معصومه کبیری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
مادر مجاهد ”كبيري “ در سال 1310دريك خانواده‌ی مذهبي در اراک متولد شد. <ref name=":0">نشريه اتحاديه ش ۲۰ - زندگینامه مجاهد شهيد مادر مجاهد معصومه شادماني(كبيري)</ref>
'''معصومه شادمانی''' معروف به '''مادر «كبيري»''' در سال 1310 در يك خانواده‌ی مذهبي در اراک متولد شد.<ref name=":0">نشريه اتحاديه ش ۲۰ - زندگینامه مجاهد شهيد مادر مجاهد معصومه شادماني(كبيري)</ref>


تا سن 40‌سالگی و تا سال50 با 5فرزند به‌عنوان یک زن خانه‌دار به زندگی عادی مشغول بود، اما از سال‌با ایدئولوژی مجاهدین برانگیخته شد و در راهی قدم گذاشت که بعدها خود به برگ زرینی از تاریخچهٌ آن تبدیل شد.مادر کبیری در سال‌در ارتباط با مجاهد شهید مصطفی جوان خوشدل قرار گرفت<ref name=":1">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://martyrs.mojahedin.org/martyrs/17920/%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87-(%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C)-%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-(%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C) مشخصات شهید معصومه (مادر کبیری) شادمانی (کبیری)]</ref>
 او تا سن 40‌ سالگی با 5 فرزند به‌عنوان یک زن خانه‌دار به زندگی عادی مشغول بود. در سال 1350 از طریق مجاهد شهید مصطفی جوان‌ خوشدل، از اقوامشان بود، با ایدئولوژی مجاهدین آشنا شد. <ref name=":2">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://news.mojahedin.org/i/news/141027 معصومه شادمانی (مادر کبیری)]</ref>
 
 او تا سن 40‌ سالگی با 5 فرزند به‌عنوان یک زن خانه‌دار به زندگی عادی مشغول بود. معصومه شادمانی در سال 1350 از طریق مجاهد شهید مصطفی جوان‌ خوشدل، از اقوامشان بود، با ایدئولوژی مجاهدین آشنا شد. <ref name=":2">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://news.mojahedin.org/i/news/141027 معصومه شادمانی (مادر کبیری)]</ref>


== فعالیت‌های سیاسی  ==
== فعالیت‌های سیاسی  ==
از سنين جواني(حدود 16 سالگي) در پی‌شناخت اسلام راستين و انقلابي در محافل و مجالس مذهبي فعالانه شركت ميكرد. از حدود  سال50با مجاهدين خلق  آشنا شد. اسلام انقلابي را كه به دنبالش بو د در  مجاهديني چون مصطفي جوان خوشدل كه با او آشنائي خانوادگي داشت فرایافت. ازاین‌پس فعاليت اجتماعی_سیاسی‌اش شكل   گرفت. در اعتراضات افشاگرانه‌ی خانواده‌های مجاهدين اسير فعالانه شركت ميكرد.رژيم جلاد پهلوي قصد آن كرده بود كه رهبران سازمان مجاهدين خلق را تیرباران كند. در وحشت حكومت سرنيزه  و  شلاق كمتر  كسي جرات اعتراض داشت. امادرهمين زمان بازار تهران بياد دارد كه مادران و خواهران پرشوري الله‌اکبر گويان دست به افشاي رژيم زدند. خانم شادماني از عناصر فعال اين تظاهرات بود.<ref name=":0" />
از سنين جواني (حدود 16 سالگي) در پی‌شناخت اسلام راستين و انقلابي در محافل و مجالس مذهبي فعالانه شركت ميكرد. از حدود  سال 50 با مجاهدين خلق آشنا شد. اسلام انقلابي را كه به دنبالش بو د در  مجاهديني چون مصطفي جوان خوشدل كه با او آشنائي خانوادگي داشت فرایافت. ازاین‌پس فعاليت اجتماعی_سیاسی‌اش شكل   گرفت. در اعتراضات افشاگرانه‌ی خانواده‌های مجاهدين اسير فعالانه شركت ميكرد. حکومت پهلوي قصد آن كرده بود كه رهبران سازمان مجاهدين خلق را تیرباران كند. در وحشت حكومت سرنيزه  و  شلاق كمتر  كسي جرات اعتراض داشت. امادرهمين زمان بازار تهران بياد دارد كه مادران و خواهران پرشوري الله‌اکبر گويان دست به افشاي رژيم زدند. خانم شادماني از عناصر فعال اين تظاهرات بود.<ref name=":0" />
 
