کاربر:Javad/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''دو اسلام سراپا متضاد''' (دینامیسم قرآن و دو نوع اسلام سراپا متضاد) نام کتابی از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران است. این کتاب بر اساس یکی از سخنرانی‌های مسعود رجوی در عید فطر ۱۳۷۶ تدوین شده است. دو اسلام سراپا متضاد این بحث را مورد توجه قرار می‌دهد که دیدگاه مجاهدین در مورد اسلام با دیدگاه خمینی و هم‌فکرانش کاملا متفاوت است.<ref>دو اسلام سراپا متضاد - انتشارات سازمان مجاهدین</ref>
{{جعبه زندگینامه
| نام_شخص      = علیرضا شوریده
| نام_تصویر    = علیرضا شوریده.jpg
| زمینه فعالیت = خواننده و مدرس موسیقی
| ملیت        = ایرانی
| اهل          = گیلان انزلی
| دوره        = معاصر
| فعالیت        =
| پدر          =
| آرامگاه      = بندر انزلی
| نقش‌های برجسته= همکاری با گروه عشاق {{سخ}} فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان{{سخ}}عضو گروه کر تالار ملی رودکی {{سخ}} ضبط ده برنامه در رادیو
| آثار        =  میرزا{{سخ}} اشک وارش {{سخ}}شهادت احمد(دی‌بلال){{سخ}}همسفر {{سخ}}سرودهای فردا روشن است{{سخ}}شهادت
| تاریخ_تولد  = ۲۰ اسفند ۱۳۲۰  
| محل_تولد    = انزلی
| تاریخ_مرگ    = ۱۸ آذر ۱۳۷۹
| محل_مرگ      = بیمارستان ایران تهران
| علت مرگ=سکته مغزی
}}


از نظر مجاهدین خلق نخستین ویژگی اسلام پویائی و دینامیزم آن است. مجاهدین خلق معتقدند اسلام یک شریعت خشک و منجمد نیست. درمتون فارسی دینامیزم را «پویائی»  ترجمه میکنند که منظور از آن: ”ظرفیت «تحول یابندگی و تغییر درون جوش»  پدیده“ است. تحولی  که در جریان آن، پدیده خود را با تغییر و تحول  محیط و شرایط خارجی همگام و منطبق میکند و به این ترتیب موجودیت خود را حفظ و تضمین مینماید. مجاهدین معتقدند پویائی و دینامیزم قرآن به واسطه نهادهایی بنام «محکم و متشابه» و «اجتهاد» و «ناسخ و منسوخ» تأمین و تضمین می گردد.
'''علیرضا شوریده''' (تولد ۱۳۲۰ - درگذشت ۱۸ آذر ۱۳۷۹) در شهر انزلی به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در انزلی به اتمام رساند. علیرضا شوریده در سال ۱۳۳۴ به تهران کوچ کرد و دبیرستان را در تهران گذراند. او به دلیل صدای خوشی که داشت در مسابقات امور تربیتی دبیرستان نفر اول شد. همین امر باعث شد تا او را به هنرستان موسیقی معرفی کنند. در سال ۱۳۴۴ نزد استاد کریمی آواز ایرانی فرا گرفت و گوشه‌ها و ردیف‌ها را در موسیقی ایرانی آموخت و سپس شاگرد اسماعیل مهرتاش شد. علیرضا شوریده در سال ۱۳۵۴ با رادیو همکاری کرد و با ورود به ارکستر گل‌ها که رهبر آن فرهاد فخرالدینی بود مجموعا ۱۰ برنامه ضبط کرد. علیرضا شوریده همچنین با گروه عشاق به سرپرستی عبدالله ملت‌پرست همکاری کرد و نوار اشک وارش حاصل کار او بود. در سال ۱۳۵۶ با ارکستر پایور همکاری کرد. یکی دیگر از ترانه‌های مشهور او ترانه‌ی «بخوان ای همسفر با من» «سرود شهادت»  از سری ترانه‌های سازمان مجاهدین خلق ایران است. وی در سال‌های پس از انقلاب حاضر به همکاری با ارگان‌های حکومتی نشد و به همین دلیل از کار هنری کنار گذاشته شد و تا پایان عمر در سکوت بسر برد. سرانجام علیرضا شوریده در ۲۰ آبان ۱۳۷۹ بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ایران تهران درگذشت و در زادگاهش، بندرانزلی به خاک سپرده شد.<ref name=":0">[https://event.mojahedin.org/i/events/5314 علیرضا شوریده،‌ ستاره‌ای در آلبوم موسیقی ایران زمین]</ref>


