کاربر:Javad/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''فاز سیاسی'''، به دوره‌ای گفته می‌شود که مجاهدین خلق ایران در آن به مدت ۲/۵ سال فعالیت‌هایشان را به شکل مسالمت‌آمیز سیاسی دنبال می‌کردند. به این دوره فاز سیاسی گفته می‌شود چون بعد از این مدت، مجاهدین خلق مجبور به ورود به فاز نظامی و در نتیجه رو در رویی با خمینی شدند. در سال ۱۳۵۷ رژیم شاه تحت فشارهای داخلی، تظاهرات مردمی و فشارهای بین‌المللی زندانیان سیاسی را آزاد کرد، آخرین دسته از زندانیان سیاسی که عمدهٔ مجاهدین را شامل می‌شد، یک هفته پس از فرار شاه از ایران و ۱۲روز قبل از ورود خمینی، در روز ۳۰ دی ۱۳۵۷ از زندان‌های شاه آزاد شدند.
'''نهیلیسم یا پوچ گرایی'''


از ویژگی‌های برجسته فاز سیاسی و دوره ۲/۵ ساله‌ای که مجاهدین خلق از بهمن ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰ به آن فاز سیاسی می‌گفتند، فضای باز سیاسی برای تمامی گروه‌ها و سازمان‌ها و جریان‌هایی بود که می‌توانستند در این دوره به نفع جریان خود تبلیغ کنند و خودشان را در میان مردم معرفی کنند و گردهم‌آیی و تظاهراتی را نیز برگزار کنند. البته در همین دوره هر چه جلوتر می‌رفت فضای باز سیاسی رو به بسته شدن می‌رفت و روزانه سرکوب‌ و اختناق توسط جریان حاکم و وابسته به خمینی بیشتر می‌شد در نتیجه دایره فعالیت گروه‌های سیاسی کمتر می‌شد. با گذشت زمان رفته رفته خمینی ارگان‌های خود را مستقر کرد و آزادی‌های سیاسی محدودتر شد و پس از دو سال و نیم به انتهای خود رسید و به نقطه‌ای ختم شد که دیگر هیچ گروهی اجازه فعالیت سیاسی نداشتند، خصوصا مجاهدین خلق که دستور مشخص از طرف خمینی برای سرکوب آنها صادر شده بود و روزانه مجاهدین توسط پاسداران خمینی دستگیر می‌شدند و در بسیاری موارد در گردهم‌آیی‌هایی که سازمان مجاهدین برگزار می‌کرد توسط نیروهای خمینی که به دسته‌های چماقدار معروف شده بودند مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند، به طوری که تا ۳۰ خرداد نیروهای خمینی ۵۰ تن از مجاهدین خلق را کشتند و تا همان زمان هم سازمان مجاهدین هیچ‌گونه پاسخ متقابل به  کشتار و سرکوب رژیم خمینی نداده بود. لازم به یادآوری است علت این‌که خمینی در صدد سرکوب سازمان مجاهدین برآمد این بود که رهبری سازمان مجاهدین روی آزادی تأکید داشتند و نیز حاضر به همدستی و همکاری با خمینی در سرکوب دیگر گروه‌ها نشدند. خمینی در ملاقات با مسعود رجوی از رهبر مجاهدین خواست در مبارزه با مارکسیست‌ها (سرکوب آنها) به خمینی کمک کند که مسعود رجوی نپذیرفت. مجاهدین همچنین با اصل ولایت فقیه مادام‌العمر مخالف بودند. خمینی پس از انقلاب از آنجایی که مجاهدین نیروی مسلمان بودند مایل بود مجاهدین را در کنار خود داشته باشد در همین رابطه رفسنجانی به مجاهدین گفت شما که باسواد و انقلابی بودید نیامدید و ما مجبور شدیم از خارج نفرات را برای پست‌های حکومتی بیاوریم. در نتیجه در تاریخ ۳۰ خرداد سال ۶۰ اتمام حجت سازمان مجاهدین خلق ایران با رژیم خمینی بود و از این زمان فاز نظامی مجاهدین اعلام شد و مجاهدین از این پس دیگر در مقابل رژیم خمینی به شکل نظامی وارد شدند.
نیهیلیسم که در میانه قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه به صورت عمومی مطرح شد، مکتبی در ابتدا فکری و در ادامه سیاسی بود که با ویرانی های جنگ جهانی دوم توسعه ی بیشتری پیدا کرد. جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد.


مسعود رجوی در اولین سخنرانی خودش پس از زندان، در ۴ بهمن ۱۳۵۷ بر ضرورت آزادی و دموکراسی به عنوان مهمترین دستاورد انقلاب ضد سلطنتی تأکید کرد، وی از این که قیام ضد سلطنتی را «انقلاب اسلامی» بخواند خودداری نمود و خواهان یک انقلاب دموکراتیک شد. همچنین وی از تأیید مطلق خمینی خودداری کرد.
نهیلیسم؛ تاریخچه و نظریه پردازان آن


== فعالیت مسالمت آمیز مجاهدین  ==
جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد. این نوشته به دنبال آن است که مکتب نیهیلیسم، شاخصه‌ها و تاریخچه آن را مرور کند.
در سال ۱۳۵۷ رژیم شاه تحت فشارهای داخلی، تظاهرات مردمی و فشارهای بین‌المللی زندانیان سیاسی را آزاد کرد، آخرین دسته از زندانیان سیاسی که عمدهٔ مجاهدین را شامل می‌شد، یک هفته پس از فرار شاه از ایران و ۱۲روز قبل از ورود خمینی، در روز ۳۰ دی ۱۳۵۷ از زندان‌های شاه آزاد شدند.


