کاربر:Hossein/14021129صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۳۷ توسط Safa (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


زندان دیزل‌آباد، در محله دیزل‌آباد کرمانشاه و در محدوده‌ی غربی شهر کرمانشاه واقع شده‌است. این محله از شرق با بزرگراه امام حسین، بلوار ارشاد و خیابان صد و دوم، از جنوب با خیابان صد و یکم و خیابان صد و از غرب با خیابان جاده کرمانشاه - کوزران، خیابان چهل و پنج متری و خیابان بیست متری هاشمی محدود شده‌است و با محله‌های ‌مسیر نفت، شهرک خمینی، شهرک دولت‌آباد، شهرک دادگستری، ویلا، امیرکبیر، شهرک جلالیه مجاورت دارد.

تصویر هوایی زندان دیزل‌آباد کرمانشاه

این محله در محدوده‌ی طرح ترافیک و زوج و فرد نیست و از اماکن مهم این محله می‌توان به پارک محله دیزل‌آباد، مرکز خرید و فروش پرندگان زینتی، پاساژ بشیری، مرکز خرید و فروش خودرو و رستوران و سفره خانه عمو رحمت اشاره کرد.. از لحاظ موقعیت جغرافیایی این مکان در نزدیکی مراکزی مانند قاب افرا و تراشکاری فلاحی و مدرسه راهنمایی حکیم و حوزه نظام‌وظیفه و بیمارستان فارابی قرار گرفته‌است.[۱] این زندان در سال ۱۳۵۴ افتتاح شد[۲] بنا به گفته شاهدان در دیزل‌آباد ماموران عین حیوان با زندانی‌ها رفتار می‌کنند. یعنی منتظرند یک فرصت بشود و بریزند سرشان و تا می‌خورند کتکشان بزنند. زندانی که در آن اصل تفکیک جرائم معنایی ندارد. در اکثر زندان‌های ایران اصل تفکیک جرائم رعایت نمی‌شود بخصوص زندان دیزل‌آباد کرمانشاه که به معنای واقعی یک تبعیدگاه است. که این تبدیل به وسیله‌ای برای آزار و اذیت زندانیان سیاسی تبدیل شده است.[۳]

نهاد اداره‌کننده

سازمان زندان‌های قوه قضاییه[۲]

مدیرکل زندانهای استان کرمانشاه

حمید رضا پوریانی مدیرکل زندان‌های استان کرمانشاه ملاقات عمومی مردمی در روزهای دوشنبه هر هفته به غیر از روزهای تعطیل رسمی در اداره کل زندانهای استان کرمانشاه واقع در کرمانشاه، دیزل‌آباد، انتهای خیابان ۱۰۰، بعد از رندان مرکزی، اداره کل زندان‌های استان کرمانشاه تلفن تماس: 38260769-083 [۴]

ساختار فیزیکی

این زندان دارای نه بند است[۲]

دو بخش مجزای زنانه و مردانه دارد.

۵ بند دو طبقه یعنی ۱۰ بند و ۶ سالن دارد.

بند ۷ یا قرنطینه محلی برای نگهداری زندانیان تازه‌وارد است.

بند ۳ جایی که زندانیان بعد از قرنطینه به آنجا منتقل می‌شوند تا پس از دو ماه در بندهای اصلی تقسیم بشوند.

بندهای ۱ و۲ و ۵ و ۶ بندهای عمومی است

در شهادت‌نامه محمد یعقوبی آمده‌است که بند ۵، هشت اتاق داشت و هر اتاق برای ۱۲ نفر بود. آن زمان بند پنج تعداد کمی کف‌خواب داشت. در هر راهروی بند ۵ شاید چهار یا پنج کف‌خواب بیشتر نبود.[۵]

بند ۴ بند جوانان است.

بند ۸ معروف به بند متادونی‌هاست که شلوغ‌ترین بند زندان است و اغلب افرادی با جرائم مواد مخدر در آن نگهداری می‌شوند و به دلیل آمار تزریق بالا و ارتباطات جنسی موارد زیادی به هپاتیت و ایدز مبتلا هستند.

بند ۹ بند ادب محل نگهداری محکومین به اعدام است.

بند ۱۰ بند زنان است جایی که زندانیان آن حتی در اتاق‌ها نیز باید زیر نگاه دوربین زندانبانان زندان بگذرانند.[۳]

اندازه و تراکم

ظرفیت زندان ۳۰۰۰ نفر است، اما در آن ۶۰۰۰ زندانی نگه‌داری می‌شوند[۲]

یک زندانی سیاسی در این رابطه می‌گوید: اما بندهای دیگر تعداد زیادی زندانی داشت و آمار آنان بسیار بالا بود. مثلًا یک بند ۱۳۰۰ نفر آمار داشت. بند دیگری ۱۲۰۰ نفر و یکی دیگر ۱۰۰۰ نفر. البته بندهایی هم بودند که ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفر آمار زندانی داشتند. در مجموع زندان دیزلآباد ۶۰۰۰ نفر آمار زندانی داشت که معموالً بین ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ نفر در نوسان بود.[۵]

