کاربر:Abbas/صفحه تمرین5

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۶ توسط Abbas (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فتوای قتل سلمان رشدی

پیشینه سلمان رشدی

سلمان رشدی، زاده ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷ [۱] دو ماه قبل از استقلال هند از بریتانیا در بمبئی به دنیا آمد. در ۱۴ سالگی به یک مدرسه راگبی در بریتانیا فرستاده شد. مدرک افتخاری تاریخ را از دانشگاه کینگز کالج کمبریج گرفت، شهروند بریتانیا شد و اعتقادات اسلامی را کنار گذاشت. مدتی به عنوان بازیگر کار کرد. اولین کتابش «گریموس» موفقیت چندانی نداشت، هرچند تحسین منتقدان را برانگیخت. پنج سال بعد کتاب دومش «بچه‌های نیمه شب» را نوشت که در سال ۱۹۸۱ جایزه بوکر گرفت. کتاب نیم میلیون نسخه فروخت.[۲] کتاب به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده که و به موضوع استقلال هند می‌پردازد. در سال ۱۳۶۴ این کتاب جایزه بهترین رمان خارجی در جمهوری اسلامی را از آن خود کرد. رشدی پس از بچه‌های نیمه شب رمان «شرم» را نوشت که موضوع آن به جدایی هند و پاکستان می‌پردازد.[۱]

نگارش کتاب آیات شیطانی

داستان آیان شیطانی

رمان "آیه‌های شیطانی" با سقوط یک هواپیما بر فراز دریای مانش و زنده ماندن دو شخصیت اصلی رمان آغاز می‌شود: جبرئیل فرشته، بازیگر افسانه‌ای سینمای هند که در رؤیاها و کابوس‌هایش به جبرئیل، ملک مقرب تبدیل می‌شود، و همچنین صلاح‌الدین چمچا مهاجر هندی که در بریتانیا زندگی می‌کند و به کار دوبله مشغول است. این دو صحیح و سالم به ساحل انگلستان می‌رسند و داستان که در دهه هشتاد میلادی می‌گذرد، زندگی آنان را با دیگر مهاجران روایت می‌کند.

سلمان رشدی که پنج سال خود را وقف نوشتن این رمان پانصد صفحه‌ای کرده بود، از حوادث واقعی الهام گرفته بود: از حمله به یک هواپیمای شرکت ایر ایندیا در سال ۱۹۸۵ و شورش بریکستون در ۱۹۸۱ و ۱۹۸۵ گرفته، تا محبوبیت مردمی آمیتاب باپان، بازیگر هندی و تصادفی که در سال ۱۹۸۲ در زمان فیلمبرداری یک فیلم برای او پیش آمد و نیز انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹.

همچنین در این رمان، ارجاع‌هایی به زندگی شخصی خود نویسنده و اطرافیانش و نیز وقایع تاریخی و زندگی پیامبر اسلام دیده می‌شود که با تخیل نویسنده آمیخته شده است.

اما مضمون اصلی چهارمین کتاب داستانی سلمان رشدی، همانی بود که در آثار پیشین او نیز دیده می‌شد: بی‌ریشه شدن مهاجرانی که روز به روز از دو فرهنگ کشور زادگاه و همچنین فرهنگ کشور میزبان خود دور می‌شوند؛ روایت مصائب این مسخ هویتی.

خود سلمان رشدی در این باره گفته است: "در میان همه‌ طنزهای تلخ، غمگین‌ترین این است که پس از پنج سال کار برای بخشیدن صدا به فرهنگ مهاجران، ببینی که کتابت آتش زده می‌شود، آن هم اغلب از سوی کسانی که تو از آنها سخن می‌گویی."

در واقع می توان گفت که رمان سلمان رشدی بد فهمیده شد، زیرا از واقعیت زندگی مهاجران در لندن سخن می‌گفت و مذهب فقط یک ابزار برای روایت این داستان بود.

داستان "آیه‌های شیطانی" که مرزهای جغرافیایی را در می‌نوردد و پلی میان هند و انگلستان ایجاد می‌کند، به مرزهای زمانی نیز پایبند نیست.

سلمان رشدی با نوعی "رئالیسم جادوئی" که از گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی الهام گرفته بود، گذشته و حال را در این رمان در هم می‌آمیزد و با روایت دانای کل، لابه‌لای داستان و در نه فصل، به موضوعات مختلف مثل ایمان، بنیادگرایی مذهبی، مرگ، بیماری، نژادپرستی و ... می‌پردازد.[۳]

آیه‌های شیطانی چهارمین رمان سلمان رشدی است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. این اثر به یکی از جنجالی‌ترین رمان‌های تاریخ معاصر ادبیات تبدیل شد. اگر "مادام بوواری" اثر گوستاو فلوبر و یا "عاشق لیدی چترلی" اثر د. اچ. لارنس را به عنوان رمان‌هایی "ضداخلاق" به دادگاه کشاندند، در رابطه با "آیه‌های شیطانی" همه‌جا صحبت از "تحریک احساسات مسلمانان" می‌شد. مسلمانان و از جمله روح‌الله خمینی پیش از آن‌که آن را بخوانند، علیه آن شوریدند، آن را به آتش کشاندند و مرگ نویسنده را فریاد زدند.با فتوای قتل نویسنده از سوی خمینی، آیه‌های شیطانی و سلمان رشدی به دو مقوله ادبی و اجتماعی در جهان تبدیل شدند. خمینی این کتاب را توهین به "اسلام، پیامبر اسلام و قرآن" اعلام داشت. این‌که او می‌دانست و یا به وی گفته شده بود که سیمایی از او را نیز می‌توان در این کتاب یافت، معلوم نیست.

