه) و خالق‌وردی (فرمانده اعزامی نیروی سپاه در پادگان «الله‌اکبر») و منصور (فرمانده امداد) کشته شدند و بقیه تسلیم و برخی نیز خلع سلاح شدند. درجریان درگیری‌ها در داخل پادگان «الله‌اکبر» قسمتهای فرماندهی، پرسنلی، ترابری و تعمیرگاه و مهندسی با تمام تجهیزات و خودروهای مربوطه به‌انضمام جراثقال‌های هیدرولیکی و کانتینرهای یخچال‌دار و بلدوزر و لودر و خودروهای فرماندهی و نفربرهای نظامی از بین رفت.

آخرین مانع در برابر ارتش آزادیبخش به شهر اسلام‌آباد، به نام مرکز دژبانی‌ـ حفاظتی سپاه پاسداران در ورودی شهر بود که توسط ارتش آزادیبخش از دور خارج و از بین رفت.

تسخیر شهر اسلام‌آباد

در ادامه پیشروی ارتش آزادیبخش ملی ایران ساعت۱۰ دوشنبه‌شب مجاهدین وارد شهر اسلام‌آباد (بزرگترین شهر پس از کرمانشاه در این استان) شدند و طی یک سلسله عملیات، اسلام‌آباد به تسخیر کامل ارتش آزادیبخش ملی درآمد و پاکسازی شد. پس از استقرار ارتش آزادیبخش در میدان اصلی شهر و تصرف تپهٔ معروف چیاکاوانه، که در دست نیروهای بسیجی بود، ابتدا ازسوی دو مقر اصلی سپاه و کمیته در اوایل خیابان منشعب از میدان اصلی (خیابان کارخانهٔ قند) به‌جانب مجاهدین، تیراندازی شد و پس از آن مراکز حکومتی اسلام‌آباد به طور کامل پاکسازی شد و به تصرف مجاهدین درآمد.

تعدادی از مراکزی که در اسلام‌آباد توسط ارتش آزادیبخش تسخیر شد می‌توان از مقر اصلی سپاه پاسداران خمینی، مقر اصلی کمیته، مرکز بسیج ضدمردمی، دادگاه ضدانقلاب، پایگاه موسوم به مقاومت، پایگاه ژاندارمری، فرمانداری، شهربانی، کمیتهٔ امداد خمینی، مرکز حفاظت سپاه پاسداران، مرکز حفاظت و پدافند هوایی، ۳مقر فرعی سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفین، زندان شهر، پایگاه هوانیروز سپاه پاسداران در جنوب شرقی اسلام‌آباد، سه‌راه ملاوی در شرق اسلام‌آباد.

درجریان تسخیر شهر اسلام‌آباد توسط ارتش آزادیبخش و درگیری‌های مربوطه که قویاً با همکاری مردم شهر انجام شد، حدود ۴۰۰تن از نیروهای نخبهٔ نظامی رژیم ایران که در مقرهای مختلف روی مردم و ارتش آزادیبخش تیراندازی کردند کشته شدند و تمامی تجهیزات و تسلیحات و خودروهای آنها از جمله خودروهای حامل مینی‌کاتیوشا و تفنگهای ۱۰۶میلیمتری و چندقبضه توپ ۱۵۵میلیمتری همراه با رادار بزرگ هوانیروز سپاه پاسداران به‌کلی منهدم گردید. خودروهای منهدم‌شدهٔ رژیم ایران به ۱۰۰عدد بالغ می‌شد و بقیه مصادره گردید.

درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر

ارتش آزادیبخش ملی بعد از تسخیر کامل اسلام‌آباد، ساعت۱۱ دوشنبه‌شب سوم‌مردادماه به سمت کرمانشاه حرکت کرد. در خروجی اسلام‌آباد به‌سمت کرمانشاه در حوالی «کارخانهٔ برق»، نیروهای رژیم ایران کمین گذاشتند و به‌سمت نیروهای ارتش آزادیبخش تیراندازی کردند. در طرف مقابل یکی از تیپ‌های جلودار در مقابل کمین نیروهای رژیم ایران تیراندازی کردند و آتش گشودند و آنها را عقب راندند و ارتش آزادیبخش به حرکت خود برای رسیدن به کرمانشاه ادامه داد. در طول مسیر، تا گردنهٔ حسن‌آباد، نیروهای رژیم ایران در همه‌جا سواره و پیاده عقب‌نشینی کردند و از صحنه فرار کردند. ده‌ها خودرو باقیمانده از آنها درطول مسیر، حرکت تیپ‌های ارتش آزادیبخش را کند می‌کرد.

حدود ساعت۱۲ شب پیشروی تیپ‌های رزمی ارتش آزادیبخش ملی ایران در گردنهٔ حسن‌آباد متوقف شد. نیروهای سپاه ازجمله نیروهای وابسته به لشکر۳۳ المهدی در بالای گردنه موضع گرفتند و راه را بسته بودند. پس از یک‌ساعت درگیری در گردنهٔ حسن‌آباد، بین نیروهای سپاه و ارتش آزادیبخش نیروهای سپاه شکست خوردند و راه پیشروی باز شد. نیروهای سپاه با بیسیم به فرماندهی بالاتر اطلاع دادند که ضربه خورده و از وضعیت فرماندهی لشکر «المهدی» نیز بی‌اطلاعند. دربارهٔ این درگیری، براتی فرمانده گردان حضرت رسول بعدها در گفتگو با روزنامهٔ جمهوری اسلامی به‌تاریخ ۳۰مرداد ۶۷ و بااشاره به این‌که «بعداز اسلام‌آباد اولین گردانی که با منافقین درگیر شد ما بودیم» گفت: «از بالای گردنهٔ حسن‌آباد چون مسلط بودند تمام نیروهای ما را زیر رگبار گرفته بودند» و «چون ازقبل وارد منطقه شده بودند و منطقه را شناسایی کرده بودند، یک برتری از لحاظ نظامی بر ما داشتند». به این ترتیب، تیپ رزمی جلودار نیروهای ارتش آزادیبخش حوالی ساعت‌یک بامداد از گردنهٔ حسن‌آباد عبور کرد و به‌دشت منتهی به تنگهٔ چهارزبر رسید. از آن‌سو یک ستون مجهز از لشکر۲۷ محمد رسول‌الله از سمت تنگهٔ چهارزبر به‌طرف حسن‌آباد پیش می‌آمد، درگیری دوباره آغاز شد. در درگیری‌های بین مجاهدین و پاسداران اتفاق افتاد نیروهای سپاه ضربه سنگینی خوردند و به سمت تنگهٔ چهارزبر برگشتند. نیروهای سپاه در ادامه کمین‌های متعددی در مسیر مجاهدین قرار دادند اما تمام کمین‌ها توسط ارتش آزادیبخش شکست خورد. در ساعت ۲ بامداد سه‌شنبه از پادگان باهنر (در ماهی‌دشت کرمانشاه)، که محل استقرار بخشی از نیروهای لشکر۲۷ محمد رسول‌الله بود، به فرمانده این لشکر (کوثری) که در آن‌موقع با بخش عمدهٔ نیروهای تحت فرماندهیش در جنوب بود با بیسیم اطلاع دادند که مجاهدین پیدایشان شده و می‌بایستی زود خودش را با نیروهایش برساند. کوثری ابتدا این خبر را باور نمی‌کرد و می‌گفت چنین چیزی امکان ندارد و اگر می‌بود از تهران به‌ما خبر می‌دادند. همان موقع نیروهای ارتش آزادیبخش به ۳۵کیلومتری کرمانشاه رسیدند. تلفات نیروهای رژیم ایران از اسلام‌آباد تا چهارزبر تا آن زمان دست کم چهارصد تن بود.

