۵٬۷۷۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''حسین منزوی''' ، (زاده اول مهرماه ۱۳۲۵، زنجان – در گذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳)، از...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== کودکی و تحصیلات == | == کودکی و تحصیلات == | ||
حسین منزوی در اول مهرماه سال ۱۳۲۵، در زنجان به دنیا آمد. پدر و مادرش، معلم روستاهای زنجان بودند. او سالهای نخستین زندگی را در روستاهای نیک پی، کرگز و پیرسقا یا پیرزاغه گذراند. در سال ۱۳۳۲، وارد دبستان فردوسی زنجان شد؛ و ۴ سال را در این مدرسه به تحصیل پرداخت. سپس دو سال در دبستان صائب تبریزی، و دو سال نیز در دبیرستان پهلوی (دکتر علی شریعتی کنونی)، ۴ سال را در دبیرستان صدر جهان (محمد منتظری کنونی) درس خواند. | حسین منزوی در اول مهرماه سال ۱۳۲۵، در زنجان به دنیا آمد. پدر و مادرش، معلم روستاهای زنجان بودند. او سالهای نخستین زندگی را در روستاهای نیک پی، کرگز و پیرسقا یا پیرزاغه گذراند. در سال ۱۳۳۲، وارد دبستان فردوسی زنجان شد؛ و ۴ سال را در این مدرسه به تحصیل پرداخت. سپس دو سال در دبستان صائب تبریزی، و دو سال نیز در دبیرستان پهلوی (دکتر علی شریعتی کنونی)، ۴ سال را در دبیرستان صدر جهان (محمد منتظری کنونی) درس خواند.<ref name=":0">[http://www.shaer.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/475-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8 زندگینامه حسین منزوی - سایت پایگاه خبری شاعر]</ref> | ||
دبستان پَرورَد سرباز جنگی | دبستان پَرورَد سرباز جنگی | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
دبستان پَرورَد توپ و تفنگی | دبستان پَرورَد توپ و تفنگی | ||
این نخستین بیتی است که حسین منزوی سرود. در آن دوران رسم بود که پس از پایان سال تحصیلی، دانش آموزان جشنی برگزار کنند؛ و آن سال اجرای دو نمایش، بخشی از این جشن بود. حسین منزوی در هر دوی آن نمایش که متنشان را پدرش نوشته بود، بازی میکرد. یکی از نمایشها، شعری در قالب مثنوی بود و در مدح دبستان که وسط یکی از تمرینها حسین منزوی این بیت (دبستان پَرورَد سرباز جنگی ــ دبستان پَرورَد توپ و تفنگی) به ذهنش میزند؛ و پدرش هم بدش نمیآید و آن را به نمایش اضافه میکند. پس از این بیت کودکانه، استعداد شعری حسین منزوی پنهان میماند تا ۱۶،۱۵ سالگی که عاشقی و دوری از معشوق دوباره او را شاعر میکند. این بیداری استعداد شعر خیلی زود وصل میشود به دوستی با رسول مقصودی | این نخستین بیتی است که حسین منزوی سرود. در آن دوران رسم بود که پس از پایان سال تحصیلی، دانش آموزان جشنی برگزار کنند؛ و آن سال اجرای دو نمایش، بخشی از این جشن بود. حسین منزوی در هر دوی آن نمایش که متنشان را پدرش نوشته بود، بازی میکرد. یکی از نمایشها، شعری در قالب مثنوی بود و در مدح دبستان که وسط یکی از تمرینها حسین منزوی این بیت (دبستان پَرورَد سرباز جنگی ــ دبستان پَرورَد توپ و تفنگی) به ذهنش میزند؛ و پدرش هم بدش نمیآید و آن را به نمایش اضافه میکند. پس از این بیت کودکانه، استعداد شعری حسین منزوی پنهان میماند تا ۱۶،۱۵ سالگی که عاشقی و دوری از معشوق دوباره او را شاعر میکند. این بیداری استعداد شعر خیلی زود وصل میشود به دوستی با رسول مقصودی که معلم بود و ۵ سال از حسین منزوی بزرگتر. زمانی که استاد منزوی نخستین قدمهای خود را در شعر برمیداشت، رسول مقصودی چندین قدم پیشتر از او بود و همین امر منجر شد که حسین منزوی با گامهای بلندتری در این مسیر پیش برود. خودش در این رابطه میگوید:<blockquote>«رسول اصلاً مثل یک آدم مسئول، با شعر من برخورد میکرد؛ یعنی مثلاً من را دو روز نمیدید، میرسیدم، اول میگفت شعر تازه بخوان ببینم چی نوشتی؛ خیلی جدی؛ اصلاً بازخواست میکرد.»