کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
ججم موضع گیری‌ها در مورد انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین بخصوص در زمان وقوع آن،‌یک پدیده بی سابقه در زمینه ی واکنش‌های رسانه‌ای نسبت به یک خبر بود. بخصوص موضع‌گیری بسیاری از گروه‌ها یا جریانات ایرانی چون سلطنت طلب،برخی احزاب چپ و همچنین تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی اغلب این واکنش‌ها البته حاوی اتهمات جنسی، تمسخر با کلمات رکیک بود. مریم رجوی می‌گوید آنها حتی برای نمونه یک مورد نیز حتی از موضع انتقاد وارد محتوای این حرکت نشده و جز سیل لجن‌پراکنی ها و فحاشی‌ها چیزی نگفته و ننوشتند<ref>سخنرانی مریم رجوی-۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref>. بیژن نیابتی در کتاب انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین در این رابطه می‌نویسد    <blockquote>واقعیت این استکه در درون مجاهدین یک جایگزینی ارزشی با تمامی مختصات آن در جریان بود اما تنزل این روند جایگزینی به سطح یک رمان عشقی، تنها مختص پاورقی‌نویسان نشریات لس آنجلسی نوده و حتی بسیاری که ادعای نمایندگی طبقات کارگر بودند، تحلیل‌هایشان در رابطه با ایان موضوع سبق از سناریوهای مبتذل فیلم‌های آبگوشتی زمان شاه می برد.اشتباه نشود ، بحث بر سر پذيرش تحليل مجاهدين از اين مقوله نيست . مواضع گوناگون هر جريان سياسی از جمله مجاهدين را می توان پذيرفت و يا رد کرد ، به آنها انتقاد کرد ، به افشای اين يا آن برخورد ارتجاعی ، غير دمکراتيک و سازشکارانه آنها بزعم خود پرداخت ، به سياستها ، مواضع و استراتژی و تاکتيک آنها به لحاظ سياسی حتی تهاجم کرد . اما تنزل يک چنين " تحول کيفی" در درون يک سازمان بزرگ سياسی به مراسم تعويض همسر ! و تجديد فراش ! از سوی فلان جريان سياسی و يا بهمان تحليلگر مدعی ، اگر ريشه در اهداف مشخص سياسی در جهت لوث کردن مسئله نداشته باشد ، تنها بلاهت سياسی نهفته در تحليل مربوطه را به نمايش می گذارد.</blockquote>جالب اینکه این موضع گیری ها در این سطح نمانده و حتی روزنامه‌یی چون لوموند، با تیترهای شماتت آمیز به این حادثه تاخت. تعجب‌آور این است که روزنامه ای چون لوموند به عنوان یک روزنامه غربی قائدتا نباید با موضوع ازدواج یک زن، با این یا آن و روابطی ازین دست مشکلی داشته باشد. شاید به همین دلیل است که مجاهدین معتقدند این حرکت از آنجا که عمق اندیشه‌ي تملک بر زن و جنسیت گرایی را هدف قرار می‌دهد، به ناگهان فریادها را از چپ و راست بلند خواهد کرد. آنها میگویند اگر از تحلیل‌های جنسی، انحراف از خطوط و .... بگذریم، شاید دوستانه ترین برچسب به ما دیوانگی بود.
ججم موضع گیری‌ها در مورد انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین بخصوص در زمان وقوع آن،‌یک پدیده بی سابقه در زمینه ی واکنش‌های رسانه‌ای نسبت به یک خبر بود. بخصوص موضع‌گیری بسیاری از گروه‌ها یا جریانات ایرانی چون سلطنت طلب،برخی احزاب چپ و همچنین تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی اغلب این واکنش‌ها البته حاوی اتهمات جنسی، تمسخر با کلمات رکیک بود. مریم رجوی می‌گوید آنها حتی برای نمونه یک مورد نیز حتی از موضع انتقاد وارد محتوای این حرکت نشده و جز سیل لجن‌پراکنی ها و فحاشی‌ها چیزی نگفته و ننوشتند<ref>سخنرانی مریم رجوی-۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref>. بیژن نیابتی در کتاب انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین در این رابطه می‌نویسد    <blockquote>واقعیت این استکه در درون مجاهدین یک جایگزینی ارزشی با تمامی مختصات آن در جریان بود اما تنزل این روند جایگزینی به سطح یک رمان عشقی، تنها مختص پاورقی‌نویسان نشریات لس آنجلسی نوده و حتی بسیاری که ادعای نمایندگی طبقات کارگر بودند، تحلیل‌هایشان در رابطه با ایان موضوع سبق از سناریوهای مبتذل فیلم‌های آبگوشتی زمان شاه می برد.اشتباه نشود ، بحث بر سر پذيرش تحليل مجاهدين از اين مقوله نيست . مواضع گوناگون هر جريان سياسی از جمله مجاهدين را می توان پذيرفت و يا رد کرد ، به آنها انتقاد کرد ، به افشای اين يا آن برخورد ارتجاعی ، غير دمکراتيک و سازشکارانه آنها بزعم خود پرداخت ، به سياستها ، مواضع و استراتژی و تاکتيک آنها به لحاظ سياسی حتی تهاجم کرد . اما تنزل يک چنين " تحول کيفی" در درون يک سازمان بزرگ سياسی به مراسم تعويض همسر ! و تجديد فراش ! از سوی فلان جريان سياسی و يا بهمان تحليلگر مدعی ، اگر ريشه در اهداف مشخص سياسی در جهت لوث کردن مسئله نداشته باشد ، تنها بلاهت سياسی نهفته در تحليل مربوطه را به نمايش می گذارد.</blockquote>جالب اینکه این موضع گیری ها در این سطح نمانده و حتی روزنامه‌یی چون لوموند، با تیترهای شماتت آمیز به این حادثه تاخت. تعجب‌آور این است که روزنامه ای چون لوموند به عنوان یک روزنامه غربی قائدتا نباید با موضوع ازدواج یک زن، با این یا آن و روابطی ازین دست مشکلی داشته باشد. شاید به همین دلیل است که مجاهدین معتقدند این حرکت از آنجا که عمق اندیشه‌ي تملک بر زن و جنسیت گرایی را هدف قرار می‌دهد، به ناگهان فریادها را از چپ و راست بلند خواهد کرد. آنها میگویند اگر از تحلیل‌های جنسی، انحراف از خطوط و .... بگذریم، شاید دوستانه ترین برچسب به ما دیوانگی بود.


