کاربر:Abbas/صفحه تمرین4: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ستون سری‌های سیاسی
== نقش دکتر فاطمی در ملی شدن نفت  ==
| name = نوار کناری اسلام
«آزادی برای مردم مملکت ما حکم خواب، خیال، وهم و تصور را پیدا کرده است و ما طوری با زور و تجاوز و تعدی آشنا شده‌ایم و با این مظاهر اعصار اولیه خو گرفته‌ایم که دنیای آزاد و غیر مقید، در نظر ایرانی، وجود خارجی ندارد. ایرانی حتی نمی‌تواند تصور کند که می‌توان آزاد بود، می‌توان چاپلوسی نکرد و وطن فروشی شرط موفقیت محسوب نمی‌شود.» دکتر حسین فاطمی
| class = plainlist
| titlestyle = padding-top:0.2em;
| title = {{Hlist|[[رژیم ولایت فقیه]]}}
| headingstyle = line-height:1.3em;
| contentstyle = text-align: ;


| heading1 = بنیان‌گذار
دکتر حسین فاطمی در سال‌های پرآشوب صنعت ملی کردن نفت ایران، وزیر خارجه کایبنه '''دکتر محمد مصدق''' بود. فاطمی همچنین روزنامه باختر که روزنامه‌ای منتقد و رادیکال بود را نیز منتشر می‌کرد.
| content1 =
* [[روح الله خمینی]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}


| heading2 = متصدیان
'''سید حسین فاطمی هدایتی''' مشهور به حسین فاطمی در سال ۱۲۹۶ هجر شمسی در شهر نایین از توابع استان اصفهان زاده شد. او در خانواده‌ای روحانی بدنیا آمد. پدرش سید علی معروف به سیف العلما و مادرش سید طوبی هر دو از سادات طباطبایی بودند. تحصیلات ابتدایی‌اش را در نایین گذراند و سپس به اصفهان رفت؛ جایی که برادرش سیف پور فاطمی روزنامه باختر امروز را منتشر می‌کرد. کار در روزنامه در کنار تحصیل برای فاطمی فرصت خوبی بود که وارد عالم سیاست شود.
| content2style = font-style:italic;<!--(most are non-English terms)-->
| content2 = {{فهرست یک‌دست}}
<!--(Alphabetical by linktext:)-->
* {{Noitalic|}}
* [[روح الله خمینی]]
* [[سید علی خامنه‌ای]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}


| heading3 = ارگان‌ها و جریان‌های وابسته
احمد ملکی مدیریت روزنامه ستاره می‌گوید: «فاطمی قلمی بسیار شیوا داشت و در روزنامه نگاری استعدادش فوق العاده بود.» در آن سال‌ها حکومت استبدادی رضاخان نظارت سفت و سختی بر مطبوعات داشت و تمام مقالات را پیش از چاپ شدن به دقت واکاوی می‌کرد. مدتی زیادی از حضور فاطمی جوان در تهران نمی‌گذشت که برادرش برای تصدی پستی در شهرداری شیراز از کار روزنامه نگاری کنار کشید و باختر امروز را به حسین واگذاشت. حسین ابتدا به اصفهان رفت و مدتی در آنجا باختر امروز با اداره کرد و به جرم مقاله‌ای که علیه مجلس نوشته و آن‌ها را عروسک خیمه شب بازی خطاب کرده بود، مدتی زندانی شد.
| content3 =
{{نوار جانبی|bodystyle={{Subinfobox bodystyle}} |navbar=off
  |headingstyle=padding-bottom:0; |contentstyle=padding-top:0;
  | content1 =
  | content2 = {{فهرست یک‌دست}}
<!--(Alphabetical by linktext:)-->
* [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]
* [[شورای نگهبان]]
* [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]
*  [[مجلس شورای اسلامی]]
* [[مجلس خبرگان]]
*[[شورای عالی امنیت ملی]]
*[[ارتش جمهوری اسلامی]]
*[[حزب الله لبنان]]
*[[حشد الشعبی عراق]]
*[[انصارالله یمن]]
*[[جهاد اسلامی و حماس فلسطین]]
*[[اصائب الحق عراق]]
*[[تیپ‌های الاشتر بحرین]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}
}}


| heading4 = پایه‌های رژیم ولایت فقیه
فاطمی با تلاش‌های بسیار روزنامه را به تهران منتقل کرد و شخصا اداره آن را بر عهده گرفت. فاطمی به آنحا مختلف به نقد و حمله به '''رضا شاه پهلوی''' می‌پرداخت که همین عوامل باعث زندانی شدن او شدند. ضدیت با رضا خان در مقالات و نامه‌های فاطمی بسیار است.
| content4 =
{{فهرست یک‌دست}}
* [[سرکوب]]
* [[صدور تروریسم]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}


| heading5 =
از نظر فاطمی، رضا شاه پهلوی مرد بی فرهنگی بود که تمامی مظاهر ارتجاعی قرون میانه اعم از شکنجه و دستبند قپانی و مرگ و ترور مخالفان را احیا کرده بود. فاطمی می‌نوشت که رضاخان به چه حقی افراد را بی هیچ تقصیری و صرفا به جرم آزادی خواهی دستگیر و شکنجه می‌کند و سرانجام آن‌ها را در زندان مسموم کرده و اموالشان را تصرف می‌کند؟ سردار سپه برای فاطمی مظهر ضدیت با دولت ملی مشروطه بود. فاطمی تا شهریور ماه ۱۳۲۰ که رضاشاه بر سر قدرت بود در زندان ماند و پس از برکناری رضا شاه توسط متفقین از زندان آزاد شد. اما باز هم به نقد اصحاب قدرت پرداخت
| content5 =
}}
'''رژیم ولایت فقیه''' نظام حاکم بر کشور ایران است. بنیان‌گذار رژیم ولایت فقیه [[روح‌الله خمینی]] بود که با پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی، بر مسند قدرت تکیه زد. پایه رژیم ولایت فقیه بر نظریه ولایت فقیه استوار است. خمینی این نظریه را در فاصله سال‌های ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ طی درس‌های حوزوی خود زمانی که در نجف در تبعید بود تدریس می‌کرد. این دروس در کتابی به نام حکومت اسلامی در سال ۱۳۴۸ منتشر شد. ولایت فقیه بر حکومت مادام العمر و مطلق‌العنان یک فقیه تاکید دارد. در سال ۱۳۵۸ هنگام تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ولایت فقیه در چند اصل وارد قانون اساسی ایران شد. این اصول ستون فقرات حکومت جمهوری اسلامی هستند. در سال‌های بعد ولایت فقیه به ولایت مطلقه فقیه تغییر نام داد.


در نظریه ولایت فقیه تشکیل حکومت اسلامی اصلی‌ترین هدف مسلمانان ذکر شده است و حفظ آن به هر وسیله ممکن از همه امور واجب‌تر است. در این نظریه، ولی فقیه فراتر از هر قانونی است و هیچ محدودیتی در اعمال حاکمیت خود ندارد. خمینی در نامه‌ای به خامنه‌‌ای در سال ۱۳۶۶ گفت:««همان قدرتی که خدا برای پیغمبر قاٰئل شده، برای ولی‌ امر و ولی فقیه هم قائل شده است.»
به پاریس رفت تا در رشته روزنامه نگاری تحصیل کند. پس از آن در رشته حقوق تحصیل کرد و پس از چهار سال اقامت در پاریس و با مشکلات مالی فراوان موفق به اخذ مدرک دکتری حقوق شده و در سال ۱۳۲۷ به ایران بازگشت.


رژیم ولایت فقیه یک نظام مادون سرمایه‌داری است. این رژیم به ناچار برای حفظ حاکمیت خود، بر دو پایه سرکوب و صدور تروریسم([[صدور بحران]]) استوار است. سرکوب در رژیم ولایت فقیه بر همه امور اجتماعی و زندگی مردم اعمال می‌شود. زن ستیزی یکی از ویژگی‌های رژیم ولایت فقیه است. رژیم ولایت فقیه در طول حیات خود با سرکوب زنان، سرکوب اقلیت‌های مذهبی، سرکوب جریان‌‌های مختلف سیاسی، حرکت‌های مردمی و اعتراضی مانند اعتراضات دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، [[تظاهرات ۱۳۸۸|اعتراضات و قیام ۱۳۸۸]]، اعتراضات اقشار مختلف مردم در دی ۱۳۹۶ و اعتراضات گسترده به گرانی قیمت بنزین در [[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران|قیام آبان ۱۳۹۸]] و  ده‌ها نمونه دیگر بقاء خود را حفظ کرده است.  
فاطمی پس از بازگشت خانه‌ای واقع در پیچ شمیران اجاره کرد و خانه‌اش پاتوق اهالی قلم شد و همچنین امتیاز روزنامه باختر امروز را گرفت و از سال ۱۳۲۸ دوباره مشغول کار روزنامه نگاری شد.


یکی دیگر از پایه‌های رژیم ولایت فقیه، [[صدور بحران]] به خارج از مرزها است. از این کارکرد رژیم ولایت فقیه در جمهوری اسلامی با نام صدور انقلاب نام برده می‌شود. این سیاست سرپوشی بر سرکوب داخلی است و بحران‌های درونی را مهار می‌کند.
قلم صریح فاطمی باعث شد روزنامه باختر امروز بعد از چند شماره توسط شهربانی توقیف شود. در همین دوران بود که جبهه ملی تشکیل شد و همکاری نزدیک دکتر مصدق و فاطمی آغاز شد. دکتر مصدق برای فاطمی حکم پدر، استاد و دوست را داشت.


اقتصاد در رژیم ولایت فقیه، بر چنگ انداختن بر منابع ملی و بهره‌برداری انحصاری باندهای حاکم استوار است و از هیچ قاعده و قانون شناخته شده کلاسیک پیروی نمی‌کند. در آمد اصلی رژیم ولایت فقیه از فروش نفت حاصل می‌شود و یک اقتصاد تک پایه به شمار می‌رود.
مصدق از فاطمی خواست که از صحت و سلامت انتخابات مجلس شانزدهم مطمئن شود و درباره آن روشنگری کند. با تشکیل جبهه ملی '''دکتر فاطمی''' به عنوان سرپرست کمیسیون تبلیغات آن انتخاب شده و «روزنامه باختر امروز» تبدیل به روزنامه رسمی جبهه ملی تبدیل شد.


از ابتدای روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه در ایران دعواها و اختلافات درونی آن برای تسلط بر منابع مالی و بدست آوردن هژمونی در حاکمیت آغاز شد. از سویی هر جناح مدعی است که راه‌حل خودش کارایی بیشتری برای حفظ نظام دارد. به این ترتیب درگیری‌های جناحی در رژیم ولایت فقیه، تخصامات باندی بر سر کسب قدرت یا اختلاف سیاست‌گذاری بر سر مناقشه‌ی تضمین بقاست.
به گزارش رویداد۲۴ فاطمی در نخستین شماره روزنامه باختر امروز پس از انتشار مجدد سرمقاله‌ای جانانه نوشته و خبر از تشکیل جبهه ملی داد. فاطمی در این سرمقاله چنین نوشت: «دکتر مصدق پیشوای بزرگ ملت ایران که نیم قرن تمام در راه منافع مردم محروم این مملکت مبارزه کرده است اکنون بیش از پیش خود را در اختیار ملت گذاشته و با قبول پیشوایی جبهه ملی خواهد توانست به این مشروطیت مرده بی روح جان تازه‌ای ببخشد.»