تنگه چهارزبر

از گردنهٔ حسن‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر، دشت حسن‌آباد واقع شده‌است که دشت بزرگ کاسه‌مانندی است که ۸ الی ۹کیلومتر جاده از داخل آن می‌گذرد. دورتا دور این دشت را ارتفاعات و کوهها فرا گرفته‌اند. تنگهٔ چهارزبر که مسیر خروجی این دشت به سوی کرمانشاه است، حدود ۴کیلومتر طول دارد.

این تنگه علاوه بر این‌که از چپ و راست محصور به ارتفاعات است، در ورودی و خروجی خود نیز ۲ردیف یال موازی دارد که مانند ۲سپر و ۲دیوار بلند طبیعی و مشرف بر جاده عمل می‌کنند.

نیروهای رژیم ایران در بین این ۲یال، ۲پایگاه بزرگ دایر کرده بودند: یکی مقر لشکر انصارالحسین سپاه پاسداران (در سمت راست جادهٔ اسلام‌آبادـ کرمانشاه) و دیگری پادگان بهشتی (در سمت چپ). ۲پادگان بزرگ دیگر نیز در پشت تنگه قرار داشت: مقر لشکر۳۱ عاشورا (در سمت راست جاده) و پادگان رجایی (در سمت چپ).

طی چندین رشته درگیری تا ساعت ۶ صبح سه شنبه تلفات نیروهای رژیم ایران به هزار تن رسیده بود. در همین ساعت موقعیت «باهنر» ضمن یک مکالمهٔ بیسیمی به فرماندهی بالاتر اطلاع داده بود که «وضع (صحنه) خیلی قاراشمیش است»!

یکی از فرماندهان سپاه بعداً در گفتگو با یکی از نشریات گفت «به‌وضوح مشخص بود که کارهای انتحاری انجام می‌دهند. شاید ۵ الی۶بار به آن نقطه تک کرده بودند و نتوانسته بودند آن را بگیرند (ولی) دوباره حمله می‌کردند… بعضی جاها که روی ارتفاعات تک می‌کردند و دیگر راهی جز تسلیم نداشتند، با نارنجک خودشان را ازبین می‌بردند… تا شناخته نشوند».[۲]

سلسله نبردهای نیروهای آزادیبخش در این منطقه که پیوسته بر ابعاد آن افزوده می‌شد تا نخستین ساعات بامداد پنجشنبه ۶ مرداد بدون کمترین وقفه به‌مدت ۴۸ساعت ادامه یافت.

به این ترتیب اولین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت۷ و ۳۰دقیقهٔ صبح سه‌شنبه در شرایطی که بیسیم‌های رژیم ایران یک‌لحظه از درخواست‌های مصرانه برای اعزام هرچه بیشتر نیرو برای کمک بازنمی‌ماند، آغاز شد. در این تک که تا شب‌هنگام ادامه داشت ۱۶تیپ رزمی در جبهه‌های متعدد آن شرکت داشتند و ضربه سنگینی به نیروهای رژیم ایران زدند. در همین حین و از ابتدای روز، رژیم ایران با نیروی هوایی و هوانیروز خود از یک‌سو بی‌وقفه بمباران می‌کرد تا فرصتی برای رسیدن نیروهای تازه نفسش پیدا شود.

سرتیپ محمد انصاری، فرمانده هوانیروز رژیم ایران، ضمن مصاحبهٔ رادیویی خود در ۱۷ مرداد گفت: در این چند روز عملیات ما مجموعاً حدود ۲سال پرواز عادی پرواز کردیم که همان‌طور که مستحضر هستید این مسئله سرکوب شد.

رفسنجانی در نماز جمعهٔ ۷ مرداد گفت: «صبح (سه‌شنبه) اول یک شناسایی توسط هواپیماها و هلیکوپترها شد، بعد شروع کردند. ما نیروی پیاده‌مان وارد جنگ نشد اول با اینها… هواپیماها رژه می‌رفتند روی جاده سرتاسر بمب می‌ریختند و هلیکوپترها اینها را می‌بستند…».

یکی از فرماندهان سپاه پاسداران نیز در گفتگو با روزنامهٔ جمهوری اسلامی در این‌باره گفت: «آنها فکر می‌کردند که با یک هجوم تنگه را باز خواهند کرد. به دنبال این مسئله تصمیمی که فرماندهان قرارگاه‌ها گرفتند این بود که یک‌مقدار تلفات توسط هواپیما و بمباران هوایی از آنها گرفته شود تا ستون نیروهای آنها از هم پاشیده شود و بعد مسألهٔ هلی‌برد نیرو از عقبهٔ دشمن انجام شود. از ساعت۱۱ صبح تا ۷بعدازظهر همان‌روز [سه‌شنبه] حدود ۳۰نوبت از طریق جنگنده بمب‌افکن‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ستون اینها بمباران شد. چون طول ستون حدود ۲کیلومتر بود… از طرف دیگرهوانیروز کرمانشاه مرتباً از صبح تا بعدازظهر با هلیکوپتر آنها را مورد حمله قرار دادند».[۳]

ستاد فرماندهی کل قوای رژیم ایران در ۲ اطلاعیهٔ پیاپی از «۱۳۰سورتی پرواز عملیاتی» هوانیروز و از «۳۰مأموریت جداگانه» شکاری بمب‌افکن‌ها در روز (سه‌شنبه) خبر داد.[۴]

ارتش آزادیبخش تک بزرگ خود را از صبح سه‌شنبه در بحبوحهٔ حملات هوایی رژیم ایران آغاز کرد. نخستین ستون با کمک آتش تانک و دوشکا و دولول و تفنگ ۱۰۶میلیمتری مستقیماً به درون تنگه رفت. ستونهای دیگر شیوهٔ نبرد کوهستانی پیش گرفتند و خودروها و تجهیزات سنگین را رها کرده و از ارتفاعات مختلف جبهه باز کردند. بعدها یکی از فرماندهان رژیم ایران دربارهٔ این تک گفت «صبح منافقین تمام توانشان را بسیج کردند و یک‌تک سنگینی برروی تنگه کردند که تاحد انتحار بود، تاحدی که سه‌تا از خودروهای آنها توانست از زیر این‌همه آتش بسیار سنگین که از هردوطرف بود رد شوند و به‌طرف نیروهای ما بیایند».[۵]

به این ترتیب نزدیک ظهر، یال چپ تنگه توسط مجاهدین خلق تسخیر شد و نیروهای رژیم ایران از آن‌جا عقب نشستند. بعدازظهر یال راست و قسمتی از دومین یال سمت چپ نیز توسط ارتش آزادیبخش تسخیر شد و نیروهای رژیم ایران پادگان بهشتی را ترک کرد. در ادامه این درگیریها در مکالمات بیسیمی نیروهای رژیم ایران از این حکایت می‌کرد که نیروهای جدیدی از طرف رژیم ایران برای مقابله با مجاهدین به کرمانشاه اعزام می‌شدند.