آیه‌های شیطانی رمانی‌ست در حدود ۵۰۰ صفحه که با سقوط یک هواپیمای ربوده‌شده بر فراز دریای مانش آغاز می‌شود. دو شخصیت از سرنشینان این هواپیما زنده می‌مانند: جبرئیل فرشته، بازیگر سینمای هند و صلاح‌الدین چمچا، یک مهاجر هندی ساکن بریتانیا که به کار دوبله فیلم مشغول است. این دو سرانجام به انگلستان می‌رسند و داستان نیز در دهه هشتاد در همین کشور اتفاق می‌افتد. داستان با بازگشت صلاح‌الدین به هند و آشتی با پدر و زینت وکیل، معشوق دوران جوانی، پایان می‌یابد.

زندگی این دو شخصیت به شکلی با هستی مهاجران در پیوند قرار می‌گیرد. نشان‌هایی از چند رخداد تاریخی را نیز می‌توان در ورای آن یافت؛ از جمله انقلاب ایران، شورش حاشیه‌نشینان محله بریکستون لندن علیه فقر و تبعیض نژادی در سال ۱۹۸۱، شهرت افسانه‌ای آمیتاب باپان، هنرپیشه محبوب هند که از افتخار "ستاره قرن" برخوردار است و او را "بزرگ‌ترین ستاره سینمای جهان" محسوب می‌دارند. هستی نویسنده که خود در خانواده‌ای مسلمان بزرگ شده بوده و تجربه او از زندگی در هند، به زمانی که آن‌جا زندگی می‌کرد نیز در این اثر دیده می‌شود. در ورای همین تجربه است که اسلام، زندگی پیامبر و داده‌های قرآن هم به شکل داستانی خویش، به رمان کشیده می‌شوند.سلمان رشدی می‌گوید که پنج سال بر این رمان کار کرده است. حوادث تاریخی در آن با اساطیر و احادیث به تخیلی ناب درآمیخته و داستان شده‌اند. فرهنگ مهاجران و فرهنگ بریتانیا در این رمان در برابر هم قرار گرفته است تا واقعیت و رؤیا، غرب مدرن و اسلام سنتی در کشورهایی چون هند و پاکستان و عربستان و ایران، در رئالیسمی جادویی به داستان درآیند. نویسنده زندگی صلاح‌الدین چمچا و جبرئیل فرشته را از تولد آنان تا سفرها و ماجراجویی‌هایشان بهانه قرار داده تا حقیقت جهان هند مسلمان را در برابر مدرنیسم اروپایی بازبیند. در این راستا تجربه‌های تاریخی در کنار آرزوها و رؤیاها، شکست‌ها و پیروزی‌ها به داستان می‌نشینند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

"آیه‌های شیطانی" پس از انتشار با استقبال جهانی روبرو شد. به فهرست نهایی جایزه "بوکر" راه یافت، ولی جنجال حاکم هراسی همگانی به همراه داشت و این جایزه در چنین موقعیتی به این رمان تعلق نگرفت. نشریات معتبر جهان، از جمله تایمز لندن، این اثر را برتر از "بچه‌های نیمه‌شب" ارزیابی کردند. در هیاهوی حاکم "آیه‌های شیطانی" به عنوان اثری "کفرآمیز" از جهان ادبیات حذف و به دنیای سیاست کشیده شد. در چنین احوالی همه‌جا صحبت از آن بود.[۱]

اعتراضات به کتاب آیات شیطانی

خشم مسلمانان

آنچه از نظر مسلمانان "توهین" به شمار رفت، بخش دوم رمان است که به رؤیاهای جبرئیل فرشته مربوط می‌شود و با بهره‌گیری از یک نام شبیه به نام "محمد"، پیامبر اسلام را در صدر اسلام به تصویر می‌کشد:"شیطان حیله به کار زده و در هیبت جبرئیل بر او ظاهر شده، به این خاطر آیاتی که از بر کرده بود، همانهایی که در چادر شعرا خوانده بود، آیات واقعی نبودند، بلکه نقطه مقابل و شیطانی بودند. نه خدایی، بلکه شیطانی."

این قسمت از رمان، با بهره‌گیری از داستان "غرانیق" در برخی متون از جمله تاریخ طبری نوشته شده که مسلمانان آن را افسانه می‌خوانند و تا پیش از جنجال های کتاب رشدی بسیاری از مسلمانان معاصر از آن خبر نداشتند.

ماجرای این داستان از این قرار است که پیامبر اسلام هنگامی که مشغول خواندن سوره نجم بود، دو آیه را نیز که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه را که دختران الله خوانده می‌شدند، پذیرفت. بعدا با این توضیح که این آیه‌ها را شیطان بر زبان پیامبر جاری ساخته‌ و پیامبر از ابراز آن پشیمان شده از متن قرآن حذف شد.

روز پانزدهم سپتامبر ۱۹۸۸، "ایندیا تودی" با چاپ قسمت‌هایی از رمان "آیه‌های شیطانی"، تیتر زد: "یک حمله صریح به بنیادگرایی مذهبی". این نشریه بر قسمت‌هایی از رمان تأکید کرد که دقیقا همانها بعدا مورد اعتراض مسلمانان هندی قرار گرفت.

ضمن آنکه سلمان رشدی، در گفت‌وگو با ایندیا تودی گفته بود که "به هیچ وجود غیرطبیعی"، نه مسیحیت، نه یهودیت، نه اسلام و نه هندو، اعتقاد ندارد. این اعلام رسمی بی‌اعتقادی به مذهب، از سوی کسی که سال ۱۹۴۷ در یک خانواده مسلمان در بمبئی به دنیا آمده، دستاویزی برای طرح اتهام ارتداد و روی‌گردانی از دین بود.

