کاربر:Khosro/صفحه تمرین سعدی شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱٬۱۴۶: خط ۱٬۱۴۶:


غزل شماره ۴۷
غزل شماره ۴۷
{{شعر}}{{ب|سلسله‌ی موی دوست حلقه دام بلاست|هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست}}


سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست
{{ب|گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ|دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست}}


هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
{{ب|گر برود جان ما در طلب وصل دوست|حیف نباشد که دوست دوست‌تر از جان ماست}}


گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ
{{ب|دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان|گونه‌ی زردش دلیل ناله زارش گواست}}


دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
{{ب|مایه‌ی پرهیزگار قوت صبر است و عقل|عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست}}


گر برود جان ما در طلب وصل دوست
{{ب|دلشده‌ی پایبند گردن جان در کمندا زهره‌ی گفتار نه کاین چه سبب وان چراست}}


حیف نباشد که دوست دوست‌تر از جان ماست
{{ب|مالک ملک وجود حاکم رد و قبول ا هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست}}


دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
{{ب|تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام ا کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست}}


گونهٔ زردش دلیل ناله زارش گواست
{{ب|گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهرا حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست}}


مایهٔ پرهیزگار قوت صبر است و عقل
{{ب|هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب ا عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست}}


عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست
{{ب|سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست|گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست}}{{پایان شعر}}
 
دلشدهٔ پایبند گردن جان در کمند
 
زهرهٔ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست
 
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
 
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
 
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام
 
کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست
 
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
 
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
 
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
 
عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست
 
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
 
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


قصیده شماره ۱۶
قصیده شماره ۱۶
{{شعر}}{{ب|ماه فروماند از جمال محمد|سرو نباشد به اعتدال محمد}}


ماه فروماند از جمال محمد
{{ب|قدر فلک را کمال و منزلتی نیست|در نظر قدر با کمال محمد}}
 
سرو نباشد به اعتدال محمد
 
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
 
در نظر قدر با کمال محمد
 
وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت
 
لیلهٔ اسری شب وصال محمد
 
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
 
آمده مجموع در ظلال محمد
 
عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست
 
روز قیامت نگر مجال محمد
 
وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس
 
بو که قبولش کند بلال محمد
 
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد


تا بدهد بوسه بر نعال محمد
{{ب|وعده‌ی دیدار هر کسی به قیامت|لیله‌ی اسری شب وصال محمد}}


شمس و قمر در زمین حشر نتابد
{{ب|آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی|آمده مجموع در ظلال محمد}}


نور نتابد مگر جمال محمد
{{ب|عرصه‌ی گیتی مجال همت او نیست|روز قیامت نگر مجال محمد}}


شاید اگر آفتاب و ماه نتابند
{{ب|وآن‌همه پیرایه بسته جنت فردوس ابو که قبولش کند بلال محمد}}


پیش دو ابروی چون هلال محمد
{{ب|همچو زمین خواهد آسمان که بیفتداتا بدهد بوسه بر نعال محمد}}


چشم مرا تا به خواب دید جمالش
{{ب|شمس و قمر در زمین حشر نتابدانور نتابد مگر جمال محمد}}


خواب نمی‌گیرد از خیال محمد
{{ب|شاید اگر آفتاب و ماه نتابنداپیش دو ابروی چون هلال محمد}}


سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
{{ب|چشم مرا تا به خواب دید جمالش اخواب نمی‌گیرد از خیال محمد}}


عشق محمد بس است و آل محمد
{{ب|سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی|عشق محمد بس است و آل محمد}}{{پایان شعر}}


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


غزل شماره ۳۵
غزل شماره ۳۵
{{ب|دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت|تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت}}


دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
{{ب|جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش|گر در آیینه ببینی برود دل ز برت}}
 
