مرجان: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ مارس ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
== تولد و دوران کودکی ==
== تولد و دوران کودکی ==
[[پرونده:مرجان در جوانی.jpg|جایگزین=مرجان در جوانی|بندانگشتی|300x300پیکسل|مرجان در جوانی]]
[[پرونده:مرجان در جوانی.jpg|جایگزین=مرجان در جوانی|بندانگشتی|300x300پیکسل|مرجان در جوانی]]
مرجان درسحرگاه بیست وسوم تیرماه ۱۳۲۷، دربیمارستان ورجاوند، واقع در خیابان امیریه تهران، چشم به جهان گشود. پدرش «علی صافی ضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از معلمان دبستان های ابتدایی بود. مرجان کودکی را در پناه خانواده و سرپرستی پدر و مادری آگاه، به اصول اخلاقی سپری کرد.
مرجان (شهلا صافی ضمیر) درسحرگاه بیست و سوم تیرماه 1327، در بیمارستان ورجاوند، واقع در خیابان امیریه تهران، چشم به جهان گشود. پدرش"علی صافی ضمیر" از مدیران وزارت راه و مادرش "کبری بهمنی تبری" از معلمان دبستان های ابتدایی بود. مرجان کودکی را در پناه خانواده و سرپرستی پدر و مادری آگاه سپری کرد.


مهرماه ۱۳۳۴، او دوران تعلیم و تربیت ابتدایی را در دبستان «سرخوش»، واقع در محله امیریه تهران گذراند. همزمان با حضور در دبیرستان الوند، واقع در خیابان منیریه، با پدیده اعجاب انگیز زمان خود، تلویزیون آشنا شد که آن روزها عمومیت پیدا نکرده بود. این اتفاق او را به راهی کشاند که نهایتا، به شکوفایی استعداد های نهفته‌اش انجامید.
در مهرماه 1334 وارد دبستان «سرخوش»، واقع در محله امیریه تهران شد. او پس از اتمام دوران ابتدایی و  همزمان با حضور در دبیرستان الوند، واقع در خیابان منیریه، با پدیده اعجاب انگیز زمان خود، یعنی تلویزیون آشنا شد که آن روزها عمومیت پیدا نکرده بود. این اتفاق او را به مسیری هدایت کرد که نهایتا، به شکوفایی استعداد های نهفته‌اش انجامید. مرجان خود در این باره می‌نویسد:<blockquote>« آن روزها، خانه‌ای که ما در آن اقامت داشتیم، تنها خانه‌ای بود که در کوچه‌ی ما تلویزیون داشت و آنتنی روی بامش بود. این موضوع برای من و خواهر کوچکترم، عامل فخر و غروری کودکانه، نسبت به همسالان محله شده بود. از این تلویزیون، که الزاما بایستی بعد از ظهرها پس از انجام تکالیف مدرسه به تماشایش می نشستیم،  برنامه ای برای کودکان پخش می‌شد که مجری آن دختر خانمی بود، به نام "عباسه امیرعلائی"، که من به شوق دیدنش بخشی از تکالیف مدرسه را در زنگ‌های تفریح کلاس انجام می‌دادم. سالی گذشت و این مجری محبوب من، به لحاظ سنی ناچار به ترک برنامه شد و من به تشویق مادرم برای گویندگی در این برنامه، که از طریق تلویزیون آگهی می شد، نام نویسی کردم، خوشبختانه بخت یارم بود و از جمع کثیر داوطلبان این جایگزینی، من انتخاب شدم.»<ref>اتوبیوگرافی مرجان- دوران کودکی</ref></blockquote>انتخاب مرجان به عنوان مجری برنامه کودک، و جلوه توانائی و استعدادش در این رشته، راه را برای ورودش به مجله اطلاعات کودکان، در مقام اولین خبرنگار نوجوان هموارکرد، و او را در عالم مطبوعات با بزرگانی هم چون بهرام افرهی، پرویز قاضی سعید، منصور سپهروند و خسرو ذوالفقاری آشنا کرد.  
 