محکمات آیاتی هستند که دیدگاهها و نظرگاههای اساسی اسلام یعنی اصول دین «توحید» «نبوت» و «معاد» را تبیین میکند. قوانینی که با تغییر شرایط و گذشت زمان بطور نسبی تغییری نمی کنند اما احکام «متشابه» حکمهایی هستند که باید با شرایط منطبق بشوند. یعنی که کاربرد تاکتیکی دارند. به عنوان مثال در مورد حقوق زنان در اسلام باید گفت قرآن در شرایطی نازل شد که هنوز مناسبات برده داری حاکم بود. در جزیرة العرب زنان حتی حق حیات هم نداشتند.  در چنین شرایطی اسلام تصریح میکند که زن می تواند نصف مرد ارث ببرد و یا شهادت دو زن معادل یک مرد پذیرفته می‌شود! یعنی به رسمیت شناختن حق استقلال اقتصادی و هویت مستقل اجتماعی برای زنان!، امری که با توجه به شرایط آن روزگار یک تحول بسیار مهم محسوب میشده است. اما باید با گذشت زمان و رشد آگاهی‌ها و تحولات تاریخی دیگر این حکم نمی‌تواند باقی بماند و باید تغییر کند.<ref>دینامیزم قرآن</ref>
== کودکی و نوجوانی ==
علیرضا شوریده در ۲۰ اسفند ۱۳۲۰ در شهر انزلی در استان گیلان به دنیا آمد. تحصیلات دوره‌ی ابتدایی را در شهر انزلی به پایان رساند و در ۱۴ سالگی، در سال ۱۳۳۴ همراه با خانواده به تهران رفت.<ref>[http://musicashraf.com/farsi/archives/17729 یادی از علیرضا شوریده-وبلاگ موزیک اشرف]</ref>


مجاهدین خلق برخورد خشک با قوانین اسلام را برخورد ارتجاعی می‌دانند و خمینی و آخوند‌های هم‌فکر او را مرتجع می‌نامند. مرتجع یعنی کسی در گذشته مانده و عقب‌مانده است.
== فعالیت‌های علیرضا شوریده  ==


مسعود رجوی معتقد است پدیده‌ای به نام اجتهاد دال بر این موضوع است که انسان می‌تواند در قوانین تجدیدنظر کرده و آنرا ارتقاء دهد. او  در این رابطه می‌گوید:
=== آغاز فعالیت موسیقی ===
علیرضا شوریده موسیقی را با عضویت در گروه کر تالار رودکی شروع کرد و چند ترانه‌ محلی را خواند. در همین ماه‌ها و سال‌های تحصیلی، ترانه‌هایی را در دبیرستان خواند که موجب شگفتی دانش‌آموزان و معلمان شد. گردانندگان و دست‌اندرکاران مسابقات هنری، اسمش را به داوران مسابقه آوازخوانی اردوگاه رامسر دادند. علیرضا ۳بار در این اردوگاه شرکت کرد و هر ۳بار نفر اول و ممتاز شد. حاصل این موفقیت، معرفی وی به هنرستان موسیقی از جانب هیأت داوران بود. علیرضا مبانی موسیقی را در کلاس‌های شبانه هنرستان ملی موسیقی با موفقیت گذراند.


«نخستين ويژگي پويايي و ديناميسم آن است. اسلام يك شريعت خشك و منجمد نيست. اگر اين دين مربوط به هزاره‌هاي پيشين است، خوب ديگر چرا بايد به آن چسبيد؟ ولش كنيد. بنابراين، از مرتجعان بايد پرسيد چرا از يك‌طرف نان اجتهاد را مي‌خوريد و از‌طرف ديگر سنگسار مي‌كنيد و در ملأ‌عام تازيانه مي‌زنيد؟!»
=== همکاری با بزرگان موسیقی ===
علیرضا شوریده در سال ۱۳۴۴ به مدت ۲سال نزد استاد محمود کریمی به آموختن ردیف‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی مشغول بود. علیرضا شوریده  در سال ۱۳۴۶ به کلاس‌های استاد اسماعیل مهرتاش رفت و با ساختارهای موسیقی هرچه بیشتر آشنا شد.  


== سنگسار مجازاتی غیراسلامی و غیرانسانی ==
او دوره‌ی تکمیلی آواز را تا ۳سال در محضر استاد خانم اولین باغچه‌بان گذراند. علیرضا شوریده  از ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ سولیست آوازها و ترانه‌های محلی بود. او همچنین در سال ۱۳۵۴ مدتی با «ارکستر گل‌ها»ی رادیو همکاری داشت و ۱۰برنامه ضبط کرد. علیرضا شوریده همچنین با گروه «عشاق» به سرپرستی عبدالله ملت‌پرست آلبومی به نام «اشک وارش» را تولید کردند.<ref name=":0" />  
مسعود رجوی در سخنرانی خود با نام دو اسلام سراپا متضاد بسیاری از احکام مورد تأیید سران حکومت ایران را غیراسلامی و غیرانسانی می‌خواند. مسعود رجوی همچنین وجود حکمی به نام سنگسار را در اسلام نفی کرده و می‌گوید:<blockquote>عجبا، اگر اسلام این است، پس بفرمایید ارتجاع و جاهلیت چیست؟ پس قساوت و سنگدلی را تعریف کنید. اگر راست می‌گویید یک نمونه از حضرت علی یا پیغمبر بیاورید که این کار را کرده باشند، چون سنگسار اصلاً مجازات اسلامی نیست. بسیاری از مجازاتهای آن روزگار ریشه در قوانین تلمود دارد . </blockquote>سازمان مجاهدین خلق ایران در ابتدای انقلاب ضد سلطنتی تصویب قوانین قصاص را رد کرده و اجرای لایحه ی آنرا ضد انسانی خوانند.


