کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
| successor2    =
| successor2    =
| birth_date    = {{تولد|۱۹۰۸|۶|۲۶}}
| birth_date    = {{تولد|۱۹۰۸|۶|۲۶}}
| birth_place  = والپارائیسو در ۱۲۰ کیلومتری سانتیاگو
| birth_place  = [[سانتیاگو]]
| death_date    = {{مرگ و سن|۱۹۷۳|۹|۱۱|۱۹۰۸|۶|۲۶}}
| death_date    = {{مرگ و سن|۱۹۷۳|۹|۱۱|۱۹۰۸|۶|۲۶}}
| death_place  = سانتیاگو
| death_place  = [[سانتیاگو]]
| nationality  = شیلی
| nationality  = {{پرچم|شیلی}}
| residence    =
| residence    =
| alma_mater    =
| alma_mater    =
| party        = حزب سوسیالیست
| party        = [[حزب سوسیالیست]]
| otherparty    =
| otherparty    =
| spouse        =اورتِنسیا بوسی
| spouse        =[[اورتِنسیا بوسی]]
| children      =
| children      =
| occupation    =سیاستمدار
| occupation    =[[سیاستمدار]]
| profession    =
| profession    =
|cabinet        =
|cabinet        =
| religion      = کاتولیک رومی
| religion      = [[کاتولیک رومی]]
|signature      = Firma Salvador Allende.svg
|signature      = Firma Salvador Allende.svg
|awards        =
|awards        =
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
* Wikipedia contributors, "Salvador Allende," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Salvador_Allende&oldid=192011295 (accessed February 17, 2008).

نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۰

سالوادور آلنده
سالوادو آلنده.JPG
سالوادور آلنده
بیست و نهمین رئیس‌جمهور شیلی
مشغول به کار
۳ نوامبر ۱۹۷۰ – ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳
پس ازادواردو فرای مونتالوا
پیش ازآگوستو پینوشه
اطلاعات شخصی
زاده
سالوادور ایزابلینو دل ساگرادو کورازون دِ خسوس آلنده خوسنز

۲۶ ژوئن ۱۹۰۸(۱۹۰۸-06-۲۶)
سانتیاگو
درگذشت۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ میلادی (۶۵ سال)
سانتیاگو
ملیتالگو:Country data شیلی
حزب سیاسیحزب سوسیالیست
همسر(ان)اورتِنسیا بوسی
شغلسیاستمدار
مذهبکاتولیک رومی
امضا

سالوادور آلنده (زادهٔ ۲۶ ژوئن ۱۹۰۸ در سانتیاگو – درگذشتهٔ ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ در سانتیاگو) سیاست‌مدار مارکسیست و از بنیان‌گذاران حزب سوسیالیست شیلی بود. او از نوامبر ۱۹۷۰ تا سرنگونی و مرگش در پی کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ میلادی، رئیس‌جمهوری شیلی بود. از او به عنوان اولین رئیس‌جمهوری مارکسیست که با رأی و دموکراسی به قدرت رسید نام می‌برند.

سالوادور آلنده بیش از چهل سال در صحنهٔ سیاسی شیلی و حزب سوسیالیست شیلی حضور داشت. او پیش از رسیدن به ریاست جمهوری در انتخابات ۱۹۷۰ در مقام‌های سناتور، نماینده و وزیر کابینه فعالیت می‌کرد. وی پزشک بود و مدتی به عنوان وزیر بهداشت خدمت نمود. آلنده سه بار کاندیدای ریاست جمهوری شده و شکست خورده بود تا این که در ۱۹۷۰ بالاخره در انتخابات برنده شد.

