کاربر:Alizade/صفحه تمرین مرتضی کیوان

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۳۰ توسط Alizade (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مرتضی کیوان مرتضی کیوان زاده‌ی ۱۳۰۰ خورشیدی در اصفهان و درگذشته‌ی ۲۷ مهر ۱۳۳۳ در تهران، روزنامه‌نگار، شاعر، منتقد هنری و فعال سیاسی عضو حزب توده ایران بود. وی تنها چند روز پس از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق و به قدرت رسیدن دوباره دیکتاتوری محمدرضا شاه پهلوی به اتهام پناه دادن به سه نظامی فراری وابسته به سازمان نظامی حزب توده دستگیر شد. مرتضی کیوان در یک دادگاه نظامی وابسته به رژیم شاه محاکمه و به جرم «خیانت» محکوم به اعدام گشت و در ۲۷ مهر ۱۳۳۳ در زندان قصر تیرباران شد.

مرتضی کیوان در سال ۱۳۰۰ در یک خانواده‌ی متوسط مذهبی متولد شد. پدرش از راه اجاره‌ی دکان سفطفروشی اش در اصفهان امرارمعاش می‌کرد. ولی پدر بزرگس حاح ملاعباسعلی کیوان قزوینی مردی فاضل، ازاده واز شیوع بنام صوفیه بود. مجالس وعظ او به کثرت جمعیت شهره بود و کتاب‌های متعدد درمباحث تصوف داشت. او بعد، از دراویش جدا شد و کتابی نی بر رد آنها نوشت. کیوان پدرش را در ۱۶ سالگی از دست داد. وی به گفته‌ی خودش فعالیت سیاسی‌اش را از سال ۱۳۲۱ شروع کرد. یادداشت‌ها و قطعاتی که در سال‌های ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ نوشته بجا مانده از جمله «خیام و سنگلج»، «خاموشی ایران»، «تبعید» که همه رنگ سیاسی دارد. گرایش وی در همه‌ی این یادداشت‌ها یکی است؛ «رهایی و اعتلای بشر». به همین دلیل با پیوستن به حزب توده ایران زندگی او رنگ دیگری به خود می‌‌گیرد. [همان منبع]

مرتضی کیوان در سال ... با پوری سلطانی آشنا شد و این آشنایی منجر به ازدواج گردید و این پیوند تا آخرین لحظات حیات او پابرجا ماند.

پوری سلطانی پس از تیرباران همسرش به عنوان کتابدار ... اشتغال داشت و در ساله .... در سن ۸۲ سالگی بدورد حیات گفت. وی در مصاحبه‌ای در مورد همسرش مرتضی کیوان چنین گفت:

مرتضی کیوان در دوران زندگی کوتاه خود با شمار کثیری از روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان و شاعران بنام روزگار خود از جمله صادق هدایت، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، فریدون کشاورز و ... دوستی و مراودات متعددی داشته است.

احمد شاملو در مورد وی گفته است:

«مرتضی برای من وافعاً یک انسان نمونه بود، یک انسان فوق العاده. من هیچ‌وقت نتوانستم دردش را فرموش کنم، هیچ‌وقت... هر دردی برای آدمیراز کهنه می‌شود، مرک مادر، مرگ پدر، ولی هیچ‌وقت غم او برایم کهنه نشده‌است... قتل ناهبنگمش هرگز برای من کهنه نشد و حتی اکنون که این سطور را می‌نویسم... پس از ۳۵ سال هنوز غمش جنان در دلم تازه است که انگار خبرش را دمی پیش شنیده‌ام»

مرتضی کیوان در آخرین‌ نامه‌اش خطاب به خانواده‌ی خود، آورده:‌ مادر عزیزم، همسر عزیزم، خواهر عزیزم،

«به‌دنبال زندگی و سرنوشت و سرانجام خود می‌روم. همه‌ي شما برای من عزیز بودید اما ... نتوانسته‌ام جبران کنم. اکنون که پاک و شریف می‌میرم، دلم خندان است که برای شما پسر، دوست، شوهر و برادری نجیب بودم. همین کافی است. دوستانم زندگی ما را ادامه می‌دهند و رنگین می‌سازند. همه را دوست دارم زیرا زندگی پاک، نجیبانه و شرافتمندانه را می‌پرستیده‌ام. زن عزیزم... عمو تیغ تیغی تو راه را تا به آخر طی کرد... پوری جان ... زندگی را دوست بدار و آن را پاک و خوب ادامه بده ... انسان نیروی همه معنویت‌ها را در خود احساس می‌کند ... اکنون شعر زندگی‌ام را می‌خوانم که ... به همه‌ی ما لذت واقعی می‌بخشد ... خواهرم! در این لحظه تمام عواطف حق شناسی‌ام نسبت به مادرم و تو و پوری جانم در دل و ذهنم متجلی است و با یاد شما و همه ی خوبان، زندگی را به صورت دیگر ادامه می‌دهم. بوسه‌های بسیار بر همه‌ی یاران زندگی‌ام.» [کتاب مرتضی کیوان، شاهرخ مسکوب، نشر نادر، چاپ دوم ۱۳۸۲صفحه‌ی ۵۳ به بعد]

مرتضی کیوان در زمره‌ی دوستان شاعر بنام ایرانی