اما مجاهدین خود از یک ارتقاء کیفی در سازمانشان، از یک جایگزینی ارزشی، از یک تولد جدید و به تعبیر خود« انفجار» رهایی سخنی می‌گفتند. تولد جدید که ناشی  در افتادن با  آثار ، تفکر مالکانه نسبت به زن،‌مردسالاری و جنسیت زدگی  است. استثماری که در نظرگاه آنان درازایی به درازای  طول تاریخ بشر دارد و مبارزه با آن در عرصه‌ی انسان و انسان‌شناسی حاوی درس‌های جدیدی است. دکتر محمد حسین حبیبی، نویسنده و محقق در این رابطه می‌گوید:<blockquote>در این رابطه من  مایلم در اینجا ادعایی را مطرح کنم که اگر درست بود و قال اثبات، سزاوار هیچ پاداشی نخواهم بود ولی چنانچه نادرست بود و بی‌پایه و نادرستی و بی‌پایگی آن در آینده به اثبات رسید، از همه خوانندگان این سطور می‌خواهم که بعنوان سندی امضاء شده،‌این نوشته را نگه دارند تا در محاکمه‌‌ی فرداها درصورتی  که زنده بودم به تعداد جملات، کلمات و حتی حروف آن بر صورتم گلوله و چنانچه مرده بودم بر گو بی نام ونشانم تف بیندازند!ادعای من این است که سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۴ هجری شمسی، مطابق با سال ۱۹۸۵ میلادی، به یک اختراع و کشف ایدئولوژیک رسیده است که محمل آن ظاهرا یک طلاق بی‌مورد و یک ازدواج غیرضروریست. در حالیکه باطن آن ارائه‌ی یک دیدگاه ایدئولوژیک نوین نسبت به مسأله‌ی زن، رهبری، رهایی، و آگاهی است که آثار آن از قلمرو سیاست فراتر رفته و در زمینه فلسفه، عرفان، هنر، جامعه‌شناسی، روانشاسی، شناخت‌شناسی، و وجود شناسی نیز تجلی خواهد یافت.<ref>ضرورت عام رهبری، محمد حسین حبیبی</ref></blockquote>'''26'''
اما مجاهدین خود از یک ارتقاء کیفی در سازمانشان، از یک جایگزینی ارزشی، از یک تولد جدید و به تعبیر خود« انفجار» رهایی سخنی می‌گفتند. تولد جدید که ناشی  در افتادن با  آثار ، تفکر مالکانه نسبت به زن،‌مردسالاری و جنسیت زدگی  است. استثماری که در نظرگاه آنان درازایی به درازای  طول تاریخ بشر دارد و مبارزه با آن در عرصه‌ی انسان و انسان‌شناسی حاوی درس‌های جدیدی است. دکتر محمد حسین حبیبی، نویسنده و محقق در این رابطه می‌گوید:<blockquote>در این رابطه من  مایلم در اینجا ادعایی را مطرح کنم که اگر درست بود و قال اثبات، سزاوار هیچ پاداشی نخواهم بود ولی چنانچه نادرست بود و بی‌پایه و نادرستی و بی‌پایگی آن در آینده به اثبات رسید، از همه خوانندگان این سطور می‌خواهم که بعنوان سندی امضاء شده،‌این نوشته را نگه دارند تا در محاکمه‌‌ی فرداها درصورتی  که زنده بودم به تعداد جملات، کلمات و حتی حروف آن بر صورتم گلوله و چنانچه مرده بودم بر گو بی نام ونشانم تف بیندازند!ادعای من این است که سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۴ هجری شمسی، مطابق با سال ۱۹۸۵ میلادی، به یک اختراع و کشف ایدئولوژیک رسیده است که محمل آن ظاهرا یک طلاق بی‌مورد و یک ازدواج غیرضروریست. در حالیکه باطن آن ارائه‌ی یک دیدگاه ایدئولوژیک نوین نسبت به مسأله‌ی زن، رهبری، رهایی، و آگاهی است که آثار آن از قلمرو سیاست فراتر رفته و در زمینه فلسفه، عرفان، هنر، جامعه‌شناسی، روانشاسی، شناخت‌شناسی، و وجود شناسی نیز تجلی خواهد یافت.<ref>ضرورت عام رهبری، محمد حسین حبیبی</ref></blockquote>
 