در بندهای دیگر به دلیل تعداد زیاد کفخوابها به سختی میشد تا دستشویی رفت. چون راهرو تنگ و باریک بود و تمام راهرو پر بود از آدمهایی که نشسته یا دراز کشیده‌بودند و یا مشغول استعمال دخانیات به خصوص مواد مخدر بودند. تعداد حمام و توالت‌های این بندها هر کدام از ۱۵ عدد بیشتر نبود. چون توالت‌ها روبروی حمامها ساخته شدند. ساخت بندها هم بسیار نامنظم بود. به دلایل امنیتی و دزدی مسئولان از بودجه سالیانه سازمان، مدام این بندها تغییر داده می‌شدند.[۵]

وضعیت زندان دیزل‌آباد

زندان دیزل‌آباد یکی از خطرناکترین زندانهای ایران است. شرورترین زندانیان در کل کشور را به زندان دیزل‌آباد می‌فرستند.[۳]

وضعیت در این زندان به گونه‌ای است که حتی نگهبانان هم تحمل دچار مشکلات روانی شده و دست به خودکشی می‌زنند. یک سرباز: کافی است با دیدن صحنه اعدام تمام عمرت کابوس ببینی. من خودم در طول دوره دو ساله سربازیم شاهد بودم که دو نفر خودکشی کردند.[۳]

به گفته محمد یعقوبی زندانی سیاسی، مطالبات زندانیان معمولا توسط افسر نگهبان و مسئولین اندرزگاه پیگیری و رسیدگى میشد. اما اگر موضوع دعوا و مسایلی از این دست می‌بود، خود مسئولین زندان طرف آن فرد یا گروهی را می‌گرفتند که به اصطلاح از زور بیشتری برخوردار بودند.[۵]

ملاقات با خانواده

طبق گفته محمد یعقوبی ملاقات با خانواده قبل از تاسیس مشاوره پولى بود. او می‌گوید: همانطور که گفتم زندان دیزل‌آباد، زندان سنتی بود. در آن زمان بابت رفتن به ملاقات پول میگرفتند. هزینه بابت رفتن به کابین ملاقات در آن دوره ۱۰ تومان بود که مربوط به سالهاى ۷۶-۷۵ میشود و این موضوع تا سال ۸۴ ادامه داشت. اهمیتی هم نداشت که چه کسى به ملاقات میآید. ما هم خیلى از این بابت تعجب میکردیم که چرا زندان با این همه سختگیرى در خصوص مسائل امنیتی، اهمیتی به این موضوع نمیدادند. بعدها متوجه شدیم که کل مکالمات ملاقات‌کنندگان شنود میشود

تامین غذای زندانی

محمد یعقوبی در شهادت‌نامه‌اش می‌گوید: میتوان گفت تا سال۱۳۸۳ زندان دیزلآباد تقریباً سنتى بود. به این معنا که آشپرخانه و امکانات آشپزی برای زندانیان وجود نداشت. فقط دارای یک رستوران بزرگ بود. همین امر باعث میشد که زندانیها آزادانه تردد کنند. ما راحت میتوانستیم از رستوران خرید کنیم و برای شام و نهار غذا سفارش دهیم. اما موضوع اصلی این بود افرادی میتوانستند سفارش غذا دهند که پول داشته باشند. بعدها این وضعیت نیز تغییر کرد.[۵]

هواخوری

در شهادت یک زندانی سیاسی در مورد تنگی جا برای هواخوری آمده است: به هنگام استفاده از هواخوری به سختی میتوانستیم قدم بزنیم. تقریباً میتوان گفت محال بود که از این سر تا آن سر هواخوری بروی و تنت به دیگر زندانیان نخورد. این موضوع بارها باعث دعوا میان زندانیان میشد.[۵]

او می‌افزاید: وضعیت استفاده از هواخوری از این جهت که امکان استفاده از آن در تمام طول روز وجود داشت خوب بود. اما پیش و پس از تاسیس بند مشاوره با مشکالت متفاوتی روبرو بودیم. قبل از تاسیس مشاوره به دلیل تردد بیش از حد زندانیان و ازدحام زیاد، امکان استفاده از هواخوری را برای ما زندانیان سیاسی نگه داشته بودند. در آن زمان چون تردد زندانیان به بندهای دیگر آزاد بود برای ما مزاحمت ایجاد میکردند زیرا بند ما نسبت به بندهای دیگر بند پاکتری بود. پس از تاسیس بند مشاوره به دلیل اینکه کلاسهای مشاوره زمان زیادی میگرفت امکان استفاده از هواخوری مانند سابق برای ما دیگر وجود نداشت.[۵]

