کاربر:Hossein/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
دینامیزم قرآن نام یک کتاب و یک مبحث ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق ایران است. دینامیزم از ریشه دینام به معنای حرکت داشتن از درون است. در متون فارسی، دینامیزم را «'''پویائی'''» ترجمه می‌کنند که منظور از آن گنجایش تغییرپذیری درون یک پدیده است. این تغییرپذیری در جریان یک بسامد صورت می‌گیرد  که در آن،  پدیده خود را با تغییرات محیط و شرایط خارجی همگام و منطبق می‌کند و به‌این‌ترتیب موجودیت خود را حفظ و تضمین می‌نماید. به عنوان مثال وقتی انسانها برای مقابله با سرمای هوا به استفاده از سوخت‌های فسیلی و ساخت بخاری روی می‌آورند، از پویایی خود بهره گرفته و با محیط انطباقی فعال پیدا کرده‌اند. در عرصه اجتماعی وقتی یک جامعه با مسائلی چون فقر روبرو می‌شود و برای تغییر آن بپا می‌خیزد و در این مسیر با تحرک و خیزش‌های مناسب عمل می‌کند، نشان از پویایی دارد.همچنین دینامیزم در منطق در برابر منطق استاتیک به‌کار برده می‌شود. در منطق دینامیک، یک پدیده در جریان رشد خود و ارتباطش با پیرامون خود مورد بررسی قرار می‌گیرد، اما در منطق استاتیک هر پدیده به عنوان یک موضوع مجرد، جدای از جریان رشد و تکامل خود بررسی می‌شود.
استبداد دینی، به حکومتی گفته می‌شود که با تکیه بر مذهب این استبداد را توجیه و اعمال می‌کند. در فرهنگ سیاسی حکومت‌ استبدادی به نظام تصمیم‌گیری گفته می‌شود که در یک فرد خلاصه می‌شود که قدرتی مافوق همه افراد سرزمینی که بر آن حکم می‌راند دارد. این حاکم را مستبد می‌خوانند که بر اساس تکبر و خودبرتر‌بینی در بسیاری موارد با گفتن جمله‌ای یا حتی کلمه‌ای و یا گوشه چشم و اشاره‌یی می‌تواند جان یک یا گروه بزرگی از مردم را بگیرد و یا اینکه منطقه وسیعی را نابود سازد. حکومت‌های استبدادی انواع مختلفی از استبدادها را نمایندگی می‌کنند که هر چند در پایه‌های شناخته‌شده  با هم مشترک هستند اما متناسب با نوع آن از ویژگیهای منحصر به‌فردی برخوردار می‌شوند که ممکن است در کیفیت و کمیت قربانیان آن حکومت به‌شکل چشم‌گیری تفاوت ایجاد کند. استبداد دینی نوعی از حکومت استبدادی است که این تفاوت کیفی و کمی را به خوبی نشان می‌دهد و بطور مشخص در حکومت جمهوری اسلامی که توسط خمینی بنیانگذاری شده است به اوج خود می‌رسد.


منظور از دینامیزم قرآن نیز گنجایش تغییرپذیری قرآن است. به‌صورتی‌که بتواند هم‌گام با تغییرات محیط (اجتماعی) خود را با زمان منطبق کند. از دیدگاه مجاهدین خلق قرآن دارای دو بخش محکمات و متشابهات است. محکمات در قرآن اشاره به اصول و ارزش‌ها داشته و متشابهات ناظر بر احکام اجتماعی هستند. دینامیزم قرآن توضیح می‌دهد که متشابهات در قرآن در طول زمان تغییر می‌کنند. آنها در زمان خود احکامی مترقی به شمار می‌رفتند اما با رشد بشریت منسوخ شده‌اند. به عنوان مثال در شهر مکه در شرایطی که دختران در هنگام تولد دفن می‌شدند و یا به‌صورت برده مورد استفاده قرار می‌گرفتند، دادن حق حیات اجتماعی و حقوق شهروندی به آنها به همراه اعطای حق ارث حتی به اندازه‌ی نیمی از مردان، یک پیشرفت به شمار می‌رفت، اما امروزه نمی‌توان به نیمه‌ بودن حق ارث در آن دوران استناد کرد. مجاهدین خلق با استناد به آیه‌ی ۱۰۵ سوره‌ی بقره که به نسخ شدن برخی آیات قرآن دلالت دارد، این آیات را منسوخ می‌شمرند و معتقدند باید با توجه به روح حاکم بر قرآن، قوانین متناسب با شرایط روز را تدوین نمود. کتاب دینامیزم قرآن  در سال ۱۳۵۸ توسط سازمان مجاهدین خلق ایران در 70 صفحه منتشر شد<ref>چگونه قرآن بیاموزیم (دینامیزم قرآن)[https://vista.ir/m/b/ejswp]</ref> و مطالب بحث‌انگیزی را در محافل روشنفکری آن روزگار پدید آورد. البته دینامیزم قرآن، سال‌ها پیش از آن در زمان شاه و هنگام تأسیس سازمان مجاهدین یکی از مبانی اندیشه‌ی سازمان مجاهدین خلق بود.
در تاریخ بشر از وقتی که حکومت شکل گرفت مشروعیت هر حکومتی یا ناشی از حمایت مردمی بود و یا استفاده از نیروی زور. استبداد به‌طور عام نوعی از حکومت را بیان می‌کند که در آن مبنای قدرت نه ناشی از حمایت مردمی بلکه ناشی از زور و ثروت بوده است. بسیاری از اندیشمندان در طول تاریخ عامل اصلی جنگ‌ها، نابسامانی‌های اجتماعی، افزایش فاصله طبقاتی را ناشی از استبداد می‌دانند و در مقابل راه حل عمده را «آزادی»‌ اراده‌های مردمی در انتخاب نوع حکومت خود تعریف می‌کنند.  


== ضرورت دینامیزم قرآن ==
== تعریف استبداد ==
در کتاب دینامیزم قرآن که یکی از مبانی اندیشه‌ی مجاهدین خلق ایران است در مورد برخورد دگماتیستی با قرآن اصل شمردن احکام به جای روح و جوهر قرآن می‌نویسد:<blockquote>چگونه بايد قرآن را مطالعه كرد تابه درك و فهم صحيح آن يعني چنان درك و فهمي كه با جوهر و روح آن سازگار باشد نائل آمد؟ چرا که تصاوير عرضه شده از قرآن، در طول تاريخ از محتواي اصيل قرآن تهي شده و از آن جز اسمی باقي نمانده است.<ref name=":1">چگونه قرآن بیاموزیم جلد اول از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> </blockquote>مجاهدین پاسخ این سوال را در استفاده از دینامیزم قرآن می‌دانند. مجاهدین معتقدند اسلام به این دلیل می‌تواند دین همه عصرها و همه نسل‌ها باشد که از پویایی لازم برخوردار است. یعنی دارای مکانیزمی است که پاسخگوی سوالات هر عصر و ارائه دهنده راه حل‌های مناسب برای مشکلات و تضادهای یک جامعه است. مجاهدین اثبات می‌کنند که دینامیزم لازم در قرآن که کتاب اصلی و محوری دین اسلام است وجود دارد. آنها استدلال می‌کنند که در غیر اینصورت هر کتابی پس از چندی کهنه و به درد نخور می‌شود.
استبداد (dictatorship-autocracy-tyranny) واژه‌ای عربی و مصدر باب استفعال است و در لغت به معنی خودکامگی و خودرایی است. به شخصی مستبد می‌گویند که در کاری که شایسته‌ی مشورت است بر رای خود اصرار می‌کند. کلمه‌ی استبداد اگر به طور مطلق ذکر شود، منظور از آن استبداد حاکمان است، چرا که حاکم مستبد با در اختیار داشتن قدرت و ثروت، می‌تواند انسان‌ها را به بدبخت‌ترین موجودات تبدیل کند. نوع حکومتی را که در آن پادشاه و فرمانروا مقید به قانون نباشد و به میل و اراده‌ی خویش عمل نماید، حکومت استبدادی می‌گویند. تعریف استبداد در یک کلام یعنی:


آیا کتاب‌هایی که فرضا در قرن نوزدهم نوشته شده‌اند، در قرن بیستم مورد استفاده قرار می‌گیرند؟ آیا دست‌کم بخشی از آنها دچار فرسودگی و کهولت نشده است؟
تمرکز همه‌ی قدرت و همه‌ی تصمیم گیری‌ها در دست یک نفر.


