کاربر:Khosro/صفحه تمرین شریعتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''دکتر علی شریعتی''' ، با نام اصلی علی مزینانی (زاده‌ی ۲ آذر سال ۱۳۱۲ - روستای کاهک مزینان، سبزوار) نویسنده، جامعه‌شناس، تاریخ‌شناس، پژوهشگر دینی و از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی بود. استاد محمدتقی پدر دکتر علی شریعتی استاد دانشگاه تهران بود؛ و علی شریعتی در کلاس‌های پدرش به‌کسب علم می‌پرداخت. وی در سال ۱۳۲۷، به عضویت در كانون نشر حقایق اسلامی، كه پدرش پایه‌گذار آن بود، درآمد و از طریق آن با حقایق اسلامی آشنا شد. دکترعلی شریعتی پس از پایان تحصیلات در دانش‌سرا به معلمی که علاقه‌ی زیادی به‌آن داشت پرداخت. وی در سال  ۱۳۳۷، پس از دریافت مدرک لیسانس در رشته‌ی ادبیات برای ادامه‌ی تحصیل عازم فرانسه شد. دکتر علی شریعتی مدافع نهضت نهضت ملی ایران بود. او  در سال ۱۳۴۰ به سازمان آزادی‌بخش الجزایر پیوست. علی شریعتی مقاله‌ای به نام '' به‌کجا تکیه کنیم'' را در یکی از نشریات فرانسه منتشر کرد؛ و مقاله‌ی ''شعرچیست؟'' ژان پل سارتر را نیز ترجمه و در پاریس منتشر نمود. وی به‌علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر دست‌گیر و در زندان پاریس زندانی  شد. دکترعلی شریعتی پس از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته‌های جامعه شناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت. علی شریعتی در سال ۱۳۴۸ به تدریس و سخن‌رانی در حسینیه‌ی ارشاد تهران دعوت شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت و سخنرانی‌های وی شهرت یافت. در سال ۱۳۵۲، رژیم شاه حسینیه‌ی ارشاد را تعطیل و علی شریعتی را روانه‌ی زندان کرد. وی پس از ۱۸ ماه از زندان آزاد شد؛ اما هم‌چنان تحت نظر ساواک  بود. دکترعلی شریعتی در اردیبهشت ۱۳۵۶، به بلژیک هجرت کرد و از آنجا عازم انگلستان شد. وی سرانجام در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، در انگلستان به‌طرز مشکوکی درگذشت. از دکترعلی شریعتی آثار بسیاری به‌جا مانده است که برخی از آن‌ها عبارتند از: فاطمه فاطمه است، زن مسلمان، تفسیر نوین، بازگشت، کویر، حسین وارث آدم، تشیع علوی و تشیع صفوی، حج، و...
'''دکتر علی شریعتی''' ، با نام اصلی علی مزینانی (زاده‌ی ۲ آذر سال ۱۳۱۲ - روستای کاهک مزینان، سبزوار) نویسنده، جامعه‌شناس، تاریخ‌شناس، پژوهش‌گر دینی و از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی بود. استاد محمدتقی پدر دکتر علی شریعتی استاد دانشگاه تهران بود؛ و علی شریعتی در کلاس‌های پدرش به‌کسب علم می‌پرداخت. وی در سال ۱۳۲۷، به عضویت در كانون نشر حقایق اسلامی، كه پدرش پایه‌گذار آن بود، درآمد و از طریق آن با حقایق اسلامی آشنا شد. دکترعلی شریعتی پس از پایان تحصیلات در دانش‌سرا به معلمی که علاقه‌ی زیادی به‌آن داشت پرداخت. وی در سال  ۱۳۳۷، پس از دریافت مدرک لیسانس در رشته‌ی ادبیات برای ادامه‌ی تحصیل عازم فرانسه شد. دکتر علی شریعتی مدافع نهضت نهضت ملی ایران بود. او  در سال ۱۳۴۰ به سازمان آزادی‌بخش الجزایر پیوست. علی شریعتی مقاله‌ای به نام '' به‌کجا تکیه کنیم'' را در یکی از نشریات فرانسه منتشر کرد؛ و مقاله‌ی ''شعرچیست؟'' ژان پل سارتر را نیز ترجمه و در پاریس منتشر نمود. وی به‌علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر دست‌گیر و در زندان پاریس زندانی شد. دکترعلی شریعتی پس از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته‌های جامعه شناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت. علی شریعتی در سال ۱۳۴۸ به تدریس و سخن‌رانی در حسینیه‌ی ارشاد تهران دعوت شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت و سخنرانی‌های وی شهرت یافت. در سال ۱۳۵۲، رژیم شاه حسینیه‌ی ارشاد را تعطیل و علی شریعتی را روانه‌ی زندان کرد. وی پس از ۱۸ ماه از زندان آزاد شد؛ اما هم‌چنان تحت نظر [[ساواک]]  بود. دکترعلی شریعتی در اردیبهشت ۱۳۵۶، به بلژیک هجرت کرد و از آنجا عازم انگلستان شد. وی سرانجام در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، در انگلستان به‌طرز مشکوکی درگذشت. از دکترعلی شریعتی آثار بسیاری به‌جا مانده است که برخی از آن‌ها عبارتند از: فاطمه فاطمه است، زن مسلمان، تفسیر نوین، بازگشت، کویر، حسین وارث آدم، تشیع علوی و تشیع صفوی، حج، و...


== زندگی علی شریعتی ==
== زندگی علی شریعتی ==
زندگی دکترعلی شریعتی به چند دوره‌ی ۵ ساله تقسیم می‌شود. او خود در این باره می‌گوید:
دکتر علی شریعتی هر کاری را که شروع می‌کردند ۵ سال آن کار به‌طول می‌انجامید. مثلاً ۵ سال در فرانسه، ۵ سال معلمی و وقف دانشگاه، ۵ سال کنفرانس‌ها و تحقیقات، ۵ سال خفقان زندگی و نویسندگی .


«زندگی من مجموعاً، عبارت است از چندین برنامه‌ی پنج ساله. همیشه كاری را شروع می‌كرده‌ام و به اوج می‌رسانده‌ام و آخر پنج سال درهم می‌ریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوانی تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دكتر مصدق و آغاز دیكتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشكیل نهضت مقاومت ملی مخفی، كه از ۱۳۳۷ به هم خورد و دست‌گیر شدیم، پنج سال. از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۳، در اروپا پنج سال. از ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۹، دوره‌ی خاص آوارگی و زندان و مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی دانشكده، پنج سال. دوره‌ی كنفرانس‌های دانشگاه‌ها و ارشاد، پنج سال، تا ۱۳۵۱. پس از آن، زندان و خانه‌نشینی و خفقان پنج سال.<ref>با مخاطبهای آشنا، مجموعه آثار ۱، ص ۲۶۲</ref>  
او خود در این باره می‌گوید:<blockquote>«زندگی من مجموعاً، عبارت است از چندین برنامه‌ی پنج ساله. همیشه كاری را شروع می‌كرده‌ام و به اوج می‌رسانده‌ام و آخر پنج سال درهم می‌ریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوانی تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط [[دکتر محمد مصدق|دكترمحمد مصدق]] و آغاز دیكتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشكیل نهضت مقاومت ملی مخفی، كه از ۱۳۳۷ به هم خورد و دست‌گیر شدیم، پنج سال. از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۳، در اروپا پنج سال. از ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۹، دوره‌ی خاص آوارگی و زندان و مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی دانشكده، پنج سال. دوره‌ی كنفرانس‌های دانشگاه‌ها و ارشاد، پنج سال، تا ۱۳۵۱. پس از آن، زندان و خانه‌نشینی و خفقان پنج سال.»<ref>با مخاطبهای آشنا، مجموعه آثار ۱، ص ۲۶۲</ref></blockquote>


== تحصیلات ==
== تحصیلات ==
خط ۱۰: خط ۱۰:


=== دانشگاه سوربن ===
=== دانشگاه سوربن ===
ژیلبر لازار استاد راهنمای دکترعلی شریعتی و همسرش، در دانشگاه سوربن در دوره‌ی دکترا بود. ژیلبر لازار، تصحیح متن فارسی کتاب فضائل بلخ، اثر صفی‌الدین بلخی و ترجمه‌ی آن به فرانسه را برای رساله‌ی دکتری به  علی شریعتی پیشنهاد کرد. وی هرچند که علاقه‌ای به موضوع رساله‌ی خود نداشت؛ اما در سال ۱۳۴۲، تز دکترای خود را در ۱۵۵ صفحه به زبان فرانسه و با عنوان فضائل بلخ ارائه نمود و موفق به اخذ مدرک دکترا  شد. «سایت پرورش افکار»
ژیلبر لازار استاد راهنمای دکترعلی شریعتی و همسرش، در دانشگاه سوربن در دوره‌ی دکترا بود. ژیلبر لازار، تصحیح متن فارسی کتاب فضائل بلخ، اثر صفی‌الدین بلخی و ترجمه‌ی آن به فرانسه را برای رساله‌ی دکتری به  علی شریعتی پیشنهاد کرد. وی هرچند که علاقه‌ای به موضوع رساله‌ی خود نداشت؛ اما در سال ۱۳۴۲، تز دکترای خود را در ۱۵۵ صفحه به زبان فرانسه و با عنوان فضائل بلخ ارائه نمود و موفق به اخذ مدرک دکترا  شد.<ref name=":1">[https://www.parvaresheafkar.com/biography/ali-schariati/ بیوگرافی دکتر علی شریعتی - سایت پرورش افکار]</ref>


دکترعلی شریعتی در سا‌ل‌ ۱۳۴۴ مدتی‌ پس‌ از بی‌کا‌ری‌، اداره‌ فرهنگ‌ مشهد وی را به‌عنوان‌ دبیر انشا‌ء کلا‌س‌ چها‌رم‌ دبستا‌ن‌ در یکی‌ از روستا‌ها‌ی‌ مشهد استخدام‌ کرد؛ و سپس‌ در دبیرستا‌ن‌ به‌تدریس‌ پرداخت و سرانجام به‌عنوان‌ استا‌دیا‌ر تا‌ریخ‌ وارد دانشگا‌ه‌ مشهد شد.<ref name=":0" />  
دکترعلی شریعتی در سا‌ل‌ ۱۳۴۴ مدتی‌ پس‌ از بی‌کا‌ری‌، اداره‌ فرهنگ‌ مشهد وی را به‌عنوان‌ دبیر انشا‌ء کلا‌س‌ چها‌رم‌ دبستا‌ن‌ در یکی‌ از روستا‌ها‌ی‌ مشهد استخدام‌ کرد؛ و سپس‌ در دبیرستا‌ن‌ به‌تدریس‌ پرداخت و سرانجام به‌عنوان‌ استا‌دیا‌ر تا‌ریخ‌ وارد دانشگا‌ه‌ مشهد شد.<ref name=":0" />  


