کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''سرکوب کردستان'''  
'''سرکوب کردستان'''


روز ٢٨ مرداد سال ١٣٥٨ من و دوستانم در دفتر 'جمعیت طرفدار زحمتکشان و دفاع از حقوق ملی خلق کرد' در سقز بودیم و اتفاق خاصی نیفتاده بود. طبق معمول هر روزه به دفتر 'جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب' در سنندج زنگ زدم که برخلاف قبل صدای ناشناسی به زبان فارسی جواب داد! من متوجه شدم که دوستان ما ناچار به ترک آنجا شده اند... دیری نگذشت که رادیو تهران شروع به پخش مارش نظامی کرد و چند بار فرمان خمینی را با هیجان زیاد قرائت کرد.
== پیشینه مبارزات مردم کردستان ==
در تاریخ معاصر ایران پیشینه مبارزات مردم کردستان به سال ۱۳۲۴ خورشیدی و جمهوری مهاباد بر‌می‌گردد.


سه نقل قول از خمینی در ٢٨ مرداد و ٢٦ آبان ١٣٥٨ و سپس ٢٩ تیر ١٣٥٩ ماهیت برخورد جمهوری اسلامی به کردستان، برپاکردن جنگ و برخورد آنها با شخصیتها و احزاب کردستان و نیز رویکرد آنها در قبال مذاکرات را به روشنی نمایان میکند.
== شروع درگیری‌های کردستان ==


١ - فرمان حمله به کردستان، خمینی ٢٨ مرداد ١٣٥٨:
=== درگیری‌های پاوه ===


" السّاعه خبر رسید که در سنندج «حزب دمکرات»، آنها ارتشیها و سازمانهای آنها را‏‎ ‎‏محاصره کرده اند، و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد اسلحه ها را می برند. و از مسجد‏‎ ‎‏سنندج به ما اطلاع داده اند که حزب دمکرات زنهای ما را به گروگان برده اند. اکیداً به‏‎ ‎‏کلیه ی قوای انتظامی دستور می دهم به پادگانهای... به طرف‏‎ ‎‏سنندج حرکت کنند، پاسداران انقلاب ـ در هر محلی‏‎ ‎‏هستند ـ به مقدار کافی به طرف سنندج و کردستان ـ با پل هوایی ـ بسیج شوند و با شدت،‏‎ ‎‏تمام اشرار را سرکوب نمایند. تأخیر ـ ولو به قدر یک ساعت ـ تخلف از وظیفه، و به‏‎ ‎‏شدت تعقیب میشود.." (صحیفه امام، ج ٩، ص ٣٠٦ سایت 'پرتال امام خمینی')
== مذاکرات کردها و جمهوری اسلامی ==


سالها بعد – همچنانکه در زیر بدان اشاره میشود – دست اندرکاران آنزمان در کردستان، تهران و قم تأکید میکنند که در آنروزها در سنندج هیچ خبری نبوده و این فرمان جنگ و خشم خمینی بر اساس خبرهای ساخته و پرداخته جنگ طلبان در سطوح بالای لشکری و مذهبی ایران صادر شده بود.
== دور دوم درگیری‌ها در کردستان ==


چهل سال خشونت، سرکوب، بمباران و اعدام پاسخ جمهوری اسلامی ایران به خواستهای حق طلبانه مردم کردستان بوده است. ولی علیرغم همه این سیاستهای ضدانسانی و سرکوبگرانه، مبارزه علیه مسئله ستم ملی و تمامی پیامدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن در کردستان همچنان در جریان بوده و به لحاظ سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان پذیرفته نشده است.
== کشتار و اعدام مردم کردستان ==


ماموستا شیخ‌عزالدین حسینی در بیانیه‌ای که در روزنامه کیهان ۸ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۷ چاپ شده است ازجمله چنین میگویند: «چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم‌است، بویژه از نظر حق‌ تعیین سرنوشت و مسأله خودمختاری کردستان درچارچوب ایران آزاد... از شرکت در رفراندم خودداری میکنم.»
سه نقل قول از خمینی در ٢٨ مرداد و ٢٦ آبان ١٣٥٨ و سپس ٢٩ تیر ١٣٥٩ ماهیت برخورد جمهوری اسلامی به کردستان، برپاکردن جنگ و برخورد آنها با شخصیت‌ها و احزاب کردستان و نیز رویکرد آنها در قبال مذاکرات را به روشنی نمایان میکند.


کومه له یک هفته قبل و حزب دموکرات کردستان بدنبال دیدار هیأت نماینگی این حزب بریاست دکتر قاسملو یک روز قبل از رفراندوم طی بیانیه هایی که در نشریات ایران انعکاس داشت، تحریم و یا عدم شرکت خود در رفراندوم را اعلام کردند.
١ - فرمان حمله به کردستان، خمینی ٢٨ مرداد ١٣٥٨:


'''فرمان هجوم و کشتار با پیامدهای بسیار ویرانگر و فاجعهآمیز بر اساس خبری دروغین'''
" السّاعه خبر رسید که در سنندج «حزب دمکرات»، آنها ارتشیها و سازمانهای آنها را‏‎ ‎‏محاصره کرده اند، و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد اسلحه ها را می برند. و از مسجد‏‎ ‎‏سنندج به ما اطلاع داده اند که حزب دمکرات زنهای ما را به گروگان برده اند. اکیداً به‏‎ ‎‏کلیه ی قوای انتظامی دستور می دهم به پادگانهای... به طرف‏‎ ‎‏سنندج حرکت کنند، پاسداران انقلاب ـ در هر محلی‏‎ ‎‏هستند ـ به مقدار کافی به طرف سنندج و کردستان ـ با پل هوایی ـ بسیج شوند و با شدت،‏‎ ‎‏تمام اشرار را سرکوب نمایند. تأخیر ـ ولو به قدر یک ساعت ـ تخلف از وظیفه، و به‏‎ ‎‏شدت تعقیب میشود.." (صحیفه امام، ج ٩، ص ٣٠٦ سایت 'پرتال امام خمینی')


نشریه چشم انداز ایران، دوماهنامه ای که صاحب امتیاز و مدیر مسئول آن لطف الله میثمی است، دو ویژه نامه کردستان منتشر کرده است. شماره اول آن در فروردین ١٣٨٢ و شماره دوم در پاییز ١٣٨٤ که حاوی مصاحبه هایی است با دست اندرکاران و افرادی که در آن سالها از نزدیک با مسائل کردستان درگیر بودند و در سخنان خویش مطالب و نکات زیادی را طرح و برملا کرده اند.
سالها بعد  دست اندرکاران آنزمان در کردستان، تهران و قم تأکید میکنند که در آنروزها در سنندج هیچ خبری نبوده و این فرمان جنگ و خشم خمینی بر اساس خبرهای ساخته و پرداخته جنگ طلبان در سطوح بالای لشکری و مذهبی ایران صادر شده بود.


گفتگوی سرلشکر ناصر فربد در چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ صفحه ۴۲ بسیار جالب توجه است: «سئوال‌کننده: یعنی معتقدید شروع کننده جنگ علیه کردستان در اوایل انقلاب تهران بوده‌ است؟ به عبارتی آیا تجاوز از تهران آغازشد یعنی از طرف دولت موقت؟
ماموستا شیخ‌عزالدین حسینی در بیانیه‌ای که در روزنامه کیهان ۸ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۷ چاپ شده است ازجمله چنین میگویند: «چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم‌است، بویژه از نظر حق‌ تعیین سرنوشت و مسأله خودمختاری کردستان درچارچوب ایران آزاد... از شرکت در رفراندم خودداری می‌کنم.»


پاسخ: ستاد رسما نوشته که راسا اینکار را انجام داده‌ است.
کومه له یک هفته قبل و حزب دموکرات کردستان بدنبال دیدار هیأت نماینگی این حزب بریاست دکتر قاسملو یک روز قبل از رفراندوم طی بیانیه هایی که در نشریات ایران انعکاس داشت، تحریم و یا عدم شرکت خود در رفراندوم را اعلام کردند.


چرا با هواپیما آمدند روی سنندج؟
'''فرمان هجوم و کشتار با پیامدهای بسیار ویرانگر و فاجعه‌آمیز بر اساس خبری دروغین'''


پاسخ: چون مغایر با اهداف دولت عمل کردند.»
سرلشکر ناصر فربد معتقد است که شروع کننده جنگ علیه کردستان تهران بوده است و می‌گوید که ستاد رسما نوشته که راسا این‌کار را انجام داده است و اینکه ارتش با هواپیما آمر روی سنندج (چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ صفحه ۴۲)


اما از جانب جمهوری اسلامی، ارتش نه فقط «با هواپیما آمد روی سنندج»، آنچنانکه سئوال کننده 'چشم انداز ایران – ویژه کردستان' مطرح میکنند، بلکه بر فراز شهرها و روستاهای کردستان دیوار صوتی را شکستند و از همان اسفند ماه ۱۳۵۷ در پی زهرچشم گرفتن ازمردم کردستان بودند.
در واقع هواپیماهای ارتش از همان اسفند ۱۳۵۷ بر فراز شهرها و روستاهای کردستان برای زهر چشم گرفتن از مردم کرستان دیوار صوتی را شکستند.  