== حلقات تکمیلی انقلاب ایدئولوژیک ==
== حلقات تکمیلی انقلاب ایدئولوژیک ==


=== طلاق کلیه اعضاء حلقه دیگری از انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین ===
=== طلاق کلیه اعضاء حلقه دیگری از انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین ===
در مهرماه ۱۳۶۷ در سازمان مجاهدین نشست‌های عمومی و بزرگی به منظور جمع‌بندی عملیات فروغ جاویدان برگزار شد. عملیات فروغ جاویدان اگر چه  اهداف استراتژیک خود، یعنی اعلام موجودیت و استقلال ارتش آزادیبخش  را محقق کرده بود، اما به لحاظ نظامی به هدف نهایی خود یعنی فتح تهران نرسیده و نیروهای مجاهدین پس از ۱۵۰ کیلومتر پیشروی در خاک ایران، در چند کیلومتری شهر کرمانشاه،‌در تنگه‌ای به نام چهار زبر متوقف شدند. در این عملیات از مجاهدین خلق خلق نزدیک به ۱۴۰۰ جانباختند. این درحالی که است طرف مقابل یعنی جمهوری اسلامی بنابر اعلام خود نزدیک به ۴۰ هزار نفر را از دست داد.
در مهرماه ۱۳۶۷ در سازمان مجاهدین نشست‌های عمومی و بزرگی به منظور جمع‌بندی عملیات فروغ جاویدان برگزار شد. عملیات فروغ جاویدان اگر چه  اهداف استراتژیک خود، یعنی اعلام موجودیت و استقلال ارتش آزادیبخش  را محقق کرده بود، اما به لحاظ نظامی به هدف نهایی خود یعنی فتح تهران نرسیده و نیروهای مجاهدین پس از ۱۵۰ کیلومتر پیشروی در خاک ایران، در چند کیلومتری شهر کرمانشاه،‌در تنگه‌ای به نام چهار زبر متوقف شدند. در این عملیات از مجاهدین خلق خلق نزدیک به ۱۴۰۰ نفر جان‌باختند. این درحالی که است طرف مقابل یعنی جمهوری اسلامی بنابر اعلام خود نزدیک به ۴۰ هزار کشته داد.