رژیم ولایت فقیه بنا به ماهیت خود، قابلیت اصلاح ندارد و اگر تن به اصلاحات واقعی بدهد، در واقع موجودیت خود را نفی کرده است.  
با شکل گیری جبهه ملی فعالیت‌های فاطمی وارد فاز مبارزاتی جدیدی شد. کوشش‌های فاطمی و همقطارانش باعث شد که هشت نفر از اعضای جبهه ملی به مجلس چهاردهم راه پیدا کنند و دکتر مصدق نماینده اول تهران شود.


== خمینی بنیان‌گذار رژیم ولایت فقیه ==
دکتر مصدق و یارانش با اقلیتی هشت نفره مجلس را تسخیر کردند و این امر به یاری استادی تام و تمام آن‌ها در بازی‌های پارلمانی و تسلط به مسائل حقوقی بود. جبهه ملی هدف خود در مجلس را اصلاح قانون انتخابات و حکومت نظامی، بازگشایی فضای آزاد برای مطبوعات و مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت اعلام کرد و فاطمی با سرمقاله‌های کوبنده و شورافکنش با تمام قوا وارد کارزار مبارزه با استبداد شد.
[[پرونده:روح‌الله خمینی در جوانی.jpg|جایگزین=خمینی بنیان‌گذار رژیم ولایت فقیه در جوانی|بندانگشتی|350x350پیکسل|خمینی در دوران جوانی]]
[[روح‌الله خمینی|خمینی]] در سال ۱۲۷۹ شمسی در خمین متولد شد. پدرش مصطفی پسر احمد هندی بود. مادرش هاجر دختر میرزا احمد از اهالی خمین بود. به گفته مرتضی پسندیده، برادر خمینی، پدر او در خمین شخص با نفودی بود و خدمه و تفنگ‌چی داشت. زمانی‌که خمینی دوساله بود، پدرش به دست یکی از همراهانش به قتل رسید. خمینی دوران نوجوانی را در خمین گذراند و صرف و نحو و منطق را نزد برادر بزرگترش مرتضی پسندیده آموخت. از ۱۲۹۸ به ترتیب در حوزه‌های اصفهان و اراک و قم تحصیل کرد. در سال ۱۳۰۵ در حوزه قم سطوح عالیه‌ی آموزش‌های حوزوی را به پایان رساند و در سال ۱۳۱۵ در شمار آخوندهای مدعی اجتهاد بود. مهم‌ترین استاد خمینی شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم بود که او نیز شاگرد [[شیخ فضل‌الله نوری]] بود.<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر ـ ص۲۴ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>


=== خمینی در دوران رضا شاه ===
فاطمی در سرمقاله باختر امروز متنی شدیدالحن علیه رزم آرا نوشت. رزم آرا که از به دست آوردن حمایت فاطمی و جبهه ملی نسبت به خود ناامید شده بود وارد جنگ علنی با آن‌ها شد و روزنامه باختر امروز را توقیف کرد. از طرف دیگر تلاش‌ها و مبارزات جبهه ملی باعث شد دکتر مصدق به ریاست کمیسیون نفت برسد و لایحه الحاقی کنار گذاشته شود.
در دوران دیکتاتوری [[رضا شاه|رضا‌ شاه]]، خمینی دوران جوانی را می‌گذراند و مشغول در‌س‌های حوزه بود. در این دوران بودند روحانیونی  که در برابر زورگویی‌های او اعتراض کردند. در صدر آن‌ها سید حسن مدرس بود. او تا لحظه جان باختن زیر انواع فشار‌ها قرار داشت. [[سید حسن مدرس]] در ۲۳ آذر ۱۳۱۶ به دستود رضا‌شاه کشته شد. خمینی در این دوران هیچ‌ فعالیت سیاسی نداشت و کاملا مطیع سیاست‌های حاکم بود. خمینی در دیداد با هیأت دولت در شهریور ۱۳۶۱ گفته بود: <blockquote>«هر کس زمان رضا‌شاه را درک کرده باشد، می‌داند که آن زمان غیر از زمان محمدرضاشاه بود. رضا‌شاه قلدری بود که شاید مردم ما او را خیلی نمی‌شناختند و شاید تاریخ کمتر کسی را مثل او به یاد داشته باشد. مدرس  در مقابل او با قدرت ایستاد...»</blockquote>در دوره‌ی دیکتاتوری [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] تنها فعالیتی که ازخمینی مشاهده و ثبت شده است، برگزاری کلاس اخلاق در حوزه‌ی قم بود. این کلاس‌ها در مدرسه‌ی فیضیه دایر بود و سپس با تذکر ما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ٔموران رضاشاه به مدرسه «حاج ملا صادق» در حومه‌ی قم منتقل شد.


در کتاب «نهضت امام خمینی» برای توجیه سکوت [[روح‌الله خمینی|خمینی]] در آن زمان آمده است: «امام خمینی از آن‌جا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار می‌باشد، توانست با تاکتیک و نهان‌کاری‌ها که از دستورات و تعالیم زنده‌ی اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناس‌های داخلی و خارجی را غافلگیر سازد...<ref>کتاب خمینی دجال ضد بشر- ص۳۵ و ۳۶ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
فاطمی به مصدق پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را داد و مصدق آن را به جریان انداخت. دکتر مصدق بعد از مرگ فاطمی گفته است: «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است.»


=== خمینی در دوران محمد رضا شاه ===
'''حسین علاء''' نخست وزیر بعدی بود که خود را ناتوان از حل مشکلات دید و در اندک زمانی استعفا کرد و نخست وزیری به دکتر مصدق رسید. با تشکیل کابینه دکتر مصدق، فاطمی را به عنوان معاون پارلمانی خود برگزید. در حقیقت فاطمی و چهره‌هایی همچون شایگان فر جناح چپ جبهه ملی به شمار می‌رفتند.
[[پرونده:خمینی در کنار کاشانی.JPG|جایگزین=خمینی بنیان‌گذار رژیم ولایت فقیه در کنار کاشانی|بندانگشتی|خمینی در کنار کاشانی در سال ۱۳۳۱]]
در سال‌های بعد از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان که یک فضای نسبتا باز سیاسی ایجاد شده بود خمینی سکوت خود را شکست و در کتاب کشف‌الاسرار به انتقاد از دیکتاتوری سرنگون‌شده‌ی رضاخان  پرداخت. در دوران نخست وزیری [[دکتر محمد مصدق]]، خمینی در کنار [[آیت‌الله کاشانی]] و از نزدیکان او بود. او در جهت مخالفت با دولت ملی دکتر مصدق می‌کوشید. خمینی بعد از رسیدن به قدرت، بارها کینه خود نسبت به مصدق را اعلام کرد. اولین بار بعد از مراسم سالگرد درگذشت مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷، هنگامی که [[سید محمود طالقانی|آیت‌الله طالقانی]] در آن مراسم سخنرانی کرد؛ این مراسم را میتینگ راه انداختن «برای هر استخوانی» توصیف کرد. خمینی در سخنرانی خود در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ نیز گفت که مصدق مسلمان نبود.<ref>صحیفه نور - جلد ۱۵</ref> او همچنین با بیان اینکه مصدق از اسلام سیلی خورد (اشاره به کودتای استعماری ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق) ابراز خرسندی کرد.  


در سال ۱۳۴۱ بعد از تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی خمینی به دادن حق رأی به زنان اعتراض کرد. در ۱۶خرداد ۴۲ و در پی یک سخنرانی تند علیه حکومت شاه، خمینی بازداشت شد و به مدت دو ماه در زندان بود. در ۴ آبان ۱۳۴۳ در پی سخنرانی خمینی در اعتراض به قانون کاپیتولاسیون، بلافاصله دستگیر و به ترکیه تبعید شد. پس از یک‌سال حضور در ترکیه  به نجف رفت و تا مهر ۱۳۵۷ در آن‌جا باقی ماند. او در سال‌های تبعید اساسا سکوت اختیار کرد. در سال ۱۳۴۹ بعد از واقعه سیاهکل که تعدادی از رزمندگان فدایی به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله کردند، خمینی در واکنش به این واقعه در نامه‌‌ای به اتحادیه‌ی دانشجویان مسلمان خارج کشور نوشت:
در این دوران فاطمی هر روز کنفرانس مطبوعاتی داشت و به نوشتن سرمقاله‌های تند خود در باختر امروز ادامه می‌داد. با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، دولت بریتانیا و پروپاگاندای داخلی‌اش نیز ضد فاطمی شدند و فعالیت‌های خود علیه او را آغاز کردند.


«از حادثه آفرینی استعمار در کشورهای اسلامی نظیرحادثه‌ی سیاهکل و حوادث ترکیه فریب نخورید و اغفال نشوید.»<ref>پابه پای آفتاب -جلد۳ ص۱۶۳- مصاحبه با حمید روحانی</ref>
در آن دوره فداییان اسلام تحت تاثیر کاشانی نقشه ترور فاطمی را کشیدند و زمانی که فاطمی در جمع روزنامه نگاران در بزرگداشت محمد مسعود سخنرانی می‌کرد، به او چند گلوله شلیک کردند که البته فاطمی از این ترور جان سالم به در برد.


درسال‌های ۱۳۴۴تا ۱۳۵۰ خمینی به تدریس در حوزه نجف مشغول بود. مباحث حکومت اسلامی خمینی طرح او برای حکومت آینده است که در این سال‌ها در جمع شاگردان محدود او تدریس شده است. در سال‌های بعد از ۱۳۵۰ با ظهور سازمان‌های انقلابی نظیر مجاهدین و فدا‌ئیان خلق در مبارزه علیه حکومت پهلوی، و محبوبیت آنان نزد توده مردم، خمینی نیز از این فرصت استفاده کرد و در فاصله سال‌های ۵۰ تا ۵۷، یازده پیام‌ خطاب به دانشجویان و جوانان صادر کرد. او هیچ گاه مجاهدین را تایید نکرد اما تحت فشار افکار عمومی جامعه،  فتوایی برای واگذاری یک سوم از سهم امام به خانواده زندانیان سیاسی و نشر کتب اسلامی سیاسی، صادر کرد.
با بالاگرفتن تنش‌های دولت ملی ایران و دولت استعماری بریتانیا، حسین نواب از سمت وزارت خارجه استعفا کرد و دکتر فاطمی به جای او نشست. فاطمی به روابط بریتانیا و ایران پایان داد و دیپلمات‌های بریتانیایی را از ایران اخراج کرد.


