معصومه کبیری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''معصومه شادمانی''' معروف به '''مادر «كبيري»''' در سال 1310 در يك خانواده‌ی مذهبي در اراک متولد شد.<ref name=":0">نشريه اتحاديه ش ۲۰ - زندگینامه مجاهد شهيد مادر مجاهد معصومه شادماني(كبيري)</ref>
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            = معصومه شادمانی (کبیری)
| عنوان ۲          =
| نام              =
| تصویر            = معصومه شادمانی.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| عنوان تصویر      =
| زادروز            = ۱۳۱۰(خورشیدی)
| زادگاه            = اراک
| تاریخ مرگ        = ۵ دی ۱۳۶۰ (خورشیدی)
| مکان مرگ          = زندان اوین
| علت مرگ          = تیرباران
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی        =
| ملیت              =
| نام‌های دیگر      =
| نژاد              =
| تابعیت            =
| تحصیلات            =
| دانشگاه          =
| پیشه              = خانه‌دار
| سال‌های فعالیت    =
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    = زندانی دو نظام و مقاومت در زیر شکنجه
| نقش‌های برجسته    = پیشتازی مبارزات زنان
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =
| تأثیرپذیرفتگان    = هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
| شهر خانگی        =
| دستمزد            =
| Net worth        =
| قد                =
| وزن              =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| دوره              =
| پس از            =
| پیش از            =
| حزب              =
| جنبش              =
| مخالفان          =
| هیئت              =
| دین              =
| مذهب              =
| اتهام            = هواداری از سازمان مجاهدین
| مجازات            = اعدام
| وضعیت گناهکاری    =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| همسر              =
| شریک زندگی        =
| فرزندان          = حسن کبیری (در سال ۶۰ در درگیری کشته شد)
| والدین            =
| خویشاوندان سرشناس =
| گفتاورد          =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| signature_alt    =
| وبگاه            =
| imdb_id          =
| Soure_id          =
| پانویس            =
}}
'''معصومه شادمانی (کبیری)''' (زاده ۱۳۱۰ خورشیدی - اعدام در ۵ دیماه ۱۳۶۰) معروف به «'''مادر کبیری»''' در سال ۱۳۱۰ در یک خانواده‌ی مذهبی در اراک متولد شد.<ref name=":0">نشریه اتحادیه ش ۲۰ - زندگینامه مجاهد شهید مادر مجاهد معصومه شادمانی (کبیری)</ref> او تا سن ۴۰ سالگی با ۵ فرزند به‌عنوان یک زن خانه‌دار به زندگی عادی مشغول بود. در سال ۱۳۵۰ از طریق [[مصطفی جوان خوشدل]] که از اقوام‌شان بود، با ایدئولوژی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] آشنا شد. در سال ۱۳۵۳ دستگیر شد و به زندان رفت و تا سال ۱۳۵۷ در زندان بود. بعد از انقلاب ضدسلطنتی در اولین دوره انتخابات [[مجلس شورای ملی]] به‌عنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین معرفی شد. در سال ۱۳۶۰ دستگیر و در ۵ دی همان سال توسط [[اسدالله لاجوردی|لاجوردی]] اعدام شد.<ref name=":2">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://news.mojahedin.org/i/news/141027 معصومه شادمانی (مادر کبیری)]</ref>


 او تا سن 40‌ سالگی با 5 فرزند به‌عنوان یک زن خانه‌دار به زندگی عادی مشغول بود. در سال 1350 از طریق مجاهد شهید مصطفی جوان‌ خوشدل، از اقوامشان بود، با ایدئولوژی مجاهدین آشنا شد. <ref name=":2">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://news.mojahedin.org/i/news/141027 معصومه شادمانی (مادر کبیری)]</ref>
== فعالیت‌های سیاسی در زمان شاه ==
از سنین جوانی (حدود ۱۶ سالگی)  در محافل و مجالس مذهبی فعالانه شرکت می‌کرد. از حدود سال ۵۰  از طریق مصطفی جوان خوشدل که با او آشنائی خانوادگی داشت با ایدئولوژی سازمان آشنا شد. از این‌ پس فعالیت اجتماعی _ سیاسی‌اش شکل گرفت. در اعتراضات افشاگرانه‌ی خانواده‌های مجاهدین اسیر فعالانه شرکت کرد. حکومت [[سلطنت پهلوی|پهلوی]] قصد داشت که رهبران سازمان مجاهدین خلق را تیرباران کند و کمتر کسی جرات اعتراض داشت. در همین زمان در بازار تهران برخی زنان الله‌اکبر گویان دست به افشای حکومت زدند. خانم شادمانی از عناصر فعال این تظاهرات بود.<ref name=":0" />


== فعالیت‌های سیاسی در زمان شاه  ==
خانه معصومه شادمانی محل اختفای [[محمود شامخی]]، از کادرهای ورزیده و سابقه‌دار مجاهدین بود. محمود بعد از ضربه ۱۳۵۰ از فلسطین به داخل آمده و در کار سازماندهی مجدد سازمان بود. معصومه شادمانی به اتفاق فرزندان خود به‌ صورتی فعال در خدمت جنبش مسلحانه بود.
از سنين جواني (حدود 16 سالگي) در پی‌شناخت اسلام راستين و انقلابي در محافل و مجالس مذهبي فعالانه شركت ميكرد. از حدود  سال 50 با مجاهدين خلق آشنا شد. اسلام انقلابي را كه به دنبالش بو د در  مجاهديني چون مصطفي جوان خوشدل كه با او آشنائي خانوادگي داشت فرایافت. ازاین‌پس فعاليت اجتماعی_سیاسی‌اش شكل   گرفت. در اعتراضات افشاگرانه‌ی خانواده‌های مجاهدين اسير فعالانه شركت ميكرد. حکومت پهلوي قصد آن كرده بود كه رهبران سازمان مجاهدين خلق را تیرباران كند. در وحشت حكومت سرنيزه  و  شلاق كمتر  كسي جرات اعتراض داشت. امادرهمين زمان بازار تهران بياد دارد كه مادران و خواهران پرشوري الله‌اکبر گويان دست به افشاي رژيم زدند. خانم شادماني از عناصر فعال اين تظاهرات بود.<ref name=":0" />