خود سلمان رشدی در کتاب "جوزف آنتوان" (اسمی که از نام دو نویسنده محبوب سلمان رشدی، جوزف کنراد و آنتوان چخوف گرفته شده) آغاز جنجال‌ها علیه "آیه‌های شیطانی" را انتشار این اظهارات و همچنین موضع‌گیری "خشونت سنگه" می‌داند و می‌نویسد که این نویسنده هندی اولین روشنفکری بود که به "آیه‌های شیطانی" حمله کرد.

اما سلمان رشدی که برخاسته از اقلیت هند بود، پیش از "آیه‌های شیطانی" هم در زادگاهش "غریبه" (outsider) در نظر گرفته می‌شد. در بریتانیا هم یک شهروند عادی نبود بلکه در این کشور میزبان نیز به نوعی غریبه (metic) محسوب می‌شد، به ویژه در جامعه هندی‌تبار این کشور.

بنابراین "آیه‌های شیطانی" دستاویز فوق‌العاده‌ای برای حمله به این نویسنده بود. سیدشهاب‌الدین، یکی از دو نماینده پارلمان هند که خواستار ممنوعیت انتشار این رمان در هند شدند، روز ۱۳ اکتبر ۱۹۸۹ به یک روزنامه هندی گفت که این رمان را هرگز نخوانده است: "نیاز نیست در لجنزار راه بروم تا ببینم لجن چیست."

بالاخره دولت وقت هند نه تنها از چاپ "آیه‌های شیطانی" را جلوگیری کرد، بلکه ورود و توزیع نسخه‌های چاپ خارج را نیز ممنوع کرد.

در اکتبر ۱۹۸۸، دقیقا در همان شبی که "آیه‌های شیطانی" با وجود راهیابی به فهرست نهایی، نتوانست جایزه بوکر را از آن خود کند، سلمان رشدی متوجه شد که سخنرانی‌اش در افتتاحیه یک کنگره ضدنژادپرستی در آفریقای جنوبی لغو شده است. در آن زمان حدود نیم میلیون مسلمان در آفریقای جنوبی زندگی می‌کردند. یک ماه بعد انتشار کتاب در این کشور و همچنین سودان، دیگر کشور آفریقایی ممنوع شد. این ممنوعیت به حدود بیست کشور سرایت کرد.

اعتراضات مسلمانان به "آیه‌های شیطانی" هم به سرعت گسترش یافت و به خاک بریتانیا رسید. اتحادیه سازمان‌های مسلمانان بریتانیا نیز از تاچر، نخست وزیر وقت خواست تا علیه این رمان اقدام کند.

با این که سلمان رشدی هر روز پیام‌های تهدیدآمیز دریافت می‌کرد، اما هنوز زندگی او روندی عادی داشت. تا اینکه در ابتدای سال ۱۹۸۹ اوضاع پرتنش‌تر شد.

در ۱۴ ژانویه در شهر بردفورد در شمال انگلستان صدها مسلمان در اعتراض به انتشار رمان آیه‌های شیطانی تظاهرات کردند. این بار خبرنگاران و تصویربرداران رسانه‌ها نیز برای پوشش خبری به این تجمع رفتند. در این تظاهرات، برای اولین بار رمان "آیه‌های شیطانی" آتش زده شد.

آن روز در جنجال ایجاد شده علیه "آیه‌های شیطانی" یک نقطه عطف بود. با پیوستن برخی از چهره‌های سیاسی بریتانیا، اعتراضات از جنبه مذهبی خارج شد و ابعاد دیگر به ویژه سیاسی به خود گرفت. اسقف بردفورد نیز به این اعتراضات ملحق شد.

اما امروز اشتیاق احمد، سخنگوی شورای مساجد شهر بردفورد، با وجود این که بر "توهین‌آمیز بودن" رمان سلمان رشدی تأکید می‌کند، می‌گوید که فتوای آیت‌الله خمینی، اعتراضات آنان را "مصادره" کرد و بر مبارزه طولانی آنان برای شنیده شدن صدایشان از سوی دولت بریتانیا سایه انداخت.

در پاکستان، هزاران نفر به مرکز فرهنگی آمریکا در اسلام‌آباد حمله کردند و خواستار اعدام سلمان رشدی شدند. در درگیری پلیس با معترضان خشمگین، پنج نفر کشته شدند.

خود سلمان رشدی در همان روزها که هنوز فتوای آیت‌الله خمینی صادر نشده بود، گفت: "قربانی بنیادگرایی مذهبی شدم... من تنها نیستم، تقریبا تمامی رمان‌نویسان و شاعران مسلمان معاصر مقابل چنین کارزارهایی قرار می‌گیرند. دوست دارم که همه اینها یک شوخی باشد."

اشاره سلمان رشدی به نجیب محفوظ، نویسنده مصری بود که چند ماه پیش از آن برنده جایزه نوبل ادبیات شده بود اما اسلامگرایان تندرو نیز او را به مرگ تهدید می‌کردند.

برخلاف میل سلمان رشدی، نه تنها همه چیز شوخی نبود، بلکه روزهای، بعد سرنوشت تلخ‌تری را برای او رقم زد.[۳]

فتوای قتل سلمان رشدی

”در بهمن ماه 1367 خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را می‌دهد. آیا رشدی همان‌ موقع این کتاب را نوشته بود؟ خیر ماهها قبل از آن، پیش از این‌که خمینی این فتوی را بدهد، در پاکستان و هند چندین جای دیگر تظاهرات و کشت و کشتار در مورد جریان رشدی شده بود. خمینی در بهمن ماه 67 وقتی که صدای اعتراض علیه جنگ حتی در داخل خود رژیم بلند شده بود و برخی مقامهای رژیم از جنگ فاصله می‌گرفتند، موقعیت را مغتنم شمرد تا با درست کردن یک بحران به نام سلمان رشدی، بتواند بر مسائل داخلی خودش و پرکردن خلأ جنگ فائق شود“. (از کتاب شناخت رژیم ولایت‌فقیه)

بهتر است این موضوع را از خبرگزاری تسنیم بخوانیم که این کتاب ماهها قبل چاپ شده و موضوع اعتراضات در دیگر کشورهای مسلمان شده بود، و خمینی دجالانه تحت نام اسلام از این موقعیت برای سرپوش گذاشتن بر تضادهای داخلی که ناشی از خوردن جام زهر بود برای بقای خودش استفاده کرد.

