کاربر:Kave/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
== فعالیت‌های سیاسی ==
== فعالیت‌های سیاسی ==
دوران د‌انشجويي سعيد محسن مصادف بود با تحولات سياسي سالهاي 39 تا 42‌. سعيد قبل‌از بنيانگذاري سازمان، به‌دليل فعاليتهاي سياسيش دو‌بار به‌زندان افتاده بود، بار‌دوم هنگامي بود كه عضو كميته دانشجويان نهضت آزادي بود و در شب اول بهمن سال41 دستگير شد و از همان‌جا رابطه‌اش با محمد حنيف‌نژاد هرچه نزديكتر شد. سعيد در آن سالهاي پرتلاطم،  بطلان روشهاي كهنه‌يي را كه  سران نهضت آزادي مبلغش بودند، در عمل مبارزاتي تجربه كرد و شكست آنها را ديد و از همان‌جا بود كه به‌جانب حنيف‌نژاد شتافت، تا او را در بنيانگذاري سازمان ياري كند. 
دوران د‌انشجويي سعيد محسن مصادف بود با تحولات سياسي سالهاي 39 تا 42‌. سعيد قبل‌از بنيانگذاري سازمان، به‌دليل فعاليتهاي سياسيش دو‌بار به‌زندان افتاده بود، بار‌دوم هنگامي بود كه عضو كميته دانشجويان نهضت آزادي بود و در شب اول بهمن سال41 دستگير شد و از همان‌جا رابطه‌اش با محمد حنيف‌نژاد هرچه نزديكتر شد. سعيد در آن سالهاي پرتلاطم،  بطلان روشهاي كهنه‌يي را كه  سران نهضت آزادي مبلغش بودند، در عمل مبارزاتي تجربه كرد و شكست آنها را ديد و از همان‌جا بود كه به‌جانب حنيف‌نژاد شتافت، تا او را در بنيانگذاري سازمان ياري كند. 
== بینیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران ==
سعید محسن پس از پایان دوره سربازی و آشنایی با محمد حنیف‌نژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران، به اتفاق او به جمع‌بندی مبارزات گذشته مردم ایران پرداختند. آنها علت شکستها و ناکامی‌های مبارزات گذشته مردم ایران را بررسی کردند. آنان به این نتیجه رسیدند که مبارزات مسالمت‌آمیز و سازشکارانه آن دوران به پایان رسیده و تنها راه، مقاومت مسلحانه انقلابی است. علت اصلی شکستها و ناکامی‌ها نه در عدم آمادگی مردم برای فداکاری، بلکه در عدم صلاحیت رهبران جنبش است. آنان با تکیه بر اسلام ناب توحیدی و زدودن غبار از رخ اسلام، که طی سالیان، آخوندهای دین‌فروش آن را به ارتجاع و جاهلیت آلوده بودند، هسته نخستین سازمان انقلابی، بر پایه ایدئولوژی توحیدی اسلام انقلابی را، پی افکندند.
سعید محسن می‌گفت: <blockquote>«مبارزه بدون ایدئولوژی و بدون استراتژی مسلحانه نمی‌تواند پیروز شود. از رهبران سازشکار، این مبارزه برنمی‌آید. اینان در واقع برای کسب وجهه، صاحب شخصیت شدن و دنبال کسب منافع بیشتر به مبارزه وارد شده و بعد سرنوشت خلق و انقلاب را فدای منافع خود می‌کنند و هر موقع فشار زیاد شود کنار می‌کشند. مبارزه به یک رهبری صالح و حرفه‌ای نیاز دارد تا آن را هدایت و به پیروزی برساند».</blockquote>پس از تشکیل هسته اولیه سازمان، سعید به‌عنوان یکی از بنیانگذاران مجاهدین، بار سنگینی برای پیشبرد امور سازمان، در آن اختناق سیاه پلیسی شاه بردوش کشید. برای گسترش سازمان، به عضوگیری پرداخت، کادرهای سازمان را آموزش داد و در تدوین استراتژی، خط مشی سازمان و سایر امور نقشی تعیین کننده ایفا کرد.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}<references group="شکرالله پاک‌نژاد؛ از رشیدترین فرزندان مبارز ایران به شهادت رسید" />
{{پانویس|۲}}<references group="شکرالله پاک‌نژاد؛ از رشیدترین فرزندان مبارز ایران به شهادت رسید" />

نسخهٔ ‏۹ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۳۷

محمدعلی جاج آقایی (زادروز ۱۳۲۷ فریدن اصفهان، حلق اویز ۴ بهمن ۱۳۸۹) فعال سیاسی و یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در جریان قیام عاشورای ۸۸ بازداشت و در ٢٧ شهریور ماه ٨٨، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، بخاطر رفتن به اشرف و شرکت در تظاهرات و جمع آوری کمکهای مالی برای اشرف محارب و به اعدام محکوم شده بودند و در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۸۹ در زندان اوین به دار آویخته شد.[۱]

