محمدتقی‌ پسیان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «== جستارهای وابسته == == منابع == {{پانویس}}» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
یازدهم مهرماه سال 1300، شهادت کلنل محمدتقی‌خان پسیان 
== زندگی‌نامه ==
کلنل محمد‌تقی‌خان پسیان، در سال 1271 شمسی در محله سرخاب تبریز به‌دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به‌پایان رساند و در سال 1286 یعنی زمانی که 15ساله بود، برای ادامه تحصیل در مدرسه نظام به تهران رفت. پسیان در 23سالگی با لیاقت و کفایت تمام به درجه «یاوری» (سرهنگی) نائل شد و پس از پایان تحصیلات در ایران، زمانی که 23ساله بود، به آلمان رفت و ظرف 3سال دوره هوانوردی و مکانیک را با موفقیت طی کرد و به ایران بازگشت. 
== مناصب ==
وی در سال 1299 شمسی پس از سپری کردن مراحل مختلف و بارز شدن شجاعت و فرماندهیش به‌خصوص در شکست قوای روسیه در جریان جنگهای جهانی اول که به ایران تجاوز کرده بودند، در زمان صدارت مشیرالدوله ریاست ژاندارمری خراسان را برعهده گرفت. 
[[پرونده:محمدتقی‌خان پسیان با درجه نایب‌اولی (سرگرد).jpg|بندانگشتی|'''محمدتقی‌خان پسیان با درجه نایب‌اولی (سرگرد)''']]
او از افسران شایسته و آگاه و از جمله میهن‌پرستان سلحشوری بود که از همان آغاز، مهر ایران و ایرانی را در دل داشت و با سری پرشور در آرزوی آزادی و استقلال میهن از دست اجانب و دست‌نشاندگان داخلی آنان پس از شکست انقلاب مشروطه تن به تسلیم در برابر حاکمیت مجدد استبداد و روی کارآمدن عناصر مزدور و میوه‌چینی چون وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه نداد و با قیام خود در خراسان، بخشی از مقاومت مردمی را علیه حاکمیت استبداد جدید رهبری کرد. 
== شروع مبارزه با عوامل داخلی انگلستان ==
کلنل محمد‌تقی‌خان پسیان قبل از روی کارآمدن قوام‌السطنه در خراسان فرماندهی نیروی ژاندارم را به‌عهده داشت و در زمان کابینه‌ سید ضیاءالدین دستگیری قوام‌السطنه که در آن زمان والی خراسان بود، به دست او صورت گرفته بود. وی بعد از روی کارآمدن قوام‌السلطنه که سعی داشت حیطه‌فعالیت او را محدود کند و نهایتاً از کار برکنار نماید، از والی تعیین‌شده از سوی حکومت وقت تبعیت نکرد و عملاً والیگری خراسان را به‌عهده گرفت و در آن‌جا مصدر خدماتی شد.‌ تهدید و تطمیعهای قوام‌السلطنه نیز در وی تأثیر نکرد و حاضر به همکاری و همراهی با قوام‌السلطنه و حکومت کودتا نشد.
[[پرونده:نوشته روی عکس این عکس سر مرحوم کلنل محمدتقی‌خان پسیان رئیس ژاندارم خراسان است رحمة‌الله علیه.jpg|بندانگشتی|نوشته روی عکس: این عکس سر مرحوم کلنل محمدتقی‌خان پسیان رئیس ژاندارم خراسان است رحمة‌الله علیه]]
پسیان مبارزه خود را با عوامل داخلی انگلستان، که در آن زمان در همه سطوح، مقامهای کشوری و لشگری را قبضه کرده بودند، آغاز کرد و به‌صراحت اعلام کرد: ‌ «باید با هر ‌کس که خائن وطن است، بجنگیم». به‌همین علت عناصر خودفروخته‌یی نظیر وثوق‌الدوله‌ها و قوام‌السطنه‌ها خصم آشتی‌ناپذیر او بودند و در مسیر مبارزه ملی او، از هیچ کارشکنی و کینه‌کشی دریغ نکردند. ایام ریاست او در ژاندارمری خراسان مصادف با استانداری قوام‌السلطنه، مهره بدنام انگلستان، در همان‌جا بود. پسیان با شجاعت و قاطعیت تمام قوام را دستگیر و به‌تهران فرستاد و خود کفالت استانداری را نیز به‌عهده گرفت. پس از آن بلافاصله شروع به ‌مبارزه با عوامل استعمار انگلیس و مرکز آنها در مشهد، یعنی کنسولگری انگلستان کرد و حقوق از‌دست‌رفته مردم را استیفا نمود. در گزارشهای کنسولگری انگلستان از مشهد موارد متعددی به‌چشم می‌خورد که خشم و کینه عوامل و کارگزاران استعمار را از اقدامها ملی پسیان نشان می‌دهد. از جمله در یکی از این گزارشها آمده است: «کلنل محمدتقی‌خان در صبح روز شانزدهم سپتامبر طی یادداشتی به ‌من اطلاع داد که ”از این تاریخ تلگرافهای کنسولگری و تمام اتباع انگلستان می‌بایست به‌صورت غیر‌رمز و فقط توسط تلگرافچیهای ایرانی مخابره شود“ و استفاده از وسایل دیگر هم ممنوع اعلام می‌شود».