خانه معصومه شادمانی محل اختفای مجاهد قهرمان محمود شامخی، از کادرهای ورزیده و سابقه‌دار مجاهدین بود. محمود بعد از ضربه 1350 از فلسطین به داخل آمده و در کار سازماندهی مجدد سازمان بود. مادر کبیری به اتفاق فرزندان خود به‌صورتی فعال در خدمت جنبش مسلحانه بود. 
معصومه شادمانی در عرصه‌های مختلف هم‌زمان چندین مأموریت سازمانی را پیش می‌برد. از یک سو در کار سازماندهی خانواده‌ها و مادران زندانیان سیاسی بود، از سوی دیگر در کار فعال کردن اعتراضات اجتماعی به نفع زندانیان سیاسی بود. سال ۵۲ مسئولان زندان قصر محدودیت فراوانی برای زندانیان سیاسی ایجاد کردند. او به‌همراهی دیگر خانواده‌ها در ارسال اخبار زندان به خارج نقش فعالی داشت. او همچنین یکی از سازمان‌دهندگان تظاهرات در قم در صحن حرم حضرت معصومه بود. در این تظاهرات معصومه شادمانی با طراحی هوشیارانه‌اش توانست ضمن اجرای موفق تظاهرات همه‌ی مادران شرکت کننده را از چنگ مأموران [[ساواک]] فراری دهد.


معصومه شادمانی در عرصه‌های مختلف همزمان چندین مأموریت سازمانی را پیش می‌برد. از یک سو در کار سازماندهی خانواده‌ها و مادران زندانیان سیاسی بود، از سوی دیگر در کار فعال کردن اعتراضات اجتماعی به نفع زندانیان سیاسی بود. او یکی از سازماندهندگان تظاهرات در قم در صحن حرم حضرت معصومه بود. در این تظاهرات معصومه شادمانی با طراحی هوشیارانه‌اش توانست ضمن اجرای موفق تظاهرات همهٴ مادران شرکت کننده را از چنگ مأموران ساواک فراری دهد. 
معصومه شادمانی همزمان حمایت و پشتیبانی از تیم‌های عملیاتی را نیز به عهده داشت. او در وصل ارتباط اعضای سازمان با رهبری آن در در داخل زندان نیز فعال بود.<ref name=":2" />


معصومه شادمانی همزمان حمایت و پشتیبانی از تیمهای عملیاتی را نیز به عهده داشت. او در وصل ارتباط اعضای سازمان با رهبری آن در در داخل زندان نیز فعال بود. <ref name=":2" />
در سال ۱۳۵۱در حمله ساواک به منزلش یکی از فرزندان او در ارتباط با مجاهدین خلق دستگیر و فرزند دیگرش مخفی شد. او در این فاصله چندین بار دستگیر شد. یک‌بار در سال ۵۲ به مدت ۶روز در اوین تحت بازجویی قرار گرفت، ولی ساواک به جایی نرسید.


سال 51 در حمله ساواك به منزلش يكي از فرزندان او در ارتباط با مجاهدين خلق دستگير ميشود و فرزند ديگرش مخفي ميشود.ازاین‌پس زندگي پراضطراب و دغدغه‌ای را آغاز ميكند. مزاحمتها ي پی‌درپی ساواك مانع آزادانه مبارزه‌اش نميشود.در این فاصله چندين بار دستگير ميشود. یک‌بار در سال 52 به مدت 6روز در اوين تحت بازجوئي قرار ميگيرد،ولي  پليس به جائي نميرسد.
همراهی و همگامی و کمک و مساعدت خانوادهای زندانیان سیاسی از کارهای او در این دوران بود. خانواده‌های زندانیان ساعت‌های متوالی پشت درهای شکنجه‌گاه کمیته‌ی مشترک ساواک و شهربانی، و درهای زندان قصر به شرایط سخت فرزندان اسیرشان اعتراض می‌کردند؛ وی در روحیه دادن به خانوادهای زندانیان و کمک به محرومین بی‌سرپرست جنوب شهر یا خانواده هایی که زندانی داشتند بسیار تلاش می‌کرد.