زندگینامه

محمدعلی حاج‌آقایی، اهل فریدن، از توابع اصفهان، کارگری سخت‌کوش و زحمتکش بود که اول بار در سال۱۳۶۲ به‌دلیل آشنایی با سازمان مجاهدین دستگیر و به ۵سال زندان محکوم شد. حاج آقایی به‌رغم کهولت سن، چهره‌ای بسیار صبور و مهربان داشت.و این در شرایطی بود که دو فرزند او به‌دلیل بیماری در آستانه مرگ بودند. کودکان بی‌گناه، مبتلا به دردی بودند که از میان هر چند میلیون، نصیب یک نفر می‌شود

یکی از همبندان او نوشته است:

محمدعلی حاج‌آقایی بعد از دستگیری به همسرش گفت همه سرمایه و سرپناه را بفروشد و بچه‌ها را درمان کند. آنها خانه را فروختند؛ زمین را به آسمان دوختند، همه اندوخته‌ها را سوختند؛ اما مشکل بیماری کودکان حل نشد. آخرین پاسخ پزشکان این بود که بچه‌ها تا ۱۸سالگی فلج می‌شوند و بعد می‌میرند. »[۲]

محمدعلی حاج‌آقایی بعد از پایان محکومیتش در سال۶۷ آزاد شد و پس از مدتی، فرزندان بی‌گناه جان باختند.

محمد علی حاج آقایی که تحت پیگیرد حکومت ایران قرار داشت در دیماه ۱۳۸۷ ( ژانویه ۲۰۰۹) به اشرف پناهنده شد. همزمان نیروهای آمریکایی, حفاظت اشرف را به نیروهای عراقی منتقل کردند و کمیته بستن قرارگاه اشرف در نخست وزیری عراق, حاج آقایی را ناگزیر به ترک اشرف و بازگشت به ایران کرد. این موضوع, سه ماه مورد بحث نمایندگان اشرف, با نیروهای عراقی و آمریکایی, بود. نمایندگان اشرف بارها به سرهنگ جونز فرمانده وقت نیروهای آمریکایی و سرهنگ دوم امیر عبداللطیف فرمانده نیروی عراقی, خاطر نشان کردند که حاج آقایی و سه تن دیگر, که به تازگی از ایران به اشرف آمده اند, در صورت بازگشت به ایران, دستگیر و اعدام خواهند شد. 

اما علیرغم همة این تأکیدات و تصریحات, نیروهای عراقی, به دستور کمیته بستن قرارگاه اشرف در نخست وزیری عراق, محمد علی حاج آقایی و ۳ نفر دیگر را, ببا توجه به اینکه پیشینه ای در اشرف ندارند, پس از ۳ ماه, در ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ ( ۲۵آوریل ۲۰۰۹) ناگزیر به ترک اشرف و بازگشت به ایران کردند[۳]

فعالیت‌ها

دستگیری

حلق اویز

واکنش‌ها

سازمان عفو بین الملل اعدام دو فعال سیاسی که در شهریورماه سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری بازداشت شده بودند را محکوم کرد.[۴]

مالکوم اسمارت، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو بین الملل گفت: «ما از اعدام جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی، و همینطور از تداوم استفاده از این مجازات شدیدا بی رحمانه در ایران وحشت زده هستیم.» «مانند بسیاری دیگر از قربانیان، این دو تن نیز از دادرسي عادلانه محروم بوده اند.» بنا بر گزارش ها، جعفر کاظمی براي ماه ها در زندان اوین توسط بازجویانش و جهت اجبار وی به اعترافات تلویزیونی مورد شکنجه قرار گرفت اما او از انجام اعترافات تلویزیونی خودداری کرد.

او و محمدعلی آقایی با یکدیگر محاکمه شدند. به گمان ما ایشان در اردیبهشت سال جاری به مرگ محکوم شدند، و درخواست تجدیدنظر ایشان در ماه های جولای و سپتامبر رد شد.[۴]

برگزاری مراسم توسط زندانیان

ندانیان سیاسی بند 8 زندان اوین روز یکشنبه 4بهمن،مراسمی به‌مناسبت پنجمین سالگرد شهادت جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی برگزار کردند.این مراسم حوالی ساعت ۱۵ و 30دقیقه در هواخوری زندان اوین با تجمع زندانیان سیاسی به‌صورت ایستاده و منظم برگزار گردید. ابتدا زندانیان سیاسی خاطراتی از استواری و پایداری این دو زندانی سیاسی مقاوم که تا آخرین لحظه و به‌خصوص لحظاتی که با همبندیان خود وداع می‌کردند، بیان کردند.[۵]

---------------------------------------------------------------------------

---------------------------------------------------------------------------

سعید محسن

سعید محسن(زاده:۱۳۱۸، زنجان - اتیرباران۴ خرداد ۱۳۵۱، تهران) یکی از بنیانگذاراران سازمان مجاهدین خلق ایران است. او در سال ۱۳۴۴ به همراه محمد حنیف نژاد و علی اصغر بدیع زادگان سازمان مجاهدین خلق ایران را بنیان گذاشت.

