کاربر:Javad/صفحه تمرین1
دو اسلام سراپا متضاد (دینامیسم قرآن و دو نوع اسلام سراپا متضاد) نام کتابی از انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران است. این کتاب بر اساس یکی از سخنرانیهای مسعود رجوی در عید فطر ۱۳۷۶ تدوین شده است. دو اسلام سراپا متضاد این بحث را مورد توجه قرار میدهد که دیدگاه مجاهدین در مورد اسلام با دیدگاه خمینی و همفکرانش کاملا متفاوت است.[۱]
از نظر مجاهدین خلق نخستین ویژگی اسلام پویائی و دینامیزم آن است. مجاهدین خلق معتقدند اسلام یک شریعت خشک و منجمد نیست. درمتون فارسی دینامیزم را «پویائی» ترجمه میکنند که منظور از آن: ”ظرفیت «تحول یابندگی و تغییر درون جوش» پدیده“ است. تحولی که در جریان آن، پدیده خود را با تغییر و تحول محیط و شرایط خارجی همگام و منطبق میکند و به این ترتیب موجودیت خود را حفظ و تضمین مینماید. مجاهدین معتقدند پویائی و دینامیزم قرآن به واسطه نهادهایی بنام «محکم و متشابه» و «اجتهاد» و «ناسخ و منسوخ» تأمین و تضمین می گردد.
محکمات آیاتی هستند که دیدگاهها و نظرگاههای اساسی اسلام یعنی اصول دین «توحید» «نبوت» و «معاد» را تبیین میکند. قوانینی که با تغییر شرایط و گذشت زمان بطور نسبی تغییری نمی کنند اما احکام «متشابه» حکمهایی هستند که باید با شرایط منطبق بشوند. یعنی که کاربرد تاکتیکی دارند. به عنوان مثال در مورد حقوق زنان در اسلام باید گفت قرآن در شرایطی نازل شد که هنوز مناسبات برده داری حاکم بود. در جزیرة العرب زنان حتی حق حیات هم نداشتند. در چنین شرایطی اسلام تصریح میکند که زن می تواند نصف مرد ارث ببرد و یا شهادت دو زن معادل یک مرد پذیرفته میشود! یعنی به رسمیت شناختن حق استقلال اقتصادی و هویت مستقل اجتماعی برای زنان!، امری که با توجه به شرایط آن روزگار یک تحول بسیار مهم محسوب میشده است. اما باید با گذشت زمان و رشد آگاهیها و تحولات تاریخی دیگر این حکم نمیتواند باقی بماند و باید تغییر کند.[۲]
مجاهدین خلق برخورد خشک با قوانین اسلام را برخورد ارتجاعی میدانند و خمینی و آخوندهای همفکر او را مرتجع مینامند. مرتجع یعنی کسی در گذشته مانده و عقبمانده است.
مسعود رجوی معتقد است پدیدهای به نام اجتهاد دال بر این موضوع است که انسان میتواند در قوانین تجدیدنظر کرده و آنرا ارتقاء دهد. او در این رابطه میگوید:
«نخستين ويژگي پويايي و ديناميسم آن است. اسلام يك شريعت خشك و منجمد نيست. اگر اين دين مربوط به هزارههاي پيشين است، خوب ديگر چرا بايد به آن چسبيد؟ ولش كنيد. بنابراين، از مرتجعان بايد پرسيد چرا از يكطرف نان اجتهاد را ميخوريد و ازطرف ديگر سنگسار ميكنيد و در ملأعام تازيانه ميزنيد؟!»
سنگسار مجازاتی غیراسلامی و غیرانسانی
مسعود رجوی در سخنرانی خود با نام دو اسلام سراپا متضاد بسیاری از احکام مورد تأیید سران حکومت ایران را غیراسلامی و غیرانسانی میخواند. مسعود رجوی همچنین وجود حکمی به نام سنگسار را در اسلام نفی کرده و میگوید:
عجبا، اگر اسلام این است، پس بفرمایید ارتجاع و جاهلیت چیست؟ پس قساوت و سنگدلی را تعریف کنید. اگر راست میگویید یک نمونه از حضرت علی یا پیغمبر بیاورید که این کار را کرده باشند، چون سنگسار اصلاً مجازات اسلامی نیست. بسیاری از مجازاتهای آن روزگار ریشه در قوانین تلمود دارد .
سازمان مجاهدین خلق ایران در ابتدای انقلاب ضد سلطنتی تصویب قوانین قصاص را رد کرده و اجرای لایحه ی آنرا ضد انسانی خوانند.
