کاربر:Khosro/صفحه تمرین شریعتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:


== تحصیلات ==
== تحصیلات ==
[[پرونده:جوانی و نوجوانی.jpg|جایگزین=جوانی و نوجوانی دکترعلی شریعتی|بندانگشتی|جوانی و نوجوانی دکترعلی شریعتی]]
دکترعلی شریعتی دوه‌ی ابتدایی را در دبستان ابن یمین و دوره‌ی دبیرستان را در دبیرستان فردوسی مشهد گذراند. او پس از سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم)، به دانش‌سرای مقدماتی تربیت معلم رفت؛ و علاوه بر خواندن دروس دانش‌سرا در کلاس‌های پدرش نیز علم می‌آموخت. او پس از اتمام تحصیلات در دانش‌سرا به شغل معلمی پرداخت. علی شریعتی در سال ۱۳۴۴، به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد و در رشته‌ی ادبیات فارسی مشغول تحصیل شد؛ و در همین سال بایکی از هم‌کلاسی‌های خود به نام پوران شریعت رضوی ازدواج کرد. او در دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری مانند: ترجمه ''ابوذر غفاری''، ترجمه '' نیایش'' اثر الکسیس خ. کارل مبادرت کرد؛ و هم‌چنین مقاله‌های تحقیقی نیز در این زمینه نوشت. وی در سال ۱۳۳۷، موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته‌ی ادبیات فارسی شد؛ و به‌خاطر کسب رتبه‌ی شاگرد اولی، برای ادامه‌ی تحصیل اعزام به فرانسه شد. علی شریعتی در فرانسه به تحصیل علوم جامعه‌شناسی، مبانی علم تاریخ، تاریخ ادیان و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و در این دوران با استادان  بزرگی هم‌چون لویی ماسینیون، جورج گوروویچ، هانری لوفور و ژان پل سارتر آشنا و از آنان  بهره برد. وی در سال ۱۳۴۲، مدرک دکترای خود را در رشته‌های جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد.<ref name=":0">[http://www.shariati.com/biof.html زندگینامه دکترعلی شریعتی - سایت دکترعلی شریعتی]</ref>  
دکترعلی شریعتی دوه‌ی ابتدایی را در دبستان ابن یمین و دوره‌ی دبیرستان را در دبیرستان فردوسی مشهد گذراند. او پس از سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم)، به دانش‌سرای مقدماتی تربیت معلم رفت؛ و علاوه بر خواندن دروس دانش‌سرا در کلاس‌های پدرش نیز علم می‌آموخت. او پس از اتمام تحصیلات در دانش‌سرا به شغل معلمی پرداخت. علی شریعتی در سال ۱۳۴۴، به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد و در رشته‌ی ادبیات فارسی مشغول تحصیل شد؛ و در همین سال بایکی از هم‌کلاسی‌های خود به نام پوران شریعت رضوی ازدواج کرد. او در دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری مانند: ترجمه ''ابوذر غفاری''، ترجمه '' نیایش'' اثر الکسیس خ. کارل مبادرت کرد؛ و هم‌چنین مقاله‌های تحقیقی نیز در این زمینه نوشت. وی در سال ۱۳۳۷، موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته‌ی ادبیات فارسی شد؛ و به‌خاطر کسب رتبه‌ی شاگرد اولی، برای ادامه‌ی تحصیل اعزام به فرانسه شد. علی شریعتی در فرانسه به تحصیل علوم جامعه‌شناسی، مبانی علم تاریخ، تاریخ ادیان و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و در این دوران با استادان  بزرگی هم‌چون لویی ماسینیون، جورج گوروویچ، هانری لوفور و ژان پل سارتر آشنا و از آنان  بهره برد. وی در سال ۱۳۴۲، مدرک دکترای خود را در رشته‌های جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد.<ref name=":0">[http://www.shariati.com/biof.html زندگینامه دکترعلی شریعتی - سایت دکترعلی شریعتی]</ref>  


خط ۳۲: خط ۳۳:


== مبارزه و فعالیت‌های سیاسی ==
== مبارزه و فعالیت‌های سیاسی ==
[[پرونده:دکترعلی2.JPG|بندانگشتی|دکترعلی شریعتی]]
در سال ۱۳۳۶، به‌خاطرحمایت نهضت مقاومت ملی از دکتر محمد مصدق و اعتراض به معاملات نفتی، چند تن از اعضای نهضت در تهران و مشهد، از جمله دکترعلی شریعتی و پدرش، دست‌گیر شدند. شریعتی به مدت یک ماه در زندان قزل‌قلعه‌ی تهران حبس شد.<ref name=":2">[http://diplomatist.blogfa.com/post/306 بیوگرافی دکتر علی شریعتی - پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل]</ref>  
در سال ۱۳۳۶، به‌خاطرحمایت نهضت مقاومت ملی از دکتر محمد مصدق و اعتراض به معاملات نفتی، چند تن از اعضای نهضت در تهران و مشهد، از جمله دکترعلی شریعتی و پدرش، دست‌گیر شدند. شریعتی به مدت یک ماه در زندان قزل‌قلعه‌ی تهران حبس شد.<ref name=":2">[http://diplomatist.blogfa.com/post/306 بیوگرافی دکتر علی شریعتی - پایگاه تخصصی سیاست بین‌الملل]</ref>  


خط ۴۴: خط ۴۶:


=== حسینیه ارشاد ===
=== حسینیه ارشاد ===
[[پرونده:دکتر علی شریعتی در کنار.JPG|جایگزین=دکتر علی شریعتی در کنار همسرش پوران شریعت‌رضوی و فرزندانش|بندانگشتی|319x319پیکسل|دکتر علی شریعتی در کنار همسرش پوران شریعت‌رضوی و فرزندانش]]
دکترعلی شریعتی در سال ۱۳۴۸، به حسینیه ارشاد دعوت شد و پس از مدتی مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را به‌عهده گرفت؛ و به‌تدریس جامعه شناسی مذهبی،  تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت. در همین دوران او با تجزیه و تحلیل تاریخ، چهره‌ها و شخصیت‌های بزرگ اسلام را معرفی نمود. سخنرانی‌های وی تأثیرگذار و مورد استقبال مردم بود.<ref name=":0" />  
دکترعلی شریعتی در سال ۱۳۴۸، به حسینیه ارشاد دعوت شد و پس از مدتی مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را به‌عهده گرفت؛ و به‌تدریس جامعه شناسی مذهبی،  تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت. در همین دوران او با تجزیه و تحلیل تاریخ، چهره‌ها و شخصیت‌های بزرگ اسلام را معرفی نمود. سخنرانی‌های وی تأثیرگذار و مورد استقبال مردم بود.<ref name=":0" />  