== مبارزه و فعالیت‌های سیاسی ==
== مبارزه و فعالیت‌های سیاسی ==
در سال ۱۳۳۶، به‌خاطرحمایت نهضت مقاومت ملی از دکتر محمد مصدق و اعتراض به معاملات نفتی، چند تن از اعضای نهضت در تهران و مشهد، از جمله دكترعلی شریعتی و پدرش، دست‌گیر شدند. شریعتی به مدت یك ماه در زندان قزل‌قلعه‌ی تهران حبس شد. «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
در سال ۱۳۳۶، به‌خاطرحمایت نهضت مقاومت ملی از دکتر محمد مصدق و اعتراض به معاملات نفتی، چند تن از اعضای نهضت در تهران و مشهد، از جمله دكترعلی شریعتی و پدرش، دست‌گیر شدند. شریعتی به مدت یك ماه در زندان قزل‌قلعه‌ی تهران حبس شد.<ref name=":2">[http://diplomatist.blogfa.com/post/306 بیوگرافی دکتر علی شریعتی - پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل]</ref>


به‌دنبال كشته شدن پاتریس لومومبا، رهبر آزادی‌خواهان كنگو، تظاهراتی از طرف سیاه‌پوستان در مقابل سفارت بلژیك در پاریس برگزار شد. علی شریعتی در این تظاهرات شركت كرد؛ و توسط پلیس فرانسه دست‌گیر و به زندان سیته منتقل شد. در آغاز، دولت فرانسه قصد اخراج وی را از آن كشور داشت؛ ولی با حمایت قاضی دادگاه فرانسه، اجرای حكم اخراجش به حال تعلیق درآمد. «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
به‌دنبال كشته شدن پاتریس لومومبا، رهبر آزادی‌خواهان كنگو، تظاهراتی از طرف سیاه‌پوستان در مقابل سفارت بلژیك در پاریس برگزار شد. علی شریعتی در این تظاهرات شركت كرد؛ و توسط پلیس فرانسه دست‌گیر و به زندان سیته منتقل شد. در آغاز، دولت فرانسه قصد اخراج وی را از آن كشور داشت؛ ولی با حمایت قاضی دادگاه فرانسه، اجرای حكم اخراجش به حال تعلیق درآمد.<ref name=":2" />


علی شریعتی با كمك دوستانش در سال ۱۳۴۱، جبهه‌ی ملی ایران (جبهه‌ی ملی دوم)، را در خارج از كشور پایه‌گذاری كرد. سپس مسئولیت انتشار مجله‌ی جبهه‌ی ملی به او واگذار شد و مدتی مسئول مجله‌ی ایران آزاد بود. علی شریعتی مقالات خودش را در این مجله با نام مستعار شمع، كه از سه حرف اول نام خانوادگی و نامش تشكیل شده بود امضا می‌كرد (شریعتی، مزینانی، علی). وی در همین سال از پایه‌گذاران نهضت آزادی در خارج کشور بود. «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
علی شریعتی با كمك دوستانش در سال ۱۳۴۱، جبهه‌ی ملی ایران (جبهه‌ی ملی دوم)، را در خارج از كشور پایه‌گذاری كرد. سپس مسئولیت انتشار مجله‌ی جبهه‌ی ملی به او واگذار شد و مدتی مسئول مجله‌ی ایران آزاد بود. علی شریعتی مقالات خودش را در این مجله با نام مستعار شمع، كه از سه حرف اول نام خانوادگی و نامش تشكیل شده بود امضا می‌كرد (شریعتی، مزینانی، علی). وی در همین سال از پایه‌گذاران نهضت آزادی در خارج کشور بود.<ref name=":2" />


دکترعلی شریعتی مدتی پس ازعزیمت به پاریس به گروه فعالان ایرانی مانند ابراهیم یزدی، بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و چمران پیوست و در سال۱۳۴۱ سازمان نهضت آزادی ایران بخش خارج از کشور بنیان گذاشته شد. در جریان کنگره‌ی جبهه ملی ایران در اروپا در ویس‌بادن (آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲، به‌عنوان سردبیر نشریه فارسی‌زبان ایران آزاد، ارگان جبهه ملی ایران خارج از کشور در اروپا انتخاب شد. نخستین شماره‌ی این روزنامه پس از سردبیری علی شریعتی در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاه‌های مبارزان روشنفکر ایرانی در خارج و نیز واقعیت‌های مبارزات مردم ایران را منعکس می‌کرد و ارگان رسمی جبهه ملی ایران در اورپا بود. '''« سایت تصویر زندگی»'''
دکترعلی شریعتی مدتی پس ازعزیمت به پاریس به گروه فعالان ایرانی مانند ابراهیم یزدی، بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و چمران پیوست و در سال۱۳۴۱ سازمان نهضت آزادی ایران بخش خارج از کشور بنیان گذاشته شد. در جریان کنگره‌ی [[جبهه ملی ایران]] در اروپا در ویس‌بادن (آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲، به‌عنوان سردبیر نشریه فارسی‌زبان ایران آزاد، ارگان جبهه ملی ایران خارج از کشور در اروپا انتخاب شد. نخستین شماره‌ی این روزنامه پس از سردبیری علی شریعتی در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاه‌های مبارزان روشنفکر ایرانی در خارج و نیز واقعیت‌های مبارزات مردم ایران را منعکس می‌کرد و ارگان رسمی [[جبهه ملی ایران]] در اورپا بود.<ref name=":3">[https://www.tasvirezendegi.com/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C/ بیوگرافی دکتر علی شریعتی - سایت تصویر زندگی]</ref>


الجزایر
=== پیوستن به سازمان آزادی‌بخش الجزایر ===
علی شریعتی در سال ۱۳۴۰ به سازمان آزادی‌بخش الجزایر پیوست. او مقاله‌ای به نام '' به‌کجا تکیه کنیم'' را در یکی از نشریات فرانسه منتشر کرد؛ و مقاله‌ای از ژان پل سارتر به‌نام  ''شعرچیست؟'' را نیز ترجمه و در پاریس منتشر نمود. وی به‌علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر دست‌گیر و زندانی شد. او در زندان پاریس با "گیوز" مصاحبه‌ای انجام داد که در سال ۱۹۶۵، در توگو چاپ گردید.<ref name=":0" />


او  در سال ۱۳۴۰ به سازمان آزادی‌بخش الجزایر پیوست. علی شریعتی مقاله‌ای به نام '' به‌کجا تکیه کنیم'' را در یکی از نشریات فرانسه منتشر کرد؛ و مقاله‌ای از ژان پل سارتر به‌نام  ''شعرچیست؟'' را نیز ترجمه و در پاریس منتشر نمود. وی به‌علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر دست‌گیر و زندانی شد. او در زندان پاریس با "گیوز" مصاحبه‌ای انجام داد که در سال ۱۹۶۵، در توگو چاپ گردید. «سایت دکترعلی شریعتی»
=== حسینیه ارشاد ===
دکترعلی شریعتی در سا‌ل‌ ۱۳۴۸، به‌ حسینیه‌ ارشا‌د دعوت‌ شد و پس از مدتی مسئولیت‌ امور فرهنگی‌ حسینیه‌ را به‌عهده‌ گرفت؛ و به‌‌تدریس‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ مذهبی‌،‌ تا‌ریخ‌ شیعه‌ و معا‌رف‌ اسلا‌می‌ پرداخت. در همین دوران او با تجزیه‌ و تحلیل‌ تا‌ریخ‌، چهره‌ها‌ و شخصیت‌ها‌ی‌ بزرگ‌ اسلا‌م‌ را معرفی‌ نمود. سخنرانی‌های وی تأثیرگذار و مورد استقبال مردم بود.<ref name=":0" />


حسینیه ارشاد
سخنرانی‌های وی در حسینیه ارشاد (۱۳۴۸ تا ۱۳۵۱)، مورد استقبال فوق‌العاده‌ی مردم، به‌ویژه جوانان و دانشجویان قرار گرفت. چنان‌که در درس‌ها و سخنرانی‌های دکتر شریعتی بیش از ۵ هزار نفر شركت می‌كردند كه این تعداد جمعیت در آن زمان بی‌سابقه بود.


1347- 1351
به‌دنبال اعدام چند تن از جوانان انقلابی توسط رژیم شاه، از جمله مسعود احمدزاده، مجید احمدزاده و امیر پرویز پویان، كه علی شریعتی آن‌ها را از نزدیك می‌شناخت؛ دو سخنرانی با عنوان شهادت و پس از شهادت، در حسینیه‌ی ارشاد و مسجد جامع نارمك ایراد كرد. در سخنرانی پس از شهادت، اشاراتی به در خون تپیدن مبارزان و دعوت مردم به قیام شده است. پس از این سخنرانی، تظاهراتی در اطراف مسجد صورت گرفت و پلیس تعدادی را دست‌گیر كرد و دکتر شریعتی متواری شد.<ref name=":2" />


سخنرانی‌های وی در حسینیه ارشاد، مورد استقبال فوق‌العاده‌ی مردم، به‌ویژه جوانان و دانشجویان قرار گرفت. چنان‌که در درس‌ها و سخنرانی‌های دکتر شریعتی بیش از ۵ هزار نفر شركت می‌كردند كه این تعداد جمعیت در آن زمان بی‌سابقه بود.
در قسمتی از اسناد ساواك آمده است كه شاه گفت:<blockquote>« ریشه‌ی همه‌ی این‌ها [معترضان]، به حسینیه‌ی ارشاد منتهی می‌شود... اغلب ماركسیست‌های اسلامی [مسلمانان مبارز (سازمان مجاهدین خلق)]، سرنخشان از همان حسینیه‌ی ارشاد سرچشمه می‌گیرد.»<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۳ - ص ۳۴۸، ۳۴۹، ۳۵۶</ref> </blockquote>


