کاربر:Alirezara/۲صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:


=== سیاست آمریکا در قبال ایران در دوران نیکسون ===
=== سیاست آمریکا در قبال ایران در دوران نیکسون ===
امریکا به سال 1969 برای حفظ موقعیت خود در نظام جهانی تصمیم می گیرد طبق دکترین نیکسون، ابرقدرتهای منطقه ای مانند ایران و اسرائیل و برزیل را ایجاد کندبدین منظور متحدان خود را در خاورمیانه منسجم می کند (تشکیل پیمان های ناتو، سیتو و سنتو) و ایران بر اساس این دکترین، ژاندارم خلیج فارس می گردد.
طبق دکترین نیکسون، آمریکا برای حفظ منافع خود در صدد منسجم کردن متحدان خود در خاورمیانه برآمد. تشکیل پیمان های ناتو، سیتو و سنتو در این راستا بود و ایران بر اساس این دکترین، از نظر نظامی تقویت شده و ژاندارم خلیج فارس می‌گردد.


اهداف خاورمیانه ای امریکا از این اقدام
اهداف امریکا مقابله با تهدید شوروی، ادامه جریان صدور نفت از منطقه و تأمین امنیت اسرائیل است. علاوه بر این خاورمیانه منطقه ای با منابع حیاتی است که باید برای سرمایه گذاری خارجی از آن حفاظت شود.


اهداف امریکا مقابله با تهدید شوروی، ادامه جریان صدور نفت از منطقه و تأمین امنیت اسرائیل است.(2)
سایروس ونس در مورد اهداف آمریکا می گوید: <blockquote>«اهداف عمده امریکا از ژاندارمی ایران در خلیج فارس عبارت است از تأمین ثبات و امنیت منطقه برای حفظ منافع بلوک غرب، تضمین صدور نفت به کشورهای غربی، ایجاد سدی مستحکم و مطمئن در مقابل اهداف و سیاستهای توسعه طلبانه شوروی و بهره برداری از حمایتهای ایران به عنوان هم پیمان و دوست صمیمی غرب در سازمان اوپک.»<ref>[https://ir-psri.com/print.php?Page=ViewArticle&ArticleID=2315 آمریکا؛ سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران]</ref> اوکی شد</blockquote>
 
علاوه بر این خاورمیانه منطقه ای با منابع حیاتی است که باید برای سرمایه گذاری خارجی از آن حفاظت شود.(3)
 
سایروس ونس در مورد اهداف امریکا می گوید: «اهداف عمده امریکا از ژاندارمی ایران در خلیج فارس عبارت است از تأمین ثبات و امنیت منطقه برای حفظ منافع بلوک غرب، تضمین صدور نفت به کشورهای غربی، ایجاد سدی مستحکم و مطمئن در مقابل اهداف و سیاستهای توسعه طلبانه شوروی و بهره برداری از حمایتهای ایران به عنوان هم پیمان و دوست صمیمی غرب در سازمان اوپک.» (4)


== خطوط اصلی سیاست خارجی دکترین کارتر ==
== خطوط اصلی سیاست خارجی دکترین کارتر ==

نسخهٔ ‏۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۳

سیاست حقوق بشر کارتر عبارتست از سیاست خارجی آمریکا در قبال حکومت‌های دیکتاتوری که متحد آمریکا بودند، تا با رعایت حقوق بشر مانع از بروز انقلاب‌های اجتماعی در آن کشورها شود. این سیاست در اساس برای حفظ منافع آمریکا و جلوگیری از رادیکالیزه شدن جریانات و تحولات اجتماعی در کشورهای تحت سلطه‌ی دیکتاتوری بود.