خط ۵۸: خط ۶۱:


=== زندگی مخفیانه ===
=== زندگی مخفیانه ===
[[پرونده:زندگی مخفی دکتر.JPG|بندانگشتی|زندگی مخفی دکتر علی شریعتی]]
دکترعلی شریعتی از آبان‌ماه ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک رژیم شاه به‌دنبال وی بود؛ و پس از تعطیلی حسینیه ارشاد، متن سخنرانی‌های دکتر شریعتی با اسم مستعار به‌چاپ می‌رسید. در تیرماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و سپس برادر همسر او را به گروگان گرفت و به زندان اوین انداخت تا علی شریعتی مجبور شود خود را معرفی کند. پس از آن روز به‌مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت و سپس از زندان آزاد شد؛ چون شاه به‌خاطر فشارهای بین‌المللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر، دریافت که ماندن علی شریعتی در زندان بیش از آزادی او می‌تواند به شهرت و محبوبیت او اضافه کند. رژیم شاه همه راه‌های فعالیت‌های سیاسی و مبارزه‌ی اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیه ارشاد تعطیل و او را از تدریس در دانشگاه محروم کرده بود. مبارزه و فعالیت مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک وی را تحت نظر داشت و هر روز حلقه‌ی این محدودیت‌ها را تنگ‌تر می‌کرد. علی شریعتی خود در این باره می‌گوید: <blockquote>«ظاهراً آزاد هستم و از قید اسارت، به اصطلاح رهایی یافته‌ام؛ ولی آنچه مسلم است نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شده ام».</blockquote>دکترعلی شریعتی پس از ۲ سال، خسته از شرایط وضعیتش تصمیم به هجرت می‌گیرد. مانع بزرگ، ممنوع‌الخروج بودن وی برای مهاجرت به خارج از کشور بود. اما او توانست با گرفتن پاسپورت با اسم فامیلی ''علی مزینانی'' از کشور خارج و عازم بروکسل شود.<ref name=":1" />  
دکترعلی شریعتی از آبان‌ماه ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک رژیم شاه به‌دنبال وی بود؛ و پس از تعطیلی حسینیه ارشاد، متن سخنرانی‌های دکتر شریعتی با اسم مستعار به‌چاپ می‌رسید. در تیرماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و سپس برادر همسر او را به گروگان گرفت و به زندان اوین انداخت تا علی شریعتی مجبور شود خود را معرفی کند. پس از آن روز به‌مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت و سپس از زندان آزاد شد؛ چون شاه به‌خاطر فشارهای بین‌المللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر، دریافت که ماندن علی شریعتی در زندان بیش از آزادی او می‌تواند به شهرت و محبوبیت او اضافه کند. رژیم شاه همه راه‌های فعالیت‌های سیاسی و مبارزه‌ی اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیه ارشاد تعطیل و او را از تدریس در دانشگاه محروم کرده بود. مبارزه و فعالیت مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک وی را تحت نظر داشت و هر روز حلقه‌ی این محدودیت‌ها را تنگ‌تر می‌کرد. علی شریعتی خود در این باره می‌گوید: <blockquote>«ظاهراً آزاد هستم و از قید اسارت، به اصطلاح رهایی یافته‌ام؛ ولی آنچه مسلم است نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شده ام».</blockquote>دکترعلی شریعتی پس از ۲ سال، خسته از شرایط وضعیتش تصمیم به هجرت می‌گیرد. مانع بزرگ، ممنوع‌الخروج بودن وی برای مهاجرت به خارج از کشور بود. اما او توانست با گرفتن پاسپورت با اسم فامیلی ''علی مزینانی'' از کشور خارج و عازم بروکسل شود.<ref name=":1" />  


== اندیشه‌های دکترعلی شریعتی ==
== اندیشه‌های دکترعلی شریعتی ==
[[پرونده:Hhe259.jpg|بندانگشتی]]
دکترعلی شریعتی با این‌که یکی از متفکرین مسلمان بود؛ رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می‌دانست و آن را توأم با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می‌کرد. علی شریعتی هم‌چنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت.  
دکترعلی شریعتی با این‌که یکی از متفکرین مسلمان بود؛ رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می‌دانست و آن را توأم با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می‌کرد. علی شریعتی هم‌چنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت.  


خط ۷۰: خط ۷۵:


== هجرت و مرگ ==
== هجرت و مرگ ==
[[پرونده:دکترعلی6.JPG|بندانگشتی]]
دکترعلی شریعتی در سال ۱۳۵۶، تصمیم گرفت از ایران هجرت کند. اما چون ممنوع‌الخروج بود، سه راه را برای هجرت پیش‌بینی کرد: گرفتن دعوتنامه‌ای رسمی از مقامات دانشگاهی الجزایر برای تدریس در آن‌جا، خروج مخفیانه از مرز، گرفتن پاسپورت با نامی دیگر. هر سه راه به تلاش دوستان دکتر شریعتی بررسی و نهایتاً مشخص شد که همه‌ی پرونده‌های دکتر شریعتی به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی است و نه علی مزینانی. حال آن‌که نام خانوادگی او در اصل، و چنان‌که در شناسنامه‌اش بود، مزینانی است و نه شریعتی یا شریعتی مزینانی. از این‌رو دکتر شریعتی از راه سوم را انتخاب کرد؛ و با تدابیر ویژه‌ای به نام علی مزینانی پاسپورت گرفت. دکترعلی شریعتی در ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۵۶، به بلژیک غزیمت کرد؛ و از آن‌جا به انگلستان رفت تا از همسر و فرندانش که قصد پیوستن به او را داشتند، استقبال کند. در این میان چند روز به فرانسه رفت و سپس در ۲۶ خرداد به انگلستان برگشت و منتظر خانواده‌اش ماند که قرار بود ۲۸ خرداد عازم انگلستان شوند.
دکترعلی شریعتی در سال ۱۳۵۶، تصمیم گرفت از ایران هجرت کند. اما چون ممنوع‌الخروج بود، سه راه را برای هجرت پیش‌بینی کرد: گرفتن دعوتنامه‌ای رسمی از مقامات دانشگاهی الجزایر برای تدریس در آن‌جا، خروج مخفیانه از مرز، گرفتن پاسپورت با نامی دیگر. هر سه راه به تلاش دوستان دکتر شریعتی بررسی و نهایتاً مشخص شد که همه‌ی پرونده‌های دکتر شریعتی به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی است و نه علی مزینانی. حال آن‌که نام خانوادگی او در اصل، و چنان‌که در شناسنامه‌اش بود، مزینانی است و نه شریعتی یا شریعتی مزینانی. از این‌رو دکتر شریعتی از راه سوم را انتخاب کرد؛ و با تدابیر ویژه‌ای به نام علی مزینانی پاسپورت گرفت. دکترعلی شریعتی در ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۵۶، به بلژیک غزیمت کرد؛ و از آن‌جا به انگلستان رفت تا از همسر و فرندانش که قصد پیوستن به او را داشتند، استقبال کند. در این میان چند روز به فرانسه رفت و سپس در ۲۶ خرداد به انگلستان برگشت و منتظر خانواده‌اش ماند که قرار بود ۲۸ خرداد عازم انگلستان شوند.


چند روز پس از هجرت دکتر شریعتی از کشور، ساواک از غیبت او مطلع شد و به تکاپو و تلاش افتاد تا او را بیابد. سرانجام ساواک د راواسط خرداد متوجه شد که علی شریعتی با گذرنامه‌ی علی مزینانی از کشور خارج شده است؛ بنابراین ساواک برای وادار کردن علی شریعتی به بازگشت و یا امتیاز گرفتن از او، مانع خروج همسرش شد؛ و او را ممنوع‌الخروج کرد. اما دو فرزند نوجوانش، سوسن و سارا، به مقصد انگلستان و پیوستن به پدرشان از ایران خارج شدند.
چند روز پس از هجرت دکتر شریعتی از کشور، ساواک از غیبت او مطلع شد و به تکاپو و تلاش افتاد تا او را بیابد. سرانجام ساواک د راواسط خرداد متوجه شد که علی شریعتی با گذرنامه‌ی علی مزینانی از کشور خارج شده است؛ بنابراین ساواک برای وادار کردن علی شریعتی به بازگشت و یا امتیاز گرفتن از او، مانع خروج همسرش شد؛ و او را ممنوع‌الخروج کرد. اما دو فرزند نوجوانش، سوسن و سارا، به مقصد انگلستان و پیوستن به پدرشان از ایران خارج شدند.


در ۲۸ خرداد دو فرزند دکتر شریعتی به لندن رسیدند و شریعتی در فرودگاه از آن‌ها استقبال کرد؛ و از آن‌جا به محل اقامتشان رفتند. ساعت هشت صبح یکشنبه ۲۹ خرداد پیکر دکترعلی شریعتی را در آستانه‌ی در ورودی اتاقش، که پنجره‌اش باز شده بود؛ به پشت افتاده، با بینی سیاه و باد کرده، بی‌جان یافتند.<ref name=":2" />  
در ۲۸ خرداد دو فرزند دکتر شریعتی به لندن رسیدند و شریعتی در فرودگاه از آن‌ها استقبال کرد؛ و از آن‌جا به محل اقامتشان رفتند. ساعت هشت صبح یکشنبه ۲۹ خرداد پیکر دکترعلی شریعتی را در آستانه‌ی در ورودی اتاقش، که پنجره‌اش باز شده بود؛ به پشت افتاده، با بینی سیاه و باد کرده، بی‌جان یافتند.<ref name=":2" />
 
[[پرونده:تشیع پیکر دکتر.JPG|بندانگشتی|تشییع پیکر دکتر علی شریعتی]]
علت رسمی مرگ علی شریعتی، انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد. گروهی مرگ او را به‌دلیل نداشتن پیشینه‌ی بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه‌ی سریع و هم‌چنین خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر، مشکوک دانسته‌اند.<ref name=":3" />  
علت رسمی مرگ علی شریعتی، انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد. گروهی مرگ او را به‌دلیل نداشتن پیشینه‌ی بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه‌ی سریع و هم‌چنین خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر، مشکوک دانسته‌اند.<ref name=":3" />  


خط ۸۹: خط ۹۵:


== آثار دکترعلی شریعتی ==
== آثار دکترعلی شریعتی ==
[[پرونده:کتاب دکتر.JPG|بندانگشتی|300x300پیکسل|کتاب فاطمه فاطمه است]]
دکترعلی شریعتی آثار بسیاری در زمینه اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی دارد. اکثر کتاب‌های وی گردآوری و سخن‌رانی‌های تحریریافته او در حسینیه‌ی ارشاد، دانشگاه‌ها، و یا مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های پراکنده او هستند که توسط مرکز نشر آثار دکترعلی شریعتی به‌صورت مجموعه آثار در ۳۶ جلد پس از مرگ او به چاپ رسیده است.<ref name=":3" />  
دکترعلی شریعتی آثار بسیاری در زمینه اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی دارد. اکثر کتاب‌های وی گردآوری و سخن‌رانی‌های تحریریافته او در حسینیه‌ی ارشاد، دانشگاه‌ها، و یا مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های پراکنده او هستند که توسط مرکز نشر آثار دکترعلی شریعتی به‌صورت مجموعه آثار در ۳۶ جلد پس از مرگ او به چاپ رسیده است.<ref name=":3" />  