از دیدگاه مجاهدین قرآن براي هدايت جامعه بشري در بستر تكاملي اجتماعي است. بنابراين با تغييراتي كه در مسير تكامل اجتناب ناپذير است، بايد برخوردي متفاوت داشته باشد. چه بسا هدایتی در یک زمان درست و در زمان دیگر نادرست یا کهنه به شمار رود. واژه‌ی ارتجاع که توسط مجاهدین برای اولین بار نسبت به خمینی و هم فکران او به کار برده شد ناظر بر این است که آن‌ها با تحجر و خشک‌مغزی همه چیز را ایستا می‌بینند و قصد دارند جامعه بشری را صدها سال به عقب برگردانند. از نظر مجاهدین اجرای احکام اسلامی که خمینی از آن دفاع می‌کرد چیزی جز پیروی از قوانین منسوخ شده نیستند و ارتباطی با روح وجوهره‌ی واقعی اسلام که مبتنی بر آزادی و آگاهی انسان است ندارند.<ref name=":0">دینامیزم قرآن چیست؟[http://intnetonline.link/%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B2%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%9F/]</ref>
یا: مراد از استبداد، تصرف کردن یک نفر یا جمعی است در حقوق یک ملت بدون ترس از بازخواست.<ref name=":0">دانشنامه روانشناسی مردمی - علیرضا نوربخش - استبداد دینی چیست؟[https://public-psychology.ir/1398/09/religious-tyranny/]</ref>


== قرآن چگونه کتابی است؟ ==
== استبداد دینی ==
در کتاب دینامیز قرآن در ابتدا از مخاطب سوال می‌شود که دیدگاهش نسبت به قرآن چگونه است. قرآن چه كاركردي دارد و اساسا چه نيازي را برآورده می‌کند و ما چه توقعي بايد از آن داشته باشيم؟
در تاریخ معاصر، عبدالرحمن کواکبی نخستین کسی است که اصطلاح استبداد دینی را در کتاب طبایع الاستبداد در سال ۱۳۱۸ قمري به کار گرفت، اصطلاحی که حدود ده سال بعد از آن میرزاي نائینی در کتاب تنبیه الامه و تنزیه‌المله به کار می‌برد.


مثلا آيا قرآن برای ارائه‌ی علم به انسان آمده است؟ آيا درست است كه در آن به دنبال فرمول‌هاي رياضي باشیم؟ آنچنان که برخی برای اثبات صحت قرآن به کشف مقولات ریاضی در آن می‌پردازند؟
=== نظریه آیت الله نائینی ===
علامه نائینی در میان فقیهان معاصر شیعه، اولین فردی است که از واژه‌ی استبداد دینی سخن به میان آورده و چاره اندیشی کرده است. وی رهایی از این پدیده را به واسطه‌ی رسوخش در قلوب، دشوار می‌داند و دشواری رهایی از استبداد سیاسی را ناشی از توام بودن آن با استبداد دینی می‌داند.


آیا درست است که در آن قوانین فيزيك و شيمي و ساير علوم طبيعي را  جستجو كنيم و يا تشريحات سيستماتيك اقتصادي را از آن طلب نمائيم؟
نایینی در تحلیل خود، استبداد دینی را چنین تعریف می‌کند: که آن عبارت از "ارادت خود سرانه است که منسلکین در زی‌سیاست روحانیه بعنوان دیانت اظهار و ملت جهول را بوسیله فرط جهالت و عدم خبرت به مقتضیات کیش و آیین خود به اطاعتش وا میدارند".<ref name=":1">کتاب تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نائینی ص ۱۲۵</ref> و نتیجه می‌گیرد که علاج شعبه استبداد دینی "اصعب و اشکل همه و در حدود امتناع است" <ref name=":1" />


از نظر سازمان مجاهدین این تلقی‌ها نادرست و بیراهه است. قرآن کتابی است که در تقسیم‌بندی معارف بشری بیشتر در قلمرو فلسفه، علوم اجتماعی و انسان شناسی واقع می‌شود هر چند که در آن می‌توان نشانه‌های از دیگر معارف بشری پیدا کرد. از سویی برای برداشت درست از قرآن باید اصطلاحا آن را تفسیر نمود. منظور از تفسير يك موضوع اين است كه معني و مضمون آن كشف شود و دركي روشن و خالي از ابهام از آن ارائه گردد
به نظر نائینی، استبداد دینی، دو اصل آزادي و برابري را که عین اسلام و عین سعادت امت هستند، پایمال می کند. استبداد دینی براي استبداد سیاسی پشتیبان نیرومندي است، تا استبداد دینی ریشه کن نشود، استبداد حاکم قابل علاج نیست، تا کاخ این استبداد ویران نشود رهایی از دام استبداد سیاسی ممکن نیست. از دیدگاه نائینی مشکل دنیاي اسلام سلطنت استبداد است، منتها این استبداد مشروعیت خود را از دین می گیرد چرا که برخی به نام علمای دین از استبداد، دفاع دینی می‌کنند.<ref name=":0" />


منظور از تفسيرقرآن اينست كه ما را در جهت‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی یاری کند.
نائینی در کتاب تنبیه لامه و تنزیه المله می‌گوید: استبداد دینی، حکومتی خودسرانه است که صفت مشترک حکومت‌های استبدادی است اما از سوی کسانی است که در لباس دین هستند و بعنوان روحانی در جامعه شناخته می‌شوند و بنام سخنگوی دین در جامعه اظهار نظر می‌کنند و ملت بی‌اطلاع و جاهل به دین، به نام اطاعت از دین از این افراد اطاعت می‌کنند.


== موضوعات قرآن ==
=== نظریه آيت‌الله طالقاني ===
مطالب و موضوعات متنوع بيان شده در قرآن را، كه مضمون سوره‌ها و آيات قرآن است را می‌شود به ترتيب زير طبقه بندي كرد .
آيت‌الله طالقاني مقدمه‌ای براي «تنبيه الامه و تنزيه المله» مرحوم نايينی نوشت،
# مسائل و حقايق عام فلسفي:  برخي آيات قرآن، توضيح و بيان عمومي‌ترين حقايق جهان هستي است و ضمن آن به مسائلي پرداخته مي‌شود كه موضوع فلسفه و تبيينات فلسفي است .ضمن اين آيات قرآن ديدگاهها واصول جهان شناختي توحيدي خود را بيان مي‌كند ،مثلا آياتي كه ما را به مبدأ هستي و آفرينش نظم ونظام يگانه و هدفدار كائنات و غايت جهان، رهنمون مي‌شوند.
# حقايق علوم طبیعی    حقايق علمي طبيعي، موضوع پاره‌اي ديگر ازآيات قرآن است كه ضمن آن به جريان تكوين كائنات وپديده‌ها و رخدادهاي طبيعي و تحول و تكامل طبيعت اشاره شده است. از قبيل آياتي در بارة پيدايش و خلقت زمين و آسمان و ستارگان و روند تحول و تكامل آنها .گردش فصول و ايام شب و روز، باد و باران ، كوهها و درياها ، پيدايش حيات و پديده‌هاي حياتي و بسياري مطالب متنوع ديگر از اين قبيل.
# حقايق و مسائل اجتماعي  بخش اعظم قرآن متضمن طرح و بيان مسائلي است كه به حركت اجتماعي مربوط است. در اين آيات چگونگي تحول و حركت جامعه و جوامع بشري چگونگي حركت و موضعگيري‌هاي گروه‌هاي مختلف اجتماع و جريان و فرجام حركت آنها تشريح شده است.
# انسان شناسي  آیات قرآن نشان مي‌دهد كه دين اساسا با جامعه سر و كار دارد و متوجه استقرار يك نظم اجتماعي ويژه است. اسلام با ظهور خود در زمان حيات پيامبر، كه قاعدتا  كامل‌ترين، و خالص‌ترين درك را از قرآن داشت، يك نظام اجتماعي كهنه را بر انداخت و نظم نويني را جايگزين آن كرد. نظمي كه سرعت و نيرو و تأثير تاريخي و جهاني آن شگفت انگيز بوده است. اما قرآن در عين توجه اكيدش بر جامعه متضمن شناخت انسان نیز هست. در بسياري از آيات قرآن انسان طرف خطاب است قرآن است. قرآن در همان حال که به انسان به‌مثابه موجودي اجتماعي مي‌نگرد، فرديت انسان را نيز ناديده نمي‌گيرد و با فرد انسان در عين رابطه متقابل و تنگاتنگش با جامعه  بعنوان كليتي بي‌همتا و موجودي مسئول، سر و كار دارد.