مشکل تابستان

در شهادت یک زندانی آمده است: اما هوای تابستان بسیار بد بود بود و امکانات خوبی هم برای این فصل نداشت. در زندان از کولرهای آبی استفاده میشد و دیزلآباد دارای آب کافی برای این کار نبود. آبی که استفاده میشد از چاهی بود که زندان حفر کرده بود. آب چاه به دلیل رسوباتی که داشت برای زندانیان بسیار مضر بود. خودم از جمله زندانیانی بودم که به بیماری کلیوی متبال شدم و مرتب به سنوگرافی میرفتم. من به یاد دارم یکی از زندانیان کلیهاش سنگ درست کرده بود. این زندانی مجبور شد در خارج از زندان و در چند مرحله با استفاده از لیزر مشکل کلیهاش را بر طرف کند. در کنار این مشکالت تابستانها بوی بد فاضالب در تمام زندان میپیچید. زندان یزد هم چنین مشکلی داشت.[۵]

مشکل سرما

بر اساس گزارشی به تاریخ ۱۳۹۵/۹/۲۵ سرمای شدید و نبود سیستم گرمایشی کافی جان زندانیان را به خطر انداخته است. ماف نیوز گزارش داد در کنار نبود سیستم گرمایشی کافی، «زندانیان در سرمای شدید و چند درجه زیر صفر و بویژه در هنگام بارش برف و باران مجبورند بدون سرپناه در معرض سرمای شدید قرار گیرند. زندانیان فاقد لباس گرم هستند و در طی مدت زمانی که در حیاط زندان هستند از سوز سرما به خود می‌پیچند.» در بخش دیگری از این گزارش آمده است، در طی ساعات روز زندانیان را ناچار به بیرون رفتن از سلول‌های خود و رفتن به حیاط می‌کنند. زندانیان بایستی بعد از صبح‌گاه تا زمان ناهار و مجددا بعد از صرف ناهار در حیاط زندان در معرض سرمای شدید بمانند. بر اساس این گزارش تحمل چنین وضعیتی برای زندانیان سال‌خورده و یا بیمار سخت‌تر است و آن دسته از زندانیان هم که نسبت به وضعیت زندان اعتراض نشان دهند در حیاط زندان مورد ضرب و شتم واقع می‌شوند. طبق همین گزارش، زندانیان بیمار برای رفتن به بهداری با صف‌های طولانی و چند هفته‌ای مواجهند. اعتراض زندانیان برای بهبود وضعیت این زندان به جایی نرسیده است، تا جایی که مسئولان زندان به آنان اعلام کرده‌اند: «زندان هتل نیست.»[۲]

رفتار زندانبانان با زندانیان

در دیزل‌آباد ماموران عین حیوان با زندانی‌ها رفتار می‌کنند. یعنی منتظرند یک فرصت بشود و بریزند سرشان و تا می‌خورند کتکشان بزنند. زندانی که در آن اصل تفکیک جرائم معنایی ندارد. در اکثر زندان‌های ایران اصل تفکیک جرائم رعایت نمی‌شود بخصوص زندان دیزل‌آباد کرمانشاه که به معنای واقعی یک تبعیدگاه است. که این تبدیل به وسیله‌ای برای آزار و اذیت زندانیان سیاسی تبدیل شده است.

بند زنان

بند ۱۰ بند زنان است. جایی که زندانیان آن حتی در اتاق‌ها نیز باید زیر نگاه دوربین زندانبانان زندان بگذرانند. یک زندانی سیاسی زن: همان شب اول که با زندانیان صحبت کردم با دوربین مرا دیدند و صبح افسرنگهبان با لگد به در کوبید و مرا تهدید کرد که تو تازه‌واردی و با چی داری گوش اینها را پر می‌کنی. دیگر نبینم با اینها صحبت میکنی.[۳]

شرایط بهداشتی زندان دیزل‌آباد

شرایط بهداشتی این بند اسفبار است و بیماریهای عفونی زیادی در آن رواج دارد.

یک زندانی: زندانبابان به هیچ وجه اهمیتی به بیماریهای زندانیان نمی‌دهند، پزشکی هم ندارد و به زور بهداری می‌برند و رسیدگی جدی هم ندارد. همه بیمارها در یک مکان زندگی می کنند.[۳]

بهداشت و مواد مخدر

به گفته محمد یعقوبی در شهادت‌نامه‌اش: وضعیت بهداشت هم مانند زندانهای دیگر. حشرات موذی زیاد بود. مگر میشود زندان حشرات موذی نداشته باشد؟ بهداشت داخل سالنها هم خیلی بد بود. چون تعداد افرادی که از مواد مخدر و دخانیات استفاده میکردند زیاد بودند. البته پس از تاسیس واحد مشاوره وضع بهتر شد. اوایل افراد معتاد و مصرفکنندگان مواد مخدر را در بند مخصوصی نگهداری میکردند که از نظر بهداشت و تمیزی خیلی جای بد و کثیفی بود. در آنجا یک بار در اثر دعوا یک زندانی کشته شد. پس از آن زندان مجبور شد به آنان امکانات بیشتری دهد. آنان میتوانستند به بندهای دیگر بروند البته در صورتی که استفاده از مواد مخدر را ترک کنند. اما همین امر باعث پخش مواد مخدر در بندهای دیگر و خرید و فروش آن با قیمت بالاتر شد.[۵]