خط ۱۰۳: خط ۱۱۰:
* تشیع علوی و تشیع صفوی
* تشیع علوی و تشیع صفوی
* جهت گیری طبقاتی در اسلام
* جهت گیری طبقاتی در اسلام
* تاریخ تمدن (۲جلد)
* تاریخ تمدن (۲جلد)
[[پرونده:کتاب دکتر1.JPG|بندانگشتی|300x300پیکسل|کتاب، پدر، مادر، ما متهمیم]]
* هبوط در کویر
* هبوط در کویر
* تاریخ و شناخت ادیان (۲جلد)
* تاریخ و شناخت ادیان (۲جلد)
* اسلام شناسی (درس های حسینه‌ی ارشاد، ۳جلد)
* اسلام شناسی (درس های حسینه‌ی ارشاد، ۳جلد)
خط ۱۱۸: خط ۱۲۸:
* روش شناخت اسلام
* روش شناخت اسلام
* میعاد با ابراهیم
* میعاد با ابراهیم
[[پرونده:تشیع علوی.JPG|بندانگشتی|320x320پیکسل|تشیع علوی و تشیع صفوی]]
* اسلام شناسی (سخن‌رانی‌های دانشگاه مشهد)
* اسلام شناسی (سخن‌رانی‌های دانشگاه مشهد)
* ویژگی های قرون جدید
* ویژگی های قرون جدید

نسخهٔ ‏۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۱

علی شریعتی
دکترعلی.JPG
شناسنامه
زادروز۷ آذر ۱۳۱۲
زادگاهسبزوار، ایران
تاریخ مرگ۲۹ خرداد ۱۳۵۶
محل مرگانگلستان
تحصیلاتلیسانس رشته‌ی ادبیات و دکترای رشته‌های جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان از دانشگاه سوربن فرانسه
دیناسلام
اطلاعات سیاسی

دکتر علی شریعتی، با نام اصلی علی مزینانی (زاده‌ی ۲ آذر سال ۱۳۱۲ - روستای کاهک مزینان، سبزوار) نویسنده، جامعه‌شناس، تاریخ‌شناس، پژوهش‌گر دینی و از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی بود. استاد محمدتقی پدر دکتر علی شریعتی استاد دانشگاه تهران بود؛ و علی شریعتی در کلاس‌های پدرش به‌کسب علم می‌پرداخت. وی در سال ۱۳۲۷، به عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی، که پدرش پایه‌گذار آن بود، درآمد و از طریق آن با حقایق اسلامی آشنا شد. دکترعلی شریعتی پس از پایان تحصیلات در دانش‌سرا به معلمی که علاقه‌ی زیادی به‌آن داشت پرداخت. وی در سال ۱۳۳۷، پس از دریافت مدرک لیسانس در رشته‌ی ادبیات برای ادامه‌ی تحصیل عازم فرانسه شد. دکتر علی شریعتی مدافع نهضت نهضت ملی ایران بود. او در سال ۱۳۴۰ به سازمان آزادی‌بخش الجزایر پیوست. علی شریعتی مقاله‌ای به نام به‌کجا تکیه کنیم را در یکی از نشریات فرانسه منتشر کرد؛ و مقاله‌ی شعرچیست؟ ژان پل سارتر را نیز ترجمه و در پاریس منتشر نمود. وی به‌علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر دست‌گیر و در زندان پاریس زندانی شد. دکترعلی شریعتی پس از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته‌های جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت. علی شریعتی در سال ۱۳۴۸ به تدریس و سخن‌رانی در حسینیه‌ی ارشاد تهران دعوت شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت و سخنرانی‌های وی شهرت یافت. در سال ۱۳۵۲، رژیم شاه حسینیه‌ی ارشاد را تعطیل و علی شریعتی را روانه‌ی زندان کرد. وی پس از ۱۸ ماه از زندان آزاد شد؛ اما هم‌چنان تحت نظر ساواک بود. دکترعلی شریعتی در اردیبهشت ۱۳۵۶، به بلژیک هجرت کرد و از آنجا عازم انگلستان شد. وی سرانجام در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، در انگلستان به‌طرز مشکوکی درگذشت. از دکترعلی شریعتی آثار بسیاری به‌جا مانده است که برخی از آن‌ها عبارتند از: فاطمه فاطمه است، زن مسلمان، تفسیر نوین، بازگشت، کویر، حسین وارث آدم، تشیع علوی و تشیع صفوی، حج، و…

زندگی علی شریعتی

دکتر علی شریعتی هر کاری را که شروع می‌کردند ۵ سال آن کار به‌طول می‌انجامید. مثلاً ۵ سال در فرانسه، ۵ سال معلمی و وقف دانشگاه، ۵ سال کنفرانس‌ها و تحقیقات، ۵ سال خفقان زندگی و نویسندگی.

او خود در این باره می‌گوید:

«زندگی من مجموعاً، عبارت است از چندین برنامه‌ی پنج ساله. همیشه کاری را شروع می‌کرده‌ام و به اوج می‌رسانده‌ام و آخر پنج سال درهم می‌ریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوانی تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دکترمحمد مصدق و آغاز دیکتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشکیل نهضت مقاومت ملی مخفی، که از ۱۳۳۷ به هم خورد و دست‌گیر شدیم، پنج سال. از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۳، در اروپا پنج سال. از ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۹، دوره‌ی خاص آوارگی و زندان و مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی دانشکده، پنج سال. دوره‌ی کنفرانس‌های دانشگاه‌ها و ارشاد، پنج سال، تا ۱۳۵۱. پس از آن، زندان و خانه‌نشینی و خفقان پنج سال.»[۱]

