کاربر:خراسانی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


== فعالیت سیاسی ==
== فعالیت سیاسی ==
طالقانی پس از شهریور 1320 با تشکیل گروههای گوناگون سیاسی، پا به میدان سیاست گذاشت. او درحمایت از نهضت ملی دکتر مصدق، و مخالفت با مواضع کسانی مانند کاشانی فعالیت میکرد و به جبهه ملی ایران پیوست. پس از کودتای 28 مرداد سال 1332، فعالیتهای او در تجلیل از مصدق و شهدای سی تیر استمرار یافت. در سال 1336 رژیم شاه طالقانی را بخاطر فعالیت هایش علیه رژیم کودتا، دستگیر و مدت یک سال زندانی کرد.
طالقانی پس از شهریور 1320 با تشکیل گروههای گوناگون سیاسی، پا به میدان سیاست گذاشت. او درحمایت از نهضت ملی دکتر مصدق، و مخالفت با مواضع کسانی مانند کاشانی فعالیت میکرد و به جبهه ملی ایران پیوست. پس از کودتای 28 مرداد سال 1332، فعالیتهای او در تجلیل از مصدق و شهدای سی تیر استمرار یافت. در سال 1336 رژیم شاه طالقانی را بخاطر فعالیت هایش دستگیر و مدت یک سال زندانی کرد.


او در سال ۱۳۳۹ جزء هیات موسس جبهه ملی دوم بود و در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی از سوی شرکت کنندگان در کنگره به عضویت در شورای مرکزی انتخاب شد . طالقانی سخنرانی افتتاحیه کنگره جبهه ملی ایران را انجام داد. او همچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود .<ref name=":2">زندگینامه مذهبی و سیاسی آیت‌الله [http://www.iichs.ir/News طالقانی]</ref><ref name=":1" />
او در سال ۱۳۳۹ جزء هیات موسس جبهه ملی دوم بود و در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی از سوی شرکت کنندگان در کنگره به عضویت در شورای مرکزی انتخاب شد . طالقانی سخنرانی افتتاحیه کنگره جبهه ملی ایران را انجام داد. او همچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود .<ref name=":2">زندگینامه مذهبی و سیاسی آیت‌الله [http://www.iichs.ir/News طالقانی]</ref><ref name=":1" />
خط ۱۳: خط ۱۳:


== طالقانی و مجاهدین ==
== طالقانی و مجاهدین ==
سخنرانیهای ترقیخواهانه طالقانی  در مسجد هدایت او را به شخصیتی محبوب در میان مردم تبدیل کرد.  احمدرضایی، از جمله یکی از جوانانی بود پدر طالقانی به او علاقة بسیار داشت. درسالهای 39 بین  محمد حنیف نژاد و سعید محسن بنیانگذاران سازمان مجاهدین با طالقانی روابطی به وجود آمد. محمد حیاتی به نقل از سعید محسن می‌گوید:<blockquote>« بعد از آزادی پدر از زندان، با بنیانگذار سازمان مجاهدین، یعنی محمد حنیف نژاد و اصغر بدیع زادگان به دیدن پدر به منزل ایشان رفتیم. مجموعه جزواتی رو هم با خودمون برده بودیم و جریان تأسیس سازمان و برنامه هامون را از سال 44 تا آن روز برای پدر شرح دادیم . سعید میگفت: پدر متحیر مانده و اشک شادی در چشمانش جمع شده بود گفت من هرگز فکر نمیکردم که بعد از دستگیری ما دیگه حرکتی باقی بمونه. ...(طالقانی) ازکارهای نظری سازمان درزمینه ایدئولوژیک , اقتصادی, تشکیلاتی، سیاسی, و جمعبندی تاریخ مبارزات از مشروطه تا امروز مطلع شد و درحالی بسیار به وجد آمده بود گفت: من افتخار میکنم که عضو سازمانتان باشم. کتاب مالکیت دراسلام را که نوشتم تصحیح و تکمیل کنید و به نام من چاپ کنید چون مواضعتان را کاملا قبول دارم.»<ref name=":9">سیمای آزادی - [https://www.youtube.com/watch?v=eJYoHEInzgc طالقانی، روح راستین انقلاب ضدسلطنتی]</ref></blockquote>در جریان سفر تعدادی از مجاهدین به فلسطین، وقتی 6 تن از آنان بخاطر منحرف کردن مسیر هواپیما در عراق به زندان افتادند طالقانی نامه ای برای خمینی که در عراق بسر میبرد نوشت. و در آن از خمینی خواسته بود که برای رهایی آنها اقدامی کند. سال‌ها بعدخمینی در سخنرانی 4 تیرسال 1359 به پدر طالقانی طعنه زد که توسط مجاهدین «اغفال» شده و گفت:  «به من کاغذ نوشته بودند که اینها "انهم فتیة"‌قضیه "اصحاب کهف" هستند.»<ref name=":9" />
سخنرانیهای ترقیخواهانه طالقانی  در مسجد هدایت او را به شخصیتی محبوب در میان مردم تبدیل کرد.  احمدرضایی، از جمله یکی از جوانانی بود که پدر طالقانی به او علاقة بسیار داشت. درسالهای 39 بین  محمد حنیف نژاد و سعید محسن بنیانگذاران سازمان مجاهدین با طالقانی روابطی به وجود آمد. محمد حیاتی به نقل از سعید محسن می‌گوید:<blockquote>« بعد از آزادی پدر از زندان، با بنیانگذار سازمان مجاهدین، یعنی محمد حنیف نژاد و اصغر بدیع زادگان به دیدن پدر به منزل ایشان رفتیم. مجموعه جزواتی رو هم با خودمون برده بودیم و جریان تأسیس سازمان و برنامه هامون را از سال 44 تا آن روز برای پدر شرح دادیم . سعید میگفت: پدر متحیر مانده و اشک شادی در چشمانش جمع شده بود گفت من هرگز فکر نمیکردم که بعد از دستگیری ما دیگه حرکتی باقی بمونه. ...(طالقانی) ازکارهای نظری سازمان درزمینه ایدئولوژیک , اقتصادی, تشکیلاتی، سیاسی, و جمعبندی تاریخ مبارزات از مشروطه تا امروز مطلع شد و درحالی بسیار به وجد آمده بود گفت: من افتخار میکنم که عضو سازمانتان باشم. کتاب مالکیت دراسلام را که نوشتم تصحیح و تکمیل کنید و به نام من چاپ کنید چون مواضعتان را کاملا قبول دارم.»<ref name=":9">سیمای آزادی - [https://www.youtube.com/watch?v=eJYoHEInzgc طالقانی، روح راستین انقلاب ضدسلطنتی]</ref></blockquote>در جریان سفر تعدادی از مجاهدین به فلسطین، وقتی 6 تن از آنان بخاطر منحرف کردن مسیر هواپیما در عراق به زندان افتادند طالقانی نامه ای برای خمینی که در عراق بسر میبرد نوشت. و در آن از خمینی خواسته بود که برای رهایی آنها اقدامی کند. سال‌ها بعدخمینی در سخنرانی 4 تیرسال 1359 با اشاره تلویحی به طالقانی گفت:  «به من کاغذ نوشته بودند که اینها "انهم فتیة"‌قضیه "اصحاب کهف" هستند.»<ref name=":9" />


