کاربر:امیدوار/صفحه تمرین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

جستارهای وابسته

1-‍‍پیشینه ایران

2-اغار انقلاب

3-مدیریت انقلاب

منابع

[نهفتن]

۱ پیشینه ایران در آستانه انقلاب فرهنگی ۱.۳ دانشگاه‌ها در آستانه انقلاب فرهنگی ۲ آغاز انقلاب فرهنگی و ناآرامی در دانشگاه‌ها ۳ مدیریت انقلاب فرهنگی ۳.۱ مدیریت دانشگاه در طول انقلاب فرهنگی ۴ اقدامات انجام‌شده در انقلاب فرهنگی ۴.۱ بازبینی محتوای کتاب‌های درسی ۴.۲ حذف تفکرات چپگرا ۴.۳ شریعت اسلامی و جنسیت ۴.۴ گزینش استادان و دانشجویان ۴.۵ بازگشایی دانشگاه‌ها ۴.۶ تأسیس دانشگاه‌ها و نهادهای جدید

پیشینه ایران در آستانه انقلاب فرهنگی

نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، به همراه فساد موجود در بین طبقه حاکم و محدودیت‌های سیاسی، از جمله عواملی بودند که منجر به انقلاب ایران و تغییر حکومت در سال ۱۳۵۷ شدند. در این بین، دانشجویان با اعتراضات خود در داخل و خارج دانشگاه نقش مهمی در پیروزی انقلاب ایفا کردند و دانشگاه‌ها، صحنه تظاهرات و ناآرامی‌های سازماندهی شده دانشجویی بر ضد نظام سلطنتی بودند. در عوض، دولت امتحانات را لغو نمود و مانع فارغ‌التحصیلی دانشجویان گردید. دانشگاه‌ها عملاً در یکسال منتهی به پایان حکومت سلطنتی بسته بودند. پس از وقوع انقلاب، طیف‌هایی از روحانیون اقدام به حذف چپ‌گرایان، ملی‌گراها و روشنفکران - که در پیروزی انقلاب نقش داشته و متحد پیشین آن‌ها بودند- از هرگونه عرصه قدرت نمودند و آزادی‌هایی که در ماه‌های اول انقلاب وجود داشت بتدریج محدود شد.

یکسال پس از انقلاب دانشگاه به کانون اصلی اپوزيسيون مخالف جمهوری اسلامی بدل شده بود

در اول ارديبهشت سال ۱۳۵۹مهلت سه روزه شورای انقلاب به گروه های سياسی، برای تخليه دفاتر خود در دانشگاه ها به پايان رسيد. در اين روز خشونت در دانشگاه های ايران به ويژه در دانشگاه تهران به اوج خود رسيد. اين سرآغاز رويدادی است که ازآن به عنوان «انقلاب فرهنگی» ياد می شود.

شورای انقلاب پس از ديدار با آيت الله خمينی در ۲۹ فروردين ماه در اطلاعيه ای نوشت که مراکز آموزش عالی، به «ستاد عمليات سياسی تفرقه آور» تبديل و مانع اصلی دگرگونی بنيادين در دانشگاه ها شده است. این شورا تا روز دوشنبه اول ارديبهشت به اين گروه ها فرصت داد تا دفاتر خود را دردانشگاه ها تخليه کنند.

رويارويی جمهوری اسلامی با گروه های سياسی مخالف، به ویژه در دانشگاه ها، به مرحله ای رسیده بود که گمان نمی رفت تغيير رويه دانشگاه، به آن شکلی که دلخواه حاکميت بود، به آسانی ميسر باشد.

روزنامه کيهان در روز دوم ارديبهشت نوشت که دانشجويان وابسته به انجمن اسلامی با شعار« دانشگاه اسلامی ايجاد بايد گردد» خواستار تعطيلی دانشگاه ها شده و به سمت جماران راهپيمايی کردند.

آيت الله خمينی در واکنش به درخواست دانشجويان انجمن اسلامی در سخنرانی خود اعلام کرد که «بايد دانشگاه اسلامی بشود.»