یکی از کشورهایی که بیشترین تاثیر را از این سیاست پذیرفت ایران بود. دیکتاتوری پهلوی به عنوان یک دیکتاتوری وابسته اساسا متکی به حمایت و پشتیبانی آمریکا بود. مردم ایران یک سابقه‌ی طولانی را از زمان انقلاب مشروطه در جنگ با استبداد و به منظور رسیدن به دموکراسی در پشت خود داشتند. جنبش‌های اجتماعی متعددی از جمله قیام خیابانی، جنبش جنگل، قیام پسیان، نهضت ملی شدن صنعت نفت و قیام پانزده خرداد تا آن زمان رخ داده بود. این جنبش‌های همگی سرکوب شده بودند. بر اساس این سابقه طولانی و شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و عکس‌العمل در برابر فشار و اختناق حاکم و هم چنین پیدایش سازمان‌های مسلح چریکی مانند مجاهدین خلق و سازمان چریک‌های فدایی خلق که سرنگونی تمامیت دیکتاتوری را نشانه‌گرفته بودند، جامعه ایران آماده‌ی یک انقلاب اجتماعی عظیم یود. دستگاه حاکم پهلوی با تکیه بر اختناق پلیسی خود که اساسا بر ساواک سوار بود و همچنین قدرت نظامی ارتش، کنترل خود را بر تمامی ارکان اجتماعی حفظ می‌کرد.

آمریکا که اهداف بلند مدت خود را در نظر داشت و تجربه‌ی انقلاب‌های متعدد در آمریکای جنوبی را نیز داشت، در ترس از دست رفتن منافع استراتژیک و بروز انقلاب‌های اجتماعی در کشورهای تحت نفوذ خود چاره را در تعدیل سیاست‌های سرکوبگرانه دیکتاتوری‌ها می‌دید. از این رو کارتر کاندید حزب دموکرات آمریکا در سال ۱۳۷۶ میلادی با شعار حقوق بشر در سیاست خارجی وارد کارزار انتخاباتی شد. از طرفی حزب جمهوری خواه پس از جنگ وینتام و به خصوص رسوایی واترگیت محبوبیت خود را در جامعه‌ی آمریکا از دست داده بود. کارتر بر حریف جمهوری‌خواه خود، جرالد رودولف فورد پیروز و در نوامبر ۱۳۷۶ (۱۱ آبان ۱۳۵۵) به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد.

دکترین کارتر که به سیاست حقوق بشر معروف شد بر دو پایه‌ استوار بود. ۱ـ محدودیت در فروش تسلیحات نظامی به کشورهایی که حقوق بشر را نادیده میگیرند. ۲ـ احترام به حقوق انسان و حفظ کرامت انسانی و رعایت حقوق بشر

این سیاست تاثیر شتاب‌دهنده‌ای بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران داشت. شاه جهت وزش بار را تشخیص داد و خود را برای حداقل انطباق با سیاست حقوق بشر کارتر و بزک کردن چهره‌ی بین‌المللی رژیمش آماده می‌کرد. در بهمن ٥٥، شاه دستور توقف اعدام و شکنجه را صادر کرد. در اواخر بهار سال ۱۳۵۶ اولین گروه از کارشناسان صلیب سرخ برای بازدید از زندان‌های سیاسی وارد تهران شدند. طلسم اختناق ترک برداشته بود.

در آبان ۱۳۵۶ شاه به آمریکا رفت. او نیازمند جلب حمایت کارتر و تثبیت موقعیت خود در رابطه با سیاست جدید دولت آمریکا و ادامه روند تحولات کشور بود. پس از بازگشت از آمریکا، شاه اعلام کرد که تصمیم گرفته به مردم ایران آزادی بدهد.[۱]

در بهار و تابستان ۱۳۵۶ حرکت‌های اعتراضی علیه دیکتاتوری سلطنتی گسترش پیدا کرد. خمینی نیز فرصت را غنیمت شمرد و پس از بازگشت شاه از آمریکا و اطمینان از وفاداری شاه به سیاست حقوق بشر کارتر در نامه‌ای به آخوندها گفت که از فرصت پیش آمده حداکثر استفاده را بکنند.[۱]

در ادامه روند تحولات در ایران به شکلی پیش رفت که کنترل اوضاع از دست حکومت شاه خارج شد و اعتراضات علیه شاه هر روز گسترده‌تر می‌شد. در نهایت با قیام میلیونی و سراسری مردم ایران و تسخیر پادگان‌ها و آزاد کردن مقرهای نظامی و انتظامی توسط مردم، حکومت پهلوی از هم پاشید و سرنگون شد. پایان چکیده

بهار و تابستان ١٣٥٦: تظاهرات و حرکتهای اعتراضی علیه دیکتاتوری سلطنتی گسترش پیدا کرد.

