۵٬۷۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''حسین سودمند اردکانی'''، (زادهی ۱۰ تیرماه ۱۳۱۹، مشهد – درگذشتهی ۱۲ آذرماه ۱۳۶۹، مشهد) کشیش مسیحی در شهر مشهد بود که به اتهام ارتداد و برگشتن از دین اسلام و گرویدن به آیین مسیحیت در زندان مشهد اعدام شد. حسین سودمند فرزند دوم خانواده بود. او پس از اتمام تحصیلاتش به خدمت نظام وظیفه رفت و در دوران سربازی با یک مسیحی آشنا و دوست صمیمی شد؛ و سپس با آشنا شدن آیین مسیحیت به این کیش گروید. خانوادهی حسین سودمند به همین خاطر او را از خانه ترد کردند. وی به تهران رفت و در آنجا مشغول دستفروشی کتاب شد؛ و همزمان آموزشهای مسیحیت را فرا میگرفت. حسین سودمند در سال ۱۳۴۹، به اصفهان رفت و در سازمان نابینایان مسیحی مشغول به خدمت شد. او در قسمت مردان این مؤسسه، معروف به کریستُفِل، که متعلق به دایرهی اسقفی ایران بود، به خدمت بشارت و امور روحانی نابینایان مشغول شد. حسین سودمند به نابینایان عشق میورزید؛ و از خدمت به آنها لذت میبرد و هیچ تفاوتی بین نابینایان و بینایان قائل نبود. وی در سال ۱۳۵۱، با یکی از دختران نابینای مسیحی بهنام مهتاب نوروش در کلیسای اسقفی ایران واقع در شهر اصفهان ازدواج کرد که حاصل این ازدواج چهار فرزند بود. حسین سودمند در دوران جوانی، مدتی را نیز در انجمن کتُب مقدسهی تهران به عنوان مبشر و کتابفروش مسیحی به تبلیغ مسیحیت و کلام خدا مشغول بود؛ و به همین خاطر به شهرهای مختلف ایران مسافرت کرد. او پس از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' به زادگاهش مشهد برگشت و یک کلیسای خانگی در زیرزمین منزلش تأسیس کرد که با فشار نظام جمهوری اسلامی تعطیل شد. خدمات حسین سودمند باعث شد که در سال ۱۳۶۷، و در زمان نظارت اسقف هایک هوسپیان، به مقام کشیشی نائل شود. حسین سودمند به فعالیت خود ادامه داد و به همین خاطر بازداشت و یک ماه در سلول انفرادی تحت فشار و آزار و اذیت قرار گرفت و سپس به قید وثیقه آزاد شد. دوستانش به او پیشنهاد دادند که برای حفظ جانش از کشور خارج شود، اما وی نپذیرفت و گفت که حاضرم جانم را در راه عیسی مسیح و خداوند فدا کنم. پس از | '''حسین سودمند اردکانی'''، (زادهی ۱۰ تیرماه ۱۳۱۹، مشهد – درگذشتهی ۱۲ آذرماه ۱۳۶۹، مشهد) کشیش مسیحی در شهر مشهد بود که به اتهام ارتداد و برگشتن از دین اسلام و گرویدن به آیین مسیحیت در زندان مشهد اعدام شد. حسین سودمند فرزند دوم خانواده بود. او پس از اتمام تحصیلاتش به خدمت نظام وظیفه رفت و در دوران سربازی با یک مسیحی آشنا و دوست صمیمی شد؛ و سپس با آشنا شدن آیین مسیحیت به این کیش گروید. خانوادهی حسین سودمند به همین خاطر او را از خانه ترد کردند. وی به تهران رفت و در آنجا مشغول دستفروشی کتاب شد؛ و همزمان آموزشهای مسیحیت را فرا میگرفت. حسین سودمند در سال ۱۳۴۹، به اصفهان رفت و در سازمان نابینایان مسیحی مشغول به خدمت شد. او در قسمت مردان این مؤسسه، معروف به کریستُفِل، که متعلق به دایرهی اسقفی ایران بود، به خدمت بشارت و امور روحانی نابینایان مشغول شد. حسین سودمند به نابینایان عشق میورزید؛ و از خدمت به آنها لذت میبرد و هیچ تفاوتی بین نابینایان و بینایان قائل نبود. وی در سال ۱۳۵۱، با یکی از دختران نابینای مسیحی بهنام مهتاب نوروش در