مبارزه معصومه شادمانی در زمان شاه


خانه معصومه شادمانی محل اختفای مجاهد قهرمان محمود شامخی، از کادرهای ورزیده و سابقه‌دار مجاهدین بود. محمود بعد از ضربه 1350 از فلسطین به داخل آمده و در کار سازماندهی مجدد سازمان بود. مادر کبیری به اتفاق فرزندان خود به‌صورتی فعال در خدمت جنبش مسلحانه بود. 
خانه معصومه شادمانی محل اختفای مجاهد قهرمان محمود شامخی، از کادرهای ورزیده و سابقه‌دار مجاهدین بود. محمود بعد از ضربه 1350 از فلسطین به داخل آمده و در کار سازماندهی مجدد سازمان بود. مادر کبیری به اتفاق فرزندان خود به‌صورتی فعال در خدمت جنبش مسلحانه بود. 


معصومه شادمانی با جسارتی انقلابی در عرصه‌های مختلف همزمان چندین مأموریت سازمانی را پیش می‌برد. از یک سو در کار سازماندهی خانواده‌ها و مادران زندانیان سیاسی بود، از سوی دیگر در کار فعال کردن اعتراضات اجتماعی به نفع زندانیان سیاسی بود. او یکی از سازماندهندگان تظاهرات در قم در صحن حرم حضرت معصومه بود. در این تظاهرات معصومه شادمانی با طراحی هوشیارانه‌اش توانست ضمن اجرای موفق تظاهرات همهٴ مادران شرکت کننده را از چنگ مأموران ساواک فراری دهد
معصومه شادمانی در عرصه‌های مختلف همزمان چندین مأموریت سازمانی را پیش می‌برد. از یک سو در کار سازماندهی خانواده‌ها و مادران زندانیان سیاسی بود، از سوی دیگر در کار فعال کردن اعتراضات اجتماعی به نفع زندانیان سیاسی بود. او یکی از سازماندهندگان تظاهرات در قم در صحن حرم حضرت معصومه بود. در این تظاهرات معصومه شادمانی با طراحی هوشیارانه‌اش توانست ضمن اجرای موفق تظاهرات همهٴ مادران شرکت کننده را از چنگ مأموران ساواک فراری دهد. 
 
معصومه شادمانی همزمان حمایت و پشتیبانی از تیمهای عملیاتی را نیز به عهده داشت. او در وصل ارتباط اعضای سازمان با رهبری آن در در داخل زندان نیز فعال بود


معصومه شادمانی در سال 1353 حین تردد در یک مأموریت سازمانی، زمانی که مشغول نقل و انتقال یک چمدان اسلحه و مهمات تیمهای عملیاتی مجاهدین بود دستگیر شد و بلافاصله تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌های ساواک قرار گرفت. دژخیمان می‌دانستند که معصومه شادمانی اخبار زندان را به بیرون منتقل می‌کرده و دنبال اطلاعات او بودند. اما سینهٴ راز دار این مادر قهرمان، در برابر شکنجه‌های قرون‌ وسطایی ساواک شاه، گشوده نشد. و اسرار مبارزات خلقش را حفظ کرد. از همین رو در بیدادگاه شاه، اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در بیدادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت. <ref name=":2" />
معصومه شادمانی همزمان حمایت و پشتیبانی از تیمهای عملیاتی را نیز به عهده داشت. او در وصل ارتباط اعضای سازمان با رهبری آن در در داخل زندان نیز فعال بود. <ref name=":2" />