دینامیزم قرآن
به عقیده مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق ایران، احکام قرآن ثابت و ایستا نیستند. آیات قرآن محکمات و متشابهات دارند. محکمات آیاتی هستند که هدف و آرمان و مقصد را نشان میدهند اما متشابهات آیاتی هستند که احکام را در شرایط خاص بیان کرده اند. محکمات در مثل شبیه به استراتژی هستند و متشابهات شبیه به تاکتیک. متشابهات در قرآن قابل تغییر و ارتقاء هستند و ناسخ و منسوخ دارند. کما اینکه در آیه پنجم از سورهی بقره به این اشاره میشود که برخی آیات قرآن برخی دیگر را نسخ ( منتفی) میکنند که اشاره به متشابهات دارد.[۳]
تناقض در برداشت ارتجاعی از اسلام
مسعود رجوی با با اشاره به دینامیزم قرآن خمینی و همفکرانش را متهم می کند که دین فروش و فریبکار هستند، زیرا هنگام سرکوب و جنگ از پیشرفته ترین دستاوردهای بشر استفاده میکنند اما در احکام دین در جزئیات از قوانین هزارههای پیشین تابیعت می کنند. او در این رابطه میگوید:
چطور است که آخوندها از آخرین دستاوردهای فنی، علمی و حرفهیی و تخصصی پایان قرن بیستم استفاده میکنند، اما جزائیات و قصاص رژیمشان متعلق به هزارههای پیشین است؟ از آخوندها بپرسید چرا دنبال موشکهای میانبرد و دور برد و سلاحهای شیمیایی و اتمی و میکروبی هستید و دنبال همان چرخ و چاه و اسب و منجنیق نیستید؟ چرا از یک طرف، برای بقای رژیم خود از کیسه ملت ایران، از آخرین پیشرفتهای فنی و تخصصی مربوط به فازهای پایانی دوران رشد سرمایهداری استفاده میکنید؟ اما از طرف دیگر تابع جزائیات هزارههای پیشین مثل سنگسار هستید و دست و پا میبرید؟ یا از روی بلندی پرتاب میکنید؟ کدام را باور کنیم؟از آخوندها بپرسيد چرا دنبال موشكهاي ميانبرد و سلاحهاي شيميايي و اتمي و ميكروبي هستيد و دنبال همان چرخ و چاه و اسب و منجنيق نيستيد؟ چرا از يكطرف، براي بقاي رژيم خود از كيسهٌ ملت ايران، از آخرين پيشرفتهاي فني و تخصصي مربوط بهفازهاي پاياني دوران رشد سرمايهداري استفاده ميكنيد؟ اما ازطرف ديگر تابع جزائيات هزارههاي پيشين مثل سنگسار هستيد و دستوپا ميبريد؟ يا از روي بلندي پرتاب ميكنيد؟ كدام را باور كنيم؟...خُب، حالا ما درمورد آخوندها كدام را باور كنيم؟ سطح توليد و قواي مولدهٌ يكهزار و چهارصدسال پيش را باوركنيم يا اين روزگار را؟ »
مسعود رجوی در سخنرانی خود میگوید آخوندهای حاکم بر ایران هر جا نیاز باشد از تغییر احکام نیز خودداری نمیکنند و این نشانه ی تناقض و فریب در رفتار آنهاست. وی در این رابطه میگوید:
«راستي مگر اين آخوندها نميگفتند كه غنا و موسيقي حرام است؟ پس چه شد؟ وقتي كه دجال خودش بهحاكميت رسيد و راديو و تلويزيون را قبضه كرد، ديد نميشود، خودش فتوا داد كه موسيقي آزاد است، درحاليكه قبل از آن همينها را علامت نفاق مجاهدين ميدانست. مگر آخوندها نميگفتند شطرنج حرام است؟ بعضي وقتها كه بچهها در زندان شطرنج بازي ميكردند، آخوندها تذكر ميدادند كه حرام است. ريشتراشي، غنا و شطرنج همه حرام بودند. اما دستوپا بريدن و سنگسار حلال است، آنهم با كلمهٌ تكبير. ننگ برشما! شجرهٌ خبيثهٌ ملعونهٌ رذيله، تماماً سوء و تماماً پليدي. تيرباران و اعدام و حلقآويز زن مجاهد باردار حلال است، آنقدر كه جانشين خميني هم زبان به اعتراض گشود. حضرت علي گفت شكنجه حرام است، ولو در مورد سگ هار! آيا اين شكنجههايي كه خميني درمورد مجاهدين روا دانسته است، اسلامي است؟ آيا سوزاندن و ضرب حتيالموت حلال است؟ ننگ برشما و شجرهٌ خبيثهٌ شما باد كه از خوارج و ابنملجم گرفته تا قاتلان ائمهٌ اطهار و شيخفضلالله و خميني و لاجوردي هميشه علمدار قشريگري و جهل و ظلمات و خصم مبين دانش و فرهنگ و آزادي و عدالت بودهايد»
حقوق زن در اسلام
از جمله قوانین و احکامی که در قرآن وجود داشته و از نظر سازمان مجاهدین خلق ایران منسوخ هستند حقوق زنان است. در دورانی که دختران را دفن میکردند و زنان را از برده نیز پایین تر دانسته و حقوقی برای آنها قائل نبودند، این انقلاب بزرگی بود که آنها را در ارث و شهادت به اندازه ی یک دوم مرد صاحب سهم بدانیم. اما این قانون هم اکنون دیگر با شرایط جهان امروز انطباقی ندارد. پس بر ای تغییر آن باید از محکمات کمک گرفت و روح اسلام را مد نظر قرار داد. از جمله در همان زمان بود که توده ی انبوه زنان در رأیگیری و انتخاب حضرت علی شرکت کرده و دستهایشان را به نشانهی رأی دادن به او در یک تشت آب قرار دادند. باید توجه داشت که حق رأی در اروپا و آمریکا نیز کمتر از ۱۰۰ سال است که به زنان اعطاء شده است. همچنین بسیاری از فرماندهان سپاه علی ابن ابی طالب از زنان بودند که این نشانهی توجه اسلام به حقوق برابر میان زن و مرد است.
فلسفه احکام اسلام از دیدگاه مجاهدین
از دیدگاه مجاهدین احکام در دین، وسیلهها و رهنمودهای اجرایی برای نیل به هدف هستند. وسایل همیشه دستيابي به هدف را تضمين ميكنند اما اصل نیستند. هم چنین هر هدف اصيلی نيز وسيله متناسب خود را ميطلبد. يعني از يكطرف وسيله را نميتوان در دنياي مادي و عيني ناديده گرفت يا بهآن كم بها داد. ازطرف ديگر وسيله بايدبه هدف خدمت كند، نه اينكه متناقض و متعارض با آن و راهبند آن باشد.[۴] به این ترتیب احکام قابل تغییر هستند و متناسب با زمان دینامیزم دارند.
به عنوان مثال در پدیدهای به نام زکات یک هدف وجود دارد. زکات یعنی پاکسازی مال از حقوق و حاصل کار دیگران. یعنی یک هدف ضداسثماری. در صدر اسلام در عربستان برنج کشت نمی شد و در نتیجه برای برنج زکاتی وجود نداشت اما سالها بعد وقتی از امام صادق پرسیدند آیا بر برنج زکاتی هست او گفت بله و در صدر اسلام در مدینه برنج وجود نداشته که موضوع زکات باشد. از نظر مجاهدین موضوع اجتهاد برای انطباق قوانین با زمان است.
