کاربر:Abbas/صفحه تمرین4: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
غزاله علیزاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادر غزاله، منیرالسادات سیدی، شاعر و نویسنده بود.<ref name=":0">[https://tavaana.org/fa/GhazalehAlizadeh غزاله علیزاده در «خانه‌ی ادریسی‌ها»] - سایت توانا</ref> غزاله در کودکی درون‌گرا، شیطان و باهوش بود. در مدرسه گاه با بازیگوشی‌ها و شجاعت‌هایش دیگران را نگران می‌کرد، اما شاگرد زرنگی بود. مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان برد و در همین زمان به گیاه‌خواری روی آورد. او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته حقوق وارد شد.<ref>[http://cafe-dastan.ir/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B1/ «غزاله علیزاده» نویسنده ای که پرواز کرد]- کافه داستان</ref> او لیسانس حقوق سیاسی خود را از دانشگاه تهران گرفت و پس از آن به فرانسه سفر کرد و در دانشگاه سوربن شهر پاریس در رشته‌های فلسفه و سینما درس خواند. البته او ابتدا برای تحصیل در رشته حقوق که رشته مورد علافه‌ی مادرش بود راهی فرانسه شده‌بود اما با تلاش فراوان رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد. او قصد داشت پایان‌نامه‌اش را درباره‌ی مولانا، شاعر و عارف سرشناس ایرانی بنویسد، اما مرگ ناگهانی پذر مانع این کار شد.<ref name=":0" />
غزاله علیزاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادر غزاله، منیرالسادات سیدی، شاعر و نویسنده بود.<ref name=":0">[https://tavaana.org/fa/GhazalehAlizadeh غزاله علیزاده در «خانه‌ی ادریسی‌ها»] - سایت توانا</ref> غزاله در کودکی درون‌گرا، شیطان و باهوش بود. در مدرسه گاه با بازیگوشی‌ها و شجاعت‌هایش دیگران را نگران می‌کرد، اما شاگرد زرنگی بود. مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان برد و در همین زمان به گیاه‌خواری روی آورد. او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته حقوق وارد شد.<ref>[http://cafe-dastan.ir/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B1/ «غزاله علیزاده» نویسنده ای که پرواز کرد]- کافه داستان</ref> او لیسانس حقوق سیاسی خود را از دانشگاه تهران گرفت و پس از آن به فرانسه سفر کرد و در دانشگاه سوربن شهر پاریس در رشته‌های فلسفه و سینما درس خواند. البته او ابتدا برای تحصیل در رشته حقوق که رشته مورد علافه‌ی مادرش بود راهی فرانسه شده‌بود اما با تلاش فراوان رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد. او قصد داشت پایان‌نامه‌اش را درباره‌ی مولانا، شاعر و عارف سرشناس ایرانی بنویسد، اما مرگ ناگهانی پذر مانع این کار شد.<ref name=":0" />


=== درباره کتاب خانه ادریسیها ===
غزاله علیزاده دو بار ازدواج کرد؛ بار اول با بیژن الهی که از این ازدواح دختری به نام «سلما» مانده است. غزاله از دو دختر بی‌سرپرست نیز نگهداری می‌کرد. علیزاده پس از جدایی از الهی در سال ۱۳۵۴ با محمدرضا نظام‌شهیدی ازدواج کرد. سلما الهی دختر غزاله و بیژن، از شاگردان موسیقی  خواننده‌ی ایرانی، پری زنگنه بود.<ref>[https://persianv.com/maharat/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF.html غزاله علیزاده نویسنده کشورمان از زندگی تا مرگ بر او چه گذشت؟]- پرشین تی‌وی</ref>
 