تحصیلات

جوانی و نوجوانی دکترعلی شریعتی
جوانی و نوجوانی دکترعلی شریعتی

دکترعلی شریعتی دوه‌ی ابتدایی را در دبستان ابن یمین و دوره‌ی دبیرستان را در دبیرستان فردوسی مشهد گذراند. او پس از سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم)، به دانش‌سرای مقدماتی تربیت معلم رفت؛ و علاوه بر خواندن دروس دانش‌سرا در کلاس‌های پدرش نیز علم می‌آموخت. او پس از اتمام تحصیلات در دانش‌سرا به شغل معلمی پرداخت. علی شریعتی در سال ۱۳۴۴، به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد و در رشته‌ی ادبیات فارسی مشغول تحصیل شد؛ و در همین سال بایکی از هم‌کلاسی‌های خود به نام پوران شریعت رضوی ازدواج کرد. او در دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری مانند: ترجمه ابوذر غفاری، ترجمه نیایش اثر الکسیس خ. کارل مبادرت کرد؛ و هم‌چنین مقاله‌های تحقیقی نیز در این زمینه نوشت. وی در سال ۱۳۳۷، موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته‌ی ادبیات فارسی شد؛ و به‌خاطر کسب رتبه‌ی شاگرد اولی، برای ادامه‌ی تحصیل اعزام به فرانسه شد. علی شریعتی در فرانسه به تحصیل علوم جامعه‌شناسی، مبانی علم تاریخ، تاریخ ادیان و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و در این دوران با استادان بزرگی هم‌چون لویی ماسینیون، جورج گوروویچ، هانری لوفور و ژان پل سارتر آشنا و از آنان بهره برد. وی در سال ۱۳۴۲، مدرک دکترای خود را در رشته‌های جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد.[۲]

دانشگاه سوربن

ژیلبر لازار استاد راهنمای دکترعلی شریعتی و همسرش، در دانشگاه سوربن در دوره‌ی دکترا بود. ژیلبر لازار، تصحیح متن فارسی کتاب فضائل بلخ، اثر صفی‌الدین بلخی و ترجمه‌ی آن به فرانسه را برای رساله‌ی دکتری به علی شریعتی پیشنهاد کرد. وی هرچند که علاقه‌ای به موضوع رساله‌ی خود نداشت؛ اما در سال ۱۳۴۲، تز دکترای خود را در ۱۵۵ صفحه به زبان فرانسه و با عنوان فضائل بلخ ارائه نمود و موفق به اخذ مدرک دکترا شد.[۳]

دکترعلی شریعتی در سال ۱۳۴۴ مدتی پس از بی‌کاری، اداره فرهنگ مشهد وی را به‌عنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبستان در یکی از روستاهای مشهد استخدام کرد؛ و سپس در دبیرستان به‌تدریس پرداخت و سرانجام به‌عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد شد.[۲]

مبارزه و فعالیت‌های سیاسی

دکترعلی شریعتی

در سال ۱۳۳۶، به‌خاطرحمایت نهضت مقاومت ملی از دکتر محمد مصدق و اعتراض به معاملات نفتی، چند تن از اعضای نهضت در تهران و مشهد، از جمله دکترعلی شریعتی و پدرش، دست‌گیر شدند. شریعتی به مدت یک ماه در زندان قزل‌قلعه‌ی تهران حبس شد.[۴]

به‌دنبال کشته شدن پاتریس لومومبا، رهبر آزادی‌خواهان کنگو، تظاهراتی از طرف سیاه‌پوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس برگزار شد. علی شریعتی در این تظاهرات شرکت کرد؛ و توسط پلیس فرانسه دست‌گیر و به زندان سیته منتقل شد. در آغاز، دولت فرانسه قصد اخراج وی را از آن کشور داشت؛ ولی با حمایت قاضی دادگاه فرانسه، اجرای حکم اخراجش به حال تعلیق درآمد.[۴]

علی شریعتی با کمک دوستانش در سال ۱۳۴۱، جبهه‌ی ملی ایران (جبهه‌ی ملی دوم)، را در خارج از کشور پایه‌گذاری کرد. سپس مسئولیت انتشار مجله‌ی جبهه‌ی ملی به او واگذار شد و مدتی مسئول مجله‌ی ایران آزاد بود. علی شریعتی مقالات خودش را در این مجله با نام مستعار شمع، که از سه حرف اول نام خانوادگی و نامش تشکیل شده بود امضا می‌کرد (شریعتی، مزینانی، علی). وی در همین سال از پایه‌گذاران نهضت آزادی در خارج کشور بود.[۴]

دکترعلی شریعتی مدتی پس ازعزیمت به پاریس به گروه فعالان ایرانی مانند ابراهیم یزدی، بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و چمران پیوست و در سال۱۳۴۱ سازمان نهضت آزادی ایران بخش خارج از کشور بنیان گذاشته شد. در جریان کنگره‌ی جبهه ملی ایران در اروپا در ویس‌بادن (آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲، به‌عنوان سردبیر نشریه فارسی‌زبان ایران آزاد، ارگان جبهه ملی ایران خارج از کشور در اروپا انتخاب شد. نخستین شماره‌ی این روزنامه پس از سردبیری علی شریعتی در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاه‌های مبارزان روشنفکر ایرانی در خارج و نیز واقعیت‌های مبارزات مردم ایران را منعکس می‌کرد و ارگان رسمی جبهه ملی ایران در اورپا بود.[۵]

پیوستن به سازمان آزادی‌بخش الجزایر

علی شریعتی در سال ۱۳۴۰ به سازمان آزادی‌بخش الجزایر پیوست. او مقاله‌ای به نام به‌کجا تکیه کنیم را در یکی از نشریات فرانسه منتشر کرد؛ و مقاله‌ای از ژان پل سارتر به‌نام شعرچیست؟ را نیز ترجمه و در پاریس منتشر نمود. وی به‌علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر دست‌گیر و زندانی شد. او در زندان پاریس با «گیوز» مصاحبه‌ای انجام داد که در سال ۱۹۶۵، در توگو چاپ گردید.[۲]

حسینیه ارشاد

دکتر علی شریعتی در کنار همسرش پوران شریعت‌رضوی و فرزندانش
دکتر علی شریعتی در کنار همسرش پوران شریعت‌رضوی و فرزندانش

دکترعلی شریعتی در سال ۱۳۴۸، به حسینیه ارشاد دعوت شد و پس از مدتی مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را به‌عهده گرفت؛ و به‌تدریس جامعه شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت. در همین دوران او با تجزیه و تحلیل تاریخ، چهره‌ها و شخصیت‌های بزرگ اسلام را معرفی نمود. سخنرانی‌های وی تأثیرگذار و مورد استقبال مردم بود.[۲]

سخنرانی‌های وی در حسینیه ارشاد (۱۳۴۸ تا ۱۳۵۱)، مورد استقبال فوق‌العاده‌ی مردم، به‌ویژه جوانان و دانشجویان قرار گرفت. چنان‌که در درس‌ها و سخنرانی‌های دکتر شریعتی بیش از ۵ هزار نفر شرکت می‌کردند که این تعداد جمعیت در آن زمان بی‌سابقه بود.