در 21 ماه رمضان سال 1351 بعداز اعدام  محمد حنیف نژاد و بنیانگذاران مجاهدین، تمام صحبت طالقانی در مسجد هدایت راجع به شهادت آنها بود.  
در 21 ماه رمضان سال 1351 بعداز اعدام  محمد حنیف نژاد و بنیانگذاران مجاهدین، تمام صحبت طالقانی در مسجد هدایت راجع به شهادت آنها بود.  


== در برابر یک جریان ارتجاعی در زندان شاه ==
== در برابر یک جریان ارتجاعی در زندان شاه ==
دریکی از بندهای زندان اوین درسال55  ساواک افرادخاصی را از زندانهای مختلف انتخاب و در آن بند جمع کرده بود، تا از طریق اجرای برنامه های حساب شده و سیستماتیک از قبیل نشر اکاذیب و تهمت به مجاهدین و وارونه جلوه دادن حقایق، زندانیان این بند را به موضعگیری برعلیه نیروهای انقلابی و سازش با رژیم وادار سازد. هوشیاری سیاسی پدر وافشاگرییهای او در این زمینه، این توطئه را بدرجات زیادی خنثی و کم تأثیر نمود. در آنجا نیز پدر یک تنه در برابر یک جریان راست ارتجاعی که برآن بند حاکم بود ، ایستاد .<ref name=":10" />
دریکی از بندهای زندان اوین درسال55  ساواک افرادخاصی را از زندانهای مختلف انتخاب و در آن بند جمع کرده بود، تا زندانیان این بند را به موضعگیری برعلیه نیروهای پیشتاز و سازش با شاه وادار سازد. طالقانی در برابر این جریان ایستادگی کرد و مانع از اجرای نقشه ساواک شد.<ref name=":10" />


== دوران بعد از انقلاب 57 ==
== دوران بعد از انقلاب 57 ==
وی پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷ سمت های مختلفی را بر عهده گرفت. نخست، پس از ترور مرتضی مطهری، ریاست شورای انقلاب اسلامی را عهده دار شد و پس از آن، با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده این شهر راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در مرداد همان سال به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از مرگ ۵ نماز جمعه را برگزار کرد.<ref name=":1" />
طالقانی پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷ سمت های مختلفی را بر عهده گرفت. نخست، پس از ترور مرتضی مطهری، ریاست شورای انقلاب اسلامی را عهده دار شد و پس از آن، با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده این شهر راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در مرداد همان سال به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از مرگ ۵ نماز جمعه را برگزار کرد.<ref name=":1" />