<ref name=":1">[http://book.iranseda.ir/detailsalbum/?g=123772 زندگینامه حسین منزوی - سایت ایرانصدا]</ref> </blockquote>حسین منزوی در مصاحبههایش خاطره کتابهای اهدایی آقای مطلبی را پس از سالها چنان باجزییات بیان کرده بود که اهمیتش در روند زندگیش پیداست، او میگوید: <blockquote>«کلاس پنجم من شاگرد اول شده بودم، روزی یک آقایی با هیأتی دهاتی در را زد و وارد شد، دیدم هشت تا مرغ و خروس آورده و یک بسته. گفت اینها را آقای منزوی، باباتون داده. پدرم که آمد، گفت اینها را آقای مطلبی آورد برای تو. گفت اینها را بدهید حسین بخوره، بهتر درس بخونه، این کتابا را هم بدهید بخونه. هفت جلد رمان تاریخی ''به سوی روم'' بود، نوشتهی محمدابراهیم زمانی آشتیانی.»<ref name=":2">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/393578/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF% نگاهی به زندگی و شعر حسین منزوی - سایت برترینها]</ref> </blockquote> | ||
که معلم بود و ۵ سال از حسین منزوی بزرگتر. زمانی که استاد منزوی نخستین قدمهای خود را در شعر برمیداشت، رسول مقصودی چندین قدم پیشتر از او بود و همین امر منجر شد که حسین منزوی با گامهای بلندتری در این مسیر پیش برود. خودش در این رابطه میگوید: | |||
«رسول اصلاً مثل یک آدم مسئول، با شعر من برخورد میکرد؛ یعنی مثلاً من را دو روز نمیدید، میرسیدم، اول میگفت شعر تازه بخوان ببینم چی نوشتی؛ خیلی جدی؛ اصلاً بازخواست میکرد.» | |||
حسین منزوی در مصاحبههایش خاطره کتابهای اهدایی آقای مطلبی را پس از سالها چنان باجزییات بیان کرده بود که اهمیتش در روند زندگیش پیداست، او میگوید: | |||
«کلاس پنجم من شاگرد اول شده بودم، روزی یک آقایی با هیأتی دهاتی در را زد و وارد شد، دیدم هشت تا مرغ و خروس آورده و یک بسته. گفت اینها را آقای منزوی، باباتون داده. پدرم که آمد، گفت اینها را آقای مطلبی آورد برای تو. گفت اینها را بدهید حسین بخوره، بهتر درس بخونه، این کتابا را هم بدهید بخونه. هفت جلد رمان تاریخی ''به سوی روم'' بود، نوشتهی محمدابراهیم زمانی آشتیانی.» | |||
=== نخستین شعر === | === نخستین شعر === | ||
نخستین شعر حسین منزوی، زمانی که هنوز دانش آموز بود در مجله ''روشنفکر'' چاپ شد. بعد از فرستادن چندین شعر، دستآخرشعر او در صفحهی خوانندگان مجله چاپ میشود. حسین منزوی درباره نخستین شعر چاپ شدهاش خاطره جالبی نقل کرده و گفته است: | نخستین شعر حسین منزوی، زمانی که هنوز دانش آموز بود در مجله ''روشنفکر'' چاپ شد. بعد از فرستادن چندین شعر، دستآخرشعر او در صفحهی خوانندگان مجله چاپ میشود. حسین منزوی درباره نخستین شعر چاپ شدهاش خاطره جالبی نقل کرده و گفته است: | ||
«مجله را خریدم و خوشحال پیش پدرم رفتم و صفحه را نشانش دادم. پدرم گفت خب خیلی خوبه که شعرت چاپ شده ولی اگر شعرت روزی در صفحه شعر کنار یه همچین شعری (شعری از منوچهر آتشی) چاپ شد، اون وقت قبوله، اون حسابه.» | «مجله را خریدم و خوشحال پیش پدرم رفتم و صفحه را نشانش دادم. پدرم گفت خب خیلی خوبه که شعرت چاپ شده ولی اگر شعرت روزی در صفحه شعر کنار یه همچین شعری (شعری از منوچهر آتشی) چاپ شد، اون وقت قبوله، اون حسابه.»<ref name=":2" /> | ||