== چگونگی دینامیزم در قرآن ==
در آن مقدمه استبداد دينی را در قالب سه مساله «نتايج و آثار استبداد دينی»، «عوامل به وجودآورنده آن» و «راه‌های چگونگی از بين بردن آن» مطرح كرده است. اين ۳ مساله بسيار اساسی و مهمی است كه مرحوم آيت‌الله طالقانی به آنها می‌پردازد. مرحوم كواكبی می‌گويد: «نويسندگان اروپايی كه دوره استبداد مذهبی را طی كرده بودند (قرون وسطا و حاكميت كليسا) بر اين باورند كه استبداد سياسی از استبداد دينی برمی‌خيزد و گروهی اندك از آنها می‌گويند اگر استبداد دينی مولد استبداد سياسی نباشد دست‌كم با هم برادر و همسر بوده و به هم نيازمند هستند و هر كدام را در خوار گرداندن مردم ياری مي‌رسانند زيرا اولی بر دل‌ها و دومی بر پيكرها حكومت می‌كند.» از نظر مرحوم آيت‌الله طالقانی بارزترين آثار شوم استبداد ديني در ۳ چيز است. نخست اينكه اموال و سرمايه‌های عمومي را برای تامين قدرت و پيشرفت شهوات فردی و جمعی مصرف می‌كند و دست به دست كسان خود می‌گرداند و به مردم بخور و نمير می‌دهد آن‌هم در برابر هزاران ستايش و كرنش. دوم، دين را با اميال و هوس‌های خود تطبيق می‌نمايند و چيزی به نام دين در دين داخل می‌سازند و مردم را از اصول و مبانی دين كه معارض با قدرت‌های بي‌حد است منصرف می‌سازد. سومين چيزی كه نتيجه شوم استبداد دينی است اين است كه عقول و افكار را تحت فشار می‌گذارد و از بروز و رشد استعدادها و بيداری مردم جلوگيری می‌كند.<ref>روزنامه [http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/132551/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A2%D9%8A%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-% اعتماد]</ref>
آیات قرآن به گفته پیامبر اسلام و امام علی و راویان دارای دسته‌بندی با مضمون «محکم و متشابه» است. همین دسته‌بندی است که پویایی (دینامیزم) قرآن را تأمین و تضمین می‌کند. به این ترتیب برخی از آیات قرآن محکم هستند. یعنی بیانگر روح و جوهره‌ی قرآن هستند و برخی تنها حاوی قوانین و احکامی هستند که در زمان خود برای حل مشکلی نازل شده اند. دسته دوم را متشابهات می‌نامند. این آیات در طول زمان منسوخ می‌شوند باید با توجه به روح قرآن قوانین جدیدی را به جای آن‌ها تدوین کرد. از نظر مجاهدین خلق اصل اجتهاد در اسلام نیز به همین دلیل آمده است. مجتهد نه الزاما یک آخوند  و طلبه بلکه کسی است که می‌تواند همین قوانین را با توجه پیام اصلی و محوری قرآن درک و از آن استخراج کند.


=== ناسخ و منسوخ ===
آیت الله سیدمحمود طالقانی در تشریح آیه ۷۹ سوره بقره حدیثی از حضرت امام صادق(ع) می آورد: “و منهم امیون لایعلمون الکتاب الاامانی وان هم الایظنون “(و گروهی از اینها بی سوادانی هستند که کتاب را جز آرزوها بی جا نمی دانند. نیستند اینها مگر آنکه رو به گمان می روند) مضمون حدیث این است که مردی به حضرت صادق سلام الله علیه عرض کرد: عوام یهود از کتاب همان را می دانستندکه از علمای خود شنیده بودند و راهی برای فهم دین جز شنیده ها نداشتند. پس چرا قرآن آنها را از این پیروی وتقلید سرزنش کرده؟ آیا عوام یهود مانند عوام ما نیستند که از علمای خود تقلید می نمایند؟ اگر برای آنها تقلید جایز نباشد برای مسلمانان نیز جایز نیست. آن حضرت فرمود: میان عوام وعلمای آنها با ما از جهتی فرق واز جهتی یکسانی است. اما از آن جهت که مانند هم هستند عامیان ماو آنها را از تقلید علما سرزنش کرد. اما از آن جهت که فرق دارند چنین نیست. آن شخص گفت: ای فرزند رسول خدا بیشتر بیان فرما! فرمود: عوام یهود علمای خود را به دروغ گویی و حرام خوری و رشوه گیری وتفسیر احکام به امید شفاعت ها و ساخت و سازهایی شناختند. چنان تعصباتی از آنها می دیدند که در اثر آن یکسره از آیین خود دست می کشیدند. اگر به زیان کسی بود حق وی را به دیگری می دادند که مستحق نبود و برای خاطر دوستان و طرفداران خود به دیگران ستم می کردند و مرتکب محرمات الهی می شدند. این عوام یهود به حسب تشخیص قلبی خود چنین مردی را باید فاسق شناسند و گفته های آنان را از خدا و واسطه های بین خدا وخلق نمی بایست تصدیق نمایند. چون عوام یهود از این مردم تقلید کردند خداوند مذمتشان کرده که نبایستی گفته آنها را بپذیرند و عمل کنند. بر این عامیان واجب بود که خود در کار رسول خدا نظر می کردند، زیرا دلیل های راستی او واضح تر از آن بود که پوشیده ماند و مشهورتر از آن بود که برای آنان واضح نشود. همچنین عوام امت ما چون فقهای خود را به فسق هویدا وعصبیت خشک و تکالب (سگسگی) بر امور پست و جیفه دنیا و حرام آن شناختند و دیدند که آنها چون به زیان کسی تعصب می ورزیدند از میانشان می برند واز هستی اش می اندازند گرچه سزاوار آن باشد که کارش اصلاح شود و چون به سود کسی سرتعصب آیند به وی نیکی و دستگیری می کنند گرچه سزاوار خواری و اهانت باشد پس ازعوام کسی که از این گونه فقها پیروی نماید مانند عوام یهود است که خداوند مذمتشان کرده است. اما فقهایی که نگهدار نفس ونگهبان دین، مخالف هوی و فرمانبر امر مولای خود باشند به سود مردم عوام است که ازوی تقلید و پیروی نمایند و این اوصاف جز به بعض فقهای شیعه راست نمی آید چه از آنهایی که بر مرکب قبایح و فواحش به روش فاسقان فقهای عامه سوارنداز آنان از طرف ما گفته ای نپذیرید وهیچ ارزش واحترامی برای آنها نیست.<ref>روزنامه [https://www.magiran.com/article/1678979 رسالت]</ref>
در خود قرآن آمده است که برخی آیات نسخ می‌شوند


مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ  مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . بقره 106
=== استبداد دینی از نگاه طبقاتی ===
حکومتها جدای از ماهیت افراد حکومت کننده و حتا بالاترین فرد حکومتی که ممکن است تمامی اهرمهای قدرت را در دست خود قبضه کرده باشد دارای یک ماهیت طبقاتی هم هستند. به این مفهوم که نماینده طبقه‌ای از جامعه هستند و تامین کننده منافع آن طبقه می‌باشند. حکومت‌های دوره قاجار اساسا نماینده طبقه فئودالها در ایران بوده و حکومت پهلوی هم تا رفرم اصلاحات ارضی در ۱۳۴۱ همین نمایندگی طبقاتی را ادامه می‌داده و شاه در اساس یک کلان فئودال محسوب می‌شده و تنها پس از چرخش محمدرضا پهلوی به سوی آمریکا در این تاریخ است که از کلان زمین‌دار (به دلیل اصلاحات ارضی) خارج شده و نمایندگی طبقه بورژوازی را که مطلوب آمریکا بوده است عهده‌دار می‌شود و تامین کننده منافع این طبقه می‌گردد.  