تا شب دست کم ۵۰۰۰تن از نیروهای رژیم ایران از پای درآمدند. در این هنگام موقعیت «باهنر» مستمراً به فرماندهی بالاتر (ستاد اجرایی خاتم) اطلاع می‌داد درگیری خیلی شدید شده. فرماندهی بالاتر متقابلاً در ساعت ۷ بعدازظهر به آنها اطلاع داد که «هوانیروز اصفهان و مسجدسلیمان هم در حال انتقال به کرمانشاه هستند».

در فاصلهٔ ساعت ۱۲ تا ۵بعدازظهر همین روز یک فانتوم و ۲هلیکوپتر رژیم ایران توسط واحدهای پدافند هوایی ارتش آزادیبخش ساقط شدند و یک شکاری بمب‌افکن اف ۴ نیز مورد اصابت قرار گرفت.

سه‌شنبه شب بازهم درگیریهای شدید در تمام طول شب ادامه یافت. نیروهای رژیم ایران ۴بار از شب تا صبح به پاتک سنگین مبادرت کردند تا یالهای چپ و راست تنگه را از دست مجاهدین خلق بیرون بیاورند، بعدها یکی از فرماندهان کمیتهٔ استان تهران گفت، خمینی شخصاً چندین‌بار درخصوص ممانعت از رسیدن مجاهدین به کرمانشاه برای پاسداران و نیروهای کمیته پیام اختصاصی با این مضمون فرستاده بود که: اینجا نبرد کفر و اسلام است و باید سانتی‌متر به سانتی‌متر بجنگید.

سه‌شنبه‌شب هیچ‌یک از پاتک‌های سنگین آنها به‌نتیجه نرسید و بیش‌از ۳۲۰۰تن نیز بر تلفات نیروهای رژیم ایران افزوده شد.

دومین تک بزرگ مجاهدین ساعت ۴ صبح بامداد چهارشنبه آغاز شد. درگیریها فوق‌العاده شدید بود و در بسیاری موارد نبرد تن‌به‌تن جریان داشت.

قبل‌از ظهر چهارشنبه تلفات گسترده‌ای به نیروهای رژیم ایران وارد شد و پادگان بهشتی و هم‌چنین مقر لشکر۳۲ موسوم به انصارالحسین توسط مجاهدین تسخیر شد و بلادرنگ از مهمات و تسلیحات و تدارکات آن علیه خودشان استفاده گردید. از این ساعت به‌بعد پادگان رجایی و مقر لشکر۳۱ عاشورا نیز در تیررس نیروهای مجاهدین قرار گرفت و انبوهی از نیروهای مستقر در آنها که به صورت متراکم در آن حوالی بودند کشته شدند یا گریختند. تلفات نیروهای رژیم ایران در دومین تک بزرگ مجاهدین بیش از ۸۰۰۰ تن بود. سومین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش، ساعت۱۱ صبح چهارشنبه بلافاصله پس‌از خاتمهٔ تک دوم آغاز شد و تا عصر همین روز ادامه یافت. درجریان این تک دوم یال سمت راست تنگه نیز توسط نیروهای ارتش آزادیبخش تصرف شد. تا ساعت ۱۲ شب تیپ‌های رزمی ارتش آزادیبخش مستقر بر روی ارتفاعات و یالهای چهارزبر پس‌از ۵۶ ساعت جنگ مستمر عقب‌نشینی کردند، اما درگیری برخی تیپ‌ها ادامه یافت. در همین حین نیروهای رژیم ایران به اعزام نیرو به پشت نیروهای مجاهدین (بین چهارزبر و اسلام‌آباد) مبادرت کردند. بعدها یکی از سرکردگان سپاه پاسداران با تصریح بر این‌که مجاهدین «صبح روز پنجم (مرداد)… تک سنگینی با تمام قوا انجام دادند»، افزود «با یک طرحی که ریخته شد، عصر آن روز مجدداً از پشت آنان (نیروی پاسداران) هلی‌برد شد».[۶]

بین ساعت۱۱ صبح تا یک‌بعدازظهر روز چهارشنبه پنجم مرداد ۲فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر توسط واحدهای پدافند هوایی تیپ‌های رزمی مجاهدین ساقط شدند و متعاقباً بی‌سیم‌های رژیم ایران پیداکردن ۲خلبان اف ۵ سقوط کرده رابه فرماندهی بالاتر اطلاع داد.

هم‌چنین درجریان نبردهای سه‌شنبه و چهارشنبه در تنگهٔ چهارزبر، بیش‌از یکصد خودرو و ده‌ها تانک، توپ، زرهپوش، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا و چهارلول، خودروهای حامل تفنگ۱۰۶ و تعداد قابل توجهی ماشین‌آلات مهندسی رژیم ایران از بین رفت.

گردنهٔ حسن‌آباد، سیاه‌خور و بازگشت

نیروهای رژیم ایران برای قطع‌کردن خطوط پشت‌سر نیروهای آزادیبخش در چهارزبر بیش از ۲۵هزار تن از قوای خود را از راه‌های فرعی و از طریق زمینی و هوانیروز تا ساعت۸ بعدازظهر چهارشنبه به حوالی گردنهٔ حسن‌آباد و هم‌چنین انتهای گردنهٔ حسن‌آباد به سمت اسلام‌آباد آوردند و قصد داشتند آنها را در کلیهٔ مسیرها و ارتفاعات اطراف مستقر کنند. نیروهای پاسداران در منطقهٔ «سیاه‌خور» (واقع در شرق اسلام‌آباد بین گردنهٔ حسن‌آباد و شهر اسلام‌آباد) و در کلیهٔ ارتفاعات و تپه‌های پیرامون آن مستقر شده بودند. مرکز فرماندهی نیروهای رژیم ایران در منطقهٔ سیاه‌خور پایگاهی بود در حوالی روستای سیاه‌خور که سه تپهٔ مشرف بر آن پایگاه نیز در دست آنها بود؛ بنابراین ۱۶تیپ رزمی که از چهارزبر بازمی‌گشتند، تماماً در معرض حمله و کمین نیروهای رژیم ایران بودند.

