۲٬۳۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''رژیم ولایت فقیه''' | '''رژیم ولایت فقیه''' نام نظام حاکم بر کشور ایران است. بنیانگذار رژیم ولایت فقیه روحالله خمینی بود که با پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی، بر مسند قدرت تکیه زد. پایه رژیم ولایت فقیه بر نظریه ولایت فقیه استوار است که در محتوا مضمون آن غصب حق حاکمیت مردم ایران است. خمینی این نظریه را در فاصله سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ طی درسهای حوزوی خود زمانی که در نجف در تبعید بود تدریس میکرد. این دروس در کتابی به نام حکومت اسلامی در سال ۱۳۴۸ منتشر شد. ولایت فقیه بر حکومت فقیه تاکید دارد که در سال ۱۳۵۸ هنگام تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به شکل چند اصل وارد قانون اساسی ایران شد. این اصول ستون فقرات حکومت جمهوری اسلامی هستند. در سالهای بعد به ولایت فقیه به ولایت مطلقه فقیه تغییر نام داد. | ||
در نظریه ولایت فقیه تشکیل حکومت اسلامی اصلیترین هدف مسلمانان ذکر شده است و حفظ آن به هر وسیله ممکن از همه امور واجبتر است. در این نظریه ولایت فقیه هیچ حد و مرزی ندارد و فراتر از هر قانونی است و هیچ قانونی نمیتواند آن را محدود کند. خمینی در نامهای به خامنهای در سال ۱۳۶۶ گفت:« » | |||
رژیم ولایت فقیه به علت ماهیت خود که یک نظام مادون سرمایهداری است و برای حفظ حاکمیت خود بر دو پایه سرکوب و صدور تروریسم استوار است. سرکوب در رژیم ولایت فقیه بر همه امور اجتماعی و زندگی مردم اعمال میشود. زن ستیزی یکی از نمودهای بارز سرکوب در رژیم ولایت فقیه است و به عنوان یکی از اصلیترین ویژگیهای آن محسوب میشود. سرکوب همچنین بر اقلیتهای مذهبی به شدت اعمال میشود. جریانهای مختلف سیاسی از جمله سازمان مجاهدین خلق ایران نیز از ابتدای روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه در ایران مورد سرکوب قرار گرفتند. بسیاری از حرکتهای اعتراضی مانند اعتراضات دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، اعتراضات به نتایج انتخابات در سال ۱۳۸۸، اعتراضات اقشار مختلف مردم در دی ۱۳۹۶ و اعتراضات گسترده به گرانی قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸ به شدت از سوی رژیم ولایت فقیه سرکوب شد. | |||
یکی دیگر از پایههای رژیم ولایت فقیه صدور تروریسم به خارج از مرزهای ایران است. از این کارکرد رژیم ولایت فقیه در جمهوری اسلامی با نام صدور انقلاب نام برده میشود که از ابتدای حاکمیت این رژیم با جدیت از سوی سران این رژیم به ویژه خمینی دنبال شده است. اولین هدف صدور تروریسم و بحران سازی رژیم ولایت فقیه کشور عراق بود. خمینی قبل از شروع جنگ ۸ ساله بین ایران و عراق مردم و ارتش عراق را به قیام علیه حکومت این کشور فرا میخواند. عوامل رژیم ولایت فقیه به اقدامات تروریستی درعراق دست زدند و تعدادی از شهرهای مرزی عراق توپباران شد. رژیم ولایت فقیه به خصوص بعد از مرگ خمینی دست به ترور مخالفان خود در خارج از مرزهای ایران زد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اصلیترین بازوی سرکوب و صدور تروریسم رژیم ولایت فقیه است به دخالت در کشورهای منطقه از جمله عراق، سوریه، یمن دست زده است. اهداف تروریستی و دخالت در امور کشورهای منطقه از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران که نیروی برون مرزی سپاه است اجرا میشود. نیروی قدس از طریق نیروهای نیابتی مانند حزبالله لبنان، انصارالله یمن،حماس و جهاداسلامی فلسطین، تبپهای الاشتر بحرین و کتائب حزبالله و حشدالشعبی در عراق در امور این کشورها دخالت میکند. | |||