در خود قرآن آمده است که برخی آیات نسخ می‌شوند
اما نکته در مورد استبداد دینی و حکومتهایی که این ماهیت را دارا می‌باشند این است که اساسا نمایندگی طبقه‌ای در آنها دیده نمی‌شود و بالاترین مقام این نوع حکومتها که مستبدی است که دین و اهرم‌های قدرت ناشی از دین را برای برپایی و ادامه حکومتش برگزیده است منحصرا یک فرد است که می‌تواند طیف گسترده‌ای از هم‌پالگی‌های دینی‌اش را که لزوما به طبقه خاصی وابسته نیستند به خدمت گرفته و بوسیله آنها حکومت استبدادی خود را ادامه دهد. پیامد ناشی از این ویژگی در جامعه این است که تاثیرگذاری طبقه‌یی بر روی حاکم وجود ندارد و لذا حاکم مستبد به طرز افسار گسیخته‌ای می‌تواند نظر خویش را اعمال کرده و دامنه دیکتاتوریش را که با مستندات دینی توجیه می‌کند به هر اندازه لازم برای بقای حکومتش گسترش دهد. این ویژگی به حاکم مستبد این امکان را می‌دهد که نزدیکترین کسان خود را نیز به محض مخالفت با نظر شخص خودش از دور قدرت خارج کند و توصیه هیچ دور و نزدیکی را نپذیرد. نمونه از دور خارج کردن آیت الله منتظری که در مخالفت با فتوای قتل‌عام ۶۷ خمینی اتفاق افتاد را می‌توان از نمونه‌های بارز کارکرد این ویژگی شمرد.


مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ  مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . بقره 106
== استبداد دینی جمهوری اسلامی ==
جمهوری اسلامی حاکم بر ایران نوعی از استبداد دینی است که برخی ناظران آن را بدترین نوع آن دانسته‌اند. جمهوری اسلامی در پایه روی اصل «ولایت فقیه» استوار است که با توجه به دامنه اختیارات مندرج در قانون اساسی این نظام می‌توان نمادی کامل از استبداد دینی را در آن دید. این امر بخصوص با افزوده شدن کلمه «مطلقه» و تبدیل [[رژیم ولایت فقیه|ولایت فقیه]] به ولایت مطلقه فقیه اثبات می‌شود. نگاهی به اختیارات مندرج در اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی این دامنه اختیارات را به خوبی نشان می‌دهد.<ref>اصل ۱۱۰ قانون [http://www.shora-rc.ir/Portal/home/?news/12410/237109/19005/%D8%A7%D8%B5%D9%84-110-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D9%8A اساسی]</ref> 


هر آيه‏‌اى را كه نسخ كنيم يا فروگذاريم، بهتر از آن يا همانندش را در ميان  آوريم، آيا نمیدانى كه خداوند بر هر كارى تواناست‏.
=== نمونه‌هایی از کارکرد استبداد دینی ===


مـوارد  نـسخ در قرآن بسيار است از جمله تبديل عده زنی که همسرش فوت کرده است از يك سال ( بقره - آیه 240 ) به چـهـار مـاه و ده روز  ( بقره - آیه 234 ) و يا تغيير و تحويل قبله از بيت المقدس به سوى كعبه( بقره ،آیه 144)
==== قتل‌عام ۶۷ ====
[[قتل‌عام ۶۷]] که در آن به فتوای خمینی بیش از ۳۰ هزار مخالف سیاسی زندانی که بیش از ۹۰٪ آنان از مجاهدین بودند در کمتر از ۲ ماه اعدام شدند از بارزترین کارکردهای سیاه استبداد دینی حاکم بر ایران است.


آیت‌الله طالقانی در جلد اول کتاب پرتوی از قرآن می‌نویسد :
==== جنگ ایران و عراق ====
استمرار جنگ ایران و عراق از نمونه‌های بارز دیگر اعمال این اصل است که علیرغم واسطه‌گریهای داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی خمینی شخصا روی ادامه آن اصرار داشت و می‌گفت حتا اگر یک خشت هم در تهران باقی بماند باید تا رفع فتنه از عالم ادامه یابد. جنگی که به ۱ میلیون کشته از طرف ایران و ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت برای کشور ایران منجر شد. این جنگ تنها پس از اینکه خمینی از ناحیه دیگری احساس خطر برای کل بقای نظامش کرد پایان یافت.


« نسخ در اصطلاح ، برداشتن صورتیست از محل اول خود و قراردادن در جای مناسب دیگر، یا گذاردن صورت دیگری به جای آن....چون هر آیه کوچک وبزرگ ،تکوینی وتشریعی را از کتاب هستی و قانونی، یا از ذهنها و خاطره‌ها (او ننسها) برداریم، برتر و گزیده‌تر از آنرا میآوریم .نأت بخیر منها..... »<ref>پرتوی از قرآن - جلد اول</ref>
==== کرونا ====
کرونا بر اساس آمار اپوزسیون ایران که به گفته و اسناد اشخاص و مراجع حکومتی مستند می‌شود تا تاریخ این نوشتار یعنی ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ از ۱۰۳ هزار نفر نیز گذشته است که به نسبت جمعیت ایران در صدر جدول تلفات انسانی این ویروس قرار می‌گیرد. اصرای شخص ولی فقیه که استبداد دینی ایران را نمایندگی می‌کند بر پنهان‌کاری و عدم اختصاص بودجه به موقع و اولویت دادن حتا نیروهای نیابتی استبداد دینی در دیگر کشورها در تخصیص بودجه بر مبارزه با کرونا عامل اصلی گسترش و کلان تلفات انسانی شده است. مخالفین خامنه‌ای و روحانی و حکومت استبداد دینی را متهم می‌کنند که جمهوری اسلامی استراتژی کلان تلفات انسانی<ref>استراتژی کلان تلفات [https://article.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%AA%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%9B-%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%D8%A7%DA%A9-%D9%81%D9%86%D8%A7-%D9%BE%D8% انسانی]</ref> را برای جلوگیری از قیام مردم برگزیده است و تعداد قربانیان هیچ اهمیتی در این نظرگاه ندارد.


براساس این تفسیرها مسئله ناسخ و منسوخ، جهانشمول است  یعنی هر پدیده ای چه در طبیعت و چه در اجتماع و چه در قرآن، که منسوخ میشود، پدیده ای و آیه‌ای  برتر از آن جایگزینش می‌گردد.
در همین رابطه در سایت دویچه وله فارسی آمده است: ابوالفضل قدیانی(از اعضای رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که مورد تایید شخص خمینی نیز بوده است) "سلطه جبارانه" خامنه‌ای، "استبداد دینی" و"ولایت فقیه" را مشکلی بزرگ‌تر از کرونا دانسته و گفته ۱۰ درصد ثروتی که خامنه‌ای تصاحب کرده برای مبارزه با کرونا و فقر ناشی از آن کافی است. او سیاست‌ رهبر جمهوری اسلامی و کل نظام «زیر فرمان او» را به باد انتقاد گرفته و نوشته است: «حقیقت این است که در انتخاب میان جان و سلامت انسان‌ها و پول و اقتصاد، علی خامنه‌ای پول را بر جان و سلامت و حیثیت و آبروی انسان‌ها ترجیح می‌دهد.» او معتقد است که حسن روحانی هم از همین قماش است که گفته «اگر دومیلیون نفر هم از کرونا بمیرند بهتر از آن است که سی میلیون گرسنه به خیابان‌ها بیایند».<ref>قدیانی: سلطه خامنه‌ای و استبداد دینی مشکلی بزرگ‌تر از [https://www.dw.com/fa-ir/%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1% کرونا]</ref>
 
به این ترتیب تمامی پدیده های هستی در یک مسیر تکاملی به جلو حرکت می‌کنند. همواره کهنه منسوخ می‌شود و نو جای آن‌را می‌گیرد.
 
از دیدگاه [[سید محمود طالقانی|آیت‌الله طالقانی]] توقفی در تکامل جهان در حیطه طبیعت و جامعه وجود ندارد زیرا که این توقف به معنای تحدید (محدود کردن) صفات و ذات خداوند است.
 
تمامی پدیده‌ها تا هنگامی‌که با شرایط تطبیق داشته باشند باقی می‌مانند اما با اگر نتوانند خود را تطبق دهند منسوخ می‌شوند و از میان می‌روند و سپس پدیده‌های متکامل‌تری جای آن‌ها را می‌گیرد.
 
در تاریخ تکامل جانورانی چون دایناسورها با جثه های بسیار بزرگ هنگامی که به دلیل خونسرد بودن نتوانستند با شرایط خود را منطبق کنند از میان رفتند و موجوداتی که قدرت آداپتاسیون داشتند جای آن‌ها را گرفتند.
 
به این ترتیب قانون نسخ که قرآن  از آن سخن می‌گوید همان قانون گذار پدیده‌ها از کهنه به نو ــ از ساده به پیچیده ، است.
 