'''مرجان''':<blockquote> آن روزها، کوچه ای که ما در آن اقامت داشتیم، تنها خانه ای بود که تلویزیون داشت و آنتن روی بامش، برای من و خواهر کوچکترم، عامل فخر و غروری کودکانه، نسبت به همسالان محله شده بود. از این تلویزیون، که الزاما بایستی بعد از ظهرها پس از انجام تکالیف مدرسه به تماشایش می نشستیم، برنامه ای برای کودکان پخش می شد که مجری آن دختر خانمی بود، به نام «عباسه امیرعلائی»، که من به شوق دیدنش بخشی از تکالیف مدرسه را در زنگهای تفریح کلاس انجام می دادم.</blockquote><blockquote>سالی گذشت و این مجری محبوب من، به لحاظ سنی ناچار به ترک برنامه شد، و من به تشویق مادرم برای گویندگی در این برنامه، که از طریق تلویزیون آگهی می شد، نام نویسی کردم، و خوشبختانه بخت یارم بود و از جمع کثیر داوطلبان این جایگزینی، من انتخاب شدم. </blockquote>انتخاب او به عنوان مجری برنامه کودک، وجلوه توانائی و استعدادش در این رشته، راه را برای ورودش به مجله اطلاعات کودکان، در مقام اولین خبرنگار نوجوان هموارکرد، و او را در عالم مطبوعات با بزرگانی هم چون بهرام افرهی، پرویز قاضی سعید، منصور سپهروند و خسرو ذوالفقاری آشنا کرد.
مرجان برای ادامه تحصیل از کلاس نهم به بعد، خود را به دبیرستان همایون، مقابل دانشگاه تهران منتقل کرد. او تا پایان تحصیلات دبیرستانی و اخذ دیپلم، به خاطر فعالیتهایش در تلویزیون و مطبوعات، نه تنها در دبیرستان همایون، که درفضای آموزشی تهران، به موقعیتی ورای سن و سال خود دست یافته بود، و این موفقیت وشهرت، سنگ بنای سکویی شد، برای پرتابش درآینده، به عالم هنرهای نمایشی وموسیقی.


مرجان برای ادامه تحصیل از کلاس نهم به بعد، خود را به دبیرستان همایون، مقابل دانشگاه تهران منتقل کرد. او تا پایان تحصیلات دبیرستانی و اخذ دیپلم، به خاطر فعالیت‌هایش در تلویزیون و مطبوعات، نه تنها در دبیرستان همایون، بلکه درفضای آموزشی تهران، به موقعیتی ورای سن و سال خود دست یافته بود. این موفقیت‌ها برای او سکویی برای حرکت به جلو شد و او را به دنیای هنرهای نمایشی و سپس موسیقی هدایت کرد.<ref>[http://www.aks-ghadimiha.blogfa.com/category/2 عکس و بیوگرافی بازیگران و خوانندگان قدیمی]</ref>
== حضور در سینما و بازیگری ==
== حضور در سینما و بازیگری ==
سال ۱۳۴۸، مرجان شبی در یک میهمانی خانوادگی، با محمد علی فردین و رضا کریمی، تهیه کننده وی که از شرکای استودیو مهرگان فیلم، آشنا می شود. به خواست رضا کریمی که در صدد تهیه فیلمی بود، به نام '''"'''دنیای پرامید"، فردین درگفتگو با مرجان (شهلا صافی ضمیرآن زمان) با توجه به سوابق و فعالیت هایش در تلویزیون و مطبوعات، ایفای نقش اول زن را دراین فیلم، به او پیشنهاد می کند، که این فیلم اولین تجربه مرجان در زمینه بازیگری درسینما می شود.  
سال ۱۳۴۸، مرجان شبی در یک میهمانی خانوادگی، با محمد علی فردین و رضا کریمی، تهیه کننده وی که از شرکای استودیو مهرگان فیلم، آشنا می شود. به خواست رضا کریمی که در صدد تهیه فیلمی بود، به نام '''"'''دنیای پرامید"، فردین درگفتگو با مرجان (شهلا صافی ضمیرآن زمان) با توجه به سوابق و فعالیت هایش در تلویزیون و مطبوعات، ایفای نقش اول زن را دراین فیلم، به او پیشنهاد می کند، که این فیلم اولین تجربه مرجان در زمینه بازیگری درسینما می شود.