به‌دنبال اعدام چند تن از جوانان انقلابی توسط رژیم شاه، از جمله مسعود احمدزاده، مجید احمدزاده و امیر پرویز پویان، كه علی شریعتی آن‌ها را از نزدیك می‌شناخت؛ دو سخنرانی با عنوان شهادت و پس از شهادت، در حسینیه‌ی ارشاد و مسجد جامع نارمك ایراد كرد. در سخنرانی پس از شهادت، اشاراتی به در خون تپیدن مبارزان و دعوت مردم به قیام شده است. پس از این سخنرانی، تظاهراتی در اطراف مسجد صورت گرفت و پلیس تعدادی را دست‌گیر كرد و دکتر شریعتی متواری شد. (بیوگرافی دکتر علی شریعتی «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
== بازداشت و زندان ==
دکترعلی شریعتی، روی هم رفته، ۵ بار و نزدیك به ۲ سال بازداشت و زندانی شد. بازداتشگاه او در مشهد و ماكو، و زندان او در تهران و پاریس و خوی و رضاییه بود. هم‌چنین او، ۲ سال و دو ماه، از آغاز سال ۱۳۵۴ تا اردیبهشت ۱۳۵۶، تحت نظر ساواك بود. وی هم‌چنین به مدت ۹ ماه، از آبان ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به‌صورت مخفیانه زندگی می‌كرد. دکتر شریعتی در سال ۱۳۴۳، در هنگام بازگشت به ایران در مرز بازرگان دست‌گیر شد؛ و او را به اداره‌ی ساواك ماكو و سپس به زندان خوی بردند؛ و پس از آن به زندان رضاییه منتقل شد. سرانجام وی را به تهران روانه كردند و مدت یك ماه در زندان قزل‌قلعه حبس شد.<ref name=":2" />


دکترعلی شریعتی در سا‌ل‌ ۱۳۴۸، به‌ حسینیه‌ ارشا‌د دعوت‌ شد و پس از مدتی مسئولیت‌ امور فرهنگی‌ حسینیه‌ را به‌عهده‌ گرفت؛ و به‌‌تدریس‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ مذهبی‌،‌ تا‌ریخ‌ شیعه‌ و معا‌رف‌ اسلا‌می‌ پرداخت. در همین دوران او با تجزیه‌ و تحلیل‌ تا‌ریخ‌، چهره‌ها‌ و شخصیت‌ها‌ی‌ بزرگ‌ اسلا‌م‌ را معرفی‌ نمود. سخنرانی‌های وی تأثیرگذار و مورد استقبال مردم بود . «سایت دکترعلی شریعتی»
در مهرما‌ه‌ سا‌ل‌ ۱۳۵۳، سا‌واک‌ که‌ از محبوبیت دکترعلی شریعتی با خبر و آگاه  شده‌ بود، او را تحت شکنجه‌ روحی‌ و جسمی‌ قرار دادند؛ و می‌خواستند وی را وادار به‌ هم‌کا‌ری‌ نموده‌ و برایش‌ شوی‌ تلویزیونی‌ درست‌ کنند. اما پاسخ علی شریعتی این بود: <blockquote>" و اگر خفه‌ام‌ کنند سا‌زش‌ نخواهم‌ کرد وحقیقت‌ را قربا‌نی‌ مصلحت‌ خویش‌ نمی‌کنم"<ref>[https://www.writerclub.ir/celebrities/biography-of-dr-ali-shariati زندگی نامه دکتر علی شریعتی - سایت باشگاه نویسندگان]</ref></blockquote>


در قسمتی از اسناد ساواك آمده است كه شاه گفت:
=== زندگی مخفیانه ===
 
دکترعلی شریعتی از آبان‌ماه ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک رژیم شاه به‌دنبال وی بود؛ و پس از تعطیلی حسینیه ارشاد، متن سخنرانی‌های دکتر شریعتی با اسم مستعار به‌چاپ می‌رسید. در تیر‌ماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و سپس برادر همسر او را به گروگان گرفت و به زندان اوین انداخت تا علی شریعتی مجبور شود خود را معرفی کند. پس از آن روز به‌مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت و سپس از زندان آزاد شد؛ چون شاه به‌خاطر فشارهای بین‌المللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر، دریافت که ماندن علی شریعتی در زندان بیش از آزادی او می‌تواند به شهرت و محبوبیت او اضافه کند. رژیم شاه همه راه‌های فعالیت‌های سیاسی و مبارزه‌ی اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیه ارشاد تعطیل و او را از تدریس در دانشگاه محروم کرده بود. مبارزه و فعالیت مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک وی را تحت نظر داشت و هر روز حلقه‌ی این محدودیت‌ها را تنگ‌تر می‌کرد. علی شریعتی خود در این باره می‌گوید: <blockquote>“ظاهراً آزاد هستم و از قید اسارت، به اصطلاح رهایی یافته‌ام؛ ولی آن‌چه مسلم است نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شده ام”.</blockquote>دکترعلی شریعتی پس از ۲ سال، خسته از شرایط وضعیتش تصمیم به هجرت می‌گیرد. مانع بزرگ، ممنوع‌الخروج بودن وی برای مهاجرت به خارج از کشور بود. اما او توانست با گرفتن پاسپورت با اسم فامیلی ''علی مزینانی'' از کشور خارج و عازم بروکسل شود.<ref name=":1" />
« ریشه‌ی همه‌ی این‌ها [معترضان]، به حسینیه‌ی ارشاد منتهی می‌شود... اغلب ماركسیست‌های اسلامی [مسلمانان مبارز]، سرنخشان از همان حسینیه‌ی ارشاد سرچشمه می‌گیرد.» (مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، حسینیه‌ی ارشاد به روایت اسناد ساواك، چاپ اول: تهران، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۳ – صفحه‌ی ۳۴۸، ۳۴۹، ۳۵۶.)
 
در مهرما‌ه‌ سا‌ل‌ ۱۳۵۳، سا‌واک‌ که‌ از محبوبیت دکترعلی شریعتی با خبر و آگاه  شده‌ بود، او را تحت شکنجه‌ روحی‌ و جسمی‌ قرار دادند؛ و می‌خواستند وی را وادار به‌ هم‌کا‌ری‌ نموده‌ و برایش‌ شوی‌ تلویزیونی‌ درست‌ کنند. اما پاسخ علی شریعتی این بود: " و اگر خفه‌ام‌ کنند سا‌زش‌ نخواهم‌ کرد وحقیقت‌ را قربا‌نی‌ مصلحت‌ خویش‌ نمی‌کنم"«باشگاه نویسندگان»‌
 
علی شریعتی در سال ۱۳۴۰، مقا‌له‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ "مرگ‌ فرانتس‌ فا‌نون‌" را در پا‌ریس‌ منتشر کرد. «سایت دکترعلی شریعتی»
 
بازداشت و زندان
 
دکترعلی شریعتی، روی هم رفته، ۵ بار و نزدیك به ۲ سال بازداشت و زندانی شد. بازداتشگاه او در مشهد و ماكو، و زندان او در تهران و پاریس و خوی و رضاییه بود. هم‌چنین او، ۲ سال و دو ماه، از آغاز سال ۱۳۵۴ تا اردیبهشت ۱۳۵۶، تحت نظر ساواك بود. وی هم‌چنین به مدت ۹ ماه، از آبان ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به‌صورت مخفیانه زندگی می‌كرد. (بیوگرافی دکتر علی شریعتی «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
 
دکتر شریعتی در سال ۱۳۴۳، در هنگام بازگشت به ایران در مرز بازرگان دست‌گیر شد؛ و او را به اداره‌ی ساواك ماكو و سپس به زندان خوی بردند؛ و پس از آن به زندان رضاییه منتقل شد. سرانجام وی را به تهران روانه كردند و مدت یك ماه در زندان قزل‌قلعه حبس شد. «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)


== اندیشه‌‌ی دکترعلی شریعتی ==
== اندیشه‌‌‌های دکترعلی شریعتی ==
دکترعلی شریعتی با این‌که یکی از متفکرین مسلمان بود؛ رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می‌دانست و آن را توأم با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می‌کرد. علی شریعتی هم‌چنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت.  
دکترعلی شریعتی با این‌که یکی از متفکرین مسلمان بود؛ رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می‌دانست و آن را توأم با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می‌کرد. علی شریعتی هم‌چنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت.  


شریعتی در رابطه با سوسیالیسم می‌گوید:
شریعتی در رابطه با سوسیالیسم می‌گوید:


«سوسیالیسم راستین، که جامعه‌ای بی‌طبقه می‌سازد، بدون مذهب ممکن نیست. زیرا انسان‌ها اگر به مرحله‌ای از رشد اخلاقی و کمال معنوی نرسند که بتوانند به‌خاطر برابری انسان‌ها از حق خود چشم پوشند و به مرحله‌ی ماوراء مادی «ایثار» برسند، جامعه‌ای برابر را نمی‌توان ساخت. زیرا حق‌ها هرگز برابر نیست و ماتریالیسم، جبراً به اندویدوئالیسم می‌انجامد و برعکس، مذهب نیز تا جامعه‌ای از بند افزون‌طلبی مادی و استثمار و تضاد طبقاتی رها نشده است، نمی‌تواند تحقق یابد. چه، تنها در چنین جامعه‌ای است که انسان رها شده از بند تنازع مادی، مجال آن را می‌یابد که از بیماری شئ شدن در نظام ماشینیسم و سرمایه‌داری و یا از خود بیگانه شدن در برابر بت پول و مصرف و گرگ‌ومیش شدن در رابطه‌ی طبقاتی نجات یابد.»'''« سایت تصویر زندگی»'''
«سوسیالیسم راستین، که جامعه‌ای بی‌طبقه می‌سازد، بدون مذهب ممکن نیست. زیرا انسان‌ها اگر به مرحله‌ای از رشد اخلاقی و کمال معنوی نرسند که بتوانند به‌خاطر برابری انسان‌ها از حق خود چشم پوشند و به مرحله‌ی ماوراء مادی «ایثار» برسند، جامعه‌ای برابر را نمی‌توان ساخت. زیرا حق‌ها هرگز برابر نیست و ماتریالیسم، جبراً به اندویدوئالیسم می‌انجامد و برعکس، مذهب نیز تا جامعه‌ای از بند افزون‌طلبی مادی و استثمار و تضاد طبقاتی رها نشده است، نمی‌تواند تحقق یابد. چه، تنها در چنین جامعه‌ای است که انسان رها شده از بند تنازع مادی، مجال آن را می‌یابد که از بیماری شئ شدن در نظام ماشینیسم و سرمایه‌داری و یا از خود بیگانه شدن در برابر بت پول و مصرف و گرگ‌ومیش شدن در رابطه‌ی طبقاتی نجات یابد.»<ref name=":3" />
 
دکترعلی شریعتی در قسمتی از کتاب  ''پدر، مادر، ما متهمیم!'' نوشته است:
 
«... اسلام این جور نیست، من فقط یک عقیده علمی و مسئولیت انسانی است که رابطه‌ام را با دین حفظ کرده والا، از دین نه ارتزاق می کنم، نه حیثیت می گیرم و نه موقعیت اجتماعی، بلکه به‌خاطر عقاید مذهبی‌ام به همه این‌ها صدمه می‌خورد؛ ولی من به عنوان یک حقیقت (نه مصلحت شغلی و اجتماعی و اقتصادی) معتقد شده‌ام، و مثل تو هم روشن‌فکرم، به آن هدف‌ها و شعارهای تو هم معتقدم، من هم دنبال این هستم که تبعیض و ظلم را ریشه کن بکنیم، آزادی انسان را تأمین بکنیم، دنبال مذهبی هستم که فقر را و تضاد طبقاتی را براندازد، به دنبال مذهبی هستم که به انسان‌ها در همین دنیا نجات و آزادی دهد، و دنبال مسئولیتی هستم که در همین جهان زندگی و فرهنگ و کمال برای همه فراهم آورد؛ و دنبال مذهبی هستم که ترازوی عدالت را در جامعه امروز، پیش از مرگ بر پا دارد، و برای همین هم هست که مسلمانم، و برای همین هم هست که شیعه‌ام... » (کتاب  پدر، مادر، ما متهمیم!)
 