مسعود رجوی در اولین سخنرانی خودش پس از زندان، در ۴ بهمن ۱۳۵۷ بر ضرورت آزادی و دموکراسی به عنوان مهمترین دستاورد انقلاب ضد سلطنتی تأکید کرد، وی از این که قیام ضد سلطنتی را «انقلاب اسلامی» بخواند خودداری نمود و خواهان یک انقلاب دموکراتیک شد. همچنین وی از تأیید مطلق خمینی خودداری کرد.
واژه‌شناسی نیهیلیسم


او همچنین در مصاحبه با کیهان به تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ گفت: سقوط دیکتاتوری قدمی از راه طولانی انقلاب است<ref>کیهان-۱۸ بهمن ۱۳۵۷- شماره۱۰۶۳۲</ref>
اصطلاح "نیهیلیسم" برگرفته از واژه لاتین "nihil" به معنای هیچ، معادل واژه‌ی فرانسوی "rein" و واژه انگلیسی "nothing" است. اما این واژه در زبان فارسی معادل‌های متفاوتی از جمله "هیچ‌انگاری"، "پوچ‌گرایی"، "نیست‌گرایی" یا "بی‌معنی‌انگاری" دارد.


مسعود رجوی در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ بر سر مزار دکتر محمد مصدق سخنرانی کرد و در آنجا هم به خواسته‌های مجاهدین اشاره کرد، او گفت:
'''تاریخچه مکتب نیهیلیسم'''
[[پرونده:300px- DA A9 D9 84 DB 8C D8 B4 D9 87 D9 85 D8 B5 41d744b966ff3f0089893fafef6afd0d.jpg|بندانگشتی|
مصاحبه روزنامه کیهان با مسعود رجوی
]]
<blockquote>«این جمهوری بایستی حافظ حق و حقوق تمامی مردم باشد که در سراسر کشور زندگی می‌کنند، این جمهوری بخصوص باید در نهایت عدل و بلکه بیشتر، در نهایت قسط، تمام آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در مورد طبقات و نیروهای مختلف مردم اعاده کند». (۱۴ اسفند ۱۳۵۷)</blockquote>سازمان مجاهدین خلق ایران همچنین خواستار مشارکت مردم برای برقراری یک حاکمیت ملی و دموکراتیک گردیدند و استراتژی خود را نیز بر این اساس استوار نمود.


سازمان مجاهدین خلق ایران در این دوران به فعالیت‌های مسالمت آمیز سیاسی و اجتماعی پرداخت. نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تیراژ آن تا ۶۰۰ هزار نسخه رسید.
استفاده از لغت nihil را برای اولین‌بار می‌توان به صاحبان کلیسا در جریان حمله به شکاکیت کلاسیک نسبت داد، اما نیهیلیسم به عنوان یک اصطلاح فلسفی که بعد‌ها به عنوان یک مکتب شناخته شد، ابتدا در متن نامه‌ای از هرمان یاکوبی (ایده‌آلیست پساکانتی) به فیشته در سال ۱۷۹۹ به کار رفته است. همچنین شهرت این اصطلاح و استفاده عمومی از آن را باید ابداع '''ایوان تورگینیف'''، رمان نویس روس بدانیم. او از این واژه در توصیف شخصیت "بازاروف" در رمان "پدران و پسران" برای اولین‌بار در سطح غیر تخصصی بهره جست.


سازمان مجاهدین خلق ایران در فرودین ۱۳۵۷ در بیانیه ای تحت عنوان «برنامه مرحله‌ای و انتظارات حداقل» خواسته‌های خود را از جمهوری اسلامی چنین بیان کرد:
'''نیهیلیسم فلسفی را می‌توان به طور عمده به دو شاخه تقسیم کرد''':


متن این بیانیه چنین بود:
نیهیلیسم معرفت‌ شناختی
* اعمال حق کامل حاکمیت ملی بر جمیع منابع ملی و به‌ویژه نفت و ابطال کلیهٌ قراردادهای ننگین استعماری در این رابطه.
* بنیانگذاری ارتش مردمی
* تضمین آزادی کامل مطبوعات، احزاب و اجتماعات سیاسی با هر عقیده و مرام.
* تأمین کامل حقوق سیاسی و اجتماعی زنان فارغ از هر محدودیت استثماری طبقاتی.
* رفع ستم مضاعف از همه شاخه‌ها، تنوعات قومی و ملی وطنمان در کلیه استانهای کشور و تأمین جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت و یکپارچگی تجزیه‌ناپذیر کل کشور؛
* استقلال کامل دانشگاه‌ها و مدارس عالی و ادارهٔ آنها تحت نظر شورای دانشگاه با مشورت دانشجویان و کارمندان.
* لغو کلیهٔ مقررات ضدکارگری و تدوین قانون جدید کار با نظر خود کارگران؛
* دهقانان محروم ایران به هیچ مرجع دولتی بدهکاری ندارند؛
* قطع هرگونه تحمیل دولتی و شهرداریها بهبازاریان و اصناف و کمک بهاحیای بازار و صنایع ملی؛
* تأمین کامل معیشت، مسکن و تحصیلات کارمندان جزء دولتی و دوایر خصوصی و خانوادهٔ آنها به‌خصوص آموزگاران و دبیران و لغو تمام دیون آنان به مراجع دولتی.
* تحریم سیاسی و اقتصادی دولتهای نژادپرست؛
* خروج از همهٔ پیمانهای آشکار و پنهان ننگین استعماری چه سیاسی و چه نظامی و ورود به بلوک کشورهای غیرمتعهد؛
* استمرار و مداومت در بسیج توده‌های مردم به‌منظور مواجههٔ قاطع دسته جمعی با تمام مشکلات و تنگناهای سیاسی، اقتصادی و نظامی احتمالی»<ref>نشریه پیام خلق شماره 2 ـ 12 فروردین1357</ref>


