کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۱۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۸
خط ۲۴۱: خط ۲۴۱:


==== حرکت روی پای خود ====
==== حرکت روی پای خود ====
فردگرایی به معنای مثبت آن احترام به ارزش انسانی، استقلال و آزادی عمل، احترام به انتخاب و تصمیم گیری فرد، حرمت امور شخصی، خودشکوفایی و ... را در برمی‌گیرد. این دستاورد در اثر رشد جوامع بشری بدست آمده است. در گذشته‌ انسان‌ها در کلونی های کوچک و بزرگ زندگی کرده و نوعی زندگی توده وار داشتند ازین منظر احساسات و افکار و واکنشها و سرنوشت افراد همه وابسته به یکدیگر و منبعث از سنتهاست؛ افراد نه تنها تشویق نمی‌شوند که از خود نظری داشته باشند بلکه اغلب فقط آنگاه تأیید می‌شوند که به نظر جمع اقتدا کنند . چنین دیدگاهی اگر چه جنبه‌های مثبتی داشت اما آزادی تصمیم‌گیری و انتخاب را برای فرد نادیده‌ میگرفت . سالها بعد در آنسوی طیف مفاهیمی چون اندیویدوآلیسم جای خود را در جهان باز کرد. معنای جامع این واژه در فرهنگ اقتصادی نئوپالگریو چنین آمده است : «فردگرایی، آن نظریه اجتماعی یا ایدئولوژی اجتماعی است که ارزش اخلاقی بالاتری را به فرد در قبال اجتماع یا جامعه اختصاص میدهد و در نتیجه، فردگرایی، نظریه ای است که از آزاد گذاردن افراد حمایت میکند به نحوی که به هر آنچه آن را به نفع شخصی خودشان میدانند عمل کنند»<ref>8- The New Palgrave; P.790.</ref> اما واقعیت این است که اندیویدوآلیسم نیز علیرغم جنبه‌‌های مثبت آن به تنهایی قادر به پاسخگویی به نیازهای بشری نبوده و در جهانی سرمایه داری به رشد و ترویج ایگوئیسم( خودپرستی) منجر شده است. از همین رو بسیاری آنرا نیز مورد نقد قرار می‌دهند.چنین تفکری فرد را به تنهایی در جهان رها می‌کند. چنین انسانی احساس همکاری و کارگروهی را هرگز تجربه نمی‌کند و خود را نیازمند به دیگران نمی داند.
مریم رجوی معتقد است در «دستگاه راست» انسان‌ها بصورت فردی در تلاش برای غلبه بر مشکلاتی هستند که پیش روی آنها قرار دارند. کلیشه‌ی تحمیلی از سوی جامعه رفتاری را ارزشمند تفسیر می‌کند که هرچه بیشتر متکی به «خود» باشد. به این ترتیب این یک ارزش جا افتاده است که فرد آنقدر قوی باشد که خود بتواند از پس مشکلاتش بربیاید. کما اینکه کمک خواستن و احساس نیاز به جمع نوعی ضعف تلقی می‌شود. با یک مراجعه کوتاه چه بسیار جملات نقض و عکس‌نوشته‌های مختلف در ستایش فردگرایی و بی‌نیازی نسبت به دیگران در شبکه‌های اجتماعی می‌توان یافت.