== طالقانی و مسئله کردستان ==
== طالقانی و مسئله کردستان ==
دراوایل فروردین 58مسأله کردستان پیش آمد. پدر”برعکس جریانی“ که مردم کرد را تجزیه طلب و آشوبگر معرفی میکرد و راه حل نظامی را چاره مسأله میدانست، مذاکره و راه حل مسالمت آمیز را مطرح کرد، و خود به میان مردم سنندج رفت، و شورای موقت شهر را تشکیل داد، تا خود مردم کرد ادارة امور و سرنوشت خویش را بدست گیرند. به همین ترتیب بود. موضعگیری پدر، درقبال مسأله ترکمن، او مسأله اصلی مردم آن منطقه را یک مسأله ارضی تشخیص داد، وطی پیامی با ارائه چند رهنمود ارزنده، پیشنهاد ترک مخاصمه و حل مسالمت آمیز قضایا را داد. <ref name=":10">'''نشریه مجاهد شماره 7-30مهر [[1358آنجا]] که ”پدر طالقانی“ خلاف جریان شنا می کرد'''</ref>
دراوایل فروردین 58 با پیش آمدن مسئله کردستان طالقانی راه حل مذاکره و راه حل مسالمت آمیز را مطرح کرد، و خود به میان مردم سنندج رفت، و شورای موقت شهر را تشکیل داد، تا خود مردم کرد ادارة امور و سرنوشت خویش را بدست گیرند. به همین ترتیب او درقبال مسأله ترکمن، با ارائه چند رهنمود ارزنده، پیشنهاد ترک مخاصمه و حل مسالمت آمیز قضایا را داد. <ref name=":10">'''نشریه مجاهد شماره 7-30مهر [[1358آنجا]] که ”پدر طالقانی“ خلاف جریان شنا می کرد'''</ref>


== غیبت یک هفته ای ==
== غیبت یک هفته ای ==
اواخر فروردین ماه 58فرزندان ”پدر طالقانی“ ربوده می شوند. پدر به عنوان اعتراض به این حرکت فاشیستی کلیه دفاتر خویش را تعطیل اعلام مینماید . خود نیز به نقطه نامعلومی عزیمت میکند. پدر اعلام مینماید که غیبت او صرفاً به فرزندان تنیش مربوط نمی شود ، بلکه بخاطر اعتراض به شیوه هایی است که آزادی تمام فرزندان او را در این میهن در معرض تهدید قرارد اده است.   با توجه به یچیدگی مبارزه در این مرحله، اقدام مزبور گستاخانه ترین و متهورانه ترین حرکت در مسیر”خلاف جریان“ بود،که پدر در طول 40 سال مبارزه اش انجام داده بود. <ref name=":10" />
اواخر فروردین ماه 58 فرزندان  طالقانی ربوده می شوند. وی به عنوان اعتراض به این حرکت کلیه دفاتر خویش را تعطیل اعلام کرد . خودش هم در اعتراض به شیوه‌هایی که آزادی تمام فرزندان او را در معرض تهدید قرارداده است به نقطه نامعلومی رفت. این حرکت یکی از موضع‌گیری‌های اساسی او بود. <ref name=":10" />


== مخالفت با حجاب اجباری ==
== مخالفت با حجاب اجباری ==

نسخهٔ ‏۷ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۳

سید محمود طالقانی (زاده ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی - درگذشته 19 شهریور ۱۳۵۸) روحانی سیاست‌مدار از فعالین نهضت ملی شدن نفت و نهضت مقاومت ملی، از بنیانگذاران جبهه ملی دوم، از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود. وی در خانواده‌ای اهل علم در روستای گلیرد طالقان دیده به جهان گشود، پدرش ابوالحسن علایی طالقانی نخستین استاد وی بود. محمود طالقانی به‌خاطر مواضع مترقی در بین مردم و نیروهای روشنفکر محبوب بود. بطور خاص از مجاهدین خلق ایران حمایت می‌کرد و مجاهدین او را پدرطالقانی می‌نامیدند. [۱]

کودکی و تحصیلات

سید محمود طالقانی در جوانی باتشویق پدرش، به تحصیل علوم مذهبی درمدارس رضویه و فیضیه قم تا درجه اجتهاد پرداخت. و بعداز اتمام تحصیلاتش، در مدرسة سپهسالار به تدریس علوم دینی مشغول شد.[۲]

فعالیت سیاسی

طالقانی پس از شهریور 1320 با تشکیل گروههای گوناگون سیاسی، پا به میدان سیاست گذاشت. او درحمایت از نهضت ملی دکتر مصدق، و مخالفت با مواضع کسانی مانند کاشانی فعالیت میکرد و به جبهه ملی ایران پیوست. پس از کودتای 28 مرداد سال 1332، فعالیتهای او در تجلیل از مصدق و شهدای سی تیر استمرار یافت. در سال 1336 رژیم شاه طالقانی را بخاطر فعالیت هایش دستگیر و مدت یک سال زندانی کرد.