به‌دنبال اعدام چند تن از جوانان انقلابی توسط رژیم شاه، از جمله مسعود احمدزاده، مجید احمدزاده و امیر پرویز پویان، که علی شریعتی آن‌ها را از نزدیک می‌شناخت؛ دو سخنرانی با عنوان شهادت و پس از شهادت، در حسینیه‌ی ارشاد و مسجد جامع نارمک ایراد کرد. در سخنرانی پس از شهادت، اشاراتی به در خون تپیدن مبارزان و دعوت مردم به قیام شده است. پس از این سخنرانی، تظاهراتی در اطراف مسجد صورت گرفت و پلیس تعدادی را دست‌گیر کرد و دکتر شریعتی متواری شد.[۴]

در قسمتی از اسناد ساواک آمده است که شاه گفت:

«ریشه‌ی همه‌ی این‌ها [معترضان]، به حسینیه‌ی ارشاد منتهی می‌شود… اغلب مارکسیست‌های اسلامی [مسلمانان مبارز (سازمان مجاهدین خلق)]، سرنخشان از همان حسینیه‌ی ارشاد سرچشمه می‌گیرد.»[۶]

بازداشت و زندان

دکترعلی شریعتی، روی هم رفته، ۵ بار و نزدیک به ۲ سال بازداشت و زندانی شد. بازداتشگاه او در مشهد و ماکو، و زندان او در تهران و پاریس و خوی و رضاییه بود. هم‌چنین او، ۲ سال و دو ماه، از آغاز سال ۱۳۵۴ تا اردیبهشت ۱۳۵۶، تحت نظر ساواک بود. وی هم‌چنین به مدت ۹ ماه، از آبان ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به‌صورت مخفیانه زندگی می‌کرد. دکتر شریعتی در سال ۱۳۴۳، در هنگام بازگشت به ایران در مرز بازرگان دست‌گیر شد؛ و او را به اداره‌ی ساواک ماکو و سپس به زندان خوی بردند؛ و پس از آن به زندان رضاییه منتقل شد. سرانجام وی را به تهران روانه کردند و مدت یک ماه در زندان قزل‌قلعه حبس شد.[۴]

در مهرماه سال ۱۳۵۳، ساواک که از محبوبیت دکترعلی شریعتی با خبر و آگاه شده بود، او را تحت شکنجه روحی و جسمی قرار دادند؛ و می‌خواستند وی را وادار به هم‌کاری نموده و برایش شوی تلویزیونی درست کنند. اما پاسخ علی شریعتی این بود:

«و اگر خفه‌ام کنند سازش نخواهم کرد وحقیقت را قربانی مصلحت خویش نمی‌کنم»[۷]

زندگی مخفیانه

زندگی مخفی دکتر علی شریعتی

دکترعلی شریعتی از آبان‌ماه ۱۳۵۱ تا تیرماه ۱۳۵۲، به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک رژیم شاه به‌دنبال وی بود؛ و پس از تعطیلی حسینیه ارشاد، متن سخنرانی‌های دکتر شریعتی با اسم مستعار به‌چاپ می‌رسید. در تیرماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و سپس برادر همسر او را به گروگان گرفت و به زندان اوین انداخت تا علی شریعتی مجبور شود خود را معرفی کند. پس از آن روز به‌مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت و سپس از زندان آزاد شد؛ چون شاه به‌خاطر فشارهای بین‌المللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر، دریافت که ماندن علی شریعتی در زندان بیش از آزادی او می‌تواند به شهرت و محبوبیت او اضافه کند. رژیم شاه همه راه‌های فعالیت‌های سیاسی و مبارزه‌ی اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیه ارشاد تعطیل و او را از تدریس در دانشگاه محروم کرده بود. مبارزه و فعالیت مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک وی را تحت نظر داشت و هر روز حلقه‌ی این محدودیت‌ها را تنگ‌تر می‌کرد. علی شریعتی خود در این باره می‌گوید:

«ظاهراً آزاد هستم و از قید اسارت، به اصطلاح رهایی یافته‌ام؛ ولی آنچه مسلم است نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شده ام».

دکترعلی شریعتی پس از ۲ سال، خسته از شرایط وضعیتش تصمیم به هجرت می‌گیرد. مانع بزرگ، ممنوع‌الخروج بودن وی برای مهاجرت به خارج از کشور بود. اما او توانست با گرفتن پاسپورت با اسم فامیلی علی مزینانی از کشور خارج و عازم بروکسل شود.[۳]

اندیشه‌های دکترعلی شریعتی

Hhe259.jpg

دکترعلی شریعتی با این‌که یکی از متفکرین مسلمان بود؛ رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می‌دانست و آن را توأم با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می‌کرد. علی شریعتی هم‌چنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت.

شریعتی در رابطه با سوسیالیسم می‌گوید:

«سوسیالیسم راستین، که جامعه‌ای بی‌طبقه می‌سازد، بدون مذهب ممکن نیست. زیرا انسان‌ها اگر به مرحله‌ای از رشد اخلاقی و کمال معنوی نرسند که بتوانند به‌خاطر برابری انسان‌ها از حق خود چشم پوشند و به مرحله‌ی ماوراء مادی «ایثار» برسند، جامعه‌ای برابر را نمی‌توان ساخت. زیرا حق‌ها هرگز برابر نیست و ماتریالیسم، جبراً به اندویدوئالیسم می‌انجامد و برعکس، مذهب نیز تا جامعه‌ای از بند افزون‌طلبی مادی و استثمار و تضاد طبقاتی رها نشده است، نمی‌تواند تحقق یابد. چه، تنها در چنین جامعه‌ای است که انسان رها شده از بند تنازع مادی، مجال آن را می‌یابد که از بیماری شئ شدن در نظام ماشینیسم و سرمایه‌داری و یا از خود بیگانه شدن در برابر بت پول و مصرف و گرگ‌ومیش شدن در رابطه‌ی طبقاتی نجات یابد.»[۵]