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت
 
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
 
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
 
جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت
 
کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت
 
راه آه سحر از شوق نمی‌یارم داد
 
تا نباید که بشوراند خواب سحرت
 
هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو را
 
هیچ مشاطه نیاراید از این خوبترت
 
بارها گفته‌ام این روی به هر کس منمای


تا تأمل نکند دیده هر بی بصرت
{{ب|جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت|کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت}}


بازگویم نه که این صورت و معنی که تو راست
{{ب|راه آه سحر از شوق نمی‌یارم داد|تا نباید که بشوراند خواب سحرت}}


نتواند که ببیند مگر اهل نظرت
{{ب|هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو رااهیچ مشاطه نیاراید از این خوبترت}}


راه صد دشمنم از بهر تو می‌باید داد
{{ب|بارها گفته‌ام این روی به هر کس منمای اتا تأمل نکند دیده هر بی بصرت}}


تا یکی دوست ببینم که بگوید خبرت
{{ب|بازگویم نه که این صورت و معنی که تو راست انتواند که ببیند مگر اهل نظرت}}


آن چنان سخت نیاید سر من گر برود
{{ب|راه صد دشمنم از بهر تو می‌باید داداتا یکی دوست ببینم که بگوید خبرت}}


نازنینا که پریشانی مویی ز سرت
{{ب|آن چنان سخت نیاید سر من گر برودانازنینا که پریشانی مویی ز سرت}}


غم آن نیست که بر خاک نشیند سعدی
{{ب|غم آن نیست که بر خاک نشیند سعدی|زحمت خویش نمی‌خواهد بر رهگذرت}}{{پایان شعر}}
 
زحمت خویش نمی‌خواهد بر رهگذرت


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


غزل شماره ۱۶
غزل شماره ۱۶
{{شعر}}{{ب|خوشتر از دوران عشق ایام نیست|بامداد عاشقان را شام نیست}}


خوشتر از دوران عشق ایام نیست
{{ب|مطربان رفتند و صوفی در سماع|عشق را آغاز هست انجام نیست}}
 
بامداد عاشقان را شام نیست
 
مطربان رفتند و صوفی در سماع
 
عشق را آغاز هست انجام نیست
 
کام هر جوینده‌ای را آخریست
 
عارفان را منتهای کام نیست
 
از هزاران در یکی گیرد سماع
 
زانکه هر کس محرم پیغام نیست
 
آشنایان ره بدین معنی برند
 
در سرای خاص، بارعام نیست
 
تا نسوزد برنیاید بوی عود
 
پخته داند کاین سخن با خام نیست
 
هر کسی را نام معشوقی که هست
 
می‌برد، معشوق ما را نام نیست


سرو را با جمله زیبایی که هست
{{ب|کام هر جوینده‌ای را آخریست|عارفان را منتهای کام نیست}}


پیش اندام تو هیچ اندام نیست
{{ب|از هزاران در یکی گیرد سماع|زانکه هر کس محرم پیغام نیست}}


مستی از من پرس و شور عاشقی
{{ب|آشنایان ره بدین معنی برند|در سرای خاص، بارعام نیست}}


و آن کجا داند که درد آشام نیست
{{ب|تا نسوزد برنیاید بوی عوداپخته داند کاین سخن با خام نیست}}


باد صبح و خاک شیراز آتشیست
{{ب|هر کسی را نام معشوقی که هست امی‌برد، معشوق ما را نام نیست}}


هر که را در وی گرفت آرام نیست
{{ب|سرو را با جمله زیبایی که هست اپیش اندام تو هیچ اندام نیست}}


خواب بی‌هنگامت از ره می‌برد
{{ب|مستی از من پرس و شور عاشقی او آن کجا داند که درد آشام نیست}}


ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست
{{ب|باد صبح و خاک شیراز آتشیست اهر که را در وی گرفت آرام نیست}}


سعدیا چون بت شکستی خود مباش
{{ب|خواب بی‌هنگامت از ره می‌برد|ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست}}


خودپرستی کمتر از اصنام نیست
{{ب|سعدیا چون بت شکستی خود مباش|خودپرستی کمتر از اصنام نیست}}{{پایان شعر}}


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
۵٬۷۷۰

ویرایش