کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات هنرمند موسیقی
{{جعبه زندگینامه
| پس‌زمینه = خواننده_تک
| اندازه جعبه      =
| نام = محمدرضا شجریان
| عنوان            =
| تصویر = [[پرونده:Mohamdreza Shajarian 1.jpg|250px]]
| نام               = آبه پیر
| دورنما =
| تصویر             = آبه پیر3.JPG
| توضیح_تصویر =
| اندازه تصویر      =
| زادروز = {{تاریخ تولد|۱۳۱۹|۷|۱|گاه‌شمار=خورشیدی}}
| عنوان تصویر      = آبه پیر (هانری گروئس)
| محل تولد = مشهد، ایران
| زادروز           = ۵ اوت ۱۹۱۲
| مرگ = {{تاریخ مرگ و سن|۱۳۹۹|۷|۱۷|۱۳۱۹|۷|۱|گاه‌شمار=خورشیدی}}<ref>{{یادکرد وب |عنوان=استاد محمدرضا شجریان درگذشت |نشانی=https://www.entekhab.ir/fa/news/578721/ایرنا-استاد-محمدرضا-شجریان-درگذشت |وبگاه=ایرنا}}</ref>
| زادگاه            = لیون - فرانسه
| سبک = موسیقی اصیل ایرانی
| تاریخ درگذشت      = ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷
| استاد = عبدالله دوامی<ref>{{یادکرد وب
| مکان درگذشت      = پاریس
|عنوان=رامشگر بزرگ؛ استاد شجریان در تاجیکستان-دقیقه ۳۵:۰۸
 
|نشانی=https://www.youtube.com/watch?v=f9q1vZRiD_U
| علت درگذشت        = کهولت و بیماری
|تاریخ= ۱۳۹۸
|آرامگاه            =  
|ناشر=یوتیوب}}</ref>{{سخ}}اسماعیل مهرتاش{{سخ}}نورعلی برومند
 
| ساز = {{hlist|آواز|سنتور}}
| ملیت              =فرانسوی
| مدت = ۱۳۴۶–۱۳۹۴ (موسیقی)
| نژاد              =
| فعالیت = خواننده{{سخ}}موسیقی‌دان{{سخ}}آهنگساز{{!}}آهنگ‌ساز{{سخ}}خوشنویسی{{!}}خوش‌نویس
| تابعیت            =فرانسه
| ناشر = دل آواز، سروش، مؤسسه فرهنگی-هنری ماهور{{!}}ماهور
|تحصیلات            =  
| نقش‌های_مرتبط = <small>رئیس شورای عالی خانه موسیقی ایران{{!}}خانهٔ موسیقی ایران<ref name="HMusic"/></small>{{سخ}}کانون فرهنگی و هنری چاووش{{!}}گروه چاووش{{سخ}}گروه شیدا{{سخ}}گروه عارف{{سخ}}گروه آوا{{سخ}}شهناز (گروه موسیقی){{!}}گروه شهناز
|دانشگاه          =
| شاگرد =  
| پیشه              =کشیش - سیاستمدار - رزمنده عضو مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم
| وبگاه = [http://mohammadrezashajarian.com/ وبگاه رسمی]
| سال‌های فعالیت    =از ۱۹۳۸ تا ۲۰۰۷
| اندازه_تصویر =
 
| نام_مستعار = <small>سیاوش بیدگانی (تا قبل از دههٔ ۱۳۵۰)</small>{{-}}
| شناخته‌شده برای    = مردم فرانسه - مردم جهان - اعضای مقاومت ایران ( شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران)
| نوع_صوت = تنور (صدا){{!}}تِنور
| نقش‌های برجسته    =شرکت درمقاومت ضد نازی در فرانسه - نماینده مجلس ملی فرانسه - موسس بنیاد امائوس لیبرته برای حمایت و کمک به مردم بی‌خانمان
| امضا = Mohammad Reza Shajarian signature.svg
 
| محل مرگ = بیمارستان جم، تهران
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =
 
| تأثیرپذیرفتگان    =بی‌خانمانها و فقرا در فرانسه و نقاط مختلف جهان - اعضای شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران
| شهر خانگی        =
| تلویزیون          =
| لقب              =کشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها
| حزب              =  
| دین              =مسیحی
| همسر              =  
|| پانویس            =
}}
}}
[[پرونده:Farhangfar -lotfi-shajarian 1970s -1355 Shiraz art Festival.jpg|250px|بندانگشتی|چپ|محمدرضا شجریان، [[محمدرضا لطفی]] و [[ناصر فرهنگ‌فر]] در جشنوارهٔ موسیقی [[جشن هنر شیراز]] سال ۱۳۵۴، اجرای زندهٔ ''[[راست‌پنجگاه (آلبوم موسیقی)|آلبوم راست‌پنجگاه]]'']]
'''محمدرضا شجریان''' (۱ مهر ۱۳۱۹ – ۱۷ مهر ۱۳۹۹) موسیقی‌دان و خوانندهٔ سبک اصیل ایرانی بود. وی همچنین خوش‌نویس در خطِ نستعلیق،<ref name="Hamshahri" /> رئیس شورای عالی خانه موسیقی ایران،<ref name="HMusic">{{یادکرد وب|نشانی=http://iranhmusic.ir/pages.php?id=7A24D4E|عنوان=دربارهٔ خانه موسیقی|تاریخ بازدید=۲۹ مهر ۱۳۹۰|ناشر=وبگاه رسمی خانهٔ موسیقی ایران|پیوند بایگانی=https://web.archive.org/web/20110920115831/http://www.iranhmusic.ir/pages.php?id=7A24D4E|تاریخ بایگانی=۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱|dead-url=yes}}</ref> بنیان‌گذار گروه شهناز<ref name="hamshahrionline-shahnaz">{{یادکرد وب|عنوان=آشنایی با گروه شهناز|ناشر=[[همشهری آنلاین]]|نشانی=http://www.hamshahrionline.ir/details/97674|تاریخ بازدید=۳ مهر ۱۳۹۳|archiveurl=https://web.archive.org/web/20141018203247/http://www.hamshahrionline.ir/details/97674|archivedate=۱۸ اکتبر ۲۰۱۴|dead-url=yes}}</ref> و مبدع چند ساز موسیقی<ref name="musiceiranian-saz" /> بود. او در قرائت قرآن نیز فعالیت داشت و دعای ربنا، معروف‌ترین تلاوت قرآنیِ او بود؛ این اثر را سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری به عنوان اثر ملی ثبت کرده‌است.<ref>{{یادکرد روزنامه|عنوان=ا<ربنای شجریان> ثبت <میراث ملی> شد|ناشر=[[روزنامه ایران]]|نشانی=http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/182711|تاریخ بازدید=۷ خرداد ۱۳۹۶}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.ion.ir/News/215732.html|عنوان=واکنش معاون اسبق وزیر ارشاد به ثبت ملی ربنای شجریان: «... تا ابد افسانه تو پایدار»|ناشر=[[ایران آنلاین]]|زبان=فارسی|تاریخ=۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶|تاریخ بازبینی=۷ خرداد ۱۳۹۶}}{{پیوند مرده|date=ژانویه ۲۰۲۰|bot=InternetArchiveBot}}</ref> سایت انجمن آسیا محمدرضا شجریان را پرآوازه‌ترین هنرمند موسیقی اصیل ایرانی،<ref>{{یادکرد وب|عنوان=صفحهٔ مربوط به محمدرضا شجریان در وبگاه جامعهٔ آسیا|ناشر=وبگاه جامعهٔ آسیا|نشانی=http://www.asiasociety.org/pressroom/rel-shajarian.html|تاریخ بازدید=۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴}}</ref> روزنامهٔ ''ونکوورسان'' او را یکی از مهم‌ترین هنرمندان موسیقی جهان<ref>{{یادکرد وب|عنوان=The Movie List|ناشر=[[ونکوور سان|The Vancouver Sun]]|نشانی=http://www.canada.com/vancouversun/news/westcoastlife/story.html?id=17377092-ce8e-454a-bd30-79d016aa0ce7|تاریخ بازدید=۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴}}</ref> و همچنین رادیوی عمومی ملی (NPR) در سال ۲۰۱۰ وی را یکی از ۵۰ صدای برتر جهان معرفی کرد<ref name="npr">{{یادکرد وب|عنوان=Mohammad Reza Shajarian: Protest Through Poetry|ناشر=[[رادیوی عمومی ملی|NPR]]|نشانی=http://www.npr.org/templates/story/story.php?storyId=130047062|تاریخ بازدید=۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴}}</ref> و نیز وی نامزد دو جایزه گرمی بود.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=همشهری آنلاین|نشانی=http://www.hamshahrionline.ir/details/32118|عنوان=زندگینامه: محمدرضا شجریان (۱۳۱۹)|ناشر=|تاریخ=۱۳۹۸|تاریخ بازبینی=۲۸ تیر ۱۳۹۸|archiveurl=https://web.archive.org/web/20150713210935/http://www.hamshahrionline.ir/details/32118|archivedate=۱۳ ژوئیه ۲۰۱۵|dead-url=yes}}</ref> شجریان در میان دوستداران خود با عنوان «خسروی آواز ایران» نیز شناخته می‌شود.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.asriran.com/fa/news/632687/خسرو-آواز-ایران-است-او-|عنوان=خسرو آواز ایران است او|ناشر=عصر ایران|تاریخ بازدید=۲۱ فوریه ۲۰۲۰|تاریخ=۱ مهر ۱۳۹۷}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://www.irna.ir/news/83483796/درباره-محمدرضا-شجریان-خسرو-آواز-و-اعتبار-موسیقی-ایرانی-در-جهان|عنوان=دربارهٔ خسرو آواز و اعتبار موسیقی ایرانی|ناشر=ایرنا|تاریخ بازدید=۲۱ فوریه ۲۰۲۰|تاریخ=۱ مهر ۱۳۹۸}}</ref>


از فرزندان محمدرضا شجریان، همایون و مژگان در زمینهٔ موسیقی فعالیت دارند. خوانندگان سرشناسی چون ایرج بسطامی، مظفر شفیعی، حسام‌الدین سراج، حمیدرضا نوربخش، علی جهاندار و پسرش همایون از شاگردان شجریان هستند.
'''آبه پیر''' (به فرانسوی) Abbe Pierre (زاده ۵ اوت ۱۹۱۲ میلادی<ref name=":0" /> ـ درگذشته در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷<ref name=":2" />)  کشیش مترقی و سیاستمدار و مبارزعضو مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم بود. نام اصلی او هانری گروئس و  پنجمین فرزند خانواده بود.<ref name=":1" /> آنها ۸ خواهر و برادر بودند. پدرش آنتوان گروئس تاجر ابریشم بود و زندگی مرفهی داشتند.<ref name=":0" />
== زندگی‌نامه و فعالیت موسیقی ==
 
محمدرضا شجریان، یکم مهر ۱۳۱۹ در [[مشهد]] متولد شد. خواندن را از کودکی با همان لحن کودکانه آغاز کرد. از کودکی، با توجه به استعداد و صدای خوبش، تحت تعلیم پدر، که خود قاری قرآن بود، مشغول به پرورش صدای خویش شد.<ref name="Hamshahri"/>
در ۱۹ سالگی به صومعه مسیحی کاپوسن‌ها پیوست و ۶ سال را با آنان گذراند.<ref name=":0" /> او تمام ارثیه خانوادگیش را به فقرا و بی‌خانمان‌ها بخشید. در ۱۹۳۸ به مقام کشیشی رسید.<ref name=":1" />
 
با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط آلمان نازی به مقاومت فرانسه پیوست و در جابه‌جایی و فراری دادن رزمندگان مقاومت شرکت داشت. در جریان جنگ نام آبه پیر را برای خود انتخاب کرد. در طول جنگ دوبار دستگیر شد و هر دو بار فرار کرد. نهایتا با دستور مسئولین مقاومت به الجزایر رفت و در آنجا با [[ژنرال دوگل]] دیدار کرد.<ref name=":0" />
 
پس از جنگ به عنوان قهرمان جنگ به کشورش بازگشت و تا سال ۱۹۵۱ نماینده مجلس ملی فرانسه بود. در ۱۹۴۹ بنیاد امائوس لیبرته را برای کمک به افراد بی‌خانمان تاسیس کرد. او طی ۵۰ سال برای دفاع و کمک به بی‌خانمان‌ها تلاش کرد. آبه پیر به مدت ۳۰ سال محبوبترین شخصیت فرانسه بود. نشان‌ها و جوایز متعددی از جمله نشان لژیون دونور، بالاترین نشان رسمی فرانسه را دریافت کرد.<ref name=":1" />
 
در سال ۱۳۷۳ با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] آشنا شد و با [[مریم رجوی]] رئیس جمهور منتخب مقاومت ایران در اورسوراواز دیدار کرد. در سال‌های بعد نیز او بارها از مقاومت ایران دفاع کرد و دیدارهای متعددی با [[مریم رجوی]] داشت.<ref name=":1" />
 
آبه پیر در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷ در سن ۹۴ سالگی بعد از یک دروه بیماری و بستری شدن در بیمارستان درگذشت.<ref name=":2" /> با درگذشت او فرانسه درغم و ماتم فرو رفت. پیکر او طی مراسمی با حضور هزاران تن از مردم فرانسه به خصوص از طبقات فرودست و فقیر جامعه از کلیسای تاریخی نوتردام پاریس تشییع شد.<ref name=":1" />  
 
خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از درگذشت آبه پیر، وی را  «کشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها» که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای بی‌خانمان‌ها به وجدان ملت فرانسه تبدیل شده بود توصیف کرد.<ref name=":1" />
 
== زندگینامه ==
 
=== تولد تا پایان جنگ جهانی دوم ===
آبه پیردرروز ۵ اوت سال ۱۹۱۲ در شهر لیون فرانسه بدنیا آمد. خانواده آبه هشت فرزند داشت، پنج پسر و سه دختر. او پنجمین فرزند خانواده بود. پدرش، آنتوان، پیشه ور صنعت ابریشم بافی بود.<blockquote>آبه پیر در مورد مادرش گفته:«خاطره‌ای که نشاندهنده‌ی محبت از سوی مادرم باشد به‌ یاد ندارم، به‌جز چند روز قبل از ورودم به صومعه که با من زیاد صحبت کرد.»</blockquote>خانواده‌ی گروئس ابتدا در شهر لیون، مستقر شدند. سپس با بزرگ شدن خانواده، آن‌ها ملکی در زمین‌های مساعد حومه پاریس، خریداری کردند.
 