=== درخواست خمینی از مجاهدین خلق ===
نیهیلیسم وجود شناختی
چند روز قبل از ورود خمینی به ایران، پسرش احمد، که در پاریس بود با آقای رجوی تماس گرفت و به وی گفت شما در میان مردم از حمایت زیادی برخوردارید و اگر یک حزب سیاسی تأسیس کنید، میلیونها جوان به شماخواهند پیوست. چند هفته بعد، احمد در تهران در ملاقاتی به رجوی گفت اگر شما از امام حمایت کنید و با مخالفانش مبارزه کنید، همه درها به رویتان باز خواهد شد و همه امکانات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. رجوی با رد پیشنهادهای خمینی، گفت ما خواهان برقراری یک حکومت ملی و دموکراتیک هستیم و اگر خمینی در این مسیر حرکت کند البته برای او جانبازی هم خواهیم نمود.<ref>دموکراسی خیانت شده-صفحهٔ ۱۳۶</ref>


در ماه‌های بعد احمد خمینی به نوعی رابط پدرش با مجاهدین بود. او در استمرار این رابطه از طرف پدرش از مجاهدین خواست در ازاء مشارکت در حاکمیت، اولا خمینی را به عنوان امام بپذیرند و ثانیاً مبارزه با مارکسیت‌ها را به عهده بگیرند. این خواسته از طرف مجاهدین رد شد.
متفکرانی که معتقد به وجه معرفت شناختی آنند، وجود هرگونه معرفت و بنیان شناختی را منکرند؛ اما در مقابل وجه هستی شناختی نیهیلیسم به یک اعتبار، اساسا جهان خارج و وجود هر چیزی بیرون از ذهن را منکر می‌شود. (تقریبا نزدیک به همان چیزی که می‌توان به برخی ایده آلیست‌های افراطی همانند بارکلی نسبت داد.)


مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:
نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی


در همان حوالی ۲۲ بهمن ۵۷، خمینی یک شب پسرش احمد را که بسیار به مجاهدین ابراز ارادت و سمپاتی می‌کرد نزد من فرستاد. هنوز رژیم شاه به طور کامل سقوط نکرده بود و ما هم دو سه هفته بود که از زندان آزاد شده بودیم. ........ برجسته‌ترین حرفهایش … این بود که:
در کنار این تقسیم‌ها گونه دیگری از نیهیلیسم همواره در ساحت عمومی جامعه بروز و ظهور بیشتری داشته‌ است. این شاخه که آن را می‌توان نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی نامید که از سال ۱۸۶۰ تا حوالی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صحنه سیاست روسیه روی کار بوده‌ است. آنچه را که می‌توان شاخصه اصلی این مکتب در جهت سیاسی آن بدانیم، به چالش کشیدن قدرت کلیسا با رد کردن ماهیت دوگانه انسان مشتمل بر روح و بدن و همچنین از طرف دیگر قدرت‌های سکولار با نفی حقوق الهی حاکمان است. به بیان دقیق‌تر این گروه که بعد‌ها دست به ترور و خراب کاری و آشوب نیز زدند، در راه به رسمیت شناخته‌شدن آزادی‌های فردی با هرگونه قدرت و نظام اجتماعی از جمله حکومت، کلیسا و خانواده به مبارزه پرداختند.


علیه کمونیستها موضع گیری کنید!
'''ویژگی اصلی نیهیلیسم'''


و با هر کس که «امام» وارد جنگ شد، شما هم وارد جنگ شوید! که در این‌صورت همه درها به‌رویتان باز خواهد شد<ref>استراتژی قیام و سرنگونی- مسعود رجوی</ref>.
ایده اصلی


یک سال بعد در بهار۱۳۵۹، رجوی با رفسنجانی که در آن زمان عضو شورای انقلاب و وزیر کشور خمینی بود، در محل شورای انقلاب رژیم خمینی، ملاقات کرد و انبوه اسناد مربوط به تقلبات ایادی رژیم در انتخابات مجلس را به‌وی ارائه داد. رفسنجانی به او گفت «اینها را کنار بگذارید. شما سازمان دارید، توان اداره امور را دارید وخوشنام و خوش‌سابقه هستید، اگر امام و ولایت فقیه را قبول می‌کردید همه درها به‌رویتان باز می‌شد. شما ما را مجبور کرده‌اید رئیس‌جمهور و وزیر و وکیل از خارج بیاوریم». رجوی به او پاسخ داد: «شما انتظار نداشته باشید که ما هیچگاه چماقداری و انحصارطلبی را، آن‌هم تحت نام اسلام بپذیریم»<ref>دموکراسی خیانت شده-صفحهٔ ۱۳۷</ref>.
نیهیلیسم را در بادی امر باید بیشتر یک احساس و نه یک فلسفه‌ی تام و کامل دانست. اهمیت این نکته در آن است که شاید اصلی‌ترین مدعای نیهیلیست‌ها رد هرگونه فلسفه و معرفت علمیست. نیهیلیسم با اعتقاد به بی‌پایه و اساس‌بودن چیز‌ها و همچنین تببین بی‌ارتباطی آن‌ها سعی در القای نوعی شکاکیت مدرن را دارد. همچنین باید نقش بدبینی را به عنوان چاشنی این رویکرد لحاظ کرد. چنان که آرتور شوپنهاور، معروف به فیلسوف بدبین در جایی می‌گوید: ما موجوداتی بی‌معنا هستیم.