دانشگاه، سنگر استوار آزادی، هم‌چنان می‌خروشید و تظاهرات دانشجویان، پیوسته برافروخته‌تر می‌شد.

در همین روزها دانشجویان قهرمان پلی‌تکنیک تهران در تظاهرات خشم‌آگین خود، با پلیس و گارد شهربانی به زد و خورد پرداختند. در این شورش، به پاره‌یی از تأسیسات و مراکز دولتی نیز خسارتهای سنگینی وارد شد. از سوی دیگر در همین ماهها، کانون نویسندگان دست به ابتکار جالبی زد و با برگزاری شبهای شعر در انستیتو گوته تهران موج انگیز انند ه‌یی را به درون جامعه برد.

١٥مرداد ٥٦: هویدا که به نخست‌وزیر مادام العمر معروف شده بود ناچار از استعفا شد و شاه، جمشید آموزگار را به نشانهٔ پایان دوران قبلی و آغاز جدید مأمور تشکیل دولت کرد. « 

به واقع مأموریت و نقش ضدتاریخی خمینی همین بود. والا که آخوندهای خمینی‌صفت در صلح و صفا و سازش با ساواک به‌سر می‌بردند. کما این‌که خامنه‌ای به توصیه ساواک شاه از زندان آزاد شده بود و رفسنجانی هم برای ضدیت با مجاهدین هر هفته در زندان اوین با رسولی سربازجوی ساواک جلسه داشت. اینها تازه کسانی بودند که آن روزها افتخار می‌کردند به‌عنوان هوا داری از مجاهدین دستگیر شده‌اند. در همان بهمن ١٣٥٥، گروهی از همین حضرات، که امروز مهره‌های مهم رژیم هستند، در یک شوی جمعی در تلویزیون شاه ابراز ندامت کردند و به‌خاطر عفو ملوکانه سه بار شعار دادند که شاهنشاها سپاس.

از نظر خمينی نيز كه تيزهوش‌ترين آخوند دوران بود، مناسب‌ترين و كم‌خطرترين زمان، پس از بازگشت شاه از آمريكا و اعلام وفاداريش به سياست حقوق بشر تشخيص داده شد. خمينی به علاوه، يك قدم دورتر را نيز در رابطه با موقعيت خودش می‌توانست ببيند. او ديگر هيچ درنگی را جايز نمی‌ديد. خمينی، در اوايل آذر۵۶ نامه‌ای خطاب به «آقایان علما» مخفیانه به ایران فرستاد و ا‌ز آن‌ها خواست زودتر بجنبند! خميني نوشته بود: «...امروز در ايران فرجه‌ای پيدا شده و اين فرصت را غنيمت بشماريد… الان نويسنده‌های احزاب اشكال می‌كنند، اعتراض می‌كنند، نامه می‌نويسند و امضا می‌كنند. شما هم بنويسيد و چند نفر از آقايان علما امضا كنند. مطالب را گوشزد كنيد … اشكالات را بنويسيد و به دنيا اعلام كنيد اشكالات را بنويسيد و به خودشان بدهيد، مثل چندين نفر كه ما ديديم اشكال كردند و بسياری حرف‌ها زدند و امضا كردند و كسی هم كارشان نكرد...»

در چنین شرایطی، حتی قبل از پایان انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، شاه جهت وزش باد را تشخیص داد و خود را برای حداقل انطباق با سیاست حقو ق بشر کارتر و بز ک کردن چهره بین‌المللی رژیمش آماده می‌کرد. او در عین‌حال قصد داشت با دادن امتیاز در زمین ة اقتصادی و به‌خصوص نفت، حتی‌الامکان تیغ حقوق‌بشر کارتر را کُند کند تا ناچار از دادن امتیازهای اساسی نشود.