ابتدا دوتیپ ارتش آزادی در ارتفاعات اطراف گردنهٔ حسن‌آباد با نیروهای رژیم ایران جنگ تن به تن داشتند، به طوری که راه تسلط نیروهای رژیم ایران بر این قسمت از جاده را سد کرده بودند. به این ترتیب راه بازگشت سایر تیپ‌های رزمی مجاهدین از چهارزبر باز شد. در پی درگیری‌های بعدی ارتفاعات جنوبی جاده نیز به‌تصرف نیروهای ارتش آزادیبخش درآمد. نهایتاً حوالی ظهر پنجشنبه کمین رژیم ایران در «سیاه‌خور» درهم شکست و پایگاه فرماندهی آنها در نزدیکی روستای سیاه‌خور با ۳تپهٔ مشرف بر آن توسط مجاهدین تسخیر شد و نیروهای باقی مانده توانستند با استفاده از مسیرهای مختلف به اسلام‌آباد برسند.

مجموعهٔ تلفات نیروهای رژیم ایران در این درگیریهای گسترده که از بامداد پنجشنبه آغاز شده بود، نزدیک به ۹۰۰۰تن بود. آنها در این نبردها تعداد زیادی از تانکها، زره‌پوش‌ها و خودروهای نظامی خود را از دست دادند.

آمار و چگونگی نیروهای رژیم ایران

مجموع نیروهای رژیم ایران که در عملیات فروغ جاویدان مقابل مجاهدین قرار گرفته بودند،به۲۰۰هزار نفر می‌رسید.

براساس اطلاعیه‌های رسمی رژیم ایران اعم از اطلاعیه‌های ستاد «فرماندهی کل قوا» و اطلاعیه‌ها و اظهارات سرکردگان سپاه پاسداران و ارتش و هم‌چنین بر اساس اظهارات دیگر سردمداران و مسئولان رژیم ایران و مندرجات مطبوعات رژیم و نیز براساس مکالمات بی‌سیمی نیروهای مختلف رژیم ایران که توسط ستاد فرماندهی مجاهدین برروی نوار ضبط شده‌ است، اسامی یکانهای نظامی و پایگاه‌ها و قرارگاه‌های شناخته‌شدهٔ آنها که در مقابله با ارتش آزادیبخش شرکت داشتند آمده است. لازم به یادآوری است که رژیم ایران شمار انبوهی از نیروهای خود در مساجد و ادارات و کارخانه‌ها و انجمن‌های اسلامی در سراسر کشور را به‌طور «بسیجی» بر اینها می‌افزود و در مواردی هم جداگانه اعزام می‌نمود.

الف. نیروهای پیاده و سوار زرهی رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

۱ـ لشکر کماندویی۶ ویژهٔ پاسداران از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از شمال‌غرب) به فرماندهی صادق محصولی

۲ـ لشکر پیاده ۱۰ سیدالشهدا از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی علی فضلی

۳ـ لشکر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به‌فرماندهی غلامرضا جعفری

۴ـ لشکر پیاده مکانیزه‌ی ۲۷ محمد از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی کوثری

۵ـ لشکر ۷۱ روح‌الله از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به فرماندهی سیدمجتبی

۶ـ لشکر ۸ نجف از سپاه دوم سیدالشهدا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمد کاظمی

۷ـ لشکر ۳۲ انصارالحسین از سپاه سوم قدس (مستقر در تنگهٔ چهارزبر) به فرماندهی کیانی

۸ـ لشکر ۵۷ ابوالفضل از سپاه سوم قدس (اعزامی از غرب) به فرماندهی نوری

۹ـ لشکر ۲۵ کربلا از سپاه هفتم موسی ابن‌جعفر (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مرتضی قربانی

۱۰ـ لشکر ۴۴ قمر بنی‌هاشم

۱۱ـ لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین

۱۲ـ لشکر مهندسی ۴۳ امام علی از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از کرمانشاه) به‌فرماندهی بحرینی

۱۳ـ لشکر ۱۵۵ ویژه شهدا از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از غرب) به فرماندهی منصوری

۱۴ـ لشکر ۵ نصر از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی اسماعیل قاآنی

۱۵ـ لشکر ۴۱ ثارالله از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی قاسم سلیمانی

۱۶ـ لشکر ۳۳ «المهدی» از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی جعفر اسدی

۱۷ـ لشکر کماندویی نیروی مخصوص سپاه پاسداران از سپاه چهاردهم حفاظت (اعزامی از تهران)

۱۸ـ لشکر ۳۱ عاشورا از سپاه پنجم عاشورا به فرماندهی امین شریعتی

۱۹ـ لشکر ۸۴ خرم‌آباد به فرماندهی سرهنگ مرتضی محمدی

۲۰ـ لشکر ۸۱ کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ دادفر

۲۱ـ لشکر ۵۸ ذوالفقار (گارد جاویدان شاه) به فرماندهی سرهنگ اسدالله دهقان

۲۲ـ لشکر ۲۱ حمزه (لشکر گارد سابق) به فرماندهی سرهنگ صدیق‌زاده

۲۳- بخشی از لشکر ۳۰ گرگان

۲۴ـ تیپ ۵۹ مسلم ابن‌عقیل از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی شاه‌ویسی

۲۵ـ تیپ ۱۲۷ مقداد از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)

۲۶ـ تیپ ۲۱۲ حمزه از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی قهاری

۲۷ـ تیپ ۳۹ نبی‌اکرم از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)

۲۸ـ تیپ کماندویی ۷۷ نبوت از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)

۲۹ـ تیپ ۴۰ توپخانهٔ رسالت از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی جهانسری

۳۰ـ تیپ ۸۲ صاحب‌الامر قزوین از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی عبدالله عراقی

۳۱ـ تیپ ۳۶ انصارالمهدی از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی حمید عباسی

۳۲ـ تیپ ۱۲ قائم سمنان از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مهدی مهدوی‌نژاد

۳۳ـ تیپ ۶۱ توپخانهٔ محرم از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمدی

۳۴ـ تیپ ۷۵ ظفر از سپاه پانزدهم «رمضان» (اعزامی از غرب) به فرماندهی اصغر مقدم‌تهرانی

۳۵ـ تیپ ۶۶ هوابرد پاسداران از سپاه پانزدهم رمضان (اعزامی از شمال غرب) به فرماندهی محسن شفق

۳۶ـ تیپ ۵۵ هوابرد شیراز به فرماندهی سرهنگ محمود رستمی

۳۷ـ تیپ ۳۵ تکاور

۳۸ـ تیپ ۳۲ قائم باختران

۳۹- گردان اعزامی از مراغه (احمدی فرمانده سپاه پاسداران، مراغه در ۱۱اسفند ۶۷ در روزنامهٔ اطلاعات آذربایجان اعزام این ۱۵گردان را از جانب تیپ ۲۱ «امام‌ زمان» اعلام کرد و افزود که استعداد نیروی اعزامی از یک لشکر هم فراتر رفته بود).

۴۰- گردان اعزامی از طرف «کمیته‌های انقلاب اسلامی» (مختار کلانتری قائم‌مقام فرماندهی کل کمیته‌انقلاب اسلامی در روز ۲۷ اسفند ۶۷ در رادیو اعلام کرد: «…‌شرکت گسترده در عملیات مرصاد به استعداد ۱۶گردان صورت گرفته و کمیته در اندک مدتی که برایش ممکن بود نیروهایش را بسیج کرد و در این عملیات شرکت کرد. تعدادی از برادران هم در این رابطه به‌شهادت رسیدند»).