== دینامیزم قرآن ==
=== اجرای ترانه میرزا ===
به عقیده مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق ایران، احکام قرآن ثابت و ایستا نیستند. آیات قرآن محکمات و متشابهات دارند. محکمات آیاتی هستند که هدف و آرمان و مقصد را نشان می‌دهند اما متشابهات آیاتی هستند که احکام را در شرایط خاص بیان کرده اند. محکمات در مثل شبیه به استراتژی هستند و متشابهات شبیه به تاکتیک. متشابهات در قرآن قابل تغییر و ارتقاء هستند و ناسخ و منسوخ دارند. کما اینکه در آیه پنجم از سوره‌ی بقره به این اشاره می‌شود که برخی آیات قرآن برخی دیگر را نسخ ( منتفی) می‌کنند که اشاره به متشابهات دارد.<ref>دینامیزم قرآن</ref>
یکی از کارهای ماندگار در تاریخ ایران ترانه‌ی خاطره انگیز «[[میرزا کوچک‌ خان جنگلی|میرزا]]» بود که در سال ۱۳۵۶ با آهنگ سازی عبدالله ملت پرست انجام شد. اجرای این ترانه در ثبت شدن نام میرزا کوچک خان و مبارزاتش در حافظه‌ی تاریخی مردم بسیار مؤثر بود. وی همچنین برای مدتی به همراه گروه عشاق در خارج از ایران چندین ترانه محلی را اجرا کرد.  


