محمدتقی‌ پسیان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
کلنل محمد‌تقی‌خان پسیان، در سال 1271 شمسی در محله سرخاب تبریز به‌دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به‌پایان رساند و در سال 1286 یعنی زمانی که 15ساله بود، برای ادامه تحصیل در مدرسه نظام به تهران رفت. پسیان در 23سالگی با لیاقت و کفایت تمام به درجه «یاوری» (سرهنگی) نائل شد و پس از پایان تحصیلات در ایران، زمانی که 23ساله بود، به آلمان رفت و ظرف 3سال دوره هوانوردی و مکانیک را با موفقیت طی کرد و به ایران بازگشت. 
کلنل محمد‌تقی‌خان پسیان، در سال 1271 شمسی 1309 هجری قمری در محله سرخاب تبریز به‌دنیا آمد.<ref name=":0">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/5/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%DA%A9%D9%84%D9%86%D9%84-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86 شهادت کلنل محمدتقی‌خان پسیان]</ref>
 
خاندان پسیان از خانواده های نظامی بومی دره گز محسوب می شوند. در دوره صفویان به منطقه قفقاز و سپس به آذربایجان جنوبی منتقل شده اند. پدرش محمدباقرخان پسیان و مادرش فاطمه سولطان بود.<ref name=":1">وبلاگ - [https://farssag.wordpress.com/%DA%A9%D9%84%D9%86%D9%84-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86/ کلنل محمد تقی خان پسیان]</ref>
 
رستم بیگ جد خاندان پسیان بعد از عهدنامه ترکمنچای و جدایی شهرهای قفقاز از ایران زندگی زیرسلطه بیگانگان روس را برنتابید و به تبریز مهاجرت کرد. رستم بیگ و پدر محمدتقی یاور محمد باقرخان روابط نزدیکی با مقامات با نفوذ تبریز از جمله میرزاتقی خان امیرکبیر داشتند. فرزندان رستم بیگ همگی از مقامات نظامی بودند و بعضی چون علیقلی و غلامرضا در جنگ با انگلیس در شیراز کشته شدند. محمدتقی در منزل و مدرسه لقمانیه تبریز به تحصیل علوم و زبانهای خارجی پرداخت.<ref name=":2">کافه لینک - [http://cofelink.com/تحقیق-درباره-ی-محمد-تقی-خان-پسیان-دانل/ تحقیق درباره ی محمد تقی خان پسیان + دانلود فایل]</ref>
 
تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به‌پایان رساند و در سال 1286 یعنی زمانی که 15ساله بود، برای ادامه تحصیل در مدرسه نظام به تهران رفت.<ref name=":0" />
 
== خدمت نظام ==
پنج سال در این مدرسه آموزش دید و در سال آخر تحصیل از سوی وزارت جنگ با درجه ستوان دومی خدمت ژاندارمری درآمد. پس از دو سال خدمت به درجه سروانی ارتقا یافت . در 1291 با سمت معلم و مترجم در مدرسه ژاندارمری یوسف آباد به کار خود ادامه داد. سپس به عنوان فرمانده گروهان به مأموریت همدان اعزام شد. بعد از برقراری امنیت راه همدان به تهران بازگشت و با اتمام دوره به درجه سرگردی ارتقا یافت و به پاس موفقیت در مأموریت همدان از وزارت جنگ مدال طلا ی نظامی گرفت .
 
هم زمان با انتصاب او به فرماندهی گردان همدان جنگ جهانی اول آغاز شد. با تشکیل دولت مهاجرین در صف مقدم وطن خواهان حکومت مهاجرین قرار گرفت و در 1294 حمله معروف «مصلی » به روسها حمله کرد و ضمن شکست دادن و خلع سلاح آنها همدان را از منطقه نفوذ نیروهای روسیه خارج ساخت . پسیان و یاورعزیزالله خان ضرغامی دفاع از همدان را در مقابل هجوم قوای روسی سازماندهی کردند اما به سبب برتری کمی و کیفی ارتش روسیه ناگزیر از عقب نشینی به کرمانشاه شدند.
 
در آنجا به سبب عدم اتحاد و کمبود اسلحه پیروزی غیرممکن شد و نیروهای وطن خواه به سرزمین عثمانی پناه بردند. پس از این ناکامی پسیان از فرماندهی قوا کناره گیری کرد و برای درمان به آلمان رفت . در آلمان تحصیلات نظامی را ادامه داد نخست در نیروی هوایی آلمان و سپس در پیاده نظام به تحصیل و تمرین همت گمارد.<ref name=":2" />
 
== خدمت در خراسان ==
به دنبال تغییر اوضاع و پایان گرفتن جنگ جهانی اول در 1297 به ایران بازگشت . در همان سال و به دنبال سقوط دولت وثوق الدوله دوباره به خدمت ژاندارمری دعوت شد و به درجه کلنلی (سرهنگی ) ارتقا یافت و در دولت مشیرالدوله به فرماندهی ژاندارمری خراسان منصوب گردید.<ref name=":2" />
 