در بهمن ٥٥، شاه دستور توقف اعدام و شکنجه را صادر کرد. شاه دیگر نمی‌خواست در گزارشهای رسمی دنیا، موارد اعدام یا شکنجه زندانیان سیاسی ایران درج شود و افکار عمومی بیش از این علیه او تحریک گردد. به همین جهت او در اواخر بهار سال ٥٦، یک گام دیگر در راستای سیاست حقو ق بشر و بهر ه برداری سیاسی از آن برداشت. وقتی اولین گروه کارشناسان هیأت صلیب‌سرخ بین‌المللی بر ای بازدید از زندانهای سیاسی وارد تهران شدند، ما باور کردیم که دیوار اختناق و شکنجه و اعدام به‌طور واقعی ترک برداشته است ….

آبان ماه ١٣٥٦: شاه برای دیدار با کارتر به آمریکا رفت. او اکنون نیازمند جلب حمایت کارتر و تثبیت موقعیت خود در رابطه با سیاست جدید دولت آمریکا و ادامه روند تحولات در داخل کشور بود. پس از بازگشت از آمریکا، شاه طی نطقی اعلام کرد که تصمیم گرفته به مردم ایران آزادی بدهد.

در کشور ما هم که با اجرای انقلاب شاه و مردم، ملت ایران به تدریج با سواد شده و می‌شوند، باید …»روش ادار ة مملکت تغییر کند و به تدریج مردم عادت کنند که در امور کشور دخالت بیشتری داشته باشند. این است که تصمیم گرفته‌ایم به مردم آزادی داده شود.

جیمز ارل کارتر(James Earl Carte ) 

جیمز ارل کارتر (James Earl Carte )  متولد ۱۹۲۴ در سال ۱۹۷۶ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در مقابل جرالد رودولف فورد پیروز شد و  بعنوان سی و نهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا وارد  کاخ سفید شد. جیمز کارتر زمانی وارد کاخ سفید شد که جامعه‌ی آمریکا از جنگ ویتنام،‌ حادثه‌ی واترگیت و افشاگریهای سنا برای تفحص در مورد فعالیتهای پنهانی سازمان سیا، اف بی آی، و سازمان امنیت ملی در خارج از آمریکا به شدت دچار سرخوردگی  و نومیدی شده بود.

فضای سیاسی آمریکا قبل از کارتر

سیاست حقوق بشر کارتر محصول تجربیات گذشته‌ی آمریکاست. به دنبال شکستهای متعدد در صحنه‌ی  بین‌المللی و به ویژه  شکست در ویتنام، آمریکا  متوسل به سیاست  جدیدی تحت عنوان حقوق بشر شد. نتیجه جنگ ویتنام معرفی آمریکا به عنوان یک قدرت متجاوز و جنگ طلب بود.  از سوی دیگر  در سال ۱۳۵۴ در  هلسینکی کنفرانسی  با شرکت ۳۵ دولت برگزار شد که تصمیمات مهمی در مورد رعایت حقوق بشر در جهان اتخاذ گردید. از دیگر مواردی که فضای سیاسی جامعه‌ی آمریکا را تحت الشعاع خود قرار داد ماجرای رسوایی واترگیت بود که در جریان انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا مأموران اف بی آی وارد ساختمان هتل واترگیت در واشنگتن شدند و اسناد و مدارکی را به سرقت بردند. این اقدام غیر قانونی افکار عمومی آمریکا را تحت تأثیر قرار داد. در ادامه‌ی این ماجرا مشخص شد که رئیس جمهور وقت آمریکا ـ نیکسون ـ  در پشت این رسوایی بوده است. دیوان فدرال ایالات متحده آمریکا رأی خود را علیه نیکسون مبنی بر سوء استفاده از قدرت، کار شکنی در امر اجرای عدالت و اهانت به کنگر ه صادر کرد. به دنبال این رویداد ریچارد نیکسون از سمت خود کناره گیری کرد و همین موضوع  از عواملی شد که باعث پیروزی حزب دموکرات گردید که در نهایت منجر به پیروزی کارتر در رقابت انخاباتی شد. روی کار آمدن کارتر به تغییر در سیاست خارجی آمریکا ـ سیاست حقوق بشرـ منجر شد.