تسنیم، بیست و پنجم بهمن‏1367: ”پس از انتشار کتاب موهن آیات شیطانی در سطح گسترده، همراه با تبلیغات هماهنگ و تشویق‏های محافل صهیونیستی، از گوشه و کنار جهان صدای اعتراض مسلمانان برخاست؛ از سویی هشدارهایی به ناشران داده شد و از سوی دیگر، اقداماتی حقوقی برای محدودکردن نشر و انتشار کتاب و محکومیت رشدی صورت گرفت و نقدهایی نیز بر این کتاب نوشته شد... تصمیم به نشر آن در کشورهایی هم‌چون پاکستان، بنگلادش و بسیاری از کشورهای اروپایی جدّی‏تر می‏شد، واکنش مسلمانان نیز سریع‏تر و شدیدتر می‏گردید و آنان، خشم مقدس خود را بیش‏تر از قبل به رخ کشیدند؛ چنان‏که در پاکستان، مردم در مقابل مرکز فرهنگی آمریکا در اسلام‏آباد تجمع کردند که به‌شهادت پنج تن و مجروح شدن یک‏ صد تن انجامید. تظاهرات مسلمانان هند نیز بیست مجروح بر جای گذاشت. نمایندگان جناح‏های مختلف مجلس شورای ملی پاکستان، به نشانه اعتراض به روش و موضعگیری دولت و درگیری پلیس با مردم، جلسه را ترک کردند ”

خمینی در چنین شرایطی وارد می‌شود و فتوی می‌دهد. وی در جواب منتقدان این فتوی می‌گوید:

این یک نمونه است که خدا می‏خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت، چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‏اش با اسلام، برملا سازد؛ تا ما از ساده‏اندیشی به در آییم و همه ‏چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی‏تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسأله، اشتباه ما نیست؛ بلکه تعمد جهان‏خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الّا مسأله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‏ها و استکبار، پشت سر او قرار بگیرند».

”خمینی، سه روز بعد از سخنرانی منتظری، فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده انگلیسی کتاب «آیه‌های شیطانی» را صادر کرد و یک هفته بعد از آن، در سایه موج جدیدی که این فتوا دامن زد، با یک «پیام مهم» خطاب به ‌روحانیان سراسر کشور و مدرّسین و طلاب حوزه‌ها» وارد میدان تضادهای دو جناح شد. او به ‌منتظری و مخالفان خط امام، یک‌جا، یورش برد و گفت: «در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی... عده‌یی با ژست مقدّس‌مآبی چنان تیشه به ‌ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که ‌گویی وظیفه‌یی غیر از این ندارند. آیا در مقابل این افعی‌ها نباید اتّحاد طلاب عزیز حفظ شود؟ راستی اتّهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها، اتّهام کشتن زنان آبستن و حلّیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می‌شود: از آدمهای لامذهب یا از مقدس‌نماهای متحجّر؟ فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به ‌مسخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعنه‌ها و کنایه‌ها نسبت به ‌مشروعیت، کار کیست؟ “ (از مجموعه مقالات عبدالعلی معصومی، شاعری که شعرهایش را پس از مرگش سرود)

متن فتوای امام خمینی علیه آیات شیطانی:

”بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب ’آیات شیطانی‌’ که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شده است، همچنین ناشران مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان‌شاء‌الله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.

والسلام علیکم و رحمه‌الله وبرکاته

روح‌الله الموسوی الخمینی

26بهمن 1367“

”اطلاعیه دفتر امام.. خطاب به ملت مسلمان ایران و مسلمانان جهان در مورد وجوب قتل سلمان رشدی و تکذیب شایعات ’رسانه‌های گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسئولان نظام جمهوری اسلامی نسبت می‌دهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند حکم اعدام درباره او لغو می‌گردد. امام خمینی-مد ظله-فرمودند:

این موضوع صددرصد تکذیب می‌گردد. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی هم خود را به‌کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام اضافه کردند: اگر غیرمسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می‌خواهد به‌عنوان جایزه یا مزد عمل به او بپردازند“. (روزنامه جمهوری اسلامی 26بهمن 1392)

رسانه‌ها و مقامات رژیم در حمایت از فتوای قتل سلمان رشدی

(اطلاعات 19تیر) 70 «در اروپا بزرگترین تعداد مسلمانهای تبعیدی حضور دارند که در زمینه فعالیتهای مذهبی خصوصاً مسأله محکومیت سلمان رشدی خوب درخشیدند»

رسالت 29تیر 1370 ـ محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه پاسداران اعلام کرد «در پیروزی انقلاب در لبنان و در خیلی از جاهای دنیا، آمریکا ضرب‌شست ما را بر پیکر منحوس خودش احساس می‌کند و می‌داند آن مواد منفجره‌یی که با آن ایدئولوژی ترکیب شد و در مقر تفنگدارهای دریایی چهارصد افسر و درجه‌دار و سرباز را یک مرتبه به جهنم فرستاد. هم تی.ان.تی آن مال ایران بود و هم ایدئولوژیش از ایران رفته بود. این برای آمریکا بسیار محسوس است، فلذا‌ست که در خلیج فارس درمانده شده»

محسن رضایی فرمانده کل سابق سپاه پاسداران (29مهر 1370) : «... روزی جرقه‌های خشم و نفرت (مسلمانان) در دل واشینگتن زبانه می‌کشد و مسئولیت عواقب آن نیز برعهده آمریکا است... روزی خواهد رسید که در هیچ جای این دنیا یهودیان نیز مانند سلمان رشدی نتوانند خانه‌یی برای سکونت پیدا کنند».

