کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:


=== طلاق کلیه اعضاء حلقه دیگری از انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین ===
=== طلاق کلیه اعضاء حلقه دیگری از انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین ===
یکی دیگر از حلقه‌های انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین طلاق همگانی اعضاء بود.
در مهرماه ۱۳۶۷ در سازمان مجاهدین نشست‌های عمومی و بزرگی به منظور جمع‌بندی عملیات فروغ جاویدان برگزار شد. عملیات فروغ جاویدان اگر چه  اهداف استراتژیک خود، یعنی اعلام موجودیت و استقلال ارتش آزادیبخش  را محقق کرده بود، اما به لحاظ نظامی به هدف نهایی خود یعنی فتح تهران نرسیده و نیروهای مجاهدین پس از ۱۵۰ کیلومتر پیشروی در خاک ایران، در چند کیلومتری شهر کرمانشاه،‌در تنگه‌ای به نام چهار زبر متوقف شدند. در این عملیات از مجاهدین خلق خلق نزدیک به ۱۴۰۰ نفر جان‌باختند. این درحالی که است طرف مقابل یعنی جمهوری اسلامی بنابر اعلام خود نزدیک به ۴۰ هزار کشته داد.
در مهرماه ۱۳۶۷ در سازمان مجاهدین نشست‌های عمومی و بزرگی به منظور جمع‌بندی عملیات فروغ جاویدان برگزار شد. عملیات فروغ جاویدان اگر چه  اهداف استراتژیک خود، یعنی اعلام موجودیت و استقلال ارتش آزادیبخش  را محقق کرده بود، اما به لحاظ نظامی به هدف نهایی خود یعنی فتح تهران نرسیده و نیروهای مجاهدین پس از ۱۵۰ کیلومتر پیشروی در خاک ایران، در چند کیلومتری شهر کرمانشاه،‌در تنگه‌ای به نام چهار زبر متوقف شدند. در این عملیات از مجاهدین خلق خلق نزدیک به ۱۴۰۰ نفر جان‌باختند. این درحالی که است طرف مقابل یعنی جمهوری اسلامی بنابر اعلام خود نزدیک به ۴۰ هزار کشته داد.


خط ۱۲۵: خط ۱۲۷:
این نشست‌ها و مباحث آن بستری برای ورود سازمان مجاهدین خلق به مراحل بعدی انقلاب ایدئولوژیک بود. بعدها مریم رجوی گفته بود...
این نشست‌ها و مباحث آن بستری برای ورود سازمان مجاهدین خلق به مراحل بعدی انقلاب ایدئولوژیک بود. بعدها مریم رجوی گفته بود...


پس از این جمع بندی در طی دو سال تا پیش از آغاز جنگ خلیج چندین لایه از از فرماندهان سازمان مجاهدین خلق وارد مرحله ی جدیدی از انقلاب ایدئولوژیک شدند تا سرانجام در سال ۱۳۷۰، این مرحله از انقلاب به عنوان یک ضرورت همگانی برای تمامی اعضاء به رسمیت شناخته شد.
همچنین نباید از نظر دور داشت که پس از عملیات فروغ جاویدان در آستانه‌ی جنگ خلیج شرایط بر مجاهدین خلق بسیار سخت‌تر می‌شود. یکی از مهیب‌ترین بمباران‌های تاریخ در انتظار عراق است. کشوری که در سرتاسر آن پایگاه‌های مجاهدین گسترش دارد. دست‌های بسیاری پشت پرده های سیاست جهانی مشغول کارند و حتی احتمال وجه المصالحه شدن ارتش آزادیبخش وجود دارد. مسعود رجوی در آستانه‌ی جنگ خلیج اول یاران خود را جمع کرده و آنها را در جریان شرایط بسیار دشواری که پیش روست قرار می‌دهد. در این نشست به نشست صلیب معروف شد،‌مسعود رجوی به یاران خود می‌گوید:<blockquote>ممکن است که تمامی ما را از اينجا تا تهران به صليب بکشند . هر کس که می خواهد برود، آزاد است . ولی هر کس که می ماند بايد صليب خود را برداشته و بدنبال من بیاید!</blockquote>
 
جمع بندی فروغ و همچنین شرایط دشوار و تا حدودی بی چشم‌انداز در آستانه‌ی جنگ خلیج، این ضرورت را بیش از پیش مشخض می‌سازد که اعضاء سازمان  مجاهدین باید در زمینه ارتقاء عنصر رزمندگی، ایمان، پایبندی به سانترالیزم و خطوط مشخص شده، استخراج پتانسیل‌های درونی، نفی دلبستگی‌ها و تمامی آنچه مریم رجوی آنرا «رهایی» می‌نامد، گام‌های جدی تری بردارند.
 