در سال ۱۳۵۵  کارتر با سیاست حقوق بشر در آمریکا روی کار آمد. او در پی این سیاست رژیم شاه را مجبور کرد که شکنجه در زندان‌ها را کنار بگذارد. خمینی این فضا را خوب درک کرده بود. او سکوت سالیان خود را شکست و از فرصت به‌دست آمده استفاده کرد. در آبان ۱۳۵۶ شاه از آمریکا بازگشت و بر سیاست جدید و استمرار فضای باز سیاسی تاکید کرد. خمینی، دو ماه بعد در سخنرانی به مناسبت مرگ پسرش مصطفی، آخوندها را به استفاده از فرصت به‌دست آمده فراخواند و گفت: <blockquote>«امروز یک فرجه پیدا شده، من عرض می‌کنم به شما یک فرجه پیدا شده، اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمی‌شد در ایران. اگر الان  غنیمت بشمارند این را این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند الان نویسنده‌های احزاب دارند می‌نویسند، امضا می‌کنند، اشکال می‌کنند،... شما هم بنویسید... امروز روزی است که باید گفت و پیش می‌برید. و من خوف آن دارم که خدای نخواسته این فرجه از دست برود... خوب ما دیدیم که چندین نفر اشکال کردند... امضا کردند و کسی هم کارشان نداشت.»<ref>صحیفه نور- جلد۱ - ص ۲۶۶</ref></blockquote>با شروع اعتراضات علیه شاه از آبان ۱۳۵۶ تا پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، خمینی همواره پشت مردم و تحولات حرکت می‌کرد و در وقایع مهم از قبیل تظاهرات خونین ۱۷ دی‌ماه ۵۶ در قم و هم‌چنین تظاهرات مردم تبریز در ۲۹ بهمن همان سال و بعد از واقعه خونین ۱۷ شهریور ۵۷، با ارزیابی سیر تحولات با چند روز تأخیر موضع گیری می‌کرد.
با وقوع کودتای، تعدادی از افسران گارد شاهنشاهی به خانه فاطمی حمله ور شده و پس از بازداشت فاطمی به ضرب و شتم همسر او پرداختند. با کمک و همیاری حزب توده کودتا خنثی شد و فاطمی به خانه بازگشت و محمدرضا پهلوی، از کشور گریخت.


خمینی بعد از اطمینان یافتن از مواضع آمریکا در قبال حکومت شاه و تضعیف پایه‌های سلطنت شاه، به طور بی‌سابقه‌ای به سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌های سیاسی خود افزود و برای به دست آوردن رهبری جنبش مردم و انقلاب ضد سلطنتی تلاش کرد. او برای رسیدن به این منظور، عقاید واقعی خود را پنهان  و حتی خلاف آن اظهار نظر می‌کرد. به عنوان نمونه در حالیکه در سال ۴۱ با حق رأی زنان مخالفت کرده بود، در اردیبهشت ۱۳۵۷ در مصاحبه‌ای با روزنامه فرانسوی لوموند در نجف گفت: «در خصوص زنان، اسلام هیچ‌گاه مخالف آزادی آنها نبوده است... زن مساوی مرد است، زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیت‌های خود را انتخاب کند...»<ref>صحیفه نور - جلد ۲ - ص۴۴</ref> در همین مصاحبه او هر گونه قصد و تمایل خود برای قرار گرفتن در رأس قدرت را انکار کرد. خمینی پس از رسیدن به حکومت مجددا ایجاد محدودیت‌ برای زنان را آغاز کرد.  
با فرار شاه، فاطمی وزیر خارجه از مصدق خواست جمهوری اعلام کند و به سفرای بغداد و عراق تلگراف زد و از آن‌ها درخواست کرد که از شاه استقبال نکنند. مصدق که روحیه محافظه کارتری داشت با خواسته فاطمی مخالفت کرد. فاطمی اصرار می‌کرد که دیگر چنین فرصتی نصیب ملت نخواهد شد و حتی از علی اکبر دهخدا خواست تا نامزد ریاست جمهوری شود.


[[روح‌الله خمینی|خمینی]] در ۱۳ مهر ۱۳۵۷ از طریق کویت به پاریس رفت. رفتن خمینی به پاریس، او را در مرکز توجهات جهانی قرار داد. در روزهای پایانی رژیم پهلوی، خمینی و نمایندگانش در پاریس و تهران به طور دائم با نمایندگان ایالات متحده برای انتقال آرام قدرت و جلوگیری از انقلاب قهر آمیز مذاکره می‌کردند. در ۱۲ بهمن ۵۷ خمینی از پاریس به تهران آمد. در ۱۶ بهمن تشکیل دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان که حکم آن به امضای خمینی رسیده بود اعلام شد. خمینی دولت بازرگان را دولت امام زمان نامید، اما یک سال بعد به‌وسیله نیروهای موسوم به «خط امام»  با [[گروگان‌گیری در سفارت آمریکا]] دولت بازرگان را مجبور به استعفا کرد. در ۲۲ بهمن با اعلام بی‌‌طرفی ارتش شاه، انقلاب ضد سلطنتی پیروز شد و خمینی زمام حکومت در ایران را به دست گرفت.<ref>خمینی دجال ضد بشر - ص ۳۹ تا ۲۳۴ - انتشارات سازما مجاهدین خلق ایران</ref> خمینی توسط عوامل خود قانون اساسی ولایت فقیه را به تصویب رساند. او تا سال ۱۳۶۸ به عنوان ولی فقیه در رأ‌س حکومت در ایران قرار داشت. او در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ بعد از دوره بیماری در بیمارستانی در تهران، مرد.
در کودتای ۲۸ مرداد که با کمک طرفداران دول آمریکا و بریتانیا به شاه انجام شده بود، دلت مصدق برچیده شد و تمام امید‌های فاطمی برای جمهوری ایران بر باد رفت. اراذل و اوباش در روز کودتا دفتر '''روزنامه باختر امروز''' را تخریب کردند و جملگی عوامل کودتا دستور داشتند هر جا دکتر فاطمی را می‌بینند او را به قتل برسانند. آنها فاطمی را در راه رفتن به ساختمان وزارت خارجه به دام انداختند و با ضربات متعدد چاقو مجروحش کردند که با دخالت هوادارانش از مهلکه گریخت و پیکر نیمه جانش را به منزل دوستانش رساند.


== نظریه ولایت فقیه ==
فاطمی پس از بهبود نسبی تغییر چهره داد و به زندگی مخفیانه روی آورد. حزب توده در اختفا به او کمک کرد و نور الدین کیانوری خانه امن خود را در اختیار او گذاشت. فاطمی شش ماه را در خانه امن کیانوری گذراند. پس از شش ماه به خانه دوستش دکتر محسنی رفت و در آنجا مخفی شد. در آنجا، اما یکی از ساکنان محل به او شک کرده و موضوع را به برادرش که سرهنگ اداره پلیس تهران بود گزارش می‌کند.
خمینی نظریه خود برای حکومت را در کتابی به نام «حکومت اسلامی» یا «ولایت فقیه» که مجموعه‌ای از درس‌های او در نجف است، و در سال ۱۳۴۸ منتشر شد، ارائه کرده است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشاران سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>خمینی نظریه ولایت فقیه را در دوران حاکمیت خود قدم به قدم شکل داد. او این نظریه را بر پایه آیه‌ای از قرآن بنا کرده که می‌گوید:


«اطیعوا الله و اطیوا الرسول و اولی الامر منکم»<ref>آیه ۵۹ سوره نساء</ref> یعنی اطاعت کنید از خدا و رسول خدا و از صاحبان امر خودتان. اولی‌الامر در مفهوم، جمع ولی امر است، یعنی کسی که امر و قدرت در دست اوست. خمینی این کلمه را معادل آخوند می‌داند. او در نامه‌ای به خامنه‌‌ای می‌نویسد: <blockquote>«همان قدرتی که خدا برای پیغمبر قاٰئل شده، برای ولی‌ امر و ولی فقیه هم قائل شده است...آن چه گفته شده است تا کنون و یا گفته مى‏ شود، ناشى از عدم شناخت ولایت مطلقه الهى است...حکومت که شعبه ‏اى از ولایت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکى از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است» </blockquote>در تاریخ شیعه این نظرگاه را با این وسعت و دامنه برای اولین بار خمینی پرورانده است.
به گزارش رویداد۲۴ با دستگیری فاطمی او را نزد '''ارتشبد نعمت الله نصیری''' می‌برند که گفته شده نصیری پس از فحاشی مشتی بر صورت فاطمی می‌کوبد و خبر دستگیری او را به محمد رضا شاه پهلوی می‌دهد. اشرف پهلوی که کینه‌ای دیرینه از فاطمی داشت بلافاصله از دستگیری او مطلع شد و به تیمور بختیار فرمان داد او را بکشد. از طرفی شعبان جعفری و اراذل و اوباش او مامور شده بودند پیش از دادرسی در حرکتی ظاهرا «مردمی» دکتر فاطمی را به قتل برسانند. آنها به فاطمی حمله کردند و ضربات چاقویی به او زدند. خواهر دکتر فاطمی خود را سپر بلای برادر کرد و ۱۱ ضربه چاقو خورد. نهایتا دکتر فاطمی را از محل دور کردند و پیکر نیمه جانش را به بهداری زندان بردند.


خمینی در کتاب حکومت اسلامی می‌گوید، اگر فرد لایقی که دارای خصلت‌های مرجع تقلید است به پاخاست و حکومت تشکیل داد، همان ولایتی را دارد که رسول اکرم در اداره امور جامعه داشت، لذا بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند.  
سید حسین فاطمی در دادگاهی نظامی به اتهام تلاش برای برکناری شاه و اقدام علیه سلطنت در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. پیکر او در قبرستان ابن بابویه شهر ری در کنار کشتگان قیام ۳۰ تیر به خاک سپرده شد. برادر فاطمی درباره نحوه اعدام او می‌گوید «حسین را وقتی برای اعدام بردند که بسیار ناخوش احوال و بیمار بود. او را برای اجرای حکم با برانکارد و در حال تب بردند و نصیری و بختیار با شلیک سه گلوله او را از بین بردند.» تعدادی از طرفداران ملی مذهبی تلاش کرده بودند مانع اعدام او شوند، اما محمدرضا پهلوی خواستار اعدامش بود.<ref>[https://www.rouydad24.ir/fa/news/186554/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%AF دکتر حسین فاطمی سیاستمدار آزادیخواهی که تیر باران شد]</ref>


کتاب حکومت اسلامی زمانی منتشر شد که فرضیه حکومت در ذهن خمینی مطرح بود. در واقع این نظریه پیش از این‌که یک نظریه و دکترین اسلامی باشد، یک زمینه‌سازی برای دوران حکومت خمینی است.  
وفاداریش به مصدق صد در صد بود و کاملاً هم متقابل بود. مصدق هم با همه اینها که من صجت کرده‌ام... بعضی‌هایشان روی گله و گله‌گذاری مثل مرحوم صالح همه می‌گفتند که دکتر مصدق به هیچکس به اندازه دکتر فاطمی اعتماد نداشت، و این سلامت و اعتماد متقابل واقعاً بی‌نظیر بود.


== ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ==
موقعی که تیربارانش کردند چهل درجه تب داشته. با برانکارد او را بردند پای جوخه اعدام.
ولایت فقیه روح، جوهر و اساس قوانین حکومت جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهد. ماده‌ها و بندهای قانون اساسی رژیم ایران ممکن است به تنهایی نسبت به قانون اساسی مشروطه مترقی جلوه کند، اما روح حاکم بر تمامی این قوانین ولایت فقیه است. یعنی حاکمیت مطلقه‌ی یک ولی امر مادام العمر و غیرمنتخب اغلب این قوانین را از کارکرد خارج می‌کند.
[[پرونده:جلسه مجلس خبرگان قانون اساسی.JPG|جایگزین=جلسه مجلس خبرگان برای تصویب قانون اساسی رژیم ولایت فقیه در سال ۱۳۵۸|بندانگشتی|جلسه مجلس خبرگان برای تصویب قانون اساسی رژیم ولایت فقیه در سال ۱۳۵۸]]
بعد از سقوط سلطنت پهلوی قرار بود برای تعیین قانون اساسی حکومت جدید، مجلس مؤسسان تشکیل شود و نمایندگان مردم از همه اقشار قانون اساسی جمهوری جدید را نوشته و به تصویب برسانند. خمینی و شورای موسوم به انقلاب این مجلس را به مجلس خبرگان تبدیل کردند و تعداد ۶۰ نفر که اساسا از عوامل و مهره‌های خودشان یودند را وارد آن کردند و آن‌ها قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه را تصویب کردند.


اصل پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌گوید:
بله. همانطور که عرض کردم آخرین باری که من ایشان را دیدم، دو هفته مانده بود که عازم آمریکا شوم. ایشان در بیمارستان لشگر دو زرهی بود. همه رفته بودند بهش التماس کرده بودند که امضا کن و... الان که برای شما می‌گویم واقعاً هنوز برای من مشکل است... (بغض)... تا وارد اتاق شدم گفت شاهین می‌دانم برای چه آمدی. گفتم درست است. گفتم رحم کنید به پسرتان به سیروس... حرفی که به من زد گفت اگر من امروز استغفار کنم دیگر هیچکس توی این مملکت حرف کسی را باور نمی‌کند. جواب جوان‌های مملکت را در آینده تاریخ چه کسی خواهد داد که می‌گویند حسین فاطمی هم وقتی پای جانش افتاد (کلمه‌ای که او به کار برد) به «گه خوردن افتاد». این را من هیچوقت فراموش نمی‌کنم. یعنی دانسته مرد.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f7-special-interview-on-28mordad-shahin-fatemi/25081287.html ناگفته‌هایی از زندگی حسین فاطمی؛ از ۲۸ مرداد تا اعدام]</ref>
 
«در زمان غیبت ولی عصر(عج) در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده‌ی فقیه عادل با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل۱۷۲ عهده‌دار می‌گردد.»
 
اصل ۵۷ همین قانون می‌گوید:
 
«قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از، قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه و امامت امت‌اند.»
 
در اصل ۱۰۷ قانون اساسی آمده است:
 
«پس از مرجع عالی‌قدر تقلید و رهبرکبیر انقلاب جهانی اسلام و بینان‌گذار جمهوری اسلامی، حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته شده و پذیرفته شده‌اند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره‌ی همه فقها که واجد شرایط مذکور در اصل پنجم و یکصد و نهم باشند بررسی و مشورت می‌کند و هر کدام را که اعلم به احکام فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل ۱۰۹ تشخیص داد، او را به رهبری انتخاب می‌کند و درغیر این‌صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می‌نماید. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت‌های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت.»
 
=== اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی ===
اختیارات ولی فقیه در اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بدین شرح لیست شده است:
 
۱- انتصاب فقهای  شورای نگهبان
 
۲- انتصاب رئیس قوه قضائیه
 
۳- فرماندهی کل نیروهای مسلح شامل انتصاب و عزل فرمانده ستاد مشترک، انتصاب و عزل فرمانده کل سپاه پاسداران، تشکیل شورای عالی دفاع
 
۴- انتصاب فرماندهان عالی نیروهای سه‌گانه زمینی،‌دریایی، هوایی
 
۵- اعلان جنگ، صلح و بیسج نیرو
 
۶- امضای حکم ریاست جمهوری
 
۷- عزل رئیس جمهور پس از رأی دیوان عالی یا رأی مجلس
 
۸- عفو مجرمین و...
 
این موارد اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی اول بود. پس از مرگ خمینی و در بازنگری قانون اساسی این اختیارات تغییر و افزایش یافت. مواد اضافه شده به اختیارات ولی فقیه این موارد هستند.
 
- تعیین سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی
 
ـ نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام
 
ـ فرمان همه پرسی
 
- نصب و عزل و قبول استعفای فقهای شورای نگهبان، عالی‌ترین مقام قوه قضائیه، رئیس سازمان صدا و سیما، رئیس ستاد مشترک، فرمانده کل سپاه پاسداران، فرماند‌هان عالی نیروهای نظامی و انتظامی.
 
- حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه‌گانه
 
ـ حل معضلات نظام از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام<ref>[https://fa.wikisource.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86#%D8%A7%D8%B5%D9%84_%DB%8C%DA%A9%D8%B5%D8%AF_%D9%88_%D8%AF قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران] - ویکی نبشته</ref>
 
== پایه‌های رژیم ولایت فقیه ==
پایگاه طبقاتی رژیم ولایت فقیه، خرده بورژوازی سنتی است. این رژیم به لحاظ سیاسی یک رژیم مادون سرمایه‌داری به شمار می‌رود. نیروهای پشتوانه ولایت فقیه از نظر تاریخی، نیروهای خشک اندیش با درک فرمالیستی از مذهب هستند که سابقه تاریخی‌شان به [[آیت‌الله کاشانی|کاشانی]] و [[شیخ فضل‌الله نوری|شیخ فضل الله نوری]] می‌رسد. ولایت فقیه رژیمی است که تلاش دارد یک سر مادون سرمایه‌داری به نام ولایت فقیه را به بدنه مناسبات سرمایه‌داری جامعه ایران بچسباند و تحمیل کند.<ref>[https://image.mojahedin.org/Attachments/?id=a02b9c43-ebe9-452b-a2da-d04ec8fe39c6 کتاب استراتژی قیام و سرنگونی] - ص۲۹۰ - مسعود رجوی</ref> این پدیده در عمل غیرممکن است و بسیاری از تناقضات موجود در حاکمیت و در نتیجه جامعه ایران ناشی از این پدیده است.
 
ولایت فقیه از این جهت یک «سر مادون سرمایه‌داری» است که حکومت مطلوب آن، حکومت بر یک جامعه‌ی فئودالی با سطح آگاهی پایین است. در گذشته‌ در روستاهای دورافتاده، ‌آخوندها با موعظه، روضه‌خوانی و دعانویسی در حاشیه‌ی حاکمیت فئودال، امرار معاش می‌کردند. در چنین محیطی سطح پایین فرهنگ مهمترین عامل بقاء و ارتزاق این قشر به شمار می‌رفت. ولایت فقیه به منزله‌ی حاکمیت یک آخوند، در چنین شرایطی است که می‌تواند به اوج بلوغ خود دست‌یابد،‌در حالی‌که در جامعه مدرن چنین الگو‌هایی قابل پذیرش نیستند.  آن‌چه رخ داده است جامعه‌ای است که با گذار از آن مرحله تکامل اجتماعی وارد دنیای مدرن و حتی پسامدرن شده است. سر مادون سرمایه‌داری ولایت فقیه به ناچار خود را با چنین جامعه‌ای منطبق کرده است. هم این انطباق ناهمگون و غیرمنطقی‌ استو هم جامعه آن را برنمی‌تابد.
 
بنا به همین خاصیت ضدتاریخی، رژیم ولایت فقیه برای حفظ بقاء خود حاکمیتش را بر دو پایه‌ی، سرکوب داخلی و [[صدور بحران]] استوار کرده است. سرکوب در رژیم ولایت فقیه به شکلی عریان و بی‌شکاف از طریق [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]]، بسیج ،عوامل لباس شخصی و ده‌ها ارگان دیگر اعمال می‌شود.  این رژیم برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب داخلی به بحران‌سازی در کشورهای دیگر می‌بردازد. از سویی صدور بحران به کشورهای همسایه نقش نقش انگیزه‌بخشی برای نیروهای داخلی را نیز ایفا می‌کند. شعار‌هایی چون تشکیل هلال شیعی و فتح قدس از طریق کربلا در همین راستا هستند.
 
سیاست [[صدور بحران]] در فرهنگ جاری حکومت ولایت فقیه به «صدور انقلاب» شهرت دارد. این سیاست از ابتدای رسیدن خمینی به حاکمیت شروع شد و به عنوان یک سیاست پایه‌ای در نظام ولایت فقیه همواره از طرف سران جمهوری اسلامی دنبال شده‌است. اولین سوژه‌ی صدور تروریسم و بحران‌سازی رژیم ولایت فقیه کشور عراق بود. خمینی [[جنگ ایران و عراق]] را هشت سال با همین هدف ادامه داد. [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]] که اصلی‌ترین بازوی سرکوب و صدور تروریسم رژیم ولایت فقیه است، به دخالت در کشورهای منطقه  از جمله عراق، سوریه، یمن دست زده است. اهداف تروریستی و دخالت در امور کشورهای منطقه از طریق [[نیروی قدس سپاه پاسداران]] که نیروی برون مرزی سپاه است اجرا می‌شود. نیروی قدس از طریق نیروهای نیابتی مانند حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن،حماس و جهاداسلامی فلسطین، تبپ‌های الاشتر بحرین و کتائب حزب‌الله، حشد الشعبی و مشابه آن در این کشورهای مختلف حضور دارد.
 