سیاست آمریکا در قبال ایران در دوران نیکسون

طبق دکترین نیکسون، آمریکا برای حفظ منافع خود در صدد منسجم کردن متحدان خود در خاورمیانه برآمد. تشکیل پیمان های ناتو، سیتو و سنتو در این راستا بود و ایران بر اساس این دکترین، از نظر نظامی تقویت شده و ژاندارم خلیج فارس می‌گردد.

اهداف امریکا مقابله با تهدید شوروی، ادامه جریان صدور نفت از منطقه و تأمین امنیت اسرائیل است. علاوه بر این خاورمیانه منطقه ای با منابع حیاتی است که باید برای سرمایه گذاری خارجی از آن حفاظت شود.

سایروس ونس در مورد اهداف آمریکا می گوید:

«اهداف عمده امریکا از ژاندارمی ایران در خلیج فارس عبارت است از تأمین ثبات و امنیت منطقه برای حفظ منافع بلوک غرب، تضمین صدور نفت به کشورهای غربی، ایجاد سدی مستحکم و مطمئن در مقابل اهداف و سیاستهای توسعه طلبانه شوروی و بهره برداری از حمایتهای ایران به عنوان هم پیمان و دوست صمیمی غرب در سازمان اوپک.»[۲] اوکی شد

خطوط اصلی سیاست خارجی دکترین کارتر

جیمی کارتر وعده داد که سیاست خارجی کشورش را با یک جهت‌گیری جدید حول محورهای « حقوق بشر» ، « کرامت انسانی » و « عدم دخالت » صورتبندی کند. هدف سیاست حقوق بشری او ایجاد یک سیاست خارجی پسا ـ جنگ سرد و در عین حال حفظ منافع اساسی ایالات متحده بود. اصول سیاست خارجی کارتر عمدتا بر ارتقا‌ء ا وضعیت حقوق بشر در جهان متمرکز بود. علاوه بر حقوق بشر بعضی از موضوعات دیگر دکترین کارتر عبارت بودند از : کرامت انسانی، ترس افراطی یا بیدلیل از کمونیسم، تمرکز بر دموکراسی، رهایی از تفوق ترس بر سیاست خارجی دولتهای پیشین،‌ ایده مرکزیت آمریکا درجهان و اهمیت همکاری داخلی و بین المللی برای موفقیت هر برنامه سیاست خارجی.

کارتر در سخنرانی افتتاحیه خود در ۲۰ ژانویه ۱۹۷۷  خطوط اصلی سیاست خارجی‌اش را اینگونه بیان کرد:

« تعهد ما به حقوق بشر بایستی مطلق باشد.اقویا نباید ضعفا را اذیت و آزار کنند و کرامت انسانی باید تقویت شود. برای اینکه با خودمان صادق باشیم باید با دیگران نیز صادق باشیم. ما در خارج از کشور به گونه‌ای رفتار نخواهیم کرد که قوانین و استانداردهای داخلی مان را نقض کنیم. زیرا میدانیم که اعتمادی که ملت ما به دست می‌آورد  برای قدرت ما حیاتی است. اکنون دنیا سرشار از یک روحیه‌ی جدید است. ملتها بیش از پیش و با آگاهی سیاسی افزونتری مطالبه میکنند و در زیر این خورشید طالب جایگاه خویش‌اند.  نه صرفا برای بهره بردن از وضعیت فیزیکی شان. بلکه برای برخورداری از حقوق اساسی بشر. اشتیاق برای آزادی در حال افزایش است . برای بهره برداری از این روحیه وظیفه‌ای خطیرتر و بلند پروازانه‌تر از کمک به ایجاد دنیایی عادلانه صلح آمیز و حقیقتا انسانی برای آمریکا در آغاز این دوان جدید وجود ندارد [۳]

لینکولن بلومفیلد بر این عقیده است که سیاست خارجی حقوق بشری کارتر مبتنی بر حرکت تاریخی پاندولی میان عملگرایی ( پراگماتیسم) و ایده‌‌آلیسم آمریکایی بود.