در آن ایام پر‌آشوب که نهضت مشروطیت با شکست رو‌به‌رو شده بود، دسیسه‌های استعماری برای غارت ایران به‌صورتهای مختلف شکل می‌گرفت. اما شعله آزادی‌خواهی در گوشه و کنار ایران هم‌چنان برافروخته بود. در گیلان، میرزا‌کوچک‌خان و در تبریز، شیخ محمد خیابانی، پرچم مقاومت را برافراشته بودند، تا نهالی که سردارانی چون ستارخان و باقر‌خان و به ‌بهای خون شهیدانی هم‌چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین و هزاران مجاهد آزادی‌ستان دیگر کاشته شده بود، در بادهای مسموم استبداد و استعمار نخشکد و از بین نرود. البته به‌دلیل شرایط تاریخی و کمبودها وضعفهای مشخص، این جنبشها نتوانستند از پیچ‌وخم‌ها بگذرند و تداوم و ارتقاء یابند و به‌ یکدیگر وصل شده و جنبشی سراسری و پیروزمند در تمام ایران به‌وجود بیاورند. اما هر یک از آنها بیانگر آرزو و عزم مردم ایران در رهایی از چنگال استبداد و استعمار بودند. در چنین بحبوحه‌یی استعمار نیز دست به‌کار شده و با مکر و دسیسه، رضاخان میرپنج را به‌ قدرت رسانده بود. رهبران جنبشهای ملی در تبریز، گیلان و مشهد به‌خوبی می‌دانستند که چه مسیر پر‌رنج و خطری را پیش دارند. اما آن‌چه فراتر از همه مشکلات آنان را به ‌استواری و استقامت وا‌می‌داشت، عشق به ‌ایران و آزادی میهن بود.
پسیان در یکی از نامه‌هایش درباره مشکلات و اهداف خود نوشت: ‌ «… ایرانی نمی‌میرد و محو نمی‌شود؛ اگر ما هم نبینیم، اخلاف ما خواهند دید؛ بر‌ماست که آنها را از ننگ ذلت خلاص نماییم؛ آری ما باید جانبازی کنیم، ما باید با هر‌ کس که خائن وطن است بجنگیم، … بی‌شبهه ما در این راه به ‌موانع سهمگین برخواهیم خورد، ما بایست ریشه‌های سنگین خیانت را از جا کنده، اصول آریستوکراسی [اشرافیت] را از مملکت نابود سازیم. لیکن امیدوارم عزم آهنین ما سلاسل و قیودات ارتجاعی را از هم گسسته و تمام موانع و عوائق را برهم شکند، اتکال و اتکای ما به ‌یاری خدا و ائمه ‌اطهار است و بس… - محمدتقی پسیان». درچنین شرایطی بود که احمدشاه، قوام را به نخست‌وزیری گماشت. قوام ابتدا سعی کرد با تهدید و تطمیع پسیان دلاور را فریب داده و به‌ سلک وابستگان به ‌استعمار و استبداد درآورد. غافل از این که شور آزادگی و میهن‌پرستی پسیان او را به یک سردار سازش‌ناپذیر تبدیل‌کرده بود که سودایی جز آزادی میهن نداشت. و همان‌طور که خود گفته بود: «… مرا اگر بکشند، قطرات خونم کلمه ‌ایران را ترسیم خواهد نمود و اگر بسوزانند، خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد». 
[[پرونده:مزار پسیان در کنار مقبره نادرشاه در مشهد.jpg|بندانگشتی|مزار پسیان در کنار مقبره نادرشاه در مشهد]]
افکار آزادی‌خواهانه او برایش در میان مردم نفوذ و اعتبار فراوانی به‌دست آورد. کلنل پسیان با توجه به نفوذ بیگانگان در ایران و نابسامانی اوضاع کشور، برای خارج شدن ایران از زیر نفوذ انگلیس و بهبود وضع مردم، مبارزه با حکومت مرکزی را آغاز کرد و بدین ترتیب قیام افسران در استان خراسان به‌وقوع پیوست. در این قیام، کلنل پسیان امور استان را کاملاًً در دست گرفت و قوای تحت فرمانش با نیروهای طرفدار دولت مرکزی جنگیدند.
رضاخان و قوام که از دسیسه‌های خود نتیجه‌یی نگرفتند، عاقبت تصمیم به‌سرکوب جنبش پسیان گرفتند. علاوه برآن برخی خانهای سرسپرده محلی را علیه کلنل تحریک کردند. سرانجام پس از نبردهایی بین نیروهای وفادار به‌کلنل پسیان و قوای دولتی و خانهای مزدور محلی در روستایی واقع در شرق قوچان، محمدتقی‌خان پسیان، این مبارز خستگی‌ناپذیر، در سن 31سالگی کشته شد و سرش را از بدن جدا کردند.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/5/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%DA%A9%D9%84%D9%86%D9%84-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86 شهادت کلنل محمدتقی‌خان پسیان]</ref>
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ ‏۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۶