۴۱ـ گردانهای مسلم، مقداد، حمزه، علی‌اصغر و امام سجاد

۴۲ـ گردان صاحب‌الزمان از قرارگاه رمضان (اعزامی از شمال غرب)

۴۳ـ گردان انصارالحسین از سپاه سوم قدس (اعزامی از شمال غرب)

۴۴ـ نیروهای شهربانی استان کرمانشاه

  1. نیروهای ژاندامری استان کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ راسخ‌القول
  2. نیروهای ژاندارمری استان ایلام به فرماندهی سرتیپ خرم‌رودی
  3. نیروهای اعزامی از کمیتهٔ بیرجند اعزامی از قرارگاه محمد رسول‌الله

۴۸- پرسنل سرباز دانشگاه هوایی نهاجا (نیروی هوایی ارتش) نزدیک به ۴هزار نفر

۴۹- سپاه ۹بدر به فرماندهی شمس

ب: گروه‌های توپخانه رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

ـ گروه۳۳ توپخانه (نشریهٔ صف، مهر۶۷)

ـ گروه۴۴ توپخانه (نشریهٔ صف، مهر۶۷)

ج: پایگاه‌های هوایی و گروه‌های هوانیروز شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

۱ـ پایگاه شکاری نوژه همدان به فرماندهی سرهنگ رضا پردیس

۲ـ پایگاه شکاری وحدتی دزفول به فرماندهی سرهنگ بقایی

۳ـ پایگاه نیروی هوایی اصفهان به فرماندهی سرهنگ صادق‌پور

۴ـ گروه هوانیروز کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ حسین انصاری

۵ـ گروه هوانیروز مسجدسلیمان به فرماندهی سرهنگ چرخ‌تابیان

۶ـ گروه هوانیروز اصفهان به فرماندهی سرهنگ صفایی‌نژاد

۷ـ پایگاه دهم شکاری کنارک (سخنرانی فرمانده همین پایگاه در زاهدان، اطلاعات ۳دیماه ۶۷)

تلفات رژیم ایران در عملیات فروغ جاویدان

بر اساس جمع‌بندی گزارشات و مشاهدات مجاهدین از صحنه‌های مختلف جنگ در عملیات فروغ جاویدان مجموعه‌ی تلفات رژیم ایران، از کشته و زخمی‌، از ابتدا تا انتهای عملیات به ۵۵هزار تن بالغ می‌شد. پنجشنبه ۶ مرداد ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش در اطلاعیهٔ خود، که از «صدای مجاهد» پخش شد و توسط خبرگزاری‌های بین‌المللی در همان‌روز مخابره گردید، بر اساس گزارشات اولیه‌ای که تا همان‌روز دریافت کرده بود، مجموعهٔ تلفات دشمن را ۴۰هزار تن اعلام نمود. اما زمانی که تیپ‌های رزمی به تدریج از صحنه‌های مختلف نبرد بازگشته و گزارشات مبسوط و تکمیلی خود را ارائه دادند، ابعاد جدیدی از شدت نبردها و از کمیت قوای رژیم ایران و ابعاد تلفات آن روشن گردید و تصویر کاملتری به‌دست داد که انتشار آن به گزارش نهایی ستاد فرماندهی موکول گردید. در نهایت در گزارش پایانی، تلفات رژیم ایران اعم از کشته و زخمی ۵۵ هزار تن اعلام شد.

شهدای عملیات فروغ جاویدان

درجریان عملیات فروغ جاویدان و مجموعه درگیری‌های مربوط به آن، ۱۳۰۴ تن از رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش جان باختند. ۵ تن از اعضای هیئت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران که هریک فرماندهی یک تیپ رزمی را به‌عهده داشتند، همراه با ۱۱تن از معاونان هیئت اجرایی، در زمرهٔ جانباختگان بودند.

انعکاس رژیم ایران

بلافاصله بعد از شروع عملیات فروغ جاویدان توسط مجاهدین، رژیم ایران تلاش می‌کرد تا اعلام کند، عملیات فروغ جاویدان حمله عراق است. اما متوجه شد که این تبلیغات اثری ندارد و همه می‌دانستند که در طول ۸ سال جنگ ایران و عراق هیچ‌کدام از نیروهای عراق و رژیم ایران به عمق ۱۵۰کیلومتری خاک یکدیگر نرسیدند. به همین دلیل رژیم ایران در اطلاعیه ای عنوان کرد که این حمله را بیش از ۲۰ تیپ مشترک از مجاهدین و نیروهای عراقی انجام دادند.

در ادامه، رژیم ایران اعلام کرد و در اطلاعیه‌ای گفت در این عملیات، مجاهدین با پشتیبانی توپخانه‌ عراق حمله کردند[۷]. اما از آن‌جا که در عمق ۱۰۰ و ۱۵۰کیلومتری اصولاً هیچ‌ نوع پشتیبانی توپخانه امکان‌پذیر نیست، سرانجام مقامات و ارگان‌های رژیم ایران در اطلاعیه‌ای گفتند: «به‌نظر می‌رسد که نیروهای پیادهٔ عراقی در ابتدا منافقین را همراهی کرده باشند، ولی پس از آن به‌مواضع خودشان بازگشتند»[۸]. اما درنهایت مقامات رژیم ایران تصریح کردند که نیروهای مجاهدین «در ۳۰تیپ سازماندهی گردیده بودند»[۹]. در همین رابطه حجتی کرمانی در ۸ مرداد همان سال درباره مجاهدین خلق گفت مجاهدین به مراتب بدتر و خطرناک‌تر از صدام هستند. تحلیل‌گران رژیم ایران در این‌باره گفتند که مجاهدین می‌خواستند کاری را که عراق «طی چندسال تجاوز به‌خاک ایران نتوانست به آن دست یازد؛ بلکه بیشتر… (می‌خواستند) حتی به تسخیر تهران نیز نایل آیند»[۱۰].

رژیم ایران درباره شهدای مجاهدین در این عملیات آمارهای گوناگونی را عنوان کرده بود. ابتدا رژیم ایران مدعی شد که مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به‌کلی ازبین برده‌‌ است. سپس گفت ۷۵درصد مجاهدین در این عملیات از بین رفتند. معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوای رژیم ایران گفت: مجاهدین ۷۰۰۰ نفر بودند که در مدت ۴۸ ساعت ۴۸۰۰تن از آنها یعنی ۷۰درصد از آنان را نابود کردیم[۱۱]. موسوی‌اردبیلی به «خمس» یعنی انهدام ۲۰درصد از قوای ارتش آزادیبخش ملی اشاره کرد. در ادامه فرمانده سپاه چهارم بعثت در ۱۷مردادماه کشته‌های مجاهدین را ۱۷۳۴تن ذکر کرد[۱۲]. درنهایت وزیر کشور رژیم ایران، با یادآوری بحث مفصل در شورای امنیت کشور، هشدار داد که خطر هم‌چنان باقی است و قضیه «خاتمه‌یافته نیست» و افزود: «ما مسألهٔ منافقین را تمام‌شده تلقی نمی‌کنیم، چرا که بسیاری از عناصر این‌ها موفق شدند… فرار کنند و تعدادیشان هم عقب‌نشینی کردند و به داخل خاک عراق رفتند»!