=== تناقض در برداشت ارتجاعی از اسلام ===
=== اجرای ترانه‌های انقلابی ===
مسعود رجوی با با اشاره به دینامیزم قرآن خمینی و همفکرانش را متهم می کند که دین فروش و فریبکار هستند، زیرا هنگام سرکوب و جنگ از پیشرفته ترین دستاوردهای بشر استفاده می‌کنند اما در احکام دین در جزئیات از قوانین هزاره‌های پیشین تابیعت می کنند. او در این رابطه می‌گوید: <blockquote>چطور است که آخوندها از آخرین دستاوردهای فنی، علمی و حرفه‌یی و تخصصی پایان قرن بیستم استفاده می‌کنند، اما جزائیات و قصاص رژیمشان متعلق به هزاره‌های پیشین است؟ از آخوندها بپرسید چرا دنبال موشکهای میان‌برد و دور برد و سلاحهای شیمیایی و اتمی و میکروبی هستید و دنبال همان چرخ و چاه و اسب و منجنیق نیستید؟ چرا از یک طرف، برای بقای رژیم خود از کیسه ملت ایران، از آخرین پیشرفتهای فنی و تخصصی مربوط به فازهای پایانی دوران رشد سرمایه‌داری استفاده می‌کنید؟ اما از طرف دیگر تابع جزائیات هزاره‌های پیشین مثل سنگسار هستید و دست و پا می‌برید؟ یا از روی بلندی پرتاب می‌کنید؟ کدام را باور کنیم؟از آخوندها بپرسيد چرا دنبال موشكهاي ميان‌برد و سلاحهاي شيميايي و اتمي و ميكروبي هستيد و دنبال همان چرخ و چاه و اسب و منجنيق نيستيد؟ چرا از يك‌طرف، براي بقاي رژيم خود از كيسهٌ ملت ايران، از آخرين پيشرفتهاي فني و تخصصي مربوط  به‌فازهاي پاياني دوران رشد سرمايه‌داري استفاده مي‌كنيد؟ اما ازطرف ديگر تابع جزائيات هزاره‌هاي پيشين مثل سنگسار هستيد و دست‌و‌پا مي‌بريد؟ يا از روي بلندي پرتاب مي‌كنيد؟ كدام را باور كنيم؟...خُب، حالا ما در‌مورد آخوندها كدام را باور كنيم؟ سطح توليد و قواي مولدهٌ يك‌هزار و چهارصدسال پيش را باوركنيم يا اين روزگار را؟ »</blockquote>مسعود رجوی در سخنرانی خود می‌گوید آخوندهای حاکم بر ایران هر جا نیاز باشد از تغییر احکام نیز خودداری نمی‌کنند و این نشانه ی تناقض و فریب در رفتار آنهاست. وی در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«راستي مگر اين آخوندها نمي‌گفتند كه غنا و موسيقي حرام است؟ پس چه شد؟ وقتي كه دجال خودش به‌حاكميت رسيد و راديو و تلويزيون را قبضه كرد، ديد نمي‌شود، خودش فتوا داد كه موسيقي آزاد است، در‌حالي‌كه قبل از آن همينها را علامت نفاق مجاهدين مي‌دانست. مگر آخوندها نمي‌گفتند شطرنج حرام است؟ بعضي وقتها كه بچه‌ها در زندان شطرنج بازي مي‌كردند، آخوندها تذكر مي‌دادند كه حرام است. ريش‌تراشي، غنا و شطرنج همه حرام بودند. اما دست‌و‌پا بريدن و سنگسار حلال است، آن‌هم با كلمهٌ تكبير. ننگ بر‌شما! شجرهٌ خبيثهٌ ملعونهٌ رذيله، تماماً سوء و  تماماً پليدي. تيرباران و اعدام و حلق‌آويز زن مجاهد باردار حلال است، آن‌قدر كه جانشين خميني هم زبان به اعتراض گشود. حضرت علي گفت شكنجه حرام است، ولو در مورد سگ هار! آيا اين شكنجه‌هايي كه خميني در‌مورد مجاهدين روا دانسته است، اسلامي است؟ آيا سوزاندن و ضرب حتي‌الموت حلال است؟ ننگ بر‌شما و شجرهٌ خبيثهٌ شما باد كه از خوارج و ابن‌ملجم گرفته تا قاتلان ائمهٌ اطهار و شيخ‌فضل‌الله و خميني و لاجوردي هميشه علمدار قشريگري و جهل و ظلمات و خصم مبين دانش و فرهنگ و آزادي و عدالت بوده‌ايد»</blockquote>
[[پرونده:علیرضا شوریده در گروه کر تالار رودکی.jpg|جایگزین=علیرضا شوریده در گروه کر تالار رودکی|بندانگشتی|'''علیرضا شوریده در گروه کر تالار رودکی''']]
در آن ایام، خواندن ترانه «میرزا»، علیرضا شوریده را با مبارزه و سیاست آشنا کرد. علیرضا شوریده پس از انقلاب ۵۷ و تحولات سیاسی در ایران، وی ترانه «شور انقلاب» را اجرا کرد. [[انقلاب ضد سلطنتی]]  علیرضا شوریده را با آرمانهای انقلابیونی مانند [[میرزا کوچک‌ خان جنگلی|میرزا کوچک]] آشنا کرد. علیرضا شوریده  با همکاری با نهاد ترانه-سرود سازمان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] وارد دوران تازه‌ای از فعالیتهای هنری‌اش شد و در ادامه همکاری با این نهاد در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ ترانه‌های «شهادت احمد (دی‌بلال)» ، «همسفر»، سرودهای «فردا روشن است» و «شهادت» را اجرا کرد. این ترانه‌ها و سرودها در جریان [[انقلاب ضد سلطنتی]]، با استقبال گسترده‌ی جوانان مواجه شد.


=== حقوق زن در اسلام ===
=== سالهای فقر و تنگدستی ===
از جمله قوانین و احکامی که در قرآن وجود داشته و از نظر سازمان مجاهدین خلق ایران منسوخ هستند حقوق زنان است. در دورانی که دختران را دفن می‌کردند و زنان را از برده نیز پایین تر دانسته و حقوقی برای آنها قائل نبودند، این انقلاب بزرگی بود که آنها را در ارث و شهادت به اندازه ی یک دوم مرد صاحب سهم بدانیم. اما این قانون هم اکنون دیگر با شرایط جهان امروز انطباقی ندارد. پس بر ای تغییر آن باید از محکمات کمک گرفت و روح اسلام را مد نظر قرار داد. از جمله در همان زمان بود که توده ی انبوه زنان در رأی‌گیری و انتخاب حضرت علی شرکت کرده و دست‌هایشان را به نشانه‌ی رأی دادن به او در یک تشت آب قرار دادند. باید توجه داشت که حق رأی در اروپا و آمریکا نیز کمتر از ۱۰۰ سال است که به زنان اعطاء شده است. همچنین بسیاری از فرماندهان سپاه علی ابن ابی طالب از زنان بودند که این نشانه‌ی توجه اسلام به حقوق برابر میان زن و مرد است.
علیرضا شوریده در دهه ۶۰ و ۷۰ به دلیل عدم همکاری با ارگان‌های حکومتی فشارهای زیادی را تحمل کرد. او  از کار اخراج شد و فقر و تنگدستی و آوارگی وی را گرفتار غم و رنج معیشت کرد. <ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5314 علیرضا شوریده، ستاره ای در آلبوم موسیقی ایران]</ref><ref>درگذشت علیرضا شوریده -تلوزیون ملی ایران، سایت سیمای آزادی</ref>