== دستگیری و شکنجه توسط ساواک  ==
سال 51 در حمله ساواك به منزلش يكي از فرزندان او در ارتباط با مجاهدين خلق دستگير ميشود و فرزند ديگرش مخفي ميشود.ازاین‌پس زندگي پراضطراب و دغدغه‌ای را آغاز ميكند. مزاحمتها ي پی‌درپی ساواك مانع آزادانه مبارزه‌اش نميشود.در این فاصله چندين بار دستگير ميشود. یک‌بار در سال 52 به مدت 6روز در اوين تحت بازجوئي قرار ميگيرد،ولي  پليس به جائي نميرسد.
سال 51 در حمله ساواك به منزلش يكي از فرزندان او در ارتباط با مجاهدين خلق دستگير ميشود و فرزند ديگرش مخفي ميشود.ازاین‌پس زندگي پراضطراب و دغدغه‌ای را آغاز ميكند. مزاحمتها ي پی‌درپی ساواك مانع آزادانه مبارزه‌اش نميشود.در این فاصله چندين بار دستگير ميشود. یک‌بار در سال 52 به مدت 6روز در اوين تحت بازجوئي قرار ميگيرد،ولي  پليس به جائي نميرسد.


همراهي و همگامي و كمك و  مساعدت خانواده‌های زندانيان سياسي از كارهاي او در این دوران است.اينان ساعتهاي متوالي پشت درهاي شکنجه‌گاه کمیته‌ی مشترك ساواك و شهربانی، و درهاي زندان قصر به شرايط سخت فرزندان اسيرشان اعتراض ميكردند. مادر كبيري در روحيه دادن به خانوادها ي زندانيان و كمك به محرومين بی‌سرپرست جنوب شهر يا خانواده هائي كه زنداني داشتند فعالانه قدم بر ميداشت.سال 52 جلادان زندان قصر محدوديت فراواني براي اقامه نماز زندانيان سياسي ايجاد ميكنند. بازهم مثل هميشه او بهمراهي ديگر خانواده‌ها  فرياد و پيام فرزندان اسيرشان را به گوش مردم ميرسانند. همگي به قم ميروند و جلوی صحن حضرت معصومه (ع) فرياد اعتراض بلند ميكنند.خانواده‌های زندانيان مجاهد بخو بي ياد دارند كه چگونه بر سر مأمورین زندان كه از باده غرور سرمست بودند ، مادر كبيري فرياد ميزد و آنان را به عاقبت شومشان و پیروزی حق و خلق قهرمان هشدار ميداد.
همراهي و همگامي و كمك و  مساعدت خانواده‌های زندانيان سياسي از كارهاي او در این دوران است.اينان ساعتهاي متوالي پشت درهاي شکنجه‌گاه کمیته‌ی مشترك ساواك و شهربانی، و درهاي زندان قصر به شرايط سخت فرزندان اسيرشان اعتراض ميكردند. مادر كبيري در روحيه دادن به خانوادها ي زندانيان و كمك به محرومين بی‌سرپرست جنوب شهر يا خانواده هائي كه زنداني داشتند فعالانه قدم بر ميداشت.سال 52 جلادان زندان قصر محدوديت فراواني براي اقامه نماز زندانيان سياسي ايجاد ميكنند. بازهم مثل هميشه او بهمراهي ديگر خانواده‌ها  فرياد و پيام فرزندان اسيرشان را به گوش مردم ميرسانند. همگي به قم ميروند و جلوی صحن حضرت معصومه (ع) فرياد اعتراض بلند ميكنند.خانواده‌های زندانيان مجاهد بخو بي ياد دارند كه چگونه بر سر مأمورین زندان كه از باده غرور سرمست بودند ، مادر كبيري فرياد ميزد و آنان را به عاقبت شومشان و پیروزی حق و خلق قهرمان هشدار ميداد.