پسیان خدمات بسیار ارزنده‌یی به خراسان نمود از جمله بهبود وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی خراسان، گرفتن مالیات از سرمایه‌داران و زمینداران بزرگ خراسان، جمع‌آوری سلاحهای غیرمجاز در شهر، تشکیل کمیته عدالت برای رسیدگی به شکایات مردم، تشکیل کمیته مبارزه با مواد مخدر در خراسان، ایجاد انبار گندم مدرن (سیلو)، ایجاد سه مدرسه دولتی، تأسیس بانک، تشویق صادرات ایران، ایجاد تفریحگاههای سالم موسیقی و فرهنگی و ده‌ها خدمات عمرانی و فرهنگی دیگر.<ref name=":3">طلوع آزادی - [http://tolouazadi.blogspot.al/2017/10/blog-post.html شهادت کلنل محمدتقی‌خان پسیان]</ref>
 
مأموریت او با والی گری قوام السلطنه در خراسان مصادف بود. کلنل با هدف ساماندهی ژاندارمری خراسان مأموریت خود را آغاز کرد اما پس از چهار ماه فعالیت برای اصلاح امورمالی و اداری ژاندارمری به سبب کمبود منابع مالی و کارشکنی قوام با ناکامی روبرو شد. وی همچنین به بهانه مقابله با هجوم احتمالی بولشویکها به تشکیل نیرویی ملی در کنار نیروی ژاندارمری اقدام کرد.
 
کلنل روز سیزدهم فروردین 1300 والی را بازداشت کرد و تحت الحفظ به تهران اعزام داشت.روز بعد سیدضیاء کلنل را به سمت والی نظامی خراسان منصوب کرد. پانزدهم فروردین در مشهد حکومت نظامی اعلان شد و به دنبال آن در مدتی اندک یاغیان و اشرار عشایر خراسان سرکوب شدند و امنیت برقرار گردید محمدتقی خان بدهی مالیاتی قوام السلطنه را با ضبط اقلام هنگفتی از اموال و املاک او برای وصول کرد بهای نان و گوشت را کاهش داد و مواجب عقب افتاده افراد نظامی را پرداخت کرد همچنین رسیدگی به سوءاستفاده های متولیان آستان قدس و قوام السلطنه راآغاز کرد.
 
حکومت سیدضیاءالدین بیش از سه ماه طول نکشید و در چهارم خرداد 1300 فرمان عزل او صادر و به همه ایالات مخابره شد. ده روز بعد قوام السلطنه که ظاهراً در زندان حکم صدارت خود را دریافت کرده بود کابینه خود را به حضور شاه معرفی کرد. امور استحفاظی و انتظامی مرکز و حومه به سردارسپه سپرده شد. پیشتر در هفتم خرداد 1300 فرمان تلگرافی شاه به خراسان رسیده بود که بنابر آن کلنل در فرماندهی قوای نظامی خراسان باقی می ماند ولی از دخالت در امور حکومتی منع می گردید.
 
در اول مرداد 1300 نجدالسلطنه استعفا کرد و کلنل به استقلال به حکومت پرداخت دولت ، نجفقلی خان صمصام السلطنه بختیاری را به ولایت خراسان منصوب کرد و او ضمن تلگرام مورخ نهم مرداد 1300 کلنل را تا ورود خود به سمت کفیل ایالت تعیین کرد. کلنل ضمن اظهار اطاعت تصریح کرد که اعتقاد و اطمینانی به رئیس الوزرا ندارد و به همین دلیل حاضر به قبول هیچ خدمتی نیست و نمی تواند «با داشتن ا قتدار ظلم را دیده و چشم پوشی » کند. صمصام السلطنه با تضمین شرافت ایلاتی نسبت به کلنل ابراز اعتماد و از خدمات او قدردانی کرد و کلنل در پاسخ «تشریف فرمایی » صمصام السلطنه را موجب ا میدواری دانست.
 
در حالی که ابراز اعتماد کلنل نسبت به صمصام السلطنه آرا مشی در مشهد پدید آورده بود ناگهان صمصام کنار رفت و کلنل گلروپ رئیس ژاندارمری به خراسان وارد شد. اما محمدتقی خان از آنجا که احساس خطر می کرد که کلنل گلروپ او را عزل کند گلروپ را به تهران بازگرداند. در اطراف خراسان نیز قبایل ازخود سرکشی نشان می دادند. پس از بازگرداندن گلروپ به تهران از اواخر مرداد 1300 روابط کلنل با حکومت مرکزی به بن بست رسید.<ref name=":2" />