همراهي و همگامي و كمك و  مساعدت خانواده‌های زندانيان سياسي از كارهاي او در این دوران است.اينان ساعتهاي متوالي پشت درهاي شکنجه‌گاه کمیته‌ی مشترك ساواك و شهربانی، و درهاي زندان قصر به شرايط سخت فرزندان اسيرشان اعتراض ميكردند. مادر كبيري در روحيه دادن به خانوادها ي زندانيان و كمك به محرومين بی‌سرپرست جنوب شهر يا خانواده هائي كه زنداني داشتند فعالانه قدم بر ميداشت.سال 52 جلادان زندان قصر محدوديت فراواني براي اقامه نماز زندانيان سياسي ايجاد ميكنند. بازهم مثل هميشه او بهمراهي ديگر خانواده‌ها  فرياد و پيام فرزندان اسيرشان را به گوش مردم ميرسانند. همگي به قم ميروند و جلوی صحن حضرت معصومه (ع) فرياد اعتراض بلند ميكنند.خانواده‌های زندانيان مجاهد بخو بي ياد دارند كه چگونه بر سر مأمورین زندان كه از باده غرور سرمست بودند ، مادر كبيري فرياد ميزد و آنان را به عاقبت شومشان و پیروزی حق و خلق قهرمان هشدار ميداد.
مادر کبیری همواره در تشکیل محافل اجتماعی _مذهبی و شرکت در جلسات آموزش قرآن (بخصوص در ماه رمضان) فعال بود.<ref name=":0" />


 تشكيل محافل اجتماعي _مذهبي و شرکت در جلسات آموزش قرآن(بخصوص در ماه رمضان) همواره در متن فعاليتهايش جاي خاصي داشت.<ref name=":0" />
== دستگیری و شکنجه مادر کبیری  ==
مادر کبیری در ششم مهر ۱۳۵۳ حین تردد در یک مأموریت سازمانی، زمانی که مشغول نقل و انتقال یک چمدان اسلحه و مهمات تیم‌های عملیاتی مجاهدین بود به‌همراه یکی از فرزندانش دستگیر شد.او  یازده ماه در کمیته مشترک ساواک و شهربانی توسط شکنجه‌گرانی چون تهرانی و آرش و محمدی… وحشیانه شکنجه شد.<ref name=":0" />


== دستگیری و شکنجه توسط ساواک  ==
بازجویان می‌دانستند که معصومه شادمانی اخبار زندان را به بیرون منتقل می‌کرده است و به دنبال اطلاعات او بودند. اما وی سخنی نگفت و اسرار مبارزاتی‌اش را حفظ کرد. معصومه شادمانی در دادگاه اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در دادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت.<ref name=":2" />


ششم مهر 53 حین تردد در یک مأموریت سازمانی، زمانی که مشغول نقل و انتقال یک چمدان اسلحه و مهمات تیمهای عملیاتی مجاهدین بود بهمراه فرزند ديگرش دستگيرميشود. يازده ماه در کمیته مشترك ساواك و شهربانی توسط جلاداني چون تهراني و آرش و محمدی....وحشيانه شكنجه ميشود <ref name=":0" />
در زندان شاه در مبارزات سیاسی زندانیان، نظیر اعتصاب و تحریم ملاقات (نوروز ۵۷) و اعتصاب غذا برای اعتراض به کشتار مردم  تهران در ۱۷ شهریور فعالانه شرکت کرد.<ref name=":0" />


دژخیمان می‌دانستند که معصومه شادمانی اخبار زندان را به بیرون منتقل می‌کرده و دنبال اطلاعات او بودند. اما وی سخنی نگفت و اسرار مبارزاتی‌اش را حفظ کرد. از همین رو در دادگاه اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در دادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت. <ref name=":2" />  
معصومه شادمانی پس از پشت سرگذاشتن یک دوره سخت شکنجه به زندان قصر منتقل شد و حدود ۵ سال را در آنجا به‌سر برد. [[جریان اپورتونیستی چپ نما در سازمان مجاهدین خلق (۱۳۵۴)|جریان اپورتونیستی در سال ۱۳۵۴]] که سازمان پیشتاز مبارزه مسلحانه، یعنی مجاهدین خلق را متلاشی کرد یکی از این آزمایشهای دشوار در مقابل وی بود. اما معصومه شادمانی در مقابل این جریان ایستاد. معصومه شادمانی (مادر کبیری) در زمستان سال ۱۳۵۷ پس از تحمل چهار سال و شش ماه زندان و شکنجه آزاد شد.<ref name=":2" />
== فعالیت‌های معصومه کبیری پس از انقلاب ==
معصومه کبیری در روز ۲۱ دی‌ماه ۱۳۵۷ جزو آخرین گروه‌ها، از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان به‌طور فعال در ارتباط با مجاهدین خلق مبارزات سیاسی ــ اجتماعیش را ادامه داد و در این راه تمامی زندگی و امکاناتش را در اختیار سازمان مجاهدین گذاشت. او و فرزندانش پیوسته مورد اذیت و آزار ارگان‌های جمهوری اسلامی بودند. پاسداران بارها به خانه‌ی او ریختند و چندین بار نیز او را بازداشت نمودند. خانه‌ی او را نیز مصادره کرده و  به تصرف خود درآوردند.<ref name=":0" />


در زندان شاه  با حفظ روحيه انقلابي خود در مبارزات سياسي زندانيان نظير اعتصاب ملاقات(نوروز57) و اعتصاب غذا براي اعتراض به كشتار مردم مبارز تهران در17 شهريور فعالانه شركت ميكند.<ref name=":0" />
به خاطر فعالیتهای معصومه کبیری بود که بسیاری مادران دیگر در انجمن مادران مسلمان سازماندهی شدند و در مبارزه با رژیم ولایت فقیه شرکت کردند. معصومه شادمانی به علت شناخته‌شدگی و محبوبیتی که در میان مردم داشت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به‌عنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین معرفی شد.<ref name=":2" />