او در سال ۱۳۳۹ جزء هیات موسس جبهه ملی دوم بود و در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی از سوی شرکت کنندگان در کنگره به عضویت در شورای مرکزی انتخاب شد . طالقانی سخنرانی افتتاحیه کنگره جبهه ملی ایران را انجام داد. او همچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود .[۳][۱]

و در دوره‌های مختلف و شرایط گوناگون نظیر رویداد کشف حجاب و نهضت ملی شدن نفت ، نهضت مقاومت ملی ، کودتای ۲۸ مرداد، وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مخالفت علنی با رویکردهای جاری حکومت پهلوی پرداخت. در آستانة سال 1350، همزمان با برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی طالقانی دستگیر   و به مدت سه سال به زابل و هیجده ماه به بافت کرمان تبعید شد. طالقانی در سال 1354 مجدداً به دست ساواک گرفتار شد و به 10 سال زندان محکوم گردید.

طالقانی و مجاهدین

سخنرانیهای ترقیخواهانه طالقانی در مسجد هدایت او را به شخصیتی محبوب در میان مردم تبدیل کرد. احمدرضایی، از جمله یکی از جوانانی بود که پدر طالقانی به او علاقة بسیار داشت. درسالهای 39 بین  محمد حنیف نژاد و سعید محسن بنیانگذاران سازمان مجاهدین با طالقانی روابطی به وجود آمد. محمد حیاتی به نقل از سعید محسن می‌گوید:

« بعد از آزادی پدر از زندان، با بنیانگذار سازمان مجاهدین، یعنی محمد حنیف نژاد و اصغر بدیع زادگان به دیدن پدر به منزل ایشان رفتیم. مجموعه جزواتی رو هم با خودمون برده بودیم و جریان تأسیس سازمان و برنامه هامون را از سال 44 تا آن روز برای پدر شرح دادیم . سعید میگفت: پدر متحیر مانده و اشک شادی در چشمانش جمع شده بود گفت من هرگز فکر نمیکردم که بعد از دستگیری ما دیگه حرکتی باقی بمونه. ...(طالقانی) ازکارهای نظری سازمان درزمینه ایدئولوژیک , اقتصادی, تشکیلاتی، سیاسی, و جمعبندی تاریخ مبارزات از مشروطه تا امروز مطلع شد و درحالی بسیار به وجد آمده بود گفت: من افتخار میکنم که عضو سازمانتان باشم. کتاب مالکیت دراسلام را که نوشتم تصحیح و تکمیل کنید و به نام من چاپ کنید چون مواضعتان را کاملا قبول دارم.»[۲]

در جریان سفر تعدادی از مجاهدین به فلسطین، وقتی 6 تن از آنان بخاطر منحرف کردن مسیر هواپیما در عراق به زندان افتادند طالقانی نامه ای برای خمینی که در عراق بسر میبرد نوشت. و در آن از خمینی خواسته بود که برای رهایی آنها اقدامی کند. سال‌ها بعدخمینی در سخنرانی 4 تیرسال 1359 با اشاره تلویحی به طالقانی گفت:  «به من کاغذ نوشته بودند که اینها "انهم فتیة"‌قضیه "اصحاب کهف" هستند.»[۲]

در 21 ماه رمضان سال 1351 بعداز اعدام محمد حنیف نژاد و بنیانگذاران مجاهدین، تمام صحبت طالقانی در مسجد هدایت راجع به شهادت آنها بود.

در برابر یک جریان ارتجاعی در زندان شاه

دریکی از بندهای زندان اوین درسال55 ساواک افرادخاصی را از زندانهای مختلف انتخاب و در آن بند جمع کرده بود، تا زندانیان این بند را به موضعگیری برعلیه نیروهای پیشتاز و سازش با شاه وادار سازد. طالقانی در برابر این جریان ایستادگی کرد و مانع از اجرای نقشه ساواک شد.[۴]

دوران بعد از انقلاب 57

طالقانی پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷ سمت های مختلفی را بر عهده گرفت. نخست، پس از ترور مرتضی مطهری، ریاست شورای انقلاب اسلامی را عهده دار شد و پس از آن، با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده این شهر راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در مرداد همان سال به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از مرگ ۵ نماز جمعه را برگزار کرد.[۱]

طالقانی و مسئله کردستان

دراوایل فروردین 58 با پیش آمدن مسئله کردستان طالقانی راه حل مذاکره و راه حل مسالمت آمیز را مطرح کرد، و خود به میان مردم سنندج رفت، و شورای موقت شهر را تشکیل داد، تا خود مردم کرد ادارة امور و سرنوشت خویش را بدست گیرند. به همین ترتیب او درقبال مسأله ترکمن، با ارائه چند رهنمود ارزنده، پیشنهاد ترک مخاصمه و حل مسالمت آمیز قضایا را داد. [۴]

