کاربر:M.reza/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== نوروز ==
= '''شوراهای مردمی''' =
نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی را در تقویم ایرانیان به خور اختصاص داده‌است؛ جشن آغاز سال نو و یکی از کهن‌ترین جشنهای باقیمانده از ایران باستان. زمان برگزاری نوروز هم‌راه با آغاز بهار است. در کشورهای ایران و افغانستان نوروز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها مانند تاجیکستان، قزاقستان، سوریه، روسیه، قرقیزستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، عراق، ازبکستان، ترکمنستان، ترکیه، چین، هند، پاکستان و آلبانی تعطیل رسمی است و مردم در این کشورها جشن نوروز برپا می‌دارند.
شوراهای مردمی، شوراهایی هستند که توسط مردم و بدون وابستگی به حکومت‌ها تشکیل می‌شوند و هدف آنها کمک‌رسانی به مردم، به‌ویژه پس از فجایع طبیعی مانند سیل، زلزله، آتش‌سوزی و.. می‌باشد. اما تاریخ شاهد این بوده است که در تحولات سیاسی- اجتماعی قرون گذشته نیز انجمن‌ها و شوراهای مردمی نقش بسزایی در پیشبرد مبارزات سیاسی و ایجاد حکومت‌های مردمی داشته‌اند.


نوروز همچنین نماد پیوند اقوام ایرانی شناخته می‌شود. ایرانی‌ها نوروز را شروع رستاخیز طبیعت و گاه رویش و زایش آن می‌دانند و بر این باورند که همراه با نوروز و همزمان با طبیعت، باید روز نوی را با روان و نگرشی نو و با تن‌پوشی نو آغاز کنند.
== '''تاریخچه تشکل‌ها و شوراهای مردمی در ایران:''' ==
تاریخچه ایجاد شوراها و تشکل‌های مردمی به انقلاب‌های گذشته برمی‌گردد و در تاریخ ایران نیز می‌توانیم در «انقلاب مشروطه» شاهد آن باشیم که با نام «مراکز غیبی» و یا «انجمن‌های ایالتی ولایتی» فعالیت می‌کردند. در اواخر دوره ناصرالدین شاه و اوایل حکومت مظفرالدین شاه عده‌ای از روشنفکران و گروهی از کارگزاران حکومتی که با کشورهای اروپایی در ارتباط بودند و علل واپسماندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در نبود قانون و محترم نشمردن آزادی‌های فردی می‌دانستند، بتدریج زمزمه اصلاحات را شروع کردند. این اصلاحات بر سه پایه اصلاح قانون مدنی، اصلاح ساختار حکومتٍ دربار و جلوگیری از دخالت بیگانگان بنا شده بود.


در این نوشتار هدف شناسایی نوروز در محتوا و عمق معنای آن است و نه صرف بیان روزها و تاریخ‌ها و اساطیر و بازنوشت آنها، که البته در حد نیاز به این وجه نیز پرداخته می‌شود.
می‌توان میرزا ملکم ناظم‌الدوله که موسس فراموشخانه و سپس تشکیل «مجمع‌آدمیت» بود را، از بنیان‌گذاران هسته‌های اولیه انجمن‌ها در ایران محسوب می‌شود.


=== نوروز چیست؟ ===
در واقعه قرارداد رژی و تحریم تنباکو نیز شاهد خیزش‌های مردمی و تشکیل هسته‌های اولیه انجمن‌ها (شوراهای مردمی) هستیم. قرارداد انحصار تنباکو یکی از موارد بمیان کشیدن مردم و کمک به ایجاد تشکّل‌های مردمی بود.
در طول تاریخ، نوروز پدید آورندهٔ معانی مختلف و متعددی بوده‌است. معانی‌یی که از سطح کلام و اولین روز بهار شروع می‌شوند و به عمق افکار و تاریخ ما رسوخ می‌کنند. ما با قدوم بهار به استقبال نوروز می‌رویم و همچون طبیعت نو می‌شویم. در اذهان عموم ما معنی نوروز متداول است با: تحویل سال نو یا همان لحظه برابری با بهار. لحظه اعتدال هوا و طبیعت که با آن ما نیز پس از گذار از زمستانی سرد به سوی اعتدالی در خود و جهان پیرامونمان پیش می‌رویم.


ایرانیان باستان اولین روز فروردین را (هرمز روز یا اورمزد روز) نیز نامیده‌اند که نام روز اول است از هر ماه شمسی. تاریخ نوروز همچنین سرشار است از معانی ژرف. اول اینکه نوروز جشن است. (جشن) یا (یسین) در زبان ایرانیان کهن به معنای ستایش و نیایش ایزد است و (ایزد) به معنای ستایش شده. واژهٔ جشن، واژه‌ای ایرانی_مذهبی و بسیار کهن است.
=== '''همبستگی اجتماعی:''' ===
در جامعه‌های مدرن یا سنتی،‌ همبستگی اجتماعی از الزامات یک جامعه به‌حساب می‌آید و به‌واسطه آن در ابعاد و جنبه‌های مختلف، می‌توان یک جامعه را در کنار جوامع دیگر هویت داده و آنرا خود بسنده کرد. جمهوری‌های دموکراتیک که محصول اراده اکثریت مردم هستند عموماً هم محصول همبستگی اجتماعی‌اند و هم از ظرفیت‌های این خصلت جامعه در زمینه‌های مختلف بهره‌مند می‌شوند. اما دیکتاتوری‌های (توتالیتارین) که در ایران نمود آن، نظامی برپایه حکومت «مطلقه و دیکتاتوری» در پوش «جمهوری اسلامی» است، نه‌تنها برآمده از اراده مردم نیستند، بلکه نظامی تحمیلی بر مردم‌اند که بقایشان نه تنها بر پایه حمایت‌های اجتماعی نیست،‌ بلکه با سرکوب نهاد‌های مردمی و اجتماعی، همبستگی اجتماعی را تهدیدی برای خود محسوب می‌کنند و از شکل‌گیری و گسترش آن حمایت نمی‌کنند. علت این رویکرد آن است که، برخلاف حکومت‌های دموکراتیک که شوراهای مردمی را نهادهایی برای تقویت پیوندهای اجتماعی بین گروه‌های اجتماعی تعریف می‌کنند، در نظام‌های خودکامه و دیکتاتوری، از آنجا که ساختار قدرت برپایه معیارهای شناخته شده دموکراتیک شکل نگرفته است، پس این حکومت‌ها، پیوسته جامعه و شکل‌گیری تجمع‌های مردمی را تهدیدی برای خود به‌حساب می‌آورند و تلاش می‌کنند به روشهای مختلف پیوندهای میان مردم و گروه‌های اجتماعی را که مبنای اتحاد گروه‌های مختلف اجتماعی است را از هم بگسلد و آنها را بصورت ذرات پراکنده به حکومت مرتبط کند. برای اینکار نیز پیوسته با برجسته کردن انواع تنوع قومی، زبانی، مذهبی، جنسی و طبقاتی و تبدیل آنها به تضادهای عمده ، فاصله میان گروه‌های اجتماعی را هرچه عمیق‌تر می‌کنند تا شکاف‌های میان خود با جامعه را بپوشانند و به آنها رنگ قومی و... بدهند و در نهاهیت در این نزاع شکل گرفته میان گروه‌های مختلف جامعه، به‌عنوان میانجی عمل کنند و یا با سرکوب یکی به نفع دیگری، منافع مقطعی خود را پیش ببرند و طرفین تضاد را با افزودن دافعه دیگری به خود نزدیک می‌کند. بطور معمول، هدف چنین سیاست‌هایی، سرکوب بخشی از جامعه توسط بخش دیگر است؛ همانطور که در تاریخ دیکتاتوری فرانکو می‌خوانیم که با نزدیک کردن بخشی از جامعه زیر پرچم فاشیسم (حكومت‌ ديكتاتوری توام‌ با سركوب‌ مخالفان‌ و ملت‌ گرایی‌ پرخاشگرانه‌ و نژاد پرستی‌ و ارتش‌ گرایی) و با بنیانگذاری حزب فالانژ (حزب‌ فاشيستی‌ ژنرال‌ فرانكو) ماشین کشتار و سرکوبی که هدفش حفظ بقای دیکتاتور است ایجاد می‌شود.