معصومه شادمانی پس از پشت سرگذاشتن یک دوره سخت شکنجه به زندان قصر منتقل شد و مدت 5سال را در آنجا به‌سر برد. دوران زندان سرفصل دیگری بود تا معصومه شادمانی (مادرکبیری) با آزمایشهای دشوارتری رو‌به‌رو شود. فتنه جریان اپورتونیستی در سال 1354 که سازمان پیشتاز مبارزه مسلحانه، یعنی مجاهدین خلق را متلاشی کرد و زمینه را برای روی کارآمدن دجالی چون خمینی فراهم نمود یکی از این آزمایشهای دشوار بود. اما معصومه شادمانی در پیمودن راهی که برگزیده بود تردیدی به خود راه نداد و همواره بر استواری خود افزود. عاقبت در زمستان سال1357 پس از تحمل چهار سال و شش ماه زندان و شکنجه مادر کبیری از جمله آخرین دسته زندانیان سیاسی بود که به همت خلق قهرمان ایران دروازه زندانها به رویشان گشوده شد و به میان مردم بازگشت. <ref name=":2" />[[پرونده:معصومه شادمانی پس از آزادی از زندان رژیم شاه.jpg|بندانگشتی|معصومه شادمانی پس از آزادی از زندان رژیم شاه]]
معصومه شادمانی علاوه بر آن که خودش تمام وقت در انجمن‌ها و ستادهای  سازمان مجاهدین خلق مشغول مبارزه بود، خانه‌اش را نیز به‌عنوان یکی از پایگاه‌های مخفی برای پیشبرد امر مبارزه با جمهوری اسلامی در اختیار سازمان قرار داده بود. خانه او محل انتشار نشریه‌ی مجاهد بود که در آن زمان به‌صورتی مخفی منتشر می‌شد.<ref name=":2" />


== فعالیت‌های سیاسی بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ ==
خاطره‌ای از یکی از همرزمانش در دوره چاپ مخفی نشریه‌ی مجاهد: <blockquote>«ما مجبور بودیم نشریه‌ی مجاهد را در محل امنی تحریر و صفحه‌بندی و آماده چاپ کنیم. برای این کار چند پایگاه در نظر گرفته شد که مقر اصلی‌مان خانه «مادر کبیری» در خیابان مبارزان بود. ناشناخته ماندن این خانه برای‌مان بسیار مهم بود. اما به علت ترددهای ناگزیری که داشتیم عاقبت این پایگاه مورد شک واقع شد و یک روز پاسداران کمیته مرکزی به آن حمله کردند. ما برای از بین نرفتن اموال و دستگاه‌هایی که با هزار دردسر تهیه کرده بودیم مجبور به مقاومت بودیم. در این میان مادر کبیری مثل شیر می‌غرید و یک لحظه آرام و قرار نداشت. او آن چنان به مزدوران کمیته‌چی حمله می‌کرد که آنان کاملاً در لاک دفاعی فرورفته بودند. مادر کبیری برای جمعیت انبوهی از اهالی محل که در حمایت از ما جمع شده بودند، سخنرانی کرد و آن‌چنان آبرویی از مزدوران برد که حمله آنان تبدیل به یک افشاگری بزرگ سیاسی شد. در پرتو افشاگری‌های مادر کبیری بود که ما نیز موفق شدیم با استفاده از فرصت، دستگاه‌های چاپ نشریه را از معرکه خارج کنیم. پس از آن نیز معصومه شادمانی با شجاعت غیرقابل وصفی به کمیته مرکزی رفت و با فرمانده آنجا به نام عزت شاهی ـ با نام مستعار مطهری ـ که از زمان شاه او را می‌شناخت برخورد کرد. برخورد مادر کبیری طوری بود که فردایش مجبور شدند کلیه اموالی را هم که به غارت برده بودند برگردانند».<ref name=":2" /></blockquote>
و سرانجام پس از تحمل چهار سال و چهار ماه زندان در روز 21دی‌ماه 57 جزء آخرین گروهها، از زندان آزاد ميشود. پس از آزادي از زندان  بطور فعال در ارتباط با مجاهدین خلق مبارزات سياسي ــ اجتماعيش را ادامه می‌دهد.ودراين راه تمامي زندگي و امكاناتش را نثار ميكند. او و فرزندانش پيوسته مورد اذيت و آزار ارگان‌های سركوب رژيم ضد خلقي خميني بودند پاسداران ارتجاع بارها به خانه‌ی او ريخته و چندین بار نيز او را بازداشت نمودند.خانه‌ی او را نيز باصطلاح مصادره نموده و بدين ترتیب پاسداران مزدور خميني آنرا غاصبانه به تصرف خود  درآوردند.<ref name=":0" />
 
به این ترتیب معصومه شادمانی قهرمان به‌مثابه یک مجاهد پیشتاز و شکافنده در تمام دوران مبارزه سیاسی با ارتجاع در تلاش و تکاپو بود. به یمن فعالیتهای معصومه شادمانی بود که بسیاری مادران دیگر در انجمن مادران مسلمان سازماندهی شدند و در مبارزه با ارتجاع راههای بس دشواری را پیمودند. معصومه شادمانی به علت شناخته‌شدگی و محبوبیتی که در میان مردم داشت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به‌عنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین معرفی شد. <ref name=":2" />
 
معصومه شادمانی علاوه بر آن که خودش تمام وقت در انجمنها و ستادهای متعلق به سازمان مشغول مبارزه بود، خانه‌اش را نیز به‌عنوان یکی از پایگاههای مخفی برای پیشبرد امر مبارزه با آخوندها در اختیار سازمان قرار داده بود. خانه او محل انتشار نشریه مجاهد بود که در آن زمان به‌صورتی مخفی منتشر می‌شد. <ref name=":2" />
 