اقتصاد در رژیم ولایت فقیه بر چنگ انداختن بر منابع ملی و بهرهبرداری انحصاری باندهای حاکم استوار است و از هیچ قاعده و قانون شناخته شده کلاسیک پیروی نمیکند. در آمد اصلی این رژیم از فروش نفت حاصل میشود و به اصطلاح یک اقتصاد تک پایه است. | |||
از ابتدای روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه در ایران دعواها و اختلافات درونی آن برای تسلط بر منابع مالی و بدست آوردن هژمونی در حاکمیت بود. هر جناح مدعی است که راهحل خودش برای حفظ نظام کارایی دارد و در صدد حذف جناح مقابل است. | |||
رژیم ولایت فقیه بنا به ماهیت خود و اینکه تمام ارکان آن بر ولایت فقیه استوار است قابلیت اصلاح ندارد و اگر تن به اصلاحات واقعی بدهد در واقع موجودیت خود را نفی کرده است. | |||
== خمینی بنیانگذار رژیم ولایت فقیه == | == خمینی بنیانگذار رژیم ولایت فقیه == | ||
خمینی در سال ۱۲۷۹ شمسی در خمین متولد شد. پدرش مصطفی پسر احمد هندی بود. مادرش هاجر دختر میرزا احمد از اهالی خمین بود. به گفته مرتضی پسندیده، برادر خمینی، پدر او در خمین شخص با نفودی بوده و خدمه و تفنگچی داشت. زمانیکه خمینی دوساله بود، پدرش به دست یکی از همراهانش به قتل رسید. خمینی دوران نوجوانی را در خمین گذراند و صرف و نحو و منطق را نزد برادر بزرگترش مرتضی پسندیده آموخت. از ۱۲۹۸ به ترتیب در حوزههای اصفهان و اراک و قم تحصیل کرد. در سال ۱۳۰۵ در حوزه قم سطوح عالیهی آموزشهای حوزوی را به پایان رساند و در سال ۱۳۱۵ در شمار آخوندهای مدعی اجتهاد بود. مهمترین استاد خمینی شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم بود که او نیز شاگرد شیخ فضلالله نوری بود.<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر ـ ص۲۴ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | خمینی در سال ۱۲۷۹ شمسی در خمین متولد شد. پدرش مصطفی پسر احمد هندی بود. مادرش هاجر دختر میرزا احمد از اهالی خمین بود. به گفته مرتضی پسندیده، برادر خمینی، پدر او در خمین شخص با نفودی بوده و خدمه و تفنگچی داشت. زمانیکه خمینی دوساله بود، پدرش به دست یکی از همراهانش به قتل رسید. خمینی دوران نوجوانی را در خمین گذراند و صرف و نحو و منطق را نزد برادر بزرگترش مرتضی پسندیده آموخت. از ۱۲۹۸ به ترتیب در حوزههای اصفهان و اراک و قم تحصیل کرد. در سال ۱۳۰۵ در حوزه قم سطوح عالیهی آموزشهای حوزوی را به پایان رساند و در سال ۱۳۱۵ در شمار آخوندهای مدعی اجتهاد بود. مهمترین استاد خمینی شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم بود که او نیز شاگرد شیخ فضلالله نوری بود.<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر ـ ص۲۴ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
=== خمینی در دوران | === خمینی در دوران رضا شاه === | ||
در دوران دیکتاتوری رضا شاه خمینی که دوران جوانی را میگذراند، مشغول درسهای حوزه بود. در دوران حکومت رضا شاه روحانیون بسیاری بودند که در برابر زورگوییهای او اعتراض کردند. در صدر روحانیون ضد دیکتاتوری رضا شاه سید حسن مدرس قرار داشت که تا لحظه شهادت تحت انواع فشارها بود و نهایتا در ۲۳ آذر ۱۳۱۶ به دستود رضاشاه به شهادت رسید. در تمام این وقایع خمینی در سکوت بود. خمینی در دیداد با هیأت دولت در شهریور ۱۳۶۱ گفته بود: «هر کس زمان رضاشاه را درک کرده باشد، میداند که آن زمان غیر از زمان محمدرضاشاه بود. رضاشاه قلدری بود که شاید مردم ما او را خیلی نمیشناختند و شاید تاریخ کمتر کسی را مثل او به یاد داشته باشد. مدرس در مقابل او با قدرت ایستاد...» | در دوران دیکتاتوری رضا شاه خمینی که دوران جوانی را میگذراند، مشغول درسهای حوزه بود. در دوران حکومت رضا شاه روحانیون بسیاری بودند که در برابر زورگوییهای او اعتراض کردند. در صدر روحانیون ضد دیکتاتوری رضا شاه سید حسن مدرس قرار داشت که تا لحظه شهادت تحت انواع فشارها بود و نهایتا در ۲۳ آذر ۱۳۱۶ به دستود رضاشاه به شهادت رسید. در تمام این وقایع خمینی در سکوت بود. خمینی در دیداد با هیأت دولت در شهریور ۱۳۶۱ گفته بود: «هر کس زمان رضاشاه را درک کرده باشد، میداند که آن زمان غیر از زمان محمدرضاشاه بود. رضاشاه قلدری بود که شاید مردم ما او را خیلی نمیشناختند و شاید تاریخ کمتر کسی را مثل او به یاد داشته باشد. مدرس در مقابل او با قدرت ایستاد...» | ||