غیبت یک هفته ای

اواخر فروردین ماه 58 فرزندان طالقانی ربوده می شوند. وی به عنوان اعتراض به این حرکت کلیه دفاتر خویش را تعطیل اعلام کرد . خودش هم در اعتراض به شیوه‌هایی که آزادی تمام فرزندان او را در معرض تهدید قرارداده است به نقطه نامعلومی رفت. این حرکت یکی از موضع‌گیری‌های اساسی او بود. [۴]

مخالفت با حجاب اجباری

آیت‌الله طالقانی، در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی درباره این موضوع به تفصیل سخن گفت. وی با شاره به آیاتی از قرآن و اینکه: «هیچکس زنان را به داشتن حجاب مجبور نمی‌کند» تأکید نموده که «پوشش زنان یک اصل قرآنی و اسلامی است. همیشه زنهای ما دارای یک فرم حجاب بوده‌اند؛ حجاب به معنای عامش نه مخصوص به چادر و وضع خاص یعنی حفظ عفاف، حفظ وقار و شخصیت زن که همیشه در ایران و کشورهای شرقی اسلامی و غیراسلامی بود... این نص صریح قران است آن قدری که قرآن بیان کرده نه ما می‌توانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانی هستند.

 طالقانی در برخورد با حجاب، ضمن آنکه مخالف اعمال بی‌حجابی در گذشته است، اما با یک زبان خاص نشان می‌دهد معتقد است که زن باید در اجتماع حضور پیدا کند و با مسئولیت‌پذیری حقوقش را به دست آورد.[۳]

در گذشت

 در سحرگاه نوزدهم شهریور سال 1358، این عالم مجاهد پس از سالها فعالیتهای علمی و مبارزه با رژیم ستمشاهی و عمری تلاش خستگی‌ناپذیر در راه پیاده کردن احکام اسلام در اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت.[۳]

آثار و تألیفات

گفتارهاى‌ راديويى‌ ايشان‌ مربوط‌ به‌ سال‌ 1325 و 1326

ترجمه‌ و توضيح‌ بخشي‌ از نهج‌ البلاغه‌ در سال‌ 1325 و 1326

اسلام‌ و مالكيت‌

به‌ سوي‌ خدا مى‌رويم‌ (خاطرات‌ سفر حج‌ )

مقدمه‌ و خلاصه‌ و توضيح‌ و پاورقي‌ كتاب‌ «تنبيه‌ الامة‌ و تنزيه‌ الملة‌ » نوشته‌ي‌ آيت‌ اللّه‌ شيخ‌ محمد حسين‌ نائينى

ترجمه‌‌ جلد اول‌ امام‌ على بن‌ ابى‌ طالب‌، تأليف‌ عبدالفتاح‌ عبدالمقصود

تفسير پرتوى‌ از قرآن‌ در 6 جلد: تفسير سوره‌‌ فاتحة‌ الكتاب‌، بقره‌، سوره‌‌ آل‌ عمران‌ و 24 آيه‌ از سوره‌‌ نساء در چهار مجلد، تفسير جزء سى ام‌ قرآن‌ در دو مجلد

سخنرانيها و مقالات‌ و نوشته‌هاي‌ متعدد ديگري‌ كه‌ برخي‌ از آنها به‌ نامهاي‌ مختلف‌ چاپ‌ شده‌ است‌[۱]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ سایت محمود طالقانی زندگى‌نامه
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ سیمای آزادی - طالقانی، روح راستین انقلاب ضدسلطنتی
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ زندگینامه مذهبی و سیاسی آیت‌الله طالقانی
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ نشریه مجاهد شماره 7-30مهر 1358آنجا که ”پدر طالقانی“ خلاف جریان شنا می کرد

ستار بهشتی

ستار بهشتی (متولد ۵ شهریور ۱۳۵۶- درگذشت ۱۳ آبان ۱۳۹۱) کارگر وبلاگ نویس که به اتّهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکهٔ اجتماعی و فیس بوک" بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود، در مدّت بازجویی به شدت از سوی پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات جمهوری اسلامی شکنجه شد و در همین جریان درگذشت.[۱]

آغاز کار وبلاگ نویسی

آقای ستار بهشتی جوان مجرد و وبلاگ نویس ساکن رباط‌کریم بود. او تحصیلات راهنمایی داشت و کارگری ساده و روزمزد بود که با مادرش در یکی از محلات فقیرنشین شهر زندگی‌ می‌کرد. وی سرپرست و نان‌آور مادر پیر و بیمارش بود. به گفته مادر ستار، او عاشق زندگی ساده بود و همواره می‌گفت: «طول زندگی خیلی مهم نیست و باید هر انسانی عمری مفید داشته باشد. او می‌گفت که چرا برخی این‌قدر دارند که نمی دانند چه گونه خرج کنند و برخی باید این‌قدر سخت زندگی کنند.»‌

آقای بهشتی صاحب وبلاگ «انتقاد. زنده و پاینده ایرانی و ایران جانم فدای ایران» بود. عمده فعالیت‌ّ‌های او با نام مستعار در شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و گوگل‌پلاس و وبلاگش صورت می‌گرفت. او در این وبلاگ مطالب و خبرهایی درباره زندانیان سیاسی و موارد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران منعکس می‌کرد و به ظلم و ستم و فساد فراگیر حکومتی اعتراض می‌‌کرد. همچنین با نقل سخنان مسئولان نظام آنها را به تندی نقد می‌کرد.[۲]