پس نوروز روزی است نو، برای جشن که نیایش آفریدگار است. نوروز همچنین عبارت است از برپایی مراسم سپاس به مناسبت یک پیروزی یا یک واقعه مهم و تأثیر گذار اجتماعی و قدر شناسی آنچه از موهبت که پروردگار هستی به ما عطا کرده‌است.<blockquote>ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه نقل می‌کند که:</blockquote><blockquote>سبب اینکه این روز را نوروز می‌نامند این است که چون جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و چون این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز، روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت و..</blockquote>
=== '''شکل‌گیری شوراهای مردمی:''' ===
پس از فاجعه سیل سال ۱۳۹۸ در ایران، مردم به طور خودجوش اقدام به برپایی شوراهای مردمی کردند و کمک‌های خود را بدون کمک دولت، خودشان به دست مردم سیل‌زده رساندند.


=== نوروز و اسطوره‌های ایرانی ===
بطور معمول جبران خسارت‌های مادی ناشی از فجایع طبیعی در کشورهای پیشرفته و دموکراتیک نیز زمان‌بر است. این جدای از خسارت‌های جانی است که آسیب‌های اجتماعی آن غیر قابل جبران است. به همین‌ دلیل نقش شوراهای مردمی در کمک‌رسانی بسیار مهم است و در اغلب کشورهای دموکراتیک این شوراها نقش قابل توجه‌ای ایفا می‌کنند و دولت‌ها نیز از این نهادها استقبال کرده و آنها را ارج می‌نهند.
در شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی متنهای دیگر، کیومرث به عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده‌اند. در شاهنامه می‌خوانیم که: جم (یما) درحال گذر از آذربایجان بود. او بر روی تخت جمشیدی (ارگ جمشیدی) در آنجا فرود آمد و با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او جهان نورانی شد و مردم شادی کردند و آن روز را روز نو و جم را جمشید نامیدند. چهره‌های برجسته اساطیر ایران مانند جمشید و سیاوش و کیخسرو پیوندی نزدیک با نوروز دارند. نوروز همچنین روز پیروزی بزرگ جمشید بر دیوان است که نماد پلیدی‌هایی چون سرما و تاریکی و جهالت و خشونت هستند. در این روز جمشید جهان غیب را در جام جهان‌نما مشاهده کرد؛ همان جامی که کیخسرو در آن مکان بیژن را مشاهده کرد و رستم را به دنبال او فرستاد. حکایت دگردیسی و بازآفرینی سیاوش نیز حکایتی ویژه است که با روایت‌هایی مانند آدونیس، ازیریس، پرسفون یا تمرز قابل مقایسه است.


همچنین زرتشت پیامبر ایران باستان را به عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده‌اند.
در فجایع چند دهه گذشته در ایران، از زلزله رودبار تا زلزله بم وکرمانشاه و سرپل ذهاب، شاهد کمک‌های گسترده مردمی از سوی شوراهای مردمی که بطور خودجوش شکل گرفتند بوده‌ایم. بطوری که بسیاری از شاهدین در شبکه‌های اجتماعی اذعان می‌کردند که اگر کمک‌های مردمی نبود سرنوشت آنها نیز مشخص نبود، چون تا ماه‌ها از طرف حکومت هیچ‌گونه کمکی دریافت نکردند. ویرانی خانه‌های «مسکن مهر» در زلزله کرمانشاه و انبوهی خانه‌های مردم در مناطق مختلف استان و زندگی آنها در زیر چادر و بدون داشتن امکانات اولیه زندگی، آنهم پس از گذشت نزدیک به ۲سال از حادثه، بر ضرورت شکل‌گیری و نقش شوراهای مردمی می‌افزود.


=== تبریک نوروز ===
عدم واکنش سریع حکومت در مقابل شرایط اسفناک آسیب‌دیدگان در فجایع طبیعی ۲سال گذشته در ایران (از زلزله سرپل ذهاب تا سیل‌های گسترده در سراسر کشور) بطور خاص بیان‌گر این است که شکل‌گیری شوراهای مردمی، ناشی از گسست پیوند‌های حاکمیت و مردم است، مردمی که با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و فراخوان‌های گسترده در این شبکه‌ها اقدام به کمک رسانی به مناطق آسیب دیده کردند و از طرفی نهادهای حکومتی را مورد انتقاد شدید قرار دادند.
برای ایرانیان تبریک نوروز امری است بدیهی. حقیقتی بزرگ که برای بیان آن فکر نمی‌کنیم. حال باید دید آیا گذر زمان و رفتن روزها از پی یکدیگر که ما آنرا به یکدیگر تبریک می‌گوییم، سخنی هم با ما دارند؟


== زمان را چگونه می‌یابیم؟ ==
در همین رابطه خانم مریم رجوی رئیس جمهور منتخب آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران به جوانان برای تشکیل شوراهای مردمی و کمک رسانی مستقل به سیل زدگان فراخوان دادند.
ما از گذر زمان چه احساسی داریم؟ آیا زمان یک پدیده مستقل است که در دینای واقعی خارج از ذهن و ادراک ما موجود است؟