کلیسای اسقفی ایران واقع در شهر اصفهان ازدواج کرد که حاصل این ازدواج چهار فرزند بود. حسین سودمند در دوران جوانی، مدتی را نیز در انجمن کتُب مقدسهی تهران به عنوان مبشر و کتابفروش مسیحی به تبلیغ مسیحیت و کلام خدا مشغول بود؛ و به همین خاطر به شهرهای مختلف ایران مسافرت کرد. او پس از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' به زادگاهش مشهد برگشت و یک کلیسای خانگی در زیرزمین منزلش تأسیس کرد که با فشار نظام جمهوری اسلامی تعطیل شد. خدمات حسین سودمند باعث شد که در سال ۱۳۶۷، و در زمان نظارت اسقف هایک هوسپیان، به مقام کشیشی نائل شود. حسین سودمند به فعالیت خود ادامه داد و به همین خاطر بازداشت و یک ماه در سلول انفرادی تحت فشار و آزار و اذیت قرار گرفت و سپس به قید وثیقه آزاد شد. دوستانش به او پیشنهاد دادند که برای حفظ جانش از کشور خارج شود، اما وی نپذیرفت و گفت که حاضرم جانم را در راه عیسی مسیح و خداوند فدا کنم. پس از دو هفته از آزادی موقت وی، دوباره او را احضار و به زندان انداختند. سرانجام در روز ۱۲ آذرماه ۱۳۶۹، به خانوادهی حسین سودمند اطلاع دادند که وی به خاطر پافشاری به آیین مسیحیت در زندان مشهد به دار آویخته شد. حسین سودمند را در مخروبهای در حاشیهی آرامستان بهشت رضای مشهد در گوری بینام و نشنان دفن کردند. | ||
== دوران کودکی == | == دوران کودکی == | ||
حسین سودمند رادکانی در ۱۰ تیرماه سال ۱۳۱۹، در یک خانوادهی نسبتاً مذهبی در مشهد متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود؛ و زمانی که هنوز کودک بود پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند؛ و مادرش که پرستار بود فرزندان را سرپرستی کرد. | حسین سودمند رادکانی در ۱۰ تیرماه سال ۱۳۱۹، در یک خانوادهی نسبتاً مذهبی در مشهد متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود؛ و زمانی که هنوز کودک بود پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند؛ و مادرش که پرستار بود فرزندان را سرپرستی کرد.<ref name=":1" /> | ||
اتفاقی که برای حسین سودمند در سن هفت سالگی افتاد، او را به آیین مسیحیت کنجکاو و علاقهمند کرد. او خود در این باره میگوید که در نزدیکی شهرمان دهکدهای بود که اغلب ساکنان آن افراد مسیحی و کلیمی بودند. هر بار که ساکنان این دهکده برای کشیدن آب از چاهی در نزدیکی محل | اتفاقی که برای حسین سودمند در سن هفت سالگی افتاد، او را به آیین مسیحیت کنجکاو و علاقهمند کرد. او خود در این باره میگوید که در نزدیکی شهرمان دهکدهای بود که اغلب ساکنان آن افراد مسیحی و کلیمی بودند. هر بار که ساکنان این دهکده برای کشیدن آب از چاهی در نزدیکی محل سکونتمان، من و دوستانم به سمت آنها سنگ پرتاپ میکردیم؛ و آنها را نجس میخواندیم. یک روز که مثل همیشه به سنگاندازی مشغول بودیم، من سطل یکی از زنان مسیحی را با سنگ شکستم، و به هنگام فرار پایم به سنگی گیر کرد؛ و به زمین افتاده و زخمی شدم. آن خانم مسیحی به سویم آمد؛ و تصور من این بود که کتک مفصلی از او خواهم خورد. اما در شگفتی آن خانم مرا در آغوش گرفت و زخم مرا شستوشو داد و از شیرینیهایی که بههمراه داشت از من پذیرایی کرد. این حادثه حسین سودمند را تحت تأثیر قرار داد و این محبت در عوض نفرت را هرگز فراموش نکرد؛ و تصویر مثبتی از مسیحیان در ذهنش باقی گذاشت.<ref name=":0">[https://articleeighteen.com/fa/tales-from-cells/1377/ زندگینامه کشیش شهید حسین سودمند - سایت مادهٔ ۱۸]</ref> | ||