== فلسفه احکام اسلام از دیدگاه مجاهدین ==
== مرگ ==
از دیدگاه مجاهدین  احکام در دین، وسیله‌ها و رهنمودهای اجرایی برای نیل به هدف هستند. وسایل همیشه دستيابي به هدف را تضمين مي‌كنند اما اصل نیستند. هم چنین هر هدف اصيلی نيز وسيله متناسب خود را مي‌طلبد. يعني از يك‌طرف وسيله را نمي‌توان در دنياي مادي و عيني ناديده گرفت يا به‌آن كم بها داد. از‌طرف ديگر وسيله بايد‌به‌ هدف خدمت كند، نه اين‌كه متناقض و متعارض با آن و راهبند آن باشد.<ref>[http://iranfanouse.blogspot.com/2016/07/blog-post_95.html سخنرانی مسعود رجوی در عید فطر۱۳۷۶-وبسایت ایران فانوس]</ref> به این ترتیب احکام قابل تغییر هستند و متناسب با زمان دینامیزم دارند.
علیرضا شوریده در فقر و تنگدستی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ایران تهران،‌ در ۱۸ آذر ۱۳۷۹ درگذشت و در زادگاهش بندر انزلی به خاک سپرده شد.<ref>[[بیاد علیرضا شوریده-یوتوپ]]</ref>


به عنوان مثال در پدیده‌ای به نام زکات یک هدف وجود دارد. زکات یعنی پاکسازی مال از حقوق و حاصل کار دیگران. یعنی یک هدف ضداسثماری. در صدر اسلام در عربستان برنج کشت نمی شد و در نتیجه برای برنج زکاتی وجود نداشت اما سالها بعد وقتی از امام صادق پرسیدند آیا بر برنج زکاتی هست او گفت بله و در صدر اسلام در مدینه برنج وجود نداشته که موضوع زکات باشد. از نظر مجاهدین موضوع اجتهاد برای انطباق قوانین با زمان است.
== منابع ==
 
=== اجتهاد از دیدگاه مجاهدین ===
اجتهاد از نظر مجاهدین یعنی منطبق کردن احکام پیشین، یعنی همان متشابهات با تکامل و پیشرفت بشر. اجتهاد از نظر آنها برای مشخص کردن آداب نماز و روزه نیست. این آداب همیشه مشخص بوده و هست. البته مجاهدین به پدیده مرجع تقلید و مجتهد به شکلی که رژیم ایران و خمینی به آن معتقدند، اعتقادی ندارند. مسعود رجوی در این باره می‌گوید:<blockquote>« از‌نظر خميني، فقيه يعني آخوند، يعني پارچه و دستاري بر‌سر و عبايي بر دوش، خميني از آغاز مجاهدين را ضد‌روحانيت معرفي مي‌كرد. ما هم به‌او گفتيم برو پي‌كارت! آخر آن كه حضرت علي بود، نه‌فقط پارچه و دستار، بلكه قرآن را هم كه به دجاليّت بالاي نيزه كرده بودند ـ‌پانصد قرآن را مزدوران معاويه در جنگ صفين بالاي نيزه‌ها بردند‌ـ گفت آنها را در‌هم بكوبيد. قرآني كه به‌فتنه بلند شده و هدفش استمرار يك‌حاكميت ارتجاعي است، كاغذ است و بس»</blockquote>از دیدگاه مجاهدین فهم قرآن و مفاهیم آن در جریان مبارزه‌ی اجتماعی و سیاسی بدست می‌آید و نه در گوشه نشینی. مسعود رجوی در تفسیر آیه‌ی «لایمسه الا المطهرون« می‌گوید:<blockquote>«قرآن مي‌گويد «لايمسه الا المطهرون» و «هدي للمتقين»، يعني كه براي فهم آن پاكيزگي و تقوا و طهارت سياسي و اجتماعي لازم است، كه خود ناشي از مبارزه و عمل اجتماعي است. هم‌چنان كه فهم قوانين طبيعت و دستيابي به رموز آن تنها در جريان مبارزه و عمل توليدي ميسر است...حالا هم بايد به مرتجعاني كه حديث مي‌خوانند و از حضرت علي دم مي‌زنند، گفت كه به‌قول خود حضرت علي، قرآن محكم و متشابه، مرسل و مقيد، ناسخ و منسوخ و… دارد و بايد آن را بر همان پايه‌هايي كه گفتيم به‌نطق و سخن در‌آورد.در شريعت خميني، اگر مي‌توانستند، بردگي را هم مجدداً اعلام مي‌كردند، مگر نكردند؟ مگر اين بنياد پليد و كثيف موسوم به «شهيد» و همهٌ آخوندها، كسب‌وكار و خريد و فروش كنيز نمي‌كنند؟ مگر تا آن‌جايي كه مي‌توانند اين كار را رواج نمي‌دهند؟»</blockquote>
 