== مناصب ==
وی در سال 1299 شمسی پس از سپری کردن مراحل مختلف و بارز شدن شجاعت و فرماندهیش به‌خصوص در شکست قوای روسیه در جریان جنگهای جهانی اول که به ایران تجاوز کرده بودند، در زمان صدارت مشیرالدوله ریاست ژاندارمری خراسان را برعهده گرفت. 
[[پرونده:محمدتقی‌خان پسیان با درجه نایب‌اولی (سرگرد).jpg|بندانگشتی|'''محمدتقی‌خان پسیان با درجه نایب‌اولی (سرگرد)''']]
[[پرونده:محمدتقی‌خان پسیان با درجه نایب‌اولی (سرگرد).jpg|بندانگشتی|'''محمدتقی‌خان پسیان با درجه نایب‌اولی (سرگرد)''']]
او از افسران شایسته و آگاه و از جمله میهن‌پرستان سلحشوری بود که از همان آغاز، مهر ایران و ایرانی را در دل داشت و با سری پرشور در آرزوی آزادی و استقلال میهن از دست اجانب و دست‌نشاندگان داخلی آنان پس از شکست انقلاب مشروطه تن به تسلیم در برابر حاکمیت مجدد استبداد و روی کارآمدن عناصر مزدور و میوه‌چینی چون وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه نداد و با قیام خود در خراسان، بخشی از مقاومت مردمی را علیه حاکمیت استبداد جدید رهبری کرد. 


== شروع مبارزه با عوامل داخلی انگلستان ==
== قتل ==
کلنل محمد‌تقی‌خان پسیان قبل از روی کارآمدن قوام‌السطنه در خراسان فرماندهی نیروی ژاندارم را به‌عهده داشت و در زمان کابینه‌ سید ضیاءالدین دستگیری قوام‌السطنه که در آن زمان والی خراسان بود، به دست او صورت گرفته بود. وی بعد از روی کارآمدن قوام‌السلطنه که سعی داشت حیطه‌فعالیت او را محدود کند و نهایتاً از کار برکنار نماید، از والی تعیین‌شده از سوی حکومت وقت تبعیت نکرد و عملاً والیگری خراسان را به‌عهده گرفت و در آن‌جا مصدر خدماتی شد.‌ تهدید و تطمیعهای قوام‌السلطنه نیز در وی تأثیر نکرد و حاضر به همکاری و همراهی با قوام‌السلطنه و حکومت کودتا نشد.
رضاخان و قوام که از دسیسه‌های خود نتیجه‌یی نگرفتند، عاقبت تصمیم به‌سرکوب جنبش پسیان گرفتند. علاوه برآن برخی خانهای سرسپرده محلی را علیه کلنل تحریک کردند.<ref name=":0" />
[[پرونده:نوشته روی عکس این عکس سر مرحوم کلنل محمدتقی‌خان پسیان رئیس ژاندارم خراسان است رحمة‌الله علیه.jpg|بندانگشتی|نوشته روی عکس: این عکس سر مرحوم کلنل محمدتقی‌خان پسیان رئیس ژاندارم خراسان است رحمة‌الله علیه]]
 
پسیان مبارزه خود را با عوامل داخلی انگلستان، که در آن زمان در همه سطوح، مقامهای کشوری و لشگری را قبضه کرده بودند، آغاز کرد و به‌صراحت اعلام کرد: ‌ «باید با هر ‌کس که خائن وطن است، بجنگیم». به‌همین علت عناصر خودفروخته‌یی نظیر وثوق‌الدوله‌ها و قوام‌السطنه‌ها خصم آشتی‌ناپذیر او بودند و در مسیر مبارزه ملی او، از هیچ کارشکنی و کینه‌کشی دریغ نکردند. ایام ریاست او در ژاندارمری خراسان مصادف با استانداری قوام‌السلطنه، مهره بدنام انگلستان، در همان‌جا بود. پسیان با شجاعت و قاطعیت تمام قوام را دستگیر و به‌تهران فرستاد و خود کفالت استانداری را نیز به‌عهده گرفت. پس از آن بلافاصله شروع به ‌مبارزه با عوامل استعمار انگلیس و مرکز آنها در مشهد، یعنی کنسولگری انگلستان کرد و حقوق از‌دست‌رفته مردم را استیفا نمود. در گزارشهای کنسولگری انگلستان از مشهد موارد متعددی به‌چشم می‌خورد که خشم و کینه عوامل و کارگزاران استعمار را از اقدامها ملی پسیان نشان می‌دهد. از جمله در یکی از این گزارشها آمده است: «کلنل محمدتقی‌خان در صبح روز شانزدهم سپتامبر طی یادداشتی به ‌من اطلاع داد که ”از این تاریخ تلگرافهای کنسولگری و تمام اتباع انگلستان می‌بایست به‌صورت غیر‌رمز و فقط توسط تلگرافچیهای ایرانی مخابره شود“ و استفاده از وسایل دیگر هم ممنوع اعلام می‌شود».
دولت، کلنل را یاغی و خودسر معرفی کرد و او نیز مستقلا به حکومت پرداخت و حتی حزب ملی به کمک او در خراسان تشکیل شد. در این هنگام سردار معزز حاکم بجنورد که پیشتر قول همکاری به کلنل داده بود خیانت کرد و کردهای قوچانی را به شورش واداشت . شورشیان با حمله به بجنورد و خلع سلاح ژاندارم ها شهر را به تصرف درآوردند. کلنل برای دفع کردان شمال شبانه با گروهی از افسران و ژاندارمها به سوی قوچان شتافت و در تپه های داوودلی جعفرآباد با اکراد مواجه شد و جنگید.
 