از انقلاب در سال ۱۳۵۷تا شروع انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ در دانشگاه های کشور انتخابات هايی برگزار شد که اگر نگوييم همه منتخبان بايد تاکيد کنم که اکثريت منتخبان را کسانی غير از دانشجويان طرفدار جمهوری اسلامی که تحت عنوان انجمن اسلامی دانشجويان فعاليت می کردند، تشکيل می دادند

عضو شورای مرکزی دانشجویان پیشگام

آيت الله خمينی گفت :« دانشگاه های ما، دانشگاه های وابسته است. دانشگاه های ما، دانشگاه های استعماری است. دانشگاه های ما اشخاصی را تربيت می کند اشخاص غرب زده هستند. بسياری از معلمين غرب زده هستند و جوانان ما را غرب زده بار می آورند.»

او با تاکيد براين که دانشگاه ها اخلاق و تربيت اسلامی ندارند افزود:«ما می خواهيم يک دانشگاه مستقل درست کنيم و تغيير بنيادی بدهيم که مستقل بشود و وابسته به احزاب و کمونيسم نباشد، وابسته به مارکسيسم نباشد، اگر چنانچه بخواهيم اينطور کنيم جبهه بندی می کنند.»

دانشگاه ستادی برای اپوزيسيون

يکسال پس از انقلاب، دانشگاه به کانون اصلی اپوزيسيون مخالف جمهوری اسلامی بدل شده بود. اپوزيسيون، دانشگاه را فضای امن سياسی و کانون يارگيری تشکيلاتی خود قرار داده بود. بنابراين بيرون راندن گروه ها از دانشگاه به منزله قطع شريان حياتی اپوزسيون بود و در عين حال زمینه ای برای حذف موانع موجود به منظور تصفيه اساتيدی که از ديد جمهوری اسلامی«غرب زده » بودند، به شمار می رفت.دانشگاه برخلاف جاهای ديگر در اويل انقلاب فضايی متفاوت داشت.

درفاصله انقلاب در سال ۱۳۵۷تا شروع انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ در دانشگاه های کشور انتخابات هایی برگزار شد که اگر نگوييم همه منتخبان، بايد تاکيد کنم که اکثريت منتخبان را کسانی غير از دانشجويان طرفدار جمهوری اسلامی که تحت عنوان انجمن اسلامی دانشجويان فعاليت می کردند، تشکيل می داد».

در اين ميان دانشجويان هوادار مجاهدين و فداييان در اکثريت بودند. از طرف ديگر دانشگاه در آن زمان تنها دانشگاه نبود بلکه مکانی برای برقراری ارتباط ميان دانشجويان و گروه های مختلف مردم بود. حاکميت که می ديد اکثريتی که در جامعه دارد در دانشگاه ندارد به فکر چاره افتاد ».

به گفته دیوید منشاری آزادی بیانی که نسبت به دوران پیش از انقلاب در ماه‌های اوایل انقلاب وجود داشت بیشتر از آنکه مرهون سیاستی رسمی باشد به‌خاطر ضعف حکومت مرکزی در روزهای اول انقلاب بود. بگفته میترا فلاحی، شروع جنگ بین ایران و عراق، تحمل مخالفان داخلی و تنش‌های درونی را بر رژیم ایران سخت می‌کرد. فشار جنگ حکومت ایران را نیازمند پایداری در درون مملکت می‌کرد؛ و حضور مخالفان حکومتی عملاً پیاده سازی فلسفه اسلامی مورد نظر حکومت را در آن شرایط مشکل می‌ساخت.

دانشگاه‌ها در آستانه انقلاب فرهنگی

پیش از شروع انقلاب فرهنگی در سیستم آموزش عالی ایران ۲۶ دانشگاه، ۵۰ دانشسرا و ۱۶۸ مؤسسهٔ دیگر آموزشی وجود داشت. در این مؤسسات آموزش عالی که بصورت دولتی و خصوصی اداره می‌شدند، در مجموع حدود ۱۸۰،۰۰۰ هزار دانشجو مشغول به تحصیل بودند.

با پیروزی انقلاب دانشگاه‌ها بازگشایی شدند. اما عملاً دانشگاه محل فعالیت‌های سیاسی شده بود. گروه‌های مختلف دانشجویی با گرایش‌های مذهبی، مارکسیستی و غیره در دانشگاه‌ها فعال بودند و این گروه‌های دانشجویی هرکدام دفاتر و اتاق‌های دانشگاهی را تسخیر کرده بودند و در اختیار تشکل‌های دانشجویی وابسته به خود قرار داده بودند. در چنین شرایطی دانشگاه‌ها از کنترل خارج شده‌بود. یک سال پس از انقلاب، دانشگاه‌ها به کانون اصلی اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی و محلی برای یارگیری تشکیلاتی این گروه‌ها از جمله سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران وسازمان مجاهدین خلق که در اکثریت بودند، تبدیل شده بود بنابراین بیرون راندن گروه‌ها از دانشگاه به منزلهٔ قطع شریان حیاتی اپوزیسیون و در عین حال زمینه برای حذف موانع موجود به منظور تصفیه اساتیدی که حکومت ایران آنها را به غرب زدگی متهم می‌کرد، به شمار می‌رفت.