پس از رسیدن به ریاست جمهوری او برنامه ملی سیاسی و اقتصادی را به اجرا در‌آورد. او اکثر صنایع به خصوص مس و هم‌چنین بانک‌ها را ملی کرد. دست به اصلاحات ارضی واقعی در جهت تامین منافع طبقه محروم و کشاورزان زد. یدر سال اول حکومت او نرخ رشد اقتصادی به ۸/۶ درصد و نرخ بیکاری به ۳/۶ در صد رسید؛ اما در سال دوم، با توطئه دولت‌های خارجی و کار شکنی عناصر راست‌گرای داخلی که طبقه سرمایه‌دار و مرفه کشور را تشکیل می‌دادند و سیاست‌های او را در تعارض با منافع خود می‌دیدند؛ تورم بسیار افزایش یافت، صادرات ۲۴٪ کاهش یافت، واردات ۲۶٪ افزایش یافت. بر اثر تحریم‌های اعمال شده بر دولت و هم‌چنین عدم سرمایه ‌گذاری سرمایه‌داران در صنایع شیلی اوضاع اقتصادی رو به وخامت گذاشت. اعتصابات و اعتراضات که اساسا به تحریک جناح راست مخالف دولت انجام می‌شد دولت را فلج کرد. مجلس نمایندگان شیلی که مخالفان آلنده در آن اکثریت داشتند، در مسیر پیشبرد اهداف و طرحهای ملی آلنده مانع ایجاد کرد. آلنده برای برون رفت از این اوضاع در سپتامبر ۱۹۷۳ در صدد آماده سازی یک همه‌پرسی برای تغییر و اصلاح قانون اساسی برآمد اما کودتای نظامیان به رهبری ژنرال آگوستو پینوشه فرمانده کل ارتش که از حمایت ایالات متحده برخوردار بود مجال این اقدام را به او نداد.

در روز ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ نیروهای ارتش کاخ ریاست جمهوری معروف به پالاسیو لاموندا را محاصره کرده و به سمت آن شلیک کردند. هواپیماهای ارتش کاخ را بمباران کردند و نهایتا در بعد از ظهر همان روز سربازان وارد کاخ شدند. سالوادور آلنده تا آخرین لحظات مقاومت کرد و در جریان کودتا کشته شد. گزارش‌های رسمی دولت کودتا حاکی از خودکشی آلنده بود، اما این موضوع همواره از طرف طرفداران آلنده مورد چالش قرار گرفته است آنها معتقدند که آلنده به دست کودتاچیان کشته شده است.

پس از کودتا به مدت ۱۷ سال حکومت ترور و وحشت نظامیان بر شیلی حاکم شد و از این سال‌ها به عنوان سیاه‌ترین سال‌‌های حیات شیلی نام برده می‌شود. در تمام این سال‌‌های آگوستو پینوشه رئیس جمهور شیلی بود. در نهایت تحت فشار مردم شیلی و در پی اعتراضات و تظاهرات گسترده دیکتاتوری نظامی شیلی،‌ در سال ۱۹۹۰ تن به همه پرسی داد و مردم رأی به برقراری مجدد دموکراسی دادند و به دیکتاتوری در شیلی پایان داده شد.

زندگی سالوادو آلنده

سالوادو آلنده در ۲۶ ژوئن ۱۹۰۸ در والپارائیسو در ۱۲۰ کیلومتری پایتخت شیلی در یک خانواده متوسط مرفه زاده شد. پدر بزرگش پزشک بود او نیز در این رشته تحصیل کرد. در ۲۵ سالگی در رشته پزشکی از دانشگاه سانتیاگو فارغ‌التحصیل شد.[۱]

او مدت کوتاهی را به حرفه‌ی پزشکی پرداخت و بیشتر در امور سیاسی و اجتماعی فعال بود.[۲]

فعالیت سیاسی سالوادور آلنده

در زمان دانشجویی از ۲۰ سالگی عضو چند گروه مخالف دولت بود و در تظاهرات علیه دیکتاتور آن زمان شیلی کارلوس ایبانِس دِل کامپو شرکت می‌کرد و یک‌بار دستگیر و مدت کوتاهی زندانی شد. ۲۹ ساله بود که از سوی حزب سوسیالیست به نمایندگی مجلس برگزیده شد و یک سال پس از آن به مدت دو سال وزیر بهداری بود. در ۳۸ سالگی به مقام سناتوری رسید. او قبل از رسیدن به ریاست جمهوری در ۱۹۷۰ سه بار دیگر نیز نامزد پست ریاست جمهوری شده بود که شکست خورد.