دستگیری

ستار بهشتی، ٣٢ ساله، در آبان‌ماه سال ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا، مسئول کشف و پیگیری جرایم سایبری، بازداشت و به دلیل فعالیت در شبکه اجتماعی، به "اقدام علیه امنیت ملی" متهم شد. او در جریان بازداشت کشته شد و در گورستان رباط کریم، محل زندگی اش به خاک سپرده شد.[۳]

افشاگری ستار بهشتی قبل از دستگیری

 ستار بهشتی در آخرین پست خود در وبلاگش نوشت:«دیروز بنده را تهدید کردند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی‌بندی می‌گویم کاری انجام نمی‌دهم که لازم به بستن دهانم باشد می‌گویند وراجی زیاد می‌کنی، می‌گویم چیزی که می‌بینم ومی شنوم را می‌نویسم، می‌گویند هرکاری بخواهیم می‌کنیم هر رفتاری را انجام می‌دهیم، شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان! بدون اینکه کسی بداند چه برسر شما آمده[۲]

افشاگری ستار بهشتی قبل و بعد از دستگیری

در همین حال سایت کلمه، نامه شکایت ستار بهشتی از بازجویش در بند ۳۵۰ زندان اوین را منتشر کرده است. وی در بخشی از این نامه که خطاب به آقای اعلایی مسئول "اندرزگاه" ۳۵۰ نوشته، در باره اینکه در زمان بازجویی کتک خورده و به او فحش های ناموسی داده‌اند، صحبت کرده و گفته است که اگر اعترافی از او گرفته شود، تحت شکنجه بوده است.

بر اساس نامه‌ دستنویسی که سایت کلمه منتشر کرده، ستار بهشتی گفته است در مدت ۱۲ ساعت ماندن در اتاق ۲ بند ۳۵۰، اعضای اتاق شاهد آثار ضرب و جرح بر روی بدن او بوده‌اند.[۴]

بیانیه عفو بین الملل در باره مرگ ستار بهشتی

سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه ای گفته است که گزارشهای رسیده حکایت از آن دارند که ستار بهشتی، وبلاگ نویس فوت شده در حین بازجویی در زندان، در اثر شکنجه کشته شده است و از دولت ایران خواسته است که در این خصوص تحقیق کند.

عفو بین‌الملل تاکید کرده است که با توجه به سابقه حکومت ایران درخصوص فوت زندانیان، این که ستار بهشتی در اثر شکنجه کشته شده باشد "بسیار محتمل" است.ین سازمان خواستار محاکمه مسببان مرگ این وبلاگ‌نویس شده است.

در همین حال کمپین بین المللی برای حقوق بشر در ایران در گزارش مبسوطی گفته است که اعضای خانواده ستار بهشتی توسط ماموران امنیتی تهدید به بازداشت شده اند.گزارش منتشر شده در سایت رسمی کمپین بین المللی برای حقوق بشر در ایران از دیده شدن آثار شکنجه در نقاط مختلف بدن آقای بهشتی می نویسد و همچنین به نقل از اعضای خانواده او خواسته است که مردم نگذارند که "خون ستار پایمال شود."[۴]

ایجاد محدودیت برای خانواده ستار بهشتی

یک منبع نزدیک به خانواده ستار بهشتی به کمپین بین المللی برای حقوق بشر در ایران درخصوص وضعیت کنونی خانواده آقای بهشتی گفت: "ارتباط بیرونی آنها را کاملا قطع کردند و الان همسایه ها هم اجازه ورود و خروج ندارند."

وی همچنین گفت که حکومت اجازه برگزاری مراسم سوم و هفتم را در مسجد نداد: "خانواده اعلامیه ختم درمحل می زنند واز طرف دیگر مامورین می روند اعلامیه ها را از دیوار بر می دارند."[۴]خانواده ستار بهشتی همچنین به "بازجوی شکنجه گر" و "قاتل" وی اعلام کردند که قصدشان از تلاش برای محاکمه وی، عبرت دیگران و قربانی نشدن "ستار"های دیگر بوده، نه کینه توری؛ و قصد نداشته‌اند و ندارند او را به پای چوبه دار بکشانند.