== گرویدن به آیین مسیحیت == | == گرویدن به آیین مسیحیت == | ||
[[پرونده:سود9.JPG|بندانگشتی|216x216پیکسل|حسین سودمند در جوانی]] | |||
حسین سودمند پس از پایان تحصیلاتش به خدمت سربازی رفت؛ و در دوران سربازی با یک ارمنی آشنا و با او دوست صمیمی شد. با صحبتهایی که دوستش دربارهی مسیحیت میکرد، به این آئین گرایش پیدا کرد و به کلیسای شبان نیکو در اهواز میرفت.<ref name=":1">[https://tavaana.org/fa/Hossein_Soodmand حسین سودمند؛ اعدام و در خرابهای دفن شد - سایت توانا]</ref> | حسین سودمند پس از پایان تحصیلاتش به خدمت سربازی رفت؛ و در دوران سربازی با یک ارمنی آشنا و با او دوست صمیمی شد. با صحبتهایی که دوستش دربارهی مسیحیت میکرد، به این آئین گرایش پیدا کرد و به کلیسای شبان نیکو در اهواز میرفت.<ref name=":1">[https://tavaana.org/fa/Hossein_Soodmand حسین سودمند؛ اعدام و در خرابهای دفن شد - سایت توانا]</ref> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۱: | ||
=== خدمت در سازمان نابینایان === | === خدمت در سازمان نابینایان === | ||
حسین سودمند در سال ۱۳۴۹، به اصفهان رفت و در سازمان نابینایان مسیحی مشغول به خدمت شد. او در قسمت مردان این مؤسسه، معروف به کریستُفِل، که متعلق به دایرهی اسقفی ایران بود، به خدمت بشارت و امور روحانی نابینایان مشغول شد. حسین سودمند به نابینایان عشق میورزید؛ و از خدمت به آنها لذت میبرد و هیچ تفاوتی بین نابینایان و بینایان قائل نبود.<ref name=":0" /> | حسین سودمند در سال ۱۳۴۹، به اصفهان رفت و در سازمان نابینایان مسیحی مشغول به خدمت شد. او در قسمت مردان این مؤسسه، معروف به کریستُفِل، که متعلق به دایرهی اسقفی ایران بود، به خدمت بشارت و امور روحانی نابینایان مشغول شد. حسین سودمند به نابینایان عشق میورزید؛ و از خدمت به آنها لذت میبرد و هیچ تفاوتی بین نابینایان و بینایان قائل نبود.<ref name=":0" /> | ||
[[پرونده:سود10.JPG|بندانگشتی|261x261پیکسل|حسین سودمند بههمراه همسرش مهتاب نوروش و دو تا از فرزندانش]] | |||
=== ازدواج === | === ازدواج === | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۶: | ||
=== فشار و تهدید === | === فشار و تهدید === | ||
[[پرونده:سود8.JPG|بندانگشتی|کشیش حسین سودمند]] | |||
در طول خدمت کشیش حسین سودمند در مشهد، او و خانوادهاش و اعضای دیگر کلیسا مورد اذیت و آزارهای زیادی قرار گرفتند؛ و سرانجام این جفاکاریها منجر به تعطیلی کلیسای زیرزمینی مشهد گردید؛ و مأموران حکومتی مشهد، تجمع و تشکیل جلسات عبادی آنها را ممنوع کردند. حسین سودمند و دیگر مسیحیان بارها از سوی مقامات و مأموران امنیتی بازداشت و مورد بازجویی، تهدید و شکنجههای روحی و روانی قرار گرفتند. تهدید، بازجویی و شکنجههای روحی وروانی قرار گرفتند. حسین سودمند به خاطر شوق خدمت به اعضای کلیسا، پس از تعطیلی محل عبادت، آنها را به صورت خصوصی ملاقات کرده و تعلیم میداد.