دسترسی به پزشک

زندانی سیاسی محمد یعقوبی می‌گوید: دسترسى به پزشک عمومى به صورت عادی وجود داشت، چون روزانه در زندان پزشک حضور داشت. قبل از تاسیس مشاوره هر کسی که مریض بود میتوانست نزد پزشک برود اما براى ویزیت پزشک متخصص میبایست بهدارى و پزشک عمومى تشخیص میدادند که آیا بیمار میتواند نزد پزشک متخصص برود و یا نه. بعد از مشاوره شدن بندها چون تردد زندانیان به داخلى راهرو اصلى زندان ممنوع شد، مجبور بودند که روزانه پزشک عمومی را برای چند ساعت به داخل بندهاى مشاوره براى دیدن بیماران بفرستند. البته در مشاورهها مراجعه کردن بیماران براى دیدن دکتر به تعداد و بنا بر درخواست بیمار از وکیل بندها صورت میگرفت که باید در شب برای تقاضای دیدن پزشک عمومی اسم نویسی میکردند و فردای آن روز میتوانستند توسط پزشک ویزیت شوند. برای اینکه شخص توسط پزشک ویزیت شود، مدت زمانی طول میکشید. این زمان هم بستگی به تعداد زندانیانی داشت که در آن لحظه و به همین منظور به بهداری مراجعه کرده بودند. گاهی ۲۰ تا ۴۰ نفر در نوبت ویزیت بودند.[۵]

وضعیت دارو

در کرمانشاه وضعیت این گونه نبود که کسى بتواند دارو از بیرون تهیه کند و به داخل زندان بیاورد. منظورم برای افرادی مثل ما زندانیان است. وگرنه افراد وابسته به زندان به صورت غیر قانونی و توسط بعضى از پرسنل این کار را انجام میدادند. حداقل تا سال ۱۳۸۵ که ما در دیزل آباد بودیم بدین شکل بود. البته ناگفته نماند که وضعیت بهدارى کرمانشاه از نظر امکانات پزشکی تا زمانی که ما بودیم بهتر بود. حتى بعضى از عملهاى ساده و سرپایی را در داخل زندان انجام میدادند. اما در زندان یزد براى هر عملى میبایست به بیرون از زندان اعزام میکردند که خیلى کار را سختتر میکرد.[۵]

تلفن در اختیار خبر‌چین‌ها

محمد یعقوبی در شهادت‌نامه‌اش می‌گوید: وضعیت تلفن در زندان دیزل آباد بسیار بد بود. من در ۱۰ سالی که زندان دیزل‌آباد بودم چهار بار هم نتوانستم به اقوامم در ایران زنگ بزنم. تعداد دستگاههای تلفن خیلی کم بود. قبل از تاسیس مشاوره بیشتر از دو دستگاه تلفن در داخل زندان وجود نداشت. یعنی براى چند هزار زندانى فقط دو دستگاه تلفن در نظر گرفته بودند. البته در ابتدا چنین چیزی اصلا در کار نبود. تلفن براى دو دسته بود؛ خلاف‌کارها و خبرچینها. خلاف‌کارها میتوانستند پول پرداخت کنند و خبرچینهای وابسته به خودشان معلوم بود کارشان چیست. اما بعد از تاسیس مشاوره در سال ۸۴ هر بند صاحب یک تلفن شد. اما دیگر برای ما خیلی دیر شده بود، چون دقیقاً یک سال بعد یعنی در سال ۸۵ ما را تبعید کردند. تلفن در مشاوره هم با مشکلات و پارتی‌بازی همراه بود. این باعث میشد که خبرچینها و خلاف‌کارها تعدادشان بیشتر شوند. آنجا هم کار سیاسى مخفیانه بود. پس نیاز بیشتری به خبر چین داشتند و زندان هم به خبرچینها امتیازاتی میداد که یکی از این امتیازها استفاده از تلفن بود. تعداد خبرچینها زیاد بود همین مسئله موجب میشد که تلفنها بیشتر در اختیار آنان باشد و افرادی مثل ما کمتر امکان استفاده از تلفن را داشتند