دکترعلی شریعتی در مبارزه علیه استبداد نوشته‌است:
 
«امام حسین (ع) همیشه زنده است و هرچند سال یک‌بار قیام می‌کند و ندای "هل من ناصر ینصرنی" خود را سر می‌دهد و بر علیه استبداد مبارزه می‌کند...» (کتاب حسین وارث آدم)
 
علی شریعتی معتقد بود که وقتی مردم یک کشور از وضع موجود ناراضی هستند به کمک رهبری یک انسان عالم، دست به‌قیام می‌زنند و انقلابی به وجود خواهند آورد؛ اما به‌محض این‌که انقلاب به پیروزی رسید آن نظام انقلابی به‌قدرت رسیده و می‌خواهد خودش را در جامعه حفظ کند و فساد آن نظام پس از پیروزی بر همگان آشکار خواهد شد. این نظام اهداف بلندمدت خویش را فراموش می‌کند؛ و برای چه و به‌چه دلیل قیام کرده را فراموش کرده است. این نظام برای حفظ خود هر حرکت انقلابی را شورش می‌خواند. در حالی‌که انقلابی که در گذشته خود انجام داده و خود به قدرت رسیده است را درست می‌داند.« مقاله سرا»
 
=== زندگی مخفیانه ===
دکترعلی شریعتی از آبان‌ماه ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک رژیم شاه به‌دنبال وی بود؛ و پس از تعطیلی حسینیه ارشاد، متن سخنرانی‌های دکتر شریعتی با اسم مستعار به‌چاپ می‌رسید. در تیر‌ماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و سپس برادر همسر او را به گروگان گرفت و به زندان اوین انداخت تا علی شریعتی مجبور شود خود را معرفی کند. پس از آن روز به‌مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت و سپس از زندان آزاد شد؛ چون شاه به‌خاطر فشارهای بین‌المللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر، دریافت که ماندن علی شریعتی در زندان بیش از آزادی او می‌تواند به شهرت و محبوبیت او اضافه کند. رژیم شاه همه راه‌های فعالیت‌های سیاسی و مبارزه‌ی اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیه ارشاد تعطیل و او را از تدریس در دانشگاه محروم کرده بود. مبارزه و فعالیت مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک وی را تحت نظر داشت و هر روز حلقه‌ی این محدودیت‌ها را تنگ‌تر می‌کرد. علی شریعتی خود در این باره می‌گوید:
 
“ظاهراً آزاد هستم و از قید اسارت، به اصطلاح رهایی یافته‌ام؛ ولی آن‌چه مسلم است نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شده ام”.


دکترعلی شریعتی پس از ۲ سال، خسته از شرایط وضعیتش تصمیم به هجرت می‌گیرد. مانع بزرگ، ممنوع‌الخروج بودن وی برای مهاجرت به خارج از کشور بود. اما او توانست با گرفتن پاسپورت با اسم فامیلی ''علی مزینانی'' از کشور خارج و عازم بروکسل شود. «سایت پرورش افکار»
دکترعلی شریعتی در قسمتی از کتاب  ''پدر، مادر، ما متهمیم!'' نوشته است:<blockquote>«... اسلام این جور نیست، من فقط یک عقیده علمی و مسئولیت انسانی است که رابطه‌ام را با دین حفظ کرده والا، از دین نه ارتزاق می کنم، نه حیثیت می گیرم و نه موقعیت اجتماعی، بلکه به‌خاطر عقاید مذهبی‌ام به همه این‌ها صدمه می‌خورد؛ ولی من به عنوان یک حقیقت (نه مصلحت شغلی و اجتماعی و اقتصادی) معتقد شده‌ام، و مثل تو هم روشن‌فکرم، به آن هدف‌ها و شعارهای تو هم معتقدم، من هم دنبال این هستم که تبعیض و ظلم را ریشه کن بکنیم، آزادی انسان را تأمین بکنیم، دنبال مذهبی هستم که فقر را و تضاد طبقاتی را براندازد، به دنبال مذهبی هستم که به انسان‌ها در همین دنیا نجات و آزادی دهد، و دنبال مسئولیتی هستم که در همین جهان زندگی و فرهنگ و کمال برای همه فراهم آورد؛ و دنبال مذهبی هستم که ترازوی عدالت را در جامعه امروز، پیش از مرگ بر پا دارد، و برای همین هم هست که مسلمانم، و برای همین هم هست که شیعه‌ام... »<ref>کتاب پدر، مادر، ما متهمیم!</ref> </blockquote>دکترعلی شریعتی در مبارزه علیه استبداد نوشته‌است:<blockquote>«امام حسین (ع) همیشه زنده است و هرچند سال یک‌بار قیام می‌کند و ندای "هل من ناصر ینصرنی" خود را سر می‌دهد و بر علیه استبداد مبارزه می‌کند...»<ref>کتاب حسین وارث آدم</ref> </blockquote>علی شریعتی معتقد بود که وقتی مردم یک کشور از وضع موجود ناراضی هستند به کمک رهبری یک انسان عالم، دست به‌قیام می‌زنند و انقلابی به وجود خواهند آورد؛ اما به‌محض این‌که انقلاب به پیروزی رسید آن نظام انقلابی به‌قدرت رسیده و می‌خواهد خودش را در جامعه حفظ کند و فساد آن نظام پس از پیروزی بر همگان آشکار خواهد شد. این نظام اهداف بلندمدت خویش را فراموش می‌کند؛ و برای چه و به‌چه دلیل قیام کرده را فراموش کرده است. این نظام برای حفظ خود هر حرکت انقلابی را شورش می‌خواند. در حالی‌که انقلابی که در گذشته خود انجام داده و خود به قدرت رسیده است را درست می‌داند.<ref>[https://magalesaramj.blogsky.com/1391/12/09/post-37 زندگینامه دکتر علی شریعتی - سایت مقاله سرا]</ref>


== هجرت و مرگ ==
== هجرت و مرگ ==
خط ۸۰: خط ۵۷:
چند روز پس از هجرت دکتر شریعتی از كشور، ساواك از غیبت او مطلع شد و به تكاپو و تلاش افتاد تا او را بیابد. سرانجام ساواك د راواسط خرداد متوجه شد كه علی شریعتی با گذرنامه‌ی علی مزینانی از كشور خارج شده است. بنابراین ساواك برای وادار كردن علی شریعتی به بازگشت و یا امتیاز گرفتن از او، مانع خروج همسرش شد؛ و او را ممنوع‌الخروج كرد. اما دو فرزند نوجوانش، سوسن و سارا، به مقصد انگلستان و پیوستن به پدرشان از ایران خارج شدند.
چند روز پس از هجرت دکتر شریعتی از كشور، ساواك از غیبت او مطلع شد و به تكاپو و تلاش افتاد تا او را بیابد. سرانجام ساواك د راواسط خرداد متوجه شد كه علی شریعتی با گذرنامه‌ی علی مزینانی از كشور خارج شده است. بنابراین ساواك برای وادار كردن علی شریعتی به بازگشت و یا امتیاز گرفتن از او، مانع خروج همسرش شد؛ و او را ممنوع‌الخروج كرد. اما دو فرزند نوجوانش، سوسن و سارا، به مقصد انگلستان و پیوستن به پدرشان از ایران خارج شدند.


در ۲۸ خرداد دو فرزند دکتر شریعتی به لندن رسیدند و شریعتی در فرودگاه از آن‌ها استقبال کرد؛ و از آن‌جا به محل اقامتشان رفتند. ساعت هشت صبح یكشنبه ۲۹ خرداد پیكر دکترعلی شریعتی را در آستانه‌ی در ورودی اتاقش، كه پنجره‌اش باز شده بود؛ به پشت افتاده، با بینی سیاه و باد كرده، بی‌جان یافتند. (بیوگرافی دکتر علی شریعتی «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
در ۲۸ خرداد دو فرزند دکتر شریعتی به لندن رسیدند و شریعتی در فرودگاه از آن‌ها استقبال کرد؛ و از آن‌جا به محل اقامتشان رفتند. ساعت هشت صبح یكشنبه ۲۹ خرداد پیكر دکترعلی شریعتی را در آستانه‌ی در ورودی اتاقش، كه پنجره‌اش باز شده بود؛ به پشت افتاده، با بینی سیاه و باد كرده، بی‌جان یافتند.<ref name=":2" />


علت رسمی مرگ علی شریعتی، انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد. گروهی مرگ او را به‌دلیل نداشتن پیشینه‌ی بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه‌ی سریع و هم‌چنین خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر، مشکوک دانسته‌اند. '''« سایت تصویر زندگی»'''
علت رسمی مرگ علی شریعتی، انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد. گروهی مرگ او را به‌دلیل نداشتن پیشینه‌ی بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه‌ی سریع و هم‌چنین خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر، مشکوک دانسته‌اند.<ref name=":3" />


می‌گویند که  دکتر شریعتی در طول عمر خود یك بار هم به پزشك قلب رجوع نكرده بود. ضمن این‌که وی برای كسالت قلبی نیز به انگلستان نرفته بود؛ چرا که او پس از آزادی از آخرین زندان، نواری از ضربان قلبش توسط دكتر محمود فرهودی استاد دانشگاه علوم پزشكی، برداشته شد. نتیجه‌ی كار دیوگرافی نشان داد كه علی شریعتی از ناحیه‌ی قلب كاملاً سالم است. (بیوگرافی دکتر علی شریعتی «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
می‌گویند که  دکتر شریعتی در طول عمر خود یك بار هم به پزشك قلب رجوع نكرده بود. ضمن این‌که وی برای كسالت قلبی نیز به انگلستان نرفته بود؛ چرا که او پس از آزادی از آخرین زندان، نواری از ضربان قلبش توسط دكتر محمود فرهودی استاد دانشگاه علوم پزشكی، برداشته شد. نتیجه‌ی كار دیوگرافی نشان داد كه علی شریعتی از ناحیه‌ی قلب كاملاً سالم است.<ref name=":2" />


