ناصرالدین شاه
ناصرالدین شاه قاجار که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده میشد، معروف به «قبلهٔ عالم»، «سلطان صاحبقران» و بعد «شاهِ شهید»، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود.
وی با ۴۹ سال سلطنت طولانی ترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجار داشته است..
ناصرالدین شاه یکی از بی کفایت ترین و بی اقتدار ترین پادشاهان قاجار بود که بیشتر تحت تاثیر اطرافیان بود.
وی بسیار دمدمی مزاج بوده و مرتب نظرات خود را تغییر می داد![۱]
ناصرالدینشاه قاجار (زاده ۲۵ تیر ۱۲۱۰ – سالمرگ ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵ در شهر ری) چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود.
نامهای دیگر : پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده میشد، معروف به قبله عالم، سلطان صاحبقران و بعد شاه شهید، …[۲]
چهارمين پادشاه قاجار و پسر محمد شاه قاجار است وي در تاريخ 6 صفر سال1243 ه.ق ( يا 1245 ه.ق ) در روستاي كهنمير تبريز بدنيا آمده است[۳]
"ناصرالدين شاه"، در ششم صفر 1247 ه.ق در نزدیکی آذربايجان به دنيا آمد. پدرش "محمدشاه" و مادرش "جهان خانم" معروف به "مهد عليا" می باشد.[1]
وی را براي آموزش و تربيت اولیه، نزد "ميرزا عيسي، قائم مقام فراهاني" و فرزندش "ابوالقاسم" فرستادند و بعد از آن نيز تربيت او را به "ميرزا تقي خان اميركبير" واگذار كردند.[2]
ناصرالدين ميرزا فرزند كوچك محمدشاه بود. وی به استناد به تاريخ و عملكرد كساني همچون "چنگيزخان" و "شاه عباس صفوي" كه فرزندان كوچكترشان را به عنوان وليعهد معرفي كردند، "ناصرالدين میرزا" را در 5 سالگي به عنوان وليعهد معرفي كرد.
البته قدرت و نفوذ مهد عليا در اين امر، نكتهاي است كه نبايد از آن غافل شد. اولين ماموريت خارجي وليعهد در سال 1253 ه.ق در 7 سالگي به "ايروان" انجام شد. ناصرالدين ميرزا سفر رسمي و ملاقات صميمانهاي با امپراطوري روس، "نيكلاي اول" داشت.[3]
ناصرالدين ميرزا در 14 سالگي، با "گلين خانم،" دختر شاهزاده "احمد علي"، يكي از نوادگان فتحعليشاه، طي مراسم با شكوهي ازدواج كرد.[4] البته او به همين ازدواج بسنده نكرد چنانچه حرمسراي ناصري و نفوذ و تاثير زنان حرمسرای وی، در امور مملكتي، در تاريخ ايران مشهور است.[۴]
ولیعهدی و سلطنت ناصرالدین شاه
در دوران خردسالی و نوجوانی ناصرالدین شاه، کشاکش و اختلاف دائمی مهدعلیا و محمد شاه سایه انداخته است. به دلیل این روابط تیره، برخورد محمد شاه با فرزندش سرد و بیمحبت بود. باوجود چنین روابطی، در سال ۱۲۵۱ هجری قمری و پس از درگذشت پسر بزرگ محمد شاه، او ناگزیر تصمیم به انتصاب ناصرالدین به مقام ولیعهدی گرفت.
سال بعد، نیکلای اول در ایروان با ولیعهد ایران ملاقات کرد. خبر درگذشت پدرش محمدشاه را در سال 1228 هجری شمسی هنگامی که در تبریز بود شنید، سپس به یاری امیرکبیر به پادشاهی رسید و بر تخت طاووس نشست.[۵]
پادشاهی ناصرالدین شاه
"محمدشاه" در اواخر تابستان 1264 ه.ق، در تهران درگذشت[5] و ناصرالدين ميرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبريز بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد عليا مادر وی اداره می شد.