آری. زمان عبارت است از احساس و ادراک ما از تداوم و استمرار خلقت و شدنی بی سکون در جهان عینی. ما زمان را در طول به راحتی حس می‌کنیم. مانند به اتمام رسیدن زمان کار یا گذر یک سال از عمر. اما آیا زمان عرض و عمقی هم دارد؟
=== '''سازمان‌دهی در شوراهای مردمی:''' ===
از ویژگیهای برجسته و مهم شوراهای مردمی، سازمان‌دهی نیروهای مؤثر اجتماعی و افزودن نرخ اعتماد اجتماعی است. دراینجا، این توضیح ضروری است که تمامی شاخص‌های اجتماعی اعم از مشارکت، همبستگی و اعتماد اجتماعی، شاخص‌هایی عینی هستند که در یک واقعیت عینی تحقق پیدا می‌کنند. در غیراین صورت مفاهیمی ذهنی هستند که به‌معنای واقعی موجودیت نخواهند یافت. در حقیقت سخن گفتن از شوراهای مردمی، یعنی تحقق عینی همین شاخص‌های اجتماعی از طریق سازمان دهی آنها. به این معنی که اگر در یک فاجعه طبیعی مردم بخواهند به هموطنان خود کمک کنند ناگزیر از شکل دادن ساختاری هستند که تقسیم کارها، استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای بسیج افکار عمومی حول فاجعه پیش آمده، جمع‌آوری کمک‌ها و رساندن آنها بدست نیازمندان در آن شکل بگیرد. این ساختار همان شورای مردمی است که در صورت عدم وجود آن، مردم یا باید کمک‌ها را به نهادهای دولتی واگذار کنند که در حکومت‌های غیرمردمی درصد رسیدن آن بدست نیازمندان بسیار پایین است و یا اینکه باید بصورت فردی اقدام کنند که امکان مشارکت و کانالیزه کردن کمک‌ها را بسیار کاهش می‌دهد.


آری. برای زمان عرض و عمقی هم می‌توان قائل شد. در حقیقت زمان یک پدیده ۳ بعدی است.
اما اگر این احساس همبستگی مردمی در یک شورای مردمی که قابلیت هم‌افزایی توانها را نیز دارد ضرب بشود، آنگاه خصلت سازمان‌دهی کننده پیدا می‌کند و این شوراهای مردمی، ضمن ایجاد راه‌های نو و جدید، ابتکارعمل را نیز برای خدمات رسانی هرچه بهتر در دست می‌گیرد.  


بعد اول همان طول زمان است. بعد دوم عرض آن است که '''یک مفهوم کمی''' است. به '''میزان و حجم''' کارهای ما در یک محدوده زمانی، عرض زمان می‌گویند. یعنی آنچه ما در یک ساعت انجام می‌دهیم ارزش آن یک ساعت را نیز مشخص می‌کند. اینجا می‌توانیم برای زمانمان ارزش قائل شویم و قیمت آنرا حساب کنیم. ارتباط اینکه چرا گفته می‌شود وقت طلا است را بفهمیم و به اهمیت برنامه‌ریزی در کارهایمان پی‌ببریم.
=== '''نقش شوراهای مردمی در انقلاب‌ها:''' ===
در تاریخ انقلاب‌های مردمی که برای ایجاد تغییرات بنیادین در جامعه‌های دیکتاتوری شکل گرفتند، شوراهای مردمی توانایی سازمان دهی مقاومتهای مردمی را نیز به عهده گرفتند.


بعد سوم اما عمق زمان است. '''عمق زمان یک پدیده کیفی است'''. تا کنون تلاش کرده‌اید به عمق آب نگاه کنید؟ نگاه به عمق یک حوض کوچک راحت است اما نگاه به عمق یک استخر مشکل‌تر و نگاه به عمق دریا با چشم معمول غیرممکن. در عمق زمان است که مفاهیم تغییر می‌کنند. عمق زمان یک نگاه هدایت‌گر است. در عمق فقط تعداد کارهایی که انجام می‌دهیم مهم نیست، بلکه معنای کارها و آنچه که از آنها حاصل می‌شود نیز مهم است. در عمق زمان است که منافع شخصی که مثلاً در طول و عرض زمان ملموس است کنار رفته و جای خود را به منافع جمعی می‌دهند و یا خواست انجام کارها توسط دیگران به تمایل برای کار با دیگران مبدل می‌شود. در واقع هرچه عمق زمان را درک کنیم، به عمق رسالت انسانی خود نیز بیشتر پی‌برده‌ایم. آیا شنیده‌اید که می‌گویند: چقدر زیستن مهم نیست بلکه چگونه زیستن مهم است.  
می‌توان گفت که درحقیقت شوراهای مردمی دارای همان ساختار شوراهای مقاومت در ابعاد اجتماعی‌تر هستند. ساختاری که توان بالایی در سازمان دهی مقاومت در مقابل نهاد‌های سرکوب وابسته به حکومت‌ها را دارا هستند.


در این گفتار می‌توان ارتباط رسالت انسانی خود را با عمق زمان دریابیم.
یکی از مثال‌های برجسته در این خصوص، دستاوردهای شوراهای مردمی در انقلاب فوریه برعلیه روسیه تزاری بود. به تجاربی در این خصوص توجه کنید:


=== تاریخچه زمان ===
«طی چند ماه بلشویک‌ها توانستند رهبری را در دو شورای بانفوذ پتروگراد و مسکو به دست گیرند. اقدامات دولت موقت به رهبری '''الکساندر کرنسکی''' برای رویارویی با اقدامات لنین و بلشویک‌ها ناکام ماند. کمونیست‌ها (حزب بلشویک) '''پرشمار نبودند'''، اما با تکیه بر شبکه فعالی از اعضای با ایمان، که لنین آنها را "انقلابیون حرفه‌ای" می‌خواند، قادر بودند تا ۲۵هزار نفر را در پتروگراد مسلح کنند.
از طول زمان (یعنی تاریخچه آن) که از شروع بیگ‌بنگ محاسبه می‌شود، تا همین لحظه که این متن در حال نگارش است، تقریباً ۱۵ میلیارد سال می‌گذرد. در این «طول» آنچه به عمر زمین مربوط می‌شود حدوداً ۵ میلیارد سال است. می‌گویند، عمر تاریخ انسان به اندازه یک چشم برهم زدن از این تاریخ است! آیا عمق و ارزش این زمان که گذشت، با آنچه که پیش رو است قابل درک است؟ چگونه باید آنرا قدر بشناسیم؟


=== رسالت نوروز ===
در شامگاه ۲۴ اکتبر بلشویک‌ها در پتروگراد قیام مسلحانه اعلام کردند. "گاردهای سرخ"، دسته‌های مسلح کارگران، سربازان و روشنفکران به پادگان‌ها و اداره‌های دولتی حمله بردند، مراکز حساس را به تصرف درآوردند و وزرای دولت موقت را در "کاخ زمستانی" دستگیر کردند.
نوروز اولین روز بهار است. پس چرخ طبیعت با قدوم آن تغییر می‌کند و زمستان که نماد سردی و انجماد و سکون است را به کنار می‌زند و بهار پرحرارت و حرکت و نشاط و گشایش را با خود می‌آورد.