روزنامه‌های اطلاعات و كیهان، پس از چند روز سكوت درباره‌ی درگذشت علی شریعتی، در ۳۱ خرداد اعلام كردند که مرحوم دكتر علی شریعتی كه برای درمان ناراحتی چشم و كسالت قلبی خود به انگلستان رفته بود، در آن‌جا بر اثر سكته‌ی قلبی درگذشت. (روزنامه کیهان، ۳۱ خرداد ۱۳۵۶)
روزنامه‌های اطلاعات و كیهان، پس از چند روز سكوت درباره‌ی درگذشت علی شریعتی، در ۳۱ خرداد اعلام كردند که مرحوم دكتر علی شریعتی كه برای درمان ناراحتی چشم و كسالت قلبی خود به انگلستان رفته بود، در آن‌جا بر اثر سكته‌ی قلبی درگذشت.<ref>روزنامه کیهان، ۳۱ خرداد ۱۳۵۶</ref>


هم‌چنین در روزنامه‌ی كیهان دوم تیر آمده بود: دكتر شریعتی از مدتی قبل از بیماری قلبی در رنج بود و سرانجام در ۲۹/۳/۱۳۵۶ بر اثر آخرین حمله‌ی قلبی بدرود حیات گفت. (روزنامه کیهان، دوم تیرماه ۱۳۵۶)
هم‌چنین در روزنامه‌ی كیهان دوم تیر آمده بود: دكتر شریعتی از مدتی قبل از بیماری قلبی در رنج بود و سرانجام در ۲۹/۳/۱۳۵۶ بر اثر آخرین حمله‌ی قلبی بدرود حیات گفت.<ref>روزنامه کیهان، دوم تیرماه ۱۳۵۶</ref>


یک تیم از اعضای ساواك، به سرپرستی یك افسر امنیتی، برای تحویل‌گیری پیكر دکتر شریعتی و انتقال آن به ایران، وارد لندن شدند. طرح رژیم شاه این بود كه پیكر علی شریعتی را در برنامه‌ی دولتی و با حضور مقامات رسمی كشور به ایران حمل كنند و با احترام صوری، خود را بی‌گناه نشان دهند. ولی با هوشیاری خانواده و دوستان دکتر شریعتی و دانشجویان خارج از كشور و اعضای نهضت آزادی ایران در خارج از كشور، طرح و نقشه‌های رژیم شاه نقش بر آب شد؛ و وكیل احسان شریعتی از دولت انگلیس خواست که پیكر پدرش را به مأموران ایران تحویل ندهند.
یک تیم از اعضای ساواك، به سرپرستی یك افسر امنیتی، برای تحویل‌گیری پیكر دکتر شریعتی و انتقال آن به ایران، وارد لندن شدند. طرح رژیم شاه این بود كه پیكر علی شریعتی را در برنامه‌ی دولتی و با حضور مقامات رسمی كشور به ایران حمل كنند و با احترام صوری، خود را بی‌گناه نشان دهند. ولی با هوشیاری خانواده و دوستان دکتر شریعتی و دانشجویان خارج از كشور و اعضای نهضت آزادی ایران در خارج از كشور، طرح و نقشه‌های رژیم شاه نقش بر آب شد؛ و وكیل احسان شریعتی از دولت انگلیس خواست که پیكر پدرش را به مأموران ایران تحویل ندهند.


پیكر دکترعلی شریعتی در بعدازظهر جمعه سوم تیرماه ۱۳۵۶، غسل داده و کفن شد. سپس در ۵ تیر پیکرش را از لندن به دمشق منتقل کردند؛ و پس از طواف در حرم حضرت زینب (س) در کنار حرم آن حضرت به‌خاک سپردند. (بیوگرافی دکتر علی شریعتی «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
پیكر دکترعلی شریعتی در بعدازظهر جمعه سوم تیرماه ۱۳۵۶، غسل داده و کفن شد. سپس در ۵ تیر پیکرش را از لندن به دمشق منتقل کردند؛ و پس از طواف در حرم حضرت زینب (س) در کنار حرم آن حضرت به‌خاک سپردند.<ref name=":2" />


== آثار دکترعلی شریعتی ==
== آثار دکترعلی شریعتی ==
دکترعلی شریعتی آثار بسیاری در زمینه اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی دارد. اکثر کتاب‌های وی گردآوری و سخن‌رانی‌های تحریریافته او در حسینیه‌ی ارشاد، دانشگاه‌ها، و یا مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های پراکنده او هستند که توسط مرکز نشر آثار دکترعلی شریعتی به‌صورت مجموعه آثار در ۳۶ جلد پس از مرگ او به چاپ رسیده است. '''« سایت تصویر زندگی»'''
دکترعلی شریعتی آثار بسیاری در زمینه اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی دارد. اکثر کتاب‌های وی گردآوری و سخن‌رانی‌های تحریریافته او در حسینیه‌ی ارشاد، دانشگاه‌ها، و یا مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های پراکنده او هستند که توسط مرکز نشر آثار دکترعلی شریعتی به‌صورت مجموعه آثار در ۳۶ جلد پس از مرگ او به چاپ رسیده است.<ref name=":3" />


مهمترین آثار او عبارتند از:
مهمترین آثار او عبارتند از:
* با مخاطب‌ های آشنا
* خودسازی انقلابی
* ابوذر
* بازگشت
* فاطمه، فاطمه است
* ما و اقبال
* تحلیلی از مناسک حج
* شیعه
* نیایش
* تشیع علوی و تشیع صفوی
* جهت‌ گیری طبقاتی در اسلام
* تاریخ تمدن (۲جلد)
* هبوط در کویر
* تاریخ و شناخت ادیان (۲جلد)
* اسلام‌ شناسی (درس‌ های حسینه‌ی ارشاد، ۳جلد)
* حسین وارث آدم
* چه باید کرد؟
* زن
* مذهب علیه مذهب
* جهان‌ بینی و ایدئولوژی
* انسان
* انسان بی‌خود
* علی حقیقتی بر گونه اساطیر
* بازشناسی هویت ایرانی اسلامی
* روش شناخت اسلام
* میعاد با ابراهیم
* اسلام‌ شناسی (سخن‌رانی‌های دانشگاه مشهد)
* ویژگی‌ های قرون جدید
* هنر
* گفتگوهای تنهایی (۲جلد)
* امت و امامت
* نامه‌‌ها
* آثار گونه‌گون (۲جلد)
* آثار جوانی (۲جلد)<ref name=":1" />
علی شریعتی در سال ۱۳۴۰، مقا‌له‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ "مرگ‌ فرانتس‌ فا‌نون‌" را در پا‌ریس‌ منتشر کرد.<ref name=":0" />


با مخاطب‌ های آشنا
كتاب‌های دکتر علی شریعتی از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶، از سوی رژیم شاه گمراه كننده و ممنوع اعلام شد؛ و در پی آن از كتاب‌خانه‌ها جمع‌آوری گردید. پس از این تا اواسط سال ۱۳۵۶، به كتاب‌های وی اجازه‌ی چاپ داده نمی‌شد و با نام‌های مستعار علی علوی، علی سبزواری، علی سربداری، علی شریفی، علی مزینانی، علی زمانی، علی سبزواری زاده، شیخ علی اسلام‌دوست، محمدعلی آشنا، محمدعلی اثنی‌عشری، محمدعبدالخطیب مصری، م. رفیع‌الدین، شمع، احسان خراسانی، رضا پایدار، كمال‌الدین مصباح و… چاپ می‌شد.<ref name=":2" />
 
خودسازی انقلابی
 
ابوذر
 
بازگشت
 
فاطمه، فاطمه است
 
ما و اقبال
 
تحلیلی از مناسک حج
 
شیعه
 
نیایش
 
تشیع علوی و تشیع صفوی
 
جهت‌ گیری طبقاتی در اسلام
 
تاریخ تمدن (۲جلد)
 
هبوط در کویر
 
تاریخ و شناخت ادیان (۲جلد)
 
اسلام‌ شناسی (درس‌ های حسینه‌ی ارشاد، ۳جلد)
 
حسین وارث آدم
 
چه باید کرد؟
 
زن
 
مذهب علیه مذهب
 
جهان‌ بینی و ایدئولوژی
 
انسان
 
انسان بی‌خود
 
علی حقیقتی بر گونه اساطیر
 
بازشناسی هویت ایرانی اسلامی
 
روش شناخت اسلام
 
میعاد با ابراهیم
 
اسلام‌ شناسی (سخن‌رانی‌های دانشگاه مشهد)
 
ویژگی‌ های قرون جدید
 
هنر
 
گفتگوهای تنهایی (۲جلد)
 
امت و امامت
 
نامه‌‌ها
 
آثار گونه‌گون (۲جلد)
 
آثار جوانی (۲جلد) «سایت پرورش افکار»
 
كتاب‌های دکتر علی شریعتی از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶، از سوی رژیم شاه گمراه كننده و ممنوع اعلام شد؛ و در پی آن از كتاب‌خانه‌ها جمع‌آوری گردید. پس از این تا اواسط سال ۱۳۵۶، به كتاب‌های وی اجازه‌ی چاپ داده نمی‌شد و با نام‌های مستعار علی علوی، علی سبزواری، علی سربداری، علی شریفی، علی مزینانی، علی زمانی، علی سبزواری زاده، شیخ علی اسلام‌دوست، محمدعلی آشنا، محمدعلی اثنی‌عشری، محمدعبدالخطیب مصری، م. رفیع‌الدین، شمع، احسان خراسانی، رضا پایدار، كمال‌الدین مصباح و… چاپ می‌شد. (بیوگرافی دکتر علی شریعتی «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)


=== نقدها و یادبودها ===
=== نقدها و یادبودها ===
دکترعلی شریعتی را در ادبیات معاصر معلم شهید می‌نامند؛ و از زمان انقلاب ضدسلطنتی تاکنون یادبودهای بسیاری به یاد وی برگزار و اجرا شده است. هم‌چنین از آن زمان نقدها و تجلیل‌های فراوانی پیرامون آثار، اندیشه و تأثیراتی که او بر چند دهه‌ی معاصر ایران گذاشته وجود دارد. «سایت پرورش افکار»
دکترعلی شریعتی را در ادبیات معاصر معلم شهید می‌نامند؛ و از زمان انقلاب ضدسلطنتی تاکنون یادبودهای بسیاری به یاد وی برگزار و اجرا شده است. هم‌چنین از آن زمان نقدها و تجلیل‌های فراوانی پیرامون آثار، اندیشه و تأثیراتی که او بر چند دهه‌ی معاصر ایران گذاشته وجود دارد.<ref name=":1" />