مریم رجوی رشد فردگرایی منفی به معنی خودپرستی و خودخواهی را نیز منبعث از ایدئولوژی جنیست می‌داند. در دستگاه راست، یعنی نگرش جنست‌گرا، انسان موجودی است که باید در تقلایی ناگزیر برای کسب موقعیت‌های فردی به مالکیت خود( برای مردان) و یا موضوع مالکیت قرار گرفتن خود( در زنان) تحقق بخشد. در تفسیر جنسیت گرایی گفته شد که کلیشه‌های رفتاری که از طرف جامعه‌ی جنسیت‌گرا به فرد تحمیل می‌شود برای مردان قدرت،خشونت، هیکل‌مند بودن و ... را تجویز کرده و برای زنان ظرافت، شکنندگی و عاطفی بودن و .... تجویز می‌کند. چنین اندیشه ای برای هر دو اعم از زن و مرد چیز جز خودخواهی ( به فکر خود بودن) و زیر پا گذاشتن منافع دیگران در راستای کسب موقعیت را به همراه ندارد.
ازین منظر رشد فردگرایی منفی به معنی خودپرستی و خودخواهی نیز منبعث از ایدئولوژی جنیست است. در دستگاه راست، یعنی نگرش جنسیت‌گرا، انسان موجودی است که باید در تقلایی ناگزیر برای کسب موقعیت‌های فردی منطبق با کلیشه‌های جامعه تلاش کند. جامعه‌ی جنسیت‌گرا برای مردان قدرت،مقام، خشونت  و ... را و برای زنان ظرافت، شکنندگی، عاطفی بودن و .... تجویز می‌کند. چنین اندیشه ای برای هر دو اعم از زن و مرد چیز جز خودخواهی ( به فکر خود بودن) و زیر پا گذاشتن منافع دیگران در راستای کسب موقعیت را به همراه ندارد.


مریم رجوی معتقد است در «دستگاه راست» انسان‌ها بصورت فردی در تلاش برای غلبه بر مشکلاتی هستند که پیش روی آنها قرار دارند. کلیشه‌ی تحمیلی از سوی جامعه رفتاری را ارزشمند تفسیر می‌کند که هرچه بیشتر متکی به «خود» باشد. به این ترتیب این یک ارزش جا افتاده است که فرد آنقدر قوی باشد که خود بتواند از پس مشکلاتش بربیاید. کما اینکه کمک خواستن و احساس نیاز به جمع نوعی ضعف تلقی می‌شود. با یک مراجعه کوتاه چه بسیار جملات نقض و عکس‌نوشته‌های مختلف در ستایش فردگرایی و بی‌نیازی نسبت به دیگران در شبکه‌های اجتماعی می‌توان یافت.
البته فردگرایی به معنای مثبت آن احترام به ارزش انسانی، استقلال و آزادی عمل، احترام به انتخاب و تصمیم گیری فرد، حرمت امور شخصی، خودشکوفایی و ... را در برمی‌گیرد. این دستاورد در اثر رشد جوامع بشری بدست آمده است. در گذشته‌ انسان‌ها در کلونی های کوچک و بزرگ زندگی کرده و نوعی زندگی توده وار داشتند. به این ترتیب احساسات، افکار و واکنشها و سرنوشت افراد همه وابسته به یکدیگر و منبعث از جمع و سنتهای موجود در آن است؛ افراد نه تنها تشویق نمی‌شوند که از خود نظری داشته باشند بلکه اغلب فقط آنگاه تأیید می‌شوند که به نظر جمع اقتدا کنند . چنین آزادی تصمیم‌گیری و انتخاب را برای فرد نادیده‌ میگرفت هر چند نمیتوان منکر برخی جنبه‌های مثبت آن شد. سالها بعد در آنسوی طیف مفاهیمی چون اندیویدوآلیسم جای خود را در جهان باز کرد. معنای جامع این واژه در فرهنگ اقتصادی نئوپالگریو چنین آمده است : «فردگرایی، آن نظریه اجتماعی یا ایدئولوژی اجتماعی است که ارزش اخلاقی بالاتری را به فرد در قبال اجتماع یا جامعه اختصاص میدهد و در نتیجه، فردگرایی، نظریه ای است که از آزاد گذاردن افراد حمایت میکند به نحوی که به هر آنچه آن را به نفع شخصی خودشان میدانند عمل کنند»<ref>8- The New Palgrave; P.790.</ref> اما واقعیت این است که اندیویدوآلیسم نیز علیرغم جنبه‌‌های مثبت آن به تنهایی قادر به پاسخگویی به نیازهای بشری نبوده و در جهانی سرمایه داری به رشد و ترویج ایگوئیسم(خودپرستی) منجر شده است. از همین رو بسیاری آنرا نیز مورد نقد قرار می‌دهند.چنین تفکری فرد را به تنهایی در جهان رها می‌کند. چنین انسانی احساس همکاری و کارگروهی را هرگز تجربه نمی‌کند و خود را نیازمند به دیگران نمی داند.