هانری، با اسم تعمیدی آبه پیر، کودکی پرجنب وجوش بود. کنجکاو نسبت به همه چیز، او می‌خواست همه چیز را یاد بگیرد. همیشه در پی فهمیدن بود. هانری بنیه‌ای ضعیف داشت واغلب بیمار بود. از زمانی که طفلی بسیار کوچک بود، ایمانی خلل ناپذیر داشت. دفترچه‌های یادداشت خصوصی‌اش گواه عشق بی کرانش به خدا بود.
[[پرونده:آبه پیر در کودکی با خواهران و برادرانش.JPG|جایگزین=آبه پیر|بندانگشتی|300x300پیکسل|آبه پیر در کودکی با خواهران و برادرانش]]<blockquote>پدرش آنتوان گروئس، در کمک به بینوایان و فقرا کوتاهی نمی‌کرد. او خود دراین‌باره گفته است: «روزی پدرم من و برادرم را به محله‌ای دور از خانه در شهرک رامبو برد. در آنجا از دیدن تنی چند از دوستان پدرم غافلگیر شدیم. دوستانی که بعضاً شب‌ها در سالن غذاخوری خانه دیده بودیم‌شان. آستین‌ها را بالا زده، مشغول آرایش موهای پسرهای ولگرد بودند. آنجا پدرم را دیدم. پیشبندی به کمرش بسته بود و موهای پسر فقیری را کوتاه میکرد. به ‌یقین دراین کار خیلی ناشی بود، چون پسره با پدرم که موهایش را می‌کشید، بدرفتاری می‌کرد. وقتی برگشتیم، پدرم رو به ما کرده و گفت: «دیدید لایق خدمت به بینوایان بودن چقدر سخت است؟»</blockquote>درنوجوانی خانواده تصمیم گرفت که هانری و۲ برادر دیگرش را در کالج پانسیون کنند. او که علاقه‌ای برای ماندن در پانسیون نداشت از آنجا فرار کرد. نهایتا پدرش تصمیم گرفت که پسرانش کالج را ترک کنند. در همین دوران او وارد اولین گروه پیشاهنگی شهر لیون شد. رفقایش در پیشاهنگی نام او را «سگ آبی متفکر» گذاشتند.<ref name=":0">[https://iran-efshagari.com/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%A2%D8%A8%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA/ سالروز درگذشت «آبه پیر» قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه - ایران افشاگر]</ref>
 
=== پیوستن به کلیسا ===
در سال ۱۹۲۷ بازدیدی از طرف کالج از معبد سن فرانسوا آسیز داشت. این بازدید و خواندن کتاب زندگینامه سن فرانسوا تأثیر عمیقی بر آبه پیرداشت. او خود در این مورد گفته است: «اینجا بود که من تصمیمم را گرفتم. در روشنایی سن ـ فرانسوا، می‌خواستم راه فداکاری و نثاررا انتخاب کنم تا درون خودم بی چیزترین باشم. با این امید، با او که هست ملاقات کنم.»<ref name=":0" />
[[پرونده:آبه پیر به همراه خانواده‌اش در ۱۹۳۴.JPG|جایگزین=آبه پیر و خانواده‌اش|بندانگشتی|آبه پیر به همراه خانواده‌اش در ۱۹۳۴]]
در۱۹۳۱ با توجه به اینکه در خانواده‌ای مرفه بزرگ شده بود و ارثیه قابل توجهی به او رسیده بود، تمامی ارثيه‌اش را به نیازمندان بخشید.<ref name=":1">[https://www.youtube.com/watch?v=SjnTFtbb6dw آبه پیر ، مردی که همه عمرش عشق ورزید - سیمای آزادی ۱ بهمن ۱۳۹۶]</ref>
 
هانری وقتی نوزده ساله بود، به پدرش خبر داد که می‌خواهد وارد مرام کاپوسن‌ها بشود. در سال ۱۹۳۱، هانری، برادر فیلیپ شد. زندگی رهبانی تلخ و سخت بود. او شش سال را درمیان کاپوسن‌‌ها گذراند واین دوران تأثیر عمیقی بر زندگی او گذاشت. خودش گفته است، اگر این سالیان را نزد برادران کاپوسن زندگی نکرده بود، هرگز آنچه در طول زندگی‌اش به وقوع پیوسته جامه عمل نمی‌پوشید. پس از شش سال در اثر بیماری و سلامتی شکننده‌ی‌ آبه پیر در برابر بیماری، رئیس جمعیت به او توصیه کرد که زندگی کشیشی که مطمئنا برای او ساخته نشده را ترک کند.
 
آبه پیر روز ۲۴ اوت سال ۱۹۳۸، با بیست و یک نفر از همکلاس‌هایش در مدرسه الهیات، به مقام کشیشی رسید. چند ماه بعد از ورود به قلمرواسقف و حرفه کشیشی، در سال ۱۹۳۹، زنگ ساعت بسیج (جنگ) به صدا در آمد.<ref name=":0" />
 
=== جنگ جهانی دوم ===
گروهبان جوان، هانری گروئس(آبه پیر)، که ابتدا در شهر مورین و سپس در آلساس وارد بسیج جنگ شده بود، به‌دنبال یک سینه پهلوی بدخیم، مجبور شد بستری شود. زمانیکه واقعه‌ی شکست سال ۱۹۴۰(شکست فرانسه از آلمان نازی) رخ داد، او در شهر ناربون بهبودی خود را بازیافت.
[[پرونده:هانری گروئس (آبه پیر).JPG|بندانگشتی|350x350پیکسل|هانری گروئس (آبه پیر) در جوانی]]
در اوج اشغالگری آلمانی‌ها به‌عنوان کشیش سرخانه‌ی یتیم‌خانه‌ی اداره‌ی خیریه، به ساحل سن ـ آندره، نزدیک گرونوبل فرستاده شد. مدتی بعد معاون کلیسای بزرگ گرونوبل شد. در همین زمان ابتدا مادر و بعد پدرش از دنیا رفتند. در دوران کشیشی در کلیسای گرونوبل واقعه‌ای او را به مقاومت فرانسه پیوند زد. دو مرد یهودی که از تعقیب پلیس فرار کرده‌ بودند به خانه‌ی او مراجعه می‌کنند. او دو روز آنها را مخفی می‌کند. او در ارتباط با راهبه‌های پرورشگاه «زنان سیون» که به فراریان پناه می‌دادند قرار می‌گیرد. درست کردن کارتهای هویت جعلی را از آنان یاد گرفته و به فرار پناهندگان کمک می‌کند.
 
در آغاز سال ۱۹۴۲، هانری گروئس دوازده یهودی را برای عبور از مرز راهنمایی کرد. آن‌ها به فراریان و همه‌ی کسانی که می‌خواستند برای نبرد به کوه بزنند کمک می‌کردند. <blockquote>او خود در این‌باره می‌گوید: «در این زمان بود که من به‌همراه دوستانم، اولین کمپ را در شارتوروز ساختم. اما وقتی داوطلبین زیاد شدند، از دره عبور کردیم تا شروع بخش شرقی ارتش ورکروس (ارتفاعات آهکی شمال آلپ)، را پی افکنیم.»</blockquote>از آن‌زمان به‌بعد حوادث ایجاب می‌کرد که آبه اغلب اسم عوض کند. در آخرین روزهای دوران اشغال، او به‌طورمشخص نام «آبه پیر» را پذیرفت. در آن سال‌های زندگی مخفی، او یک روزنامه‌ی کوچک راه انداخت به‌نام «اتحاد میهن‌پرستان مستقل» و اهداف زیرین را در اولین شماره‌ خود عرضه کرد:
 
* ما می‌خواهیم که:
* مقدرات کشور توسط کسانی که خود انتخاب کرده‌اند اداره شود.
* آزادی‌های محلی در چهارچوبی نوین، برپا شده و تقویت شود.
* کارگرانی که در سندیکاهای خاص خود گرد آمده‌اند، در هدایت زندگی اقتصادی ملت، شرکت کنند.
* درست‌تر: ما می‌خواهیم دولت در خدمت قدرت‌های مالی نباشد، کارگران بالاخره جایگاه شایسته خود در میان ملت را پیدا کنند''.''
* قوی‌تر: ما دولتی مقتدر می‌خواهیم، چرا که آزادی و عدالت فقط در سایه‌ی یک چنین دولتی بر قرارمی‌شود''.''
 
آبه پیر که شب و روز کارمی‌کرد، بسیار ضعیف شده بود. توصیه شد که از یک منشی کمک بگیرد. به او یک مسؤل سندیکایی به نام دوشیزه لوسی کوتازتوصیه شد. در فردای آزادی فرانسه از اشغال، ژنرال دسکور به این زن نشان صلیب جنگ را اعطا کرد و لوسی کوتاز تا آخرین روزهای حیاتش در کنار آبه پیر باقی ماند و او را درتمام ماموریت‌هایش همراهی کرد.
[[پرونده:آبه پیر در سال ۱۹۳۵ در ردای کشیشی.JPG|بندانگشتی|350x350پیکسل]]<blockquote>آبه پیر در خاطره‌‌ای از دوران همکاریش با مقاومت فرانسه گفته است: «من از کشیش خودم برای ماندن در کوه، دو روز مرخصی خواستم. درواقع باید با دو تن از رهبران گروه مقاومت که دیگر تحمل‌شان به‌سرآمده بود، ملاقات می‌کردم… شرایط برای همه‌ی ما خطرناک شده بود. از کمپی به کمپ دیگر می‌رفتم که درمیان طوفانی شدید گیرکردم. باید با لباس‌های خیس شده می‌خوابیدم. فردای آن‌روز بعد ازاین‌که کارهای مقرر را انجام دادم، با موتوربه ایرینی و خانه‌ی پدریم رفتم تا از احوال آن‌ها خبر بگیرم. وقتی به خانه رسیدم تب اسبی گرفته بودم. مرا روی تخت خواباندند و پزشک را خبر کردند. پزشک رفتن با موتور را برایم ممنوع کرد. چند آزمایش تجویز کرد. فردای آنروز با خواندن نتیجه‌ی آزمایشات، خناق تشخیص داده شد. به تخت چسبیده بودم. سه روز بعد، جوانی از گرونوبل به من خبر داد که محل سکونتم را بازرسی کرده‌اند و من باید ناپدید بشوم. این بخشی از قایم موشک‌بازی ماه‌های بعدی بود. درخانه‌ یکی از دوستانم، متوجه شدم که فراریکی از برداران ژنرال دوگل بنام ژاک، گریزناپذیر شده‌است. باید از تبدیل شدن او به گروگانی در دستان دشمنِ اشغالگر جلوگیری می‌کردیم. دشمنی که در استفاده از او علیه رهبر فرانسه‌ی آزاد در لندن، تردیدی به‌خود راه نمی‌داد. ژاک همراه همسرش به صحرایی درنزدیکی گرونوبل پناه آورده بود. گشتاپو خانه آن‌ها را در شهر بازرسی کرده بود. به من اطلاع داده شد که باید آن‌ها را هرچه سریع‌تر به سویس عبور بدهم، اما این امر به سادگی امکان‌پذیر نبود، چرا که ژاک دوگل، فلج شده، به‌سختی قابل جابجایی بود. بعد از حوادثی بسیار، این زوج را به خانه‌ی کشیشِ کولونی- سو- سالِو در مرز هدایت کردم. شب بعد به ‌یمن کمک گمرکچی‌های فرانسوی کاپیتان مییر، ما توانستیم آن‌ها را با عبور دادن از میان گُل‌های خاردار به سویس عبور بدهیم.»</blockquote>هرچه زمان می‌گذشت، جستجوها برای دستگیری آبه پیر فشرده‌ترمی‌شد. چون دیگر در لیون امنیت نداشت، به پاریس رفت. در آنجا ژورژ بیدول، مسؤل شورای ملی مقاومت بعد از قتل [[ژان مولن]] را ملاقات کرد. می‌خواست شرایط ورکورس را به او منتقل کند. کمی بعد، او به «پیرنه» فرستاده شد تا مقدمات یک شبکه فرار از مرز اسپانیا را فراهم سازد. او برای این عملیات با خواهش از یک وزیر، اجازه‌ی عبور برای نفوذ به‌این منطقه‌ی ممنوعه، جهت یک کار خانوادگی را گرفت اما موقع بازگشت از یک عملیات در کامتو- له- بن، توسط گشتاپو دستگیر شد. اولین بار با یک دوچرخه از دست آلمانی‌ها فرار کرد. بلافاصله به مسئولین مقاومت در پاریس وصل شد و آن‌ها را از بازگشایی مقدمات کارش در اسپانیا مطلع کرد. به او دستور داده شد به الجزایر فرار کند. بار دیگر در اسپانیا دستگیر شد. در آنجا توسط کشیش ویتوریا به [[صلیب سرخ]] کانادایی در مادرید معرفی شد و با صدور اوراق جعلی به عنوان یک خلبان کانادایی با نام «سیر هاری بارلو» معرفی شده و به الجزایر رفت. <blockquote>او خود در مورد دومین فرارش می‌گوید: «در زمان جنگ دستگیر شده و فرار کردم… دوستانم فکر می‌کردند، موقع دومین فرارم کشته شده‌ام. آن‌ها دیگر خبری از من نداشتند. در واقع، من موفق شدم، در حالیکه داخل یک بسته‌ی پستی بزرگ در یک هواپیمای آمریکایی مخفی شده بودم، به الجزایر برسم. این هواپیما از ژیلبرالتار می‌آمد. وقتی به الجزایر رسیدم، یک مسافر مخفی بودم. کارت شناسایی‌ام جعلی بود. در مادرید، برایم یک کارت جعلی درست کرده بودند که مرا به‌عنوان یک خلبان کانادایی معرفی می‌کرد.»</blockquote>
 
 
در الجزایر نیروهای امنیتی آمریکا با شک اینکه ممکن است جاسوس آلمان باشد او را دستگیر کردند و مدت ۶ ساعت از او بازجویی کردند. با دخالت ژنرال دوگل از بازداشت آزاد شد. یک هفته بعد در الجزایر برای اولین بار با ژنرال دوگل ملاقات کرد.
 
بعد ازچند روزآبه پیر وارد ارتش آزادیبخش شد، اما با توجه به شرایط شکننده‌ی جسمی‌اش، او را کشیش سرخانه‌ی مدرسه‌ی دریایی و گروه‌های پذیرشی در کازابلانکا گذاشتند.
 