ساموئل موین Samuel Moyn استدلال میکند که در دهه هفتاد میلادی حقوق بشر به خاطر تغیرات رادیکال زیادی در مرکز سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت. بعضی از این تغییرات عبارت بودند : تجربه حقوق مدنی و جنگ ویتنام، ظهور نظامی گری در سیاست خارجی آمریکا در دوران سرد، افزایش مخالفت کنگره با سیاست غیر اخلاقی و مبتنی بر ضرورت کیسینجر، استقلال فزاینده کشورها در سطح جهان،‌ افزایش فعالیت‌های مدنی در سطح جهان. در نتیجه به نظر او حقوق بشر به آخرین آرمانشهر تبدیل شد.  

«کارتر ضمن نطقهای انتخابی اش دارو دسته ی نیکسون-فورد را بی پروا «سوداگران مرگ» می نامید و برای رژیمهای خودکامه ای نظیر شیلی و ایران که حقوق بشر را رعایت نمی کردند اما از حمایت بی چون و چرای ایالات متحده برخوردار بودند خط و نشان می کشید.

کارتر و هواداران لیبرال از او می خواستند از هر جهت با حکومتهای پیشین امریکا فرق داشته باشند و به شعار «یک ویتنام جدید نمی خواهیم» شعار «یک پینوشه ی جدید نمی خواهیم» را افزوده بودند.»[۴]

آنچه از دکترین کارتر و پیامهای او میتوان به لحاط نظری استنتاج کرد آنست که او قصد داشت به همپیمانان آمریکا این پیام را ابلاغ کند که عصر دیکتاتوری و تقض حقوق بشر بسر آمده و متحدین آمریکایی  بایستی با ایجاد فضای باز سیاسی رعایت آزادی ها و حقوق بشر،  راه را برای مشارکت مردمی در حکمرانی هموار کنند.

کارتر تلاش میکرد به جهان این پیام را بدهد که طبق دکترین او حداقل از لحاظ تئوریک زمان حل منازعات به شیوه‌های سنتی به سر آمده و آمریکا نیازمند آن است که حقوق بشر و عدالت را در سیاست خارجی خود ادغام کند. کارتر به وضوح اعلام کرد که دیگر نمیتوان مسأله‌ی حقوق شر را از سایر مسائل تفکیک کرد. کارتر با آگاهی کامل از خشم افکار عمومی جهان از دخالتهای کشورش در ویتنام و سایر نقاط جهان تلاش میکرد به جهانیان این پیام را بدهد که قرار نیست در دوران زمامداری او آمریکا با حمایت از دیکتاتورها نقش پلیس جهان را ایفا کند.  [۵]

اوضاع و احوال ایران در اواخر دوران پهلوی

شرایط اقتصادی و اجتماعی

شکل گیری سازمان‌های انقلابی                                                       

تاثیر سیاست حقوق بشر کارتر بر ایران

تغییر سیاست شاه پس از روی کار آمدن کارتر

گسترش اعتراضات اجتماعی

فرصت طلبی آخوندها

اهمیت ایران در منطقه

ایران به خاطر اهمیت سوق الجیشی آن در منطقه خاورمیانه از اهمیت استراتژیکی برخوردار است. هم مرز بودن ایران با همسایه‌ی شمالی‌اش که رقیب اصلی آمریکا در جنگ سرد بود اهمیت آن را دوچندان میکرد. ضمن اینکه وجود منابع سرشار نفت را هم باید در تأثیر گذاری سیاست دولتها و روابط دوستی بین آنها با ایران در نظر داشت.