کمی نفرات و کاهش مهمات و مکر دشمن تا عصر نهم مهر 1300 عرصه را بر کلنل و قوای ژاندارم تنگ کرد. فرستادگان او برای آوردن مهمات از جعفرآباد به جبهه بازنگشتند و فرمانده خود را تنها و بدون مهمات رها کردند. کلنل یکه و تنها در حالی که محاصره شده بود تا آخرین فشنگی که داشت جنگید و کشته شد. کردهای قوچانی پس از نبرد سرش را از تن جدا کردند و به قوچان بردند. به این ترتیب قیام محمدتقی خان پسیان که از دوازدهم فروردین 1300 شروع شده بود در نهم مهر همان سال پایان گرفت.<ref name=":2" />
 
موقعی که سر کلنل را با شمشیر در چند ضربت جدا می‌کردند، در ضربت اول که هنوز جان داشت، گفته بود: ‌ ”وطن، وطن ایران…“ با کشته‌شدن او، قیام افسران خراسان علیه ظلم و جور دولت مرکزی نیز فروکش کرد. این سردار شجاع میهن‌پرست در آخرین لحظات حیاتش در سنگر گفته بود: ‌ «با‌خون من روی کفنم بنویسید ”وطن“ و برای مادرم بفرستید».<ref name=":3" />
 
كلنل پسیان مردی رشید بود و به هنگام مرگ بیش از سی سال از عمرش نگذشته بود. به زبان و ادبیات فارسی و موسیقی ایران نیز دلبستگی داشت و گاهی شعر می‌سرود. از وی چند ترجمه و مقاله به یادگار باقی مانده است.<ref>بیوگرافی - [http://azadamirkhizi.blogfa.com/post/3 كلنل محمدتقی خان پسیان]</ref>
 
کلنل محمدتقی خان پسیان، در یکی از نامه‌هایش نوشته بود: «…ایرانی نمی‌میرد و محو نمی‌شود؛ … بر‌ماست که آنها را از ننگ ذلت خلاص نماییم! آری ما باید جانبازی کنیم!».<ref>ایران آزاد فردا - [http://iranazadfarda.com/%D8%A2%D8%B1-%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D8%B3/%DA%A9%D9%84%D9%86%D9%84-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D9%BE%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86/ کلنل محمدتقی پسیان، قیام آزادیخواهانه خودرا آغاز کرد]</ref>
 
== مزار ==
جسد کلنل‌پسیان در میان سوگ و اندوه مردم مشهد در مقبره نادری (درکنار آرامگاه نادرشاه - باغ نادری) دفن گردید. در کتاب تاریخ بیست‌ساله ایران از‌جمله درباره خاک‌سپاری کلنل آمده است: «روز شنبه ششم صفر اهالی مشهد از پیر و جوان، کلیّه بازارها را تعطیل و شاگردان مدارس اجتمــاع نمـــوده دســته‌های گـــل به‌دســـت گرفتـــه عقـــب جنازه کلنل محمدتقی‌خان حرکت می‌کردند. پیکر وی را روی توپ گذارده بودند و موزیک نوای عزا را می‌نواخت. سپس پیکر را به‌طرف مقبره نادری برده در آن‌جا مدفون کردند. از ابتدای حرکت‌دادن پیکر، شلیک توپ تا موقع دفن دوام داشت». اما دشمن کین‌توز آزادی و استقلال که حتی از نام و آرامگاه این سردار میهن‌پرست می‌ترسید، پس از یک ماه دستور داد مقبره را نبش کردند و جسد پسیان را از باغ نادری به یک گورستان بی‌نام‌و‌نشان دیگر به‌نام قبرستان سراب برده و در آن‌جا دفن کردند و حتی قبر او را محو کردند. اما مرقد پسیان همواره زیارتگاه عاشقان میهن و آزادی ایران باقی‌ماند. پس از سالها با روی کار آمدن دکتر مصدق و به دنبال درخواستهای مردمی، دوباره پیکر پسیان به کنار آرامگاه نادر انتقال یافت.<ref name=":3" />
 
حکومت مرکزی حتی از جسد محمد تقی خان نیز در هراس بود و چندین بار جسد وی را از منطقه ای به منطقه دیگر منتقل می نمود. در نهایت با تلاشهای مستمر افراد خیر خواه و ملی جسد وی در جوار سلفش نادر شاه افشار به خاک سپرده شد.<ref name=":1" />
 
شاعر آزاده فرخی یزدی در سوگ او سرود:
 
 روزی که شهید عشق قربانی شد  آغشته به خون مفخر ایرانی شد
 
 در ماتم او عارف و عامی گفتند  ایام صفر محرم ثانی شد
 
عارف قزوینی، شاعر و ترانه‌سرای ملی از دوستان کلنل پسیان بود و بعد از شنیدن قتل او به‌شدت متاثر شد و در رثای او ترانه جاودانی «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را در سوگ او سرود.
 