سعید محسن در سال1318 در یک خانواده از قشر متوسط در زنجان به‌دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در همان‌جا گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در سال1342 از دانشکده فنی در رشته مهندسی تأسیسات فارغ‌التحصیل شد. 

فعالیت‌های اجتماعی

سيل جواديه در سال39 و خراب شدن انبوهي از خانه‌هاي مردم محروم جنوب شهر، از حوادثي بود كه دانشجويان و روشنفكران متعهد آن دوره را براي كمك به مردم برانگيخته بود. سعيد در رأس فعاليتهاي دانشجوياني بود كه براي كمك به مردم جواديه اكيپهاي تعميراتي تشكيل داده بودند. تقريباً همه دانشجويان فني تهران را، كه سري در مبارزه و سياست و فعاليت اجتماعي داشتند، به‌كار گرفته و سازماندهي كرده بود.

در سال41 هم كه زلزله در آوج قزوين ويرانيهاي زيادي به‌بار آورد، سعيد محسن و اصغر بديع‌زادگان در رأس گروههاي دانشجويي بودند و باهم به‌ميان مردم رفته بودند و چند‌ماه شبانه‌روزي به‌كار در‌ميان آنها پرداخته بودند..[۶]

فعالیت‌های سیاسی

دوران د‌انشجويي سعيد محسن مصادف بود با تحولات سياسي سالهاي 39 تا 42‌. سعيد قبل‌از بنيانگذاري سازمان، به‌دليل فعاليتهاي سياسيش دو‌بار به‌زندان افتاده بود، بار‌دوم هنگامي بود كه عضو كميته دانشجويان نهضت آزادي بود و در شب اول بهمن سال41 دستگير شد و از همان‌جا رابطه‌اش با محمد حنيف‌نژاد هرچه نزديكتر شد. سعيد در آن سالهاي پرتلاطم،  بطلان روشهاي كهنه‌يي را كه  سران نهضت آزادي مبلغش بودند، در عمل مبارزاتي تجربه كرد و شكست آنها را ديد و از همان‌جا بود كه به‌جانب حنيف‌نژاد شتافت، تا او را در بنيانگذاري سازمان ياري كند. 

بینیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران

سعید محسن پس از پایان دوره سربازی و آشنایی با محمد حنیف‌نژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران، به اتفاق او به جمع‌بندی مبارزات گذشته مردم ایران پرداختند. آنها علت شکستها و ناکامی‌های مبارزات گذشته مردم ایران را بررسی کردند. آنان به این نتیجه رسیدند که مبارزات مسالمت‌آمیز و سازشکارانه آن دوران به پایان رسیده و تنها راه، مقاومت مسلحانه انقلابی است. علت اصلی شکستها و ناکامی‌ها نه در عدم آمادگی مردم برای فداکاری، بلکه در عدم صلاحیت رهبران جنبش است. آنان با تکیه بر اسلام ناب توحیدی و زدودن غبار از رخ اسلام، که طی سالیان، آخوندهای دین‌فروش آن را به ارتجاع و جاهلیت آلوده بودند، هسته نخستین سازمان انقلابی، بر پایه ایدئولوژی توحیدی اسلام انقلابی را، پی افکندند.

سعید محسن می‌گفت:

«مبارزه بدون ایدئولوژی و بدون استراتژی مسلحانه نمی‌تواند پیروز شود. از رهبران سازشکار، این مبارزه برنمی‌آید. اینان در واقع برای کسب وجهه، صاحب شخصیت شدن و دنبال کسب منافع بیشتر به مبارزه وارد شده و بعد سرنوشت خلق و انقلاب را فدای منافع خود می‌کنند و هر موقع فشار زیاد شود کنار می‌کشند. مبارزه به یک رهبری صالح و حرفه‌ای نیاز دارد تا آن را هدایت و به پیروزی برساند».

پس از تشکیل هسته اولیه سازمان، سعید به‌عنوان یکی از بنیانگذاران مجاهدین، بار سنگینی برای پیشبرد امور سازمان، در آن اختناق سیاه پلیسی شاه بردوش کشید. برای گسترش سازمان، به عضوگیری پرداخت، کادرهای سازمان را آموزش داد و در تدوین استراتژی، خط مشی سازمان و سایر امور نقشی تعیین کننده ایفا کرد.

جستارهای وابسته

منابع