او معتقد به برقراری سوسیالیسم از راه مسالمت‌آمیز و انتخابات آزاد بود. آلنده در میان مردم عادی حتی هواداران حزب‌های دیگر محبوبیت بسیار یافت. ۶۱ ساله بود که در تشکیل یک جبهه یگانه از حزب‌های سوسیالیستی و کمونیستی نقش تعیین‌کننده داشت.[۱]

ریاست جمهوری سالوادور آلنده

شیلی تا قبل از ریاست جمهوری آلنده نزدیک به یکصد و پنجاه سال ‌از دموکراسی ریشه‌دار برخوردار بود و از حیث آزادی‌های سیاسی سرآمد کشورهای‌ امـریکای لاتـین بـه‌شمار می‌آمد. در آستانه ریاست جمهوری آلنده کشور شـیلی به علت فساد طبفات مرفه و اعتراض روستائیان و کارگران، آماده تحولات بنیادی بود‌. این تحول در انتخاب سالوادور آلنده به ریاست جمهوری شیلی خود را نشان داد.[۳]

آمریکا تا سال ۱۹۷۰ تمام تلاش خود را کرد تا از روی کار آمدن دولت سوسیالیستی سالوادور آلنده پیش‌گیری کند. بر اساس اسناد منتشرشده، ریچارد نیکسون به ریچارد هلمس، مدیر وقت سیا دستور داده بود «برای جلوگیری از تشکیل کوبای دوم» هر چه در توان دارد علیه قدرت‌گیری آلنده به کار ببندد.[۴]

سالوادرو آلنده در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۰، ۳۶ درصد آراء مردم شیلی را به دست آورد. چون هیچ کدام از نامزدها اکثریت مطلق را نیاوردند، انتخاب به پارلمان واگذار شد و آلنده با رأی سوسیالیست‌ها و دموکرات‌مسیحی‌ها در تاریخ ۴ سپتامبر ۱۹۷۰به مقام ریاست جمهوری رسید.[۱] آلنده

نخستین سیاستمدار مارکسیستی بود که در آمریکای‌لاتین با رأی مردم به قدرت رسید.[۵]

تجربه‌ی آرمانی شیلی کـمترین بـحثی‌ را میان حامیان مبارزه‌ی مسلحانه و هواداران مبارزه‌ی پارلمانی‌ باقی نمی‌گذاشت.کاسترو‌ و چه‌ گـوارا هـمواره شـیلی را به‌عنوان‌ یک مورد استثنایی نگریسته‌اند و گفتنی‌ست که چه‌ گوارا‌ با دیدگاه‌های خاص خود،نسخه‌ای از کـتاب‌ مـشهورش‌ را‌ بـا خط خودش به آلنده تقدیم کرده‌ و نوشته‌ بود.

«به سالوادور آلنده کـه از راهـی دیگر در تلاش دست یازیدن به‌ همان‌ نتیجه است»[۳]

سیاست‌های اقتصادی و سیاسی آلنده

آلنده طی نزدیک به چهار سال زمـامداریش بـه‌ بیشتر‌ وعده‌های‌ انتخاباتی خود پرده‌ی عمل پوشاند. ملی کردن صنایع‌ مس، آهن، نيترات، اصلاحات بـنیادی ارضـی، ملی کردن بانک‌ها و لغو انحصارات اقتصادی و مـلی کردن چند‌ کمپانی‌ عظیم‌ خارجی از جمله اصلاحات مهم او به‌شمار می‌رود.[۳] [۲] علاوه بر اين طرح هاي جالبي درباره صنايع کشور شيلي اجرا کرد از جمله ۵۱ درصد سهام صنعت اتومبيل سازي کشور را به‌دولت اختصاص داد. ‏اعتقاد فراوان باصول پارلماني و آزادي بيان داشت و آنها را عميقاً رعايت مي‌کرد. اکثريت ملت شيلي را در اجراي طرح هاي دولت شرکت داد و از طريق اتحاديه هاي کارگري و احزاب مردم را در فعاليت هاي دولت سهيم و شريک نمود[۲] آلنده در زمینه‌ی اصلاحات ارضی‌ کاری را‌ طی یکسال به‌انجام رساند‌ که‌ ادوارد وفری رئیس جمهوری پیشین‌ شیلی نتوانست طی شش سال به‌پایان برد.[۳]