<ref name=":0" /> | در طول خدمت کشیش حسین سودمند در مشهد، او و خانوادهاش و اعضای دیگر کلیسا مورد اذیت و آزارهای زیادی قرار گرفتند؛ و سرانجام این جفاکاریها منجر به تعطیلی کلیسای زیرزمینی مشهد گردید؛ و مأموران حکومتی مشهد، تجمع و تشکیل جلسات عبادی آنها را ممنوع کردند. حسین سودمند و دیگر مسیحیان بارها از سوی مقامات و مأموران امنیتی بازداشت و مورد بازجویی، تهدید و شکنجههای روحی و روانی قرار گرفتند. تهدید، بازجویی و شکنجههای روحی وروانی قرار گرفتند. حسین سودمند به خاطر شوق خدمت به اعضای کلیسا، پس از تعطیلی محل عبادت، آنها را به صورت خصوصی ملاقات کرده و تعلیم میداد.<ref name=":0" /> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۲: | ||
== بازداشت و اعدام == | == بازداشت و اعدام == | ||
[[پرونده:سود6.JPG|بندانگشتی|195x195پیکسل|آخرین جشن تولد حسین سودمند]] | |||
حسین سودمند به کار خود بهعنوان یک کشیش که تبلیغ مسیحیت بود ادامه داد. به همین خاطر حسین سودمند در پاییز ۱۳۶۹، بازداشت شد؛ و یک ماه در سلول انفرادی تحت رنج و شکنج سپری کرد و سپس به قید وثیقه آزاد شد. دوستان حسین سودمند از درخواست کردند که به خاطر حفظ جان و خطرات احتمالی که ممکن است تهدیدش کند، بهتر است که از کشور خارج شود؛ اما او قبول نکرد؛ و در جواب نصیحت کنندگان گفت:<blockquote>«من به پیروی از الگوی خود، شبان اعظم گله، عیسی مسیح خداوند، حاضرم جان خود را برای گوسفندان فدا کنم و فرار من از این جفاها گلۀ خدا را تضعیف خواهد کرد و سبب دلسردی آنها خواهد شد. من نمیخواهم نمونه بدی از خود برای آنها باقی بگذارم. پس حاضرم تا دوباره به زندان رفته و در صورت لزوم جانم را نیز فدا کنم.»</blockquote>آزادی موقت حسین سودمند دو هفته بیشتر طول نکشید و بار دیگر او را احضار و به زندان انداختند.<ref name=":1" /> | حسین سودمند به کار خود بهعنوان یک کشیش که تبلیغ مسیحیت بود ادامه داد. به همین خاطر حسین سودمند در پاییز ۱۳۶۹، بازداشت شد؛ و یک ماه در سلول انفرادی تحت رنج و شکنج سپری کرد و سپس به قید وثیقه آزاد شد. دوستان حسین سودمند از درخواست کردند که به خاطر حفظ جان و خطرات احتمالی که ممکن است تهدیدش کند، بهتر است که از کشور خارج شود؛ اما او قبول نکرد؛ و در جواب نصیحت کنندگان گفت:<blockquote>«من به پیروی از الگوی خود، شبان اعظم گله، عیسی مسیح خداوند، حاضرم جان خود را برای گوسفندان فدا کنم و فرار من از این جفاها گلۀ خدا را تضعیف خواهد کرد و سبب دلسردی آنها خواهد شد. من نمیخواهم نمونه بدی از خود برای آنها باقی بگذارم. پس حاضرم تا دوباره به زندان رفته و در صورت لزوم جانم را نیز فدا کنم.»</blockquote>آزادی موقت حسین سودمند دو هفته بیشتر طول نکشید و بار دیگر او را احضار و به زندان انداختند.<ref name=":1" /> | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۴: | ||
=== تخریب محل دفن حسین سودمند === | === تخریب محل دفن حسین سودمند === | ||
تنها نشان مزار کشیش حسین سودمند سطحی سیمانی و بینام و نشان بود که آنهم در آذرماه ۱۳۹۹، با خاکریزی در این محل به عمق تقریباً نیم متر در دل خاک پنهان شدهاست. راشین سودمند، دختر کشیش حسین سودمند، که ساکن اروپا است در این باره میگوید: | [[پرونده:سود4.JPG|بندانگشتی|232x232پیکسل|محل دفن کشیش حسین سودمند]] | ||