=== کاندیداتوری مسعود رجوی ===
مولفه‌ها
در سال۵۸، مجاهدین، مسعود رجوی را به‌عنوان کاندیدای ریاست جمهوری اعلام کردند. این کاندیداتوری، مورد حمایت قشرها وسیع مردم به‌خصوص اقلیتهای مذهبی و قومی، جوانان، زنان و دانشگاهیان قرار گرفت<ref>دموکراسی خیانت شده</ref>


وی روز ۱۵ دی ۱۳۵۸ در یک کنفرانس خبری در نخستین انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت:
به طور کلی برای هرگونه رویکرد نیهیلیستی مولفه‌هایی از جمله نداشتن هدف اجتماعی، شکاکیت افراطی، بی‌اعتنایی به جهان، بی‌اعتقادی به هدف‌دار بودن دنیا، خود فراموشی، نفرت‌داشتن از حیات اجتماعی‌فرهنگی، اظهار عجز درباره توانایی ذهن آدمی و .. را می‌توان نام برد.
[[پرونده:کاندیداتوری مسعود رجوی.jpg|alt=کاندیداتوری مسعود رجوی از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|کاندیداتوری مسعود رجوی]]
<blockquote>«ما بدون اینکه در فکر و خیال برد و باخت باشیم، یا کسب عنوان و مقام نظرمان را جلب کرده باشد… موفقیت نفس این تجربه را که همان مشارکت فعال نیروهای انقلابی از این قبیل است آرزو می‌کنیم».</blockquote>اولین میتینگ انتخاباتی سازمان مجاهدین خلق ایران روز ۲۰ دی ۵۸ در دانشگاه تهران در میان هواداران و اعضای سازمان برگزار گردید. ابتدا موسی خیابانی در سخنانی گفت:<blockquote>«ما بر حسب مسئولیت‌ها و وظایفمان وارد این صحنه شده‌ایم و نه از روی جاه‌طلبی. اگر اهل جاه‌طلبی بودیم درها به روی ما بسته نبود. ما همیشه رنج‌ها را تحمل می‌کنیم چون زندگی یک انقلابی یعنی تحمل همین رنج‌ها. کاندیدای منتخب سازمان مجاهدین خلق به خاطر گذراندن کوران مبارزاتی سال‌های گذشته، معنی حرف‌هایش را می‌فهمد، معنی این برنامه را می‌داند و به الزامات و مشکلات پیاده شدن آن واقف است.»</blockquote>خمینی که تهدید را جدی تشخیص داده بود ــ با وجود آن‌که متعهد شده بود در مورد کاندیداهای ریاست‌جمهوری اظهارنظر نکند ــ طی یک فتوای مذهبی، اعلام کرد که مسعود رجوی به‌دلیل رأی ندادن به ولایت‌فقیه و قانون اساسی مبتنی بر آن، نمی‌تواند کاندیدای ریاست‌جمهوری باشد و به این ترتیب از شرکت وی در انتخابات جلوگیری کرد.


روز ۲۹ دی ماه ۱۳۵۸ یعنی همان روز که خمینی مانع کاندیداتوری رجوی شد، مسعود رجوی در پیامی از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری انصراف داده و اعلام کرد:
'''شروع یک ایده نهیلیستی'''
[[پرونده:پیام مسعود رجوی به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند.jpg|alt=پیام مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند|بندانگشتی|357x357پیکسل|پیام مسعود رجوی به کسانی که از کاندیداتوری او حمایت کردند]]
<blockquote>«بایستی خاضعانه به شما بگویم که اگر این مبارزه انتخاباتی بازنده‌ای داشته باشد، آن بازنده من نیستم».</blockquote>