 تشكيل محافل اجتماعي _مذهبي و شرکت در جلسات آموزش قرآن(بخصوص در ماه رمضان) همواره در متن فعاليتهايش جاي خاصي داشت.
 تشكيل محافل اجتماعي _مذهبي و شرکت در جلسات آموزش قرآن(بخصوص در ماه رمضان) همواره در متن فعاليتهايش جاي خاصي داشت.<ref name=":0" />
 
معصومه شادمانی در سال 1353 حین تردد در یک مأموریت سازمانی، زمانی که مشغول نقل و انتقال یک چمدان اسلحه و مهمات تیمهای عملیاتی مجاهدین بود دستگیر شد و بلافاصله تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌های ساواک قرار گرفت. دژخیمان می‌دانستند که معصومه شادمانی اخبار زندان را به بیرون منتقل می‌کرده و دنبال اطلاعات او بودند. اما وی سخنی نگفت و اسرار مبارزاتی‌اش را حفظ کرد. از همین رو در دادگاه اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در دادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت. <ref name=":2" />
 
== دستگیری و شکنجه توسط ساواک  ==


ششم مهر 53 بهمراه فرزند ديگرش دستگيرميشود. يازده ماه در کمیته مشترك ساواك و شهربانی توسط جلاداني چون تهراني و آرش و محمدی....وحشيانه شكنجه ميشود بطوري كه آثار و عوارض آن تا همين اواخر نيز او را رنج ميداد.پس‌ازاین شکنجه‌ها در بيداد گاه نظامي شاه خائن به اعدام و با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم ميشود. در زندان شاه  با حفظ روحيه انقلابي خود در مبارزات سياسي زندانيان نظير اعتصاب ملاقات(نوروز57) و اعتصاب غذا براي اعتراض به كشتار مردم مبارز تهران در17 شهريور فعالانه شركت ميكند.<ref name=":0" />
ششم مهر 53 بهمراه فرزند ديگرش دستگيرميشود. يازده ماه در کمیته مشترك ساواك و شهربانی توسط جلاداني چون تهراني و آرش و محمدی....وحشيانه شكنجه ميشود بطوري كه آثار و عوارض آن تا همين اواخر نيز او را رنج ميداد.پس‌ازاین شکنجه‌ها در بيداد گاه نظامي شاه خائن به اعدام و با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم ميشود. در زندان شاه  با حفظ روحيه انقلابي خود در مبارزات سياسي زندانيان نظير اعتصاب ملاقات(نوروز57) و اعتصاب غذا براي اعتراض به كشتار مردم مبارز تهران در17 شهريور فعالانه شركت ميكند.<ref name=":0" />


با کشف رابطه وی با مجاهدان در بند و انتقال اخبار زندان ها به خارج، دستگیر و تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌های ساواک قرار گرفت. در بیدادگاه اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در بیدادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت.<ref name=":1" />
با کشف رابطه وی با مجاهدان در بند و انتقال اخبار زندان ها به خارج، دستگیر و تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌های ساواک قرار گرفت. در بیدادگاه اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در بیدادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت.<ref name=":1">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://martyrs.mojahedin.org/martyrs/17920/%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87-(%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C)-%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-(%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C) مشخصات شهید معصومه (مادر کبیری) شادمانی (کبیری)]</ref>


معصومه شادمانی قهرمان مقاومت در زندان شاه
معصومه شادمانی قهرمان مقاومت در زندان شاه

نسخهٔ ‏۲۰ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۰۵

معصومه شادمانی معروف به مادر «كبيري» در سال 1310 در يك خانواده‌ی مذهبي در اراک متولد شد.[۱]

 او تا سن 40‌ سالگی با 5 فرزند به‌عنوان یک زن خانه‌دار به زندگی عادی مشغول بود. در سال 1350 از طریق مجاهد شهید مصطفی جوان‌ خوشدل، از اقوامشان بود، با ایدئولوژی مجاهدین آشنا شد. [۲]

فعالیت‌های سیاسی

از سنين جواني (حدود 16 سالگي) در پی‌شناخت اسلام راستين و انقلابي در محافل و مجالس مذهبي فعالانه شركت ميكرد. از حدود  سال 50 با مجاهدين خلق آشنا شد. اسلام انقلابي را كه به دنبالش بو د در  مجاهديني چون مصطفي جوان خوشدل كه با او آشنائي خانوادگي داشت فرایافت. ازاین‌پس فعاليت اجتماعی_سیاسی‌اش شكل   گرفت. در اعتراضات افشاگرانه‌ی خانواده‌های مجاهدين اسير فعالانه شركت ميكرد. حکومت پهلوي قصد آن كرده بود كه رهبران سازمان مجاهدين خلق را تیرباران كند. در وحشت حكومت سرنيزه  و  شلاق كمتر  كسي جرات اعتراض داشت. امادرهمين زمان بازار تهران بياد دارد كه مادران و خواهران پرشوري الله‌اکبر گويان دست به افشاي رژيم زدند. خانم شادماني از عناصر فعال اين تظاهرات بود.[۱]