امکان دستیابی زندانی به مقامات زندان

زندانی سیاسی محمد یعقوبی می‌گوید: براى زندانیهاى دیگر امکان استفاده از ملاقات با مقامات قضایی ناظر بر زندان وجود داشت و هر چند وقت یک بار و یا گاه در هفته یک بار ملاقات داشتند، گاهى هم هر ۱۵ روز یک بار. براى بند ما این اتفاق کمتر میافتاد. برای ملاقات در بند ما روزی تعیین میکردند که آن هم تاریخ دقیقی نداشت. هر گاه مسئولین زندان دوست داشتند این اتفاق میافتاد. برای مثال زندانیان مشغول کار روزانه بودند و ناگهان اعلام می‌کردند و همه را نزد قاضی ناظر بر زندان میبردند. هر چند وقت یک بار هم مسئول حفاظت اطلاعات زندان به نام «مأواى» ماها را به دفتر خود -گاهى روز گاهى هم شب- صدا میزد. او با یادآوری این که ما «ضد انقلاب» هستیم، درباره مسائل امنیتی به ما تذکر میداد.[۵]

اگر درخواست براى رئیس زندان و یا قاضى ناظر بود تحویل میگرفتند، اما جواب بعضى از درخواستها هرگز داده نمیشد. البته اگر شخص تقاضادهنده از دوستان، آشنایان، فامیل و یا خبرچینان مسئوالن زندان میبودند سریعاً برای رسیدگی به تقاضایش فراخوانده میشدند.[۵]

قاضی صلواتی در دیزل‌آباد

محمد یعقوبی می‌گوید: دقیق به خاطر دارم قاضی صواتی که بعدها قاضی تهران شد، یک روز همه را جمع کرد. از زندانیان به نوبت نوع جرم و تحمل کیفر میپرسید تا نوبت به ما رسید. ما چهار نفر هم جواب دادیم که سه سال حبس کشیده‌ایم. صلواتی گفت: »بروید دو سال دیگر حبس بکشید و آن وقت برایتان کاری خواهم کرد.« دیگر صلواتی را ندیدیم. ماهها و سالها گذشت تا اینکه صلواتی را در تلویزیون دیدیم که متهمان تهران را محاکمه میکند و ما کماکان در همان جای خودمان حبس میکشیدیم.[۵]

قتل و آزار زندانیان

بهمن عقابی در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه در ژانویه۲۰۲۱ به قتل رسید.[۶]

زندانیان مشهور زندان دیزل‌آباد کرمانشاه

عبدالرضا رجبی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران که در ۷ آبان ۱۳۸۷ در زیر شکنجه به قتل رسید. در سال ۱۳۸۰ توسط مأموران جمهوری اسلامی دستگیر شد و به زندان دیزل‌آباد کرمانشاه منتقل گردید و در حالی‌که به‌شدت مجروح شده بود تحت شکنجه‌ قرار گرفت.[۷]

کارتن‌خواب‌ها در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه

محمد یعقوبی در شهادت‌نامه‌اش آورده است: در فصل زمستان تعداد زیادی آدمهای کارتن خواب بازداشت میشدند و به آمار زندانیان افزوده میشد. نمیتوانستند وضعیت را کنترل کنند. کارتونخوابها در زمستان دست به جرائم کوچک میزدند به امید اینکه در دادگاه حکم بگیرند و به زندان منتقل شوند تا از سرمای زمستان خالص شوند.

اعتراض زندانیان

۱۳۹۹/۸/۳ به گزارش ایران‌وایر،‌ به دنبال تجمع اعتراض‌آمیز زنان زندانی در کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه، نیروهای گارد ویژه زندان با پرتاب گاز اشک‌آور و باتوم به آنان حمله کردند و دو زندانی زن را به انفرادی منتقل کردند. دلیل تجمع زنان زندانی، اعتراض به تحمیل قوانین سختگیرانه رئیس زندان در خصوص نحوه پوشش زندانیان و زمانبندی تماس تلفنی اعلام شده است.[۲]

۱۳۹۶/۶/۹ به گزارش هرانا پنج تن از زندانیان مذهبی اهل سنت به نام‌های امید خاکی، احمد صادقی، محمد بارزانی، یوسف مرادی و عبدالله ویسی در زندان کرمانشاه در اعتراض به انتقال ایشان به بند بیماران عفونی دست به اعتصاب غذا زدند. آن‌ها در مکاتبات رسمی خود آقای فرزاد رئیس زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، آقای زارعی معاون او و آقای عبدی مسئول حفاظت زندان را پاسخگوی پیامدهای ناشی از انتقال و اعتصاب غذا دانسته‌اند