=== یک مثال در کتاب دو اسلام سراپا متضاد ===
مسعود رجوی در مبحث دو اسلام سراپا متضاد شرح می‌دهد که احکام و قوانین جامعه بشری ایستا نیستند. ممکن است یک قانون روزگاری مترقی به شمار آید اما با گذر زمان کهنه و ارتجاعی شمرده شود. به عنوان مثال برده‌داری تا قرن نوزدهم در بسیاری از کشورها هنوز رواج داشت. در زمان پیامبر اسلام  برده داری لغو نشد اما مستمرا به آزاد کردن برده به عنوان کفاره‌ی گناه توصیه می‌شد. این قانون در آن زمان پیشرفته بود. اما اکنون دیگر مترقی به شمار نمی‌آید. کما اینکه مجاهدین علیرغم اینکه به نفی استثمار طبقاتی معتقدند اکنون نفی بورژوازی ملی را نادرست و منجر به عقب رفتن جامعه می‌دانند اما چه بسا آیندگان قوانین بورژوازی را کهنه تلقی کنند. پس قوانین و احکام همیشه در حال تغییرند و احکام دین آنچنان که ۱۴ قرن پیش مرسوم بوده است هم اکنون قابل اجرا نیستند. مسعود رجوی در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«در بحث احكام، مهم اين است كه ببينيم كه روح و جوهر احكام و هدفي كه تعقيب مي‌كنند، چيست؟ نه به‌صورت دمدمي‌مزاج و فرصت‌طلبانه، بلكه با تعميق و «رسوخ در علم» آن‌چنان‌كه قرآن مي‌گويد. كتاباً متشابها مثاني، يعني منعطف و منطبق، داراي قدرت انطباق و انعطاف...خصلت ويژه‌ «احسن‌الحديث» اين است كه قدرت انطباق فعال تكاملي با شرايط و دورانهاي متحول را داراست. «متشابها مثاني» است. يعني مي‌تواند در شرايط متفاوت، جوهر واحدي را اعمال و پيگيري كند. اين آن نور و روح واحدي است كه قرآن گفت «علي نور من ربه»»</blockquote>
 
== شاخص اسلام حقیقی از دیدگاه مجاهدین ==
مجاهدین خلق شاخص اسلام حقیقی را (ع) می‌دانند. عبارت «تشیع علوی» که مجاهدین خلق  از آن استفاده می‌کنند عطف به این است که بهترین شاخص برای تشخیص پویایی قرآن علی است. در مبحث دو اسلام سراپا متضاد بر این نکته انگشت گذاشته می‌شود که علی، قدر انسان است. قدر یعنی اندازه و شاخصی برای حرکت و فهم پویایی و دینامیزم قرآن و اسلام حقیقی. مسعود رجوی با نقل جملاتی از نهج البلاغه و ترجمه آن، دینامیزم قرآن از دیدگاه علی را اثبات کرده و می‌گوید:<blockquote>«اينها را البته آن علماي كذب كه در‌واقع سردمداران جهل و جاهليت زمانه هستند، به‌خوبي مي‌دانند، اما بر‌خلاف آن عمل مي‌كنند. واي بر‌سنگين‌دلان. اما دقيقاً همين‌جا مرزبندي بين انقلاب و ارتجاع ترسيم مي‌شود. بين مجاهدين و خميني، بين آن صدهزار شهيدي كه شما داديد و دشمنتان. يكي پيامش رحمت و مغفرت است. پيام رهايي، پيام جود و جبروت، و پيام كبريا و عظمت. و ديگري پيام پليدي و پلشتي و سنگدلي و سنگين‌دلي. حالا از آخوندها بپرسيد، كه اين قانون ضد‌انساني قصاص با چه استنادي است؟ گفتيم كه اگر آخوندها دستشان مي‌رسيد هرگز حق رأي را براي زنان به‌رسميت نمي‌شناختند. اگر مي‌توانستند برده‌داري را هم رواج مي‌دادند، كنيزداري را هم رسماً قانوني مي‌كردند. راستي جامعهٌ مدني كجا و جزيه و جزاي هزاره‌هاي قبلي كجا؟ تا وقتـــي آخوندهاي خميني‌صفت در حاكميت نبودند، اگر يادتان باشد، ماليات واجب نبود، اي‌بسا حرام هم بود. مي‌گفتند در اسلام خمس و زكات است. خميني كه آمد هم خمس، هم زكات و هم ماليات واجب شرعي شد! مرتجعان به‌ظاهر در شب قدر براي حضرت علي سوگواري مي‌كردند، حضرت علي كجا اين كارهايي كه شما مي‌كنيد كجا؟ آيا حضرت علي اولين مخالف توسعه‌طلبي زير نام اسلام نبود؟ آيا حضرت علي اولين بيانيهٌ سياسي‌ـ نظاميش اين نبود كه حقوق مردم، اگر در كابين زنانتان هم باشد، از گلويتان در‌مي‌آورم؟ قرآن دربارهٌ آخوندهاي دين‌فروش و خميني‌صفت چه خوب گفته است: الذين يصدون عن سبيل الله و يبغونها عوجا، كساني كه از راه خدا باز‌مي‌دارند و مي‌خواهند كه ارتجاعي، منحرف و كج باشد. راستي خميني چرا اين‌قدر با مجاهدين لج بود؟ چرا فتواي سوزاندن و ضرب حتي‌الموت و اين كه جان و مال و ناموس اينها حرمتي ندارد، را صادر كرد؟ براي اين كه دو‌نوع اسلام سراپا متضاد از زمان امام حسين و يزيد، از روزگار علي با معاويه و خوارج در‌مقابل هم صف‌بندي كرده‌اند. اي‌بسا كه پس‌از چهارده قرن، ما به‌آن قدر تاريخي رسيده باشيم كه بين اين دو‌نوع اسلام تعيين تكليف شود.»</blockquote>مسعود رجوی در مبحث دو اسلام سراپا متضاد به این نکته نیز اشاره می‌کند که در صحنه جهانی نیز باید بین دو اسلام قضاوت درستی صورت گیرد. او معتقد است اسلام آنچه آخوندها می‌گویند نیست. اسلام علی و اسلام معاویه دو پدیده است. میان خوارج و علی و میان حسین و یزید تفاوتی بزرگ وجود داشته و هر کدام از یک دستگاه فکری تبعیت می‌کنند. او تاکید می‌کند که با هر مکتی میتوان چنین معامله ای کرده و نوع جعلی و واژگونه اش را به حساب اصلی گذاشت. مسعود رجوی در پایان سخنان خود در این باره باز هم تفاوت دو اسلام را چنین توصیف می کند:<blockquote>«يكي مبتني بر‌جهل و اجبار. ديگري بر‌اساس آزادي و اختيار. يكي خصلت ويژهٌ خودش را نه از موضع فرصت‌طلبانه، بلكه از خشيهٌ خدايي و مردمي، ديناميسم و پويايي مي‌داند و قيمت آن را هم به سنگين‌ترين و خونين‌ترين صورت مي‌پردازد. آن گوهر بي‌بديل انقلابي و توحيدي را ابتدا در زنان و مردان خودش محقق مي‌كند و مرزهاي فدا را به‌خاطر آزادي خلق و ميهنش به‌نحوي شگفت و بي‌نظير در‌مي‌نوردد. ديگري بر مفتخواري و ستم و استثمار و سركوب مبتني است. اين يكي پيام‌آور ظلمات است و آن‌يكي پرچمدار آزادي و يگانگي و رهايي.جنگ بين اين‌دو، كه درعين حال جنگ سرنوشت براي مردم و تاريخ ايران هم هست و هم‌چنين يكي از مهمترين حلقه‌هاي قدر انسانيت معاصر است، پيوسته بالا مي‌گيرد»</blockquote>
 