یازدهم مهرماه سال 1300، شهادت کلنل محمدتقی‌خان پسیان 

زندگی‌نامه

کلنل محمد‌تقی‌خان پسیان، در سال 1271 شمسی در محله سرخاب تبریز به‌دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به‌پایان رساند و در سال 1286 یعنی زمانی که 15ساله بود، برای ادامه تحصیل در مدرسه نظام به تهران رفت. پسیان در 23سالگی با لیاقت و کفایت تمام به درجه «یاوری» (سرهنگی) نائل شد و پس از پایان تحصیلات در ایران، زمانی که 23ساله بود، به آلمان رفت و ظرف 3سال دوره هوانوردی و مکانیک را با موفقیت طی کرد و به ایران بازگشت. 

مناصب

وی در سال 1299 شمسی پس از سپری کردن مراحل مختلف و بارز شدن شجاعت و فرماندهیش به‌خصوص در شکست قوای روسیه در جریان جنگهای جهانی اول که به ایران تجاوز کرده بودند، در زمان صدارت مشیرالدوله ریاست ژاندارمری خراسان را برعهده گرفت. 

محمدتقی‌خان پسیان با درجه نایب‌اولی (سرگرد)

او از افسران شایسته و آگاه و از جمله میهن‌پرستان سلحشوری بود که از همان آغاز، مهر ایران و ایرانی را در دل داشت و با سری پرشور در آرزوی آزادی و استقلال میهن از دست اجانب و دست‌نشاندگان داخلی آنان پس از شکست انقلاب مشروطه تن به تسلیم در برابر حاکمیت مجدد استبداد و روی کارآمدن عناصر مزدور و میوه‌چینی چون وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه نداد و با قیام خود در خراسان، بخشی از مقاومت مردمی را علیه حاکمیت استبداد جدید رهبری کرد. 