=== محکم و متشابه ===
در قرآن آمده است: <blockquote>هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ<ref>آل عمران آیه هفتم</ref></blockquote>ترجمه:<blockquote>اوست كسى كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد پاره‏ اى از آن آيات محكم است آنها اساس كتاب‌اند و [پاره‏‌اى] ديگر متشابهاتند. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‏ جويى از متشابه آن پيروى مى كنند. تأویل آن‌را  جز خدا و ريشه‏ داران در دانش كسى نمى‌داند. آنان که مى‏‌گويند ما ايمان آورديم به آن‌چه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمى‌‏شود.</blockquote>محکمات، آیاتی هستند که دیدگاهها ونظرگاه‌های اساسی اسلام را تبیین می‌کنند. محکم به‌معنی متقن، قطعی، پابرجا و استوار است. قوانینی که با تغییر شرایط و گذشت زمان به‌طور نسبی تغییری نمی‌کنند. محکمات ۹۰% آیات قرآن‌ را تشکیل می‌دهند.
 
آیات متشابه اغلب حکم‌هایی هستند که در شرایطی خاص ابلاغ شده اند و اکنون منسوخ هستند. یعنی در زمان خود کاربرد تاکتیکی داشته‌اند و تضادهای اجتماعی را در شرایط خاصی حل کرده‌اند
 
متشابه در لغت به‌معنی پوشیده، یا آن‌ چیزی است که دارای دو معنی است. متشابهات با پیشرفت علوم طبیعی، علوم اجتماعی، اقتصادی وسیاسی،قبض و بسط می یابند. احکام متشابه اگر تغییر نکنند در شرایط متفاوت حتی ضد اصول و در تضاد با روح و جوهر اصول عمل‌ می‌کنند.  
 
==== یک مثال از متشابهات ====
به عنوان مثال قرآن در ده‌ها آیه تأکید کرده‌است که هیچ انسانی بر هیچ‌ انسانی برتری ندارد جز آن‌که در تقوا از او برتر باشد. این آیه نشان‌گر دعوت قرآن به برابری و به ویژه برابر زن و مرد است. در آیات دیگری که جزو متشابهات قرآن است ارث زن نصف مرد در نظر گرفته شده است.<ref>سوره نساء - آیه چهار</ref>  باید توجه داشت که قرآن در شرایطی نازل شد که هنوز مناسبات برده‌داری بر جهان آن‌‌ روز حاکم بود. در آن شرایط هیچ حقوقی برای انسان‌ها به‌رسمیت شناخته نمی‌شد. در جزیره العرب، زنان حتی حق حیات هم نداشتند. در چنین شرایطی اسلام تصریح می‌کند که زن می‌تواند نصف مرد ارث ببرد و یا شهادت دو زن، معادل یک مرد پذیرفته می‌شود! یعنی به‌رسمیت‌شناختن حق استقلال اقتصادی و هویت مستقل اجتماعی برای زنان. امری که باتوجه به شرایط آن ‌روزگار یک تحول بسیار مهم محسوب می‌شد. اما  با گذشت زمان و رشد آگاهیها و تحولات تاریخی، این امر نیز بایدمتحول و منطبق شود. زیرا با محکمات قرآن که تاکید بر برتری نداشتن انسان‌ها نسبت به یکدیگر دارد در تضاد است. برای درک اهمیت قائل‌شدن آن میزان استقلال برای زن، باید توجه داشت که در اروپا تا نیمه قرن بیستم، زنان از حقوق مستقل اقتصادی محروم بودند! پس این حکم در دورانی که زن هیچ گونه حق حیات اجتماعی نداشت و چون برده‌ای خرید و فروش می‌شد یک دستاورد در راستای احقاق حقوق زنان بود.
 
لذا به‌خوبی روشن می‌شود که این احکام، سمت‌گیری مشخصی را دنبال می‌کنند. اما این سمت‌گیری می‌بایستی که گام‌به‌گام و در هرمرحله معین از تکامل اجتماعی صورت گیرد. این‌جاست که مفهوم «محکم و متشابه» در اسلام روشن می‌شود، زیرا قرآن، کتاب همه دوران‌های تاریخ است.
 
خود قرآن در این باره می‌گوید:<blockquote>کتاباً مّتشابهاً مّثانی</blockquote>یعنی کتابی که دارای قدرت انطباق و انعطاف با شرایط مختلف زمانی است. کتابی که متعلق به همه دورانها است و دچار کهولت نمی‌شود.
 
از این برداشت‌های مختلف از آیات قرآن و همچنین با تعمق در خود قرآن،به ویژه از آیه 106 سوره بقره (آیه نسخ) می‌توان نتیجه گرفت که، با دگرگونی شرایط جامعه، آیاتی از قرآن هم منسوخ می‌شوند ، به گفته مسعود رجوی «تشابه» به زبان امروزی، مصداق دینامیسم و صور ناپیداست که در جریان تکامل بارز و آشکار می‌شود و مصداق پیدا می‌کند.<ref name=":2">دینامیسم قرآن و دو نوع اسلام سراپا متضاد مسعود [https://www.mojahedin.org/news/140145/%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AF%D9%88-%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%BE%D8%A7-%D9%85%D8%AA%D8%B6%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%B رجوی]</ref>
 
این آیات آنهایی اند که با شرایط جدید منطبق نیستند
 
به عنوان مثال از دیدگاه مجاهدین احکامی که در مورد زنا و حکم شلاق و یا اعدامدر قرآن آمده است تماما جزو متشابهات است و در شرایط کنونی منسوخ هستند. در مورد حکم سنگسار باید گفت که در تمامی قرآن در هیچ‌کجا اشاره‌ای به آن نشده است و حتی در متشابهات نیز وجود ندارد.
 
به این ترتیب تمامی آیاتی که در مورد قصاص در قرآن وجود دارند منسوخ‌اند و نمی‌توان به آن‌ها استناد کرد زیرا با محکمات قرآن در تضاد هستند.
 
براساس این آیه ، قصاص باید برای جامعه حیات و زندگی بیآورد
 
وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ<ref>سوره بقره - آیه ۱۷۹</ref>
 
یعنی هر قانونی که در جامعه براساس قصاص، در مورد مجرمین به اجرا در می‌آید، باید برای آن جامعه حیات و زندگی به همراه بیاورد. پس اگر  نتیجه حاصل شده از آن چنین نباشد آن آیه منسوخ است. قصاص به عنوان حکمی متشابه در قرآن در حقیقت برای محدود کردن مجازات یک قتل یا یک نقص عضو حداکثر به معادل آن و نه بیشتر، نازل شده است. در آن دوران گاه یک قتل یا نقص عضو به جنگ‌ها و کشتارهای قبلیه‌ای منجر می‌شد.
 
مجاهدین معتقدند در طی حکومت جمهوری اسلامی دست و پا بریدن ،شلاق زدن در زندان و در ملأ عام ، چشم در آوردن و اجرای ده‌ها مجازات دیگر تحت نام قصاص چیزی جز  ارتجاع و [[بنیادگرایی اسلامی|بنیادگرایی]] نیست. اعمالی که البته نه حتی برای مراعات قوانین اسلام بلکه برای حفظ بقای حکومت انجام می‌شود. این اعمال نه تنها برای جامعه حیات و زندگی بوجود نیاورده بلکه باعث کشتن روح انسان‌ها شده است.
 
=== اجتهاد ===
از دیدگاه مجاهدین خلق اجتهاد در دین اسلام به این دلیل وجود دارد که باید آیات متشابه را با زمان و شرایط موجود منطبق کرد. مسعود رجوی در سخنرانی خود تحت عنوان [[دو اسلام سراپا متضاد]] توضیح می‌دهد که اصولی چون نماز ثابت هستند و چیزی به آن‌ها اضافه یا کم نمی شود. آنچه باید در اجتهاد انجام شود منطبق کردن قرآن و دین با شرایط زمانه است.
 
== مخالفین دینامیزم قرآن ==
در اسلام جریانی که آن‌را امروزه [[بنیادگرایی اسلامی|بنیادگرایی]] می‌نامند به دینامیزم قرآن معتقد نیستند. آن‌ها به اجرای احکام قرآن درست مانند همان‌که در گذشته بوده است اصرار دارند. خمینی و هم‌فکران او در این دسته قرار می‌گیرند. همچنین بنیادگرایان سنی چون القاعده یا داعش چنین تفکری دارند.
 