درهمین زمینه تأملی بر این اظهارنظر آقای جمشید حقگو استاندار پیشین آذربایجان غربی بسیار حائز اهمیت است: «روزی من در اداره دوم ارتش در تهران به مناسبتی حضور داشتم و در آنجا مسئله کردستان مطرح شد. همه افسران خبره اطلاعاتی رکن ۲ ارتش و آگاه به منطقه کردستان و مسائل مربوطه بودند. یادم میاید ضمن تایید نظرات من... اعلام کردند ما هم بررسی کردیم و حدود ۱۴ راه حل برای کردستان مناسب دیدیم که آخرین آن راه حل نظامی است.»
جمهوری اسلامی حاضر به دادن هیچ امتیازی به مردم کردستان و حل مسائل و نیازهای آنان و تامین حق و حقوق آنان نبود و در واقع از همان ابتدا در پی سرکوب مردم کردستان بود. در این رابطه شیخ حسین کرمانی می‌گوید، خوبست یک‌روز درآمد نفت را به کردستان اختصاص‌دهیم... احمدآقا (خمینی) از این جمله خیلی خوشش نیامده بود... تماس گرفتم احمدآقا گوشی را برداشت. گفتم آقای خلخالی آمده همدان و فردا می‌خواهد بیاید سنندج. سنندج هیچ خبری نیست. آرام آرام است. محض‌رضای خدا نگذارید ایشان بیاید(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ پاییز ١٣٨٤ صفحه ۸)


(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره دو صفحه ۵۶)
درمورد نقش دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی، شاه‌اویسی استاندار وقت کردستان  می‌گوید صدا و سیما هم به پخش مارش نظامی اقدام می‌کرد و به این ترتیب احساسات دیگر هم میهنان را علیه هم میهنان کرد تهییج میکرد. هرچه گفته می‌شد در کردستان شرایط قابل کنترل است و چنان نیست که به اینجا حمله شود و اوضاع روبه آرامش است، گوش شنوایی نبود و نیز اطلاعات غلط از کانال‌های غیررسمی داده می‌شد.»(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره دو)


درهمان نشریه شیخ حسین کرمانی مطالب جالبی را مطرح میکنند و از جمله میگویند: «خوبست یکروز درآمد نفت را به کردستان اختصاص‌دهیم... احمدآقا (خمینی) از این جمله خیلی خوشش نیامده بود... تماس گرفتم احمدآقا گوشی را برداشت. گفتم آقای خلخالی آمده همدان و فردا میخواهد بیاید سنندج. سنندج هیچ خبری نیست. آرام آرام است. محض‌رضای خدا نگذارید ایشان بیاید.» (چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ پاییز ١٣٨٤ صفحه ۸)
صباغیان در پاسخ به سوالی درباره ماجرای پاوه و دستور خمینی برای پایان دادن به ماجرای پاوه طی ۲۴ ساعت وحکم خمینی مبنی حرکت نیروی نظامی به سمت سنندج، در حالیکه استاندار انتخابی دولت در مصاحبه‌ای با روزنامه‌های خارجی و داخلی  گفت درسنندج خبری نیست. دعوایی نیست. این اعلان جنگ برای چه بود؛ می‌گوید، گفتم که اخبار را اشتباه می‌دادند. خمینی تصمیمی گرفته بودند که چندان مناسب نبود، بعد وقتی گفتند سنندج خبری نیست، دیر شده بود.»(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره یک صفحه ۵۵)  


درمورد نقش دستگاههای تبلیغاتی رژیم نیز تنها به گفته‌های آقای شاه‌اویسی استاندار وقت کردستان در همان شماره دو 'چشم انداز ایران – ویژه کردستان' بسنده میکنم: «صدا و سیما هم به پخش مارش نظامی اقدام میکرد و به این ترتیب احساسات دیگر هم میهنان را علیه هم میهنان کرد تهییج میکرد. هرچه گفته میشد در کردستان شرایط قابل کنترل است و چنان نیست که به اینجا حمله شود و اوضاع روبه آرامش است، گوش شنوایی نبود و نیز اطلاعات غلط از کانالهای غیررسمی داده میشد.»
'''جنگ سه ماهه و مقاومت دلیرانه مردم کردستان'''
 
صحبتهای آقای صباغیان در ادامه باز هم گوشه‌های دیگری را مطرح میکنند که بسیار به ضرر تحلیلگرانی است که همه کاسه کوزه‌ها را برسر مردم کردستان و نمایندگان آنان میشکنند. به 'چشم‌انداز ایران – ویژه کردستان' شماره یک صفحه ۵۵ و صحبتهای آقای صباغیان برگردیم: «سئوال: ماجرای پاوه که پیش‌آمد، آیت‌الله خمینی دستور دادند درگیری‌های پاوه تا ۲۴ ساعت باید تمام بشود و فردای جریان پاوه، حکمی دادند که نیروی نظامی حرکت به سمت سنندج را شروع کند. در حالیکه استاندار انتخابی شما در مصاحبه‌ای با روزنامه‌های خارجی و داخلی از این موضوع ابراز حیرت کرد. گفت درسنندج خبری نیست. دعوایی نیست. این اعلان جنگ برای چه بود؟
 
پاسخ: گفتم که اخبار را اشتباه می‌دادند. مرحوم خمینی تصمیمی گرفته بودند که چندان مناسب نبود، بعد وقتی گفتند سنندج خبری نیست، دیر شده بود.»


'''جنگ سه ماهه و مقاومت دلیرانه مردم کردستان'''
با این زمینه سازی ها نیروهای مسلح از زمین و هوا و به‌صورتی گسترده کردستان را مورد حمله قرار دادند و موج اعدام‌ها توسط خلخالی به‌راه افتاد. نیروهای سیاسی که فاقد هرگونه آمادگی نظامی بودند، ناچارا تا مناطق کوهستانی مرزی عقب نشینی کردند.


با این زمینه سازی ها نیروهای مسلح از زمین و هوا و بصورتی گسترده کردستان را مورد حمله قرار دادند و موج اعدامها توسط خلخالی جلاد براه افتاد. نیروهای سیاسی که فاقد هرگونه آمادگی نظامی بودند، ناچارا تا مناطق کوهستانی مرزی عقب نشینی کردند. من که در معیت ماموستا شیخ عزالدین حسینی بودم، یادم هست اولین خبرنگار ایرانی را که برای مصاحبه و تهیه گزارش مخفیانه از تهران آمده بود، در یک شب تاریک پاییزی و در چادری در دل کوه ملاقات کردیم.
به‌دنبال این هجوم و حمله به جان و مال مردم، جوانان کردستان به صفوف حزب دموکرات و کومه له روی آوردند و در نتیجه مقاومتی بر علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را ناچار به عقب نشینی کرد. متعاقبا نخستین پیام‌های آشتی و دعوت به مذاکرات در اوائل آبانماه ۱۳۵۸ به رهبران کردستان رسید و اولین نشست رسمی با وساطت  جلال طالبانی و حضور فروهر، صباغیان، سحابی و چند نفر ارتشی در روستای بیوران سردشت با هیأتی به ریاست جناب شیخ عزالدین حسینی انجام گرفت


بدنبال این هجوم و حمله به جان و مال مردم، جوانان کردستان به صفوف حزب دموکرات و کومه له روی آوردند و در نتیجه مقاومتی قهرمانانه شکل گرفت که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را ناچار به عقب نشینی کرد. متعاقبا نخستین پیامهای 'آشتی و دعوت به مذاکرات' در اوائل آبانماه آن سال به رهبران کردستان رسید و اولین نشست رسمی با وساطت آقای جلال طالبانی و حضور آقایان فروهر، صباغیان، سحابی و چند نفر ارتشی در روستای بیوران سردشت با هیأتی به ریاست جناب شیخ عزالدین حسینی انجام گرفت که بنده هم در آن شرکت داشتم.
صباغیان درباره اعدام‌های خلخالی می‌گوید، پیش از شروع کار ما (مذاکرات) اعدام‌های ناروای آیت‌الله خلخالی جو را ملتهب کرده بود. به حساب خودش خواسته بود زهرچشم بگیرد. مثلا برادری جای برادرش اعدام شده بود... این فرد فلج بود و او را با برانکارد آورده و اعدام‌ کرده بودند.(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره یک ص ٥٥)


در جایی دیگر آقای صباغیان در 'چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره یک ص ٥٥ میگویند: «پیش از شروع کار ما اعدامهای ناروای آیت‌الله خلخالی جو را ملتهب کرده بود. به حساب خودش خواسته بود زهرچشم بگیرد. مثلا برادری جای برادرش اعدام شده بود... این فرد فلج بود و او را با برانکارد آورده و اعدام‌ کرده بودند.»
روزنامه کیهان پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۵۸ صفحه ۹ ازجمله می‌نویسد:  


روزنامه کیهان پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۵۸ صفحه ۹ ازجمله مینویسد: «اعضای هیات حسن‌نیت متشکل از آقایان فروهر، صباغیان و سحابی دیروز چهارشنبه وارد بانه‌ شدند و در تظاهرات علیه آمریکا شرکت کردند. پس از سخنرانی داریوش فروهر در اجتماع و تظاهرات هزاران نفر، قطعنامه‌ای از سوی مردم بانه در سه ماده خوانده شد و تسلیم هیأت حسن‌نیت گردید؛
«اعضای هیات حسن‌نیت متشکل از آقایان فروهر، صباغیان و سحابی دیروز چهارشنبه وارد بانه‌ شدند و در تظاهرات علیه آمریکا شرکت کردند. پس از سخنرانی داریوش فروهر در اجتماع و تظاهرات هزاران نفر، قطعنامه‌ای از سوی مردم بانه در سه ماده خوانده شد و تسلیم هیأت حسن‌نیت گردید.


۱- ... پشتیبانی قاطع از قطعنامه ۸ ماده‌ای مهاباد، ...
۱ ـ ... پشتیبانی قاطع از قطعنامه ۸ ماده‌ای مهاباد، ...