کتاب‌های بسیاری درباره‌ی دکترعلی شریعتی نوشته و منتشر شده‌است. برخی از این کتاب‌ها عبارتند از:  مردی از خاکستان (طاها حجازی)، شریعتی در جهان (حمید احمدی)، میعاد با علی (حسن یوسفی اشکوری)، پیغام زخم (پرویز خرسند)، شریعتی متفکر فردا (هاشم آغاجری)، بار دیگر شریعتی (سیدقاسم یاحسینی)، تبارشناسی عقلانیت مدرن (محمدامین قانعی‌راد) و چندین کتاب دیگر. '''« سایت تصویر زندگی»'''
کتاب‌های بسیاری درباره‌ی دکترعلی شریعتی نوشته و منتشر شده‌است. برخی از این کتاب‌ها عبارتند از:  مردی از خاکستان (طاها حجازی)، شریعتی در جهان (حمید احمدی)، میعاد با علی (حسن یوسفی اشکوری)، پیغام زخم (پرویز خرسند)، شریعتی متفکر فردا (هاشم آغاجری)، بار دیگر شریعتی (سیدقاسم یاحسینی)، تبارشناسی عقلانیت مدرن (محمدامین قانعی‌راد) و چندین کتاب دیگر.<ref name=":3" />


== منابع: ==
== منابع: ==
زندگی نامه دکتر علی شریعتی «سایت دکترعلی شریعتی»
<nowiki>http://www.shariati.com/biof.html</nowiki>
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیوگرافی دکتر علی شریعتی «سایت پرورش افکار»
<nowiki>https://www.parvaresheafkar.com/biography/ali-schariati/</nowiki>


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
'''بیوگرافی دکتر علی شریعتی « سایت تصویر زندگی»'''
<nowiki>https://www.tasvirezendegi.com/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C/</nowiki>


ــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
خط ۱۹۵: خط ۱۲۶:
زندگی نامه دکتر علی شریعتی « مقاله سرا»
زندگی نامه دکتر علی شریعتی « مقاله سرا»


<nowiki>https://magalesaramj.blogsky.com/1391/12/09/post-37/</nowiki>
<nowiki>https://magalesaramj.blogsky.com/1391/12/09/post-37</nowiki>
 
ــــــــــــــــــــــــ
 
زندگی نامه دکتر علی شریعتی «باشگاه نویسندگان»
 
<nowiki>https://www.writerclub.ir/celebrities/biography-of-dr-ali-shariati</nowiki>
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
(بیوگرافی دکتر علی شریعتی «پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل»)
 
<nowiki>http://diplomatist.blogfa.com/post/306</nowiki>


ــــــــــــــــــــــــــــ  مادرش زهرا امینی
<references />

نسخهٔ ‏۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۴۵

دکتر علی شریعتی ، با نام اصلی علی مزینانی (زاده‌ی ۲ آذر سال ۱۳۱۲ - روستای کاهک مزینان، سبزوار) نویسنده، جامعه‌شناس، تاریخ‌شناس، پژوهش‌گر دینی و از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی بود. استاد محمدتقی پدر دکتر علی شریعتی استاد دانشگاه تهران بود؛ و علی شریعتی در کلاس‌های پدرش به‌کسب علم می‌پرداخت. وی در سال ۱۳۲۷، به عضویت در كانون نشر حقایق اسلامی، كه پدرش پایه‌گذار آن بود، درآمد و از طریق آن با حقایق اسلامی آشنا شد. دکترعلی شریعتی پس از پایان تحصیلات در دانش‌سرا به معلمی که علاقه‌ی زیادی به‌آن داشت پرداخت. وی در سال  ۱۳۳۷، پس از دریافت مدرک لیسانس در رشته‌ی ادبیات برای ادامه‌ی تحصیل عازم فرانسه شد. دکتر علی شریعتی مدافع نهضت نهضت ملی ایران بود. او  در سال ۱۳۴۰ به سازمان آزادی‌بخش الجزایر پیوست. علی شریعتی مقاله‌ای به نام  به‌کجا تکیه کنیم را در یکی از نشریات فرانسه منتشر کرد؛ و مقاله‌ی شعرچیست؟ ژان پل سارتر را نیز ترجمه و در پاریس منتشر نمود. وی به‌علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر دست‌گیر و در زندان پاریس زندانی شد. دکترعلی شریعتی پس از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته‌های جامعه شناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت. علی شریعتی در سال ۱۳۴۸ به تدریس و سخن‌رانی در حسینیه‌ی ارشاد تهران دعوت شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت و سخنرانی‌های وی شهرت یافت. در سال ۱۳۵۲، رژیم شاه حسینیه‌ی ارشاد را تعطیل و علی شریعتی را روانه‌ی زندان کرد. وی پس از ۱۸ ماه از زندان آزاد شد؛ اما هم‌چنان تحت نظر ساواک  بود. دکترعلی شریعتی در اردیبهشت ۱۳۵۶، به بلژیک هجرت کرد و از آنجا عازم انگلستان شد. وی سرانجام در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، در انگلستان به‌طرز مشکوکی درگذشت. از دکترعلی شریعتی آثار بسیاری به‌جا مانده است که برخی از آن‌ها عبارتند از: فاطمه فاطمه است، زن مسلمان، تفسیر نوین، بازگشت، کویر، حسین وارث آدم، تشیع علوی و تشیع صفوی، حج، و...

زندگی علی شریعتی

دکتر علی شریعتی هر کاری را که شروع می‌کردند ۵ سال آن کار به‌طول می‌انجامید. مثلاً ۵ سال در فرانسه، ۵ سال معلمی و وقف دانشگاه، ۵ سال کنفرانس‌ها و تحقیقات، ۵ سال خفقان زندگی و نویسندگی .

او خود در این باره می‌گوید:

«زندگی من مجموعاً، عبارت است از چندین برنامه‌ی پنج ساله. همیشه كاری را شروع می‌كرده‌ام و به اوج می‌رسانده‌ام و آخر پنج سال درهم می‌ریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوانی تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دكترمحمد مصدق و آغاز دیكتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشكیل نهضت مقاومت ملی مخفی، كه از ۱۳۳۷ به هم خورد و دست‌گیر شدیم، پنج سال. از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۳، در اروپا پنج سال. از ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۹، دوره‌ی خاص آوارگی و زندان و مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی دانشكده، پنج سال. دوره‌ی كنفرانس‌های دانشگاه‌ها و ارشاد، پنج سال، تا ۱۳۵۱. پس از آن، زندان و خانه‌نشینی و خفقان پنج سال.»[۱]

تحصیلات

دکترعلی شریعتی دوه‌ی ابتدایی را در دبستان ابن یمین و دوره‌ی دبیرستان را در دبیرستان فردوسی مشهد گذراند. او پس از سیكل اول دبیرستان (كلاس نهم نظام قدیم)، به دانش‌سرای مقدماتی تربیت معلم رفت؛ و علاوه بر خواندن دروس دانش‌سرا در کلاس‌های پدرش نیز علم می‌آموخت. او پس از اتمام تحصیلات در دانش‌سرا به شغل معلمی پرداخت. علی شریعتی در سال ۱۳۴۴، به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد و در رشته‌ی ادبیات فارسی مشغول تحصیل شد؛ و در همین سال بایکی از هم‌کلاسی‌های خود به نام پوران شریعت رضوی ازدواج کرد. او در دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری مانند: ترجمه ابوذر غفاری، ترجمه  نیایش اثر الکسیس خ.کارل مبادرت کرد؛ و هم‌چنین مقاله‌های تحقیقی نیز در این زمینه نوشت. وی در سال ۱۳۳۷، موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته‌ی ادبیات فارسی شد؛ و به‌خاطر کسب رتبه‌ی شاگرد اولی، برای ادامه‌ی تحصیل اعزام به فرانسه شد. علی شریعتی در فرانسه به تحصیل علوم جامعه‌شناسی، مبانی علم تاریخ، تاریخ ادیان و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و در این دوران با استادان  بزرگی هم‌چون لویی ماسینیون، جورج گوروویچ، هانری لوفور و ژان پل سارتر آشنا و از آنان  بهره برد. وی در سال ۱۳۴۲، مدرک دکترای خود را در رشته‌های جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد.[۲]

دانشگاه سوربن

ژیلبر لازار استاد راهنمای دکترعلی شریعتی و همسرش، در دانشگاه سوربن در دوره‌ی دکترا بود. ژیلبر لازار، تصحیح متن فارسی کتاب فضائل بلخ، اثر صفی‌الدین بلخی و ترجمه‌ی آن به فرانسه را برای رساله‌ی دکتری به  علی شریعتی پیشنهاد کرد. وی هرچند که علاقه‌ای به موضوع رساله‌ی خود نداشت؛ اما در سال ۱۳۴۲، تز دکترای خود را در ۱۵۵ صفحه به زبان فرانسه و با عنوان فضائل بلخ ارائه نمود و موفق به اخذ مدرک دکترا  شد.[۳]

دکترعلی شریعتی در سا‌ل‌ ۱۳۴۴ مدتی‌ پس‌ از بی‌کا‌ری‌، اداره‌ فرهنگ‌ مشهد وی را به‌عنوان‌ دبیر انشا‌ء کلا‌س‌ چها‌رم‌ دبستا‌ن‌ در یکی‌ از روستا‌ها‌ی‌ مشهد استخدام‌ کرد؛ و سپس‌ در دبیرستا‌ن‌ به‌تدریس‌ پرداخت و سرانجام به‌عنوان‌ استا‌دیا‌ر تا‌ریخ‌ وارد دانشگا‌ه‌ مشهد شد.[۲]

مبارزه و فعالیت‌های سیاسی

در سال ۱۳۳۶، به‌خاطرحمایت نهضت مقاومت ملی از دکتر محمد مصدق و اعتراض به معاملات نفتی، چند تن از اعضای نهضت در تهران و مشهد، از جمله دكترعلی شریعتی و پدرش، دست‌گیر شدند. شریعتی به مدت یك ماه در زندان قزل‌قلعه‌ی تهران حبس شد.[۴]

به‌دنبال كشته شدن پاتریس لومومبا، رهبر آزادی‌خواهان كنگو، تظاهراتی از طرف سیاه‌پوستان در مقابل سفارت بلژیك در پاریس برگزار شد. علی شریعتی در این تظاهرات شركت كرد؛ و توسط پلیس فرانسه دست‌گیر و به زندان سیته منتقل شد. در آغاز، دولت فرانسه قصد اخراج وی را از آن كشور داشت؛ ولی با حمایت قاضی دادگاه فرانسه، اجرای حكم اخراجش به حال تعلیق درآمد.[۴]