در تاریخ اسلام افراد دیگری نیز بوده اند که اسلام را دینی پویا و دینامیک می‌دانستند. در این میان [[محمد حنیف‌نژاد]] بنیانگذار [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] اولین کسی است که با همین تفکر این سازمان را تأسیس کرد. آن‌ها از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ به تدوین ایدئولوژی سازمان خود پرداختند. «زدودن غبار ارتجاع از دین» تعبیری است که مجاهدین درباره‌ی این دوران به کار می‌برند.
 
در کتاب دینامیزم قرآن از منتشرات سازمان مجاهدین خلق به آیه‌ای از قرآن اشاره می‌شود که در مورد کسانی که به متشابهات قرآن استناد می‌کنند چنین گفته است:<blockquote>فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ</blockquote><blockquote>آنهاییکه در درونشان مرض است، به آیات متشابه می‌چسبند و در صدد تأویل و توجیه آنها برمی‌آیند و فتنه می‌کنند.</blockquote><blockquote>وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ .</blockquote><blockquote>در حالیکه تاویل این آیات متشابه را پروردگار جهانیان میداند و خردمندان و دانشمندان!</blockquote>اگر یک مکتبی نتواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد ،همچون موجوداتی که نتوانستند خود را با محیط خود تطبیق دهند ، از تکامل خارج شده ،منسوخ شده وجای خود را بالاجبار به مکتبی متکاملتر میدهد. این قانون وسنت مسیر تکامل جهان از آغاز پیدایش هستی بوده است.سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا. سوره فتح ،آیه 23
 
قانون الهى از پيش همين بوده و در قانون الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت
 
اسلام با اتکا به نهاد اجتهاد.. ایدئولوژی توحیدی با وجود محکمات و متشابهات ، ناسخ ومنسوخ در قرآن از این دینامیزم وپویایی برخوردار است و قدرت تطابقی در هر شرایطی را داراست و بنابراین ماندگارست وجاودان....<ref>پژواک ایران - علی دیانتی</ref>
 
== مسعود رجوی؛ دینامیزم قرآن ==
مسعود رجوی در سخنانی در مورد دینامیزم قرآن چنین می‌گوید: <blockquote>در تشیع و اسلام انقلابی و در اسلام مجاهدین، نخستین ویژگی، پویایی و دینامیسم آن است. اسلام یک شریعت خشک و منجمد نیست. اگر این دین مربوط به هزاره‌های پیشین است، خوب دیگر چرا باید به آن چسبید؟ ولش کنید. چطور است که آخوندها از آخرین دستاوردهای فنی، علمی و حرفه‌یی و تخصصی پایان قرن بیستم استفاده می‌کنند، اما جزائیات و قصاص رژیمشان متعلق به هزاره‌های پیشین است؟ از آخوندها بپرسید چرا دنبال موشکهای میان‌برد و دوربرد و سلاحهای شیمیایی و اتمی و میکروبی هستید و دنبال همان چرخ و چاه و اسب و منجنیق نیستید؟ این آخوندها تا دهه سی و چهل و سالهای 1350 ریش تراشیدن را هم حرام می‌دانستند. خمینی به صراحت این را می‌گفت. حتماً یادتان هست برخی از آخوندها تلفن، ماشین، قطار و رادیو و تلویزیون را هم حرام می‌دانستند...ریش تراشی، غنا و شطرنج همه حرام بودند. اما دست و پا بریدن و سنگسار حلال است، آن هم با کلمه تکبیر. این حکم‌های شلاق زدن و سنگسار را چه کسی داده است؟ کدام مرجع؟ کدام ملا؟ که آن را به‌عنوان جزای اسلامی معرفی می‌کنید. لعنت خدا بر او باد و بر آل خمینی و هر کس چنین کند و چنین بگوید. پس سنت پیامبر و حضرت علی و باب اجتهاد، محکم و متشابه و دینامیسم اسلام و قرآن چه شد؟ ...  این همه در فضیلت سوره قدر گفته شده و این‌که حتی مستحب است به هنگام وضو گرفتن خوانده بشود، چون به‌اندازه گذاری و دینامیسم مربوط است، چون به گذار از مراحل کمی و رسیدن به جهش و رشد کیفی مربوط است، رمز ماندگاری و جوانی قرآن و اسلام انقلابی است. آخر یک اسلام فعال، پویا و رزمنده و انطباق یابنده (به مفهوم تکاملی آن) داریم و یک اسلام متحجر خشک ارتجاعی. یادتان هست روزی که خمینی با قاضی القضاتش پشت تصویب لایحه قصاص بودند، نشریه مجاهد آشکارا و با تیتر درشت آن را نه فقط ضداسلامی، بلکه یک «لایحه ضدانسانی» معرفی کرد.<ref name=":2" /></blockquote>
 
== مریم رجوی؛ دینامیزم قرآن ==
مریم رجوی در مورد ديناميزم اسلام و قرآن  ميگويد: <blockquote>ملايان تأكيد ميكنند كه قوانين و احكام اسلامي بايد عيناً به‌ همان شكل 1400سال پيش اجرا شود. اما آيات قرآن نشان ميدهد كه احكام نبايد دگمهاي لايتغير تلقي شود، بلكه بايد با تغيير شرايط، جاي خود را به‌ احكام جديدي بدهد كه براي پيشرفتهاي بشري و مقتضيات اجتماعي راه باز مي‌كند.</blockquote><blockquote>او از جمله در دیدگاه 10 ماده‌ای<ref>کنفرانس ضد بنیادگرایی ۶ سپتامبر ۲۰۰۸ - لوور پاریس</ref> خود می‌گوید:</blockquote><blockquote>5ـ اسلام دين برابري زن و مرد است. نخستين ايمان آورنده به اسلام، خديجه كبري، الگوي جاودان رهايي و برابري است. برطبق پيام حقيقي اسلام زنان در رهبري سياسي جامعه بايد مشاركت برابر داشته باشند.</blockquote><blockquote>7ـ با اعتقاد به ديناميزم اسلام شريعت آخوندي و اجراي مقررات 1400سال پيش تحت نام اسلام را رد مي‌كنيم. آيات قرآن، دگمهاي لايتغير براي زندگي اجتماعي و اقتصادي مردم را رد مي‌كند. اسلام براي پيشرفت جامعه بشري و ارتقا مناسبات انسانها راه باز مي كند. سنگسار و ديگر مجازاتهاي عصر حجر ربطي به اسلام ندارد</blockquote><blockquote>8ـ اسلام قوانيني را كه توسط منتخبان مردم وضع شده باشد، محترم مي‌شمارد. اصل اجتهاد، برخلاف داعيه ملايان ترغيب كنندهٌ مشاركت عمومي در ادارة جامعه است.</blockquote><blockquote>9ـ هرگونه تحميلي به مردم بر ضد اسلام حقيقي است. چه در عبادتها، چه در شعائر و چه در پوشش. مجازات زنان به خاطر نپذيرفتن نوع خاصي از پوشش بر ضد اسلام است.</blockquote><blockquote>10ـ  آپارتايد جنسي ملايان هيچ ربطي به اسلام ندارد. كما اين كه در مراسم حج زنان و مردان دوشادوش يكديگر بدون هيچ‌گونه جداسازي در يك محيط گردهم مي‌آيند.</blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
<span dir="RTL"></span><references />
<span dir="RTL"></span><references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۳

استبداد دینی، به حکومتی گفته می‌شود که با تکیه بر مذهب این استبداد را توجیه و اعمال می‌کند. در فرهنگ سیاسی حکومت‌ استبدادی به نظام تصمیم‌گیری گفته می‌شود که در یک فرد خلاصه می‌شود که قدرتی مافوق همه افراد سرزمینی که بر آن حکم می‌راند دارد. این حاکم را مستبد می‌خوانند که بر اساس تکبر و خودبرتر‌بینی در بسیاری موارد با گفتن جمله‌ای یا حتی کلمه‌ای و یا گوشه چشم و اشاره‌یی می‌تواند جان یک یا گروه بزرگی از مردم را بگیرد و یا اینکه منطقه وسیعی را نابود سازد. حکومت‌های استبدادی انواع مختلفی از استبدادها را نمایندگی می‌کنند که هر چند در پایه‌های شناخته‌شده با هم مشترک هستند اما متناسب با نوع آن از ویژگیهای منحصر به‌فردی برخوردار می‌شوند که ممکن است در کیفیت و کمیت قربانیان آن حکومت به‌شکل چشم‌گیری تفاوت ایجاد کند. استبداد دینی نوعی از حکومت استبدادی است که این تفاوت کیفی و کمی را به خوبی نشان می‌دهد و بطور مشخص در حکومت جمهوری اسلامی که توسط خمینی بنیانگذاری شده است به اوج خود می‌رسد.