اجتهاد از دیدگاه مجاهدین
اجتهاد از نظر مجاهدین یعنی منطبق کردن احکام پیشین، یعنی همان متشابهات با تکامل و پیشرفت بشر. اجتهاد از نظر آنها برای مشخص کردن آداب نماز و روزه نیست. این آداب همیشه مشخص بوده و هست. البته مجاهدین به پدیده مرجع تقلید و مجتهد به شکلی که رژیم ایران و خمینی به آن معتقدند، اعتقادی ندارند. مسعود رجوی در این باره میگوید:
« ازنظر خميني، فقيه يعني آخوند، يعني پارچه و دستاري برسر و عبايي بر دوش، خميني از آغاز مجاهدين را ضدروحانيت معرفي ميكرد. ما هم بهاو گفتيم برو پيكارت! آخر آن كه حضرت علي بود، نهفقط پارچه و دستار، بلكه قرآن را هم كه به دجاليّت بالاي نيزه كرده بودند ـپانصد قرآن را مزدوران معاويه در جنگ صفين بالاي نيزهها بردندـ گفت آنها را درهم بكوبيد. قرآني كه بهفتنه بلند شده و هدفش استمرار يكحاكميت ارتجاعي است، كاغذ است و بس»
از دیدگاه مجاهدین فهم قرآن و مفاهیم آن در جریان مبارزهی اجتماعی و سیاسی بدست میآید و نه در گوشه نشینی. مسعود رجوی در تفسیر آیهی «لایمسه الا المطهرون« میگوید:
«قرآن ميگويد «لايمسه الا المطهرون» و «هدي للمتقين»، يعني كه براي فهم آن پاكيزگي و تقوا و طهارت سياسي و اجتماعي لازم است، كه خود ناشي از مبارزه و عمل اجتماعي است. همچنان كه فهم قوانين طبيعت و دستيابي به رموز آن تنها در جريان مبارزه و عمل توليدي ميسر است...حالا هم بايد به مرتجعاني كه حديث ميخوانند و از حضرت علي دم ميزنند، گفت كه بهقول خود حضرت علي، قرآن محكم و متشابه، مرسل و مقيد، ناسخ و منسوخ و… دارد و بايد آن را بر همان پايههايي كه گفتيم بهنطق و سخن درآورد.در شريعت خميني، اگر ميتوانستند، بردگي را هم مجدداً اعلام ميكردند، مگر نكردند؟ مگر اين بنياد پليد و كثيف موسوم به «شهيد» و همهٌ آخوندها، كسبوكار و خريد و فروش كنيز نميكنند؟ مگر تا آنجايي كه ميتوانند اين كار را رواج نميدهند؟»
یک مثال در کتاب دو اسلام سراپا متضاد
مسعود رجوی در مبحث دو اسلام سراپا متضاد شرح میدهد که احکام و قوانین جامعه بشری ایستا نیستند. ممکن است یک قانون روزگاری مترقی به شمار آید اما با گذر زمان کهنه و ارتجاعی شمرده شود. به عنوان مثال بردهداری تا قرن نوزدهم در بسیاری از کشورها هنوز رواج داشت. در زمان پیامبر اسلام برده داری لغو نشد اما مستمرا به آزاد کردن برده به عنوان کفارهی گناه توصیه میشد. این قانون در آن زمان پیشرفته بود. اما اکنون دیگر مترقی به شمار نمیآید. کما اینکه مجاهدین علیرغم اینکه به نفی استثمار طبقاتی معتقدند اکنون نفی بورژوازی ملی را نادرست و منجر به عقب رفتن جامعه میدانند اما چه بسا آیندگان قوانین بورژوازی را کهنه تلقی کنند. پس قوانین و احکام همیشه در حال تغییرند و احکام دین آنچنان که ۱۴ قرن پیش مرسوم بوده است هم اکنون قابل اجرا نیستند. مسعود رجوی در این رابطه میگوید:
«در بحث احكام، مهم اين است كه ببينيم كه روح و جوهر احكام و هدفي كه تعقيب ميكنند، چيست؟ نه بهصورت دمدميمزاج و فرصتطلبانه، بلكه با تعميق و «رسوخ در علم» آنچنانكه قرآن ميگويد. كتاباً متشابها مثاني، يعني منعطف و منطبق، داراي قدرت انطباق و انعطاف...خصلت ويژه «احسنالحديث» اين است كه قدرت انطباق فعال تكاملي با شرايط و دورانهاي متحول را داراست. «متشابها مثاني» است. يعني ميتواند در شرايط متفاوت، جوهر واحدي را اعمال و پيگيري كند. اين آن نور و روح واحدي است كه قرآن گفت «علي نور من ربه»»
شاخص اسلام حقیقی از دیدگاه مجاهدین
مجاهدین خلق شاخص اسلام حقیقی را (ع) میدانند. عبارت «تشیع علوی» که مجاهدین خلق از آن استفاده میکنند عطف به این است که بهترین شاخص برای تشخیص پویایی قرآن علی است. در مبحث دو اسلام سراپا متضاد بر این نکته انگشت گذاشته میشود که علی، قدر انسان است. قدر یعنی اندازه و شاخصی برای حرکت و فهم پویایی و دینامیزم قرآن و اسلام حقیقی. مسعود رجوی با نقل جملاتی از نهج البلاغه و ترجمه آن، دینامیزم قرآن از دیدگاه علی را اثبات کرده و میگوید:
«اينها را البته آن علماي كذب كه درواقع سردمداران جهل و جاهليت زمانه هستند، بهخوبي ميدانند، اما برخلاف آن عمل ميكنند. واي برسنگيندلان. اما دقيقاً همينجا مرزبندي بين انقلاب و ارتجاع ترسيم ميشود. بين مجاهدين و خميني، بين آن صدهزار شهيدي كه شما داديد و دشمنتان. يكي پيامش رحمت و مغفرت است. پيام رهايي، پيام جود و جبروت، و پيام كبريا و عظمت. و ديگري پيام پليدي و پلشتي و سنگدلي و سنگيندلي. حالا از آخوندها بپرسيد، كه اين قانون ضدانساني قصاص با چه استنادي است؟ گفتيم كه اگر آخوندها دستشان ميرسيد هرگز حق رأي را براي زنان بهرسميت نميشناختند. اگر ميتوانستند بردهداري را هم رواج ميدادند، كنيزداري را هم رسماً قانوني ميكردند. راستي جامعهٌ مدني كجا و جزيه و جزاي هزارههاي قبلي كجا؟ تا وقتـــي آخوندهاي خمينيصفت در حاكميت نبودند، اگر يادتان باشد، ماليات واجب نبود، ايبسا حرام هم بود. ميگفتند در اسلام خمس و زكات است. خميني كه آمد هم خمس، هم زكات و هم ماليات واجب شرعي شد! مرتجعان بهظاهر در شب قدر براي حضرت علي سوگواري ميكردند، حضرت علي كجا اين كارهايي كه شما ميكنيد كجا؟ آيا حضرت علي اولين مخالف توسعهطلبي زير نام اسلام نبود؟ آيا حضرت علي اولين بيانيهٌ سياسيـ نظاميش اين نبود كه حقوق مردم، اگر در كابين زنانتان هم باشد، از گلويتان درميآورم؟ قرآن دربارهٌ آخوندهاي دينفروش و خمينيصفت چه خوب گفته است: الذين يصدون عن سبيل الله و يبغونها عوجا، كساني كه از راه خدا بازميدارند و ميخواهند كه ارتجاعي، منحرف و كج باشد. راستي خميني چرا اينقدر با مجاهدين لج بود؟ چرا فتواي سوزاندن و ضرب حتيالموت و اين كه جان و مال و ناموس اينها حرمتي ندارد، را صادر كرد؟ براي اين كه دونوع اسلام سراپا متضاد از زمان امام حسين و يزيد، از روزگار علي با معاويه و خوارج درمقابل هم صفبندي كردهاند. ايبسا كه پساز چهارده قرن، ما بهآن قدر تاريخي رسيده باشيم كه بين اين دونوع اسلام تعيين تكليف شود.»
مسعود رجوی در مبحث دو اسلام سراپا متضاد به این نکته نیز اشاره میکند که در صحنه جهانی نیز باید بین دو اسلام قضاوت درستی صورت گیرد. او معتقد است اسلام آنچه آخوندها میگویند نیست. اسلام علی و اسلام معاویه دو پدیده است. میان خوارج و علی و میان حسین و یزید تفاوتی بزرگ وجود داشته و هر کدام از یک دستگاه فکری تبعیت میکنند. او تاکید میکند که با هر مکتی میتوان چنین معامله ای کرده و نوع جعلی و واژگونه اش را به حساب اصلی گذاشت. مسعود رجوی در پایان سخنان خود در این باره باز هم تفاوت دو اسلام را چنین توصیف می کند:
«يكي مبتني برجهل و اجبار. ديگري براساس آزادي و اختيار. يكي خصلت ويژهٌ خودش را نه از موضع فرصتطلبانه، بلكه از خشيهٌ خدايي و مردمي، ديناميسم و پويايي ميداند و قيمت آن را هم به سنگينترين و خونينترين صورت ميپردازد. آن گوهر بيبديل انقلابي و توحيدي را ابتدا در زنان و مردان خودش محقق ميكند و مرزهاي فدا را بهخاطر آزادي خلق و ميهنش بهنحوي شگفت و بينظير درمينوردد. ديگري بر مفتخواري و ستم و استثمار و سركوب مبتني است. اين يكي پيامآور ظلمات است و آنيكي پرچمدار آزادي و يگانگي و رهايي.جنگ بين ايندو، كه درعين حال جنگ سرنوشت براي مردم و تاريخ ايران هم هست و همچنين يكي از مهمترين حلقههاي قدر انسانيت معاصر است، پيوسته بالا ميگيرد»
منابع
- ↑ دو اسلام سراپا متضاد - انتشارات سازمان مجاهدین
- ↑ دینامیزم قرآن
- ↑ دینامیزم قرآن
- ↑ سخنرانی مسعود رجوی در عید فطر۱۳۷۶-وبسایت ایران فانوس