خصوصیتی که رژیم ولایت فقیه را از سایر دیکتاتوری‌ها متمایز می‌کند صدور تروریسم است. کمتر رژیم دیکتاتوری در قرن حاضر وجود داشته که داعیه‌ی صدور انقلاب و جهان‌گشایی داشته باشد و حاکمیت را بر اساس مذهب و نه مرزهای جغرافیایی تعریف کند. صدور بنیادگرایی در عین حال زیر ساخت سرکوب را هم در نظام ولایت فقیه تشکیل می‌دهد. رکوب داخلی به صدور تروریسم و سرپوشی که برای آن فراهم می‌کند متکی است.<ref name=":0">کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> 
 
=== سرکوب در رژیم ولایت فقیه ===
سرکوب در رژیم ولایت فقیه با نام دین مشروعیت می‌یابد.  در نظام ولایت فقیه سرکوبی همه جانبه حاکم استکه با دیکتاتوری‌های معمول متفاوت است. این ویژگی [[توتالیتاریزم]] دینی است. در دیکتاتوری پهلوی سرکوب سیاسی حاکم بود. [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]] و پیش از او [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]] آزادی‌های سیاسی را از بین برده بودند. آزادی مطبوعات وجود نداشت و احزاب  اجازه فعالیت نداشتند. در رژیم ولایت فقیه از آن‌جا که توجیه سرکوب بر پایه‌ی مذهب صورت می‌گیرد، سرکوب به تمامی عرصه‌های اجتماعی و زندگی خصوصی مردم کشیده می‌شود. سرکوب در رژیم ولایت فقیه تا خانه‌ی مردم، آن‌چه می‌پوشند، آن‌چه می‌خورند و آن‌چه می‌کنند، گسترش می‌یابد. در نظام ولایت فقیه سرکوب اجتماعی زیر ساخت سرکوب سیاسی را تشکیل می‌دهد.<ref name=":0" />
[[پرونده:سرکوب در ایران.JPG|جایگزین=سرکوب معترضان در رژیم ولایت فقیه |بندانگشتی|سرکوب معترضان در ایران]]
سرکوب گروه‌ها و جریان‌های سیاسی از ابتدای روی کار آمدن نظام ولایت فقیه آغاز شد. حذف جناح‌هایی از حاکمیت مانند نهضت آزادی و بازرگان که اولین نخست وزیر بعد از [[انقلاب ضدسلطنتی]] بود،‌هم‌چنین حذف بنی صدر اولین رئیس جمهور بعد از انقلاب، همه در راستای انحصار طلبی ولایت فقیه و سیطره کامل بر تمامی ارکان اجتماعی و سیاسی ایران انجام شد. سرکوب در عرصه فرهنگی نیز از کارکردهای این رژیم است که بارزترین نمونه آن بستن دانشگاه‌ها تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» در سال ۱۳۵۹ بود. هدف آن بیرون راندن نیروهای آزادی‌خواه از دانشگاه و استقرار نیروها و فرهنگ مد نظر ولایت فقیه در دانشگاه‌ها بود.
 
بیشترین جریان و گروهی که از طرف رژیم ولایت فقیه مورد سرکوب قرار گرفت سازمان مجاهدین خلق ایران بود. خمینی این سازمان را که یک سازمان مسلمان با برداشت‌هایی متفاومت از اسلام بود، آنتی‌تز و در نتیجه‌ بزرگترین دشمن خود می‌دانست. از اولین روزهای انقلاب ضد سلطنتی دفاتر و مراکز مجاهدین خلق از طرف چماق‌داران طرفدار خمینی مورد حمله قرار گرفتند.  از بهمن ۱۳۵۷ تا خرداد ۱۳۶۰ به مدت ۲ سال و ۴ ماه مبارزه سیاسی که از طرف مجاهدین،‌ فاز سیاسی نامیده می‌شود، بیش از ۵۰ نفر از اعضا و هوادارن مجاهدین خلق توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شدند و چندین هزار از آنان نیز زندانی شدند.<ref>کتاب شناخت رژیم ولابت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> 
 
زن ستیزی از برجسته‌ترین خصوصیات رژیم ولایت فقیه است. زن‌ستیزی هسته‌ی مرکزی بنیادگرایی است. این تفکر برای بنیادگرایان،‌مجموعه‌ای از هنجارهای اخلاقی را برمبنای گناه و ثواب جنسی و جنسیتی شکل می‌دهد. این مجموعه  به رژیم ولایت فقیه این امکان را می‌دهد که سرکوب را تا خصوصی‌ترین عرصه‌های زندگی مردم گسترش دهد. حاکمیت ولایت فقیه اصلی ترین وظیفه زن را کار در خانه و بچه‌داری می‌داند.
 
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:
 
«خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینه‌ساز اصلی حرکت تکاملی و        رشد یابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است، زن در چنین برداشتی از واحد  خانواده، از حالت (شیئی بودن) یا (ابزار کار بودن) در خدمت اشاعه مصرف زدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش  انسانهای مکتبی پیش‌آهنگ و خود هم‌رزم مردان در میدان‌های فعال حیات می‌باشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود.»<ref>[https://fa.wikisource.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 قانون اساسی ایران] - ویکی نبشته</ref>
 
حجاب اجباری برای زنان و ممنوعیت بسیاری از کارها مانند ممنوعیت تحصیل در بسیاری از رشته‌های دانشگاهی برای زنان از نمودهای سرکوب زنان است. در زمینه اشتغال شانس زنان ۱۰ درصد مردان هم نیست. در رهبری جامعه هیچ زنی وجود ندارد. در قانون اساسی زنان از قضاوت و ریاست جمهوری و رهبری به طور مطلق محروم شده‌اند.<ref name=":1">کتاب اسلام دموکراتیک پاسخ بنیاد گرایی - سخنرانی مریم رجوی در پارلمان نروژ- ص۱۵ و ۱۶</ref>
 
زن ستیزی در رژیم ولایت فقیه به جنایت‌های هولناکی راه برده است. اعدام هزاران زن و تیرباران زنان باردار، شلاق زدن در ملاء عام، تشکیل واحدهای مسکونی در زندان‌ها که درخاطرات بسیاری از زندانیان از بند رسته در نظام ولایت فقیه آمده است از این نمونه‌‌هاست.<ref name=":1" />
 
سرکوب اقلیت‌های مذهبی نیز از کارکردهای دیگر رژیم ولایت فقیه است. رژیم ولایت فقیه از ابتدای حاکمیت خود اقلیت‌های مذهبی را سرکوب کرده است و به بهانه‌‌های مختلف از انجام مناسک مذهبی آنان جلوگیری کرده است. با آزاد گذاشتن پیروان مذاهب دیگر، کل نظام مذهبی ولایت فقیه ترک برمی‌دارد.<ref name=":2">کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه فصل ۴ - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
 
قتل کشیشان مسیحی از جمله اسقف هوسپیان مهر و اسقف میکائلیان و کشیش مهدی دیباج و اعدام کشیش حسین سودمند و دستگیری تنی چند از آنان از نمونه‌های بارز سرکوب اقلیت‌های مذهبی است. بهائیان از جمله اقلیت‌های مذهبی هستند که همیشه در نظام ولایت فقیه مورد سرکوب و اذیت و آزار قرار گرفته‌اند. سرکوب و ضرب و شتم دراویش گنابادی در بهمن و اسفند ۱۳۹۶ که به قتل یک درویش و اعدام یک درویش دیگر انجامید، نمونه دیگری از سرکوب اقلیت‌های مذهبی در ایران است.
 
بارزترین نمونه‌های سرکوب حرکت‌های اجتماعی در ایران توسط رژیم ولایت فقیه عبارتند از:
* سرکوب حرکت و اعتراضات دانشجویی در تیرماه ۱۳۸۷  که به واقعه ۱۸ تیر معروف شد
* سرکوب اعتراضات مردم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۸ که این اعتراضات تا ۶ دی (روز عاشورا) همان‌ سال به طول انجامید
* سرکوب اعتراضات مردمی در دی‌ماه سال ۱۳۹۶
* سرکوب اعتراضات مردمی به گرانی بنزین در آبان ۱۳۹۸ که به کشته شدن بیش از ۴۵۰ تن از معترضین منجر شد
 
=== صدور بحران در رژیم ولایت فقیه ===
[[پرونده:انفجار برجهای خبر.JPG|جایگزین=انفجار برج‌های خبر در عربستان توسط عوامل رژیم ولایت فقیه|بندانگشتی|انفجار برج‌های خبر در عربستان توسط عوامل رژیم ولایت فقیه]]
بعد از سقوط دیکتاتوری پهلوی در جریان انقلاب ضد سلطنتی، نیروهای جوان زیادی در جامعه ایران آزاد شدند. خمینی یا باید این نیروها را در مسیر ساختن یک نظام دموکراتیک و پیشرفته از لحاظ اجتماعی و اقتصادی به کار می‌گرفت که این رویکرد با ماهیت ضد تاریخی و انحصار طلب ولایت فقیه در تعارض بود و یا اینکه در راستای توسعه طلبی و صدور بحران به بیرون از مرزهای ایران استفاده می‌کرد. خمینی این نیروها را در راستای توسعه طلبی و صدور بحران استفاده کرد. با این رویکرد زمینه سرکوب هر صدای آزادی‌ خواهی نیز فراهم شد.<ref name=":2" />
 
در قانون اساسی جمهوری اسلامی، در چند اصل تأکید و تصریح شده است که حمایت و تلاش برای گسترش حاکمیت جهانی اسلام از اهداف و وظائف جمهوری اسلامی است. در کتاب ولایت فقیه خمینی نیز مکرر بر این تصریح شده که مرزها از نظرش اسلامی‌ است و نه جغرافیایی.<ref name=":2" />
 
خمینی در کتاب حکومت اسلامی در بخشی به نام، «لزوم وحدت اسلامی»، رویای تشکیل حکومتی مانند حکومت عثمانی را در ذهن می‌پروراند و می‌نویسد: « وطن اسلام را استعمارگران تجزیه کردند... یک زمان هم دولت بزرگ عثمانی به‌وجود آمد، استعمارگران آن را تجزیه کردند... ما برای اینکه وحدت امت اسلام را تأ‌مین کنیم، برای اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت‌های دست نشانده آنها خارج کنیم، راهی نداریم جز اینکه تشکیل حکومت بدهیم. چون به منظور تحقق وحدت و آزادى ملت‌هاى مسلمان بايستى حكومت‌هاى ظالم و دست نشانده را سرنگون كنيم؛ و پس از آن حكومت عادلانه اسلامى را كه در خدمت مردم است به وجود آوريم. تشكيل حكومت براى حفظ نظام و وحدت مسلمين است.»<ref>کتاب حکومت اسلامی (ولایت فقیه) - نوشته خمینی </ref>
[[پرونده:انفجار مرکز آمیا.JPG|جایگزین=انفجار مرکز یهودیان آمیا در بوئنس آیرس آرژانتین توسط عوامل رژیم ولایت فقیه|بندانگشتی|انفجار مرکز یهودیان آمیا در بوئنس آیرس آرژانتین توسط عوامل رژیم ولایت فقیه]]
برجسته‌ترین تلاش رژیم ولایت فقیه در صدور [[بنیادگرایی اسلامی]] و تلاش برای حکومت جهانی اسلام، جنگ ایران و عراق بود. بحران‌های مرزی، درگیری‌ها و دخالت‌های رژیم ولایت فقیه در عراق، از سال ۱۳۵۸ شروع شد. علت اصلی این دخالت‌‌ها این بود که خمینی خود را متولی و مدعی عراق می‌دانست. حمله بزرگ و همه جانبه را عراق در سال ۱۳۵۹ آغاز کرد، اما علت اصلی شروع جنگ بین ایران و عراق، مطامع خمینی بود و تحریکاتی که در این رابطه در مزرها و داخل عراق به عمل آورد. خمینی در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹، شش‌ ماه قبل از آغاز جنگ با عراق، مردم عراق را به قیام علیه صدام فراخواند.<ref>صحیفه نور- جلد‍۱۲ ص ۴۰</ref> همجنین در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد.<ref>صحیفه نور - جلد ۱۲ - ص۴۴</ref> 
 
منتظری جانشین وقت خمینی در خصوص امکان عدم وقوع جنگ با عراق گفت:«به نظر من اگر (خمینی)  يک مقدار تفاهم می‌کردند، شاید بهانه به دست آنها نمی‌آمد، بالاخره اين زمینه [یعنی حمله نظامی به ایران] برای آنها فراهم شد ...».<ref>کتاب خاطرات آقای منتظری و مصاحبه با بی بی سی</ref>   
 
شعار خمینی در جنگ ایران و عراق «فتح قدس از طریق کربلا» بود. در بسیج جنگی رژیم ولایت فقیه علیه عراق، یک میلیون نفر در طرف ایران کشته شدند. 
 