خط ۱۱: | خط ۲۳: | ||
درکتاب «نهضت امام خمینی» برای توجیه این بیعملی آمده است: «امام خمینی از آنجا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار میباشد، توانست با تاکتیک و نهانکاریها که از دستورات و تعالیم زندهی اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی را غافلگیر سازد...».<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- ص۳۵ و ۳۶ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | درکتاب «نهضت امام خمینی» برای توجیه این بیعملی آمده است: «امام خمینی از آنجا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار میباشد، توانست با تاکتیک و نهانکاریها که از دستورات و تعالیم زندهی اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی را غافلگیر سازد...».<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- ص۳۵ و ۳۶ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
=== خمینی در دوران محمد رضا شاه === | |||
در سالهای بعد از شهریور ۲۰ و سقوط رضاخان که یک فضای نسبتا باز سیاسی ایجاد شده بود خمینی بالاخره سکوت خود را شکست و در کتاب کشفالاسرار به انتقاد از دیکتاتوری رضاخان که دیگر وجود نداشت پرداخت. در دوران نخست وزیری دکتر مصدق خمینی در کنار کاشانی و از نزدیکان او بود. و در جهت مخالفت را دولت ملی دکتر مصدق میکوشید. خمینی بعد از رسیدن به قدرت بارها کینه خود نسبت به مصدق را اعلام کرد. اولین بار بعد از مراسم سالگرد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ که آیتالله طالقانی در آن مراسم سخنرانی کرد؛ این مراسم را میتینگ راه انداختن «برای هر استخوانی» توصیف کرد. خمینی در سخنرانی خود در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰نیز گفت که مصدق مسلمان نبود<ref>صحیفه نور - جلد ۱۵</ref> او همچنین با بیان اینکه مصدق از اسلام سیلی خورد (اشاره به کودتای استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق) ابراز خرسندی کرد. | در سالهای بعد از شهریور ۲۰ و سقوط رضاخان که یک فضای نسبتا باز سیاسی ایجاد شده بود خمینی بالاخره سکوت خود را شکست و در کتاب کشفالاسرار به انتقاد از دیکتاتوری رضاخان که دیگر وجود نداشت پرداخت. در دوران نخست وزیری دکتر مصدق خمینی در کنار کاشانی و از نزدیکان او بود. و در جهت مخالفت را دولت ملی دکتر مصدق میکوشید. خمینی بعد از رسیدن به قدرت بارها کینه خود نسبت به مصدق را اعلام کرد. اولین بار بعد از مراسم سالگرد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ که آیتالله طالقانی در آن مراسم سخنرانی کرد؛ این مراسم را میتینگ راه انداختن «برای هر استخوانی» توصیف کرد. خمینی در سخنرانی خود در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰نیز گفت که مصدق مسلمان نبود<ref>صحیفه نور - جلد ۱۵</ref> او همچنین با بیان اینکه مصدق از اسلام سیلی خورد (اشاره به کودتای استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق) ابراز خرسندی کرد. | ||