آغاز انقلاب فرهنگی و ناآرامی در دانشگاه‌ها

پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، روح‌الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی در پیام نوروزی خود، در فروردین ۵۹ بر تصفیهٔ دانشگاه‌ها تأکید کرده و گفت: «باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاه‌های سراسر ایران به وجود آید. تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب‌اند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.» او در این فرمان و همچنین سخنان بعدی خود به ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه‏‌های سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب»، «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» و «عدم وابستگی آن به احزاب، کمونیسم و مارکسیسم» اشاره نمود. 

چند روز بعد، رئیس وقت شهربانی در بخشنامه‌ای از مسؤولان دانشگاه‌ها خواست که از صدور مجوز برگزاری مراسم برای احزاب سیاسی در دانشگاه‌ها خودداری نمایند. پیام خمینی تظاهراتی را در دانشگاه‌ها علیه تشکل‌های دانشجویی مخالف جریان حاکم به همراه داشت. اولین حرکت مهم در ۲۱ فروردین ۱۳۵۹ در دانشگاه تبریز انجام شد و با تصرف تمامی اتاق‌های تشکل‌های مزبور به پایان رسید. کمی قبل از پیام نوروزی روح الله خمینی، در ۸ اسفند ۱۳۵۸ مصطفی میرسلیم، معاون سرپرست وزارت کشور طی نامه‌ای از وزیر علوم درخواست کرد تا رؤسای دانشگاه‌ها «از اجازه دادن به گروه‌های سیاسی به هر عنوان برای برگزاری مراسم سخنرانی و تبلیغات سیاسی خودداری کنند.» البته بدیهی بود که وزیر علوم به تنهایی قادر به انجام چنین کاری در فضای آن زمان دانشگاه نبود.

در ۲۶ فروردین ۱۳۵۹، برنامه پرسش و پاسخ هاشمی رفسنجانی با دانشجویان دانشگاه تبریز به تشنج کشیده شد ودانشجویان مسلمان پیرو خط امام با اشغال ساختمان مرکزی دانشگاه، اعلام کردند تا زمانی که پاکسازی دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاه به مرحله اجرا گذاشته نشود، ساختمان مرکزی را ترک نمی‌کنند. در پی این حادثه، تعدادی از دانشگاه‌های دیگر کشور نیز به‌طرز مشابهی به تصرف گروه‌های دانشجویی درآمد.در دانشگاه های مختلف اين تهاجم با مقاومت دانشجويان رو به رو شد. ابتدا نيروی اصلی اين مقاومت ها دانشجويان مسلمان وابسته به مجاهدين و پيشگام بود اما اوج تحولات در تهران در دانشگاه‌هایی چون علم و صنعت و تربیت معلم و نه دانشگاه‌های بزرگی چون دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریفکه رخ داد.

در ۲۹ فروردین همان سال خمینی طی سخرانی شدیداللحنی بیان نمود که ما از محاصرهٔ اقتصادی و تجاوز نظامی نمی‌هراسیم. ما از دانشگاه‌های غربی و آموزش جوانان ما در جهت منافع شرق و غرب است می‌هراسیم.[نقل جملهٔ فارسی] در این روز شورای انقلاب در پی دیدار با خمینی مهلتی سه روزه به گروه‌ها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاه‌های سراسر کشور داد. در پی اطلاعیه شورای انقلاب، در این روز درگیری‌های گسترده‌ای میان انجمن‌های اسلامی و دیگر گروه‌های سیاسی در مراکز آموزش عالی در تهران، شیراز، مشهد،بابلسر، کرج و جهرم رخ داد و در تهران خشونت بارترین درگیری‌ها در دانشگاه تربیت معلم روی داد که اعضای انجمن اسلامی پس از ساعت‌ها درگیری موفق شدند به کمک نمازگزاران نماز جمعه دانشگاه را تحت کنترل خود درآورند