کیهان 16اسفند 1367 ـ خاتمی در مورد سلمان رشدی چنین می‌گوید: ”سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی باید بر اساس حکم شرعی حضرت امام خمینی اعدام شود و هیچ راهی برای گریز وی از اجرای این حکم نیست. شرق و غرب جنایتکار به‌ویژه حاکمان انگلیس با توجه به انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی به جهانیان ثابت کردند که تنها با جمهوری اسلامی و امام دشمن نیستند بلکه با دین مبین اسلام و بیش از یک میلیارد مسلمان در سطح جهان نیز دشمن می‌باشند. سکوت حاکمان کشورهای عربی در مقابل انتشار کتاب آیات شیطانی این مسأله را ثابت کرد که آنان فقط در شعار مدافع اسلام و قرآن هستند“.

کیهان 16اسفند 1367: ”سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی باید بر اساس حکم شرعی حضرت امام خمینی اعدام شود و هیچ راهی برای گریز وی از اجرای این حکم نیست. شرق و غرب جنایتکار به‌ویژه حاکمان انگلیس با توجه به انتشار کتاب کفر آمیز آیات شیطانی به جهانیان ثابت کردند که تنها با جمهوری اسلامی و امام دشمن نیستند بلکه با دین مبین اسلام و بیش از یک میلیارد مسلمان در سطح جهان نیز دشمن می‌باشند.

سکوت حاکمان کشورهای عربی در مقابل انتشار کتاب آیات شیطانی این مسأله را ثابت کرد که آنان فقط در شعار مدافع اسلام و قرآن هستند.

مخالفت حضرت امام با انتشار این کتاب نشان داد که ایشان تنها مدافع واقعی اسلام، قرآن و مستضعفین هستند و این مسأله برای استکبار جهانی نیز روشن شده است“.

رادیو رژیم (ساعت 14) 28بهمن 71: «در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی که به‌ریاست روحانی نایب‌رئیس مجلس تشکیل شد. نامه‌یی با امضاء بیش از 180تن از نمایندگان خوانده شد. در این نامه ضمن تأکید بر اجرای فتوای امام در مورد سلمان رشدی مرتد از بیانات اخیر خامنه‌ای در این زمینه حمایت شده است».

رادیو فرانسه 2اردیبهشت 75: «یزدی رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران امروز طی یک مصاحبه مطبوعاتی در تهران با اشاره به فتوای صادره توسط خمینی علیه سلمان رشدی [گفت] بالاخره [حکم] به اجرا گذاشته خواهد شد... علاوه بر این سخنان، ناطق نوری رئیس مجلس شورای اسلامی امروز یکبار دیگر با تأکید بر فتوای صادره از سوی خمینی از این‌که سلمان رشدی هنوز زنده است اظهار تأسف کرد».

خبرگزاری ایرنا 25بهمن 76: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز شنبه در بیانیه‌یی فرارسیدن 26بهمن ماه سالروز فرمان تاریخی حضرت امام مبنی بر مرتد بودن سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی را گرامی داشت. در این بیانیه تصریح شده است: حکم و فتوای حضرت امام خمینی درباره سلمان رشدی مرتد همواره جاری است و این حکم جان تازه به جهان اسلام بخشید و مسلمانان با اجرای این حکم عظمت و شکوه اسلام را به رخ دشمنان اسلام خواهند کشید. سپاه پاسداران در این بیانیه توطئه کتاب آیات شیطانی را محکوم کرد و افزود: حکم ارتداد رشدی از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مسلمانان جهان را به یک مبارزه فرهنگی فراخواند. سپاه پاسداران در این بیانیه با استناد به رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی، فتوای حضرت امام خمینی را غیرقابل برگشت دانست و تصریح کرد: سلمان رشدی مرتد با اهانت به مقدسات و اعتقادات بیش از یک ‌میلیارد مسلمان جهان باید به سزای عمل ننگین خود برسد. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران نیز روز شنبه در بیانیه‌یی مصرانه از مسئولان جمهوری اسلامی ایران خواست با الهام از رهبری انقلاب اسلامی، فارغ از دیپلوماسی حاکم بر جهان، درصدد تحقق این حکم انقلابی باشند».

خبرگزاری فرانسه 5مهر 77: «وزارت خارجه ایران یکشنبه تأکید کرد که ’فتوا’ … که نویسنده بریتانیایی سلمان رشدی را به‌خاطر تکفیر به مرگ محکوم می‌کند، غیرقابل پس گرفتن می‌باشد. خبرگزاری رسمی ایرنا از قول سخنگوی وزارت‌خارجه محمود محمدی گفت: ’برگشت‌ناپذیر بودن فتوای امام… خمینی یک واقعیت است’. وزارت‌خارجه همچنین گفت، این ’تعجب‌انگیز’ است که رشدی… هنوز هم به آنچه او ’اظهارات توهین‌آمیز’ توصیف نمود، ادامه می‌دهد. ایرنا از قول سخنگو گفت: ’چنین اظهارات توهین‌آمیزی مطمئناً به خشم بیشتر [نسبت به این ناحقی] در میان جامعه مسلمان راه خواهد برد’».