اروند آبراهامیان در کتاب «مجاهدین ایران» در این زمینه می‌نویسد:<blockquote> «کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین… بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبههٌ دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیست‌های ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمن‌ها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیت‌های برجسته مورد حمایت قرار گرفت، از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، ۵۰ نویسندهٌ شناخته‌شدهٌ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانوادهٌ شهیدان اولیهٌ مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد»<ref>روزنامه لوموند تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۸۰</ref>.</blockquote>‌در دیماه ۵۸، وقتی خمینی طی یک فتوا، کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری را لغو کرد. همان زمان اریک رولو از روزنامه نگاران روزنامه لوموندنوشت:<blockquote>«اگر امام خمینی نامزدی ریاست‌جمهوری رجوی را در ژانویه گذشته کنار نمی‌زد، به‌گفته شخصیت‌های متفاوت، او میلیونها رأی را به‌خود اختصاص می‌داد. چرا که از حمایت اقلیتهای قومی و مذهبی برخوردار بود و از حقوق برابری و خودمختاری آنها حمایت می‌کرد، همچنین بخش مهمی از آرای زنان، که خواستار آزادی خود می‌باشند، و نیز جوانانی که خواهان حکومت روحانیت ارتجاعی نیستند، نصیب او می‌شد». </blockquote>
درباره شروع یک ایده نیهیلیستی و در ادامه آن یک مکتب، می‌توان نوعی سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام اجتماعی را مشاهده کرد. این وازدگی عموما منجر به ناتوانی در هضم یا پذیرش ارزش‌ها و در نهایت انکار آن ارزش‌ها می‌شود، به طوری که مثلا در ابتدا عصیان و هجمه مکاتب نوظهوری در ضدیت با هر نگرشی (مثلا ضد هنر) را در برمی‌گیرد. همین رویکرد و به طور کلی‌تر، رویکرد اومانیستی (انسان‌گرایانه)، در مقابل مدرنیته و پیدایش ماشین و ابزاری‌شدن زندگی غربی مسئله‌ای تحت عنوان "بازگشت انسان به خود" را مطرح می‌کند.


==== مجاهدین و قانون اساسی ====
نیچه و نیهیلیسم
سازمان مجاهدین خلق در ۱۷ آبان ۱۳۵۸ در مورد قانون اساسی مفاد هفت‌گانه‌ای منتشر ساخت و افزود: <blockquote>«تا زمانی که پیشنهادهای هفت‌گانه آنها در متن قانون اساسی مراعات نشود، به قانون اساسی رأی مثبت نخواهند داد»</blockquote>'''این مفاد هفت‌گانه عبارت بودند از:'''
# محدود نمودن حقوق مالکیت و تصرف در چارچوب قرآن
# منوط کردن بهره‌وری از زمین و محصول به کسی که بر روی آن کار کرده‌است.
# تصریح حاکمیت مردم که تنها از طریق یک مجلس و یک قانون واحد انقلابی و اسلامی بیان می‌کنند.
# اداره و تصدی کلیه امور کشور از طریق شوراهای واقعی.
# اعاده حقوق همه ملت‌ها و اقدام مبنی بر تعیین سرنوشت و اداره کلیه امور داخلی‌شان در چارچوب تمامیت ارضی خدشه ناپذیر کشور.
# تصمین آزادی احزاب و گروه‌ها.
# الغای تمام قرادادهای استعماری و قطع همه وابستگی‌ها و ملی کردن کلیه سرمایه‌گذاری‌ها و سهام مربوط.


=== شرکت مجاهدین در مجلس شورای ملی  ===
نیچه در کتاب اراده‌ی معطوف به قدرت (will too power) با ذکر این جمله که نیهیلیسم دم در ایستاده است، از فاجعه‌ای عظیم در دو سده آینده سخن می‌گوید که آن همان نیهیلیسم است. او علل گرایش به نیهیلیسم را نه فساد و مشکلات اجتماعی بلکه شک در ارزش‌های اخلاقی با افول مسیحیت می‌داند، اما فلسفه نیچه با نیهیلیسم تمام نمی‌شود. او اگر چه پیامبر ظهور نیهیلیسم در تمامی وجوه زندگی انسان بود، نیهیلیسم را مقدمه‌ای برای طرحی نو می‌دانست. او معتقد بود که تا زمانی که انسان طعم نیهیلیسم را نچشد متوجه ارزش این ارزش‌های اخلاقی نشده و نمی‌تواند به ارزش‌های جدیدی متعهد شود. اینجاست که نیچه با به کارگیری اصطلاح باز ارزش گذاری ارزش‌ها (revaluation of all values) سعی در ایجاد طرحی نو دارد.
انتخابات مجلس شورای ملی که بعداً به مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد، صحنه دیگر مصاف نیروهای سیاسی در ایران بود، سازمان مجاهدین خلق ایران هم به طور فعال در این انتخابات شرکت کرد، اما هیچ‌یک از کاندیداهای او به مجلس راه پیدا نکردند. با وجودی که مسعود رجوی با ۵۳۰ هزار رأی به دور دوم راه پیدا کرد و بنابر آماری که وزارت کشور جمهوری اسلامی اعلام کرد، سازمان مجاهدین خلق ایران در رتبه دوم قرار گرفت، اما در دور دوم نیز هیچ فردی از مجاهدین نتوانست به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند<ref>وبسایت بی‌بی‌سی [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin فارسی] ۳۰ خرداد ۱۳۹۰–۲۰ ژوئن ۲۰۱۱</ref>.