خاطره‌یی از یکی از همرزمانش در دوره چاپ مخفی نشریهٴ مجاهد: <blockquote>«ما مجبور بودیم نشریه مجاهد را در محل امنی تحریر و صفحه‌بندی و آماده چاپ کنیم. برای این کار چند پایگاه در نظر گرفته شد که مقر اصلیمان خانه «مادر کبیری» در خیابان مبارزان بود. ناشناخته ماندن این خانه برایمان بسیار مهم بود. اما به علت ترددهای ناگزیری که داشتیم عاقبت این پایگاه مورد شک واقع شد و یک روز پاسداران کمیته مرکزی به آن حمله کردند. ما برای از بین نرفتن اموال و دستگاههایی که با هزار دردسر تهیه کرده بودیم مجبور به مقاومت بودیم. در این میان مادر کبیری مثل شیر می‌غرید و یک لحظه آرام و قرار نداشت. او آن چنان به مزدوران کمیته‌چی حمله می‌کرد که آنان کاملاً در لاک دفاعی فرو رفته بودند. مادر کبیری برای جمعیت انبوهی از اهالی محل که در حمایت از ما جمع شده بودند، سخنرانی کرد و آن‌چنان آبرویی از مزدوران برد که حمله آنان تبدیل به یک افشاگری بزرگ سیاسی شد. در پرتو افشاگریهای مادر کبیری بود که ما نیز موفق شدیم با استفاده از فرصت، دستگاههای چاپ نشریه را از معرکه خارج کنیم. پس از آن نیز معصومه شادمانی با شجاعت غیرقابل وصفی به کمیته مرکزی رفت و با فرمانده آنجا به نام عزت شاهی ـ با نام مستعار مطهری ـ که از زمان شاه او را می‌شناخت برخورد کرد. برخورد مادر کبیری طوری بود که فردایش مجبور شدند کلیه اموالی را هم که به غارت برده بودند برگردانند». <ref name=":2" /></blockquote>


== دستگیری مجدد و شکنجه ==
== دستگیری مجدد و شکنجه ==
معصومه شادمانی پس‌از 30‌خرداد 60 در جریان یک مأموریت سازمانی دستگیر و به‌شکنجه‌گاه اوین منتقل شد. مقاومت وی در زیر شکنجه های لاجوردی زبانزد همه زندانیان سیاسی آن دوران است.<ref name=":1">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://martyrs.mojahedin.org/martyrs/17920/%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87-(%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C)-%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-(%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C) مشخصات شهید معصومه (مادر کبیری) شادمانی (کبیری)]</ref>
معصومه شادمانی پس‌از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰در جریان یک مأموریت سازمانی دستگیر و به‌ زندان اوین منتقل شد. مقاومت وی در زیر شکنجه‌های لاجوردی زبانزد همه‌ی زندانیان سیاسی آن دوران است.<ref name=":1">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://martyrs.mojahedin.org/martyrs/17920/معصومه-(مادر-کبیری)-شادمانی-(کبیری) مشخصات شهید معصومه (مادر کبیری) شادمانی (کبیری)]</ref>
 
لاجوردی که وی را به خوبی می‌شناخت و از مواضع قاطع او علیه جمهوری اسلامی خبر داشت از او کینه به دل داشت. به همین دلیل به شکنجه معصومه شادمانی پرداخت. کسانی که در زندان با معصومه شادمانی بوده‌اند از مقاومتهای او خاطره‌های بسیاری گفته‌اند. یکی از آنها نوشته است: <blockquote>«شدت شکنجه‌ها به حدی بود که بر اثر شلاقها گوشت و پوست هر دو پای مادر معصومه شادمانی از ساق به پایین ریخته بود و استخوانهای کف پایش دیده می‌شد. او به حدی لاغر شده بود که عینک او بر صورتش قرار نمی‌گرفت». اما معصومه شادمانی قهرمان با همان شجاعت و قاطعیت همیشگی خود تمامی شکنجه‌ها را تحمل کرد. هم‌چنان که در ادامه همین گزارش آمده است: «معصومه شادمانی در هر جا که فرصتی به دست می‌آورد، سایرین را به مقاومت تشویق می‌کرد. او بارها فریاد برآورده بود: ”بچه‌ها مقاومت کنید. پیروزی از آن ما و مردم است. خمینی رفتنی است“ ». <ref name=":2" /></blockquote>


== تیرباران  ==
لاجوردی که وی را به خوبی می‌شناخت و از مواضع قاطع او علیه جمهوری اسلامی خبر داشت، از او کینه به دل داشت. به همین دلیل به شکنجه معصومه شادمانی پرداخت. کسانی که در زندان با معصومه شادمانی بوده‌اند از مقاومت‌های او خاطره‌های بسیاری گفته‌اند. یکی از آنها نوشته‌است: <blockquote>«شدت شکنجه‌ها به حدی بود که بر اثر شلاق‌ها گوشت و پوست هر دو پای مادر معصومه شادمانی از ساق به پایین ریخته بود و استخوانهای کف پایش دیده می‌شد. او به حدی لاغر شده بود که عینک او بر صورتش قرار نمی‌گرفت». اما معصومه شادمانی با همان شجاعت و قاطعیت همیشگی خود تمامی شکنجه‌ها را تحمل کرد. هم‌چنان‌که در ادامه همین گزارش آمده‌است: «معصومه شادمانی در هر جا که فرصتی به دست می‌آورد، سایرین را به مقاومت تشویق می‌کرد. او بارها فریاد برآورده بود: «بچه‌ها مقاومت کنید. پیروزی از آن ما و مردم است. خمینی رفتنی است»».<ref name=":2" /></blockquote>
در روز پنجم دیماه 60، معصومه شادمانی در سن ۵۰ سالگی در‌حالی که شکنجه‌گران را ناامید کرده بود، به جوخه تیرباران سپرده شد .<ref name=":1" />در حاليكه دو ماه قبل از تیرباران وی، فرزند مجاهد او  حسن كبيري را نيز بهمراه همسر حسن (مجاهد هما ربوبي) در يك درگيري کشته شده بود.<ref name=":0" />