روزنامه کیهان 19مهر 77:‌ «لغو فتوای امام در مورد سلمان رشدی مرتد در اختیار هیچ حکومتی نیست. اتحادیه دانشجویان اسلامی دانشجویان در اروپا با صدور بیانیه‌یی اعلام کرد: فتوای امام خمینی (ره) در مورد سلمان رشدی مرتد امری غیرقابل تغییر بوده و لغو آن در توان هیچ فرد یا حکومتی نیست…».

روزنامه جمهوری اسلامی 25بهمن 78: «حکم امام در مورد سلمان رشدی مرتد نویسنده کتاب کفرآمیز آیات شیطانی، دیر یا زود توسط فرزندان غیرتمند اسلام به اجرا درخواهد آمد. آیت‌الله صانعی نماینده ولی‌فقیه و سرپرست بنیاد 51خرداد در مصاحبه‌یی با روزنامه جمهوری اسلامی ضمن اعلام این مطلب گفت، حکم امام خمینی یک حکم شرعی و غیرقابل تغییر است و به روابط سیاسی ایران و انگلستان نیز ربطی ندارد… آقای صانعی گفت جایزه تعیین شده برای قاتل رشدی نیز کماکان به قوت خود باقی است، حتی سود جایزه نیز همراه با آن به مجریان این حکم پرداخت خواهد شد و کسانی که در راه اجرای حکم متحمل صدمات یا خساراتی شوند، ما با همه توان خود در جهت رفع خسارات وارده اقدام خواهیم کرد…».

غلامرضا حسنی بزرگ آباد، امام جمعه شهر ارومیه، آفتاب یزد 29بهمن 79: ”... اگر ما قدرت داشته باشیم در زمانی که در حال حاضر، انگلیس، سلمان رشدی و تمام اعوان و انصارش را مخفی نگه داشته است، باید لشکرکشی بکنیم و انگلیس را محو و نابود بکنیم و سلمان رشدی را در بیاوریم“

روزنامه جمهوری اسلامی در 27بهمن سال 82 اعلام کرد، تشکیلاتی به‌نام ستاد پاسداشت شهدای جهان اسلام! 100هزار دلار جایزه برای مجریان حکم اعدام «سلمان رشدی» نویسندهٴ کتاب آیات شیطانی تعیین کرده است».[۴]

در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ (۱۴ فوريه ۱۹۸۹)، روح‌الله خمينی خطاب به مسلمانان جهان فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد: «به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان می‌رسانم، مؤلف كتاب "آيات شيطانی" كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتوای آن محكوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غيور می‌خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسی جرئت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاء‌الله. ضمناً اگر كسی دسترسی به مؤلف كتاب دارد ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نمايد تا به جزای اعمالش برسد».خمینی این فتوا را زمانی صادر می‌کند که سرانجام "جام زهر" را در جنگ ایران و عراق نوشیده و به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل برای پایان جنگ تن داده است. شکست فاجعه‌بار او را در پذیرش صلحی که خواست قلبی او نبود، این فتوا تحت‌الشعاع قرار داد. خمینی با شکست در "صدور انقلاب" با این فتوا جبهه‌ای دیگر در برابر "استکبار غرب" گشود.

آن‌چه که مسلمانان "توهین به اسلام و محمد" می‌خواندند، به بخش دوم رمان مربوط می‌شود که در آن شیطان به حیله در لباس جبرئیل فرشته بر شخصیتی با نام "ماهوند" که تداعی‌گر پیامبر اسلام است ظاهر می‌شود، آیه‌هایی بر او می‌خواند و ماهوند آن‌ها را الهی می‌پندارد، بی‌آنکه بداند شیطانی هستند.

در تاریخ اسلام، از جمله در "تاریخ طبری"، این موضوع نوشته شده و از این آیه‌ها نیز با عنوان "غرانیق" نام برده می‌شود. در این آیه‌ها محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه‌ای را می‌خواند که در آن‌ها وجود سه خدای مکه را که دختران الله خوانده می‌شدند، می‌پذیرد و به ستایش آن‌ها می‌پردازد. بر اساس این افسانه، پیامبر بعدها پی می‌برد که این آیه‌ها فریبی بیش نبودند و او گول شیطان را خورده است و هم‌او آن‌ها را بر زبانش جاری کرده است. به همین علت غرانیق از آیات قرآنی کنار گذاشته می‌شود. در اسلام این آیه‌ها را "شیطانی" می‌خوانند و این عنوانی است که سلمان رشدی بر رمان خویش نهاده است.

این واقعه تا پیش از انتشار "آیه‌های شیطانی" موضوعی فراموش‌شده به شمار می‌رفت. این‌که شیطان بتواند پیامبر را بفریبد، در ذهن مسلمانان ناممکن به نظر می‌رسید. سلمان رشدی در این رمان آن را آشکار و همگانی کرد. پیامبر "آیه‌های شیطانی" انسانی‌ست چون دیگر انسان‌ها که می‌تواند فریب بخورد. و این آن چیزی بود که از نگاه بنیادگرایان، به قداست اسلام خدشه وارد می‌ساخت.

در همین فصل از رمان از یک شهر خیالی با نام "جاهلیه" نیز نام برده می‌شود که در "خانه عشق" آن دوازده روسپی به کار مشغولند. آنان برای کسب درآمد بیشتر، نام زنان پیامبر را بر خود می‌گذارند.

پیامدهای یک فتوا

پیش از آنکه فتوای خمینی صادر شود، مسلمانان در سراسر دنیا به اعتراض برخاسته بودند. دولت هند تحت فشار، انتشار "آیه‌های شیطانی" را در هند و هم‌چنین فروش نسخه‌های چاپ خارج را در این کشور ممنوع کرد.دامنه اعتراض‌ها به غرب راه یافت. در انگستان مسلمانان نسخه‌های کتاب را به آتش کشیدند. عده‌ای از چهره‌های سیاسی بریتانیا نیز به طرفداری از اعتراض‌کنندگان پیوستند و در این میان حضور اسقف شهر بردفورد در میان تظاهرکنندگان معنادار بود. آنان از دولت مارگارت تاچر می‌خواستند تا علیه این کتاب و نویسنده آن اقدام کند. در آمریکا و استرالیا تظاهرکنندگان برای جمع‌آوری "آیه‌های شیطانی" به کتابفروشی‌ها هجوم بردند.

