کاربر:Khosro/صفحه تمرین پوریای ولی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:


== اختلاف در لقب پوریای ولی ==
== اختلاف در لقب پوریای ولی ==
نام اصلی پوریای ولی، پهلوان محمود خوارزمی است؛ و در شعر به قتالی تخلص می‌کرد. اما درباره‌ی پوریای ولی که لقبش است، اختلاف وجود دارد. برخی براین باورند که اصل این لقب «پوربای ولی» است؛ بای لقب او در زبان ترکی به معنی بزرگ، و ولی نام پدرش است؛ و یا این‌که اشاره‌ای به مقام پیشوایی و قطبیت وی است. برخی دیگر ولی را نام خود او، و بای را همان بیگ ترکی، لقب پدرش دانسته‌اند.
نام اصلی پوریای ولی، پهلوان محمود خوارزمی است؛ و در شعر به قتالی تخلص می‌کرد. اما درباره‌ی پوریای ولی که لقبش است، اختلاف وجود دارد. برخی براین باورند که اصل این لقب “پوربای ولی“ است؛ بای لقب او در زبان ترکی به معنی بزرگ، و ولی نام پدرش است؛ و یا این‌که اشاره‌ای به مقام پیشوایی و قطبیت وی است. برخی دیگر ولی را نام خود او، و بای را همان بیگ ترکی، لقب پدرش دانسته‌اند.


کمال‌الدین حسین گازرگاهی، نگارنده‌ی کتاب مجالس العشاق، که نزدیک‌ترین شرح حال‌نویس به‌دوره‌ی پوریای ولی است، لقبش او را «پریار» ذکر کرده است. مؤلف کتاب -تاریخ ورزش باستانی ایران، زورخانه- نظرش این است که پوریا ترکیبی از دو کلمه پری و یار است؛ و به کسانی نسبت داده می‌شده‌است که در انجام کارهای شگفت‌انگیز سرآمد بوده‌اند.<ref name=":1">[https://www.daneshchi.ir/pooriay-vali/ زندگینامه پوریای ولی - سایت دانش‌چی]</ref>  
کمال‌الدین حسین گازرگاهی، نگارنده‌ی کتاب مجالس العشاق، که نزدیک‌ترین شرح حال‌نویس به‌دوره‌ی پوریای ولی است، لقبش او را “پریار“ ذکر کرده است. مؤلف کتاب “تاریخ ورزش باستانی ایران، زورخانه“ نظرش این است که پوریا ترکیبی از دو کلمه پری و یار است؛ و به کسانی نسبت داده می‌شده‌است که در انجام کارهای شگفت‌انگیز سرآمد بوده‌اند.<ref name=":1">[https://www.daneshchi.ir/pooriay-vali/ زندگینامه پوریای ولی - سایت دانش‌چی]</ref>  


== نام پوریای ولی در ورزش باستانی ==
== نام پوریای ولی در ورزش باستانی ==
خط ۷۴: خط ۷۴:
گر بر سر نفس خود امیری مردی
گر بر سر نفس خود امیری مردی


گر بردگری خرده نگیری مردی
گر بر دگری  خرده نگیری مردی


مردی نبود فتاده را پای زدن
مردی نبود   فتاده را   پای زدن


گردست فتاده ای بگیری مردی
گر دست فتاده‌ای  بگیری مردی


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


بی علم و عمل بهشت و رضوان مطلب
بی‌علم و عمل بهشت و رضوان مطلب


بی روزه و نماز ایمان مطلب
بی روزه   و   نماز     ایمان   مطلب


خواهی ز پل صراط آسان گذری
خواهی   ز پل صراط   آسان   گذری


آزار دل هیچ مسلمان مطلب
آزار   دل   هیچ   مسلمان   مطلب


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


تا بر سر کبر و کینه هستی پستی
تا بر سر کبر و کینه هستی پستی


تا پیرو نفس و بت‌پرستی مستی
تا پیرو نفس و بت‌پرستی مستی


از فکر جهان و قید اندیشه او
از فکر   جهان و   قید   اندیشه او


چون شیشه آرزو شکستی رستی
چون شیشه آرزو شکستی رستی
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


یارب زقناعتم توانگر گردان
یارب ز قناعتم  توانگر گردان


و از نور یقین دلم منور گردان
و از نور یقین دلم منور گردان


اسباب من سوخته سرگردان
اسباب من سوخته سرگردان
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
یا رب زتو دل به هر که بستم توبه
یا رب زتو دل به هر که بستم توبه


بی‌یاد تو هر کجا نشستم توبه
بی‌یاد تو هر کجا نشستم توبه


صد بار شکستم و ببستم توبه
صد بار شکستم و ببستم توبه


زین توبه که صد بار شکستم توبه
زین توبه که صد بار شکستم توبه
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
ای دل تو دمی مطیع سبحان نشدی
ای دل تو دمی مطیع سبحان نشدی


از خوی بدت هیچ پشیمان نشدی
از خوی بدت هیچ پشیمان نشدی


درویش شدی و زاهد و دانشمند
درویش شدی و   زاهد و دانشمند


این جمله شدی هیچ مسلمان نشدی
این‌جمله شدی هیچ مسلمان نشدی


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


ای خواجه در این جهان چرا بی‌خبری
ای خواجه در این جهان چرا بی‌خبری


روزان و شبان در طلب سیم و زری
روزان و شبان در طلب سیم و زری


سرمایه تو از این جهان یک کفن است
سرمایه تو از این جهان یک کفن است


آن هم به گمان است، بری یا نبری
آن هم به گمان است، بری یا نبری


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
گر مرد رهی، به ره نظر باید داشت
گر مرد رهی، به ره نظر باید داشت


خود را نگه از هزار چه باید داشت
خود را نگه از هزار چه باید داشت


در خانه دوستان چو گشتی محرم
در خانه دوستان چو گشتی محرم


دست و دل و دیده را نگه باید داشت
دست‌و‌دل و دیده را نگه باید داشت


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
تا توانی به‌جهان خدمت محتاجان کن


به دمی با درمی یا قدمی یا قلمی
به دمی یا  درمی یا قدمی یا قلمی


<nowiki>***</nowiki>  
<nowiki>***</nowiki>  


افتادگی آموز اگر طالب فیضی
افتادگی   آموز   اگر   طالب   فیضی


هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است
هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری
عمرت به هدر   رفته اگر   دست نگیری


زهر دست که دادی به همان دست بگیری<ref>[http://zakhmhayeahesteh.blogfa.com/tag/%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D9%84%DB%8C اشعار پوریای ولی ـ زخم‌های آهسته]</ref>  
ز هر دست که دادی به‌همان دست بگیری<ref>[http://zakhmhayeahesteh.blogfa.com/tag/%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D9%84%DB%8C اشعار پوریای ولی ـ زخم‌های آهسته]</ref>  


== منابع ==
== منابع ==
<references />
۵٬۷۷۰

ویرایش