دکترعلی شریعتی در قسمتی از کتاب پدر، مادر، ما متهمیم! نوشته است:

«... اسلام این جور نیست، من فقط یک عقیده علمی و مسئولیت انسانی است که رابطه‌ام را با دین حفظ کرده والا، از دین نه ارتزاق می کنم، نه حیثیت می گیرم و نه موقعیت اجتماعی، بلکه به‌خاطر عقاید مذهبی‌ام به همه این‌ها صدمه می‌خورد؛ ولی من به عنوان یک حقیقت (نه مصلحت شغلی و اجتماعی و اقتصادی) معتقد شده‌ام، و مثل تو هم روشن‌فکرم، به آن هدف‌ها و شعارهای تو هم معتقدم، من هم دنبال این هستم که تبعیض و ظلم را ریشه کن بکنیم، آزادی انسان را تأمین بکنیم، دنبال مذهبی هستم که فقر را و تضاد طبقاتی را براندازد، به دنبال مذهبی هستم که به انسان‌ها در همین دنیا نجات و آزادی دهد، و دنبال مسئولیتی هستم که در همین جهان زندگی و فرهنگ و کمال برای همه فراهم آورد؛ و دنبال مذهبی هستم که ترازوی عدالت را در جامعه امروز، پیش از مرگ بر پا دارد، و برای همین هم هست که مسلمانم، و برای همین هم هست که شیعه‌ام…»[۸]

دکترعلی شریعتی در مبارزه علیه استبداد نوشته‌است:

«امام حسین (ع) همیشه زنده است و هرچند سال یک‌بار قیام می‌کند و ندای «هل من ناصر ینصرنی» خود را سر می‌دهد و بر علیه استبداد مبارزه می‌کند…»[۹]

علی شریعتی معتقد بود که وقتی مردم یک کشور از وضع موجود ناراضی هستند به کمک رهبری یک انسان عالم، دست به‌قیام می‌زنند و انقلابی به وجود خواهند آورد؛ اما به‌محض این‌که انقلاب به پیروزی رسید آن نظام انقلابی به‌قدرت رسیده و می‌خواهد خودش را در جامعه حفظ کند و فساد آن نظام پس از پیروزی بر همگان آشکار خواهد شد. این نظام اهداف بلندمدت خویش را فراموش می‌کند؛ و برای چه و به‌چه دلیل قیام کرده را فراموش کرده است. این نظام برای حفظ خود هر حرکت انقلابی را شورش می‌خواند. در حالی‌که انقلابی که در گذشته خود انجام داده و خود به قدرت رسیده است را درست می‌داند.[۱۰]

هجرت و مرگ

دکترعلی6.JPG

دکترعلی شریعتی در سال ۱۳۵۶، تصمیم گرفت از ایران هجرت کند. اما چون ممنوع‌الخروج بود، سه راه را برای هجرت پیش‌بینی کرد: گرفتن دعوتنامه‌ای رسمی از مقامات دانشگاهی الجزایر برای تدریس در آن‌جا، خروج مخفیانه از مرز، گرفتن پاسپورت با نامی دیگر. هر سه راه به تلاش دوستان دکتر شریعتی بررسی و نهایتاً مشخص شد که همه‌ی پرونده‌های دکتر شریعتی به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی است و نه علی مزینانی. حال آن‌که نام خانوادگی او در اصل، و چنان‌که در شناسنامه‌اش بود، مزینانی است و نه شریعتی یا شریعتی مزینانی. از این‌رو دکتر شریعتی از راه سوم را انتخاب کرد؛ و با تدابیر ویژه‌ای به نام علی مزینانی پاسپورت گرفت. دکترعلی شریعتی در ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۵۶، به بلژیک غزیمت کرد؛ و از آن‌جا به انگلستان رفت تا از همسر و فرندانش که قصد پیوستن به او را داشتند، استقبال کند. در این میان چند روز به فرانسه رفت و سپس در ۲۶ خرداد به انگلستان برگشت و منتظر خانواده‌اش ماند که قرار بود ۲۸ خرداد عازم انگلستان شوند.

چند روز پس از هجرت دکتر شریعتی از کشور، ساواک از غیبت او مطلع شد و به تکاپو و تلاش افتاد تا او را بیابد. سرانجام ساواک د راواسط خرداد متوجه شد که علی شریعتی با گذرنامه‌ی علی مزینانی از کشور خارج شده است؛ بنابراین ساواک برای وادار کردن علی شریعتی به بازگشت و یا امتیاز گرفتن از او، مانع خروج همسرش شد؛ و او را ممنوع‌الخروج کرد. اما دو فرزند نوجوانش، سوسن و سارا، به مقصد انگلستان و پیوستن به پدرشان از ایران خارج شدند.

در ۲۸ خرداد دو فرزند دکتر شریعتی به لندن رسیدند و شریعتی در فرودگاه از آن‌ها استقبال کرد؛ و از آن‌جا به محل اقامتشان رفتند. ساعت هشت صبح یکشنبه ۲۹ خرداد پیکر دکترعلی شریعتی را در آستانه‌ی در ورودی اتاقش، که پنجره‌اش باز شده بود؛ به پشت افتاده، با بینی سیاه و باد کرده، بی‌جان یافتند.[۴]

تشییع پیکر دکتر علی شریعتی

علت رسمی مرگ علی شریعتی، انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد. گروهی مرگ او را به‌دلیل نداشتن پیشینه‌ی بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه‌ی سریع و هم‌چنین خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر، مشکوک دانسته‌اند.[۵]

می‌گویند که دکتر شریعتی در طول عمر خود یک بار هم به پزشک قلب رجوع نکرده بود. ضمن این‌که وی برای کسالت قلبی نیز به انگلستان نرفته بود؛ چرا که او پس از آزادی از آخرین زندان، نواری از ضربان قلبش توسط دکتر محمود فرهودی استاد دانشگاه علوم پزشکی، برداشته شد. نتیجه‌ی کار دیوگرافی نشان داد که علی شریعتی از ناحیه‌ی قلب کاملاً سالم است.[۴]