== '''منابع''' ==
<references />
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۵۲

علیرضا شوریده
علیرضا شوریده.jpg
زادروز۲۰ اسفند ۱۳۲۰
انزلی
درگذشت۱۸ آذر ۱۳۷۹
بیمارستان ایران تهران
علت مرگسکته مغزی
آرامگاهبندر انزلی
ملیتایرانی
پیشهخواننده و مدرس موسیقی
نقش‌های برجستههمکاری با گروه عشاق
فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
عضو گروه کر تالار ملی رودکی
ضبط ده برنامه در رادیو
دورهمعاصر
آثارمیرزا
اشک وارش
شهادت احمد(دی‌بلال)
همسفر
سرودهای فردا روشن است
شهادت

علیرضا شوریده (تولد ۱۳۲۰ - درگذشت ۱۸ آذر ۱۳۷۹) در شهر انزلی به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در انزلی به اتمام رساند. علیرضا شوریده در سال ۱۳۳۴ به تهران کوچ کرد و دبیرستان را در تهران گذراند. او به دلیل صدای خوشی که داشت در مسابقات امور تربیتی دبیرستان نفر اول شد. همین امر باعث شد تا او را به هنرستان موسیقی معرفی کنند. در سال ۱۳۴۴ نزد استاد کریمی آواز ایرانی فرا گرفت و گوشه‌ها و ردیف‌ها را در موسیقی ایرانی آموخت و سپس شاگرد اسماعیل مهرتاش شد. علیرضا شوریده در سال ۱۳۵۴ با رادیو همکاری کرد و با ورود به ارکستر گل‌ها که رهبر آن فرهاد فخرالدینی بود مجموعا ۱۰ برنامه ضبط کرد. علیرضا شوریده همچنین با گروه عشاق به سرپرستی عبدالله ملت‌پرست همکاری کرد و نوار اشک وارش حاصل کار او بود. در سال ۱۳۵۶ با ارکستر پایور همکاری کرد. یکی دیگر از ترانه‌های مشهور او ترانه‌ی «بخوان ای همسفر با من» «سرود شهادت» از سری ترانه‌های سازمان مجاهدین خلق ایران است. وی در سال‌های پس از انقلاب حاضر به همکاری با ارگان‌های حکومتی نشد و به همین دلیل از کار هنری کنار گذاشته شد و تا پایان عمر در سکوت بسر برد. سرانجام علیرضا شوریده در ۲۰ آبان ۱۳۷۹ بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ایران تهران درگذشت و در زادگاهش، بندرانزلی به خاک سپرده شد.[۱]