در این باره محمد اقبال می‌گوید:<blockquote>«من آن موقع عضو انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات بودم، یکی از ۷ نفری که نظارت و برگزاری انتخابات مجلس را بر عهده داشت… شب همان روز انتخابات… به چند حوزه شمارش آرا سر زدیم… آرای متعلق به برادر مجاهد مسعود رجوی را خیلی ساده چیده بودند یک گوشه ای و یک حاج آقایی را هم گذاشته بودند آن بالا که می‌گفت این آرای منافقین است و نمی‌شمردند!... می‌گفت خیالتان جمع باشد، منافقین را کنار گذاشتیم».</blockquote>این حذف گسترده مجاهدین، شروع یک تخاصم آشکار از جانب حکومت علیه مجاهدین بود، مجاهدین تلاش داشتند با استفاده از آزادی‌های سیاسی و بکارگیری نیروها و هوادارانشان خمینی را مجبور کنند، همان قانون اساسی را که مجاهدین به آن رأی نداده بودند، اجرا کند، با اینهمه تلاش برای احتراز از یک تقابل و رویارویی جدی به نتیجه نمی‌رسید.
نیهیلیسم در ایران


=== کلاس‌های تبیین جهان مسعود رجوی ===
'''صادق هدایت''' را بی‌گمان باید شناخته شده‌ترین نویسنده ایرانی منسوب به نیهیلیسم دانست. در مورد جهان‌بینی صادق هدایت و ارتباط آن با نیهیلیسم دو دیدگاه عمده وجود دارد:
بعد از انقلاب ضد سلطنتی مسعود رجوی کلاس‌های درس فلسفه‌ای را تحت عنوان تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف برگزار می‌کرد که در آن ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران را، توضیح و تشریح می‌نمود.


در این کلاس بیش از ۱۰ هزار نفر شرکت می‌کردند و پس از برگزاری کلاس نیز، نوارهای صوتی و ویدئویی و متون آن بصورت جزوه و کتاب در سراسر ایران توزیع می‌شد
عده‌ای معتقدند زندگی انسان در نگاه صادق هدایت بی‌معنا، پوچ و خالی از هرگونه هدف معقولی است. با پذیرش این دیدگاه اساسا باید صادق هدایت را یک نیهیلیست بدانیم.


در بهار ۱۳۵۹ [[روح‌الله خمینی|خمینی]] با انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها را تعطیل کرد، که همین امر موجب تعطیلی کلاس‌های درس مسعود رجوی شد.
عده‌ای دیگر اما معتقدند هدایت زندگی را پوچ و عبث نمی‌دانست، بلکه او زندگی زمانه‌اش را و شرایط اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی زمانه‌اش را ناامیدکننده و بیهوده می‌دانست که دست به خودکشی زده است. عبدالعلی دستغیب در کتاب "نقد آثار صادق هدایت" مفصلا و با ذکر شاهد مثال از این دیدگاه دفاع می‌کند.


روزنامه فرانسوی لوموند دربارهٔ این کلاسها نوشت:<blockquote>«یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفه‌ای مقایسه‌ای است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعداز ظهر تدریس می‌کند، حدود ۱۰ هزار نفر با ارائهٔ کارت ورودی در زمین چمن دانشگاه شریف به مدت سه ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا می‌دهند»<ref>روزنامهٔ فرانسوی لوموند-۱۱ اسفند ۱۳۵۸</ref>.</blockquote>لوموند در مورد این کلاس‌ها اضافه می‌کند:<blockquote>«آقای رجوی در جلسه‌های هفتگی در دانشگاه شریف، با کمک گرفتن از قرآن، متون تورات و انجیل و همچنین به کمک افلاطون، سقراط، سارتر، هگل و مارکس… ایدئولوژی مجاهدین را تشریح می‌کند و این دروس بر روی ویدئوکاست ضبط شده و در ۳۵ شهر و شهرستان پخش می‌گردد و همچنین به صورت کتابهای جیبی به چاپ رسیده و از هر جلد صدها هزار نسخه به فروش می‌رسد».</blockquote>پیام سیاسی و ایدئولوژیکی کلاس‌های مسعود رجوی به گفته مجاهدین این بود: «آزادی جوهر تکامل و کلمه اصلی اسلام و انقلاب است»
به هر رو می‌توان صادق هدایت را از جمله نویسندگان ایرانی دانست که تحت تاثیر نویسندگان خارجی مثل فرانتس کافکا و آلبرکامو درگیر اندیشه‌های نیهیلیستی شده اند.


=== گسترش هواداران سازمان ===
ابسوردیسم
[[پرونده:رژه میلیشیا.jpg|alt=رژه اعضاء و هواداران جوان سازمان مجاهدین خلق ایران (میلیشیا)|بندانگشتی|339x339پیکسل|رژه اعضاء و هواداران جوان مجاهدین خلق به نام میلیشیا]]
بعد از انقلاب ضد سلطنتی گام به گام آزادی‌های اجتماعی و سیاسی محدودتر می‌شد، شعار «یا روسری یا توسری» اولین برخورد تند با زنان بی‌حجاب بود، شاید بتوان از این شعار به عنوان اولین گام سرکوب یاد کرد. اما مجاهدین توانستند در این فضا گسترش داشته باشند، به گفته مقامات حکومت خمینی، مجاهدین ۵۰۰ هزار میلیشیا در سراسر کشور سازماندهی کرده بودند<ref>تلویزیون دولتی ایران - ۲۵ اسفند ۱۳۷۸</ref>.