در مدت چند روز بحران و كشمكش ميان مدعيان سلطنت و نارضايتي مردمي كه ار حكمرانان ظالم به تنگ آمده بودند. سفارتخانههاي انگليس و روس با هماهنگي هم سلطنت شاه 16 ساله را تضمين كردند، سرانجام پادشاه جوان، با كفايت و لياقت "ميرزا تقي خان اميركبير"، وارد تهران شد. امير كه بلافاصله، لقب "اميرنظام" يا فرمانده كل قشون را دريافت كرده بود جاي "ميرزا آغاسي"، صدر اعظم منفور محمدشاه را گرفت.
ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهي با چند مشكل اساسي روبرو بود. خالي بودن خزانه دولت، شورش ها و فتنههاي مدعيان سلطنت، شورش هاي محلي و قومي، که بخشي از اين مشكلات بودند. ناصرالدين شاه كه از اوضاع نابسامان معيشتي مردم و نارضايتي آنها بيم داشت به اين فكر افتاد كه كسي را از ميان مردم كه به حزونت خلق و خشونت خلق و كياست طبع و فراست خاطر برجسته باشد را انتخاب كند، و از آن ميان "ميرزا تقي خان اميرنظام" را متحد و مناسب تر از ديگران ديد.[6]
ناصرالدين شاه از احترام و رابطه خالصانه و قصد صدر اعظمش در خير و صلاح او و مملكت اطلاع داشت. حتي مي توان رابطه آنها را، رابطه پدر و فرزندي دانست. مشكلات پيش روي اميرکبیر در ابتداي كار بسيار بود. اختلاف و درگيري بزرگان و شاهزادگان، نابساماني اوضاع معيشتي مردم موضع گيري "آغاسي" و مخالفت او با اميرکبیر، نيز شورش هاي "≤‗آصف الدوله" در خراسان و "آقاخان محلاتي" در كرمان كه حكايت مشقات امير در خواباندن اين دو شورش و تدبير مجال جداگانهاي ميخواهد.
از آغاز سلطنت تا مرگ شاه قاجار، 6 صدراعظم روي كار آمدند كه همگي به يكي از دول بيگانه، وابسته بودند. جز اميركبير كه با سياست موازنه راه نفوذ آنها را مسدود مي كرد. صدراعظم بعدي "ميرزا آقاخان نوري" بود. او يكي از كساني است كه نگرش شاه را نسبت به صدراعظم لايق خود تغيير داد حتي يكي از شروطش براي وزارت، قتل اميرکبیر بود. بالاخره نيز با بدگوئيها و دسيسه چينيهاي او و مهد عليا "قادرشاه" و ديگر درباريان كه بعلت فساد و بي لياقتي توسط امير بركنار شده و راه نفوذ و منافعشان مسدود گشته بود، شاه را مجبور کردند تا نسنجيده ترين تصميم تاريخ را بگیرد و اول وی را عزل نموده و سرانجام نيز حكم به قتل وي بدهد.[۴]
اصلاحات دوره ناصري
در دوران قاجار خاصه دوره ناصري، با تلف شدن فرصت ها براي پيشرفت كشور، شيوع رشوه و بي برنامگي، ضعف در اداره امور و گماشتن افراد نالايق بر پست هاي حساس و كليدي، اوضاع وخيم اقتصادي، نفوذ شوم استعمار و استبداد و بها ندادن به دانش و صنعت، همگي ايران را به سراشيب سقوط كشانده بود. اما با پشتكار و عشق و علاقه خاص اميركبير به ايران و اقدامات دلسوزانه او، اقدامات اصلاحي با روندي پرشتاب و موثر پي گرفته شد.
از جمله این اقدامات مبارزه با فساد درباريان و كوتاه كردن دست آنها از امور مملكتي، نظام مند كردن سازمان هاي حكومتي، اجراي قانون، نوسازي نيروي نظامي، اصلاح نيروي قضايي حمايت از اقتصاد و توليدات داخلي با احداث كارخانههاي مختلف، چاپ و نشر كتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمينه مناسب براي مترجمان و نويسندگان، مخالفت با نفوذ و حق كاپيتولاسيون روسيه و انگليس می باشد که همگي به دست توانمند امیرکبیر در این دوره آغاز شد، و يكي از پرشكوهترين دورههاي تاريخ ايران رقم زد.[8]
ناصرالدين شاه خود نيز با مسافرت هاي متعدد به فرنگ (اروپا) و آگاهي يافتن از شيوه مملكت داري و حاكم بودن قوانين در كشورهاي غربي در صدد اصلاحاتي چند برآمد. او در يافته بود كه تمركز قدرت در دست يك نفر به نام صدراعظم كار چندان اصولي نيست، بنابراين براي جلوگيري از قدرت يابي صدر اعظم و يا ادعاي پادشاهي او به تقليد از اروپاييان در سال 1275 ه.ق كابينهاي متشكل از 6 نفر تشكيل داد تا كارها بين آنان تقسيم شود.