[[انفجار آمیا]] و بمب گذاری در مقر تفنگ‌داران آمریکایی در سال ۱۹۸۳ در لبنان، گروگان‌گیری دیپلمات‌های غربی در لبنان در سال ۱۹۸۵ از اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی بود. 
 
==== افزایش اقدامات تروریستی بعد از آتش‌بس و مرگ خمینی ====
بعد از آتش بس بین ایران و عراق، اقدامات تروریستی رژیم ولایت فقیه افزایش یافت. از جمله آنها می‌توان به، ماجرای سلمان رشدی و صدور فتوای قتل او توسط خمینی در بهمن ۱۳۶۷، دخالت مجدد در عراق بعد از جنگ اول خلیج، ترور مخالفان درخارج از ایران مانند ترور شاهپور بختیار در پاریس ، دکتر عبدالرحمان قاسملو در وین، ترور دکتر صادق شرفکندی در برلین، ترور دکتر کاظم رجوی در ‌ژنو، ترور محمد حسین نقدی نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا اشاره کرد.<ref name=":3">کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
 
انفجار بزرگ مرکز یهودیان (آمیا) در ژوئیه ۱۹۹۴ در بوئنس آیرس  آرژانتین<ref name=":4">رژیم یاغی ـ گزارش منتشر شده گروه اقدام ایران در وزارت امور خارجه آمریکا</ref> و انفجار برج‌های خبر در زهران عربستان که متعلق به نیروهای آمریکایی بود ازجمله اقدامات تروریستی رژیم ولایت فقیه است که علیه منافع خارجی در خارج از مرزهای ایران انجام گرفت.<ref name=":3" />
[[پرونده:رژه نیروهای حزب الله لبنان.JPG|جایگزین=رژه نیروهای حزب الله لبنان از نیروهای وابسته به رژیم ولایت فقیه|بندانگشتی|رژه نیروهای حزب الله لبنان از نیروهای وابسته به رژیم ولایت فقیه]]
رژیم ولایت فقیه از نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خود برای پیشبرد منافعش در خارج از کشور، تامین پوشش برای عملیات اطلاعاتی و ایجاد بی‌ثباتی در خاورمیانه استفاده می‌کند. این ارگان ( نیروی قدس) از نیروهای نیابتی مانند حزب‌الله درلبنان، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، کتائب حزب‌الله و اصائب الحق و حشد الشعبی در عراق، تیپ‌های الاشتر در بحرین و حوثی‌ها در یمن برای دخالت در کشورهای منطقه استفاده می‌کند و آموزشهای نظامی و کمک‌های تسلیحاتی به آنان را بر عهده دارد. رژیم ایران به عوامل القاعده در ایران پناه داد، از جمله برخی از هواپیماربایان ۱۱سپتامبر در مسیرشان به افغانستان از ایران عبور کردند.<ref name=":4" />
 
رژیم ایران در آستانه سقوط اسد در سوریه توسط ارتش آزاد، با اعزام نیرو و تسلیحات به بهانه دفاع از حرم زینب (س) و کمک مالی مانع سقوط اسد شد.<ref>[[ماجرای گروگان‌گیری دیپلمات‌های غربی در لبنان|صفحه انقلاب سوریه]] - ایران پدیا</ref> لشگرهای فاطمیون و زینبیون که از جنگ‌جویان افغانی و پاکستانی تشکیل شده‌اند، توسط رژیم ایران در سوریه برای سرپا نگه‌داشتن رژیم بی‌رحم اسد به کار گرفته شدند.<ref name=":4" />
 
در یک عملیات تروریستی رژیم ایران در خارج، یک مأمور اطلاعات و امنیت ایران در پوش دیپلمات در ژوئیه ۲۰۱۸ به دست داشتن در یک طرح ترور مخالفان جمهوری اسلامی در پاریس متهم شد.<ref name=":4" />(منظور اسدالله اسدی است که فرماندهی عملیات تروریستی بمب گذاری در گردهمایی بزرگ ایرانیان را به عهده داشت و مواد منفجره را شخصا به ما‌ٔموران عمل کننده تحویل داده بود. او توسط پلیس آلمان دستگیر شد و در بلژیک  زندان افتاد).
 
یک  عملیات دیگر رژیم ولایت فقیه علیه منافع خارجی، حمله به تأسیسات نفتی عربستان در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹ بود که توسط پهباد و موشک انجام شد.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/%DA%A9%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3-%D9%85%D8%B7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%82%D8%B7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9%D9%87 کنفرانس مطبوعاتی عربستان و نمایش قطعات موشکها و پهبادهای رژیم ایران در حمله به آرامکو]ـ سایت مجاهد</ref>   
 
=== ارگان‌های سرکوب و صدور تروریسم در رژیم ولایت فقیه ===
[[پرونده:جلسه شورای نگهبان.JPG|جایگزین=شورای نگهبان ارگان نظارت بر انتخابات و مصوبات مجلس در رژیم ولایت فقیه|بندانگشتی|شورای نگهبان ارگان نظارت بر انتخابات و مصوبات مجلس در رژیم ولایت فقیه]]
با توجه به دو پایه سرکوب و صدور تروریستم در رژیم ولایت فقیه ساختار و تشکیلات این رژیم برای حفظ همین دو پایه ساخته شده‌ است. گرچه مانند هر حکومتی باید برای پیشبرد امور ضروری  جاری مملکتی کارهایی را انجام دهد، ولی ساختارش حول حفظ این دو پایه شکل گرفته است. ساختار رژیم ولایت فقیه برای پیشرفت اجتماعی، اقتصادی یا ملی ساخته نشده است. بروکراسی و ساختار اداری رژیم ولایت فقیه، اگر مستقیم درخدمت این دو پایه نظام نیست، غیر مستقیم به آن کمک می‌کند. در نظام ولایت فقیه هر سه قوه تحت نظارت ولی فقیه هستند. رئیس قوه قضائیه مستقیما توسط ولی فقیه منصوب می‌شود. بقیه ارگان‌ها از جمله شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوای مسلح و دستگاه‌های تبلیغاتی همه به ولی فقیه وصل هستند. این ارگان‌ها جدا از نحوه سازماندهی‌شان در محتوا در خدمت سرکوب و صدور تروریسم هستند.
 
ارگان‌های نظامی رژیم ولایت فقیه کارشان عمدتا سرکوب و صدور تروریسم است. فلسفه وجودی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر سرکوب داخلی، صدور تروریسم و دامن زدن به جنگ‌های منطقه‌ای  است. در سال ۱۳۶۹ نیروی قدس سپاه به عنوان نیروی برون مرزی سپاه پاسداران به وجود آمد.
 
شورای نگهبان و مجلس خبرگان کارشان حفظ و اعمال خط قرمزهای ولایت فقیه است. ولایت فقیه از طریق شورای نگهبان از ورود هر عنصر غیر خودی به دایره حکومت جلوگیری می‌کند.
 
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از پنج سازمان تشکیل شده است که وظیفه تبلیغ فرهنگ رژیم ولایت فقیه در کشورهای اسلامی و عضوگیری مسلمانان برای اهداف تروریستی را به پیش می‌برد.
 
نمایندگی‌های ولی فقیه در ارگان‌های مختلف، کار کنترل این ارگان‌های  از جمله دانشگا‌ه‌ها را برعهده دارند تا مبادا کنترل از دست ولی فقیه خارج شود.
 
قوه قضائیه که در تمامی کشورهای دموکراتیک یک قوه مستقل است در نظام ولایت فقیه اساسا در خدمت سرکوب مردم است. <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
 
== اقتصاد در رژیم ولایت فقیه ==
هر نظامی مناسبات منسجم اقتصادی خودش را دارد. اقتصاد سرمایه‌داری بر مبنای بازار آزاد و آزادی سرمایه‌گذاری استوار است. نظام سوسیالیستی هم الزامات و قواعد خودش را دارد. رژیم ولایت فقیه از آنجا که به دوران قبل از سرمایه‌داری تعلق دارد، از هیچ یک از الگوهای موجود پیروی نمی‌کند. این رژیم دارای یک نظام اقتصادی نامنسجم است. با اجزایی از مناسبات فئودالی و درعین حال برخوردار از پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های قرن بیستم و بیست‌ویکم؛ این ترکیب یک نظام نامنسجم و فاسد اقتصادی را بر ایران حاکم کرده است.
 
اقتصاد رژیم ولایت فقیه تک پایه غیر تولیدی است و روی یک ثروت ملی یعنی فروش نفت سوار است که این برای یک کشور بسیار خطرناک است. اقتصاد تک پایه می‌تواند همه چیز را خفه کند. کما اینکه تحریم‌های نفتی و همه جانبه آمریکا، اقتصاد ایران را خفه کرده است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
 
اقتصاد در رژیم ولایت فقیه اساسا در دست باندهای حاکم است که دائما بر سر مالکیت منابع اقتصادی با هم رقابت می‌کنند. سپاه پاسداران یکی از بزرگترین قطب‌های اقتصادی در ایران است و بسیاری از شرکت‌ها و کارخانه‌جات و بنگا‌ه‌های اقتصادی را در اختیار دارد. از جمله بنگاه‌های اقتصادی سپاه، مؤسسات مالی گوناگون است که با چپاول دارایی‌های مردم قشری به نام غارت شدگان مؤسسات مالی را به وجود آورده است.
 
یکی  از نمودهای نابودی اقتصادی در رژیم ولایت فقیه، خصوصی سازی است. خصوصی سازی در اساس واگذاری کارخانه‌جات و مؤسسات اقتصادی به مهره‌ها و نهادهای حکومتی مانند سپاه پاسداران، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی است. سیاست خصوصی سازی در عمل به ورشکستگی مؤسسات و کارخانه‌ها انجامیده است.  ماشین سازی تبریز، نیشکر هفت تپه، هپکو اراک از این جمله‌اند. وضعیت این شرکت‌ها به شکلی است که توان پرداخت دستمزد کارگران خود را ندارند و بسیاری از اعتراضات کارگری، مربوط به کارخانه‌های خصوصی سازی شده است.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C%C2%AB%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D9%88%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB%C2%BB خصوصی سازی پر از حرف و حدیث] - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
== امکان اصلاحات در رژیم ولایت فقیه ==
در نظام‌های دیکتاتوری از نوع اروپای شرقی و آمریکای لاتین، اصلاحات و رفرم از انتخابات شروع شد. دیکتاتوری حاکم تحت فشار بین‌المللی یا داخلی به انتخابات آزاد تن داد و به تدریج انتخابات به رفرم را‌ه برد تا دیکتاتوری جای خود را به یک دموکراسی داد.
 