وی کنسرت پرشوری در تهران اجرا می‌کند و در آن تصنیف «گریه کن» را می‌خواند که این‌چنین شروع می‌شد:
 
گریه کن که‌گر سیل خون گری ثمر ندارد
 
ناله‌یی که ناید ز نای دل اثر ندارد
 
 این تصنیف بعدها توسط شادروان قمر خوانده شد و در سالهای بعد در ارکستر گلها به رهبری روح‌الله خالقی توسط بنان دوباره‌خوانی گردید.<ref name=":3" />


در آن ایام پر‌آشوب که نهضت مشروطیت با شکست رو‌به‌رو شده بود، دسیسه‌های استعماری برای غارت ایران به‌صورتهای مختلف شکل می‌گرفت. اما شعله آزادی‌خواهی در گوشه و کنار ایران هم‌چنان برافروخته بود. در گیلان، میرزا‌کوچک‌خان و در تبریز، شیخ محمد خیابانی، پرچم مقاومت را برافراشته بودند، تا نهالی که سردارانی چون ستارخان و باقر‌خان و به ‌بهای خون شهیدانی هم‌چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین و هزاران مجاهد آزادی‌ستان دیگر کاشته شده بود، در بادهای مسموم استبداد و استعمار نخشکد و از بین نرود. البته به‌دلیل شرایط تاریخی و کمبودها وضعفهای مشخص، این جنبشها نتوانستند از پیچ‌وخم‌ها بگذرند و تداوم و ارتقاء یابند و به‌ یکدیگر وصل شده و جنبشی سراسری و پیروزمند در تمام ایران به‌وجود بیاورند. اما هر یک از آنها بیانگر آرزو و عزم مردم ایران در رهایی از چنگال استبداد و استعمار بودند. در چنین بحبوحه‌یی استعمار نیز دست به‌کار شده و با مکر و دسیسه، رضاخان میرپنج را به‌ قدرت رسانده بود. رهبران جنبشهای ملی در تبریز، گیلان و مشهد به‌خوبی می‌دانستند که چه مسیر پر‌رنج و خطری را پیش دارند. اما آن‌چه فراتر از همه مشکلات آنان را به ‌استواری و استقامت وا‌می‌داشت، عشق به ‌ایران و آزادی میهن بود.  
== سنگ قبر ==
در تشییع جنازه کلنل محمدتقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ هجری قمری عارف قزوینی شعری برای سنگ قبر وی سرود و بر روی این سنگ قبر حک شد.


پسیان در یکی از نامه‌هایش درباره مشکلات و اهداف خود نوشت: ‌ «… ایرانی نمی‌میرد و محو نمی‌شود؛ اگر ما هم نبینیم، اخلاف ما خواهند دید؛ بر‌ماست که آنها را از ننگ ذلت خلاص نماییم؛ آری ما باید جانبازی کنیم، ما باید با هر‌ کس که خائن وطن است بجنگیم، … بی‌شبهه ما در این راه به ‌موانع سهمگین برخواهیم خورد، ما بایست ریشه‌های سنگین خیانت را از جا کنده، اصول آریستوکراسی [اشرافیت] را از مملکت نابود سازیم. لیکن امیدوارم عزم آهنین ما سلاسل و قیودات ارتجاعی را از هم گسسته و تمام موانع و عوائق را برهم شکند، اتکال و اتکای ما به ‌یاری خدا و ائمه ‌اطهار است و بس… - محمدتقی پسیان». درچنین شرایطی بود که احمدشاه، قوام را به نخست‌وزیری گماشت. قوام ابتدا سعی کرد با تهدید و تطمیع پسیان دلاور را فریب داده و به‌ سلک وابستگان به ‌استعمار و استبداد درآورد. غافل از این که شور آزادگی و میهن‌پرستی پسیان او را به یک سردار سازش‌ناپذیر تبدیل‌کرده بود که سودایی جز آزادی میهن نداشت. و همان‌طور که خود گفته بود: «… مرا اگر بکشند، قطرات خونم کلمه ‌ایران را ترسیم خواهد نمود و اگر بسوزانند، خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد». 
این سر که نشان سرپرستی‌ست             امروز رها ز قید هستی‌ست
[[پرونده:مزار پسیان در کنار مقبره نادرشاه در مشهد.jpg|بندانگشتی|مزار پسیان در کنار مقبره نادرشاه در مشهد]]
افکار آزادی‌خواهانه او برایش در میان مردم نفوذ و اعتبار فراوانی به‌دست آورد. کلنل پسیان با توجه به نفوذ بیگانگان در ایران و نابسامانی اوضاع کشور، برای خارج شدن ایران از زیر نفوذ انگلیس و بهبود وضع مردم، مبارزه با حکومت مرکزی را آغاز کرد و بدین ترتیب قیام افسران در استان خراسان به‌وقوع پیوست. در این قیام، کلنل پسیان امور استان را کاملاًً در دست گرفت و قوای تحت فرمانش با نیروهای طرفدار دولت مرکزی جنگیدند.