۲- ... تنها نمایندگان خلق کرد و گروه های سیاسی میتوانند در مورد مسایل منطقه مذاکره کنند،
۲ ـ ... تنها نمایندگان خلق کرد و گروه های سیاسی می‌توانند در مورد مسایل منطقه مذاکره کنند


۳- حل مسایل کردستان در گرو شناسایی حق تعیین سرنوشت... واین تنها راه حل مشکل کردستان و ایران است...»
۳ ـ حل مسائل کردستان در گرو شناسایی حق تعیین سرنوشت... واین تنها راه حل مشکل کردستان و ایران است...


بدنبال یک سلسله گفتگو و دیدار بین جریانات مختلف سرانجام 'هیأت نمایندگی خلق کرد' تشکیل شد که در آن شیخ عزالدین رئیس، حزب دموکرات [دکتر قاسملو] سخنگو و کومه له و چریکهای فدایی شاخه کردستان اعضای آن بودند. خمینی که سه ماه قبل آن فرمان جهاد و سرکوب صادر کرده بود پیام دیگری داد!
بدنبال یک سلسله گفتگو و دیدار بین جریانات مختلف سرانجام هیأت نمایندگی خلق کرد تشکیل شد که در آن شیخ عزالدین رئیس، حزب دموکرات [دکتر قاسملو] سخنگو و کومه له و چریک‌های فدایی شاخه کردستان اعضای آن بودند. خمینی که سه ماه قبل آن فرمان جهاد و سرکوب صادر کرده بود پیام دیگری داد!


٢ - خمینی: پیام به خواهران و برادران کُرد ٢٦ آبان١٣٥٨
٢ - خمینی: پیام به خواهران و برادران کُرد ٢٦ آبان١٣٥٨
خط ۶۵: خط ۶۲:
سلام بر خواهران و برادران کُرد،... اینجانب می دانم که در حکومت موقت هم‏‎ ‎‏آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگی نشده... و من امیدوارم‏‎ ‎‏که برای همه ی ملت و برای شما برادران کُرد، وسائل رفاه حاصل شود. ‏
سلام بر خواهران و برادران کُرد،... اینجانب می دانم که در حکومت موقت هم‏‎ ‎‏آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگی نشده... و من امیدوارم‏‎ ‎‏که برای همه ی ملت و برای شما برادران کُرد، وسائل رفاه حاصل شود. ‏


از هیأت ویژه می خواهم که به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند؛ و با‏‎ ‎‏شخصیتهای مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند، تا تأمین خواسته های‏‎ ‎‏آنان ـ که خواست ما نیز هست ـ به طور دلخواه بشود؛ ‏‏‏اسلامِ بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده... در پناه اسلام و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، حق اداره ی امور داخلی و محلی و رفع هر گونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و‏‎ ‎‏سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است، مِنْ جمله برادران کُرد، که دولت جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی موظف و متعهد به تأمین آن در اسرع وقت می باشد... (صحیفه امام، ج ١١، ص ٥٥ سایت 'پرتال امام خمینی')
از هیأت ویژه می‌خواهم که به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند؛ و با‏‎ ‎‏شخصیتهای مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند، تا تأمین خواسته های‏‎ ‎‏آنان ـ که خواست ما نیز هست ـ به طور دلخواه بشود؛ ‏‏‏اسلام بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده... در پناه اسلام و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، حق اداره‌ی امور داخلی و محلی و رفع هر گونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و‏‎ ‎‏سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است، من جمله برادران کرد، که دولت جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی موظف و متعهد به تأمین آن در اسرع وقت می باشد... (صحیفه امام، ج ١١، ص ٥٥)


هیأتی از تهران به مهاباد آمد و تنها جلسه رسمی مذاکرات با 'هیأت نمایندگی خلق کُرد' تنها چهل دقیقه بطول انجامید! "ساعت سه و نیم روز سه‌شنبه ۲۰ آذرماه ۱۳۵۸ جلسه رسمی هیأت دولت با هیأت نمایندگی خلق کرد در محل فرمانداری مهاباد تشکیل گردید. در این جلسه ابتدا آقای فروهر ضمن‌اظهار خوشوقتی از این نشست، در مورد نتیجه مذاکرات اظهار خوشبینی کردند. سپس ماموستا شیخ عزالدین یک بیانیه افتتاحیه قرائت کردند که در آن ضمن خوشآمدگویی به نمایندگان دولت، گفتند که ملت کرد همواره آرزو داشته‌اند که در نشست و گفتگو با نمایندگان رسمی دولت شرکت نموده و مسئله ملی خود را از راه تفاهم و گفتگو حل و فصل نمایند. مردم کردستان درعین حالیکه با مردم ایران مبارزات مشترکی را پیش برده و همواره برای کسب حقوق حقه خود نیز مبارزه کرده است.
هیأتی از تهران به مهاباد آمد و تنها جلسه رسمی مذاکرات با هیأت نمایندگی خلق کرد تنها چهل دقیقه بطول انجامید. ساعت سه و نیم روز سه‌شنبه ۲۰ آذرماه ۱۳۵۸ جلسه رسمی هیأت دولت با هیأت نمایندگی خلق کرد در محل فرمانداری مهاباد تشکیل گردید. در این جلسه ابتدا آقای فروهر ضمن‌اظهار خوشوقتی از این نشست، در مورد نتیجه مذاکرات اظهار خوشبینی کردند. سپس ماموستا شیخ عزالدین یک بیانیه افتتاحیه قرائت کردند که در آن ضمن خوشآمدگویی به نمایندگان دولت، گفتند که ملت کرد همواره آرزو داشته‌اند که در نشست و گفتگو با نمایندگان رسمی دولت شرکت نموده و مسئله ملی خود را از راه تفاهم و گفتگو حل و فصل نمایند. مردم کردستان درعین حالیکه با مردم ایران مبارزات مشترکی را پیش برده و همواره برای کسب حقوق حقه خود نیز مبارزه کرده است.


ماموستا شیخ‌عزالدین پس از این بیانات، هیأت نمایندگی خلق کرد را با تعلق سازمانی‌شان معرفی کردند. بدنبال آن آقای صباغیان به ترکیب هیأت و حضور رسمی نمایندگان کومه‌له و چریکهای فدایی اعتراض کردند.
ماموستا شیخ‌عزالدین پس از این بیانات، هیأت نمایندگی خلق کرد را با تعلق سازمانی‌شان معرفی کردند. به‌دنبال آن صباغیان به ترکیب هیأت و حضور رسمی نمایندگان کومه‌له و چریک‌های فدایی اعتراض کرد.


[بنا به گفته‌ زنده یاد بهروز سلیمانی نماینده شاخه کردستان سازمان چریکهای فدایی خلق]، بدنبال این سخنان صباغیان، دکتر قاسملو اظهار میدارد که ترکیب هیأت به خود هیأت مربوط است؛ مردم کردستان طی تظاهرات گسترده و سراسری در دو هفته پیش (ششم آذرماه) از ترکیب فعلی هیأت نمایندگی خلق کرد بطور وسیعی حمایت کرده‌اند." (ترجمه از کردی به ‌نقل از نوار صوتی مصاحبه با تلویزیون مهاباد در روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه ١٣٥٨)
بنا به گفته‌ بهروز سلیمانی نماینده شاخه کردستان سازمان چریک‌های فدایی خلق، به‌دنبال این سخنان صباغیان، دکتر قاسملو اظهار می‌دارد که ترکیب هیأت به خود هیأت مربوط است؛ مردم کردستان طی تظاهرات گسترده و سراسری در دو هفته پیش (ششم آذرماه) از ترکیب فعلی هیأت نمایندگی خلق کرد بطور وسیعی حمایت کرده‌اند.(ترجمه از کردی به ‌نقل از نوار صوتی مصاحبه با تلویزیون مهاباد در روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه ١٣٥٨)


آیت‌الله کرمانی بسیار صراحت دارد و سخنان ایشان آقایانی را که اتهام به شکست کشاندن مذاکرات را به رهبران کرد وارد میکنند، بطور جدی دچار مشکل میکند. شیخ حسین کرمانی در 'چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره دو صفحه ۹ میگوید: «گفتند که یک هیات حسن‌نیت دارد برای کردستان می‌آید شما بروید با آنها باشید اما جزو هیات نباشید. ناظر باشید که چه میکنند.»
شیخ حسین کرمانی در 'چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره دو صفحه ۹ میگوید: «گفتند که یک هیات حسن‌نیت دارد برای کردستان می‌آید شما بروید با آنها باشید اما جزو هیات نباشید. ناظر باشید که چه میکنند...به آقای صباغیان گفتم من با شما کاری خصوصی دارم. خلوت کردند. بنده بودم، مهندس صباغیان، مهندس سحابی و ظاهرا یک نفر دیگر هم بود. شروع کردم گفتم از آنجا که شما می‌خواهید با آنها صحبت کنید آیا آنها را به رسمیت می‌شناسید؟ کومه‌له و دموکرات را به رسمیت می‌شناسید؟ می‌خواهید چکارکنید؟ گفتند الان وضع ما خوب نیست ما امکانات این چنینی نداریم. خودتان را سرگرم کنید که دست به عمل حادی نزنند تا ما کم‌کم بتوانیم مرزهای‌مان را بگیریم. ارتشمان را جمع و جور کنیم و اینها را آرام کنیم.