در بهارسال ۱۹۴۵، پیرـ هنری تیژان، وزیر اطلاعات ارتش آزادیبخش، آبه را به آفریقای غربی و اکاتوریال فرستاد. جایی که باید بین هواداران ویشی و فرانسه‌ی آزاد، آشتی برقرار می‌کرد، زیرا که عمیقاً محیط‌های سیاسی، اداری و مذهبی از هم گسسته بود. تیژان، یکی از بنیانگذاران جنبش جمهوریخواهان ملی(MRP)، حزب سوسیال مسیحی‌ها بود. بنا به توصیه‌ی تیژان آبه پیر درحوزه‌ی نانسی خود را به‌عنوان کاندیدا معرفی کرد و مورد حمایت دوستانش در مقاومت قرار گرفت و در اولین مجلس قانونگذاری به‌عنوان نماینده، انتخاب شد. او دوباره خود را کاندیدا کرد و تا سال ۱۹۵۱دوبار به نمایندگی انتخاب شد.
[[پرونده:آبه پیر در میان بی‌خانمانها1.JPG|جایگزین=آبه پیر کشیش حامی فقرا|بندانگشتی|آبه پیر در میان بی‌خانمانها]]<blockquote>آبه پیر درباره فعالیتها‌یش در دوران جنگ می‌گوید: «شانسی که در طول جنگ داشتم این بود که هرگز مجبور نشدم کسی را بکشم. هرگز خودم را در شرایطی نیافتم که بگویم: «اگر او را نکشم مرا خواهد کشت» به‌این مباهات نمی‌کنم. من به کسانی که می‌جنگیدند کمک می‌کردم و برایشان تدارکات می‌آوردم. من روزنامه‌ای راه انداختم که سه شماره‌ی آن منتشر شد. اسم این روزنامه «اتحاد میهن پرستان مستقل بود.»</blockquote>
 
 
پس از جنگ مردی که او را لو داده بود، به دادگاه احضار شد، همسرش از آبه خواهش کرد تا در دادگاه حاضرشود. او در حالیکه نماینده‌ی مجلس بود و مدال افتخار گرفته بود، به‌عنوان شاهدی برای تبرئه در دادگاه حاضرشد. آن مرد می‌توانست در فضای حاکم برآن زمان به مرگ محکوم شود ولی آبه شهادت داد که عمل این مرد به‌خاطر منافع نبوده بلکه به‌خاطر نوعی گمراهی بوده است.<ref name=":0" />
 
=== '''دوران پس از جنگ''' ===
آبه پیر در پایان جنگ جهانی دوم به‌عنوان نماینده مجلس انتخاب شد، اما در سال ۱۹۵۱ از این سمت استعفا داد و تا پایان عمر، زندگی خویش را یکسره وقف کمک به بی‌پناهان نمود.
 
فعالیت‌های او در سال ۱۹۴۹ وارد مرحله‌یی تازه شد. او در این سال جنبش امائوس را تأسیس کرد. آنگاه به‌مدت نیم قرن، بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر برای کمک به بی‌خانمان‌ها تلاش کرد.<ref name=":2">[https://event.mojahedin.org/i/news/170242 سالروز درگذشت آبه پیر ـ قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
 
در زمستان سرد ۱۹۵۴ تحت تاثیر مرگ زن کارتون خوابی که در خیابان جانش را از دست داد بر فعالیتهای انساندوستانه‌اش افزود و توانست لایحه‌ای را در مجلس ملی فرانسه به تصویب برساند که دولت را موظف می‌کرد برای بی‌سرپناهان فرانسه خانه فراهم کند. او برای اینکه درد بی‌خانمان‌ها را درک کند دربین آنها در خیابان می‌خوابید. در این رابطه رو به وزیر مسکن وقت فرانسه گفت، شما که از سرما و بی‌پناهی چیزی نمی‌دانید، ساکت باشید.
 
او طی فراخوانی مردم فرانسه را به قیام برای کمک به بی‌خانمان‌ها دعوت کرد. فراخوان او سر‌آغاز جنبشی گستره  درحمایت از بی‌خانمان‌ها گردید. زمانی‌‌ که او از رادیو لوکزامبورگ ازمردم برای کمک به خانمان‌ها کمک خواست، سیل کمک بود که به سویش سرازیر شد. «[[چارلی چاپلین]]»‌ نیز به فراخوان آبه پیر پاسخ داد و مبلغ قابل توجهی را به او اهدا کرد.
[[پرونده:آبه پیر و چارلی چاپلین.JPG|جایگزین=آبه پیر و چارلی چاپلین|بندانگشتی|دیدار چارلی چاپلین با آبه پیر]]
اقبال عمومی و محبوبیت آبه پیر بسیاری از سیاستمداران هم عصرش را به هراس انداخت که ممکن است آبه پیر جای آنها را بگیرد اما این کشیش انساندوست تا آخر عمر با همان ردای کشیشی در نهایت سادگی زندگی کرد و «کشیش قهرمان بی خانمان‌ها» لقب گرفت.
 
ایده‌ها و جنبش آبه پیر پس از مرگش نیز ادامه یافت. انجمن خیریه او در بیش از ۴۰ کشور جهان فعالیت دارد.<ref name=":1" />
 
او ۱۷بار به‌عنوان شخصیت محبوب مردم فرانسه برگزیده شد. مردم فرانسه او را به عنوان یکی از ۱۰ چهره برتر و ماندگار تاریخشان انتخاب کردند.<ref name=":2" />
 
== حمایت از مقاومت ایران ==
آبه پیر اولین بار در مرداد ۱۳۷۳ با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] آشنا و با خانم [[مریم رجوی]] درحل اقامتش در اور‌سواواز دیدار کرد. او دراین دیدار درمورد [[حکومت آخوندی]] گفت، این حکومت برخلاف نص صریح همان قرآنی که ادعای پیروی از آن را دارد، به‌وسیله ترور و کشتار، سکوت را به ملت بزرگی تحمیل کرده است.<ref name=":1" />
 
در طول سالهای بعد آبه پیر بارها با [[مریم رجوی]] دیدار کرد و همواره از حامیان [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] بود. آبه پیردر یکی از ملاقات‌هایش با [[مریم رجوی]]، کتابی به نام «آبه پیر، تصاویر یک زندگی» را به او هدیه کرد که در صفحه اول آن نوشته بود «به همه شجاعان در [[قرارگاه اشرف|اشرف]]»<ref name=":0" />
 
آبه پیر پس از آشنایی با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] در نامه‌ای به ریاست [[اتحادیه اروپا]] نوشت:
 
«…من بیش از ۱۲سال است که با اعضای [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] رفت و آمد دارم و نمی‌توانم دوستی‌ام نسبت به آنها را پنهان کنم. آنها زنان و مردانی هستند که شجاعانه برای ارزش‌هایی که انگیزه‌ی هر عضو مقاومت و هر دموکراتی در جهان است، مبارزه می‌کنند.»
 
‌ٰژاگ لوگ رئیس امائوس لیبرته و از همراهان بسیار نزدیک آبه پیر در خاطراتش در مورد پیوند عمیق او با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] گفت:


; دههٔ ۱۳۳۰
«…ما آن شب با هم مراسم نماز را به‌جا آوردیم. او یک مسیحی بود مثل من ولی نگرشی فراجهانی داشت. به‌عنوان مثال یکی از زیباترین نشانه‌های همدلی او با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] اتفاقاً در این بود که او همیشه نان مقدس را که ارزشمندترین چیز برای مسیحیان است، در جعبه‌ای قرار می‌داد که پرزیدنت [[مریم رجوی]] به او هدیه کرده بود و مریم در نزد او سمبل مبارزه برای [[حقوق‌بشر]] بود.»<ref name=":2" />
در سال ۱۳۳۱، برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش شد. وی در سال ۱۳۳۸ به [[دانشسرای مقدماتی|دانش‌سرای مقدماتی]] در مشهد رفت و از همان سال برای نخستین بار با یک معلم موسیقی آشنا شد.<ref name="Hamshahri">{{یادکرد وب | عنوان = زندگینامه: محمدرضا شجریان | ناشر = [[همشهری آنلاین]] کد مطلب: 32118 |تاریخ: شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۶ |این مطلب تا سال 1386 دقیق است | نشانی = http://hamshahrionline.ir/details/32118 | تاریخ بازدید = ۲۵ شهریور ۱۳۹۳}}</ref>
{{سخ}}پس از دریافت دیپلم [[دانشسرای عالی|دانش‌سرای عالی]]، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس مشغول شد و در این زمان با [[سنتور]] آشنا شد و فراگیری این ساز را نزد جلال اخباری شروع کرد.<ref name="Hamshahri"/>


; دههٔ ۱۳۴۰
=== '''آخرین دیدار با مریم رجوی''' ===
شجریان در سال ۱۳۴۰ با ''فرخنده گل‌افشان'' ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر به نام‌های فرزانه (راحله)، افسانه و مژگان و یک پسر ([[همایون شجریان|همایون]]) بود.<ref name="Hamshahri"/>{{سخ}}او در سال ۱۳۴۶ به تهران رفت و با [[احمد عبادی]] آشنا شد و همچنین در کلاس [[اسماعیل مهرتاش]] شرکت نمود. در همین سال برای آموختن خوشنویسی در [[انجمن خوشنویسان]] نزد [[ابراهیم بوذری]] رفت. شجریان از سال ۱۳۴۷، خوشنویسی را نزد [[حسن میرخانی]] ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۹، درجهٔ ممتاز را در خوشنویسی به دست آورد.<ref name="Hamshahri"/>
صبح روزپنجشنبه ۲۱‌مهر‌ماه ۱۳۸۵، آبه ‌پیر، با خانم '''[[مریم رجوی]]''' در محل اقامتش در [[اورسوراواز]] دیدار و گفتگو کرد.


; دههٔ ۱۳۵۰
در مراسم استقبال از آبه پیر گروهی از ایرانیان هوادار مقاومت، شخصیت‌های عضو [[شورای ملی مقاومت ایران]] و همسایگان فرانسوی مقاومت ایران در[[اور سوراواز]]<nowiki/>شرکت داشتند و با تقدیم شاخه‌های گل و ابراز احساسات، از حمایت او از مقاومت ایران تجلیل کردند.
محمدرضا شجریان تا سال ۱۳۵۰ به‌خاطر این‌که پدرش می‌خواست خانوادهٔ آن‌ها (شجریان) بیشتر با قرائت قرآن و چهرهٔ مذهبی شناخته شوند، با نام مستعار ''سیاوش بیدگانی'' با رادیو همکاری می‌کرد، ولی بعد از آن پدرش به او اجازهٔ استفاده از نام اصلی‌اش را داد.<ref name="Hamshahri"/><ref name="shajarian_documentary_bbc"/><ref name="tabnak-414342"/> وی تا سال ۱۳۴۷ در استخدام [[آموزش و پرورش]] بود و پس از مدت زمانی تدریس و مدیریت مدارس، به وزارت منابع طبیعی انتقال یافت. وی در مدت خدمت در آموزش و پرورش در [[رادکان (چناران)|رادکان]] از توابع [[چناران]] به تدریس پرداخت و مدتی در این شهر سکونت داشت.<ref name="Hamshahri"/>


در ۱۳۵۰ با [[فرامرز پایور]] آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیف‌های آوازی را نزد وی دنبال کرد.<ref name="Hamshahri"/> در سال ۱۳۵۱ در [[برنامه گل‌ها]] با [[نورعلی‌خان برومند]] آشنا شد و شیوهٔ آوازی [[سید حسین طاهرزاده]] را نزد او آموخت. از سال ۱۳۵۲ نزد [[عبدالله دوامی]] [[ردیف (موسیقی)|ردیف]] آوازی ایشان و شیوه‌های [[تصنیف]]خوانی را فراگرفت. در همین سال، به همراه گروهی از هنرمندان همچون [[محمدرضا لطفی]]، [[ناصر فرهنگ‌فر]]، [[حسین علیزاده]]، [[جلال ذوالفنون]] و [[داوود گنجه‌ای]]، به عضویت [[مرکز حفظ و اشاعه موسیقی|مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی]] به سرپرستی [[داریوش صفوت]] درآمد. در آن زمان تصنیف داروَگ را که مربوط به آهنگی از محمدرضا لطفی بر روی شعری از [[نیمایوشیج]] بود اجرا کرد.<ref name="Lotfi-top10">{{یادکرد وب | عنوان = 10 اثر ماندگار از محمدرضا لطفی که باید شنید | ناشر = [[بی‌بی‌سی فارسی]]
هنگام ورود '''آبه پیر'''، [[مریم رجوی]] پس از خیر مقدم گفت، شما این خانه را مثل خانه خودتان تلقی کنید.از حضور شما در این‌جا، جامعه ایرانیان و همه ایرانیان و فرانسویانی که در والدواز زندگی می‌کنند خوشحال هستیم. مایلم از شما نه فقط به‌خاطر روح بزرگ بشردوستانه و پرمحبت‌تان بلکه به‌طور خاص به‌خاطر همه تلاش‌هایتان در حمایت از مردم رنج‌کشیده ایران ومقاومت‌شان، تشکر کنم.
| نشانی = http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/05/140503_l41_music_lotfi_10_prominent_works.shtml | تاریخ بازدید = ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
}}</ref> تصنیف داروَگ از اولین تصنیف‌هایی است که در آن شعر نو به‌کارگیری شده‌است.<ref name="shajarian_documentary_bbc"/> از جمله تصنیف‌های شجریان که به زبان محاوره‌ای هستند، می‌توان به تصنیف مگه نه (شعر [[بیژن سمندر]]، آهنگ از [[عطاالله خرم]]) اشاره کرد که در همان دوران اجرا شده‌است.<ref name="mage-na">{{یادکرد وب | عنوان = از طریق سایت «موسیقی ایرانیان»، دانلود «مگه نه» اثری از جوانی‌های استاد شجریان | ناشر = [[موسیقی ایرانیان]] | نشانی = http://musiceiranian.ir/63074-mage-na.html | تاریخ بازدید = ۲۱ آبان ۱۳۹۳ | archiveurl = https://web.archive.org/web/20141110044413/http://musiceiranian.ir/63074-mage-na.html | archivedate = ۱۰ نوامبر ۲۰۱۴ | dead-url = yes}}</ref>


اجرای زندهٔ راست‌پنجگاه در سال ۱۳۵۴ در [[جشن هنر شیراز]] به‌همراه محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگ‌فر، که بعدها در یک آلبوم موسیقی با همین نام منتشر شد، مورد استقبال واقع شد. در آن زمان [[راست‌پنج‌گاه]] به‌ندرت اجرا می‌شد و این دستگاه در حال فراموش شدن بود.<ref name="آلبوم-راست-پنجگاه-فیلم">{{یادکرد وب | عنوان = آلبوم راست‌پنجگاه (فیلم اجرا به‌همراه مصاحبه محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی دربارهٔ اجرا (تصویری) | ناشر = تلویزیون ملی ایران | نشانی = http://www.youtube.com/watch?v=lmCyOICVrBk | تاریخ بازدید = ۲۵ شهریور ۱۳۹۳}}</ref>
آبه‌ پیر در بدو ورود به اورسوراواز گفت، عکس‌های این دیداررا باید جایی درکنار مجسمه مریم مقدس قرار دهم.


محمدرضا شجریان در سال ۱۳۵۶ در مسابقهٔ تلاوت قرآن کشوری، رتبهٔ نخست را به دست آورد.<ref name="Hamshahri"/> و در اسفندماه سال ۱۳۵۷ [[دل آواز|شرکت دل آواز]] را بنیان‌گذاری کرد.
درجریان این دیدار، آبه پیر از نمایشگاه و موزه شهیدان مقاومت ایران بازدید کرد و مریم رجوی برای او درباره تصویرها، یادگارها و کارهای دستی زندانیان سیاسی که دراین محل قرار داشت، توضیحاتی داد.