مخالفان آلنده اغلب او را به عدم رعایت قانون اساسی متهم می‌کردند در حالیکه به گفته بسیاری از کارشناسان و شاهدان او بیشترین احترام را برای قانون اساسی قائل بود. در جریان اعتصاب‌ها و خرابکاری‌های جوانانی که توسط حزب دموکرات مسیحی برانگیخته شده بودند با صبر و شکیبایی و تسامح برخورد کرد و حتی آماج تندترین انتقادها از جانب گروه‌های چپ هم جبهه‌ی خود قرار گرفت. دولت آلنده بارها در برابر تظاهراتی که می‌دانست احزاب مخالف و صاحبان صنایع داخلی به‌راه انداخته بودند،‌نرمش به خرج داد.

در بررسی عللی این نرم‌خویی می‌توان دید که آلنـده بیشترین پای‌بندی را به قـانون اسـاسی‌ و دمـوکراسی شیلی داشت. او در جایی در تعریف رسالت تاریخی خود گفته بود:

«من با تمام وسایل موجود،حـتی بـه قـیمت جان خود مقاومت‌ خواهم کرد تا درسـی بـاشد بـرای رسـوایی تـاریخی اشـخاصی که‌ فقط زور‌ به‌کار‌ می‌برند نه منطق….من اینجا هستم و خواهم ماند تا از حکومتی که کارگران انتخاب کرده‌اند،دفاع کنم.»[۳]

در اوت سال ۱۹۷۳، آلنده افسران ارتش را وارد دولت کرد. در آن زمان آگوستو پینوشه به عنوان فرمانده ارتش انتخاب شد.[۶]

کارشکنی مخالفان دولت آلنده

با ملی کردن کمپانی‌های‌ مس آمریکایی، تلاش امریکا، که‌ از‌ پیش‌ از مبارزات انتخاباتی‌ شیلی آغاز شده بود تـا از انـتخاب دکـتر آلنده جلوگیری به‌عمل‌ آورد‌، با شـکل تـازه‌ای دوچـندان شد. امریکا اطمینان داد که آژانس‌های‌ بین‌المللی از سپردن‌ وام‌ به‌ شیلی خودداری خواهند کرد مگر آن‌که‌ حکومت شیلی مدافع منافع امریکا بـاشد. در پی ایـن‌ ماجرا، کمپانی‌های امریکایی تلاش گسترده‌ای را برای جلوگیری از فـروش‌ مـس شیلی به‌عمل‌ آوردند‌ و حتی‌ یکی از کشتی‌های باری حامل‌ مس شیلی در یکی از بنادر فرانسه توقیف شد و بعدها‌ دادگاه‌‌ حکم حـرکت مـجدد آن را صـادر کرد.

پس از این، توطئه‌ی تراست مخابراتی‌‌ آی‌.تی‌.تی برملا شد و بـعدها در ماجرای واترگیت معلوم‌ شد که مدیر کل شرکت یاد شده‌ به‌ سازمان‌ اطلاعاتی امریکا (سیا)پیشنهاد یک مـیلیون دلار کـمک کـرده است تا کار‌ آلنده‌ را یکسره کنند. از همین زمان یا در گیرودار ایـن مـاجرا بود که احزاب مخالف سر‌ ناسازگاری‌ برداشتند و با شکستی که‌ در کنگره شیلی از احزاب موتلف دکتر آلنـده‌ خـورده‌ بـودند جری‌تر شدند و تظاهرات خیابانی و اعتصاب‌های درازمدت‌‌ برپا‌ کردند.[۳]