تا اینجا برایمان معلوم میشود که هیأت اعزامی علاوه برتمام صلاحیت‌های خودشان و وفاداری‌شان به جمهوری اسلامی از طرف نماینده‌ای از قم تحت کنترل بوده‌اند. ایشان در ادامه میگویند: «به آقای صباغیان گفتم من با شما کاری خصوصی دارم. خلوت کردند. بنده بودم، مهندس صباغیان، مهندس سحابی و ظاهرا یک نفر دیگر هم بود. شروع کردم گفتم از آنجا که شما میخواهید با آنها صحبت کنید آیا آنها را به رسمیت میشناسید؟ کومه‌له و دموکرات را به رسمیت میشناسید؟ میخواهید چکارکنید؟ گفتند الان وضع ما خوب نیست ما امکانات این چنینی نداریم. خودتان را سرگرم کنید که دست به عمل حادی نزنند تا ما کم‌کم بتوانیم مرزهایمان را بگیریم. ارتشمان را جمع و جور کنیم و اینها را آرام کنیم
آقای سحابی در چشم‌انداز ایران شماره‌ یک می‌گوید: «در سردشت... مذاکره... من یادم هست یکی از بچه‌های خودمان به رضا ناجیان گفت چرا شما با این‌ها مذاکره می‌کنید؟ گفت سیاست ما فعلا اینست ما می‌خواهیم مردم را از آنها جدا کنیم. آنها جو درست کرده‌اند و مردم را ترسانده‌اند. ما که بالاخره با آنها می‌جنگیم، اما باید مردم را از آنها جدا کنیم. آقای خمینی هم این سیاست ما را پذیرفت. لذا سرتاسر زمستان ۵۸، کجدار و مریز، گاهی به کردستان می‌رفتیم،..(چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۶۶)


آقای سحابی در چشم‌انداز ایران شماره‌ یک میگویند: «در سردشت... مذاکره... من یادم هست یکی از بچه‌های خودمان به رضا ناجیان گفت چرا شما با اینها مذاکره میکنید؟ گفت سیاست ما فعلا اینست ما میخواهیم مردم را از آنها جدا کنیم. آنها جو درست کرده‌اند و مردم را ترسانده‌اند. ما که بالاخره با آنها میجنگیم، اما باید مردم را از آنها جدا کنیم. آقای خمینی هم این سیاست ما را پذیرفت. لذا سرتاسر زمستان ۵۸، کجدار و مریز، گاهی به کردستان میرفتیم،...» (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۶۶)
طبیعی است که با توجه به این اظهارات و همچنین کارشکنی هایی که از جوانب مختلف صورت می‌گرفت و نیز تحولات درون حاکمیت که همزمان با اشغال سفارت آمریکا در جریان بود، این مذاکرات نتوانست به جایی برسد. حتی تلاشهای یک‌جانبه حزب دموکرات کردستان از طریق تماس با بنی صدر و برخی دیگر از رهبران در تهران نیز کار به‌جایی نبرد. تمام شواهد و قرائن حاکی از آن بود که رژیم در حال آماده سازی برای هجومی تازه بود.
 
طبیعی است که با توجه به این اظهارات و همچنین کارشکنی هایی که از جوانب مختلف صورت میگرفت و نیز تحولات درون حاکمیت که همزمان با اشغال سفارت آمریکا در جریان بود، این مذاکرات نتوانست به جایی برسد. حتی تلاشهای یکجانبه حزب دموکرات کردستان از طریق تماس با بنی صدر و برخی دیگر از رهبران در تهران نیز کار بجایی نبرد. تمام شواهد و قرائن حاکی از آن بود که رژیم در حال آماده سازی برای هجومی تازه بود.


'''بی نتیجه ماندن مذاکرات با هیأت ویژه دولت در کردستان و تهران'''
'''بی نتیجه ماندن مذاکرات با هیأت ویژه دولت در کردستان و تهران'''


٣ - خمینی: ‏‏٢٩ تیر ١٣٥٩ سخنرانی '‏‏‏اعتراف به اشتباهات گذشته'
خمینی در ‏‏٢٩ تیر ١٣٥٩ در سخنرانی اعتراف به اشتباهات گذشته گفت:<blockquote>«... ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر... اگر آن روزی که می‏‌خواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره [کنید]، باید با موضع قدرت بروید. اول باید ارتش و پاسدارها و این‌ها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما بروید صحبت کنید. مسامحه شد. این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد، و آن قدر ضایعه واقع شد.» (صحیفه خمینی، ج ١٣، ص ٤٦ و ٤٧)</blockquote>صباغیان در مورد آغاز درگیری‌ها می‌گوید، نهضت آزادی ایران هیچ برنامه یا تحلیلی نسبت به منطقه کردنشین نداشت. اولین کسی‌که به کردستان رفت چمران بود. حدودا در اسفند و فروردین به کردستان رفت و مطالعه کرد و تشخیص‌ داد باید برخورد چریکی شود. چون حرکت کردها هم چریکی بود و تنها کسی که در آن موقع دوره چریکی دیده بود چمران بود...قرنی می‌گفت که هنوز رشد نکرده‌اند باید با آنها مبارزه کنیم و از بین‌ ببریمشان. چمران هم خیلی معتقد به مذاکره نبود و می‌گفت من رفته‌ام مطالعه ‌کرده‌ام و میدانم..
 
"... ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر... اگر آن روزی که می‏خواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره [کنید]، باید با موضع قدرت بروید. اول باید ارتش و پاسدارها و اینها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما بروید صحبت کنید. مسامحه شد. این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد، و آن قدر ضایعه واقع شد." (صحیفه امام، ج ١٣، ص ٤٦ و ٤٧ سایت 'پرتال امام خمینی')
 
ببینیم آقای صباغیان چگونه در مورد آغاز درگیریها صحبت میکند. ایشان میگویند: «نهضت آزادی ایران هیچ برنامه یا تحلیلی نسبت به منطقه کردنشین نداشت. اولین کسیکه به کردستان رفت دکتر چمران بود. حدودا در اسفند و فروردین به کردستان رفت و مطالعه کرد و تشخیص‌ داد باید برخورد چریکی شود. چون حرکت کردها هم چریکی بود و تنها کسی که در آن موقع دوره چریکی دیده بود دکتر چمران بود.
 
سئوال: پس در واقع گروه فشار برای عمل نظامی ارتش بود؟
 
پاسخ: بله، مرحوم قرنی میگفت که هنوز رشد نکرده‌اند باید با آنها مبارزه کنید و از بین‌ ببریمشان. مرحوم چمران هم خیلی معتقد به مذاکره نبود و میگفت من رفته‌ام مطالعه ‌کرده‌ام و میدانم
 
جالب است آقای صباغیان و کسانیکه هیچ برنامه یا تحلیلی نسبت به کردستان نداشته‌اند، درواقع تبدیل به کارگزاران سیاست جنگ افروزان درون ارتش و سپاه شده‌اند.
 
حال ببینیم آقای صدرحاج‌سیدجوادی دراین زمینه چه میگویند.
 
«البته مرحوم مفتی‌زاده و شیخ‌عزالدین با طرفداران مسلح خود به هیچ وجه نخواستند که با ما بجنگند.
 
سئوال: آیا بین جناحها هماهنگی بود که وقتی عملیات مسلحانه شروع شد. همه راضی به برخورد نظامی باشند؟
 
جواب: آنچه که مسلم‌ است قدرت عملی آقای خمینی مطرح بود و اقدامی که شد از طرف دولت نبود. ما مجموعا (هیئت دولت) با عملیات نظامی موافق نبودیم. مهندس بازرگان هم موافق نبود. دستور، دستور امام بود.
 
در مورد سنندج... به تحقیق ما آنجا برخورد کردیم که اشتباهاتی از طرف ارتش هم شده.»
 
(چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۴۶)
 
ببینیم آقای سحابی در مورد دور دوم جنگ در کردستان چه میگویند و چقدر مضحک است سخنان آقایانی که حتی این بیانات را نخوانده‌اند و بی‌مهابا در مورد از سرگرفته شدن دور دوم جنگ در کردستان از آمدن ستون ارتش و رفتن به جنگ با عراق سخن میگویند!
 
«یک روز در تلویزیون مصاحبه‌ای ترتیب داده شد که من صحبت کردم و گفتم:«من اگر بخواهم با خودمختاری کردستان موافقت کنم مثل اینست که بگویند دستهایت را باید قطع کنی. میگذارم دستهایم قطع شود، اما امضایش نمیکنم». درتلویزیون پخش‌ شد. اما در ارومیه در سفرمان بعد از ملاقات با امام خمینی و در مهاباد، بسیاری ازکسانیکه حسن‌نیت داشتند و ملی بودند، خیلی از این صحبتها استقبال کردند. من آنجا رفیق مشخصی نداشتم. اما عده ای که بیشترشان هم اعضای همین مکتب قرآن مرحوم مفتی زاده بودند، با ما نزدیک شدند...