محمدرضا شجریان در سال ۱۳۵۷ همانند بسیاری از هنرمندان آن زمان همکاری خود را با سازمان‌های دولتی (مثل رادیو)، به‌دلیل آنچه خود گفته‌است، «آن موقع، آن‌جا با روحیات من نمی‌خواند، سیاست پخش صداها را از رادیو تلویزیون، من حس می‌کردم کاباره‌دار دارد تعیین می‌کند و ابتذال فرهنگی …» ادامه نداد.<ref name="Hamshahri"/><ref name="shajarian_documentary_bbc"/> البته سایر هنرمندان (گروه‌های شیدا و عارف) و رئیس بخش موسیقی رادیو در آن زمان، هوشنگ ابتهاج نیز آن زمان از رادیو پس از واقعهٔ ۱۷ شهریور به نشانهٔ اعتراض خارج شدند. پس از این اتفاق محمدرضا لطفی [[کانون فرهنگی و هنری چاووش|کانون چاووش]] را با حمایت هوشنگ ابتهاج بنیان‌گذاری کرد. بیش‌تر اعضای کانون چاووش همان اعضای گروه‌های شیدا و عارف بودند. در آن زمان، محمدرضا شجریان به‌همراه [[شهرام ناظری]] در چند آلبوم مشترک از کانون چاووش آواز خواندن را بر عهده گرفتند که بیش‌تر محتوای آن‌ها انقلابی و میهنی بود. از میان آلبوم‌های مشترک شجریان و ناظری می‌توان به [[چاووش ۲]] اشاره کرد که شامل دو سرود بسیار معروف شب‌نورد (برادر نوجوونه، با صدای شجریان) و آزادی (آن زمان که بنهادم، با صدای ناظری) می‌شد. شجریان در مصاحبه با بی‌بی‌سی گفته بود که در آن زمان زیاد انقلابی نبوده (هرچند دولت قبلی را نیز قبول نداشته)، اما چون دوستان او (اعضای کانون چاووش) فعالیت انقلابی داشتند او نیز با آن‌ها همکاری کرده.<ref name="shajarian_documentary_bbc"/> یکی از سرودهای شناخته شده، ''[[چاووش ۶]]'' (امروزه با نام ''سپیده'' شناخته می‌شود) است که مربوط به کنسرت گروه شیدا با آواز شجریان و به سرپرستی لطفی است و در آذر ۱۳۵۸ در دانشگاه ملی اجرا شده که یک اجرا با محتوای انقلابی بوده. جمعیت بسیاری در این کنسرت حضور داشتند و [[سپیده (تصنیف)|تصنیف معروف سپیده]] (ایران ای سرای امید) که مربوط به شعری از هوشنگ ابتهاج و آهنگی از محمدرضا لطفی است در همان کنسرت اجرا شده‌است. البته در آن زمان گروه به فکر ضبط اجرا نبود و به صورت اتفاقی کیوان ابتهاج (پسر هوشنگ ابتهاج) این اثر را ضبط کرد.<ref name="Lotfi-top10"/><ref name="sepidehjeld">پشت جلد آلبوم ''سپیده''، [[مؤسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا]]، دارای مجوز انتشار ۲/۱۵۲۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد. (شامل توضیحات محمدرضا لطفی دربارهٔ تصنیف ایران ای سرای امید)</ref> او از آن زمان به بعد در خانه به تحقیق و تدوین [[ردیف (موسیقی)|ردیف‌های]] آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمی‌اش همت گماشت. برخی از آلبوم‌های چاووش امروزه تصحیح شده‌اند و [[مؤسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا]] با تغییر نام آن را زیر نظر محمدرضا لطفی بازنشر کرده‌اند. از این آثار چاووش‌های [[چاووش ۱|۱ (به یاد عارف)]]، [[چاووش ۶|۶ (سپیده)]] و [[چاووش ۹|۹ (جان جان)]] باحضور شجریان تصحیح شده و با تغییر نام بازنشر شده‌اند.
در این دیدارآبه پیر کتابی به [[رئیس جمهور برگزیده مقاومت|رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران]] هدیه کرد که «فرشته لبخند» نام دارد. وی توضیح داد که این کتاب روز گذشته منتشر شده و درباره مجسمه‌یی در کلیسای اعظم شهر رنس می‌باشد. [[مریم رجوی]] نیز کتابی را که توسط مقاومت ایران درباره زندگی و فعالیت‌های آبه پیر تهیه شده بود به‌ وی تقدیم کرد.


وی در سال ۱۳۵۸ [[ربنای شجریان|دعای ربنا]] (برخی آیات قرآن که شجریان آن‌ها را با صوت خوانده) و [[این دهان بستی دهانی باز شد|مناجات مثنوی افشاری]] را به صورت بداهه و بدون تمرین خواند، ابتدا به قصد این که به هنرجویان آموزش دهد و بهترین را در ماه رمضان برای افطار پخش کنند اما رادیو همان اجرای خودش را پخش کرد و این دعا به مدت سی سال از اصلی‌ترین برنامه‌های رادیو در ماه رمضان بودند.<ref name="shajarian_documentary_bbc"/>
رئیس جمهور برگزیده مقاومت درجریان گفتگوی خود با آبه پیر، نامه‌یی را که خانم [[مژگان پارسایی]] جانشین رهبرمقاومت در[[قرارگاه اشرف|شهر اشرف]] از شهراشرف درعراق خطاب به آبه پیر نوشته بود، به وی داد. در این نامه [[مژگان پارسایی]] سلام‌های رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران در '''[[قرارگاه اشرف|شهر اشرف]]''' را به ‌آبه پیر رسانده و نوشته بود، برای ما آبه پیر، مرد بزرگ خداست که دوستی وعشق می‌آورد.آبه پیر نامه‌یی را که از شهر اشرف آمده بود بوسید.
[[پرونده:آبه پیر در آخرین دیدار با مریم رجوی.JPG|جایگزین=آبه پیر و مریم رجوی|بندانگشتی|377x377پیکسل|آخرین دیدار آبه پیر با مریم رجوی در اورسواواز در ۱۳۸۵]]
درادامه این دیدار [[مریم رجوی]] خطاب به آبه پیر گفت: «پیامبر ما [[محمد(ص)]]، حبیب و عشق خدا نامیده شده است. زیرا از بالاترین ارزش‌ها در نزد خدا عشق و امید و سرزندگی است و شما از جمله مردان بزرگی هستید که مبشرعشق، امید و صلح برای همه انسان‌ها هستید. شما سمبل این ارزش‌ها در فرانسه هستید و این برای [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] که پیرو چنین راه و رسمی است، بسیار ستودنی است.»


; دههٔ ۱۳۶۰
رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت یک فرش ایرانی را که تصویر حضرت مسیح (ع) درآن بافته شده و نیز مدالی که دروازه ورودی شهر اشرف درآن نقش بسته بود، به ‌آبه‌ پیراهدا کرد. درادامه این دیدار، [[عزیز رضایی|عزیز]]، مادر رضایی‌های شهید و [[محترم ایجه‌ای|مادر کوشالی]] از مادران شهیدان مجاهد قابی با کلمه الله را به آبه پیر هدیه کردند. خانم معصومه جوشقانی، از زندانیان سیاسی ازبند‌رسته، ترجمه فرانسوی کتاب خاطرات زندان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهد خلق]] هنگامه حاج حسن را به آبه پیر اهدا کرد.  استاد [[بهرام عالیوندی]] یکی از تابلوهای نقاشی خود را که جنایت‌های [[حکومت آخوندی|رژیم آخوندی]] در آن تصویر شده بود، به ‌آبه پیر تقدیم کرد. سه تن از فرزندان شهیدان نماد سمبلیک زندانی شکنجه شده را هدیه کردند و استاد [[جلال گنجه‌ای]] یک جلد کلام الله مجید با ترجمه فرانسوی اهدا کرد.آبه پیر هنگام دریافت قرآن با اشاره به روح پیام واحد ادیان توحیدی گفت در اساس یک مذهب بیشتر در دنیا وجود ندارد و آن این است که خدا ما را دوست دارد و ما خدا را دوست داریم.
در فاصله سال‌های دههٔ ۱۳۶۰، شجریان همکاری گسترده‌ای را با [[پرویز مشکاتیان]] آغاز کرد که حاصل آن آلبوم‌هایی چون [[بیداد (آلبوم موسیقی)|بیداد]]، [[آستان جانان]]، [[سر عشق|سرّ عشق (ماهور)]]، [[نوا، مرکب خوانی|نوا]]، [[دستان (آلبوم موسیقی)|دستان]]، [[گنبد مینا]]، [[دود عود]]، [[جان عشاق]] و [[قاصدک (آلبوم)|قاصدک]] بود. در این سال‌ها به همراه [[گروه عارف]] به سرپرستی مشکاتیان کنسرت‌هایی را در خارج از ایران اجرا کرد.<ref name="Hamshahri"/> از میان این آثار، آلبوم بیداد به خاطر متأثر بودن محتویات آن از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در اوایل انقلاب و دههٔ ۱۳۶۰ و داشتن حالت اعتراضی بسیار در میان عموم مردم مورد استقبال قرار گرفت. خود محمدرضا شجریان نیز در مصاحبه با بی‌بی‌سی گفته بود که این اثر بیانگر اعتراض آن‌ها به آن شرایط و پیگیری وعده‌های عملی نشدهٔ حکومت بوده‌است.<ref name="shajarian_documentary_bbc"/>


; دههٔ ۱۳۷۰
در پایان دیدار، خانم [[مریم رجوی]] با اهدای فیلمی از زندگی و فعالیت‌های آبه‌پیر که توسط مقاومت ایران ساخته شده است گفت، از طریق [[سیمای آزادی|تلویزیون مقاومت]] ما به مردم ایران می‌گوییم که مردان خدا و منش و زندگی آن‌ها رودرروی آخوندهایی است که مدعی نمایندگی خدا هستند. اورسوراواز از حضور و دیدار شما مفتخر است. شما به مردم این جا و به ایرانیانی که برای دستیابی به آزادی مردم‌شان سختی‌های بسیار تحمل کرده‌اند، امید و دلگرمی می‌دهید. در شرایطی که در [[ایران]] به ‌نام خدا سرکوبی و شکنجه می‌کنند، مردم ایران از شنیدن صدای شما دلگرم می‌شوند.


محمدرضا شجریان در سال ۱۳۷۰ با همکاری [[داریوش پیرنیاکان]]، [[مرتضی اعیان]] و جمشید عندلیبی، کنسرت‌هایی را در تور اروپا و آمریکا برگزار کرد که آلبوم‌های [[پیام نسیم]]،<ref name=":0">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=نوایاب|نشانی=https://www.navayab.com/payam-nasim-concert-lausanne-swiss/|عنوان=پیام نسیم}}</ref><ref name=":1">{{یادکرد وب|عنوان=پیام نسیم - شجریان، محمد رضا|نشانی=https://www.aftabir.com/songs/album/963/آلبوم-پیام-نسیم|وبگاه=www.aftabir.com|بازبینی=2020-05-11}}</ref> [[دل مجنون (آلبوم موسیقی)|دل مجنون]]<ref>{{یادکرد وب|عنوان=آلبوم موسیقی دل مجنون اثر استاد محمدرضا شجریان|نشانی=https://www.radiobaran.ir/40275/آلبوم-موسیقی-دل-مجنون-اثر-استاد-محمدرض/|بازبینی=2020-05-11}}</ref> و [[سرو چمان]]<ref name=":2">{{یادکرد وب|عنوان=آلبوم سرو چمان اثر استاد محمدرضا شجریان|نشانی=https://www.radiobaran.ir/41126/آلبوم-سرو-چمان-اثر-استاد-محمدرضا-شجریا/|بازبینی=2020-05-11}}</ref> حاصل این اجراها هستند.
آبه پیر نیز گفت، بدترین توهین به خدا این است که وقتی کسی را می‌کشند بگویند این خواست خداست. وی اظهار امیدواری کرد که مقاومت ایران فرش سرخ بعدی را پس از پیروزی آزادی درایران بگستراند و خطاب به‌ [[رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران]]  گفت: «می‌دانید که من شما را بسیار دوست دارم.»<ref>'''[https://www.maryam-rajavi.com/abe-%E2%80%8Cpir-the-most-popular-french-character-meets-maryam-rajavi/ دیدار آبه ‌پیر، محبوب‌ترین شخصیت فرانسه با مریم رجوی در اورسوراواز - سایت مریم رجوی]'''</ref>


محمدرضا شجریان پس از طلاق از ''فرخنده گل‌افشان''، در حدود ۵۳ سالگی و در سال ۱۳۷۱ با ''[[کتایون خوانساری]]'' ۲۶ ساله ازدواج کرد. حاصل ازدواج دوم او پسری به‌نام رایان است که در سال ۱۳۷۶ در کانادا متولد شده‌است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=گفتگویی با خانم کتایون خوانساری- همسراستاد شجریان|نشانی=https://iranianuk.com/20120509145050023/گفت-و-گویی-با-خانم-کتایون-خوانساری-همسراستاد-شجریان|وبگاه=iranianuk.com|تاریخ=2020|بازبینی=2020-05-11|نام خانوادگی=iranianuk.com}}</ref><ref name=":0"/>
== سخنانی از آبه پیر ==
جملات بسیاری از آبه پیر باقی مانده است او درجایی گفته بود:«خدا در آسمان نیست، بلکه در این فرد بی‌خانمان و ستم کشیده‌یی است که دارد با تو حرف می‌زند. …تو که در حال خواندن این مطلب هستی و من که در حال گفتن این حرف هستم، درخشش خدا در ما منعکس می‌شود، آنگاه که برای فراهم کردن یک زندگی بهتر و شرافتمندانه‌تر برای این پایین‌ترین‌ها تلاش کنیم…».


در سال ۱۳۷۱ با همکاری گروه آوا آلبوم [[آسمان عشق]] را منتشر کرد.<ref name=":1"/> مدتی بعد آلبوم مربوط به کنسرت پاریس سال ۱۳۷۲ محمدرضا شجریان به همراه محمدرضا لطفی و [[مجید خلج]] در قالب آلبوم [[چشمه نوش]] به بازار عرضه شد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=آلبوم چشمه نوش اثر زنده یاد محمدرضا لطفی و استاد محمدرضا شجریان|نشانی=https://www.radiobaran.ir/40071/آلبوم-چشمه-نوش-اثر-زنده-یاد-محمدرضا-لطف/|بازبینی=2020-05-11}}</ref><ref name=":2"/>
هنگامی که گزارشگر کانال ۲ تلویزیون فرانسه از او پرسید: «دوست داری چه چیزی روی سنگ مزارت نوشته شود»، گفت: بنویسید «تلاش کرد عشق بورزد».


شجریان مدتی بعد آلبوم‌های [[بهاریه (آلبوم موسیقی)|بهاریه]]، [[جان عشاق]] و [[گنبد مینا]] که حاصل همکاری خودش با پرویز مشکاتیان در سال‌های دهه ۱۳۶۰ هستند را منتشر کرد. [[قاصدک (آلبوم موسیقی)|آلبوم قاصدک]] که آخرین همکاری شجریان با مشکاتیان است نیز در همین دوران اجرا شد اما هیچگاه به صورت رسمی و با کیفیت مناسب به بازار نیامد. آلبوم [[یاد ایام]] که حاصل کنسرت آمریکا در تابستان ۱۳۷۱ بود و این اثر اولین آلبوم منتشر شده از همکاری محمدرضا شجریان با پسرش، [[همایون شجریان]] بود. یاد ایام در سال ۱۳۷۴ انتشار یافت. مدتی بعد آلبوم [[رسوای دل]] با همکاری گروه آوا منتشر شد. وی در سال ۱۳۷۵ نیز در آلبومی با آهنگ‌سازی مجید درخشانی تحت عنوان [[در خیال]] همکاری کرد. در سال ۱۳۷۶ آلبوم‌های [[معمای هستی]] با همکاری محمدرضا لطفی، [[عبدالنقی افشارنیا]] و همایون شجریان و [[عشق داند]] که مربوط به بداهه‌خوانی و [[بداهه (موسیقی)|بداهه‌نوازی]] به همراه محمدرضا لطفی در سال ۱۳۵۹ بود، منتشر شدند. همچنین در این سال، آلبوم [[شب وصل]] با همکاری [[داریوش طلایی]]، [[سعید فرج‌پوری]] و همایون شجریان به بازار عرضه شد. شجریان در سال ۱۳۷۷، آلبوم [[شب، سکوت، کویر (آلبوم موسیقی)|شب، سکوت، کویر]] را با [[آهنگ‌سازی]] [[کیهان کلهر]] منتشر کرد که بر اساس [[موسیقی مقامی]] شمال خراسان با آواز محلی است؛ و در آن برخی سازهای محلی نیز استفاده شده‌اند. [[حاج قربان سلیمانی]] در این اثر به هنرمندی پرداخته‌است. محمدرضا شجریان کمی بعد نیز یک بار دیگر با گروه آوا همکاری کرد که حاصل آن دو آلبوم [[آهنگ وفا]] و [[آرام جان]] بودند.
او همواره این دعا را یادآوری می‌کرد که: «مرگ یک دیدار به‌تأخیر افتاده با یک دوست است»


محمدرضا شجریان در سال ۱۳۷۸ ''[[جایزه پیکاسو]]'' را از طرف [[سازمان یونسکو]] دریافت کرد.<ref name="Hamshahri"/><ref name="L6GOiymC1Js"/>
او که ۳۰ سال به عنوان محبوبترین شخصیت فرانسه از طرف مردم برگزیده شده بود با فروتنی می‌گفت:


شجریان با همکاری [[حسین یوسف‌زمانی]] آلبوم [[بوی باران]] را در سال ۱۳۷۸ منتشر کرد و از سال ۱۳۷۹، همکاری خود را با حسین علیزاده، کیهان کلهر و پسرش همایون آغاز کرد و این همکاری تا اوایل دهه ۱۳۸۰ ادامه داشت. اولین آلبوم حاصل این همکاری [[زمستان است]] بود که در سال ۱۳۷۹ به صورت زنده در کالیفرنیا، اجرا و ضبط شد و سپس به بازار آمد. آلبوم زمستان است بر اساس شعر [[زمستان (شعر)|زمستان]] اثر [[مهدی اخوان ثالث]] اجرا شده‌است.
«‌ …من کاره‌یی نبودم. تنها هنرم، شانه خالی‌نکردن از زیر بار مسئولیت بود. مسئولیت‌هایی را پذیرفتم که معمولاً دیگران یا از برابرشان می‌گریزند… یا با بی‌توجهی آن‌را می‌پذیرند… من هم وظیفه‌یی را که به دوش دارم، انجام می‌دهم؛ گاهی خوب و گاهی هم بد؛ آمیزه‌یی از اشک‌ها و لبخندها…».


; دههٔ ۱۳۸۰
«…یقین به آزادی، علتی جز این ندارد که ما شایستگی این را پیدا کنیم تا عشق را با عشق پاسخ دهیم. زیبایی خیره‌کننده آزادی از این جهت نیست که ما را از چیزی آزاد سازد، بلکه از آن روست که ما را برای چیزی آزاد سازد؛ برای دوست‌داشتن و دوست‌داشته شدن».
[[پرونده:ShajarianLondonConcert.JPG|بندانگشتی|محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان در کنسرت لندن|جایگزین=|250x250پیکسل]]
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۱ دو آلبوم [[بی تو بسر نمی‌شود (آلبوم محمدرضا شجریان)|بی تو به‌سر نمی‌شود]] و [[فریاد (آلبوم)|فریاد]] را منتشر کرد که با همکاری حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان اجرا شده بودند. این دو آلبوم نامزد جایزه گرمی شدند.<ref name="jamejamonline-faryad"/> این گروه چهارنفره در زمستان سال ۱۳۸۲ نیز جهت کمک به [[زمین‌لرزه بم|زلزله‌زدگان بم]] در تهران کنسرتی برگزار کردند که با نام [[هم‌نوا با بم]] شناخته می‌شود. وی درآمد حاصل از فروش دی وی دی این کنسرت را به پروژهٔ باغ هنر بم که خودش آن را تأسیس کرده بود، اختصاص داد.<ref name="chn.ir-bam"/><ref name="باغ-هنر-بم-شجریان"/> شجریان، علیزاده، کلهر و همایون شجریان در پاییز ۱۳۸۴ نیز یک کنسرت برگزار کردند که حاصل آن آلبوم‌های ''ساز خاموش'' و ''سرود مهر'' بود و پس از آن دیگر این چهار نفر با یکدیگر همکاری نکردند. از سال ۱۳۸۶، محمدرضا شجریان به همکاری با گروه آوا پرداخت و کنسرت‌هایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریکا و کانادا اجرا کرد. در این دوران، دو اثر به نام‌های [[غوغای عشق‌بازان]] (آلبوم صوتی) و [[کنسرت محمدرضا شجریان و گروه آوا]] (آلبوم تصویری) به همراه گروه آوا اجرا و به بازار عرضه شد.<ref name="farsnews8704310297"/> در همین سال مادر شجریان درگذشت و وی در مراسم ختم مادرش پس از ۳۰ سال، ''[[ربنای شجریان|دعای ربنا]]'' را دوباره خواند.<ref>{{یادکرد وب | عنوان = «ربنای» استاد شجریان پس از 30 سال دوباره طنین‌انداز شد | ناشر = [[همشهری آنلاین]] | نشانی = http://hamshahrionline.ir/details/26634 | تاریخ بازدید = ۲۵ شهریور ۱۳۹۳}}</ref> شجریان اکنون به همراه پسرش همایون شجریان به ترویج و اشاعهٔ موسیقی اصیل و سنتی ایرانی می‌پردازد. پس از برگزاری کنسرت شجریان در [[ونکوور]] [[کانادا]]، [[گلوب اند میل]]، شجریان را ''افسانهٔ موسیقی شرق'' معرفی کرد.<ref>{{یادکرد وب | عنوان = افسانه موسیقی شرق 73 ساله شد | ناشر = [[خبرگزاری میراث فرهنگی]] - کد خبر: ۱۰۶۶۶۱ - زمان مخابره: ۱۳۹۲/۷/۱ | نشانی = http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=106661&Serv=0&SGr=0 | تاریخ بازدید = ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ | archiveurl = https://web.archive.org/web/20140914181528/http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=106661&Serv=0&SGr=0 | archivedate = ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۴ | dead-url = yes}}</ref>
[[پرونده:Mohamdreza Shajarian.jpg|بندانگشتی|محمدرضا شجریان در فرهنگ‌سرای نیاوران، سال ۱۳۸۶|جایگزین=|333x333پیکسل]]
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۷ یک گروه موسیقی بنیان‌گذاری کرد و آن را به افتخار [[جلیل شهناز]] (نوازندهٔ نامی تار)، [[گروه شهناز]] نامید.<ref name="hamshahrionline-shahnaz"/><ref>{{یادکرد وب | عنوان = گروه شهناز (وب سایت رسمی شرکت دل آواز | ناشر = دل آواز | نشانی = http://delawaz.com/fa/zendeginameh/53-shahnaz-bio.html | تاریخ بازدید = ۱۴ آبان ۱۳۹۰}}</ref> از جمله اعضای این گروه می‌توان به [[مژگان شجریان]] (دختر او) و [[مجید درخشانی]] (نوازنده تار و سه تار) اشاره کرد. از آن زمان به بعد، محمدرضا شجریان با این گروه فعالیت داشته‌است. یکی از ویژگی‌های مهم این گروه موسیقی، استفاده از [[نمایشگاه سازهای ابداعی محمدرضا شجریان ۱۳۹۰|سازهای ابداعی محمدرضا شجریان]] است که برخی از آن‌ها ویژگی‌هایی دارند که آن‌ها را مناسب جایگزین با سازهای غربی همچون [[ویولون]] می‌کند.<ref name="musiceiranian-saz">{{یادکرد وب | عنوان = دومین نمایشگاه سازهای ابداعی استاد محمدرضا شجریان برگزار می‌شود | ناشر = موسیقی ما | نشانی = http://musiceiranian.ir/41422-shajarian-72.html | تاریخ بازدید = ۶ مهر ۱۳۹۳ | archiveurl = https://web.archive.org/web/20140816095021/http://musiceiranian.ir/41422-shajarian-72.html | archivedate = ۱۶ اوت ۲۰۱۴
| dead-url = yes}}</ref>


پس از [[انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)|دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران]]، محمدرضا شجریان در نامه‌ای به [[عزت‌الله ضرغامی]] از وی خواست تا از پخش آثار او در [[سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران|صدا و سیما]] خودداری کند. وی گفت: «سرودهایی که خوانده به‌ویژه سرود ''ایران، ای سرای امید'' متعلق به سال‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و ''هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد''». وی اعلام کرد سازمان صدا و سیما هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و به حکم قانون و شرع از این سازمان خواسته صدا و آثار او را در هیچ‌یک از واحدهای رادیو و تلویزیون پخش نکند.<ref name="BBCShajarian">{{یادکرد وب|عنوان=شجریان بار دیگر رادیو و تلویزیون را از پخش آثارش منع کرد|نشانی=http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090616_mz_shajarian_irib.shtml|تاریخ=۲۶ خرداد ۱۳۸۸|ناشر=بی‌بی‌سی فارسی| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6EZcw4jas | تاریخ بایگانی = ۲۰ فوریه ۲۰۱۳}}</ref>البته همزمان در آن نامه، شجریان دعای «ربنا» و «مناجات افشاری» خود را به ملت ایران تقدیم و تأکید کرد حساب این دو اثر از بقیه آثارش جداست. اما پس از شکایت رسمی وی از صدا و سیما عده‌ای از مدیران صدا و سیما اعلام کردند دیگر حتی دعای ربنای ایشان را هم پخش نمی‌کنیم. محمدحسین صوفی، معاون صدای سازمان نیز اعلام کرد: «از این پس حتی در ماه رمضان صدای محمدرضا شجریان از شبکه‌های رادیویی پخش نمی‌شود». محمدرضا شجریان در گفتگو با [[بخش فارسی بی‌بی‌سی|بی‌بی‌سی]] گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدی‌نژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمده‌اند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود».<ref name="shajarian_documentary_bbc"/> در همین دوران شجریان تک‌آهنگ ''[[زبان آتش]]'' را در حمایت از معترضان و در پی اعتراضات سال ۱۳۸۸ با آهنگ‌سازی خودش و تنظیم [[مجید درخشانی]] و شعر [[فریدون مشیری]] منتشر کرد.<ref name="Zaban-e_Atash">{{یادکرد وب | نشانی = http://www.musicema.com/node/150106 | عنوان = تصنیف جدیدی از محمدرضا شجریان منتشر شد؛ «زبان آتش» | ناشر = [[موسیقی ما]] | تاریخ = ۱۳ شهریور ۱۳۸۸ | تاریخ بازدید = ۶ مهر ۱۳۹۳ | archiveurl = https://web.archive.org/web/20141129042218/http://www.musicema.com/node/150106 | archivedate = ۲۹ نوامبر ۲۰۱۴ | dead-url = yes}}</ref><ref name="voa-shajarian">[[مجید درخشانی]] کار تنظیم اثر را برعهده داشته‌است، [[زبان آتش]] برای حمایت از مردم در پی حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸خوانده شده‌است، مجموعه‌ای که با نام در سوگ [[بنان]] شناخته می‌شود مربوط به مراسم بنان نیست. {{یادکرد وب |عنوان= مصاحبه محمدرضا شجریان با صدای آمریکا |نشانی= https://ir.voanews.com |تاریخ بازدید= ۱۵ شهریور ۱۳۸۸}}</ref>
آبه پیر، اعتقاد و یقین خود به عشق و آزادی را این‌گونه بیان کرده است:
پس از این اتفاقات، پخش ''دعای ربنا'' نیز در صدا و سیما ممنوع شد.<ref name="rabanaa">{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی = http://www.tabnak.ir/fa/news/408762/هنوز-دستوری-برای-پخش-ربنا-ابلاغ-نشده |عنوان = هنوز دستوری برای پخش «ربنا» ابلاغ نشده |ناشر = خبرگزاری تابناک - کد خبر: ۴۰۸۷۶۲ |تاریخ = ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ |تاریخ بازدید = ۶ مهر ۱۳۹۳ |archiveurl = https://web.archive.org/web/20171109191147/http://www.tabnak.ir/fa/news/408762/هنوز-دستوری-برای-پخش-ربنا-ابلاغ-نشده |archivedate = ۹ نوامبر ۲۰۱۷ |dead-url = yes}}</ref>


در سال ۱۳۸۹، محمدرضا شجریان به همراه گروه شهناز یک تور کنسرت جهانی برگزار کرد که دو مورد از این کنسرت‌ها منتشر شده‌اند. [[کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز در دبی]] و اثر دیگر کنسرتی در لندن است که بی‌بی‌سی به صورت رسمی پخش کرد. مجید درخشانی (سرپرست گروه شهناز)، این دو کنسرت را از موفق‌ترین کنسرت‌های این گروه می‌داند که در آن بسیاری از [[نمایشگاه سازهای ابداعی محمدرضا شجریان ۱۳۹۰|سازهای ابداعی محمدرضا شجریان]] مورد استفاده قرار گرفته‌اند.<ref name="bbc.co.uk.2011">{{یادکرد وب | عنوان = کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز در لندن
«…اگر بخواهم جان‌مایه کلام و یقینی را که به آن دست یافته‌ام، به‌کسانی بگویم که مبارزه را در فراسوی نشان‌دادن چهره‌یی مردمی‌تر از انسان به‌پیش می‌برند، دستاورد و حاصل همه اندیشه‌هایم جز این نخواهد بود که: «زندگی یعنی آموختن عشق». او سپس با گفتن این‌که وقتی کسی دانسته‌هایش را بیان می‌کند، پی‌می‌برد که این دانسته‌ها به چند یقین نیز راه برده‌اند، یقین خود را این‌گونه بسط داد:
| ناشر = وب سایت رسمی بی‌بی‌سی | نشانی = http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2011/10/111022_l78_shajarian_london_con.shtml | تاریخ بازدید = ۲۵ شهریور ۱۳۹۳}}</ref>


آلبوم‌های [[بی تو بسر نمی‌شود (آلبوم محمدرضا شجریان)|بی‌تو به‌سر نمی‌شود]]،<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=نوایاب|نشانی=https://www.navayab.com/bi-to-be-sar-nemishavad-mohammad-reza-shajarian/|عنوان=بی تو بسر نمی‌شود}}</ref> [[فریاد (آلبوم)|فریاد]]،<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=نوایاب|نشانی=https://www.navayab.com/tag/دانلود-آلبوم-فریاد-محمدرضا-شجریان/|عنوان=فریاد}}</ref> [[هم‌نوا با بم|هم‌نوا با بم،]] [[جام تهی]]، [[ساز خاموش]]، [[سرود مهر]]، [[غوغای عشق‌بازان]]، کنسرت محمدرضا شجریان و گروه آوا، [[آه باران (آلبوم)|آه باران]] و [[رندان مست]] همگی در دههٔ ۱۳۸۰ را [[دل‌آواز|شرکت دل آواز]] منتشر کرد.
«من به ۳یقین دست یافته‌ام: اول، وجود ابدی عشق است؛ دوم، کسی ما را دوست دارد؛ سوم، ما آزاد هستیم. کاش می‌توانستم این ۳ یقین را به دیگران نیز انتقال دهم…».<ref name=":2" />


; دههٔ ۱۳۹۰
== درگذشت آبه پیر ==
محمدرضا شجریان آلبوم صوتی ''[[مرغ خوش‌خوان]]'' و دو آلبوم تصویری ''[[کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز در دبی]]'' و ''[[کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز (رندان مست و مرغ خوش‌خوان)|کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز در تهران]]'' که مربوط به همکاری او با گروه شهناز بود را در اوایل دههٔ ۱۳۹۰ منتشر کرد. پس از آن، به صورت موقت با برادران پورناظری ([[تهمورس پورناظری]] و [[سهراب پورناظری]]) همکاری کرد که حاصل آن [[رنگ‌های تعالی (آلبوم)|''آلبوم رنگ‌های تعالی'']] است. البته این اثر به صورت رسمی منتشر نشده، بلکه بر روی اینترنت پخش شده‌است. محمدرضا شجریان، بعد از آن، همکاری با برادران پورناظری را قطع کرد و در سال ۱۳۹۳ یک بار دیگر به‌همراه گروه شهناز و با حضور سعید فرج‌پوری یک تور کنسرت جهانی با عنوان ''سرگشتگان عشق'' برگزار کرد.<ref name="hamshahrionline.ir265187">{{یادکرد وب | عنوان = تور اروپایی شجریان و گروه شهناز با سازهای ابداعی | ناشر = [[همشهری آنلاین]] | نشانی = http://hamshahrionline.ir/details/265187/Music/concerts | تاریخ بازدید = ۲۵ شهریور ۱۳۹۳}}</ref>
روز دوشنبه ۲۲ژانویه ۲۰۰۷(۲بهمن ۱۳۸۵) در ساعت ۴ و ۲۵ د قیقه بامداد آبه پیر، قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه، کشیش برجسته و بنیانگذار جنبش امائوس پس از یک دوره بیماری در بیمارستان «ول دو گراس» درگذشت. خبر درگذشت او خبر اول تمامی رسانه‌های فرانسه بود.  
[[پرونده:مراسم تشییع آبه پیر در کلیسای تاریخی نوتردام پاریس.JPG|جایگزین=تشییع آبه پیر در کلیسان نوتردام|بندانگشتی|مراسم تشییع آبه پیر در کلیسای تاریخی نوتردام پاریس]]
مردم دسته دسته به طرف بیمارستان شتافتند تا نسبت به مردی که به «وجدان بیدار چند نسل از فرانسویان» تبدیل شده بود ادای احترام کنند.  


سال ۱۳۹۱، شجریان به تبریک زادروز [[بهرام بیضایی]] به خانهٔ وی در کالیفرنیا رفت؛ و بهار سال بعد در آواخوانیِ ''[[آرش (برخوانی)|آرش]]'' بیضایی در [[دانشگاه استنفورد]] حضور یافت.<ref name="afkarnews.ir178183">{{یادکرد وب | عنوان = محمدرضا شجریان در جشن تولد بیضایی + عکس | ناشر = افکارنیوز | نشانی = http://www.afkarnews.ir/بخش-فرهنگ-هنر-6/178183-محمدرضا-شجریان-در-جشن-تولد-بیضایی-عکس | تاریخ بازدید = ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ | archiveurl = https://web.archive.org/web/20170421224333/http://www.afkarnews.ir/بخش-فرهنگ-هنر-6/178183-محمدرضا-شجریان-در-جشن-تولد-بیضایی-عکس | archivedate = ۲۱ آوریل ۲۰۱۷ | dead-url = yes}}</ref><ref name="iranicaonline.org">{{یادکرد وب | عنوان = ĀRAŠ | ناشر = [[دانشنامه ایرانیکا]] | نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/aras-avestan-erexsa | تاریخ بازدید = ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ | archiveurl = https://web.archive.org/web/20170624210132/http://www.iranicaonline.org/articles/aras-avestan-erexsa | archivedate = 24 ژوئن 2017
تشییع پیکر آبه‌ پیر در کلیسای نتردام پاریس، ادای احترام یک ملت به او بود. حرکتی  که به‌ندرت در فرانسه رخ می‌دهد.  
| dead-url = yes}}</ref>


در سال ۱۳۹۴ [[حسین نوش‌آبادی]] اعلام کرد که محمدرضا شجریان برای برگزاری کنسرت ممنوعیت قانونی دارد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =خبرآنلاین |نشانی=http://www.khabaronline.ir/detail/409342/culture/19 |عنوان=ممنوع بودن برگزاری کنسرت شجریان به صورت رسمی اعلام شد | ناشر = |تاریخ = ۱۳۹۸|تاریخ بازبینی=۲۸ تیر ۱۳۹۸}}</ref><ref>{{یادکرد وب |نویسنده=انتخاب |نشانی=http://www.entekhab.ir/fa/news/199142/محدودیت‌های-قانونی-برای-محمدرضا-شجریان |عنوان=محدودیت‌های قانونی برای محمدرضا شجریان |ناشر= |تاریخ= |تاریخ بازبینی=۲۸ تیر ۱۳۹۸ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20150717050938/http://www.entekhab.ir/fa/news/199142/محدودیت‌های-قانونی-برای-محمدرضا-شجریان |archivedate=۱۷ ژوئیه ۲۰۱۵ |dead-url=yes}}</ref> شجریان در هفتم شهریور ۱۳۹۴ به‌علت عوارض ناشی از سرماخوردگی، در بیمارستان کسری بستری شد.<ref>{{یادکرد وب |url=https://www.tabnak.ir/fa/news/527692/محمدرضا-شجریان-بستری-شد |title=محمدرضا شجریان بستری شد |accessdate=۱۴ ژانویه ۲۰۲۰ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20181001193830/http://www.tabnak.ir/fa/news/527692/محمدرضا-شجریان-بستری-شد |archivedate=۱ اکتبر ۲۰۱۸ |dead-url=yes}}</ref>
هزاران نفر در مراسم تشیع او شرکت داشتند.در ردیف اول جمعیت، فقرای تحت پوشش بنیاد خیریه آبه‌ پیر حضور داشتند. آبه می‌خواست آنها در صفوف اول باشند و نه این‌که به صفوف عقب فرستاده شوند. روی تابوتش، عصای او و مدال افتخار صلیب بزرگ لژیون دونور، بالاترین نشان افتخار رسمی فرانسه قرار داشت.<ref name=":2" />  


در روز پنجم مهرماه ۱۳۹۵، آلبوم ''[[طریق عشق]]'' اثر مشترک محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان منتشر شد و همایون شجریان آن را در تالار وحدت رونمایی کرد.
خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از درگذشت آبه پیر، وی را «کشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها» که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای بی‌خانمان‌ها به وجدان ملت فرانسه تبدیل شده بود توصیف کرد.


پس از درگذشت آبه پیر [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] مراسمی را در بزرگداشت او برگزار کرد. در قسمتی از این مراسم خانم [[مریم رجوی]] در مورد آبه پیر گفت: «به راستی که او یک شورشی خدا، یک عصیانگر به جبر زمانه و یک خدمتگزار برای همه فقرا و مستمندان بود. او طی ۵۰ سال کار بی وقفه و قدم به قدم و ذره به ذره و با پرداخت قیمت از خودش و همه زندگیش به همه آموخت که چگونه می‌توانند از خودشان بگذرند و چگونه خوبی‌ها و توانمندی‌های خود را در اختیار دیگران بگذارند. به راستی تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه عمر، یعنی تا آخرین لحظات سنش در ۹۴ سالگی سمبل چنین ارزش والایی بود. او یک رزمنده آزادی ویک مبارز علیه فاشیسم بود.»<ref name=":1" />


== منابع ==
== منابع ==
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۴

آبه پیر
آبه پیر3.JPG
آبه پیر (هانری گروئس)
زادروز۵ اوت ۱۹۱۲
لیون - فرانسه
درگذشت۲۲ ژانویه ۲۰۰۷
پاریس
ملیتفرانسوی
تابعیتفرانسه
پیشهکشیش - سیاستمدار - رزمنده عضو مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم
سال‌های فعالیتاز ۱۹۳۸ تا ۲۰۰۷
شناخته‌شده برایمردم فرانسه - مردم جهان - اعضای مقاومت ایران ( شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران)
نقش‌های برجستهشرکت درمقاومت ضد نازی در فرانسه - نماینده مجلس ملی فرانسه - موسس بنیاد امائوس لیبرته برای حمایت و کمک به مردم بی‌خانمان
تأثیرپذیرفتگانبی‌خانمانها و فقرا در فرانسه و نقاط مختلف جهان - اعضای شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران
لقبکشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها
دینمسیحی

آبه پیر (به فرانسوی) Abbe Pierre (زاده ۵ اوت ۱۹۱۲ میلادی[۱] ـ درگذشته در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷[۲])  کشیش مترقی و سیاستمدار و مبارزعضو مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم بود. نام اصلی او هانری گروئس و  پنجمین فرزند خانواده بود.[۳] آنها ۸ خواهر و برادر بودند. پدرش آنتوان گروئس تاجر ابریشم بود و زندگی مرفهی داشتند.[۱]

در ۱۹ سالگی به صومعه مسیحی کاپوسن‌ها پیوست و ۶ سال را با آنان گذراند.[۱] او تمام ارثیه خانوادگیش را به فقرا و بی‌خانمان‌ها بخشید. در ۱۹۳۸ به مقام کشیشی رسید.[۳]

با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط آلمان نازی به مقاومت فرانسه پیوست و در جابه‌جایی و فراری دادن رزمندگان مقاومت شرکت داشت. در جریان جنگ نام آبه پیر را برای خود انتخاب کرد. در طول جنگ دوبار دستگیر شد و هر دو بار فرار کرد. نهایتا با دستور مسئولین مقاومت به الجزایر رفت و در آنجا با ژنرال دوگل دیدار کرد.[۱]

پس از جنگ به عنوان قهرمان جنگ به کشورش بازگشت و تا سال ۱۹۵۱ نماینده مجلس ملی فرانسه بود. در ۱۹۴۹ بنیاد امائوس لیبرته را برای کمک به افراد بی‌خانمان تاسیس کرد. او طی ۵۰ سال برای دفاع و کمک به بی‌خانمان‌ها تلاش کرد. آبه پیر به مدت ۳۰ سال محبوبترین شخصیت فرانسه بود. نشان‌ها و جوایز متعددی از جمله نشان لژیون دونور، بالاترین نشان رسمی فرانسه را دریافت کرد.[۳]

در سال ۱۳۷۳ با مقاومت ایران آشنا شد و با مریم رجوی رئیس جمهور منتخب مقاومت ایران در اورسوراواز دیدار کرد. در سال‌های بعد نیز او بارها از مقاومت ایران دفاع کرد و دیدارهای متعددی با مریم رجوی داشت.[۳]

آبه پیر در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷ در سن ۹۴ سالگی بعد از یک دروه بیماری و بستری شدن در بیمارستان درگذشت.[۲] با درگذشت او فرانسه درغم و ماتم فرو رفت. پیکر او طی مراسمی با حضور هزاران تن از مردم فرانسه به خصوص از طبقات فرودست و فقیر جامعه از کلیسای تاریخی نوتردام پاریس تشییع شد.[۳]  

خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از درگذشت آبه پیر، وی را  «کشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها» که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای بی‌خانمان‌ها به وجدان ملت فرانسه تبدیل شده بود توصیف کرد.[۳]

زندگینامه

تولد تا پایان جنگ جهانی دوم

آبه پیردرروز ۵ اوت سال ۱۹۱۲ در شهر لیون فرانسه بدنیا آمد. خانواده آبه هشت فرزند داشت، پنج پسر و سه دختر. او پنجمین فرزند خانواده بود. پدرش، آنتوان، پیشه ور صنعت ابریشم بافی بود.

آبه پیر در مورد مادرش گفته:«خاطره‌ای که نشاندهنده‌ی محبت از سوی مادرم باشد به‌ یاد ندارم، به‌جز چند روز قبل از ورودم به صومعه که با من زیاد صحبت کرد.»

خانواده‌ی گروئس ابتدا در شهر لیون، مستقر شدند. سپس با بزرگ شدن خانواده، آن‌ها ملکی در زمین‌های مساعد حومه پاریس، خریداری کردند.

هانری، با اسم تعمیدی آبه پیر، کودکی پرجنب وجوش بود. کنجکاو نسبت به همه چیز، او می‌خواست همه چیز را یاد بگیرد. همیشه در پی فهمیدن بود. هانری بنیه‌ای ضعیف داشت واغلب بیمار بود. از زمانی که طفلی بسیار کوچک بود، ایمانی خلل ناپذیر داشت. دفترچه‌های یادداشت خصوصی‌اش گواه عشق بی کرانش به خدا بود.

آبه پیر
آبه پیر در کودکی با خواهران و برادرانش

پدرش آنتوان گروئس، در کمک به بینوایان و فقرا کوتاهی نمی‌کرد. او خود دراین‌باره گفته است: «روزی پدرم من و برادرم را به محله‌ای دور از خانه در شهرک رامبو برد. در آنجا از دیدن تنی چند از دوستان پدرم غافلگیر شدیم. دوستانی که بعضاً شب‌ها در سالن غذاخوری خانه دیده بودیم‌شان. آستین‌ها را بالا زده، مشغول آرایش موهای پسرهای ولگرد بودند. آنجا پدرم را دیدم. پیشبندی به کمرش بسته بود و موهای پسر فقیری را کوتاه میکرد. به ‌یقین دراین کار خیلی ناشی بود، چون پسره با پدرم که موهایش را می‌کشید، بدرفتاری می‌کرد. وقتی برگشتیم، پدرم رو به ما کرده و گفت: «دیدید لایق خدمت به بینوایان بودن چقدر سخت است؟»

درنوجوانی خانواده تصمیم گرفت که هانری و۲ برادر دیگرش را در کالج پانسیون کنند. او که علاقه‌ای برای ماندن در پانسیون نداشت از آنجا فرار کرد. نهایتا پدرش تصمیم گرفت که پسرانش کالج را ترک کنند. در همین دوران او وارد اولین گروه پیشاهنگی شهر لیون شد. رفقایش در پیشاهنگی نام او را «سگ آبی متفکر» گذاشتند.[۱]

پیوستن به کلیسا

در سال ۱۹۲۷ بازدیدی از طرف کالج از معبد سن فرانسوا آسیز داشت. این بازدید و خواندن کتاب زندگینامه سن فرانسوا تأثیر عمیقی بر آبه پیرداشت. او خود در این مورد گفته است: «اینجا بود که من تصمیمم را گرفتم. در روشنایی سن ـ فرانسوا، می‌خواستم راه فداکاری و نثاررا انتخاب کنم تا درون خودم بی چیزترین باشم. با این امید، با او که هست ملاقات کنم.»[۱]

آبه پیر و خانواده‌اش
آبه پیر به همراه خانواده‌اش در ۱۹۳۴

در۱۹۳۱ با توجه به اینکه در خانواده‌ای مرفه بزرگ شده بود و ارثیه قابل توجهی به او رسیده بود، تمامی ارثيه‌اش را به نیازمندان بخشید.[۳]

هانری وقتی نوزده ساله بود، به پدرش خبر داد که می‌خواهد وارد مرام کاپوسن‌ها بشود. در سال ۱۹۳۱، هانری، برادر فیلیپ شد. زندگی رهبانی تلخ و سخت بود. او شش سال را درمیان کاپوسن‌‌ها گذراند واین دوران تأثیر عمیقی بر زندگی او گذاشت. خودش گفته است، اگر این سالیان را نزد برادران کاپوسن زندگی نکرده بود، هرگز آنچه در طول زندگی‌اش به وقوع پیوسته جامه عمل نمی‌پوشید. پس از شش سال در اثر بیماری و سلامتی شکننده‌ی‌ آبه پیر در برابر بیماری، رئیس جمعیت به او توصیه کرد که زندگی کشیشی که مطمئنا برای او ساخته نشده را ترک کند.

آبه پیر روز ۲۴ اوت سال ۱۹۳۸، با بیست و یک نفر از همکلاس‌هایش در مدرسه الهیات، به مقام کشیشی رسید. چند ماه بعد از ورود به قلمرواسقف و حرفه کشیشی، در سال ۱۹۳۹، زنگ ساعت بسیج (جنگ) به صدا در آمد.[۱]

جنگ جهانی دوم

گروهبان جوان، هانری گروئس(آبه پیر)، که ابتدا در شهر مورین و سپس در آلساس وارد بسیج جنگ شده بود، به‌دنبال یک سینه پهلوی بدخیم، مجبور شد بستری شود. زمانیکه واقعه‌ی شکست سال ۱۹۴۰(شکست فرانسه از آلمان نازی) رخ داد، او در شهر ناربون بهبودی خود را بازیافت.

هانری گروئس (آبه پیر) در جوانی

در اوج اشغالگری آلمانی‌ها به‌عنوان کشیش سرخانه‌ی یتیم‌خانه‌ی اداره‌ی خیریه، به ساحل سن ـ آندره، نزدیک گرونوبل فرستاده شد. مدتی بعد معاون کلیسای بزرگ گرونوبل شد. در همین زمان ابتدا مادر و بعد پدرش از دنیا رفتند. در دوران کشیشی در کلیسای گرونوبل واقعه‌ای او را به مقاومت فرانسه پیوند زد. دو مرد یهودی که از تعقیب پلیس فرار کرده‌ بودند به خانه‌ی او مراجعه می‌کنند. او دو روز آنها را مخفی می‌کند. او در ارتباط با راهبه‌های پرورشگاه «زنان سیون» که به فراریان پناه می‌دادند قرار می‌گیرد. درست کردن کارتهای هویت جعلی را از آنان یاد گرفته و به فرار پناهندگان کمک می‌کند.

در آغاز سال ۱۹۴۲، هانری گروئس دوازده یهودی را برای عبور از مرز راهنمایی کرد. آن‌ها به فراریان و همه‌ی کسانی که می‌خواستند برای نبرد به کوه بزنند کمک می‌کردند.

او خود در این‌باره می‌گوید: «در این زمان بود که من به‌همراه دوستانم، اولین کمپ را در شارتوروز ساختم. اما وقتی داوطلبین زیاد شدند، از دره عبور کردیم تا شروع بخش شرقی ارتش ورکروس (ارتفاعات آهکی شمال آلپ)، را پی افکنیم.»

از آن‌زمان به‌بعد حوادث ایجاب می‌کرد که آبه اغلب اسم عوض کند. در آخرین روزهای دوران اشغال، او به‌طورمشخص نام «آبه پیر» را پذیرفت. در آن سال‌های زندگی مخفی، او یک روزنامه‌ی کوچک راه انداخت به‌نام «اتحاد میهن‌پرستان مستقل» و اهداف زیرین را در اولین شماره‌ خود عرضه کرد:

  • ما می‌خواهیم که:
  • مقدرات کشور توسط کسانی که خود انتخاب کرده‌اند اداره شود.
  • آزادی‌های محلی در چهارچوبی نوین، برپا شده و تقویت شود.
  • کارگرانی که در سندیکاهای خاص خود گرد آمده‌اند، در هدایت زندگی اقتصادی ملت، شرکت کنند.
  • درست‌تر: ما می‌خواهیم دولت در خدمت قدرت‌های مالی نباشد، کارگران بالاخره جایگاه شایسته خود در میان ملت را پیدا کنند.
  • قوی‌تر: ما دولتی مقتدر می‌خواهیم، چرا که آزادی و عدالت فقط در سایه‌ی یک چنین دولتی بر قرارمی‌شود.

آبه پیر که شب و روز کارمی‌کرد، بسیار ضعیف شده بود. توصیه شد که از یک منشی کمک بگیرد. به او یک مسؤل سندیکایی به نام دوشیزه لوسی کوتازتوصیه شد. در فردای آزادی فرانسه از اشغال، ژنرال دسکور به این زن نشان صلیب جنگ را اعطا کرد و لوسی کوتاز تا آخرین روزهای حیاتش در کنار آبه پیر باقی ماند و او را درتمام ماموریت‌هایش همراهی کرد.

آبه پیر در سال ۱۹۳۵ در ردای کشیشی.JPG

آبه پیر در خاطره‌‌ای از دوران همکاریش با مقاومت فرانسه گفته است: «من از کشیش خودم برای ماندن در کوه، دو روز مرخصی خواستم. درواقع باید با دو تن از رهبران گروه مقاومت که دیگر تحمل‌شان به‌سرآمده بود، ملاقات می‌کردم… شرایط برای همه‌ی ما خطرناک شده بود. از کمپی به کمپ دیگر می‌رفتم که درمیان طوفانی شدید گیرکردم. باید با لباس‌های خیس شده می‌خوابیدم. فردای آن‌روز بعد ازاین‌که کارهای مقرر را انجام دادم، با موتوربه ایرینی و خانه‌ی پدریم رفتم تا از احوال آن‌ها خبر بگیرم. وقتی به خانه رسیدم تب اسبی گرفته بودم. مرا روی تخت خواباندند و پزشک را خبر کردند. پزشک رفتن با موتور را برایم ممنوع کرد. چند آزمایش تجویز کرد. فردای آنروز با خواندن نتیجه‌ی آزمایشات، خناق تشخیص داده شد. به تخت چسبیده بودم. سه روز بعد، جوانی از گرونوبل به من خبر داد که محل سکونتم را بازرسی کرده‌اند و من باید ناپدید بشوم. این بخشی از قایم موشک‌بازی ماه‌های بعدی بود. درخانه‌ یکی از دوستانم، متوجه شدم که فراریکی از برداران ژنرال دوگل بنام ژاک، گریزناپذیر شده‌است. باید از تبدیل شدن او به گروگانی در دستان دشمنِ اشغالگر جلوگیری می‌کردیم. دشمنی که در استفاده از او علیه رهبر فرانسه‌ی آزاد در لندن، تردیدی به‌خود راه نمی‌داد. ژاک همراه همسرش به صحرایی درنزدیکی گرونوبل پناه آورده بود. گشتاپو خانه آن‌ها را در شهر بازرسی کرده بود. به من اطلاع داده شد که باید آن‌ها را هرچه سریع‌تر به سویس عبور بدهم، اما این امر به سادگی امکان‌پذیر نبود، چرا که ژاک دوگل، فلج شده، به‌سختی قابل جابجایی بود. بعد از حوادثی بسیار، این زوج را به خانه‌ی کشیشِ کولونی- سو- سالِو در مرز هدایت کردم. شب بعد به ‌یمن کمک گمرکچی‌های فرانسوی کاپیتان مییر، ما توانستیم آن‌ها را با عبور دادن از میان گُل‌های خاردار به سویس عبور بدهیم.»

هرچه زمان می‌گذشت، جستجوها برای دستگیری آبه پیر فشرده‌ترمی‌شد. چون دیگر در لیون امنیت نداشت، به پاریس رفت. در آنجا ژورژ بیدول، مسؤل شورای ملی مقاومت بعد از قتل ژان مولن را ملاقات کرد. می‌خواست شرایط ورکورس را به او منتقل کند. کمی بعد، او به «پیرنه» فرستاده شد تا مقدمات یک شبکه فرار از مرز اسپانیا را فراهم سازد. او برای این عملیات با خواهش از یک وزیر، اجازه‌ی عبور برای نفوذ به‌این منطقه‌ی ممنوعه، جهت یک کار خانوادگی را گرفت اما موقع بازگشت از یک عملیات در کامتو- له- بن، توسط گشتاپو دستگیر شد. اولین بار با یک دوچرخه از دست آلمانی‌ها فرار کرد. بلافاصله به مسئولین مقاومت در پاریس وصل شد و آن‌ها را از بازگشایی مقدمات کارش در اسپانیا مطلع کرد. به او دستور داده شد به الجزایر فرار کند. بار دیگر در اسپانیا دستگیر شد. در آنجا توسط کشیش ویتوریا به صلیب سرخ کانادایی در مادرید معرفی شد و با صدور اوراق جعلی به عنوان یک خلبان کانادایی با نام «سیر هاری بارلو» معرفی شده و به الجزایر رفت.

او خود در مورد دومین فرارش می‌گوید: «در زمان جنگ دستگیر شده و فرار کردم… دوستانم فکر می‌کردند، موقع دومین فرارم کشته شده‌ام. آن‌ها دیگر خبری از من نداشتند. در واقع، من موفق شدم، در حالیکه داخل یک بسته‌ی پستی بزرگ در یک هواپیمای آمریکایی مخفی شده بودم، به الجزایر برسم. این هواپیما از ژیلبرالتار می‌آمد. وقتی به الجزایر رسیدم، یک مسافر مخفی بودم. کارت شناسایی‌ام جعلی بود. در مادرید، برایم یک کارت جعلی درست کرده بودند که مرا به‌عنوان یک خلبان کانادایی معرفی می‌کرد.»


در الجزایر نیروهای امنیتی آمریکا با شک اینکه ممکن است جاسوس آلمان باشد او را دستگیر کردند و مدت ۶ ساعت از او بازجویی کردند. با دخالت ژنرال دوگل از بازداشت آزاد شد. یک هفته بعد در الجزایر برای اولین بار با ژنرال دوگل ملاقات کرد.

بعد ازچند روزآبه پیر وارد ارتش آزادیبخش شد، اما با توجه به شرایط شکننده‌ی جسمی‌اش، او را کشیش سرخانه‌ی مدرسه‌ی دریایی و گروه‌های پذیرشی در کازابلانکا گذاشتند.

در بهارسال ۱۹۴۵، پیرـ هنری تیژان، وزیر اطلاعات ارتش آزادیبخش، آبه را به آفریقای غربی و اکاتوریال فرستاد. جایی که باید بین هواداران ویشی و فرانسه‌ی آزاد، آشتی برقرار می‌کرد، زیرا که عمیقاً محیط‌های سیاسی، اداری و مذهبی از هم گسسته بود. تیژان، یکی از بنیانگذاران جنبش جمهوریخواهان ملی(MRP)، حزب سوسیال مسیحی‌ها بود. بنا به توصیه‌ی تیژان آبه پیر درحوزه‌ی نانسی خود را به‌عنوان کاندیدا معرفی کرد و مورد حمایت دوستانش در مقاومت قرار گرفت و در اولین مجلس قانونگذاری به‌عنوان نماینده، انتخاب شد. او دوباره خود را کاندیدا کرد و تا سال ۱۹۵۱دوبار به نمایندگی انتخاب شد.

آبه پیر کشیش حامی فقرا
آبه پیر در میان بی‌خانمانها

آبه پیر درباره فعالیتها‌یش در دوران جنگ می‌گوید: «شانسی که در طول جنگ داشتم این بود که هرگز مجبور نشدم کسی را بکشم. هرگز خودم را در شرایطی نیافتم که بگویم: «اگر او را نکشم مرا خواهد کشت» به‌این مباهات نمی‌کنم. من به کسانی که می‌جنگیدند کمک می‌کردم و برایشان تدارکات می‌آوردم. من روزنامه‌ای راه انداختم که سه شماره‌ی آن منتشر شد. اسم این روزنامه «اتحاد میهن پرستان مستقل بود.»


پس از جنگ مردی که او را لو داده بود، به دادگاه احضار شد، همسرش از آبه خواهش کرد تا در دادگاه حاضرشود. او در حالیکه نماینده‌ی مجلس بود و مدال افتخار گرفته بود، به‌عنوان شاهدی برای تبرئه در دادگاه حاضرشد. آن مرد می‌توانست در فضای حاکم برآن زمان به مرگ محکوم شود ولی آبه شهادت داد که عمل این مرد به‌خاطر منافع نبوده بلکه به‌خاطر نوعی گمراهی بوده است.[۱]

دوران پس از جنگ

آبه پیر در پایان جنگ جهانی دوم به‌عنوان نماینده مجلس انتخاب شد، اما در سال ۱۹۵۱ از این سمت استعفا داد و تا پایان عمر، زندگی خویش را یکسره وقف کمک به بی‌پناهان نمود.

فعالیت‌های او در سال ۱۹۴۹ وارد مرحله‌یی تازه شد. او در این سال جنبش امائوس را تأسیس کرد. آنگاه به‌مدت نیم قرن، بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر برای کمک به بی‌خانمان‌ها تلاش کرد.[۲]

در زمستان سرد ۱۹۵۴ تحت تاثیر مرگ زن کارتون خوابی که در خیابان جانش را از دست داد بر فعالیتهای انساندوستانه‌اش افزود و توانست لایحه‌ای را در مجلس ملی فرانسه به تصویب برساند که دولت را موظف می‌کرد برای بی‌سرپناهان فرانسه خانه فراهم کند. او برای اینکه درد بی‌خانمان‌ها را درک کند دربین آنها در خیابان می‌خوابید. در این رابطه رو به وزیر مسکن وقت فرانسه گفت، شما که از سرما و بی‌پناهی چیزی نمی‌دانید، ساکت باشید.