از طول زمان که نگاه کنیم، بین آخرین روز زمستان و اولین روز بهار تفاوت زیادی احساس نمی‌کنیم اما با گذر چند روز یا چند هفته، شکوفه‌ها و میوه‌های موسم بهار از راه می‌رسند و دشت و دمن تغییر چهره می‌دهند. این بیان یک حقیقت است. حقیقتی که مام طبیعت به ما می‌آموزد. او در بطن خود حقایقی را نهفته‌است که در یک دوران رشد مخفی، آنها را در دامان خود پرورانده‌است و در یک «جهش» آنرا به ما عرضه می‌کند. در این جهش آنچه را که برایمان غیر محسوس بود و مشاهده نمی‌شد به ما عرضه می‌دارد. درک این حقیقت همان ”شناخت عمقی” است از زمان.
در پاسخ به فراخوان لنین و بلشویک‌ها که شعار "تمام قدرت به شوراها" را طرح کرده بودند، "کنگره سراسری شوراهای روسیه" با بلشویک‌ها اعلام همبستگی کرد...»


بطور مثال تا کشاورز نباشیم معنای لحظه‌ای که یک دانه کشت می‌شود را در نمی‌یابیم چون ما عادت داریم در طول زمان، به سیر رشد پدیده‌ها بنگریم. اما کشاورز از لحظه‌ای که اولین قطره آب را بر روی دانه کاشته شده می‌ریزد، می‌تواند محصول آنرا در عمق زمان مشاهده کند. کشاورز نسبت به سیری که آن دانه طی می‌کند و آنچه که به آن تبدیل خواهد شد ایمانی عینی دارد و امیدوار است. ما که کشاورز نیستیم اما، تا محصول را نبینیم باور نمی‌کینم. این بینش عمقی هنر کشاورز در رابطه با عمق زمان است که غیر کشاورز با آن بیگانه است.
=== '''ضرورت تشکیل شوراهای مردمی در مبارزات سیاسی:''' ===
وقتی به تاریخ شکل‌گیری و تکامل شوراهای مردمی نگاه می‌کنیم، یکی از مناسبترين اشکال مبارزه با شرایط خفقان ناشی از دیکتاتوری‌ها نیز تشکیل شوراهای مردمی است. اگر جو خفقان و سرکوب را نیز یک فاجعه اجتماعی که بنیان‌های دموکراتیک و آزادی‌های اجتماعی را ویران می‌کند در نظر بگیریم، ضرورت همکاری مردمی که خواهان آزادی هستند و از جو خفقان رنج می‌برند،‌ اینرا ایجاب می‌کند که با هم در مقابل ارگان‌های سرکوب متحد شوند. این اتحاد می‌تواند در شوراهای مردمی نهادینه شود تا بتواند روابط ومناسبات شورايي رابين گروه‌های اجتماعی برقرار کند وهمه نيروها را متشكل سازد . در واقع باید از خود بپرسیم که آیا بدون مشارکت مردم در شکل دهی حکومت و نهادهای آن می‌توان حاکمیت مردمی را تضمین کرد؟‌


رابطه ما با نوروز اما ناگسستنی است. نوروز بر همه ما تأثیر دارد. نوروز همیشه در زمان مقرر حاضر می‌شود و هیچ عاملی نمی‌تواند آنرا از حرکت بازدارد. آمدن او حتمی است و از وقتی که آمد، نوید آور غلبه بر سیاهی و سرما است و دیگر زمان بر پاشنه او می‌چرخد.
قطعا پاسخ منفی است. چون در غیر اینصورت ناچار از پذیرفتن گروهی از جامعه هستیم که در بهترین حالت مدعی حاکمیت برای مردم هستند و نه حکومت مردم بر مرد


در طول تاریخ ما خوانده‌ایم که بسیاری از آدمیان در فکر تسخیر زمان به نفع خویش بوده‌اند. فرعون‌های مصر خواستار این بودند که به سایر انسان‌ها بگویند، آنها قدرتی بی انتها دارند و می‌توانند بر زمان غلبه کنند و این به آنها الوهیت عطا می‌کند. آنها با محاسبه زمان طغیان رود نیل (به واسطه کاهنانشان)، که با گل و لایی که برجای می‌گذاشت زمینه کشت را فراهم می‌کرد، تقویم را در انحصار خود می‌گرفتند تا با پیشگویی زمان طغیان نیل به مردم بگویند زمان در کنترل آنها است و این غصب نامیمون زمان، به آنها قدرت جاودانگی عطا می‌کرد و خود را خدا می‌نامیدند. آنها می‌خواستند با این ادعا به سایر انسان‌ها بقبولانند که زمان همین است که تحت کنترل آنها است. همان‌هایی که امروز به آنها دیکتاتور می‌گوییم. همان‌هایی که سردی و سکون و سرما و رخوت را بر جامعه حاکم می‌کنند چون از تکاپو و حرارت و جنبش جامعه چیزی جز نهایت خویش عایدشان نمی‌شود.
مسعود رجوی در یکی از پیام‌های پس از قیام سراسری دیماه ۹۶ به تشکیل شوراهای مقاومت فراخوان داد. باید گفت شوراهای مردمی دارای همان ساختار شوراهای مقاومت در ابعاد اجتماعی است. ساختاری که توان بالایی در سازمان دهی مقاومت انقلابی دارد و تور اختناق را راحت‌تر از حد تصور پاره می‌کند.


اما هرچه اینگونه افراد بر غصب خود لجاجت کردند، نوروز بیشتر آنها را رسوا کرد، چون در مقابل آنها کسانی بوده‌اند که به روز نو و گردش چرخ کبود معتقد بوده و ایمان داشته‌اند. آنان از پس مردمکانشان عمق زمان را نظاره کرده بودند و با نوروز همگام و همصدا در مقابل سیاهی و تباهی ایستادند. آنها از خود رنگ و بویی نداشتند و در عمق زمان، با حقیقت تداوم خلقت بی سکون نو شدند و این حقیقت شدن بی سکون را از طبیعت وام گرفتند و خود را با آن وقف دادند. این افراد پیام آوران نوروزند و نوروز و شدن را، در خود بازتاب می‌دهند. نوروزی که هر سال می‌آید اما وجودش تکرار نیست و متعلق به همه ما است. هر آمدنش گامی نوین در زمان است که به سوی غایتی است. این‌گونه انسان‌ها همچون بهار، وفادار و پایدارند و چیزی مانع از تجلی صفات بهاری آنها نتواند شد. آنها پیام آور سبزی و بالندگی‌اند و مانند نوروز شاخصان پایان فصل سکون و انجمادند و همچون او فریاد می‌زنند که اینک ما هم‌گامان نوروز، رسولان نو شدن هستیم. آیا از روایت خضر پیامبر که همه جا را سبز می‌کرد، در عمق زمان چه می‌توان دریافت؟
<nowiki>http://b-pak.org/2013/06/07/%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%AA%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D9%88%D8%B1%DA%AF-%D8%B1/</nowiki>