==== دوگانگی ( از خودبیگانگی) ====
==== دوگانگی ( از خودبیگانگی) ====
آنها همواره چیزهایی برای پنهان کردن
اریک فروم معتقد است از خود بیگانگی(الیناسیون) تفسیری است از وضعیت انسان در جامعه سرمایه داری.  او در تفسیر خود از بیگانگی یا الینه شدن انسان می گوید: اعمال او به جای آنکه تحت کنترل او باشد بر او مسلط اند و او خود را مرکز اعمال فردی خویش نمی یابد. به جای اینکه اعمال، طبق خواست و اراده او انجام گیرد، او از اعمالش اطاعت می کند. او خود را نظیر همه مردمی می یابد که به عنوان اشیاء درک می شوند با احساس ها و خواسته های مشترک، اما در عین حال در همان زمان او هیچگونه وابستگی و ارتباطی با جهان خارج ندارد. به نظر فروم اعضای جامعه صنعتی همگی الینه شده هستند و بیگانگی مختص گروه و طبقه خاصی نیست. بنابراین به نظر فروم بشر باید زندگی خود را از نو ارزیابی کند و بار دیگر متولد شود اما این کاری است دشوار که بیشتر مردم بدان بی توجهند چراکه به نظر فروم «سرنوشت دردناک بیشتر آدمیان این است که پیش از تولد، می میرند». <ref>[http://nasour.net/1387.06.23/298.html نگاهی به اندیشه های اریش فروم -محمود ابراهیمی مقدمیان]</ref>
 
هم چنین مارکس، الیناسیون را «بیگانگی» (Estrangement) و «بیگانه بودن با خویش» (Entfremdung) معنی می‌کند و آن‌را فراق انسان از فرآورده خویش، از خویشتن خویش، جامعه‌ی خویش و سرشت خویش می‌داند. او معتقد است وقتی محصول کار کارگر از وی ربوده می‌شود او به تدریج با کار خود بیگانه میشود. در مراحل بعدی این از خودبیگانگی به بیگانگی او با خود می انجامد. هرچه کارگر از خود بیشتر در کار مایه گذارد، اشیایی می‌آفریند که بر  ضد خودش قدرتمندتر می‌گردد.<ref>مارکس، کارل؛ دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴، ترجمه‌ی حسن مرتضوی</ref>
 
در منطق دو دستگاه که مریم رجوی واضع آن است از خودبیگانگی تفسیر عمیق‌تری می‌شود. او معتقد است الیناسیون در حیطه رفتارهای انسانی منشاء ملموس‌تری به نام فرهنگ جنسیت‌گرایی  دارد. فرهنگی که رابطه‌ای متقابل با مناسبات سرمایه داری دارد. هم برساخته و محصول آن است و هم آنرا شکل داده و در خدمت آن قرار می‌گیرد. باید در اینجا اشاره کرد که از دیدگاه مجاهدین خلق، برخلاف تفسیر مارکسیتها رو بنا ( فرهنگ و عادات اجتماعی) تماما محصول زیربنا (مناسبات تولیدی) نیست بلکه رابطه‌ای متقابل با آن دارد. برای فهم خدماتی که جنسیت گرایی به مناسبات سرمایه داری می‌کند، کافیست نگاهی به تبلیغات کالاهای آن بیندازیم. استفاده از تصاویر زنان عریان یا نیمه عریان برای جذب مشتری نوع افراطی و علنی برخی از انواع این خدمات است که حتی در جامعه سرمایه‌داری نیز هم‌اکنون توسط فمنیست‌ها و بسیاری از روشنفکران مورد اعتراض قرار دارد.
 