رضاخان و قوام که از دسیسه‌های خود نتیجه‌یی نگرفتند، عاقبت تصمیم به‌سرکوب جنبش پسیان گرفتند. علاوه برآن برخی خانهای سرسپرده محلی را علیه کلنل تحریک کردند. سرانجام پس از نبردهایی بین نیروهای وفادار به‌کلنل پسیان و قوای دولتی و خانهای مزدور محلی در روستایی واقع در شرق قوچان، محمدتقی‌خان پسیان، این مبارز خستگی‌ناپذیر، در سن 31سالگی کشته شد و سرش را از بدن جدا کردند.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/5/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%DA%A9%D9%84%D9%86%D9%84-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86 شهادت کلنل محمدتقی‌خان پسیان]</ref>
با دیدهٔ عبرتش ببینید                              کاین عاقبت وطن‌پرستی‌ست<ref name=":2" />


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۱

یازدهم مهرماه سال 1300، شهادت کلنل محمدتقی‌خان پسیان 

زندگی‌نامه

کلنل محمد‌تقی‌خان پسیان، در سال 1271 شمسی 1309 هجری قمری در محله سرخاب تبریز به‌دنیا آمد.[۱]

خاندان پسیان از خانواده های نظامی بومی دره گز محسوب می شوند. در دوره صفویان به منطقه قفقاز و سپس به آذربایجان جنوبی منتقل شده اند. پدرش محمدباقرخان پسیان و مادرش فاطمه سولطان بود.[۲]

رستم بیگ جد خاندان پسیان بعد از عهدنامه ترکمنچای و جدایی شهرهای قفقاز از ایران زندگی زیرسلطه بیگانگان روس را برنتابید و به تبریز مهاجرت کرد. رستم بیگ و پدر محمدتقی یاور محمد باقرخان روابط نزدیکی با مقامات با نفوذ تبریز از جمله میرزاتقی خان امیرکبیر داشتند. فرزندان رستم بیگ همگی از مقامات نظامی بودند و بعضی چون علیقلی و غلامرضا در جنگ با انگلیس در شیراز کشته شدند. محمدتقی در منزل و مدرسه لقمانیه تبریز به تحصیل علوم و زبانهای خارجی پرداخت.[۳]

تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به‌پایان رساند و در سال 1286 یعنی زمانی که 15ساله بود، برای ادامه تحصیل در مدرسه نظام به تهران رفت.[۱]

خدمت نظام

پنج سال در این مدرسه آموزش دید و در سال آخر تحصیل از سوی وزارت جنگ با درجه ستوان دومی خدمت ژاندارمری درآمد. پس از دو سال خدمت به درجه سروانی ارتقا یافت . در 1291 با سمت معلم و مترجم در مدرسه ژاندارمری یوسف آباد به کار خود ادامه داد. سپس به عنوان فرمانده گروهان به مأموریت همدان اعزام شد. بعد از برقراری امنیت راه همدان به تهران بازگشت و با اتمام دوره به درجه سرگردی ارتقا یافت و به پاس موفقیت در مأموریت همدان از وزارت جنگ مدال طلا ی نظامی گرفت .

هم زمان با انتصاب او به فرماندهی گردان همدان جنگ جهانی اول آغاز شد. با تشکیل دولت مهاجرین در صف مقدم وطن خواهان حکومت مهاجرین قرار گرفت و در 1294 حمله معروف «مصلی » به روسها حمله کرد و ضمن شکست دادن و خلع سلاح آنها همدان را از منطقه نفوذ نیروهای روسیه خارج ساخت . پسیان و یاورعزیزالله خان ضرغامی دفاع از همدان را در مقابل هجوم قوای روسی سازماندهی کردند اما به سبب برتری کمی و کیفی ارتش روسیه ناگزیر از عقب نشینی به کرمانشاه شدند.

در آنجا به سبب عدم اتحاد و کمبود اسلحه پیروزی غیرممکن شد و نیروهای وطن خواه به سرزمین عثمانی پناه بردند. پس از این ناکامی پسیان از فرماندهی قوا کناره گیری کرد و برای درمان به آلمان رفت . در آلمان تحصیلات نظامی را ادامه داد نخست در نیروی هوایی آلمان و سپس در پیاده نظام به تحصیل و تمرین همت گمارد.[۳]

خدمت در خراسان

به دنبال تغییر اوضاع و پایان گرفتن جنگ جهانی اول در 1297 به ایران بازگشت . در همان سال و به دنبال سقوط دولت وثوق الدوله دوباره به خدمت ژاندارمری دعوت شد و به درجه کلنلی (سرهنگی ) ارتقا یافت و در دولت مشیرالدوله به فرماندهی ژاندارمری خراسان منصوب گردید.[۳]

پسیان خدمات بسیار ارزنده‌یی به خراسان نمود از جمله بهبود وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی خراسان، گرفتن مالیات از سرمایه‌داران و زمینداران بزرگ خراسان، جمع‌آوری سلاحهای غیرمجاز در شهر، تشکیل کمیته عدالت برای رسیدگی به شکایات مردم، تشکیل کمیته مبارزه با مواد مخدر در خراسان، ایجاد انبار گندم مدرن (سیلو)، ایجاد سه مدرسه دولتی، تأسیس بانک، تشویق صادرات ایران، ایجاد تفریحگاههای سالم موسیقی و فرهنگی و ده‌ها خدمات عمرانی و فرهنگی دیگر.[۴]

مأموریت او با والی گری قوام السلطنه در خراسان مصادف بود. کلنل با هدف ساماندهی ژاندارمری خراسان مأموریت خود را آغاز کرد اما پس از چهار ماه فعالیت برای اصلاح امورمالی و اداری ژاندارمری به سبب کمبود منابع مالی و کارشکنی قوام با ناکامی روبرو شد. وی همچنین به بهانه مقابله با هجوم احتمالی بولشویکها به تشکیل نیرویی ملی در کنار نیروی ژاندارمری اقدام کرد.