خانه معصومه شادمانی محل اختفای مجاهد قهرمان محمود شامخی، از کادرهای ورزیده و سابقه‌دار مجاهدین بود. محمود بعد از ضربه 1350 از فلسطین به داخل آمده و در کار سازماندهی مجدد سازمان بود. مادر کبیری به اتفاق فرزندان خود به‌صورتی فعال در خدمت جنبش مسلحانه بود. 

معصومه شادمانی در عرصه‌های مختلف همزمان چندین مأموریت سازمانی را پیش می‌برد. از یک سو در کار سازماندهی خانواده‌ها و مادران زندانیان سیاسی بود، از سوی دیگر در کار فعال کردن اعتراضات اجتماعی به نفع زندانیان سیاسی بود. او یکی از سازماندهندگان تظاهرات در قم در صحن حرم حضرت معصومه بود. در این تظاهرات معصومه شادمانی با طراحی هوشیارانه‌اش توانست ضمن اجرای موفق تظاهرات همهٴ مادران شرکت کننده را از چنگ مأموران ساواک فراری دهد. 

معصومه شادمانی همزمان حمایت و پشتیبانی از تیمهای عملیاتی را نیز به عهده داشت. او در وصل ارتباط اعضای سازمان با رهبری آن در در داخل زندان نیز فعال بود. [۲]

سال 51 در حمله ساواك به منزلش يكي از فرزندان او در ارتباط با مجاهدين خلق دستگير ميشود و فرزند ديگرش مخفي ميشود.ازاین‌پس زندگي پراضطراب و دغدغه‌ای را آغاز ميكند. مزاحمتها ي پی‌درپی ساواك مانع آزادانه مبارزه‌اش نميشود.در این فاصله چندين بار دستگير ميشود. یک‌بار در سال 52 به مدت 6روز در اوين تحت بازجوئي قرار ميگيرد،ولي  پليس به جائي نميرسد.

همراهي و همگامي و كمك و  مساعدت خانواده‌های زندانيان سياسي از كارهاي او در این دوران است.اينان ساعتهاي متوالي پشت درهاي شکنجه‌گاه کمیته‌ی مشترك ساواك و شهربانی، و درهاي زندان قصر به شرايط سخت فرزندان اسيرشان اعتراض ميكردند. مادر كبيري در روحيه دادن به خانوادها ي زندانيان و كمك به محرومين بی‌سرپرست جنوب شهر يا خانواده هائي كه زنداني داشتند فعالانه قدم بر ميداشت.سال 52 جلادان زندان قصر محدوديت فراواني براي اقامه نماز زندانيان سياسي ايجاد ميكنند. بازهم مثل هميشه او بهمراهي ديگر خانواده‌ها  فرياد و پيام فرزندان اسيرشان را به گوش مردم ميرسانند. همگي به قم ميروند و جلوی صحن حضرت معصومه (ع) فرياد اعتراض بلند ميكنند.خانواده‌های زندانيان مجاهد بخو بي ياد دارند كه چگونه بر سر مأمورین زندان كه از باده غرور سرمست بودند ، مادر كبيري فرياد ميزد و آنان را به عاقبت شومشان و پیروزی حق و خلق قهرمان هشدار ميداد.