در برخی گزارشها آمده است: <blockquote>«لاجوردی که خود شکنجه‌گر مادر شادمانی بود در ساعت تیرباران نیز حضور داشت و تیر خلاص را خود به او زده است. شبی که او و شکرالله پاک‌نژاد را اعدام می‌کردند، بچه‌ها از لای پنجره طبقه سوم زندانی که به آن آموزشگاه می‌گفتند، دیده بودند که لاجوردی تیر خلاص را به هر دوی آنها زده است.» <ref name=":2" /></blockquote>
== تیرباران ==
در روز پنجم دیماه ۱۳۶۰، معصومه شادمانی در سن ۵۰ سالگی درحالی که شکنجه‌گران را ناامید کرده بود، به جوخه تیرباران سپرده شد.<ref name=":1" />در حالیکه دو ماه قبل از تیرباران وی، فرزند مجاهد او حسن کبیری نیز به‌همراه همسر حسن (مجاهد خلق هما ربوبی) در یک درگیری شهید شده بود.<ref name=":0" />


== جستارهای وابسته ==
در برخی گزارشها آمده‌است: <blockquote>«لاجوردی که خود شکنجه‌گر مادر شادمانی بود در ساعت تیرباران نیز حضور داشت و تیر خلاص را خود به او زده‌است. شبی که او و شکرالله پاک‌نژاد را اعدام می‌کردند، بچه‌ها از لای پنجره‌ی طبقه‌ی سوم زندانی که به آن آموزشگاه می‌گفتند، دیده بودند که لاجوردی تیر خلاص را به هر دوی آنها زده‌است.»<ref name=":2" /></blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:زندانیان سیاسی اهل ایران]]
[[رده:زندانیان سیاسی در زمان شاه]]
[[رده:زنان در ایران]]
[[رده:اعدام شدگان اهل ایران در زمان جمهوری اسلامی]]
[[رده:زنان]]
[[رده:اعدام شدگان ۱۳۶۰]]
[[رده:اعدام‌شدگان اهل ایران]]
[[رده:اعدام‌شدگان با جوخه آتش]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۱

معصومه شادمانی (کبیری)
معصومه شادمانی.jpg
زادروز۱۳۱۰(خورشیدی)
اراک
درگذشت۵ دی ۱۳۶۰ (خورشیدی)
زندان اوین
علت مرگتیرباران
پیشهخانه‌دار
شناخته‌شده برایزندانی دو نظام و مقاومت در زیر شکنجه
نقش‌های برجستهپیشتازی مبارزات زنان
تأثیرپذیرفتگانهواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
اتهام‌هاهواداری از سازمان مجاهدین
مجازات‌هااعدام
فرزندانحسن کبیری (در سال ۶۰ در درگیری کشته شد)

معصومه شادمانی (کبیری) (زاده ۱۳۱۰ خورشیدی - اعدام در ۵ دیماه ۱۳۶۰) معروف به «مادر کبیری» در سال ۱۳۱۰ در یک خانواده‌ی مذهبی در اراک متولد شد.[۱] او تا سن ۴۰ سالگی با ۵ فرزند به‌عنوان یک زن خانه‌دار به زندگی عادی مشغول بود. در سال ۱۳۵۰ از طریق مصطفی جوان خوشدل که از اقوام‌شان بود، با ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. در سال ۱۳۵۳ دستگیر شد و به زندان رفت و تا سال ۱۳۵۷ در زندان بود. بعد از انقلاب ضدسلطنتی در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به‌عنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین معرفی شد. در سال ۱۳۶۰ دستگیر و در ۵ دی همان سال توسط لاجوردی اعدام شد.[۲]

فعالیت‌های سیاسی در زمان شاه

از سنین جوانی (حدود ۱۶ سالگی) در محافل و مجالس مذهبی فعالانه شرکت می‌کرد. از حدود سال ۵۰ از طریق مصطفی جوان خوشدل که با او آشنائی خانوادگی داشت با ایدئولوژی سازمان آشنا شد. از این‌ پس فعالیت اجتماعی _ سیاسی‌اش شکل گرفت. در اعتراضات افشاگرانه‌ی خانواده‌های مجاهدین اسیر فعالانه شرکت کرد. حکومت پهلوی قصد داشت که رهبران سازمان مجاهدین خلق را تیرباران کند و کمتر کسی جرات اعتراض داشت. در همین زمان در بازار تهران برخی زنان الله‌اکبر گویان دست به افشای حکومت زدند. خانم شادمانی از عناصر فعال این تظاهرات بود.[۱]

خانه معصومه شادمانی محل اختفای محمود شامخی، از کادرهای ورزیده و سابقه‌دار مجاهدین بود. محمود بعد از ضربه ۱۳۵۰ از فلسطین به داخل آمده و در کار سازماندهی مجدد سازمان بود. معصومه شادمانی به اتفاق فرزندان خود به‌ صورتی فعال در خدمت جنبش مسلحانه بود.