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰-------------------------------------------------------------------------------------------------------

مهندس مهدي بازرگان (تولد 1286 - درگذشت: دیماه1373)

مهدی بازرگان در سال ۱۲۸۶ در تهران متولد شد. پدرش حاج عباسقلی بازرگان (تبریزی) از تجار دیندار،‌ روشنفکر و سر‌شناس زمان خود بود. بازرگان تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رساند و در سال ۱۳۰۶ جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، ‌برای تحصیل به فرانسه اعزام شد. بازرگان پس از طی دوره مقدماتی و قبولی در کنکور سراسری کشور فرانسه، از بین دانشجویان اعزامی، اولین ایرانی بود که وارد تحصیلات عالی دانشگاهی شد و مورد تشویق وزیر فرهنگِ وقت قرار گرفت[۵]

تحصیلات

آقای بازرگان در رشته ترمودینامیک و نساجی از مدرسه‌ حرفه و فن فرانسه فارغ التحصیل شد و پس از بازگشت به ایران، به مقام نخستین دانشیار دانشکده‌ فنی دانشگاه تهران منصوب شد.[۶]

ریاست دانشکده فنی

در سال ۱۳۱۳ پس از ۷ سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت و به خدمت نظام وظیفه رفت. در سال ۱۳۱۵ به عنوان اولین دانشیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره متوالی ریاست دانشکده فنی را به عهده گرفت.[۵]

فعالیت های اجتماعی و سیاسی

او از هواداران محمد مصدق و از اعضای جبهه‌ ملی بود و پس از کودتای بیست و هشت مرداد 1332 به سبب اعتراض علیه کودتا از مقام استادی دانشگاه برکنار شد و تا زمان انقلاب به فعالیت سیاسی و نیز کار در بخش خصوصی پرداخت

وی در دوران نخست وزیری محمد مصدق، رییس هیأت مدیره‌ خلع ید از شرکت نفت بریتانیایی بود که پس از مدتی کوتاه از این مقام استعفا کرد. پس از کودتا نیز مدتی رییس شرکت آب و فاضلاب تهران بود و نخستین شبکه‌ لوله‌کشی آب در تهران را راه‌اندازی کرد.[۶]

تأسیس کانون مهندسین

نهضت آرادی

مهدی بازرگان که مدتی طولانی را در زندان‌های حکومت پهلوی گذراند، در بهار سال 1340 به همراه آیت الله محمود طالقانی و دکتر یدالله سحابی، "نهضت آزادی ایران" را بنیاد گذاشت و بخشی از نیروهای ملی - مذهبی مخالف حکومت محمدرضا شاه را بسیج و سازماندهی کرد.

نهضت آزادی ایران به رهبری او با ادامه‌ جنگ ایران و عراق نیز مخالف بود و در این باره نیز جزوه‌ای منتشرکرد. [۶]

دستگیری و زندان

حرکت و فعالیت شتابان این جمعیت در آستانه انقلاب شاهی، مهندس بازرگان را به همراه سایر بنیان‌گذاران نهضت آزادی ایران، راهی زندان کرد و پس از محاکمه‌ای طولانی، در سال ۱۳۴۲ توسط ارتش شاهی به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در اوایل آبان ۱۳۴۴ به علت اعتصاب در زندان، همراه با ۱۷ تن از یاران به دژ (زندان) برازجان تبعید گردید. در آبان ۱۳۴۶ پس از تحمل ۵ سال اسارت آزاد شد.[۵]

ریاست گروه ویژه نفت

در سال ۱۳۳۰، توسط مرحوم دکتر مصدق به ریاست هیأت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب گردید و با حمایت مردم موفق به خلع ید از انگلیسی‌ها و با همت متخصصین ایرانی موفق به راه‌اندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد.[۵]

اولین نخست وزیر دولت موقت

مهدی بازرگان که از هواداران و معتمدان آیت الله خمینی در جریان انقلاب بود، با حکم بنیانگذار جمهوری اسلامی به مقام نخست وزیر دولت موقت منصوب شد.[۶]

دوران نخست وزیری

وی که از روشنفکران مذهبی و صاحب تألیفات اثرگذار در این زمینه به شمار می‌آید، اختلاف نظرهای اساسی با آیت الله خمینی و دیگر رهبران مذهبی داشت و از جمله بر سر مسأله‌ اعدام‌های انقلابی و نیز جریان اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی در آبان‌ماه سال 1358 با آنها وارد چالش جدی شد. سرانجام مهدی بازرگان پس از نه ماه، از مقام نخست وزیری استعفا کرد.[۶]

دوران بعد از نخست وزیری

او پس از استعفا از مقام نخست وزیری به یکی از منتقدان اصلی جمهوری اسلامی تبدیل شد و همراه یاران خود در نهضت آزادی زیر فشارهای گوناگون سیاسی، مغضوب جریان حاکم بر جمهوری اسلامی شد.

آقای بازرگان در دوران انقلاب روزنامه‌ "میزان" ارگان نهضت آزادی ایران را منتشر می‌کرد.

مهدی بازرگان، نویسنده‌ ده‌ها کتاب و مقاله در موضوعات اسلامی است و می‌کوشید میان علم تجربی مدرن و مقوله‌های مذهبی آشتی برقرار کند.