در سال ۱۳۴۱ بعد از تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی که حق رأی به زنان داده شده بود خمینی به آن اعتراض کرد. در ۱۶خرداد۴۲ و در پی یک سخنرانی تند علیه حکومت شاه خمینی بازداشت شد و به مدت دو ماه در زندان بود. در ۴ آبان ۱۳۴۳ در پی سخنرانی خمینی در اعتراض به قانون کاپیتولاسیون، او بلافاصله دستگیر و به ترکیه تبعید شد. پس از یکسال که در ترکیه بود او به نجف رفت و تا مهر ۱۳۵۷ در نجف بود. او در سالهای تبعید اساسا سکوت اختیار کرد. در سال ۱۳۴۹ بعد از واقعه سیاهکل که تعدادی از رزمندگان فدایی به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله کردند خمینی در واکنش به این واقعه در نامهای به اتحادیهی دانشجویان مسلمان خارج کشور نوشت: «از حادثه آفرینی استعمار در کشورهای اسلامی نظیرحادثهی سیاهکل و حوادث ترکیه فریب نخورید و اغفال نشوید.»<ref>پابه پای آفتاب -جلد۳ ص۱۶۳- مصاحبه با حمید روحانی</ref> | |||
درسالهای ۱۳۴۴تا ۱۳۵۰ خمینی به تدریس در حوزه نجف مشغول بود و مباحث حکومت اسلامی او که طرح او برای حکومت آینده است در این سالها در جمع شاگردان محدود او تدریس شده است. در سالهای بعد از ۱۳۵۰ با ظهور سازمانهای انقلابی نظیر مجاهدین و فدائیان در مبارزه علیه حکومت پهلوی، و محبوبیت آنان نزد توده مردم، خمینی نیز از این فرصت استفاده کرد و در فاصله سالهای ۵۰ تا ۵۷، یازده پیام خطاب به دانشجویان و جوانان صادر کرد. او در مقابل محبوبیت روز افزون مجاهدین در جامعه که باعث شده بود بسیاری از شاگردان و نزدیکان او هوادار مجاهدین شوند، تحت فشار بود. او هیچ گاه مجاهدین را تایید نکرد اما تحت فشار افکار عمومی جامعه برای واگذاری یک سوم از سهم امام به خانواده زندانیان سیاسی و نشر کتب اسلامی سیاسی فتوا صادر کرد. | |||
درسالهای | |||
در سال ۱۳۵۵ که کارتر با سیاست حقوق بشر در آمریکا روی کار آمد و در پی این سیاست رژیم شاه را مجبور کرد که شکنجه در زندانها را کنار بگذارد خمینی که این فضا را خوب درک کرده بود، دوباره سکوت سالیان خود را شکست و از فرصت بهدست آمده استفاده کرد. در آبان ۱۳۵۶ شاه از آمریکا بازگشت و بر سیاست جدید و استمرار فضای باز سیاسی تاکید کرد. خمینی دو ماه بعد در سخنرانی به مناسبت مرگ پسرش مصطفی آخوندها را به استفاده از فرصت بهدست آمده فراخواند و گفت: | در سال ۱۳۵۵ که کارتر با سیاست حقوق بشر در آمریکا روی کار آمد و در پی این سیاست رژیم شاه را مجبور کرد که شکنجه در زندانها را کنار بگذارد خمینی که این فضا را خوب درک کرده بود، دوباره سکوت سالیان خود را شکست و از فرصت بهدست آمده استفاده کرد. در آبان ۱۳۵۶ شاه از آمریکا بازگشت و بر سیاست جدید و استمرار فضای باز سیاسی تاکید کرد. خمینی دو ماه بعد در سخنرانی به مناسبت مرگ پسرش مصطفی آخوندها را به استفاده از فرصت بهدست آمده فراخواند و گفت: | ||
خط ۲۷: | خط ۳۸: | ||
خمینی بعد از اطمینان یافتن از مواضع آمریکا در قبال حکومت شاه و تضعیف پایههای سلطنت شاه، به طور بیسابقهای به سخنرانیها و موضعگیریهای سیاسی خود افزود و برای به چنگ آوردن رهبری جنبش مردم و انقلاب ضد سلطنتی خیز برداشت. او برای رسیدن به این منظور عقاید واقعی خود را پنهان میکرد و حتی خلاف آن اظهار نظر میکرد. به عنوان نمونه در حالیکه در سال ۴۱ با حق رأی زنان مخالفت کرده بود در اردیبهشت ۱۳۵۷ در مصاحبهای با روزنامه فرانسوی لوموند در نجف گفت: «در خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنها نبوده است... زن مساوی مرد است، زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند...»<ref>صحیفه نور - جلد ۲ - ص۴۴</ref> در همین مصاحبه او هر گونه قصد و تمایل خود برای قرار گرفتن در رأس قدرت را انکار کرد. | خمینی بعد از اطمینان یافتن از مواضع آمریکا در قبال حکومت شاه و تضعیف پایههای سلطنت شاه، به طور بیسابقهای به سخنرانیها و موضعگیریهای سیاسی خود افزود و برای به چنگ آوردن رهبری جنبش مردم و انقلاب ضد سلطنتی خیز برداشت. او برای رسیدن به این منظور عقاید واقعی خود را پنهان میکرد و حتی خلاف آن اظهار نظر میکرد. به عنوان نمونه در حالیکه در سال ۴۱ با حق رأی زنان مخالفت کرده بود در اردیبهشت ۱۳۵۷ در مصاحبهای با روزنامه فرانسوی لوموند در نجف گفت: «در خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنها نبوده است... زن مساوی مرد است، زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند...»<ref>صحیفه نور - جلد ۲ - ص۴۴</ref> در همین مصاحبه او هر گونه قصد و تمایل خود برای قرار گرفتن در رأس قدرت را انکار کرد. | ||