آقا محمدی رئیس ستاد نصر که مسئول امور عراق در دفتر خامنه‌ای و سپس معاون سیاسی رادیو و تلویزیون دولتی ایران بود گفت: <blockquote>«در اوایل انقلاب شاید حدود ۵۰۰ هزار میلیشیا گروه‌های تروریستی در کشور سامان داده بودند».</blockquote>اکبر گنجی هم در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«گروه‌هایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا (شبه‌نظامیان) که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، می‌توانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند»<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref>.</blockquote>تیراژ نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران را هم شاید بتوان شاخصی برای رشد این سازمان دانست، شمارگان این نشریه تا ۶۰۰ هزار نسخه هم رسید که برای جمعیت ۳۶ میلیون نفری آن زمان ایران عدد بزرگی محسوب می‌شود.
واژه ابسورد نیز معادلی برای پوچی و هیچ‌انگاری است. این واژه همچنان قرابتی معنایی با ناهنجار، نامتناسب و نامطبوع دارد. پوچی در ابسوردیسم از این ناهماهنگی به دست می‌آید که انسان در جست‌و‌جوی معنا و هدف زندگی است و جهان سراسر بی‌معناست. آلبرکامو در کتاب اسطوره‌ی سیزیف می‌گوید: ابسورد همان‌قدر که به انسان مربوط است به جهان نیز مربوط است. اگر اساس این جهان ابسورد باشد، تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.


سخن آخر
مکتب نیهیلیسم در قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه شکل گرفت. این مکتب غیر از جنبه مفهومی و فلسفی، شاخه‌ای سیاسی نیز داشت که با جنگ جهانی دوم توسعه یافت. ایده اصلی این مکتب در واقع نفی ارزش‌های بنیادین معرفتی و اخلاقی و همچنین نفی هدفمندی زندگی انسان است. از متفکران اصلی این مکتب می‌توان به نیچه، آلبرکامو و همچنین صادق هدایت در ایران اشاره کرد. /


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۵

نهیلیسم یا پوچ گرایی

نیهیلیسم که در میانه قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه به صورت عمومی مطرح شد، مکتبی در ابتدا فکری و در ادامه سیاسی بود که با ویرانی های جنگ جهانی دوم توسعه ی بیشتری پیدا کرد. جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد.

نهیلیسم؛ تاریخچه و نظریه پردازان آن

جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد. این نوشته به دنبال آن است که مکتب نیهیلیسم، شاخصه‌ها و تاریخچه آن را مرور کند.

واژه‌شناسی نیهیلیسم

اصطلاح "نیهیلیسم" برگرفته از واژه لاتین "nihil" به معنای هیچ، معادل واژه‌ی فرانسوی "rein" و واژه انگلیسی "nothing" است. اما این واژه در زبان فارسی معادل‌های متفاوتی از جمله "هیچ‌انگاری"، "پوچ‌گرایی"، "نیست‌گرایی" یا "بی‌معنی‌انگاری" دارد.

تاریخچه مکتب نیهیلیسم

استفاده از لغت nihil را برای اولین‌بار می‌توان به صاحبان کلیسا در جریان حمله به شکاکیت کلاسیک نسبت داد، اما نیهیلیسم به عنوان یک اصطلاح فلسفی که بعد‌ها به عنوان یک مکتب شناخته شد، ابتدا در متن نامه‌ای از هرمان یاکوبی (ایده‌آلیست پساکانتی) به فیشته در سال ۱۷۹۹ به کار رفته است. همچنین شهرت این اصطلاح و استفاده عمومی از آن را باید ابداع ایوان تورگینیف، رمان نویس روس بدانیم. او از این واژه در توصیف شخصیت "بازاروف" در رمان "پدران و پسران" برای اولین‌بار در سطح غیر تخصصی بهره جست.

نیهیلیسم فلسفی را می‌توان به طور عمده به دو شاخه تقسیم کرد:

نیهیلیسم معرفت‌ شناختی

نیهیلیسم وجود شناختی

متفکرانی که معتقد به وجه معرفت شناختی آنند، وجود هرگونه معرفت و بنیان شناختی را منکرند؛ اما در مقابل وجه هستی شناختی نیهیلیسم به یک اعتبار، اساسا جهان خارج و وجود هر چیزی بیرون از ذهن را منکر می‌شود. (تقریبا نزدیک به همان چیزی که می‌توان به برخی ایده آلیست‌های افراطی همانند بارکلی نسبت داد.)

نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی

در کنار این تقسیم‌ها گونه دیگری از نیهیلیسم همواره در ساحت عمومی جامعه بروز و ظهور بیشتری داشته‌ است. این شاخه که آن را می‌توان نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی نامید که از سال ۱۸۶۰ تا حوالی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صحنه سیاست روسیه روی کار بوده‌ است. آنچه را که می‌توان شاخصه اصلی این مکتب در جهت سیاسی آن بدانیم، به چالش کشیدن قدرت کلیسا با رد کردن ماهیت دوگانه انسان مشتمل بر روح و بدن و همچنین از طرف دیگر قدرت‌های سکولار با نفی حقوق الهی حاکمان است. به بیان دقیق‌تر این گروه که بعد‌ها دست به ترور و خراب کاری و آشوب نیز زدند، در راه به رسمیت شناخته‌شدن آزادی‌های فردی با هرگونه قدرت و نظام اجتماعی از جمله حکومت، کلیسا و خانواده به مبارزه پرداختند.