شکنجه‌گران زندان دیزل‌آباد کرمانشاه

عبدالرضا مصری - عبدالرضا مصری در سال ۱۳۳۵ در محله فیض‌آباد کرمانشاه در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. در دهه ۶۰ با استفاده از رانت اسلامی به دانشگاه تربیت معلم تهران راه یافت و در سال ۱۳۶۹ در رشته زمین‌‌شناسی فارغ‌التحصیل شد. این در حالی بود که او سمت جانشینی دادستان انقلاب اسلامی کرمانشاه و عضویت شورای فرماندهی سپاه غرب  را هم داشت. بعد از اعزام علی فلاحیان به کرمانشاه در فروردین ۱۳۶۰ نیروهای سپاه و کمیته کرمانشاه به سرکردگی عبدالرضا مصری و احمد نوریان و حاج بهروزی تعداد زیادی از هواداران مجاهدین را قبل از ۳۰ خرداد دستگیر کردند که بعد از ۳۰ خرداد و پس از شکنجه‌های هولناک به جوخه اعدام سپردند. آنها شخصا به زندانیان تیر خلاص می‌زدند. مصری پس از ارتکاب جنایات بسیار به سمت جانشینی دادستان انقلاب اسلامی کرمانشاه رسید و بعدا عضو فعال هیئت مرگ کرمانشاه شد. مصری در ارتقای مقام بعدی، به پاس خدماتی که به سیستم سرکوب کرده بود، به مدیر عاملی گروه صنعتی غرب کشور رسید و بیشترین دوران اشتغال خود را به عنوان مدیرکل "کمیته امداد امام خمینی" و معاون کمیته امداد کشور سپری کرد و در حال حاضر (آبان ۱۴۰۱) از سوی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، عضویت شورای مرکزی کمیته امداد را دارا شد. او در دولت اول احمدی‌نژاد به عنوان سهمیه "مؤتلفه اسلامی" به کابینه راه یافت و وزیر رفاه و تأمین اجتماعی شد. او از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱ سفیر جمهوری اسلامی در ونزوئلا و سفیر آکردیته گویان، ترینیداد و سورینام شد. در دوره هفتم انتخابات مجلس شورای اسلامی مصری از حوزه کرمانشاه به مجلس راه یافت و عهده‌دار ریاست کمیسیون اجتماعی مجلس شد. پس از بازگشت از ونزوئلا در دوره‌های نهم و دهم و یازدهم بار دیگر از کرمانشاه به مجلس شورای اسلامی راه یافت. در مجلس نهم عضو هیأت رئیسه و در مجلس یازدهم نایب رئیس دوم این مجلس شد. او با آن که عضو کمیته مرگ بوده، سفرهای خارجی متعددی از جمله به ژنو داشته است.[۸]

بنا بر گزارش منتشر شده در گروه ضد جاسوسی تندر در فیسبوک، عبدالرضا مصری یکی از شکنجه‌گران زندان دیزل‌آباد کرمانشاه می‌باشد. عبدالرضا مصری در جریان قتل‌عام ۶۷ نماینده دادستان انقلاب کرمانشاه بوده است. او در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۹۸ نماینده و نائب رئیس مجلس دهم شد و به عنوان نفر اول نمایندگی مجلس دور یازدهم حوزه انتخابی کرمانشاه معرفی شد. وی بین سالهای ۶۰ تا ۶۵، سربازجو و شکنجه گر بود و باعنوان دادیار دادستانی کرمانشاه و معاون دادستان و در کابینة احمدی‌نژاد به عنوان وزیر رفاه و تأمین اجتماعی معرفی شده‌است. مصری در حالی به‌این سمت گمارده شد که عضو «کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی و نمایندة مردم کرمانشاه» بود.

عبدالرضا مصری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، به شدت از کشتار معترضان در سیستان و بلوچستان دفاع کرد. او در واکنش به اظهارات نماینده چابهار نسبت به کشتار جمعه خونین زاهدان، عبدالرضا مصری نایب‌رئیس مجلس که در ۱۵ آبان ۱۴۰۱ ریاست جلسه مجلس را به عهده داشت مدعی شد که کشتار مردم در پی «حملات مسلحانه به نیروی انتظامی» اتفاق افتاده است. عبدالرضا مصری همچنین در مورد نحوه برخورد با معترضان مدعی شد که همین الان هم «نیروی انتظامی دارد مقداری با تساهل کار را از پیش می‌برد».[۹]

احمد نوریان (سرتیپ پاسدار) - در قتل‌عام ۶۷ رئیس زندان دیزل آباد کرمانشاه و به عنوان عضو هیئت مرگ فعال بوده است. او در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۹۸ معاون اجتماعی ناجا و معاون هماهنگ کننده قرارگاه ثارالله سپاه در تهران شده است

وی به همراه عبدالرضا مصری عضو هیئت مرگ، به عنوان بازجویان و شکنجه گران بیرحم در کرمانشاه در میان فدائیان و مجاهدین در بند مشهور بودند[۱۰]

آخوند جمال عزتی: از پرسنل زندان دیزل آباد کرمانشاه. طبق گزارش سایت ایران فریدم این آخوند نه تنها در زندان به شکنجه زندانیان مشغول است، بلکه یکی از عوامل سرکوب و دستگیری بسیاری از جوانان این شهر است. او هم در قیام ۹۸ و هم در قیام ۱۴۰۱نقش خود را در سرکوب مردم ایفا کرد. این سایت آدرس منزل او را منتشر ساخته است: آدرس منزل : محله باغ نی کوچه کنار شیرینی فروشی بابا.[۱۱]