در نشست‌هایی که در سازمان مجاهدین به جمع بندی این عملیات اختصاص یافت، فراتر از تمامی نقاط ضعف نظامی، نهایتا جمع بندی راه به مباحث ایدئولوژیک برد. به این معنی که علیرغم شگفتی‌هایی که مردان و بویژه زنان در این عملیات خلق کرده بودند و علیرغم اینکه با یک نیروی بسیار کم تقریبا یک به در برابر چهل جنگیده بودند،‌ اما مجاهدین در بحثهای درونی خود به این نتیجه رسیدند که میزان جسارت، کاربُری، راهگشایی،فداکاری و تعادل شکنی، در  آنها به اندازه‌ی کافی وجود نداشته است. این نشستها به همین دلیل به نشستهای «تنگه و توحید» معروف شد. به این معنی که عبور نکردن از تنگه،‌ نه ناشی از پارامترهای نظامی، بلکه فراتر از آن ناشی از پارامترهای ایدئولوژیک و عدم انطباق کلیت مجاهدین با «ایدئولوژی توحیدی» مجاهدین داشت.
در نشست‌هایی که در سازمان مجاهدین به جمع بندی این عملیات اختصاص یافت، فراتر از تمامی نقاط ضعف نظامی، نهایتا این جمع بندی راه به مباحث ایدئولوژیک برد. به این معنی که علیرغم شگفتی‌هایی که مردان و بویژه زنان در این عملیات خلق کرده بودند و علیرغم اینکه با یک نیروی بسیار کم تقریبا یک در برابر چهل، جنگیده بودند،‌ اما مجاهدین در بحثهای درونی خود به این نتیجه رسیدند که جسارت، کاربُری، راهگشایی،فداکاری و تعادل شکنی، در  آنها به اندازه‌ی کافی وجود نداشته است. این نشستها به همین دلیل به نشستهای «تنگه و توحید» معروف شد. به این معنی که عبور نکردن از تنگه،‌ نه ناشی از پارامترهای نظامی، بلکه فراتر از آن ناشی از پارامترهای ایدئولوژیک و عدم انطباق کلیت مجاهدین با «ایدئولوژی توحیدی» مجاهدین داشت.


این نشست‌ها و مباحث آن بستری برای ورود سازمان مجاهدین خلق به مراحل بعدی انقلاب ایدئولوژیک بود. بعدها مریم رجوی گفته بود...
این نشست‌ها و مباحث آن بستری برای ورود سازمان مجاهدین خلق به مراحل بعدی انقلاب ایدئولوژیک بود. بعدها مریم رجوی گفته بود...


پس از این جمع بندی دقیقا مشخص نیست از چه تاریخی اما در طی دو سال تا پیش از آغاز جنگ خلیج چندین لایه از از فرماندهان سازمان مجاهدین خلق وارد مرحله ی جدیدی از انقلاب ایدئولوژیک شدند تا سرانجام در سال ۱۳۷۰، این مرحله از انقلاب به عنوان یک ضرورت همگانی برای تمامی اعضاء به رسمیت شناخته شد.
پس از این جمع بندی در طی دو سال تا پیش از آغاز جنگ خلیج چندین لایه از از فرماندهان سازمان مجاهدین خلق وارد مرحله ی جدیدی از انقلاب ایدئولوژیک شدند تا سرانجام در سال ۱۳۷۰، این مرحله از انقلاب به عنوان یک ضرورت همگانی برای تمامی اعضاء به رسمیت شناخته شد.


در سال ۱۳۷۰ سازمان مجاهدین به این نتیجه رسید که همگی باید راهی را در پیش بگیرند که مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ در پیش گرفته و به زندگی خانوادگی پشت کرده بود. گفتیم که مریم رجوی در آن سالها به این نتیجه رسیده بود که نقش او به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی مغایر با ادامه مبارزه‌ی است که تمامی پتانسیل وی را در آن شرایط دشوار می‌طلبد. مهمتر از آن  او معتقد بود برای زنی که میخواهد در مسیر مبارزه خود را وقف یک آرمان کند، کانون خانواده ، نخستین جایی است که وی را در چارچوب قوانین زنانه، اندیشه‌ی کالایی نسبت به زن و جنسیت گرایی محصور می‌کند. البته لازم به ذکر نیست که اندیشه‌ی جنسیت گرایی به همان میزان برای یک مرد  نیز به اسارت بار است. در همان بخش توضیح دادیم که حرکت مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ پیوندهای زندگی خصوصی را سست کرده و به آن ضربه‌ای سخت میزند تا این نکته را متذکرشود که برای یک مجاهد، اولویت توجهات عاطفی نه به سمت همسر و خانوده بلکه به سوی آرمان مبارزاتی اوست. حال مجاهدین به این نتیجه رسیده بودند که بجای تعیین اولویت، باید گزینه ی دوم را بطور کامل حذف کرده و به کناری بگذارند. در شرایط دشوار پیش رو دیگر ضربه ی سال ۱۳۶۴ به پیوندهای خصوصی کافی نبوده و باید آن پیوندها را تماما در راستای مبارزه فدا نمود.
در سال ۱۳۷۰ سازمان مجاهدین به این نتیجه رسید که همگی باید راهی را در پیش بگیرند که مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ در پیش گرفت و به زندگی خانوادگی پشت کرد. گفتیم که مریم رجوی در آن سالها به این نتیجه رسیده بود که نقش او به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی مغایر با ادامه مبارزه‌ی است که تمامی پتانسیل وی را در آن شرایط دشوار می‌طلبد. مهمتر از آن  او معتقد بود برای زنی که میخواهد در مسیر مبارزه خود را وقف یک آرمان کند، کانون خانواده ، نخستین جایی است که وی را در چارچوب قوانین زنانه، اندیشه‌ی کالایی نسبت به زن و جنسیت گرایی محصور می‌کند. البته لازم به ذکر نیست که اندیشه‌ی جنسیت گرایی به همان میزان برای یک مرد  نیز به اسارت بار است. در همان بخش توضیح دادیم که حرکت مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ پیوندهای خصوصی در این سازمان را سست کرده و به آن ضربه‌ای سخت میزند تا این نکته را متذکرشود که برای یک مجاهد، اولویت توجهات عاطفی نه به سمت همسر و خانوده بلکه به سوی آرمان مبارزاتی اوست. حال مجاهدین به این نتیجه رسیده بودند که بجای تعیین اولویت، باید گزینه ی دوم را بطور کامل حذف کرده و به کناری بگذارند. در شرایط دشوار پیش رو دیگر ضربه ی سال ۱۳۶۴ به پیوندهای خصوصی کافی نبوده و مجاهدین باید آن پیوندها را تماما در راستای مبارزه فدا می‌کردند.