در تاریخ بشر از وقتی که حکومت شکل گرفت مشروعیت هر حکومتی یا ناشی از حمایت مردمی بود و یا استفاده از نیروی زور. استبداد به‌طور عام نوعی از حکومت را بیان می‌کند که در آن مبنای قدرت نه ناشی از حمایت مردمی بلکه ناشی از زور و ثروت بوده است. بسیاری از اندیشمندان در طول تاریخ عامل اصلی جنگ‌ها، نابسامانی‌های اجتماعی، افزایش فاصله طبقاتی را ناشی از استبداد می‌دانند و در مقابل راه حل عمده را «آزادی»‌ اراده‌های مردمی در انتخاب نوع حکومت خود تعریف می‌کنند.

تعریف استبداد

استبداد (dictatorship-autocracy-tyranny) واژه‌ای عربی و مصدر باب استفعال است و در لغت به معنی خودکامگی و خودرایی است. به شخصی مستبد می‌گویند که در کاری که شایسته‌ی مشورت است بر رای خود اصرار می‌کند. کلمه‌ی استبداد اگر به طور مطلق ذکر شود، منظور از آن استبداد حاکمان است، چرا که حاکم مستبد با در اختیار داشتن قدرت و ثروت، می‌تواند انسان‌ها را به بدبخت‌ترین موجودات تبدیل کند. نوع حکومتی را که در آن پادشاه و فرمانروا مقید به قانون نباشد و به میل و اراده‌ی خویش عمل نماید، حکومت استبدادی می‌گویند. تعریف استبداد در یک کلام یعنی:

تمرکز همه‌ی قدرت و همه‌ی تصمیم گیری‌ها در دست یک نفر.

یا: مراد از استبداد، تصرف کردن یک نفر یا جمعی است در حقوق یک ملت بدون ترس از بازخواست.[۱]

استبداد دینی

در تاریخ معاصر، عبدالرحمن کواکبی نخستین کسی است که اصطلاح استبداد دینی را در کتاب طبایع الاستبداد در سال ۱۳۱۸ قمري به کار گرفت، اصطلاحی که حدود ده سال بعد از آن میرزاي نائینی در کتاب تنبیه الامه و تنزیه‌المله به کار می‌برد.

نظریه آیت الله نائینی

علامه نائینی در میان فقیهان معاصر شیعه، اولین فردی است که از واژه‌ی استبداد دینی سخن به میان آورده و چاره اندیشی کرده است. وی رهایی از این پدیده را به واسطه‌ی رسوخش در قلوب، دشوار می‌داند و دشواری رهایی از استبداد سیاسی را ناشی از توام بودن آن با استبداد دینی می‌داند.

نایینی در تحلیل خود، استبداد دینی را چنین تعریف می‌کند: که آن عبارت از "ارادت خود سرانه است که منسلکین در زی‌سیاست روحانیه بعنوان دیانت اظهار و ملت جهول را بوسیله فرط جهالت و عدم خبرت به مقتضیات کیش و آیین خود به اطاعتش وا میدارند".[۲] و نتیجه می‌گیرد که علاج شعبه استبداد دینی "اصعب و اشکل همه و در حدود امتناع است" [۲]

به نظر نائینی، استبداد دینی، دو اصل آزادي و برابري را که عین اسلام و عین سعادت امت هستند، پایمال می کند. استبداد دینی براي استبداد سیاسی پشتیبان نیرومندي است، تا استبداد دینی ریشه کن نشود، استبداد حاکم قابل علاج نیست، تا کاخ این استبداد ویران نشود رهایی از دام استبداد سیاسی ممکن نیست. از دیدگاه نائینی مشکل دنیاي اسلام سلطنت استبداد است، منتها این استبداد مشروعیت خود را از دین می گیرد چرا که برخی به نام علمای دین از استبداد، دفاع دینی می‌کنند.[۱]

نائینی در کتاب تنبیه لامه و تنزیه المله می‌گوید: استبداد دینی، حکومتی خودسرانه است که صفت مشترک حکومت‌های استبدادی است اما از سوی کسانی است که در لباس دین هستند و بعنوان روحانی در جامعه شناخته می‌شوند و بنام سخنگوی دین در جامعه اظهار نظر می‌کنند و ملت بی‌اطلاع و جاهل به دین، به نام اطاعت از دین از این افراد اطاعت می‌کنند.

نظریه آيت‌الله طالقاني

آيت‌الله طالقاني مقدمه‌ای براي «تنبيه الامه و تنزيه المله» مرحوم نايينی نوشت،

در آن مقدمه استبداد دينی را در قالب سه مساله «نتايج و آثار استبداد دينی»، «عوامل به وجودآورنده آن» و «راه‌های چگونگی از بين بردن آن» مطرح كرده است. اين ۳ مساله بسيار اساسی و مهمی است كه مرحوم آيت‌الله طالقانی به آنها می‌پردازد. مرحوم كواكبی می‌گويد: «نويسندگان اروپايی كه دوره استبداد مذهبی را طی كرده بودند (قرون وسطا و حاكميت كليسا) بر اين باورند كه استبداد سياسی از استبداد دينی برمی‌خيزد و گروهی اندك از آنها می‌گويند اگر استبداد دينی مولد استبداد سياسی نباشد دست‌كم با هم برادر و همسر بوده و به هم نيازمند هستند و هر كدام را در خوار گرداندن مردم ياری مي‌رسانند زيرا اولی بر دل‌ها و دومی بر پيكرها حكومت می‌كند.» از نظر مرحوم آيت‌الله طالقانی بارزترين آثار شوم استبداد ديني در ۳ چيز است. نخست اينكه اموال و سرمايه‌های عمومي را برای تامين قدرت و پيشرفت شهوات فردی و جمعی مصرف می‌كند و دست به دست كسان خود می‌گرداند و به مردم بخور و نمير می‌دهد آن‌هم در برابر هزاران ستايش و كرنش. دوم، دين را با اميال و هوس‌های خود تطبيق می‌نمايند و چيزی به نام دين در دين داخل می‌سازند و مردم را از اصول و مبانی دين كه معارض با قدرت‌های بي‌حد است منصرف می‌سازد. سومين چيزی كه نتيجه شوم استبداد دينی است اين است كه عقول و افكار را تحت فشار می‌گذارد و از بروز و رشد استعدادها و بيداری مردم جلوگيری می‌كند.[۳]

آیت الله سیدمحمود طالقانی در تشریح آیه ۷۹ سوره بقره حدیثی از حضرت امام صادق(ع) می آورد: “و منهم امیون لایعلمون الکتاب الاامانی وان هم الایظنون “(و گروهی از اینها بی سوادانی هستند که کتاب را جز آرزوها بی جا نمی دانند. نیستند اینها مگر آنکه رو به گمان می روند) مضمون حدیث این است که مردی به حضرت صادق سلام الله علیه عرض کرد: عوام یهود از کتاب همان را می دانستندکه از علمای خود شنیده بودند و راهی برای فهم دین جز شنیده ها نداشتند. پس چرا قرآن آنها را از این پیروی وتقلید سرزنش کرده؟ آیا عوام یهود مانند عوام ما نیستند که از علمای خود تقلید می نمایند؟ اگر برای آنها تقلید جایز نباشد برای مسلمانان نیز جایز نیست. آن حضرت فرمود: میان عوام وعلمای آنها با ما از جهتی فرق واز جهتی یکسانی است. اما از آن جهت که مانند هم هستند عامیان ماو آنها را از تقلید علما سرزنش کرد. اما از آن جهت که فرق دارند چنین نیست. آن شخص گفت: ای فرزند رسول خدا بیشتر بیان فرما! فرمود: عوام یهود علمای خود را به دروغ گویی و حرام خوری و رشوه گیری وتفسیر احکام به امید شفاعت ها و ساخت و سازهایی شناختند. چنان تعصباتی از آنها می دیدند که در اثر آن یکسره از آیین خود دست می کشیدند. اگر به زیان کسی بود حق وی را به دیگری می دادند که مستحق نبود و برای خاطر دوستان و طرفداران خود به دیگران ستم می کردند و مرتکب محرمات الهی می شدند. این عوام یهود به حسب تشخیص قلبی خود چنین مردی را باید فاسق شناسند و گفته های آنان را از خدا و واسطه های بین خدا وخلق نمی بایست تصدیق نمایند. چون عوام یهود از این مردم تقلید کردند خداوند مذمتشان کرده که نبایستی گفته آنها را بپذیرند و عمل کنند. بر این عامیان واجب بود که خود در کار رسول خدا نظر می کردند، زیرا دلیل های راستی او واضح تر از آن بود که پوشیده ماند و مشهورتر از آن بود که برای آنان واضح نشود. همچنین عوام امت ما چون فقهای خود را به فسق هویدا وعصبیت خشک و تکالب (سگسگی) بر امور پست و جیفه دنیا و حرام آن شناختند و دیدند که آنها چون به زیان کسی تعصب می ورزیدند از میانشان می برند واز هستی اش می اندازند گرچه سزاوار آن باشد که کارش اصلاح شود و چون به سود کسی سرتعصب آیند به وی نیکی و دستگیری می کنند گرچه سزاوار خواری و اهانت باشد پس ازعوام کسی که از این گونه فقها پیروی نماید مانند عوام یهود است که خداوند مذمتشان کرده است. اما فقهایی که نگهدار نفس ونگهبان دین، مخالف هوی و فرمانبر امر مولای خود باشند به سود مردم عوام است که ازوی تقلید و پیروی نمایند و این اوصاف جز به بعض فقهای شیعه راست نمی آید چه از آنهایی که بر مرکب قبایح و فواحش به روش فاسقان فقهای عامه سوارنداز آنان از طرف ما گفته ای نپذیرید وهیچ ارزش واحترامی برای آنها نیست.[۴]