آخرین شبهای اسفند ماه نزدیک عید [نوروز ۱۳۵۹] سعید ‌آمد و گفت فردا می‌خواهند حمله کنند. قرار شده که سپاه از طرف کامیاران حمله کرده بطرف پاوه پیشروی میکند و این پیشمرگ‌ها [مسلمان] هم دنبالشان باشند، که بالاخره اسلحه گرفته بودند... رفتیم شورای انقلاب با مرحوم بهشتی مطرح کردیم این کار اخلال در برنامه ما و هیأت ویژه است... این جنگ ممکن است باعث سرکوب موقت بشود، ولی گروهها خود را مظلوم مینمایند و مردم را جذب میکنند. ما با مرحوم بهشتی اتمام حجت کردیم، ولی اثری نداشت؛ بنابراین من کناره گیری کردم. هیأت ویژه از اول فروردین ١٣٥٩ دیگر نقشی نداشت.»
آقای صدرحاج‌سیدجوادی نیز در این زمینه می‌گوید که مفتی‌زاده و شیخ‌عزالدین با طرفداران مسلح خود به هیچ وجه نخواستند که با ما بجنگند. و در مورد برخورد نظامی‌ می‌گوید هیئت دولت با عملیات نظامی موافق نبود و دستور خمینی بود. (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۴۶)


(چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحات ۶۷-۶۶)
سحابی در مورد از سر گیری دور دوم درگیری‌های کردستان می‌گوید درآخرین شبهای اسفند ماه نزدیک عید [نوروز ۱۳۵۹] خبر رسید فردا می‌خواهند حمله کنند. قرار شده که سپاه از طرف کامیاران حمله کرده به‌طرف پاوه پیشروی کند... رفتیم شورای انقلاب با بهشتی مطرح کردیم این کار اخلال در برنامه ما و هیأت ویژه است... این جنگ ممکن است باعث سرکوب موقت بشود، ولی گروه‌ها خود را مظلوم می‌نمایند و مردم را جذب می‌کنند. ما با مرحوم بهشتی اتمام حجت کردیم، ولی اثری نداشت؛ بنابراین من کناره گیری کردم. هیأت ویژه از اول فروردین ١٣٥٩ دیگر نقشی نداشت.» (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحات ۶۷-۶۶)


در نخستین روزهای پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و طی اولین دیدارهای هیأت های مذاکره کننده در مهاباد 'مسئله کردستان' میتوانست بدون خشونت و خونریزی و با احترام به حقوق مردم کردستان حل شود و در نتیجه موجب استحکام دموکراسی در ایران بشود. چهل سال بعد و علیرغم تمام اقدامات سرکوبگرانه، صورت مسئله همچنان به جای خود باقی است.
چهل سال خشونت، سرکوب، بمباران و اعدام پاسخ جمهوری اسلامی ایران به خواستهای حق طلبانه مردم کردستان بوده است. ولی علیرغم همه این سرکوب‌ها مبارزه علیه مسئله ستم ملی و تمامی پیامدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن در کردستان همچنان در جریان بوده و به لحاظ سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان پذیرفته نشده است.


احمد اسکندری – استکهلم مردادماه ١٣٩٨
احمد اسکندری – استکهلم مردادماه ١٣٩٨

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۸

سرکوب کردستان

پیشینه مبارزات مردم کردستان

در تاریخ معاصر ایران پیشینه مبارزات مردم کردستان به سال ۱۳۲۴ خورشیدی و جمهوری مهاباد بر‌می‌گردد.

شروع درگیری‌های کردستان

درگیری‌های پاوه

مذاکرات کردها و جمهوری اسلامی

دور دوم درگیری‌ها در کردستان

کشتار و اعدام مردم کردستان

سه نقل قول از خمینی در ٢٨ مرداد و ٢٦ آبان ١٣٥٨ و سپس ٢٩ تیر ١٣٥٩ ماهیت برخورد جمهوری اسلامی به کردستان، برپاکردن جنگ و برخورد آنها با شخصیت‌ها و احزاب کردستان و نیز رویکرد آنها در قبال مذاکرات را به روشنی نمایان میکند.

١ - فرمان حمله به کردستان، خمینی ٢٨ مرداد ١٣٥٨:

" السّاعه خبر رسید که در سنندج «حزب دمکرات»، آنها ارتشیها و سازمانهای آنها را‏‎ ‎‏محاصره کرده اند، و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد اسلحه ها را می برند. و از مسجد‏‎ ‎‏سنندج به ما اطلاع داده اند که حزب دمکرات زنهای ما را به گروگان برده اند. اکیداً به‏‎ ‎‏کلیه ی قوای انتظامی دستور می دهم به پادگانهای... به طرف‏‎ ‎‏سنندج حرکت کنند، پاسداران انقلاب ـ در هر محلی‏‎ ‎‏هستند ـ به مقدار کافی به طرف سنندج و کردستان ـ با پل هوایی ـ بسیج شوند و با شدت،‏‎ ‎‏تمام اشرار را سرکوب نمایند. تأخیر ـ ولو به قدر یک ساعت ـ تخلف از وظیفه، و به‏‎ ‎‏شدت تعقیب میشود.." (صحیفه امام، ج ٩، ص ٣٠٦ سایت 'پرتال امام خمینی')

سالها بعد دست اندرکاران آنزمان در کردستان، تهران و قم تأکید میکنند که در آنروزها در سنندج هیچ خبری نبوده و این فرمان جنگ و خشم خمینی بر اساس خبرهای ساخته و پرداخته جنگ طلبان در سطوح بالای لشکری و مذهبی ایران صادر شده بود.

ماموستا شیخ‌عزالدین حسینی در بیانیه‌ای که در روزنامه کیهان ۸ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۷ چاپ شده است ازجمله چنین میگویند: «چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم‌است، بویژه از نظر حق‌ تعیین سرنوشت و مسأله خودمختاری کردستان درچارچوب ایران آزاد... از شرکت در رفراندم خودداری می‌کنم.»

کومه له یک هفته قبل و حزب دموکرات کردستان بدنبال دیدار هیأت نماینگی این حزب بریاست دکتر قاسملو یک روز قبل از رفراندوم طی بیانیه هایی که در نشریات ایران انعکاس داشت، تحریم و یا عدم شرکت خود در رفراندوم را اعلام کردند.

فرمان هجوم و کشتار با پیامدهای بسیار ویرانگر و فاجعه‌آمیز بر اساس خبری دروغین

سرلشکر ناصر فربد معتقد است که شروع کننده جنگ علیه کردستان تهران بوده است و می‌گوید که ستاد رسما نوشته که راسا این‌کار را انجام داده است و اینکه ارتش با هواپیما آمر روی سنندج (چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ صفحه ۴۲)

در واقع هواپیماهای ارتش از همان اسفند ۱۳۵۷ بر فراز شهرها و روستاهای کردستان برای زهر چشم گرفتن از مردم کرستان دیوار صوتی را شکستند.

جمهوری اسلامی حاضر به دادن هیچ امتیازی به مردم کردستان و حل مسائل و نیازهای آنان و تامین حق و حقوق آنان نبود و در واقع از همان ابتدا در پی سرکوب مردم کردستان بود. در این رابطه شیخ حسین کرمانی می‌گوید، خوبست یک‌روز درآمد نفت را به کردستان اختصاص‌دهیم... احمدآقا (خمینی) از این جمله خیلی خوشش نیامده بود... تماس گرفتم احمدآقا گوشی را برداشت. گفتم آقای خلخالی آمده همدان و فردا می‌خواهد بیاید سنندج. سنندج هیچ خبری نیست. آرام آرام است. محض‌رضای خدا نگذارید ایشان بیاید.» (چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ پاییز ١٣٨٤ صفحه ۸)

درمورد نقش دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی، شاه‌اویسی استاندار وقت کردستان می‌گوید صدا و سیما هم به پخش مارش نظامی اقدام می‌کرد و به این ترتیب احساسات دیگر هم میهنان را علیه هم میهنان کرد تهییج میکرد. هرچه گفته می‌شد در کردستان شرایط قابل کنترل است و چنان نیست که به اینجا حمله شود و اوضاع روبه آرامش است، گوش شنوایی نبود و نیز اطلاعات غلط از کانال‌های غیررسمی داده می‌شد.»(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره دو)

صباغیان در پاسخ به سوالی درباره ماجرای پاوه و دستور خمینی برای پایان دادن به ماجرای پاوه طی ۲۴ ساعت وحکم خمینی مبنی حرکت نیروی نظامی به سمت سنندج، در حالیکه استاندار انتخابی دولت در مصاحبه‌ای با روزنامه‌های خارجی و داخلی گفت درسنندج خبری نیست. دعوایی نیست. این اعلان جنگ برای چه بود؛ می‌گوید، گفتم که اخبار را اشتباه می‌دادند. خمینی تصمیمی گرفته بودند که چندان مناسب نبود، بعد وقتی گفتند سنندج خبری نیست، دیر شده بود.»(چشم‌انداز ایران – ویژه کردستان' شماره یک صفحه ۵۵)

جنگ سه ماهه و مقاومت دلیرانه مردم کردستان

با این زمینه سازی ها نیروهای مسلح از زمین و هوا و به‌صورتی گسترده کردستان را مورد حمله قرار دادند و موج اعدام‌ها توسط خلخالی به‌راه افتاد. نیروهای سیاسی که فاقد هرگونه آمادگی نظامی بودند، ناچارا تا مناطق کوهستانی مرزی عقب نشینی کردند.

به‌دنبال این هجوم و حمله به جان و مال مردم، جوانان کردستان به صفوف حزب دموکرات و کومه له روی آوردند و در نتیجه مقاومتی بر علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را ناچار به عقب نشینی کرد. متعاقبا نخستین پیام‌های آشتی و دعوت به مذاکرات در اوائل آبانماه ۱۳۵۸ به رهبران کردستان رسید و اولین نشست رسمی با وساطت جلال طالبانی و حضور فروهر، صباغیان، سحابی و چند نفر ارتشی در روستای بیوران سردشت با هیأتی به ریاست جناب شیخ عزالدین حسینی انجام گرفت

صباغیان درباره اعدام‌های خلخالی می‌گوید، پیش از شروع کار ما (مذاکرات) اعدام‌های ناروای آیت‌الله خلخالی جو را ملتهب کرده بود. به حساب خودش خواسته بود زهرچشم بگیرد. مثلا برادری جای برادرش اعدام شده بود... این فرد فلج بود و او را با برانکارد آورده و اعدام‌ کرده بودند.(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره یک ص ٥٥)

روزنامه کیهان پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۵۸ صفحه ۹ ازجمله می‌نویسد:

«اعضای هیات حسن‌نیت متشکل از آقایان فروهر، صباغیان و سحابی دیروز چهارشنبه وارد بانه‌ شدند و در تظاهرات علیه آمریکا شرکت کردند. پس از سخنرانی داریوش فروهر در اجتماع و تظاهرات هزاران نفر، قطعنامه‌ای از سوی مردم بانه در سه ماده خوانده شد و تسلیم هیأت حسن‌نیت گردید.