اعدام در زندان دیزل‌آباد

زندان دیزل‌آباد هم یکی از زندان‌های بدنام در جمهوری اسلامی از لحاظ اعدام‌ است. بر اساس گزارشی در تاریخ ۱۳۹۵/۸/۵ سازمان حقوق بشر ایران اسامی ۲۷ تن از زندانیانی را که حکم اعدام‌شان در دیوان عالی کشور تایید و به اجرای احکام ابلاغ شده است، منتشر کرد. طبق گزارش این سازمان در این زندان حدود ۴۰۰ زندانی محکوم به اعدام نگهداری می‌شوند.[۲] اسامی این ۲۷ نفر را در سایت سازمان حقوق بشر ایران می‌توان دید.[۱۲]

در گزارشی به تاریخ ۲ مهر ۱۳۹۲بيش از ۳۰۰ زنداني محكوم به اعدام در زندان ديزل آباد كه احكام آنان به تأييد قوه قضاييه رسيده است در انتظار و صف مرگ قرار دارند. اين زندانيان در شرايط غير انساني زندان بطور روزانه نيز مورد تحقير قرار ميگيرند و بعضا ساليان متمادي است كه در انتظار اعدام بسر ميبرند و دائم در وحشت اجراي حكم هستند. [۱۳]

یک زندانی قدیمی در گفتگویی در پاسخ به سوال از همسلولیهایت هم اعدام شدند گفت: بله. برخی رضایت گرفتند و تعدادی هم اعدام شدند. مردی بود که ۱۲سال بابت قتل یک زن در زندان بود. با او هفت سال همسلولی و رفیق بودم که اعدام شد. تا ساعاتها فقط برایش گریه میکردم. در زندان زیر تیغهایی هستند که ۲۰٬۱۰ یا ۲۲سال بالتکلیف مانده و امیدوارند نجات یابند[۱۴]

زندانیان زیر حکم اعدام

رضا رسایی در این زندان نگهداری شده و زیر حکم اعدام می‌باشد (۲ اسفند ۱۴۰۲). برجسته ترین عناوین اتهامی او : مباشرت در قتل عمد نادر بیرامی، رئیس اطلاعات سپاه پاسداران شهرستان صحنه می‌باشد. دادگاه صادر کننده حکم: شعبه دوم دادگاه کیفری یک کرمانشاه است. آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور و ارجاع پرونده به شعبه اجرای احکام دادگاه کیفری کرمانشاه می‌باشد. رضا رسایی، ۳۴ ساله، شهروند پیرو آیین یارسان در تاریخ سوم آذر ۱۴۰۱ توسط ماموران اداره آگاهی در شهریار تهران بازداشت و سپس به زندان دیزل آباد کرمانشاه منتقل شد. این بازداشت در پی جانباختن نادر بیرامی، رئیس اطلاعات سپاه پاسداران شهرستان صحنه در جریان مراسم گرامیداشت بیست و یکمین سالگرد وفات سید خلیل عالی‌ نژاد، ار رهبران پیشین جامعه یارسان صورت گرفت.[۱۵]

اعدام‌شدگان مشهور در زندان دیزل‌آباد

احمد در سال ۱۳۲۹ , علی در سال ۱۳۳۲ و نصرت کریمی در سال ۱۳۳۹ در کرمانشاه متولد شدند. برادران کریمی در اسفند ماه سال ۶۰ در ارتباط با چریکهای فدائی خلق ایران در کرمانشاه دستگیر شدند و بعد از تحمل شکنجه های وحشیانه مزدوران حکومت اسلامی در شهریور ماه سال ۶۱ و فروردین سال ۱۳۶۲ در زندان دیزل آباد کرمانشاه اعدام شدند.[۱۶]

«عباس کرمی» از اعضای چریکهای فدایی خلق که یلدای۱۳۶۱ در زندان دیزل آباد کرماشان اعدام شد.

«حجت تدرو»، کشتی گیر کرمانشاهی پس از ۱۰ سال زندان در تاریخ صبح پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ با اتهامی مبهم در زندان دیزل آباد کرمانشاه اعدام شد. او چندین دوره قهرمان مسابقات قهرمانی کشور در رده‌های سنی مختلف و نفر اول نیروهای مسلح و حتی انتخابی تیم ملی بزرگسالان شده بود. او پس از آن‌که چندین سال پیش به زندان افتاد از سوی مسئولان زندان و دستگاه قضایی به اتهام «تجاوز به یک زندانی» به اعدام محکوم شد.[۱۷]

سرکوت (آرش) احمدی، زندانی سیاسی، به اتهام «عضویت در حزب کومله و قتل یکی از ماموران انتظامی» اهل روانسر در استان کرمانشاه در بامداد چهارشنبه سوم اسفند ۱۴۰۱ اعدام شد. احمدی در آذر ماه سال ۹۹، زمانی که قصد داشت به خارج از کشور مهاجرت کند، در مرز ایران و ترکیه بازداشت شد. سازمان حقوق بشر ایران و برخی دیگر از سازمان‌های حقوق بشری تاکید کردند که اعدام این «زندانی سیاسی کرد» بدون اطلاع خانواده و انجام ملاقات آخر صورت گرفت.[۱۸]