 تشكيل محافل اجتماعي _مذهبي و شرکت در جلسات آموزش قرآن(بخصوص در ماه رمضان) همواره در متن فعاليتهايش جاي خاصي داشت.[۱]

معصومه شادمانی در سال 1353 حین تردد در یک مأموریت سازمانی، زمانی که مشغول نقل و انتقال یک چمدان اسلحه و مهمات تیمهای عملیاتی مجاهدین بود دستگیر شد و بلافاصله تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌های ساواک قرار گرفت. دژخیمان می‌دانستند که معصومه شادمانی اخبار زندان را به بیرون منتقل می‌کرده و دنبال اطلاعات او بودند. اما وی سخنی نگفت و اسرار مبارزاتی‌اش را حفظ کرد. از همین رو در دادگاه اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در دادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت. [۲]

دستگیری و شکنجه توسط ساواک

ششم مهر 53 بهمراه فرزند ديگرش دستگيرميشود. يازده ماه در کمیته مشترك ساواك و شهربانی توسط جلاداني چون تهراني و آرش و محمدی....وحشيانه شكنجه ميشود بطوري كه آثار و عوارض آن تا همين اواخر نيز او را رنج ميداد.پس‌ازاین شکنجه‌ها در بيداد گاه نظامي شاه خائن به اعدام و با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم ميشود. در زندان شاه  با حفظ روحيه انقلابي خود در مبارزات سياسي زندانيان نظير اعتصاب ملاقات(نوروز57) و اعتصاب غذا براي اعتراض به كشتار مردم مبارز تهران در17 شهريور فعالانه شركت ميكند.[۱]

با کشف رابطه وی با مجاهدان در بند و انتقال اخبار زندان ها به خارج، دستگیر و تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌های ساواک قرار گرفت. در بیدادگاه اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در بیدادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت.[۳]

معصومه شادمانی قهرمان مقاومت در زندان شاه

مزدوران ساواک معصومه شادمانی را پس از دستگیری به زیر شدیدترین شکنجه‌های رذیلانه بردند. اما مقاومت قهرمانانه معصومه شادمانی بر تمامی رذالتها و سفاکیهای مزدوران ساواک پیروز شد و او با سرفرازی دوران شکنجه و بازجویی را پشت سر گذاشت. به هرحال مادر مجاهد معصومه شادمانی پس از پشت سرگذاشتن یک دوره سخت شکنجه به زندان قصر منتقل شد و مدت 5سال را در آنجا به‌سر برد. دوران زندان سرفصل دیگری بود تا معصومه شادمانی (مادرکبیری) با آزمایشهای دشوارتری رو‌به‌رو شود. فتنه جریان اپورتونیستی در سال 1354 که سازمان پیشتاز مبارزه مسلحانه، یعنی مجاهدین خلق را متلاشی کرد و زمینه را برای روی کارآمدن دجالی چون خمینی فراهم نمود یکی از این آزمایشهای دشوار بود. اما معصومه شادمانی در پیمودن راهی که برگزیده بود تردیدی به خود راه نداد و همواره بر استواری خود افزود. عاقبت در زمستان سال1357 پس از تحمل چهار سال و شش ماه زندان و شکنجه مادر کبیری از جمله آخرین دسته زندانیان سیاسی بود که به همت خلق قهرمان ایران دروازه زندانها به رویشان گشوده شد و به میان مردم بازگشت. [۲]

معصومه شادمانی پس از آزادی از زندان رژیم شاه

فعالیت‌های سیاسی بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷

و سرانجام پس از تحمل چهار سال و چهار ماه زندان در روز 21دی‌ماه 57 به همت خلق قهرمان ايران آزاد ميشود. پس از آزادي از زندان  بطور فعال در ارتباط با مجاهدین خلق مبارزات سياسي ــ اجتماعيش را ادامه می‌دهد.ودراين راه تمامي زندگي و امكاناتش را نثار ميكند. او و فرزندانش پيوسته مورد اذيت و آزار ارگان‌های سركوب رژيم ضد خلقي خميني بودند پاسداران ارتجاع بارها به خانه‌ی او ريخته و چندین بار نيز او را بازداشت نمودند.خانه‌ی او را نيز باصطلاح مصادره نموده و بدين ترتیب پاسداران مزدور خميني آنرا غاصبانه به تصرف خود  درآوردند.[۱]

 وی در اولین دورهٌ انتخابات مجلس شورای ملی به‌عنوان کاندیدای مجاهدین معرفی شد. [۳]