تشكيل «مجلس شوراي دولتي» با چهار عضو از اقدامات ديگر وي بود كه خود «رئيس دولت» يا «كابينه» را كه جمعاً 11 نفر عضو داشت را به عهده داشت.
اگر چه اين اقدامات چندان نتيجهاي نداد و بار ديگر همچون گذشته به انتصاب صدراعظم اقدام كرد ولی علاقه به پيشرفت در ناصرالدين شاه ديده ميشد، اما روحيه مستبدانه و خودپسندي و بيم از آگاهي مردم از يك سو، و نابساماني اوضاع كشور و نفوذ روز افزون روس و انگليس مانع جدي بر سر اصلاحات بود.[۴]
سفر به فرنگ
آگاهي ناصرالدين شاه از جوامع اروپايي و مطالعه سفرنامهها و كتاب هاي مربوط به آن ديار، اشتياق او را براي سفر به ممالك غربي برانگيخت. سفرهاي پر هزينه و نه چندان سودمند كه براي تامين هزينه آنها گاه مجبور به دادن امتياز از دول بيگانه و گاه گرفتن وام از خود آنان ميشد.
سفرهاي او از سال 1287 ه.ق، با زيارت عتبات عاليات، كربلا، نجف و كاظمين شروع شد. دومين سفر او در سال 1290 ه.ق در بیست و ششمین سال سلطنت وی روي داد، اين سفر به صورت رسمي، به دعوت "امپراطور اتريش" براي بازديد از نمايشگاه «وينه» صورت گرفت. كه با كشتي از بندر انزلي به قفقاز، روسيه، آلمان، بلژيك، انگليس، فرانسه رفته و از آنجا نيز به سوئيس و ايتاليا و عثماني عزيمت نمود. سفر دوم به طور غير رسمي و تنها براي سير سياحت و ديدار از مظاهر تمدن غرب و پيشرفت صنايع و تكنولوژي در اروپا بود.
سفر سوم و آخرين سفر او با همراهي "امين السلطان" به انگليس بود.[۴]
روابط خارجي
از ابتداي سلسله قاجار تا حكومت ناصرالدين شاه بيشتر روابط خارجي با دو كشور روس و انگليس بود اما در دوره ناصري با سفرهاي او و علاقه به پياده كردن تكنولوژي و عوامل پيشرفت آنها در كشور، اين ارتباطات گسترش يافت. اميركبير نيز براي اعزام دانشجو و گسترش كشتيراني و تاسيس «دارالفنون» و ايجاد پست و .... دست به برقراري روابط با كشورهايي همچون فرانسه، آمريكا، اتريش و آلمان دست زد.[۴]
امتيازات به بيگانگان
امتيازات و قراردادهاي این دوره از تاسف آورترين و غم انگيزترين امتيازات واگذار شده به بيگانگان است كه فهرست وار به آن اشاره ميكنيم:
1- "هرات"(معاهده پاريس) طبق اين معاهده ايران متعهد ميشود ضمن تخليه هرات، استقلال «افغانستان» را به رسميت بشناسد.
2- "رويتر"، كه به موجب آن، امتياز استخراج معادن و درآمد جنگل هاي ايران به مدت 70 سال به انگليس داده شد.
3- امتياز توتون و تنباكو كه به مدت 50 سال به "جرالد تالبوت" انگليسي داده شد كه ضمن برپايي اعتراضات مردمي سلطنت ناصرالدين شاه نيز متزلزل شد.
4- امتياز ايجاد راه شوسه "اهواز به تهران" که به انگليس داده شد.