۱ ـ ... پشتیبانی قاطع از قطعنامه ۸ ماده‌ای مهاباد، ...

۲ ـ ... تنها نمایندگان خلق کرد و گروه های سیاسی می‌توانند در مورد مسایل منطقه مذاکره کنند

۳ ـ حل مسائل کردستان در گرو شناسایی حق تعیین سرنوشت... واین تنها راه حل مشکل کردستان و ایران است...

بدنبال یک سلسله گفتگو و دیدار بین جریانات مختلف سرانجام هیأت نمایندگی خلق کرد تشکیل شد که در آن شیخ عزالدین رئیس، حزب دموکرات [دکتر قاسملو] سخنگو و کومه له و چریک‌های فدایی شاخه کردستان اعضای آن بودند. خمینی که سه ماه قبل آن فرمان جهاد و سرکوب صادر کرده بود پیام دیگری داد!

٢ - خمینی: پیام به خواهران و برادران کُرد ٢٦ آبان١٣٥٨

سلام بر خواهران و برادران کُرد،... اینجانب می دانم که در حکومت موقت هم‏‎ ‎‏آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگی نشده... و من امیدوارم‏‎ ‎‏که برای همه ی ملت و برای شما برادران کُرد، وسائل رفاه حاصل شود. ‏

از هیأت ویژه می‌خواهم که به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند؛ و با‏‎ ‎‏شخصیتهای مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند، تا تأمین خواسته های‏‎ ‎‏آنان ـ که خواست ما نیز هست ـ به طور دلخواه بشود؛ ‏‏‏اسلام بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده... در پناه اسلام و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، حق اداره‌ی امور داخلی و محلی و رفع هر گونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و‏‎ ‎‏سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است، من جمله برادران کرد، که دولت جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی موظف و متعهد به تأمین آن در اسرع وقت می باشد... (صحیفه امام، ج ١١، ص ٥٥)

هیأتی از تهران به مهاباد آمد و تنها جلسه رسمی مذاکرات با هیأت نمایندگی خلق کرد تنها چهل دقیقه بطول انجامید. ساعت سه و نیم روز سه‌شنبه ۲۰ آذرماه ۱۳۵۸ جلسه رسمی هیأت دولت با هیأت نمایندگی خلق کرد در محل فرمانداری مهاباد تشکیل گردید. در این جلسه ابتدا آقای فروهر ضمن‌اظهار خوشوقتی از این نشست، در مورد نتیجه مذاکرات اظهار خوشبینی کردند. سپس ماموستا شیخ عزالدین یک بیانیه افتتاحیه قرائت کردند که در آن ضمن خوشآمدگویی به نمایندگان دولت، گفتند که ملت کرد همواره آرزو داشته‌اند که در نشست و گفتگو با نمایندگان رسمی دولت شرکت نموده و مسئله ملی خود را از راه تفاهم و گفتگو حل و فصل نمایند. مردم کردستان درعین حالیکه با مردم ایران مبارزات مشترکی را پیش برده و همواره برای کسب حقوق حقه خود نیز مبارزه کرده است.

ماموستا شیخ‌عزالدین پس از این بیانات، هیأت نمایندگی خلق کرد را با تعلق سازمانی‌شان معرفی کردند. به‌دنبال آن صباغیان به ترکیب هیأت و حضور رسمی نمایندگان کومه‌له و چریک‌های فدایی اعتراض کرد.

بنا به گفته‌ بهروز سلیمانی نماینده شاخه کردستان سازمان چریک‌های فدایی خلق، به‌دنبال این سخنان صباغیان، دکتر قاسملو اظهار می‌دارد که ترکیب هیأت به خود هیأت مربوط است؛ مردم کردستان طی تظاهرات گسترده و سراسری در دو هفته پیش (ششم آذرماه) از ترکیب فعلی هیأت نمایندگی خلق کرد بطور وسیعی حمایت کرده‌اند.(ترجمه از کردی به ‌نقل از نوار صوتی مصاحبه با تلویزیون مهاباد در روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه ١٣٥٨)

شیخ حسین کرمانی در 'چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره دو صفحه ۹ میگوید: «گفتند که یک هیات حسن‌نیت دارد برای کردستان می‌آید شما بروید با آنها باشید اما جزو هیات نباشید. ناظر باشید که چه میکنند...به آقای صباغیان گفتم من با شما کاری خصوصی دارم. خلوت کردند. بنده بودم، مهندس صباغیان، مهندس سحابی و ظاهرا یک نفر دیگر هم بود. شروع کردم گفتم از آنجا که شما می‌خواهید با آنها صحبت کنید آیا آنها را به رسمیت می‌شناسید؟ کومه‌له و دموکرات را به رسمیت می‌شناسید؟ می‌خواهید چکارکنید؟ گفتند الان وضع ما خوب نیست ما امکانات این چنینی نداریم. خودتان را سرگرم کنید که دست به عمل حادی نزنند تا ما کم‌کم بتوانیم مرزهای‌مان را بگیریم. ارتشمان را جمع و جور کنیم و اینها را آرام کنیم.

آقای سحابی در چشم‌انداز ایران شماره‌ یک می‌گوید: «در سردشت... مذاکره... من یادم هست یکی از بچه‌های خودمان به رضا ناجیان گفت چرا شما با این‌ها مذاکره می‌کنید؟ گفت سیاست ما فعلا اینست ما می‌خواهیم مردم را از آنها جدا کنیم. آنها جو درست کرده‌اند و مردم را ترسانده‌اند. ما که بالاخره با آنها می‌جنگیم، اما باید مردم را از آنها جدا کنیم. آقای خمینی هم این سیاست ما را پذیرفت. لذا سرتاسر زمستان ۵۸، کجدار و مریز، گاهی به کردستان می‌رفتیم،...» (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۶۶)

طبیعی است که با توجه به این اظهارات و همچنین کارشکنی هایی که از جوانب مختلف صورت می‌گرفت و نیز تحولات درون حاکمیت که همزمان با اشغال سفارت آمریکا در جریان بود، این مذاکرات نتوانست به جایی برسد. حتی تلاشهای یک‌جانبه حزب دموکرات کردستان از طریق تماس با بنی صدر و برخی دیگر از رهبران در تهران نیز کار به‌جایی نبرد. تمام شواهد و قرائن حاکی از آن بود که رژیم در حال آماده سازی برای هجومی تازه بود.

بی نتیجه ماندن مذاکرات با هیأت ویژه دولت در کردستان و تهران

خمینی در ‏‏٢٩ تیر ١٣٥٩ در سخنرانی اعتراف به اشتباهات گذشته گفت:

«... ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر... اگر آن روزی که می‏‌خواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره [کنید]، باید با موضع قدرت بروید. اول باید ارتش و پاسدارها و این‌ها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما بروید صحبت کنید. مسامحه شد. این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد، و آن قدر ضایعه واقع شد.» (صحیفه خمینی، ج ١٣، ص ٤٦ و ٤٧)

صباغیان در مورد آغاز درگیری‌ها می‌گوید، نهضت آزادی ایران هیچ برنامه یا تحلیلی نسبت به منطقه کردنشین نداشت. اولین کسی‌که به کردستان رفت چمران بود. حدودا در اسفند و فروردین به کردستان رفت و مطالعه کرد و تشخیص‌ داد باید برخورد چریکی شود. چون حرکت کردها هم چریکی بود و تنها کسی که در آن موقع دوره چریکی دیده بود چمران بود...قرنی می‌گفت که هنوز رشد نکرده‌اند باید با آنها مبارزه کنیم و از بین‌ ببریمشان. چمران هم خیلی معتقد به مذاکره نبود و می‌گفت من رفته‌ام مطالعه ‌کرده‌ام و میدانم..

آقای صدرحاج‌سیدجوادی نیز در این زمینه می‌گوید که مفتی‌زاده و شیخ‌عزالدین با طرفداران مسلح خود به هیچ وجه نخواستند که با ما بجنگند. و در مورد برخورد نظامی‌ می‌گوید هیئت دولت با عملیات نظامی موافق نبود و دستور خمینی بود. (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۴۶)

سحابی در مورد از سر گیری دور دوم درگیری‌های کردستان می‌گوید درآخرین شبهای اسفند ماه نزدیک عید [نوروز ۱۳۵۹] خبر رسید فردا می‌خواهند حمله کنند. قرار شده که سپاه از طرف کامیاران حمله کرده به‌طرف پاوه پیشروی کند... رفتیم شورای انقلاب با بهشتی مطرح کردیم این کار اخلال در برنامه ما و هیأت ویژه است... این جنگ ممکن است باعث سرکوب موقت بشود، ولی گروه‌ها خود را مظلوم می‌نمایند و مردم را جذب می‌کنند. ما با مرحوم بهشتی اتمام حجت کردیم، ولی اثری نداشت؛ بنابراین من کناره گیری کردم. هیأت ویژه از اول فروردین ١٣٥٩ دیگر نقشی نداشت.» (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحات ۶۷-۶۶)

چهل سال خشونت، سرکوب، بمباران و اعدام پاسخ جمهوری اسلامی ایران به خواستهای حق طلبانه مردم کردستان بوده است. ولی علیرغم همه این سرکوب‌ها مبارزه علیه مسئله ستم ملی و تمامی پیامدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن در کردستان همچنان در جریان بوده و به لحاظ سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان پذیرفته نشده است.