=== هر روزتان نوروز یعنی چه؟ ===
<nowiki>http://militaant.com/?p=8016</nowiki>
بله این رسالت نوروز است و معنای «هر روزتان نوروز». این تبریک و برکت ریشه‌ای عمیق و واقعی در پیوند با جهان هستی دارد و ساخته اذهان و ورد زبان‌ها نیست. با دل سپردن به چرخ کبود و قانون آن که همانا نو شدن است و نوروز رسول آن، ما هم می‌توانیم با دل سپردن به جریان نو شونده چرخ کبود، هر روزمان را به نوروزی پیروز مبدل کنیم و این حقیقت را تجربه کنیم. این درسی است که مام طبیعت و جهان پیرامون ما با همه گستره و عظمتش به ما می‌آموزد. این استعدادی است کاشته شده در جهان ما و از جهانی که ما از آن برآمده‌ایم، در درون ما. آری جهان ما را به این نو شدن دعوت می‌کند و ما هم باید انتخاب کنیم که جا پای جای حقایق سرسخت و خلل ناپذیر او بگذاریم و سبز و خرم شویم و سبز و خرم بگردانیم. رسالت نوروز سبزی و خرمی ما نیز هست و به این معنا است که به یکدیگر می‌گوییم «هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز». نوروز و روز نو، همان پیروزی است بر سردی و سکون و سرما و رخوت، و الهام بخش حرکت ما به سوی پیروزی در زندگی اجتماعی‌مان.
 
== نوروز پس از اسلام ==
به روایت تاریخ، ایرانیان (به صفت عامه مردم) اسلام را سهل پذیرفتند. علت را این می‌گویند که روح مسالمت و صلح جوی اسلام و مساوات و برابری که بین طبقات جامعه احیا می‌کرد، برای ایرانیان آشنا بود و با تعالیم خودشان همسو. آنها گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک که سرمایه بازمانده از نیاکانشان بود را، در تعالیم اسلام که به همه این مضامین دعوت می‌کرد بازیافتند و بر ارزشهای نوینی که خادم و مخدوم را برابر می‌شمرد ارج گذاشتند. این همسویی که بیان یگانگی رسالت‌ها و پیام مشترک آنها است، با سنت‌های اصیل ایرانی نیز پیوند خورد؛ لذا می‌بینیم که رسم‌های اصیل ایرانی و خصوصاً نوروز، گرامی داشته شد و در طول تاریخ با هر شرایط و تحول سیاسی انطباق پیدا کرد، تا جایی که گویند امام ششم شیعیان (جعفر صادق) نیز نوروز را بزرگ می‌داشته و در آن روز لباس نو پوشیده و می‌گفته‌است: «این روز گرامی است». شیخ عباس قمی (۱۲۹۴ – ۱۲۵۴ ق) در "مفاتیح الجنان " آورده‌است: «و اما اعمال عید نوروز پس چنان است که حضرت صادق علیه السلام به مُعَلَّی بن خنیس تعلیم فرموده که چون روز نوروز شود غسل (شستشو) کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش خود را خوشبو گردان.
 
در دوران امویان و عباسیان نیز، بسیاری از امور اداری و کشوری به دبیران لایق ایرانی سپرده شد. آنها نیز این عید را گرامی داشتند و با خود به اندرون حکومت‌ها بردند. پادشاهان اموی و بخصوص عباسیان نیز این سنت ایرانی را گرامی داشتند و به رسم پادشاهان ایرانی به آنها هدایایی پیشکش می‌شده است.
 
بر اساس تاریخ بیهقی نیز حکومت‌های پس از اسلام تمام عیدهای ایرانی مانند نوروز و جشن سده و مهرگان و … را جشن می‌گرفتند.
 
این انطباق فعال نوروز با بزرگ‌ترین و آخرین دین متحول کننده جهان باستان، حکایت از پویایی و شکوفایی نوروز و رسالت آن دارد. تا جایی که با فتوحات اسلامی آثار آن در اندونزی و برخی کشورهای اروپایی نیز تا کنون باقی است.
 
=== دعای تحویل سال نو ===
برخی گویند که دعای تحویل سال نو که ایرانیان در لحظه تحویل سال می‌خوانند، از زمان صفویان به بعد مرسوم شده‌است و برخی دیگر آنرا مربوط به قبل از آن می‌دانند. بطور مثال در کتاب «زاد المعاد» نوشته علامه محمد باقر مجلسی (۱۰۰۶–۱۰۷۷ شمسی) که معاصر با شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده‌است در مورد دعای سال نو آمده‌است که:<blockquote>«روایت کرده‌اند که این دعا را (یا مقلب‌القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) در هنگام تحویل سال بخوانید.» این بیانگر این است که این دعا در زمان صفویه مرسوم بوده‌است.</blockquote><blockquote>بنابر نوشته‌های علامه مجلسی نیز در بعضی کتابها این دعا چنین آمده‌است: «یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال» و…</blockquote><blockquote>همچنین به گفته شیخ طبرسی در کتاب اعلام الوری باعلام الهدی ص ۴۲۳ عبارت «یامقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک» مشاهده می‌شود و یا در کتاب مصباح المتهجد ص ۱۳۲ روایتی نقل می‌کند از صدوق در «کمال الدین» ص ۳۵۵ که از قول امام ششم شیعیان «جعفر صادق» نقل شده‌است.</blockquote>پس با توجه به اینکه ذکر دعای تحویل سال در کتب علمایی که برخی از آنها قبل از دوران صفویان می‌زیسته‌اند نیز ذکر شده‌است، این دعا ریشه‌ای قدیمی‌تر در تاریخ ایران پس از اسلام دارد و نمی‌توان آنرا به دوره صفویه و پس از آن محدود دانست.
 
=== معنای دعای تحویل سال نو: ===
یا مقلب القلوب و الابصار - ای برگرداننده و چرخش دهنده قلب‌ها و بینش‌ها
 
یا مدبر اللیل و النهار - ای تدبیر کننده شب و روز
 
یا محول الحول و الاحوال ای - تغییر دهنده وضعیت‌ها و حالت‌ها
 
حول حالنا الی احسن الحال - حال ما را به بهترین حالت تغییر بده
 
با نگاهی به معنای این دعا مشاهده می‌کنیم که، دقیقاً در لحظه تحول از سالی که گذشت به سال نو، که تغییری است در وضعیت افلاک و سیاراتی که خود گوشه‌ای از جهان هستی هستند، از خدا خواسته می‌شود که جنس چرخش و تحول نیز در نظر گرفته شود و ما را نیز مانند زمین که با قدوم بهار به سبزی و خرمی می‌گرود به بهترین و زیباترین حالت‌ها متحول کند. ما با این بیان، خود را با طبیعتِ ظاهراً خاموش و بی‌جان پیوند می‌دهیم، مایی که انسان‌های پرجوش و خروش و صاحب بیان و بینش هستیم.
 