البته جنسیت زدگی که قدمتی به اندازه‌ی طول تاریخ بشر داردو نه فقط در مناسبات سرمایه‌داری بلکه در تمامی مراحل مختلف تاریخ از جامعه برده داری گرفته تا فئودالیزم  به شکلی خود را نمایان کرده و رابطه‌ای متقابل با شکل گیری مناسبات تولیدی داشته است.
 
با این مقدمه از دیدگاه مریم رجوی «در دستگاه راست» انسان‌ها همواره رفتاری دوگانه دارند. تمامی انسانها نقابی بر چهره دارند که در پس آن انسان دیگری حضور دارد. افراد تلاش می‌کنند در مقابل دیگران از خود چهره‌ای بسازند که در واقعیت چنین نیستند. آنها تمرین می‌کنند. حتی حرکات رفتاری را تقلید می‌کنند. از نوع خندیدن، لحن حرف زدن، نحوه‌ی راه رفتن تا لباس پوشیدن و غیره تماما تقلیدی و تصنعی است. هر کس با توجه به محیطی که در آن رشد می‌کند یا امکاناتی که از آن برخوردار است نقابی برای خود تهیه می‌کند. نقابی که تنها برای پوشاندن حفره‌های درونی ساخته می‌شود. انسان البته ناچار است چنین باشد و گرنه شانسی برای زندگی ندارد. او تلاش می‌کند خود را با معیارهای تعریف شده در جامعه‌ی جنسیت زده منطبق کند.چنین انسانی تماما درگیر این است که چطور و چگونه بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در یک کلام نوعی دوگانگی بر فرد حاکم است. هیچکس خودش نیست و همگان تلاش می‌‌کنند واقعیت درون خود را پنهان سازند. این دوگانگی تا آنجا پیش می‌رود که جنبه‌ی تصنعی بر جنبه‌ی واقعی انسان غلبه پیدا می‌کند. چنان‌چه حتی فرد در خلوت خود نیز خودش نیست و بدین تریتب از خودبیگانگی شکل میگیرد.


=== ویژگی‌های دستگاه چپ ===
=== ویژگی‌های دستگاه چپ ===
خط ۲۸۶: خط ۲۹۴:


==== رهایی ====
==== رهایی ====
در مقابل دوگانگی و از خودبیگانگی، یگانگی و رهایی قرار دارد. محصول و نتیجه‌ی«دستگاه چپ» بجای دوگانگی، یگانگی و رهایی است.


هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را می‌توان هویت شخصی یا خود نام نهاد. مجموعه این تصورات در یک کلیت کم وبیش منسجم وحدت می‌یابند و خودپنداشت فرد را می‌سازند. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان دربارهٔ ویژگیهای درونی و برونی خویش است. همانگونه که انسانْ واجدِ خودپنداشتِ فردی می‌شود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که درآن زیست می‌کند نیز می‌شود که می‌توان آن را خودپنداشتِ جمعی نامید. خودپنداشت فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی یا ملی است.(مقاله برگزیده فردگرایی - پور حسین، رضا - عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)
هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را می‌توان هویت شخصی یا خود نام نهاد. مجموعه این تصورات در یک کلیت کم وبیش منسجم وحدت می‌یابند و خودپنداشت فرد را می‌سازند. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان دربارهٔ ویژگیهای درونی و برونی خویش است. همانگونه که انسانْ واجدِ خودپنداشتِ فردی می‌شود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که درآن زیست می‌کند نیز می‌شود که می‌توان آن را خودپنداشتِ جمعی نامید. خودپنداشت فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی یا ملی است.(مقاله برگزیده فردگرایی - پور حسین، رضا - عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)