احمد اسکندری – استکهلم مردادماه ١٣٩٨

منبع: ایران امروز[۱]

خشونت های گسترده دهه شصت برای بسیاری از کردها یادآور اعدام مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی از آغاز انقلاب تا پایان این دهه است.

اوج این اعدام‌ها به تابستان سال ۱۳۶۷ بر می‌گردد که به حکم آیت‌الله خمینی و به بهانه انجام عملیات "فروغ جاویدان" صورت گرفت. اما این اعدام‌ها تنها شامل اعضای سازمان مجاهدین نشد و شمار زیادی از اعضای گروه‌های چپ و دیگر مخالفین جمهوری اسلامی نیز به صف اعدامی‌ها پیوستند. اعدام‌های کردستان که سالها پیش از این تاریخ آغاز شده بود، سالها بعد از آن و خصوصا در سال ۶۸ نیز ادامه داشت.

اعدام‌های خرداد ۶۷ در سطح سراسری بیشتر شامل مجازات فعالانی می‌شد که بر اساس نظر بازرسان از فعالیتهای سیاسی خود پشیمان نشده بودند. برخی از آنهایی که توبه کردند زیر شکنجه مجبور به اعتراف شدند و در موارد محدودی از اعدام رهیدند. در کردستان این پروسه بیشتر نه در سال ۶۷ که یک سال بعد از آن اجرا شد، با این تفاوت که اکثر اعتراف کنندگان، که عمدتا عضو دو حزب مخالف کومله و دمکرات بودند نیز اعدام شدند.

لعنت آباد؛ خاوران کردستان

پیکر اعدام شدگان دهه شصت عمدتا در قبرستانهایی با نام "لعنت آباد" در شهرهایی مانند بیجار، قروه و کرمانشاه به خاک سپرده شدند؛ جایی شبیه گورستان "خاوران" در تهران. قبرستا‌ن‌هایی که کم و بیش در تمام شهرهای عمده کردنشین دیده می‌شوند.

برخی از قربانیان در کنار برخی از قبرستانهای عمومی که محل اجرای احکام آنها نیز بوده است به خاک سپرده شده‌اند.

در فیلم‌هایی که احزاب اپوزسیون ازاین دست گورستا‌‌ن‌ها منتشر کرده‌اند، تصاویری از قبرهای بی‌ نام ونشان اعدام شدگان دیده می‌شود که تنها با چند تکه سنگ از یکدیگر جدا شده‌اند.

در مواردی، مشخصاتی محدود به اسامی کامل یا اختصاری از افراد اعدام شده بر روی سنگ‌ها دیده می‌شود که برخی از آنها شکسته شده‌اند. قبرهایی هم در میان آن‌ها به مرور زمان با سنگ‌های زینتی و مشخصات بیشتر آراسته شده که به نظر می‌رسد در سالهای بعد توسط خانواده‌ها انجام شده است.

مرداد ۵۸، بستر اعدام‌های دهه ۶۰

اوج اعدام‌های کردستان بعد از ۲۷ مرداد سال ۵۸ صورت گرفت؛ زمانی که آیت‌الله خمینی دستور مشهور خود را برای مداخله نظامی تمام عیار در کردستان صادر کرد.

نیروهای مسلح پس از این دستور با تجهیزات کامل و سلاح های سنگین به جنگ با گروه های مسلح کرد رفتند.

بعد از درگیری‌های کردستان به دستور آیت‌الله خمینی پای صادق خلخالی، رئیس دادگاه تازه تاسیس انقلاب به کردستان باز شد. کارول پرونهابر، نویسنده ونزوئلایی در کتاب "اشتیاق و مرگ رحمان کرد در رویای کردستان" که در مورد عبدالرحمان قاسملو، رهبر ترور شده حزب دمکرات است، از ماکز کروایتز، خبرنگار فرانسوی که آن زمان در منطقه بوده نقل کرده است: "ارتش و سپاه پاسداران کنترل شهرهای کردستان را به دست گرفتند، خلخالی به دنبال آنها در حرکت بود، دادگاه‌های کوتاهی برگزار می‎کرد و دستو می‎داد اعدام‎ به سرعت اجرا شوند."

"او مردان و پسرها را طی چند روز و گاهی حتی چند ساعت بعد از دستگیری‎شان، بدون برگزاری محاکمات عادلانه و گویا به جرم فعالیت‎های ضد انقلابی، به اعدام محکوم می‎کرد."

مرکز اسناد حقوق بشر ایران نیز در گزارش "خاطرات تسخیر کننده؛ اعدام توسط جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸" مفصل به این موضوع اشاره کرده است.

آقای خلخالی خود در یکی از بحث برانگیزترین اظهاراتش گفته است: "من حاکم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را اعدام کردم وصدها نفر از عوامل غائله های کردستان و گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر را هم کشتم."

یکی از مشهورترین اعدام‌های خلخالی اعدام ۹ نفر در مریوان در رابطه با "کوچ اعتراضی" بود. ورود ارتش به شهر مریوان در مرداد ماه ۵۹ با خروج اعتراضی مردم این شهر برای جلوگیری از وقوع جنگ روبرو شد. بر اساس گزارشهای موثق تقریبا تمام ساکنان مریوان به مدت دو هفته به اردوگاهی در خارج از این شهر پناه بردند. بعدها در این رابطه ۹ نفر از جمله دو برادر عضو یک خانواده تیرباران شدند.

خلخالی که پیشتر در پاوه بود و بعد به مریوان رسید سپس به سنندج، سقز و دیگر شهرها رفت و افراد بسیاری را به جوخه‌های اعدام سپرد؛ احکامی که غالبا در مکان‌های عمومی و با طرح پرسش‌هایی سرپایی بدون امکان دفاع صادر می‌شد و در موارد زیادی همانجا هم به اجرا در می‌آمد.

اخبار برخی از این اعدام‌ها در نشریات سراسری منتشر می‌شد. روزنامه‌هایی مانند آیندگان، اطلاعات و کیهان در آن روزها شماری از اعدام‌ها را اعلام کردند.

زمینه اعدام‌های دهه شصت در کردستان به نخستین ماه‌ها و سالهای انقلاب سال ۵۷ برمی‌گردد. علاوه بر اسناد احزاب و گروه‌‌های کرد و اخبار رسانه‌ها، در روزهای ملتهب پس از انقلاب تصاویر تکان دهنده‌ای نیز از اولین اعدام‌های سیاسی کردستان به جا مانده که ابعاد آن را جهانی کرد.

در یکی از مشهورترین این عکس‌ها، ناصر سلیمی سمت راست با دست شکسته و چشمان بسته در قاب ایستاده است. در کنار او برادران ناهید هستند، گلوله خورده، معلق مانده میان زمین و هوا. مجله فرانسوی پاری ماچ، در شماره دوم، ۲۱ سپتامبر سال ۱۹۷۹ عنوان "کردها، زیر گلوله‌های الله" را برای این عکس برگزید. اعدام در پنجم شهریور ۱۳۵۸در محوطه فرودگاه سنندج صورت گرفته بود. اعدام شده‌گان بیشتر از اعضای احزاب چپ گرای کردستان بودند.

در میان آنها افرادی هم هستند که هیچ گونه وابستگی حزبی و سیاسی نداشته‌اند.

این عکس متعلق به عکاس ایرانی، جهانگیر رزمی است؛ عکسی که از آن به عنوان "افشاگرانه‌ترین عکس از اوایل انقلاب ایران" یاد شده است. رزمی، عکاس روزنامه اطلاعات در سال ۵۸، بعدها با این عکس مشهور شد و به خاطر ثبت این لحظه و خلق آن تصویر تکان دهنده، جایزه پولیتزر را از آن خود کرد.

'آمارها با ابعاد فاجعه قابل مقایسه نیست'

ابعاد آنچه در سه سال اول بعد از انقلاب در کردستان اتفاق افتاد، بسیار فراتر از آمار و ارقامی است که نشریات سراسری و حتی مطبوعات خود احزاب کرد منتشر کرده‌اند.

از آغاز دهه شصت و زمانی که نظام جمهوری اسلامی به تمامی تثبیت شد، دور دیگری از اعدام‌ها در کردستان آغاز شد. موج دستگیری فعالان سیاسی و مدنی در این دوره به اتهامات مختلف که عمدتا مرتبط با عضویت و هواداری احزاب کرد است، در طول حیات جمهوری اسلامی کم نظیر بود.

بیشتر دستگیر شدگان این دوره، این بار، با محاکمه در یک نهاد قضایی به طناب دار و جوخه‌های اعدام سپرده شدند. تعداد زیادی از آنها نیز بر اثر شکنجه و اعمال خشونت در زندانها جان خود را از دست دادند. نهادهای مدافع حقوق بشر به ما می‌گویند که سیر محاکمه‌ها در این دوره بدون رسیدگی عادلانه صورت گرفته است.

همزمان با اعدام‌های گروهی در تابستان سال ۶۷، شمار دیگری از زندانیان در زندانهای کردستان با مجازات مرگ روبرو شدند که از تعداد دقیق آنها نیز مانند موارد قبلی اطلاعی در دست نیست.

اخیرا بنیاد عبدالرحمان برومند، که از جمله اعدام‌های سیاسی در ایران را مستند می‌کند، تلاش‌هایی را برای مستندسازی جداگانه اعدام و کشتارهای فراقضایی در کردستان آغاز کرده، اما از آنجا که همچنان در دست بررسی و تحقیق هستند، نتایج آن هنوز منتشر نشده است.