آلنده درطرح ملی خود برنامه کار دولتش را تقسیم اراضی به کشاورزان و ملی کردن منابع به ویژه مس و بیشتر کارخانه‌ها و نهادهای درآمدزای کشور قرار داد و با کشورهای سوسیالیستی به ویژه کوبا روابط خوبی ایجاد کرد، این طرح برضد منافع سرمایه‌داران بزرگ و آمریکا بود که منافع عظیم اقتصادی در شیلی داشت. تحریم‌های اروپایی و آمریکایی اقتصاد شیلی را فلج کردند.[۱]

دو سال پس از روی کار آمدن آلنده، کار شکنی طبقه‌ی مرفه و متوسط شیلی در برابر سیاست‌های اقتصادی دولت سوسیالیست آلنده به اوج رسید؛ سرمایه‌گذاران، دیگر در کشور سرمایه‌گذاری نمی‌کردند و خالی‌شدن خزانه دولت اعتصاب‌های گسترده‌ای را به دنبال آورد.[۴]

در اوت سال ۱۹۷۳ دیوان عالی کشور از آلنده به دلیل ناتوانی در اجرای قانون زمین شکایت کرد. در ۲۲ اوت ۱۹۷۳ مجلس نمایندگان شیلی که در کنترل مخالفان بود قطعنامه‌ای علیه او صادر کرد تا زمینه را برای سقوط دولت آلنده فراهم کند.

کودتای نظامی علیه دولت آلنده

مجلس شیلی که اکثریت کرسی ها در اختیار جناح راست بود عرصه را به آلنده تنگ کرده و مانع هرگونه اقدام از سوی رئیس جمهور شده بود، حتی مجلس قصد برکناری او را از مقام ریاست جمهوری داشت. به‌زودی برای آلنده هیچ چاره ای به جز متوسل شدن به یک همه پرسی باقی نماند. در این هنگام و زمانی که آلنده قصد برگزاری یک همه پرسی برای اصلاح قانون اساسی را داشت، ژنرال آگوستو پینوشه، فرمانده کل نیروهای مسلح شیلی طی یک کودتا دولت قانونی سالوادور آلنده را سرنگون کرد. صبح روز ۱۱ سپتامبر واحدهای نیروی دریایی شیلی بندر والپارزو را اشغال کردند. اندکی بعد در همان روز، سربازان ارتش به کاخ ریاست جمهوری لاموندا در شهر سانتیاگو که در سال۱۸۰۴ میلادی ساخته شده بود، حمله کرده و کاخ را محاصره کردند. افراد وفادار به آلنده به همراه شخص او دست به مقاومت زدند.[۷] در ساعات نیم‌روز هواپیماهای ارتش کاخ ریاست جمهوری را بمباران کردند و تانک‌ها این ساختمان را به خمپاره بستند. آلنده که به همراه ۲۰۰ تن از وفادارانش در کاخ پناه گرفته بود، در آخرین پیام رادیویی خود گفت: «من به سبب وفاداری به مردم جانم را از دست خواهم داد».[۴] به گفته منابع نظامی، آلنده خواستار آتش بسی ۵ دقیقه ای شد تا بتواند استعفا بدهد، اما نیروهای ارتش با بهانه‌ی این‌که تک تیراندازهای وفادار به رئیس جمهور از ساختمان‌های مجاور کاخ ریاست جمهوری در حال تیراندازی هستند، با این درخواست آلنده مخالفت کردند.[۶] سرانجام سربازان موفق به ورود به داخل کاخ شدند. سالوادور آلنده از مدافعانش خواست تا کاخ را ترک کنند.[۷]

با پیروزی کودتا گروهی از ژنرال‌های راست‌گرا به رهبری آگوستو پینوشه قدرت را به دست گرفتند. از این پس شکار چپ‌ها، سندیکالیست‌ها و سایر مخالفان دولت حاکم آغاز شد. حدود ۳ هزار تن قربانی دستگاه سرکوب دولت شیلی و سازمان امنیت مخوف دولت نظامی (DINA) شدند؛ ده‌ها هزار نفر نیز تن به مهاجرت خودخواسته یا اجباری دادند.[۴]پس از کودتا ، ده ها هزار نفر از مردم پایتخت دستگیر شده و در استادیوم فوتبال شهر سانتیاگو که به یک قتل‌گاه مبدل می گردد ، محبوس شدند.[۷]

