۵٬۹۰۸
ویرایش
خط ۱٬۱۴۸: | خط ۱٬۱۴۸: | ||
{{شعر}}{{ب|سلسلهی موی دوست حلقه دام بلاست|هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست}} | {{شعر}}{{ب|سلسلهی موی دوست حلقه دام بلاست|هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست}} | ||
{{ب|گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ|دیدن | {{ب|گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ|دیدن|و یک نظر صد چو منش خونبهاست}} | ||
{{ب|گر برود جان ما در طلب وصل دوست|حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست}} | {{ب|گر برود جان ما در طلب وصل دوست|حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست}} | ||
خط ۱٬۱۵۶: | خط ۱٬۱۵۶: | ||
{{ب|مایهی پرهیزگار قوت صبر است و عقل|عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست}} | {{ب|مایهی پرهیزگار قوت صبر است و عقل|عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست}} | ||
{{ب|دلشدهی پایبند گردن جان در | {{ب|دلشدهی پایبند گردن جان در کمند| زهرهی گفتار نه کاین چه سبب وان چراست}} | ||
{{ب|مالک ملک وجود حاکم رد و قبول | {{ب|مالک ملک وجود حاکم رد و قبول | هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست}} | ||
{{ب|تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام | {{ب|تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام|کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست}} | ||
{{ب|گر بنوازی به لطف ور بگدازی به | {{ب|گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر|حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست}} | ||
{{ب|هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب | {{ب|هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب|عهد فرامش کند مدعی بیوفاست}} | ||
{{ب|سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست|گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست}}{{پایان شعر}} | {{ب|سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست|گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۱٬۱۸۱: | خط ۱٬۱۸۱: | ||
{{ب|عرصهی گیتی مجال همت او نیست|روز قیامت نگر مجال محمد}} | {{ب|عرصهی گیتی مجال همت او نیست|روز قیامت نگر مجال محمد}} | ||
{{ب|وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس | {{ب|وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس|بو که قبولش کند بلال محمد}} | ||
{{ب|همچو زمین خواهد آسمان که | {{ب|همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد|تا بدهد بوسه بر نعال محمد}} | ||
{{ب|شمس و قمر در زمین حشر | {{ب|شمس و قمر در زمین حشر نتابد|نور نتابد مگر جمال محمد}} | ||
{{ب|شاید اگر آفتاب و ماه | {{ب|شاید اگر آفتاب و ماه نتابند|پیش دو ابروی چون هلال محمد}} | ||
{{ب|چشم مرا تا به خواب دید جمالش | {{ب|چشم مرا تا به خواب دید جمالش|خواب نمیگیرد از خیال محمد}} | ||
{{ب|سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی|عشق محمد بس است و آل محمد}}{{پایان شعر}} | {{ب|سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی|عشق محمد بس است و آل محمد}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۱٬۲۰۴: | خط ۱٬۲۰۴: | ||
{{ب|راه آه سحر از شوق نمییارم داد|تا نباید که بشوراند خواب سحرت}} | {{ب|راه آه سحر از شوق نمییارم داد|تا نباید که بشوراند خواب سحرت}} | ||
{{ب|هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو | {{ب|هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو را|هیچ مشاطه نیاراید از این خوبترت}} | ||
{{ب|بارها گفتهام این روی به هر کس منمای | {{ب|بارها گفتهام این روی به هر کس منمای|تا تأمل نکند دیده هر بی بصرت}} | ||
{{ب|بازگویم نه که این صورت و معنی که تو راست | {{ب|بازگویم نه که این صورت و معنی که تو راست|نتواند که ببیند مگر اهل نظرت}} | ||
{{ب|راه صد دشمنم از بهر تو میباید | {{ب|راه صد دشمنم از بهر تو میباید داد|تا یکی دوست ببینم که بگوید خبرت}} | ||
{{ب|آن چنان سخت نیاید سر من گر | {{ب|آن چنان سخت نیاید سر من گر برود|نازنینا که پریشانی مویی ز سرت}} | ||
{{ب|غم آن نیست که بر خاک نشیند سعدی|زحمت خویش نمیخواهد بر رهگذرت}}{{پایان شعر}} | {{ب|غم آن نیست که بر خاک نشیند سعدی|زحمت خویش نمیخواهد بر رهگذرت}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۱٬۲۲۹: | خط ۱٬۲۲۹: | ||
{{ب|آشنایان ره بدین معنی برند|در سرای خاص، بارعام نیست}} | {{ب|آشنایان ره بدین معنی برند|در سرای خاص، بارعام نیست}} | ||
{{ب|تا نسوزد برنیاید بوی | {{ب|تا نسوزد برنیاید بوی عود|پخته داند کاین سخن با خام نیست}} | ||
{{ب|هر کسی را نام معشوقی که هست | {{ب|هر کسی را نام معشوقی که هست|میبرد، معشوق ما را نام نیست}} | ||
{{ب|سرو را با جمله زیبایی که هست | {{ب|سرو را با جمله زیبایی که هست|پیش اندام تو هیچ اندام نیست}} | ||
{{ب|مستی از من پرس و شور عاشقی | {{ب|مستی از من پرس و شور عاشقی|و آن کجا داند که درد آشام نیست}} | ||
{{ب|باد صبح و خاک شیراز آتشیست | {{ب|باد صبح و خاک شیراز آتشیست|هر که را در وی گرفت آرام نیست}} | ||
{{ب|خواب بیهنگامت از ره میبرد|ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست}} | {{ب|خواب بیهنگامت از ره میبرد|ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست}} |
ویرایش