مجید شریف واقفی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
مجید شریف‌واقفی
مجید شریف‌واقفی.JPG
محمد حنیف‌نژاد
زادروزمهر ۱۳۲۷
تبریز
درگذشت۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴
تهران
ملیتایرانی
تابعیتایرانی
تحصیلاتدانشجوی مهندسی
از دانشگاهدانشگاه شریف
نقش‌های برجستهعضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران
تأثیرپذیرفتگاناعضاء وهواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران
دیناسلام-شیعه

مجید شریف‌واقفی، (تولد: مهر۱۳۲۷- درگذشته: ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۵۴) عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران پس از دستگیری‌های گسترده ساواک در شهریور ۱۳۵۰فارغ‌التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف

مجید شریف‌واقفی در سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. در دوران کودکی پدرش که کارمند اداره فرهنگ و هنر و استاد زری‌بافی بود به اصفهان منتقل شد. مجید هفت ساله بود که بدلیل استعداد بالایی که داشت به کلاس دوم راه یافت. وی در دبیرستان به عنوان مسئول کتابخانه و منشی انجمن دبیرستان که خود در تشکیل آن کوشیده بود به فعالیت پرداخت. تجمع در اعیاد، سوگواری‌های مذهبی، بازدید از بیمارستانها و یتیم‌خانه‌ها به شکلی جمعی برای اولین بار توسط وی به اجرا در آمد. در این رهگذر بود که بیشتر و بیشتر با نابسامانی‌ها و آسیب‌های اجتماع آشنایی یافت. در سال ۱۳۴۵ در زمره اولین دانشجویان رشته برق دانشگاه صنعتى آریامهر به تحصیل پرداخت دانشگاهی که در سالهای بعد به نام حودش نامگذاری شد.[۱]

در تيرماه سال ۱۳۴۹ مجيد تحصيلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی برق به پايان رسانيد و پس از پایان خدمت نظام وظيفه عمومی در سال ۱۳۵۰ در اداره برق منطقه فارابی تهران مشغول به کار شد.

مجید شریف‌واقفی در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴ توسط جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران در یکی از خیابان‌های تهران به قتل رسید.

عضویت در سازمان مجاهدین

مجید شریف‌واقفی در دانشگاه هرچند که فعالیت‌هایی در رابطه با تشکل‌های دانشجویی داشت ولی این فعالیت‌ها نمی‌توانست او را قانع کند. بنابراین بعد از آشنایی با مجاهدین در اواخر سال ۱۳۴۷به عضويت سازمان مجاهدين خلق ایران در آمد.

مجید شریف‌واقفی در مدتی کوتاه پس از ورود به سازمان در رأس یکى از شاخه‌هاى اصلى قرار گرفت. وی همزمان مسئولیت امور امنیتى سازمان، مسئولیت گروه الکترونیکى (شنود فرستنده هاى ساواك) و مسئولیت ارتباط با افراد خارج از کشور را نیز بر عهده داشت.گروه الكترونيك به موفقیتی چشم‌گیر دست‌یافته بود که خشم ساواک را برانگیخت. این گروه با ساخت آنتن‌هایی كه بى‌سيم‌هاى ساواک را شنود کرده و افرادی را که لو رفته و شناسایی شده بودند و ساواک درصدد دستگیری‌شان بود، نجات می‌داد.

پس از چندی برای پیشبرد امر مبارزه؛ چند گروه در سازمان تشکیل شد که مجید شریف‌واقفی به همراه چند تن از کادرها در راس گروه کارگرى قرار گرفت.[۱]

تصویری از دوران دانشجویی مجید شریف‌واقفی

در راس شاخه كارگرى مجيد شريف واقفی و سپاسى به همراه ليلا زمرديان، وحيد افراخته و محمد يزدانيان بودند. ارديبهشت سال ۱۳۵۲ تقى شهرام از زندان سارى فرار كرد و به سازمان پیوست و پس از چندی به مركزيت سازمان راه یافت. او که ماركسيست شده بود گام به گام بحث‌ها و سئوالاتى را در ميان اعضا مطرح می‌کرد. وی كه فردی پر مطالعه و فعال بود تلاش زيادى كرد تا افراد ديگر را با خود همراه كند و با طرح اینکه ايدئولوژى مذهبى پاسخگوى نيازهاى مبارزه نيست و بايستى ايدئولوژى سازمان را تغيير داد، نقشه‌ی خود را پیش می‌برد. او اين سير تغيير ايدئولوژى را سير انتقاد از خود ناميد، با این ادعا كه اشتباهات و ضربه‌هايى كه سازمان خورده ناشى از ايدئولوژى مذهبى آنان بوده است.