خمینی در ۱۳ مهر ۱۳۵۷ از طریق کویت به پاریس رفت. رفتن خمینی به پاریس او را در مرکز توجهات جهانی قرار داد. در روزهای پایانی رژیم پهلوی خمینی و نمایندگانش در پاریس و تهران به طور دائم با نمایندگان ایالات متحده برای انتقال آرام قدرت و جلوگیری از انقلاب قهر آمیز مذاکره میکردند. در ۱۲ بهمن ۵۷ خمینی از پاریس به تهران آمد. در ۱۶ بهمن تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان که حکم آن به امضای خمینی رسیده بود اعلام شد. خمینی دولت بازرگان را دولت امام زمان نامید، اما یک سال بعد خمینی بوسیله نیروهای موسوم به «خط امام» سفارت آمریکا را اشغال کرد و دیپلماتهای | خمینی در ۱۳ مهر ۱۳۵۷ از طریق کویت به پاریس رفت. رفتن خمینی به پاریس او را در مرکز توجهات جهانی قرار داد. در روزهای پایانی رژیم پهلوی خمینی و نمایندگانش در پاریس و تهران به طور دائم با نمایندگان ایالات متحده برای انتقال آرام قدرت و جلوگیری از انقلاب قهر آمیز مذاکره میکردند. در ۱۲ بهمن ۵۷ خمینی از پاریس به تهران آمد. در ۱۶ بهمن تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان که حکم آن به امضای خمینی رسیده بود اعلام شد. خمینی دولت بازرگان را دولت امام زمان نامید، اما یک سال بعد خمینی بوسیله نیروهای موسوم به «خط امام» سفارت آمریکا را اشغال کرد و دیپلماتهای آن را به گروگان گرفت و دولت بازرگان مجبور به استعفا شد. در ۲۲ بهمن با اعلام بی طرفی ارتش شاه، انقلاب ضد سلطنتی پیروز شد و خمینی زمام حکومت در ایران را به دست گرفت.<ref>خمینی دجال ضد بشر - ص ۳۹ تا ۲۳۴ - انتشارات سازما مجاهدین خلق ایران</ref> خمینی توسط عوامل خود قانون اساسی ولایت فقیه را به تصویب رساند. او تا سال ۱۳۶۸ به عنوان ولی فقیه در رأس حکومت در ایران قرار داشت. خمینی در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ بعد از دوره بیماری در بیمارستانی در تهران، مرد. | ||
== نظریه ولایت فقیه == | == نظریه ولایت فقیه == | ||
خط ۸۰: | خط ۹۱: | ||
ـ حل معضلات نظام از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام<ref>[https://fa.wikisource.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86#%D8%A7%D8%B5%D9%84_%DB%8C%DA%A9%D8%B5%D8%AF_%D9%88_%D8%AF قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران] - ویکی نبشته</ref> | ـ حل معضلات نظام از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام<ref>[https://fa.wikisource.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86#%D8%A7%D8%B5%D9%84_%DB%8C%DA%A9%D8%B5%D8%AF_%D9%88_%D8%AF قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران] - ویکی نبشته</ref> | ||
== پایههای | == پایههای رژیم ولایت فقیه == | ||