تنها نشان مزار کشیش حسین سودمند سطحی سیمانی و بینام و نشان بود که آنهم در آذرماه ۱۳۹۹، با خاکریزی در این محل به عمق تقریباً نیم متر در دل خاک پنهان شدهاست. راشین سودمند، دختر کشیش حسین سودمند، که ساکن اروپا است در این باره میگوید:<blockquote>«به عنوان یکی از اعضای خانواده این کشیش شهید، میتوانم بگویم بیحرمتی اخیر به مزار پدرمان، زخمی تازه بر جانمان گذاشت. پدر ما به طرز ظالمانهای، بدون رعایت ضوابط قانونی کشته شد. او را با بیحرمتی در جایی که لعنتآباد میخواندند بدون اطلاع ما دفن کردند. به خانواده ما حتی فرصت خداحافظی با او یا دیدن پیکر بیجانش را هم ندادند. سالها باید در این مکان دور افتاده به دیدن مزارش میرفتیم، که حتی اجازه نصب سنگ قبری با نام و نشانش را بر آن نداشتیم؛ و حالا در صدد حذف کامل تنها نشان ما از او دارند. ما به هر مرجع و نهاد ذیربطی در سطح ملی یا بینالمللی دربارهی این ظلم و بیحرمتی شکایت خواهیم برد.»<ref name=":4">[https://articleeighteen.com/fa/news/2167/ تخریب محل دفن حسین سودمند ـ سایت مادهٔ ۱۸]</ref></blockquote> | |||
«به عنوان یکی از اعضای خانواده این کشیش شهید، میتوانم بگویم بیحرمتی اخیر به مزار پدرمان، زخمی تازه بر جانمان گذاشت. پدر ما به طرز ظالمانهای، بدون رعایت ضوابط قانونی کشته شد. او را با بیحرمتی در جایی که لعنتآباد میخواندند بدون اطلاع ما دفن کردند. به خانواده ما حتی فرصت خداحافظی با او یا دیدن پیکر بیجانش را هم ندادند. سالها باید در این مکان دور افتاده به دیدن مزارش میرفتیم، که حتی اجازه نصب سنگ قبری با نام و نشانش را بر آن نداشتیم؛ و حالا در صدد حذف کامل تنها نشان ما از او دارند. ما به هر مرجع و نهاد ذیربطی در سطح ملی یا بینالمللی دربارهی این ظلم و بیحرمتی شکایت خواهیم برد.»<ref name=":4">[https://articleeighteen.com/fa/news/2167/ تخریب محل دفن حسین سودمند ـ سایت مادهٔ ۱۸]</ref> | |||
=== تخریب نمادهای ارامنه === | === تخریب نمادهای ارامنه === | ||
در ۴ دههی حکومت جمهوری اسلام، تخریب قبرستانهای اقلیتهای دینی از جمله بهاییان، مسیحیان و مندائیان، و همچنین گورستانهای بینام و نشان قربانیان کشتار دستهجمعی زندانیان سیاسی در سال | [[پرونده:سود3.JPG|بندانگشتی|234x234پیکسل|تخریب نمادهای ارامنه]] | ||
در ۴ دههی حکومت جمهوری اسلام، تخریب قبرستانهای اقلیتهای دینی از جمله بهاییان، مسیحیان و مندائیان، و همچنین گورستانهای بینام و نشان قربانیان کشتار دستهجمعی [[قتل عام ۶۷|'''زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷''']]، ادامه داشته است. | |||
در اواخر آذرماه ۱۳۹۹، بخشی از آرامستان قدیمی ارامنه در شهر اصفهان را تخریب کردند. صلیبها و سنگقبرها در این قبرستان که قدمت تاریخی آن به قرن ۱۵میلادی میرسد، شکسته شدهاست. این آرامستان در سال ۱۳۸۰، در فهرست آثار ملّی ثبت شدهاست. نظام جمهوری اسلامی ایران، نه تنها کلیساهای فارسیزبان را تعطیل و ممنوع و مصادره کرده، بلکه کلیساها و نمادهای تاریخی مسیحیان هم در سالهای گذشته مورد تخریب قرار داده است.<ref name=":4" /> | در اواخر آذرماه ۱۳۹۹، بخشی از آرامستان قدیمی ارامنه در شهر اصفهان را تخریب کردند. صلیبها و سنگقبرها در این قبرستان که قدمت تاریخی آن به قرن ۱۵میلادی میرسد، شکسته شدهاست. این آرامستان در سال ۱۳۸۰، در فهرست آثار ملّی ثبت شدهاست. نظام جمهوری اسلامی ایران، نه تنها کلیساهای فارسیزبان را تعطیل و ممنوع و مصادره کرده، بلکه کلیساها و نمادهای تاریخی مسیحیان هم در سالهای گذشته مورد تخریب قرار داده است.<ref name=":4" /> | ||