« در دوران جنگ سرد تعداد زیادی از کشورهای تازه استقلال یافته، که از چنگال استعمار کهنه رهایی یافته بودند به ارودگاه سوسیالیسم پیوستند. از طرف دیگر دهه‌های پنجاه شصت و هفتاد میلادی شاهد حمایت آمریکا از نظامهای دیکتاتوری متعددی در سراسر جهان بود. به گونه‌ای که طی حدود یک دهه یعنی از زمان ریاست جمهوری کندی تا اوائل دهه‌ی هفتاد میلادی ۱۳ حکومت در کشورهای آمریکاتی لاتین سرنگون و توسط نطامیان طرفدار آمریکا جایگزین شدند. در نتیجه جنبشهای چپ و اسلامگرای زیادی برای مقابله با نظامهای دیکتاتوری در آمریکای لاتین و خاورمیانه ظهور کردند. در دهه هفتاد میلادی آمریکا از متحدین خود در کشورهای اقماری از جمله ایران خواست به اصلاحاتی دست بزنند تا بدین طریق از انقلاب و خیزش‌های مردمی و گسترش کمونیسم در جهان جلوگیری کند.موقعیت ژئوپولوتیکی ایران باعث شد که ایالات متحده برای سد نفوذ شوروی با ایران روابط ویژه برقرار کند.»

                                            جستارهای سیاسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شماره سوم سال نهم

از این رو بود که کارتر در کارزار انتخاباتی خود بر طبل حقوق بشر می کوبید و به حکومتهای دیکتاتور این پیام را میفرستاد که دوران نقض حقوق بشر و یکه تازی حکومتهای دیکتاتوری به پایان رسیده است.

سفر کارتر به ایران

هدف کارتر  از اعمال سیاست حقوق بشر در ایران در نهایت چیزی جز کم کردن فشار دیکتاتوری و دادن یکسری آزادیهای دموکراتیک که دراوج آن میتواند به ازادی احزاب و انتخابات بیانجامد نبود. به عبارت دیگر آمریکا خواهان آن نبود  که اساس رژیم را در هم بریزد و یا شاه را تعویض کند.

کارتر برای اعمال این سیاست در تاریخ ۱۰ دیماه ۱۳۵۶ به ایران سفر میکند. او در ضیافت محمد رضا شاه پهلوی ایران را جزیره‌ی ثبات نامید و از شاه ایران به عنوان یک شخص محبوب اسم می برد.

از این رو بود که کارتر در سفر خود به ایران و در مذاکرات خود  با محمدرضاشاه پهلوی دو مسأله‌ی عمده را تعقیب میکند:  مسأله انرژی ( نفت )  و مسائل منطقه‌ای

سایر موضوعات نیز به نحوی مستقیم یا غیر مستقیم به یک یا هر دوی این محورها مربوط میشود که از آن جمله‌اند: مسأله‌ی استفاده ایران از انرژی اتمی، مبادلات بازرگانی اسلحه و همچنین حقوق بشر

نتیجه گیری

کارتر با اعلام دکترین خود تلاش کرد به جهانیانه این پیام را بدهد که نقطه کانونی سیاست خارجی‌اش حقوق بشر خواهد بود. او بر این عقیده بود که بایستی از سیاست خارجی پیشین فاصله بگیرد و استدلال میکرد که مردم آمریکا تعهد ویژه‌ای به ارائه‌ی یک سیاست خارجی حقوق بشری دارند. کارتر اعلام کرد که تعهد کشورش به حقو.ق بشر تعهدی مطلق است تعهد مطلق به حقوق بشر به معنای تعهد بی قید و شرط و بدون در نظر گرفتن منافع استراتژیک و اقتصادی آمریکا و نظام سرمایه‌داری. اما این تعهد فی نفسه تناقض نما بود. چرا که پیش فرض‌های این تعهد هیچگاه منافع ملت‌ها را در نظر نمیگرفت. بلکه بر حفظ منافع آمریکا در پارادایم نظم دو قطبی دوران جنگ سرد بود.

منابع