5- امتياز تاسيس "بانك استقراضي" که به روس داده شد.[۴]
علاقه ناصرالدین شاه به عکاسی
عکاسی و عکاسهای نخستین ایران به گونهای با نام ناصرالدین شاه پیوند خورده است. زیرا در زمان ناصرالدین شاه بود که دوربین به ایران آمد و این پادشاه که اهل شعر و هنر هم بود عاشق عکاسی شد و در عکاسی مهارت یافت. در آن زمان ابزار عکاسی مانند دوربین و لنز و کاغذ بسیار گران و کمیاب بود و فقط اعیان و خاندان سلطنتی بودند که میتوانستند بهای این ابزار و آلات گران را بپردازند.
ناصرالدین شاه کنجکاو بود و محیط اطراف خود را با دقت زیر نظر میگرفت و از آنها عکاسی میکرد. عکسهای او از زندگی دربار و ساختهای گوناگون زندگی اجتماعی و سیاسی ایران برای مورخین بسیار جالب است. نخستین عکسها از روضهخوانی و تعزیه و شکار و سرگرمیها و بازیها و حتی زنان حرمسرا در حالات گوناگون و با لباسهای متفاوت بخشی از کارهای تصویری ناصرالدین شاه را در بر میگیرد. به کمک همین عکسهاست که ما تصور نسبتا روشنتری از جامعه ایران دوران ناصری در مقایسه با دوران پیش از اختراع دوربین در دست داریم.
شیفتگی ناصرالدین شاه به عکاسی فقط به عکسهای شخص خودش نبود بلکه او عکاسان دیگر را هم تشویق کرد تا به گوشه و کنار ایران سفر کنند و از زندگی مردم و فضا و حال سایر نقاط برایش عکس بیاورند.
نتیجه علاقه و تلاش خود شاه و عکاسان دیگر مجموعه بسیار بزرگی از عکس است که اکنون از ایران دوره قاجار از درون دربار و حرمسرای شاه گرفته تا اعیان و رجال و وزرا و وکلا و زنان و مردان روستایی و شهری در کوچه و بازار و خانهها و اماکن دیگر اکنون در دسترس ماست. شاید هم بتوان گفت که ریشه بسیاری از رشتههای عکاسی دوران ما مانند عکس خبری و مستند و عکس تاریخی و طبیعت ایران هم به همان زمان برمیگردد.
علاقه ویژه ناصرالدین شاه فقط به گرفتن و ظهور عکس ختم نمیشد. او در انتخاب کاغذ و چاپ عکس و ساختن مجموعه و آلبوم عکس و نگهداری از آنها بسیار دقت میکرد. این دقتها مایه آن شده که بسیاری از عکسها بجا بماند که اینک میراثی است بزرگ در شناخت بهتر ایران آن زمان. یکی از کارهای جالب دیگر ناصرالدین شاه گردآوری مجموعههایی از عکسهای زمان خود اوست. برخی از عکسها٬ عکسهایی است که خود او میگرفته و برخی دیگر از عکسها از کسانی است که او به گوشه و کنار میفرستاده است.[۶]
علاقه ناصرالدین شاه قاجار به نقاشی
ناصرالدین شاه قاجار جدای از اینکه به عکاسی علاقهمند بود و گاه و بیگاه از زنان حرمسرا عکسمیگرفت، از زمان ولیعهدی در نقاشی هم دستی داشت.
ناصرالدین شاه جدای از اینکه به عکاسی علاقهمند بود و گاه و بیگاه از زنان حرمسرا، غلامان و ندیمگان عکاسی میکرد، از زمان ولیعهدی در نقاشی هم دستی داشت.
ناصرالدین شاه هر وقت خسته میشد در حواشی یا صفحات آغازین یا صفحات انتهایی برخی از کتب چاپی کتابخانه سلطنتی یا برخی اسناد دولتی نقاشیهایی میکرد که امروزه تعدادی از آنها باقی مانده و در آرشیو “کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران” و کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان نگهداری میشود.[۷]
مرگ ناصرالدین شاه
سرانجام این سلطه گری به یکباره روز جمعه هجدهم ذیقعده سال 1313 توسط میرزا رضای کرمانی از میان برداشته شد.