حسین منزوی تا زمان ورود به دانشگاه، عضو ثابت جلسههای انجمن ادبی زنجان بود؛ انجمنی که هر هفته با حضور گروهی از بزرگان عرصهی شعر و ادب زنجان برگزار میشد؛ و به گفتهی حسین منزوی یکی از انگیزههای اصلیاش برای شعر سرودن بود. | حسین منزوی تا زمان ورود به دانشگاه، عضو ثابت جلسههای انجمن ادبی زنجان بود؛ انجمنی که هر هفته با حضور گروهی از بزرگان عرصهی شعر و ادب زنجان برگزار میشد؛ و به گفتهی حسین منزوی یکی از انگیزههای اصلیاش برای شعر سرودن بود.<ref name=":1" /> | ||
=== دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات === | === دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات === | ||
حسین منزوی در سال ۱۳۴۴، وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. به گفتهی خودش یکی از دلایل گرایش خود به شعر را نام دوتن از شاعرین که اتفاقاً نام دبستان دوران تحصیلش هم بوده میدانست؛ بههمین خاطر سرانجام کارش را به کلاسهای درس دانشکده ادبیات در تهران کشاند؛ سپس این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی رو آورد، اما این رشته را نیز ناتمام. گذاشت. | حسین منزوی در سال ۱۳۴۴، وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. به گفتهی خودش یکی از دلایل گرایش خود به شعر را نام دوتن از شاعرین که اتفاقاً نام دبستان دوران تحصیلش هم بوده میدانست؛ بههمین خاطر سرانجام کارش را به کلاسهای درس دانشکده ادبیات در تهران کشاند؛ سپس این رشته را رها کرد و به جامعهشناسی رو آورد، اما این رشته را نیز ناتمام. گذاشت.<ref name=":1" /> | ||
او بعدها در سال ۱۳۵۸، با گذراندن واحدهای باقیمانده توانست مدرک کارشناسی خود را دریافت کند.<ref>[https://ghalammou.com/posts/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C حسین منزوی - سایت قلممو]</ref> | |||
«راستش من باور نمیکردم که شعرها مال خودت باشد؛ برای اینکه نگاه به شعرها کردم، دیدم شعرهای خیلی خوب است و تقریباً میشود گفت شعرهای بی نقص یا کم نقصی است با آن وزن باز، خیلی مسلط، زبان خیلی شسته رفته؛ فکر کردم این شعرها را تو ممکن است... حالا مال دیگری باشد. بعد گفتم که خب حالا این بچه این همه شعر آورده، دو بار، سه بار هم آمده اینجا، رویم نمیشد چیزی چاپ نکنم، گفتم یک دوبیتی چاپ میکنم، ضمناً هم خدای ناکرده اگر مال دیگری باشد، با یک دوبیتی سر و صدایش زیاد بلند نمیشود.» | حسین منزوی پس از ورود به دانشگاه تهران، درهمان روزهای اول با علیاشرف درویشیان و جعفر کوشآبادی طرح دوستی ریخت و در انجمنهای ادبی تهران حضور پیدا کرد. نخستین دیدارش با مهرداد اوستا نیز در یکی از همین انجمنها بوده و خودش در این رابطه میگوید: <blockquote>«مهر ۴۴ غروب سه شنبهای بود و راه افتادیم به سمت انجمن ادبی ایران. آن انجمن زیر نظر وزارت ارشاد بود. استاد ناصح بالای مجلس می نشستند و باید شعرها را بیت بیت با مکث میخواندی و ایشان تصحیح میکردند. نوبت به من رسید، شعرم را بی وقفه خواندم و طبعاً ایشان هم ناراحت شدند و نظری راجع به آن ندادند. مراسم که تمام شد در کوچه، دستی بازوی من را گرفت که معلوم بود دست یک آدم ظریف و کم توان است. گفت آقای منزوی من مهرداد اوستا هستم؛ شعرت خوب بود از همه شعرهایی که اینجا خوانده شد بهتر بود. توجهی به این حرف ها نکن. کار خودت را بکن.»