[[پرونده:سود5.JPG|بندانگشتی|210x210پیکسل|رامتین سودمند فرزند حسین سودمند]] | |||
=== بازداشت فرزند حسین سودمند === | === بازداشت فرزند حسین سودمند === | ||
رامتین سودمند فرزند کشیش حسین سودمند همراه تنی چند از ایرانیان مسیحی، در مشهد بازداشت شده است؛ و علت بازداشت وی مشخص نیست. راشین سودمند، خواهر رامتین سودمند که در خارج از ایران زندگی می کند، نگران وضعیت برادرش است. راشین درباره بازداشت برادرش میگوید:<blockquote>«... من فقط میدانم به اطلاعات مشهد رفته و در مشهد است، ولی از جای دقیق او هیچ اطلاعی نداریم. ما نگران وضعیت جسمی و روحی او هستیم، ولی هنوز به ما اجازه ملاقات نداده اند… فکر میکنم علت این بازداشتها، دین مسیحیت است، ولی چون درباره علت آن سکوت کردهاند، هنوز نمیدانیم حقیقت ماجرا چیست. من خواهان آزادی برادرم رامتین سودمند، آقای محمود متینزاده و آرش بصیرت هستم. اینها بیگناهند و همه آنها خداپرست هستند. خداپرستی جرمی نیست که کسی را به خاطر آن زندانی کنند. جرمهای زیادی در ایران داریم که باید به آنها رسیدگی شود، نه این که افراد بیگناه را زندانی کنند.»<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f6_Iran_Christan_Soodmand/465661.html ۳۰ روز بازداشت بدون اتهام یک مسیحی ـ رادیو فردا]</ref> </blockquote> | رامتین سودمند فرزند کشیش حسین سودمند همراه تنی چند از ایرانیان مسیحی، در مشهد بازداشت شده است؛ و علت بازداشت وی مشخص نیست. راشین سودمند، خواهر رامتین سودمند که در خارج از ایران زندگی می کند، نگران وضعیت برادرش است. راشین درباره بازداشت برادرش میگوید:<blockquote>«... من فقط میدانم به اطلاعات مشهد رفته و در مشهد است، ولی از جای دقیق او هیچ اطلاعی نداریم. ما نگران وضعیت جسمی و روحی او هستیم، ولی هنوز به ما اجازه ملاقات نداده اند… فکر میکنم علت این بازداشتها، دین مسیحیت است، ولی چون درباره علت آن سکوت کردهاند، هنوز نمیدانیم حقیقت ماجرا چیست. من خواهان آزادی برادرم رامتین سودمند، آقای محمود متینزاده و آرش بصیرت هستم. اینها بیگناهند و همه آنها خداپرست هستند. خداپرستی جرمی نیست که کسی را به خاطر آن زندانی کنند. جرمهای زیادی در ایران داریم که باید به آنها رسیدگی شود، نه این که افراد بیگناه را زندانی کنند.»<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f6_Iran_Christan_Soodmand/465661.html ۳۰ روز بازداشت بدون اتهام یک مسیحی ـ رادیو فردا]</ref> </blockquote>رامتين سودمند، پس از دو ماه با توديع وثيقه ۲۰ ميليون تومانی، آزاد شد. وی پس از تحمل ۴۵ روز بازداشت انفرادی به اتهام تبليغ آیین مسیحیت بازداشت شد؛ و اکنون تا زمان برگزاری دادگاه آزاد خواهد بود.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f6_Iran_Soodmand_Releasing/470368.html رامتین سودمند آزاد شد - رادیو فردا]</ref> | ||
== گزارش سازمانهای حقوق بشری == | == گزارش سازمانهای حقوق بشری == |
ویرایش