احمد جنتی در نماز جمعهٔ تهران ۷ مرداد ۱۳۷۳ گفت: «…یک‌مرتبه نقشه ریختند که برق‌آسا تهران را بگیرند و در یک حرکت غافلگیرانه وارد کشور شدند. از چندشهر عبور کردند… همین‌جوری جلو می‌آمدند، به‌حساب این‌که در یک فرصت بسیار کوتاهی خودشان را به تهران برسانند و مسئله را تمام کنند».

سید علی خامنه‌ای در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۶۷ که از رادیو پخش می‌شد در رابطه با بسیج گسترد‌ه‌ی نیرو برای مقابله با ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان گفت «…(ا ین بسیج نیرو) در طول ۸ سال سابقه نداشته… اتفاقاً همان اوقاتی بود که دیگر جنگ هم تمام شده بود، یعنی قطعنامه را ما قبول کرده بودیم».

سرتیپ پاسدار همدانی نیز در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۷۵ در تلویزیون رژیم گفت: «… در طول هشت سال جنگ این‌چنین عملیاتی انجام نداده بودیم. هاشمی، به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا، توی شهر کرمانشاه بود. بسیج همگانی در طول هشت‌سال بی‌سابقه بود. عملیات مرصاد ده‌روز طول کشید…».

صیاد شیرازی، جانشین رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح رژیم در ۵ مرداد ۱۳۷۶ در رادیوی رژیم گفت: «گفتم وضعیت خیلی اضطراری است و چاره‌ای نداریم… این چه‌جور دشمنی است که هم‌چنان دارد می‌آید جلو… منافقین ریختند به شهر و با حالت گستاخانه‌ای شهر را تحت سلطه گرفتند. به خلبان کبرا گفتم شروع کنید به آتش روی اینها… ولی هر چی می‌زدند، جایشان دوباره پر می‌شد. یک سماجت عجیبی داشتند… هواپیماهای فانتوم می‌زدند… باز می‌دیدیم جایشان پر می‌شد…».

پاسدار سعید قاسمی در ۱۳ آبان ۹۱ چنین گفت: «سرپل ذهاب سقوط کرد. کرند غرب: سقوط کرد. تنگه‌ای داریم به نام تنگه پاتاق، که اگر نبردهای آریوبرزنی اتفاق بیافتد کسی برود در تنگه پاتاق این گلدان پلاستیکی را ول بده تو سر دشمن، دشمن نمی‌تواند از این تنگه عبور بکند، سقوط کرد! اسلام‌آباد: سقوط کرد. نبرد رسید به سی کیلومتری کرمانشاه در نقطه ای بنام تنگه چهارزبر که اسمش را گذاشتیم تنگه مرصاد، سقوط کرد! تاریخ نوشت پسرم ظرف گذشت این سه روز بعد از قطعنامه و دو روز بعد از آن، به یک اعتبار از شما بیش از ۱۲هزار نفر و به یک روایتی دیگر بیش از ۲۲ هزار، دشمن اسیر از شما گرفت. وقت نمی‌کردند سازمان مجاهدین خلق غنیمتی‌های شما را جمع کنند.»

احمد خاتمی در ۲۹تیر۱۳۹۱ در سخنرانی اش که در تلویزیون پخش می‌شد گفت: «روز پنجم مرداد روز عملیات پیروزمندانه مرصاد هم هست در سال ۶۷، منافقین نوکر اجانب به تحریک صدام در خواب و خیال می‌خواستند بیایند کرمانشاه و از کرمانشاه هم بیایند تهران و نظام را ساقط کنند، تا ۳۴ کیلومتری کرمانشاه هم آمدند، رزمندگان کفر ستیزمان شجاعانه، قهرمانانه وارد شدند، و این‌جا یاد می‌کنم از شهید بزرگوار صیاد شیرازی که قهرمان مرصاد بود و اونها انتقام کینه توزانه‌شان را با شهادت این شهید گرفتند.»

ناصح، فرمانده وقت لشکر نبی اکرم (ص) در گفتگویی در تلویزیون رژیم ایران در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۹۰ گفت: «ما قطعنامه رو پذیرفتیم و بیست و هفتم رسماً اعلام شد از رادیو تلویزیون ما، رسماً قطعنامه اعلام شد. روز بیست و هشتم منافقین اعلام آماده باش دادند. خیلی نکات تو بحث تاریخ‌ها نکات مهمیه، عملیات‌شون کی شروع شد؟ سوم مرداد. یعنی شما زمان اعلام آماده باش تا زمان عملیات یک هفته وقت بوده»

کارشناس مسایل سیاسی رژیم در همان برنامه: «خب اینها با این هدف حرکت کردند، نیرو جمع کردند، یعنی نیروهایی که در اروپا پخش بودند در آمریکا بودند، در خود عراق اینها رو جمع‌آوری کردند، سازماندهی کردند، دختر و پسر، و با تجهیزات بسیار مفصلی که صدام در اختیار اونها قرار داده بود از توپ و تانک و نفر بر و خودرو و سلاح و سلاح پیشرفته اینها حرکت کردند، خب ابتدا هم فکر می‌کردند که یعنی بعد از اینکه در سرپل ذهاب و کرند غرب عبور کردند فکر کردند دیگه مسیر رو به راحتی می‌تونن تا کرمانشاه برن و از اونجا هم به قول خودشون بیان تا تهران و به قول اون زمان آقای رجوی که در سخنرانیش برای منافقین گفته بود جمعبندی عملیات رو در تهران خواهند داشت فردای اون روز؛ و حرکت کردند و آمدند، آمدند تا به اصطلاح چند کیلومتری کرمانشاه آمدند»

ناصح: «یک بسیج همگانی در سرتاسر دنیا می‌کنه، از همه جای دنیا آدمهاشو جمع می‌کنه، کل ستادش رو رسونده بود به پنجاه نفر، این پنجاه نفر رو در بیست و سه تا تیپ، تیپ‌های ۱۵۲ تا ۲۰۰ نفره، یعنی ۱۵۲ نفره، ۱۸۰ نفره، ۲۰۰ نفره اینها رو سازماندهی می‌کنه و سازمانشو متحول می‌کنه تو ظرف همین یک هفته، حدود ۱۰۰ تانک و نفربر و حدود ۱۰۰۰ تا خودرو، من فکر می‌کنم ۵۰۰۰ تا آدم ۱۰۰۰ تا خودرو فقط. بعد حدود ۱۰۰ تا فرض کنید پدافند. ۳۰۰ تا انواع خمپاره‌ها رو داشتند، و توپهای سیار رو، بعد انواع موشک‌های به اصطلاح ضد هلی‌کوپتر، سهند و نمی‌دونم اینها رو تجهیز شده بودند، بعد تجهیز شدند واگذار کردند تو یک هفته از قبل تو بخش زیادی آموزش داده بودند و بخشی هم که جدید آمده بودند که ما تو درگیری‌ها هم اینو دیدیم.»