در طی دو سال تا پیش از آغاز جنگ خلیج چندین لایه از از فرماندهان سازمان مجاهدین خلق وارد مرحله ی جدیدی از انقلاب ایدئولوژیک می‌شوند تا سرانجام در سال ۱۳۷۰، این مرحله از انقلاب به عنوان یک ضرورت همگانی برای تمامی اعضاء به رسمیت شناخته شد.


در سال ۱۳۷۰ سازمان مجاهدین به این نتیجه رسید که همگی باید راهی را در پیش بگیرند که مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ در پیش گرفت و به زندگی خانوادگی پشت کرد. گفتیم که مریم رجوی در آن سالها به این نتیجه رسیده بود که نقش او به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی مغایر با ادامه مبارزه‌ی است که تمامی پتانسیل وی را در آن شرایط دشوار می‌طلبد. مهمتر از آن  او معتقد بود برای زنی که میخواهد در مسیر مبارزه خود را وقف یک آرمان کند، کانون خانواده ، نخستین جایی است که وی را در چارچوب قوانین زنانه، اندیشه‌ی کالایی نسبت به زن و جنسیت گرایی محصور می‌کند. البته لازم به ذکر نیست که اندیشه‌ی جنسیت گرایی به همان میزان برای یک مرد  نیز به اسارت بار است. در همان بخش توضیح دادیم که حرکت مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ پیوندهای خصوصی در این سازمان را سست کرده و به آن ضربه‌ای سخت میزند تا این نکته را متذکرشود که برای یک مجاهد، اولویت توجهات عاطفی نه به سمت همسر و خانوده بلکه به سوی آرمان مبارزاتی اوست. حال مجاهدین به این نتیجه رسیده بودند که بجای تعیین اولویت، باید گزینه ی دوم را بطور کامل حذف کرده و به کناری بگذارند. در شرایط دشوار پیش رو دیگر ضربه ی سال ۱۳۶۴ به پیوندهای خصوصی کافی نبوده و مجاهدین باید آن پیوندها را تماما در راستای مبارزه فدا می‌کردند.
در سال ۱۳۷۰ سازمان مجاهدین به این نتیجه رسید که همگی باید راهی را در پیش بگیرند که مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ در پیش گرفت و به زندگی خانوادگی پشت کرد. گفتیم که مریم رجوی در آن سالها به این نتیجه رسیده بود که نقش او به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی مغایر با ادامه مبارزه‌ی است که تمامی پتانسیل وی را در آن شرایط دشوار می‌طلبد. مهمتر از آن  او معتقد بود برای زنی که میخواهد در مسیر مبارزه خود را وقف یک آرمان کند، کانون خانواده ، نخستین جایی است که وی را در چارچوب قوانین زنانه، اندیشه‌ی کالایی نسبت به زن و جنسیت گرایی محصور می‌کند. البته لازم به ذکر نیست که اندیشه‌ی جنسیت گرایی به همان میزان برای یک مرد  نیز به اسارت بار است. در همان بخش توضیح دادیم که حرکت مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ پیوندهای خصوصی در این سازمان را سست کرده و به آن ضربه‌ای سخت میزند تا این نکته را متذکرشود که برای یک مجاهد، اولویت توجهات عاطفی نه به سمت همسر و خانوده بلکه به سوی آرمان مبارزاتی اوست. حال مجاهدین به این نتیجه رسیده بودند که بجای تعیین اولویت، باید گزینه ی دوم را بطور کامل حذف کرده و به کناری بگذارند. در شرایط دشوار پیش رو دیگر ضربه ی سال ۱۳۶۴ به پیوندهای خصوصی کافی نبوده و مجاهدین باید آن پیوندها را تماما در راستای مبارزه فدا می‌کردند.
خط ۱۳۱: خط ۱۳۷:
در یک برداست اولیه می‌توان کنار گذاشتن خانواده را یک پدیده‌ی دشوار اما قابل درک توصیف نمود. همچنانکه بسیاری از مبارزان در طول تاریخ بسیاری از دلبستگی‌های خود را کنار گذاشتند. در کتاب مادر و میهن شاهد.... هستیم که باید میان مادر و میهن خود دست به انتخاب بزند...
در یک برداست اولیه می‌توان کنار گذاشتن خانواده را یک پدیده‌ی دشوار اما قابل درک توصیف نمود. همچنانکه بسیاری از مبارزان در طول تاریخ بسیاری از دلبستگی‌های خود را کنار گذاشتند. در کتاب مادر و میهن شاهد.... هستیم که باید میان مادر و میهن خود دست به انتخاب بزند...