دامنه اعتراض‌ها به پاکستان، لبنان، اندونزی، مصر و دیگر کشورهای اسلامی رسید. همه اعدام نویسنده را طلب می‌کردند. سرانجام فتوای خمینی آن را در مسیری دیگر انداخت و بر خشم مسلمانان افزود. پنداری "امام" ساکن لندن در "آیه‌های شیطانی" جان گرفته و این‌بار در واقعیت، فرمان کتابسوزان می‌دهد. سیمای این امام که در لندن و در تبعید به سر می‌برد، به شخصیت خمینی نزدیک است. او با شعار "مرگ بر آمریکا" از مریدان خویش می‌طلبد که جز به کتاب الهی، به کتابی دیگر اعتماد نکنند و بهتر آنکه همه آن‌ها سوزانده شوند. این امام بی‌رحم و مکار همان کسی‌ست که همیشه با دعا و نیایش و در نهایت فریب، جوانان را به جبهه‌های جنگ می‌کشاند تا در راه خدا شهید شوند و به بهشت راه یابند."آیه‌های شیطانی" روابط جهان اسلام را با غرب دچار بحران کرد. در پی فرمان قتل نویسنده، زندگی مخفی بر سلمان رشدی تحمیل شد و این زندگی ۱۳ سال ادامه یافت. دولت بریتانیا از نویسنده خواست تا از مسلمانان جهان پوزش بطلبد. او به این کار تن داد، ولی بعدها این رفتار خویش را اشتباه خواند. خمینی در پاسخ گفت که «سلمان رشدى اگر توبه كند و زاهد زمان هـم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى هـمّ خود را به كار گيرد تا او را به درک واصل گرداند». بنیاد پانزده خرداد برای برای قاتل نویسنده یک میلیون دلار جایزه تعیین کرد؛ مبلغی که بعدها تا سه میلیون دلار هم افزایش یافت.

اگرچه محمد خاتمی در زمانی که وزیر ارشاد بود، اجرای "حکم امام" را لازم می‌دانست، در زمان ریاست جمهوری خویش اعلام داشت که سلمان رشدی را نخواهند کشت و این فتوا را باید خاتمه‌یافته تلقی کرد، ولی علی خامنه‌ای هیچ‌گاه در نفی فتوا سخنی بر زبان نراند.سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی چند سال پیش از تأکید علی خامنه‌ای بر اجرای حکم اعدام سلمان رشدی خبر دادسایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی چند سال پیش از تأکید علی خامنه‌ای بر اجرای حکم اعدام سلمان رشدی خبر دادسایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی چند سال پیش از تأکید علی خامنه‌ای بر اجرای حکم اعدام سلمان رشدی خبر دادعکس: www.farsi.khamenei.ir

در ایران چندین کتاب در تأیید فتوای خمینی نوشته شد که مشهورترین آن‌ها با عنوان "نقد توطئه آیات شیطانی" به عطاء‌الله مهاجرانی تعلق دارد. در این اثر که آن را وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی منتشر کرده، مهاجرانی بر قتل سلمان رشدی و اجرای فرمان خمینی تأکید دارد. او با رجوع به تاریخ اسلام، از قرآن و احادیث کمک می‌گیرد تا ثابت کند، مرگ حق سلمان رشدی است و او باید کشته شود. از "عالمان اسلام" و احکام آنها نقل می‌کند که هرکس پیامبر را توهین کند، قتل او واجب است و نتیجه می‌گیرد که حکم خمینی نیز بر این اساس قابل اجراست. جالب اینکه هم‌اکنون نیز که او ساکن لندن است، تغییری در نظر خویش نداده است.

جنجال انتشار "آیه‌های شیطانی" تلفات جانی نیز در پی داشت. مترجم ژاپنی آن کشته شد. مترجم ایتالیایی رمان در یک حمله تروریستی به شدت زخمی شد. ناشر نروژی اثر نیز مورد سوءقصد قرار گرفت و زخمی شد. عزیز نسین در حمایت از سلمان رشدی، آن را به ترکی برگرداند و بنیادگرایان در حمله به جلسه‌‌ای در شهر سیواس برای کشتن او اقدام به آتش‌ زدن مکان جلسه کردند. عزیز نسین در این یورش زنده ماند، ولی ۳۷ نفر از "علوی"های شرکت‌کننده در این جلسه به آتش بنیادگرایان مسلمان سوختند. از دیگر سو، ده‌ها نفر نیز در تظاهرات ضد سلمان رشدی کشته شدند.

اگرچه این اتفاق‌ها سلمان رشدی را از نوشتن بازنداشت، ولی بر نوشتن و کار خلاقه در داستان‌نویسی تأثیری منفی گذاشت. خودسانسوری، به ویژه در جوامع اسلامی، رواج یافت و نویسندگان از ترس به برخی موضوع‌ها نزدیک نشدند.

سلمان رشدی در رمان "جوزف آنتوان" که آن را "تاریخ شخصی" خویش می‌داند، از سال‌های مخفی زیستن خویش به عنوان "دوران وحشت‌بار هراس" نام می‌برد.[۱]

خبر دهشتناک است. اسلاميستی بيست و چهار ساله به جان سلمان رشدی تعرض کرده و اين نويسنده بزرگ را در معرض مرگ قرار داده است. سن و سال جنايتکار جوان به عمر فتوای روح‌الله خمينی که در زمستان شصت و هفت حکم به قتل نويسنده داد نمی‌رسد، اما وجود و عمل او گواه انکارناپذير واقعيتی است که مردم ايران تحت حکومت جمهوری اسلامی با گوشت و پوست خود زيسته و می‌زيند.