معصومه شادمانی علاوه بر آن که خودش تمام وقت در انجمنها و ستادهای متعلق به سازمان مشغول مبارزه بود، خانه‌اش را نیز به‌عنوان یکی از پایگاههای مخفی برای پیشبرد امر مبارزه با آخوندها در اختیار سازمان قرار داده بود. خانه او محل انتشار نشریه مجاهد بود که در آن زمان به‌صورتی مخفی منتشر می‌شد. [۲]

خاطره‌یی از مبارزه پر شور معصومه شادمانی

یکی از برادران مجاهد که در دوره چاپ مخفی نشریهٴ مجاهد از نزدیک با مادر کبیری ارتباط داشته خاطره‌یی نقل می‌کند که گویای روحیه تهاجمی و پر شور اوست: «ما مجبور بودیم نشریه مجاهد را در محل امنی تحریر و صفحه‌بندی و آماده چاپ کنیم. برای این کار چند پایگاه در نظر گرفته شد که مقر اصلیمان خانه «مادر کبیری» در خیابان مبارزان بود. ناشناخته ماندن این خانه برایمان بسیار مهم بود. اما به علت ترددهای ناگزیری که داشتیم عاقبت این پایگاه مورد شک واقع شد و یک روز پاسداران کمیته مرکزی به آن حمله کردند. ما برای از بین نرفتن اموال و دستگاههایی که با هزار دردسر تهیه کرده بودیم مجبور به مقاومت بودیم. در این میان مادر کبیری مثل شیر می‌غرید و یک لحظه آرام و قرار نداشت. او آن چنان به مزدوران کمیته‌چی حمله می‌کرد که آنان کاملاً در لاک دفاعی فرو رفته بودند. مادر کبیری برای جمعیت انبوهی از اهالی محل که در حمایت از ما جمع شده بودند، سخنرانی کرد و آن‌چنان آبرویی از مزدوران برد که حمله آنان تبدیل به یک افشاگری بزرگ سیاسی شد. در پرتو افشاگریهای مادر کبیری بود که ما نیز موفق شدیم با استفاده از فرصت، دستگاههای چاپ نشریه را از معرکه خارج کنیم. پس از آن نیز معصومه شادمانی با شجاعت غیرقابل وصفی به کمیته مرکزی رفت و با فرمانده آنجا به نام عزت شاهی ـ با نام مستعار مطهری ـ که از زمان شاه او را می‌شناخت برخورد کرد. برخورد مادر کبیری طوری بود که فردایش مجبور شدند کلیه اموالی را هم که به غارت برده بودند برگردانند». 

معصومه شادمانی کاندید اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی 

به این ترتیب معصومه شادمانی قهرمان به‌مثابه یک مجاهد پیشتاز و شکافنده در تمام دوران مبارزه سیاسی با ارتجاع در تلاش و تکاپو بود. به یمن فعالیتهای معصومه شادمانی بود که بسیاری مادران دیگر در انجمن مادران مسلمان سازماندهی شدند و در مبارزه با ارتجاع راههای بس دشواری را پیمودند. معصومه شادمانی به علت شناخته‌شدگی و محبوبیتی که در میان مردم داشت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به‌عنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین معرفی شد. [۲]

دستگیری مجدد و شکنجه

سرانجام مادر مجاهد معصومه شادماني(كبيري) چند ماه پيش دستگير و روانه شکنجه‌گاه و قتلگاه اوين شد واينبار توسط ددمنش‌ترین مزدوران خميني تحت شدیدترین و ضد انسانی‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت. اما او  كه آزمايش شكنجه را در ساواك شاه نيز باافتخار تمام پشت سر گذرانده بود، اين بار نيز در برابر دژخيمان خميني خون‌آشام قهرمانانه مقاومت كرد وهيچيك از اسرار خلق و سازمانش را فاش نساخت[۱]