کلنل روز سیزدهم فروردین 1300 والی را بازداشت کرد و تحت الحفظ به تهران اعزام داشت.روز بعد سیدضیاء کلنل را به سمت والی نظامی خراسان منصوب کرد. پانزدهم فروردین در مشهد حکومت نظامی اعلان شد و به دنبال آن در مدتی اندک یاغیان و اشرار عشایر خراسان سرکوب شدند و امنیت برقرار گردید محمدتقی خان بدهی مالیاتی قوام السلطنه را با ضبط اقلام هنگفتی از اموال و املاک او برای وصول کرد بهای نان و گوشت را کاهش داد و مواجب عقب افتاده افراد نظامی را پرداخت کرد همچنین رسیدگی به سوءاستفاده های متولیان آستان قدس و قوام السلطنه راآغاز کرد.

حکومت سیدضیاءالدین بیش از سه ماه طول نکشید و در چهارم خرداد 1300 فرمان عزل او صادر و به همه ایالات مخابره شد. ده روز بعد قوام السلطنه که ظاهراً در زندان حکم صدارت خود را دریافت کرده بود کابینه خود را به حضور شاه معرفی کرد. امور استحفاظی و انتظامی مرکز و حومه به سردارسپه سپرده شد. پیشتر در هفتم خرداد 1300 فرمان تلگرافی شاه به خراسان رسیده بود که بنابر آن کلنل در فرماندهی قوای نظامی خراسان باقی می ماند ولی از دخالت در امور حکومتی منع می گردید.

در اول مرداد 1300 نجدالسلطنه استعفا کرد و کلنل به استقلال به حکومت پرداخت دولت ، نجفقلی خان صمصام السلطنه بختیاری را به ولایت خراسان منصوب کرد و او ضمن تلگرام مورخ نهم مرداد 1300 کلنل را تا ورود خود به سمت کفیل ایالت تعیین کرد. کلنل ضمن اظهار اطاعت تصریح کرد که اعتقاد و اطمینانی به رئیس الوزرا ندارد و به همین دلیل حاضر به قبول هیچ خدمتی نیست و نمی تواند «با داشتن ا قتدار ظلم را دیده و چشم پوشی » کند. صمصام السلطنه با تضمین شرافت ایلاتی نسبت به کلنل ابراز اعتماد و از خدمات او قدردانی کرد و کلنل در پاسخ «تشریف فرمایی » صمصام السلطنه را موجب ا میدواری دانست.

در حالی که ابراز اعتماد کلنل نسبت به صمصام السلطنه آرا مشی در مشهد پدید آورده بود ناگهان صمصام کنار رفت و کلنل گلروپ رئیس ژاندارمری به خراسان وارد شد. اما محمدتقی خان از آنجا که احساس خطر می کرد که کلنل گلروپ او را عزل کند گلروپ را به تهران بازگرداند. در اطراف خراسان نیز قبایل ازخود سرکشی نشان می دادند. پس از بازگرداندن گلروپ به تهران از اواخر مرداد 1300 روابط کلنل با حکومت مرکزی به بن بست رسید.[۳]

محمدتقی‌خان پسیان با درجه نایب‌اولی (سرگرد)

قتل

رضاخان و قوام که از دسیسه‌های خود نتیجه‌یی نگرفتند، عاقبت تصمیم به‌سرکوب جنبش پسیان گرفتند. علاوه برآن برخی خانهای سرسپرده محلی را علیه کلنل تحریک کردند.[۱]

دولت، کلنل را یاغی و خودسر معرفی کرد و او نیز مستقلا به حکومت پرداخت و حتی حزب ملی به کمک او در خراسان تشکیل شد. در این هنگام سردار معزز حاکم بجنورد که پیشتر قول همکاری به کلنل داده بود خیانت کرد و کردهای قوچانی را به شورش واداشت . شورشیان با حمله به بجنورد و خلع سلاح ژاندارم ها شهر را به تصرف درآوردند. کلنل برای دفع کردان شمال شبانه با گروهی از افسران و ژاندارمها به سوی قوچان شتافت و در تپه های داوودلی جعفرآباد با اکراد مواجه شد و جنگید.