ترور برای توتاليتاريسم اسلاميستی وسيله‌ای نيست که هر از گاه به کار آيد، بلکه در ذات الگوی ايدئولوژيکی است که به حاکمان جواز می‌دهد به نام خدا بگيرند و ببندند و بکشند. مگر می‌توان فراموش کرد که چند ماه پیش از فتوای قتل رشدی در زمستان سال شصت و هفت، هزاران زندانی سياسی در تابستان آن سال سیاه به دار آويخته شدند؟

دلايل سياسی اين دو فتوای جنايتکارانه نيز نقاط اشتراکی دارند که در تحليل نهایی به بحران مشروعيتی برمی‌گردد که جمهوری اسلامی در سال‌های پايانی دهه خونبار شصت و سر کشیدن جام زهر پایان جنگ، با آن روبرو شده بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

این جنگ که آغازگرش صدام حسين بود به جمهوری اسلامی مدد رسانيد تا گروه‌های سياسی غیرخودی را از ميان بردارد، نهادهای سرکوبگر را در همه عرصه‌های جامعه مستقر کند و جامعه مدنی را به سکوت وادارد.

اما با شکست آشکار شعارهای فتح کربلا و قدس و نيز آشکار شدن فاجعه‌بار برنامه‌های اقتصادی اجتماعی جمهوری اسلامی، خمينی ناگزير گشت به گفته خويش "جام زهر" را سر بکشد و به قطعنامه پایان دادن به جنگ هشت ساله تن در دهد.

در اين شرايط، علم کردن فتوای قتل نويسنده جهشی برای بازيافتن حقانيت ايدئولوژيکش بود. خمينی با صدور اين فتوا ماهرانه جبهه جهاد را جابه‌جا کرد و چالش اسلاميستی عليه دشمنان خارجی و داخلی را به نوعی ديگر به نمایش گذاشت.

در اين استراتژی، رشدی برآمده از خانواده‌ای مسلمان، که در غرب زندگی می‌کند و به انگليسی می‌نویسد، دشمنان داخلی و خارجی را یکجا نمايندگی می‌کرد. اينچنين کشتن او به نام رعايت حرمت مقدسات اسلامی توجیه گردید.

گفتار چهره‌های مدعی عدالت و فرهنگ و هنر بومی اسلامی، همچون ميرحسين موسوی و عطاالله مهاجرانی، به واقع دفاعيه‌های ايدئولوژيک شرم‌آوری بود که خفه کردن سخن و شکستن قلم‌های آزاد را  تبليغ و تجويز می‌کرد.

آيا همين ديدگاه در دهه هفتاد به کشتن مترجمان و شاعران و نويسندگانی چون علی اکبر سعيدی سيرجانی، احمد ميرعلایی، مجيد شريف، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و ده‌ها تن دیگر نينجاميد؟ مگر آن‌ها چه کرده بودند جز نوشتن و سرودن و ترجمه کردن؟ آنها تنها به خود اجازه داده بودند بينديشند و تخيل کنند و بيافرينند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

سلمان رشدی خيلی زود به ابعاد ايدئولوژيک فتوای قتلش پی برد. او در آغاز حيرت‌زده از امواج خشم و نفرتی که جمعيت خشمگين معترض به رمان آيه‌های شيطانی را از پاکستان و ايران تا کشورهای اروپایی به خيابان‌ها کشانيده بود، راه عذرخواهی از مسلمانان را در پيش گرفت. اما به سرعت دريافت که علت اصلی را می‌بايد نه در احساسات "جريحه‌دار شده" مسلمان‌ها، بلکه در پروپاگاندای اسلاميست‌ها جست. او پی برد که بسيج خشم‌آگين توده‌های کف بر دهان نمايانگر برآمد فاشيسم سبز است که مسلمانان نيز از جمله قربانيان آن هستند.

از آن پس رشدی به اين جمع‌بندی درخشان رسيد که آتش زدن آيه‌های شيطانی و حکم قتل نويسنده، اعلام محکوميت رمان به مثابه  قلمرو شک و تخيل است که پيچيدگی و چندگونگی واقعيات زندگی اجتماعی و درونی فرد و جمع را بازمی‌تاباند.

رشدی تاکيد می‌کند که "آيه‌های شيطانی" برای ضديت با اسلام نوشته نشده، بلکه ستايشگر امتزاج و اختلاط و دگرگونی‌های حاصل از پيوندهای نو ميان انسان‌ها، فرهنگ‌ها، ايده‌ها و سياست‌ها، فيلم‌ها و ترانه‌هاست.

از ديد نويسنده، اين رمان از مطلق‌گرایی وحشت دارد و می‌خواهد نشان دهد که انسان‌ها با گفت‌وگو، ابراز مخالفت، پرسشگری و بيان ناگفته‌ها به تفاهم و راه‌گشایی می‌رسند و نه با زانو زدن، چه در برابر خدا و چه در برابر ساير انسان‌ها (از مقاله "با حسن نيت"، در جستار"زادگاه‌های تخيلی").

طرح و برنامه دشمنان رشدی اما به زانو در آوردن فرد و جمع در پيشگاه قدرت است. هم از اين روست که ضربات چاقو بر تن نويسنده، شادی مرگبار آنان را برمی‌انگيزد. هنوز نياموخته‌اند که جان پايای نويسنده و جاودانگی او در کلام اوست و هيچ سلاحی قادر به کشتن انديشه و تخيل و کلمه نيست.[۵]

منابع