سرهنگ رخسی: «سازمان منافقین که ساعت ۴ بعدازظهر همون روز با عبور از گردنه پاتاق حرکت خودشون را به سمت شهر کرند غرب ادامه دادند.»

پاسدار ویسی از فرماندهان رژیم در عملیات فروغ جاویدان در تلویزیون رژیم در ۵ مرداد گفت: «من اجازه گرفتم که اجازه بدید برم از کرمانشاه مثل روزهای اول از مساجد نیرو بیارم، و اینجا آغاز درگیری ما با حضور در کنار منافقین اینجا بود. ما حرکت کردیم، بعداز ظهر بود، آمدیم از گیلان غرب به طرف اسلام‌آباد، دیدیم یک ازدحام زیادی در کنار سپاه هست، همهمهٔ زیادی هست، پرسیدیم چه خبره؟ یکی از بچه‌ها به نام جناب آقای علی مؤیدی رئیس جهاد سازندگی اون روز اسلام‌آباد بود، ما را می‌شناخت، جلو ماشین ما را گرفت گفت فلان کس منافقین حمله کردن، اصلاً وقتی اسم منافقین رو آورد… که حمله کردن، برای ما قابل قبول نبود، متحیر ماندیم که مگر میشه چنین چیزی؟ باور نمی‌کردیم»

گزارش «ویژه و خیلی محرمانه»

گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» فرماندهی کمیته‌های رژیم دربارهٔ عملیات فروغ جاویدان

فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۴شهریور۶۷ گزارش ویژه و محرمانه‌ای را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان برای خمینی و سران رژیم ایران تنظیم کرد. این گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهی ـ ویژهٔ عملیات مرصادـ خیلی محرمانه» در چند نسخهٔ محدود تهیه شد و شامل دو بخش عمده است. یک بخش آن به بررسی عملیات فروغ جاویدان و نقش نیروهای کمیته‌ در مقابله با آن می‌پردازد[۱۳].

بخشی از گزارش نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان

«…عدم شناخت از توان و نیروی آنان باعث شد که پس‌ از سقوط مهران نتوانیم برنامه‌هایشان را پیش‌بینی کنیم و درنتیجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سردادند و بدون کمترین تلفات و تنها با کسب یک برگ برندهٔ تبلیغاتی روانی از این شهر خارج شده و تا مدتی بعد به‌راحتی گروه‌های گشتی اعزام کرده و درهم‌ریختگی نیروهای ما که تا مدتها بعد ادامه داشت و نیروی دفاعی و حضور مشخصی در منطقه نبود و اوضاع لشکر قزوین پس‌از این عملیات و فرار نیروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امکان تردد منافقین در داخل (به‌طوری‌که تا بیمارستان شهید سلیمی ایلام با آمبولانس آمده بودند) زمینه را برای برنامه‌ریزی‌های آتیهٔ گروهک فراهم ساخت و درنتیجه کلیهٔ هواداران را از سراسر جهان فراخواند».

عملیات فروغ جاویدان

گرچه به‌نظر می‌رسد که شعار منافقین در مهران که گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبلیغاتی بوده باشد زیرا تا آن زمان روال آموزش‌ها هنوز عادی بوده‌است لکن پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و تحلیل سازمان از مسائل درونی کشور باعث شد که این شعار به‌عنوان برنامهٔ کار سازمان درآید و پس از چند روز بمباران تبلیغاتی در خصوص اقدام جمهوری اسلامی که آن را استیصال مطلق خواندند برنامهٔ درازمدت خود را که ظاهراً قرار بود طی دو سال آینده به اجرا درآید تغییر داده و سرانجام در روز ۳۱ تیر ۶۷ به کلیهٔ نیروهای موجود در قرارگاه‌های مستقر در عراق خبر دادند که به‌زودی عملیات آغاز می‌شود. از ساعت۱۱ شب تا بامداد روز اول مرداد ۶۷ کلیهٔ نیروها در یک اجتماع همگانی شرکت جسته پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم سرکردهٔ منافقین و پس از او مریم برای حاضران سخنرانی می‌کنند و رجوی می‌گوید وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسیده و با تحلیل اوضاع سیاسی نظامی کشور وضعیت جبهه و اقدام‌های عراق فرصت را برای یک اقدام عجیب مناسب معرفی می‌کند.

«سند:

شب شنبه ۶۷/۵/۱

نشست رهبری: طرح عملیاتی

سوژهٔ عملیات: ایران

هدف عملیات: تسخیر تهران

اسم عملیات: فروغ جاویدان

روز شنبه: آماده‌سازی و چک تسلیحات

شب یکشنبه: آماده‌کردن ماشینها و مستقرکردن سلاح‌های نیمه‌سنگین

فرکانس عمومی: ۵۰۰

سرعت حرکت در روز: ۷۰ کیلومتر

سرعت حرکت در شب: ۵۰ کیلومتر

فاصلهٔ هر نفربر در روز ۳۵ متر

فاصلهٔ هر نفربر در شب ۲۵ متر»

‌پس از سخنرانی مسعود و مریم به سؤال‌های حاضران پاسخ گفته می‌شود و مقرر می‌شود که نیروها به ۵ بخش تقسیم و عملیات در ۵ مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوین و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سیمای تهران به انجام برسد. سرعت اتومبیل‌ها را در طول روز و شب مشخص کردند، از انجام هر کار اضافی و حاشیه‌ای نیروها منع می‌شوند و هر تیپ مأموریت خاصی را به‌عهده گرفته‌ است. قرار است هرگونه مقاومتی سرکوب شود. گفته شده که اغلب نیروهای نظامی و انتظامی منطقه هماهنگ هستند که فهرست دستگیرشدگان از نیروها متأسفانه به‌نحوی مؤید این ادعاست. قرار بوده زخمی‌ها را برای مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پایان عملیات نسبت به جمع‌آوری آنان اقدام کنند. کشته‌شدگان را چون پسر وهب در کربلا رها کنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن را به دست مردم حامی بسپارند. در خصوص احتمال حملهٔ نیروهای اسلام تنها امکان حملهٔ هوایی را محتمل دانسته که گفته‌اند پیش‌بینی لازم شده‌است و ظاهراً برای استفاده از هوانیروز باختران تعدادی خلبان نیز با خود آورده بودند…

ابزار و وسایلی که با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهای تندرو با خود آورده بودند. نیروها را برای انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در کل، مسیر کاروان روی آسفالت مشخص شده بود…

«عملیات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است که خطر بزرگی را از کشور دفع کرد و چنان‌چه منافقین موفق می‌شدند به شهر کرمانشاه دست یابند، که امکانش در آن وضعیت چندان بعید به‌نظر نمی‌رسید، شرایط سختی در منطقهٔ غرب به‌وجود می‌آمد.

وجود پادگان اباذر، الله‌اکبر و سلمان که از دژهای محکم نظامی در غرب هستند و نیروهای مأمور پدافند منطقه، نتوانستند مانع حرکت کاروان شوند».