روزنامه‌های اطلاعات و کیهان، پس از چند روز سکوت درباره‌ی درگذشت علی شریعتی، در ۳۱ خرداد اعلام کردند که مرحوم دکتر علی شریعتی که برای درمان ناراحتی چشم و کسالت قلبی خود به انگلستان رفته بود، در آن‌جا بر اثر سکته‌ی قلبی درگذشت.[۱۱]

هم‌چنین در روزنامه‌ی کیهان دوم تیر آمده بود: دکتر شریعتی از مدتی قبل از بیماری قلبی در رنج بود و سرانجام در ۲۹/۳/۱۳۵۶ بر اثر آخرین حمله‌ی قلبی بدرود حیات گفت.[۱۲]

یک تیم از اعضای ساواک، به سرپرستی یک افسر امنیتی، برای تحویل‌گیری پیکر دکتر شریعتی و انتقال آن به ایران، وارد لندن شدند. طرح رژیم شاه این بود که پیکر علی شریعتی را در برنامه‌ی دولتی و با حضور مقامات رسمی کشور به ایران حمل کنند و با احترام صوری، خود را بی‌گناه نشان دهند؛ ولی با هوشیاری خانواده و دوستان دکتر شریعتی و دانشجویان خارج از کشور و اعضای نهضت آزادی ایران در خارج از کشور، طرح و نقشه‌های رژیم شاه نقش بر آب شد؛ و وکیل احسان شریعتی از دولت انگلیس خواست که پیکر پدرش را به مأموران ایران تحویل ندهند.

پیکر دکترعلی شریعتی در بعدازظهر جمعه سوم تیرماه ۱۳۵۶، غسل داده و کفن شد. سپس در ۵ تیر پیکرش را از لندن به دمشق منتقل کردند؛ و پس از طواف در حرم حضرت زینب (س) در کنار حرم آن حضرت به‌خاک سپردند.[۴]

آثار دکترعلی شریعتی

کتاب فاطمه فاطمه است

دکترعلی شریعتی آثار بسیاری در زمینه اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی دارد. اکثر کتاب‌های وی گردآوری و سخن‌رانی‌های تحریریافته او در حسینیه‌ی ارشاد، دانشگاه‌ها، و یا مجموعه‌ای از مقالات و نوشته‌های پراکنده او هستند که توسط مرکز نشر آثار دکترعلی شریعتی به‌صورت مجموعه آثار در ۳۶ جلد پس از مرگ او به چاپ رسیده است.[۵]

مهمترین آثار او عبارتند از:

  • با مخاطب های آشنا
  • خودسازی انقلابی
  • ابوذر
  • بازگشت
  • فاطمه، فاطمه است
  • ما و اقبال
  • تحلیلی از مناسک حج
  • شیعه
  • نیایش
  • تشیع علوی و تشیع صفوی
  • جهت گیری طبقاتی در اسلام
  • تاریخ تمدن (۲جلد)
کتاب، پدر، مادر، ما متهمیم
  • هبوط در کویر
  • تاریخ و شناخت ادیان (۲جلد)
  • اسلام شناسی (درس های حسینه‌ی ارشاد، ۳جلد)
  • حسین وارث آدم
  • چه باید کرد؟
  • زن
  • مذهب علیه مذهب
  • جهان بینی و ایدئولوژی
  • انسان
  • انسان بی‌خود
  • علی حقیقتی بر گونه اساطیر
  • بازشناسی هویت ایرانی اسلامی
  • روش شناخت اسلام
  • میعاد با ابراهیم
تشیع علوی و تشیع صفوی
  • اسلام شناسی (سخن‌رانی‌های دانشگاه مشهد)
  • ویژگی های قرون جدید
  • هنر
  • گفتگوهای تنهایی (۲جلد)
  • امت و امامت
  • نامه‌ها
  • آثار گونه‌گون (۲جلد)
  • آثار جوانی (۲جلد)[۳]

علی شریعتی در سال ۱۳۴۰، مقاله‌ای تحت عنوان "مرگ فرانتس فانون‌" را در پاریس منتشر کرد.[۲]

کتاب‌های دکتر علی شریعتی از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶، از سوی رژیم شاه گمراه کننده و ممنوع اعلام شد؛ و در پی آن از کتاب‌خانه‌ها جمع‌آوری گردید. پس از این تا اواسط سال ۱۳۵۶، به کتاب‌های وی اجازه‌ی چاپ داده نمی‌شد و با نام‌های مستعار علی علوی، علی سبزواری، علی سربداری، علی شریفی، علی مزینانی، علی زمانی، علی سبزواری زاده، شیخ علی اسلام‌دوست، محمدعلی آشنا، محمدعلی اثنی‌عشری، محمدعبدالخطیب مصری، م. رفیع‌الدین، شمع، احسان خراسانی، رضا پایدار، کمال‌الدین مصباح و… چاپ می‌شد.[۴]

نقدها و یادبودها

دکترعلی شریعتی را در ادبیات معاصر معلم شهید می‌نامند؛ و از زمان انقلاب ضدسلطنتی تاکنون یادبودهای بسیاری به یاد وی برگزار و اجرا شده است. هم‌چنین از آن زمان نقدها و تجلیل‌های فراوانی پیرامون آثار، اندیشه و تأثیراتی که او بر چند دهه‌ی معاصر ایران گذاشته وجود دارد.[۳]

کتاب‌های بسیاری درباره‌ی دکترعلی شریعتی نوشته و منتشر شده‌است. برخی از این کتاب‌ها عبارتند از: مردی از خاکستان (طاها حجازی)، شریعتی در جهان (حمید احمدی)، میعاد با علی (حسن یوسفی اشکوری)، پیغام زخم (پرویز خرسند)، شریعتی متفکر فردا (هاشم آغاجری)، بار دیگر شریعتی (سیدقاسم یاحسینی)، تبارشناسی عقلانیت مدرن (محمدامین قانعی‌راد) و چندین کتاب دیگر.[۵]

منابع