در یک برداست اولیه می‌توان کنار گذاشتن خانواده را یک پدیده‌ی دشوار اما قابل درک توصیف نمود. همچنانکه بسیاری از مبارزان در طول تاریخ بسیاری از دلبستگی‌های خود را کنار گذاشتند. در کتاب مادر و میهن شاهد.... هستیم که باید میان مادر و میهن خود دست به انتخاب بزند...
در یک برداست اولیه می‌توان کنار گذاشتن خانواده را یک پدیده‌ی دشوار اما قابل درک توصیف نمود. همچنانکه بسیاری از مبارزان در طول تاریخ بسیاری از دلبستگی‌های خود را کنار گذاشتند. در کتاب مادر و میهن شاهد.... هستیم که باید میان مادر و میهن خود دست به انتخاب بزند...


چنین تفسیری از طلاق همگانی اگر چه درست اما کافی نیست و به اندازه‌ی کافی به عمق نمی‌رود. کما اینکه اگر
با این چنین تفسیری از طلاق همگانی اگر چه درست اما کافی نیست و به اندازه‌ی کافی به عمق نمی‌رود. واقعیت این است که هدف مجاهدین از کنار گذاشتن خانواده نه فقط، چشم پوشیدن بر یک دلبستگی معمول، بلکه آغاز مبارزه ایدئولوژیک یعنی جنگی در دنیای اندیشه، با جنسیت‌گرایی بود. به همین دلیل است که طلاق همگانی، تازه ابتدای راهی است که مجاهدین آغاز می‌کنند و پس از آن در این سازمان تحت اشراف و آموزش‌ها ، کلاس‌های مریم رجوی، مجاهدین در عمل مبارزه با این اندیشه را به عنوان، یک مانع در مسیر آزاد شدن انرژی‌های پنهان خوددر راستای مبارزه،‌ آغاز می‌کنند. حلقات بعدی انقلاب ایدئولوژیک از جمله اجرایی کردن هژمونی زنان در این سازمان از جمله گام‌های دیگری است که در سال‌های بعد برداشته می‌شود.
 
.  


مفهوم مادی اين مقوله در عالم واقع اين است که تک تک افراد اين سازمان بايستی که الگوی مريم را در خود جاری و ساری کنند . در يک کلام بايد همان کاری را می کردند که مريم با انجام آن " مريم " شده بود ! يعنی گسستن از خود و عواطف خود و پيوستن به ايدئولوژی و سمبل آن ، يعنی همان طلاق و همان ازدواجی که از جنبه فيزيکی آن قابل الگو برداری نبود.
مفهوم مادی اين مقوله در عالم واقع اين است که تک تک افراد اين سازمان بايستی که الگوی مريم را در خود جاری و ساری کنند . در يک کلام بايد همان کاری را می کردند که مريم با انجام آن " مريم " شده بود ! يعنی گسستن از خود و عواطف خود و پيوستن به ايدئولوژی و سمبل آن ، يعنی همان طلاق و همان ازدواجی که از جنبه فيزيکی آن قابل الگو برداری نبود.

منوی ناوبری