غزاله علیزاده درباره خود و زندگی‌اش در گفت‌وگویی با مجله‌ ادبی «گردون»، شماره ۵۱، مهر ماه ۱۳۷۴ گفت: <blockquote>«دوازده، سيزده ساله بودم، دنيا را نمی‌شناختم. کی دنيا را می‌شناسد؟ اين توده‌‌ بی‌ شکل مدام در حال تغيير را که دور خودش می‌پيچد و از يک تاريکی می‌رود به طرف تاريکی ديگر. در اين فاصله، ما بيش و کم رويا می‌بافيم، فکر می‌کنيم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مايه‌ حيرت‌انگيز از حيوانيت در خود و ديگران را. ما نسلی بوديم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتيم. هيچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رويا حيرت می‌کنم. تا اين درجه وابستگی به ماديت، اگر هم نشانه‌‌ عقل معيشت باشد، باز حاکي از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتيم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زيبايی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت … اغلب دراز می‌کشيدم روی چمن مرطوب و خيره می‌شدم به آسمان. پاره‌های ابر گذر می‌کردند، اشتياق و حيرت نوجوانی بی‌ قرار را می‌دميدم به آسمان. در گلخانه می‌نشستم، بی‌ وقفه کتاب می‌خواندم، نويسندگان و شاعران بزرگ را تا حد تقديس می‌ستودم. از جهان روزمرگی، تقديس گريخته‌ است و اين بحران جنبه‌ بومی ندارد. پشت مرزها هم تقديس و آرمانگرایی به انسان پشت کرده و شهرت فصلی، جنسيت و پول گريزنده، اقيانوس‌های عظيم را در حد حوضچه‌هایی تنگ فروکاسته است.»<ref name=":0" /></blockquote>والدین او که خود، در وادی ادبیات دستی بر آتش داشتند از هنگام کودکی وی متوجه اخلاق و رفتار منحصر به فرد او شده بودند. علیزاده که کودکی خوددار، اما شجاع و خاص بود در تحصیل خود موفق بود و به ادبیات نیزعلاقه داشت. او داستان نویسی را در زادگاه خود آغاز کرد. تحصیلاتش ابتدا در زمینه‌ی علوم سیاسی بود، اما سپس وارد رشته‌ی فلسفه در دانشگاه سوربن شد که البته آن را نیمه کاره رها کرد. غزاله علیزاده داستان نویسی را از سال ۱۳۴۰ به طور جدی شروع کرد. اولین داستان‌های این نویسنده در نشریه‌ی خوشه به چاپ رسید. می‌توان گفت که غزاله علیزاده هیچ گاه برای مشهور و نامی شدن عجله‌ای نداشت.
 
او نوشتن را آرام آرام ادامه داد و توانست در مجموع آثاری قابل تامل و توجه از خود بر جای بگذارد. نخستین مجموعه داستان غزاله علیزاده سال ۱۳۵۶ به چاپ رسید.<ref>[https://www.bartarinha.ir/fa/news/866114/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%BA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87 غزاله علیزاده و خانه ادریسی‌هایش؛ نابغه‌ای با مرگ خودخواسته] - برترین‌ها</ref>
 
=== درباره کتاب خانه ادریسی‌ها ===


== مرگ غراله علیزاده ==
== مرگ غراله علیزاده ==
خط ۱۶: خط ۲۲:


== حایزه‌ها ==
== حایزه‌ها ==
<references />

نسخهٔ ‏۸ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۰۴

زندگی غزاله علیزاده

غزاله علیزاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادر غزاله، منیرالسادات سیدی، شاعر و نویسنده بود.[۱] غزاله در کودکی درون‌گرا، شیطان و باهوش بود. در مدرسه گاه با بازیگوشی‌ها و شجاعت‌هایش دیگران را نگران می‌کرد، اما شاگرد زرنگی بود. مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان برد و در همین زمان به گیاه‌خواری روی آورد. او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته حقوق وارد شد.[۲] او لیسانس حقوق سیاسی خود را از دانشگاه تهران گرفت و پس از آن به فرانسه سفر کرد و در دانشگاه سوربن شهر پاریس در رشته‌های فلسفه و سینما درس خواند. البته او ابتدا برای تحصیل در رشته حقوق که رشته مورد علافه‌ی مادرش بود راهی فرانسه شده‌بود اما با تلاش فراوان رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد. او قصد داشت پایان‌نامه‌اش را درباره‌ی مولانا، شاعر و عارف سرشناس ایرانی بنویسد، اما مرگ ناگهانی پذر مانع این کار شد.[۱]