علی شریعتی با كمك دوستانش در سال ۱۳۴۱، جبهه‌ی ملی ایران (جبهه‌ی ملی دوم)، را در خارج از كشور پایه‌گذاری كرد. سپس مسئولیت انتشار مجله‌ی جبهه‌ی ملی به او واگذار شد و مدتی مسئول مجله‌ی ایران آزاد بود. علی شریعتی مقالات خودش را در این مجله با نام مستعار شمع، كه از سه حرف اول نام خانوادگی و نامش تشكیل شده بود امضا می‌كرد (شریعتی، مزینانی، علی). وی در همین سال از پایه‌گذاران نهضت آزادی در خارج کشور بود.[۴]

دکترعلی شریعتی مدتی پس ازعزیمت به پاریس به گروه فعالان ایرانی مانند ابراهیم یزدی، بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و چمران پیوست و در سال۱۳۴۱ سازمان نهضت آزادی ایران بخش خارج از کشور بنیان گذاشته شد. در جریان کنگره‌ی جبهه ملی ایران در اروپا در ویس‌بادن (آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲، به‌عنوان سردبیر نشریه فارسی‌زبان ایران آزاد، ارگان جبهه ملی ایران خارج از کشور در اروپا انتخاب شد. نخستین شماره‌ی این روزنامه پس از سردبیری علی شریعتی در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاه‌های مبارزان روشنفکر ایرانی در خارج و نیز واقعیت‌های مبارزات مردم ایران را منعکس می‌کرد و ارگان رسمی جبهه ملی ایران در اورپا بود.[۵]

پیوستن به سازمان آزادی‌بخش الجزایر

علی شریعتی در سال ۱۳۴۰ به سازمان آزادی‌بخش الجزایر پیوست. او مقاله‌ای به نام  به‌کجا تکیه کنیم را در یکی از نشریات فرانسه منتشر کرد؛ و مقاله‌ای از ژان پل سارتر به‌نام  شعرچیست؟ را نیز ترجمه و در پاریس منتشر نمود. وی به‌علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر دست‌گیر و زندانی شد. او در زندان پاریس با "گیوز" مصاحبه‌ای انجام داد که در سال ۱۹۶۵، در توگو چاپ گردید.[۲]

حسینیه ارشاد

دکترعلی شریعتی در سا‌ل‌ ۱۳۴۸، به‌ حسینیه‌ ارشا‌د دعوت‌ شد و پس از مدتی مسئولیت‌ امور فرهنگی‌ حسینیه‌ را به‌عهده‌ گرفت؛ و به‌‌تدریس‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ مذهبی‌،‌ تا‌ریخ‌ شیعه‌ و معا‌رف‌ اسلا‌می‌ پرداخت. در همین دوران او با تجزیه‌ و تحلیل‌ تا‌ریخ‌، چهره‌ها‌ و شخصیت‌ها‌ی‌ بزرگ‌ اسلا‌م‌ را معرفی‌ نمود. سخنرانی‌های وی تأثیرگذار و مورد استقبال مردم بود.[۲]

سخنرانی‌های وی در حسینیه ارشاد (۱۳۴۸ تا ۱۳۵۱)، مورد استقبال فوق‌العاده‌ی مردم، به‌ویژه جوانان و دانشجویان قرار گرفت. چنان‌که در درس‌ها و سخنرانی‌های دکتر شریعتی بیش از ۵ هزار نفر شركت می‌كردند كه این تعداد جمعیت در آن زمان بی‌سابقه بود.

به‌دنبال اعدام چند تن از جوانان انقلابی توسط رژیم شاه، از جمله مسعود احمدزاده، مجید احمدزاده و امیر پرویز پویان، كه علی شریعتی آن‌ها را از نزدیك می‌شناخت؛ دو سخنرانی با عنوان شهادت و پس از شهادت، در حسینیه‌ی ارشاد و مسجد جامع نارمك ایراد كرد. در سخنرانی پس از شهادت، اشاراتی به در خون تپیدن مبارزان و دعوت مردم به قیام شده است. پس از این سخنرانی، تظاهراتی در اطراف مسجد صورت گرفت و پلیس تعدادی را دست‌گیر كرد و دکتر شریعتی متواری شد.[۴]

در قسمتی از اسناد ساواك آمده است كه شاه گفت:

« ریشه‌ی همه‌ی این‌ها [معترضان]، به حسینیه‌ی ارشاد منتهی می‌شود... اغلب ماركسیست‌های اسلامی [مسلمانان مبارز (سازمان مجاهدین خلق)]، سرنخشان از همان حسینیه‌ی ارشاد سرچشمه می‌گیرد.»[۶]

بازداشت و زندان

دکترعلی شریعتی، روی هم رفته، ۵ بار و نزدیك به ۲ سال بازداشت و زندانی شد. بازداتشگاه او در مشهد و ماكو، و زندان او در تهران و پاریس و خوی و رضاییه بود. هم‌چنین او، ۲ سال و دو ماه، از آغاز سال ۱۳۵۴ تا اردیبهشت ۱۳۵۶، تحت نظر ساواك بود. وی هم‌چنین به مدت ۹ ماه، از آبان ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به‌صورت مخفیانه زندگی می‌كرد. دکتر شریعتی در سال ۱۳۴۳، در هنگام بازگشت به ایران در مرز بازرگان دست‌گیر شد؛ و او را به اداره‌ی ساواك ماكو و سپس به زندان خوی بردند؛ و پس از آن به زندان رضاییه منتقل شد. سرانجام وی را به تهران روانه كردند و مدت یك ماه در زندان قزل‌قلعه حبس شد.[۴]

در مهرما‌ه‌ سا‌ل‌ ۱۳۵۳، سا‌واک‌ که‌ از محبوبیت دکترعلی شریعتی با خبر و آگاه  شده‌ بود، او را تحت شکنجه‌ روحی‌ و جسمی‌ قرار دادند؛ و می‌خواستند وی را وادار به‌ هم‌کا‌ری‌ نموده‌ و برایش‌ شوی‌ تلویزیونی‌ درست‌ کنند. اما پاسخ علی شریعتی این بود:

" و اگر خفه‌ام‌ کنند سا‌زش‌ نخواهم‌ کرد وحقیقت‌ را قربا‌نی‌ مصلحت‌ خویش‌ نمی‌کنم"[۷]

زندگی مخفیانه

دکترعلی شریعتی از آبان‌ماه ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک رژیم شاه به‌دنبال وی بود؛ و پس از تعطیلی حسینیه ارشاد، متن سخنرانی‌های دکتر شریعتی با اسم مستعار به‌چاپ می‌رسید. در تیر‌ماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و سپس برادر همسر او را به گروگان گرفت و به زندان اوین انداخت تا علی شریعتی مجبور شود خود را معرفی کند. پس از آن روز به‌مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت و سپس از زندان آزاد شد؛ چون شاه به‌خاطر فشارهای بین‌المللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر، دریافت که ماندن علی شریعتی در زندان بیش از آزادی او می‌تواند به شهرت و محبوبیت او اضافه کند. رژیم شاه همه راه‌های فعالیت‌های سیاسی و مبارزه‌ی اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیه ارشاد تعطیل و او را از تدریس در دانشگاه محروم کرده بود. مبارزه و فعالیت مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک وی را تحت نظر داشت و هر روز حلقه‌ی این محدودیت‌ها را تنگ‌تر می‌کرد. علی شریعتی خود در این باره می‌گوید:

“ظاهراً آزاد هستم و از قید اسارت، به اصطلاح رهایی یافته‌ام؛ ولی آن‌چه مسلم است نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شده ام”.

دکترعلی شریعتی پس از ۲ سال، خسته از شرایط وضعیتش تصمیم به هجرت می‌گیرد. مانع بزرگ، ممنوع‌الخروج بودن وی برای مهاجرت به خارج از کشور بود. اما او توانست با گرفتن پاسپورت با اسم فامیلی علی مزینانی از کشور خارج و عازم بروکسل شود.[۳]

اندیشه‌‌‌های دکترعلی شریعتی

دکترعلی شریعتی با این‌که یکی از متفکرین مسلمان بود؛ رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می‌دانست و آن را توأم با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می‌کرد. علی شریعتی هم‌چنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت.

شریعتی در رابطه با سوسیالیسم می‌گوید:

«سوسیالیسم راستین، که جامعه‌ای بی‌طبقه می‌سازد، بدون مذهب ممکن نیست. زیرا انسان‌ها اگر به مرحله‌ای از رشد اخلاقی و کمال معنوی نرسند که بتوانند به‌خاطر برابری انسان‌ها از حق خود چشم پوشند و به مرحله‌ی ماوراء مادی «ایثار» برسند، جامعه‌ای برابر را نمی‌توان ساخت. زیرا حق‌ها هرگز برابر نیست و ماتریالیسم، جبراً به اندویدوئالیسم می‌انجامد و برعکس، مذهب نیز تا جامعه‌ای از بند افزون‌طلبی مادی و استثمار و تضاد طبقاتی رها نشده است، نمی‌تواند تحقق یابد. چه، تنها در چنین جامعه‌ای است که انسان رها شده از بند تنازع مادی، مجال آن را می‌یابد که از بیماری شئ شدن در نظام ماشینیسم و سرمایه‌داری و یا از خود بیگانه شدن در برابر بت پول و مصرف و گرگ‌ومیش شدن در رابطه‌ی طبقاتی نجات یابد.»[۵]

دکترعلی شریعتی در قسمتی از کتاب  پدر، مادر، ما متهمیم! نوشته است:

«... اسلام این جور نیست، من فقط یک عقیده علمی و مسئولیت انسانی است که رابطه‌ام را با دین حفظ کرده والا، از دین نه ارتزاق می کنم، نه حیثیت می گیرم و نه موقعیت اجتماعی، بلکه به‌خاطر عقاید مذهبی‌ام به همه این‌ها صدمه می‌خورد؛ ولی من به عنوان یک حقیقت (نه مصلحت شغلی و اجتماعی و اقتصادی) معتقد شده‌ام، و مثل تو هم روشن‌فکرم، به آن هدف‌ها و شعارهای تو هم معتقدم، من هم دنبال این هستم که تبعیض و ظلم را ریشه کن بکنیم، آزادی انسان را تأمین بکنیم، دنبال مذهبی هستم که فقر را و تضاد طبقاتی را براندازد، به دنبال مذهبی هستم که به انسان‌ها در همین دنیا نجات و آزادی دهد، و دنبال مسئولیتی هستم که در همین جهان زندگی و فرهنگ و کمال برای همه فراهم آورد؛ و دنبال مذهبی هستم که ترازوی عدالت را در جامعه امروز، پیش از مرگ بر پا دارد، و برای همین هم هست که مسلمانم، و برای همین هم هست که شیعه‌ام... »[۸]