پایگاه طبقاتی رژیم ولایت فقیه خرده بورژوازی سنتی و به لحاظ سیاسی یک رژیم مادون سرمایهداری است. نیروهای پشتوانه ولایت فقیه از نطر تاریخی، نیروهای خشک اندیش با درک فرمالیستی از مذهب هستند که سابقه تاریخیشان به کاشانی و شیخ فضل الله نوری میرسد. ولایت فقیه رژیمی است که تلاش دارد یک سر مادون سرمایهداری به نام ولایت فقیه را به بدنه مناسبات سرمایهداری جامعه ایران بچسباند و تحمیل کند.<ref>کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - ص۲۹۰ - مسعود رجوی</ref> | پایگاه طبقاتی رژیم ولایت فقیه خرده بورژوازی سنتی و به لحاظ سیاسی یک رژیم مادون سرمایهداری است. نیروهای پشتوانه ولایت فقیه از نطر تاریخی، نیروهای خشک اندیش با درک فرمالیستی از مذهب هستند که سابقه تاریخیشان به کاشانی و شیخ فضل الله نوری میرسد. ولایت فقیه رژیمی است که تلاش دارد یک سر مادون سرمایهداری به نام ولایت فقیه را به بدنه مناسبات سرمایهداری جامعه ایران بچسباند و تحمیل کند.<ref>کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - ص۲۹۰ - مسعود رجوی</ref> | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۵۴: | ||
=== ارگانهای سرکوب و صدور تروریسم در رژیم ولایت فقیه === | === ارگانهای سرکوب و صدور تروریسم در رژیم ولایت فقیه === | ||
برای | با توجه به دو پایه سرکوب و صدور تروریستم در رژیم ولایت فقیه ساختار و تشکیلات این رژیم برای حفظ همین دو پایه ساخته شده است. گرچه مانند هر حکومتی باید برای پیشبرد امورضروری و اجباری جاری مملکتی کارهایی را انجام میدهد ولی ساختارش حول حفظ این دو پایه شکل گرفته است. ساختار رژیم ولایت فقیه برای پیشرفت اجتماعی، اقتصادی یا ملی ساخته نشده است. بروکراسی و ساختار اداری رژیم ولایت فقیه اگر مستقیم درخدمت این دو پایه نظام نیست، غیر مستقیم به آن کمک میکند. در نظام ولایت فقیه هر سه قوه تحت نظارت ولی فقیه هستند. رئیس قوه قضائیه مستقیما توسط ولی فقیه منصوب میشود. بقیه ارگانها از جمله شورای نگهبان و تشخیص مصلحت نظام و قوای مسلح و دستگاههای تبلیغاتی همه به ولی فقیه وصل هستند. این ارگانها جدا از نحوه سازماندهیشان در محتوا هم در خدمت سرکوب و صدور تروریسم هستند. | ||
ارگانهای نظامی که بسیار روشن است و کارشان عمدتا سرکوب و صدور تروریسم است. فلسفه وجودی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر سرکوب داخلی، صدور تروریسم و دامن زدن به جنگهای منطقهای است. در سال ۱۳۶۹ نیروی قدس سپاه به عنوان نیروی برون مرزی سپاه پاسداران به وجود آمد. | |||
شورای نگهبان و مجلس خبرگان کارشان حفظ و اعمال خط قرمزهای ولایت فقیه است. ولایت فقیه از طریق شورای نگهبان از ورود هر عنصر غیر خودی به دایره حکومت جلوگیری میکند. | |||
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از پنج سازمان تشکیل شده که وظیفه تبلیغ فرهنگ رژیم ولایت فقیه در کشورهای اسلامی و عضوگیری مسلمانان برای اهداف تروریستی را به پیش میبرد. | |||
نمایندگیهای ولی فقیه در ارگانهای مختلف کار کنترل ارگانهای مختلف از جمله دانشگاهها را برعهده دارند تا مبادا کنترل از دست ولی فقیه خارج شود. | |||
قوه قضائیه که در تمامی کشورهای دموکراتیک یک قوه مستقل است در نظام ولایت فقیه اساسا در خدمت سرکوب مردم است. <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | |||
== اقتصاد در رژیم ولایت فقیه == | |||
هر نظامی مناسبات منسجم اقتصادی خودش را دارد. اقتصاد سرمایه داری بر مبنای بازار آزاد و آزادی سرمایهگذاری استوار است. نظام سوسیالیستی هم الزامات و قواعد خودش را دارد. رژیم ولایت فقیه از آنجا که به دوران قبل از سرمایهداری تعلق دارد از هیچ یک از الگوهای موجود پیروی نمیکند. این رژیم دارای یک نظام اقتصادی نامنسجم است با اجزایی از مناسبات فئودالی و درعین حال برخوردار از پیشرفتهترین تکنولوژیهای قرن بیستم و بیستویکم که این ترکیب یک نظام نامنسجم و فاسد اقتصادی را بر ایران حاکم کرده است. | |||
اقتصاد رژیم ولایت فقیه تک پایه غیر تولیدی است و روی یک ثروت ملی یعنی فروش نفت سوار است که این برای یک کشور بسیار خطرناک است. اقتصاد تک پایه میتواند همه چیز را خفه کند. کما اینکه تحریمهای نفتی و همه جانبه آمریکا، اقتصاد ایران را خفه کرده است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | |||