پینوشه در هفته‌های پایانی سال ۱۹۷۴ خود را رئیس‌جمهور نامید و تا ۱۱ مارس ۱۹۹۰، در همین سمت باقی ماند. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و دولت وقت این کشور خیلی زود به دخالت در سرنگونی دولت آلنده متهم شدند. به ویژه این‌که دولت ایالات متحده دو هفته پس از کودتا، دولت نظامی بر آمده از آن را به رسمیت شناخت.

در سال‌های پایانی دهه ۱۹۹۰ دولت ایالات متحده اسنادی را منتشر کرد که نشان می‌دادند مأموران سیا بین سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۵ در شیلی فعال بوده‌اند. ایالات متحده آمریکا تلاش کرد دولت آلنده را به‌ویژه با کمک‌های مالی به مخالفانش بی‌ثبات کند. اسنادی که از گفت‌وگوهای نیکسون و دولت‌مردان وقت آمریکا از جمله هنری کیسینجر، مشاور امنیتی او منتشر شده‌اند، علاقه دولت آمریکا به سقوط دولت آلنده را نشان می‌دهند. بر اساس اسناد منتشرشده، کیسینجر ۵ روز پس از کودتا گلایه می‌کند که روزنامه‌های آمریکایی به جای آن‌که سقوط دولتی نزدیک به تفکر کمونیسم را «جشن بگیرند» از آن اظهار تأسف می‌کنند. کیسینجر می‌گوید، «در زمان آیزنهاور [اگر چنین می‌شد] تبدیل به قهرمان می‌شدیم». ریچارد نیکسون به کیسینجر می‌گوید: «ما این کار را نکردیم. دست ما در این ماجرا دیده نمی‌شود». کیسینجر هم به رئیس جمهور پاسخ می‌دهد: «ما آن را انجام ندادیم، مسلم است، ما به آن‌ها [کودتاگران] کمک کردیم…تا جایی که شد بهترین شرایط را فراهم کردیم».[۴]

سخنرانی وداع آلنده با مردم، دقایقی پیش از مرگ:

سالوادور آلنده در آخرین دقایق زندگی و در حالی که در کاخ ریاست جمهوری در محاصره کودتاچیان بود آخرین پیام رادیویی خود را خطاب به مردم شیلی این چنین بیان کرد:

«کارگران میهنم، من به شیلی و سرنوشت آن ایمان دارم. مردان دیگری خواهند آمد و بر این روزگار تاریک و تلخ که خیانت بر کشور سایه افکنده، پیروز خواهند شد. به یاد داشته باشید، زود‌تر از آن‌چه فکرش را بکنید، راه‌های بسیاری پیش پایتان گشوده خواهد شد و شما مردان آزاد را به سوی ساختن جامعه‌ای بهتر هدایت خواهند کرد. زنده‌باد شیلی! زنده‌باد مردم! زنده‌باد کارگران!»[۸]

مرگ سالوادو آلنده

بلافاصله پس از تصرف کاخ ریاست‌جمهوری، برنامه‌ریزان کودتا در بیانیه‌ای رسمی که از رادیو و تلویزیون این کشور پخش شد، اعلام کردند که آلنده با استفاده از تفنگ ای‌کی ۴۷ خودکشی کرده است. با این‌حال، در سال ۲۰۰۴، پاتریسیو گوزمان، در فیلم مستند خود، سالوادور آلنده، تصویری از جسد آلنده را نشان داد و ادعا کرد که وی خود را با یک سلاح کمری کشته است.

از زمان مرگ آلنده تاکنون، هواداران او همواره بر کشته شدنش به‌دست نیروهای کودتا تأکید داشته‌اند و درباره‌ی مرگ آلنده روایت‌‌های مختلفی را نقل کرده‌اند. فیدل کاسترو چند روز بعد از کودتای شیلی در سخنرانی‌ای خطاب به حدود ۱ میلیون کوبایی گفت که آلنده در لاموندا در حالی که خودش را در پرچم شیلی پیچیده بود و به سوی سربازان خائن کودتا شلیک می‌کرد، کشته شده است. روایت دیگری هم هست که می‌گوید آلنده روی پله‌های خارجی کاخ ریاست‌جمهوری در حال مبارزه کشته شده است. بعضی‌های دیگر هم به تازگی گفته‌اند که او خواسته خودش را بکشد ولی تنها زخمی شده است، و بعد یکی از محافظان، که خود بعدا کشته می‌شود، تیر خلاص را به او زده است.[۵]

پرونده سالوادور آلنده یکی از ۷۲۶ پرونده نقض حقوق بشری است که پس از پایان حکومت دیکتاتوری ژنرال پینوشه بررسی شد. با موافقت خانواده آلنده، قاضی یک دادگاه در شیلی در سال ۲۰۱۱، گروهی از متخصصان جرم‌شناسی شیلیایی و خارجی را مامور تحقیق درباره چگونگی کشته شدن سالوادور آلنده و شفاف‌سازی در این باره کرد. نبش قبر آلنده که در زمان مرگ ۶۵ سال داشت، در نخستین ساعات صبح روز دوشنبه (۲۳ مه۲۰۱۱) انجام شد.[۹] نتایج رسمی پزشکی قانونی شیلی، فرضیه‌ی خود کشی سالوادور آلنده را تایید کرد.[۵]

در سی‌ویکم ماه می سال ۲۰۱۱، تلویزیون شیلی، خبر از کشف گزارشی ۳۰۰ صفحه‌ای درباره‌ی مرگ آلنده داد. این گزارش و اسناد همراه آن در خانه‌ی یکی از مسئولان قضایی حکومت ارتشی سابق این کشور که در جریان زلزله شیلی تخریب شده بود، پیدا شد. دو کار‌شناس حقوقی و قانونی، پس از بررسی این سند اعلام کردند که مرگ آلنده ترور بوده است. دکتر لوئیس راوانل که از سال ۲۰۰۷ درباره خودکشی آلنده تردید کرده بود، با تکیه بر این سند، و نیز نتایج کالبدشکافی سال ۱۹۷۳ اعلام کرد که نمی‌توان مرگ او را خودکشی دانست. وی می‌گفت، نتایج کالبدشکافی دو زخم یکی کوچک و دیگری بزرگ را روی جسد آلنده نشان می‌دهد؛ که زخم کوچک را احتمالا سلاحی کمری، و بزرگتر را‌‌‌ همان ای‌کی‌۴۷ یا تفنگی به‌‌‌ همان بزرگی ایجاد کرده. او ادعا می‌کرد که نخست با ای‌کی ۴۷ به او شلیک کرده‌اند و بعد با سلاح کمری خودش، تیر خلاصی به او زده‌اند تا مثل خودکشی به‌نظر برسد.[۵]

سرانجام پینوشه دیکتاتور شیلی

پنجم اکتبر ۱۹۸۸ پینوشه در پی اعتصاب و اعتراض‌های سراسری با برگزاری یک همه‌پرسی پیش‌بینی‌شده در قانون اساسی موافقت کرد. در این همه‌پرسی نزدیک به ۵۵ درصد مردم شیلی به بازگشت به دموکراسی رأی دادند. حدود یک سال بعد – در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۹ – پاتریسیو آیلوین مسیحی‌دموکرات در نخستین انتخابات آزاد پس از سرنگونی دولت سالوادوره آلنده در۱۹۷۳ پیروز شد و مدتی بعد هم زمام امور را به‌طور رسمی در دست گرفت. پینوشه تا سال ۱۹۹۸ فرمانده کل ارتش باقی ماند و پس از آن هم به‌عنوان نماینده مادام‌العمر به سنا رفت. وی در نهایت در دهم دسامبر ۲۰۰۶ و در سن ۹۱ سالگی درگذشت، بدون این‌که به اتهام‌های ضد حقوق بشری علیه خود در دادگاه پاسخ دهد.[۴]


منابع