کمی نفرات و کاهش مهمات و مکر دشمن تا عصر نهم مهر 1300 عرصه را بر کلنل و قوای ژاندارم تنگ کرد. فرستادگان او برای آوردن مهمات از جعفرآباد به جبهه بازنگشتند و فرمانده خود را تنها و بدون مهمات رها کردند. کلنل یکه و تنها در حالی که محاصره شده بود تا آخرین فشنگی که داشت جنگید و کشته شد. کردهای قوچانی پس از نبرد سرش را از تن جدا کردند و به قوچان بردند. به این ترتیب قیام محمدتقی خان پسیان که از دوازدهم فروردین 1300 شروع شده بود در نهم مهر همان سال پایان گرفت.[۳]

موقعی که سر کلنل را با شمشیر در چند ضربت جدا می‌کردند، در ضربت اول که هنوز جان داشت، گفته بود: ‌ ”وطن، وطن ایران…“ با کشته‌شدن او، قیام افسران خراسان علیه ظلم و جور دولت مرکزی نیز فروکش کرد. این سردار شجاع میهن‌پرست در آخرین لحظات حیاتش در سنگر گفته بود: ‌ «با‌خون من روی کفنم بنویسید ”وطن“ و برای مادرم بفرستید».[۴]

كلنل پسیان مردی رشید بود و به هنگام مرگ بیش از سی سال از عمرش نگذشته بود. به زبان و ادبیات فارسی و موسیقی ایران نیز دلبستگی داشت و گاهی شعر می‌سرود. از وی چند ترجمه و مقاله به یادگار باقی مانده است.[۵]

کلنل محمدتقی خان پسیان، در یکی از نامه‌هایش نوشته بود: «…ایرانی نمی‌میرد و محو نمی‌شود؛ … بر‌ماست که آنها را از ننگ ذلت خلاص نماییم! آری ما باید جانبازی کنیم!».[۶]

مزار

جسد کلنل‌پسیان در میان سوگ و اندوه مردم مشهد در مقبره نادری (درکنار آرامگاه نادرشاه - باغ نادری) دفن گردید. در کتاب تاریخ بیست‌ساله ایران از‌جمله درباره خاک‌سپاری کلنل آمده است: «روز شنبه ششم صفر اهالی مشهد از پیر و جوان، کلیّه بازارها را تعطیل و شاگردان مدارس اجتمــاع نمـــوده دســته‌های گـــل به‌دســـت گرفتـــه عقـــب جنازه کلنل محمدتقی‌خان حرکت می‌کردند. پیکر وی را روی توپ گذارده بودند و موزیک نوای عزا را می‌نواخت. سپس پیکر را به‌طرف مقبره نادری برده در آن‌جا مدفون کردند. از ابتدای حرکت‌دادن پیکر، شلیک توپ تا موقع دفن دوام داشت». اما دشمن کین‌توز آزادی و استقلال که حتی از نام و آرامگاه این سردار میهن‌پرست می‌ترسید، پس از یک ماه دستور داد مقبره را نبش کردند و جسد پسیان را از باغ نادری به یک گورستان بی‌نام‌و‌نشان دیگر به‌نام قبرستان سراب برده و در آن‌جا دفن کردند و حتی قبر او را محو کردند. اما مرقد پسیان همواره زیارتگاه عاشقان میهن و آزادی ایران باقی‌ماند. پس از سالها با روی کار آمدن دکتر مصدق و به دنبال درخواستهای مردمی، دوباره پیکر پسیان به کنار آرامگاه نادر انتقال یافت.[۴]

حکومت مرکزی حتی از جسد محمد تقی خان نیز در هراس بود و چندین بار جسد وی را از منطقه ای به منطقه دیگر منتقل می نمود. در نهایت با تلاشهای مستمر افراد خیر خواه و ملی جسد وی در جوار سلفش نادر شاه افشار به خاک سپرده شد.[۲]

شاعر آزاده فرخی یزدی در سوگ او سرود:

 روزی که شهید عشق قربانی شد  آغشته به خون مفخر ایرانی شد

 در ماتم او عارف و عامی گفتند  ایام صفر محرم ثانی شد

عارف قزوینی، شاعر و ترانه‌سرای ملی از دوستان کلنل پسیان بود و بعد از شنیدن قتل او به‌شدت متاثر شد و در رثای او ترانه جاودانی «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را در سوگ او سرود.

وی کنسرت پرشوری در تهران اجرا می‌کند و در آن تصنیف «گریه کن» را می‌خواند که این‌چنین شروع می‌شد:

گریه کن که‌گر سیل خون گری ثمر ندارد

ناله‌یی که ناید ز نای دل اثر ندارد

 این تصنیف بعدها توسط شادروان قمر خوانده شد و در سالهای بعد در ارکستر گلها به رهبری روح‌الله خالقی توسط بنان دوباره‌خوانی گردید.[۴]

سنگ قبر

در تشییع جنازه کلنل محمدتقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ هجری قمری عارف قزوینی شعری برای سنگ قبر وی سرود و بر روی این سنگ قبر حک شد.

این سر که نشان سرپرستی‌ست             امروز رها ز قید هستی‌ست

با دیدهٔ عبرتش ببینید                              کاین عاقبت وطن‌پرستی‌ست[۳]

جستارهای وابسته

منابع