اقتصاد در رژیم ولایت فقیه اساسا در دست باندهای حاکم است که دائما بر سر مالکیت منابع اقتصادی با هم رقابت میکنند. سپاه پاسداران یکی از بزرگترین قطبهای اقتصادی در ایران است که بسیاری از شرکتها و کارخانهجات و بنگاههای اقتصادی را در اختیار دارد. از جمله بنگاههای اقتصادی سپاه، مؤسسات مالی گوناگون است که با چپاول داراییهای مردم قشری به نام غارت شدگان مؤسسات مالی را به وجود آورده است. | |||
یکی از نمودهای نابودی اقتصادی در رژیم ولایت فقیه خصوصی سازی است. خصوصی سازی در اساس واگذاری کارخانهجات و مؤسسات اقتصادی به مهرهها و نهادهای حکومتی مانند سپاه پاسداران، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی است. سیاست خصوصی سازی در عمل به ورشکستگی مؤسسات و کارخانهها انجامیده است. ماشین سازی تبریز، نیشکر هفت تپه، هپکو اراک از این جملهاند. وضعیت این شرکتها به شکلی است که توان پرداخت دستمزد کارگران خود را ندارند و بسیاری از اعتراضات کارگری مربوط به کارخانههای خصوصی سازی شده است.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C%C2%AB%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D9%88%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB%C2%BB خصوصی سازی پر از حرف و حدیث] - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | |||
== امکان اصلاحات در رژیم ولایت فقیه == | |||
در نظامهای دیکتاتوری از نوع اروپای شرقی و آمریکای لاتین، اصلاحات و رفرم از انتخابات شروع میشود. دیکتاتوری حاکم تحت فشار بینالمللی یا داخلی به انتخابات آزاد تن میدهد و به تدریج انتخابات به رفرم راه میبرد تا دیکتاتوری جای خود را به یک دموکراسی میدهد. | |||
در رژیم ولایت فقیه طی کردن این مسیر امکان پذیر نیست. در ساختار این رژیم همه امور روی ولایت فقیه سوار است. انتخابات زیر نظر شورای نگهبان رسمیت مییابد که فقهای آن منتخب ولی فقیه هستند. کلیه قوانین باید از فیلتر شورای نگهبان بگذرند. قوانین FATF از نمونههای دخالت شورای نگهبان در تصویب قوانین است که با وجودیکه این قوانین به تصویب مجلس رژیم ولایت فقیه رسیده بود، ولی شورای نگهبان با آنها مخالفت کرد و مانع پیوستن جمهوری اسلامی به کنوانسیونهای FATF شد. حتی در صورت عبور برخی قوانین از گردنه شورای نگهبان، حکم ولی فقیه است که حکمش بالاتر از قانون است.<ref name=":5">کتاب شناخت ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> به عنوان نمونه از حکم حکومتی خامنهای برای متوقف کردن و رد اصلاح قانون مطبوعات میتوان نام برد. نمونهای دیگر حکم خامنهای برای متوقف کردن طرح دو فوریتی مجلس برای توقف افزایش قیمت بنزین بود. | |||
در رژیم ولایت فقیه استحاله و اصلاحات با ترک برداشتن پایهی صدور تروریسم امکان پذیر است. با توقف صدور تروریسم، سپاه پاسداران یکی از پایههای فلسفه وجودی خود را از دست میدهد و سرکوب داخلی نیز ترک برمیدارد.<ref name=":5" /> | |||
مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران در مورد رژیم ولابت فقیه در کتاب استراتژی قیام و سرنگونی میگوید: <blockquote>« ...بحث ما، مشخصا بر روی محور و صفحه مختصات سیاسی در مورد رژیم ولایت فقیه است. این رژیم رو به نفی و زوال است، رو به رشد و اثبات نیست. این رژیم پس رونده و پس برنده است، پیشبرنده نیست. میرنده است، بالنده نیست. کهنه است، نو و پاسخگوی شرایط و اوضاع و مقتضیات جامعه ایران نیست. این رژیم از روز اول، مشروعیت تاریخی نداشت زیرا چنانکه گفتیم از اعماق تاریخ و ار درون عقبماندهترین نیروها سربرداشت. این رژیم از روز اول از نظر مجاهدین مشروعیت ایدئولوژیک هم نداشت و ملغمهای از جاهلیت و ارتجاع بود. اگر در یک منحنی فرضی تاریخی آن را