با این چنین تفسیری از طلاق همگانی اگر چه درست اما کافی نیست و به اندازه‌ی کافی به عمق نمی‌رود. واقعیت این است که هدف مجاهدین از کنار گذاشتن خانواده نه فقط، چشم پوشیدن بر یک دلبستگی معمول، بلکه آغاز مبارزه ایدئولوژیک یعنی جنگی در دنیای اندیشه، با جنسیت‌گرایی بود. به همین دلیل است که طلاق همگانی، تازه ابتدای راهی است که مجاهدین آغاز می‌کنند و پس از آن در این سازمان تحت اشراف و آموزش‌ها ، کلاس‌های مریم رجوی، مجاهدین در عمل مبارزه با این اندیشه را به عنوان، یک مانع در مسیر آزاد شدن انرژی‌های پنهان خوددر راستای مبارزه،‌ آغاز می‌کنند. حلقات بعدی انقلاب ایدئولوژیک از جمله اجرایی کردن هژمونی زنان در این سازمان از جمله گام‌های دیگری است که در سال‌های بعد برداشته می‌شود.   
چنین تفسیری از طلاق همگانی در سازمان مجاهدین خلق ایران اگر چه درست است، اما کافی نیست و به اندازه‌ی لازم به عمق نمی‌رود. واقعیت این است که هدف مجاهدین از کنار گذاشتن خانواده نه فقط، چشم پوشیدن بر یک دلبستگی معمول، بلکه آغاز یک مبارزه ایدئولوژیک یعنی نبردی در دنیای اندیشه، با جنسیت‌گرایی بود. به همین دلیل است که طلاق همگانی، تازه ابتدای راهی است که مجاهدین آغاز کرده‌اند. پس از آن اعضاء سازمان مجاهدین در آموزش‌ها و کلاس‌هایی که مریم رجوی مسئولیت آنرا پذیرفته است، مبارزه با این اندیشه را به عنوان، یک مانع در مسیر آزاد شدن انرژی‌های پنهان خود در راستای مبارزه،‌ آغاز می‌کنند. حلقات بعدی انقلاب ایدئولوژیک از جمله اجرایی کردن هژمونی زنان در این سازمان از جمله گام‌های دیگری است که در سال‌های بعد برداشته می‌شود.   
 
مفهوم مادی اين مقوله در عالم واقع اين است که تک تک افراد اين سازمان بايستی که الگوی مريم را در خود جاری و ساری کنند . در يک کلام بايد همان کاری را می کردند که مريم با انجام آن " مريم " شده بود ! يعنی گسستن از خود و عواطف خود و پيوستن به ايدئولوژی و سمبل آن ، يعنی همان طلاق و همان ازدواجی که از جنبه فيزيکی آن قابل الگو برداری نبود.
 
در اين رابطه اولين موج از مسئولين سازمان که مسئله را " گرفته " بودند ، حلقه های خود را بيرون آورده و به رهبری هديه می کنند .الگوی " مريم " عجا لتا در بالای سازمان مجاهدين جاری و ساری می گردد .
 
مسعود رجوی با اشاره به احتمال " وجه المصالحه شدن " ارتش آزاديبخش ، به تعيين تکليف با نيروهای خود می پردازد و با اشاره به داستان مسيح می گويد :
 
مرا نکشيد و مرا نفروشيد !" ممکن است که تمامی ما را از اينجا تا تهران به صليب بکشند . هر کس که می خواهد برود ، آزاد است . ولی هر کس که می ماند بايد صليب خود را برداشته و بدنبال من روان شود .


=== هژمونی زنان ===
=== هژمونی زنان ===