کاربر:Khosro/صفحه تمرین سعدی شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱٬۲۱۹: خط ۱٬۲۱۹:


غزل شماره ۱۶
غزل شماره ۱۶
{{شعر}}{{ب|خوشتر از دوران عشق ایام نیست|بامداد عاشقان را شام نیست}}
{{شعر}}{{ب|خوشتر از دوران عشق ایام نیست|بامداد عاشقان را شام نیست}}


خط ۱٬۲۴۳: خط ۱٬۲۴۴:
{{ب|سعدیا چون بت شکستی خود مباش|خودپرستی کمتر از اصنام نیست}}{{پایان شعر}}
{{ب|سعدیا چون بت شکستی خود مباش|خودپرستی کمتر از اصنام نیست}}{{پایان شعر}}


<nowiki>***</nowiki>


غزل شماره ۲۸۶
غزل شماره ۲۸۶


ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می‌رود
{{شعر}}{{ب|ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می‌رود|وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود}}
 
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود
 
من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
 
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود
 
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
 
پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود
 
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
 
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود
 
او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
 
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود
 
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
 
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود
 
با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
 
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود
 
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین


کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود
{{ب|من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او|گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود}}


شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم
{{ب|گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون|پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود}}


وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود
{{ب|محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان|کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود}}


گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
{{ب|او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان|دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود}}


وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود
{{ب|برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم|چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود}}


صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
{{ب|با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او|در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود}}


گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود
{{ب|بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین|کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود}}


دررفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
{{ب|شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم|وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود}}


من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
{{ب|گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل|وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود}}


سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا
{{ب|صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من|گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود}}


طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود
{{ب|دررفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن|من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود}}


(ادرار به فتح الف به معنی سرا یا حجره)
{{ب|سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا|طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود}}{{پایان شعر}}


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />
۵٬۹۰۸

ویرایش

منوی ناوبری