</blockquote>پس از یک سال حسین منزوی تصمیم گرفت دنبال چیزی که پدرش دربارهی چاپ شعرش گفته بود، برود. یکی دو بار به دفتر مجله مراجع کرد؛ و تعدادی از شعرهایش را به فریدون مشیری که مسئول صفحه شعر نشریه روشنفکر بود، داد. هفته بعد، از بین همه شعرها، فقط یک رباعی از او در صفحه شعر مجله روشنفکر چاپ شده بود. بعدها فریدون مشیری درباره انتخاب آن شعر به حسین منزوی میگوید: <blockquote>«راستش من باور نمیکردم که شعرها مال خودت باشد؛ برای اینکه نگاه به شعرها کردم، دیدم شعرهای خیلی خوب است و تقریباً میشود گفت شعرهای بی نقص یا کم نقصی است با آن وزن باز، خیلی مسلط، زبان خیلی شسته رفته؛ فکر کردم این شعرها را تو ممکن است... حالا مال دیگری باشد. بعد گفتم که خب حالا این بچه این همه شعر آورده، دو بار، سه بار هم آمده اینجا، رویم نمیشد چیزی چاپ نکنم، گفتم یک دوبیتی چاپ میکنم، ضمناً هم خدای ناکرده اگر مال دیگری باشد، با یک دوبیتی سر و صدایش زیاد بلند نمیشود.»<ref name=":2" /> </blockquote> | ||
ورود به رادیو و تلویزیون | == ورود به رادیو و تلویزیون == | ||
در سال ۱۳۵۰، حسین منزوی وارد رادیو و تلویزیون ملی ایران شد و در گروه ''ادب'' ''امروز'' به سرپرستی زنده یاد نادر نادرپور به فعالیت پرداخت. چندی بعد، مسئولیت برنامههای رادیو و تلویزیونی متعددی را برعهده گرفت، از جمله: برنامههای ''کتاب روز''، ''یک شعر و یک شاعر''، ''شعر ما و شاعران ما''، ''آیینه و ترازو'' و ''آیینه آدینه.''<ref name=":0" /> | |||
== همکاری با مجله == | |||
حسین منزوی در کنار فعالیتهایش مدتی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی ''رودکی'' بود. در سال نخست انتشار مجله ''سروش،'' با این نشریه هم همکاری داشت. همچنین مسئولیت صفحه شعر روزنامه محلی ''امید زنجان'' نیز برعهده وی بود.<ref name=":0" /> | |||
همکاری با مجله | |||
حسین منزوی در کنار فعالیتهایش مدتی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی ''رودکی'' بود. در سال نخست انتشار مجله ''سروش،'' با این نشریه هم همکاری داشت. همچنین مسئولیت صفحه شعر روزنامه محلی ''امید زنجان'' نیز برعهده وی بود. | |||
پس از انقلاب ضدسلطنتی و تحولات آن، حسین منزوی کار خود را در مطبوعات و رادیو از دست داد. این بیکاری عاقبت منجر به جدایی همسرش شد؛ و حتی شغلی که با وساطت مهدی اخوانثالث در وزارت ارشاد به دست آورد هم مدت زیادی طول نکشید. حسین منزوی به زادگاهش برگشت و با نشریههای مختلف به طور موقت همکاری کرد. «سایت برترینها» | پس از انقلاب ضدسلطنتی و تحولات آن، حسین منزوی کار خود را در مطبوعات و رادیو از دست داد. این بیکاری عاقبت منجر به جدایی همسرش شد؛ و حتی شغلی که با وساطت مهدی اخوانثالث در وزارت ارشاد به دست آورد هم مدت زیادی طول نکشید. حسین منزوی به زادگاهش برگشت و با نشریههای مختلف به طور موقت همکاری کرد. «سایت برترینها» | ||
حسین منزوی هرگز هیچ کار دولتی نداشت. او تنها با انتشار دفتر اشعارش امرار معاش و گذران عمر کرد. حسین منزوی در شعر سپید نیز دستی داشت، به موسیقی مسلط بود؛ و صدا و خط خوبی نیز داشت. | حسین منزوی هرگز هیچ کار دولتی نداشت. او تنها با انتشار دفتر اشعارش امرار معاش و گذران عمر کرد. حسین منزوی در شعر سپید نیز دستی داشت، به موسیقی مسلط بود؛ و صدا و خط خوبی نیز داشت.<ref>[https://www.talab.org/art/elders/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C.html زندگینامه حسین منزوی، پدر غزل معاصر - سایت تالاب]</ref> | ||
== جایگاه غزلهای حسین منزوی == | == جایگاه غزلهای حسین منزوی == | ||