نقش مجید شریف‌واقفی پس از دستگیری رهبران مجاهدین

وی از جمله کادرهایی بود که توانسته بود از ضربه ساواک شاه در شهریور ۱۳۵۰ به سازمان مجاهدین خلق ایران در امان بماند. در آن سال بنیانگذاران و کادرهای سازمان مجاهدین خلق ایران، توسط ساواک دستگیر شده و به‌شهادت رسیدند. مجاهد خلق مجید شریف‌واقفی با هوشیاری و سرعت عمل از چنگ ماموران ساواک که برای دستگیری وی به محل کارش مراجعه کرده بودند گریخت و از آن پس دوران جدید فعالیت خود را آغاز نمود. مجید شریف‌واقفی در کنار مجاهدین احمد رضایی و رضا رضایی و کاظم ذوالانوار نقش خود را در بازسازی تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران به خوبی ایفا کرد. پس از دستگیری کاظم ذوالانوار در مهر ۱۳۵۱، مجید شریف‌واقفی به عضویت مرکزیت سازمان مجاهدین درآمد. با آغاز شکل‌گیری و سلطه جریان جدا شده از سازمان مجاهدین خلق ایران، مجید شریف واقفی سخت‌ترین دوران مبارزه خود را آغاز کرد و اگر‌ چه طی این مدت بار سنگین فشارهای طاقت‌فرسا را به دوش می‌کشید، اما هرگز در برابر جداشدگان لحظه‌ای تردید نکرد.[۲]

طرح ترور مجید شریف واقفی

جدا شدگان که توانسته بودند بر بخش‌هایی از سازمان مجاهدین خلق ایران مسلط شوند، تلاش می‌کردند تا مجید شریف‌واقفی را از مقاومت در برابر خود، مأیوس و دلسرد نمایند. اما مجید شریف‌واقفی تن به سکوت و سازش نمی‌داد. او با گردآوری تعدادی از خواهران و برادران که پراکنده شده بودند؛ تشکیلات جدیدی را شکل داده بود و همین امر، باعث شد خشم و غضب جریان جدا شده را نسبت به وی برانگیخته وتوطئه قتل او را طرحریزی کنند. آنها در بعد‌از‌ظهر روز ۱۶اردیبهشت سال ۱۳۵۴در یکی از خیابانهای خلوت تهران، او را به‌شهادت رساندند و پس‌از انتقال پیکر بی‌جانش به‌بیابانهای حومه تهران، آن‌را به‌آتش کشیدند. [۲]

جزئیات ترور مجید شریف‌واقفی

رهبران این جریان پس از آگاهی از فعالیت‌ها به تدريج مسئوليت‌هاى وى را گرفته و ارتباطاتش با سازمان را محدود كردند. در تابستان سال ۵۳ (شاخه كارگرى) منحل شد.

مجید شریف‌واقفی در این دوران علیرغم حضورش در جلسات کمیته‌ی مرکزی مسئوليت قابل توجهى نداشت. در پائيز ۵۳ او را به کار کارگری در یک کارخانه فرستادند. اما مجید و دوستانش زیر بار تحمیلات مرکزیت جدید نرفتند، در این مرحله دیگر دستور حذف شریف‌واقفی در دستور کار مرکزیت جدید قرار گرفت.

۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴ ساعت حدود چهار بعدازظهر، مجید که از طریق همسرش به قراری فرستاده شد در سه‌راه بوذرجمهری‌نو، با اینکه مسلح بود، تصور نمی‌کرد که باید به فکر دفاع از خود باشد. طبق برنامه، همسرش بی‌آنکه از جریان ترور مطلع باشد، شریف را تا محل ملاقات همراهی کرد و سپس جدا شد. به شریف گفته بودند این جلسه برای اتمام حجت است و امیدواری‌هایی به او داده شده بود که قرار است سازمان با فعالیت جداگانه آن‌ها موافقت کند. پس از حضور در قرار قاتلان با دو گلوله او را به قتل می‌رسانند و به مردمی که بر اثر صدای تیراندازی تجمع کرده بودند می‌گویند: «ما پلیس هستیم، دور شوید. فرد کشته شده خرابکار بود».

نامه‌ی شریف‌واقفی به مادرش

مادر مهربانم، خانواده عزيزم،

پس از سلام با قلبى مملو از دوستى به شما و عشق به تمام مردم زحمت‏کش و ستمديده، به شما درود فرستاده، آرزوى سلامتى و سعادت همگى را دارم. از اينکه مدتى است براى شما نامه‌اى نداده‌ام مرا خواهيد بخشيد. اگر اشکالى وجود نداشت هر لحظه پيش شما مى‌بودم، ولى برايم تحمل‌پذير است که در اين شرايط در راه خدا و خلق دورى شما را نيز به عنوان يک مشقت در اين راه تحمل کنم و اميدوارم شما نيز چنين باشيد. در مقابل نابخردان و خودپرستان صبر و شکيبايى خود را از دست ندهيد. هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد به عشق.”[۱]

جستارهای وابسته 

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ سایت ملی مذهبی - قضاوت تاریخ میان شریف واقفی و تقی شهرام !
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ مجید شریف واقفی - سازمان مجاهدی خلق ایران