معصومه شادمانی در عرصه‌های مختلف هم‌زمان چندین مأموریت سازمانی را پیش می‌برد. از یک سو در کار سازماندهی خانواده‌ها و مادران زندانیان سیاسی بود، از سوی دیگر در کار فعال کردن اعتراضات اجتماعی به نفع زندانیان سیاسی بود. سال ۵۲ مسئولان زندان قصر محدودیت فراوانی برای زندانیان سیاسی ایجاد کردند. او به‌همراهی دیگر خانواده‌ها در ارسال اخبار زندان به خارج نقش فعالی داشت. او همچنین یکی از سازمان‌دهندگان تظاهرات در قم در صحن حرم حضرت معصومه بود. در این تظاهرات معصومه شادمانی با طراحی هوشیارانه‌اش توانست ضمن اجرای موفق تظاهرات همه‌ی مادران شرکت کننده را از چنگ مأموران ساواک فراری دهد.

معصومه شادمانی همزمان حمایت و پشتیبانی از تیم‌های عملیاتی را نیز به عهده داشت. او در وصل ارتباط اعضای سازمان با رهبری آن در در داخل زندان نیز فعال بود.[۲]

در سال ۱۳۵۱در حمله ساواک به منزلش یکی از فرزندان او در ارتباط با مجاهدین خلق دستگیر و فرزند دیگرش مخفی شد. او در این فاصله چندین بار دستگیر شد. یک‌بار در سال ۵۲ به مدت ۶روز در اوین تحت بازجویی قرار گرفت، ولی ساواک به جایی نرسید.

همراهی و همگامی و کمک و مساعدت خانوادهای زندانیان سیاسی از کارهای او در این دوران بود. خانواده‌های زندانیان ساعت‌های متوالی پشت درهای شکنجه‌گاه کمیته‌ی مشترک ساواک و شهربانی، و درهای زندان قصر به شرایط سخت فرزندان اسیرشان اعتراض می‌کردند؛ وی در روحیه دادن به خانوادهای زندانیان و کمک به محرومین بی‌سرپرست جنوب شهر یا خانواده هایی که زندانی داشتند بسیار تلاش می‌کرد.

مادر کبیری همواره در تشکیل محافل اجتماعی _مذهبی و شرکت در جلسات آموزش قرآن (بخصوص در ماه رمضان) فعال بود.[۱]

دستگیری و شکنجه مادر کبیری

مادر کبیری در ششم مهر ۱۳۵۳ حین تردد در یک مأموریت سازمانی، زمانی که مشغول نقل و انتقال یک چمدان اسلحه و مهمات تیم‌های عملیاتی مجاهدین بود به‌همراه یکی از فرزندانش دستگیر شد.او یازده ماه در کمیته مشترک ساواک و شهربانی توسط شکنجه‌گرانی چون تهرانی و آرش و محمدی… وحشیانه شکنجه شد.[۱]

بازجویان می‌دانستند که معصومه شادمانی اخبار زندان را به بیرون منتقل می‌کرده است و به دنبال اطلاعات او بودند. اما وی سخنی نگفت و اسرار مبارزاتی‌اش را حفظ کرد. معصومه شادمانی در دادگاه اول به اعدام محکوم شد، ولی این حکم در دادگاه دوم به حبس ابد تقلیل یافت.[۲]

در زندان شاه در مبارزات سیاسی زندانیان، نظیر اعتصاب و تحریم ملاقات (نوروز ۵۷) و اعتصاب غذا برای اعتراض به کشتار مردم تهران در ۱۷ شهریور فعالانه شرکت کرد.[۱]

معصومه شادمانی پس از پشت سرگذاشتن یک دوره سخت شکنجه به زندان قصر منتقل شد و حدود ۵ سال را در آنجا به‌سر برد. جریان اپورتونیستی در سال ۱۳۵۴ که سازمان پیشتاز مبارزه مسلحانه، یعنی مجاهدین خلق را متلاشی کرد یکی از این آزمایشهای دشوار در مقابل وی بود. اما معصومه شادمانی در مقابل این جریان ایستاد. معصومه شادمانی (مادر کبیری) در زمستان سال ۱۳۵۷ پس از تحمل چهار سال و شش ماه زندان و شکنجه آزاد شد.[۲]

فعالیت‌های معصومه کبیری پس از انقلاب

معصومه کبیری در روز ۲۱ دی‌ماه ۱۳۵۷ جزو آخرین گروه‌ها، از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان به‌طور فعال در ارتباط با مجاهدین خلق مبارزات سیاسی ــ اجتماعیش را ادامه داد و در این راه تمامی زندگی و امکاناتش را در اختیار سازمان مجاهدین گذاشت. او و فرزندانش پیوسته مورد اذیت و آزار ارگان‌های جمهوری اسلامی بودند. پاسداران بارها به خانه‌ی او ریختند و چندین بار نیز او را بازداشت نمودند. خانه‌ی او را نیز مصادره کرده و به تصرف خود درآوردند.[۱]

به خاطر فعالیتهای معصومه کبیری بود که بسیاری مادران دیگر در انجمن مادران مسلمان سازماندهی شدند و در مبارزه با رژیم ولایت فقیه شرکت کردند. معصومه شادمانی به علت شناخته‌شدگی و محبوبیتی که در میان مردم داشت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به‌عنوان یکی از کاندیداهای مجاهدین معرفی شد.[۲]