رویا برومند، مدیر این بنیاد به من گفت تا به امروز ما برای سالهای ۱۹۸۰ـ ۱۹۹۰توانسته‌ایم ۲۴۰ مورد از اعدام‌های سیاسی را ثبت کنیم. او می‌گوید سرگذشت افرادی که اعدام شده‌اند از منابع منتشر شده و در مصاحبه و تماس با بازماندگان و فعالان کرد در حال تدوین است، ولی بدون کمک خانواده و دوستان و همبندی‌ها، جمع‌آوری اطلاعات به کندی پیش می‌رود و مقدار اطلاعاتی که ما تا به حال جمع آوری کرده‌ایم با ابعاد "فاجعه کردستان" قابل مقایسه نیست.

در مواردی که افراد وابسته با تشکل‌های سیاسی بودند، امکان ثبت اسامی آنها در آرشیو احزاب بیشتر است اما نهادهای حقوق بشری می‌گویند که تعداد زیادی از این اعدام‌ها مربوط به افرادی می‌شود که فعالیت سیاسی یا نظامی خاصی نداشتند و به نظر می‌آید که چندان هم مرتبط با احزاب نبوده‌اند.

رویا برومند می‌گوید به غیر از وقایع شناخته شده‌ همچون کشتار قارنا، موارد دیگری نیز به بیناد برومند گزارش شده است. برای مثال دەها نفر از ساکنین یک محله در مهاباد دستگیر و به صورت تنبیهی و احتمالا در رابطه با یک درگیری که در آن شرکت نداشته‌اند اعدام شده‌اند، که به گفته او نشانه بارزی است از اینکه تعداد اعدام شهروندان عادی به هیچ‌وجه پایین نیست.

گرچه به صورت عمومی دسترسی به اطلاعات دقیق و جزئیات مربوط به مجازات مرگ، خصوصا در رابطه با زندانیان سیاسی آسان نیست، اما این دشواری در کردستان به علت فضای امنیتی آن دو‌چندان است.

اعدام‌های فرا سیاسی و فرا حزبی

بر اساس مستنداتی که در آرشیو احزاب مخالف کرد وجود دارد، در سا‌‌‌‌‌‌لهای بعد از دهه شصت نیز اعدام‌های سیاسی ادامه داشت،‌ اما شمار آنها با آنچه در آن دهه رخ داد قابل مقایسه نیست.

دلیل اصلی اعدام‌های سالهای آغازین انقلاب و پس از آن دهه شصت در کردستان که از اساس با اعدامهای سراسری در دهه شصت تفاوت داشت، وجود یک جنبش سیاسی فراگیر بود که بیشتر در فرم تحزب و فعالیت‌های تشکیلاتی، سیاسی و نظامی نمود داشت،‌ اما وسعت سرکوب سیاسی و نظامی مطالبات بخش‌های زیادی مردم در کردستان، نشان می‌دهد که ابعاد آن فراتر از احزاب بوده است.

پیشینه چندین دهه مبارزه متفاوت کردها از اعتراضات سراسری در زمان حکومت پهلوی، وجود احزاب قدرتمند و دارای نفوذ اجتماعی، فراگیری مطالبات کردها و منطقه‌ای بودن مساله کرد، شاید از جمله دیگر دلایلی است که باعث توسل نظام تازه استقرار یافته جمهوری اسلامی به سیاست اعدام در سالهای آغازین انقلاب و دهه پس از آن شد.

دین، روحانیون و مجازات مرگ

نظام جمهوری اسلامی که یک نظام ایدئولوژیک مذهبی و مبتنی بر دین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری است در تمام این سا‌لها از جهت دیگری نیز نسبت به کردها احساس خطر می‌کرد. تعداد زیادی از کردهای ایران مسلمان و اهل سنت بودند و گرچه گرایش عمومی به مذهب در این منطقه نسبت به سایر نقاط ایران کمتر بود، اما همین میزان کافی بود که حکومت به لحاظ مذهبی از جانب کردها احساس خطری دو چندان کند.

یکی از تلاش‌هایی که حکومت برای مشروعیت بخشی به سیاست اعدام در کردستان پیش گرفت تلاش برای احاله مسئلە کردستان بە مسئلە مذهبی بود. بر این اساس سپاه پاسدران نیز در همان دوره سازمان "پیشمرگان مسلمان کرد" را تاسیس کرد.

این درحالیست که شواهد نشان می‌دهد گفتمان کردها در آن دور رنگ و بویی دینی یا مذهبی نداشته است. روحانیون کردستان آن زمان بە نمایندگی شیخ عزالدین حسینی بخشی از قیام کردستان در هر دو دوره نظام شاهنشاهی و نظام مذهبی بعدی بودند. این طیف حامل گفتمانی سکولاریستی و معتقد به جدایی دین از دولت بودند. گرچه نباید نادیده گرفت که گروه مکتب قرآن به رهبری احمد مفتی‌زاده، که گروهی اسلامی و معتقد به تشکیل حکومت اسلامی بود ابتدا موافق اما بعدها به بخشی از مخالفین نظام تبدیل شدند.

بر اساس پاره ای مستندات، تعدادی از روحانیون پیرو شیخ عزالدین حسینی در آن دوره در حال جمع آوری امضا برای طوماری دستگیر شدند که علیه مجازات مرگ زندانیان سیاسی تدوین شده بود. تعدادی از همین روحانیون نیز در همان سالها از آیت الله خلخالی حکم اعدام گرفتند. این در حالی بود که رهبران مذهبی نظام در صدد یافتن مستمسک‌های دینی برای توجیه احکام اعدام بودند.

آیت‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز ۲۱ مرداد ۱۳۵۸ تنها یک هفته قبل از صدور دستور مداخله تمام عیار نظامی در کردستان، به گروهی از آموزگاران مسلمان در مورد یک "دشمن مشترک" اخطار داد و گفت: "اینها از اسلام می‎ترسند. اینها از قوانین اسلام می‎ترسند. اینها می‎خواهند که اسلام نباشد، گرچه هر چیز دیگری باشد و این توطئه است. از آن وقتی که توطئه شد دیگر ما نمی توانیم تا آخر تحمل کنیم و توطئه‎ها را بپذیریم. مسئله، مسئله اسلام است و مسئله مصالح مسلمین و اسلام. ما نمی توانیم مسامحه کنیم."

تنها چند روز پس از این اظهار نظر نیروی‌های دولتی وارد کردستان شدند و جنگ کردستان آغاز شد. این هشدار را هم می‌توان تلاش دیگری برای توجیه سرکوب با توسل به "مصالح مسلمین" دانست.

مسامحه ناپذیری آیت‌الله خمینی در طول حیات او، موجب اتخاذ و تثبیت سیاستی شد که کردها، که تا کنون نیز از مطالبات خود کوتاه نیامده‌اند، از سیاست اعدام و سرکوب مصون نمانند

فرمان آیت الله خمینی

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

به رئیس کل ستاد ارتش، و رئیس کل ژاندارمری اسلامی، رئیس پاسداران کل انقلاب اکیداً دستور می‌‏دهم که به نیروهای اعزامی به منطقه کردستان دستور دهند که اشرار و مهاجمین را که در حال فرار هستند تعقیب نمایند، و آنان را دستگیر نموده و با فوریت به محاکم صالحه تسلیم کنند؛ و تمام مرزهای منطقه را با فوریت ببندند که اشرار به خارج نگریزند. و اکیداً دستور می‏‌دهم که سران اشرار را با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند. اهمال در این امر، تخلف از وظیفه و مورد مؤاخذه شدید خواهد شد.

والسلام ۲۴ شهر رمضان ۹۹ / ۲۷ مرداد ۵۸ روح ‏اللّه‏ الموسوی الخمینی.[۲]

روز 29مرداد سال ۱۳۵۸ خمینی جلاد طی یک فتوای جنایتکارانه دستور سرکوب وحشیانه‌ مردم کردستان را صادر کرد.

خمینی، نیروهای ارتش، پاسداران و چماقدارانش را به‌همراه یک دوجین قاضی دژخیم به‌سرپرستی آخوندخلخالی برای اجرای این فرمان روانه ‌کردستان کرد.

خمینی، جدای‌از نسبت‌دادن اتهام پوشالی و آخوند‌ساخته وابستگی مردم کردستان به غرب، بدترین جرم آنان را ”مخالفت با جمهوری اسلامی“ و ”تحریم رفراندم“ عنوان کرد.

د‌جال همچنین با نوشتن عبارت ”مخالفین اسلام که می‌خواهند کشور را به‌کفر بکشند“ ، درفتوای خود، زمینه‌ هرگونه جنایتی را برای دژخیمانش فراهم کرد تا آنها در اعدام و بمباران روستاها و شهرهای کردستان تردیدی به‌خود راه ندهند.

از لحظه صدور این فتوای ضدبشری، موج قتل‌عام مردم بی‌دفاع و بمباران روستاها و شهرهای کردستان همچون سقز، بانه، پاوه، سنندج و مهاباد آغاز شد.

مزدوران خمینی حتی به ‌زنان و دختران روستایی رحم نکرده و آنان را مورد هتک حرمت و سپس کشتار قرار دادند. دجال ضدبشر همچنین درپیام خود نوشته بود: ”تبلیغات غیراسلامی را در نظفه خفه کنند“.

به‌این‌ترتیب پس‌از چند هفته کشتار و تجاوز، خمینی، تور اختناق خود را بر مردم کردستان ایران گستراند.[۳]