در این دعا که خواست انطباقی فعال با جهان هستی در آن متبلور است، ما نیز از خدایی که خارج از ذهن و جهان درون ما به رسمیت شناخته‌ایم و به او تکیه می‌کنیم، می‌خواهیم که ما را نیز در اندیشه و عمل و در شکل و محتوا و در ظاهر و باطن همچون بهار، گرم و گرمابخش و عطر آگین و پر نشاط نماید.
 
در جمله اول ما از گرداننده قلب‌ها درخواست می‌کنیم. اولین لحظه از نوروز را با او پیوند می‌زنیم. حال چرا قلب؟ در لغت کلمه قلب به معنای برگرداندن و وارونه کردن است. در ادبیات و فرهنگ ملت‌ها، قلب کانون همه عواطف انسانی است. عشق و عواطف ما و احساسات ما که مجموعه تنظیم رابطه‌های ما با بیرون از خودمان را شکل می‌دهد از قلب سرچشمه می‌گیرد. قلب گفته می‌شود چون همیشه در تکاپو و چرخش است و ما آنچه را که می‌خواهیم عمیق بیان کنیم می‌گوییم:از صمیم قلب یا از ته قلب. مثلاً از صمیم قلب دوستتان دارم یا به شما تبریک می‌گویم. ما خوبی‌ها را با قلبمان گره می‌زنیم. در همین جمله نیز (ابصار) عطف به چرخش و قلب شده‌است. ابصار از بصیرت و به معنای بینش است. بینش نوع دیدنی است که عمیق‌تر از دیدن با چشم است. بینش دیدنی است عمیق‌تر که از ظاهر به باطن و از سطح به عمق و از امروز به آینده راه می‌یابد. پس در این فرهنگ، چشم و دل دو یار هم‌نشینند و در این معنا، توانایی درک حقایق توسط قلب، بصیرت یا بینشِ ما، نام می‌گیرند.
 
=== یا مدبر اللیل و النهار: ===
مدبر در معنای لغوی به معنای حساب شده یا برنامه‌ریزی شده‌است. مدبر به کسی گفته می‌شود که تدبیر و تنظیم می‌کند و به تربیت اهمیت می‌دهد و کسی‌ که کارها را انجام می‌دهد. در این جمله خدا را «تدبیر کننده شب و روز» می‌نامیم. این معنا (مدبر) در قرآن یعنی اندیشه و طرحی که در پس هر امری است و مقدم بر آن وجود دارد. در حقیقت با این بیان به خدا می‌گوییم: تو هستی که قبل از آمدن هر روز و شب، نسبت به اموری که در آنها محقق می‌شود طرح مشخصی داری و چیزی بدون هدف و در عالم وجود به عین و ماده تحول نمی‌پذیرد. سمت و سودهنده و مدیر حرکت جهان تو هستی. حرکتی که شامل همه موجودات از بی‌جان و جاندار تا اندیشمند و غیراندیشمند می‌شود و ما در این جمله به تدبیر خدا برای سال آینده اشاره می‌کنیم.
 
=== یا محول الحول و الاحوال: ===
محول کردن یا شدن یعنی تبدیل شدن یا تبدیل کردن از چیزی و حالتی به چیزی و حالتی دیگر. حول با جمع احوال نیز به معنی سال و یا مهارت و بصیرت در کار است. سال به این معنا که از نقطه ای شروع و در نقطه‌ای تمام می‌شود و در اینجا، شروع سال جدید از پایان سال قبل کاملاً تفکیک شده‌است. در فرهنگ قرآن «حول» به معنای تغییری است که بر اثر آن گسستی کامل از حالت قبل ایجاد می‌شود. در اینجا گویی مقصود این است که: خدایا تو که توانایی چنان تغییری را داری که تحول پس از آن با پیش از آن هیچ تشابهی ندارد، همچنان که بهار و شور و نشاطش با سردی و سکون زمستان، پس
 
=== حول حالنا الی احسن الحال: ===
پس از خواندن خدا به صفت‌های مدیر و مدبر و چرخاننده و برنامه‌ریز همه چیز، از او خواسته می‌شود که وضعیت و شرایط ما را نیز متحول کند. چگونه تحولی؟ احسن الحال یا نیکوترین وضعیت. چه وضعیتی؟ همانگونه که طبیعت دارای این استعداد است که در لحظه تحویل سال از زمستان گامی بلند بردارد و به بهار تبدیل شود پس ما هم این استعداد را در خودمان می‌یابیم و می‌توانیم در هر لحظه که بخواهیم خودمان را در معرض تابش نور هدایتش قرار بدهیم. در حقیقت ما از خدا  ّکه برای ما مظهر یگانگی حرکت تمام هستی استّ می‌خواهیم که، گردش و تحول ما نیز از جنس یگانگی و انسانی دیگر شدن، باشد. از او می‌خواهیم که دیگر آن آدم قبلی نباشیم! در حقیقت ما با اقرارمان به آگاه شدن به حقیقت قوانین حاکم بر طبیعت و سیر یکسویه و یگانه آن، این نیاز را در خودمان نیز یافته‌ایم و این جنس تحول و تغییر را خواستاریم و برای آن آماده شده‌ایم.
 
این معنای حقیقی عید است.
 
=== معنای لغوی عید: ===
عید از ریشه لغوی عاد و به معنای بازگشت است. طبیعت به آنچه که هست و باید باشد یعنی نشاط و سرزندگی و لطافت بهار بازمی‌گردد و رسول او نوروز و روز نو است. با مقدمه‌ای که داشتیم، بازگشت انسان، هم‌گام با طبیعت نیز، بازگشت اوست به فطرت انسانی و اولیه خودش. همان فطرتی که در همسویی و یگانگی مطلق با تمامیت هستی و خالق آن چیزی جز یگانگی و عشق و شور و حرارت را برای خودش و دیگران نمی‌خواهد.
 
پس معنای عید و سبز شدن برای ما انسان‌ها،‌ بازگشت ما است از هر آنچه از کهنگی و سردی و سکون و رخوت که در طول مسیر طی شده در سالی که گذشت به آن دچار شده‌ایم،‌ به فطرت انسانی و اصیل خودمان. اینجاست که عید مبارک و نوروز پیروز و ما به مانند طبیعت، سبز و خرم و سرشار می‌شویم.

نسخهٔ ‏۸ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۳۳

شوراهای مردمی

شوراهای مردمی، شوراهایی هستند که توسط مردم و بدون وابستگی به حکومت‌ها تشکیل می‌شوند و هدف آنها کمک‌رسانی به مردم، به‌ویژه پس از فجایع طبیعی مانند سیل، زلزله، آتش‌سوزی و.. می‌باشد. اما تاریخ شاهد این بوده است که در تحولات سیاسی- اجتماعی قرون گذشته نیز انجمن‌ها و شوراهای مردمی نقش بسزایی در پیشبرد مبارزات سیاسی و ایجاد حکومت‌های مردمی داشته‌اند.