ویژگی اصلی نیهیلیسم

ایده اصلی

نیهیلیسم را در بادی امر باید بیشتر یک احساس و نه یک فلسفه‌ی تام و کامل دانست. اهمیت این نکته در آن است که شاید اصلی‌ترین مدعای نیهیلیست‌ها رد هرگونه فلسفه و معرفت علمیست. نیهیلیسم با اعتقاد به بی‌پایه و اساس‌بودن چیز‌ها و همچنین تببین بی‌ارتباطی آن‌ها سعی در القای نوعی شکاکیت مدرن را دارد. همچنین باید نقش بدبینی را به عنوان چاشنی این رویکرد لحاظ کرد. چنان که آرتور شوپنهاور، معروف به فیلسوف بدبین در جایی می‌گوید: ما موجوداتی بی‌معنا هستیم.

مولفه‌ها

به طور کلی برای هرگونه رویکرد نیهیلیستی مولفه‌هایی از جمله نداشتن هدف اجتماعی، شکاکیت افراطی، بی‌اعتنایی به جهان، بی‌اعتقادی به هدف‌دار بودن دنیا، خود فراموشی، نفرت‌داشتن از حیات اجتماعی‌فرهنگی، اظهار عجز درباره توانایی ذهن آدمی و .. را می‌توان نام برد.

شروع یک ایده نهیلیستی

درباره شروع یک ایده نیهیلیستی و در ادامه آن یک مکتب، می‌توان نوعی سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام اجتماعی را مشاهده کرد. این وازدگی عموما منجر به ناتوانی در هضم یا پذیرش ارزش‌ها و در نهایت انکار آن ارزش‌ها می‌شود، به طوری که مثلا در ابتدا عصیان و هجمه مکاتب نوظهوری در ضدیت با هر نگرشی (مثلا ضد هنر) را در برمی‌گیرد. همین رویکرد و به طور کلی‌تر، رویکرد اومانیستی (انسان‌گرایانه)، در مقابل مدرنیته و پیدایش ماشین و ابزاری‌شدن زندگی غربی مسئله‌ای تحت عنوان "بازگشت انسان به خود" را مطرح می‌کند.

نیچه و نیهیلیسم

نیچه در کتاب اراده‌ی معطوف به قدرت (will too power) با ذکر این جمله که نیهیلیسم دم در ایستاده است، از فاجعه‌ای عظیم در دو سده آینده سخن می‌گوید که آن همان نیهیلیسم است. او علل گرایش به نیهیلیسم را نه فساد و مشکلات اجتماعی بلکه شک در ارزش‌های اخلاقی با افول مسیحیت می‌داند، اما فلسفه نیچه با نیهیلیسم تمام نمی‌شود. او اگر چه پیامبر ظهور نیهیلیسم در تمامی وجوه زندگی انسان بود، نیهیلیسم را مقدمه‌ای برای طرحی نو می‌دانست. او معتقد بود که تا زمانی که انسان طعم نیهیلیسم را نچشد متوجه ارزش این ارزش‌های اخلاقی نشده و نمی‌تواند به ارزش‌های جدیدی متعهد شود. اینجاست که نیچه با به کارگیری اصطلاح باز ارزش گذاری ارزش‌ها (revaluation of all values) سعی در ایجاد طرحی نو دارد.

نیهیلیسم در ایران

صادق هدایت را بی‌گمان باید شناخته شده‌ترین نویسنده ایرانی منسوب به نیهیلیسم دانست. در مورد جهان‌بینی صادق هدایت و ارتباط آن با نیهیلیسم دو دیدگاه عمده وجود دارد:

عده‌ای معتقدند زندگی انسان در نگاه صادق هدایت بی‌معنا، پوچ و خالی از هرگونه هدف معقولی است. با پذیرش این دیدگاه اساسا باید صادق هدایت را یک نیهیلیست بدانیم.

عده‌ای دیگر اما معتقدند هدایت زندگی را پوچ و عبث نمی‌دانست، بلکه او زندگی زمانه‌اش را و شرایط اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی زمانه‌اش را ناامیدکننده و بیهوده می‌دانست که دست به خودکشی زده است. عبدالعلی دستغیب در کتاب "نقد آثار صادق هدایت" مفصلا و با ذکر شاهد مثال از این دیدگاه دفاع می‌کند.

به هر رو می‌توان صادق هدایت را از جمله نویسندگان ایرانی دانست که تحت تاثیر نویسندگان خارجی مثل فرانتس کافکا و آلبرکامو درگیر اندیشه‌های نیهیلیستی شده اند.

ابسوردیسم

واژه ابسورد نیز معادلی برای پوچی و هیچ‌انگاری است. این واژه همچنان قرابتی معنایی با ناهنجار، نامتناسب و نامطبوع دارد. پوچی در ابسوردیسم از این ناهماهنگی به دست می‌آید که انسان در جست‌و‌جوی معنا و هدف زندگی است و جهان سراسر بی‌معناست. آلبرکامو در کتاب اسطوره‌ی سیزیف می‌گوید: ابسورد همان‌قدر که به انسان مربوط است به جهان نیز مربوط است. اگر اساس این جهان ابسورد باشد، تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.

سخن آخر

مکتب نیهیلیسم در قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه شکل گرفت. این مکتب غیر از جنبه مفهومی و فلسفی، شاخه‌ای سیاسی نیز داشت که با جنگ جهانی دوم توسعه یافت. ایده اصلی این مکتب در واقع نفی ارزش‌های بنیادین معرفتی و اخلاقی و همچنین نفی هدفمندی زندگی انسان است. از متفکران اصلی این مکتب می‌توان به نیچه، آلبرکامو و همچنین صادق هدایت در ایران اشاره کرد. /

منابع