در رژیم ولایت فقیه طی کردن این مسیر امکان پذیر نیست. در ساختار این رژیم همه امور روی ولایت فقیه سوار است. انتخابات زیر نظر شورای نگهبان رسمیت می‌یابد که فقهای آن منتخب ولی فقیه هستند. کلیه قوانین باید از فیلتر شورای نگهبان بگذرند. قوانین FATF از نمونه‌های دخالت شورای نگهبان در تصویب قوانین است که با وجودیکه این قوانین به تصویب مجلس رژیم ولایت فقیه رسیده بود، ولی شورای نگهبان با آنها مخالفت کرد و مانع پیوستن جمهوری اسلامی به کنوانسیون‌های FATF شد. حتی در صورت عبور برخی قوانین از گردنه شورای نگهبان، حکم ولی فقیه است که بالاتر از قانون است.<ref name=":5">کتاب شناخت ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> به عنوان نمونه  از حکم حکومتی خامنه‌ای برای متوقف کردن و رد اصلاح قانون مطبوعات می‌توان نام برد. نمونه‌ای دیگر حکم خامنه‌ای، برای متوقف کردن طرح دو فوریتی مجلس برای توقف افزایش قیمت بنزین بود.
 
در رژیم ولایت فقیه استحاله و اصلاحات با ترک برداشتن پایه‌ی صدور تروریسم امکان پذیر است. با توقف صدور تروریسم، سپاه پاسداران یکی از پایه‌های فلسفه وجودی خود را از دست می‌دهد و سرکوب داخلی نیز ترک برمی‌دارد.<ref name=":5" />
 
مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران در مورد رژیم ولابت فقیه در کتاب استراتژی قیام و سرنگونی می‌گوید:  <blockquote>« ...بحث ما، مشخصا بر روی محور و صفحه مختصات سیاسی در مورد رژیم ولایت فقیه است. این رژیم رو به نفی و زوال است، رو به رشد و اثبات نیست. این رژیم پس رونده و پس برنده است، پیش‌برنده نیست. میرنده است، بالنده نیست. کهنه است، نو و پاسخ‌گوی شرایط و اوضاع و مقتضیات جامعه ایران نیست. این رژیم از روز اول، مشروعیت تاریخی نداشت زیرا چنا‌ن‌که گفتیم از اعماق تاریخ و از درون عقب‌مانده‌ترین نیروها سربرداشت. این رژیم از روز اول از نظر مجاهدین مشروعیت ایدئولوژیک هم نداشت و ملغمه‌ای از جاهلیت و ارتجاع بود. اگر در یک منحنی فرضی تاریخی آن را به عقب برگردانیم، همجنان‌که خمینی خودش در کشف الاسرار نوشته بود، هیچ‌گاه با حاکمان جائر در تعارض ماهوی نیست... اکنون به سراغ مشروعیت خمینی و رژیمش می‌رویم که به طور مقطعی مبتنی بر رأی مردم ایران  بود. از روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، مشروعیت مقطعی سیاسی خود را هم از دست داد و ازجبهه خلق به کلی خارج شده‌است. به همین خاطر هرگز و هیچ‌گاه حاضر نبوده و نیست که به انتخابات آزاد، بدون صافی‌های شناخته شده از قبیل شورای نگهبان ارتجاع و تاریک‌خانه‌های تجمیع آرا حتی در درون خودش تن بدهد. این رژیم بر ضد حاکمیت جمهور مردم ایران است. به همین خاطر باید سرنگون گردد. راه دیگری جز استراتژی سرنگونی وجود ندارد. جز این، هر چه هست، موهوم و غیر واقعی و بازی دادن و سردواندن است.» <ref>[https://image.mojahedin.org/Attachments/?id=a02b9c43-ebe9-452b-a2da-d04ec8fe39c6 کتاب استراتژی قیام و سرنگونی] - مسعود رجوی</ref></blockquote>
 
== بحران‌های درونی رژیم ولایت فقیه ==
در تمام احزاب یا نظام‌های سیاسی جناح‌بندی وجود دارد. این جناح‌بندی و اختلاف نظرها ناشی ار یک بلوغ سیاسی، اقتصادی در نظام‌های دموکراتیک غربی است که هر طرف به منافع طرف مقابل احترام می‌گذارد. احزاب مختلف در نظام‌های دموکراتیک گرچه هر کدام به دنبال کسب حاکمیت و هژمونی هستند ولی به دنبال حذف یکدیگر نیستند. پایه‌‌ی نظام‌های دموکراتیک بر رأی آزاد عمومی بنا شده است. وقتی جناح یا حزبی روی کار می‌آید حزب رقیب می‌پذیرد و با هم کار می‌کنند.
 
در رژیم ولایت فقیه به خاطر ماهیت ضد تاریخی آن، جناح‌بندی در واقع جنگ قدرت است. هر طرف به دنبال حذف جناح مقابل است. هر طرف مدعی است که راه حل مد نظر او برای حفظ نظام مناسب است.
 
در پروسه تاریخی جناح بندی در رژیم ولایت فقیه، خمینی در ابتدای روی کار آمدنش، برای حل و فصل مسائل خود و برای اینکه مورد قبول باشد و پایه‌های حاکمیتش را محکم کند، جناح لیبرالی مانند نهضت آزادی را وارد حاکمیت کرد. در ادامه قدم به قدم که حکومتش مستحکم شد، این جناح را حذف کرد.
 
نیروهای انقلابی مانند مجاهدین خلق هیچ‌گاه جزئی از حاکمیت ولایت فقیه نبودند ولی به خاطر فضای باز سیاسی ناشی از انقلاب ضد سلطنتی در جامعه حضور علنی داشتند که خمینی قدم به قدم در جهت حذف آنان نیز گام برداشت و نهایتا در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تمامی راه‌های مبارزه مسالمت آمیز سیاسی  بسته شد و سرکوب عریان مجاهدین خلق آغاز شد.
 
دعوای باندهای مختلف درون حاکمیت رژیم ولایت فقیه و جناح‌بندی‌های درونی آن به دلیل ماهیت این رژیم به طور مداوم رو به افزایش است. حتی خمینی که دارای کاریزما و قدرت فردی و حکومتی بود، نمی‌توانست به این دعواها خاتمه بدهد. خمینی با اینکه در جناح‌بندی‌ها بیشتر به همان خط امام متمایل بود، اما همیشه در آن جناحی که منافع حکومت ایجاب می‌کرد، ثبت نام می‌کرد و از آن جناح حمایت می‌کرد. خمینی خودش را صاحب هر دو جناح حاکمیت می‌دانست.
 
در زمان خامنه‌ای به خاطر اینکه او قدرت خمینی را ندارد، تضادها بسیار حادتر و جوشان‌تر است. خامنه‌ای خودش رسما سر یک جناح از حاکمیت است که به اصولگرایان معروفند و در مقابل نیز باند اصلاح طلبان هستند.
 
اختلافات درونی باندهای حاکمیت رژیم ولایت فقیه، حول موضوعاتی از قبیل سرکوب، رابطه با آمریکا، صدور تروریسم و سیطره بر منافع اقتصادی است.
 
یکی از بحران‌های درونی رژیم ولایت فقیه ماجرای عزل منتظری از جانشینی خمینی بود. منتظری جانشین خمینی بود. او در ماجرای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در نامه‌ای به خمینی اعتراض کرد که همین موضوع باعث عزل و خانه نشینی او شد.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۲۵

نقش دکتر فاطمی در ملی شدن نفت

«آزادی برای مردم مملکت ما حکم خواب، خیال، وهم و تصور را پیدا کرده است و ما طوری با زور و تجاوز و تعدی آشنا شده‌ایم و با این مظاهر اعصار اولیه خو گرفته‌ایم که دنیای آزاد و غیر مقید، در نظر ایرانی، وجود خارجی ندارد. ایرانی حتی نمی‌تواند تصور کند که می‌توان آزاد بود، می‌توان چاپلوسی نکرد و وطن فروشی شرط موفقیت محسوب نمی‌شود.» دکتر حسین فاطمی

دکتر حسین فاطمی در سال‌های پرآشوب صنعت ملی کردن نفت ایران، وزیر خارجه کایبنه دکتر محمد مصدق بود. فاطمی همچنین روزنامه باختر که روزنامه‌ای منتقد و رادیکال بود را نیز منتشر می‌کرد.

سید حسین فاطمی هدایتی مشهور به حسین فاطمی در سال ۱۲۹۶ هجر شمسی در شهر نایین از توابع استان اصفهان زاده شد. او در خانواده‌ای روحانی بدنیا آمد. پدرش سید علی معروف به سیف العلما و مادرش سید طوبی هر دو از سادات طباطبایی بودند. تحصیلات ابتدایی‌اش را در نایین گذراند و سپس به اصفهان رفت؛ جایی که برادرش سیف پور فاطمی روزنامه باختر امروز را منتشر می‌کرد. کار در روزنامه در کنار تحصیل برای فاطمی فرصت خوبی بود که وارد عالم سیاست شود.

احمد ملکی مدیریت روزنامه ستاره می‌گوید: «فاطمی قلمی بسیار شیوا داشت و در روزنامه نگاری استعدادش فوق العاده بود.» در آن سال‌ها حکومت استبدادی رضاخان نظارت سفت و سختی بر مطبوعات داشت و تمام مقالات را پیش از چاپ شدن به دقت واکاوی می‌کرد. مدتی زیادی از حضور فاطمی جوان در تهران نمی‌گذشت که برادرش برای تصدی پستی در شهرداری شیراز از کار روزنامه نگاری کنار کشید و باختر امروز را به حسین واگذاشت. حسین ابتدا به اصفهان رفت و مدتی در آنجا باختر امروز با اداره کرد و به جرم مقاله‌ای که علیه مجلس نوشته و آن‌ها را عروسک خیمه شب بازی خطاب کرده بود، مدتی زندانی شد.

فاطمی با تلاش‌های بسیار روزنامه را به تهران منتقل کرد و شخصا اداره آن را بر عهده گرفت. فاطمی به آنحا مختلف به نقد و حمله به رضا شاه پهلوی می‌پرداخت که همین عوامل باعث زندانی شدن او شدند. ضدیت با رضا خان در مقالات و نامه‌های فاطمی بسیار است.