شروع مبارزه با عوامل داخلی انگلستان

کلنل محمد‌تقی‌خان پسیان قبل از روی کارآمدن قوام‌السطنه در خراسان فرماندهی نیروی ژاندارم را به‌عهده داشت و در زمان کابینه‌ سید ضیاءالدین دستگیری قوام‌السطنه که در آن زمان والی خراسان بود، به دست او صورت گرفته بود. وی بعد از روی کارآمدن قوام‌السلطنه که سعی داشت حیطه‌فعالیت او را محدود کند و نهایتاً از کار برکنار نماید، از والی تعیین‌شده از سوی حکومت وقت تبعیت نکرد و عملاً والیگری خراسان را به‌عهده گرفت و در آن‌جا مصدر خدماتی شد.‌ تهدید و تطمیعهای قوام‌السلطنه نیز در وی تأثیر نکرد و حاضر به همکاری و همراهی با قوام‌السلطنه و حکومت کودتا نشد.

نوشته روی عکس: این عکس سر مرحوم کلنل محمدتقی‌خان پسیان رئیس ژاندارم خراسان است رحمة‌الله علیه

پسیان مبارزه خود را با عوامل داخلی انگلستان، که در آن زمان در همه سطوح، مقامهای کشوری و لشگری را قبضه کرده بودند، آغاز کرد و به‌صراحت اعلام کرد: ‌ «باید با هر ‌کس که خائن وطن است، بجنگیم». به‌همین علت عناصر خودفروخته‌یی نظیر وثوق‌الدوله‌ها و قوام‌السطنه‌ها خصم آشتی‌ناپذیر او بودند و در مسیر مبارزه ملی او، از هیچ کارشکنی و کینه‌کشی دریغ نکردند. ایام ریاست او در ژاندارمری خراسان مصادف با استانداری قوام‌السلطنه، مهره بدنام انگلستان، در همان‌جا بود. پسیان با شجاعت و قاطعیت تمام قوام را دستگیر و به‌تهران فرستاد و خود کفالت استانداری را نیز به‌عهده گرفت. پس از آن بلافاصله شروع به ‌مبارزه با عوامل استعمار انگلیس و مرکز آنها در مشهد، یعنی کنسولگری انگلستان کرد و حقوق از‌دست‌رفته مردم را استیفا نمود. در گزارشهای کنسولگری انگلستان از مشهد موارد متعددی به‌چشم می‌خورد که خشم و کینه عوامل و کارگزاران استعمار را از اقدامها ملی پسیان نشان می‌دهد. از جمله در یکی از این گزارشها آمده است: «کلنل محمدتقی‌خان در صبح روز شانزدهم سپتامبر طی یادداشتی به ‌من اطلاع داد که ”از این تاریخ تلگرافهای کنسولگری و تمام اتباع انگلستان می‌بایست به‌صورت غیر‌رمز و فقط توسط تلگرافچیهای ایرانی مخابره شود“ و استفاده از وسایل دیگر هم ممنوع اعلام می‌شود».