تاریخچه تشکل‌ها و شوراهای مردمی در ایران:

تاریخچه ایجاد شوراها و تشکل‌های مردمی به انقلاب‌های گذشته برمی‌گردد و در تاریخ ایران نیز می‌توانیم در «انقلاب مشروطه» شاهد آن باشیم که با نام «مراکز غیبی» و یا «انجمن‌های ایالتی ولایتی» فعالیت می‌کردند. در اواخر دوره ناصرالدین شاه و اوایل حکومت مظفرالدین شاه عده‌ای از روشنفکران و گروهی از کارگزاران حکومتی که با کشورهای اروپایی در ارتباط بودند و علل واپسماندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در نبود قانون و محترم نشمردن آزادی‌های فردی می‌دانستند، بتدریج زمزمه اصلاحات را شروع کردند. این اصلاحات بر سه پایه اصلاح قانون مدنی، اصلاح ساختار حکومتٍ دربار و جلوگیری از دخالت بیگانگان بنا شده بود.

می‌توان میرزا ملکم ناظم‌الدوله که موسس فراموشخانه و سپس تشکیل «مجمع‌آدمیت» بود را، از بنیان‌گذاران هسته‌های اولیه انجمن‌ها در ایران محسوب می‌شود.

در واقعه قرارداد رژی و تحریم تنباکو نیز شاهد خیزش‌های مردمی و تشکیل هسته‌های اولیه انجمن‌ها (شوراهای مردمی) هستیم. قرارداد انحصار تنباکو یکی از موارد بمیان کشیدن مردم و کمک به ایجاد تشکّل‌های مردمی بود.

همبستگی اجتماعی:

در جامعه‌های مدرن یا سنتی،‌ همبستگی اجتماعی از الزامات یک جامعه به‌حساب می‌آید و به‌واسطه آن در ابعاد و جنبه‌های مختلف، می‌توان یک جامعه را در کنار جوامع دیگر هویت داده و آنرا خود بسنده کرد. جمهوری‌های دموکراتیک که محصول اراده اکثریت مردم هستند عموماً هم محصول همبستگی اجتماعی‌اند و هم از ظرفیت‌های این خصلت جامعه در زمینه‌های مختلف بهره‌مند می‌شوند. اما دیکتاتوری‌های (توتالیتارین) که در ایران نمود آن، نظامی برپایه حکومت «مطلقه و دیکتاتوری» در پوش «جمهوری اسلامی» است، نه‌تنها برآمده از اراده مردم نیستند، بلکه نظامی تحمیلی بر مردم‌اند که بقایشان نه تنها بر پایه حمایت‌های اجتماعی نیست،‌ بلکه با سرکوب نهاد‌های مردمی و اجتماعی، همبستگی اجتماعی را تهدیدی برای خود محسوب می‌کنند و از شکل‌گیری و گسترش آن حمایت نمی‌کنند. علت این رویکرد آن است که، برخلاف حکومت‌های دموکراتیک که شوراهای مردمی را نهادهایی برای تقویت پیوندهای اجتماعی بین گروه‌های اجتماعی تعریف می‌کنند، در نظام‌های خودکامه و دیکتاتوری، از آنجا که ساختار قدرت برپایه معیارهای شناخته شده دموکراتیک شکل نگرفته است، پس این حکومت‌ها، پیوسته جامعه و شکل‌گیری تجمع‌های مردمی را تهدیدی برای خود به‌حساب می‌آورند و تلاش می‌کنند به روشهای مختلف پیوندهای میان مردم و گروه‌های اجتماعی را که مبنای اتحاد گروه‌های مختلف اجتماعی است را از هم بگسلد و آنها را بصورت ذرات پراکنده به حکومت مرتبط کند. برای اینکار نیز پیوسته با برجسته کردن انواع تنوع قومی، زبانی، مذهبی، جنسی و طبقاتی و تبدیل آنها به تضادهای عمده ، فاصله میان گروه‌های اجتماعی را هرچه عمیق‌تر می‌کنند تا شکاف‌های میان خود با جامعه را بپوشانند و به آنها رنگ قومی و... بدهند و در نهاهیت در این نزاع شکل گرفته میان گروه‌های مختلف جامعه، به‌عنوان میانجی عمل کنند و یا با سرکوب یکی به نفع دیگری، منافع مقطعی خود را پیش ببرند و طرفین تضاد را با افزودن دافعه دیگری به خود نزدیک می‌کند. بطور معمول، هدف چنین سیاست‌هایی، سرکوب بخشی از جامعه توسط بخش دیگر است؛ همانطور که در تاریخ دیکتاتوری فرانکو می‌خوانیم که با نزدیک کردن بخشی از جامعه زیر پرچم فاشیسم (حكومت‌ ديكتاتوری توام‌ با سركوب‌ مخالفان‌ و ملت‌ گرایی‌ پرخاشگرانه‌ و نژاد پرستی‌ و ارتش‌ گرایی) و با بنیانگذاری حزب فالانژ (حزب‌ فاشيستی‌ ژنرال‌ فرانكو) ماشین کشتار و سرکوبی که هدفش حفظ بقای دیکتاتور است ایجاد می‌شود.

شکل‌گیری شوراهای مردمی:

پس از فاجعه سیل سال ۱۳۹۸ در ایران، مردم به طور خودجوش اقدام به برپایی شوراهای مردمی کردند و کمک‌های خود را بدون کمک دولت، خودشان به دست مردم سیل‌زده رساندند.

بطور معمول جبران خسارت‌های مادی ناشی از فجایع طبیعی در کشورهای پیشرفته و دموکراتیک نیز زمان‌بر است. این جدای از خسارت‌های جانی است که آسیب‌های اجتماعی آن غیر قابل جبران است. به همین‌ دلیل نقش شوراهای مردمی در کمک‌رسانی بسیار مهم است و در اغلب کشورهای دموکراتیک این شوراها نقش قابل توجه‌ای ایفا می‌کنند و دولت‌ها نیز از این نهادها استقبال کرده و آنها را ارج می‌نهند.

در فجایع چند دهه گذشته در ایران، از زلزله رودبار تا زلزله بم وکرمانشاه و سرپل ذهاب، شاهد کمک‌های گسترده مردمی از سوی شوراهای مردمی که بطور خودجوش شکل گرفتند بوده‌ایم. بطوری که بسیاری از شاهدین در شبکه‌های اجتماعی اذعان می‌کردند که اگر کمک‌های مردمی نبود سرنوشت آنها نیز مشخص نبود، چون تا ماه‌ها از طرف حکومت هیچ‌گونه کمکی دریافت نکردند. ویرانی خانه‌های «مسکن مهر» در زلزله کرمانشاه و انبوهی خانه‌های مردم در مناطق مختلف استان و زندگی آنها در زیر چادر و بدون داشتن امکانات اولیه زندگی، آنهم پس از گذشت نزدیک به ۲سال از حادثه، بر ضرورت شکل‌گیری و نقش شوراهای مردمی می‌افزود.