غزاله علیزاده دو بار ازدواج کرد؛ بار اول با بیژن الهی که از این ازدواح دختری به نام «سلما» مانده است. غزاله از دو دختر بی‌سرپرست نیز نگهداری می‌کرد. علیزاده پس از جدایی از الهی در سال ۱۳۵۴ با محمدرضا نظام‌شهیدی ازدواج کرد. سلما الهی دختر غزاله و بیژن، از شاگردان موسیقی خواننده‌ی ایرانی، پری زنگنه بود.[۳]

غزاله علیزاده درباره خود و زندگی‌اش در گفت‌وگویی با مجله‌ ادبی «گردون»، شماره ۵۱، مهر ماه ۱۳۷۴ گفت:

«دوازده، سيزده ساله بودم، دنيا را نمی‌شناختم. کی دنيا را می‌شناسد؟ اين توده‌‌ بی‌ شکل مدام در حال تغيير را که دور خودش می‌پيچد و از يک تاريکی می‌رود به طرف تاريکی ديگر. در اين فاصله، ما بيش و کم رويا می‌بافيم، فکر می‌کنيم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مايه‌ حيرت‌انگيز از حيوانيت در خود و ديگران را. ما نسلی بوديم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتيم. هيچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رويا حيرت می‌کنم. تا اين درجه وابستگی به ماديت، اگر هم نشانه‌‌ عقل معيشت باشد، باز حاکي از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتيم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زيبايی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت … اغلب دراز می‌کشيدم روی چمن مرطوب و خيره می‌شدم به آسمان. پاره‌های ابر گذر می‌کردند، اشتياق و حيرت نوجوانی بی‌ قرار را می‌دميدم به آسمان. در گلخانه می‌نشستم، بی‌ وقفه کتاب می‌خواندم، نويسندگان و شاعران بزرگ را تا حد تقديس می‌ستودم. از جهان روزمرگی، تقديس گريخته‌ است و اين بحران جنبه‌ بومی ندارد. پشت مرزها هم تقديس و آرمانگرایی به انسان پشت کرده و شهرت فصلی، جنسيت و پول گريزنده، اقيانوس‌های عظيم را در حد حوضچه‌هایی تنگ فروکاسته است.»[۱]

والدین او که خود، در وادی ادبیات دستی بر آتش داشتند از هنگام کودکی وی متوجه اخلاق و رفتار منحصر به فرد او شده بودند. علیزاده که کودکی خوددار، اما شجاع و خاص بود در تحصیل خود موفق بود و به ادبیات نیزعلاقه داشت. او داستان نویسی را در زادگاه خود آغاز کرد. تحصیلاتش ابتدا در زمینه‌ی علوم سیاسی بود، اما سپس وارد رشته‌ی فلسفه در دانشگاه سوربن شد که البته آن را نیمه کاره رها کرد. غزاله علیزاده داستان نویسی را از سال ۱۳۴۰ به طور جدی شروع کرد. اولین داستان‌های این نویسنده در نشریه‌ی خوشه به چاپ رسید. می‌توان گفت که غزاله علیزاده هیچ گاه برای مشهور و نامی شدن عجله‌ای نداشت.

او نوشتن را آرام آرام ادامه داد و توانست در مجموع آثاری قابل تامل و توجه از خود بر جای بگذارد. نخستین مجموعه داستان غزاله علیزاده سال ۱۳۵۶ به چاپ رسید.[۴]

درباره کتاب خانه ادریسی‌ها

مرگ غراله علیزاده

درباره‌ی مرگ غزاله علیزاده روایت‌های گوناگونی وجود دارد. آن‌چه به طور رسمی در مورد مرگ او منتشر شده‌است خودکشی است. روایت دیگری نیز خبر از مرگ او به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی می‌دهد.

روایت خودکشی غراله علیزاده

روایت قتل غراله علیزاده

غزاله علیزاده از زبان دیگران

آثار

حایزه‌ها