او طی فراخوانی مردم فرانسه را به قیام برای کمک به بی‌خانمان‌ها دعوت کرد. فراخوان او سر‌آغاز جنبشی گستره  درحمایت از بی‌خانمان‌ها گردید. زمانی‌‌ که او از رادیو لوکزامبورگ ازمردم برای کمک به خانمان‌ها کمک خواست، سیل کمک بود که به سویش سرازیر شد. «چارلی چاپلین»‌ نیز به فراخوان آبه پیر پاسخ داد و مبلغ قابل توجهی را به او اهدا کرد.

آبه پیر و چارلی چاپلین
دیدار چارلی چاپلین با آبه پیر

اقبال عمومی و محبوبیت آبه پیر بسیاری از سیاستمداران هم عصرش را به هراس انداخت که ممکن است آبه پیر جای آنها را بگیرد اما این کشیش انساندوست تا آخر عمر با همان ردای کشیشی در نهایت سادگی زندگی کرد و «کشیش قهرمان بی خانمان‌ها» لقب گرفت.

ایده‌ها و جنبش آبه پیر پس از مرگش نیز ادامه یافت. انجمن خیریه او در بیش از ۴۰ کشور جهان فعالیت دارد.[۳]

او ۱۷بار به‌عنوان شخصیت محبوب مردم فرانسه برگزیده شد. مردم فرانسه او را به عنوان یکی از ۱۰ چهره برتر و ماندگار تاریخشان انتخاب کردند.[۲]

حمایت از مقاومت ایران

آبه پیر اولین بار در مرداد ۱۳۷۳ با مقاومت ایران آشنا و با خانم مریم رجوی درحل اقامتش در اور‌سواواز دیدار کرد. او دراین دیدار درمورد حکومت آخوندی گفت، این حکومت برخلاف نص صریح همان قرآنی که ادعای پیروی از آن را دارد، به‌وسیله ترور و کشتار، سکوت را به ملت بزرگی تحمیل کرده است.[۳]

در طول سالهای بعد آبه پیر بارها با مریم رجوی دیدار کرد و همواره از حامیان مقاومت ایران بود. آبه پیردر یکی از ملاقات‌هایش با مریم رجوی، کتابی به نام «آبه پیر، تصاویر یک زندگی» را به او هدیه کرد که در صفحه اول آن نوشته بود «به همه شجاعان در اشرف»[۱]

آبه پیر پس از آشنایی با مقاومت ایران در نامه‌ای به ریاست اتحادیه اروپا نوشت:

«…من بیش از ۱۲سال است که با اعضای مقاومت ایران رفت و آمد دارم و نمی‌توانم دوستی‌ام نسبت به آنها را پنهان کنم. آنها زنان و مردانی هستند که شجاعانه برای ارزش‌هایی که انگیزه‌ی هر عضو مقاومت و هر دموکراتی در جهان است، مبارزه می‌کنند.»

‌ٰژاگ لوگ رئیس امائوس لیبرته و از همراهان بسیار نزدیک آبه پیر در خاطراتش در مورد پیوند عمیق او با مقاومت ایران گفت:

«…ما آن شب با هم مراسم نماز را به‌جا آوردیم. او یک مسیحی بود مثل من ولی نگرشی فراجهانی داشت. به‌عنوان مثال یکی از زیباترین نشانه‌های همدلی او با مقاومت ایران اتفاقاً در این بود که او همیشه نان مقدس را که ارزشمندترین چیز برای مسیحیان است، در جعبه‌ای قرار می‌داد که پرزیدنت مریم رجوی به او هدیه کرده بود و مریم در نزد او سمبل مبارزه برای حقوق‌بشر بود.»[۲]

آخرین دیدار با مریم رجوی

صبح روزپنجشنبه ۲۱‌مهر‌ماه ۱۳۸۵، آبه ‌پیر، با خانم مریم رجوی در محل اقامتش در اورسوراواز دیدار و گفتگو کرد.

در مراسم استقبال از آبه پیر گروهی از ایرانیان هوادار مقاومت، شخصیت‌های عضو شورای ملی مقاومت ایران و همسایگان فرانسوی مقاومت ایران دراور سوراوازشرکت داشتند و با تقدیم شاخه‌های گل و ابراز احساسات، از حمایت او از مقاومت ایران تجلیل کردند.

هنگام ورود آبه پیر، مریم رجوی پس از خیر مقدم گفت، شما این خانه را مثل خانه خودتان تلقی کنید.از حضور شما در این‌جا، جامعه ایرانیان و همه ایرانیان و فرانسویانی که در والدواز زندگی می‌کنند خوشحال هستیم. مایلم از شما نه فقط به‌خاطر روح بزرگ بشردوستانه و پرمحبت‌تان بلکه به‌طور خاص به‌خاطر همه تلاش‌هایتان در حمایت از مردم رنج‌کشیده ایران ومقاومت‌شان، تشکر کنم.

آبه‌ پیر در بدو ورود به اورسوراواز گفت، عکس‌های این دیداررا باید جایی درکنار مجسمه مریم مقدس قرار دهم.

درجریان این دیدار، آبه پیر از نمایشگاه و موزه شهیدان مقاومت ایران بازدید کرد و مریم رجوی برای او درباره تصویرها، یادگارها و کارهای دستی زندانیان سیاسی که دراین محل قرار داشت، توضیحاتی داد.

در این دیدارآبه پیر کتابی به رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران هدیه کرد که «فرشته لبخند» نام دارد. وی توضیح داد که این کتاب روز گذشته منتشر شده و درباره مجسمه‌یی در کلیسای اعظم شهر رنس می‌باشد. مریم رجوی نیز کتابی را که توسط مقاومت ایران درباره زندگی و فعالیت‌های آبه پیر تهیه شده بود به‌ وی تقدیم کرد.

رئیس جمهور برگزیده مقاومت درجریان گفتگوی خود با آبه پیر، نامه‌یی را که خانم مژگان پارسایی جانشین رهبرمقاومت درشهر اشرف از شهراشرف درعراق خطاب به آبه پیر نوشته بود، به وی داد. در این نامه مژگان پارسایی سلام‌های رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران در شهر اشرف را به ‌آبه پیر رسانده و نوشته بود، برای ما آبه پیر، مرد بزرگ خداست که دوستی وعشق می‌آورد.آبه پیر نامه‌یی را که از شهر اشرف آمده بود بوسید.

آبه پیر و مریم رجوی
آخرین دیدار آبه پیر با مریم رجوی در اورسواواز در ۱۳۸۵

درادامه این دیدار مریم رجوی خطاب به آبه پیر گفت: «پیامبر ما محمد(ص)، حبیب و عشق خدا نامیده شده است. زیرا از بالاترین ارزش‌ها در نزد خدا عشق و امید و سرزندگی است و شما از جمله مردان بزرگی هستید که مبشرعشق، امید و صلح برای همه انسان‌ها هستید. شما سمبل این ارزش‌ها در فرانسه هستید و این برای مقاومت ایران که پیرو چنین راه و رسمی است، بسیار ستودنی است.»

رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت یک فرش ایرانی را که تصویر حضرت مسیح (ع) درآن بافته شده و نیز مدالی که دروازه ورودی شهر اشرف درآن نقش بسته بود، به ‌آبه‌ پیراهدا کرد. درادامه این دیدار، عزیز، مادر رضایی‌های شهید و مادر کوشالی از مادران شهیدان مجاهد قابی با کلمه الله را به آبه پیر هدیه کردند. خانم معصومه جوشقانی، از زندانیان سیاسی ازبند‌رسته، ترجمه فرانسوی کتاب خاطرات زندان مجاهد خلق هنگامه حاج حسن را به آبه پیر اهدا کرد.  استاد بهرام عالیوندی یکی از تابلوهای نقاشی خود را که جنایت‌های رژیم آخوندی در آن تصویر شده بود، به ‌آبه پیر تقدیم کرد. سه تن از فرزندان شهیدان نماد سمبلیک زندانی شکنجه شده را هدیه کردند و استاد جلال گنجه‌ای یک جلد کلام الله مجید با ترجمه فرانسوی اهدا کرد.آبه پیر هنگام دریافت قرآن با اشاره به روح پیام واحد ادیان توحیدی گفت در اساس یک مذهب بیشتر در دنیا وجود ندارد و آن این است که خدا ما را دوست دارد و ما خدا را دوست داریم.

در پایان دیدار، خانم مریم رجوی با اهدای فیلمی از زندگی و فعالیت‌های آبه‌پیر که توسط مقاومت ایران ساخته شده است گفت، از طریق تلویزیون مقاومت ما به مردم ایران می‌گوییم که مردان خدا و منش و زندگی آن‌ها رودرروی آخوندهایی است که مدعی نمایندگی خدا هستند. اورسوراواز از حضور و دیدار شما مفتخر است. شما به مردم این جا و به ایرانیانی که برای دستیابی به آزادی مردم‌شان سختی‌های بسیار تحمل کرده‌اند، امید و دلگرمی می‌دهید. در شرایطی که در ایران به ‌نام خدا سرکوبی و شکنجه می‌کنند، مردم ایران از شنیدن صدای شما دلگرم می‌شوند.

آبه پیر نیز گفت، بدترین توهین به خدا این است که وقتی کسی را می‌کشند بگویند این خواست خداست. وی اظهار امیدواری کرد که مقاومت ایران فرش سرخ بعدی را پس از پیروزی آزادی درایران بگستراند و خطاب به‌ رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران  گفت: «می‌دانید که من شما را بسیار دوست دارم.»[۴]

سخنانی از آبه پیر

جملات بسیاری از آبه پیر باقی مانده است او درجایی گفته بود:«خدا در آسمان نیست، بلکه در این فرد بی‌خانمان و ستم کشیده‌یی است که دارد با تو حرف می‌زند. …تو که در حال خواندن این مطلب هستی و من که در حال گفتن این حرف هستم، درخشش خدا در ما منعکس می‌شود، آنگاه که برای فراهم کردن یک زندگی بهتر و شرافتمندانه‌تر برای این پایین‌ترین‌ها تلاش کنیم…».

هنگامی که گزارشگر کانال ۲ تلویزیون فرانسه از او پرسید: «دوست داری چه چیزی روی سنگ مزارت نوشته شود»، گفت: بنویسید «تلاش کرد عشق بورزد».

او همواره این دعا را یادآوری می‌کرد که: «مرگ یک دیدار به‌تأخیر افتاده با یک دوست است»

او که ۳۰ سال به عنوان محبوبترین شخصیت فرانسه از طرف مردم برگزیده شده بود با فروتنی می‌گفت:

«‌ …من کاره‌یی نبودم. تنها هنرم، شانه خالی‌نکردن از زیر بار مسئولیت بود. مسئولیت‌هایی را پذیرفتم که معمولاً دیگران یا از برابرشان می‌گریزند… یا با بی‌توجهی آن‌را می‌پذیرند… من هم وظیفه‌یی را که به دوش دارم، انجام می‌دهم؛ گاهی خوب و گاهی هم بد؛ آمیزه‌یی از اشک‌ها و لبخندها…».

«…یقین به آزادی، علتی جز این ندارد که ما شایستگی این را پیدا کنیم تا عشق را با عشق پاسخ دهیم. زیبایی خیره‌کننده آزادی از این جهت نیست که ما را از چیزی آزاد سازد، بلکه از آن روست که ما را برای چیزی آزاد سازد؛ برای دوست‌داشتن و دوست‌داشته شدن».

آبه پیر، اعتقاد و یقین خود به عشق و آزادی را این‌گونه بیان کرده است:

«…اگر بخواهم جان‌مایه کلام و یقینی را که به آن دست یافته‌ام، به‌کسانی بگویم که مبارزه را در فراسوی نشان‌دادن چهره‌یی مردمی‌تر از انسان به‌پیش می‌برند، دستاورد و حاصل همه اندیشه‌هایم جز این نخواهد بود که: «زندگی یعنی آموختن عشق». او سپس با گفتن این‌که وقتی کسی دانسته‌هایش را بیان می‌کند، پی‌می‌برد که این دانسته‌ها به چند یقین نیز راه برده‌اند، یقین خود را این‌گونه بسط داد:

«من به ۳یقین دست یافته‌ام: اول، وجود ابدی عشق است؛ دوم، کسی ما را دوست دارد؛ سوم، ما آزاد هستیم. کاش می‌توانستم این ۳ یقین را به دیگران نیز انتقال دهم…».[۲]

درگذشت آبه پیر

روز دوشنبه ۲۲ژانویه ۲۰۰۷(۲بهمن ۱۳۸۵) در ساعت ۴ و ۲۵ د قیقه بامداد آبه پیر، قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه، کشیش برجسته و بنیانگذار جنبش امائوس پس از یک دوره بیماری در بیمارستان «ول دو گراس» درگذشت. خبر درگذشت او خبر اول تمامی رسانه‌های فرانسه بود.

تشییع آبه پیر در کلیسان نوتردام
مراسم تشییع آبه پیر در کلیسای تاریخی نوتردام پاریس

مردم دسته دسته به طرف بیمارستان شتافتند تا نسبت به مردی که به «وجدان بیدار چند نسل از فرانسویان» تبدیل شده بود ادای احترام کنند.

تشییع پیکر آبه‌ پیر در کلیسای نتردام پاریس، ادای احترام یک ملت به او بود. حرکتی  که به‌ندرت در فرانسه رخ می‌دهد.

هزاران نفر در مراسم تشیع او شرکت داشتند.در ردیف اول جمعیت، فقرای تحت پوشش بنیاد خیریه آبه‌ پیر حضور داشتند. آبه می‌خواست آنها در صفوف اول باشند و نه این‌که به صفوف عقب فرستاده شوند. روی تابوتش، عصای او و مدال افتخار صلیب بزرگ لژیون دونور، بالاترین نشان افتخار رسمی فرانسه قرار داشت.[۲]

خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از درگذشت آبه پیر، وی را «کشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها» که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای بی‌خانمان‌ها به وجدان ملت فرانسه تبدیل شده بود توصیف کرد.

پس از درگذشت آبه پیر مقاومت ایران مراسمی را در بزرگداشت او برگزار کرد. در قسمتی از این مراسم خانم مریم رجوی در مورد آبه پیر گفت: «به راستی که او یک شورشی خدا، یک عصیانگر به جبر زمانه و یک خدمتگزار برای همه فقرا و مستمندان بود. او طی ۵۰ سال کار بی وقفه و قدم به قدم و ذره به ذره و با پرداخت قیمت از خودش و همه زندگیش به همه آموخت که چگونه می‌توانند از خودشان بگذرند و چگونه خوبی‌ها و توانمندی‌های خود را در اختیار دیگران بگذارند. به راستی تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه عمر، یعنی تا آخرین لحظات سنش در ۹۴ سالگی سمبل چنین ارزش والایی بود. او یک رزمنده آزادی ویک مبارز علیه فاشیسم بود.»[۳]

منابع