عدم واکنش سریع حکومت در مقابل شرایط اسفناک آسیب‌دیدگان در فجایع طبیعی ۲سال گذشته در ایران (از زلزله سرپل ذهاب تا سیل‌های گسترده در سراسر کشور) بطور خاص بیان‌گر این است که شکل‌گیری شوراهای مردمی، ناشی از گسست پیوند‌های حاکمیت و مردم است، مردمی که با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و فراخوان‌های گسترده در این شبکه‌ها اقدام به کمک رسانی به مناطق آسیب دیده کردند و از طرفی نهادهای حکومتی را مورد انتقاد شدید قرار دادند.

در همین رابطه خانم مریم رجوی رئیس جمهور منتخب آلترناتیو شورای ملی مقاومت ایران به جوانان برای تشکیل شوراهای مردمی و کمک رسانی مستقل به سیل زدگان فراخوان دادند.

سازمان‌دهی در شوراهای مردمی:

از ویژگیهای برجسته و مهم شوراهای مردمی، سازمان‌دهی نیروهای مؤثر اجتماعی و افزودن نرخ اعتماد اجتماعی است. دراینجا، این توضیح ضروری است که تمامی شاخص‌های اجتماعی اعم از مشارکت، همبستگی و اعتماد اجتماعی، شاخص‌هایی عینی هستند که در یک واقعیت عینی تحقق پیدا می‌کنند. در غیراین صورت مفاهیمی ذهنی هستند که به‌معنای واقعی موجودیت نخواهند یافت. در حقیقت سخن گفتن از شوراهای مردمی، یعنی تحقق عینی همین شاخص‌های اجتماعی از طریق سازمان دهی آنها. به این معنی که اگر در یک فاجعه طبیعی مردم بخواهند به هموطنان خود کمک کنند ناگزیر از شکل دادن ساختاری هستند که تقسیم کارها، استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای بسیج افکار عمومی حول فاجعه پیش آمده، جمع‌آوری کمک‌ها و رساندن آنها بدست نیازمندان در آن شکل بگیرد. این ساختار همان شورای مردمی است که در صورت عدم وجود آن، مردم یا باید کمک‌ها را به نهادهای دولتی واگذار کنند که در حکومت‌های غیرمردمی درصد رسیدن آن بدست نیازمندان بسیار پایین است و یا اینکه باید بصورت فردی اقدام کنند که امکان مشارکت و کانالیزه کردن کمک‌ها را بسیار کاهش می‌دهد.

اما اگر این احساس همبستگی مردمی در یک شورای مردمی که قابلیت هم‌افزایی توانها را نیز دارد ضرب بشود، آنگاه خصلت سازمان‌دهی کننده پیدا می‌کند و این شوراهای مردمی، ضمن ایجاد راه‌های نو و جدید، ابتکارعمل را نیز برای خدمات رسانی هرچه بهتر در دست می‌گیرد.

نقش شوراهای مردمی در انقلاب‌ها:

در تاریخ انقلاب‌های مردمی که برای ایجاد تغییرات بنیادین در جامعه‌های دیکتاتوری شکل گرفتند، شوراهای مردمی توانایی سازمان دهی مقاومتهای مردمی را نیز به عهده گرفتند.

می‌توان گفت که درحقیقت شوراهای مردمی دارای همان ساختار شوراهای مقاومت در ابعاد اجتماعی‌تر هستند. ساختاری که توان بالایی در سازمان دهی مقاومت در مقابل نهاد‌های سرکوب وابسته به حکومت‌ها را دارا هستند.

یکی از مثال‌های برجسته در این خصوص، دستاوردهای شوراهای مردمی در انقلاب فوریه برعلیه روسیه تزاری بود. به تجاربی در این خصوص توجه کنید:

«طی چند ماه بلشویک‌ها توانستند رهبری را در دو شورای بانفوذ پتروگراد و مسکو به دست گیرند. اقدامات دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی برای رویارویی با اقدامات لنین و بلشویک‌ها ناکام ماند. کمونیست‌ها (حزب بلشویک) پرشمار نبودند، اما با تکیه بر شبکه فعالی از اعضای با ایمان، که لنین آنها را "انقلابیون حرفه‌ای" می‌خواند، قادر بودند تا ۲۵هزار نفر را در پتروگراد مسلح کنند.

در شامگاه ۲۴ اکتبر بلشویک‌ها در پتروگراد قیام مسلحانه اعلام کردند. "گاردهای سرخ"، دسته‌های مسلح کارگران، سربازان و روشنفکران به پادگان‌ها و اداره‌های دولتی حمله بردند، مراکز حساس را به تصرف درآوردند و وزرای دولت موقت را در "کاخ زمستانی" دستگیر کردند.

در پاسخ به فراخوان لنین و بلشویک‌ها که شعار "تمام قدرت به شوراها" را طرح کرده بودند، "کنگره سراسری شوراهای روسیه" با بلشویک‌ها اعلام همبستگی کرد...»

ضرورت تشکیل شوراهای مردمی در مبارزات سیاسی:

وقتی به تاریخ شکل‌گیری و تکامل شوراهای مردمی نگاه می‌کنیم، یکی از مناسبترين اشکال مبارزه با شرایط خفقان ناشی از دیکتاتوری‌ها نیز تشکیل شوراهای مردمی است. اگر جو خفقان و سرکوب را نیز یک فاجعه اجتماعی که بنیان‌های دموکراتیک و آزادی‌های اجتماعی را ویران می‌کند در نظر بگیریم، ضرورت همکاری مردمی که خواهان آزادی هستند و از جو خفقان رنج می‌برند،‌ اینرا ایجاب می‌کند که با هم در مقابل ارگان‌های سرکوب متحد شوند. این اتحاد می‌تواند در شوراهای مردمی نهادینه شود تا بتواند روابط ومناسبات شورايي رابين گروه‌های اجتماعی برقرار کند وهمه نيروها را متشكل سازد . در واقع باید از خود بپرسیم که آیا بدون مشارکت مردم در شکل دهی حکومت و نهادهای آن می‌توان حاکمیت مردمی را تضمین کرد؟‌

قطعا پاسخ منفی است. چون در غیر اینصورت ناچار از پذیرفتن گروهی از جامعه هستیم که در بهترین حالت مدعی حاکمیت برای مردم هستند و نه حکومت مردم بر مرد

مسعود رجوی در یکی از پیام‌های پس از قیام سراسری دیماه ۹۶ به تشکیل شوراهای مقاومت فراخوان داد. باید گفت شوراهای مردمی دارای همان ساختار شوراهای مقاومت در ابعاد اجتماعی است. ساختاری که توان بالایی در سازمان دهی مقاومت انقلابی دارد و تور اختناق را راحت‌تر از حد تصور پاره می‌کند.

http://b-pak.org/2013/06/07/%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%AA%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D9%88%D8%B1%DA%AF-%D8%B1/

http://militaant.com/?p=8016