در این روز ناصرالدین شاه قاجار که به شکرانه پنجاهمین سالگرد سلطنت به زیارت حضرت عبدالعظیم در شهر ری رفته بود در قیل و قال مردم در لحظه خروج از حرم با گلوله ای از تپانچه میرزا رضای کرمانی ترور شد.
پس از ترور شاه امین السلطان تلاش بسیاری کرد تا خبر این ترور پخش نشود و تهران آرام بماند؛ نقل است وی به محض مطلع شدن از ترور شاه ترتیبی داد تا جسد ناصرالدین شاه را مخفیانه از صحن بیرون ببرند و در کالسکه سلطنتی بنشانند. در بازگشت به کاخ گلستان خودش نیز در کنار جسد برجای نشسته شاه نشست و جسم بی جان او را به حرکت درآورد تا برای جمعیت دست تکان دهد.
با این حال شاه مضروب پس از انتقال به کاخ گلستان چندان زنده نمی ماند و تلاش اطبا برای نجات او بی نتیجه می ماند. گفته می شود کلمات آخر وی پیش از مرگ این بود که "اگر زنده بمانم جور دیگری بر شما حکومت می کنم". پس از مرگ ناصرالدین شاه مقرر می شود تا روز بعد و رسیدن مظفرالدین شاه به پایتخت صبر کنند و پس از آن پیکر شاه را پس از تشییع در امامزاده عبدالعضیم حسنی(ع) به خاک می سپارند.[۸]
با فرا رسيدن ذيقعده 1313 ه.ق ناصرالدين شاه و درباريان خود را براي پنجاهمين سال سلطنت آماده ميكردند، اما واقعه قتل او در حرم حضرت "عبدالعظيم(ع)" تمام تصورات آنها را در هم ريخت. قاتل شاه "ميرزا رضا كرماني" بود، كه در سال 1307 ه.ق با "سيد جمال الدين اسدآبادي"، آشنا شده بود و سخت تحت تأثير انديشه او قرار گرفته بود وی به این طریق وارد فعاليت هاي سياسي ميشود و در جريان قيام هاي مردمي مثل قيام تنباكو، چندي به زندان افتاده و شكنجه ميشود. و سرانجام تصميم به قتل ناصرالدين شاه ميگيرد.
همان روزي كه شاه قصد برپايي جشن پنجاه سالگي سلطنت اش را دارد، او را با ضرب يك گلوله از پاي در ميآورد تا آخرين سال سلطنت او را رقم زند.[۴]
دلایل نارضایتی عمومی از ناصرالدین شاه
مورخان یکی از دلایل نارضایتی عمومی از شاه قاجار را امتیازات فراوانی میدانند که وی به خارجی ها پیش کش می کرد؛ از جمله وی در سال ۱۲۶۹(۱۳۰۹) طی قراردادی مالکیت صنعت تنباکو را به جرالد تالبوت انگلیسی واگذار کرد.
یکی دیگر از دلایل نارضایتی از او سفرهای پر خرج وی به اروپا بود که مخارج آن معمولا از امتیزاتی که وی به اروپائیان می داد تامین می شد؛ او نخستین بار در ۱۲۵۲ هجری شمسی و بعداً دوباره در ۱۲۵۷ و برای آخرین بار در ۱۲۶۸ (که در آن بازدیدی کامل از ناوگان جنگی بریتانیا کرد) به اروپا سفر کرد.[۹]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ مجله دوستان - تعجب عجیب ناصرالدین شاه با دیدن کودکان فرانسوی! +عکس
- ↑ سفرنویس - ناصرالدین شاه قاجار
- ↑ دوران قاجار - [۱]ناصرالدين شاه قاجار
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ سینما سنتر - زندگی نامه ناصرالدین شاه قاجار
- ↑ راهنمای سکه های ایران - دوره ناصرالدین شاه قاجار(1264 – 1313 ق/ 1849 – 1898 م)
- ↑ قم فردا - 36عکس از آلبوم اهدایی ناصر الدین شاه+تصاویر
- ↑ تاریخ ما - علاقه ناصرالدین شاه قاجار به نقاشی
- ↑ نمناک - مراسم تشییع جنازه ناصرالدین شاه قاجار
- ↑ پی سی پارسی - عکسهای کمیاب از ناصرالدین شاه قاجار