وی در نوشته‌های خود از جمله رفتار سیاسی آیت الله خمینی را موضوع نقد قرار داد و به ويژه در کتاب "انقلاب ایران در دو حرکت" رهبر جمهوری اسلامی را متهم به مواردی از نقض قانون اساسی کرد.[۶]

دیدگاههای مذهبی ،سیاسی

دیدگاه‌های مذهبی مهدی بازرگان، پیش و پس از انقلاب، بر فضای روشنفکری‌ دینی در ایران اثری ماندگار نهاد.

وی که در آغاز به ويژه در مقاله‌ای در کتاب "مرجعیت و روحانیت" در سال 1341 به ضرورت دخالت روحانیت در سیاست باور داشت، پس از انقلاب با انتشار مقاله‌ای با عنوان "مرز میان دین و سیاست" ورود روحانیان در امر سیاست را زیانبار دانست و در اواخر عمر خویش با انتشار کتاب "آخرت و خدا، هدف بعثت انبیا" به نظریه‌ جدایی کامل دین از سیاست و سیاست عرفی روی آورد.[۶]

در گذشت

مهدی بازرگان سرانجام در روز آخر دی‌ماه 1373، در حالی که ایران را به قصد معالجه ترک کرده بود، در نیمه‌ راه، درگذشت.[۶]

تالیفات و آثار بازرگان

جستارهای وابسته

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

طاهر احمد زاده(تولد  متولد سال 1300 خورشیدی در مشهد -درگذشت 1396)

طاهر احمدزاده از همفکران و همراهان محمدتقی شریعتی و علی شریعتی بود و در سال‌های پیش از انقلاب به دلیل فعالیت‌های سیاسی و حضورش در نهضت مقاومت ملی، بارها بازداشت و روانه زندان شد.

او از فعالان نهضت ملی شدن نفت و از هواداران نهضت ملی بود.

آقای احمدزاده بیش از هفتاد و هشت سال در جنبش آزادی خواهانه در ایران فعال بوده و "سمبل صداقت، شرافت، مداومت و پویایی بوده است."[۷]

آزادی از زندان در سال 57

او یکی از ۱۱۲۶ زندانی سیاسی بود که در آبان ۵۷ از زندان آزاد شدند.[۸]

اولین استاندار خراسان بعد از انقلاب

طاهر احمدزاده پس از انقلاب از سوی دولت موقت به عنوان اولین استاندار خراسان انتخاب شد. سیاست‌های چپ‌گرایانهٔ او در این مقام اعتراض‌های زیادی را برانگیخته و سخنرانی‌های او پس از ترحیم آیت‌الله طالقانی هم باعث جنجال‌های زیادی شده بود. 

احمدزاده آذر سال ۱۳۵۸ از استانداری خراسان استعفا داده و جای خود را به حسن غفوری‌فرد داد. وی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ از حوزه خراسان نامزد شده اما موفق به ورود به مجلس نشد. گفته می‌شود که او استانداری بود که با دوچرخه به محل کارش می‌رفت.[۹]

شرکت در انتخابات مجلس خبرگان

وی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ از حوزه خراسان نامزد شده و مورد حمایت ائتلاف گروه‌های چپ مذهبی از جمله سازمان مجاهدین خلق و جاما قرار داشت اما موفق به ورود به مجلس نشد.[۸]

خانواده وفرزندان احمدزاده

پدرش اهل افغانستان بود. آقای احمدزاده در مصاحبه با "شهروند امروز" درباره پدرش گفته بود: "پدر من تاجر بود. متولد افغانستان بود. بعدها پدر ما به مشهد آمد و در اینجا ازدواج کرد. من هم فرزند ارشد خانواده بودم. ما سه برادر بودیم و دو خواهر. خانه ما هم در محله چهارباغ مشهد بود.[۷]

پسر بزرگ او مسعود احمدزاده از بنیان‌گذاران سازمان چریکهای فدایی خلق بود و در سال ۱۳۵۰ اعدام شد. مجید احمدزاده دیگر فرزند او نیز همراه برادرش در ۱۱ اسفند ۱۳۵۰ اعدام شد. مجتبی احمدزاده پسر کوچکتر نیز در ۸ آبان ۱۳۶۰ در زندان اوین اعدام شد.[۹]

منابع

  1. دویچه وله فارسی - بازگویی اعترافات شکنجه‌گر ستار بهشتی در دومین سالگرد درگذشت او
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ سایت حقوق بشر و دمکراسی برای ایران
  3. بی بی سی فارسی - قاتل ستار بهشتی به سه سال زندان محکوم شد
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ بی‌بی‌سی فارسی - نگرانی عفو بین الملل از "احتمال زیاد" مرگ ستار بهشتی در اثر شکنجه
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ سایت ملی مذهبی -زندگی نامه مهندس مهدی بازرگان
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ ۶٫۶ ۶٫۷ بی بی سی فارسی ، مهدی بازرگان
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ بی بی سی فارسی -طاهر احمدزاده فعال ملی-مذهبی
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ سایت بهار نیوز -طاهر احمدزاده درگذشت
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ سایت کلمه -نام طاهر احمدزاده بخاطر یک عمر مبارزه همچنان طنین انداز تاریخ معاصر است