مسعود و مریم رجوی درباره عملیات فروغ جاویدان

مریم رجوی، درباره عملیات فروغ جاویدان

مریم رجوی به‌مناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران در سخنرانی خود درباره عملیات فروغ جاویدان گفت:

«از نظر عقیدتی فروغ جاویدان بزرگترین و عالیترین نمود فدا و صداقت مجاهدین در تک‌تک کلمات حقه‌شان بود. به همین دلیل هم بود که تمامی تبلیغات زهرآگین علیه مجاهدین را دود کرد و همه، چه در ایران و چه در جهان، استقلال مجاهدین و پاکباختگی آنها را در راه خدا و خلق دیدند. این فدای بزرگ با همهٔ جاودانه‌ فروغ‌هایش، مجاهدین را از نظر عقیدتی تکان داد. درواقع فروغ جاویدان برای ما سکوی پرش به دنیای نوینی از نظر ارتقای عقیدتی بود که محصولش در یک کلام صیقل خوردن اراده‌ها و تغییر و ارتقای کیفی انگیزش‌های انقلابی در تک‌تک مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی بود. در این اعتلای عقیدتی باید گفت که هر قطرهٔ خون شهیدان فروغ جاویدان به‌نحوی کاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسیم عطرآگین رهایی، قلبها و ضمایر مجاهدین را دگرگون کرده‌است. تغییر و تحولی که بلافاصله در میدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشکلات و معضلات منطقه، راهگشایی خارق‌العاده‌ای داشته‌است. البته منکر نمی‌شوم که فهم این مقوله قدری مشکل است؛ ولی من فکر می‌کنم اینها صفحاتی از تاریخ مجاهدین است که انشاءالله بعد از پیروزیشان بتوانند آن را به تمام و کمال برای مردم ایران باز کنند. هر ناظر بی‌طرفی هم می‌تواند در گفتگو با تک‌تک مجاهدین و در کارها و مسئولیت‌های آنها، آثار این تحول را با مثالها و موارد مشخص جویا شود و به‌چشم ببیند. اگر از من یا هر مجاهد خلق دیگری بپرسید که آیا ورود به این دنیای نوین بدون فروغ جاویدان میسر بود، قطعاً پاسخ همه ازجمله من منفی است و اگر شهیدان فروغ جاویدان را، فدیه‌های مجاهدین در طول این سه سال تلقی کنیم، درواقع بهرهٔ خونهایشان در اعتلای سازمان و ارتش آزادی خیلی بالا و خیلی ممتاز و استثنایی است و این‌جاست که قدر و شأن این شهیدان نیز برای ما بیشتر روشن می‌شود. البته طبیعی است که چنین دستاوردی را ما قبل از هر چیز مدیون اوج هوشیاری، مسئولیت‌پذیری، برّایی، قاطعیت و صید لحظه‌های حساس تاریخی‌ـ سیاسی توسط مسعود هستیم که درواقع همان کیفیت فرماندهی بی‌نظیر او را در کمینگاه‌های مقاومت و در سرفصلهای حیاتی به منصهٔ ظهور می‌رساند».

مسعود رجوی، در سالگرد عملیات فروغ جاویدان

«رادیو، تلویزیون، مطبوعات مقامات و جشن می‌گیرد که سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل یادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب کشور و کرمانشاه. آتش‌بس و فروغ جاویدان از سرفصل‌ها و مقاطعی است که اثرگذاری عنصر انقلابی و عنصرمجاهد خلق و ارتش آزادی ملی درش درخشان بارز و آشکار می‌شود. از قضا هر چه زمان میگذره واضح تر و امسال برای سیزدهمین بار واضحتر از همیشه. هم از بابت اثرگذاشتن کیفی ارتش آزادی بخش در تحمیل آتش‌بس یا بقول دجال بقول خود خمینی زهر آتش‌بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز که در حقیقت گل گرفتن همه رویاهای خلافت ابد مدت و تجدید امپراتوری عثمانی از جانب خمینی و رژیمش بود. تردیدی نیست که عنصر تعیین‌کننده داخلی ایرانی شما یعنی ارتش آزادیبخش بودید، و بعد هم درست وقتی که ارتجاع می‌خواست دنده عوض کند و مدار و میز جدیدی و شما مجددأ بلحاظ تاریخی و استراتژیک در برابرش قرار گرفتید در برابر رژیم خمینی. خوب حالا زمان گذشته و بروشنی میشه همه چیز را دید در آن روزگار سال ۶۱ ببعد این فقط مقاومت ایران و مجاهدین بودند که سیاست انقلابی صلح را پرچمداری می‌کردند. شعار استراتژیکی صلح صلح آزادی بود در برابر جنگ جنگ اختناق… تقریبأ همه، همه با هم باستثنأی مجاهدین و مقاومت ایران در جنگ ضد میهنی با خمینی بودند، ارتجاع و بورژوازی استحاله طلب و همین‌طور پشتیبانان خارجی خمینی. در واقع خمینی توانسته بود همه آنها را با خودش بکشاند… وقتی که وضع خمینی در صحنه‌های جنگ خیلی رو به تزلزل می‌رفت در مهر ماه ۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کرده‌اند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شده‌اند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرموده‌اید اگر خسته شده‌اید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب داده‌اید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتش‌بس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار می‌کرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعاً درنگ نمی‌کرد داستان قتل‌عام اینرا نشان می‌داد. اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای به دلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ می‌گویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و برای حفظ نظام تن به آتش‌بس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط می‌شد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامه‌های ملل متحد هست که همه را عراق امضا کرده‌ است. تا آنجایی که به عراق مربوط می‌شد بلحاظ تاریخی و سوق‌الجیشی این را در خودش نمی‌دید که مثلاً ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط می‌شد بدش نمی‌آمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلاً خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمی‌ها بودندکه به ما شلیک می‌کردند بعد هم بچه‌ها را می‌بردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق می‌زدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح می‌دهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که می‌بافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتش‌بس می‌خواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح داده‌ایم و می‌دهیم و نه شعار آتش‌بس».

پانویس

  1. لحظه سرنوشت - مسعود رجوی در نشست توجیهی عملیات فروغ جاویدان ـ ۱ مرداد ۱۳۶۷-سایت مجاهد
  2. گفتگو با جانشین فرمانده لشکر۶ پاسداران- روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۶ مرداد
  3. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵ مرداد
  4. اطلاعیه‌های ستاد فرماندهی کل قوا -روزنامه رسالت چهارشنبه ۵ مرداد
  5. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۶ مرداد
  6. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۶ مرداد
  7. اطلاعیهٔ ستاد فرماندهی کل قوا، ۷ مرداد
  8. مصاحبهٔ استاندار کرمانشاه
  9. شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا، ۱۰مرداد
  10. روزنامه کیهان ۱۲ مرداد۶۷
  11. شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا ۱۰ مرداد ۶۷
  12. شعبانی، فرمانده سپاه چهارم بعثت در کرمانشاه، ۱۷ مرداد ۶۷
  13. نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان شماره‌ی۱۵۲ مورخ ۲۰ آبان ۶۷

منابع