اعدام کودک-مجرم

سازمان عفو بین‌الملل اعلام کرد مقام‌های جمهوری اسلامی ایران سجاد سنجری، کودک-مجرم محبوس در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه را بامداد روز دوشنبه، ۱۱ مردادماه ۱۴۰۰، به‌طور مخفیانه اعدام کرده‌اند. این کودک-مجرم در هنگام بازداشت ۱۵ سال داشته و بیش از یک دهه در زندان به‌سر برده است.[۱۹]

قتل‌عام ۶۷ در زندان دیزل‌آباد

در فروردین سال ۱۳۶۷ زندانیان دیزل‌آباد کرمانشاه اولین کسانی بودند که گفتند: «ما را می‌خواهند ببرند تهران تا اعدام کنند». این گفته پرویز مجاهدنیا است که در همان روز انتقال به خانواده‌اش گفته بود: «ما را دارن می‌برند تهران می‌خوان اعداممون کنند».[۲۰]

بیش از ۱۰۰ زندانی هم در شب عید از دیزل‌آباد کرمانشاه، به زندان گوهردشت منتقل شدند.[۲۱]

كشتار زندانيان سياسي در زندان گوهردشت از ساعت ۹صبح روز ۸مرداد ۱۳۶۷ آغاز شده بود. زندانيان بند۴ كه چند ماه پيش رژيم به بهانه اينكه زندان ديزل‌آباد كرمانشاه در منطقه جنگي واقع است و احتمال بمباران آن توسط هواپيماهاي عراقي ميرود، آنها را كه به گوهردشت منتقل كرده بود، تا آن روز بيشترشان حلق‌آويز شده بودند.[۲۲]

۱۳ زندانی زن از ۱۸ زندانی زن که از دیزل‌آباد به زندان گوهردشت منتقل شده بودند در قتل‌عام ۶۷ اعدام شدند

اعدام در دیزل‌آباد در سال ۱۳۶۷

اعظم نسبی از اعدام‌شدگان قتل‌عام ۶۷ در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه است.[۲۳]

پروین امیری سال۱۳۴۰ در شهر کرمانشاه متولد شد. پروین یکی دیگر از زنان مجاهدی است که در جریان قتل‌‌عام زندانیان سیاسی در سال۶۷ در کرج سربه‌دار شد.[۲۴]

منابع

  1. دیکشنری آبادیس - زندان دیزل آباد
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ اطلس زندان‌های ایران - زندان کرمانشاه
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ کلیپ ویدئویی یوتیوب - زندان دیزل آباد؛ ایستگاه آخر دنیا
  4. سازمان زندانها - مدیر کل زندانهای استان کرمانشاه
  5. ۵٫۰۰ ۵٫۰۱ ۵٫۰۲ ۵٫۰۳ ۵٫۰۴ ۵٫۰۵ ۵٫۰۶ ۵٫۰۷ ۵٫۰۸ ۵٫۰۹ ۵٫۱۰ ۵٫۱۱ ۵٫۱۲ ۵٫۱۳ شهادت‌نامه محمد یعقوبی - اتحاد برای ایران
  6. گزارش بی سابقه دبیرکل ملل متحد در مورد شکنجه، اعدام و آزار زندانیان در ایران
  7. یاد مجاهد صدیق و صبور، عبدالرضا رجبی گرامی باد
  8. نایب رئیس جدید مجلس رژیم، عبدالرضا مصری کیست؟
  9. نماینده چابهار: کسانی که فاجعه زاهدان را رقم زدند باید مجازات شوند
  10. گروه ضدجاسوسی تندر
  11. افشای مراکز سرکوب و سرکوبگران
  12. لیست زندانیان در صف اجرای حکم اعدام در دیزل‌آباد کرمانشاه
  13. سيصد زنداني در انتظار اعدام در زندان ديزل آباد كرمانشاه
  14. روزنامه جام جم
  15. اسامی و مشخصات ۱۲ زندانی سیاسی محکوم به اعدام
  16. جاودانه های قصرشیرین
  17. سازمان حقوق بشر ایران - اعدام یک کشتی‌گیر سرشناس در زندان مرکزی کرمانشاه
  18. رادیو فردا - رسانه‌های جمهوری اسلامی از اعدام یک زندانی سیاسی در کرمانشاه خبر دادند
  19. اعدام مخفیانه یک کودک-مجرم در زندان کرمانشاه
  20. قتل عام در شهرستانها، قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ – جنایت هولناک علیه بشریت
  21. مجاهد - قتل عام سال ۶۷ بر کتیبهٔ خاوران
  22. حقایقی باورنکردنی از قتل عام ۶۷ در زندان گوهردشت (قسمت اول)
  23. زندگینامه مجاهد شهید اعظم نسبی
  24. مجاهد شهید پروین امیری