دکترعلی شریعتی در مبارزه علیه استبداد نوشته‌است:

«امام حسین (ع) همیشه زنده است و هرچند سال یک‌بار قیام می‌کند و ندای "هل من ناصر ینصرنی" خود را سر می‌دهد و بر علیه استبداد مبارزه می‌کند...»[۹]

علی شریعتی معتقد بود که وقتی مردم یک کشور از وضع موجود ناراضی هستند به کمک رهبری یک انسان عالم، دست به‌قیام می‌زنند و انقلابی به وجود خواهند آورد؛ اما به‌محض این‌که انقلاب به پیروزی رسید آن نظام انقلابی به‌قدرت رسیده و می‌خواهد خودش را در جامعه حفظ کند و فساد آن نظام پس از پیروزی بر همگان آشکار خواهد شد. این نظام اهداف بلندمدت خویش را فراموش می‌کند؛ و برای چه و به‌چه دلیل قیام کرده را فراموش کرده است. این نظام برای حفظ خود هر حرکت انقلابی را شورش می‌خواند. در حالی‌که انقلابی که در گذشته خود انجام داده و خود به قدرت رسیده است را درست می‌داند.[۱۰]

هجرت و مرگ

دکترعلی شریعتی در سال ۱۳۵۶، تصمیم گرفت از ایران هجرت كند. اما چون ممنوع‌الخروج بود، سه راه را برای هجرت پیش‌بینی كرد: گرفتن دعوتنامه‌ای رسمی از مقامات دانشگاهی الجزایر برای تدریس در آن‌جا، خروج مخفیانه از مرز، گرفتن پاسپورت با نامی دیگر. هر سه راه به تلاش دوستان دکتر شریعتی بررسی و نهایتاً مشخص شد كه همه‌ی پرونده‌های دکتر شریعتی به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی است و نه علی مزینانی. حال آن‌كه نام خانوادگی او در اصل، و چنان‌كه در شناسنامه‌اش بود، مزینانی است و نه شریعتی یا شریعتی مزینانی. از این‌رو دکتر شریعتی از راه سوم را انتخاب کرد؛ و با تدابیر ویژه‌ای به نام علی مزینانی پاسپورت گرفت. دکترعلی شریعتی در ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۵۶، به بلژیک غزیمت کرد؛ و از آن‌جا به انگلستان رفت تا از همسر و فرندانش كه قصد پیوستن به او را داشتند، استقبال كند. در این میان چند روز به فرانسه رفت و سپس در ۲۶ خرداد به انگلستان برگشت و منتظر خانواده‌اش ماند كه قرار بود ۲۸ خرداد عازم انگلستان شوند.

چند روز پس از هجرت دکتر شریعتی از كشور، ساواك از غیبت او مطلع شد و به تكاپو و تلاش افتاد تا او را بیابد. سرانجام ساواك د راواسط خرداد متوجه شد كه علی شریعتی با گذرنامه‌ی علی مزینانی از كشور خارج شده است. بنابراین ساواك برای وادار كردن علی شریعتی به بازگشت و یا امتیاز گرفتن از او، مانع خروج همسرش شد؛ و او را ممنوع‌الخروج كرد. اما دو فرزند نوجوانش، سوسن و سارا، به مقصد انگلستان و پیوستن به پدرشان از ایران خارج شدند.

در ۲۸ خرداد دو فرزند دکتر شریعتی به لندن رسیدند و شریعتی در فرودگاه از آن‌ها استقبال کرد؛ و از آن‌جا به محل اقامتشان رفتند. ساعت هشت صبح یكشنبه ۲۹ خرداد پیكر دکترعلی شریعتی را در آستانه‌ی در ورودی اتاقش، كه پنجره‌اش باز شده بود؛ به پشت افتاده، با بینی سیاه و باد كرده، بی‌جان یافتند.[۴]

علت رسمی مرگ علی شریعتی، انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد. گروهی مرگ او را به‌دلیل نداشتن پیشینه‌ی بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه‌ی سریع و هم‌چنین خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر، مشکوک دانسته‌اند.[۵]

می‌گویند که  دکتر شریعتی در طول عمر خود یك بار هم به پزشك قلب رجوع نكرده بود. ضمن این‌که وی برای كسالت قلبی نیز به انگلستان نرفته بود؛ چرا که او پس از آزادی از آخرین زندان، نواری از ضربان قلبش توسط دكتر محمود فرهودی استاد دانشگاه علوم پزشكی، برداشته شد. نتیجه‌ی كار دیوگرافی نشان داد كه علی شریعتی از ناحیه‌ی قلب كاملاً سالم است.[۴]

روزنامه‌های اطلاعات و كیهان، پس از چند روز سكوت درباره‌ی درگذشت علی شریعتی، در ۳۱ خرداد اعلام كردند که مرحوم دكتر علی شریعتی كه برای درمان ناراحتی چشم و كسالت قلبی خود به انگلستان رفته بود، در آن‌جا بر اثر سكته‌ی قلبی درگذشت.[۱۱]

هم‌چنین در روزنامه‌ی كیهان دوم تیر آمده بود: دكتر شریعتی از مدتی قبل از بیماری قلبی در رنج بود و سرانجام در ۲۹/۳/۱۳۵۶ بر اثر آخرین حمله‌ی قلبی بدرود حیات گفت.[۱۲]

یک تیم از اعضای ساواك، به سرپرستی یك افسر امنیتی، برای تحویل‌گیری پیكر دکتر شریعتی و انتقال آن به ایران، وارد لندن شدند. طرح رژیم شاه این بود كه پیكر علی شریعتی را در برنامه‌ی دولتی و با حضور مقامات رسمی كشور به ایران حمل كنند و با احترام صوری، خود را بی‌گناه نشان دهند. ولی با هوشیاری خانواده و دوستان دکتر شریعتی و دانشجویان خارج از كشور و اعضای نهضت آزادی ایران در خارج از كشور، طرح و نقشه‌های رژیم شاه نقش بر آب شد؛ و وكیل احسان شریعتی از دولت انگلیس خواست که پیكر پدرش را به مأموران ایران تحویل ندهند.

پیكر دکترعلی شریعتی در بعدازظهر جمعه سوم تیرماه ۱۳۵۶، غسل داده و کفن شد. سپس در ۵ تیر پیکرش را از لندن به دمشق منتقل کردند؛ و پس از طواف در حرم حضرت زینب (س) در کنار حرم آن حضرت به‌خاک سپردند.[۴]

آثار دکترعلی شریعتی

دکترعلی شریعتی آثار بسیاری در زمینه اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی دارد. اکثر کتاب‌های وی گردآوری و سخن‌رانی‌های تحریریافته او در حسینیه‌ی ارشاد، دانشگاه‌ها، و یا مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های پراکنده او هستند که توسط مرکز نشر آثار دکترعلی شریعتی به‌صورت مجموعه آثار در ۳۶ جلد پس از مرگ او به چاپ رسیده است.[۵]

مهمترین آثار او عبارتند از:

  • با مخاطب‌ های آشنا
  • خودسازی انقلابی
  • ابوذر
  • بازگشت
  • فاطمه، فاطمه است
  • ما و اقبال
  • تحلیلی از مناسک حج
  • شیعه
  • نیایش
  • تشیع علوی و تشیع صفوی
  • جهت‌ گیری طبقاتی در اسلام
  • تاریخ تمدن (۲جلد)
  • هبوط در کویر
  • تاریخ و شناخت ادیان (۲جلد)
  • اسلام‌ شناسی (درس‌ های حسینه‌ی ارشاد، ۳جلد)
  • حسین وارث آدم
  • چه باید کرد؟
  • زن
  • مذهب علیه مذهب
  • جهان‌ بینی و ایدئولوژی
  • انسان
  • انسان بی‌خود
  • علی حقیقتی بر گونه اساطیر
  • بازشناسی هویت ایرانی اسلامی
  • روش شناخت اسلام
  • میعاد با ابراهیم
  • اسلام‌ شناسی (سخن‌رانی‌های دانشگاه مشهد)
  • ویژگی‌ های قرون جدید
  • هنر
  • گفتگوهای تنهایی (۲جلد)
  • امت و امامت
  • نامه‌‌ها
  • آثار گونه‌گون (۲جلد)
  • آثار جوانی (۲جلد)[۳]

علی شریعتی در سال ۱۳۴۰، مقا‌له‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ "مرگ‌ فرانتس‌ فا‌نون‌" را در پا‌ریس‌ منتشر کرد.[۲]

كتاب‌های دکتر علی شریعتی از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶، از سوی رژیم شاه گمراه كننده و ممنوع اعلام شد؛ و در پی آن از كتاب‌خانه‌ها جمع‌آوری گردید. پس از این تا اواسط سال ۱۳۵۶، به كتاب‌های وی اجازه‌ی چاپ داده نمی‌شد و با نام‌های مستعار علی علوی، علی سبزواری، علی سربداری، علی شریفی، علی مزینانی، علی زمانی، علی سبزواری زاده، شیخ علی اسلام‌دوست، محمدعلی آشنا، محمدعلی اثنی‌عشری، محمدعبدالخطیب مصری، م. رفیع‌الدین، شمع، احسان خراسانی، رضا پایدار، كمال‌الدین مصباح و… چاپ می‌شد.[۴]

نقدها و یادبودها

دکترعلی شریعتی را در ادبیات معاصر معلم شهید می‌نامند؛ و از زمان انقلاب ضدسلطنتی تاکنون یادبودهای بسیاری به یاد وی برگزار و اجرا شده است. هم‌چنین از آن زمان نقدها و تجلیل‌های فراوانی پیرامون آثار، اندیشه و تأثیراتی که او بر چند دهه‌ی معاصر ایران گذاشته وجود دارد.[۳]

کتاب‌های بسیاری درباره‌ی دکترعلی شریعتی نوشته و منتشر شده‌است. برخی از این کتاب‌ها عبارتند از:  مردی از خاکستان (طاها حجازی)، شریعتی در جهان (حمید احمدی)، میعاد با علی (حسن یوسفی اشکوری)، پیغام زخم (پرویز خرسند)، شریعتی متفکر فردا (هاشم آغاجری)، بار دیگر شریعتی (سیدقاسم یاحسینی)، تبارشناسی عقلانیت مدرن (محمدامین قانعی‌راد) و چندین کتاب دیگر.[۵]

منابع:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

زندگی نامه دکتر علی شریعتی « مقاله سرا»

https://magalesaramj.blogsky.com/1391/12/09/post-37