در آن ایام پر‌آشوب که نهضت مشروطیت با شکست رو‌به‌رو شده بود، دسیسه‌های استعماری برای غارت ایران به‌صورتهای مختلف شکل می‌گرفت. اما شعله آزادی‌خواهی در گوشه و کنار ایران هم‌چنان برافروخته بود. در گیلان، میرزا‌کوچک‌خان و در تبریز، شیخ محمد خیابانی، پرچم مقاومت را برافراشته بودند، تا نهالی که سردارانی چون ستارخان و باقر‌خان و به ‌بهای خون شهیدانی هم‌چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین و هزاران مجاهد آزادی‌ستان دیگر کاشته شده بود، در بادهای مسموم استبداد و استعمار نخشکد و از بین نرود. البته به‌دلیل شرایط تاریخی و کمبودها وضعفهای مشخص، این جنبشها نتوانستند از پیچ‌وخم‌ها بگذرند و تداوم و ارتقاء یابند و به‌ یکدیگر وصل شده و جنبشی سراسری و پیروزمند در تمام ایران به‌وجود بیاورند. اما هر یک از آنها بیانگر آرزو و عزم مردم ایران در رهایی از چنگال استبداد و استعمار بودند. در چنین بحبوحه‌یی استعمار نیز دست به‌کار شده و با مکر و دسیسه، رضاخان میرپنج را به‌ قدرت رسانده بود. رهبران جنبشهای ملی در تبریز، گیلان و مشهد به‌خوبی می‌دانستند که چه مسیر پر‌رنج و خطری را پیش دارند. اما آن‌چه فراتر از همه مشکلات آنان را به ‌استواری و استقامت وا‌می‌داشت، عشق به ‌ایران و آزادی میهن بود.

پسیان در یکی از نامه‌هایش درباره مشکلات و اهداف خود نوشت: ‌ «… ایرانی نمی‌میرد و محو نمی‌شود؛ اگر ما هم نبینیم، اخلاف ما خواهند دید؛ بر‌ماست که آنها را از ننگ ذلت خلاص نماییم؛ آری ما باید جانبازی کنیم، ما باید با هر‌ کس که خائن وطن است بجنگیم، … بی‌شبهه ما در این راه به ‌موانع سهمگین برخواهیم خورد، ما بایست ریشه‌های سنگین خیانت را از جا کنده، اصول آریستوکراسی [اشرافیت] را از مملکت نابود سازیم. لیکن امیدوارم عزم آهنین ما سلاسل و قیودات ارتجاعی را از هم گسسته و تمام موانع و عوائق را برهم شکند، اتکال و اتکای ما به ‌یاری خدا و ائمه ‌اطهار است و بس… - محمدتقی پسیان». درچنین شرایطی بود که احمدشاه، قوام را به نخست‌وزیری گماشت. قوام ابتدا سعی کرد با تهدید و تطمیع پسیان دلاور را فریب داده و به‌ سلک وابستگان به ‌استعمار و استبداد درآورد. غافل از این که شور آزادگی و میهن‌پرستی پسیان او را به یک سردار سازش‌ناپذیر تبدیل‌کرده بود که سودایی جز آزادی میهن نداشت. و همان‌طور که خود گفته بود: «… مرا اگر بکشند، قطرات خونم کلمه ‌ایران را ترسیم خواهد نمود و اگر بسوزانند، خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد». 

مزار پسیان در کنار مقبره نادرشاه در مشهد

افکار آزادی‌خواهانه او برایش در میان مردم نفوذ و اعتبار فراوانی به‌دست آورد. کلنل پسیان با توجه به نفوذ بیگانگان در ایران و نابسامانی اوضاع کشور، برای خارج شدن ایران از زیر نفوذ انگلیس و بهبود وضع مردم، مبارزه با حکومت مرکزی را آغاز کرد و بدین ترتیب قیام افسران در استان خراسان به‌وقوع پیوست. در این قیام، کلنل پسیان امور استان را کاملاًً در دست گرفت و قوای تحت فرمانش با نیروهای طرفدار دولت مرکزی جنگیدند.

رضاخان و قوام که از دسیسه‌های خود نتیجه‌یی نگرفتند، عاقبت تصمیم به‌سرکوب جنبش پسیان گرفتند. علاوه برآن برخی خانهای سرسپرده محلی را علیه کلنل تحریک کردند. سرانجام پس از نبردهایی بین نیروهای وفادار به‌کلنل پسیان و قوای دولتی و خانهای مزدور محلی در روستایی واقع در شرق قوچان، محمدتقی‌خان پسیان، این مبارز خستگی‌ناپذیر، در سن 31سالگی کشته شد و سرش را از بدن جدا کردند.[۱]

جستارهای وابسته

منابع

  1. سازمان مجاهدین خلق ایران - شهادت کلنل محمدتقی‌خان پسیان