نقش حسین منزوی، در زنده کردن غزل معاصر، چشمگیر ارزیابی شده است؛ و حتی برخی از منتقدان کار وی را انقلابی در غزل امروز میدانند و آنرا با کاری که نیما یوشیج در تحول شعر فارسی کرد، مقایسه کردهاند. | نقش حسین منزوی، در زنده کردن غزل معاصر، چشمگیر ارزیابی شده است؛ و حتی برخی از منتقدان کار وی را انقلابی در غزل امروز میدانند و آنرا با کاری که نیما یوشیج در تحول شعر فارسی کرد، مقایسه کردهاند. | ||
با وجودی که قالبهای سروده شدهی حسین منزوی تنوع و همچنین کیفیت بالایی دارند، ولی بیشترین شهرت او در عرصهی غزلهای پرقدرت است. اغلب غزلهای حسین منزوی محتوایی عاشقانه داشته و دارای درونمایه غم، جدایی، شکایت و... نیز است. نکتهی قابل توجه که در غزلهای او دیده میشود؛ تلاش برای ایجاد هماهنگی میان وزن و محتوا است که از واژهها گرفته تا هجاها، سکتههای عروضی، اختیارات وزنی، قافیه و ردیف و... را شامل شده و انتخابهای درست وی در این موارد بهطور کامل دیده میشود. علاوه براین در کنار محتواهای غمانگیز درونمایههای پند و اندرز و وزنهای شاد و هیجانآور نیز در اشعار حسین منزوی وجود دارد. اما چون تعدادشان بالا نیست معمولاً کمتر به آنها پرداخته میشود. حسین منزوی بیشتر در سرودن غزلهایی محکم، قوی و باشکوه شهرت دارد؛ با این حال در قالبهای دیگری همچون مثنوی، قصیده، رباعی، چهارپاره، شعر نیمایی، سپید و ترانه نیز دستی به میان داشته است. همچنین پس از مرگ استاد حسین منزوی، تعداد بسیاری اشعار آیینی نیز از ایشان منتشر شده است. | با وجودی که قالبهای سروده شدهی حسین منزوی تنوع و همچنین کیفیت بالایی دارند، ولی بیشترین شهرت او در عرصهی غزلهای پرقدرت است. اغلب غزلهای حسین منزوی محتوایی عاشقانه داشته و دارای درونمایه غم، جدایی، شکایت و... نیز است. نکتهی قابل توجه که در غزلهای او دیده میشود؛ تلاش برای ایجاد هماهنگی میان وزن و محتوا است که از واژهها گرفته تا هجاها، سکتههای عروضی، اختیارات وزنی، قافیه و ردیف و... را شامل شده و انتخابهای درست وی در این موارد بهطور کامل دیده میشود. علاوه براین در کنار محتواهای غمانگیز درونمایههای پند و اندرز و وزنهای شاد و هیجانآور نیز در اشعار حسین منزوی وجود دارد. اما چون تعدادشان بالا نیست معمولاً کمتر به آنها پرداخته میشود. حسین منزوی بیشتر در سرودن غزلهایی محکم، قوی و باشکوه شهرت دارد؛ با این حال در قالبهای دیگری همچون مثنوی، قصیده، رباعی، چهارپاره، شعر نیمایی، سپید و ترانه نیز دستی به میان داشته است. همچنین پس از مرگ استاد حسین منزوی، تعداد بسیاری اشعار آیینی نیز از ایشان منتشر شده است.<ref>[https://seemorgh.com/culture/literature/literature-papers/427640-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C/ زندگینامه حسین منزوی - سایت سیمرغ]</ref> | ||
== محتوای اشعار حسین منزوی == | == محتوای اشعار حسین منزوی == | ||
خط ۵۲۳: | خط ۵۰۷: | ||
- دومان: دفتری از شعرهای تركی این شاعر است | - دومان: دفتری از شعرهای تركی این شاعر است | ||
- نیما در مرحله گذار: كه بررسی شعر نیمایی و تحولات نیما در شعر معاصر است. | - نیما در مرحله گذار: كه بررسی شعر نیمایی و تحولات نیما در شعر معاصر است.<ref>[http://hosseinmonzavi.blogfa.com/post/48 حسین منزوی، سلطان غزل]</ref> | ||
== آثار حسین منزوی به ترتیب == | == آثار حسین منزوی به ترتیب == | ||
خط ۶۱۹: | خط ۶۰۳: | ||
در پیری و جوانی آیینه، خشت من بود | در پیری و جوانی آیینه، خشت من بود | ||
== منابع: == | == منابع: == |
ویرایش