از نظر فاطمی، رضا شاه پهلوی مرد بی فرهنگی بود که تمامی مظاهر ارتجاعی قرون میانه اعم از شکنجه و دستبند قپانی و مرگ و ترور مخالفان را احیا کرده بود. فاطمی می‌نوشت که رضاخان به چه حقی افراد را بی هیچ تقصیری و صرفا به جرم آزادی خواهی دستگیر و شکنجه می‌کند و سرانجام آن‌ها را در زندان مسموم کرده و اموالشان را تصرف می‌کند؟ سردار سپه برای فاطمی مظهر ضدیت با دولت ملی مشروطه بود. فاطمی تا شهریور ماه ۱۳۲۰ که رضاشاه بر سر قدرت بود در زندان ماند و پس از برکناری رضا شاه توسط متفقین از زندان آزاد شد. اما باز هم به نقد اصحاب قدرت پرداخت

به پاریس رفت تا در رشته روزنامه نگاری تحصیل کند. پس از آن در رشته حقوق تحصیل کرد و پس از چهار سال اقامت در پاریس و با مشکلات مالی فراوان موفق به اخذ مدرک دکتری حقوق شده و در سال ۱۳۲۷ به ایران بازگشت.

فاطمی پس از بازگشت خانه‌ای واقع در پیچ شمیران اجاره کرد و خانه‌اش پاتوق اهالی قلم شد و همچنین امتیاز روزنامه باختر امروز را گرفت و از سال ۱۳۲۸ دوباره مشغول کار روزنامه نگاری شد.

قلم صریح فاطمی باعث شد روزنامه باختر امروز بعد از چند شماره توسط شهربانی توقیف شود. در همین دوران بود که جبهه ملی تشکیل شد و همکاری نزدیک دکتر مصدق و فاطمی آغاز شد. دکتر مصدق برای فاطمی حکم پدر، استاد و دوست را داشت.

مصدق از فاطمی خواست که از صحت و سلامت انتخابات مجلس شانزدهم مطمئن شود و درباره آن روشنگری کند. با تشکیل جبهه ملی دکتر فاطمی به عنوان سرپرست کمیسیون تبلیغات آن انتخاب شده و «روزنامه باختر امروز» تبدیل به روزنامه رسمی جبهه ملی تبدیل شد.

به گزارش رویداد۲۴ فاطمی در نخستین شماره روزنامه باختر امروز پس از انتشار مجدد سرمقاله‌ای جانانه نوشته و خبر از تشکیل جبهه ملی داد. فاطمی در این سرمقاله چنین نوشت: «دکتر مصدق پیشوای بزرگ ملت ایران که نیم قرن تمام در راه منافع مردم محروم این مملکت مبارزه کرده است اکنون بیش از پیش خود را در اختیار ملت گذاشته و با قبول پیشوایی جبهه ملی خواهد توانست به این مشروطیت مرده بی روح جان تازه‌ای ببخشد.»

با شکل گیری جبهه ملی فعالیت‌های فاطمی وارد فاز مبارزاتی جدیدی شد. کوشش‌های فاطمی و همقطارانش باعث شد که هشت نفر از اعضای جبهه ملی به مجلس چهاردهم راه پیدا کنند و دکتر مصدق نماینده اول تهران شود.

دکتر مصدق و یارانش با اقلیتی هشت نفره مجلس را تسخیر کردند و این امر به یاری استادی تام و تمام آن‌ها در بازی‌های پارلمانی و تسلط به مسائل حقوقی بود. جبهه ملی هدف خود در مجلس را اصلاح قانون انتخابات و حکومت نظامی، بازگشایی فضای آزاد برای مطبوعات و مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت اعلام کرد و فاطمی با سرمقاله‌های کوبنده و شورافکنش با تمام قوا وارد کارزار مبارزه با استبداد شد.

فاطمی در سرمقاله باختر امروز متنی شدیدالحن علیه رزم آرا نوشت. رزم آرا که از به دست آوردن حمایت فاطمی و جبهه ملی نسبت به خود ناامید شده بود وارد جنگ علنی با آن‌ها شد و روزنامه باختر امروز را توقیف کرد. از طرف دیگر تلاش‌ها و مبارزات جبهه ملی باعث شد دکتر مصدق به ریاست کمیسیون نفت برسد و لایحه الحاقی کنار گذاشته شود.

فاطمی به مصدق پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را داد و مصدق آن را به جریان انداخت. دکتر مصدق بعد از مرگ فاطمی گفته است: «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است.»

حسین علاء نخست وزیر بعدی بود که خود را ناتوان از حل مشکلات دید و در اندک زمانی استعفا کرد و نخست وزیری به دکتر مصدق رسید. با تشکیل کابینه دکتر مصدق، فاطمی را به عنوان معاون پارلمانی خود برگزید. در حقیقت فاطمی و چهره‌هایی همچون شایگان فر جناح چپ جبهه ملی به شمار می‌رفتند.

در این دوران فاطمی هر روز کنفرانس مطبوعاتی داشت و به نوشتن سرمقاله‌های تند خود در باختر امروز ادامه می‌داد. با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، دولت بریتانیا و پروپاگاندای داخلی‌اش نیز ضد فاطمی شدند و فعالیت‌های خود علیه او را آغاز کردند.

در آن دوره فداییان اسلام تحت تاثیر کاشانی نقشه ترور فاطمی را کشیدند و زمانی که فاطمی در جمع روزنامه نگاران در بزرگداشت محمد مسعود سخنرانی می‌کرد، به او چند گلوله شلیک کردند که البته فاطمی از این ترور جان سالم به در برد.

با بالاگرفتن تنش‌های دولت ملی ایران و دولت استعماری بریتانیا، حسین نواب از سمت وزارت خارجه استعفا کرد و دکتر فاطمی به جای او نشست. فاطمی به روابط بریتانیا و ایران پایان داد و دیپلمات‌های بریتانیایی را از ایران اخراج کرد.

با وقوع کودتای، تعدادی از افسران گارد شاهنشاهی به خانه فاطمی حمله ور شده و پس از بازداشت فاطمی به ضرب و شتم همسر او پرداختند. با کمک و همیاری حزب توده کودتا خنثی شد و فاطمی به خانه بازگشت و محمدرضا پهلوی، از کشور گریخت.

با فرار شاه، فاطمی وزیر خارجه از مصدق خواست جمهوری اعلام کند و به سفرای بغداد و عراق تلگراف زد و از آن‌ها درخواست کرد که از شاه استقبال نکنند. مصدق که روحیه محافظه کارتری داشت با خواسته فاطمی مخالفت کرد. فاطمی اصرار می‌کرد که دیگر چنین فرصتی نصیب ملت نخواهد شد و حتی از علی اکبر دهخدا خواست تا نامزد ریاست جمهوری شود.

در کودتای ۲۸ مرداد که با کمک طرفداران دول آمریکا و بریتانیا به شاه انجام شده بود، دلت مصدق برچیده شد و تمام امید‌های فاطمی برای جمهوری ایران بر باد رفت. اراذل و اوباش در روز کودتا دفتر روزنامه باختر امروز را تخریب کردند و جملگی عوامل کودتا دستور داشتند هر جا دکتر فاطمی را می‌بینند او را به قتل برسانند. آنها فاطمی را در راه رفتن به ساختمان وزارت خارجه به دام انداختند و با ضربات متعدد چاقو مجروحش کردند که با دخالت هوادارانش از مهلکه گریخت و پیکر نیمه جانش را به منزل دوستانش رساند.

فاطمی پس از بهبود نسبی تغییر چهره داد و به زندگی مخفیانه روی آورد. حزب توده در اختفا به او کمک کرد و نور الدین کیانوری خانه امن خود را در اختیار او گذاشت. فاطمی شش ماه را در خانه امن کیانوری گذراند. پس از شش ماه به خانه دوستش دکتر محسنی رفت و در آنجا مخفی شد. در آنجا، اما یکی از ساکنان محل به او شک کرده و موضوع را به برادرش که سرهنگ اداره پلیس تهران بود گزارش می‌کند.

به گزارش رویداد۲۴ با دستگیری فاطمی او را نزد ارتشبد نعمت الله نصیری می‌برند که گفته شده نصیری پس از فحاشی مشتی بر صورت فاطمی می‌کوبد و خبر دستگیری او را به محمد رضا شاه پهلوی می‌دهد. اشرف پهلوی که کینه‌ای دیرینه از فاطمی داشت بلافاصله از دستگیری او مطلع شد و به تیمور بختیار فرمان داد او را بکشد. از طرفی شعبان جعفری و اراذل و اوباش او مامور شده بودند پیش از دادرسی در حرکتی ظاهرا «مردمی» دکتر فاطمی را به قتل برسانند. آنها به فاطمی حمله کردند و ضربات چاقویی به او زدند. خواهر دکتر فاطمی خود را سپر بلای برادر کرد و ۱۱ ضربه چاقو خورد. نهایتا دکتر فاطمی را از محل دور کردند و پیکر نیمه جانش را به بهداری زندان بردند.

سید حسین فاطمی در دادگاهی نظامی به اتهام تلاش برای برکناری شاه و اقدام علیه سلطنت در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. پیکر او در قبرستان ابن بابویه شهر ری در کنار کشتگان قیام ۳۰ تیر به خاک سپرده شد. برادر فاطمی درباره نحوه اعدام او می‌گوید «حسین را وقتی برای اعدام بردند که بسیار ناخوش احوال و بیمار بود. او را برای اجرای حکم با برانکارد و در حال تب بردند و نصیری و بختیار با شلیک سه گلوله او را از بین بردند.» تعدادی از طرفداران ملی مذهبی تلاش کرده بودند مانع اعدام او شوند، اما محمدرضا پهلوی خواستار اعدامش بود.[۱]

وفاداریش به مصدق صد در صد بود و کاملاً هم متقابل بود. مصدق هم با همه اینها که من صجت کرده‌ام... بعضی‌هایشان روی گله و گله‌گذاری مثل مرحوم صالح همه می‌گفتند که دکتر مصدق به هیچکس به اندازه دکتر فاطمی اعتماد نداشت، و این سلامت و اعتماد متقابل واقعاً بی‌نظیر بود.

موقعی که تیربارانش کردند چهل درجه تب داشته. با برانکارد او را بردند پای جوخه اعدام.

بله. همانطور که عرض کردم آخرین باری که من ایشان را دیدم، دو هفته مانده بود که عازم آمریکا شوم. ایشان در بیمارستان لشگر دو زرهی بود. همه رفته بودند بهش التماس کرده بودند که امضا کن و... الان که برای شما می‌گویم واقعاً هنوز برای من مشکل است... (بغض)... تا وارد اتاق شدم گفت شاهین می‌دانم برای چه آمدی. گفتم درست است. گفتم رحم کنید به پسرتان به سیروس... حرفی که به من زد گفت اگر من امروز استغفار کنم دیگر هیچکس توی این مملکت حرف کسی را باور نمی‌کند. جواب جوان‌های مملکت را در آینده تاریخ چه کسی خواهد داد که می‌گویند حسین فاطمی هم وقتی پای جانش افتاد (کلمه‌ای که او به کار برد) به «گه خوردن افتاد». این را من هیچوقت فراموش نمی‌کنم. یعنی دانسته مرد.[۲]

منابع