پس‌از 30‌خرداد 60 این زن قهرمان دوشادوش مجاهدین و در متن مقاومت انقلابی مسلحانه، در جریان یک مأموریت سازمانی دستگیر و به‌شکنجه‌گاه اوین منتقل شد.مقاومت حماسی مادر کبیری در زیر شکنجه های وحشیانه وکینه توزانه دژخیم لاجوردی زبانزد همه زندانیان سیاسی آن دوران است [۳]

پس از آغاز مبارزه مسلحانه در 30خرداد 1360، مادر کبیری با رشادت و قاطعیت تمام در صحنه مقدم نبرد حضور یافت. او با شوری انقلابی در مأموریتهای سازمانی شرکت می‌کرد. عاقبت در جریان یکی از همین مأموریتها بود دستگیر و به شکنجه‌گاه اوین منتقل شد. لاجوردی جلاد که مادر را به خوبی می‌شناخت و از مواضع قاطع او علیه ارتجاع خبر داشت کینه عمیقی از او به دل داشت. به همین دلیل با شقاوت و رذالت بی‌مانندی به شکنجه معصومه شادمانی پرداخت. کسانی که در زندان با معصومه شادمانی بوده‌اند از مقاومتهای حماسی او خاطره‌ها دارند. یکی از آنها نوشته است: «شدت شکنجه‌ها به حدی بود که بر اثر شلاقها گوشت و پوست هر دو پای مادر معصومه شادمانی از ساق به پایین ریخته بود و استخوانهای کف پایش دیده می‌شد. او به حدی لاغر شده بود که عینک او بر صورتش قرار نمی‌گرفت». اما معصومه شادمانی قهرمان با همان شجاعت و قاطعیت همیشگی خود تمامی شکنجه‌ها را تحمل کرد. هم‌چنان که در ادامه همین گزارش آمده است: «معصومه شادمانی در هر جا که فرصتی به دست می‌آورد، سایرین را به مقاومت تشویق می‌کرد. او بارها فریاد برآورده بود: ”بچه‌ها مقاومت کنید. پیروزی از آن ما و مردم است. خمینی رفتنی است“ ». [۲]

تیرباران

چنین بود كه بدستور خميني خون‌آشام اين مادر مجاهد 50 ساله را كه داراي 6 فرزند و چندین نواده بود،ناجوانمردانه تیرباران كردند در حاليكه دو ماه قبل از تیرباران اين مادر،فرزند مجاهد او  حسن كبيري را نيز بهمراه همسر حسن(خواهر مجاهد هما ربوبي) در يك درگيري نابرابر بشهادت رسانده بودند.[۱]

سرانجام در روز پنجم دیماه 60، در‌حالی که شیرزن مجاهد خلق , شکنجه‌گران پلید خمینی را به منتهای عجز و شکست و زبونی کشانده بود، به جوخهای تیرباران سپرده شد .[۳]

سرانجام مجاهد خلق معصومه شادمانی (مادر کبیری) را در روز پنجم دیماه 1360، به میدان تیر بردند. به این ترتیب در سن 50‌ سالگی، خود نمونه‌یی از مقاومت سترگ زنان مجاهد خلق در‌ برابر دیکتاتوری ضدبشری حاکم و برگی زرین از تاریخچه سراسر رزم و فدای مجاهدین گردید. 

در برخی گزارشها آمده است که لاجوردی سردژخیم پلید که خود زمینه‌ساز و شکنجه‌گر مادر شادمانی بود در ساعت تیرباران نیز حضور داشت و تیر خلاص را خود به او زده است. شبی که معصومه شادمانی (مادر کبیری) و شکرالله پاک‌نژاد را اعدام می‌کردند، بچه‌ها از لای پنجره طبقه سوم زندانی که به آن آموزشگاه می‌گفتند، دیده بودند که لاجوردی تیر خلاص را به هر دوی آنها زده است. [۲]

جستارهای وابسته

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ نشريه اتحاديه ش ۲۰ - زندگینامه مجاهد شهيد مادر مجاهد معصومه شادماني(كبيري)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ سازمان مجاهدین خلق ایران - معصومه شادمانی (مادر کبیری)
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ سازمان مجاهدین خلق ایران - مشخصات شهید معصومه (مادر کبیری) شادمانی (کبیری)