استبداد دینی از نگاه طبقاتی

حکومتها جدای از ماهیت افراد حکومت کننده و حتا بالاترین فرد حکومتی که ممکن است تمامی اهرمهای قدرت را در دست خود قبضه کرده باشد دارای یک ماهیت طبقاتی هم هستند. به این مفهوم که نماینده طبقه‌ای از جامعه هستند و تامین کننده منافع آن طبقه می‌باشند. حکومت‌های دوره قاجار اساسا نماینده طبقه فئودالها در ایران بوده و حکومت پهلوی هم تا رفرم اصلاحات ارضی در ۱۳۴۱ همین نمایندگی طبقاتی را ادامه می‌داده و شاه در اساس یک کلان فئودال محسوب می‌شده و تنها پس از چرخش محمدرضا پهلوی به سوی آمریکا در این تاریخ است که از کلان زمین‌دار (به دلیل اصلاحات ارضی) خارج شده و نمایندگی طبقه بورژوازی را که مطلوب آمریکا بوده است عهده‌دار می‌شود و تامین کننده منافع این طبقه می‌گردد.

اما نکته در مورد استبداد دینی و حکومتهایی که این ماهیت را دارا می‌باشند این است که اساسا نمایندگی طبقه‌ای در آنها دیده نمی‌شود و بالاترین مقام این نوع حکومتها که مستبدی است که دین و اهرم‌های قدرت ناشی از دین را برای برپایی و ادامه حکومتش برگزیده است منحصرا یک فرد است که می‌تواند طیف گسترده‌ای از هم‌پالگی‌های دینی‌اش را که لزوما به طبقه خاصی وابسته نیستند به خدمت گرفته و بوسیله آنها حکومت استبدادی خود را ادامه دهد. پیامد ناشی از این ویژگی در جامعه این است که تاثیرگذاری طبقه‌یی بر روی حاکم وجود ندارد و لذا حاکم مستبد به طرز افسار گسیخته‌ای می‌تواند نظر خویش را اعمال کرده و دامنه دیکتاتوریش را که با مستندات دینی توجیه می‌کند به هر اندازه لازم برای بقای حکومتش گسترش دهد. این ویژگی به حاکم مستبد این امکان را می‌دهد که نزدیکترین کسان خود را نیز به محض مخالفت با نظر شخص خودش از دور قدرت خارج کند و توصیه هیچ دور و نزدیکی را نپذیرد. نمونه از دور خارج کردن آیت الله منتظری که در مخالفت با فتوای قتل‌عام ۶۷ خمینی اتفاق افتاد را می‌توان از نمونه‌های بارز کارکرد این ویژگی شمرد.

استبداد دینی جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی حاکم بر ایران نوعی از استبداد دینی است که برخی ناظران آن را بدترین نوع آن دانسته‌اند. جمهوری اسلامی در پایه روی اصل «ولایت فقیه» استوار است که با توجه به دامنه اختیارات مندرج در قانون اساسی این نظام می‌توان نمادی کامل از استبداد دینی را در آن دید. این امر بخصوص با افزوده شدن کلمه «مطلقه» و تبدیل ولایت فقیه به ولایت مطلقه فقیه اثبات می‌شود. نگاهی به اختیارات مندرج در اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی این دامنه اختیارات را به خوبی نشان می‌دهد.[۵]

نمونه‌هایی از کارکرد استبداد دینی

قتل‌عام ۶۷

قتل‌عام ۶۷ که در آن به فتوای خمینی بیش از ۳۰ هزار مخالف سیاسی زندانی که بیش از ۹۰٪ آنان از مجاهدین بودند در کمتر از ۲ ماه اعدام شدند از بارزترین کارکردهای سیاه استبداد دینی حاکم بر ایران است.

جنگ ایران و عراق

استمرار جنگ ایران و عراق از نمونه‌های بارز دیگر اعمال این اصل است که علیرغم واسطه‌گریهای داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی خمینی شخصا روی ادامه آن اصرار داشت و می‌گفت حتا اگر یک خشت هم در تهران باقی بماند باید تا رفع فتنه از عالم ادامه یابد. جنگی که به ۱ میلیون کشته از طرف ایران و ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت برای کشور ایران منجر شد. این جنگ تنها پس از اینکه خمینی از ناحیه دیگری احساس خطر برای کل بقای نظامش کرد پایان یافت.

کرونا

کرونا بر اساس آمار اپوزسیون ایران که به گفته و اسناد اشخاص و مراجع حکومتی مستند می‌شود تا تاریخ این نوشتار یعنی ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ از ۱۰۳ هزار نفر نیز گذشته است که به نسبت جمعیت ایران در صدر جدول تلفات انسانی این ویروس قرار می‌گیرد. اصرای شخص ولی فقیه که استبداد دینی ایران را نمایندگی می‌کند بر پنهان‌کاری و عدم اختصاص بودجه به موقع و اولویت دادن حتا نیروهای نیابتی استبداد دینی در دیگر کشورها در تخصیص بودجه بر مبارزه با کرونا عامل اصلی گسترش و کلان تلفات انسانی شده است. مخالفین خامنه‌ای و روحانی و حکومت استبداد دینی را متهم می‌کنند که جمهوری اسلامی استراتژی کلان تلفات انسانی[۶] را برای جلوگیری از قیام مردم برگزیده است و تعداد قربانیان هیچ اهمیتی در این نظرگاه ندارد.

در همین رابطه در سایت دویچه وله فارسی آمده است: ابوالفضل قدیانی(از اعضای رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که مورد تایید شخص خمینی نیز بوده است) "سلطه جبارانه" خامنه‌ای، "استبداد دینی" و"ولایت فقیه" را مشکلی بزرگ‌تر از کرونا دانسته و گفته ۱۰ درصد ثروتی که خامنه‌ای تصاحب کرده برای مبارزه با کرونا و فقر ناشی از آن کافی است. او سیاست‌ رهبر جمهوری اسلامی و کل نظام «زیر فرمان او» را به باد انتقاد گرفته و نوشته است: «حقیقت این است که در انتخاب میان جان و سلامت انسان‌ها و پول و اقتصاد، علی خامنه‌ای پول را بر جان و سلامت و حیثیت و آبروی انسان‌ها ترجیح می‌دهد.» او معتقد است که حسن روحانی هم از همین قماش است که گفته «اگر دومیلیون نفر هم از کرونا بمیرند بهتر از آن است که سی میلیون گرسنه به خیابان‌ها بیایند».[۷]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ دانشنامه روانشناسی مردمی - علیرضا نوربخش - استبداد دینی چیست؟[۱]
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ کتاب تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نائینی ص ۱۲۵
  3. روزنامه اعتماد
  4. روزنامه رسالت
  5. اصل ۱۱۰ قانون اساسی
  6. استراتژی کلان تلفات انسانی
  7. قدیانی: سلطه خامنه‌ای و استبداد دینی مشکلی بزرگ‌تر از کرونا