کودکی و نوجوانی

علیرضا شوریده در ۲۰ اسفند ۱۳۲۰ در شهر انزلی در استان گیلان به دنیا آمد. تحصیلات دوره‌ی ابتدایی را در شهر انزلی به پایان رساند و در ۱۴ سالگی، در سال ۱۳۳۴ همراه با خانواده به تهران رفت.[۲]

فعالیت‌های علیرضا شوریده

آغاز فعالیت موسیقی

علیرضا شوریده موسیقی را با عضویت در گروه کر تالار رودکی شروع کرد و چند ترانه‌ محلی را خواند. در همین ماه‌ها و سال‌های تحصیلی، ترانه‌هایی را در دبیرستان خواند که موجب شگفتی دانش‌آموزان و معلمان شد. گردانندگان و دست‌اندرکاران مسابقات هنری، اسمش را به داوران مسابقه آوازخوانی اردوگاه رامسر دادند. علیرضا ۳بار در این اردوگاه شرکت کرد و هر ۳بار نفر اول و ممتاز شد. حاصل این موفقیت، معرفی وی به هنرستان موسیقی از جانب هیأت داوران بود. علیرضا مبانی موسیقی را در کلاس‌های شبانه هنرستان ملی موسیقی با موفقیت گذراند.

همکاری با بزرگان موسیقی

علیرضا شوریده در سال ۱۳۴۴ به مدت ۲سال نزد استاد محمود کریمی به آموختن ردیف‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی مشغول بود. علیرضا شوریده در سال ۱۳۴۶ به کلاس‌های استاد اسماعیل مهرتاش رفت و با ساختارهای موسیقی هرچه بیشتر آشنا شد.

او دوره‌ی تکمیلی آواز را تا ۳سال در محضر استاد خانم اولین باغچه‌بان گذراند. علیرضا شوریده از ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ سولیست آوازها و ترانه‌های محلی بود. او همچنین در سال ۱۳۵۴ مدتی با «ارکستر گل‌ها»ی رادیو همکاری داشت و ۱۰برنامه ضبط کرد. علیرضا شوریده همچنین با گروه «عشاق» به سرپرستی عبدالله ملت‌پرست آلبومی به نام «اشک وارش» را تولید کردند.[۱]

اجرای ترانه میرزا

یکی از کارهای ماندگار در تاریخ ایران ترانه‌ی خاطره انگیز «میرزا» بود که در سال ۱۳۵۶ با آهنگ سازی عبدالله ملت پرست انجام شد. اجرای این ترانه در ثبت شدن نام میرزا کوچک خان و مبارزاتش در حافظه‌ی تاریخی مردم بسیار مؤثر بود. وی همچنین برای مدتی به همراه گروه عشاق در خارج از ایران چندین ترانه محلی را اجرا کرد.

اجرای ترانه‌های انقلابی

علیرضا شوریده در گروه کر تالار رودکی
علیرضا شوریده در گروه کر تالار رودکی

در آن ایام، خواندن ترانه «میرزا»، علیرضا شوریده را با مبارزه و سیاست آشنا کرد. علیرضا شوریده پس از انقلاب ۵۷ و تحولات سیاسی در ایران، وی ترانه «شور انقلاب» را اجرا کرد. انقلاب ضد سلطنتی علیرضا شوریده را با آرمانهای انقلابیونی مانند میرزا کوچک آشنا کرد. علیرضا شوریده با همکاری با نهاد ترانه-سرود سازمان مجاهدین خلق وارد دوران تازه‌ای از فعالیتهای هنری‌اش شد و در ادامه همکاری با این نهاد در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ ترانه‌های «شهادت احمد (دی‌بلال)» ، «همسفر»، سرودهای «فردا روشن است» و «شهادت» را اجرا کرد. این ترانه‌ها و سرودها در جریان انقلاب ضد سلطنتی، با استقبال گسترده‌ی جوانان مواجه شد.

سالهای فقر و تنگدستی

علیرضا شوریده در دهه ۶۰ و ۷۰ به دلیل عدم همکاری با ارگان‌های حکومتی فشارهای زیادی را تحمل کرد. او از کار اخراج شد و فقر و تنگدستی و آوارگی وی را گرفتار غم و رنج معیشت کرد. [۳][۴]

مرگ

علیرضا شوریده در فقر و تنگدستی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ایران تهران،‌ در ۱۸ آذر ۱۳۷۹ درگذشت و در زادگاهش بندر انزلی به خاک سپرده شد.[۵]

منابع