معصومه شادمانی علاوه بر آن که خودش تمام وقت در انجمن‌ها و ستادهای سازمان مجاهدین خلق مشغول مبارزه بود، خانه‌اش را نیز به‌عنوان یکی از پایگاه‌های مخفی برای پیشبرد امر مبارزه با جمهوری اسلامی در اختیار سازمان قرار داده بود. خانه او محل انتشار نشریه‌ی مجاهد بود که در آن زمان به‌صورتی مخفی منتشر می‌شد.[۲]

خاطره‌ای از یکی از همرزمانش در دوره چاپ مخفی نشریه‌ی مجاهد:

«ما مجبور بودیم نشریه‌ی مجاهد را در محل امنی تحریر و صفحه‌بندی و آماده چاپ کنیم. برای این کار چند پایگاه در نظر گرفته شد که مقر اصلی‌مان خانه «مادر کبیری» در خیابان مبارزان بود. ناشناخته ماندن این خانه برای‌مان بسیار مهم بود. اما به علت ترددهای ناگزیری که داشتیم عاقبت این پایگاه مورد شک واقع شد و یک روز پاسداران کمیته مرکزی به آن حمله کردند. ما برای از بین نرفتن اموال و دستگاه‌هایی که با هزار دردسر تهیه کرده بودیم مجبور به مقاومت بودیم. در این میان مادر کبیری مثل شیر می‌غرید و یک لحظه آرام و قرار نداشت. او آن چنان به مزدوران کمیته‌چی حمله می‌کرد که آنان کاملاً در لاک دفاعی فرورفته بودند. مادر کبیری برای جمعیت انبوهی از اهالی محل که در حمایت از ما جمع شده بودند، سخنرانی کرد و آن‌چنان آبرویی از مزدوران برد که حمله آنان تبدیل به یک افشاگری بزرگ سیاسی شد. در پرتو افشاگری‌های مادر کبیری بود که ما نیز موفق شدیم با استفاده از فرصت، دستگاه‌های چاپ نشریه را از معرکه خارج کنیم. پس از آن نیز معصومه شادمانی با شجاعت غیرقابل وصفی به کمیته مرکزی رفت و با فرمانده آنجا به نام عزت شاهی ـ با نام مستعار مطهری ـ که از زمان شاه او را می‌شناخت برخورد کرد. برخورد مادر کبیری طوری بود که فردایش مجبور شدند کلیه اموالی را هم که به غارت برده بودند برگردانند».[۲]

دستگیری مجدد و شکنجه

معصومه شادمانی پس‌از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰در جریان یک مأموریت سازمانی دستگیر و به‌ زندان اوین منتقل شد. مقاومت وی در زیر شکنجه‌های لاجوردی زبانزد همه‌ی زندانیان سیاسی آن دوران است.[۳]

لاجوردی که وی را به خوبی می‌شناخت و از مواضع قاطع او علیه جمهوری اسلامی خبر داشت، از او کینه به دل داشت. به همین دلیل به شکنجه معصومه شادمانی پرداخت. کسانی که در زندان با معصومه شادمانی بوده‌اند از مقاومت‌های او خاطره‌های بسیاری گفته‌اند. یکی از آنها نوشته‌است:

«شدت شکنجه‌ها به حدی بود که بر اثر شلاق‌ها گوشت و پوست هر دو پای مادر معصومه شادمانی از ساق به پایین ریخته بود و استخوانهای کف پایش دیده می‌شد. او به حدی لاغر شده بود که عینک او بر صورتش قرار نمی‌گرفت». اما معصومه شادمانی با همان شجاعت و قاطعیت همیشگی خود تمامی شکنجه‌ها را تحمل کرد. هم‌چنان‌که در ادامه همین گزارش آمده‌است: «معصومه شادمانی در هر جا که فرصتی به دست می‌آورد، سایرین را به مقاومت تشویق می‌کرد. او بارها فریاد برآورده بود: «بچه‌ها مقاومت کنید. پیروزی از آن ما و مردم است. خمینی رفتنی است»».[۲]

تیرباران

در روز پنجم دیماه ۱۳۶۰، معصومه شادمانی در سن ۵۰ سالگی درحالی که شکنجه‌گران را ناامید کرده بود، به جوخه تیرباران سپرده شد.[۳]در حالیکه دو ماه قبل از تیرباران وی، فرزند مجاهد او حسن کبیری نیز به‌همراه همسر حسن (مجاهد خلق هما ربوبی) در یک درگیری شهید شده بود.[۱]

در برخی گزارشها آمده‌است:

«لاجوردی که خود شکنجه‌گر مادر شادمانی بود در ساعت تیرباران نیز حضور داشت و تیر خلاص را خود به او زده‌است. شبی که او و شکرالله پاک‌نژاد را اعدام می‌کردند، بچه‌ها از لای پنجره‌ی طبقه‌ی سوم زندانی که به آن آموزشگاه می‌گفتند، دیده بودند که لاجوردی تیر خلاص را به هر دوی آنها زده‌است.»[۲]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ نشریه اتحادیه ش ۲۰ - زندگینامه مجاهد شهید مادر مجاهد معصومه شادمانی (کبیری)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ ۲٫۸ سازمان مجاهدین خلق ایران - معصومه شادمانی (مادر کبیری)
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ سازمان مجاهدین خلق ایران - مشخصات شهید معصومه (مادر کبیری) شادمانی (کبیری)