به عقب برگردانیم، همجنانکه خمینی خودش در کشف الاسرار نوشته بود، هیچگاه با حاکمان جائر در تعارض ماهوی نیست... اکنون به سراغ مشروعیت خمینی و رژیمش میرویم که به طور مقطعی مبتنی بر رأی مردم ایران بود. از روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مشروعیت مقطعی سیاسی خود را هم از دست داد و ازجبهه خلق به کلی خارج شدهاست. به همین خاطر هرگز و هیچگاه حاضر نبوده و نیست که به انتخابات آزاد، بدون صافیهای شناخته شده از قبیل شورای نگهبان ارتجاع و تاریکخانههای تجمیع آرا حتی در درون خودش تن بدهد. این رژیم بر ضد حاکمیت جمهور مردم ایران است. به همین خاطر باید سرنگون گردد. راه دیگری جز استراتژی سرنگونی وجود ندارد. جز این، هر چه هست، موهوم و غیر واقعی و بازی دادن و سردواندن است.» <ref>کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref></blockquote> | |||
== بحرانهای درونی رژیم ولایت فقیه == | |||
در تمام احزاب یا نظامهای سیاسی جناحبندی وجود دارد. این جناحبندی و اختلاف نظرها ناشی ار یک بلوغ سیاسی، اقتصادی در نظامهای دموکراتیک غربی است که هر طرف به منافع طرف مقابل احترام میگذارد. احزاب مختلف در نظامهای دموکراتیک گرچه هر کدام به دنبال کسب حاکمیت و هژمونی هستند ولی به دنبال حذف یکدیگر نیستند. پایهی نظامهای دموکراتیک بر رأی آزاد عمومی بنا شده است. وقتی جناح یا حزبی روی کار میآید حزب رقیب میپذیرد و با هم کار میکنند. | |||
در رژیم ولایت فقیه به خاطر ماهیت ضد تاریخی آن، جناحبندی در واقع جنگ قدرت است. هر طرف به دنبال حذف جناح مقابل است. هر طرف مدعی است که راه حل مد نظر او برای حفظ نظام مناسب است. | |||
در پروسه تاریخی جناح بندی در رژیم ولایت فقیه، خمینی در ابتدای روی کار آمدنش برای حل و فصل مسائل خود و برای اینکه مورد قبول باشد و پایههای حاکمیتش را محکم کند، جناح لیبرالی مانند نهضت آزادی را وارد حاکمیت کرد. در ادامه قدم به قدم که حکومتش مستحکم شد، این جناح را حذف کرد. | |||
نیروهای انقلابی مانند مجاهدین خلق هیچگاه جزئی حاکمیت ولایت فقیه نبودند ولی به خاطر فضای باز سیاسی ناشی از انقلاب ضد سلطنتی در جامعه حضور علنی داشتند که خمینی قدم به قدم در جهت حذف آنان نیز گام برداشت که نهایتا در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تمامی راههای مبارزه مسالمت آمیز سیاسی بسته شد و سرکوب عریان مجاهدین خلق آغاز شد. | |||
دعوای باندهای مختلف درون حاکمیت رژیم ولایت فقیه و جناحبندیهای درونی آن به دلیل ماهیت این رژیم به طور مداوم رو به افزایش است. حتی خمینی که دارای کاریزما و قدرت فردی و حکومتی بود، نمیتوانست به این دعواها خاتمه بدهد. خمینی با اینکه در جناحبندیها بیشتر به همان خط امام متمایل بود، اما همیشه در آن جناحی که منافع حکومت ایجاب میکرد، ثبت نام میکرد و از آن جناح حمایت میکرد. خمینی خودش را صاحب هر دو جناح حاکمیت میدانست. | |||
در زمان خامنهای به خاطر اینکه او قدرت خمینی را ندارد تضادها بسیار حادتر و جوشانتر است. خامنهای خودش رسما سر یک جناح از حاکمیت است که به اصولگرایان معروفند و در مقابل نیز باند اصلاح طلبان هستند. | |||
اختلافات درونی باندهای حاکمیت رژیم ولایت فقیه حول موضوعاتی از قبیل سرکوب، رابطه با آمریکا، صدور تروریسم و سیطره بر منافع اقتصادی است. | |||
یکی از بحرانهای درونی رژیم ولایت فقیه ماجرای عزل منتظری از جانشینی خمینی است. منتظری جانشین خمینی بود که در ماجرای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در نامهای به خمینی اعتراض کرد که همین موضوع باعث عزل و خانه نشینی او شد.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | |||
کتاب شناخت ولایت فقیه | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش